بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
175
متن پرسش
باسمه تعالی با اهداء سلام و تحیت و تبریک عید. جسارتا اجازه می خواهم مطالبی را در مقام مقدمه طرح نمایم تا سوال از پختگی لازم برخوردار شود (گرچه به نظرات حکیمانه جنابعالی در اصلاح همین مقدمات نیز شدیدا" نیازمندم) اولا" مستحضرید که موضوع طراحی نرم افزارهای حکومت اسلامی درحال حاضر از اولویت های نرم افزاری انقلاب و جامعه شیعی است. وثانیا" اساسا" این نرم افزارها توسط مجتهدین باید تولید و طراحی شود. و ثالثا" مقصود از مجتهد اینجا لزوما مجتهد به اجتهاد فقهی مصطلح که محصول حوزه های علمیه فعلی است نیست (شاید بر مبنای مدل اجتهاد متجزی شهید مطهری یا سایر مدل های مجتهد پرور دیگر باید مجتهد طراح نرم افزارحکومتی تربیت شود) و درنتیجه در این میان ضرورت دستیابی به وجوه مختلف اجتهاد مانند فقه الاداره یا فقه الاقتصاد یا فقه السیاسه و امثالهم از ملزومات این تولید نرم افزاری است. و رابعا" مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان دانشکده علوم حدیث قریب به این مضمون فرموده بودند: ما الان به محدثینی نیاز داریم که لزوما فقیه یا اصولی نباشند.(به نظر بنده یعنی توان انتفاع از نور ثقلین را داشته باشند اما عمری صرف فقه و اصول رایج حوزه ها نکرده باشند که تا بیاید و عمر به ثمر برسد آفتاب عمر هم بر بام رسد!) . و خامسا" بصیرت و زمان آگاهی لازم است تا به مدد آن غرب و مدرنیسم و وقایع امروزه را تحلیل کند و قواعد حاکم بر نظام های امروزی شناخته شود. و با رسانه ها و به طور کل ابزار های ایشان آشنایی کافی حاصل باشد. و سادسا" حضرتعالی حکمت متعالیه را در کنار ولایت فقیه ارکان رفع نیازهای نرم افزاری حکومت شیعی بیان فرموده اید. و این همه در شرایطی است که امام راحل(ره) مسیر را همان مسیر فقه جواهری تعریف کرده اند. با نظر به مباحث ارزشمند حضرتعالی در خصوص تمدن زایی، غرب شناسی، امام شناسی، معرفت نفس و مباحث حکمت متعالیه ( که به فضل خدا و گرچه از تهران! چند سالی هست که توفیق تحصیلش نصیبمان شده) و از همه مهمتر تفسیر و شرح احادیث، و نیز جامعیتی که در منابع و آثار و قاعدتا شخصیتتان هست حال سوال اینست که: رسیدن به اجتهادی که طراحی و تولید نرم افزارهای حکومت اسلامی را نتیجه دهد لزوما از مسیر فقیه شدن (به فقه فردی) می گذرد؟ یعنی آیا مجتهدی که مدیریت اسلامی یا اقتصاد اسلامی را می خواهد تحصیل و تولید کند باید در ابواب نماز و روزه و حج و زکات هم مقدمتا" و ابدائا" تحصیل فقه کرده باشد؟ یا اگر مثلا مقدمات عربی در حوزه را ونیز منطق و روش های استنباط را طی کند و از آن پس به تحصیل علم الحدیث بپردازد به مطلوب رسیده است؟ البته از حکمت صدرایی و زمان آگاهی هایی که عرض شد نیز نباید غافل باشد. در کنار نظراتتان در خصوص مقدماتی که عرض شد سوال اینست که چندین سال تحصیل فقه فردی مسیر تولید در فقه حکومتی و یا نرم افزارهای حکومتی هست یا خیر. خدا به حقیقت نور محمد و آل محمد( علیهم السلام) بر عمر و عزتان بیافزاید یاعلی
متن پاسخ

جواب: سلام علیکم :
باسمه تعالی
به نظر بنده روحیه‌ی فقه جواهری مدّ نظر حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» به این معنا است که انسان سعی کند به عمق روایات و جایگاه تاریخی آن‌ها و دلالات آن‌ها توجه کند و بنده پیشنهاد آخر شما را قبول دارم. منتها همان‌طور که متوجه هستید؛ موضوعِ دروس فقهی ما یک بحث است – که مربوط اصول عملیه است – و روش فقهی ما یک بحث دیگر است که موجب رشد دقت انسان در فهم متون دینی می‌شود و لذا اگر با رویکرد به حکومت اسلامی در دروس خارج اساتید شرکت کردید پس از مدتی خودتان متوجه می‌شوید آمادگی لازم را تا حدّی پیدا کرده‌اید و چون رویکرد خود را سیر در سایر ابواب دینی قرار داده‌اید به مطالعه‌ی آن امور می‌پردازید. که در جای دیگر عرض کرده‌ام.
موفق باشید

174
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم جناب آقای طاهرزاده. هرچند بعضی از این مباحث را تلفنی پرسیده ام اما هنوز ... اینجانب در سمت مربی پرورشی اکنون 13 سال مشغول خدمت هستم که در زمان تربیت معلم و بعدا در بعضی جلسات و بعضا از طریق نوار و سی دی در خدمتتان بوده ام. وقتی بهحل کنونی انتقال یافتم 6 سال پیش ، با طیفی مواجه شدم که حلال و حرام و حق و باطلی در کارشان نبود گروه چپ با افکار خاتمی. در آخر سال با مسئول کانون فرهنگی محل نشستم و انتقادات و ایراداتی به او گرفتم که او هم جنبه ی آن را نداشت و کینه ما را در دل گرفت و مصداق مضمون آیه شریفه:« کسانی که امر به معرو ف و نهی از منکر می کنند و برآنچه بدیشان می رسد صبر می کنند.» شدم آن فرد که حرفهای من برایش خیلی گران و سنگین بود وتا به حال کسی این جور اورا زیر سئوال نبرده بود شروع به شیطنت و اشکال تراشی و دشمن سازی برای ما کرد و البته چون خانواده ما برتری اجتماعی و حرمت بیشتری داشتند عقده ی زیادی هم از ما داشتند سوال 1 شخصی به من گفت از اشکالات نظام مقدس جمهوری اسلامی همین مساله امر به معروف را مطرح کردن بود که خیلی مشکلات برای جامعه و افراد ساخت زیرا امر به معروف و نهی از منکر کار دولت و حکومت است و فرد اگراین کار را بکند در زندگی اجتماعیش دچار مشکلات می گردد. آیا شما با این نظر مخالفید؟ به هر حال کم کم جبهه ای در مقابل ما تشکیل داده شد که همه یشان فامیل خودمان بودند از پسر عمو پسر خاله داماد و... و چون قبلا در آبادی نفوذ داشتند خوب توانستند از حس اعتماد مردم سوئ استفاده و پیش ببرند. اگر ما می نشستیم عملکردفلان مسئول اداره و یا شورا را زیر سوال می بردیم فورا حرف مارا به او انتقال و برای ما دشمن تراشی می کردند. تا ما را تضعیف و یاری و یاوری برایمان نماند. سوال2 آیا وقتی که ما در زندگی خانوادگیمان می نشینیم از دیگران انتقاد می کنیم دیگران را تحلیل می کنیم آیا اینها غیبت است .؟ کسی که در آبادی دارد مهره چینی می کند و یک جبهه ای تشکیل می دهد که هرکس با من است او را قدرت می دهیم و هرکس مخالف ماست او را می کوبیم. نیروهایی که در خط رهبر هستند را حذف و افرادی که در گروه خودشان هستند را رشد، تشویق و ترغیب می کنند. اگر ما او را تضعیف نکنیم جبهه ای قوی در مقابل ما شکل می گیرد. آیا اگر ما دست طرف مقابل را رو کنیم اهدافش را و نیاتش را برای مسئولین و مردمی که باید بدانند که فلان مسئول دارد چه می کند آیا این حرف ها غیبت است؟ و چه بسا البته برداشت های اشتباهی هم از طرف داشته باشیم. کم کم فضای اذهان را علیه ما آلوده کردند. یکبار تهمت ارتباط نا مشروع با پیره زنی را زدند و آنگاه در ماهنامه ای که در محل چاپ می شد هر ماه عکس پیره زنی و تمسخر و استهزاء و دست انداختن و کوچک کردن.و افرادی که کارشان در آبادی هوا ر راه انداختن بود. پسرخاله که دامادمان هم بودبا هدایت پدرش که روضه خوان ساده دلی بود با اطرافیانش هر شب در روضه مسجد حکایت جوان گناهکار ، حکایت جوانی که توبه کرد ، حکایت ... و اشعار و احادیثی هدفدار جهت کوبیدن ما. در روانشناسی می گویند وقتی دروغیچندین بار تکرار شود اذهان آن را می پذیرد. و هرگاه کسی از ما حمایت می کرد او را سرکوب و همان روشی که برای ما در پیش داشتند همان روش را هم برای او در پیش می گرفتند. و ما بنا به فرمایش آقای طاهرزاده که ان الله یدافع عن الذین .... آبرو تامین شده از جانب خدا برای مومن است. سکوت کرده بودیم .زیرا که همه چیز را می خواستیم به خدا بسپریم. سئوال 3 و البته روزی با خدای خود عهد بستیم که گناه چشم را کنترل کنیم. 6 ماه کنترل کامل کردیم که در این 6 ماه خداوند در های برکتش را از زمین و آسمان به رویمان گشود. اما عهد خودرا شکستیم و هنوز سخت سخت در اذیت و گرفتار این خطیئه هستیم. و در این مشکلات به سر می بریم و می گوییم نکند این مشکلات به خاطر شکستن این عهد باشد؟که چون عهد شکستیم این مشکلات شدت یافت. گاه با خود می گویم خوب این بندگان خداهم که راست می گویند تو که هنوز نتوانسته ای چشمت را کنترل کنی رسول الله هم گه فرمودند نگاه گناه چشم زنا است . خوب اینها هم که دروغ نگفته اند چشمت کو ر نگاه نکن. تا خدا اینهمه مشکلات و رسوایی و مصیبت برایت جور نکند. وقتی ما را تنها و بدون یاور دیدند بازارشایعه سازی داغ و خیلی راحت بود. جوشی در زیر چشم ما زد شایع کردند زنش با مشت به زیر چشمش زده است. فصلنامه ا ی محلی را در آبادی پخش می کردیم شایع کردند در کوچه ها به دنبال ناموس مردم است. و خیلی چیزها ... و بعد طعنه به پدر زن ما و کم کم ترغیب که این داماد که مایه خون جگری است و او هم گفته بود بیاید طلاق دختر ما را بدهد راحت شویم . و پخش خبر در آبادی. و البته در خیلی جاها دستشان رو شد و آبرویشان رفت. مادر زنم دستش شکست . پای پسرش هم شکست و مردم گفتند چوب کارهایشان را خوردند. که نمدانم آیا چنین تعبیراتی بر این قضایا صحیح است؟ولی زمین ننشستند و برای جبران شروع کردند دیگران را به میدان بکشند و شریک جرم پیدا کنند تا بار خودشان سبک تر شود. سئوال4 من دارم می بینم دارند عده ای را فریب می دهند فضا سازی می کنند دیگری را به میدان می کشند تا گناه را به گردن او بیاندازند آیا به سراغ این افراد نروم که مواظب باشید فریبتان ندهند این حرف دروغ است این کار را به خاطر این کرده اند و حالا می خواهند برای این هدف چنین کنند آیا بگویم خداوند پشتیبان من است و به سراغ زندگیم بروم ؟ سئوال 5 در این قضایا هرگاه مومنی و حق جویی حرفی در دفاع ما زد او را کوبیدند و برایش مشکلات ساختند چگونه از این بندگان خدا دفاع بکنمکه به خاطر حق گفتن صده خوردند. که البته بردشان به این دلیل بود که ما در میدان نبودیم آنان هرچه می خواستند می گفتند سئوال 6 من خود به این اعتقاد رسیده ام که زمانه زمانه ی پر آشوبی است . باید به گوشه ای خزید و در خلسه ی خود با حق رفت و خیلی با خلق قاطی نشد. انسم بیشتر با کتاب است تا با خلق. وقتی انسان در این قضایا وارد می شود رفیق و کسی که دائما خبر بیاورد و خبر ببرد مفید است.تا فورا بتواند فتنه های رقیب را خاموش کند نه این که من به گوشه ای خزیده باشم و او مشغول فتنه گری خود باشد و من که سکوت و تنهایی را انتخاب کرده ام مشکل پیدا می کنم . و گاها به کنایه می گویند که تو در خوابی و ... و گاهی ندایی که در درون مرا ترغیب میکند فعالیت های فرهنگی مسجد جامع را سامان دهی و پیگیری کنم که آن هم نیازمند گروه و افراد و نیروهاست. چه کنم با این تضاد؟ چند باراز چند نفر پرسیده ام که پشت من چه می گویند خنده ای و سکوت . این چه داستان عجیبی است . مرا دیوانه هم می خوانند.فقط می دانم در همه جا آشوب برپا داشته اند. آخر بروم به مردم بگویم زنم مرا نزده . من به دنبال ناموس مردم نبوده ام . زنا نکرده ام. دائما این افکار در ذهن من است و مرا اذیت می کند و زندگی خانوادگیم را تحت تاثیر قرار داده است بسیاری از کارهایم معوق مانده است . آیا زندگیم را رها کنم و فقط به دنیال خاموش کردن فتنه ها باشم؟ یکبار مطلبی را چاپ کرده بودند تحت عنوان «روان شناسی تحقیر» : آنقدر قربانی را تحت فشار قرار می دهیم تا به زانو در بیاید.. و هر روز حکایتی و داستان و ضرب المثلی که به طریقی مار ا می کوفت . و اینها همه برای این بود که چرا زیر بار ما نمی روی . چرا به طیف و دسته ما نمی آیی. چرا تحت فرمان ما نیستی.چرا راهی جدای از ما داریو حال که چنین است تو را می کوبیم و خوار می کنیم و یاری برایت نمی گاریم و هرکس به سوی تو بیاید خوارش می کنیم سئوال 7 اگر به گروهشان بروم و با آنها عالم یکی بشوم همه این فتنه ها می خوابد و داستان 180 درجه می چرخد چه کنم؟ آیا این خواری را بپذیرم. گاهی به دعا متوسل می شوم. نفرین مظلوم بر ظالم. دعای جوشن صغیر . دعای ... گاهی حرکت کوچکی و گوشه ای در دفاع خود که در مقابل به ازای یک تیر 100 تیر دریافت می کنم و کسی که بریم دفاعی کرده در نیمه راه تنها می ماند. و او را می کوبند. گاهی استخاره می کنم که بتازم و بکوبم و به میدان بیایم که همیشه هم بد آمده است. گاه می گویم نیرو و افراد را برای خودم جمع کنم دفاع کنم. سوال 8 این که تهمت زده است و بسیاری از مشکلات را فراهم کرده است پسرعمویم است آیا برای شب نشینی به منزلشان بروم ؟ آیا عید به دیدنش بروم؟ آیا او به خانه ما بیاید.؟ در مورد شوهرخاله ام چه کنم که هرشب در منبر روضه حکایتی از زنا خوانده آیا ارتباط داشته باشم؟ پدر زنم چه او گفته بیاید طلاق دخترم را بدهد . و هزاران حرف دیگر . چه موضعی بگیرم؟ آیا روابطم را با ایم افراد قطع کنم. من فکر می کنم علت برد آنان نبودن من در صحنه ( وشاید نبودن خدا در صحنه دلم) و عدم دفاع من بوده است که میدانی را به روی آنا گشوده که به راحتی بتوانند عقده هایشان را خالی کنند. سوال9 من در فصلنامه ایا هدایت و در جریان نشر آن هستم من هم می توانم معایب آنان را به تمسخر و استهزاه بگیرم آیا چنین بکنم.مثل خودشان . اینان فامیل من هستند و خیلی ازاسرارشان را من می دانم آیا می توانم اسرارشان را رو کنم.و آبرویشان را ببرم تا سر جایشان بنشینند.و توان حرکتشان گرفته شود. سوال 10 در این فضای ایجاد شده من رویم نمی شود که در جامعه حضوری آنچنانی بیابم که البته این هم یکی از اهدافشان بوده است. مثلا در مراسم ختم. چه کنم؟ سوال 11 من خود تحمل میکنم که امام صادق فرمودند شیعه ما نیست اگر همه بگویند او آدم بدی و او ناراحت شوداما پدر و مادر پیرم با این فضا چه کنند. برادرانم که می گویند به خاطر کارهای تو کسی به ما احترامی نمی کندو... با کمال تشکر از شما استاد گرانقدر از اینکه طولانی شد عذر خواهی می نمایم. ایمیل من جهت ارسال پاسخ : www.noorian22@yahoo.com
متن پاسخ

جواب: سلام علیکم :
باسمه تعالی
بعضی موارد هست که وظیفه‌ی دولت است تا مانع منکرات شود. مثلاً شهرداری‌ها یا میراث فرهنگی مانع شود تا افرادی که حجاب زننده دارند در مجامع تفریحی وارد شوند، ولی آن‌جایی که انسان امکان تأثیر امر به معروف یا نهی از منکر را می‌دهد وظیفه دارد تذکر دهد.
اما انسان وارسته در عینی که در مقابل تهمتِ دشمنانش خود را نمی‌بازد به شکل معتدل – بدون‌ آن‌که کار و زندگی خود را رها کند – از خود دفاع می‌کند.
خیلی این تهمت‌ها را به چیزی نگیرید، خودشان می‌گویند و خودشان هم خنثی می‌کنند.
ارتباط خود را با اقوام ترک نکنید، و حرف‌هایی که پشت سر شما زده‌اند را به روی خود نیاورید.
در تمام موارد با شخص وارسته‌ای که در محل تان شما را می‌شناسد و جوّ محل را هم می‌شناسد، مشورت کنید.
سخن‌چینان را میدان ندهید که دائم بیایند و برای شما خبر بیاورند.
بعضی سخنان را به خود بر می‌دارید در حالی‌که با شما نیستند.

173
متن پرسش
سلام علیکم استاد خسته نباشید 1-وقتی گفته میشود نفس انسانی چون مجرد است صورتهای بیرونی معد می شود تا انسان علم را از عالم بالا بگیرداولاً منظور از صورتهای بیرونی چیست؟ دوماً چه عواملی باعث می شود که انسان نتواند علم را به طور خالص از عالم بالا بگیرد؟ وچه عواملی به این مسئله کمک میکند؟ 2-چرا انسان ازدست خودش خسته میشودوآیا این مسئله با دوران آخرالزمان ارتباطی دارد با توجه به اینکه ما در روحیه رزمندکان دفاع مقدس هیچ خستگی را نمی بینیم؟ 3-با توجه به کتابهای کریشنا مورتی که دررابطه با فکر می باشد منظور ایشان از فکر کدام فکر می باشد؟ 4-با توجه به مباحث معرفت النفس علت ترس از اینده چیست؟ 5-با توجه به داستان آن ملایی که توسط تلقین منفی شاگردانش مریض شد، در رابطه با بنده اگر پدر من نقش شاگردان ملا را برای من بازی کندبا توجه به جایگاه پدر ومادر در قران وظیفه بنده چیست ؟خواهشمند است که راهنمایی عملی بفرمایید؟ 6-استاد اینکه ما درارتباط با دیگران بعضی مواقع نمی توانیم صادق باشیم وحرفهایی که میزنیم ازعمق وجودمان باشد چه علتی دارد برای رفع آن باید چه کار کرد؟ با تشکر اززحمات شما امیدوارم خدا شما را حفظ بفرماید." اگر می شود به سوال قبلی بنده جواب دهید.!با تشکر "
متن پاسخ
جواب: سلام علیکم : باسمه تعالی 1- منظور از صورت‌های بیرونی پدیده‌های مادیِ خارجی است. 2- هر چقدر نگاه استقلالی به پدیده بکند و از آیت‌بودن آن‌ها غفلت نماید، بین خود و نور حقیقت حجاب ایجاد می‌کند. 3- نکته‌ی خوبی است. آری! ظلمات آخرالزمانی بین ما و مولایمان که راه ارتباط با خدایمان است، حجاب ایجاد می‌کند. موضوع را در کتاب «عالَم انسان دینی» که آماده‌ی چاپ است دنبال کنید. 4- ترس از آینده یا از سر وَهم است که اهداف غیر واقعی برای خود می‌تراشد که با تعقل در متون حقیقی مثل قرآن و روایات، رفع می‌شود. یا ترس از سر عقل است که نفس انسان متوجه می‌شود آینده‌ای برای ابدیت خود شکل نداده که به آن «خوف اجلال» گویند و با تزکیه و رعایت حرام و حلال الهی جواب صحیح به آن داده‌اید. 5- کسی که برای تشخیص حق و باطل از طریق نظر به انسان‌های معصوم، ملاک داشته باشد، تحت تأثیر القائات دیگران قرار نمی‌گیرد، بلکه توصیه‌ی دیگران را نیز بر اساس نزدیکی به سخن معصوم می‌پذیرد. 6- با رعایت حرام و حلال الهی به خداوندی که «أصدق» است نزدیک می‌شویم و إن‌شاءالله آرام‌آرام صادق واقعی می‌شویم. موفق باشید
172
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم یک نفر از دوستان خوابی نقل می کرد از قول آیت ا... موسوی که یکی از روحانیون خمینی شهر می باشد و در حوزه اصفهان درس خارج فقه دارد ایشان در عالم رویا مرحوم علامه طباطبائی را می بیند و از وضعیت ایشان سوال می کند ایشان اظهار رضایت می فرمایند و بیان می کنند من یک درجه پایین تر از بسیجیان می باشم ایت ا... موسوی نقل می کنند بعد از اینکه از خواب بیدار شدم هضم این مطلب برایم سنگین بود نزد مرحوم آیت ا... اراکی رفتم ایشان بیان فرمودند من هم خوابی شبیه خواب شما دیده ام چند شبی بعد دوباره آقای موسوی خواب مرحوم علامه را می بینند که می فرمایند باور نمی کنی که من یک درجه پایین تر از بسیجیان می باشم . حال با توجه به اینکه مرحوم علامه یکی از آن علما بود که مداد العلما افضل من دماء شهدا و با عنایت به اینکه شهید مطهری فرموده بود اگر علامه طباطبایی نبود من و آقای بهشتی از دست رفته بودیم و اکثر بزرگان انقلاب که شهید شدند از شاگردان ایشان بوده اند این خوابها را باید چگونه تعبیر کرد؟
متن پاسخ

بسمه تعالی علیک السلام
مسلم خواب نمی تواند به خودی خود حجت باشد مگر این که شاهدی بیرونی از سخن معصوم بر آن صحه بگذارد.و لذا اگر علمای شهید پرور نباشند شهادت به صحنه نمی آید.

171
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم در سایت شیعه نیوز مقاله ای است که نویسنده آن از طریق تفسیر ریاضی بعضی از آیات قرآن معتقد است اسرائیل در سال 1401 شمیسی بدست امام زمان علیه السلام نابود می شود جالب است که مرحوم بهلول هم اعتقاد داشت در پایان این قرن شمسی اتفاق بزرگی می افتد . اگر ممکن است جنابعالی لطفی بقرمایید و آن مقاله را مطالعه و نظرتان را بیان بفرمایید.
متن پاسخ

بسمه تعالی, علیک السلام .
عنایت داشته باشید که حقایق معنوی گسترده تر از آن هستند که تفکر ریاضی توان درک آن ها را داشته باشد.

170
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم بعضی ها معترض هستند با توجه به اینکه آقای رقسنجانی مجتهد نیستند و در درس خارج فقه هیچ یک از بزرگان شرکت نکرده اند چگونه ایشان رئیس مجلس خبرگان می باشند؟آیا شما در مورد اجتهاد و شرکت ایشان در درس خارج یزرگان اطلاعی دارید ؟
متن پاسخ

بسمه تعالی
علیک السلام
آقای رفسنجانی از نظر فقهی مجتهد هستند و در زمان خود در درس اساتید مهم حوزه شرکت کرده اند.

169
متن پرسش
سلام علیکم آقا لطفی کنید و در مورد این دو بیت حافظ توضیحی بفرمایید: زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست/راه هزار چاره گر از چارسو ببست/یارب چه غمزه کرد صراحی که خون خم / با نعره های قلقلقش اندر گلو ببست.
متن پاسخ
جواب: سلام علیکم : باسمه تعالی حافظ«رحمة‌الله‌علیه» در مناجات خود با خدا عرضه می‌دارد زلف یا جلوات عالم کثرت هزار دل را با توجه به یکی از پدیده‌های آن عالم مشغول می‌کند و از این طریق درحالی که هزاران جهت به سوی تو دارد، با غفلت از این‌که جلوات عالم کثرت جنبه‌ی آیت و نشانه‌ی او را دارند، از همه جهت نظر به محبوب را می‌بندند و انسانی که می‌توانست با هر جلوه‌ای راهی به سوی پروردگارش بیابد، چون منظر خود را عوض می‌کند و پدیده‌ها را مستقل می‌بیند، از همه جهات راهش به‌سوی خدا بسته می‌شود. ولی اگر منظر خود را تغییر می‌داد و غمزه‌ی ربّانی را از جلوات عالم می‌یافت، تمام وجودش شور عشق می‌شد و آنچنان انانیت او را می‌سوزاند که امکان خودنمایی برایش نمی‌ماند. موفق باشید
168
متن پرسش
آیا بین اصحاب کهف وسفر در زمان ارتباطی وجود دارد؟ باتشکر.
متن پاسخ

سلام علیکم
با عرض معذرت اطلاعی ندارم.

167
متن پرسش
درباره برهان علیت ومعلول بودن انسان توضیح دهید.
متن پاسخ

سلام علیکم
به شرح کتاب از برهان تا عرفان رجوع فرمائید .موفق باشید

166
متن پرسش
به نام خدا باسلام خدمت استاد گرامی در بحث تفسیر قرآن شنبه شب (آیه 14سوره مبارکه روم) کلمه یتفرقون را شما تنهائی محض معنی فرمودید.وقتی که به تفسیرالمیزان مراجعه کردم دیدم حضرت علامه رحمت الله علیه این کلمه را با توجه به دو آیه بعدی به معنی جدائی آنهم جدائی مومنین وکفار شرح فرموده اند.سوالم از استاد عزیز وگرامی این است که اگرچه بحث تنهائی در قیامت باآن ظرافت ودقت ووسعتی که شما فرمودید مطلبی است حق ولی شاهد آن چه از نظر تطابق معنی لغوی وچه از نظرمجاورت با دو آیه بعدی درچیست؟ با تشکر وعرض پوزش
متن پاسخ
باسمه تعالی جواب: سلام علیکم : از نظر لغت یکی از معانی «تفرق» تنهایی و جدایی است، ولی از طرفی روح فرمایش علامه(ره) انسان را متوجه نکته‌ای که عرض کردم نیز می‌شود. چون در آیه‌ی مورد بحث موضوع تبیین چگونه موقعیت مشرکان در قیامت مورد بحث است و چون در آیه‌ی بعدی در تبیین جایگاه مؤمنین، اوج اتصال آن ها را به کامل‌ترین جنبه‌ی حقیقت می‌رساند، مقابل چنین حالتی برای مشرکان همان تنهایی و جدایی از هر حقیقتی است. موفق باشید
165
متن پرسش
سلام علیکم در مورد آزادی بیان عموماً استدلال ها و استنادات به حدیث «انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال» و آیه ی « فبشر عبادی الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه» میباشد. چند سوال : 1- آیا این حدیث صحیح السند است ؟ و تفسیر آن گوش دادن به هر سخن میباشد 2- آیا تفسیر این حدیث و آیه باز گذاشتن فضای عمومی جامعه بر روی هر تفکر و عقیده ای است؟ 3- منظور از عباد در آیه بالا چیست؟ آیا این عباد با عباد آیات آخر سوره فجر ارتباط ندارد؟ 4- تفاوت تفکر و عقیده چیست؟ 45از نظر شما آیا این سخن که «فکر را باید با فکر جواب داد» درست است؟ با تشکر از حوصله و وقت گذاری شما
متن پاسخ
باسمه تعالی جواب: سلام علیکم : سخن قابل پذیرشی است ،به این عنوان که در نظر به سخنان افراد، اندیشه‌ی خود را تعطیل نکنیم. در جامعه‌ی سالم باید هر سخنی قابل ارائه باشد ولی گاهی حرف‌ها سخن نیست تهمت یا اطلاعات دروغ است. واقعاً جامعه‌ی سالم جامعه‌ای است که اندیشه‌ها امکان ظهور داشته باشند ولی حرف مفت را نباید اندیشه نامید. در آیه‌ی فوق می‌فرماید: به بندگانم که به چنین خودآگاهی رسیده‌اند که قدرت تشخیص عالی‌ترین اندیشه را دارند تبریک بگو، زیرا این‌ها به دنبال هر سخنی – حتی اگر درست باشد – نمی‌روند، بلکه بهترین سخنان و اندیشه‌ها را دنبال می‌کنند. اگر انسان مقید شد تا اندیشه و فکر خود را عملی کند آن فکر بر جان او گره می‌خورد و جزء عقیده‌ی او می‌شود. آری فکر را باید با فکر جواب داد. توصیه می‌کنم جزوه‌ی امام صادق«علیه‌السلام» و شبهه‌شناسی را که جدیداً ویرایش شده را مطالعه بفرمایید، شاید بتواند جواب سؤال‌هایتان را بدهد. موفق باشید
163
متن پرسش
سلام علیکم چگونه می توان عدم انارشیسم معرفتی و ازادی بیان را در کنار هم جمع کرد توضیح اینکه علامه جعفری در کتب خود راه حلی را پیشنهاد می کند ایشان مجمعی را پیشنهاد می کند که هر گونه فکر نوی در ان به بحث گذاشته شود تا صلاحیت ان برای انتشار در عموم مشخص شود اعضای این مجمع را متخصصین به جوانب مختلف ان نظریه نو تشکیل می دهد اما این پیشنهاد جای تامل دارد زیرا همواره علم و معرفت در گونه ای ساختار شکنانه پیشرفت کرده است و مگر ندیده ایم که یک فکر گاها در زمان خود مهجور می ماند و یا به انواع و اقسام افترا مبتلا می شود غافل از این که همان فکر چاره ی گره فرو بسته ی زمان خود بوده است
متن پاسخ
باسمه تعالی جواب: سلام علیکم : حقیقت آن است که خداوند انسان‌ها را رها نکرده است که هرکس با طرح هر نظری اندیشه‌ی جامعه را بلرزاند. مشکل فوق در جامعه‌ای مطرح است که از وَحی الهی جدا شده، زیرا خداوند از طریق معجزات، اطمینان کامل را بر صحت سخنان پیامبر در جامعه ایجاد می‌کند، و از طرفی آن وحیْ عقل دفن‌شده‌ی انسان‌ها را بر می‌انگیزاند، لذا در چنین جامعه‌ای سخن خلاف عقل و وَحی پذیرفته نمی‌شود تا مجبور باشیم از ترس تزلزل جامعه‌ آزادی بیان را قربانی کنیم. ما باید هرچه بیشتر انرژی خود را در تقویت عقل و دینِ جامعه صرف کنیم تا از مشکلات فوق‌الذکر آسیب نبینیم.
162
متن پرسش
سلام علیکم در کتابی که درباره قرون وسطی نوشته شده بود خواندم که انچه دین را از فلسفه جدا می کند جهت های متفاوت ان است به کونه ای که جهت یکی ایمان است و جهت دیگری عقل حال سوال این است که ایا در اسلام هم مانند مسیحیت مسائلی مثل تثلیث وجود داد که به گفته یاسپرس با هیچ عقلی نمی توان ان را فهمید و باید انرا به صورت یک دگم پذیرفت و اگر چنین نیست ایا فلسفه ملاصدرا از پس توجیه عقلانی تمام گزاره های دینی بر می اید
متن پاسخ
باسمه تعالی جواب: سلام علیکم : بحمدالله وقتی دین اسلام عقل انسان‌ها را مورد خطاب قرار می‌دهد پس هرگز سخنی در آن پیش نمی‌آید که مجبور باشیم «چراغ خرد را خاموش کنیم». و حکمت صدرایی نمونه‌ی خوبی است که جنبه‌ی برهانی سخنان دین اسلام را می‌نمایاند. موفق باشید
161
متن پرسش
sسلام خسته نباشید من شنیدهام امام خمینی در شبانه روز سه ساعت بیشتر نمی خوابیدند ایا صحت دارد؟ایا برای رسیدن به چنین چیزی راه عملی وجود دارد؟مرا راهنمایی کنید.با تشکر
متن پاسخ

علیک السلام؛
جواب: باسمه تعالی
نه برادر! این حرف‌ها درست نیست. همان‌طور که خواب زیاد بُعد حیوانی انسان را قوت می‌بخشد، خواب کم‌تر از اندازه هم قوه‌ی وَهمیه را رشد می‌دهد. علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» فرموده‌اند: یک‌سوم و یا یک‌چهارم از بیست‌و‌چهارساعت خواب، خواب طبیعی است. یعنی بین 6 تا 8 ساعت.
موفق باشید

160
متن پرسش
باعرض سلام علارغم داشتتن سئوال های زیاد ترجیح دادم ابتدا از نظرات شما به عنوان مشاوره استفاده کنم وبعد انشاء ا... در فرصت های بعد سئوالاتم رابپرسم من دانشجوی ارشدهستم و اخیرا هم با کتاب های شما اشنا شدم در یک دوراهی قرار گرفته ام بین ادامه تحصیل در نهایت استاد دانشگاه شدن یا مسیری که مرا بسوی عارفه شدن سوق می دهد نمی دانم چه باید کنم ؟
متن پاسخ

علیک السلام؛
جواب: باسمه تعالی
جمع این دو کار ممکن است؛ در عین وارستگی و شوق معنوی، در دانشگاه باشید و دانشجویان را مدد برسانید. این کار مقدماتی می‌خواهد که می‌توانید با آموزش زبان عربی شروع کنید تا در برخورد با آیات و روایات مستقیماً از خود آن‌ها استفاده کنید.

159
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید.بنده سوال خود را مختصر می پرسم 1)چرا امام اسم این نظام را جمهوری اسلامی گذاشتند نه حکومت اسلامی؟مگر نه این که حق این است؟اگر امام زمان هم بیایند غیر از این است که نام حکومت اسلامی و شیوه ی حکومت اسلامی را برمی گزینند پس چرا از همین الان این مقدمه را امام ایجاد نکردند؟
متن پاسخ
علیک السلام؛ جواب: باسمه تعالی؛ مشروعیت هر نظام دینی در مقبولیت مردمی آن است. پس از کشته‌شده عثمان، مردم اطراف علی«علیه‌السلام» را گرفتند که بر آن‌ها حکومت کند. حضرت؛ فردا صبح بالای منبر رفتند و فرمودند: «مردم! حکومت از آن شماست، به هرکه می‌خواهید بدهید». درست است که اگر مردم امام معصوم را رها کنند و به کس دیگر رجوع کنند معصیت کرده‌اند ولی حکومت تحمیلی هم بی‌نتیجه است. لذا حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه»به همان نور خاص الهی که داشتند نام جمهوری اسلامی را برای نظام ما انتخاب نمودند. موفق باشید
158
متن پرسش
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. استاد عزیز. سوالات فراوانی دارم و نیاز دارم حداقل چندین جلسه مزاحم شما شوم تا پاسخ آنها را بیان فرمائید . اما چون الآن دانشجو و ساکن تهران هستم و امکان دسترسی به شما را ندارم سعی می کنم از این طریق از شما استفاده ببرم . لطفا در مورد سوالات راهنمائی های عملی بنمائید ، نصیحت نمی خواهم . استاد باور کنید هرچه سعی میکنم بر نفس خود غلبه کنم نمی شود . یعنی هیچوقت از دست اوهام و خیالات خود رها نمی شوم . دائما در فکر این و آن ام . زود عاشق کسی می شوم. بعد دلسردی پیش می آید . میدانم چون معشوق حقیقی ما خدا است و « ما احد احب غیر خالقه ولکن احتجب عنه تعالی تحت زینب و سعاد و .. » این مشکل پیش می آید . البته من چون در دانشگاهی کاملا اسلامی به سر می برم و خواهران در دانشگاه ما حضور ندارند متوجه خانم ها نیستم منظورم فقط خاص مردان است . چه کار کنم دیگر خسته شده ام . چقدر معراج السعاده بخوانم؟ چهل حدیث امام بخوانم ؟ شرح حال علما و عرفا بخوانم؟ بعد از گوش دادن مباحث 10 نکته در معرفت نفس شما کمی حالم بهبود یافت اما الان نا امیدم . در گیر و دار واحدهای پوچ دانشگاهی که جز خستگی روح و فکر ثمره ای ندارند و روزمرگی های پی در پی . آرزویم همیشه این بود و هست که کاش می شد خدا مرا در دنیا به گونه ای می آفرید که از همان اول که به گناه آلوده نشده ام تحت تربیت عرفائی همچون امام ، آیت الله قاضی ، شاه آبادی و ... قرار بگیرم . آرزو می کردم صبح از خواب بیدار شده فارغ از دنیا و ما فیها سر کلاس درس معرفت عرفا برویم . این قدر در پوچی گری و لذت های خسته کننده زندگی به سر نبریم ... بگذریم این ها جز در برزخ عملی نخواهد شد(اگر لیاقت داشته باشیم) .چه کار کنم ؟ می خواهم رابطه ای ویژه با خدا داشته باشم، از همه جلو بزنم ، هیچ گاه اندیشه کسی به خاطرم نیاید ، توجه ائمه و در مرتبه بعد عرفا را به خود جلب کنم ، فارغ از مسائل دنیا و در همه حال در محضر خدا زندگی کنم؟ خواهش می کنم به طور مشروح و تفصیلی بیان فرمائید . می توانید روح مرا درک کنید؟ از همه بریده و جلسات اخلاقی که می روم هیچ فایده ای ندارند و انگار نفس من به هیچ صراطی مستقیم نیست . ببخشید از طولانی شدن نامه . با تشکر. التماس دعا
متن پاسخ
جواب: باسمه تعالی بحمدالله در برزخِ گذار از دنیا و ورود به عالَم معنا دست و پا می‌زنید، و این نشانه‌ی آن است که« نه از دنیا دلت شاد است نه رویی بر وطن داری» نه وارد وادی اَیمن معانی شده‌ای و نه می‌توانی در پوچی دنیا تسلی پیدا کنی. عزیزم شما نوبرش را نیاورده‌ای: تو گمان کردی که این بازار عشق هست چون بازار بغداد و دمشق غوره‌نشده، کسی کشمش نمی‌شود. غیر ناکامی در این ره کام نیست راه عشق است این، ره حمام نیست این بی‌تابی‌ها هیچ‌کس را به جایی نرسانده است، باید با جدیّت تمام به خود نهیب بزنی که کجا می‌خواهی بروی؟ ابراهیم خواص می‌گوید: در حوالی شام درختان انار دیدم، چون مرا آرزوی انار بود، نخوردم. پس به وادی رسیدم کسی را دیدم دست و پای ضعیف گشته، زنبوران او را می‌گزیدند. گفتم؛ خواهی دعا کنم از این بلا برهی؟ گفت: نه. گفتم؛ زنبوران از تو باز دارم؟ گفت: ای خواص! آرزوی انار از خود دور کن مرا چه رنجه می‌داری، خود را دل به سلامت خواه، مرا تندرست چه خواهی؟ گفتم؛ به چه شناختی من خواصم؟ گفت: هرکه او را داند هیچ بر وی پوشیده نماند. آیت‌الله‌حسن‌زاده‌آملی«حفظه‌الله» فرمودند: «در دوران جوانی متوجه شدم اگر به ذهن و خیال خود برنامه ندهم، آن به من برنامه می‌دهد و هرکجا خواست مرا می‌کشاند»، دستورالعمل می‌خواهی بفرمایید. اگر این حرف را فهمیدی و کارد تیز خیال به استخوانت خورده است، به خودت برنامه بده، تفسیر المیزان از آن برنامه‌های پنج یا شش ساله‌ای است که شما را از آتش این برزخ آزاد می‌کند. یا علی موفق باشید
157
متن پرسش
سلام علیکم ایا فلسفه ملاصدرا جنگ(التقاط)است یا سنتز لطفا در هر مورد دلایل خودتان را بفرمایید
متن پاسخ
علیک السلام نمی دانم.
156
متن پرسش
سلام علیکم موضع جنابعالی در باره مطالب کتاب (مسله حجاب)اقای مطهری چیست بعضی مطرح می کنند که اقای مطهری این کتاب را نوشتند تا مینی جوب بوشان زمان شاه را مانتویی کنند و حالا رسالت جمهوری اسلامی این است که مانتویی ها را چادری کند درحقیقت اقای مطهری دفع افسد به فاسد کردند نظر شما چیست ایا مانتو گونه فاسد حجاب اسلامی است و چادر گونه اصلاح شده ان.متشکرم
متن پاسخ

علیک السلام
به نظرم همین حرف آخرتان درست باشد.

155
متن پرسش
با سلام و خسته نباسید خدمت استاد طاهر زاده گفتارهای ایشان همیشه برای من بسیار آرامش دهنده است و تا به حال در هیچ یک از سخنان بزرگان این چنین کلمات ساده و ناب ندیده ام(برای بنده).کتاب "طوبای محبت" یکی از بهترین کتابهایی است که در تمام زندگیم مطالعه کرده ام.در روزهای غم و گرفتاری این کتاب یک فرج است. در صورت امکان چند مورد از کرامات حاج اسماعیل دولابی را بیان کنید؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی جواب: پس از سلام؛ بنده نیز مرحوم آقای دولابی را در حدّ کتاب‌های طوبای محبت و مصباح‌الهدی می‌شناسم و از روح پاک ایشان در کتاب هایشان بهره‌مند شده‌ام.
154
متن پرسش
باسلام و عرض خسته نباشید. فرهنگ تشیع چیست؟این چه فرهنگی است که یاران سیدالشهدابا اینکه میدانستند فردا صبح دیگر زنده نیستند باز ماندند و یا بعد از این همه سال،این فرهنگ افرادی مثل امام خمینی را تربیت میکند؟لطفا علل نفوذ و بقای آنرا نیز بررسی کنید. با تشکر از شما.
متن پاسخ
باسمه تعالی جواب: سلام علیکم : بحمدالله این موضوع زوایای متفاوت آن در کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» بحث شده است تا إن‌شاءالله متوجه عظمت شعور حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» و اصحاب بزرگوار آن حضرت شویم. موفق باشید
148
متن پرسش
با سلام وعرض تشکر از استاد گرامی،با توجه به اینکه شما در جلسه سوم نفس شناسی به این سخن ملاصدرا اشاره کردید که « النفس جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء » این سوال پیش می آید که آیا شما قائل به عالم ذر نیستید بطوریکه ما قبل از اینکه به دنیا بیاییم در عالم ذر موجود بوده ایم و اساسا خداوند همه ارواح را همزمان آفریده است .دلایل عقلی و روایی عالم ذر فراوان است . لطفا این کلام ملاصدرا را بیشتر توضییح دهید یا شاید بنده مطلب شما را اشتباه درک کرده ام . این سوال برای من بسیار حیاتی و مهم است از لطف شما متشکرم یا علی
متن پاسخ
باسمه تعالی جواب: سلام علیکم : بحث جسمانیة‌الحدوث و روحانیة‌البقاء بودن نفس یک بحث است، بحث حقیقت اولیه‌ی انسان که همان فطرت انسانی است و ربطی به شخص خاص ندارد، بحث دیگر. موضوع اقرار اَلَسْتی مربوط به حقیقت انسان است و در علم خدا واقع شده ولی ، موضوع جسمانیة‌الحدوث‌بودنِ انسان، مربوط به شخصیت خاص انسان است. موفق باشید
147
متن پرسش
با عرض سلام وخسته نباشید .جناب استاد بنده مدتی است که با کتب شما مرتبط می باشم...وحال که فاصله وجودی خود را با روح اسلام چنان زیاد می بینم ودر درون خود شاهد دورویی ها وحسادت ها و.....می باشم وگاهی خویش را آن قدر شکست خورده ومایوس میبینم که ازدست خودم خسته می شوم جناب استاد می دانم که با خواندن دوباره برهان وامثالهم حل نمیشود استاد به قول معروف سوراخ دعا را گم کرده ایم !...کارمان شده به دنبال خویش گشتن. استاد چه باید کرد؟مثل اینکه قصه وهم همیشه می خواهد خوانده شود وما نیز سرگردان یک سره برای او گوش شویم در این کویر بی آب وعلف بارانی نمی بارد استاد این که ما این همه خود را به سوالات گوناگون بمباران می کنیم وگاهی نیز دست پاچه می شویم را چگونه باید دید ؟استاد چگونه فقط باید نگاه بود؟
متن پاسخ
جواب: باسمه تعالی . علیک السلام حالت شما شبیه حال عزیزی است که باید در جوابش گفت: بحمدالله در برزخِ گذار از دنیا و ورود به عالَم معنا دست و پا می‌زنید، و این نشانه‌ی آن است که «نه از دنیا دلت شاد است نه رویی در وطن داری» نه وارد وادی اَیمن معانی شده‌ای و نه می‌توانی در پوچی دنیا تسلی پیدا کنی. عزیزم شما نوبرش را نیاورده‌ای: تو گمان کردی که این بازار عشق...هست چون بازار بغداد و دمشق غوره‌نشده، کسی کشمش نمی‌شود. غیر ناکامی در این ره کام نیست راه عشق است این، ره حمام نیست این بی‌تابی‌ها هیچ‌کس را به جایی نرسانده است، باید با جدیّت تمام به خود نهیب بزنی که کجا می‌خواهی بروی؟ ابراهیم خواص می‌گوید: در حوالی شام درختان انار دیدم، چون مرا آرزوی انار بود، نخوردم. پس به وادی رسیدم کسی را دیدم دست و پای ضعیف گشته، زنبوران او را می‌گزیدند. گفتم؛ خواهی دعا کنم از این بلا برهی؟ گفت: نه. گفتم؛ زنبوران از تو باز دارم؟ گفت: ای خواص! آرزوی انار از خود دور کن مرا چه رنجه می‌داری، خود را دل به سلامت خواه، مرا تندرست چه خواهی؟ گفتم؛ به چه شناختی من خواصم؟ گفت: هرکه او را داند هیچ بر وی پوشیده نماند. آیت‌الله‌حسن‌زاده‌آملی«حفظه‌الله» فرمودند: «در دوران جوانی متوجه شدم اگر به ذهن و خیال خود برنامه ندهم، آن به من برنامه می‌دهد و هرکجا خواست مرا می‌کشاند»، دستورالعمل می‌خواهی بفرمایید. اگر این حرف را فهمیدی و کارد تیز خیال به استخوانت خورده است، به خودت برنامه بده، تفسیر المیزان از آن برنامه‌های پنج یا شش ساله‌ای است که شما را از آتش این برزخ آزاد می‌کند. یا علی
146
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی سوالاتی که از حضورتان داشتم به ترتیب ذیل می باشند1) دوست دارم در مورد هماهنگ شدن انسان در صورت اجرای فرامین اسلام با نظام هستی چیزهای بیشتری بدانم 2)گاهی اوقات اتفاقهای جالبی برایم می افتد که علتشان برایم مشخص نیست به طور مثال کسی را که به فکرش بودم می بینم یا برخلاف این کسی به فکر من بوده یا در ان زمان در حال انجام کاری برای من بوده مسیرم به ان مکان می خورد و پیش ان شخص می روم علتشون چیه3)گاهی اوقات اگه از کارهای خوب خودم که در حال انجام دادنشان هستم مثل حفظ کردن قران یا خواندن نماز نافله و یا... بی انکه قصد ریا داشته باشم و انهابرای کسی باز گو کنم توفیق ادامه ان کار ها را از دست می دهم علت ان چیست؟4)گاهی اوقات هم نسبت به موضوعی که تمرکز می کنم و در عالم رویا با خود فکر می کنم که مثلا اگر الان بروم پیش فلان شخص او الان این حرف را می زند و همین اتفاق می افتد ایا لازم است نسبت به این مسایل حساس باشم یا نه؟پیشا پیش از راهنمائی شما سپاس گزارم
متن پاسخ
باسمه تعالی جواب: سلام علیکم : 1- به شرح کتاب «از برهان تا عرفان» قسمت برهان صدیقین رجوع فرمایید. 2- در مباحث معرفت نفس روشن می‌شود که نفس فوق زمان و مکان ، در عالم حاضر است و لذا قبل از وقوع حادثه‌ای در زمان خاص ،نفس در آن حادثه حاضر می‌شود و سپس شما در زمان یا مکان خاص با آن روبه‌رو می‌شوید. 3- ابتدا خداوند توفیق کاری را به انسان می‌دهد سپس آن توفیق را کم می‌فرماید تا صبر ما مشخص شود. سعی بفرمایید با تصمیمی پایدار اعمال خود را دنبال کنید. 4- سعی بفرمایید با توکل به خدا امورات را پشت سر بگذارید و بیشتر تمرکز خود را در معارف الهیه رشد دهید. موفق باشید
145
متن پرسش
باعرض سلام خدمت استاد می خواستم نظرشمارادرمورد این گونه اظهارات که در بعضی از سایتها می آید را بدان.می خواستم بدانم آنانی که این نظریات را که می دهند چگونه انسانهایی هستند ودارای چه روحیه ایی؟آیاتمام حرفهایی که در زیر هست بی پایه وبی اساس می باشد و از وهم نویسنده ناشی شده.بلاخره نظر خودتان را به عنوان کسی که سالها دردین تحقیق کرده بدان تا بفهمم نظر واقعی اسلام دربرخورد با این نوشته ها چیست؟ خداحفظتان کند
متن پاسخ
باسمه تعالی جواب: پس از سلام عرض بنده در جواب سؤالات خیلی طولانی جنابعالی آن است که چند نکته را فراموش نفرمایید؛ یکی این‌که در مقایسه‌ی نظام شاهنشاهی با نظام اسلامی، به شرایط جهان توجه فرمایید، فرهنگ مدرنیته در سال‌های اخیر آنچنان در جهان ظهور کرد که کلّ جهان با فساد غیر قابل تصوری روبه‌رو شده، در زمانی که در تهران هزاران هزار دختران ما بدون حجاب و با دامن‌های کوتاه در خیابان‌ها پرسه می‌زدند، در دُوبی و کویت یک زن بی‌حجاب نبود. حالا اگر خواستید نقش انقلاب اسلامی را در کنترل فساد بررسی بفرمایید تهران را با دوبی امروزمقایسه کنید. نکته‌ی دیگر عنایت داشته باشید که غرب و به‌خصوص آمریکا و اسرائیل به‌عنوان یک پروژه‌ی اساسی در فاسدکردن ملت ایران برنامه‌ی جدّی دارند، در حالی‌که این برنامه را برای کشورهای دیگر ندارند، و لذا در مقایسه‌ی کشور با بقیه کشور ها و با قبل از انقلاب به این زاویه نیز عنایت شود. نکته‌ی سوم این است که بنده نیز با شما موافقم که دشمنان ما از غفلت ما استفاده کردند و از این‌که ما اسلام عزیز را آن‌طور که باید و شاید ارائه ندادیم ضرر نمودیم ولی راه حل‌ جبران غفلت پشت‌کردن به انقلاب نیست، تقویت مبانی اعتقادی است تا جوانان و خانواده‌های خود را از این هلاکتی که دشمن برای ما برنامه‌ریزی کرده است نجات دهیم. از نامه‌ی شما این نگرانی برایم پیش آمد که خدای ناکرده به جهت عدم موفقیت‌ها، به راه‌ها و افرادی که سرمایه‌ی این ملت‌اند و با تلاش شبانه‌روزی سعی دارند ملت ما را از بحران تاریخی خود آزاد کنند، پشت شود. کمی حکیمانه‌تر فکر کنید تا تقصیرهای دشمنان را برگردن دوستان پیاده نکنیم. موفق باشید
نمایش چاپی