باسمه تعالی: سلام علیکم: کفر به معنای پوشاندن حق است در هر شرایطی که هستیم و با هر حقی که روبهرو میشویم. و از این جهت میتوانید کفر را نسبت به حقی که پوشیده میشود معنا کنید. و در آیهی مذکور، کفر به حضرت رحمان را به میان میآورد که اگر ایمان مؤمنان سست نمیشد به کافران ثروت فراوانی از طرف خداوند داده میشد. این کفر، کفرِ به «رحمةٌ للعالمینی» حضرت حق است همانطور که کفر به ربوبیت حضرت حق یا کفر به قهاریت حضرت حق هست که همه به معنای کفر به حق و حقیقت است. کفر فقهی کفری است که در فقه، کفر خوانده میشود همچنانکه کفر اعتقادی یعنی انسان در اعتقادات خود حقیقتی را پوشیده بدارد مثل آنکه گمان کند خداوند علم به آینده ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به طبیعت خودتان و سنی که در آن هستید دارد. دستکشیدن از غذا قبل از سیری و چشاندن طعم گرسنگی به خود و بدن را گرفتار خوردن شیرینیجات و تنقلات نکردن، خوب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عنایت بفرمایید که اراده به معنای انجام فعل و ترک فعل است و آنچه که خداوند برای انسان اراده کرده است، ارادهی انسان است و نه فعل انسان. و از این جهت ارادهی انسان مربوط به خدا میباشد و فعل انسان مربوط به خود انسان. که بحث آن در جزوهی «جبر و اختیار» شده است 2- در روایت از معصوم داریم که انبیاء جزء مخلَصیناند و حضرت علامه در تفسیر سورهی کهف، موضوع حضرت یوشعبننون را اینطور مطرح میکنند که شیطان نمیتواند انبیاء را به گناه بکشاند، ولی تأثیر شیطان در حدّ به فراموشیکشاندنِ آنها در امور عادی و یا بیمارکردنِ آنها در امور بدنی از طریق شیطان، از آنها برداشته نشده است 3- در مورد امامت حضرت ابراهیم«علیهالسلام» همانطور که قرآن میفرماید آن امامت، جعلِ الهی است هرچند که نیاز به مقدماتی دارد. ولی اینطور نیست که هرکس آن مقدمات را طی کند، امامت برای او محقق میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته خوب است که با تفکر استاد داوری مأنوس باشید و بهخصوص اگر آمادگی روحی دارید مباحث متنخوانیِ کتاب «خردسیاسی در زمان توسعهنیافتگی» را دنبال کنید. از آن طرف کتاب «درباره تعلیم و تربیت در ایران» و کتاب «فلسفه و آیندهنگری» میتواند برای ما حرف داشته باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: میفرمایند دو نوع علم داریم: یکی علمی که به ما آگاهیهایی در محدودهی بدن میدهد و دیگر علمی که غیر از علم اولی است و ادیان الهی ما را متوجه آن میکنند. این روایت نمیخواهد این دو علم را در عرض هم قرار دهد و از عظمت علمِ ادیان بکاهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم میتوانیم اسمِ این حالت را تشکیک به صورت طولی بگذاریم؟ با توجه به این که از نظر عرفا خداوند با همهی مخلوقات، هست زیرا ذات، از صفات منفک نمیباشد. آری! میتوانیم موضوع تشکیک در ظهور را به میان بیاوریم، ولی در هر حال به همان معنای وحدت وجود، همهجا حق است و لاغیر، که اصطلاحاً واژهی «حقّ مخلوقٌ بِه» مطرح میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید با نظر به عظمت بهشت و تجلی اسماء الهی به صورت جامع در آن مقام، حضرت میخواهند وسعتِ حقیقت بهشت را برای مخاطبان خود مطرح کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید در این مورد هم «ژنها» در شرایطی قرار میگیرند که «نفس ناطقه» آمادگیِ بهتری برای مقابله با تأثیر میکروبها پیدا میکند. مثل آنکه نفس شما در ورزشکردن، روحیهی بهتری برای مقابله با بیماری مییابد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خودم کسی را نمیشناسم ولی شاید رفقای مرکز فرهنگی المیزان، افراد را در آن شهر و شهرستان بشناسند. خوب است تماسی با آقای مهندس نظری به شمارهی 09136032342 داشته باشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! گمنامی در جای خود خوب است ولی به گفتهی حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» به همان اندازه که باید در مشهورنشدن احتیاط کرد، از آن طرف هم باید احتیاط نمود که اگر میتوانیم مشکلی از نظام را حل کنیم، کوتاهی ننماییم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مسلّم موسیقی به عنوان یک هنر، زیباییهایی برای خود دارد و نمیتوان نسبت به آن زیبایی، مثل همهی زیباییهای دیگر بیتفاوت بود و اسلام هم نسبت به محتوای موسیقی بحث حرامبودن را پیش میکشد و نه در رابطه با ذات آن. میماند که در هر حال حوزهی فعالیت موسیقی تحریک خیال است و سالک إلی اللّه نمیخواهد در محدودهی خیال متوقف شود و از این جهت است که اولیاء معصوم«علیهمالسلام» ورودی به موسیقی نداشتهاند و گفته میشود بنای نظام اسلامی ترویج موسیقی نیست 2- کثرت طلاق در حال حاضر به جهت غلبهی روح فردگرایی یا ایندیدوآلیسم میباشد و حکایت از عدم توان انسانها در فهم یکدیگر دارد. زیرا که همیشه یکی از زوجها ونوسی و دیگری مریخی است. حال اگر بتوانند همدیگر را درک کنند هرکدام در دنیای وسیعتری وارد خواهند شد و این غیر از این است که اسلام بخواهد زنان قلدری و بیمنطقی مردان را تحمل کنند. آنچه مورد نظر اسلام است هستهی توحیدی خانواده میباشد که انسان را از فردگرایی آزاد میکند و غرب به جهت عدمِ درکِ دقیق خانواده متأسفانه بیشتر مغلوب فردگراییِ آزاردهنده شده است. عرایضی در مورد «سکنیگزیدن انسان در خانواده» در کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» شده است 3- بنده هم مثل شما معتقدم باید شرایطی فراهم باشد که زنان استعدادهای خود را نشان دهند و چقدر خوب است که معلوم گردد زنان چه تواناهایی حتی در امور ورزشی دارند؛ میماند که اگر شرایط عفاف و حیا رعایت نشود، آنقدر ظرائف زن قدرتمند است که فضای سکس را بر فضای محیط ورزشی و نمایش تواناییهای او حاکم میکند و محیط را از تعادل صحیح خارج میکند. و لذا اگر بتوانیم ماوراء نگاه غربی به زن، و ماوراء سبک زندگی غربی به دنبال فضایی باشیم که زنان استعدادهای خود را بنمایانند به همان معنا که رهبر معظم انقلاب«حفظهاللّه» زنان ورزشکار را تجلیل نمودند، کار به تعادل رابطهی بین زن و مرد ختم میشود و این نیازِ امروزِ ما است و نمیتوان از آن چشم پوشید. در همین رابطه است که بنده معتقدم همانطور که یک روز رانندگی برای زن، تبرّج و خودنمایی بود و لذا اشکال شرعی داشت و امروز، دیگر رانندگیِ زن در کلیت خود، تبرّج محسوب نمیشود؛ دوچرخه سواری زنان نیز میتواند تبرّج به حساب نیاید. آری! مسلّم تبرّج را هر فقیهی حرام میداند، ولی موضوع تبرّج را، عرف تعیین میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح مفصل نمیخواهد! اولیاء الهی«علیهمالسلام» این راه را با حدیث «من عرف نفسه فقد عرفه ربّه» در مقابل ما گشودهاند و بنده در همین رابطه کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و 10 جلسه شرح صوتی آن که هر دو بر روی سایت هست را، خدمتتان پیشنهاد میکنم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رزقِ مقسوم یعنی رزقی که در رابطه با مخلوقیتِ مخلوق از طرف حضرت حق اراده شده است؛ مسلّم به مخلوق میرسد. میماند که اگر موجود مختاری مثل انسان درست عمل نکند، مثل بداخلاقی و یا ترک صلهی رحم، مسیر رسیدن رزق مقسوم را تنگ میکند. و وَجهِ دیگر از رزق که رزقِ مقسوم نیست، ممکن است به انسان برسد جهت امتحان انسان، و ممکن است که ارادهی خداوند در جهت دیگری برای امتحان چنین افرادی باشد. در این رابطه حضرت حق میفرماید: «وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهينٌ» آنها كه كافر شدند، (و راه طغيان پيش گرفتند،) تصور نكنند اگر به آنان مهلت مى دهيم، به سودشان است! ما به آنان مهلت مى دهيم فقط براى اينكه بر گناهان خود بيفزايند؛ و براى آنها، عذاب خواركنندهاى(آماده شده) است! (178)/آلعمران). موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مشکلی که عموماً پیش میآید بین ماهیت به معنای حدّ وجود در عالم عین است با ماهیت به معنای عین ثابتهی مخلوقات در عالم غیب و در علمِ الهی. آری! ماهیتی که در ذات خود، عدم است و در عالم غیب و علم الهی وجود برایش مطرح نیست، ماهیت به معنای حدِ وجود است. زیرا در آن عالم «وجود» به معنای مطلق هست، نه «وجود» به معنای محدود؛ ولی علم حضرت حق به ماهیات بحث دیگری است که حقیقت علمی موجودات است، نه محدودیت آنها 2- مسلّم اینطور است که نظام طولی و تشکیک وجود در عالم الهی معنا ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چگونه میتوان مسیر ابوسفیانِ پنهانشده در زیر پوشش اسلامی را جریان اسلامی تصور کرد؟! مگر صاحبنظرانِ اهل سنت جریانی که به یزید ختم میشود را، به اهل سنت نسبت میدهند که انتقاد و لعنت به آنها، موجب اختلافافکنی بین شیعه و سنی شود؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چنانچه در موقعیتی هستید که شرایط هجرت از آن محیط برایتان نیست، امیدوار باشید إنشاءاللّه خداوند شرایطی را در روح و روانتان ایجاد میکند که نهتنها تحت تأثیر آن محیط قرار نمیگیرید، بلکه عامل تذکر و توجه همکارانتان به حقایق نیز میشوید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بله؛ به نظرم دلایل حضرت امام روشن است که همهی پیامبران برای تحقق اسلام آمدند و جمهوری اسلامی در ذات خود در راستای همین هدف محقق شده است. پس همانطور که انسان متدین باید مال خود را فدای سلامتی بدن خود نماید تا بدن او سالم بماند، بدن خود را در وقت مقتضی باید فدای ایمان خود نماید تا ایمان که همان اسلام است، سالم بماند. زیرا وقتی اسلام در میان باشد همهی انسانها به معنای واقعی خود دست مییابند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر از راهنمایی شما. به طور اجمال سایت مذکور را نگاه کردم، فکر کنم بتوانم از آن استفاده نمایم 2- شعر مذکور از نظر محتوا خوب است و نگاه عرفانی به مسائل دارد ولی از نظر آهنگ شعری، هنوز کار دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- موضوع تناسب اسامی با حروف ابجد، یک کارِ مندرآوری است که تازگیها پیدا شده است و این غیر از ربط بین تعدا اذکار با حروف ابجد است که در سیرهی بعضی از علمای سلوکی به چشم میخورد، هرچند که در آنجا هم مبنای روایی و یا عقلی نداریم، ولی کاری است که بعضی به تجربهی خود از آن استفاده میکنند 2- چرا که نه! آدم عاقل باید بر اساس عقل و شرع زندگی کند. مگر میشود به صِرف این حرفها، برای خواستگاریِ افراد عقبنشینی کرد؟!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عین آن مصاحبه را خدمت جنابعالی ارسال میدارم:
بسمه تعالی: سوالات مصاحبه با استاد طاهرزاده پیرامون تمدن سازی نوین اسلامی (از طرف مرکز پژوهش های علوم انسانی اسلامی صدرا)
• 1- علت تاکید شما بر پدیده ای تحت عنوان تمدن اموی و تمدن عباسی چیست؟ به تعبیر دکتر موسی نجفی بخش های قابل توجهی از این تمدن اسلامی نتیجه تلاش های امام صادق (ع) و امام رضا (ع) بوده و توقف و آسیبش در برخی مقاطع، به امویان و عباسیان بر می گشته نه اصل تمدن حاکم. لذا بحث بر سر یک کلیت واحد است. با این وصف چرا شما مصرید که این تمدن، فقط به ظاهر اسلامی بود؟ تنها به این خاطر که مستشرقین، آن زمان را به عنوان تمدن اسلامی دوران گذشته به رسمیت می شناسند؟
جواب: تمدن اسلامی عبارت از شرایط خاصی است از مناسبات بین انسانها با یکدیگر و بین انسانها با طبیعت که زندگی زمینی را به آسمان معنویت متصل گرداند تا ظاهر عالم با باطن آن هماهنگ باشد. با توجه به این تعریف میتوان گفت اسلام به خودی خود از آن جهت که حقیقت آسمانی است تا زندگی زمینی انسانها را به آسمان متصل کند، تمدنزا است ولی مشروط بر اینکه از روح آسمانی اسلام غفلت نشود.
آنچه موجب شد که تمدن اسلامی به معنای واقعی آن در زمان امویان و عباسیان ظهور نکند مشکل حاکمان بود از آن جهت که حامل روح آسمانی اسلام نبودند تا مطابق آن روح در زمین مدیریت کنند و در این رابطه حجاب ظهور تمدن اسلامی شدند وگرنه در درون جامعه، مسلمانان سعی داشتند روابطی را در جامعهی خود حاکم کنند که جدا از شریعت آسمانی نبود. ولی متأسفانه آن روابط در چشم مستشرقین نمیآید آنها آثار حاکمان اموی و عباسی را به عنوان تمدن اسلامی مدّ نظر خود دارند. با این همه بنده نگاه آقای دکتر نجفی را نگاه ظریفی میدانم از آن جهت که میخواهند ما را متوجه لایهای از تمدن اسلامی بکنند که در اثر حضور معنوی اهلالبیت«علیهمالسلام» در روابط انسانها حاکم بود و به خودی خود در مقطعی از تاریخ نشان داد چگونه جوامع اسلامی در ذیل اسلام می توانند روابط تمدنی داشته باشند.
• 2- شما معتقدید علت این تصور نسبت به تمدن اسلامی آن است که هنوز در سطح فرهنگ جامعه، حکومت اسلامی و به تبع آن تمدن اسلامی به معنی واقعیاش تعریف نشده است. تعریف شما از این مقوله ها و مقومات آنها چیست؟
جواب: با توجه به تعریفی که از تمدن اسلامی داریم و معتقدیم همواره باید وحدت بر کثرت حاکم باشد تا نظمی حقیقی بین کثرات حاکم گردد و هر عضو از اعضای کثیر در جای خود قرار داده شود، معتقدم هنوز تمدن به معنای واقعی آن ظهور نکرده زیرا بعد از رحلت رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» در صدر اسلام، آن تقدیری که خداوند با حاکمیت امام معصوم برای جامعه اراده کرده بود محقق نشد و تمام اعضای جامعه در ذیل مدیریت امامی قرار نگرفت که شخصیت او در تمام ابعاد با عالم وحدانی متحد است.
شما متوجهایدکه برای مدیریتِ اعضای بدن نیاز است که روحی حاکم بر اعضاء باشد که آن روح در مقام خود وَحدانی باشد و مثل بدن داری جزء و اعضاء نباشد، در این صورت است که میبینید در عین آنکه در حال راهرفتن هستید سایر اعضای بدن بیکار نیستند و همه در جای خود به وظیفهی خود مشغولاند. معنای مدیریت وَحدانی در جامعه توسط امامی معصوم به همین شکل است که با یک روح آسمانی زندگی زمینی را مدیریت میکند. باید جامعه به این باور برسد که خداوند چنین چیزی را برای بشریت تقدیر کرده است و خود را راضی به این تقدیر کند و از این جهت هنوز ما به چنین فرهنگی دست نیافتهایم.
• 3- در کتاب «تمدن زایی شیعه» به این موضوع اشاره شده که انقلاب اسلامی عامل گذار از مدرنیته به تمدن اسلامی است. به طور دقیق تر بفرمائید که ماهیت این گذار چیست و چگونه اتفاق میافتد؟
جواب: انقلاب اسلامی و تمدن غربی، در نگاه هستیشناسانهی خود با هم تفاوت دارند. همانطور که عرض شد؛ نگاه هستیشناسانهی انقلاب اسلامی ریشه در باوری دارد که در واقعهی غدیر ظهور کرد و خداوند نشان داد در ذیل دین اسلام باید امامی معصوم، مدیریت کلی و کلان جامعه را در دست داشته باشد و همهی نهادهای اقتصادی و سیاسی و تربیتی با راهکارهای اندیشهی امام معصوم فعالیت کنند. ولی تمدن غربی بهکلی رابطهی مدیریت جامعهی بشری را در همهی امور از آسمان منقطع کرد، و خواست با فکر افراد عادی امور جلو رود که حاصل آن را امروز ملاحظه میکنید که چگونه با آزمون و خطا چهارصدسال است هر روز گرفتار بحران هستند.
• 4- چرا وقتی که ابزارهای پدید آمده توسط تمدن غرب به فعلیت رسیدند و توانستند صورت ظاهری زندگی آرمانی خود را محقق کنند، با چیزی روبهرو شدند که آن را نمیخواستند؟ در واقع ابزارها و تکنیک پیشرفته، اهداف آن زندگی را محقق کردند ولی چون آن زندگی جوابگوی همة ابعاد بشر نبود، در اوج تکامل ابزارها، بشر غربی با بنبست روبهرو شد.
جواب: علت به بنبسترسیدن تمدن غربی با آنهمه فعالیت علمی را باید در انقطاع کثرتها از وحدت جستجو کرد. زیرا اگر هر عضوی از جامعه به خود واگذاشته شود و به خودی خود بدون نظر به جایگاه سایر اعضاء رشد میکند ما را به بحران میکشاند. همینطور که عقل باید میل هر عضوی را مدیریت کند تا بدن در تعادل باشد، باید صاحب وَحی با حیطهای که بر کلّ هستی دارد عالم را مدیریت کند و صورت عملی این تئوری با حاکمیت امام معصوم و یا در زمان غیبتِ امام معصوم با حاکمیت فقه آل محمد«صلواتاللّهعلیهوآله» توسط ولیّ فقیه ممکن است. مگر ملاحظه نمیکنید وقتی عقل بر اعضاء ما حکم نکند چگونه شهوتِ بیشتر خوردن جلو میرود و قلب دیگر امکان ادامهی کار را از دست میدهد و با عکسالعمل منفی خود قلب انسان سکته میکند؟ در مورد جامعه هم باید یک عقل قدسی در میان باشد وگرنه جامعه با داشتن تکنیکهای مهیب تا مرز سکتهکردن هر نهادی جلو میرود و عملاً نهادهای جامعه دیگر توانایی جوابگویی به انتظاراتی را که باید از آنها داشت، ندارند. چون همه در ذیل مدیریت الهی در کنار هم کار نمیکنند، هرکدام برای خود کار میکنند. نمونهاش حرصی است که به جان سرمایهداران میافتد و 99٪ ملت خود را از امکانات زندگی محروم میکند.
• 5- شما معتقدید تمدن غرب، مادیترین تمدن تاریخ است؛ در نتیجه به جای اتصال به حقایق عالم، به ابزارهای ساختهی خود تکیه دارد. با این وصف ارزیابی شما از علل نفوذ این تمدن در سایر ملل و بسط جهانی آن چیست؟ چرا تمدن اسلامی با این شتاب، همه گیر نمیشود؟
جواب: در کتابهای مربوط به غربشناسی عرض کردهام: تمدنهای گذشته در روح خود تا این اندازه از عالم غیب و معنویت منقطع نبودند و شاخصهی شدت مادیبودن این تمدن وجود اینهمه سرعت و شتابی است که در این تمدن ظهور کرده است. چون در عالم قدس و معنویت قرار و ثبات هست ولی ذات عالم ماده حرکت است، پس هر اندازه که یک تمدن مادی شود به شتاب و عدم ثبات نزدیک میگردد. وقتی روشن شد تمدن غربی مادیترین تمدن تاریخ است سطح نفوذ این تمدن نیز روشن میشود که در پایینترین ابعاد انسانی یعنی نفوذ در ساحت نفس امارهی انسانها است که از یک جهت گسترده است و از جهت دیگر بیریشه و بیعمق و متزلزل، در حالیکه تأثیر حرکتهای معنوی عمیق و پایدار است و هرجا نفوذ کرد در آنجا ریشه میدواند و به ثمر میرسد، بدین لحاظ با اینکه غرب اینهمه سرمایهگذاری فرهنگی در کشورهای شمال آفریقا و غرب آسیا انجام داد ولی در اولین فرصت که ملتها توانستند به خود آیند به آن تمدن پشت کردند، در نتیجه اگر نظام اسلامی به مبنای اسلام در داخل و خارج سرمایهگذاری کند با نتایجی پایدار روبهرو میشود ولی غرب همواره با ناکامی روبهرو بوده است.
• 6- چرا شما در مقام تحلیل و تفسیر انتقادی تمدن غرب، بسیار بر عنصر تکنولوژی تکیه میکنید؟ آیا فکر نمی کنید فلسفه و اندیشهی غربی جایگاه اساسیتری در تمدن غرب دارد و غرب را باید از این زاویه نیز نگریست؟
جواب: همانطور که عرض شد غرب را باید با نگاه هستیشناسانهاش تحلیل کرد و در دل آن نگاه به جایگاه تکنولوژی پرداخت. همهی تأکید بنده آن است که رفقا متوجه شوند این تکنولوژی بر مبنای نگاه خاصی که غرب به عالم و آدم دارد شکل گرفته و هرجا وارد شود آن نگاه را با خود میآورد مگر آنکه اولاً: متوجه مبنای فرهنگی تکنولوژی غربی باشیم ثانیاً: سعی کنیم بر مبنای نگاه اسلامی تکنولوژی خود را شکل دهیم، در آن صورت به نوعی از تکنولوژی میرسیم که مبنای آن به جای تخریب طبیعت، تعامل با طبیعت است و جایگاه انسان را نیز تعالی به سوی عالم قدس میشناسد و نه جایگاهی که انسان بردهی ماشین باشد.
• 7- تمدن غرب چگونه مانع شکل گیری تمدن جدید اسلامی می شود؟ با در نظر داشتن میزان بسط یافتگی، عمق نفوذ و پیشرفتی که تمدن غرب طی 400 سال گذشته داشته است تمدن اسلامی چگونه باید از این مانع عبور کند؟
جواب: روح تمدن غربی استیلاء و تمامیتخواهی است از این جهت هیچ تمدنی را در مقابل خود تحمل نمیکند یا آن تمدن را نابود میکند و یا در خود استحاله مینماید. با توجه به این امر است که حضرت امام «رضواناللّهتعالیعلیه» فرمودند باید اسلام در قامت یک ابر قدرت وارد تاریخ جدید شود تا امکان استیلای تمدن غربی بر تمدن اسلامی از غرب گرفته شود و از طرفی ما امروز در شرایطی از تاریخ قرار داریم که دیگر تمدن غربی پایاندهندهی جریانهای فکری و فرهنگی و سیاسی جهان نیست و اگر چشم بشریت به چیزی ماوراء تمدن غربی آشنا شود آمادگی تجدید نظر جدّی دارد وگرنه غرب تا این حدّ از خود بیقراری نشان نمیداد که حتی امکان پخش ایستگاههای خبری ایران و حزب اللّه را در کشورهای غربی مسدود کند. همانطور که رهبری عزیز فرمودند: انقلاب اسلامی با شعار خود که نه میخواهد ظلم کند و نه میخواهد ظلم بپذیرد، جاذبهای خاص در جهان ایجاد کرده و تاریخ آینده را در اختیار میگیرد.
• 8- شما معتقدید که تنها تفکر شیعه تمدن ساز است و تفکر سنی تمدن ساز نیست. با این وصف این سوال پیش می آید که نقش کشورهای مسلمانی که در جریان بیداری اسلامی – مرحله نهضت اسلامی- قرار گرفته اند در شکل گیری تمدن اسلامی چیست؟ آیا باید انتظار داشت که بیداری اسلامی لااقل در کشور های سنی نشین با بن بست مواجه شده و روند حرکت به سوی تمدن جدید اسلامی حداقل در این کشورها متوقف شود؟ به نظر می رسد که تاکید بر تمدن شیعی با این اشکال مواجه باشد که تعصبات فرقه ای را نیز برجسته ساخته و همگرایی امت اسلامی را مخدوش می کند. آیا این مسئله به ضرر شکل گیری تمدن اسلامی نیست؟
جواب: اگر به مقدمهی کتاب «تمدنسازی شیعه» توجه فرمایید در آنجا تأکید شده شیعه بنا ندارد اهل سنت را شیعه کند، بلکه شیعه متذکر فرهنگی میشود که در اسلام نهفته است و آن فرهنگ اصرار بر حاکمیت وحدت بر کثرت است. مگر در نهضتهای بیداری کشورهای مسلمان همین نگاه نبود که عامل نهضت شد و مگر آن نگاه و آن نهضتها الهامگرفته از فرهنگ شیعی نبود؟ هنر ما آن است که متوجه باشیم ائمهی شیعه چگونه جهان اسلام را رهبری کردند. ائمه«علیهمالسلام» هیچوقت نخواستند شیعه یک فرقهای باشد جدای از جهان اسلام و در همین رابطه امام صادق«علیهالسلام» چهارهزار عالم پروراندهاند که اکثراً غیر شیعه بودند ولی حضرت به کمک همین علماء جهان اسلام را مدیریت کردند به طوری که هر چهار امام فقهی اهل سنت مستقیم و غیر مستقیم از اندیشهی امام صادق«علیهالسلام» متأثرند. در همین زمان مگر حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» نشان ندادند ماوراءشیعهبودن به جهان اسلام نظر دارند؟ و مگر جز این است که امروز جهان اسلام نگاه حضرت امام را پذیرفته؟ این موضوع بسیار دقیقی است برای اینکه شیعه در راستای ایجاد تمدن اسلامی متوجه مسئولیت خود باشد و تمدنی ایجاد کند که اگر به ظاهر ممکن است شیعه نباشد ولی روح تشیع آن را مدیریت میکند. اگر خطبهی مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» را که در رابطه با نهضت مردم مصر در تاریخ 1390/11/14 به زبان عربی ایراد کردند با دقت دنبال کنید به عظمت مسئولیت شیعه در تمدنسازی پی میبرید بدون آنکه رهبری در آن خطبه کوچترین دعوتی به شیعهبودن کرده باشند مردم مصر را به روح و روحیهای دعوت کردند که شیعه طلایهدار آن است و مگر همین روحیه نیست که امروز مردم سوریه را تا این حدّ جلو برده که خودشان باور نمیکردند اینچنین میتوانند در مقابل تهاجمی همهجانبه مقابله کنند؟
• 9- یکی از فرازهای قابل توجه کتاب شما که میتوان آن را در ردیف موانع تحقق تمدن اسلامی برشمرد این است که هرچند «شرایط اجتماعی و نظام اداری کشور را در حال حاضر خراب میدانیم، امّا نشانههایی از اصلاح این خرابیها به چشم میخورد که از آیندهای خبر میدهد که آرایش دیگری غیر از آنچه هست در نظام اداری ما حاکم شود» به طور مشخص بفرمائید این نشانهها چه هستند؟ به هر ترتیب به نظر میرسد میان این مبدأ(وضع کنونی)، و آن مقصد(رسیدن به تمدن اسلامی)، تناسب چندانی برقرار نیست و با وجود کارگزارانی از جنس کارگزاران کنونی از سویی و غرب زدگی روز افزون جامعه از دیگر سو، حتی تصور رسیدن به «دولت اسلامی» و «جامعه اسلامی» هم بسیار دشوار و دور از ذهن به نظر میرسد؛ چه رسد به آنکه بخواهیم به «تمدن اسلامی» فکر کنیم!
جواب: همین طور که متوجه هستید هنوز وضع کنونی نظام اجرایی و آموزشی و اقتصادی ما ادامهی غرب است و با ادامهی غرب چیزی جز همان روح غربی با همان نسبتی که با عالم و آدم دارد، ظهور ندارد ولی بخواهیم و نخواهیم با ظهور انقلاب اسلامی تاریخ دیگری در دل فرهنگ غربی در این کشور ظهور کرده که دست و دلها را به چیز دیگری دعوت میکند. راز سخن مقام معظم رهبری نسبت به آیندهی درخشان این کشور در حضوری است که انقلاب اسلامی در آینده خواهد داشت در آن صورت نهتنها دیگر شما با ادامهی غرب در امور کشور روبهرو نیستید بلکه با شرایطی روبهرو میشوید که بار سنگین زندگی غربی را از پشت ملت برمیدارد. پیروزی انقلاب اسلامی نشان داد که موانع عبور از غرب به مرور فتحشدنی است. چه کسی باور میکرد ما بتوانیم در دفاع مقدس پیروز شویم در حالیکه غرب گمان میکرد ما مجبوریم در همان جادهای که برای جنگ تعریف کرده است جلو رویم و در نتیجه جنگ به آن سرنوشتی میرسد که غرب تعیین میکند. ولی ملاحظه کردید نظام اسلامی با فکر و فرهنگ خودش جنگ را مدیریت کرد و با پدیدهی مردمیاش سرنوشت جنگ را در مقابل حیرت غرب به نفع خود تمام کرد. وظیفهی ما است که در بستر نظام اسلامی دو موضوع را از نظر فرهنگی نهادینه کنیم؛ یکی محرومیتهایی که زندگی غربی به بشر تحمیل کرده و دیگری برکاتی که زندگی قدسی به همراه دارد که این در طرح سبک زندگی اسلامی مدّ نظر رهبری است و حقیقتاً جای کار فراوانی دارد که جزوهی «سبک زندگی در تمدن نوین اسلامی» به عنوان تذکر اولیه شاید مفید باشد.
• 10- به باور شما ظهور امام زمان(عج) در کدام یک از مراحل فرآیند تمدن سازی اسلامی محقق میشود؟ برخی معتقدند این مسئله بعد از طی شدن مراحل 5گانه مورد نظر رهبری به طور کامل و تشکیل تمدن اسلامی، محقق میشود و برخی دیگر بر این باورند که بر اساس روایات مربوط به اخرالزمان ابتدا باید امور دنیا به حضیضی مرگ بار فرو افتد و فساد و آشفتگی بیش از حد در زمین پدید آید، پس از آن امام زمان ظهور مینماید و به شرایط سامان می بخشد و قس علیهذا. نظر شما در این خصوص چیست؟ آیا امکان تاسیس تمدن اسلامی در دورهی پیش از ظهور امام عصر (عج) وجود دارد؟ لطفا دلایل اعتقاد به نگاه مورد نظر خود را نیز قید بفرمائید. ضمن تشکر از مساعدت جنابعالی خواهشمندیم به دلیل فقدان زمان کافی در اسرع وقت به سوالات پاسخ داده شود. با سپاس فراوان
جواب: بنده در کتاب «بصیرت و انتظار فرج» عرایضی در این مورد داشتهام و معنای نتیجهبخش انتظار را در تحقق تمدنی که بستر ظهور حضرت میشود روشن کردهام. آنچه باید تأکید کنم جایگاه مقدس حضرت مهدی«عجلاللّهتعالیفرجه» در آیندهی تاریخ است. وقتی معلوم شود آن حضرت با تمام شور و علاقه در طلب شرایطی هستند که حکم خدا و جلوات عالم وحدانی را در زمین ظهور دهند پس هر شرایطی که امیدواری حضرت را در آن حدّ فراهم کند که حضرت بتوانند قدم نهایی را بردارند، استقبال میکنند. البته شرایطی که مردم از یک طرف متوجه عمق فاجعهی مدیریت غیر الهی جهان شده باشند و از طرف دیگر با تمام وجود بر این باور باشند که تنها به کمک یک انسان الهی و معصوم آرمانشهر حقیقی قابل تحقق است. پس یقیناً در راستای تمدنسازی به صورت حقیقی باید منتظر ظهور مقدس آن حضرت بود و در همین راستا متوجه عمق فاجعهای بود که هماکنون بشر گرفتار آن است و متوجه آن نیست. والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته. موفق باشید معنای تمدن اسلامی در نسبت با خدا و انسانها و طبیعت
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر راه نوری اُنس خدا را در پیش گیرید و با حضرت حق مأنوس شوید، این چراها همه، جون گردی بر هوا میرود. گفت: «گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم / چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم بیشتر وظیفهی ما است که از شخصیت علمی و آثار مکتوب ایشان استفاده کنیم و حضرت امام روح اللّه«رضواناللّهتعالیعلیه» را برای ظهور در تاریخ توحیدی انقلاب اسلامی مدّ نظر قرار دهیم تا با خدایِ حیّ و حاضر مأنوس گردیم، نه خدایِ مفهومی و غایب. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شخص خاصی را به عنوان مشاور نمیشناسم. خیلی نمیتوان به روایات مربوط به قمر در عقرببودن تکیه کرد. موضوع تناسب اسامی افراد بر اساس حروف ابجد کاملاً خرافی است، عرایضی در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» در این مورد شده است. خواندن سورهی نور بر سر خطبهی عقد برای زن و مرد مستحب است، به معنای آنکه بر عهد زناشویی خود صادقانه پایبرجا باشند. عمده همان حضرت امام«رضواناللّهتعالیعلیه» است به زوجین که باید با گذشت، زندگی خود را معنا ببخشند و هرکه در بخشش و گذشت پیشقدم باشد، در شکوفایی خود موفقتر است. عرضی در آخر کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» در صفحهی 287 تحت عنوان «نامهای به زوجهایی که در ابتدای پرواز خود هستند» شده است. امید است مفید افتد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فعلاً سیر مطالعاتی روی سایت پیشنهاد میشود. إنشاءاللّه راههایی گشوده میشود که جبران مافات خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شکر کنید که نور توجه به زشتی گناه در قلب شما افتاده است. قرآن خطاب به ما انسانها که گرفتار چنین شرایطی شدهایم میفرماید: «قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ؛ بگو(ای پیامبر) ای بندگان من که بر خودتان اسراف در گناه انجام داده اید(هرگز) از رحمت خدا ناامید نشوید چرا که همانا خداوند می آمرزد گناهان شما را بطور کل و همانا خداوند آمرزنده و مهربان است. در بعضی از احادیث ما وارد شده است که وقتی این آیه نازل شد شیطان رجیم از خشم و عصبانیت آنچنان صیحه و شیونی سرداد که به حالت غش در آمد و گفت با نزول این آیه من نا امید و بیچاره شدم و خداوند با این آیه کمر مرا شکست چرا که هر چه من در گمراهی و ضلالت انسان تلاش نموده و آنها را به گناه و معصیت وادار نمایم خداوند با این آیه به همه آنها وعده آمرزش و بخشش داده است.
اگر کسی به نکات ظریف این آیه دقت کند نهایت مهرورزی و عطوفت خالق یکتا را نسبت به بندگانش مشاهده خواهد کرد و ما تنها به چند نکته اشاره می کنیم.
1. تعبیر به (یا عبادی) آغازگر لطفی بی نهایت و مهربانی عظیم از ناحیه پروردگار است به کسانی که با گناه و معصیت خودشان را از عبودیت خدا خارج کرده اند.
2. جمله (لا تَقْنَطُوا) آنچنان امید و نشاطی در بندگان خدا ایجاد می کند که عشق و محبت بنده را به گوینده این جمله ازدیاد می بخشد.
3. جمله (مِنْ رَحْمَةِ) بیانگر نهایت مهر و کمال عطوفت و مهربانی با خدا را به بندگانش می رساند.
4. جمله (ان الله یغفر الذنوب) وعده ای را از سوی خداوند به بنده اش می دهد که بیانگر رساندن بنده به مقام عفو و بخشش ربوبی است.
5. جمله (جمیعا) تاکید بر این عفو و بخشش است آن هم نه فقط راجع به یک یا چند گناه بلکه راجع به همه گناهان.
6. جمله (غفور الرحیم) در حقیقت مهر و امضاء خداوند بر این وعده است که همانا این همه لطف و رحمت از منبع و سرچشمه کسی بسوی بنده سرازیر شده است که خودش هم غفور و آمرزنده است و هم رحیم و مهربان.
آنچه امید را فراوان و جبران گناه را آسان میکند، دستوری است که به ما دادهاند تا برای آنهایی که مورد ظلم ما قرار گرفتهاند و فعلاً دسترسی به آنها نداریم تا از آنها حلالیت بطلبیم، استغفار کنیم. موفق باشید