بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17224
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: چند سوال داشتم که از خدمتتون می پرسم: 1. آیا امام زمان علیه السلام زمان ظهور را می دانند؟ بر اساس اینکه از زمان خارج می شوند بنابراین بزرگان هم می دانند درسته؟ 2. منظور از یک ساعت تفکر برتر از هفتاد سال عبادت است چه نوع تفکری است؟ آیا این که بشینیم فکر کنیم و یک پیشرفتی در علم ایجاد کنیم و به خلق کمک کنیم هست یا بالاتر از اینها مثل تفکر حر در عاشورا؟ 3. با توجه به اینکه وجود مجسمه در خانه اشکال دارد عروسک هم مثل همان است؟ برای اینکه برای بچه ها عروسک نگیریم و سرگرم شان کنیم چه راهی را پیشنهاد می کنید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نمی‌دانم 2- خیر! تفکر در آموزه‌های دینی تفکر حضوری و وجودی است که در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» در موردش بحث شده است 3- در مورد عروسک به جواب سؤال شماره‌ی 12905 رجوع فرمایید. موفق باشید

17221
متن پرسش
سلام علیکم حضرت استاد: برای اینکه کسی به غیب یا رویای صادقه ایمان پیدا کند آیا می توان به دروغ، داستانی یا خوابی از خود یا از دیگران برایش نقل کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! مگر با صدق و راستگویی نمی‌شود غیب را برای افراد روشن کرد؟!!! موفق باشید

17220
متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده عزیز: اخیرا فایل صوتی از پروفسور سمیعی به نام «راز سکته» گوش دادم. نظر شما درباره این قسمت از سخن ایشان چی است؟ آیا انتشار آن باعث سوء استفاده برای معاندین دین نمی شود؟. سخن دکتر سمیعی: «چگونه سکته نکنیم. امروز راز مهمی را که حاصل تحقیق چند ساله ام هست به شما خواهم گفت. می دانید بیشترین تعداد سکته مربوط به اول صبح است. چرا؟ این همان رازی است که به مردم گفته نشده. وقتی شامی پرچربی را بخورد حدود هشت ساعت بعد، یعنی نزدیک اذان صبح، شیرابه ی غذا از معده وارد روده ها شده و چربی زیادی جذب خون می شود، به این ترتیب ویسکوزیته یا همان چسبندگی و غلظت خون بالا می رود. اول صبح سردترین موقع روز است بدن در خواب بوده و ضربان قلب و فشار خون در پایین ترین حد خود است. پاها که دورترین نقطه به قلب هستند با قلب در یک سطح افقی قرار دارند. پاها که سردترین نقطه بدن هستند اغلب از پتو بیرون بوده و سردتر می شوند. به همه ی اینها افزایش چربی و غلظت خون را هم بیفزایید تا پازل لخته شدن خون در انتهای پاها تکمیل گردد. چنین فردی صبح برای نماز یا دستشویی بیدار می شود، چند تا پله را بالا می رود یا برای خرید نان تا سر کوچه می رود. بدنش گرم شده و ضربان قلب بالا می رود. فشار خون بیشتر شده و لخته ها از پاها کنده شده و وارد جریان خون می گردد. وقتی فرد حرکت می کند یا سر به سجده می گذارد لخته وارد مغز شده و رگی را مسدود می کند. به دنبال آن فرد سکته مغزی می کند. بعد می گویند «خوش بحالش موقع نماز مرد خدا بیامرزدش!!!!» اگر هم زنده بماند بخشی از بدنش از کار می افتد بستگی دارد کدام رگ و چقدر آسیب دیده باشد. ..... اگر بر مبانی سخن استاد سمیعی گرفتگی رگ در سجده باعث از کار افتادگی کامل مغز و سکته کامل گردد و طبق مباحث معرفت نفسی، نفس قادر به مدیریت بدن و اعمال اراده خود بر بدن نگردد ناچار است آن نفس از آن بدن انصراف می دهد. تا اینجا گفته پروفسور سمیعی با مباحث معرفت نفس کاملا مطابق است. حال آیا نمی شود که نفس کسی بدون اینکه نقصی در بدن او باشد در حال سجده از بدن انصراف دهد یعنی اجل او برسد؟؟!!! با توجه به اینکه در پزشکی امروز علت مرگ را تنها خرابی بدن می دانند آیا این سخن باعث انکار معنویت مرگهایی که بعضا در نماز برای اولیای الهی رخ داده شده نمی شود؟. آیا عکس آن قابل صدق نیست که چون نفس انسان قصد انصراف از بدن در حال سجده را دارد از طریق سکته مغزی این کار را انجام می دهد؟! متن کامل صحبتهای پروفسور سمیعی: http://gfun.ir/چگونه-سکته-نکنیم؟/
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف آقای دکتر برای پرخورها که شامی پرچرب به قول ایشان می‌خورند و حدود 8 ساعت می‌خوابند، می‌تواند صدق کند. ولی همیشه رحلت در سجده، نه در صبح اتفاق می‌افتد و نه همراه با شامی پر چربی بوده است. موفق باشید

17218
متن پرسش
با سلام: وقت شریفتان را نمی گیرم فقط بفرمایید نظرتان در مورد اینکه (هر آنچه در این دنیا برای ما حاصل می شود فقط نتیجه اعمال ما در این دنیا یا عوالم گذشته است) چیست؟ همین که بفرمایید موافق این نظریه هستید یا خیر فعلا برایم کفایت می کند هر جور صلاح می دانید. حلال کنید اگر سوال تکراری است. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء»بودنِ نفس، حضور نفس در عوالم دیگر معنا ندارد، تنها بحث انتخاب عین ثابته‌ی هرکس در علمِ خدا مطرح است که آن انتخاب و انتخاب‌گری همچنان تا آخر برای انسان هست و هر لحظه می‌تواند آن را تغییر دهد. موفق باشید

17217
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد طاهرزاده: جناب استاد از این که وقت گرانبهای شما را می گیرم عذر خواهی می کنم جناب استاد وقتی صحبتهای آیت الله جوادی را در باره هاشمی در سوال یکی از کاربران خواندم شوک زده شدم. روزگاری اگر آیت الله جوادی در مقابل آیت الله مصباح از هاشمی دفاع می کرد تا اندازه ا ی قابل هضم بود اما امروز را به هیچ نحوی نمی توان توجیه کرد. کسی که موضع گیریهایش درباره رهبر آفتابی شده است و وقتی رهبر سهم مهلک را درباره ارتباط با آمریکا از برجام می داند ایشان با کمال وقاحت و بی ادبانه می گوید بعضی چشمانشان را می بندند و دهانشان را باز می کنند و می گویند برجام سم مهلک است. کسی که وقتی رهبر، نبود آیت الله مصباح و آیت الله یزدی را در مجلس خبرگان خسارت می دانند چه توهین هایی در در آن نامه که برای مردم می نویسد نثار این دو عالم می کند خصوصا کسی که رهبر انقلاب او را کسی می داند که خلاء شهید مطهری و علامه طباطبایی را برای نسل امروز پر کرده است. کسی که صریحا حکم قوه قضاییه جمهوری اسلامی را به سخره می گیرد چرا که دامن خود او را گرفته و فرزندش را به محاکمه کشیده و در مقابل همسرش که لغت بی ادبابه پدر سوخته بازی را به حکم قوه قضاییه می دهد هیچ موضعی نمی گیرد. کسی که فرزندانش در جریان فتنه بر اساس صوت موجود چه توهین هایی به رهبر معظم می کنند و ایشان دم بر نمی آورد و همیشه حمایتشان می کند. کسی که وقتی بیشتر مردم در فقر و فشار زندگی از اولین امکانات محروم هستند خودش فرزندانش را تشویق به اسب سواری و اسکی و گردش در سد لتیان و.... می کند و گویی سخن امام علی (ع) را در باره وظیفه حاکمان در زندگی را نشنیده است. کسی که اشرافیت و تجمل پرستی را در این کشور نهادینه می کند و گویی نهیب هایی مکرر امام خمینی (ره) را نشنیده که فرمودند اگر روزی دولت ما توجه به کاخ پیدا کند و خوی کوخ نشینی را فراموش کند آن روز است که باید فاتحه دولت وملت را خواند. کسی که لیبرالیسم را تا هم فیها خالدون در این مملکت نهادینه کرد و مسبب بسیاری از ناهنجاریهای اعتقادی و اخلاقی.... شد و فرهنگ و ارزشها را به مسلخ برد. به قول دکتر شهریار زرشناس غرب شناس برجسته، دولت سازندگی ظالمانه ترین مدل اقتصادی یعنی سرمایه داری شبه مدرن ایران را که ام الفساد و منشا فاصله طبقاتی ها و منشا بی عدالتی ها و منشا بحران های مستمر است را در ایران باسازی کرد و بعد ثمره وحشتناک اعمال خودشان را به حساب انقلاب گذاشتند. کسی که در صحبتهایی که مخ آدم سوت می کشد نگران است عساکری پیدا نشوند و این خانمها و چهره های زیبا را از دست مردم خارج کنند!!!! کسی که هم مسبب آتش فتنه می شود و هم در طول فتنه بی توجه به توصیه های مکرر رهبر خطش را از فتنه جدا نمی کند و تایید تلویحی هم دارد. کسی که در این سالها تمام تلاشش این است که با اتهام تند روی نیروهای مومن و انقلابی که به قول رهبر انقلاب در زمان خطر مدافع انقلاب اینانند را به هر شکل ممکن لجن مال و از صحنه خارج کند. کسی که کرباسچی و مدیران از این دست، دست پرورده های اویند کرباسچی که جنابعالی او را شمر انقلاب خواندید. کسی که هر جا سخن می گوید بوی منیت از سخنانش هویداست و مشام را آزار می دهد. کسی که امروز اگر در ایران کسی باشد که آمریکا و اسراییل و تلویزیون ضد انقلاب و حتی وهابیت و داعش به او امید داشته باشند ایشان است و این مطلب از سخنان آنها به راحتی قابل درک است و بعضا تصریح می کنند. کسی که مواضعش درباره مقاومت در سوریه و...تامل برانگیز است. تازه اگر سخنان سید حمید روحانی تاریخ نگار انقلاب درباره ایشان و نامه اش به ایشان را بپذیریم که فاجعه است که حتما استاد عزیز ما خود خوانده و شنیده اند. حال جناب استاد عزیز ما اینها نمونه هایی از نقدهای منتقدان و دلسوزان به ایشان است حال شما بفرمایید کدامش نابجا دروغ و تهمت و تخریب است که آیت الله جوادی از تخریب هایی که صورت می گیرد ابراز تاسف می کنند اگر این روشن گریها هم نبود که واقعا حقیقت گم می شد. عجیب تر این که آیت الله جوادی می فرمایند تشکیل حکومت و زمینه سازی برای راهنمایی انسانها آرزوی همه انبیاست و این انقلاب فرصتی برای ماست که مردم را راهنمایی کنیم و در این راه از تلخی ها نرنجیم و باید صبر کنیم. جناب استاد گرچه این سخن در جای خود بسیار درست است اما چه نسبتی به مخاطب این جملات که اقای هاشمی هستند دارد واقعا سخنان ، سیره عملی و زندگی شخصی هاشمی، همسر و فرزندان ایشان نوع زندگی و موضع گیری و صحبتهایشان ، حزب کارگزاران ایشان ، سیاست لیبرالیستی غفلت زای ایشان که خود شما می فرمودید پس از سخنرانی ایشان در اصفهان ، برای رهبری همان سالهای اول نامه نوشتم که این سخنان غفلت زاست یا به قول آقای احمد توکلی که می گفتند همان سالها در روزنامه مقاله نوشتم که این سیاست توسعه کم کم در خیابانهای تهران علاوه بر موی سر خانمها ساق پای آنها را هم برهنه خواهد کرد. براستی کدام یک از اینها در جهت راهنمایی انسانها به سوی خدا بوده که آیت الله جوادی چنین چیزی را به ایشان گفته و صبر ایشان را می ستاید؟ هاشمی که اتفاقا عکس اینها عمل کرد و جامعه را دچار غفلت و تجمل پرستی نمود مانور تجمل ایشان که اظهر من الشمس است. تازه می فرمایند هر نعمتی با مسئولیتی همراه است که یکی از ویژگی های شما صبر است که به قول معروف کیمیاست و خدا هم به شما داده است. جناب استاد براستی آیت الله جوادی خبر ندارند که در دوران سازندگی حاکم بلامنازع ایشان بودند و تقریبا تمام صداها در گلو خفه و مردم شعار می دادند مخالف هاشمی مخالف رهبر است، مخالف رهبری دشمن پیغمبرست. در دوران اصلاحات دوستان و مشاوران خود ایشان همچون اکبر گنجی و....بر ایشان شوریدند و مطالبی گفتند و نوشتند و در آخر هم که خاتمی ادامه دهنده راه ایشان بود در زمان احمدی نژاد هم که با آن نامه بدون سلام والسلام سراسر منیت، زمینه آتش فتنه را فراهم کردند و از هر فرصتی برای تخریب دولت استفاده کردند و سخن گفتند، در زمان روحانی هم که دیگر چه باید بگویند تخریب دولت گذشته، توهین های سنگین به منتقدان حتی آیت الله مصباح و....به سخره گرفتن حکم قوه قضائیه در باره پسرش را هم با ساختن فیلم خدا حافظی ، اگر ایشان آنچه که آقای جوادی می گویند کیمیای صبر را داشتند حداقل در این باره صبر می کردند و یکی از قوای مملکت را زیر سوال نمی بردند، آن هم درباره کسی که جرایمش روشن است. البته ما جایی سراغ داریم که ایشان واقعا صبر و سکوت کردند آن هم در فتنه. استاد عزیز باز هم ما را ببخشید ولی به ما حق بدهید که دل ما از این همه کوه علم و تفسیر سرد شود و برای ما روشن کنید پس جایگاه بصیرت قرآنی کجاست اگر نبود سخنان بزرگانی مثل رهبر انقلاب، آیت الله مصباح، خود شما، کارشناسان برجسته انقلاب و،،،، به خود می گفتم جوجه تو چه می فهمی او کوه علم است و ساده از کنارش رد می شدیم. اما اکنون نمی شود اگر روزگاری در جریان انتخابات بعضی طلاب در حرکت بسیار بسیار غلط به ساحت ایشان توهین کردند علتش همین نگرش ایشان است. استاد عزیز در جواب از مقام بلند آیت الله جوادی و حفظ شان ایشان ننویسید این وظیفه همه است و ما باید عقیده ایشان را محترم بشماریم بلکه علت ندیدن این همه انحراف را روشن بفرمایید. آنچه شما و.....می بینند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً اگر آیت الله جوادی از نادر علمایی نبودند که به شدت مقام معظم رهبری را تأیید نمی‌کردند، راحت می‌توانستیم مسئله را برای خود حل کنیم و بگوییم آیت الله جوادی در این موارد که نقد آقای هاشمی است، با رهبری اختلاف دارند و بدین دلیل است که بنده تصور می‌کنم قضیه باید چیز دیگری باشد و آیت الله جوادی از حرکات آقای هاشمی تفسیر دیگری باید داشته باشند به خصوص که اگر آقای هاشمی قبل از صحبت رهبری چیزی را تأیید کرده باشند و بعد رهبری آن را نفی کنند به معنای آن نیست که آقای هاشمی در مقابل رهبری چنین گفته‌اند. بعضی از نکاتی که فرموده‌اید از این جنس است ولی به هر حال نامه‌ی بدون سلام او که منشأ فتنه‌ی سال 88 شد؛ از خاطره‌ی تاریخ انقلاب پاک‌شدنی نیست، هرچند نمی‌خواهیم بگوییم آن نامه علت اصلیِ آن فتنه شد و آقای هاشمی را پشتیبان فتنه بدانیم، اما بالاخره معنای آن نامه بسیار معنای تلخی بود. آن‌چه بنده در این موارد و امثال آن تأکید دارم عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب در این تاریخ است بدین معنی که سعه‌ای باید که در آن سعه، انقلاب اسلامی جایگاه چنین افرادی را تعیین می‌کند که نه آن جایگاه صفر محض است و نه تأیید محض بلکه شعوری و بصیرتی در این مرحله از انقلاب نیاز است که با همه‌ی طول و تفصیل‌های طیف شخصیتی افراد بتوانیم نسبت مناسبی با افراد بیابیم و این مرحله‌ی بلوغ انقلاب اسلامی است و عبور از خطر دو قطبی شدنی که ما را هنوز در مرحله‌ی قبل از انقلابی که مقابله‌ی کفر با ایمان بود قرار می‌دهد. موفق باشید

17216
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: بنده 22 سال دارم، در سن 15 سالگی آقای مکارم را به عنوان مرجع تقلید انتخاب کردم; اما انتخاب بنده بر اساس نظر دو نفر عادل عالم نبود و تنها از میان لیست ارائه شده حوزه علمیه بدون آگاهی ایشان را انتخاب کردم. یک نفر عالم عادل به پیشنهاد دادند که می توانم از آقای سیستانی یا خراسانی تقلید کنم و ایشان را اعلم می دانستند. در ویدئوهای منتشر شده از آقای خراسانی و صحبت های آقای سیستانی نیز بسیار بهره و لذت بردم و به دلم نشست. سوالی که دارم این است که آیا آقایان را برای تقلید اعلم می دانید؟ نظر شما برای بنده می تواند کمک دهنده باشد، چرا که بسیار از سخنرانی های شما بهره برده ام. اگر ضرورتی ندارد این مطلب را در سایت منتشر نکنید، چون بیشتر سوال بنده شخصی است. با تشکر فراوان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه امروز فقهای اعلم جامع الشرایط از جمله همان عزیزانی که نام بردید، کم نداریم. بنده از آن جهت که نیز مرجع تقلید باید عالم به زمانه‌ی خویش باشد؛ حضرت آیت اللّه خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» را انتخاب کرده‌ام که در فقه و فقاهت بنا به تشخیص فضای ترازِ اول حوزه، هیچ کمبودی نسبت به بقیه‌ی اعاظم ندارم؛ و از جهت بصیرت سیاسی، اعلم علماء هستند. موفق باشید

17215
متن پرسش
سلام علیکم: بنده دچار گرفتاری شدم که کلافه ام کرده، زمانی که وظایف شرعی ام را تا حد خودم کامل انجام میدم و چند تا مستحبات هم باهاش همراه می کنم گرفتار عجب میشم و جنبه این لطف خدا را ندارم. زمانی که گرفتار این عجبم کم کم از آن عالم معنوی خارج میشم و گرفتار گناه با قصور در واجبات میشم!!! موندم چکار کنم از هر طرف گرفتار گناهانی هستم که هر کدام از دیگری بدتر است و به این مطلب هم آگاهم. لطفا راهنمایی بفرمایید چه کنم؟ حداقل راه مقابله با عجب چیست؟ با اینکه زمانی که در عجب هستم می دانم و به خودم تذکر می دهم که تو هیچی نیست ولی بازم کار خودشو میکنه!!! ممنون می شوم راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که متوجه‌اید که: «هر عنایت که داری ای درویش/ هدیه‌ی رب بود نه کرده‌ی خویش» جایی برای عُجب نمی‌ماند. مگر تجربه نکرده‌اید آن وقت که لطف خدا از ما گرفته شود چگونه از هر توفیقی باز می‌مانید؟ موفق باشید

17212
متن پرسش
سلام استاد: همانطور که فرمودید منظور اساتید از خواندن علم ابدان مدیریت بهتر آن بوده است برای بندگی. با این تعریف ما هم می توانیم در ماه پنج ساعت به این موضوع اختصاص بدهیم، یعنی پنج ساعت بنده در یک ماه خالی است و به امور طلبگی ام رسیده ام. راه ارتباطی با آقای دکتر روازاده و شاگردانشان پیدا کرده ام که کلاسهای آموزشی مفیدی دارند، به نظرتان با آن رویکرد و این استادی که عرض کردم، مفید است یا موکول به آینده شود؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است و به‌خصوص آقای دکتر روازاده پیشنهادهای مهمی دارند. منتها فراموش نکنید که شرایط جدید بعضا در گذشته نبوده است تا بخواهیم تنها با طب سنتی همه‌ی مشکلات ایجادشده برای سلامتی را رفع کنیم. به صرف وجود سرعت بیش از حدّ در این دوران، بیماری‌های جسمی و روانی خاصی پیش آمده که باید با عقلی که این نوع بحران‌ها را می‌شناسد، درمان کرد. موفق باشید

17211
متن پرسش
سلام استاد، خسته نباشید. ۱. یکی از اساتید قم می فرمودند: خدمت آیت الله بهجت رسیده بودیم که یکی از طلاب آمدند که سوال بپرسند، در مورد جهاد با نفس ، که تا آن طلبه کلمه مبارزه با نفس را گفتند، ایشان حرف را قطع کردند و فرمودند ما مبارزه با نفس نداریم!! تلاش برای اصلاح است نه مبارزه. استاد، آیا این معنا بد جا افتاده که ما باید مبارزه با نفس کنیم؟ ۲. آیا امروزِ انقلاب، مانند آن روزها از زندگانی امام صادق (ع) نیست که آقا با سعه صدر و آرامش کامل و امید به آینده شروع به مبارزه با رژیم می کردند و شاگرد تربیت می کردند و به دور از (سیاسی بازی) و (بازیهای سیاسی)، بزرگترین سیاستمدار دوره خود بودند، آن هم با نور توحیدی، 3. آآیا آنهایی که امام را دوست داشتند و ارادت به ایشان داشتند و می خواستند حرکتی کنند، و وقتی به امام می گفتند، حضرت مخالف حرکت آنها بودند، آنها مثالشان مانند مثال برخی اصول گرایان و بچه مذهبی های خودمان نیست؟ 4. آیا با دقت روی رفتار حضرت آقا و حضرت استاد جوادی، می توان به این نتیجه رسید که: با در نظر گرفتن جایگاه تاریخی حادثه ها، حتی هاشمی هم در پازل ماست و باید در دست نگه داریمش، (مگر در استثناءهایی مانند منتظری)؟ 5. آیا با این تعاریف، آن غیر روحانی ای که جایگاه تاریخی را مد نظر داشته باشد، بیشتر از یک روحانی که جایگاه تاریخی حوادث را نمی داند، به کار انقلاب و تمدن نوین اسلامی می آید؟ ۵. با تعاریف فوق، نزدیکترین شخص به امام صادق (ع) و مدیریت معصومین را می توانیم حضرت آقا بدانیم؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال وقتی هم که گفته می‌شود مبارزه با نفس، منظور با وجه امّاره‌ی نفس است تا نفس در مقامات دیگر خود اصلاح شود و شاید حضرت آیت اللّه بهجت از این جهت خواسته‌اند متذکر موضوع شوند. بقیه‌ی قسمت‌های سؤالتان طلبتان باشد تا موضوعات با همدیگر مخلوط نشود. موفق باشید

17209
متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقت شریف بخیر. استادی به بنده فرمودند «چون گرفتار خیالات هستم شعر نخوانم حتی مثنوی، ضمن اینکه فلسفه هم دارم می خوانم» و اینکه علامه طباطبایی به دکتر دینانی زمانی که مشغول خواندن فلسفه بودند و ضمنا شبها با دوستانشان قرار گذاشته بودند شعر بگویند فرمودندکه شعر گفتن را ترک کنند. برای بنده شبهه ایجادشده: اولا مثنوی و بوستان خیالات صادق را رشد می دهند و ثانیا علاوه بر خیال چون حکمت اند باعث رشد صورتی از عقل می شوند و ثالثا در باب تعارض خواندن فلسفه و خواندن شعر یا سرودن آن می توان گفت سه مقام داریم: 1. مقام اقامه برهان که استخراج اصول و فهم اصول است (سیر در اصول و کلیات) 2. مقام تبیین برهان (سیر از کل به جزء) 3. مقام فهم برهان که خود دو مرحله می شود: الف) فهم با عصای مثال که بنده در آن قرار دارم و ب) فهم بدون مثال. وضعیت ما و مقامی که در آن هستیم تعیین می کند شعر بخوانیم یا نه؟ برای امثال بنده که درمقام فهم برهان از طریق مثال هستیم مثنوی کمک زیادی می کند تا بتوانیم عبور کنیم و رشد خیال به رشد عقلمان کمک می کند تا به مقام عقل (عین التفکر شدن) برسیم (سیر از جزء به کل) اما شاید جناب دکتر دینانی در مقام فهم برهان بدون مثال بودند و علامه می خواستند شخصیت عقلیشان تثبیت شود و شعر وقفه ایجاد می کرد (سیر در کلیات و اصول) اما چرا ابن سینا موقع نوشتن فلسفه شعر نمی خواندند؟ شاید چون مشغول استخراج اصول بود و شعر باعث ماندن در جزء می شد. 2. صرف وقوع خارجی خواب یا مکاشفه دلیل بر حق بودن آن نیست و باید با میزان عقل و شرع سنجیده شود مثل برادری که در «هدف حیات زمینی آدم» اشاره فرمودید. درست متوجه شده ام؟ 3. گاهی پیش بینی حادثه ای را در آینده می کنیم کسی می آید و تصورمان را تایید می کند ممکن است مبدا تحریک شخص، شیطان باشد؟ همین مسئله در مورد رویاهای صادقه هم سوال است چه بسا شیطان مقدمات حوادث را از طریق اشخاص ایجاد کرده باشد. 4. آیت الله مصباح فرموده اند گاهی شیطان دعوت به نماز شب می کند تا در نهایت انسان را به فوت واجبی بکشاند اگر سالک بی خبر از مبدا القاء نماز بخواند هیچ ثوابی به او تعلق نمی گیرد؟ او که نمی خواسته دستور شیطان را اطاعت کند برای رضای خدا خوانده. 5. اینکه شیخ نخودکی بخاطر فوت نماز شبشان فرزندشان غرق شد یا یونس در دهان ماهی رفت این میزان سختگیری به ابرار از باب پاک کردن کامل آلودگی نیست؟ شاید حضرت حق دلش نمی آید بخشی از عقوبت را به برزخ بکشاند. 6. خیالات مقدمه گناه، گناه اند؟ 7. حساسیت امام در رد سریع امانت. 8. استادی در مورد کشف خانمی که سوال و جواب می پرسید و حتی معارفی در اختیارش می گذاشت فرمودند عالمی پرسید که خانم از او بپرسد کیست؟ بعد از پرسش جواب داده بود فاطمه زهرا (س) بعد هم گفته بود جواب فلان سوال ذهنی ات فلان می شود. عالم فرموده بودند شیطان است. مگر می شود شیطان معرفت هم بدهد؟! اینطور که سنگ روی سنگ بند نمی شود. یا از عالمی می گفتند که کسی دائم به ایشان سلام می داد و خودشان می گفتندکه شیطان است. اگر فرشته سلام دهد باید معارفی نصیبمان شود ولی شیطان چرا سلام می دهد؟ سلام یعنی آرزوی سلم و امنیت کردن یعنی امیدوارم در امنیت از گناه واقع شوی کمی عجیب است. لطفا توضیح بفرمایید. 9. چطور می توان مبدا همه القائات را فهمید؟ اگر صرفا با میزان عقل و شرع باشد برخی الهامات مثل خبر از حوادث دنیوی را نمی شود فهمید. راهی هست؟ علمای بزرگ از کجا می فهمیدند؟ با سپاس بسیار.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب قسمت اول سؤال باید عرض کنم همان‌طور که در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» مطرح شد؛ شعر از موطن خیال است و خیال پاک، اشعار ارزشمندی را به صحنه می‌آورد. با این همه اگر بنا بر آن باشد که در موقعیتی خاص عقل پروریده شود و به خیال هرچند خیال پاک، میدان داده نشود باید از شعر و شاعری فاصله گرفت. جواب بقیه‌ی سؤالتان طلبتان باشد تا موضوعات مخلوط نشود. موفق باشید

17208
متن پرسش
سلام استاد عزیز: یکی از تکیه کلامهای حضرت عالی این است که انقلاب اسلامی ظهور اراده حق است در این تاریخ که به حق هم همین است. اما مگر رنسانس و مدر نیته و.... در راستای غیر اراده الهی بودند؟ آیا به صرف اینکه اراده الهی هستند حق می باشند؟ البته منظور من دیدگاه عرفانی مسئله نیست، آیا منظور شما این است که انقلاب اسلامی آخرین حلقه از ظهور اراده حق است که منجر به ظهور حضرت حجت (عج) می شود؟ با تشکر از جنابعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در سوره‌ی ابراهیم«علیه‌السلام» خداوند پیروزی حضرت موسی«علیه‌السلام» بر فرعون را ایّام الله می‌داند و به حضرت محمد«صلوات‌الله‌علیه‌واله» می‌فرماید: «وذکّرهم بایّام الله» امت خود را متذکر کن به ایّام الهی؛ یعنی نقطه‌ی تاریخی شروع توحید موسوی، در حالی‌که همه‌ی روزها روز خدا است موضوع اراده‌ خاص الهی در تحقق انقلاب اسلامی اراده‌ی خاصی است از جنس اراده‌ای که اسلام وارد تاریخ شد و قرارگرفتن در زیر سایه‌ی انقلاب اسلامی، حضور در اراده‌ی خاص الهی است و برکات خاص تاریخی خود را دارد. موفق باشید

17207
متن پرسش
سلام علیکم: استاد نظر شما درباره ی تحصیل خانم هایی که فعلا موقعیت ازدواج ندارند چی هست؟ شما در کتاب «زن آنگونه که باید باشد» فرمودید: که خانم های مجرد می توانند مسیر عرفانی را راحت تر طی کنند (جمله ای با همین مذموم اگر اشتباه نگارش کردم پیشاپیش عذر خواهی می کنم) به نظر شما حضور این خانم ها در اجتماع بهتر نیست تا اینکه در خانه باشند و نتوانند با ادامه تحصیل و در آینده به مردم خدمت کنند؟ به نظر شما حضور یک خانم مجرد مذهبی در عرصه علم (احتمالا شمای بزرگوار از سطح علم دانشگاهی اطلاع دارید) به عنوان معلم یا استاد دانشگاه بهتر نیست تا یک خانمی که افکار صد و نقیض و گاهی سکولاری دارند و احتمال تاثیرگذاری ایشان و تاثیر پذیری از طرف مقابل هست! نظر شما چیست؟ آیا سخن حصرت امام (رحمه الله علیه ) شامل این مورد هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:

هنوز هم معتقدم شرایط و روحانیت دیگری را خداوند برای خانم‌هایی که شرایط ازدواج برایشان فراهم نشده مقدر کرده است که تحقق آن شرایط با روحیه‌ی عرفانی آن‌ها به فعلیت و ظهور می‌آید و در دل چنین روحیه‌ای همچون سربازی فداکار برای اسلام می‌توانند در فعالیت‌های اجتماعی و دانشگاهی حاضر و فعّال باشند. موفق باشید

17205
متن پرسش
سلام: بنده طلبه پایه سه حوزه هستم. احساس می کنم واقعا طلبه وار زندگی نمی کنم. خواستم استاد توصیه هایی برای امثال بنده داشته باشند. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در قسمت نوشتارهای سایت قسمت جزوات جزوه‌ی «عالم طلبگی» إن‌شاء الله در این مورد راهنمایی‌های لازم را برای شما خواهد داشت. موفق باشید

17204
متن پرسش
سلام علیکم: تفاوت عالم جبروت یا عوالم دیگر در قوس صعود با جبروت قوس نزول چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عالم جبروت و عوالم دیگر در قوس نزول وجه تکوینی عالم است ولی در قوس صعود مربوط به انتخاب انسان و وجه تشریعی او است و می یابد که به عنوان انتخاب هایی که کرده است در قوس صعود سیر می کند. موفق باشید

17203
متن پرسش
بسم الله و السلام بر استاد ارجمند جناب آقای طاهرزاده: استاد گرامی! نظر به تمجیدات اخیر جناب علامه جوادی آملی (حفظه الله) از آقای هاشمی رفسنجانی در دیدار حضوری، آیا ممکن است این تمجیدات به خاطر عدم شناخت ایشان از انحرافات و مفسده هایی باشد که از دوره سازندگی در ذیل مدیریت آقای هاشمی و همچنین خانواده ایشان بروز کرد و این تصور که حتما انتقادات به آقای هاشمی در آن دوره و دوره اخیر همگی تبلیغات ملی - مذهبی ها و لیبرال ها و تندرو ها بوده؟ برای بنده مثل بسیاری دیگر تمجیدات ایشان از آقای هاشمی خیلی قابل هضم نیست و جسارتا نظر گذشته حضرت عالی مبنی بر این که ایشان آقای هاشمی را به عنوان یک فرد مفید در طرح تمدن کلان اسلامی می دانند نیز خیلی قابل قبول نیست چون نقش آقای هاشمی و افراد وابسته به ایشان عملا بسط غرب زدگی در عرصه مدیریت و اقتصاد بوده است با آثار سوء اجتماعی و فرهنگی که خارج از احصاء است. مقام برجسته علمی و دینی علامه جوادی آملی در جای خود محفوظ و محترم، اما آیا ممکن نیست دور بودن علامه از بدنه جامعه و مسائل سیاسی به علت مشغله های وسیع علمی ایشان باعث عدم دانش عمیق ایشان نسبت به ماهیت و آثار سیاست ها و رویکردهای دولت سازندگی و عملکرد سوء دانشگاه آزاد و خانواده آقای هاشمی باشد و در نتیجه این طور دفاعیات و تمجیدات از آقای هاشمی و فعالیت های ایشان بدون ذره ای انتقاد و حق دادن به منتقدین ایشان؟ یا شاید هم ایشان خطاهای آقای هاشمی را می دانند ولی آنها را قابل اغماض می دانند در برابر توانایی های که ایشان دارد و می تواند در اختیار انقلاب بگذارد؟ سخنان اخیر علامه در تمجید از آقای هاشمی در دیدار اخیر: آیت‌الله جوادی آملی نیز در آغاز این دیدار با خیرمقدم و ابراز رضایت از پیشرفت‌های دانشگاه آزاد اسلامی، خطاب به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی گفت: خداوند عنایتی به شما کرده که چه بخواهید و چه نخواهید، از استوانه‌های این نظام هستید. ایشان با بیان این جمله که «هر نعمتی با مسئولیتی همراه است»، گفت: یکی از ویژگی‌های شما، صبر است که به قول معروف، کیمیاست و خداوند هم به شما داده است. آیت‌الله جوادی آملی، با ابراز تأسف از تخریب‌هایی که صورت می‌گیرد، صبر آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را ستود و گفت: تشکیل حکومت و زمینه‌سازی برای راهنمایی انسان‌ها، آرزوی همه انبیاست و این انقلاب، فرصتی برای ماست که مردم را راهنمایی کنیم و در این راه، از تلخی‌ها نرنجیم و باید صبر کنیم. ایشان «اصبروا»، «و صابروا» و «استعینوا بالصبر والصلاه» را راهنمای قرآن خواند و گفت: خداوند وعده داده است که صابران را پیروز می‌کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان ملاقات اخیر نیستم. ولی رویهمرفته ظاهرا آیت الله جوادی نسبت به آقای هاشمی نگاهی غیر از نگاه اصولگرایان دارند ولی با توجه به عنایت کاملی که به مقام معظم رهبری دارند نمی توان گفت آن ضعف ها را که مطابق نظر رهبری آقای هاشمی از خود بروز داده اند آیت الله جوادی نادیده می گیرند. موفق باشید

17202
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت لطفا درباره آقای منیرالدین حسینی و فرهنگستان و اعتقاداتشان توضیحی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا رحمت کند استاد منیرالدین حسینی را که دغدغه ی تمدن سازی خوبی داشتند و فرهنگستان با اشرافی که آیت الله میرباقری در آن دارند یکی از مراکز خوب فرهنگی جهت ایجاد زیرساخت های تمدن اسلامی است. موفق باشید

17201
متن پرسش
سلام استاد عزیزم: دو سئوال از محضر منورتان دارم: 1. از آنجایی که مقام معظم رهبری سبک زندگی اسلامی را به دو بخش تقسیم کرده اند و فرموده اند که در بخش حقیقی آن پیشرفت چندانی نداشتیم و از طرفی هم حضرتعالی در جزوات این را تاکید کردید که باید ریشه بابی کرد و تاکید ویژه داریدکه باید نظام «قضایی» ، «اداری»، «آموزشی» از نو بازسازی شود هنوز بنده آن چنان که باید ملتفت نشدم. البته یک بار دیگر از جنابعالی در خصوص نظام اداری پرسش کردم که ارجاع دادید به خطبه نهج البلاغه اما پیرامون نظام قضایی و آموزشی منظور شما را خیلی درک نکردم لطف کنید توضیح دهید و اگر نوشتاری از خویش یا دیگران موجود هست معرفی کنید و احیانا اگر نوشتاری نیست سعی کنید کلیات نظام سازی را اگر مقدور هست مفصلا مرقوم نمایید. 2. استاد به نظر شما بهتر و افضل این است که برای تدبر در قرآن و روایات آن کریمه ها را یادداشت کنیم یا می توانیم از نرم افزارهای که روی تلفن همرا نصب می شود استفاده کنیم؟ با سپاس، ببخشید دوباره مزاحم شدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عرایضی در جزوه ی "علوم انسانی؛ عبور از مدرنیته، نظر به اسماء الهی" در مورد نگاه بنیادین به سبک زندگی شده است 2- همان طور که روایت مشهور پیامبر متذکر می شود یادداشت کردن نقش مهمی در فهم و نگه داری آیات و روایت دارد. موفق باشید

17199
متن پرسش
سلام استاد: می خواستم در مورد بازاریابی شبکه ای یا شرکتهایی مانند بیز سوال کنم. اینها از نظر شرعی و قانونی چه مشکلی دارن؟ پول درآوردن از این راه حلاله؟ مچکرم
متن پاسخ

باسمه تعالیک سلام علیکم: این موارد را از دفتر مرجع تقلید خود بپرسید. موفق باشید

17198
متن پرسش
سلام علیکم استاد: ببخشید دو باره مزاحم می شوم. در باره سؤال 17175 ، در بخش اخیر پاسخ حضرتعالی که فرمودید به احتمال زیاد از هر دو بدن منصرف می شود، و فرض ما این است که لااقل یکی از این دو نفر زنده می مانند، این شخص چگونه زنده می ماند؟ اگر حس می کنید این سؤال به درد مراجعه کنندگان به سایت نمی خورد لطفا صرفا به ایمیل بنده ارسال فرمایید. از بزرگواری شما متشکرم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه نفس انسان به مرور بدن مناسب خود را می سازد هر بدنی که مناسب تدبیر او برای تبدیل مابالقوه اش به مابالفعل است را انتخاب می کند. حال سوال این است چنین بدن وصله پینه ای بدنی است که روح بتواند از آن استفاده کند؟ موفق باشید

17197
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز و گرامی: دیشب با یکی از دوستان صحبت از کتاب «تمدن زایی شیعه» شما به میان آمد. ایشان سوالی را مطرح کردند که از جواب دادن به آن درماندم. گفتند استاد طاهرزاده یکی از نقدهایی که به فرهنگ غرب دارند بحث سرعت موجود در تکنولوژی است و اینکه این سرعت انسان را از آرامشی که باید داشته باشد محروم کرده و ریشه بسیاری از اضطرابهای انسانهای امروز بخاطر دور شدن از این آرامش و تأنی است. بعد گفتند اگر سرعت بد است پس چرا (به مثال شما ارجاع دادند) وقتی آن افریت جن قرار شد تخت بلقیس را برای حضرت سلیمان بیاورند که گفتند قبل از اینکه بنشینی آن را برایت حاضر خواهم کرد، قبول نکردند و از عاصف بن برخیا که گفت قبل از اینکه چشم بر هم بزنی آن را برایت حاضر خواهم کرد قبول کردند (یعنی قبول سرعت بیشتر). پس معلوم می شود سرعت هم موضوعیت دارد و نمی شود آن را رد کرد و مخالف آموزه های دینی و سلوکی دانست!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که تفاوت سرعت عفریت جنی با آوردن تخت حضرت بلقیس توسط عاصف بن برخیا طبق آیات قرآن کاملا متفاوت است. آری! سرعت زیاد مربوط به عفریت جنی است و سرعت تکنیکی امروز نیز که شتاب و عجله است از همان جنس است. ولی جناب عاصف بن برخیا با سرعت زیاد آن تخت را نیاورد بلکه "قبل ان یرتد الیک طرفک" آورد یعنی در بی زمان و فوق معادلات مادی آن کار انجام شد و اتفاقا از همین قضیه می توان نتیجه گرفت که چرا در روایت داریم "العجله من الشیطان". موفق باشید

17193
متن پرسش
بسم الله اارحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد در بحث عین ثابته دقیقا این عین ثابته چیست آیا چیزی جز علم خداست؟ این که گفته می شود اقتضای عین ثابت شخص این است که مثلا کافر شدن را انتخاب می کند یعنی چه؟ آیا در عین ثابته موجود متعین و متشخص مختار صاحب عقل و اراده وجود دارد و در عین خارجی آنچه را در عین ثابته انتخاب کرده اجرا می کند؟ وانگهی سوال مهمتر این که همان عین ثابته را چه کسی عین ثابته کرده است و مگر عین ثابته چیزی جز علم خداست؟ تقریبا پاسخهای عین ثابته را دیده ام ولی روشن نشدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به پاسخ هایی که دیده اید مگر روشن نشد علم خدا علم بی معلوم نیست؟ بنابراین واقعیت عین ثابته به عنوان امکان ذاتی اش از خود اوست هرچند که وجود او از طریق خدا داده می شود ولی خداوند خلق او را به او می دهد. موفق باشید

17192
متن پرسش
با عرض سلام: در سوال 16617 فرمودید : «اگر با ملاک‌های بومی زندگی کنیم و نه با ملاک‌های غربی، همان محل زندگی ما بهترین محل و همان مدرسه‌ی نزدیک خانه‌ی ما بهترین مدرسه برای فرزندمان و برای پرورش او خواهد بود.». مثل بقیه جملاتتون، جمله ی تکان دهنده ای است. یعنی لازم نیست که دنبال مدرسه ی خوب برای فرزندمان بگردیم؟ پس مسئولیت مادر برای تربیت فرزند چه می شود در شرایطی که فرزندان نیمی از وقت خود را در مدرسه می گذرانند؟ با سیستم معیوب آموزش و پرورش که انتخاب مدرسه را از قبل هم مشکل تر می کند. جمله تون فقط برای فقرا صادق است یا برای همه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بفرمایید که مدرسه ی خوب کجاست!!! آیا این مدرسه هایی که اشراف برای چشم و هم چشمی انتخاب می کنند تا دردانه های متکبر به جامعه تحویل دهند مدرسه ی خوب است؟ یک مادر متفکر چگونه می تواند به این مدرسه های لوس پرور امید تربیت به فرزندش را داشته باشد؟! بالاخره از همه ی جهات مشکل داریم. موفق باشید

17191
متن پرسش
سلام علیکم: ناظر به سوال 16938 سوال 1) فقط «مسلمان ها» عشق را گم کرده اند؟ یا همه مردم اعم از مسلمان ها و غیر مسلمان ها؟ چه چیزی باعث شده «مسلمان ها» عشق را گم کنند؟ نسبت «گم کردن عشق» و «اسلام» برام سواله که مسلمونها اینطوری شدن. سوال 2) منشأ حب پیامبر به زن چه بوده؟ سوال 3) این که فرمودید: بهترین شما کسانی اند که بهترین برای همسرانتان باشند، واقعا معنی اش چیه؟ خیلی جمله ی عجیبیه. رضایت زن از مرد هم دخیل هست؟ کیفیت و کمیت بهترین برای همسر بودن را میشه بیان کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی در مسیر دینداری تنها محدود به ظاهر دین شویم و ترس از جهنم و طمع بهشت مد نظرمان باشد عشق به خدا و عشق به زیباییهای عالم گم می شود 2- عرایضی در مورد قسمت دوم و سوم سوال در کتاب «زن آن گونه که باید باشد» شده است. موفق باشید

17190
متن پرسش
با عرض سلام و احترام: سوال اول: غربی ها توی روانشناسی شون میگن حداقل پارامترهای لازم برای فرزندآوری این سه عامل هست: 1) توان محبت کردن به فرزند 2) توان تأمین مالی فرزند تا چند سال 3) عدم جابه جایی مکانی (مثل اساس کشی یا ...) به نظر می رسه اینا خیلی کمه و با وجود این عوامل، حداقل های لازم فراهم نمیشه. نظرتون چیه؟ چه زمانی باید به بچه فکر کرد؟ حداقل های لازم چیست و چه آمادگی های "روحی" ای لازم است؟ آیا پدر و مادر باید به ثبات شخصیتی کامل رسیده باشند که بچه دار شوند؟ چه حدی از ثبات لازم است؟ سوال دوم: توی قرآن درباره هدف ازدواج (سکنی و آرامش) صحبت شده ولی درباره هدف فرزندآوری چیزی ندیدم. هدف از بچه آوردن و تولید نسل چیه؟ برخی می گویند هدف از فرزندآوری، ادامه نسل است. ولی ادامه ی نسل که هدف نیست. «ادامه ی نسل» صرفا «ترکیب واژه ی جدید» ی برای همان «تولید نسل جدید» است. اگه هدف از به دنیا آوردن انسان جدید، به جا گذاشتن باقیات الصالحات است، از راه های دیگه هم میشه این هدف رو محقق کرد. مثلا تفسیر المیزان و ماندگاری این اثر، شاید به اندازه ی هزاران فرزند برای علامه طباطبایی (ره) آورد و باقیات الصالحات داشته باشد. آیا صرف عشق و علاقه ی مادری برای بچه دار شدن موجه است؟ مثلا همانطور که آب خوردن برای پاسخ به نیاز تشنگی است، بچه آوردن هم می تواند برای پاسخ به نیاز عشق مادرانه باشد؟ آنوقت اگر مادری این احساس نیاز را نداشت، هدف برای او منتفی است؟ سوال سوم: نمی توانم به این جمع بندی برسم که به دنیا آوردن آدم دیگه ای، لزوما خوب باشه..... اون آدم هایی که به گفته ی قرآن در قیامت می گویند «یالیتنی کنت ترابا»، اگه از اول زاده نمی شدند بهتر نبود؟ تضمینی وجود دارد که ما چنین آدمی خلق نکنیم وقتی شاید خودمون یکی از این آدم ها باشیم که همین ندا رو سر می دهند؟ آیا با وجود اینکه قیامت یوم الحسرت هست، چون نهایتا بعد از سالیان نوری، همه ی انسانها به بهشت می روند – غیر از تعدادی انگشت شمار - می توان گفت خلق انسان های جدید ارزشش را دارد؟ به عبارت دیگر بهشت نهایی، ارزش خلق کردن (به دنیا آوردن) انسان ها را دارد؟ خلق کردن آدم های جدید به سالهای سال عذاب های برزخی می ارزد یا خیر؟ سوال چهارم: دور و بر من معمولا آدم هایی که سطح فرهنگی پایین تری - از نظر عرف - دارند، بیشتر بچه دار می شوند تا خانواده هایی که نسبت به تربیت فرزند حساس ترند. به نظرتون این برای فهم و شعور نسل های آینده میتونه خطرناک باشه؟ سوال پنجم: اینکه گفته می شود «کسی که به دنبال آخرت برود، دنیایش آباد می شود»، آباد شدن دنیا در اینجا به چه معنی است؟ از طرف دیگر هم «البلا للولا، هرکه مقرب تر است، جام بلا بیشترش می کِشند» .چگونه می توان این را با آباد شدن دنیا جمع کرد؟ سوال ششم: فرمودید انسان باید طوری زندگی کند که انگار همین الآن می میرد و طوری زندگی کند که انگار تا ابد زنده است. می شه این رو بیشتر و ملموس تر توضیح بدین؟ سوال هفتم: سوال 17129، فرمودید «اسلام نمی خواهد زنان قلدری و بی منطقی مردان را تحمل کنند»، از طرفی می گویند «برای رسیدن به مقام حضرت آسیه، زنان باید بر بداخلاقی های شوهر خود صبر کنند». نمی توانم این دو جمله را با هم جمع کنم. بالاخره تئوری اسلام در مواجهه با قلدری و بی منطقی مردان چیست؟ سوال هشتم: فرمودید یک روز رانندگی برای زن تبرج بود ولی امروز نیست. به نظرتون چرا در دوره ای رانندگی که امری بسیار عادی است برای زن تبرج به حساب می آمده؟ به نظرتون نگاه های جنسیتی اسلام عامل حساسیت بی جا نسبت به زن و تبرج شدن رانندگی او، نبوده؟ پیشاپیش از توجهتون و پاسخ به سوالاتم بسیار سپاسگذارم. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان خدایی که فرزند را خلق کرده است همه ی شرایط رشد او را و رزق او را فراهم می کند عمده آن است که ما با توکل به خدا وظیفه ی خود را درست انجام دهیم. موفق باشید

17187
متن پرسش
سلام علیکم: آقای طاهرزاده در حاضر وقتی شخصیت خودم رو بررسی می کنم می بینم استعداد و توانایی هایم کم نیست، ولی متاسفانه هنوز هیچ کاری برای اسلام انجام ندادم و این واقعا درداوره ... فقط دلم می خواست این فکرم رو با شما در میان بذارم (اگه نکته ای صلاح می دونید....) (جوابی که معمولا به خودم میدم: تا زمانی که درگیر گناه باشی، توفیق سربازی پیدا نمی کنی وقتی پاک بشی، خدا تو مسیر قرارت میده) با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همین طور است سعی بفرمایید با مطالعات دینی و رشد اخلاقی خود را آماده ی سربازی اسلام و انقلاب اسلامی کنید. موفق باشید

نمایش چاپی