باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با عدم سعهی صدر و تنگنظری و کینهای که بعضاً نظام قضایی ما نسبت به تیم آقای احمدینژاد إعمال میکنند؛ بنده از زمان زندانیکردن آقای جوانفکر اعلام موضع کردم و عرض کردم نه سید مهدی شجاعی مستحق تعطیلشدن مجلهاش بود به جرم تشییع فحشاء و نه جوانفکر ضد انقلاب و ضد ولایت فقیه بود. از همان زمان سعی بنده آن بود که جریان قضایی را در حدّ خود متوجه کنم اینطور نیست که ما حرکات آنها را بپذیریم، حتی آن زمانی که آقای صادق لاریجانی جواب نامهی آقای احمدینژاد را دادند به رفقا عرض نمودم فضای این نامه با نوعی کینهتوزی نسبت به رقیب همراه است.
عرض بنده آن است که چرا آقای احمدینژاد متوجه نشدند در چه تاریخی قرار دارند؟ و از رسالت اصلی خود با همهی تنگناها که در روبهروی خود دیدند غافل شدند؟ از آن وقتی که نوعی مرید و مرادی با آقای مشائی به میان آمد تا خانهنشینی و شرکت در انتخابات بر خلاف مصلحت رهبری، معلوم شد آقای احمدینژاد دیگر آن آقای احمدینژادی که مقام معظم رهبری تلاش داشتند او را به عنوان نمادِ عدالتخواهیِ انقلاب اسلامی معرفی کنند؛ نیست. ما چوب آن حرکات آقای احمدینژاد را خوردیم که عرض شد و سرشکستهی این بچهبازیهای ایشان هستیم، وگرنه هنوز هم بنده معتقدم نظام قضائی سختْ غیر حکیمانه عمل میکند و بچهبازیهای آقای احمدینژاد را هم آنها تکرار میکنند و وظیفهی ما است به هر نحوی شده است تذکر خود را به گوش آنها برسانیم.
برتولت برشت در نمایشنامهی گالیله متذکر میشود که در بعضی موارد جامعه نیاز به قهرمانی دارد که صورت آرمانهای او باشد و وقتی مردم در اطراف دادگاهی که بنا بود گالیله را محاکمه کنند جمع شده بودند تا گالیله ـ قهرمانی که به او نیاز داشتند ـ با مقاومت خود نشان دهد که حقیقتاً زمین میگردد. ولی وقتی گالیله از دادگاه بیرون آمد در حالی که آنچه شایستهی یک قهرمان بود، از خود نشان نداد؛ حساب کن مردم به چه حالی در افتادند؟! این جا است که برشت میگوید: وای به حال ملتی که قهرمانانشان یعنی نمادهای اهداف تاریخیشان شکست بخورند! در این گالیله نبود که شکست خورد، این مردم بودند که در شکست نمادِ مقاومت در هم پیچیدند.
ای کاش آقای احمدینژاد متوجه بود در چه تاریخی زندگی میکند؟!
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به خودتان برنامه بدهید. بنا به فرمايش آیت اللّه جوادی: «همه جا نرو، همه چيز نخور، همه چيز نگو و همه چيز نبين، تا حق با نور عزت و بقايش بر زندگى شما تجلى كند و همان طور كه حق باقى است شما هم به بقاء حق باقى شويد». در این رابطه بنا نیست ما هرچه میتوانیم در موبایلها دنبال کنیم، آنها را دنبال نماییم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع انتقاد و تذکر به رهبری قبل از جمعبندیِ رهبری نسبت به هر موضوعی کار لازمی است و در متون روایی ما تحت عنوان «نصایح الملوک» مطرح است ولی به همان معنایی که خداوند به رسول خود میفرماید بعد از مشورت با مردم و بعد از جمعبندی، به هر نتیجهای که رسیدی به خدا توکل نما و آن نتیجه را عمل کن. در این رابطه ما باید نسبت خود را با زعیم دوران شکل دهیم و به نظر نهایی ایشان اجر گذاریم. متأسفانه آقای احمدینژاد نه در موضوع وزرات آقای مصلحی چنان کردند و خانهنشینی پیشه نمودند، و از آن بدتر بعد از مشورت با رهبری نسبت به حضور در انتخابات اخیر و گرفتن نظریهی رهبری که به آقای احمدینژاد فرمودند مصلحت نیست شما به جهت دوقطبیشدن انتخابات در انتخابات شرکت کنید؛ ابتدا قضیه را پنهان نمودند و صدایش را بلند نکردند و بعد هم که دفتر رهبری آن موضوع را خبری نمودند، طرفداران آقای احمدینژاد شروع به تکذیب آن نمودند بدین مضمون که خود رهبری فرمودند من سخنان خود را از تریبون خود اعلام میکنم و با کمال تأسف با اینکه آقای احمدینژاد در جریان امر بودند، کاملاً سکوت کردند و به دوستان خود هیچ تذکری در این مورد ندادند تا اینکه کار به آنجا رسید که مقام معظم رهبری مجبور شدند در ابتدای درس خارج، قضیه را اعلام کنند و بفرمایند این هم تریبون. و بعد از آن آقای احمدینژاد اعلامیه دادند که من سرباز رهبری هستم و بعد در انتخابات شرکت کردند تا نشان دهند حقیقتاً سرباز رهبری میباشند. تأسف بنده از اینجا است که بعضی از طرفداران ایشان مدعیاند ایشان مطلقاً تابع رهبرند! بنده معنای خارجشدن از ذیل زعیم رهبری را جز این نمیدانم.
همهی عرض بنده آن است که موضوع را در دستگاه آنتولوژیک به عنوان یک پدیدهی تاریخی بنگریم تا عقلِ تاریخیِ ما به صحنه آید و به طراوت لازم نایل گردد، وگرنه ما را چه به آقای احمدینژاد و چه به آقای مشایی!!
مسئلهی امروز ما حضورِ بس افتخارآمیزی است که با امثال حججیها در تاریخمان گشوده شد و با نفی داعش معلوم شد خداوند حضوری خاص را برای ما رقم زده است و وای اگر از درک و یافت چنین حضوری غافل باشیم! سخن بسیار است و وظیفهی من در آن حدّ است که آنچه تصور میکنم برای رفقا مفید است، در اختیارشان قرار دهم، شاید چشماندازی باشد برای «گفت» و «گو».
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آرزوهای بلند دنیایی و پرحرفی و کینه نسبت به افراد و ظلم به مظلوم، موجب چنین بلیههایی است و همین امر موجب غفلت از وظیفه و ایجاد تنبلی میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آقای احمدینژاد در یک مرحله که ذیل زعیم انقلاب عمل میکردند، روحیهی عدالتخواهیِ انقلاب را به صحنه آوردند و جریان اصولگرای سنتی مانع فعالیتهای ایشان میشد. ولی در دورهی دوم ریاست جمهوری و آن خانهنشینی و آن یکشنبهی سیاه که ایشان عقل خود را در عرض عقل رهبری قرار داد، دیگر آن احمدینژاد نبود. در این مورد خوب است به جواب سؤالهای شمارهی 20774 و 20800 و 20812 و 20813 مراجعه فرمایید، در ضمن در فایل صوتی که بناست بر روی سایت «لبّ المیزان» تحت عنوان « مددهای الهی به زعیم جامعه» قرار گیرد، عرایضی شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما سؤالاتتان را بفرمایید مشروط بر آنکه آنچه بنده عرض میکنم را دنبال کنید: اولین عرض بنده آن است که این سؤالات را فعلاً نگه دارید تا با دنبالکردن مباحث کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن و بحث «برهان صدیقین» در کتاب «از برهان تا عرفان» بهخوبی به جواب آنها برسید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میفرمایید برهان نظم به گفتهی شهید مطهری یک تذکر است و نه یک برهان. برعکسِ برهانهایی مثل برهان «امکان و وجوب» و «برهان صدیقین» که موجب یقین عقلی میشود. در مورد حادثههای تاریخی، بحث در کتب مسلمانان و غیر مسلمانان نیست، بحث در آن است که آیا عقل میپذیرد چنین حادثههایی که سینه به سینه در نسلهای گسترده که امکان تبانیِ آنها نیست، با تبانیِ عدهای بهوجود آمده باشد؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از دانشمندی پرسیدند ماهیت اختیار چیست؟ فرمود تا نپرسیدهاید به علم حضوری متوجهی اختیار خود هستم، ولی وقتی در ساحت علم حصولی بخواهم آنرا تفهیم کنم با چندین و چند سؤال روبهرو خواهم شد. موضوع درک واقعیت از همین نوع است. اگر کسی با احساس بدیهی خود همراه شود، به راحتی میپذیرد که آنچه در بیرون هست همانی است که او بدان معرفت دارد. ولی اگر همین موضوع را بخواهد با عقل حصولی بیابد، همان راه طولانی که فرمودید را باید طی کند تا برسد به اینکه نفس ناطقهی او با روبهروشدن با شیئ خارجی آماده میشود تا صورتی مطابق آن شیئ به کمک واهب الصور در خود إبداع کند که بحث آن مفصل است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر از تذکری که به نویسندهی آن مقاله دادید؛ همانطور که در جواب سؤالهای شمارهی 20774 و 20800 و 20812 عرض شد بحث عصمت برای ولیّ فقیه در میان نیست، بحث بر سر آن است که به تعبیر حضرت رضا «علیهالسلام» : «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[1] اگر خداوند بنده اى از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب كرد، سينه ى او را گشاده مى گرداند. تا در مديريت خود كوچكترين لغزشى نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. در نتيجه آنچنان توانا مى شود كه در جوابگويى به هيچ نيازى در نمى ماند و غير از صواب از او نخواهى يافت و به خوبى مصلحت مردم را در نظر مى گيرد.
در ضمن به این نکتهی عقلانی و عالمانهی حضرت آیت اللّه جوادی، نمیتوان دقت نداشت که میفرمایند به همان معنایی که خداوند امامان معصوم را جهت هدایت جامعه میپروراند، در زمان غیبت امام معصوم عالِمِ مورد نیاز جامعه را نیز میپروراند. آیا در تجربهی وجود شخصیتهایی مثل حضرت امام و رهبری روی هم رفته این موضوع قابل درک نیست؟ در ضمن در فایل صوتی که بناست بر روی سایت «لبّ المیزان» تحت عنوان «مددهای الهی به زعیم جامعه» قرار گیرد، عرایضی شده است. موفق باشید
[1] - تحف العقول، ص 443
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جواب سؤال شمارهی 20800 عرض شد؛ بحث در عصمت ولیّ فقیه نیست، بحث در رهنمودهای کلّی اوست برای سعادت جامعه. در این رابطه است اگر مسئولی بخواهد خود را در عرض عقل ولیّ فقیه مطرح کند، از حکمت لازم خارج میشود. وگرنه اگر در عین انتقاد به رهبر، باز در کلیّت، جهتی که رهبری در جمعبندی پیشنهاد میکنند را عمل کنند مشکلی پیش نمیآید بهخصوص که رهبری انقلاب مبتنی بر آموزههای دینی و قرآن و روایات نظرات کلّی خود را مطرح میکنند و این نزدیکترین روش برای امنبودنِ از خطاست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی متوجهی توحید برتر اسلام شود و عملاً به آن پشت کند، به حق پشت کرده است. ولی قرآن موضوع را از آن طرف مطرح میکند که همه بیایید به توحیدی که دارید مقید باشید، و این وجه دیگری است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به آیهی 95 سورهی نساء فکر کن که میفرماید: «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ أَجْراً عَظيماً» که میفرماید مجاهدین یعنی آن انقلابیون را خداوند مقامی برتر و اجر عظیم میدهد نسبت به قاعدون یعنی نشستگانی که روحیهی انقلابی را از دست دادهاند. هویت حقیقی انسانی که میخواهد در اردوگاه استکبار زندگی نکند، چیز دیگری است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اعتماد به حق موجب یافتن هر چه بیشتر خودمان میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این تحلیل نمیتواند درست باشد. چگونه ما انسانها که حقیقت قضیه را نمیدانیم، به راحتی مردم یک منطقه را به گناهکاری متهم کنیم! بد نیست در این مورد به جواب سؤال شمارهی 20797 رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع حضرت خضر و حضرت موسی«علیهماالسلام» موضوع ِ حضور در دو ساحت است. ولی موضوع حضور ولیّ فقیه زمان با نظر به اصول کلی مدیریت جامعه و تحقق عدالت، مدّ نظر میباشد و بهترین نگاه آن است که متوجه شویم خداوند بر قلب زعیمِ زمانه، هدایتهایی را إعمال میکند که در پرتو آن هدایتها جامعه به سعادت میرسد و مسئولان اجرایی در این موارد باید در پرتو رهنمودهای زعیم جامعه کارها را جلو ببرند، نه آنکه عقل خود را در عرض عقل زعیم قرار دهند. در همین رابطه از حضرت رضا«علیهالسلام» داریم: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بنده اى از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب كرد، سينه ى او را گشاده مى گرداند. تا در مديريت خود كوچكترين لغزشى نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ» در نتيجه آنچنان توانا مى شود كه در جوابگويى به هيچ نيازى در نمى ماند و غير از صواب از او نخواهى يافت و به خوبى مصلحت مردم را در نظر مى گيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[1] پس او در كار خود موفق و محكم و مورد تأييد الهى است. البته این بدین معنا نیست که آن ولیّ امر معصوم باید باشد، بلکه میفرمایند طوری او مورد تأیید الهی قرار میگیرد که از راهنماییِ جامعه ناتوان نخواهد بود. موفق باشید
[1] - تحف العقول، ص 443
باسمه تعالی: سلام علیکم: با رویکرد فهم تاریخی آنهم تاریخی که آن بزرگان در آن قرار داشتند و مطابق روح تاریخ خود عمل کردند، به خودی خود عقل را رشد میدهد و به میان میآورد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید میتوان موضوع را در عین ارتباطدادن به تقدیر الهی راهِ انتخاب انسان را برای آنکه مقدرات خود را تغییر دهد، مسدود نکرد، به همان معنایی که در روایات داریم: حضرت علی «علیهالسلام» از کنارِ دیوار در حالِ فروریختن خارج شدند و فرمودند از تقدیری به تقدیری یا از قدری به قضایی پناه بردم. به این معنا که اگر در سایهی دیوارِ در حال خراب مینشستند، تقدیر ایشان آن میشد که دیوار به ایشان لطمه بزند. با همهی این اوصاف ما باید در حدّ توان خود فعالیت داشته باشیم، نه آنکه گمان کنیم میتوانیم همهچیز را در اختیار بگیریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن کمک میکند. از طرفی در روایت داریم: لذّات حلال عامل شوق در عبادات خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. وقتی ما به جای اصالتدادن به عبودیت خدا، اصالت را به امیال انسانی بدهیمع هرچند در پوشش دینی هم باشد؛ نحوهای از اومانیسم را دامن زدهایم. نمونهی آن سخنرانی آقای دکتر سروش در مورد اومانیسم میتواند باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه در قیامت و چه در برزخ، جسمِ انسان جلوهای از روح اوست و عقاید و اخلاق است که مظهریت پیدا میکند. در قیامت تفصیل بیشتری مییابد. در این مورد خوب است که به جزوهی «نحوهی حیات بدن اُخروی» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد کافی است سری به دیوان حافظ و سری هم به مثنوی مولوی بزنید. بهخوبی متوجه میشوید که راههای رسیدن به خدا متفاوت خواهد بود، به همان معنایی که در روایت داریم: «الطرق إلی اللّه بعدد انفاس الخلائق». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی از کشفها ممکن است آلوده به نفسانیتِ سالک باشد و به قول خواجه عبداللّه انصاری از رسومِ خلقی او ریشه گرفته باشد و به همین جهت باید هر کشفی را با کشف انسانهای معصوم محک زد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که کارهای اجتماعی اولاً: باید با شأن زنان که شخصیتی عاطفی و فرهنگی هستند، هماهنگی داشته باشد ثانیاً: به زندگی خانوادگی آنها لطمه نزند، مگر آنکه مضطر باشند. و به نظر میآید شغل رانندگی و مغازهداری رویهمرفته مگر موارد استثناء، با روح زنان هماهنگی ندارد به همان معنایی که علی «علیهالسلام» میفرمایند: «فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيحَانَةٌ وَ لَيسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ» زيرا زنان چون گل بهارى لطيف و آسيب پذير هستند و نه قهرمان. 2- موضوع ارتباط با نامحرم، غیر از اختلاط با نامحرم است. دختر حضرت امام در مصاحبهای که رجانیوز با ایشان داشت میفرمودند در عین آن حضرت امام ارتباط بیجا با نامحرم را سخت میگرفتند، به راحتی میپذیرفتند که در موضوع مسائل سیاسی و اجتماعی بنشینیم و با مردان نامحرم بحثهای طولانی داشته باشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! در روایت داریم: « آتش داخل در محل ايمان و معرفت نمى شود. «النّار لا تأكل محلّ الايمان» و حال كافران و مشركين مقيم آتش چنين است كه «لا يذوقون فيها بردا و لا شرابا الّا حميما و غسّاقا» (در جهنم آنها نه خنكى بچشند و نه نوشيدنى، مگر آبى جوشان و چرك. 2- چرا نه؟ 3- در اینکه اهل ذمّه صاحب حقوق هستند، در فقه بحث شده و در مورد نجس یا پاکبودن اهل کتاب فتاوی مختلف است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر بناست ما آمریکا و یا جای دیگر را فتح کنیم؟!! ما میخواهیم خودمان باشیم و آمریکا مانع است. و مقاومت ما در مقابل آنها برای آن است که جیرهخوار آمریکا نباشیم. موفق باشید