بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
322
متن پرسش
با سلام 1.آیا علوم جدید،علوم الهی هستند؟ 2.آیا پرسش از ماهیت ربطی به آینده بشر دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام پیشنهاد می‌کنم کتاب‌های «گزینش تکنولوژی از دریچه‌ی بینش توحیدی» و «علل تزلزل غرب» و «عالَم انسان دینی» را مطالعه فرمایید تا جوانب سؤال و جواب به آن برایتان روشن شود. قسمت دوم سؤال‌تان مبهم است، زیرا ماهیت به معنی حقیقی شیئ یک معنی دارد و ماهیت در مقام وجود یک معنی دیگر. اگر معنی اول مورد نظرتان است، آری، تا انسان نظر به حقیقت هرچیزی نکند نمی‌تواند در آینده‌ی عالَم حضور داشته یابد. فکر می‌کنم با مطالعه‌ی کتاب‌های مذکور تا حدّی این نکته نیز روشن شود. موفق باشید
321
متن پرسش
با سلام، آیا این سخن از علامه طباطبایی هست واگر این طور هست منظورشون چیه؟ "این انقلاب یک شهید داشت و آن هم اسلام بود."
متن پاسخ
بسمه تعالی سلام علیکم بنده اطلاعی ندارم ولی مسلم منظورشان نمی تواند این باشد که نباید انقلاب اسلامی می شد.
320
متن پرسش
سلام علیکم.در ادامه‌ی سؤالی که در شماره 288 جواب دادید:همان طور که فرمودید بحث بنده بر سر اصل موضوع است و سؤال اساسی بنده این است که اولا "چرا" باید برای طرح هر موضوعی زبان آن موضوع را به صحنه آورد؟ و ثانیا چه کسی و با چه ویژگی‌هایی می‌تواند این کار را انجام دهد؟ انتخاب واژه‌هایی که آن زبان را به صحنه می‌آورد چگونه و بر چه اساسی صورت می‌گیرد؟و...
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام تا انسان به خودآگاهی نرسد نمی‌فهمد الفاظ در معانی خود مصرف نمی‌شوند و معانی نیز رسالت خود را انجام نمی‌دهند. در نور خودآگاهی افقی که جامعه و انسان‌ها در آن باید قرار گیرند؛ مدّ نظر انسان قرار می‌گیرد و اندازه‌ی هر لفظ و کلمه‌ای را بر اساس نزدیکی و دوری نسبت به آن افق می‌سنجد و در این حالت است که می‌فهمد چه زبانی را برای رسیدن به آن افق انتخاب کند. پیشنهاد می‌کنم مصاحبه‌ی عقل و زمانه از کتاب «عقل و زمانه» از آقای دکتر داوری را مطالعه بفرمایید. موفق باشید
319
متن پرسش
"هوالودود" سلام علیکم 1-چگونه میتوان تمام سال را ماه رمضان کرد؟2-چگونه میتوان در طول سال همانند ماه رمضان پاک زندگی کرد؟3-چگونه میتوان از سرمایه به وجود آمده در ماه رمضان محاحفظت کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام اگر به لطف خداوند خودمان را دست خدا دادیم و به حکم او عمل کردیم به نوری از عشق الهی می‌رسیم که در مورد آن فرموده‌اند: استاد تو عشق است چو آنجا برسی .....او خود به زبان حال گوید چون کن آری! نور که جلو آمد انسان قدم‌هایش را درست برمی‌دارد. دستورات اخلاقی ؛ نور به جان انسان می‌افشاند. کم‌حرفی، نداشتن کینه، دوری از آرزوهای بلند دنیایی، تواضع و امثال آن‌ زمینه‌ی حفظ نور ماه رمضان و تجلی عشق الهی است. پیشنهاد می‌کنم کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را نصب‌العین خود قرار دهید و در امور اخلاقی با آن زندگی کنید. موفق باشید
318
متن پرسش
با سلام ودعای خیر برای شما استاد گرامی خواهشمندم این حدیث امام صادق ( ع) را برایم بصورت ساده وسلیس ترجمه فرمایید : ای یطهرهم عن کل شیئ سوی الله اذلا طاهر من تدنس بشیئ من الاکوان الا الله
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام حدیث در مورد شراب ابرار است که خداوند در مورد آن می‌فرماید: «وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا»(سوره‌ی انسان، آیه‌ی 21) حضرت صادق«علیه‌السلام» در معنی «طهور»بودن آن شراب می‌فرمایند: آن شراب ابرار را از هرگونه آلودگی که در ممکنات هست ـ که همان نقص مرتبه‌ی امکانی باشد ـ پاک می‌کند. یعنی آن شراب انسان را از ماسوی‌الله شستشو می‌دهد و در نتیجه تمام عالم را آینه‌ی جمال حق می‌بیند، همان شرابی که مرحوم ملامهدی نراقی در موردش می‌گوید: بیا ساقیا من به قربان تو....فدای تو و عهد و پیمان تو --- مِیّ ده که افزایدم عقل و جهان....فَتَد در دلم عکس روحانیان --- از آن میّ که پروردگار غفور....نموده است نامش شراب طهور --- بیا ساقی ای مشفق چاره‌ساز....بده یک قدح زان میّ غم‌گداز-- موفق باشید
316
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی جناب آقای طاهرزاده در جزوه دوم تمدن زایی شیعه مطلبی در مورد مرحوم آقای بهلول بیان فرموده اید که چند مطلب در مورد ان قابل ذکر است: اولا مطلب شما با آنچه در کتاب خاطرات سیاسی آن مرحوم امده است متفاوت است در آنجا آقای بهلول می گوید عموی من مرا از مخالفت با دولت پهلوی منع می کرد ولی اینکه بگوید هنوز وقتش نرسیده و فعلا درست را بخوان چنین مطلبی بیان نشده است ثانیا ایرادی که شما گرفته اید وارد نیست چون مرحوم بهلول به دستور مرحوم آیت ا... اسدابوالحسن اصفهانی وارد مبارزه جدی با رضا شاه می شود و اقدامات قبلی او هم به طور ضمنی مورد تایید آن مرجع بزرگ قرار می گیرد و مرحوم آسدابوالحسن صریحا درس خواندن را بر او حرام می کند و او را تشویق به مبارزه با پهلوی می کند و اگر ایرادی وارد باشد به حکمایی مانند پدر مرحوم بهلول و عموی اوست که جنبه مبارزاتی و حکومتی مکتب شیعه همیشه مورد اغفال انهاست و زمانی هم که امام علیه رحمه قیام کرد ما از این قبیل حکما کم نداشتیم که اگر امام حرکتی نمی کرد آنها 500 سال دیگر هم اقدامی نمی کردند. با تشکر از جنابعالی
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام حقیقت امر آن است که بنده نمی‌خواهم مرحوم اقای بهلول را تضعیف کنم، ولی موضوعی در آن جزوه مورد بحث قرار گرفته که فکر می‌کنم اگر با عمق بیشتری فعالیت مرحوم بهلول را بررسی کنیم، مثال خوبی برای موضوع مورد بحث باشد و مسئله‌ی اجازه‌ی آن مرحوم از آیت‌الله ‌سیدابوالحسن اصفهانی و غیره مباحثی است که احتیاج به بررسی همه‌جانبه‌تری دارد، چون کلیات مخالفت با نظام پهلوی و تلاش برای مقابله با آن نظام یک بحث است، روش مبارزه یک بحث دیگر. در هر صورت خداوند مرحوم بهلول را رحمت کند و به جهت نیّات خیری که در جهت اعلای کلمه‌ی اسلام در قلب خود داشت به عالی‌ترین مقامات در بهشت نایل فرماید. موفق باشید
315
متن پرسش
سلام ایت الله جوادی املی که مراتب علمی ایشان برای همه بخصوص حوزه های علمیه روشن است.اما چرا ایشان موضع سیاسی خود را بخصوص در جریانات اخیر روشن نمی کنند که دستگاهای تبلیغاتی غرب ودشمنان ما از این موضوع سوء استفاده میکنند وضمن تعریف وتمجید از ابشان مقام معظم رهبری را میکوبند .مگر امام راحل رحمه الله علیه نفرمودند هر وقت دشمنان ما از کسی تعریف کردند بدانیداو راهش اشتباه است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام دشمنان از هر بهانه‌ای استفاده می‌کنند تا نیّات پلید خود را پنهان کنند و حضرت آیت‌الله‌جوادی«حفظه‌الله‌تعالی» در هر برهه‌ای از زمان مواضع خود را نسبت به کلیات نظام اسلامی روشن فرموده‌اند. در مورد ریاست جمهوری هم به جهت این‌که آقای احمدی‌نژاد در مناظره با آقای موسوی نام آقای هاشمی را آوردند، گله‌مند بودند و لذا پشتیبانی صریح از آقای احمدی‌نژاد نکردند، ولی این بدین‌معنی نیست که رقیب ایشان را تأیید نمودند. موفق باشید
314
متن پرسش
در شب قدر رمضان 39سالگی حضرت محمد (ص) قران دفعن به ایشان نازل شد یا 40سالگی اگر39سالگی بود وقتی به ایشان گفتند قران رادر رسالتشان بخوانند بدنشان می لرزید و اگر در40سالگی به ایشان نازل شده پس رمضان که بعد از رجب است چطور در ماه رجب تدریجی به ایشان نازل میشده است در صورتی که همه قران را نمی دانستند
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام هرچه هست باید حقیقت قران ابتدا به صورت دفعی در شب قدری بر قلب مبارک پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» نازل شده باشد و حضرت حقیقت قرآن نازل‌شده به صورت تدریج را ؛ بشناسند. حال چه اشکال دارد که قبل از آن‌که نزول قرآن به صورت تدریجی شروع شده باشد در زمانی که ماه رمضان هم نباشد به صورت دفعی و اجمالی بر حضرت نازل شده باشد، نمی‌توان نزول دفعی قرآن در غیر ماه رمضان بر پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» را نفی کرد. چنانچه در روایت داریم: در سال آخر عمر پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» دوبار قرآن بر حضرت نازل شد و در سال‌های قبل هر سال یک‌بار بر آن حضرت عرضه می‌شده. موفق باشید
313
متن پرسش
با سلام. گاهی اتفاق می افتد که در خوابهایی می دانیم که خوابیم و از این رو احساس می کنیم که می توانیم آزاد از زمان و مکان به هرجا برویم. (هر چند غالبا فقط احساس می کنیم ولی در واقع به مکان و زمان خاصی نمی رویم) می خواستم بدانم این خوابها در دید معرفت النفسی چگونه توجیه می شوند و آیا در این خوابها هوشیاری بیشتری داریم که می دانیم خواب هستیم و یا نه همه این دانایی بازی خیال انسان است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام ظاهراً یک نوع هوشیاری و تجرد بیشتر در میان است که انسان علم به آن حالت دارد. موفق باشید
312
متن پرسش
با سلام. بنده از یکی از روحانیان شنیدم که گرسنگی قوه شهویه را تضعیف می کند. با این حال قوه وهمیه را تقویت می کند. ازین رو گرسنگی های شدید را برای بعد از 40 سالگی توصیه می کنند. می خواستم بدانم که آیا این گفته درست است؟ و بالاخره گرسنگی واهمه را تقویت می کند و یا تضعیف می نماید؟ و اگر این طور است آیا برای ما که هم اکنون جوان هستیم روزه های ممتد و تقریبا همیشگی توصیه نمی شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام روی‌هم‌رفته حرف درستی است، ولی این در صورتی است که گرسنگی‌های شدید همراه با کم‌خوابی از یک طرف و برنامه‌ندادن به ذهن از طریق مطالعه‌ی کتب مفید، از طرف دیگر در میان باشد. در مورد جواب به سؤال‌تان فکر می‌کنم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» مفید باشد. موفق باشید
311
متن پرسش
با سلام خدمت شما. شما در بحث برهان صدیقین در کتاب از برهان تا عرفان تفاوت سقوط و نزول یا همان تجافی و تجلی را بیان کرده اید. و فرق آن را نیز درین ذکر کرده اید که در نزول مرتبه بالایی در جای خود محفوظ است و تنها در مراتب پایین تجلی می کند. در حالی که در تجافی آن مرتبه بالا دیگر نیست و به پایین می آید. حال در مورد انزال کتاب روشن است که حقیقت کتاب آسمانی در نزد حق محفوظ است. ولی چرا هنگامی که در قرآن حرف از بارش باران از ابر است لفظ انزال به کار می رود؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام یک وقت نزول را در مقابل سقوط به‌کار می‌بریم، در این حالت است که نزول به معنی تجلی است. ولی یک وقت نزول را جدای از سقوط به‌کار می‌بریم، در این حالت معنی آن محدود به معنی تجلی نمی‌شود. موفق باشید
310
متن پرسش

با سلام. همانطور که می دانیم استنشاق عطر در حال اعتکاف بر معتکف حرام است. اگر اشتباه نکرده باشم شما در جزوه اعتکاف و چگونگی ورود به عالم آن گفته اید که این حکم برای این است که معتکف حتی به اندازه استنشاق یک بوی خوش در عالم ماده نماند و به کلی به دنبال سیر در عالم معنا باشد. این در حالی ای است که استفاده از عطر برای نمازگزار در حالت عادی مستحب نیز هست. مگر اسلام نمی پسندد که حالاتی که در اعتکاف بر شخص معتکف ظاهر می شود در تمام احوالات زندگی عادی نیز حفظ گردد و به عبارت دیگر "رجال لا تلهیهم تجارت و لا بیع عن ذکر الله" ؟ ممنون.

متن پاسخ

باسمه تعالی علیکم السلام هر عبادتی از جهتی در کمال انسان نقش دارد، در موضوع اعتکاف که استعمال عطر در آن کراهت دارد و یا مراسم حج که مُحرم نباید به هیچ‌وجه از عطر استفاده کند،یک نکته دنبال می‌شود و در عباداتی مثل نماز نکته‌ای دیگر. آری! یک وقت سالک باید از کثرات به سوی وحدت عبور کند،در این‌جا هرچیزی که شائبه‌ی نظر به کثرات را دارد باید رها کند. ولی یک وقت سالک باید در کثرت، نظر به وحدت کند و کثرات را جلوه‌‌های وحدت بنگرد که نماز نمونه‌ی چنین موضوعی است و استعمال عطر در نماز برای آن است که عطر، نمودی از روح بهشت ببیند و در آینة‌ی کثرت‌ها، بدون انزوا از آن‌ها، نظر به وحدت کند.در حالی که در اعتکاف سالک باید سعی کند نظر خود را به کلی از کثرت ها بر گرداند.

308
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز. شما در نکات معرفت النفس گفته اید که بر اساس آیه "کل نفس بما کسبت رهینه" ما در آخرت تنها با اعمال تشریعی خود روبرو هستیم و چون مرد و یا زن شدن ما اراده تکوینی ما بوده است پس مرد و زنی در قیامت نیست. حال سوال بنده این است که ازواج مطهره ای که قرآن از آن سخن به میان می آورد آیا هر دو از یک جنس هستند؟ و اگر این طور است چه نیازی است که دو نفر باشند؟ مگر دیگر تکامل مرد و زنی به معنای دنیایی آن در آنجا وجود دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام عرض شد علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» در تفسیر آیه‌ی 101 سوره‌ی مؤمنون می‌فرمایند: «فَلا اَنْسابَ بَیْنَهُم یَؤْمَئِذٍ...» در آن روز نسبتی بین انسان‌ها نیست تا یکی فرزند یا همسر دیگری باشد. می‌فرمایند: موضوع همسربودن زن برای مرد و یا مرد برای زن جهت تولید مثل است و چون در قیامت موضوع تولید مثل منتفی است پس چنین نسبت‌هایی در آن‌جا معنی ندارد، و لذا موضوع ازواج مطهره را باید طور دیگر نگاه کرد و آن عبارت است از این‌که آثار اعمال معنوی که انسان به خلوص نیّت انجام داده در آن‌جا با جان انسان ممزوج است و به‌عنوان جلوه‌هایی از انوار بهشتی با انسان مأنوس می‌باشد که در بحث در باره‌ی حوری در سوره‌ی واقعه مورد بررسی قرار گرفت. می‌توانید سی‌دی‌های مربوط به سوره‌ی واقعه را مطالعه فرمایید. موفق باشید
306
متن پرسش
با سلام، در مورد مرگ آقای حکیم، سوال داشتم که مگر خوب روح امام خمینی کوچک بود که نتونستن با سرطان مبارزه کنن؟ آیا مگه روح فقط با سرطان میتونه مبارزه کنه و مگر همه آدما مبتلا به مریضی نمیشن حتا امامان معصوم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام فکر می‌کنم در جواب سؤال 304 می‌توانید جواب خود را بگیرید و فراموش نفرمایید در مورد بیماری به جهت عوامل بیرونی ، روح دیگر نقشی ندارد، حال چه شمشیر باشد که بر فرق مبارک حضرت علی«علیه‌السلام» می‌خورد و چه یک میکرب باشد که از بیرون به بدن حمله می‌کند. آری اگر روح در تعادل باشد و بدن هم آمادگی تأثیر روح را داشته باشد، روح بهتر می‌تواند با میکرب مقابله کند. موفق باشید
305
متن پرسش
با عرض سلام، در مورد اینکه جناب علامه در مورد قیومیت مار بر زن اشتباه کردند چند تا سوال داشتم اول اینکه مساله به این سادگی‌ نیست که بگیم علامه اشتباه کردند،چون این اشتباه به خانه نشین کردن نیمی از از اجتماع می‌‌انجامد و خوب ما خودمون بهتر میدونیم که علامه چه قدر روی این مسائل حساس بودن،و نمی‌شه گفت که علامه همین طوری این اشتباه رو کردن. ما هم قرار شد بنا بر بحثی‌ که در سوره فجر کردین کاری به قبول داشتن خود جناب علامه نداشته باشیم و با عقل خودمون اون فرضیه‌هایی‌ که علامه به این نتیجه میرسن رو بسنجیم و به اون نتیجه برسیم،چرا علامه برا این تتیجگیریشون هیچ دلیلی‌ نمیارن، شاید جای دیگه اشاره کردن که من نمیدونم لطفا راهنمایی کنید. یه مساله دیگه اینکه پس خدا آیا کمک نمی‌کنه که ادم هم چین اشتباهی‌ نکنه؟ممکنه بگین که کمک خدا اینه که یک نفر امروز مانند آیه لله جوادی میان و درست میفهمند ولی‌ خوب از کجا معلوم که یک نفر بعد از ایشون نیاد و یک چیز دیگه‌ای بگه درسته که نمی‌شه با وجود چند اشتباه در یک مجموعه از کل آن محروم شد که احادیث ما هم همگی‌ درست نیستند ولی‌ واقعا چه معیاری باید باشه که ادم بفهمه که این درسته یا غلط بالاخره ادم با یه اعتمادی میره سراغ تفسیر، فرض کنین یه حاج آقایی یک عمر رفته و بر اساس این تفسیر برا مردم گفته که ای مردم زن بر مرد قیم نیست و خودش هم این سختگیری‌ها رو با زن و بچه اش کرده الان فهمیده که نه اینطوریام نیست خوب تکلیف این بابا چیه؟ خوب اینم خودش می‌شه یه جور قرأت متفاوت از دین. و سوال دیگه من این بود که کسی‌ که به توحید میرسه و زشتی کار رو میبینه چطور دیگه اشتباه می‌کنه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام همان‌طور که متوجه‌اید اهل توحید وارد نور می‌شوند و نور الهی موجب می‌شود که آن‌ها حق را از باطل تشخیص دهند و بنده علامه طباطبایی و امثال ایشان را این‌طور می‌بینم که با نور الهی موضوعات را می‌نگرند و آیات را تفسیر می‌کنند و لذا تفاوت نظر چنین بزرگانی در اَدق و دقیق‌بودن نظرات آن‌ها است که یکی را خدا در موضوعی دقیق‌تر می‌کند و لذا این‌طور نیست که نظر دقیق نسبت به نظر اَدق باطل باشد تا بگوییم یکی درست می‌گوید و دیگری اشتباه. مثل نور که دارای شدت و ضعف است ولی این‌طور نیست که نور ضعیف واقعیات را نشان ندهد. همچنان‌که در قرآن در سوره‌ی حشر آیه‌ی 5 می‌فرماید: با این‌که بعضی مؤمنین نظرشان آن بود که نخل‌های یهودیان را قطع کنیم تا امیدشان قطع شود و از مدینه بروند و بعضی دیگر می‌گفتند این‌ها بالاخره می‌روند نخل‌ها را قطع نکنید تا برای مسلمانان بماند، خداوند می‌فرماید هر دو کاری که انجام شد به اذن الهی بود و نتیجه آن شد که فاسقان یعنی یهودیان که عهد خود را با پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» شکستند خوار و ذلیل شوند. عرض بنده آن است که عموماً علماء توحید هرکدام جلوه‌ای از حقیقت را برروی ما می‌گشایند و به هرکدام عمل کنیم راه توحید را پیموده‌ایم. موفق باشید
304
متن پرسش
سلام خسته نباشید .استاد با توجه به قدرت روح چگونه می توان مشکل آلرژی بدن را حل کرد آیا با تمرکز میتوان کاری کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام نفس در مقام اصلی خود بدون هرگونه نقص می‌باشد و در تعادل کامل قرار دارد و لذا خداوند در رابطه با آن می‌فرماید: «وَ نفسٍ وَ ما سَوّیها» یعنی سوگند به نفس و این‌که آن نفس در نهایت تعادل است، پس اگر نفس از نظر عقاید و اخلاق در بستر صحیحی قرار داشته باشد به‌خوبی می‌تواند بدن را تدبیر کند و از این جهت بدن نیز در تعادل قرار بگیرد، منتها یک وقت موانعِ پیش‌آمده از بیرون است، در این موارد باید نفس را در معرض آن موانع قرار نداد. از جمله عواملی که مانع می‌شود تا نفس بدن را تدبیر کند، پُرخوری و پُرحرفی و خواب زیاد است. موفق باشید
303
متن پرسش
سلام. خسته نباشید.با توجه به مباحث معرفت النفس متوجه وسعت نفس شده ام شما می گویید که جهت اینکه ما این وسعت رادر خودمان محقق کنیم نیاز به شریعت وتزکیه می با شد حال ماچه گونه می توانیم به حقانیت دستورات اسلام ایمان بیاوریم مثلا آیا نمیشود از طریق مکتب بودا به آن نتیجه رسید ؟واگر شما بگوییدخیر ما به شما حق می دهیم شما فرزند دوران امام (ره)هستیدوبه عنوان یک معلم با تجربه در معارف دینی هستید اما ما دستمون جایی بند نیست چه خاکی به سرکنیم؟استاد آیا این گیج شدن هایی که برای من و امثال من هست برای شما هم هست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام وقتی روشن شد که وسعت نفس ناطقه‌ی انسان آنچنان است که در ذات خود در همه‌ی عوالم وجود حاضر است،و وقتی روشن شد که برای به فعلیت‌آوردن وسعت نفس ناطقه در شخصیت خود نیاز به شریعت پروردگار داریم ـ پروردگاری که به همه‌ی ابعاد وجودی انسان عالم است ـ پیداکردن شریعت الهی مشکل نیست، زیرا شریعت باید با معجزه همراه باشد و معجزه به آن معنی است که انجام آن از حدّ بشر بیرون است. بنده فکر می‌کنم با کمی اُنس با قرآن و تدبّر در آیات آن به‌راحتی به لطف الهی این موضوع برای انسان روشن می‌شود که قرآن یک حقیقت بزرگ الهی است برای رساندن انسان به آن مراتبی که نیاز روحی و قلبی انسان است. موفق باشید
302
متن پرسش
سلام علیک 1)چگونه می توان فهمید که ظرفیت تلاش انسان در راه سلوک چقدر است 2)اگر من طبق آن چیزهایی که می دانم عمل کنم تکلیف نادانسته هایم که به هر حال در زندگی من تاثیر دارند چیست؟ 3)چگونه می توان به راه سلوکی دست یافت که آدم در آن همیشه رو به جلو حرکت کند و بر قبض و بسط روحی فائق آید ؟ مشکل من تلاش هایی است که آن ها را از دست رفته می بینم
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام وقتی انسان در مسیر اصلاح نفس قرار گرفت و مقصد خود را رؤیت انوار الهی قرار داد، فطرت او راهنمای خوبی است تا نگران نادانسته‌هایش نباشد و لذا شریعت الهی را «تذکر» نام نهادند، چون سرمایه‌ی اصلی نزد خودِ انسان هست. چرا نگران قبض هستید و می‌خواهید فقط با اسم جمال حق مرتبط باشید. اسم جلال حق هم که موجب قبض و خوف می‌شود، عشق است. گفت: عاشقم بر لطف و بر قهرش به‌جدّ....... ای عجب من عاشق این هر دو ضد نگران از دست‌رفتن هیچ تلاشی که قصد قربت در آن داشته‌اید نباشید، بالاخره آثار مثبت آن در مرحله‌ای از مراحل زندگی‌تان سر بر می‌آورد. موفق باشید
301
متن پرسش
با سلام. در باب کتاب رزق تان دو سوال داشتم. اولا اینکه اگر روزی را خدا تامین کرده چرا برخی از گرسنگی می میرند؟ ثانیا با تقریر ارائه شده حکم داشتن پس انداز چیست؟ متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام حضرت پروردگار فرموده است من رزق شما را در جهان قرار داده‌ام؛ ولی دو نکته نباید مورد غفلت قرار گیرد، یکی آن‌که اندک تلاشی برای به‌دست‌آوردن رزق به عهده‌ی بندگان است. دیگر این‌که اگر کسی یا جامعه‌ای خودش رزق خود را از بین برد و گرفتار گرسنگی شد باید بداند سرنوشت اصلی آن این نبوده است. در موضوع پس‌انداز به عنوان مسیر تأمین رزق در واقع همان تلاش معقول و بدون حرصی است که بندگان باید انجام دهند و در غیر این‌صورت «کنز» است هرچند نام آن پس‌انداز باشد. موفق باشید
299
متن پرسش
با سلام، شما در تفسیر سوره فجر از اهمیت تفکر و عقل در مواجه با قرآن سخن گفتید، می‌خواستم بدانم اولا نقش تفسیر در این مرحله چیست و ثانیا ما می‌دانیم که تفسیر قرآن احتیاج به یک اشراف کلی‌ بر قرآن دارد و چه بسا یک تعقل طولانی‌ روی یک ایه میتواند بدون در نظر گرفتن آیه دیگر یا حدیث دیگری نتیجه کاملا اشتباه بدهد و همچنین می‌دانیم که تفسیر احتیاج دارد به یک جور اجتهاد که از عهده هر کسی‌ بر نمیآید پس چه طور ما به فهمه خودمان از قرآن اعتماد کنیم؟ چطور میتوان از این تفسیر به رای که مشکل روشنفکران ماست بپرهیزیم؟
متن پاسخ
جواب سؤال 299 باسمه تعالی علیکم السلام تفکر در فضای آیات قرآن غیر از تفکری است که موضوع آن مبهم است. اگر انسان در موضوعی که قرآن طرح می‌کند تعقل کند عملاً عقل خود را در مسیر صحیح قرار داده و از مواهب آن بهره‌مند شده، و چون هر آیه و سوره‌ای در انسجام با سایر آیات و سوره‌ها است و همه‌ی آن‌ها از خدای حکیمی صادر شده که تمام جوانب هر موضوعی را در نظر دارد، اگر برنامه‌ی تدبّر و تفکر در آیات را در خود زنده نگه‌داریم از آن‌جایی که قرآن نور است، از هرکجا شروع کنیم، گویا با همه‌ی حقیقت قرآن ارتباط پیدا کرده‌ایم. مشکل بعضی از روشنفکران آن است که نظرات خود را بیشتر از نظر قرآن قبول دارند و لذا سعی نمی‌کنند با تفکر و تدبّر در آیات، قرآن را بفهمند، بلکه تلاش می‌کنند نظرات خود را بر قرآن تحمیل کنند. موفق باشید
298
متن پرسش
با سلام. پسری 24 ساله ام. کتاب زن آن گونه که باید باشد شما را چند بار مطالعه کردم. به این نتیجه رسیده ام که باید قبل از ازدواج درباره زن ، خانواده ، تربیت فرزندان و کلا مقوله هایی از این دست معرفت پیدا کنم. اگر ممکن است منابعی را در این زمینه به همراه سیر مطالعاتی و ترتیب مطالعه آنها معرفی نمایید. با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام خداوند در ذات و فطرت انسان راه درست زندگی‌کردن با همسر را گذاشته، کافی است جناب‌عالی مطابق شریعت الهی عمل کنید بقیه را خداوند درست می‌کند و در طول زندگی و به مرور زن و مرد سجایای اخلاقی لازم را به مدد الهی به دست می‌آورند. عمده آن است که انسان‌ها متوجه جنبه‌های آرمانی خود و زندگی‌شان باشند. در ضمن منابعی که در آخر کتاب آمده می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد. موفق باشید
297
متن پرسش
با سلام و عرض ادب. با توجه به سخنان شما بی توجهی به علوم مهندسی چند وقتی است که مرا از کار و رشته تخصصی ام متنفر کرده است و با اکراه به کار خود ادامه می دهم و پروژه های کاری را پیش می برم به طوری که حتی در کسب درآمد من تاثیر شدید گذاشته است از یک طرف توجیهی می آید که همه این ها پوچ است و علم نیست و توی برزخ پاک می شود و برو بچسب به خواندن و درک مطالب دینی که خدا روزی عالم را تضمین کرده است و از طرف دیگر توجیهی است که باید برای رفاه خانواده ام تلاش کنم و نمی توانم سر این موضوع پا روی آنها بگذارم و بگم از این به بعد دیگر آن رفاه نسبی سابق را نخواهید داشت و با خود می گویم اگر علوم مهندسی خوب بود شما زمین شناسی را رها نمی کردید و به امورات دیگر بپردازید. مجددا از طرف دیگر می گویم پس این همه وقتی که صرف تحقیق کردم چه می شود این همه درس و علاقه ای که صرف شد چه؟ اصلا شاید من باید این راه را بروم که در دنیای اسلام چیزی را ابداع کنم که باعث قدرتمند شدن اسلام شود و ..... خلاصه جنگ سختی در درون من به راه افتاده است؟ لطفا جوابی برای سوالات بالا بدهید که بنده آنها را به عقل یا وهم خود بدهم با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام اولا: همان طور که متوجه شده‌اید بالاخره ما باید یک کسب شرافت‌مندانه ای داشته باشیم و از این جهت به ما فرموده‌اند: کسب در آمد برای راحتی خانواده مثل مجاهده در راه خداست. ثانیا: ما فعلا در دوران گذار هستیم، یعنی باید سوار تکنولوژی غربی باشیم تا آرام، آرام بتوانیم آن‌چه مربوط به فرهنگ دینی است جایگزین آن نماییم. ثالثا: چه اشکال دارد که در کنار مطالعات معرفتی و دینی، کارتان را ادامه دهید و منتظر باشیدتا اگر خدا شرایطی فراهم کرد که تحقیقات شما در راستای ایجاد زمینه جهت تمدن اسلامی بود، آگاهانه وارد شرایط جدید گردید.انشاء الله موفق باشید
296
متن پرسش
سلام علیکم. 1- بنده تصمیم داشتم از 10 روز قبل از ماه رمضان تا پایان ماه رمضان همانطور که کم غذا خوردن را باعث رشد معنوی می دیدم، امور زناشویی خود را با مشورت با همسرم قطع کنم (یا حتی به حداقل رسانم) تا از امور دنیایی فاصله بگیریم. ولی ترسیدم اصلا صحبتی از این موضوع به میان بیاورم که شاید اینکار مورد طبع همسرم نباشد ولی به خاطر بنده با بنده همراهی کند. خواستم با شما مشورت کنم ببینم آیا این کار سودش بیشتر است یا زیانش؟ 2- برخی از خویشان نزدیک هستند که کارهای حرام را انتخاب کرده اند (مانند فعالیت های گلدکوئستی) به اندازه کافی آنها را مطلع کرده ام که این کار به 1000 دلیل ناصحیح و حرام است ولی خب موثر واقع نشده است. نمی دانم آیا رفت و آمد با آنها و نشستن پای سفره هایشان و خوردن مواد تهیه شده از این پول را انتخاب کنم یا قطع ارتباط و نرفتن به منزلشان را؟ نظر مراجع این بود که خمس آن سفره را پرداخت کنم ولی فک می کنم حتی اگر اینکار را کنم اثر وضعی آن طعام بر روح من و خانواده ام باقی خواهد ماند؟ ضمن اینکه نمی شود به منزل آنها رفت و چیزی از میوه یا سفره ایشان نخورد چون قطعا می فهمند که من به چه دلیل از آنها چیزی نمی خورم.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام 1- روی هم رفته لذت حلال از طریق ارتباط همسر نه تنها مانع سلوک نمی‌شود بلکه موجب تقویت روحیه‌ی دین‌داری می‌‌گردد به طوری که روایات متعدد از طریق پیامبر و ائمه معومین (عیهم‌السلام) بر آن تأکید دارد که می‌توانید به کتاب کافی ج:5 ص:87 رجوع فرمایید یا به صفحه 187 از کتاب "زن، آن‌گونه که باید باشد" مراجعه فرمایید. 2- اگر طبق دستور فقها عمل کنیم، مسلما آثار وضعی مسئله هم مرتفع می‌شود. عنایت داشته‌باشید که قطع رحم آثار بسیار بدی دارد و نباید به بهانه‌ی این امور قطع رحم کرد.
295
متن پرسش
سلام. با توجه به مباحث شما بنده به این نتیجه رسیده بودم که ابتدا روح بیمار می شود و سپس جسم. احوالات عارفان و صالحین بزرگ معاصر و غیر معاصر را هم که رصد می کردم بر روی نحوه مرگ آنها حساس شده بودم. عمدتا بر اثر یک بیماری قلبی و یا یک تب از دنیا می رفتند و قبل از آن هم اطرافیانشان را هم مطلع می کردند. بنابراین یک بیماری معمولی اسبابی دنیایی بود برای قبض روح. تا اینکه مدتی پیش پسر ایت الله حکیم بر اثر سرطان ریه در تهران فوت کردند. کمی جا خوردم که اگر آقای حکیم روحش بزرگ بوده چرا نتوانسته است بر سلول های سرطانی فائق آید و اینکه این اولین روحانی بود که حداقل بنده دیدم بر اثر سرطان از دنیا رفته است. اگر امکان دارد کمی راجع به این مبحث برای بنده تشریح کنید. البته کتاب 10 نکته در معرفت نفس را هم خواندم. همچنین شنیده هایی راجع به موت اختیاری آقای بهجت در جامعه به گوش می رسد نمی دانم معنی آن چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام بحمد الله مطلب را درست فهمیده اید و واقعا مطلب همین طور است که در شرایط طبیعی ریشه‌ی همه‌ی بیماری‌ها روح است ولی یک وقت گلوله ای به انسان می‌خورد و بدن انسان را طوری متلاشی می‌کند که دیگر روح امکان تدبیر بدن را ندارد، موضوع آقای عبدالعزیز حکیم "رحمةالله‌علیه" از این قرار است که در سفری که به اردن داشتند ایشان را مسموم کردند و آن مسمومیت منجر به سرطان ریه شد. موت اختیاری به آن معنی است که انسان بر میل‌های نفس خود مسلط می‌شود. موفق باشید
294
متن پرسش
سلام علیکم. بنده مباحث مربوط به ملک شما را گوش دادم و سوالات زیر برایم مطرح شد: 1- آیا توسل و توجه به ملائکه و استمداد گرفتن از آنها کفر است یا در واقع ملائکه همان خدا هستند مثلا اگر با 2 ملکی که همراهمان هستند صحبت کنیم و یا از ملک رزق طلب روزی حلال کنیم تاثیری دارد؟ 2- با توجه به بی اختیار بودن ملائکه روایت فطرس ملک چگونه توجیه می شود؟ 3- من واقعا سر این موضوع مانده ام که دلیل آفرینش ملائکه چیست؟ به نظر می رسد آنها دست های خدا (بلا تشبیه) برای انجام دادن کارها می باشند یعنی مثل ما که اراده می کنیم و با دستمان چیزی را بر می داریم آنها هم دست های خدا هستند ولی بلافاصله سوال دیگری پیش می آید که مگر خدا قدرت کن فیکنی ندارد پس دست دیگر به چه کار می آید؟ این مسئله هم به ذهنم رسید که شاید وجود ملک توازنی باشد در مقابل وجود اجنه. ولی با توجه به اینکه کتاب جن و جادوگری را هم خواندم دلیل وجود اجنه را هم نمی دانم. ممنون می شوم اگر در مورد این 3 سوال بنده را راهنمایی نمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام 1- ملائکه مظاهر اسماء الهی هستند و اگر با توجه به این امر برای آنها دعا کنیم و از آن‌ها کمک بگیریم انشاءالله نتیجه بخش خواهد بود. 2- در مورد فطرس ملک آیةالله جوادی "حفظه‌الله" می‌فرمودند، نه از نظر سند، سند معتبری دارد و نه با معارف و آیات قرآن تطبیق می کند، چرا که در قرآن در وصف ملائکه یم‌فرماید: "لایعصون ما امر الله" آن‌ها هیچ عصیانی در مقابل امر الهی ندرارند. 3- وقتی ملائکه را حقایق فعّال و زنده ای بدانیم که مظهر اسماء الهی هستند، مثل این‌که حضرت میکائیل (علیه‌السلام) مظهر اسم رزّاق پروردگار است و حضرت عزرائیل (علیه‌السلام) مظهر اسم قابض الهی می‌باشند. و عنایت داشته باشید که قبول فیض الهی به شرایط قابل بستگی دارد و همین امر موجب تحقق واسطه‌هایی بین خداوند به عنوان فاعل فیض و مخلوقات به عنوان قابل فیض می‌گردد. دیگر این سؤال پیش نمی آید چرا خداوند مستقیما عمل نمی کند،همان‌طوری که شما حرارت 30 درجه سانتیگراد را نمی‌‌توانید مستقیما از خورشید بگیرید. مرحوم شهید مطهری در کتاب عدل الهی در این مورد شرح مبسوطی دارند، می‌توانید به آن‌جا رجوع کنید. در مورد خلق اجنّه، موضوع برمی‌گردد به فلسفه خلقت همه‌ی مخلوقات، که هر مخلوقی که امکان خلقت داشته باشد، خداوند نسبت به ایجاد آن بخل نمی‌ورزد.
نمایش چاپی