بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39320
متن پرسش

باسمه تعالی
کاربران محترم عنایت داشته باشند که این سایت وظیفۀ خود را تنها در محدودۀ جواب دادن به سؤالات معرفتیِ کاربران می‌داند و از این‌که نمی‌توانیم جوابگوی سؤالات شخصی و حالات فردی کاربران محترم باشیم؛ عذرخواهی می‌شود.
طاهرزاده

متن پاسخ

.

40569
متن پرسش

سلام استاد عزیز استاد بنده خانمی هستم که همیشه اهل حیا و حجاب بودم ولی چادری نبودم و مذهبم در حد نماز و روزه ۱۰ سال هست که چادری شدم به خاطر مطالعه آثار شما و مطالعه کتب اخلاقی و عرفانی بسیار و عشق و محبت بیشمار به وجود مطهر حضرت زهرا در این مدت ۱۰ سال در منزل بودم و مشغول بچه داری و کارهای منزل و علاقه شدید به چادر اما ۲ سالی هست که رفتم در محیط کار و وارد اجتماع شدم و از طرفی مطالعات معنویم کم شد اعتقادم به چادر کم شده البته هنوز در بقیه عقایدم بسیار محکم هستم استاد واقعا در شرایط فعلی جامعه اگر مانتویی با حجاب باشیم با چادر فرقی دارد ؟ استاد میترسم چادرم را در بیاورم از نور قرب حضرت زهرا فاصله بگیرم استاد میخواهم در دنیا و آخرت در کنار حضرت زهرا باشم و حس میکنم این چادر موهبتی بود که حضرت زهرا عطایم کرد استاد اما از طرفی وسوسه شده ام که میشود زهرایی بود با حجاب بدون چادر استاد نظر شما چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! چادر، نهایت حیا را در جان خانمها شکل می‌دهد تا نفس امّارۀ آن‌ها از هرگونه تبرّج و خودنمایی آزادگردد. ولی با این‌همه با نظر به آن که اگر شرایط طوری است که ممکن است چادر موجب سختی‌هایی شود بالاخره علمای دین اذن داده‌اند که خانم‌ها می‌توانند با پوششی مناسب ولی غیر از چادر در مجامع حاضر شوند. در مورد چادرهای عربی و ملی هم می‌توان فکر کرد. موفق باشید 

40568
متن پرسش

سلام علیکم حاج آقا در پایان دعای عدیله نوشته شده هر که خواهد از آن (عدیله عند الموت) سالم بماند استحضار کند ادله ی ایمان و اصول خمسه را با ادله ی قطعیه وصفای خاطر وبسپارد آنرا به حق تعالی (وعقاید حقه) معنی این کلمات چیه؟ منظور از استحضار ادله ی ایمان و ادله ی قطعیه وصفای خاطر چیست

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی آن نکات را که در آن دعا می‌فرماید به قلب خود برسانیم مانند آن‌که می‌فرماید: «وَاَشْهَدُ اَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ، وَمُسآئَلَةَ الْقَبْرِ حَقٌّ، وَالْبَعْثَ حَقٌّ، وَالنُّشُورَ حَقٌّ، وَالصِّراطَ حَقٌّ، وَالْميزانَ حَقٌّ، وَالْحِسابَ حَقٌّ، وَالْکتابَ حَقٌّ، وَالْجَنَّةَ حَقٌّ، وَالنَّارَ حَقٌّ، وَاَنَّ السَّاعَةَ اتِيةٌ لارَيبَ فيها...». موفق باشید

40567
متن پرسش

سلام و عرض ادب، وقت به خیر. مدتی هست نه حال درس خواندن و نه حال معنوی برای دعا و مناجات و قرآن و عبادت خدا دارم... حدود چند ماه! قبلاً هم پیام داده بودم و کاملاً توضیح دادم. سوال شماره ۴۰۰۸۱ تا الان این حال ادامه داشته و احساس می‌کنم در یک خلأ گیر کردم و با وجود اینکه درک می‌کنم بی برنامگی و عدم حرکت به سوی هدف سخت تر از شروع برنامه‌ها و سختیِ مسیر هست. اما بازهم از اینکه اراده ام برای استمرار ته بکشد نگرانم و برایم گران و سخت است و می‌ترسم بیش از این‌ها شرمنده شهدا شوم. دقیقاً حس کسی که توبه می‌کند و توبه می‌شکند و شرمندگی و‌ رنج روسیاهی برایش می‌ماند... دیشب خواب دیدم کاروان راهیان نور دانشگاه مون در حال حرکت هستند و من دست دست کردم برای ثبت نام و دست آخر اتوبوس ها حرکت کردند و من جاموندم و می‌خواستم به مسئول زنگ بزنم بگم اگه زیاد دور نشدید صبر کنید من خودمو برسونم و چون تو جاده بودند گوشی مسئول آنتن نداشت و موفق به تماس نمی‌شدم. هیچ کاری از دستم برنمیومد، ناامید شدم و باور کردم این بار جاموندم و توی خواب خیلی خیلی‌ ناراحت شدم و حس سنگینی داشتم. واقعاً حسرت جاموندن آدم رو میسوزونه. بعد که بیدار شدم حس کردم شاید این هشدارم بوده، نمی‌دونم! به هر حال دیگه حتی نمی‌دونم سوالم رو چطور بپرسم و نیازم رو چطور بیان کنم... اما ان‌شاءالله شما بهتر از من حالم رو می یابید...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید برای ادامۀ دینداری همواره به حضوری بعد  از حضوری فکر کرد و به یک معنا به سبکی نظر داشت که تنها با آموختن حاصل نمی‌شود. عرایضی در جواب سؤال شمارۀ 40556 شده و حوالت‌های حاشیۀ آن سؤال را هم خوب است که مدّ نظر قرار دهید و بنگرید آیا آن سبکِ دیگر چه سبکی باید باشد. موفق باشید

40565
متن پرسش

استاد راه تمرکز حقیقی در نماز و رسیدن به حقیقت آن از نگاه جنابعالی چیست ؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود صوت‌های شرح کتاب «آداب الصلواۀ» حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را که روی سایت هست، دنبال بفرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/674?mark=%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D8%A8. موفق باشید

40564
متن پرسش

سلام استاد شما از چه سنی کار فکری رو آغاز کردید ؟ به نظر شما کسی که بخواهد به مباحث شما مسلط بشه چند سال زمان نیاز داره ؟ و چه توصیه های در این خصوص دارید من پس از دیدن مستند جنابعالی علاقه مند به حضور دیگری در تاریخ پیش رو شده ام بخصوص که همچون شما که در شرکتی با در آمد بالا بر اساس توصیه شهید بهشتی وارد تاریخ دیگری شدید من هم به جبر زمانه در راه دیگری پا نهاده ام و اکنون به دنبال زندگی حقیقی و حد اکثری هستم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به لطف الهی از دبیرستان به کمک بعضی از معلمان به این فکرها افتادم. ولی مهم نیست. مهم آن است که در هر موقعیتی که هستیم «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید رفت». موفق باشید

40563
متن پرسش

با سلام و درود بر استاد عزیز چرا خداوند حضرت محمد صلی الله علیه وآله را عقل کل خلق کرد اینکه میگن نود و نه درصد عقل اختصاص به ایشون دارد و یک درصد مابقی مربوط به سایر انسانها اگه اینطور باشه، چون خداوند اراده کرده ، می‌تونست اون مخلوق اول من باشم چه دلیلی در وجود حضرت بوده که ایشون انتخاب شده یعنی چه عمل خاصی انجام داده که لایق این فیض شده از این دست سؤالات ذهن من رو درگیر کرده مثلاً علی اصغر که در کربلا در شش ماهگی به شهادت رسید چه عمل خاصی انجام داده که باب الحوائج شد اینکه هنوز زندگی در دنیای کثیف را تجربه نکرده بود که یک شبه به این مقام والا رسید صرف اینکه فرزند امام حسین علیه السلام بوده خوب اگه خدا میخواست من میشدم فرزند امام حسین . با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد مفصل است. در مورد قسمت اول سؤال و این‌که خداوند حضرت محمد«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» را شایسته یافتند که هدایت مردم و نبوت را به عهدۀ آن حضرت بگذارند، خوب است به قسمت اول کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست رجوع فرمایید. و در مورد قسمت دوم سؤال، قبلاً عرض شد که این امام معصوم است که از اسرار درون افراد آگاه می‌باشند و متوجۀ طلب درونی افراد هستند که چگونه آن کودک 6 ماهه مایل است در آن نهضت بزرگ سهمی داشته باشد. موفق باشید

40562
متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر بنده چندوقتی هست نه حال معنوی دارم نه حوصله اینکه سخنرانی هاروگوش بدم نزدیک یکسااال درحال مراقبه بودم حال خوش معنوی داشتم مدام مراقب اعمالم بودم قلبم رقیق شده بود به هردری زدم که استادی خداسرراهم قراربده نشدکه نشد منم رفته رفته دلسردشدم شیطان البته که بیکارنبود مدام درگوشم میگفت اگه خدا دوست داشت اگه بهت مشتاق بوداینجوری ولت نمیکرد منم خیلی مشتاق بودم بالاخره باوجودمحدودیت هایی که برای ماخانمهاهست خداهم بایدهوای مارومیداشت رفته رفته نمازشبام ترک شد مستحباتم رهاشد واجبات روهم شایدازسرتکلیف انجام میدم خیلی اوضاع بدی هست دلم برای سابق خودم تنگ شده باچه زحمتی جلوی نفسم می ایستادم ومقابله میکردم امااستاد من هنوز نورخداروتوقلبم حس میکنم که سوسومیزنه اما کسی نیست روشنش کنه تنهاموندم خواهش میکنم راهنمایی کنیدازاین بلاتکلیفی نجات پیداکنم...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال شمارۀ 40556 عرض شد این تقدیر زمانه است برای حضوری بیشتر، ماورای محدودیت‌ها و محرومیت‌های عادی، بلکه حضور در جهان گشوده و گستردۀ خودتان که باید در آن حاضر شوید. موفق باشید

40560
متن پرسش

سلام استاد عزیز، وقت بخیر، ممنونم از کتاب آشتی با خدا. این کتاب حقیقتا در فطرت و حقیقت انسان اثر عمیقی می گذارد. سوالی که دارم در مورد صفحه ۲۳۶ کتاب هست. اونجا شما فرمودید که " کسی که می خواهد به مقامی برسد که در آن مقام، عالم کثرت را نمایش جمال حق ببیند ابتدا باید عقل خود را نسبت به حضور و ظهور خداوند مطمئن کند و سپس با انصراف از عالم کثرت، قلب رل متوجه حق نماید. " میخواستم بدانم که چگونه می توانم قلب را نسبت به حضور و ظهور خداوند مطمئن کنم؟ مثلا الآن رو به روی من یک میز چوبی قرار دارد. چگونه به حضور و ظهور خداوند در این میز می توان پی برد؟ آیا جزوه و کتاب خاصی هم هست که در این زمینه خود را تقویت کنم؟ یک دنیا از شما و مطالب نابتون متشکرم🌹🙏

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ان شاءالله آرام‌آرام انسان در این مسیر به جایی می‌رسد که متوجۀ انوار و اسمای الهی در مخلوقات خداوند می‌شود مانند آن ‌که در درختان، نور حیات حضرت حق را مدّ نظر می‌آورد از آن جهت که درخت، موجودی است که مخلوق خداوند است و این با میز فرق می‌کند که افراد در رابطه با حوائج‌شان ساخته‌اند. در رابطه با راهی که انسان متوجۀ انوار و اسمای الهی بشود؛ «برهان صدیقین» که روی سایت هست و شرح صوتی آن، ان شاءالله کمک می‌کند. موفق باشید

40559
متن پرسش

سلام حاج آقا. من یه مدتی هی صوت گوش میدادم و قرآن خوندم. و الان داشتم صوت سخنرانی آخرتون رو گوش میدادم که از گذشته گفتین و ناگهان گذشته مثلا شش ماه قبلم یادم اومد و متوجه شدم ناخواسته چقدر تغییر کردم. الان یاد قبل میفتم خیلی ناراحت میشم. یعنی چه بلایی قراره سرم بیاد با این همه تغییر. ولی میگم بهش فکر نکنم خدا هوای منو داره و اتفاقی خارج از اراده او برام نمی افته. فقط مسیرو ادامه بدم. وقتی به جلو نگاه میکنم تعجب میکنم از این همه عقب ماندگی و این همه ضعفی که دارم. و وقتی به عقب نگاه میکنم بازم تعجب می‌کنم از چیزی که چن ماه قبل بودم و حس شرمندگی اذیتم میکنه. میخوام‌اصلا به گذشته و آینده فکر نکنم فقط برم جلو و همه غصه هارو بدم به خدا بگم خودت برام درستش کن. خوبه اینجوری؟ فاصله ی زیاد گذشته با آینده ام رو نمیتونم هضم کنم. خیلی دوره.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که خداوند می‌فرماید: «و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» و مژده می دهد هر آن کس در مسیر او جلو و جلوتر برود، راه‌های درک بیشتر حقیقت و عبور از ضعف‌ها و نقص‌ها را مقابل انسان قرار می‌دهد باید امید وار بود و این یعنی : «گرچه بهشت‌اش نه به کوشش دهند / آن‌قدر ای دل که توانی بکوش». موفق باشید 

40558
متن پرسش

سلام استاد گرامی. وقت شما به خیر. خیلی ممنون از مطالب ارزشمندی که بیان میکنید. ببخشید مطلبی را در مورد شهر انقلاب اسلامی ارسال میکنم. خیلی ممنون میشوم اگر به تفصیل راهنمایی بفرمایید.به نام خدا در تاریخ انقلاب اسلامی، "شهر" سرآغاز کار۷ هنری است؛ آن موقع که مردم به خیابان آمده اند و تظاهرات کرده اند، در صفِ طولانی رای دادن به جمهوری اسلامی ایستادند، شهدا را تشییع کرده اند و بارها آمده اند و راهپیمایی کرده اند. در شهر های ایران، مردم در "خیابان ها" تجربه های زیستِ حقیقی داشته اند. این یگانگی محقق شده در خیابان ها، سرآغاز کار هنری است. و شهر انقلاب اسلامی را در نسبت با قبله هنری حقیقی، جهت دهی می کند. اینجاست که جهت مسیر ها و راه های ارتباطی و بدنه ی خیابان ها و ویترین مغاره ها همگی باید در یگانگی باشند؛ زیرا قبله کار هنری را نشان می دهند. و می توانند ظهور هنر معماری انقلاب اسلامی را در مجاورت خود رقم بزنند. و الگوها و سنت های حقیقی را کشف کنند. از آنجایی که راه ها، نوعی امتداد هستند و امتداد فرهنگی شهر را می سازند. و فضاهای پر و خالی شهر بر مبنای حضور و عبور آن ها شکل می گیرند. در مورد شهر اصفهان؛ مکانِ گلستان شهدا و مصلی می تواند در شبکه هندسه ایی دیگری از خیابان ها و راه سازی، در نسبت با چهارباغ بالا و سی و سه پل قرار بگیرد. و هندسه ایی نو در مسیر شهر ایجاد کند. در این صورت، حتی پل خواجو و سی و سه پل نیز در نسبتی دیگر با هم قرار می گیرند. مسجد جامع عتیق که در تاریخی نو، قبله شهر را به سمت میدان امام (میدان مسجد کاخ بازار) چرخاند و در شبکه هندسی نو، خیابانِ چهارباغ، رودخانه زاینده رود را در مرکزیت قرار داد. اینک در تاریخ انقلاب اسلامی انتظار می رود، شهر قبله هنر حقیقی تری بیابد. و اگر این قبله هنری ظهور نکند عالم هنر انقلاب اسلامی از سرگردانی خارج نمی شود. شاید؛ خیابانی از جنس نور انقلاب اسلامی از وسط چهارباغ بالا به طرف گلستان شهدا مورد نیاز است. شبکه هندسه نویی می تواند گلستان شهدا و مصلیِ را، مرکزیت بخشد و میدانی مردمی، و خیابانی پر از معنای راه و صراط را برای حضور مردم ایجاد کند. شاید اگر چنین هندسه ایی از مسیر ها ایجاد شده بود. مقلب القلوب بود و ساختمان مصلی اینچنین ساخته نمی شد و مرکز تجاری سرمایه داری هایپرمی در مجاورت آن نمی نشست. و آن هندسه ی شهرسازانه غلبه داشت و چنین شکل گرفتن هایی را مغلوب میکرد. از انجایی که خیابان های شهر انقلاب اسلامی در طلب هویت هنری خود هستند، نامگذاری های عجیبی را میبینیم، مثلاً اتوبان شهید خرازی، سه راه میناکاری. به یعنی به غیر از ابتدا و انتهای مسیر، در خود امتداد مسیرها، فرمِ خیابان ها؛ با این جدول های رنگی سفید و آبی، نماهای ناهماهنگ ساختمان ها و ویترین های غربی، روحی از انقلاب اسلامی را ندارد. زیرا خیابان ها قبله ایی از هنر ندارند. خیابان هایی که به گفته ی رهبر انقلاب باید انبساط خاطر ایجاد کنند، انحنادار باشند. از طرفی این مورد از صحبت های ایشان هم در نگاهم مهم آمد، ما در دل یک پیچ تاریخی قرار داریم. این پیچ تاریخی در وجود انسانی احساس می شود. و در کار هنر آشکار می گردد. و هستی انکشاف می یابد. با تشکر. التماس دعا.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکتۀ مهمی می‌باشد و در این رابطه و با توجه به ظرفیت امروز، خوب است طرح‌هایی را پیشنهاد کنید تا آرام‌آرام فرهنگ پذیرش آن فراهم گردد. موفق باشید

40556
متن پرسش

سلام استاد جوانی 22 ساله هستم که از حدود ،17 سالگی با مباحث شما آشنا شدم و در حدود همان سن ها معرفت النفس را کار کردم، بعد ها با بالاتر رفتن سنم متوجه شدم اصلا معرفت النفس را نفهمیده ام و در فهم دین و خود و ... دچار سرگردانی ام ، بازهم این کتاب را با حضور اساتید کار کردم و شاید بیش از 3 بار این مبحث را کار کردم ، بعد از آن برهان صدیقین و کتب معرفتی متفاوت شما را خواندم و با جمع های مختلف مباحثه کردم، اما الان بعد از چند سالی که گذشته در سن 22 سالگی به همه چیز شک کرده ام، از حقانیت اصل دین و دیانت تا حتی قرآن و امامت و عدل و... همه چیز برایم دارای سوال است و انگار نه انگار که قبلا این مباحث را خوانده ام و در شبهات، انگار با یک آدمی که هیچ معرفتی کار نکرده فرقی ندارم ، فقط شاید اطلاعات بالاتر دارم، البته شاید اهل عمل به معارف نبوده ام، شاید سیر معرفتی را درست کار نکردم و شاید با علم حضوری این مباحث به جانم نرفته که این هم برای بنده جای پرسش است که چگونه باید با علم حضوری معارف را دریابم؟ در جایی گفته بودید طاهرزاده ی پنجم در حال تولد است و انگار در گذشته؛ با آن طاهر زاده های اولیه من بسیاااار به وجد می آمدم و سر از پا نمیشناختم، اما گویا مباحث اخیر شماهم برایم سخت آمده است و ارتباط گیری هم برایم سخت تر شده و شاید تنبلی بر من غلبه آمده، اصلا حال خوشی ندارم ، چون نه میتوانم رها کنم و به یک دینداری ذوقی و علاقه ای دلخوش کنم ، نه میتوانم منکر کامل این مباحث شوم، و از طرفی همه چیز برایم جای سوال دارد و مثل آدمی ام که انگار میخواهد تازه مسلمان بشود، البته الان هم اهل عمل به احکام الهی و به ظاهر مسلمان هستم ولی... با این وضعیت که گفتم استاد عزیز که گردن بنده بسیار حق دارید بنظر شما از کجا شروع کنم؟ با که حرف بزنم؟ چه نوع کتبی بخوانم؟ اگر بخواهم سیر شما را شروع کنم از کجا شروع کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نحوه حضور را تقدیرِ این تاریخ بدانید، تاریخی که انسان باید در مقابل انکارهای بزرگِ خود قرار گیرد و تنها با ایمانی بزرگ‌تر می‌تواند در جهانِ متعالی خود حاضر شود. چنانچه در این سال‌ها ملاحظه کرده‌اید همۀ عرض بنده آن است که انسان باید در جهان خود و سوبژگی خود حاضر گردد تا نسبت انسانی خود را با انسان کامل بیابد که البته موضوع ساده‌ای نیست. شاید کتاب «بشر جدید» شروع خوبی باشد، ولی فکر نکنید با حضور در چنین حالتی، عقب‌افتاده‌اید. به نظر بنده بخواهیم و یا نخواهیم این نسل با این انکارها روبرو می‌شود تا به بزرگ‌ترین ایمان که ایمان آخرالزمانی می‌باشد؛ نزدیک شود. اشاراتی در غزل شماره 142 که مشغول شرح آن هستم، در این رابطه شده است.https://eitaa.com/varastegi_ir/1771 در ضمن خوب است به سؤال و جواب شمارۀ 40548 نیز رجوع فرمایید.

موفق باشید              

40553
متن پرسش

سلام وخداقوت میخواستم نظر استاد را راجع به این مطلب دکتر داوری بدونم https://www.khabaronline.ir/news/2113921

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این سخن نیز مانند همۀ سخنان حکیمانه و اندیشه برانگیز، نیاز به تفکر و بحث دارد. امری که امکان شرح آن در میدان سؤال و جواب فراهم نیست. امید است رفیقان با اندیشۀ خود، اندیشمندانه به سخنان اهل تفکر بیندیشند و همچنان سخن جناب هایدگر را مدّ نظر داشته باشند که می‌فرماید اندیشیدنی‌تر اندیشه آن است که ما متوجه باشیم نمی‌اندیشیم! موفق باشید 

40552
متن پرسش

سلام ببخشید یک سؤال دیگر آیا جنگ دوازده روزه علاوه بر بازدارندگی که برای کشورمان داشته است، توانسته است برای منطقه مخصوصاً غزه و لبنان هم داشته باشد؟ چرا حملات اسرائیل و آمریکا روی آنها زیادتر شده است ؟!!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با طوفان الاقصی، جهادِ بزرگی در مقابل استکبار شروع شد و همچنان ادامه دارد. جنگی که همۀ موجودیت رژیم صهیونی و پیرو آن حضور استکبار در منطقه را هر روز با تهدید بیشتر روبه‌رو می‌کند و این است که آن‌ها هرچه از دست‌شان برآید انجام می‌دهند و دفاع مقدس 12 روزۀ ما، امید پیروزی بر رژیم صهیونی را در مردم فلسطین صد چندان کرد به آن معنا که می‌توان با آن رژیم مقابله کرد و مجبورش نمود که تقاضای آتش بس کند. و معلوم است که «الغریق یتشبث بکل حشیش» زیرا احساس می‌کند همه چیزش را از دست داده است. موفق باشید

40551
متن پرسش

سلام علیکم استاد خداقوت ببخشید می شود راجع به سخنان حضرت آقا درباره این جمله توضیح مختصری دهید « روحیه ی کار و تلاش را بر حالت نه جنگ نه صلح که دشمن می خواهد بر ما تحمیل کند غلبه دهیم...»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما با آغاز انقلاب اسلامی راهی را گشوده‌ایم با اهدافی خاص که نظر به کرامت انسان در جهان جدید دارد و بحمدالله با همۀ موانعی که در مقابل خود داریم همچنان در مسیر عبور از فرهنگ استکباری در حال به دست آوردنِ نتیجه می‌باشیم و نباید از این راه و آن اهداف به بهانۀ مقابلۀ اخیری که اسرائیل به میان آورد، غفلت کنیم به همان معنایی که آن سالک عظیم‌القدر«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» فرمود: «خداوندا کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه‌اند». موفق باشید

40550
متن پرسش

با درود و احترام، خدمت استاد گرانقدر، جناب آقای اصغر طاهرزاده با سپاس از توجه و دقت نظرتان که همواره راهگشای بسیاری از جویندگان علم و حقیقت بوده است. با توجه به این که سن این حقیر ۱۴ سال بوده و در پایهٔ نهم تحصیل می‌نمایم و همچنین دسترسی به مدرسه بسیار نزدیک و آسان است، خواهشمندم مرا راهنمایی بفرمایید که اولویت در این برهه از زمان، می‌بایست با «خواندن دروس مدرسه» باشد یا «مطالعهٔ کلام و عقاید معقول»؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که مکرر عرض شده چنانچه خداوند علاقه حضور در حوزه را در جان عزیزان ایجاد کرده باشد و از نظر بهرۀ هوشی متوسط به بالا باشند؛ حضور در حوزه، حضور در فکر و فرهنگی است بسی تعالی‌بخش برای خود و برای دیگران. اخیراً عرایضی در این رابطه شده است خوب است نظری به آن عرایض انداخته شود https://eitaa.com/nasimnor/16. موفق باشید

40549
متن پرسش

سلام آقای طاهرزاده: من عاشق مرحوم امام و انقلاب اسلامی ام و پیامم از جهت نگرانی و دلسوزیه و اونم اینکه ما تا کی قراره با این صحبت که همین دختران کم حجاب هم دختران ما هستند و این موارد صحبت ها که تا حدودی درست است چشم ببندیم در مقابل اتفاقاتی که در شهرها به خصوص تهران در حال رخ دادنه. استاد من در تهران هستم و احساسم اینه بزرگانی چون شما از وضعیت به صورت میدانی با خبر نیستید. چند وقت پیش آقای جمشیدی یادداشتی منتشر کردند در همین موارد و انقلابیون به ایشان حمله کردند که نه اینطوری نیست و نباید نگران استحاله فرهنگی جمهوری اسلامی شد. وضعیت خیابان ها پوشش حتی آقایان، سگ گردانی، مشروبات، روابط آزاد واقعا جای نگرانی داره. من ذهنیتم این است اطلاع میدانی نسبت به این موضوع برای بزرگان وجود نداره. وقتی مسیر مراجع از بیت تا مسجد باشه آنچه در خیابان های تهران رخ میده قطعا بی اطلاع هستند. خواستم نظر خودتان را بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به هر حال جبهۀ استکبار بی‌کار ننشسته است و عملاً با به میدان‌آوردن بی‌حیایی در جامعه تلاش دارد به اهداف خود که مقابله با نظام و انقلابی است که همۀ موجودیت آن را به خطر انداخته است و به همین جهت متفکران جامعه هر کدام باید از زاویه‌ای متوجۀ این امر باشند تا از یک طرف موجب تقابل افراد جامعه با یکدیگر نشوند و از طرف دیگر جامعه، بسترِ فرهنگ غربی نگردد. که سعی اهل نظر در این رابطه، سعی خوبی است و با همان متانت و حکمت رهبری، مسلّماً این نقشه مانند دیگر نقشه‌های دشمن خنثی خواهد شد وقتی ما بتوانیم ارزش انسان‌ها را با آن‌ها در میان بگذاریم و متوجه شویم زیرِپا قراردادنِ دستورات شریعت الهی آنان را از ابعاد فاخر و متعالی‌شان ساقط می‌کند. هنوز زمینۀ چنین گفتگوهایی فراهم نشده است بخصوص در مدارس و دانشگاه‌ها. و البته در مقابل آنانی که مأمور ایجاد فساد در جامعه می‌باشند موضوع فرق می‌کند. موفق باشید 
https://lobolmizan.ir/special-post/1050
https://lobolmizan.ir/sound/666#sound-row-4397
 

40548
متن پرسش

بسمه تعالی، سلام علیکم: دیگر خودم را نمی‌شناسم! استاد دلم نمی‌دانم کجاست؟، نمی دانم کی ام، نمی دانم کجایم. بعد از ازدواجم دیگر خودم را نمی‌شناسم. با موجودی غریبه روبرو گشتم که هرگاه عکس هایش را می‌بینم در فکر فرو می‌روم و می‌گویم این منم؟ نمی‌دانم آن امید کجاست و این امید کیست؟ دلم در سوز و گذار و عذاب غرق است کاری ز دستم نمی آید. از ضعف، از کم بودن، از نبودن متنفرم. اما دیگر نیستم، کمم، ضعیفم. از برای اینکه عقلی هم درکار نیست، آرزوی توقف می‌کنم. آخر منِ به پناه و سر و پایی که بعد از سال ها زندگی در ظلمات، نور یافتم که بکجاست، حالا هم که پایی و اراده ای و چشمی برای رفتن ندارم. بدنبال هرچه بهتر و بیشتر شدن موقعیت های رسیدن به خود، سبک زندگی را اصلاح می‌کنیم و مطالعه و ازدواج و ... را پیش می‌گیریم اما پاینبد شد!!. منِ بی آه و چاره به کجا درد بَرَم؟ به که گویم؟ کی مرا می‌فهمد که بخواهم برایش سفره دل باز گردانم؟ استاد به خدا بگویید باز خر ما را زین نفس پلید. به امام زمان بگویید یک کرشمه. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این قصۀ انسان امروزین تاریخ است که بالاخره از حضور دینداریِ دیروزین باید نسبت به حضور امروزینِ دینداری که نظر به انسان کامل است؛ هجرت کند و در نسبت با پیامبر و اهل البیت «علیهم‌السلام» به عنوان آیینۀ انسان های کامل که قصۀ نهایت انسانیتِ ما می‌باشد، خود را جستجو کند و با توجه به همین امر عرایض اخیر تحت عنوان «پیامبر خدا و ائمه علیهم السلام و بازگشت به ایمان گمشده (۱ و ۲)» https://cdn.lobolmizan.ir/uploads/enghelab/bashar_jadid_azadi_va_din/speech/bvf_peyambar_va_aemeh_va_bazghasht_be_iman-1.MP3  و 
https://cdn.lobolmizan.ir/uploads/enghelab/bashar_jadid_azadi_va_din/speech/qOU_peyambar_va_aemeh_va_bazghasht_be_iman-2.MP3 شده است خوب است به آن مباحث رجوع شود. آری! https://eitaa.com/ayaat_110/23538. موفق باشید

40546
متن پرسش

سلام استاد عزیز: من خانمی هستم که احساس می‌کنم دچار شبهه‌ای شدم که عمیقا بهش باور دارم و دارد تمام زندگی من را تمام شادی و نشاط و حضور من را که باید برای خانواده‌ام باشد و وظیفه من است از من می‌گیرد‌. من در درونم باوری دارم که غیب و نزدیکی به خداوند دوست‌داشتنی‌هایم را از من می‌گیرد. اگر به غیب نزدیک شوم دوست داشتنی‌ام را از من می‌گیرد، دائما هم ذهنم امام حسین را مثال می‌زند! یا حضرت علی را که محبوب‌ترین خدا بودند و اینطور دوست‌داشتنی‌ها و خانوادشان را ازشان گرفت. در نتیجه در ناخودآگاهم می‌گویم وقتی دوست داشتنی داری باید از غیب فاصله‌ بگیری! نمی‌توانم خدا را در جبهه خودم ببینم، همیشه خدا را ناخودآگاه حتی بدون اینکه بدانم یا بگویم مقابل خودم می‌بینم، ۲۷ سال دارم و تا کنون موفق به ازدواج نشده ام، هر وقت موردی پیش بیاید و احساس کنم دارم کم کم به او علاقه مند می‌شوم که با او ازدواج کنم سریع وحشت زده می‌شوم که الان خداوند او را به نحوی از من می‌گیرد و نمی‌گذارد پیش برود. نمی‌گذارد ازدواج کنم و پیشش باشم حتی یک بیرون رفتن ساده را دائما به خودم تلنگر می‌زنم که الان خداوند کاری می‌کند که نشود! الان غیب همه چیز را طوری می‌چیند که نشود! نشود من او را ببینم! در واقعیت هم دائما ریز و درشت چنین اتفاقاتی افتاده که این باور را در من تقویت کرده، حتی دو بار تا مرز نامزدی و عقد پیش رفتم اما به اتفاقاتی عجیب از دستم رفته. خودم می‌دانم بر اساس فاعل بالعنایه بوعلی ممکن است خودم باعث تمام این اتفاقات باشم و نه خواست خدای من اما نمی‌توانم این باور را از خودم دور کنم. به محض علاقه مند شدن به چیزی یا کسی وحشت می‌کنم. تمام وجودم می‌گوید علاقه مند نشو! به زودی او را از دست خواهی داد! و همین باعث می‌شود فاصله بگیرم و اصلا نتوانم مراحل ازدواج را طی کنم. خواهش می‌کنم به نور فاطمه زهرا چیزی بگویید که من روشن شوم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرگز این‌چنین نیست که محبت خدا، ما را از دیگر محبین که در صفای دینداری پیش می‌آید محروم کند حتی در مورد ازدواج می‌فرماید: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (روم/۲۱) از نشانه‌های خداوند آن است که خود او مودّت و رحمت و صمیمیت و صفا را بین زوجین ایجاد می‌کند بدون آن‌که این صمیمیت ما را از محبت خدا محروم کند و یا محبت خدا این صمیمیت و دوست‌داشتن‌ها را از ما بگیرد. اتفاقاً در مسیر دینداری صمیمیت‌هایی بین افراد پیش می‌آید که بسی با صفا می‌باشد، برعکسِ دوستی‌های دنیایی که بیشتر با توهّم همراه است و انسان را همواره نسبت به آن دوستی‌ها نگران و مضطرب می‌کند. آیا محبتی که در جریان اربعین بین زائر و خادم پیش آمده است، قابل توصیف است؟! و آیا این محبت، همان نور الهی نیست که ذیل محبت به حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» به میان آمده است؟ موفق باشید

40545
متن پرسش

سلام و نور و رحمت الهی تقدیم به شما پدر مهربانم و استاد بزرگوار و دلسوزم. ابتدا از اینکه سوالات قبلیم رو پاسخ فرمودید کمال سپاسگزاری رو دارم. استاد اگر خاطر مبارکتون باشه بنده از شما درباره اینکه استاد امین سوی نامه در یکی از دروس شون مطلبی رو درباره سیاه دیدن خطوط قرآن دلیل بر سیاه بودن وجود افراد می‌باشد فرموده بودند و به ملاصدرا و این سینا استناد داده بودند، بنده از شما درباره میزان صحت این مطلب پرسیدم و شما فرمودید که اگر عین مطلب و جملات ملاصدرا با ذکر منبعش باشه بهتر میشه منظور این کلام رو متوجه شد. بنده از استاد سپیدنامه پرسیدم و حدود دو ماه طول کشید تا پاسخ سؤال بنده رو بعلت زیادی پرسش هایی که باید ایشون جواب بدهند، پاسخ بدهند. و اما پاسخ ایشون : 4⃣6⃣8⃣#سوال_شماره_۸۶۴ 🔖موضوع: ادراک حقیقت قرآن و دیدگاه جناب ملاصدرا ✍🏻سوال و پاسخ داده شده: ❓سلام و عرض ادب و احترام و ارادت جناب استاد سپیدنامه در کلیپی فرمودند که قرآن شاخص انسانیت است. ملاصدرا و ابن سینا فرمودند انسان اگر باطنش سیاه باشه خطوط قران رو سیاه میبینه. اگر باطنش انسان باشه خطوط قرآن رو سبز نورانی می‌بینه. من این رو قبول دارم که ارتباط با قرآن خیلی معجزات داره، اما این سوال برام پیش اومده من که خطوط قرآن رو سیاه می‌بینم چیکار کنم؟ خیلی فکرم رو مشغول کرده. اگر ممکنه لطفا عین جملات ابن سینا و ملاصدرا رو بفرمایید و منبعش رو بفرمایید. 🖋سلام علیکم و رحمة الله مطلبی که بیان می‌کنیم حتماً مستند است ولی گاهی از اوقات در درس‌ها مطالبی گفته می‌شود که طبق تحقیقات فراوان بوده و چه بسا سند آن مطلب در اختیار نباشد وقتی شما سند را طلب می‌کنید ناچار می‌شویم جستجو کنیم و وقت بسیاری بگذاریم. برای این مسئله که شما فرمودید ملاصدرا در فاتحه چهارم، مفتاح اول، کتاب مفاتیح الغیب به این مطلب اشاره کرده است. ایشان می‌فرماید: «فنحن بسواد هذا العین لا نشاهد إلّا سواد القرآن» ما با سیاهی این چشم جز سیاهی قرآن چیز دیگری را ادراک نمی‌کنیم «فاذا خرجنا من هذا الوجود المجازی والقریة الظالم أهلها» اگر از این وجود مجازی (عالم طبیعت) و دهکده‌ای که اهل او ظالم است (مقصود دنیاست) خارج شویم... «مهاجراً الی الله و رسوله و ادرکنا الموت» و به مرگ (اختیاری) دست پیدا کنیم... «عن هذه نشأت صوریة الحسیه والخیالیة و الوهمیة و العقلیه... ثم خرجنا من المحو الی الاثبات، اثباتاً ابدیاً من الموت الی الحیاة، الحیاة ثانویة ابدیة... فما رأینا بعد ذلک من القرآن سواداً اصلاً» اگر ما به این مقامات دست پیدا کنیم، هیچگاه از قرآن سیاهی را ادراک نمی‌کنیم «إلّا البیاض الصِّرف و نور المحض» جز یک سفیدی و نور محض «و تحقیقاً لقوله... الی آخر» برخی از اهل معرفت فرمودند که ما خطوط قرآن را با رنگ سبز روشن می‌بینیم. سفید و سبز روشن دلالت بر خروج از عالم طبیعت می‌کنند کسانی که خطوط را سیاه می‌بینند در عالم سیاهی هستند، این قطعی است که از ملاصدرا و برخی از اهل معرفت بیان شده است، موفق باشید. #قرآن #سیر_وسلوک #معرفت #ادراک_باطنی 📬 لینک کانال نظرات و سوالات موسسه صدرا 🔖 https://eitaa.com/sadr256

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چنانچه با دقت به سخنان دقیق جناب صدرالمتألهین توجه شود، بحث در اشاراتی است که روح انسان نسبت به آیات می‌یابد و نه این‌که گمان شود در موطنِ حس، بعضی آیات را سیاه می‌بینند و بعضی سبز!!!!! غافل از آن‌که سیاه‌دیدنِ آیات که مدّ نظر جناب صدرالمتألهین است به آن معنا است که فقط در ظاهر عبارات متوقف شویم. موفق باشید

40544
متن پرسش

در پرسش ۴۰۵۲۰ فرمودید نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند «من رانی فقد رای الله» (هرکس مرا ببیند خدا را دیده است)، آدرس این نسبت حدیثی که دادید را بیان نمایید. ظاهراً تصور می‌کنم این انتسابی که داده اید از برداشت جناب ملاصدرا و صحبت عین القضات همدانی در تمهیدات نشات گرفته که به نظر می‌رسد برداشت ذوقی و اشتباه از حدیث «من رانی فی المنام فقد رای الحق» بوده است. تمام احادیث با این ادبیات به اشکال ذیل است که با برداشت ذوقی و دلخواسته ی حضرت ملاصدرا و حضرت عین القضات متفاوت است: من رآنی فی المنام فکأنما رآنی فی الیقظه. (أمالی المرتضى، دار الفکر العربی‏، ج‏۲، ص: ۳۹۴) من رآنی فقد رأى الحق فان الشیطان لا یتمثّل بی (مجمع الزوائد، دار الکتب العلمیه، ج ۷، ص۱۸۱) من رآنی فقد رأى الحق فان الشیطان لا یتکوّننی (صحیح البخاری، دارالفکر، ج ۸، ص۷۲) من رآنی فقد رأى الحق فإن الشیطان لا یتزیّى بی (الجامع الصغیر، دارالفکر، ج۲، ص۶۰۲ من رآنی فقد رآنی فان الشیطان لا یتشبه بی (کنز الفوائد، دار الذخائر، ج‏۲، ص: ۶۳) بنابر این لفظ الحق که در حدیث آمده به معنی اینست که اگر کسی مرا در خواب یا حالات دیگر ببیند، حقیقتا خودم را دیده، نه اینکه الله را دیده، ضمنا لفظ الحق در لسان وحی و اهل بیت به وسعت ادبیات تصوف و عرفانِ امروزی برای حضرت حق به کار برده نمی‌شده، بلکه دلالت اصلی اش به حقیقت، درستی و مطابقت با حق بوده است. اگر آنچه به رسول الله ص نسبت دادید منبعی دارد بفرمایید. با توجه به اینکه اصلاح انتساب خلاف واقع عمومی به نبی اکرم (ص) باید عمومی باشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید که بیشتر بحث رؤیت آن حضرت «فی المنام» است و اساتید محترم همان را توسعه داده‌اند و بر همین اساس به هر حال متوجۀ مظهریت حضرت رسول الله «صلی‌الله‌علیه‌وآله» به عنوان نور حضرت حق و حضرت «الله» می‌شویم و این غیر از تمثل حضرت «الله» است در جمال رسول خدا «صلی‌الله‌علیه‌وآله». موفق باشید

40543
متن پرسش

سلام علیکم: بحث رب خاص در کدام فص از فصوص الحکم آمده است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اکنون هیچ حضوری در این رابطه ندارم. موفق باشید

40542
متن پرسش

سلام: آیا افرادی که امکانات بیشتری برای رسیدن به مدارج علمی بالاتر دارند مثل حمایت خانواده، حمایت مالی پدر و آسایش و رفاه ... نسبت به کسانی که از اینگونه موارد برخوردار نیستند و جز تلاش خود، حمایت دیگری ندارند وظیفه سنگین تری در این دنیا دارند؟ بنده جزء مورد اول هستم که با حمایت مالی پدر تا مقاطع بالا درس خوانده ام اکنون نگرانم اگر جایی را از نظر شغلی بگیرم در حق کسانی که این امکانات را نداشته اند اجحاف شود. زیرا اطرافم انسانهایی هستند که بسیار توانمند هستند اما به دلیل اوضاع مالی ضعیف نتوانستند در مقطع دکتری آزاد درس بخوانند در حاالی که من با پول پدرم توانستم رشد کنم. آیا اگر شغلی در این راه به دست بیاورم حق کسی را از بین برده ام؟ و آیا وظیفه ام نسبت به افرادی که با تلاش خود بدون حمایت به جایی رسیده اند سنگین تر است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در این مسیر اگر نسبت به آنچه در مقابل تان بر اساس تحصیلات‌تان قرار می‌گیرد، حاضر شوید؛ باید به عالیترین شکل انجام وظیفه نمایید و بستر را برای رشد دیگر افراد فراهم نمایید بدون آن‌که بخواهید کسی را عقب بزنید تا شما جلو بیفتید. موفق باشید

40541
متن پرسش

سلام استاد: تشکر از این که وقتتون رو به پاسخ‌ سوال‌ها اختصاص میدید. بعد از جلسه اخیر شما در مورد بانو امین، یه سوال بسیار جدی مطرح شده که چه طور بانو امین در تفکر شما پیدا میشه در حالی که هیچ جای دیگری این بانو امین دیده نمیشه و خیلی خوش حالیم که شما عظمت ایشون را متذکر میشید. میشه کمی بیش‌تر از این بنیان فکری بفرمایید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «ای بسا شاعر که بعد از مرگ زاد». در نگاه هرمنوتیکی که نظر به تاریخی است که از دیروز تا اکنون و فردا، ما را در برگرفته؛ اندیشیدن و اندیشه اقتضاء می‌کند که با نگاه هرمنوتیکی در دیروز اصیل خود حاضر باشیم تا در اکنون و فردای خود به صورت حضوری حاضر گردیم و راز نظر به بانو امین بر این اساس است. و در این رابطه در سال‌های گذشته عرایضی شده
https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%A8%D8%A7%D9%86%D9%88%20%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%86&tab=sounds و http://cdn.lobolmizan.ir/uploads/old/media/J2B_Banoo_Amin_1_(Negahe_hermenotik_be_banoo_amin)_lobolmizan[H].mp3 
اتفاقاً در آخرین جلسه که رفقا در رابطه با نظر به کتاب «نفحات الرحمانیه» داشتندhttps://eitaa.com/ziafat_andishe/1438 نکاتی مطرح شد که انسان احساس می‌کند حقیقتاً آن جلسه مصداق روشنی از نگاه هرمنوتیکی به آن اثر نفیس بود. پیشنهاد می‌شود آن جلسه با دقت و بیش از یکبار مدّ نظر قرار گیرد تا معلوم شود چگونه می‌توان حتی از یک جملۀ آن بانوی بزرگ، روحی را احساس کرد که حکایتی دارد. خدا را شکر که رفقا به چنین امری ورود کرده‌اند. موفق باشید            
 

40540
متن پرسش

بسمه تعالی. سلام علیکم: نوع پوشش رهبر معظم انقلاب _از نخ کش بودن آستین لباسشان و مندرس بودن عبایشان _ در دیدار دولت حکایت از چه دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موقعیت و این سنّ، او راست و هر آنچه ملاحظه می‌فرمایید، وگرنه در جای خود و در آن دوران‌های گذشته، ظاهری داشتند چشمگیر. موفق باشید

نمایش چاپی