بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
19416
متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت. استاد نمیدونم اینا درد دل هست یا انتقاد. به هر حال دوست دارم با شخص شما مطرح کنم. تا ان شاءلله فرجی بشه. استاد گرامی بنده حدود سه سال است که با افکار شما آشنا شدم که از این بابت خدا را بسیار شاکرم. بیشترین چیزی که در شخصیت شما من را جذب کرد. تواضع و خوش خلقی شما بود. اما استاد متأسفانه این تواضع و خونگرمی و گشاده رویی را در بعضی از شاگردهاتون ندیدم. اولین باری که به مدرسه حضرت خدیجه (س) اومدم حس می کردم باید بوی بهشت را استشمام کنم چون تفکر دینی در اونجا وجود داشت اما متاسفانه بوی غریبگی به مشامم خورد. هیچ کس با گشاده رویی از من تازه وارد استقبال نکرد تا من جذب شوم. حس کردم بچه ها نمیخان کسی را به جمع خودشون جذب کنن و حتی با برخوردهای سردشون دور خودشون حصار کشیده بودن. در صورتیکه در همون ایام دقیقا در جو ادبی و مذهبی تازه وارد شده بودم (زیاد ادعای مذهب و دینشون نمی شد اما فوق العاده گرم من را در جمعشون پذیرفتند و همه را جذب خوش خلقیشون می کردند. همشون پیشتاز در سلام کردن بودند. روی گشاده و تواضع درشون موج می زد. حقیقتش خشکی رفتاری (البته منظورم در برخورد اول) را در بقیه مراکز مذهبی هم می بینم. مثلا در بسیج. یا در بین بقیه افراد که به مذهبی شناخته میشن. مثلا دو سال پیش با جمعی از دختران محجبه بسیجی به تهران رفتیم برای بازدید از خانه امام و‌... وقتی از ترمینال جنوب توی مترو نشستیم مترو خالی بود و همه مون تونستیم که بشینیم. در ایستگاه‌های بعدی خانم های بد حجاب هم سوار میشدن متاسفانه پچ پچ های محجبه ها زیر چادر شروع شد خنده های یواشکی و تمسخر و اشاره به بدحجابها. هیچ کدوم از چادریها نخواستن جذبی اتفاق بیفته. (در صورتیکه رهبر انقلاب خیلی به جذب قشر خاکستری اصرار دارند.) هیچ کسی از روی صندلیش پا نشد که مثلا زن بدحجابی که معلوم بود خیلی خسته است جاش بشینه. البته خودم این کار را کردم تا شاید کمی تصورشون از چادری ها مثبت بشه. من دوستان بد حجاب زیادی دارم. بدحجاب اما با دلهای پاک و معصوم. میگن که چرا چادری ها فکر می کنید فقط خدا مال اونهاست. چرا فکر می کنند و یا جوری برخورد می کنند که انگار اونا بهشتی اند و ما جهنمی. خیلی دوست دارم یکی از دوستام را همراه خودم به جلسات کتابخونه مرکزی بیارم اما از نگاه بد بهش می ترسم. می ترسم بیام ثواب کنم کباب بشه. به یکی از فرماندهان بسیج گفتم چرا شما فقط چادری ها و بسیجی‌ها را به مراکز مذهبی خانه امام و... می یارید. چرا جوری برخورد جذاب نداشتید که بدحجابها هم جذب دین بشند. گفت اونا اینجور جاها نمیان! یعنی فقط ما دنبال حقیقتیم؟ البته خدا رو شکر توی اردوی راهیان جنوب داره این اتفاق می افته که خیلی خوشحالم. استاد چرا نباید دیوار مدرسه حضرت خدیجه کبری (س) مزین به اشعار زیبای حافظ با خط خوش باشه تا تاره واردها را بیشتر جذب کنه. یا دوسه تا گلدان و گل طبیعی توی راهرو و کلاسها باشه (شایدم باشه ولی من چند باری اومدم ندیدم.) استاد یک بار برای یک مساله ای به دفتر یا همونجای که کتابخونه مدرسه هست گذرم افتاد واقعا دافعه داشت برام. میز پر از خاک. لیوانهای نصفه چایی. کاغذهای پر و پخش روی میز. بدتر از همه من که عاشق کتاب هستم و از دیدن یه کتابخونه بخصوص کتابهای مرجع و مذهبی به وجد میام، این بار فقط غصه خورم مثلا سراغ کتاب اصول کافی رفتم و می خواستم پر بکشم اما جلد پر از خاکش پر پروازم را شکوند. خلاصه اینکه کاش همه مذهبی ها مثل شهید آوینی و سایر شهدا جذاب بودند. تا این همه مردم خاکستری جذب ظواهر جذاب باطل نمی شدند. و این قدر غصه نمی خوردم که چرا یک نامزد انقلابی مومن نتونست آرای حداکثری جذب کنه و مجبوریم دوباره دولت اسلامی را دست نااهلش بسپاریم‌. من حس می کنم قشر مذهبی کوتاهی می کنند. حس می کنم خیلی جدی تر، هنرمندانه تر و سریع تر باید سرباز مهدوی جذب کنیم‌. خسته ام از غیبت حضرت مهدی (عج)، به امید فرج حضرتش. خدا به عمر شما و راه شما برکت عنایت کند. عاقبتتان بخیر و سایه تان بر سر ما مستدام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  همان‌طور که می‌دانید بالاخره شیطان قسم خورده در صراطی که به خدا ختم می‌شود، قرار گیرد و تا آن‌جا که ممکن است مانع سیر کسانی شود که در این مسیر هستند. از موانعی که شیطان در مقابل ما ایجاد می‌کند بدخلقی و عجب و بی‌انظباطی است که شما در امثال ما می‌بینید. امید است هرچه زودتر متوجه شویم اگر طالب آن هستیم که مسیر خود را به نتیجه برسانیم، از تلاش برای رفع چنین ضعف‌هایی کوتاهی نکنیم. آری! راه خدا بدون شیطان نیست. موفق باشید

19414
متن پرسش
بسمه تعالی استاد طاهرزاده سلام علیکم: شنبه ۱۳۹۶/۰۲/۳۰ تفسیر آیات ۵۹ الی ۶۴ سوره نساء. برداشت من از تفسیر آیات فوق این بود که بر جام ضد قرآن است و آقای حسن روحانی در بستر منافقین داخلی و خارجی عاقبت شومی دارد و برخورد مقام معظم رهبری با برجام مطابق قرآن است که این برداشت را اگر درست متوجه شده باشم به اطلاع یکی از مجتهدین رساندم ایشان گفتند اگر استاد طاهرزاده چنین تفسیری کرده اند مقام معظم رهبری مقصرند که به دولت اجازه داده اند برجام انجام پذیرد. لطفا راهنمائی فرمائید. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ای بابا! اگر همه‌ی مستمعین این‌طور که شما برداشت کرده‌اید، برداشت کرده باشند که خاک بر سر من است!! اتفاقاً آیات مذکور خبر از آن می‌دهد که امثال آقایانی که در عین باورِ ایمانی جهتِ داوری به طاغوت رجوع می‌کنند. لذا قرآن می‌فرماید: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُريدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَ يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعيداً» (60/ نساء) آیا ندیدی کسانی‌که در باورِ خود به آن‌چه تو نازل کرده‌ای و آن‌چه در قبل آمده، ایمان دارند و این‌که در داوری به سوی طاغوت نظر می‌کنند. در حالی‌که به آن‌ها امر شده است به طاغوت کافر باشند و این شیطان است که آن‌ها را گمراه می‌کند، آن‌هم گمراهیِ بسیار شدیدی. بنابراین این‌طور نیست که بخواهند با اسلام مقابله کنند بلکه گرفتار یک‌نوع اغفال از طرف شیطان شده‌اند تا آن اندازه که شیطان بخواهد آن‌ها را به تعبیر علامه طباطبایی از صراط مستقیم به‌کلّی بیرون کند. و خداوند در ادامه می‌فرماید: «وَ إِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى‏ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنافِقينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُوداً» (61) چون به آن‌ها گفته شود که به سوی آن‌چه خداوند نازل کرده است و به سوی رسول خدا بیایید، در این صحنه می‌بینید منافقان، فعالانه وارد می‌شوند تا آن‌ها را ای رسول خدا از تبعیت نسبت به تو منحرف کنند. ملاحظه می‌کنید که قرآن نمی‌گوید آن‌ها منافقند، بلکه می‌گوید جریان نفاق سعی دارد آن‌ها را از رجوع به رهبریِ نظام منصرف نماید. قرآن در ادامه می‌فرماید: «فَكَيْفَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْديهِمْ ثُمَّ جاؤُكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ إِحْساناً وَ تَوْفيقاً» (62) اینان چگونه خواهند بود وقتی با قرارگرفتن در چنین مسیری با مشکلات روبه‌رو می‌شوند به جهت اعمالی که خود انجام داده‌اند و ای پیامبر به سوی تو خواهند آمد و به خداوند سوگند می‌خورند که ما جز نیکی و رفع مشکلات، قصد دیگری نداشتیم. عنایت دارید که به جهت خطای محاسبه، با مشکل روبه‌رو می‌شود و به سوی رهبری نظام برمی‌گردند. در حالی‌که اذعان نمی‌کنند اشتباه کردیم، ولی خداوند در آیه‌ی بعد می‌فرماید: «أُولئِكَ الَّذينَ يَعْلَمُ اللَّهُ ما في‏ قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ وَ قُلْ لَهُمْ في‏ أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَليغاً» (63) آن‌ها کسانی‌اند که خداوند می‌داند چه در درون‌شان می‌گذرد. پس ای پیامبر از آن‌ها فاصله بگیر و آن‌ها را نصیحت کن و در ارتباط درونی و تنگاتنگی که با آن‌ها داری، سخنانِ رسا و نافذی را با آن‌ها در میان بگذار. ملاحظه می‌کنید که در این آیه از طرفی به رهبری نظام متذکر می‌شود که خط خود را از آن‌ها جدا کن تا اشتباهِ محاسباتی آن‌ها به پای تو نوشته نشود، ولی از نصیحت به آن‌ها خودداری ننما، زیرا زمینه‌ی اصلاح و امید به برگشت در آن‌ها هست. و از این مهم‌تر این‌که به تعبیر علامه‌ی طباطبایی در تنهایی و خلوتی که رهبری نظام با آن‌ها دارد می‌فرماید با کلماتی رسا و نافذ، آن‌ها را متذکر اشتباهات‌شان بگردان.

و سپس برای این‌که گمان نشود راهی جز اطاعت رسول خدا جهت رسیدن به اهداف حقیقی وجود ندارد، می‌فرماید: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيماً» (64) ما هیچ رسولی را نفرستادیم مگر آن‌که به اذن الهی باید بدون هیچ چون و چرایی اطاعت شود و ای پیامبر! اگر آن‌هایی که از این مسیر فاصله گرفتند و به خود ظلم کردند از خدا طلب استغفار و آمرزش بخواهند و رسول خدا نیز برای آن‌ها آمرزش طلب کند، حتماً آنان خداوند را توّاب و رحیم می‌یابند. در این آیه در عین آن‌که متذکر می‌شود باید در اطاعتِ رهبریِ نظام که به تعبیر حضرت رضا«علیه‌السلام» مؤیّد به مدد الهی است؛ هیچ‌گونه سستی ننمایند، آن‌ها را به جهت خطای در محاسبه به‌کلّی طرد نمی‌کند و راهِ بازگشت را در مقابلشان می‌گشاید که اگر اولاً: به سوی رهبری نظام برگردند و در این فضا از خداوند طلب استغفار کنند و رهبری نظام نیز نسبت به آن‌ها ترحم نماید و از خدا برایشان طلب مغفرت نماید، آن‌ها برگشتِ خدا به خود را می‌یابند.

آیات مذکور نشان می‌دهد که جریان مذکور که گمان و باور دارند در مسیر دینداری قدم می‌زنند، ولی امیدشان به داوریِ طاغوت است، به‌کلّی از گردونه‌ی نظامی که مکتب وَحی به‌وجود آورده، بیرون نیستند هرچند که جریان نفاق و وسوسه‌های شیطانی در آن جریان فعّال است. لذا باید در مسیر رهنمودهای رهبری نظام طوری عمل کنیم تا با دست خود آن‌ها را از گردونه‌ی نظام بیرون نیندازیم، بلکه به همان طریقی که رهبریِ نظام الهی عمل می‌کنند امید برگشت آن‌ها را داشته باشیم. و از آن عجیب‌تر که ملاحظه می‌کنید در دو آیه می‌فرماید: «جاؤُكَ». یعنی اینان بالاخره چاره‌ای ندارند که به رهبری نظام برگردند. و این است که قبلاً در جواب کاربران محترم عرض شد؛ آینده، عظمت و قدرت رهبری چندین و چند برابر خواهد بود. موفق باشید  

19413
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد سوالی ذهنمان را درگیر کرده است. مقام معظم رهبری نظر منفی داشتند نسبت به ورود آقای احمد نژاد به عرصه انتخابات و از طرفی هم به ایشان گفتند که ورود نکنند، علت اینکه فرمودند ورود نکنند هم بخاطر ایحاد فضای دو قطبی ایی که در جامعه حاکم می شد بود. اما سوالم این است چرا جمنا با کنار رفتن آقای قلیباف به نفع آقای رییسی از عرصه انتخابات موافقت کرد؟ مگر رهبر نمی خواستن که فضای جامعه دو قطبی نشود؟ پس چرا جمنا مطابق با فرمایش رهبری عمل نکرد؟ و سوال دومم: در آمارهایی که در سایتهای خبر زده بودند حکایت از آن داشت که علمای قم بیشتر به آقای روحانی رای داده اند. این رای دادن به آقای روحانی آن هم از جانب علما و مراجع به چه معناست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شاید منظور مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» از دو قطبی‌بودنی که با آمدن آقای احمدی‌نژاد پیش می‌آمد، ایجاد فضای تکفیر یک جبهه در مقابل جبهه‌ی دیگر بود؛ شاهد این مطلب آن است که می‌بینیم رفقای انقلابی آقای احمدی نژاد، پس از عدم احراز صلاحیت ایشان به همان معنایی که اصلاح طلبان اساس شورای نگهبان را نفی می‌نمایند آن‌ها نیز در همان مسیر قدم گذاشتند. بنابر این باید توجه داشت که ما با این افراد مواجه‌هستیم که حتی با نهاد شورای نگهبان این‌چنین برخورد می‌کنند و اساسا بدون نظر به جایگاه شورا، به خاطر اختلاف نظر با آن‌ها حاضر‌اند بدترین تعابیر را در مورد اعضاء آن و یا اصل آن نهاد به کار برند. با توجه به این، شما قضاوت کنید که پس از حضور آقای احمدی نژاد در رقابت‌های انتخاباتی، این طیف که از جوانان انقلابی نیز هستند، با طیف‌های مقابل چه برخوردی می‌کردند؟ آیا غیر از تکفیر سیاسی چیز دیگری بود؟ آیا هر کسی که مقابل این جریان پا به صحنه‌ی رقابت می‌گذاست ـ‌حتی شخصی که نامزد «جمنا»یی باشد که تشکّلی از نیروهای سابقه دار انقلاب اسلامی هستند‌ـ تکفیر نمی‌شد؟ وقتی می‌بینیم بعضی از طرفداران آقای احمدی‌نژاد او را ولیّ الهی می‌پندارند و حقِ حیاتی برای طرف مقابل قائل نیستند با چه صحنه‌هایی در انتخابات روبرو می‌شدیم؟ آیا این دو قطبی، مثل دو قطبی‌های عادی معمول در انتخابات‌ها است؟

 2- با توجه به این‌که از سه استانی که رأی آقای رئیسی بالاتر از رأی آقای روحانی بوده است شهر قم می‌باشد، نمی‌توان گفت روحانیون به آقای روحانی رأی داده‌اند. موفق باشید 

19412
متن پرسش
سلام عليكم: آقاي طاهرزاده، بنده دو روز پيش خدمت شما، سؤالي ارسال كردم ولي متاسفانه پاسخي دريافت نكردم (spam إيميل رو هم چك كردم ولي ...) با تشكر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این صورت جواب داده شد:

باسمه تعالی: سلام علیکم: اجر زحمات شما مسلّم محفوظ خواهد ماند. عرایضی شب گذشته در همین رابطه مطرح شده است که جهت اطلاع به آدرس: http://lobolmizan.ir/sound/1173#5090 (فایل شماره 19 با عنوان «ضعف ایمان و پذیرش داوری جهان استکبار») که در سایت، بخش جلسات هفتگی، قسمت صوت جلسات هفتگی، بخش سوره نساء، فایل شماره 19 قرار گرفته است، رجوع فرمایید. در ضمن در این مورد خوب است به سؤال و جواب شماره‌ی 19384 رجوع فرمایید موفق باشید

19411
متن پرسش
سلام علیکم: شما در کتاب ادب خیال عقل و قلب به این اشاره کردید که یکی از ابعاد وجودی عقل است. در قرآن تعقل و تدبر وتفکر سفارش شده. ما با عقل می توانیم تعقل کنیم ولی تفکر و تدبر به نظر شما نیازمند ابعاد دیگری نیستند تا با آن ها این کار انجام شود؟ منظورم این است که به نظرم علاوه بر عقل فکر و تدبر نیز از ابعاد وجودی ما هستند.
متن پاسخ

سمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید و به همین جهت جناب شیخ شبستری می‌فرمایند:

تفکر، رفتن از باطل سوی حق

به‌جز اندر به دیدن، کلّ مطلق

که البته بحث آن مفصل است. به امید آن‌که «تفکر» به جامعه‌ی ما برگردد و آن با «وجود» ممکن است، زیرا تفکر، خانه‌ی «وجود» است. و این‌که در روایات داریم یک ساعت تفکر از 70 سال عبادت برتر است؛ بدان معنا است که انسان در افق خود متوجه‌ی حقیقتی باشد که در حال گشودگی است و در راستای به فعلیت‌آوردنِ آن گشودگی، جایگاه عبادت و مطالعه و تدبّر روشن می‌شود. به این معنا که انسان به دنبال گمشده‌ی خویش عبادت می‌کند و یا مطالعه می‌نماید و یا در آیات و روایات تدبّر می‌کند تا آن‌ها متذکر آن گمشده برای او باشد. و در همین رابطه است که گفته شده است «پرسش‌گری موجب تفکر می‌شود». موفق باشید

19410
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: یک فضای نا امیدی کل جامعه و بخصوص جوانان را دربرگرفته است و این دعواهای سیاسی و کمکش های میان سیاست مداران و شرایط اقتصادی موجود همه را سر خورده کرده است، عده ایی از ریش سفیدان به جوانان گوشزد می کنند که دیگر این مملکت مملکت نمی شود و به زودی سقوط خواهد کرد اصولگرایان و مخالفان دولت منتخب دائما خطر حمله ی آمریکا بوسلیه ی عربستان را پیش می کشند برادران مذهبی من اکثرا نسبت به این نظام اسلامی و اینکه این مملکت بتواند راهگشای معیشت و زندگی آنها باشد نا امیدند و معمولا گفته می شود که اگر رفاه و اقتدار اقتصادی و اتصال به اقتصاد جهانی و تعامل با دنیا و آزادی های غیر دینی مقصود و هدف سیاست گذاران فعلی این کشور است که رژیم پهلوی از لحاظ اقتصادی بسیار بهتر از یک عده آخوند از سیاست بی خبر کارایی داشت پس چرا باید انقلاب می کردیم آیا این انقلاب و سرنگونی نظام پادشاهی ایران یک اشتباه ناشی از شکم سیری مردم نبوده است؟ ما که داشتیم زندگیمان را می کردیم چرا به یکباره در ورطه ی بلا و سختی خود را گرفتار ساخته ایم؟ استاد عزیز بنده از شاگردان پامنبری شما هستم و کتاب های شما را مانند جایگاه رزق مطالعه نموده و همچنین سخنرانی های شما را هم راجع به انقلاب اسلامی گوش کرده و با منطق اینها آشنایم اما عمق جانم به دنبال پاسخ دیگری است که از سردرگمی و ناامیدی نجات یابم خواهمشندم کور سوی امیدی از جنس زمان حال نشان دهید که بنابر چه استدلالی کشور ما و نظام جمهوری اسلامی سقوط ناپذیر و شکست ناپذیر است و چه امیدی برای اشتغال تحصیل کردگان وجود دارد؟ اینکه آیا در این آسمان سیاه ستاره ایی برای ما می درخشد یا اینکه باید در انتظار ظهور مصلح کل بپوسیم و از این بعد و یا مطابق گفته ی حضرت امام در صورت سقوط نهضت انقلاب اسلامی دیگر روی خوش زندگی را نخواهیم دید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جلسه‌ی شنبه به کمک نور قرآن شد که آدرس آن در جواب سؤال شماره‌ی 19368 آمده و خوب است به آن بحث رجوع فرمایید. مطمئن باشید انقلاب اسلامی عالَمی را در مقابل بشر امروز گشوده است که امکان عبور از آن و برگشت به فرهنگ مدرنیته محال است می‌ماند که هنوز مردم ما گمان می‌کنند می‌توانند بین فرهنگ مدرنیته که جوابگوی امیال نفسانیِ انسان است؛ و انقلاب اسلامی که راهِ رجوع به عالَم معنا را در زندگی باز کرده، جمع کنند. البته چیزی نمی‌گذرد که روشن می‌شود این دو قابل جمع نیست و در این تاریخ، بشریت وقتی در زندگی خود در سلامت و صلاح خواهد بود که با جدّیت تمام در مسیری گام نهد که انقلاب اسلامی برای او گشوده است تا دنیای او از آخرت او جدا نشود و آخرت او قربانیِ دنیای او نگردد. لذا است که واژه‌ی «صبر» در قرآن بر راهی که اسلام و امروز از طریق انقلاب اسلامی برای بشر گشوده شده است، توصیه می‌شود. موفق باشید   

19407
متن پرسش
سلام علیکم: در خصدص سوال 19401" «یکی از ائمه را در جلوی خودت قرار بده» را می شود بیشتر توضیح دهید؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مفصل این موضوع در کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» آمده است و سؤال‌کننده‌ی محترم بر مبنای مطالب آن کتاب سؤال کرده است. موفق باشید

19405
متن پرسش
استاد نازنینم سلام: خدا قوت همانطور که مستحضرید مدرنیته قدرت فکری، روحی بشر را منفعل نموده. بشر امروز در هر امری تابع افکار عمومی، رسانه ها و.‌. است و نمی تواند عقل اش را بکار ببندد. در این وضع منفعلانه حقیر دوست ندارم کاری را انتخاب کنم که در آن از قدرت فکری ام استفاده نشود. امروزه ادارات بگونه ای طراحی شده اند که کارمند را چون برده بکار می بندند. این معضل حتی به معیشت و مسائل روحی ام لطمه وارد کرده لکن عذاب کار به این صورت برایم بیشتر است. البته حقیر نظریه پردازی می کنم و توانایی مدیریت چند موضوع را دارم. لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تصحیح در هر حال شناختن روح مدرنیته و خودآگاهی نسبت به عقل تکنیکی موجب می‌شود تا بتوانیم آن را در جهت اهداف خود تصرف کنیم. مثل کاری که شهید آوینی جهت اهداف انقلاب اسلامی در دوربین فیلمبرداری تصرف کرد و آن را به سوی جهت خاصی سوق داد. به نظر بنده جناب آقای دکتر رضا داوری در همین رابطه کتاب «خرد سیاسی در زمان توسعه‌نیافتگی» را تألیف نمودند و بنده در راستای چنین هدفی در حال شرح‌دادن آن کتاب هستم. موفق باشید  

19403
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت شما عزیز دل: حقیر چند سال بود که گمشده ای داشتم که حقیقت بود بارقه ای باعث شد که تا حدودی دریافت کنم و احساسی باعث شد که سراغ کتاب فصوص بروم با اینکه هیچ بنیه ای علمی در مسایل این کتاب نداشتم اما وقتی می خواندم کانه مطالبش را می فهمیدم و با وجودم و ادراکاتم هم سنخ بود با اینکه نه اهل عبادات شاقه بودم و نه اهل ریاضات مرسومه اما اکنون تمام موجودات را عین آن حقیقت لا یتناهی می بینم و به قدر معلومش ایمان دارم و هرچه پیش می روم تحیر اندر تحیر است حضرت شما چه تشریح می فرمایید. قبلا از سعه صدر شما کمال تشکر را دارم و چه بگویم جز لا هو الا هو.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح‌هایی مثل شرح «بابا رکنا» از فصوص الحکم که اخیراً به بازار آمده و شرح «خوارزمی» می‌تواند در این امر کمک‌کار باشد. به نظر بنده سیر مطالعاتی در سایت به عنوان مقدمه کمک می‌کند. موفق باشید

19402
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: لطفا نظر خود را راجع به متن زیر اعلام بفرمایید (چرا که اکثرا همگی بعد از دولت آقای احمدی نژاد از ناپختگی ها و خطایای جریان اصولگرا خسته و دلخورده ایم): عبور از اصولگرایی اولین قدم پیروزی در مورد انتخابات اخیر بازار تحلیل داغ است و هر کس نظرش را می گوید. جریان مدعی اصولگرا این بار جلیلی ای نبود که بخواهند به جرم وحدت شکنی شکست را به گردن او بیاندازند. این بار هیچ بهانه ای نداشتند هر چه می خواستند در این انتخابات برایشان فراهم بود از وحدت گرفته تا امکانات تا دولتی ضعیف و ناکارآمد و مردمی ناراضی از رکود و بیکاری. اما توانایی گل خالی هم نداشتند. پس به ناچار بخشی از جریان همیشه مدعی که شکست خود را با حرفهای نظیر تغییر ذایقه مردم و خلایق هرچه لایق و ... لاپوشانی می کند. البته از جریانی که در تحلیل ها و محاسباتش «مردم را از دست رفته» می بیند انتظاری بیش از این نمی رود. اما در این میان جریان خوش فکر انقلابی در تحلیلهایش و ارائه راه حل برای برون رفت از وضعیت فعلی به نکات درستی مثل لزوم ارتباط گیری با مردم، خدمت رسانی، تقویت بعد فرهنگی و احتماعی اشاره می کند. به نطر می رسد اگر این راهکارها با اقدامی لازم همراه نشود ابتر خواهد بود و آن چیزی نیست جز لزوم مرزبندی جدی و شفاف با بزرگان اصولگرایی فعلی. در واقع جریان انقلابی باید هرچه سریعتر خود را از سایه اصولگرایی بیرون بکشد. تا کی باید انقلاب و جریان انقلابی هزینه قبیله گرایی سیاسی اصولگرایان را پرداخت کند؟ تا کی قرار است اصولگرایان از جیب انقلاب برای اهداف سیاسی خود هزینه کنند و خود را به دروغ نماینده انقلاب جابزند؟ اگر این اتفاق نیافتد و جریان انقلابی مرزبندی خود با اصولگرایان را شفاف نکند هر چه اندوخته و اعتبار از کار جهادی ارتباط مردمی و خدمت رسانی و فعالیتهای اجتماعی کسب کند باز هم در آینده اصولگریان به لطایف الحیلی همه آن اندوخته ها را برای مطامع سیاسی خود هزینه خواهد کرد. پس برای انقلابی جوان اولین قدم و شرط اثرگذاری دیگر اقدامات مرزبندی و عبور از جریان اصولگرایی فعلی است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که اصول‌گرایی در بعضی موارد حالت حزبی به خود گرفته‌اند، حرف خوبی است. ولی به نظر می‌رسد بهتر آن است که اصول‌گرایی با هویت جدیدی به صحنه آید زیرا گذشته‌ی اصول‌گرایی همواره با تعهد و دیانت و انقلابی بودن همراه بوده است. و از این جهت شاید تحلیل آقای محبیان در امر بازخوانیِ اصول‌گرایی نسبت به ادامه‌ی خود حرف درستی باشد. موفق باشید ایشان می‌فرمایند: امير محبيان، روزنامه‌نگار اصولگرا، تحليلگر سياسي و استاد فلسفه غرب، اصولا نخستين فردي است كه رسانه‌ها براي شنيدن تحليل‌هايش از اوضاع اصولگرايي به سراغش مي‌روند. يك روز بعد از انتخابات رياست‌جمهوري دوازدهم، «شرق» هم با او درباره «مسئله اصولگرايي» عطف به انتخابات اخير، گفت‌وگو كرده است.

‌سؤال: شما چند روز مانده به انتخابات کاملا سکوت و از تحلیل خودداری کردید، چرا؟

سكوت من در چند روز قبل از انتخابات و عدم اعلام صريح نظرات به دليل فضاي احساسي غالب بر اصولگرايان بود كه عملا امكان نقد عقلاني را از ميان برده بود. دوستان به‌هيچ‌وجه آمادگي شنيدن نقد را نداشته و جز تأييد نمي‌طلبيدند و اين براي من امكان نداشت. در فضاي غيرعام، ديدگاه‌هاي خود را در مورد رفتار و ادبيات غلط به افراد منشأ اثر مي‌گفتم و نتيجه حاضر را پيش‌بيني و تذكر مي‌دادم. در مصاحبه‌هاي عمومي هم گفته بودم اگر اصولگرايان بتوانند بدون هراساندن افكار عمومي از خود به دور دوم راه يابند، احتمال پيروزي دارند؛ به‌ويژه با قاليباف، ولي تمام مسيرها معكوس پيموده شد.

‌سؤال: آیا می‌توان گفت انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم به‌نوعی سرنوشت اصولگرایی را هم تغییر داده یا خواهد داد؟ اصولا این انتخابات روی جریان اصولگرایی چه اثری خواهد گذاشت؟

امیدوارم چنین اتفاقی بیفتد. جریان اصولگرایی دارای ریشه‌های قدرتمند اجتماعی است، اما مدت‌هاست به دليل خودداری از بازنگری در مبانی و حتی راهبردها و تاکتیک‌ها و به‌ویژه ادبیات ارتباط با افکار عمومی به حاشیه کشیده شده است و حتی در زمانی که قدرت را در دوران احمدی‌نژاد به دست آورد، به دلیل ضعف تشکیلاتی و ارتباطی، رئيس‌جمهوري را از دست داد. بر این باور هستم که زمان آن رسیده که اصولگرایی به تذکری که سال‌هاست داده می‌شود، توجه کرده و به بازتعریف جایگاه خود و همچنین باورها و اصول بپردازد. اصولگرایی دارای مبانی و پرنسیپ‌های ارزشمندی است که با دین پیوند خورده؛ اما اکنون می‌بینیم پوپولیسم و قدرت‌گرایی این اصول را از متن به حاشیه رانده است. اصولگرایان با همه سازوبرگ و برنامه‌ریزی و ائتلاف و جبهه‌سازی و حمایت‌های کامل از نامزد موردنظر خود نتوانستند نتیجه لازم را به دست آورده و پیروز انتخابات شوند. قطعا دلایل آن مختلف است.  بخشی از آن به بحران هویت برمی‌گردد. اصولگرایان دچار اغتشاش هویتی شده‌اند؛ اصولگرایی نباید با افراد تعریف شود؛ افراد باید نسبت خود را با اصولگرایی تعریف کنند. نمونه روشن آن هم به‌حاشیه‌رفتن نهادهای مهم اصولگرایی نظیر جامعتین است. جامعتین از پیشگامی در جریان اصولگرا کاملا به دنباله‌روی افتاده است؛ این خطرناک است و باعث کاسته‌شدن از وزن ارزشی و اعتقادی اصولگرایان و پرشدن این خلأ با قدرت‌گرایی و فرصت‌طلبی و پوپولیسم می‌شود. از طرف دیگر؛ این اغتشاش هویتی به اغتشاش و تناقض رفتاری انجامیده است. توسل به خوانندگان زیرزمینی شاید برای اصلاح‌طلبان زیاد خلاف تعریفشان از قدرت نباشد، ولی برای اصولگرایی فاجعه است. برای اصولگرا کسب رأی به هر قیمتی ارزش ندارد. اصولگرایان از طرف دیگر قدرت نرم خود را که در ارزش‌های فرهنگی و دینی نهفته به فراموشی سپرده و به ساختارهای قدرت و رانت‌های سیاسی چسبیده‌اند. ما باید بدانیم که قدرت نرم دینی ١٤٠٠ سال سابقه مثبت و ریشه در جامعه دارد؛ نباید این ارزش‌ها را کنار بگذاریم و برای قدرت به بازی‌های پوچ اتکا به سلبریتی‌ها بپردازیم. از سوی دیگر؛ مشکل ادبیات ارتباطی اصولگرایان هم مهم است. اصولگرایان باید مظهر عقلانیت، صداقت و پاکدستی توصیه‌شده در دین باشند؛ نه مظهر خشم و نفرت و بی‌نظمی و حذف رقیب به هر قیمت یا کسب قدرت به هر قیمت.

‌سؤال: اگر قرار به يك دسته‌بندی از اشتباهات اصولگرايان  در اين انتخابات باشد، اين دسته‌بندي از نظر شما چيست؟

١. تلاش ناموفق براي آشناسازي جامعه با چهره ناآشناي حجت‌الاسلام رئيسي در مدت‌ كوتاه.

  ٢. جابه‌جايي ناموفق چهره نام‌آشناي قاليباف با چهره كم‌آشناي رئيسي

 ٣. ورود قاليباف از مسير غلط به صحنه انتخابات. قاليباف در بستر گفتمان كارآمدي و با اتخاذ موضع نقد منطقي و غيرتخريبگر مي‌توانست از شكل‌گيري دوقطبي احساسي بكاهد و عملا درصد رأي احساسي مبتني‌بر ترس از رقيب به روحاني را كاهش دهد

 ٤. در اين رقابت از قاليباف چهره‌اي كينه‌جو و مهاجم كه روي شكاف ٩٦-٤ درصد مي‌كوشيد خود را سمبل محرومان نشان دهد، ولي فاقد پتانسيل آن بود، به نمايش درآمد درحالي‌كه قاليباف ظرفيت رقابت در گفتمان كارآمدي با تصوير يك مدير واقع‌گرا، منصف و كارآمد را داشت كه به‌ويژه طبقات متوسط قادر بودند به او تكيه كنند. اساسا دليل تقدم رئيسي بر قاليباف برخورد متين او بود، پس متانت برگ برنده بود، نه جنجال‌گري و تهاجم منفي! قاليباف فرصتي طلايي براي موفقيت و حتي پيروزي را به دليل برخورد احساسي و نيز راهبرد غلط انتخاباتي كه محصول مشاوره افراد نامسلط به سياست بود، از دست داد. ما نبايد سرمايه‌هاي مديريتي خود را به اين راحتي بسوزانيم. 

٥. باز هم فقدان برنامه به اصولگرايان ضربه زد؛ هميشه خلأ برنامه را شعار پر مي‌كند. مردم احساس كردند دست اصولگرايان براي حل معضلات خالي است؛ هرچند دغدغه‌هاي آنها در بيان معضل طبقات محروم درست است

 ٦. افتادن در چرخه شعارهاي سوسياليستي- پوپوليستي بدون ارائه برنامه دقيق، درحالي‌كه سابقه جريان اصولگرا در واقع باور به اقتصاد باز در بستر ارزش‌هاي اسلامي بود؛ نشان مي‌دهد لنگر تئوريك اصولگرايان ديگر آنها را به ارزشي خاص متصل نكرده و ميل به پيروزي آنها را به سوي پوپوليسم كور مي‌راند. اين در حالي است كه قوي‌ترين پيش‌رانه‌هاي نظري؛ يعني جامعتين، در كنار اصولگرايان بوده ولي سال‌هاست كارخانه موتور تئوريك آنها خاموش است.  نقاط اتصال اصولگرايان به ارزش‌هاي ديني كه رفتار سياسي برون داد آن است، بايد بازبيني شود. بعضي از رفتارها در انتخابات نشانگر ضعف در همين نقطه است. روحانيت بايد شجاعانه به عنوان بازرس همين اشكالات در جهت تطبيق رفتار با آموزه‌هاي دين وارد صحنه شوند. نبايد بحران اخلاقي در جريان دين‌گراي اصولگرا به وجود آيد.

‌سؤال:  اتفاقات روزهای اخیر در اردوگاه اصولگرایی مانند دیدار آقاي رئيسي با امیرحسین تتلو را در شکست اصولگرایی چقدر مؤثر می‌دانید؟ برخی معتقدند این دیدار با مشاوره نزدیکان احمدی‌نژاد در ستاد آقای رئیسی رقم خورد. تا چه اندازه با این تحلیل موافق‌اید و اصلا این اتفاق را که از منظر بیرونی بسیار عجیب به نظر می‌رسید چقدر در نتیجه کار به ضرر آقای رئیسی مؤثر می‌دانید؟ برخی معتقدند که جریان اصولگرایی به هوای جذب رأی هواداران چند‌میلیونی این خواننده بود که به سراغش رفت. آیا جریان اصولگرایی تا این اندازه به بحران و بن‌بست رسیده است؟

من درباره زندگی شخصی فرد نام‌برده قضاوتی نمی‌کنم؛ چنین حقی هم برای خودم قائل نیستم؛ اما این دیدار نشانه بدی بود. ما اصولگرایان مدعی هستیم قدرت برای ما ارزش درجه دو را دارد و اهمیت نخست متعلق به ارزش‌های دینی است. این که ما تصور کنیم هر کاری ما انجام می‌دهیم، همان دین است، غلط است. ما باید خودمان را با ارزش‌های دینی تطبیق دهیم. قدرت نباید آن‌قدر اهمیت یابد که هر کاری مجاز شود. این دیدار نشانه‌ای از غلبه پوپولیسم و قدرت‌گرایی است. افول ما تا این حد بوده است که از شاخص‌هایی مانند مراجع و علمای بزرگ دین به رپرهای زیرزمینی رسیده‌ایم؟ هر توجیهی شود، بی‌معناست. من مخالف آن نیستم که افراد توبه کرده و بازگردند؛ اشکالی ندارد ولی بسیار زشت است که به طمع رأی چنین کنیم؛ این کار فقط حرکتی غلط نبود، فاجعه بود. علامتی از یک انحراف در رویکرد سیاسی تحت نام اصولگرایی بود؛ آن‌هم از سوی عالمی که پدر همسر او نگاهی سخت‌گیرانه در این زمينه دارد. من رفتار شخصی آقای رئیسی را در مناظرات متین و محترمانه دیدم و اگر کسانی چنین مشورتی داده‌اند، حتما باید در باورهای اصولگرایانه آنها شک کرد.

‌سؤال: چه تحلیلی باعث می‌شود مثلا آقای مقصودلو معروف به تتلو به عنوان حامی آقای رئیسی با ایشان دیدار کند و برجسته شود؟ این توصیه و مشاوره از جانب چه جریان یا افرادی بوده، خبر دارید؟ من واقعا اطلاعی ندارم؛ اما با سردرگمی دوستانمان در توجیه این عمل مواجه بودم. در برخورد عادی، من مخالف آن نیستم که همه اقشار به نحوی رابطه‌ای را با اصولگرایی تعریف کنند؛ بالاخره همه شهروند این کشور هستند؛ ولی در فضایی که شبهه طمع رأی وجود دارد، این عمل توجیه‌پذیر نبود. زمانی بزرگی از اصلاحات، گفت که نقیصه اصلاح‌طلبی این است که دموکراسی و آزادی‌خواهی را با سفره مردم نتوانسته گره بزند. به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان تا حد زیادی توانسته‌اند این نقیصه خود را برطرف کنند و شاهد آن هم انتخابات اخیر است که شعارهای منتهی به توزیع پول و یارانه، خریداری پیدا نمی‌کند. در مقابل شما معتقد بوده‌اید (به اشتباه یا درست) چهره‌ای که از اصولگرایان تبیین شده، آنها را ضد آزادی‌خواهی تصویر کرده است. آیا به نظر شما همین تصویر، بالاخره پاشنه‌آشیل آنها نشد؟ آیا اصولگرایان قربانی این نگاه نشده‌اند؟ یعنی اصلاح‌طلبی سعی کرد نقیصه‌ی خود را جبران کند؛ اما اصولگرایی نتوانست یا نخواست؟

 خیر! اصلاح‌طلبی هنوز نتوانسته است با طبقات مستضعف پیوند بیابد. این ضعف هنوز پابرجاست. اگرمردم به شعارهای پوپولیستی افزایش نامعقول یارانه «نه»گفتند، به دليل ارتباط اصلاح‌طلبان با طبقات مستضعف نیست؛ به دليل سطح بالای آگاهی توده‌هاست که نمی‌توان آنها را با این شعارها به سوی خود کشید. نقطه ضعف اصولگرایان؛ یعنی ضعف ارتباطی با طبقات متوسط یا بخشی از نخبگان دانشگاهی و اتخاذ یا طراحی ادبیات نوگرا هنوز پابرجاست و حتما باید بازنگری شود.

‌سؤال: کنارکشیدن آقای قالیباف را تا چه اندازه در شکست اصولگرایان مهم می‌دانید؟ گفته بودید اگر کار به دور دوم بکشد، شانس اصولگرایان بیشتر است. گویا خود آنها هم این را می‌دانستند؛ اما چه شد که این اتفاق نیفتاد. چه تحلیلی باعث کنارکشیدن آقای قالیباف شد؟ آیا ایشان واقعا رأی نداشت؟ آیا تصور این بود که آراي ایشان به سبد اصولگرایان ریخته می‌شود؟ درحالی‌که معلوم بود همه‌ی سبد رأی ایشان، پایگاه اصولگرایی ندارد.

آقای قالیباف با وجود داشتن بهترین فرصت، متأسفانه عملیات انتحاری کرد . براین باور بودم که قالیباف در بستر گفتمان کارآمدی و با اتخاذ ادبیات وزین و محترمانه و البته نقد علمی قدرتمند با اتکا به تجربه مدیریتی خود قادر بود از ایجاد فضای دوقطبی رادیکال جلوگیری کند؛ در این صورت انتخابات به دور دوم می‌رفت و قالیباف با وحدت قهری پیش‌آمده در اصولگرایی قادر بود حداقل ٤٠ درصد احتمال برد داشته باشد. اما قالیباف – به دلیلی که نمی‌دانم- با سر وارد انتخابات شد؛ ادبیاتی نامتناسب با شخصیتش و تکیه‌کلام‌هایی سوسیالیستی- پوپولیستی برگزید؛ تمام ظرفیت مثبت قالیباف در یک بازی دو سر باخت سوخت.   قاليباف عمليات انتحاري كرد:  قالیباف حیف شد ولی کسی جز خود او را نمی‌توان سرزنش کرد. قالیباف رأی نخست را در میان اصولگرایان داشت ولی باید تحلیل می‌کرد که از زمان درگیری رادیکال در مناظره‌ها جز ریزش رأی چه سودی یافت؟ چرا این روند را ادامه داد؟ همین‌جاست که ما ارزش مشاوران هوشمند سیاسی و فضاشناس را می‌فهمیم.

‌سؤال: اصولا آیا آقای رئیسی گزینه خوبی برای جریان اصولگرایی در انتخابات دوازدهم بود؟

ابتدا به نظر نمی‌رسید که ایشان به‌دلیل فقدان سابقه اجرائی و سیاسی مؤثر، پتانسیل ورود قوی به صحنه سیاسی را داشته باشد؛ اما حتی فراتر از انتظار خود من ایشان خوب عمل کرد، ولی نباید فراموش کرد که هر کاندیدایی ابتدا باید معروف شود و سپس محبوب شود. قالیباف معروف بود ولی رئيسي معروف نبود؛ اما ظرفیت‌های خوبی هم داشت ازجمله توانست بخشی از آرایی را که به حساب قالیباف نمی‌رفت؛ جذب کند. رفتار سیاسی او هم در مناظره‌های انتخاباتی متین بود. به‌هرحال اکنون ما یک ظرفیت جدید داریم که می‌تواند در فضای اصولگرایی فعالیت مؤثر داشته باشد.

‌سؤال: آیا این شکست باعث نمی‌شود که اصولگرایی دوباره به احمدی‌نژاد روی آورند؟ برخی معتقدند که این شکست این تصور را که تنها ناجی اصولگرایان خود احمدی‌نژاد است یا بود تقویت کرده است.

آقای احمدی‌نژاد طرفداران خاص خود را دارد و انتخاب روحانی لزوما به معنای تغییر موازنه به سود دکتر احمدی‌نژاد نخواهد بود.
‌برخی هم معتقدند که علت شکست اصولگرایان نه تتلو، نه قالیباف و نه عملکرد رئیسی بلکه بالارفتن آگاهی مردم به وسيله شبکه‌های اجتماعی بود و اینکه مردم بیش از نان، خواهان آرامش و امنیت و آزادی‌اند و با رأی خود گفته‌اند که حتی نانشان هم در گرو امنیت و آزادی است. شبــکه‌های اجتــماعی بسـتر فعالیت اصولگرایان و اصلاح‌طلبان به‌صورت توأمان بود؛ اتفاقا اصولگرایان از رسانه‌های مجازی بسیار خوب استفاده کردند. اینکه مردم آگاهانه و منطبق بر منافع کلان عمل می‌کنند درست است؛ اما تأکید می‌کنم آقای روحانی به ‌دلیل استراتژی غلط اصولگرایان در انتخابات پیروز شد و نه به ‌دلیل عملکرد خوب اقتصادی خود.

‌سؤال: به نظر شما واکنش اصولگرایان در قبال پیروزی حسن روحانی چه خواهد بود؟

اصولگرايان اكنون بدنه قدرتمند و منسجمي را در اختيار دارند كه بايد با حفظ موضع انتقادي به دولت كمك كنند كه در حل مشكلات اقتصادي كشور با قدرت حركت كند. اصولگرايان و كانديداهاي آنان بايد اولين كساني باشند كه به رئيس‌جمهور منتخب تبريك بگويند و براي او آرزوي موفقيت كنند و در همين حال برنامه‌هاي پيشنهادي خود براي حل معضلات را در اختيار رئيس‌جمهور قرار دهند تا او در صورت نياز از آن استفاده كند.

‌سؤال: شما يك آسيب‌شناسي از وضعيت اصولگرايي ارائه كرديد. در دوران دوم روحانی، به نظر شما اصولگرایان باید برای بازسازي‌اي كه پیشنهاد شماست چه کاری انجام دهند؟

«جمنا» با وجود انتقاداتي كه به آن دارم؛ حركت خوبي بوده و بخشي از رشد رأي اصولگرايان محصول آن بود. بايد با تجربيات به‌دست‌آمده مجلس اعلي يا كنگره اصولگرايي تشكيل شود و حتي اصولگرايان كابينه سايه را تشكيل داده و به دولت از طريق نقد منطقي و عالمانه و فشار افكار عمومي در جهت تحقق مطالبات مردم كمك كنند.

‌سؤال: اصولگرایان انتقاداتي هم به روحانی داشتند و دارند. به نظر شما آيا روحاني مسئوليتي در قبال اين انتقادات دارد؟

به نظر من بخش عمده‌ی ايرادات و انتقادات مطرح‌شده اصولگرايان به دولت روحاني وارد بوده و هست و روحاني بايد آنها را برطرف كند.  پيري و كندي كابينه، مردم‌گرانبودنِ كابينه، كمبود سياست‌هاي رفع معضلات حاد طبقات مستضعف، رابطه‌ی ضعيف كابينه و رئيس دولت با افكار عمومي، موضع غلط تهاجمي و اتخاذ ادبيات خشن با منتقدان، فقدان كاركرد مناسب منطبق با سياست اقتصاد مقاومتي، ضعف در كنترل ركود اقتصادي، ضعف در حل معضل بيكاري؛ همه‌ی اينها ايرادات درستي بود كه فقط افكار عمومي قانع نشدند كه اصولگرايان برنامه يا كفايت لازم براي حل آن دارند، والا همه‌ی انتقادات از نظر من به دولت وارد است. دولت بايد با رويكرد انقلابي (نه كند و بوروكراتيك) اين مشكلات را برطرف كند. اصولگرايان پس از انتخابات نبايد منفعلانه كنار بنشينند؛ آنها بايد با پايش رفتار دولت، عمل دولت را در مسير خواست و مطالبات ملي قرار دهند. اين رفتار سازنده‌اي خواهد بود. والسلام

19401
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله: استاد جان در برخی سخنرانیها و کتب به حدیثی از امام صادق علیه السلام اشاره نموده اید که در موقع نماز ائمه را مد نظر قرار بدید استاد جان سوالم این است که آیا به متن این حدیث دسترسی دارید؟ می خواستم با نظر به متن حدیث از نورش بهره بگیرم. دوم اینکه استاد منظور امام صادق علیه السلام این است که توسل به ائمه برای نماز کنیم؟ متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «وَ انْوِ عِنْدَ افْتِتَاحِ الصَّلَاةِ ذِكْرَ اللَّهِ وَ ذِكْرَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ اجْعَلْ وَاحِداً مِنَ الْأَئِمَّةِ نَصْبَ عَيْنَيْك‏»[1]  هنگام شروع نماز در ضمیر خود یاد خدا و یاد رسول خدا را پیش آور و سپس یکی از ائمه را در جلوی خود قرار ده. موفق باشید 


[1] - الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام، ص: 105

19400
متن پرسش
سلام استاد: دو تا سوال خواهشا به همش جواب بفرمایید، تشکر. ۱. فرمودین نفس ناطقه به جهت جنبه مثال مقام عالی و دانی وجود رو پیوند زد، جنبه مثالی منظورتون چیه؟ ۲. در طول مباحثتون همیشه یه جاهایی بی این نکته اشاره می کنید که فلان کار رو بدون واسطه ملائکه انجام میده، از قبض روح الی کارهای دیگه، این به جهت اینه که شدت وجودی اون فرد حتی از ملائکه بالاتر رفته؟ اگه بله چرا حتی بعضی از ائمه و انبیا رو خود عزراییل قبض روح کرده ولی شما فرمودین بعضیا خود خدا میاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- جنبه‌ی مثالی نفس ناطقه مرتبه‌ای است از مراتب آن بین عالم عقل و عالم ماده 2- همیشه دو وجه در میان است، وجه ارتباط خدا با مخلوق که بی‌واسطه است و حضرت حق می‌فرمایند: «إنّی قریب». و وجه رجوع مخلوق به خداوند که عموماً با واسطه انجام می‌شود مگر در مقام معراجی محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله». در این مورد خوب است به کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» رجوع فرمایید. موفق باشید    

19399
متن پرسش
سلام استاد: سلامت بدن اولیا بعد از مرگ، مربوط به کدام تعلقه، تغلق تدبیری یا خاطره‌ای؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون گرفتار گناهان نیستند می‌توانند تدبیر بدن را در حدّ دفع باکتری‌ها ادامه دهند. موفق باشید

19398
متن پرسش
سلام استاد: در مورد موضوع روح این رو فهمیدم، اگه اشتباهه یا توضیح اضافی لازم داره بفرمایید: روح مقام کلی و فنای همه انسان‌هاست حتی ائمه و انبیا (ع)، ولی پرتوهای این روح شده انسان با شدت و ضعف های خاص، از ائمه با شدت بالا تا بقیه با شدت پایین. حال یه سوال دارم که آیا روح که مقام کلی هست، پس در مفهوم یک تقدمی نسبت به مقام‌های جزیی حتی ائمه داره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اشکال ندارد این‌طور بگوییم. ولی شاید بتوان گفت از جهتی حقیقت ائمه که همان حقیقت پیامبر است که اولین مخلوق می‌باشد، همان روح باشد. موفق باشید

19397
متن پرسش
سلام استاد عزیز: سئوالی مهم 1. استاد شخصیت آقای روحانی را چه جوری می بینید، عده ای ایشان را به معاویه تشبیه می کنند به خاطر ادبیات به شدت مزورانه، استاد بنده گیج شدم واقعا! نمیدونم حرف بچه حزب الهی را باور کنم یا حرف آقای روحانی را! آقای روحانی امروز در نشست خبری فرمودند که ما برای تست موشک از کسی اجازه نمی گیریم در حالی که دوستان متدین ما می فرمایند این مسئله در دولت قبل تقلیل یافته! استاد این آقای روحانی کیست واقعا!؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جلسه‌ی تفسیر روز شنبه شد که به نظرم می‌توانید در آن‌جا جواب خود را بگیرید. آدرس جلسه را در جواب سؤال شماره‌ی 19368 می‌توانید دنبال کنید.موفق باشید

19396
متن پرسش
سلام علیکم: استاد گرانقدر آقای روحانی گفتن که رهبر سند بیست سی رو اشتباه متوجه شدن. گزارش غلط بهشون داده شده. در چهاچوب نظام اجرا میشه. من واقعا نگران شدم. با این همه مخالفت رهبری ایشون بازم اصرار دارن. ظاهرا هم همه خوابیدن! چه کنیم؟ خیلی نگرانی داریم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور نیست، جناب آقای ازغدی و دکتر کچوئیان که هر دو از اعضای شورای انقلاب فرهنگی هستند روشن نمودند قضیه طور دیگری است و احتمالاً روزهای آینده این موضوع بیشتر روشن می‌شود. موفق باشید

19395
متن پرسش
سلام علیکم استاد: بنده در گروهی در شبکه مجازی فعالیت دارم که اکثرا ضد انقلاب هستند و یکسره توهین می کنند. اخیرا در مورد انتخابات بحث هایی کردیم و من هم تا حدی جوابشان را دادم. ولی در آخر سوالی کردند که نتوانستم با مبانی خودشان خوب جوابشان را بدهم. سوال: آیا دموکراسی و انتخابات در اسلام جایگاهی دارد و اساسا آن را تایید می کند؟ (چون اصل آن غربی است و دموکراسی به این معنا عملا فایده ای ندارد و فقط شعاری توخالی است. اگر اشتباه می گویم مرا توجیه کنید.) سوال بعد: اگر انتخابات و شرکت در آن امری مستحب است (به نظر خودشان) چطور نظارت بر آن توسط شورای نگهبان امری بایدیست؟ آیا درست است بگوییم دین ما چنین اقتضائاتی دارد؟ آیا این کار دموکراسی را بهم نمی زند؟ به قول دوستمان این کار انتخاب را نه که محدود بلکه از ریشه می خشکاند. سوال بعد: آیا فرقی بین دموکراسی و مردم سالاری دینی وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابن ‏اثير نقل مى‏ كند كه بعد از قتل عثمان، در روز بيعت با على (ع) كه روز جمعه بود، مردم در مسجد حاضر شدند و على (ع) بالاى منبر رفت و فرمود: «ايُّهَا النّاس! انَّ هَذَا امْرُكُمْ لَيْسَ لِاحَدٍ فِيهِ حَقٌّ الّا مَنْ امَرْتُمْ وَ قَدِ افْتَرَقْنَا بِالْأَمْسِ عَلَي امْرٍ وَ كُنْتُ كَارِهاً لِأَمْرِكُمْ فَأَبِيتُمْ الّا انْ اكُونَ عَلَيْكُمْ، الّا وَ انَّهُ لَيْسَ لِي دُونَكُمْ الّا مَفَاتِيحُ مَا لَكُمْ وَ لَيْسَ لِي انْ آخِذٌ دِرْهَماً دُونَكُمْ»؛[1] اى مردم، حكومت‏ از آن‏ شماست، هيچ كس را در آن حقّى نيست مگر كسى كه شما او را به حكومت تعيين كنيد، ما هم ديروز در حالى از يكديگر جدا شديم كه من از قبول حكومت شما كراهت داشتم، مگر آن كه بر شما مسئول باشم، بدانيد كه هيچ چيز به من اختصاص پيدا نمى‏ كند، مگر همين كه كليدهاى اموال شما را در دست دارم و يك درهم بيشتر از شما نمى ‏توانم بردارم. مقام معظم رهبرى «حفظه‏الله» در سخنانشان بابى را باز كردند مبنى بر اين‏كه؛ مشروعيت حاكميت ما به خواست مردم است و اگر مردم ما را نخواهند، ادامه ‏ى كار ما از نظر شرعى مشروع نيست، چون حق انتخاب مردم همواره جاى خودش محفوظ است، حال مردم وظيفه ‏ى الهى‏ شان را انجام دادند يا ندادند، موضوع ديگرى است.[2] مثل نمازخواندن است؛ بايد مردم نماز بخوانند، اگر نخوانند، معصيت كرده ‏اند، امّا حق انتخاب برايشان محفوظ است و مى‏ توانند نماز نخوانند. بنابراين مردم در حفظ نظام اسلامى، ركن اصلى‏ اند، نقش آن‏ها پنجاه‏ درصد نيست بلكه در جاى خودش صددرصد است، همان‏طور كه نقش رهبرى نظام هم در جاى خودش، صددرصد است، به اين معنى كه بدون حضور ولى ‏فقيه در رأس نظام، نظام مشروعيت و اسلاميتش را از دست مى‏ دهد و نظام طاغوت مى‏ شود.[3]

ملاحظه می‌کنید که این حق مردم است که حاکم را انتخاب کنند، حال یا به صورت بیعت و یا به صورتی که امروز این کار انجام می‌شود که به آن دموکراسی گویند و با توجه به این‌که مردم با انقلاب خود جمهوری اسلامی را پذیرفته‌اند، طبیعی است که رئیس جمهور باید فردی باشد که ملتزم به اسلام و قانون اساسی باشد و جایگاه شورای نگهبان برای احراز چنین موقعیتی برای رئیس جمهور است تا مردم مطمئن شوند نامزدی که انتخاب می‌کنند ملتزم به اسلام است و مردم‌سالاری دینی به همین معناست که مردم در بستر انقلابی که کرده‌اند، انتخاب خود را در همان بستر جلو ببرند، نه در بستر فرهنگ لیبرالیته که قیدی در مورد نامزد مربوطه در آن نیست. موفق باشید  


[1] ( 1)- الكامل، ج 3 ص 193 تاريخ طبرى، ج 4، ص 435.

[2] ( 2)- بيانات مقام معظم رهبرى« حفظه‏الله» در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوى، 1/ 1/ 89:« يقيناً حضور مردم در مشروعيت يك نظام نقش دارد. آن كسانى كه در غرب، مشروعيت خودشان را اساساً ناشى از حضور مردم ميدانند و هيچ عامل ديگرى را در آن دخيل نمى‏دانند، آنها يك چنين حضورى را الان ندارند».

[3] ( 3)- به كتاب« ولايت فقيه ولايت فقاهت و عدالت» آيت الله جوادى آملى رجوع فرماييد.

19387
متن پرسش
سلام استاد: منظور از بهشتي كه حضرت آدم (ع) و حوا در آنجا خلق شدند آيا همان بهشت وعده داده شده به انسان در قرآن است؟ در كتاب قصه هاي قرآني اشاره به بهشت دنيا شده كه محلي درختزار و خوش آب و هواست، آيا منظور همان بهشت وعده داده شده است؟ بهشت و جهنم آيا در همين هستي كه وجود دارد هست يا غير قابل كشف است؟ چنانچه حضرت آدم (ع) و همسرشان از گندم استفاده نمي كردند، نسل آدم توليد مي شد؟ يا اگر توليد مي شد زندگي چه شرايطي داشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهشتی که انشاءاللّه شما وارد آن می‌شوید، دیگر شیطان در آن نیست. پس غیر از بهشتی بود که حضرت آدم و حوّا در ابتدا در آن بودند 2- هبوط از آن بهشت بر روی زمین، خبر از آن می‌دهد که آن بهشت به معنای زمینی آن نبوده است. در این مورد به طور مفصل در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» که بر روی سایت هست، صحبت شده است. موفق باشید

19386
متن پرسش
سلام استاد: اجازه بدید از پاسخ شما به پرسش 19384 قانع نشوم. استاد عزیز موضوع کاملا اونطوری نیست که رقیب القا می کند و دانسته هم این کار را انجام می دهد و تعمدی. خیلی از اصولگرایان صاحب اندیشه هستند که در بند این کوته نگریها نیستند. شرایط اول انقلاب و جوزذگی خیلی از آقایان - که اتفاقا از جبهه اصلاحات هم درشون بوده - به کنار، اما حالا خیلی از اصولگرایان حق آزادی فردی را مغتنم می شمارند. ولی رقیب بگونه ای القا می کند که به کل اینگونه نیست. من کاری به جبهه بندی ها ندارم اینکه می گویم اصولگرا را متهم می کنند منظورم طیف وفادار به آرمانهای انقلاب است نه کسانی که ذیل جناح اصولگرایی هستند. منتهی یک وقت است موضوعات اجتماعی به صحنه می آید مثلا یک طنز تلگرامی بود ذیل تصویر بزن و برقص های انتخاباتی که بی حجاب و قاطی زن و مرد می رقصیدند ذیل این تصویر نوشته بود: بابا! من به این نتیجه رسیدم که ملت انتخابات نمیخوان دیسکو میخوان! خب این حرف از جهاتی درست است. مردم ما اگر دیسکو بود و مجوز رسمی داشت و هیچ دولتی نمی توانست لغوش کند اتفاقا عاقلانه تر رای می دادن چرا که کسی نمی توانست با وعده آزادی فریبشون بده. اما آیا از نظر اسلام درسته که حکومت اسلامی مجوز دیسکو بدهد؟ و استاد اصلا اینطور نیست که فکر کنیم مردم خواهان آزادی شخصی در حیطه خانه شان هستند. ابدا. چون در خانه هرچقدر که دوست دارند برقصند و قاطی بخوانند کسی کارشان ندارد معمولا. اما اینها می خواهند در خیابان برقصند. شاید نظرتان این است که این حالت اعتراضی است به محدودیت ها. شاید آری شاید هم نه. منتهی کلیت حرفم این است که در عین اینکه بخشی از افراد متصل به بدنه دینی جامعه یک سری کوته نگریهایی دارند ولی این قضیه همه گیر نیست اولا و معمولا شخصی است و بیشتر اتهامات تحجر به این طیف زده می شود. در عین حال استاد طیف دین دار واقعا نگران این هستند که مراعات اصول دین را نمایند مثلا در برخورد با گناهان اجتماعی می مانند چه کنند که هم رأفت اسلامی بخرج دهند هم لبخند تأییدکننده به گناهکار نزنند هم جذب اتفاق بیفتد و دفع صورت نگیرد هم دین خدا پایمال نشود و هزار چیز دیگر که یکی از آنها را افرادی که دغدغه دین ندارند، ملزم به رعایتشان نیستند. نمی دانم زبان الکن من توانست مقصودم را برساند یا نه؟ سپاس از حوصله تان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده حکم کلّی به صورت فوق برای مردم حقیقت ندارد. پیشنهاد بنده آن است که اولاً سری به جواب سؤال شماره‌ی 19382 بزنید، ثانیاً: تحلیل آقای امیر محبیان را هم مطالعه فرمایید تا در عین پاس‌داشتِ تعهد شورآفرین جبهه‌ی ایمانی انقلاب، از ضعف‌های خودی چندان غافل نباشیم. موفق باشید

آن تحلیل عبارت است از: باسمه تعالی

با نظر به حضور تاریخی انقلاب اسلامی و گشودگی راه توحید در مقابل استکبار جهانی و این‌که هرگز چنین راهی به بن‌بست نخواهد رسید؛ خوب است که تحلیل زیر را نیز مدّ نظر داشته باشید

ناكامي اصولگرايان از نگاه امير محبيان

امير محبيان، روزنامه‌نگار اصولگرا، تحليلگر سياسي و استاد فلسفه غرب، اصولا نخستين فردي است كه رسانه‌ها براي شنيدن تحليل‌هايش از اوضاع اصولگرايي به سراغش مي‌روند. يك روز بعد از انتخابات رياست‌جمهوري دوازدهم، «شرق» هم با او درباره «مسئله اصولگرايي» عطف به انتخابات اخير، گفت‌وگو كرده است.

‌سؤال: شما چند روز مانده به انتخابات کاملا سکوت و از تحلیل خودداری کردید، چرا؟

سكوت من در چند روز قبل از انتخابات و عدم اعلام صريح نظرات به دليل فضاي احساسي غالب بر اصولگرايان بود كه عملا امكان نقد عقلاني را از ميان برده بود. دوستان به‌هيچ‌وجه آمادگي شنيدن نقد را نداشته و جز تأييد نمي‌طلبيدند و اين براي من امكان نداشت. در فضاي غيرعام، ديدگاه‌هاي خود را در مورد رفتار و ادبيات غلط به افراد منشأ اثر مي‌گفتم و نتيجه حاضر را پيش‌بيني و تذكر مي‌دادم. در مصاحبه‌هاي عمومي هم گفته بودم اگر اصولگرايان بتوانند بدون هراساندن افكار عمومي از خود به دور دوم راه يابند، احتمال پيروزي دارند؛ به‌ويژه با قاليباف، ولي تمام مسيرها معكوس پيموده شد.

‌سؤال: آیا می‌توان گفت انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم به‌نوعی سرنوشت اصولگرایی را هم تغییر داده یا خواهد داد؟ اصولا این انتخابات روی جریان اصولگرایی چه اثری خواهد گذاشت؟

امیدوارم چنین اتفاقی بیفتد. جریان اصولگرایی دارای ریشه‌های قدرتمند اجتماعی است، اما مدت‌هاست به دليل خودداری از بازنگری در مبانی و حتی راهبردها و تاکتیک‌ها و به‌ویژه ادبیات ارتباط با افکار عمومی به حاشیه کشیده شده است و حتی در زمانی که قدرت را در دوران احمدی‌نژاد به دست آورد، به دلیل ضعف تشکیلاتی و ارتباطی، رئيس‌جمهوري را از دست داد. بر این باور هستم که زمان آن رسیده که اصولگرایی به تذکری که سال‌هاست داده می‌شود، توجه کرده و به بازتعریف جایگاه خود و همچنین باورها و اصول بپردازد. اصولگرایی دارای مبانی و پرنسیپ‌های ارزشمندی است که با دین پیوند خورده؛ اما اکنون می‌بینیم پوپولیسم و قدرت‌گرایی این اصول را از متن به حاشیه رانده است. اصولگرایان با همه سازوبرگ و برنامه‌ریزی و ائتلاف و جبهه‌سازی و حمایت‌های کامل از نامزد موردنظر خود نتوانستند نتیجه لازم را به دست آورده و پیروز انتخابات شوند. قطعا دلایل آن مختلف است. بخشی از آن به بحران هویت برمی‌گردد. اصولگرایان دچار اغتشاش هویتی شده‌اند؛ اصولگرایی نباید با افراد تعریف شود؛ افراد باید نسبت خود را با اصولگرایی تعریف کنند. نمونه روشن آن هم به‌حاشیه‌رفتن نهادهای مهم اصولگرایی نظیر جامعتین است. جامعتین از پیشگامی در جریان اصولگرا کاملا به دنباله‌روی افتاده است؛ این خطرناک است و باعث کاسته‌شدن از وزن ارزشی و اعتقادی اصولگرایان و پرشدن این خلأ با قدرت‌گرایی و فرصت‌طلبی و پوپولیسم می‌شود. از طرف دیگر؛ این اغتشاش هویتی به اغتشاش و تناقض رفتاری انجامیده است. توسل به خوانندگان زیرزمینی شاید برای اصلاح‌طلبان زیاد خلاف تعریفشان از قدرت نباشد، ولی برای اصولگرایی فاجعه است. برای اصولگرا کسب رأی به هر قیمتی ارزش ندارد. اصولگرایان از طرف دیگر قدرت نرم خود را که در ارزش‌های فرهنگی و دینی نهفته به فراموشی سپرده و به ساختارهای قدرت و رانت‌های سیاسی چسبیده‌اند. ما باید بدانیم که قدرت نرم دینی ١٤٠٠ سال سابقه مثبت و ریشه در جامعه دارد؛ نباید این ارزش‌ها را کنار بگذاریم و برای قدرت به بازی‌های پوچ اتکا به سلبریتی‌ها بپردازیم. از سوی دیگر؛ مشکل ادبیات ارتباطی اصولگرایان هم مهم است. اصولگرایان باید مظهر عقلانیت، صداقت و پاکدستی توصیه‌شده در دین باشند؛ نه مظهر خشم و نفرت و بی‌نظمی و حذف رقیب به هر قیمت یا کسب قدرت به هر قیمت.

‌سؤال: اگر قرار به يك دسته‌بندی از اشتباهات اصولگرايان در اين انتخابات باشد، اين دسته‌بندي از نظر شما چيست؟

١. تلاش ناموفق براي آشناسازي جامعه با چهره ناآشناي حجت‌الاسلام رئيسي در مدت‌ كوتاه.

 ٢. جابه‌جايي ناموفق چهره نام‌آشناي قاليباف با چهره كم‌آشناي رئيسي

 ٣. ورود قاليباف از مسير غلط به صحنه انتخابات. قاليباف در بستر گفتمان كارآمدي و با اتخاذ موضع نقد منطقي و غيرتخريبگر مي‌توانست از شكل‌گيري دوقطبي احساسي بكاهد و عملا درصد رأي احساسي مبتني‌بر ترس از رقيب به روحاني را كاهش دهد.

 ٤. در اين رقابت از قاليباف چهره‌اي كينه‌جو و مهاجم كه روي شكاف ٩٦-٤ درصد مي‌كوشيد خود را سمبل محرومان نشان دهد، ولي فاقد پتانسيل آن بود، به نمايش درآمد درحالي‌كه قاليباف ظرفيت رقابت در گفتمان كارآمدي با تصوير يك مدير واقع‌گرا، منصف و كارآمد را داشت كه به‌ويژه طبقات متوسط قادر بودند به او تكيه كنند. اساسا دليل تقدم رئيسي بر قاليباف برخورد متين او بود، پس متانت برگ برنده بود، نه جنجال‌گري و تهاجم منفي! قاليباف فرصتي طلايي براي موفقيت و حتي پيروزي را به دليل برخورد احساسي و نيز راهبرد غلط انتخاباتي كه محصول مشاوره افراد نامسلط به سياست بود، از دست داد. ما نبايد سرمايه‌هاي مديريتي خود را به اين راحتي بسوزانيم. 

٥. باز هم فقدان برنامه به اصولگرايان ضربه زد؛ هميشه خلأ برنامه را شعار پر مي‌كند. مردم احساس كردند دست اصولگرايان براي حل معضلات خالي است؛ هرچند دغدغه‌هاي آنها در بيان معضل طبقات محروم درست است.

 ٦. افتادن در چرخه شعارهاي سوسياليستي - پوپوليستي بدون ارائه برنامه دقيق، درحالي‌كه سابقه جريان اصولگرا در واقع باور به اقتصاد باز در بستر ارزش‌هاي اسلامي بود؛ نشان مي‌دهد لنگر تئوريك اصولگرايان ديگر آنها را به ارزشي خاص متصل نكرده و ميل به پيروزي آنها را به سوي پوپوليسم كور مي‌راند. اين در حالي است كه قوي‌ترين پيش‌رانه‌هاي نظري؛ يعني جامعتين، در كنار اصولگرايان بوده ولي سال‌هاست كارخانه موتور تئوريك آنها خاموش است. نقاط اتصال اصولگرايان به ارزش‌هاي ديني كه رفتار سياسي برون داد آن است، بايد بازبيني شود. بعضي از رفتارها در انتخابات نشانگر ضعف در همين نقطه است. روحانيت بايد شجاعانه به عنوان بازرس همين اشكالات در جهت تطبيق رفتار با آموزه‌هاي دين وارد صحنه شوند. نبايد بحران اخلاقي در جريان دين‌گراي اصولگرا به وجود آيد.

‌سؤال:  اتفاقات روزهای اخیر در اردوگاه اصولگرایی مانند دیدار آقاي رئيسي با امیرحسین تتلو را در شکست اصولگرایی چقدر مؤثر می‌دانید؟ برخی معتقدند این دیدار با مشاوره نزدیکان احمدی‌نژاد در ستاد آقای رئیسی رقم خورد. تا چه اندازه با این تحلیل موافق‌اید و اصلا این اتفاق را که از منظر بیرونی بسیار عجیب به نظر می‌رسید چقدر در نتیجه کار به ضرر آقای رئیسی مؤثر می‌دانید؟ برخی معتقدند که جریان اصولگرایی به هوای جذب رأی هواداران چند‌میلیونی این خواننده بود که به سراغش رفت. آیا جریان اصولگرایی تا این اندازه به بحران و بن‌بست رسیده است؟

من درباره زندگی شخصی فرد نام‌برده قضاوتی نمی‌کنم؛ چنین حقی هم برای خودم قائل نیستم؛ اما این دیدار نشانه بدی بود. ما اصولگرایان مدعی هستیم قدرت برای ما ارزش درجه دو را دارد و اهمیت نخست متعلق به ارزش‌های دینی است. این که ما تصور کنیم هر کاری ما انجام می‌دهیم، همان دین است، غلط است. ما باید خودمان را با ارزش‌های دینی تطبیق دهیم. قدرت نباید آن‌قدر اهمیت یابد که هر کاری مجاز شود. این دیدار نشانه‌ای از غلبه پوپولیسم و قدرت‌گرایی است. افول ما تا این حد بوده است که از شاخص‌هایی مانند مراجع و علمای بزرگ دین به رپرهای زیرزمینی رسیده‌ایم؟ هر توجیهی شود، بی‌معناست. من مخالف آن نیستم که افراد توبه کرده و بازگردند؛ اشکالی ندارد ولی بسیار زشت است که به طمع رأی چنین کنیم؛ این کار فقط حرکتی غلط نبود، فاجعه بود. علامتی از یک انحراف در رویکرد سیاسی تحت نام اصولگرایی بود؛ آن‌هم از سوی عالمی که پدر همسر او نگاهی سخت‌گیرانه در این زمينه دارد. من رفتار شخصی آقای رئیسی را در مناظرات متین و محترمانه دیدم و اگر کسانی چنین مشورتی داده‌اند، حتما باید در باورهای اصولگرایانه آنها شک کرد.

‌سؤال: چه تحلیلی باعث می‌شود مثلا آقای مقصودلو معروف به تتلو به عنوان حامی آقای رئیسی با ایشان دیدار کند و برجسته شود؟ این توصیه و مشاوره از جانب چه جریان یا افرادی بوده، خبر دارید؟ من واقعا اطلاعی ندارم؛ اما با سردرگمی دوستانمان در توجیه این عمل مواجه بودم. در برخورد عادی، من مخالف آن نیستم که همه اقشار به نحوی رابطه‌ای را با اصولگرایی تعریف کنند؛ بالاخره همه شهروند این کشور هستند؛ ولی در فضایی که شبهه طمع رأی وجود دارد، این عمل توجیه‌پذیر نبود. زمانی بزرگی از اصلاحات، گفت که نقیصه اصلاح‌طلبی این است که دموکراسی و آزادی‌خواهی را با سفره مردم نتوانسته گره بزند. به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان تا حد زیادی توانسته‌اند این نقیصه خود را برطرف کنند و شاهد آن هم انتخابات اخیر است که شعارهای منتهی به توزیع پول و یارانه، خریداری پیدا نمی‌کند. در مقابل شما معتقد بوده‌اید (به اشتباه یا درست) چهره‌ای که از اصولگرایان تبیین شده، آنها را ضد آزادی‌خواهی تصویر کرده است. آیا به نظر شما همین تصویر، بالاخره پاشنه‌آشیل آنها نشد؟ آیا اصولگرایان قربانی این نگاه نشده‌اند؟ یعنی اصلاح‌طلبی سعی کرد نقیصه‌ی خود را جبران کند؛ اما اصولگرایی نتوانست یا نخواست؟

خیر! اصلاح‌طلبی هنوز نتوانسته است با طبقات مستضعف پیوند بیابد. این ضعف هنوز پابرجاست. اگرمردم به شعارهای پوپولیستی افزایش نامعقول یارانه «نه»گفتند، به دليل ارتباط اصلاح‌طلبان با طبقات مستضعف نیست؛ به دليل سطح بالای آگاهی توده‌هاست که نمی‌توان آنها را با این شعارها به سوی خود کشید. نقطه ضعف اصولگرایان؛ یعنی ضعف ارتباطی با طبقات متوسط یا بخشی از نخبگان دانشگاهی و اتخاذ یا طراحی ادبیات نوگرا هنوز پابرجاست و حتما باید بازنگری شود.

‌سؤال: کنارکشیدن آقای قالیباف را تا چه اندازه در شکست اصولگرایان مهم می‌دانید؟ گفته بودید اگر کار به دور دوم بکشد، شانس اصولگرایان بیشتر است. گویا خود آنها هم این را می‌دانستند؛ اما چه شد که این اتفاق نیفتاد. چه تحلیلی باعث کنارکشیدن آقای قالیباف شد؟ آیا ایشان واقعا رأی نداشت؟ آیا تصور این بود که آراي ایشان به سبد اصولگرایان ریخته می‌شود؟ درحالی‌که معلوم بود همه‌ی سبد رأی ایشان، پایگاه اصولگرایی ندارد.

آقای قالیباف با وجود داشتن بهترین فرصت، متأسفانه عملیات انتحاری کرد. براین باور بودم که قالیباف در بستر گفتمان کارآمدی و با اتخاذ ادبیات وزین و محترمانه و البته نقد علمی قدرتمند با اتکا به تجربه مدیریتی خود قادر بود از ایجاد فضای دوقطبی رادیکال جلوگیری کند؛ در این صورت انتخابات به دور دوم می‌رفت و قالیباف با وحدت قهری پیش‌آمده در اصولگرایی قادر بود حداقل ٤٠ درصد احتمال برد داشته باشد. اما قالیباف – به دلیلی که نمی‌دانم - با سر وارد انتخابات شد؛ ادبیاتی نامتناسب با شخصیتش و تکیه‌کلام‌هایی سوسیالیستی - پوپولیستی برگزید؛ تمام ظرفیت مثبت قالیباف در یک بازی دو سر باخت سوخت. قاليباف عمليات انتحاري كرد: قالیباف حیف شد ولی کسی جز خود او را نمی‌توان سرزنش کرد. قالیباف رأی نخست را در میان اصولگرایان داشت ولی باید تحلیل می‌کرد که از زمان درگیری رادیکال در مناظره‌ها جز ریزش رأی چه سودی یافت؟ چرا این روند را ادامه داد؟ همین‌جاست که ما ارزش مشاوران هوشمند سیاسی و فضاشناس را می‌فهمیم.

‌سؤال: اصولا آیا آقای رئیسی گزینه خوبی برای جریان اصولگرایی در انتخابات دوازدهم بود؟

ابتدا به نظر نمی‌رسید که ایشان به‌دلیل فقدان سابقه اجرائی و سیاسی مؤثر، پتانسیل ورود قوی به صحنه سیاسی را داشته باشد؛ اما حتی فراتر از انتظار خود من ایشان خوب عمل کرد، ولی نباید فراموش کرد که هر کاندیدایی ابتدا باید معروف شود و سپس محبوب شود. قالیباف معروف بود ولی رئيسي معروف نبود؛ اما ظرفیت‌های خوبی هم داشت ازجمله توانست بخشی از آرایی را که به حساب قالیباف نمی‌رفت؛ جذب کند. رفتار سیاسی او هم در مناظره‌های انتخاباتی متین بود. به‌هرحال اکنون ما یک ظرفیت جدید داریم که می‌تواند در فضای اصولگرایی فعالیت مؤثر داشته باشد.

‌سؤال: آیا این شکست باعث نمی‌شود که اصولگرایی دوباره به احمدی‌نژاد روی آورند؟ برخی معتقدند که این شکست این تصور را که تنها ناجی اصولگرایان خود احمدی‌نژاد است یا بود تقویت کرده است.

آقای احمدی‌نژاد طرفداران خاص خود را دارد و انتخاب روحانی لزوما به معنای تغییر موازنه به سود دکتر احمدی‌نژاد نخواهد بود.
‌برخی هم معتقدند که علت شکست اصولگرایان نه تتلو، نه قالیباف و نه عملکرد رئیسی بلکه بالارفتن آگاهی مردم به وسيله شبکه‌های اجتماعی بود و اینکه مردم بیش از نان، خواهان آرامش و امنیت و آزادی‌اند و با رأی خود گفته‌اند که حتی نانشان هم در گرو امنیت و آزادی است. شبــکه‌های اجتــماعی بسـتر فعالیت اصولگرایان و اصلاح‌طلبان به‌صورت توأمان بود؛ اتفاقا اصولگرایان از رسانه‌های مجازی بسیار خوب استفاده کردند. اینکه مردم آگاهانه و منطبق بر منافع کلان عمل می‌کنند درست است؛ اما تأکید می‌کنم آقای روحانی به ‌دلیل استراتژی غلط اصولگرایان در انتخابات پیروز شد و نه به ‌دلیل عملکرد خوب اقتصادی خود.

‌سؤال: به نظر شما واکنش اصولگرایان در قبال پیروزی حسن روحانی چه خواهد بود؟

اصولگرايان اكنون بدنه قدرتمند و منسجمي را در اختيار دارند كه بايد با حفظ موضع انتقادي به دولت كمك كنند كه در حل مشكلات اقتصادي كشور با قدرت حركت كند. اصولگرايان و كانديداهاي آنان بايد اولين كساني باشند كه به رئيس‌جمهور منتخب تبريك بگويند و براي او آرزوي موفقيت كنند و در همين حال برنامه‌هاي پيشنهادي خود براي حل معضلات را در اختيار رئيس‌جمهور قرار دهند تا او در صورت نياز از آن استفاده كند.

‌سؤال: شما يك آسيب‌شناسي از وضعيت اصولگرايي ارائه كرديد. در دوران دوم روحانی، به نظر شما اصولگرایان باید برای بازسازي‌اي كه پیشنهاد شماست چه کاری انجام دهند؟

«جمنا» با وجود انتقاداتي كه به آن دارم؛ حركت خوبي بوده و بخشي از رشد رأي اصولگرايان محصول آن بود. بايد با تجربيات به‌دست‌آمده مجلس اعلي يا كنگره اصولگرايي تشكيل شود و حتي اصولگرايان كابينه سايه را تشكيل داده و به دولت از طريق نقد منطقي و عالمانه و فشار افكار عمومي در جهت تحقق مطالبات مردم كمك كنند.

‌سؤال: اصولگرایان انتقاداتي هم به روحانی داشتند و دارند. به نظر شما آيا روحاني مسئوليتي در قبال اين انتقادات دارد؟

به نظر من بخش عمده‌ی ايرادات و انتقادات مطرح‌شده اصولگرايان به دولت روحاني وارد بوده و هست و روحاني بايد آنها را برطرف كند. پيري و كندي كابينه، مردم‌گرانبودنِ كابينه، كمبود سياست‌هاي رفع معضلات حاد طبقات مستضعف، رابطه‌ی ضعيف كابينه و رئيس دولت با افكار عمومي، موضع غلط تهاجمي و اتخاذ ادبيات خشن با منتقدان، فقدان كاركرد مناسب منطبق با سياست اقتصاد مقاومتي، ضعف در كنترل ركود اقتصادي، ضعف در حل معضل بيكاري؛ همه‌ی اينها ايرادات درستي بود كه فقط افكار عمومي قانع نشدند كه اصولگرايان برنامه يا كفايت لازم براي حل آن دارند، والا همه‌ی انتقادات از نظر من به دولت وارد است. دولت بايد با رويكرد انقلابي (نه كند و بوروكراتيك) اين مشكلات را برطرف كند. اصولگرايان پس از انتخابات نبايد منفعلانه كنار بنشينند؛ آنها بايد با پايش رفتار دولت، عمل دولت را در مسير خواست و مطالبات ملي قرار دهند. اين رفتار سازنده‌اي خواهد بود. والسلام

19385
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید طلبه پایه ۴ هستم. از محرم بود که جلسات هفتگی با تعدادی از دانشجویان مسجدمان شروع کردیم با محوریت کتاب های شما. مباحث زیر را کار کردیم: ۱. چه شد کار امام حسین (علیه السلام) به قتل کشیده شد؟ ۲. جوان و انتخاب بزرگ ۳. ده نکته از معرفت نفس (خودم صوت گوش می دادم و خویشتن بنهان را مطالعه می کردم کنارش) ۴. آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین به نظر شما با توجه به اینکه ما فعالان یک مجموعه فرهنگی هستیم و می خواهیم ان شاء الله سربازان انقلاب باشیم چه مبحثی را‌ آغاز کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خوب است بعد از کتاب‌های «چه نیاز به نبی» و «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» بپردازید. موفق باشید

19384
متن پرسش
بسمه تعالی: سلام استاد: بعد از اعلان نتایج انتخابات چیزی را در بعضی از رفقای مذهبی خود مشاهده کردم که منجر شد تا این متن را خدمتتان ارسال کنم. آیا این‌طور که بنده فکر می‌کنم موضوع از همین قرار است؟ حرف بنده این است: منفعل چرا؟ چه مرگمان شده؟! - اگر این انقلاب را از آن مردم و مردم را از آن انقلاب بدانیم - اگر مردمی که در سال ۵۷ قیام کردند را لشکر خدا و شاه و همه ی حامیانش از جمله آمریکا را لشکر دشمن خدا بدانیم. - اگر انقلاب را صرفا یک واژه سیاسی ندانیم و همین‌طور آن را به یک حادثه‌ای در سال ۵۷ تقلیل ندهیم، نداریم! - اگر ما تاریخ و ماجرای انقلاب اسلامی را تاریخ حضور دست خدا درصحنه‌ی وجود بدانیم - و اگر انقلاب همان جبهه ی حق است و همه ی مقابلینش جبهه ی باطل پس چه مرگمان است که نمی‌توانیم درست به "ماجرای انقلاب اسلامی" فکر کنیم و آن را در همان تاریخ خودش ببینیم. پس چه مرگمان است که به همین مردم انقلابی در تاریخ انقلاب‌مان که ظهور دست خدا در صحنه هستند، چپ‌چپ نگاه می‌کنیم که انگار جرمی مرتکب شده‌اند. آیا وقتی عده‌ای از مردم بنا به علایق ما رفتار نکردند و حزب و میل سیاسی ما در صحنه انتخابات به قدرت نرسید، این را باید پای شکست انقلاب و بی‌بصیرتی مردم بگذاریم؟ به قول شهید حسن باقری: «ما اومدیم بجنگیم، یه روزش پدافنده، یه روزش صبره، یه روزش مقاومته، یه روزش استقامته، ... یه روزشم «شوق پیروزیه. اگر ما وابستگی به شوق پیروزی داشتیم، معلوم میشه برای دنیا داریم می‌جنگیم، برای حساب کتابای خودمون نمی‌جنگیم، برای حساب کتابایی که خدا برامون قرار داده، برای اونا نمی‌جنگیم"» مگر غیر از این است که رأی مردم در ایران، رأی به جبهه‌ی حق است و همین رأی، جبهه‌ی باطل را آزرده خاطر می‌کند؟! چرا نمی‌خواهیم بفهمیم آمریکا و آمریکاها برایشان در ایران راست و چپ ندارد؟! چرا نمی‌فهمیم آن‌ها می‌خواهند سر به تن هیچ‌کدام نباشد! آیا گمان می‌کنیم مردم مثله این ارازل و اوباش، حزبی فکر می‌کنند؟ آیا گمان می‌کنیم مردم گرفتار حماقت‌های راست و چپی هستند؟ لطفاً کاسه‌ی کوزه‌ی قدرت‌خواهی خود را جمع کنید و این‌قدر با آن بر سر مردم نکوبید. به قول شهید باقری: «شما شدید یک کسانی که فکر می‌کنید دیگه قدرتمندی غیر از شما نیست و هرجا برسید می‌زنید.» من فکر می‌کنم ما دچار واژه‌بازی و لفظ‌پراکنی شده‌ایم، واژه‌هایی که دیگر بویی از معنای خودشان را نبرده‌اند. "انقلاب و انقلابی"بودن هم انگار ازین دست کلماتند که شنیدن‌شان از زبان برخی برادران حزبی، حال به‌هم‌زن شده است. آن‌ها هستند که شکست حزب‌شان آن‌ها را طوری منفعل می‌کند که فقط به غُر زدن و نق زدن مشغول می‌شوند، ولی ما چرا حاضر نیستیم نگاه فردی حزب‌مان را فدای پیروزی مردمی انقلاب کنیم که مسلّم در پرتو توصیه‌ی رهبر انقلاب اسلامی پای صندوق‌ آمدند و 40 میلیون رأی دادند؟! اگر بعضی مردم به قول مجانینِ بی‌خرد، به انقلاب پشت کردند و رأی به انقلاب ندادند، دلیلش اخلاق و رفتار متحجرانه و تنگ‌نظری بعضی از مذهبی‌ها است. نخیر جنابان حزبی! مردم پشت به انقلاب نکردند بلکه پشت به شما و تحجر و سلطه‌خواهی شما کرده‌اند و اگر هم مقدار قابل توجهی به ظاهر، رأی به جبهه‌ی اصول‌گرایی داده‌اند جریان تحجر دل‌خوش نشود و آن را به خودتان نگیرید، بلکه آن را هم پای خود انقلاب بگذارید. مردمی که ۷۳ درصدشان رأی به جبهه‌ی حق داده‌اند را، باید بوسید و تاج سر کرد. شما بهتر است بروید فکری به حال خود کنید که می‌خواهید همه را اسیر فکرِ بسته‌ی خود کنید و یادتان رفته انقلاب؛ اولْ استقلال آزادی می‌باشد و بعد جمهوری اسلامی‌. من نمی‌دانم چرا به جای غُر زدن و منفعل بودن نمی‌نشینیم کمی خِرد به خرج دهیم. و ای کاش این‌قدر که پای کار "مرگ بر... و درود بر..." هستیم کمی هم به مشکلات خودمان و نقصان کارهایی که نکردیم فکر می‌کردیم! ای کاش کمی به بی‌خردی خودمان مرگ بر... می‌گفتیم تا شاید تکانی بخوریم! باز شهید باقری می‌گوید که... امتحان خدا این‌جاست که خدا ما را به خودمون وا بذاره و ببینه که وضع‌مون چیه؟ این‌جاست که باید مقاومت کرد و این‌جاست که باید تلاش بیشتر کرد. ای کاش کمی فکر کنیم که آینده‌ی انقلاب با چه مسائلی روبه‌رو خواهد شد و ما برای مسائل‌مان چه کاری جز غر زدن می‌توانیم بکنیم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً از جهات متعددی قضیه از همین قرار است. از آن جهت که ما متوجه‌ی جایگاه تاریخی این انقلاب بزرگ نباشیم که با چنین بادهای موسمیِ سیاسی‌کاران کوچک‌ترین لرزه‌ای بر کوه وجود او نخواهد افتاد.

و از آن جهت که انقلاب اسلامی افق گشوده‌ای است تا انسان‌ها آزادی را در آن احساس کنند و تجربه نمایند به همان معنایی که رهبر عظیم‌الشأن انقلاب فرمودند: «پیروزِ انتخابات دیروز، شما مردم ایرانی‌اید و نظام جمهوری اسلامی است که به رغم توطئه‌ی دشمنان توانسته است اعتماد این ملت را به طور فزاینده جلب کند». این یعنی مردم زندگی خود را در بستر نظام اسلامی می‌توانند آزادانه جستجو کنند.

 و از جهت دیگر جریان‌های اصول‌گرا با همه‌ی خوبی‌هایی که دارند و داشتند و توانستند انسجام خوبی را در برجسته‌کردنِ حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر رئیسی نشان دهند به خود آیند که چرا اتهام خشونت‌طلبی و ضد آزادی‌بودن بر آن‌ها چسبید؟ آیا نباید با یک بازیابی و بازخوانیِ تاریخی بیش از گذشته، بر ارزش‌نهادن به آزادی تأکید کنیم تا دشمنان حقیقت که آزادی را در پایین‌ترین درجه‌ی آن یعنی آزادی فرهنگ تجدد را در مقابل مردم ما گذاشته‌اند، آزادی را که غذای روح انسان است وقتی در عمیق‌ترین و بنیادی‌ترین شکل آن به صحنه آید، را از ما نربایند؟ تاریخ، تاریخی است که نشان داده شد انسان‌ها بیش از آن‌که عدالت برایشان مهم باشد، آزادی مهم است و ما در آینده‌ی خود و در بازخوانیِ دیروزمان باید به آزادی در همه‌ی ابعاد آن تأکید کنیم، به همان معنایی که حتی اگر کسی در حریم خصوصی خود گناهی انجام می‌دهد، هیچ دخالتی نداشته باشیم. ولی با طرحِ آزاداندیشی بفهمانیم به تفکر، آری! به تفکر آن‌چنان احترام می‌گذاریم که منجر به تفاهم و فهمیدن همدیگر شوند. در این حالت است که جایگاه هرکس معنا می‌شود و نمی‌خواهیم هرکس به غیر از آن‌‌چه که ما فکر می‌کنیم، فکر نکند. و این وظیفه‌ی سنگینی است که انتخابات اخیر در جلوی ما گشود و من به اجمال این سخن را طرح کردم. امید است که وقت تفصیل آن فرا رسد. موفق باشید

19382
متن پرسش
سلام علیکم: استاد خدا شما را حفظ کند من نمی دانم چه باید می کردم اگر مقام معظم رهبری نبود و سربازانش مانند شما. و اگر خداوند قسمت من نمی کرد با ایشان و سربازانش آشنا باشم. خدای را سپاس. استاد بزرگوارم سوالی از دیشب تاکنون ذهنم را بخود مشغول کرده و بهتر از شما کسی را ندیدم که برایش مطرح کنم. استاد: شناختی که من از جبهه تدبیر و امید دارم اینگونه است که اینها بسیار متکی بر سیاستهای پوپولیسمی هستند. و سیاست یکی بر نعل و یکی بر میخ زدن و هرکجا اقتضا کند نوعی حرف زدن. مثلا نزد علما یکجور در جمع اصلاح طلبان جور دیگر. در یزد یک مدل در قم طور دیگر. و این موضوع در ایام انتخابات گویا به شکل برنامه ریزی شده تشدید می شود و می بینیم مثلا در مناظرات از جبهه اصلاحات و محمدخاتمی دفاع می کنند - بدون اینکه حرفش پیش بیاید - یعنی از قبل مشخص می کنند انگار که این مباحث باید مطرح شود و در شهرهایی مثل تبریز و اردبیل و... حرفهای عجیب و شورآفرین. که البته دیدگاه من این است این جریان اعتدالی هیچ دلبستگی نه به خاتمی دارد نه به میرحسین موسوی، نه دغدغه شکستن حصر را دارد و نه خروج خاتمی از انزوا. صرفا قدرت را می خواهد و اگر از این افراد نام می برد به مقتضای هدفش است. و البته شاید روزی هدفش ایجاب کند که خاتمی از مهجوریت درآید آن موقع این کار را می کند. اما ابتدا به ساکن پول را می شناسد و قدرت را. من اینطور فکر می کنم. استاد اصلا این نگرش من درست است؟ اما با فرض درستی این فکر، این مساله مهم نیست. موضوع مهمتر این است که استاد ما در ایام انتخابات می بینیم که رهبری عزیز از آحاد ملت می خواهند در انتخابات شرکت کنند حتی کسانی که نظام را نمی خواهند. بعد می بینیم شور عجیب انتخاباتی و داغ شدن تنور انتخابات و تقابل دو جبهه و دو نگاه... و در نهایت هر جبهه ای که پیروز شود حضرت آقا بابت حضور مردم اعلام خشنودی می کنند و این موضوع را مایع عظمت نظام می دانند و....حال آنکه آیا خیزش مردم در انتخاب کسی که در برخی مواقع شخصیت نظام و خود رهبری را در سخنرانیهای انتخاباتی زیر سوال می برد و مخدوش می کند خوشحالی دارد؟ اینکه سطح تحلیل مردم ما طوری است که اندک تبلیغ عوام فریبانه خیل کثیری از ایشان را به هرطرف بخواهد می کشد جشن و تبریک دارد؟ حال سوال اینجاست: آیا کلیت نظام و در رأس آن حضرت آقا، حفظ نظام را در گرو شرکت آحاد جامعه در انتخابات می دانند فلذا برنامه ریزی می کنند و با کاندیدها صحبت می کنند که هرکدام در جبهه ای باشند تا شور انتخاباتی به پا شود و اکثریت حضور یابند؟ یعنی مثل نظام آفرینش که مولوی می گوید حضرت حق سخت ترین نقش را به شیطان دادند و شیطان هم پیرو رسالتش ایفای نقش می کند؛ رهبری هم به دو جبهه نکات لازم را گوشزد می کنند و خلاصه این خیمه شب بازی را راه اندازی می کنند تا نظام اسلامی حفظ شود؟ استاد طیفی از جامعه طرز فکرشان همین است که این آقایان پشت صحنه با هم رفیقند ولی در صحنه نقش بازی می کنند. من هیچ وقت این فکر را قبول نداشتم. اما الان شک کردم البته نه به این صورتی که مردم می گویند. من فکر می کنم شاید رهبری در عین اینکه دایما و هر کجا آرمانهای نظام را گوشزد می کنند و واقعا به آنها عقیده دارند و پای بند هستند اما به اصلاح طلبان هم تاجایی که ساز و کار نظام مخدوش نشود این ماموریت را داده اند که اینطور موضوعات را تبیین کنید. به اصولگرا ها هم طور دیگر. یه جورایی مثل نظام عالم که خداوند متعال به شیطان هم اجازه فعالیت داد در عین حال همیشه راه مستقیم را گوشزد می کند عده ای به راه حق می روند و عده ای باطل. و این موضوع به خدایی خدا ضربه ای نمی زند. استاد جان ببخشید که صریح پرسیدم اما دلم می خواست هر چه ذهنم را درگیر کرده بگویم. استاد من بیچاره مشکلی دارم از دیشب تابحال که راجع به رهبری اینطوری فکر می کنم نمازهام هم به دلم نمی نشیند! استاد جان کمکم کنید. لطفا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً عنایت داشته باشید این تاریخ، تاریخی است که آزادی غذای جان انسان‌ها است، بیش از آن‌که عدالت را دوست داشته باشند. و رهبر بصیر انقلاب به‌خوبی متوجه‌ی این امر هستند تا با حضور مردم در انتخابات، آن‌ها به خوبی احساس کنند که در انتخاب نامزد مورد نظرشان آزادند و از این طریق آزادی را با جان خود بچشند. ثانیاً: وقتی متوجه باشیم انقلاب اسلامی شروع تاریخی است که روح اصلی آن توحید است مسلّم مسیر آن آزادی به سوی توحید منجر خواهد شد. می‌ماند که هنوز عهد کهنه‌ی سکولارزده‌ی تاریخ گذشته‌ی ما از مذاقِ ما به طور کامل برطرف نشده است. ولی آینده، آینده‌ی آزادیِ همراه با توحید است. موفق باشید

19381
متن پرسش
با سلام: از آنجا که بنده متاهل هستم و شغل و کسب و کار مناسب و قطعی ندارم اکثر مواقع ذهنم دگیر مسایل معیشتی که فردا چگونه می شود و از این قبیل مسائل می شود و با توجه به اینکه شرایط کشور هم شرایط مساعدی نیست و لااقل تا چهار سال دیگر هم بناست بهتر نشود، 1. راهکاری در مورد رفع مشکل بیکاری بدهید؟ 2. سوال اینجاست که طبق حدیث امام علی علیه السلام: «در توكّل كردنت همين بس كه هيچ كس جز خدا را جريان بخش روزى خود ندانى.» آیا رییس جمهور که توسط مردم انتخاب می شود به عنوان متولی اصلی اقتصاد کشور نقشی در افزایش رفاه اقتصادی مردم ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وظیفه‌ی رئیس جمهور آن است که در جای خود شرایط کسب و کار را فراهم کند. ولی جنابعالی با توکل به خدا و همراه با تواضع لازم به سخن حضرت علی«علیه‌السلام» اعتماد کنید. موفق باشید

19380
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد تحلیلی از انتخابات دارم لطف بفرمائید ببینید آیا درست است: به نظر من باید خدا را خیلی شکر کنیم که آقای رئیسی رای نیاورد چرا که کشور در رکود عجیبی به سر می برد قیمت واقعی دلار خیلی بیشتر از آنی است که فعلا با لطایف الحیل نگه داشته شده است، اختلاس و حقوقهای نجومی قاچاق کالا و ... به وفور رواج دارد. اگر آقای رئیسی می آمد و می خواست از این رکود عبور کند بازار کسب و کار را رونق دهد حتی اگر توانائیش را هم داشت شاهد تورمی زیاد و انفجار قیمت دلاری که در این چند سال با رکود و شیوه های دیگر حفظ شده بود روبرو می شدیم از طرفی صاحبان حقوقهای نجومی، اختلاسگران، قاچاقچیان کالا با تمام توان به میدان می آمدند برای مقابله و زمین زدن دولت، در این میان فشار دولتهای استکباری خصوصا آمریکا بر ایران به خاطر عدم تمکین ایشان در مقابل خواسته های ایشان چند برابر می شد و چه بسا منجر به تحریمهای شدید دیگر و این نیز مزید علت می شد برای شرایطی سخت برای مردم، همه اینها در آخر به نفع تفکر روحانی و به ضرر نیروهای انقلاب که مدافع رئیسی بودند همچون طلاب و بسیجیان و نیروهای ارزشی می شد و شکست سختی پس از انحراف احمدی نژاد بر پیکر رهبر و نیروهای انقلاب می آمد و عملا نیروهای انقلاب نا کارآمدیشان ثابت می شد و از طرفی کار به شدت به نفع اصلاح طلبان و روحانی تمام می شد چرا که ماهیت آنها روشن نشده بود قرار داد 2030 و امثالهم در پرده ابهام بود و آنها با قدرت ادعا می کردند ما چهار سال کشور را در آرامش نگه داشتیم و اشکالاتش از قبل بوده و اگر دوباره آمده بودیم کشور را گل و بلبل می کردیم و کاملا با اقبال گسترده مردم روبرو می شد و نیروهای انقلاب برای سالهای متمادی به محاق می رفتتند بگذاریم ارث این دولت برای خودش بماند تا ماهیت آنها روشن شود و از طرفی ادعای دولت قبل هم از آنها گرفته شود. پس خدا رو شکر که آقای رئیسی رای نیاورد. با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده از آن‌جایی که انقلاب اسلامی حضور نور توحید الهی در این تاریخ در مقابل ظلمات استکبار است و هرگز هیچ مانعی در مقابل حضور نور خدا توانایی استقامت ندارد، انقلاب اسلامی در هر مرحله‌ای از حیات خود با برکتی روبه‌رو است و در این راستا هر روز در پایداریِ بیشتری قرار می‌گیرد و یقیناً روز به روز رجوع به رهبری انقلاب بیشتر خواهد بود و از این جهت سخن جنابعالی قابل توجه می‌باشد. موفق باشید

19379
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم باسلام خدمت استاد طاهرزاده: سوال: در دعاهای هنگام وضوء که وارد است، دعای هنگام مسح کردن پا «الهم ثبتنی الصراط» الی آخر برای هر پا جداگانه خوانده شود یا یک بار خواندن برای مسح هر دو پا کفایت می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده آن ذکر را یک بار برای مسح هر دو پا استفاده می‌کنم. موفق باشید

نمایش چاپی