باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم جزوهی «جبر و اختیار» که بر روی سایت هست، در این مورد کمکتان کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم فصل دوم، کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» تحت عنوان «ضرورت مطالعه و نحوهي آن» بتواند کمک کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با مباحثی که گذراندهاید در بستر سنتی که حضرت روح اللّه در این تاریخ گشوده است، روحی شما را در بر میگیرد که ناخودآگاه متذکر چیزی بیرون از غرب خواهید بود. نباید نگران باشید و اصلاً نباید بحث حق النّاس در این موضوعات برای شما دغدغه شود، خود به خود آن میشود که میخواهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در «برهان صدیقین» کار کنید تا ثابت شود چون خدا عین کمال است، عین حکمت و صداقت و علم و .... هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه خداوند توفیق توبه از گناه را به انسان داده، نشانهی آن است که بنا است توبهاش پذیرفته شود و خودش فرمود: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابين». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع گتیه را در سایتهای مربوطه دنبال فرمایید. معرفت، حالتی است که در نسبت انسان با نفسالأمر برایش پیش میآید و دانا به واقعیت میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید رئیس قوهی قضائیه باید مجتهد باشد. از طرفی بنده از بعضی وکلا که درگیر قوهی قضائیه بودند وضع قوه را پرسیدم معتقدند آقای لاریجانی رویهمرفته خوب کار کردهاند. البته به نظر بنده این بدین معنا نیست که بعضی قضات درست عمل میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فقیه از یک طرف در بستر قوانین شرع عمل میکند و از طرف دیگر به جهت توفیقات خاصی که به او بهعنوان زعیم جامعه میشود؛ بهترین برداشتی که نیاز جامعه است از قرآن و روایات میکند و بدین لحاظ بدون آنکه نیاز به معصومبودن باشد، قابل اعتماد خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در آن است که دیکتاتور هرچه خودش خواست را عمل میکند، و ولیّ فقیه مطابق قانون شرع عمل مینماید و لذا آزاد نیست هرکاری بکند. بحث قطع وتین شاید به معنای آن باشد که رابطهی قلبی که بین خدا و پیامبر و یا خداوند و زعیم هست، از بین میرود و دیگر توفیق لازم را ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم:
1- بدون شک، روایت فوق در مورد امامت است ولی به مورد، موجب تخصیص حکم نمی شود همان طور که در اصطلاح گفته می شود «مورد مخصِّص نیست».
توضیح این مطلب آن است که وقتی قضیه ای آورده شود و سپس ذیل آن قضیه، تعلیلی بیاید، آن تعلیل حیطه و دایره ی حکم را مشخص می کند. آری شنیده اید که «العله تعمم و تخصص» یعنی این که علت، موجب تعمیم حکم و یا تخصیص آن می شود. مثال معروفش آن است که وقتی دکتری به مریضش بگوید «انار نخور چون ترش است»، به این معنی نیست که وی، فقط انار نخورد بلکه علتی که در ذیل کلامش آورده است و گفته است «چون ترش است» موجب می شود که حکم (نخور) به هر چیزی که ترش است سرایت کند به این معنی که این شخص هیچ شیء ترشی نباید بخورد و به همین خاطر، به او می گویید سرکه هم نباید بخوری هر چند «سرکه» درعبارت دکتر موجود نبود بلکه به خاطر عمومیت تعلیلی که در ذیل کلامش بود، حکمش را تعمیم دادیم.
خب حال توجه کنید که این روایت، هر چند در مورد امام است، ولی نمی توان مورد را موجب تخصیص حکم دانست بلکه به وسیله ی تعلیل ذیل که عبارت است از «ان الله اذا اختار عبده....» به هر موردی که عبدی از عباد الهی توسط خداوند (بدون واسطه و یا با واسطه ی اولیاء معصومین او) به منصبی گماشته می شود سرایت کرده و حکم تعمیم داده می شود و از این مورد است، فقیه جامع الشرایط که طبق روایات ما به عنوان «حجتی علیکم» به اختیار خدا و به واسطه ی امام معصوم به عنوان حجت بر بندگان منصوب شده است.
آری، احکامی که در این روایت به عنوان امر اختصاصی امام معصوم آمده است (مثل «الْإِمَامُ الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الْمُبَرَّأُ عَنِ الْعُيُوبِ الْمَخْصُوصُ بِالْعِلْم....») به فقیه سرایت داده نمی شود.
2- بر روی نیابت چنین امامی فکر کنید. اگر این لطف، یک حقیقت وجودی است، پس امری است تشکیکی و دارای شدت و ضعف، لذا صورت تامّ آن مربوط به امام معصوم است ولی مراتب نازلهی آن در شرایط خودش جاری است.
3- اساساً تفاوت نبوت و ولایت در این است که نبوت، مقامی نیست که به کس دیگری جز نبی سرایت کند. ولی ولایت، در عین آنکه مقام حضرت اللّه است و فرمود: «اللّه ولیّ الّذین آمنوا» میبینید که برای اولیاء الهی نیز با شدت و ضعف لازمه سریان و جریان دارد و بدین لحاظ نمیتوان ولیّ فقیه را از چنین تأثیری بر روی مولّی علیه خارج دانست.
4- انتظار امثال بنده از رفقای اهل فکر آن است که از متون مقدس بیشتر از آنچه در ابتدای امر ظهور دارند، بفهمیم، نه آنکه خود را فقط متوقف در همان فهم اولیهی خود نماییم. این حالت هرگز در تاریخ جواب نمیدهد. در حالیکه علم اصول از جهتی و علم پدیدارشناسی از جهت دیگر به ما کمک میکند تا به بنیاد سخن نظر کنیم و مطابق آموزههای اصلی دینِ الهی، همهی اشارات آن سخن را دریابیم، وگرنه چگونه بتوانیم از متون دینی در زمانهی خود استفاده کنیم؟
5- تعجب بنده از بعضی از رفقا میباشد که گمان میکنند اگر زعیم مؤید به مدد الهی باشد، دیگر نباید مشکلاتی در جامعه واقع شود، غافل از آنکه اگر زعیم جامعه امام معصومی همچون علی«علیهالسلام» باشد و مردم تلاش نکنند رهنمودهای وی در جامعه پیاده شود، آنها هیچ بهرهای از او نبردهاند، نه آنکه او مقصر باشد. در همین رابطه حضرت امیرالمؤمنین«علیهالسلام» در خطبهی 35 نهجالبلاغه میفرمایند:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ إِنْ أَتَى الدَّهْرُ بِالْخَطْبِ الْفَادِحِ وَ الْحَدَثِ الْجَلِيلِ وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ [وَحْدَهُ] لَا شَرِيكَ لَهُ لَيْسَ مَعَهُ إِلَهٌ غَيْرُهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ «صلواتاللّهعلیهوآله» أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ مَعْصِيَةَ النَّاصِحِ الشَّفِيقِ الْعَالِمِ الْمُجَرِّبِ تُورِثُ الْحَسْرَةَ وَ تُعْقِبُ النَّدَامَةَ وَ قَدْ كُنْتُ أَمَرْتُكُمْ فِي هَذِهِ الْحُكُومَةِ أَمْرِي- وَ نَخَلْتُ لَكُمْ مَخْزُونَ رَأْيِي لَوْ كَانَ يُطَاعُ لِقَصِيرٍ أَمْرٌ فَأَبَيْتُمْ عَلَيَّ إِبَاءَ الْمُخَالِفِينَ الْجُفَاةِ وَ الْمُنَابِذِينَ الْعُصَاةِ حَتَّى ارْتَابَ النَّاصِحُ بِنُصْحِهِ وَ ضَنَّ الزَّنْدُ بِقَدْحِهِ».
پس از حمد و ستايش خدا، بدانيد كه نافرمانى از دستور نصيحت كننده مهربان دانا و با تجربه، مايه حسرت و سرگردانى و سرانجامش پشيمانى است. من رأى و فرمان خود را نسبت به حكميّت به شما گفتم، و نظر خالص خود را در اختيار شما گذاردم. ولى شما همانند مخالفانى ستمكار، و پيمان شكنانى نافرمان، از پذيرش آن سرباز زديد، تا آنجا كه نصيحت كننده در پند دادن به ترديد افتاد، و از پند دادن خوددارى كرد.
6- اساساً انتظاری که از رفقا داریم، تفکر در سنت اصولیون است و نه اخباریون؛ و حوزههای علمیهی نجف و قم افتخار آن را دارند که از اخباریون عبور کردهاند. حال نمیدانم چه شده است که بعضی از رفقا بهرهی لازم از نهضتی که منجر به استحکام حوزههای علمیهی ما شده است، نبردهاند.
7- حضرت در یک قاعدهی کلی به موضوع امامت و جایگاه آن اشاره میکنند یعنی مصداق را ذیل یک فهم کلی میآورند، چرا در مصداق متوقف شویم و از آن امر کلی که امام در ابتدا آوردهاند غافل گردیم که در این حالت از تفکر همهجانبه نسبت به آن روایت باز میمانیم. هنر ما این است که با تدبّر در آیات و روایات، متوجه باشیم آنان متون منجمدی نیستند وگرنه از حضور تاریخی خود نسبت به آن متون محروم میشویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظر بنده عرایضی که در جواب سؤالهای قبلی داده شد، جواب آن قسمت از فرمایشات آن دوست عزیز را میتوانید در آن بیابید. میفرمایند به آقای احمدینژاد حق داد؛ ولی بحث بر سر غفلت آقای احمدینژاد است از جایگاه تاریخیشان که میتوانستند نمادِ عدالتخواهیِ نظام اسلامی باشند و مسئولیتی که در این مورد به عهده داشتند و حکیمانه عمل نکردند 2- تعجب بنده از آن قسمت از آن سخن رفیق است که میفرماید مگر رهبری قهر نکردند؟! کلا و حاشا، عظمت رهبری اتفاقاً در آن بود که متوجهی جایگاه انقلاب اسلامی در آن تاریخ بودند و در عین تفاوت نظر نسبت به ادامهی نخست وزیری آقای موسوی، حضرت امام مخالف نظر مقام معظم رهبری نبودند؛ فرموده بودند در آن شرایط مصلحت نیست. و رهبر حکیم و فرزانه آن زمان به عنوان رئیس جمهور زیباترین برخورد را با موضوع داشتند. حال مقایسه کنید آن برخورد را با اعتراض آقای احمدینژاد به رهبری و خانهنشینیِ آن چنینی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر این احساس در عین احساس وحدت وجود باشد که بتوان به آن کثرتِ در عین وحدت گفت؛ درست است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به مطالعهی کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» همراه با شرح صوتی آن فکر کنید. البته در اقدامی درازمدت و با حوصله. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خاصیت قلب، تبدیل و تحول و تقلیب است و در این رابطه گاهی در «ادبار» قرار میگیرد و نسبت به رجوعِ به حقیقت جلو نمیرود که در این حالت، انسان باید با صبرِ بر فرائض، بندگی خود را به نمایش بگذارد. و لازم نیست که تصور کنیم حتماً به جهت گناهان ما، قلبْ در ادبار قرار گرفته است. در ضمن خوب است به جواب سؤالهای شمارهی 8144 و 8224 رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر صحت زیارت جامعهی کبیره را بپذیریم، تمام مضامینی که در روایات مذکور هست در آن زیارت به صراحت مطرح شده 2- اصلاً بحث سند روایات در میان نیست، عقل متوجه است که عالَم بدون انسان کامل محقق نمیشود و لازمهی انسان کامل چنین صفاتی است تا آنجا که شما در زیارت جامعه خطاب به اولیاء معصوم اظهار میدارید: «بکم فتح اللّه و بکم یختم» آیا مقامی بالاتر از این قابل تصور است؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رزقنی اللّه و ایّاکم که در هر منظری حضرت اللّه مدّ نظر آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید در ابتدا بتوان از آمریکا شروع کرد، ولی عنایت داشته باشید مبنایِ روح استکباری اومانیسم است به همان معنایی که آقای دکتر مهدی بنائی در سمینار «فلسفه، جنگ و صلح» آن را مطرح نمودند و روشن کردند کار از کانت شروع شده. آدرس آن سخنرانی عبارت است از: https://t.me/bijanabdolkarimi. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم عنایت دارید روش تفقه و اجتهاد در متون دینی آن است که بتوانیم آیات و روایات را در کلیات آن بنگریم به همان معنایی که ائمه میفرمایند: «علینا بإلقاء الاصول و علیکم بالتفریع». و اساساً کار مجتهد آن است که نظر به کلیت آیات و روایات کند و از مصداق به اصطلاح «جَرْی» نماید. در این رابطه بود که عرض شد به صدر روایت نظر شود. حال اگر پادشاه ظالمی بخواهد از این روایت سوء استفاده کند، از ارزش روایت کاسته نمیشود. حضرت رضا«علیهالسلام» ابتدا به امر کلی اشاره میکنند و سپس مصداق اتمِ آن را معلوم مینمایند و این بدان معنا نیست که ما باید آن بحث را متوقف بر مصداق کنیم. این روش در سرتاسر تفسیر ارزشمند المیزان بهچشم میخورد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم انقلاب باید تأکیدش بر اصلاح امور مردم در داخل باشد. ولی دشمنان بستر این کار را به هم میزنند و تنها با تعالی شعور مردم کار جلو میرود. لذا همت خود را باید در راستای تعالیِ فهم مردم بهکار گیریم تا به مرور نتیجه حاصل شود. زیرا رقابت دو حزب در میان نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده معتقد به عصمت ولیّ فقیه نیستم. ولی همانطور که عرض شد معتقدم خداوند برای سعادت جامعه به ایشان کمک میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حیف نیست که انسان در راستای احترام به همسرش هم که شده به خانوادهی همسرش احترام بگذارد و آنها را دوست داشته باشد و از برکات این ارتباط که یکی از آنها سعهی صدر است، بهرهمند شود؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً در جریان هستید که حضرت امام زعامت کلی آیت اللّه بروجردی را پذیرفته بودند ولی ایشان را معصوم نمیدانستند. لذا تذکراتی در آن دو مورد نسبت به آیت اللّه بروجردی داشتند و وقتی هم مؤثر نیفتاد، مقابله نکردند به آن معنا که خود را در عرض ایشان قرار دهند، بلکه کنار کشیدند و تنها در درس ایشان حاضر میشدند زیرا دیگر احساس وظیفهای در این مورد نمیکردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر خلاء به معنای واقعی هم داریم؟! آری! بالای جوّ فضایی هست که نسبت به هیدروژن و اکسیژن خلاء است، ولی آنجا هم گازهای خود را دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده از طریق انقلاب اسلامی و راهی را که شهداء بهخصوص شهدای مدافع حرم با نفیِ داعش در مقابل ما گشودند، ما میتوانیم به راهی ماوراء توسعهیافتگی و توسعهنیافتگی فکر کنیم، البته به شرطی که متوجهی توسعهنیافتگیِ تاریخیِ خود بشویم. کاری که دکتر داوری در کتاب «خرد سیاسی در زمان توسعهنیافتگی» متذکر آن شدهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجه شدهاید مصداق اصلی آن روایت امام معصوم است. ولی در ابتدای حدیث حضرت متذکر میشوند «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ» و از این طریق زمینهی توسعهیافتنِ روایت را به مخاطب میدهند. بدین معنا که خداوند هرکس را به همان اندازه که برای ادارهی امور بندگانش انتخاب کند، به همان اندازه مددهای فوقالذکر را به او ارزانی میدارد و در این رابطه است که ما به نایب ائمه رجوع میکنیم، در آن حدّ که حضرت صاحب الأمر «عجلاللّهتعالیفرجه» در تأیید نوّاب خود میفرمایند: سخن آنها سخن من است. زیرا ذیل الطافی که به امام میشود، آنان نیز مورد لطف الهی قرار میگیرند. در راستای چنین آموزهای حضرت امام صادق (ع) مى فرمايند: رسول خدا (ص) فرمودند: «يَحْمِلُ هَذَا الدِّينَ فِي كُلِّ قَرْنٍ عُدُولٌ يَنْفُونَ عَنْهُ تَأْوِيلَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ الْجَاهِلِينَ كَمَا يَنْفِي الْكِيرُ خَبَثَ الْحَدِيد»[1] در هر قرن انسانهاى متعادل و عدولى هستند كه اين دين را حمل نموده و هرگونه تأويلِ اهل باطل و تحريف افراطيون، و ادعاهاى جاهلين را از آن دور مى گردانند، همانطور كه كوره ى آهنگران پليدى و چركى آهن را پاك مى كند. موفق باشید
[1] ( 2)- بحارالأنوار، ج 2، ص: 93.