باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان متدین در ابتدا مبنای عقلیِ عمل خود را شکل داده است و متوجهی حضور خدای رحمان میباشد. خدایی که رحمت او بیکران است و در این رابطه و با نظر به رحمت خداوند دست به دعا برمیدارد. در حالیکه در تلقین، چنین زیربنایی در میان نیست مگر در آن حدّ که انسان خودش خود را شارژ میکند و در این رابطه انسان، از مرز تواناییهای خود خارج نمیشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم شرح نامهی ۳۱ نهجالبلاغه که بر روی سایت هست، بتواند کمک کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. باید نیاز بدن تأمین شود ولی نه اینکه انسان دائم به فکر خوردن باشد. ۲. به همان صورت سه روز در ماه. ۵ شنبهی اول و آخر ماه، و چهارشنبهی وسط ماه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن چشم موسوی است که از متلاشی شدنِ کوه متوجهی نور حضرت حق میشود. گفت: «موسیای نیست که دعوی اناالحق شنود / ورنه این زمزمه اندر شجری نیست که نیست». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده، فلسفهی صدرایی و پس از آن فلسفهی غرب میتواند پشتوانهی بسیاری از اندیشههایی باشد که ما نیاز داریم دنبال کنیم حتی روانشناسی. بنابراین، این را به فال نیک بگیرید که وارد حوزهی فلسفه شدهاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب در این مورد زیاد است. از «تجدید الاعتقاد» خواجه نصیر بگیر تا «جهان بینی»های شهید مطهری. شاید کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که بر روی سایت هست، به کار آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه در متون دینی داریم که وقتی بعد از زیارت امام نماز میگذاریم اظهار داریم: «صلّیتُ هاتین رکعتین هدیة منی» به نظرم بهتر است اعمال مستحبی را هدیه کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وجود، ذو مراتب است و پایینترین مرتبهی آن ماده میباشد که عین حرکت است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: «چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را / که کس آهوی وحشی را ازین خوشتر نمیگیرد.» ای عزیز! آنچه گفتی حق گفتی و چه اندازه حکیمانه مطلب را تحلیل نمودی، ولی همین اندازه بدان که قضیه برعکس است. تاریخ تحجر گذشته است. در جهانِ گشودهی امروزین این تحجر است که روزگارش به پایان رسیده است و لذا دست و پا میزند و تهمت میپراکند و فریاد میزند بلکه گمان کند که هنوز هست. نه! اسلام دیگری در میان آمده که عرفانِ خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» پشتوانهی حیات آن است وگرنه، «نه از تاک نشان میماند و نه از تاک نشان.» اسلامِ بدون عرفان، اسلام محمدی «صلواتاللّهعلیهوآله» نیست و عرفانِ بدون حضور مولوی، عرفان نیست. البته چرا باید به دست خودمان دشمنان اسلام را فربه کنیم و متهم شویم که اسلام و تشیع چیزی جز تحجر و توقف در ظاهر دینداری نیست؟! و کاری کنیم که متهم شویم گویا این شیعیان بویی از زیباییهای عرفانِ مولوی نبردهاند که اینچنین آن را نفی مینمایند؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! چون نفس انسان به بدنش تعلق دارد از حرکت جوهری بدن متأثر میشود، البته تا زمانی که با این بدن مادی بهسر میبرد. ۲. نفس ناطقه در ذات خود مجرد است و به همین جهت متوجه میشود که امروز همان انسان دیروز است در عین آنکه به جهت تعلق به بدن، تغییراتی هم داشته ولی در بستر نفس ناطقهی مجردش. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم در انتقاد شما توهینی مطرح بود. تذکری بود دوستانه. از آن طرف هم آن رفیق میخواست تذکر بدهد که نباید در این امور، سختگیری و انجماد شود. هر دو قصد خیر داشتید و بحمداللّه در صفای تعلق به اسلام بهسر میبرید. دیگر آنکه ما باید سعی کنیم عمق نیت افراد را بنگریم و با آنها همدلی داشته باشیم. تنها با انسانهای معاند نباید همدلی داشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مطالعهی کتاب «ده نکته» و شرح آن، فکر میکنم اگر با کتاب «مقام واسطهی فیض» شروع فرمایید، بقیهی راه را «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر، تذکرات بود و گشودن افقهای عرفانی و اُنس با شخصیت ملکوتیِ ایشان و نظر به سیرهی عالمان و عارفان بزرگ. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. کانت به این نتیجه رسیده بود که تنها با فنومنها ما میتوانیم ارتباط داشته باشیم که عین واقعیتها یعنی نومنها نیست و مفاهیم استعلایی و پیشینی بر روی آنچه از خارج درک میکنیم، تأثیر میگذارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ذات حضرت حق فوق درک عقل و مبرا از چگونگی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حمد و سورهای برایشان بخوانید و از خدا تقاضا کنید به آبروی این مرد بزرگ، رفع مشکل نماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نامهی ۳۱ نهجالبلاغه و یا به روایت «ای اباذر» فکر کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث جناب صدرا بیشتر در رابطه با الهیات میباشد. تازه در آن نگاه، بحث طبیعیات هم در جای خود صحیح است و جواب میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه میفرمایید «خوف» است و نه «حزن». و این موجب تحریک بیشتر انسان میگردد برای عمیقشدن در معارف الهی. در این رابطه «امید» را از دست ندهید و سری هم به جواب سؤال شمارهی ۲۵۲۲۸ بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم کتاب «معاد» با شرح آن خوب باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حزنِ دوری از محبوب، صفای روحانی را به همراه دارد زیرا تلاش هرچه بیشتر است برای نفی خود. ولی حزنی که نوعی به اعتراض تقدیر الهی باشد، روح را خراب میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده انقلاب اسلامی راهی را جهت عبور از نیهیلیسم این دوران گشوده است که مطلوب بشر این دوران است و روز به روز، حقیقت آن آشکارتر میشود. در این مورد بد نیست به مقالات آقای دکتر اسداللّه رحمانزاده که در رسانهها مطرح شده است، سری بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک، عبودیت و حبّ الهی و عدم حبّ دنیا و عدم شهرت و سادگی و تعمق در معارف الهی است و بقیهاش دیگر با مدد الهی حل میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید اگر به جزوهی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» رجوع شود برایتان مفید خواهد بود.جزوه بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با هیچ اساسی جور در نمیآید! موفق باشید