بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24477
متن پرسش
سلام: الحمدلله به همراه تعدادی از دوستان داریم کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم علامه رو می خونیم. رسیدیم به جایی که درباره برکلی و شوپنهاور صحبت میکنه. از اونجایی که توی سخنرانی هاتون دیدم شوپنهاور رو نقد می کنید و الان یادم نیست که چه نقدهایی داشتید و توی چه سخنرانی هایی بوده: لطفا راهنمایی بفرمایید برای نقد نظریات و آرای شوپنهاور آیا کتاب یا مقاله ای از شما یا دیگران هست که بتونم مطالعه کنم؟ از برکلی چطور؟ با تشکر فراوان. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد فهم نگاه شوپن‌هاور ابتدا باید کانت را مطالعه کرد و دوگانگی که بین نومن و فنومن و بحث مفاهیمِ استعلایی به میان می‌آورد و عملا اندیشه‌ای را در مقابل ما قرار می‌دهد که ما هرگز نمی‌توانیم به واقعیت‌های خارجی دست بیابیم. در این راستا شوپن‌هاور معتقد‌ است که کل جهان، همان اراده‌ی ما است و اراده‌ی ما جهان است نه آن‌که جهانی در خارج محقق باشد. می‌ماند که این اشکال بر او وارد است که اولا چه تفاوتی این نگاه با سوفسطائی گری دارد و ثانیا به هر حال این احساس بدیهی که هر کس مبتنی بر آن با عالم خارج ارتباط پیدا می‌کند چه می‌شود. موفق باشید

24476
متن پرسش
سلام علیکم: در موضوع رابطه نفس با بدن بنده معتقدم این رابطه چون از عالم امر ایجاد شده و نشانه قدرت الهی می‌باشد و قدرت الهی چون مطلق است و هر چه اراده کند می شود پس چه نفس و بدن دوگانه باشند و چه متحد در هر حال دست قدرت الهی این ارتباط را اراده کرده و معقول نیست وقتی انسان محدود نمی‌تواند خدای نامحدود را در تمام صفات ذاتی و... درک کند تلاش کند برای توجیه، ما می توانیم بفهمیم که قدرت و اراده خالق لایتناهی باعث این ارتباط هست و همانگونه که معجزه که امری خارق‌العاده هست که نشان قدرت و اراده باریتعالی است و با عقل دودوتا چهارتا نمی شود آن را توجیه کرد مانند معجزه تبدیل شدن عصای حضرت موسی به اژدها، عصای جماد مادی تبدیل می شود به موجود زنده دارای نفس حیوانی به اسم اژدها یا هر اسم دیگر، تنها با قدرت الهی این امر محیرالعقول امکان پذیر هست که عصای ماده جامد طوری از نظر وجودی شدید شود و یا تغییر موجودیت دهد که تبدیل به موجودی با نفس حیوانی شود که از نظر سنخیت هم به هم ربطی ندارند، پس قدرت الهی چرا و چگونه ندارد، پس باید تسلیم محض بود و بی چون و چرا پذیرفت، و ارتباط نفس و بدن را همانند نوعی معجزه روزمره و همیشگی و شاید ابدی چون در آخرت هم نفس بدن دارد البته از جنس اخروی که تحت اراده و قدرت خداست دانست، در ضمن شاید در آینده شخصی بیاید که در فلسفه ابداعاتی انجام دهد که نظرات حکمت متعالیه هم همچون نظرات ابن سینا که توسط ملاصدرا زیر سوال رفت توسط آن ابداع کننده زیر سوال برود و جای حکمت متعالیه را بگیرد. موفق باشید
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی مومنین همین اعتقاد را دارا هستند. می‌ماند که چون معتقدیم خداوند در نظام علت و معلول‌ها اراده‌ی خود را اعمال می‌کند، انسان‌ها تلاش می‌نمایند عقلِ خود را جهت فهمِ مسیر آن اراده‌ها رشد دهند و این به معنای معرفتِ به نظام الهی است. موفق باشید

24475
متن پرسش
استاد عزیز سلام علیکم: شما در کتاب خویشتن پنهان در جلسه نهم چگونگی حضور مجردات در عالم در صفحه ۲۷۶ فرموده اید که: (ملاصدرا این نوع وحدت را که بین نفس و بدن هست، یکی از عجایب عالم می داند که چگونه جسم همنشین روح شده! علت این وحدت همان است که روح، بدن خود را خودش ساخته است و از این طریق یک رابطه خاصی با آن برقرار نموده است تا بتواند بالقوه های خود را فعلیت بخشد) حال سوال بنده این است که این حرف شما که (علت این وحدت همان است که روح بدن خود را خودش ساخته) یعنی چه؟ آیا این حرف خلاف عقیده ملاصدرا که نفس جسمانیة الحدوث هست و در ابتدا نباتی هست و بر اثر کمالی که از عالم امر بر نفس می‌رسد وجودش شدیدتر شده و به سمت کمال کامل که تجرد است حرکت می کند، نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همان راستای جسمانیة الحدوث بودن نفس از طریق تجلیات فیض الهی بر جسم است که نفس بدنِ خود را از خود می‌داند و تدبیر می‌کند. موفق باشید

24473
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: استاد در این چند سال چندین بار به قصد مبارزه با نفس برنامه برای خوردنم ریختم و سعی در عمل داشته ام. اما باز مدتی جا زدم حالا باز شروع کردم. اما هنوز برام عادی نشده کنترل و سخته! کی برام عادی میشه؟ چطور؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با کم کردن آرزوهای دنیایی و کم کردن حرّافی‌ها و کینه‌ از افراد، کار جلو می‌رود. موفق باشید.

24472
متن پرسش
استاد گرامی سلام با توجه به متن زیر: نفس با تحول و حركت تدريجى، هرچند حدود سابقش را از دست مى‏ دهد، شخص او باقى است، و كمالات وجودى پيشين را نيز به نحو برتر و كامل‏تر داراست. بر اين اساس، اينكه نفس از هويت واحد برخوردار است، داراى نشئه‏ ها و مقامات گوناگون است؛ به گونه ‏اى كه وجودش از پايين ‏ترين مراتب هستى آغاز مى‏ شود و به تكامل تدريجى، به درجه عقل و معقول نايل مى ‏شود. با اين توضيح كه نفس از سنخ ملكوت است؛ از اين‏ رو از وحدت جمعى ظلى برخوردار است ـ كه سايه وحدت جمعى الهى است ـ و حتى پس از رسيدن به مرتبه تجرد عقلى، واجد مرتبه خيال و احساس و تجرد مثالى است؛ همچنان‏كه واجد مراتب مادى همچون مرتبه نباتى و طبيعى است كه قائم به بدن است. از اين‏ رو نفس حتى پس از رسيدن به بالاترين مقام تجردى، تا زمانى كه نمرده، صورت بدن است و بين او و بدن تركيب اتحادى برقرار است. مفهوم و معنی جمله (نفس از وحدت جمعى ظلى برخوردار است ـ كه سايه وحدت جمعى الهى است) چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بستر «حرکت جوهری» نفسِ حرکت به خودی خود عامل اتصال گذشته به آینده است زیرا خود حرکت جوهر است و این اتصال به گذشته، همان وحدت جمعی است که جلوه‌ای است از وحدت حقه و این از ظرائف تفکّر بشری است که در مکتب صدرا توان ظهور پیدا کرده‌است. موفق باشید

24471
متن پرسش
سلام: آقایی را می شناسم که گروهی مذهبی تشکیل داده و از خودش نیز چیزهای عجیبی می بینیم که خارج از سطح عادی است. چگونه مطمئن شویم که در مسیر صحیح است و دچار انحراف نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه سیره‌ی علما برای ما حجت است. هر کس به هر اندازه از آن سیره با سابقه‌ی هزارساله تبعیت کند و به طور کلی در بستر آن سیره قرار داشته باشد، می‌تواند قابل اعتماد باشد. موفق باشید

24470
متن پرسش
سلام علیکم: استاد خیلی مشتاق دیدار شما هستیم. خدا را شکر اگر توفیق دیدار حضوری شما را نداریم با صوت ها و شرح های حضرت عالی مانوس هستیم. استاد سوالی داشتم خدمت شما بزرگوار.به توفیق الهی چند بار حالت هایی در نماز داشتیم یا در هنگاه مطالعه چیزهای نابی خدا به بنده ی حقیر نشان داده. این دومین مرتبه است که برایم پیش می آید. وقتی این حالات را به رفقا و هم بحثی های خودمان که با هم پنج نفریم و مباحث شما را با هم کار می کنیم، بعد از گفتن همچین زمین میخورم که اصلا نمیتونم بلند کنم خودم را. دفعه قبل نزدیک به سه ماه طول کشید انگار خدا از بنده روی برگردون و شیطان سوار شد و هر طرف که خواست بنده را برد. الان هم یک هفته ای می شود که دوباره یک حالت در نماز را برای دو نفر از رفقا که یکیشون حکم استاد ما را دارد گفتم و دوباره همون طور شدم. به طور مثال بدترین گناه را هم انجام میدم اصلا انگار نه انگار نه عذاب وجدانی نه هیچی انگار زبونم لال خدا روی برگردونده. می خواستم بدونم مشکل که پیش میاد از این موضوعه یا چیز دیگه ای تو کاره؟ با تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر چه در این راه نشانت دهند. گر نستانی به از آن‌ت دهند. راه را ادامه دهید و به این حالات اهمیت ندهید. موفق باشید

24469
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و خسته نباشید فراوان. ۱. نظر حضرتعالی راجع به آیت الله محمود امجد چیست و آیا راه ایشان صحیح است؟ ۲. فایلی صوتی را در فضای مجازی مشاهده کردم که در آن آیت الله پناهیان و علامه طباطبایی را بدون بصیرت خطاب می کنند آیا این مطلب صحت دارد یا خیر. والسلام علیکم و من الله التوفیق.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در جریان فعالیت‌های ایشان نیستم. ۲. همین اندازه می‌دانم که جناب آقای پناهیان ارادت خاص به علامه طباطبایی دارند. موفق باشید

24468
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: در سایت دیدم بعضی از دوستان راجع به استاد پناهیان سوال پرسیده بودن و .... مثلا موضوع مکارم اخلاقی که بعضی از دوستان گفته بودن استاد فلان گفته ...ایشون یه سخنرانی دارند که قسمتی ازش میگن: «اخلاق بدون خدا» یک فریب است؛ چون هیچ وقت به اوج نمی‌رسد و فراگیر نخواهد شد. رسول خدا (ص) برای اخلاق حداقلی مبعوث نشد، بلکه برای تکمیل اوج مکارم اخلاق آمد که همان خداپرستی است. راجع به ادله ضعف حدیث «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ» به لینک زیر رجوع شود. http://panahian.ir/post/3545 ممنون از استاد و همکارانشون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که «اخلاق بدون خدا» یک فریب است. موفق باشید

24465
متن پرسش
سلام و عرض ادب استاد گرانقدر: بنده پُرم از علاقه به مطالعه و کار های مفیدی که بارها و بارها برای خودم برنامه اش را چیده ام. در انبوهی از خواسته ها و آرزوی کارهایی هستم که همگی برایم شدنی و ممکن هست ولی به شدت تنبلی به انجام و عمل دارم. بفرمایید چه عزمی کنم و چطور گرد غفلت و کسالت را از خود دور سازم و به چه عملی دست زنم که به خود بیایم؟ گر چه می دانم احتمالا جواب، عزم جدی است و شاید پاسخ شما را بارها شنیده باشم، اما حقیقتا نیازمند تذکر جدی و موعظه ی حکیمانه ی شما هستم. با سپاس. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» راه‌هایی را در مقابل‌تان بگشاید. موفق باشید.

24464
متن پرسش
سلام و رحمت خدا بر شما استاد بزرگوار: در مورد ازدواج سوال داشتم. بنده شخصیتی مذهبی دارم و گمان می کنم که جایگاه بالای زن در اسلام و آفرینش را تا حدودی می دانم. حس بسیار مهیج در محبتِ با همسر را دارم و در کل زن‌دوست هستم. با این همه، در مورد روابط با همسر و تمام فراز و فرود های رابطه در تمامی مسائلِ رابطه و هر چه که فکرش را کنید احساس ضعف شدید دارم. از شما احتراما می خواهم کتاب هایی را برای مطالعه معرفی کنید تا بصورت های خیلی جزئی بدانم که در هر لحظه با همسرم چه کنم. فقط لطف کنید کتاب هایی را بفرمایید که خیلی وارد جزئیات رابطه شوند و پر از مثال از مشکلات و راه حل های آن. این را اضافه کنم که بنده، از انتخاب گذشته ام و در شرف خواستگاری هستم. با تجدید احترام و سپاس فراوان از مهرتان. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست سری به کتاب «زن آن‌گونه که باید باشد» که بر روی سایت هست بزنید و کتاب‌های آخری که تحت عنوان منابع مدّ نظر خوانندگان قرار داده‌اند را هم بررسی بفرمایید تا ببینید کدام با ذوق جناب‌عالی می‌خواند. در این مورد، آقای دکتر بانکی تحقیقات خوبی داشته‌اند. موفق باشید

24463
متن پرسش
سلام: ببخشید من یه سوال فرستادم به شماره ۲۴۴۴۱ که پاسخ اون در سایت نیست اما پاسخ سوالات ۲۴۴۴۸ و ۲۴۴۴۹ که شماره های بعد از منه هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده‌شد.

۲۴۴۴۱. باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم همین‌که فضا را برای او فضای دینی قرار داده‌اید و رفت و آمد او را در بین افراد دینی مدیریت نموده‌اید و بزرگان دین را برایش برجسته کرده‌اید؛ إن‌شاءاللّه در عمل، مسیرش را همان مسیر دین انتخاب می‌کند. موفق باشید

24462
متن پرسش
استاد سلام علیکم: بنظر حضرتعالی عملکرد چهل ساله حوزه های علمیه در ورود به مسائل اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی چقدر ضعیف بوده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بدون ضعف نبوده ولی حرکات جهت‌دار و امید بخشی در میان است. آری به جهت انتظارات زیادی که از حوزه هست، بیش از آن‌چه انجام شده‌است را جامعه طلب می‌کند ولی تنها راه نجات بشر از ظلمات این دوران، آموزه‌های دینی است که مرکز رسمی و جدّیِ تنظیم و تدوینِ آن تنها حوزه‌های علمیه می‌باشند با سابقه‌ی تمدّنی هزار ساله. موفق باشید

24461
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار وقتتون بخیر و خسته نباشید، استاد ببخشید بنده برای سوالم با شماره ۲۴۴۴۷ پاسخی دریافت نکردم، ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی این‌طور جواب داده شد: «نمی‌دانم. اطلاعی از ایشان ندارم. موفق باشید» البته اجازه بدهید ما در رابطه با سوالات عقیدتی و معرفتی در خدمت دوستان باشیم. موفق باشید

24460
متن پرسش
جناب استاد با سلام و عرض ادب، از اینکه سوال بنده به شماره ۲۴۳۸۲ را پاسخ فرمودید بسیار سپاسگزارم و شرمنده از اینکه دقیقا متوجه نشدم و در همان راستا سوالی دارم: اینکه فرمودید این رویت ها ملاک و حجت برای دیگران نیست آیا به این معنی است که آنچه این افراد در تجربیات نزدیک به مرگ خود دیده اند واقعی نبوده و ناشی از توهم یا تصورات فردی هر شخص است؟ همانطور که فرمودید گزارشات مشابه زیادی وجود دارد که بصورت کتاب هم منتشر شده ولی آنچه توصیف شده اغلب با روایات دینی ما کاملا همخوانی ندارد برخلاف مورد ایشان که گفته اند بخاطر انطباقش با گزاره های دینی اسلامی، باعث شده که رویه دینداری را بعد از آن در پیش گیرند. از آنجا که در اطرافیان کم نیستند کسانی که ایمان و باورهایشان به دین قوی نیست شاید با دیدن شاهدی زنده که مشاهداتش از عوالم دیگر موجب دینداریش شده برای آنها نیز عبرت آموز باشد. اگر برداشت من صحیح نیست چه راهکار دیگری را برای نهیب زدن به افراد غافل توصیه می فرمایید؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای رجوع به ایمان راه‌های مطمئنی مثل راه معرفت نفس در میان است و این امور مثل خواب دیدن است که در روایات داریم «برای بقیه نمی‌تواند حجت باشد» و بهتر است انسان‌ها را مشغول امور اصیل‌تری بکنیم. موفق باشید

24459
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ۱) دلتنگی و غم درونی در موقع فراق و جدایی از حرم ائمه و حضرت معصومه (س) را چه باید کرد؟ خیلی سخت است این جدایی و دل کندن، مخصوصا اگر مدتی میهمان آن حضرات بوده باشی. کمی شرح دهید. ۲) در موقع اوقات دلتنگی و غربت قلب چه اعمال و اذکاری را برای رجوع به حضرت حق پیشنهاد می کنید؟ آیا این دل تنگی علت خاصی دارد؟ ممنون
متن پاسخ

اسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. با عبادات خود را به اولیاء‌ معصوم که مظهر عبادت الهی هستند در مأوای سایه‌ی وجود آن‌ها قرار دهید. ۲. ذکر «لا اله الا الله» ذکر محبوبی است و یاد محبوب را در جان زنده نگه می‌دارد. موفق باشید.

24458
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد ارجمند دو سوال خدمتتان داشتم که اگر امکانش هست جواب بدهید. ۱. برای حل شبهات ایده‌آلیست ها و شک‌گرایان و نسبی‌گرایان افراطی چه می کنید؟ (فکر کنید که من یک شک‌گرا یا ایده‌آلیست هستم و در وجود اشیایی در خارج از ذهن، شک دارم. به من چه جوابی می دهید؟) ۲. برای حلّ مشکل فکری پست‌مدرنیست ها چه می‌کنید؟ (می دونید که پست مدرنیست‌ها، علم را یک مقوله‌ی فرهنگی می‌دانند و می‌گویند، هر فرهنگی، علم خود را دارد. در نتیجه، همه‌ی علوم نسبی می‌شوند. برای خروج از این نسبیت، باید علمی داشته باشیم که فرافرهنگی باشد و بشود با آن، همه چیز را قضاوت کرد.) آیا چنین علمی وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین‌که می‌داند شما هستید و می‌خواهد سوالی بکند نشان می‌دهد شک او علمی نیست بلکه یک نوع بیماری روحی است. ۲. با نظر به وجود و عین وجود که عین کمال است پس حقیقت که همان وجود است را عقل می‌شناسد و می‌پذیرد و بدین لحاظ کمالات و از جمله علوم به عنوان فهمی که حکایت از خارج دارد امری است حقیقی. آری بحث تشکیک در وجود و شدّت و ضعف در علوم غیر از نسبی بودنِ علوم است به این معنا که ملاک بودن و نبودن، نظر انسان باشد که مشهور است میشل فوکو چنین گفته‌است. موفق باشید

24457
متن پرسش
استاد گرامی سلام: در موضوع رابطه نفس و بدن که به ظهور و تجلی تعبیر می شود چرا سنخیت مطرح نیست؟ چه می شود که از سنخیت بین نفس و بدن چشم پوشی می شود و دیگر سنخیت مهم نیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علیک ببرهان الصدیقین و نظریه‌ی تشکیک وجود. موفق باشید

24456
متن پرسش
سلام استاد: چند وقت پیش زیارت امام رضا علیه السلام نصیبم شد از حضرت خواستم که از طریق شما هدیه ای چیزی عنایت بفرمایند، سه چهار بار هم ازتون سوال کردم ولی پاسخی دریافت نکردم، با خودم گفتم شاید حضرت علیه السلام دست خالی من رو باز گردونده باشه. دیدم نه نمیشه آقا خیلی کریم تر از این حرفاست که کسی پبشش بره و ازش هم درخواست بکنه او دست خالی برش گردونه، استاد لطفا یه توجهی بفرمایید. ببینید آقا امام رضا علیه السلام چیزی داده اند که داده اند ان شاءالله لطفا بببنید چیزی به نظرتون میاد خواهشا، متاسفانه جواب ایمیل ها رو نمی تونم دریافت کنم اگه مقدورتون هست جواب رو روی سایت بزارید، التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده این برخورد که چیزی از این طریق پای امام عزیزِ رئوف‌مان بگذاریم درست نیست. همین‌که از برکات زیارت آن امام همام بهره‌مند شده‌اید، کافی نیست؟ چه چیزی بالاتر از آن که او ما را لایقِ زیارت خود کرده است. آری! زیارت امام معصوم. موفق باشید

24455
متن پرسش
سلام: آقا یک سوال، فقط یک سوال ، همینو بهم جواب بده. آقا من خودم قبول دارم انسانی گناه کار و به شدت سیاهی ام. قبول دارم انسان به شدت بی توجهی هستم. در کل قبول دارم بدم اما به خدا قسم بعضی مواقع، قسم میخورم، بعضی مواقع وقتی دارم توی مباحث معاد و توحید و ..... فکر می کنم و تعمق می کنم، به خدا، به والله، نمیتونم تحمل کنم، اصلا گیج میشم، میخوام همش رو ول کنم برم از بس برام تا بینهایته، بینهایته، مشکل من اینجا شروع میشه، وقتی اینجوری میشم، اصلا همه چیزو ول می کنم یعنی دیگه پیگیر این مبحث نمیشم و میشم همون آدم خیلی عادی. حالا من آقا اولا در خواستم اینه که بگید این حالت، توهمه؟ یا واقعا چیزی هست؟ اصلا بگید چی کار کنم؟ این مشکلمه که اینجوری میشم، بعد نمیتونم تحمل کنم، بعد همه چیزو ی دفعه ول می کنم، دوباره بعد از یک مدت این چرخه تکرار میشه و درجا می زنم. آقا نمی خواستم بپرسم چون خودم رو واقعا مستحق این حال نمی بینم. این که گفتم مستحق نمی بینم، این عقیده ام است از روی شکست نفسی نگفتم. بنده اینو نمی خواستم بپرسم، اما چون خیلی تکرار شده پرسیدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه همین‌طورها بوده است و گاهی جمال حق سراغ انسان می‌آید و ما را شیفته‌ی خود می‌کند و شما آن تصمیمات جدّی را می‌گیرید و گاهی جلال حق می‌آید و ما در قبض می‌رویم. ولی به گفته‌ی جناب جامی: «غرّه مشو که مرکب مردان مرد را /  در سنگلاخ بادیه پی‌ها بریده‌اند

نومید هم مباش که رندانِ جرعه‌نوش / با یک کرشمه به منزل رسیده‌اند»

عزیز دلم! قصه‌ی من و شما نیز همین است که باید به امید کرشمه‌ای از حضرت محبوب آن‌قدر که می‌توانیم قدمی برداریم ولی بیش از آن باید امیدمان کرشمه‌ای باشد که از حضرت محبوب می‌آید و دل می‌برد و این زمینی را آسمانی می‌کند. موفق باشید

24454
متن پرسش
سلام: شهید آوینی در مجموعه مقالات حکومت فرزانگان می نویسد: این نكته بسیار دقیقى است كه هر كسى را توفیق ادراك آن حاصل نمى‏ شود، چرا كه در نظر سطحى این دو رأى با یكدیگر قابل جمع نیست در روش سیاسى اسلام، این یك اصل است كه ۱. حتى براى آنكه امام مفترض الطّاعه و معصوم و وصىّ بلافصلِ رسول خدا (ص) مسندِ خلافت ظاهرى را نیز صاحب شود، بیعت مردم ضرورى است. ۲. و از آن سو قرآن نظرش درباره اكثریت مردم این باشد: { جملات شهید آوینی در همان مقالات: قرآن مجید با تعبیراتى بسیار عجیب و حتّى در اكثر موارد بسیار شدیداللّحن، نه تنها «رأى اكثریت» را «معیار مطلق حقّ» نمى‏ داند، بلكه برخلاف آن، «رأى اكثریت» را غالباً باطل مى ‏شمارد. نمونه آیاتى كه در این زمینه وجود دارد آن همه است كه به ناچار باید تنها به منتخبى از آنان بسنده كرد. در بعضى از این مجموعه آیات آن همه صراحت همراه با شدّت لحن موجود است كه ما را از هر گونه تأویل و تفسیرى بى‏ نیاز مى‏ كند. مثلاً آیه مباركه ۱۱۶ از سوره «انعام» كه مى‏ فرماید:«وَ اِن تُطِعْ اَكْثَرَ مَنْ فِى اْلاَرْضِ یضِلّوكَ عَنْ سَبیلِ اللّهِ اِنْ یتَّبِعونَ الاَّ الظَّنَّ وَ اِنْ هُم الاّ یخْرُصونَ» [و اگر از اكثریت مردم كره زمین اطاعت كنى، تو را از راه خدا گمراه خواهند كرد، كه آنان جز از «ظنّ» تبعیت نمى‏ كنند و جز «دروغ» نمى ‏ورزند]. و یا در آیه مباركه ۷۸ از سوره «زخرف» مى‏ فرماید: «لَقَدْ جِئْناكُم بِالْحقّ ولكِنَّ اَكْثَرَكُمْ لِلْحقّ كارِهونَ»(1) [ما حقّ را براى شما آوردیم، امّا اكثریت شما مردم از حقّ كراهت داشتید]. «كراهت از حقّ» در اینجا صفتى است كه قرآن براى اكثریت ذكر مى ‏كند. و یا در آیه مباركه ۱۰۶ از سوره «یوسف» مى‏ فرماید: وَ ما یؤْمِنُ اَكْثَرُهم بَاللّهِ اِلاّ وَ هُم مُشْرِكونَ» [و اكثریت مردم به‏ خدا ایمان نمى‏ آورند مگر آنكه مشرك هستند]. این آیه مباركه ناطق بدین معناست كه ایمان اكثریت مردم درآمیخته با شرك است. و در آیات دیگر اجمالاً اكثریت خلق را به صفاتى از این قبیل متّصف مى ‏دارد: «اَكْثَرَ النّاسِ لا یشْكُرونَ» (۲۴۳ بقره)؛ «اَكْثَرَ النّاسِ لا یعلَمونَ» (۱۸۷ اعراف)؛ «اَكْثَرَ النّاسِ لا یؤمِنونَ» (۱۷ هود)؛ (اَكْثَركُمْ فاسِقونَ) (۵۹ مائده) ؛ «اَكْثَرُهُم لا یعْقِلونَ» (۱۰۳ مائده) ؛ «اَكْثَرَهُم یجْهَلُونَ» (۱۱۱ انعام) ؛ «وَ ما یتَّبعُ اَكثَرُهُم اِلاّ ظَنّاً» (۳۶ یونس) ؛ «اَكثَرُهُمُ الْكافِرونَ» (۸۳ نحل)... و بالاخره مجموعه آیات قرآن درباره «اكثریت» حكایت از این دارد كه تمایلات اكثریت نه تنها با حقّ سازش ندارد، بلكه غالباً متناقض آن است.} این به ظاهر تناقض را چگونه می توان رفع کرد و جواب داد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با طلوع حرکتی توحیدی توسط پیامبر خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» باید در مقابل فرهنگ شرک بر توحید تأکید کرد و در این‌جا رأی اکثریت هیچ جایگاهی ندارد تا این‌که آرام‌آرام انسان‌ها متوجه‌ی حقّانیت و زیبایی توحید شوند و در بستر نگاه توحیدی فکر کنند و تصمیم بگیرند. در این فضا است که خداوند به پیامبر خود توصیه می‌فرماید: «وشاورهم فی‌الامر» یعنی نگاه و نظر آن‌ها را نیز در میان آور. در همین رابطه بعد از تحقق نظام جمهوری اسلامی و گرایش مردم به عبور از فرهنگ غیر الهی است که رأی مردم ارزشمند است. موفق باشید

24450
متن پرسش
سلام علیکم: می بخشید استاد! من دوست دارم یکی باشه که بش وابسته باشم (اونم هیچکس و بیشتر از من دوست نداشته باشه) تا احساس وجود داشتن پیدا کنم تا حس بودن پیدا کنم. البته یه بار یکی پیدا شد به اون وابسته بودم نه خدا رو حس می کردم نه امام زمان رو، این بده؟ اگه بده درمانش چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان نیاز دارد به دوست و برادرانی که با آن‌ها مأنوس باشد که در دین تحت عنوان «اِخوان ایمانی» مطرح است ولی باید سعی کرد کسی را دوست داشت که آینه‌ی نمایش زیبایی‌های الهی باشد. موفق باشید

24449
متن پرسش
با سلام و تشکر. استاد گرامی یکی از اساتید معتقدند که انسان دو نفس دارد نفس نباتی و نفس انسانی و این دو نفس هیچ گونه اتحادی با هم ندارند. کارهای آگاهانه و اختیاری انسان از شئون نفس انسانی و کارهای طبیعی و قوای غیرشعوری قوای نفس نباتی هستند. در واقع نفس نباتی صورت بدن است که نوعی جسم نامی است و این بدن را خداوند مسخر نفس انسانی قرار داده است. اگر ممکن است نظرتون رو راجع به این فرمایش بفرمایید. ممنون و التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایات ما نیز این نکته هست که انسان دارای نفس نباتی و نفس حیوانی و نفس انسانی است. جناب صدرا در جمع‌بندی خود متذکر می‌شود که نفس ناطقه‌ی انسان به جهت شدت وجودی‌اش جامع نفس نباتی و نفس حیوانی نیز هست ولی نه به صورت جدا جدا، و لذا در هر موقعیتی مطابق آن‌چه پیش می‌اید نفس ناطقه به صورت نفس نباتی یا نفس حیوانی و یا نفس انسانی ظهور می‌کند. موفق باشید

24448
متن پرسش
با سلام و عرض ادب. لطفا: ۱. در صورت امکان راجع به این جمله توضیحی بفرمایید: «عرفا درباره تغییر جواهر به تجدد امثال قائل اند» ۲. در آیه قرآن سوره بقره می گوییم: «ربنا ولا تحملنا ما لاطاقت لنا ورحمنا...» سوالم این است که مگر رب حکیم چیزی ورای طاقت ما بر ما تحمیل می کند که ما اینچنین تقاضا می کنیم لطفا بفرمایید سر این مطلب چیست؟ متشکرم و التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! تغییر جوهر عملاً به یک نوع تغییر اعراض و تثبیت جوهر ختم می‌شد ولی با نگاه حرکت جوهریِ صدرایی، موضوع به نگاه عرفا نزدیک شد که معتقدند همواره عالَم جدید است و نظر به خلق جدید دارد. ۲. حضرت ربّ العالمین همواره برای تربیت انسان‌ها به نور ربوبیت خود عمل می‌کند ولی این انسان‌ها هستند که بعضاً آمادگی تربیت ربّ خود را ندارند و در این راستا از پروردگار می‌خواهند که مطابق طاقت آن‌ها با آن‌ها برخورد کند و این دعای بسیار ارزشمندی است. موفق باشید

24446
متن پرسش
استاد گرامی سلام: با توجه به این متن: بر اساس حکمت متعالیه اشیایی که بینشان رابطه تأثیر و تأثر برقرار است، با هم اتحاد و وحدت دارند. و گرنه اشیایی که تباین وجودی دارند نمی توانند رابطه تأثیر و تأثرّ متقابل داشته باشند. به عبارت دیگر بر اساس حکمت متعالیه علیت به تجلی و تشأن بر گشت می کند؛ در نتیجه رابطه علی و معلولی به رابطه اتحادی تبیین می شود. قسمت «بر اساس حکمت متعالیه علیت به تجلی تشأن برگشت می کند» یعنی چه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «علیک بالصدرا و برهان الصدیقین» در آن‌جا است که به زیبایی نسبت بین علت و معلول را نسبت بین وجود شدید و وجود نازله که همان تجلی به حساب می‌آید؛ با ما در میان می‌گذارد. موفق باشید

نمایش چاپی