باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه در ابتدایِ آمدن این دولت عرض شد این دولت از جنس انقلاب اسلامی نیست تا بتواند اهداف اصیل انقلاب اسلامی را دنبال کند. به نظر میآید همان روش برخورد رهبر معظم انقلاب «حفظهاللّه» با این دولت، بهترین روش باشد تا إنشاءاللّه مردم متوجه شوند این جریان فکری برای ادامهی زندگی در بستر انقلاب اسلامی شایستگیِ لازم را ندارد؛ هرچند که باید به روش مقام معظم رهبری، آنان را تحمل کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به تعدد وحجم بالای فایل های صوتی لطفا دوستان مراجعه کننده، فایل های مشکل دار را مشخص بفرمایند تا بررسی شده و اشکال برطرف گردد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم بعد از فهم و تدبّر در قرآن، رجوع به سایر ادیان مفید باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! میشود از جهتی قوهی غضبیه را در زمرهی وهمیه قرار داد، ولی از آن جهت که وجهی معرفتی حتی معرفتی ناصواب در آن است؛ میتوان آن را جدا نیز در نظر گرفت. به هر صورت این تقسیمبندیها، تقسیمبندیهای مطلق نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً ملاحظه کردهاید که اولیاء الهی بعضاً به شعر شعراء حتی شعرای جاهلیت استناد میکنند و تازه، این غیر از آن است که رسول خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» به حسان بن ثابت آنگاه که در مورد غدیر آن اشعار را سرود، فرمودند: جبرائیل به کمکت آمده است. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان آنچه فرمودهاید هستم. ولی امثال آیت اللّه قاضی را در شناخت عرفان و عرفا صاحبنظر میدانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نه، ادبیاتِ فاخر قرآن حکایت از تجلیات عشق خدا به بندهاش دارد. خود خداوند میفرماید: «لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ ۖ» همانا ما به سوی شما کتابی فرستادیم، که در آن به یاد شما بودیم. ۲. نه اینطور نیست. تجربهی بنده چیز دیگری را می گوید. فوقالعاده فضای سورهها یگانه است. ۳. وسعت قرآن به جهت وجوه ملکوتیاش آنچنان زیاد است که اگر انسانها با رویکرد طلب حقیقت به آن رجوع کنند، هرکس مناسب وسعتی که دارد از آن بهره میگیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مورد از مواردی است که باید با مشاوری در میان گذاشته شود که روحیهی هر دوی شما را میشناسد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که ما در این جهان باید زندگی کنیم و در همین جهان باید عشق را تجربه نماییم. لذا حاضرشدن در مجامع علمی به خودی خود مانع سیر به سوی عشق نمیشود، عشقی که همانطور که متوجهاید، همهی زندگی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که به هر صورت وقتی مقالهای آنچنان طولانی در معرض دید بنده قرار بدهید بالاخره بنده باید همهی آن را میخواندم تا به گفتهی خودتان به آخرِ آن که لبّ مطلب است میرسیدم؛ چرا سؤال خود را به صورت مشخص و با لُبّ مطلب مطرح نمیفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم راه دوم نتیجهبخشتر خواهد بود، منتهی به شرطی که مقدماتِ معرفتی فراموش نشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف غیر منطقی نمیزنید. ولی فراموش نکنید که دعا و دوا هر دو باید در صحنه باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در سایتها مطالب خوبی در نقد جریان شیرازیها هست. منتها نظر بنده آن است که خیلی نباید وقتمان را صرف مشاجره با این جریانها کرد. تاریخِ آنها گذشته است، خود به خود در حالِ به حاشیهرفتن و بیرنگشدناند. به همین جهت روز به روز جسارت های خود را برای بیشتر ماندن، شدت میبخشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. موضوع جبر و اختیار چیزی است که هرکس در جان خود حسّ میکند که از چه جهات در تکوین او حضرت ربّ العالمین حاضرند و او را در این موارد اختیاری نیست و از چه جهت اوست که باید شخصیت خود را شکل دهد. ۲. این دومی طلبتان، زیرا در این منزل، تنها بنده میتوانم جواب سؤال عزیزان را بدهم منزل کلاس و درس در جای دیگر مستقر باید باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن فتاوی و نظرات را دیدم. ای کاش آقایانی که بیشتر در فقه ممحض شدهاند و در عرفان و حکمت صاحبنظر نیستند، در چنین مواردی نظر نمیدادند. در این موارد بهتر است امثال رهبر معظم انقلاب «حفظهاللّه» و مرحوم شهید مطهری که در کنار فقه و فقاهت، در حکمت و عرفان نیز قدم زدهاند، نظر بدهند. به قول آيت الله انصارى همدانى «رحمةالله عليه» سالك تا آخر عمر به مثنوى مولانا نيازمند است. اخيراً كه مقام معظم رهبرى «حفظه الله تعالى» در جلسه اى كه با شعرا داشتند فرمودند: مثنوى همان طور كه مولوى مىگويد:
«هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين»[1] و گفتند مرحوم مطهرى هم با من هم عقيده بود. موفق باشید
[1] ( 1)- مقام معظم رهبرى« حفظه الله تعالى» در ديدار با شعراء در سال 1387- مولوى در ديباچه ى دفتر اول مىگويد: هذا كِتابُ الْمَثنَوى، وَ هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين، فى كَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْيقين
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چرا که نه؟! ۲. در هر حال نباید از حضور متعیّنِ حضرت صاحب الزمان «عجلاللّهتعالیفرجه» در عالَم غفلت کرد. آن امام عزیزی که هماکنون نیز عالَم را مدیریت می فرمایند. «روحی و ارحنا لمقدمه فناء». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در شرایطی نیستم که فرصت مطالعهی چنین متون بلندی را در رابطه با جوابدادن به کاربرانِ عزیز که دارای سؤالاتِ متعددند؛ داشته باشم. لطفاً در یک یا دو سطر سؤالتان را بفرمایید تا بنده بتوانم در خدمتتان باشم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت این نوع ابزارها از موجود مجرد تنها همین انعکاسهایی که در عالم ماده ظهور میکند را میتوانند ثبت کنند. مثل اینکه ما آثار روح مجرد انسانها را در حدّ حرکات و سکناتشان با چشم خود حسّ میکنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اگر با نظر به حضرت حق از امام به عنوان واسطهی فیض بخواهیم و یا از حضرت حق با نظر به واسطهبودنِ امام بخواهیم، هر دو ممکن است. به آن روایتی که اشاره کردید چندان نمیتوان اعتماد کرد. ۲. هرچه هست چیز خوبی است و نمیگذارند شما در باورهای اولیهی خود متوقف شوید. ۳. این مطلب را إنشاءاللّه بعداً و بعد از دنبالکردنِ مباحث «برهان صدیقین» در کتاب «چگونگی فعلیتیافتن باورها» میتوانید دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا قبل از دمیدن روح، آن موجود زنده، انسان نیست هرچند بعداً میتواند انسان شود. ولی سقط چنین موجودی، کشتن انسان به حساب نمیآید هرچند که به هر حال موجود زندهای را سقط کردهایم. آری! اگر حیات مادر، به عنوان انسانِ بالفعل در خطر است ترجیح در آن است که جنین سقط شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال نباید بیش از نیاز غذا بخورید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با تأمل در سلوک است که انسان متوجهی این قواعد و حقّانیت آنها میشود. زیرا وقتی در آن مسیر، حضرت حق به انسان یا به یک ملت رُخ نمود و بعد آن انسان یا آن ملت به حضرت حق پشت کرد، معلوم است که خداوند نیز او را به خودش وامیگذارد و این یعنی سیلیخوردن. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شیعیان با تمام وجود حساس بودند تا جای دفن حضرت اباعبداللّه «علیهالسلام» محفوظ بماند و مهمتر از آن، آن دریافت و احساسی است که انسان در آن مضجع شریف مییابد که قابل مقایسه با هیچجای دیگر دنیا نیست. عموماً کسانی گرفتار این نوع شبهاتاند که مزهی زیارت حضرت اباعبداللّه «علیهالسلام» را نچشیدهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتابی است که نمیتوان نسبت به فهم و تأمل در آن بیتفاوت بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد نکاتی در مقدمهی کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» عرض شده است که شاید کمک کند. موفق باشید
عنايت داشته باشيد که كمكها و مددهايي كه به پيامبر ميشود تا در مأموريتش موفق شود، رحمتي است به مردم زيرا مردم از طريق همين كمكها است كه متوجه حقانيت نبي ميشوند و از هدايت الهي بهرهمند ميگردند. در همين راستا مددهايي را که به رسول خدا (ص) ميشود ميتوان به مددهاي قبل از بعثت و مددهاي بعد از بعثت تقسيم کرد.
الف- مددهاي قبل از بعثت: مددهاي قبل از بعثت موجب ميشود تا اولاً: با حفظ رسول خدا - از هرگونه لغزشي که عرف جامعه از پيامبر خدا انتظار ندارند - در قبل از بعثت، كارنامهي نبي جهت انجام مأموريتش از هرگونه ضعفي پاك باشد و در مأموريتي كه بناست به عهدهي آن حضرت گذاشته شود به بهترين نحو موفق شود. و چون خدا ميداند اين شخص با پاي خود و با انتخاب خود - در عين اين که مسير ولايت را طي ميكند - شايستهي ابلاغ دين ميگردد، مواظبتهايي را قبل از بعثت نسبت به او اِعمال ميکند تا در تحقق نبوتش به كارش آيد و موانع راه از قبل برطرف شده باشد. ثانياً: از طريق آن مددها که قبل از بعثت به پيامبر خدا ميشود، نفس آن حضرت ظرفيت پذيرش حقايق عظيم موجود در وَحي را پيدا ميكند تا وَحي را كامل بگيرد و کامل برساند. در همين رابطه حضرت علي(ع) ميفرمايند: «...وَ لَقَدْ قَرَنَ اللهُ بِهِ مِنْ لَدُنْ اَنْ كانَ فَطيماً اَعْظَمَ مَلَكٍ مِنْ مَلائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَريقَ الْمَكارِم و مَحاسِنَ اخلاقِ العالَمِ، لَيْلَهُ وَ نهارَهُ»[1] از همان لحظهاي كه پيامبر (ص) را از شير گرفتند، خداوند بزرگترين فرشتهي خود را مأمور تربيت آن حضرت كرد تا شب و روز، او را به راههاي بزرگواري و راستي و اخلاق نيكو راهنمايي كند.
پس نتيجه ميگيريم خداوند با علم به شايستگيهاي پيامبر (ص) از ابتدا پيامبر خود را پرورانده تا مستعد دريافت بزرگترين پيام براي بندگانش بشود و از طريق نفس مقدس آن حضرت ما بتوانيم به دين خدا دست يابيم.
ب- مددهاي بعد از نبوت: مددهاي بعد از نبوت عبارت است از كمكهاي خاصي که به پيامبر ميشود جهت حفظ او و موفقيت او تا مردم از پيامبري پيامبر محروم نشوند. اگر این مددها نبود هدايت بشر مختل يا منقطع ميگشت و در همين راستا خداوند جان پيامبر (ص) را از خطرات حفظ ميكند و يا توطئهها را خنثي و يا شايعات را به آن حضرت خبر ميدهد ولي در همهي اين احوالات وظيفهاي را که به عهدهي مسلمانان و يا شخص پيامبر است به خود آنها واگذار ميکند.
بر اساس همان مبنايي که خداوند براي انسانها پيامبر ميفرستد، جهت تبيين و ادامهي دين، امامان را مأمور ميکند، در اين حالت هم فقط کسي را که به مقام قرب الهي رسيده است براي امامت تجهيز مينمايد.
[1]- نهج البلاغه، خطبهي ۱۹۳ (خطبه قاصعه - ۲۳۴)