بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25220
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: استاد جانم! حافظه یا ذهن یا روح یا خیال بنده یا هر آنچه که اطلاق نام درست بر آن صحیح است در بسیاری از روز های زندگی دچار ناهمگونی و عدم همراهی با آنچه که اینجانب اراده می کنم و دنبال می کنم هست، بدین شرح که اصلا واژگان و مطالبی که برای سخنرانی یا مباحثه می خواهم اصلا به ذهنم نمی آید، علی رغم اینکه اهل مطالعه هستم و اهل تفکر اما نمی دانم چرا؟! واقعا آزار دهنده است. چون در اندک مواردی اصلا این طور نیستم و در یک تعادل و همراهی بین خیال یا ذهن و آنچه اراده می کنم، وجود دارد! مثلا در یک جمع می خواهم در مورد یک موضوعی صحبت یا گفت و گو کنم، مطالب از قبل خوانده شده یا شنیده شده اصلا به ذهنم متبادر نمی شود و عملا نمی توانم صحبت کنم! استاد جان! واقعا حکمت چیست؟! بنده توکل و توسل را برای این معضل دست گرفتم. شما هم برای بنده دعا کنید! چون یکی از لوازم خدمت به اسلام و انقلاب برخورداری از یک بیان شیوا و متنفذ است، امیدوارم که خدای بزرگ این نعمت را به بنده ارزانی بدارد! ان شاءالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با کشیک نفس‌کشیدن و تأمل در آن‌چه یافته‌ایم، آرام‌آرام از درون ما آن‌چه گفتنی است، ظهور می‌کند. موفق باشید

25219
متن پرسش
سلام استاد عزیز، خدا قوت: برهان صدیقین میگه: عین وجودی داریم که وجودهای مختلف (اشد، شدید و خفیف الوجود) را صادر می کند. هر کدام از اشد، شدید و خفیف الوجودها، در مرتبه خود، ظهوراتی دارند. به طور خلاصه عرفان میگه: احدی در صحنه حاضر است به نام حضرت حق، و هر چه به چشم می بینیم، همگی ظهورات حضرت حق است. سوالم اینه که اولا آیا درست فهمیدم؟ ثانیا خواهشا برای وجودهای اشد، شدید و خفیف، چند مثال ساده بزنید. ثالثا، عارف، ظهورات را (مثلا جلوه حیات در سنگ یا برگ درخت یا آب) به چشم سر هم می تواند ببیند؟ یا فقط با چشم دلش (قلبش) می تواند ببیند؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! خوب متوجه شده‌اید. ۲. حقیقت نوری اولیاء معصوم در مقامِ اشدالوجود و جامعیت وجود است و پایین‌ترین درجه‌ی وجود، وجود عالم ماده است. ۳. مگر با چشم سر می‌توان حیات را حسّ کرد؟!!

25218
متن پرسش
سلام: من مدتی است در مورد ماوراءالطبیعه و جادو و جن و... تحقیق می کنم که قبلا سوالاتی در مورد جمیز رندی پرسیدم و همینطور کتاب جایگاه جن و شیطان و جادو را از شما خوانده ام. اما تا قدرت‌های ماورایی را از نزدیک نبینم ذهنم آرام نمی گیرد که اینها هست یا نه؟ چطور می توانم چنین افرادی را پیدا کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهترین نمونه‌ی دریافت حقیقتی ماورای کثرت‌ها و مادیات، احساسِ وجود بس متعالی و غیر مادی و گسترده‌ی خود است که از طریق معرفت نفس حاصل می‌شود. موفق باشید

25217
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز و تمام دوستان و کاربران گرامی: روی سخنم با شما عزیزانی است که مثل بنده وقت گرانقدر استاد را گرفته و سوالات خود را از محضرشان می پرسیم بی مقدمه عرض می کنم که برخی از دوستان عزیز نمی دانم چرا ولی قدر و منزلت و شأن استاد را در کلامشان رعایت نمی کنند و هنگام پرسیدن سوالشان از الفاظ ناشایست مثل اینکه «از شما بعید است و ...» استفاده می کنند. می دانم که همه ما می دانیم ارزش و منزلت یک عالم دینی چقدر زیاد است ولی لازم دیدم به برخی از دوستان متذکر شوم که رعایت ادب همیشه لازم و پسندیده است چه برسد به وقتی که با یک عالمی که از سر لطف وقت خود را در اختیار قرار داده است گفتگو می کنیم. متشکرم و التماس دعا دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده که قابل نیستم ولی بالاخره باید با همین عزیزان مدارا کرد. امید است که در دلِ همین مداراها خداوند درخششی به آن قلب عزیزان بکند. موفق باشید

25216
متن پرسش
سلام استاد: ۱. یکی از عرفای شهرمان که صاحب کرامت و مقامات بود و چشم برزخی داشت خیلی وقته فوت کرده، برخی از همشهریان در موردش میگند که ایشون امام خمینی را قبول نداشت. اگه کسی ولایت فقیه را قبول نداشته باشه، اصولا امکان داره به مقامات و مکاشفه و چشم برزخی دست پیدا کنه؟ ۲. منظور دقیق از کل شی هالک الا وجهه چیست؟ ۳. همونطور که مجرداتی که در عالم دنیا هستند (روح انسانها و روح حیوانات)، باطنی دارند که در عالم برزخ و قیامت است، غیرمجردات (خاک، آب و غیره) هم باطنی در برزخ و قیامت دارند؟ ۴. احدی در صحنه حاضر است (حضرت حق)، و بقیه هر چه هست و هرچه به چشم سر می بینیم، ظهورات و تجلیات اوست. مثلا برگ درختان، جلوه ای از حیات حضرت حق است. یا مثلا زمین {به عنوان نمونه ای از ضعیف ترین وجودات (به خاطر اینکه عالم ماده، پایین ترین مرتبه وجودی را دارد)}، جلوه ای از حیات و علم و قدرت و سایر کمالات حضرت حق را متناسب با مرتبه وجودی اش داراست. سوالم این است که اگر در مسیر سیر و سلوک قرار گرفتیم، خداوند بر چه اساسی به ما توفیق می دهد که جلوات صفاتش را در عالم ماده مشاهده کنیم؟ مثلا عارفی توفیق می یابد که جلوه حیات حضرت حق را در درختان و گیاهان و زمین و آب و هر وجود دیگری در اطرافش هست ببیند، عارف دیگری توفیق می یابد که جلوه علم را آب ببیند و عارف دیگری توفیق می یابد هم جلوه قدرت و هم جلوه علم را در آب ببیند. ۶. اینکه گفته می شود سنگ و چوب و ... حقیقت ندارند، یعنی چه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کرامات، غیر از بصیرت عرفانی است که با توحید حاصل می‌شود. مکتب امثال حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» توحید است و کرامات، عموماً با قوت نفس ناطقه حاصل می‌شود. ۲. تنها، «وجود» مربوط به حضرت حق است. ۳. نه ۴. «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت چون باید کرد» ۵. برای آن‌که در این مباحث، سرگردان نشوید پیشنهاد ما مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و مباحث «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آنان است. موفق باشید

25214
متن پرسش
سلام استاد عزیز: استاد ره توشه ای برای اربعین به مایی که ظلمات تمام جانمان را فراگرفته و تنها راه نجات را اربعین می دانیم- ان شاءالله- بدهید. ۱.ذکر؛ چه ذکری بهتر است؟ ۲. کتاب؛ کدام کتاب جنابعالی رو مطالعه کنیم؟ ۳.صوت؛ چه صوتی از شما رو دنبال کنیم، مباحث کربلا شناسی یا موضوع دیگر؟ خدا خیرتان دهد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم کتاب «اربعین حسینی؛ امکان حضور در تاریخی دیگر» بتواند کمک کند. موفق باشید

25211
متن پرسش
استاد سلام: بنده چند وقتی است که بیکار شده ام و از طرفی سرمایه لازم را برای زدن کار در راستای تخصصم که کامپیوتر هست را دارم، و طبق اینکه مومن باید در صورت توان برای خود کار کند، لذا تنها چیزی که بنده را در این زمینه مردد نگه داشته این است که ترس از اینکه با ورود در بازار مال حرام در زندگی ام وارد شود، چون می گویند این دوره زمانه برای اینکه بتوانی در شغل و کار آزاد خود دوام بیاوری باید تابع بازار و هم صنفی ها باشی، که متاسفانه طبق این نظر با توجه به افزایش بی رویه و غیر معقول قیمت ها مخصوصاً در صنف کامپیوتر، قیمت ها بیش از حد است و به ظاهر حرام، حال تکلیف چیست؟ چه کنم؟ چگونه با این اوضاع برای خودم کار کنم که مال حرام در زندگی ام وارد نشود و همچنین بتوانم در زمینه کاری ام پیشرفت هم بکنم و ورشکسته نشوم و دوام بیاورم؟ تکلیف چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره با حضور در بازار و رعایت انصاف، انسان شخصیت اصلی خود را پیدا می‌کند. موفق باشید

25209
متن پرسش
سلام: در کتاب جایگاه جن شیطان و جادوگر در مورد فردی که خیالاتش قوت گرفته و مثلا در تنهایی دزد را تصور می‌کند که آمده و کتکش زده آیا می‌توان این مطلب را به حرفهایی که اساتید موفقیت دنیا برای بدست آوردن موفقیت دنیایی با عنوان تجسم خلاق و قانون جذب مطرح می‌کنند بسط داد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً همین‌طور است که متوجه شده‌اید. ولی در هر حال، واقعیاتْ ماورای توهّمات است. موفق باشید

25208
متن پرسش
سلام و احترام: وقت بخیر. استاد من خیلی پیشرفت معنویم سریعه. نظم ندارم در معنویات و بلد نیستم از این استعدادم چطوری بهره کامل ببرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید، راه‌هایی در مقابل شما گشوده می‌شود. موفق باشید

25207
متن پرسش
با سلام و احترام: بعد از اینکه نفس رو کامل شناختیم و عقاید پایه رو محکم کردیم نقطه شروعمون در سلوک عملی چجوری باشه و با چه مقدار شدت و ضعف؟ چگونه می شود به توحید ذات رسید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید

25205
متن پرسش
سلام استاد عزیز: دانشجو هستم و ملول، فضای رشته ام مرا درمانده کرده حس می کنم که جوانیم را بر سر هدفی نفسانی گذاشته ام نمی توانم خودم را قانع کنم که قرار است اینگونه بمیرم. نایی برای فریاد زدن هم نمانده در این فضا و رشته حبس شده ام و ظاهرا عیسا دمی هم برای احیا نیست. به فکرم که برای خودم به حوزه بروم، نیتم را خودم هم نمی دانم، فرار است یا قرار، ترس است یا چهل، حتی شاید مصداق علو فی الارض باشد اما از نوعی که نفس من می پسندد. از طرفی یک جوان بیست و چند ساله ی خسته چگونه دل به صرف و نحو حوزه ببندد و سالها بر سر قواعد عربی بحث کند یا کتاب هایی بخواند که می داند نه دیگر پاسخ گوی خودش است و نه اجتماعش. استاد ما بگو چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد باید با مشاوری که روح و روحیه‌ی شما را می‌شناسد مشورت کنید. موفق باشید

25203
متن پرسش
سلام علیکم: در کتاب جایگاه و معنی واسطه فیض به یک ماجرای واقعی اشاره کردید پیامبر (ص) می دانستند که باید رمز نجات امت را به یک نحوی به امت بفهمانند در حال احتضار حضرت فرمودند که یک قلم و کاغذ بیاورید تا چیزی بنویسم که بعد از مرگ من گمراه نشوید این شبهه من قطعا خیلی کودکانه است و بابت مطرح آن پوزش می طلبم ولی بفرمایید چطور ممکن است پیامبری که از نظر ما سواد خواندن و نوشتن نداشته تقاضای کاغذ و قلم برای نوشتن می کند؟ آیا بعد از نزول قرآن با سواد شدن؟ و هزاران سوال مشابه همین موضوع که بهتره ننویسم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه کسانی در کنار پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بوده‌اند که فرمایشات ایشان را می‌نوشتند و منظور ایشان در همین رابطه است، مثل جریان صلح حدیبیه. موفق باشید

25201
متن پرسش
با سلام و وقت بخیر خدمت استاد: در برهان صدیقین گفتید که عالم با مرتبه اشد، به عالم با مرتبه شدید جلوه می کند، و عالم با مرتبه شدید به عالم با مرتبه خفیف، جلوه می کند و لذا عوالم نازله، جلوه عوالم بالاتر خود هستند. برداشت من اینه که عوالم نازله (دنیا و برزخ و قیامت)، مخصوص موجودات مجرد هستند. و این صحبت ها در مورد موجودات غیر مجرد (مثل سنگ و کلوخ و آب و خاک و چوب و غیره) که فاقد روح هستند (موجوداتی که غیرتشکیکی هستند یا همان ماهیات)، کارایی ندارد. منظور من اینه که منِ من در عالم دنیا (عالم ماده)، باطنش در عالم برزخ است که از آنجا افاضه کرده و منِ من را در عالم دنیا ایجاد کرده (به صورت جلوه) و همین منِ من در عالم برزخ (عالم مثال)، باطنش در عالم قیامت (عالم عقل) است که از آنجا افاضه کرده و منِ من به صورت تجلی، در عالم برزخ ایجاد شده است. حال سوال من این است که پس تن من چه؟ از آنجا که تن من تشکیکی نیست، لذا نمی توان برای آن وجودی متصور بود که در عالم برزخ باشد و از آنجا جلوه کرده باشد. و چون وجودی در عالم برزخ برای تن من نیست که به عالم پایین تر خود (عالم دنیا) جلوه کند، پس در عالم قیامت هم برای تن من، باطنی وجود ندارد. از طرفی چوب و سنگ و دیوار و امثالهم مشابه تن من، غیرتشکیکی هستند. لذا اینطور نتیجه گرفته می شود که صرفا مجردات در عوالم بالاتر خود دارای باطن هستند و در نهایت به خدا (که عین وجود و کمال است) ختم می شود (از خدا صادر می شوند) ولی غیرمجرداتی که در عالم می بینیم (سنگ، خاک، کلوخ، کوه، دریا و امثالهم)، چون غیرتشکیکی هستند، به خدا ختم نمی شوند. می دانم که یک جای این تحلیلم می لنگد که کوه و دشت و صحرا و دریا و کلا غیرمجردات، به خدا ختم نشده. اشکال کارم کجاست؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مواظب باشید بین ماهیت و وجود، خلط انجام نگیرد. «وجود» تشکیکی است و هرچیزی را که از زاویه‌ی وجودی‌اش مدّ نظر قرار دهید مرتبه‌ی بالاتر و باطن برایش می‌توان مدّ نظر قرار داد آن هم به اعتبار وجهِ وجودیِ آن. موفق باشید

25200
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد چرا وقتی شبهه ای را حل می کنیم و دلیل قانع کننده جهت دفع شبهه می یابیم و با همان دلیل شبهه دفع می شود، پس از مدتی دوباره همان شبهه آزارمان می دهد، و بیشتر مانند این است که کسی آن شبهه را در گوشمان نجوا می کند و فقط قصدش آزار و اذیت ماست نه گمراه کردن، و خودمان هم بیشتر از اینکه بیهوده و بی دلیل این شبهه در ذهن مان دوباره ظهور کرده و نجوای آن در اختیار ما نیست اذیت می شویم و بیشتر اینکه چرا این شبهه با اینکه با دلیل محکم دفع شده دوباره به سراغمان آمده آدم را اذیت می کند، آیا این از کلیدهای شیطان است تا با حساسیت ما به این شبهه و اذیت شدنمان به واسطه این حساسیت لذت عبادت را به کاممان تلخ کند و ما را مشغول به یک نجوای بیهوده کند؟ راهکار رهایی از این حالت و اینکه اگر شبهه ای دفع شد و دوباره نجوای آن سراغمان آمد چیست؟ آیا باید بعد از حاصل شدن یقین باید به نجوای همان شبهه بی توجهی کرد و حساس نبود و عصبانی و ناراحت نشد تا اثرش کمرنگ شود و از بین برود؟ لطفا بنده را راهنمایی نمایید تا آن راه را در زندگی برای رفع مشکل اینگونه بکار بندم، متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که انسان دائماً در معرض شبهات باشد و سپس بتواند از آن‌ها عبور کند، چیز بدی نیست و موجب قوت عقل می‌شود. پیشنهاد ما دنبال‌کردنِ مباحث معرفت نفس است. موفق باشید

25199
متن پرسش
سلام: در صفحه ۴۲ کتاب از برهان تا عرفان نوشته شده که هرچه موجودات از درجه وجودی بیشتری برخوردار باشند، کمتر با چشم قابل رویت هستند. برعکس آن هم صادق است. پس باید انتظار داشته باشیم اجنه و شیاطین که درجه وجودیشان پایین تر از درجه وجودی نفس انسان هاست، برای انسان قابل رویت باشد، در حالی که این چنین نیست. چطور این تناقض قابل رفع است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی دارد که انسان چه اندازه به بدنش نظر داشته باشد و به آن مشغول باشد. اولیاء الهی که در مقام نفس ناطقه‌ی خود مستقرند، متوجه‌ی اجنّه و شیاطین هستند، ولی توجه به آن‌ها ندارند زیرا به نحوی روح‌شان نازل می‌شود همان‌طور که به بدن‌شان توجه خاص ندارند. موفق باشید

25198
متن پرسش
استاد گرامی سلام علیکم: با توجه به اینکه فلسفه غرب بر مبنای شک نهاده شده و فلسفه ای شکاکانه بر غرب تسلط دارد، چگونه است که در علوم مادی اینقدر پیشرفت می کنند و از قوانین ثابت و یقینی طبیعت استفاده می کنند و در این زمینه یقین دارند جهت پیشرفت علوم مادی؟ آیا کسانی که در پیشرفت این علوم نقش دارند پیرو فلسفه شکاکانه نیستند و به نوعی رئالیست هستند؟ آیا کسی که درگیر فلسفه شکاکانه غرب است می تواند باعث پیشرفت علم مادی شود و یا نه اصلا چنین شخصی به دنبال پیشرفت علوم مادی نمی‌رود و میلی برای این حرکت ندارد و فقط درگیر موهومات خود است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فلسفه‌ی غرب با کانت و نظر به فنومن‌ها به چیزی رسید که آن‌چه را بشر غربی می‌خواهد ایجاد کند، نه آن‌چه را که در واقعیت هست. به همین جهت غرب از این جهت، پیشرفت نکرد، بلکه توهّمات خود را صورت خارجی بخشید. موفق باشید

25197
متن پرسش
به نام خدا سلام علیکم: عذر تقصیر از ایجاد مزاحمت برای استاد بزرگوار. نظر حضرت عالی درباره بازی شطرنج چیست؟ آیا این استدلال صحیح است که حضور این بازی در مجلس یزید (که خدا لعنتش کند) خود باعث پستی این بازی است؟ مانند مطلبی که درباره اسبهایی که بر بدن مطهر شهدای کربلا گفته اند که آن اسب ها هم حرام زاده بوده اند. آیا شطنج موجود در زمان حاضر با شطرنجی که در مجلس یزید ملعون بازی شد یکی است؟ آیا شطرنجی بودن صفحه شطرنج به علاقه ماسون ها به طرح شطرنجی مربوط است؟ آیا در صورت امکان پاسخ خودتان را از منظر عرفانی هم بیان فرمایید. با تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما چه کار به صفحه‌ی شطرنج یزید «لعنت‌اللّه‌علیه» داریم؟!! شطرنج یک بازی است و به اندازه‌ی بازی‌بودن، قابل قبول است. موفق باشید

25196
متن پرسش
با سلام: در شرح کتاب ده نکته از معرفت نفس، خیلی تاکید داشتید بر اینکه اگر کسی در مورد موجود مجرد سوال کرد (مثلا اگه پرسید: روح چیه یا منِ من چه جنسی داره و از این قبیل سوالات که برای ماهیات موضوعیت داره)، هنوز به عمق مطلب در مورد خودش (منِ خودش) پی نبرده و هر جوابی به چنین سوالی غلطه. و تنها باید گفت: نفس فقط هست، همین. من راضی به جواب شما نشدم. تا اینکه شرح ده نکته را تموم کردم و رفتم سراغ برهان صدیقین. با توجه به بیانات شما در برهان صدیقین، حرف شما (غلط بودن سوال در مورد چیستی نفس) برام کاملا تصدیق شد. من کمی فکر کردم و به کمک صفحات ابتدایی برهان صدیقین، به این نتیجه رسیدم که اگر فرضا برای هر موجود مجرد مثلا نفس خودمون، جنسیت قائل بشیم (فرضا بگیم: نفس از جنس نور است که در این صورت صفت نورانیت را به نفس نسبت داده ایم)، در واقع به طور غیرمستقیم، به خدا (که عین وجود است)، نقص وارد کرده ایم. چطور؟ اگر فرض کنیم نفس ما از جنس نور باشه، از آنجایی که باید «کُلّ ما بالعرض لابُدّ أن ینتهی إلی ما بالذّات»، پس قبول کرده ایم که خداوند از جنس نور است. در صورتی که اگر خداوند (به عنوان کمال مطلق) از جنس نور باشد، چون از جنس چیزهای دیگر نیست (مثلا از جنس چوب نیست، از جنس آهن نیست، از جنس فولاد نیست، از جنس طلا نیست و غیره)، پس نقص ایجاد می شود. (پای کمال در میان نیست)، بنابراین فرض (جنس بردار بودن نفس) رد می شود. لذاست که جنسیت قائل شدن برای مجردات و موضوعیت دادن چیستی به مجردات، به راحتی نفی می شود و فقط باید گفت: هست فقط هست، من فقط هستم، خدا فقط هست و ثابت می شود که مجردات، چیستی بردار نیستند، بلکه هستی بردار هستند. آیا تحلیل استدلالی فوق از بنده، درست است؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه به نکته‌ی خوبی دست یافتید. موفق باشید

25195
متن پرسش
سلام: نظرتون در مورد حسن عباسی و سخنرانی هاش چیه؟ حسن عباسی با استناد به آیه ۱۲۵ سوره مبارکه نحل که گفته به روش احسن باید جدال کرد، به سبک و سیاق سخنرانی خودش و توپ و تشر رفتنش به شخصیت های مختلف، وجهه دینی بخشیده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا خیر بدهد به آقای حسن عباسی، گاهی با تندروی‌های خود، نیروهای وِلایی را به زحمت و درد سر می‌اندازد و بهانه‌ای به دست مخالفان می‌دهد بدون آن‌که سخنان او کارساز باشد. در حالی که او از ما است ولی همراه با دردسرهایش. موفق باشید

25191
متن پرسش
سلام: استاد بنده ضعف جسمانی شدیدی دارم حالا با این حال جایگاه روایاتی که از زیاد خوردن منع می کنند و بخصوص فقره مربوطه در روایت عنوان بصری برای بنده چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس به اندازه‌‌ی مکفی که ضعف جسمانیِ او را جبران کند، باید از غذا استفاده نماید و هرکس در این مورد، خودش باید تشخیص دهد. موفق باشید

25190
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: برای دنبال کردن بحث امام شناسی (عامه و خاصه) چه کتاب هایی رو معرفی می فرمایید؟ تا حدودی کتاب های شما رو مطالعه کردم. با تشکر. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم مجلداتِ «امام شناسی» آیت اللّه تهرانی کمک کند. موفق باشید

25189
متن پرسش
با سلام و احترام: عذرخواهی می کنم اگه این سوال ساده است. کسی از من پرسیده و خودمم نمیدونم جوابش رو. طبیعتا اگه کسی جرمی کنه میتونه جبران کنه و جریمه میشه، حالا من سوالم اینه که اگه کسی به دلایلی نماز شب و صبحش رو نخونه، و هر روز ظهر نماز ظهر و عصر رو، اول وقت بخونه و بعد از اون قضای نماز صبح و شب گذشته شو بخونه (یعنی جمع کردن همه نمازها در ظهر)، آیا این شخص به جهنم میره؟ چون درسته نماز واجبه ولی کسی که قضای نمازش رو ميخونه هر روز، انگار داره جریمه میده و جریمش رو پرداخت میکنه. البته ميدونم که با این مدل نماز خوندن نمیشه سلوک کرد، ولی سوال اینه که در حد مسلمان ابتدایی با قضا کردن هر روزه ی نماز، آیا باز هم میره جهنم و به خاطر اینکه در موعد نخونده و قضا کرده، عذاب میشه یا خیر؟ ممنون میشم پاسخ حقیقی بدید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که هر عمل شرعی باید طبق دستورات شرع انجام شود، اگر بدون دلیل نماز در وقتِ شرعی آن خوانده نشود، عملاً دستور الهی عمل نشده است. موفق باشید

25188
متن پرسش

سلام استاد جان: ببخشید چرا شرح منازل السائرین از روی سایت برداشته شده؟ جایی هست بتونیم بگیریم؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چهار جلسه از شرح منازل السائرین تحت عنوان مباحث صوتی اعتکاف ۱۳۹۸ بر روی سایت می باشد. موفق باشید

25187
متن پرسش
سلام علیکم: سوال کننده سوال ۲۵۱۶۰ به شما ایراد وارد کردند که چرا از مولوی دفاع میکنین؟به نظرم همین که حضرت امام خمینی مثنوی را تفسیر قرآن می دانند در دفاع از مثنوی کافی باشد. در مورد مکاشفات هم لابد آن اشخاص خودشان در استفاده در اشعار مولانا به مشکل برمی خورده اند. شیخ رجبعلی خیاط هم مرد خیلی خوبی بوده ولی در حد آقای قاضی نبوده مسلما. برام جای تعجبه که صرفا مکاشفات رو اشخاص در نظر می گیرند و نظر قطعی می دهند. در حالی که از اشخاصی که به عرفان آگاهی دارند مولوی جایگاه بس والایی دارد. اشخاصی که دوستمان برشمردند به مبانی عرفان نظری آگاهی نداشته اند هرچند همگی انسانهای والا و مومنی باشند. هرکس باید در حوزه مورد مطالعه خودش باید نظر دهد. نظر شما چیست؟ این نحوه پاسخگویی به نظرتون تند یا نامناسبه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نخواستم وارد مباحثه در این مورد بشوم وگرنه در مورد تک‌تک موارد گفته شده می‌توان سخن گفت. به نظرم آن عزیز باید خودش فکر کند که چرا صاحب‌نظرانِ عرفان، آن‌چنان مثبت می‌توانند مولوی را بفهمند، ولی آن‌هایی که دورا دور به مولوی نظر دارند، نمی‌توانند پیام اشارات او را بگیرند و این‌چنین به او حمله می‌کنند. مهم آن است که چگونه یک ملت از چنین سرمایه‌ی بزرگی بخواهد محروم شود در حالی‌که جهان، در طلبِ چنین شخص و شخصیتی تلاش‌ها دارد. موفق باشید

25185
متن پرسش
به نام خدا سلام: اعظم الله اجورکم. ضمن عرض ادب و احترام، با توجه به مطالبی که در سخنان شما هست به نظر می رسد بر این عقیده هستید که هجوم مغولان به غرب و خصوصا اسلام به تحریک مسیحیان صورت گرفته است. ممنون می شوم اگر منابعی برای تحقیق بیشتر معرفی نمایید. آنچه بنده به صورت سطحی یافته ام، به این نتیجه رسیده که احتمالا حمله مغولان به سرزمین خوارزم به تحریک خلیفه عباسی و حمله ایشان به بغداد به تحریک مارکوپولو بوده است. با تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم در حدّ فعالیت‌هایی که مارکوپولو آن تاجر ونیزی فعالیت داشته است و مرحوم جلال آل احمد در ابتدای کتاب «غرب‌زدگی» متذکر آن می‌شود، اطلاع دارم و از حرکات مغولان، می توان فهمید مقابله با کلیّت اسلام بوده است. با این‌همه جای تحقیق بیشتر دارد. موفق باشید

نمایش چاپی