بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29650
متن پرسش
با سلام: با توجه به مشکلات فراوانی که در کشور وجود دارد و نیاز به ذکر نیست، شما آینده انقلاب و نظام را واقعگرایانه چگونه تحلیل می کنید؟ آیا از نظر شما نظام جمهوری اسلامی دوام می آورد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جلسات مختلف در این رابطه شده است که نظام جمهوری اسلامی حرکتی است توحیدی در مقابل استکبار، و بدین لحاظ آینده‌ی درخشانی دارد هرچند که با تنگناهایی روبه‌رو هستیم که با همان روحیه‌ی انقلابی اول انقلاب می‌توان از آن‌ها عبور کرد. موفق باشید

http://lobolmizan.ir/leaflet/1690/

29649
متن پرسش
با سلام: گفته شده که در ۷ سال اول تربیت فرزند، دوران سیادت اوست و ۷ سال بعد دوران ادب و فرمانبرداری او سوال اینجاست هر چند در ۷ سال اول سیادت و آزادی او باید معقول باشد اما بعد از ۷ سال اول و در ۷ سال دوم این تغییر فضا باعث دلزدگی او و محدودیت ها باعث انجام کار با اکراه نمی شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هفت ساله‌ی دوم با آگاهی مختصری که نوجوان پیدا کرده است، علت دستورات اصلاحی که به او داده می‌شود را می‌فهمد و احساس نمی‌کند آن دستورات به او تحمیل می‌شود، برعکسِ هفت‌ساله‌ی اول. و به همین جهت فرموده‌اند در هفت‌ساله‌ی اول چندان به او سخت‌گیری نشود. موفق باشید

29648
متن پرسش

سلام، وقتتون بخیر استاد ۱. استاد بنده سخنرانی دکتر داوری در جلسه نقد و بررسی کتاب پایان تئولوژی آقای عبدالکریمی را گوش کردم منتهی متوجه نشدم دقیقا نقد ایشون به کتاب چی بود. بی زحمت این رو برام توضیح بفرمایید و اینکه اساسا اندیشه دکتر داوری با آقای عبدالکریمی چه تفاوت هایی دارد؟ ۲. آیا شما نامه دکتر داوری به همسر شهید آوینی که اخیرا نوشته شده درباره کتاب روایت جنگ در دل جنگ خوانده اید؟ اگر آری، می خواستم اونجاهایی که نظر خودشون و شهید آوینی رو درباره انقلاب و تفاوتشون رو بیان می کنند نظرتون رو بدونم. با تشکر

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. دکتر داوری مثل همیشه با ظرافت خاص خود در رابطه با پایان تئولوژی بحث تئوس را که به یک معنا خدا به حساب می‌آید، مطرح کردند و فرمودند تئوس که پایان ندارد. و سپس آقای دکتر عبدالکریمی را حواله دادند به جواب نقدی که آقای دکتر پورحسن مطرح کرده بودند. ۲. در مورد نظر آقای دکتر داوری به آن کتاب، بنده مطلب ذیل را برای رفقا نوشتم: موفق باشید

شهید آوینی و سپر آتنا و دکتر داوری

همان‌طور که دکتر داوری می‌فرمایند آوینی انقلاب را نه جانشین‌شدنِ یک سیاست و حکومت به جای حکومت دیگر، بلکه انقلاب در جان‌ها و آغاز عصری دیگر که در آن صفا و امید و آسایش مردم و ...به میان می آمد، می‌دانست.

حقیقتاً دکتر داوری به خوبی تشخیص داده است که نگاه شهید آوینی به انقلاب چگونه بوده است. دکتر داوری متوجه است که آوینی با سپری که زشتی‌ها را می‌پوشاند، به ذات انقلاب نگریسته است و عملاً زشتی‌هایی که بود و خواهد به‌وجود آید را به کمک آن سپر نمی‌بیند و نمی‌خواهد ببیند. زیرا او به ذات و حقیقت انقلاب می‌نگرد که چون نوری همچنان در ظلمات جلو می‌آید و روا نیست که برای دیدنِ نور و راهی که در پیش دارد، به ظلمات نظر کند و این بدان معنا نیست که نمی‌بیند، بلکه به جهانی می‌نگرد که عصر دیگری است غیر از عصر غرب‌زدگی و فلک‌زدگیِ ما که هم میراث دیروز است و هم کج‌فهمی‌های امروز.

جناب آقای دکتر داوری فریاد بر می‌آورند که چرا سپر آتنایِ آقای آوینی دیده نشود؟ و آوینی جواب می‌دهد: «من جایی بیرون از جهان توسعه خود را جستجو می‌کنم و امروز و فردایِ خود را به نمایش می‌گذارم. در آن‌جا که جهان توسعه‌یافتگی و توسعه‌نیافتگی هر دو بر بادند، اساسا سپری نیست، زیرا ظلماتی در صحنه نمی‌باشد.» تفاوت دقیقاً این‌جا است که ما کجا ایستاده‌ایم؟ بر مرکب نور سوار شده و در دل ظلمات به سوی حقیقت می‌شتابیم؟ و یا در زمین جهانِ فلک‌زدگی و غرب‌زدگی تلاش داریم گرفتاری‌های مردم فلک‌زده‌ی غرب‌زده را فرو بنشانیم و آن‌ها را متوجه‌ی راز فلک‌زدگیِ خود در جهان توسعه‌یافتگی بکنیم. عجیب است که این هر دو همدیگر را می‌فهمند با این‌که یکی به افقی نظر دارد که حضرت روح اللهِ او بر آن افق پای می‌فشارد و دیگری بر مشکلات تاریخیِ مردمی دل می‌سوزاند که راه حلّ امروزین آن را نجات از خرد توسعه‌نیافتگی می‌داند با دلسوزی‌هایی که متفکرانی چون هگل برای جهان جدید داشتند. همان‌طور که ما نیز نه می‌توانیم از دکتر داوری بگذریم و نه از حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه».

 راستی! ادامه‌ی راه کدام است؟ آیا راهی که آوینی مدّ نظر دارد همان نگاهی نیست که رهبر معظم انقلاب بر آن پای می‌فشرد و دکتر داوری بدون آن‌که از آن افق چشم بردارد، به ما می‌گوید متفکرانه از اطراف خود غافل نباشید و بدانید سپر آتنا بالاخره چیزهایی را می‌پوشاند که آینده ما را در سپردن راه در این ظلمات بعضاً زمین‌گیر می‌کند. ولی آوینی فریاد بر می آورد که ای مقدسان نادان! و ای متحجرین! و ای لشکریان علی «علیه‌السلام» در کسوت خوارج! چرا مواظب نیستید، شکست معاویه نزدیک است. ولی بخواهیم و نخواهیم نمی‌توان از خوارج چشم‌ پوشید.

 با این همه، امروز روزی نیست که بتوان معطل این مقدسان نادان و یا غرب‌زدگانی شد که نمی‌توانند به جهانی بین دو جهان فکر کنند. آن‌ها نه داوری را می‌فهمند و نه امام خمینی را. و آوینی هم داوری را فهمید و هم حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را.

29646
متن پرسش
سلام: مطلبی را اولین بار از زبان آقای رسایی در خشت خام شنیدم البته خودشان به این مطلب نقد داشتند ولی سیر انتخابات را که مشاهده می‌کنیم بنظر می‌رسد این مطلب دور از واقعیت نیست بخصوص برای انتخابات های متاخر، آن اینست که اگر مشارکت بالا باشد اصلاح طلبان رای می آورند و اگر پایین اصولگرایان. آقای مصباحی مقدم گویا به این مطلب نقد داشتند و دو مثال نقضشان ۸۴ و ۸۸ بود شرق به تحلیل ۸۴ پرداخته و سعی بر توجیه داشت البته اگر از اعتراضات کروبی و احتمال تخلف غمض عین کنیم بنظر می‌رسد توجیهات شرق مکفی باشد. اما شرق ۸۸ را مسکوت گذاشت اما با توجه به اینکه اصلاح طلبان ۱۰ یا ۱۵ ملیون رای کف رایشان هست و علاوه بر آن آن سال جریاناتی که میانه ای با نظام نداشتند هم بمیدان آمدند و تقریبا هیچ جریانی انتخابات را تحریم نکرد ولو سلطنت طلبان، بنظر می‌رسد همین مساله و آن مطلب که مشارکت بالا به سود اصلاح طلبان است چرا که آنها دیدگاههای غربگرایانه دارند و بسیاری از مخالفان نظام هم غرب گرا هستند لکن در انتخابات شرکت نمی‌کنند مگر آنکه اصلاحطلبان بنحوی آنها را تهییج کنند که از خوف بدتر به بد پناه برند ما را به این نتیجه می‌رساند لااقل در صحت انتخابات تردید داشته باشیم البته بنظرم رهبری صحیح عمل کردند چون مقام اجرایی نیستند گریزی از اعتماد به مسئولین ندارند و البته روش موسوی هم اشتباه بود باید می ایستاد تا ساختاری که احتمالا موجب تقلب می‌شود را با پیگیری اصلاح میکرد نه اینکه جنگ خیابانی به راه اندازد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه نشدم چه سؤالی در نوشته‌ی شما مطرح است که بنده باید نظر بدهم؟!! موفق باشید

29645
متن پرسش
سلام بر استاد: دیدگاه های مراجع معظم را در مورد فلسفه و یا عرفان اجمالا بررسی می‌کردم ظاهرا اکثرا نظر خوشی نسبت به آنها ندارند در اوایل جامع اسرار مرحوم سید حیدر آملی صحبت از بعد تصوف و تشیع به میان آمده است البته ایشان معتقد به عینیت این دو هستند اما متوجه می‌شویم قبل از ایشان قاطبه فقها مخالف بودند و اینکه معصومین ما را ارجاع به فقها داده باشند و این همه فقیه که بسیاری از آنها از قله های تقوا هستند همه به خطا رفته باشند جای تردیدست. باری اینکه بگوییم فقهای مخالف درین موضوع تخصص ندارند و قولشان حجت نیست هم گرهی نخواهد گشود چه این همه فقیه متقی در امر غیر تخصصی فتوا بدهند با اینکه می‌دانند اینکار حرامست محل تاملست. ثانیا اگر این باب باز شود از کجا معلوم فتاوای فقیه در موسیقی حجت باشد مگر تخصص دارد؟ در اقتصاد همینطور و به همین نحو به تمام مسائل سرایت می‌کند و بالتبع چیزی برای فقیه باقی نمی ماند. ثالثا شما چه انتظاری دارید مکلف قول فقیهی که اعلم می‌داند را بر زمین گذارد و سخن شما که نمی‌دانم اجتهاد دارید یا نه پیروی کند و بفرض مجتهد هم باشید آن فرد آن مجتهد مخالف را اعلم می‌داند و در مسائل اختلافی به فتوای بسیاری از فقها وظیفه تقلید از اعلمست. رابعا متخصصین هم اینگونه نیست که همه متفق باشند خوب آقای مصباح گمان کنم وحدت وجود را قبول ندارند ایشان متخصص نیست؟ یا آقای فیاضی نظرهای خاص خود را دارند، یا آقای یثربی که کتبی که در عرفان تالیف کردند و بسیار محل رجوع دانشگاهیان و ... است و این تالیفات نشان از تخصص ایشان در عرفان می‌دهد اما به مرور ایشان هم گویا به جرگه مخالفین پیوستند که مصاحبه ایشان را در برنامه شوکران می‌توان ملاحظه کرد در پایان بنظر حقیر مکلف اگر هنوز مرجعی انتخاب نکرده است اگر بتواند در کنار مساله اعلمیت مرجعی انتخاب کند که مخالف عرفان نباشد مشکلی پیش نمی آید و اگر مرجعی را قبلا انتخاب کرده است دو فرض دارد: ۱. مرجع خود را اعلم نمی‌دانند و مساوی با چند مرجع دیگر می‌داند درین صورت به مسائل تقلید مرجعشان رجوع کنند اگر رجوع به مرجع مساوی را جایز می‌داند در مساله جواز تعلم عرفان به مرجعی دیگر رجوع کنند و اگر رجوع به مساوی را جایز ندانست فعلا گریزی از تبعیت نیست. ۲. اگر مرجع خود را اعلم می‌داند یعنی او بهتر از دیگران در تفقه دین سررشته دارد بفتوای او فلسفه و عرفان نمی آموزد و با همین نیاموختن به حق تقرب می‌جوید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید با توجه به نظر حضرت امام و رهبر معظم انقلاب بتوانیم از این تنگناها عبور کنیم بخصوص که در این تاریخ در جهانی زندگی می‌کنیم که نمی‌توان از فلسفه و عرفان غفلت کرد و حضرت امام در همین رابطه آن نامه‌ی مشهور را به آقای گورباچف می‌نویسند و او را دعوت به مکتب صدرایی و عرفان ابن‌عربی می‌کنند. موفق باشید

29644
متن پرسش
عرض سلام و خسته نباشید: کتاب های شما که در کتابخانه های اینترنتی (کتابراه، طاقچه، فیدیبو) به صورت رایگان عرضه شده است، مورد رضایت کامل شما برای عرضه و دانلود هست؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر بنده بلا مانع است. موفق باشید

29643
متن پرسش
سلام استاد عزیز: خدا قوت. سوال بنده اینه: از نظر شیعه چه شد که دین بوجود آمد؟ یا بهتر بگم از نظر شیعه مبدا و منشا پیدایش دین چیه؟ آیا کتاب یا جزوه ای در این باره سراغ دارید که بتونه کمک کنه تا جواب این سوال رو پیدا کنم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» و کتاب «چه نیازی به نبیّ» که روی سایت هست، جوابگو باشد. موفق باشید

http://lobolmizan.ir/book/1382

http://lobolmizan.ir/book/1383

29642
متن پرسش
سلام استاد حالمان از دوستان گرفته، مگر می‌شود به سلبریتی که از شهادت محسن جان فخری زاده خوشحال شده گفت حرام زاده؟! بعد هم توجیه کرد که اینها حرام زاده روحی و اعتقادی هستند. استاد کاری نداریم که فقها برای جمع بین روایات دشمنان مولا علی روحی و ابی و امی و ولدی فداه گفته اند عده ای حرام زاده اعتقادی هستند و احکامی را بر آنها بار کرده اند که سر جای خود صحیح! اما چگونه اینو تسری بدهیم به یک سلبریتی ایرانی شیعه و اصلا مگر می‌شود گفت فلانی حرام زاده است اما منظورمون اعتقادی، روحی است ؟!!!!!!! حتی نسبت به همان عده ای که نسبت به اهل بیت بغض دارند! اما شاید بغضی هم در ظاهر نشان ندهند‌. حال دلمان گرفته چگونه به هموطن خود بگوییم حرام زاده آن‌هم به اسم دفاع از محسن جانی که قطعا راضی نیست و سیره اون هم این نبوده!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد با شماها موافق هستم. اتفاقاً با این ادبیات، خود را از صحنه خارج می‌کنیم زیرا انقلاب اسلامی در بستر حکمت و حماسه می‌تواند استعدادهای خود را شکوفا سازد و حاج محسن فخری‌زاده‌ها را به بار آورد. موفق باشید

29640
متن پرسش
سلام خدمت شما: می‌خواستم بپرسم آیا میشه ۴۰ شب نماز غفیله رو به نیت تعجیل فرج امام زمان خواند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نیّت خوبی است ولی نباید امری را بر حضرت تکلیف کنیم که چه موقع تشریف بیاورند. آری! تقاضای تعجیل در فرج را باید از خدا داشت، ولی اگر بعد از ۴۰ روز نیامدند، بدهکار نباشند بلکه برکات آن حضرت شامل حال ما شود. موفق باشید

29639
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم : در سوره زمر، در مورد هدایت قرآن فرمودید که آنهایی که از خداوند می ترسند، در مرحله اول که قرآن می خوانند پوستشان جمع می شود و هیرت بدنی و انفعال بدنی برای آنها رخ می دهد. ولی مرحله بعدش را فرمودید که نرمی قلب و پوست و آرامش برای فرد ایجاد می شود و این سیر به سوی ذکر خداست. آیا مرحله دوم همان «الا بذکر الله تطمئن القلوب» است؟ و آیا سیر قلب آن افراد به سوی الله است؟ چون یک جایی هم فرمودید قلب به کمتر از الله راضی نمی شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همان‌طور است که می‌فرمایید. آری! در مسیر سلوک به لطف خدا کار به جایی می‌رسد که به قول مولوی: «غیر آن جعد نگار مقبلم / گر دو صد زنجیر آری بگسلم». موفق باشید

29638
متن پرسش
استاد سلام عليكم: استاد مطلبي از شما داخل كتاب «راز شادي امام حسين در قتلگاه» ديدم كه به نظرم با عقايد شيعه همخواني نداره. در يكي از صفحات كتاب فرموده بوديد كه خلفا منكر اسلام نبودند. در حالي كه ما آنها رو منافق ميدونيم كه به خاطر نفاق درونشون كفر خودشون رو پنهان نكردند. درسته آيا؟ مگر خليفه ي دوم نبود كه به پيامبر توهين كردند و گفتند در لحظات آخر عمر پيامبر كه ايشان ديوانه شده و حرف ناصحيح مي‌زند؟ آيا نفس تصاحب سلطنت به دست آنها و خارج كردن مجراي ولايت الهي از مسير اصلي خودش دليل و مدعايي بر كفر آنها نيست؟ و شرايطي كه در سقيفه به وجود آمد، دليل بر نقشه ي از پيش كشيده شده ي آنها براي تصاحب خلافت نبود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به همه‌ی این نکات که می‌فرمایید می‌توان گفت آن‌ها منکر نبوت نبی نبودند، ولی نبوت را تقلیل می‌دادند. مثل بعضی از علمای شیعه که «سهو النّبی» را جایز می‌دانند در حالی‌که عقاید ناب شیعه برای نبوت نبیّ مقامی بس والا قائل است به همان معنایی که حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در کتاب شریف «مصباح الهدایة الی الخلافه والولایة» مطرح می‌فرمایند. موفق باشید

29637
متن پرسش
سلام و رحمت خداوند بر شما استاد گرامی: سوالی از حضورتون داشتم، فکر کردن به نامحرم چه آثار زیانباری در سیر و سلوک سالک میتونه داشته باشه و چه جوری میشه این طوق رو از گردن ذهن و فکر جدا کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم همین‌که نامحرم، نامحرم است یعنی جای او در حریم جان و روح ما نیست و ما را از آنچه مهمِ ما است و باید بر آن بیندیشیم، باز می‌دارد. باید بر آنچه محرم ما است یعنی حضرت معبود، دل بست و قرآن و روایات وقتی بر آن‌ها تدبّر شود، نمایش قصه‌ی حضور اوست. هر اندازه در این وادی اندیشه به خرج دهیم، به همان اندازه با محرم جان خود مأنوس می‌شویم. آری! «خلوت دل نیست جای صحبت اغیار / دیو چو بیرون رود فرشته درآید». موفق باشید    

29636
متن پرسش
با سلام: انتقادات حضرتعالی نسبت به جناب دکتر احمدی نژاد را در سوالات سایت ملاحظه می‌کردم اگر چه حقیر برخی از این انتقادات را وارد نمی‌دانم اما بفرض این انتقادات همه درست باشند برای انتخایات آتی واقعا اصولگرایان و جریانات انقلابی چه کاندیدایی دارند که کارایی و محبوبیت داشته باشد. حتی ۹۶ هم جناب رئیسی نه سابقه اجرایی چندانی داشت و نه بین مردم شناخته شده بود و دیدیم چه شکست سخت و تلخی خوردیم بنظر حقیر امروز تنها کسی که شایستگی این مقام را دارد و همچنان محبوب دلهای بخش وسیعی از مردم بخصوص اقشار مستضعف است جناب احمدی نژاد هستند و اگر باز شورای نگهبان رد صلاحیت کند یا جریانات رقیب با مسخره بازی مذاکره با بایدن باز ملت را فریب می‌دهند یا اگر اصولگرایان پیروز شوند با مشارکت پایین مثل مجلس مواجه خواهیم بود و فرد منتخب با آرای پایین نخواهد نتوانست از حقوق مردم بطور شایسته دفاع کند. کما اینکه شاهدیم مثلا مجلس درین چندماه چه تحول شگرفی در ساختار کشور پدید آورد؟ خطری که انقلاب را تهدید می‌کند جدایی اقشار متوسط از قطار انقلابست و این اقشار بحق یا ناحق نظر به جناب احمدی نژاد دارند و در همین راستا حقیر تخریب این بزرگمرد را به صلاح انقلاب نمی‌بینم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم تخریب آقای احمدی‌نژاد را به هر دلیلی صلاح نمی‌دانم. ولی در مورد ریاست جمهوری اجازه بدهید زمانش برسد، فعلاً نباید عجله کرد. به جمله‌ی مقام معظم رهبری در مورد دو قطبی‌شدن افراد مذهبی با آمدن آقای احمدی‌نژاد باید فکر کرد. موفق باشید

29635
متن پرسش
سلام عليكم: دیشب وقتی خبر شهادت دکتر فخری زاده را شنیدم از جناب دکتر رسول رکنی زاده؛ معاون پژوهشی دانشگاه اصفهان و استاد تمام رشته فیزیک سؤال کردم «آیا شما دکتر فخری زاده را می شناختید؟ اینکه ایشان از دانشمندان هسته ای بود؛ را تایید می کنید؟» ایشان در جواب نوشتند: «بیش از ۳۵ سال افتخار دوستی با او را داشتم. بله و مؤثرترین! من چه گویم یک رگم هشیار نیست / شرح آن یاری که او را یار نیست.» از ایشان درخواست کردم که ای کاش یک متن در مورد ایشان و ویژگی هاشون می نوشتید. و ایشان امروز این دلنوشته را برایم ارسال فرمودند. بسم‌الله الرحمن الرحیم: یک دهان خواهم به پهنای فلک / تا بگویم وصف آن رشک ملک. سخن گفتن در مورد بزرگی مانند شهید محسن فخری‌زاده کاری آسان نیست. تصور ایران بدون حضور چنین مردان بزرگی در این گرگستان عالم مدرن چقدر دلهره‌آور است. هر روز از خانه‌ی علم این سرزمین ستونی را تخریب می‌کنند تا از کسانی‌ که قصد سکنی گزیدن در آن را دارند جرئت و شهامت بستانند. تزریق احساس بی‌پناهی به جویندگان علم و گسترش ناامیدی با از بین‌ بردن نمادهای امید و آرزوهای یک ملت بزرگترین آرزوی کوته نظران و دشمنان قسم خورده‌ی این سرزمین پاک است. همواره به این دعای امام رحمة الله علیه می‌اندیشیدم که در پایان جنگ فرمود: «خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به‌روی مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز مبارزه‌اند و نیازمند به مشعل شهادت، تو خود این چراغ پرفروغ را حافظ و نگهبان باش.» امروز بار دیگر حقیقت این دعای خیر برای ملت ما روشن‌تر شد. در این سرزمین چراغ علم با خون شهیدان پرفروغ می‌شود. ما که این روزها به دنبال تأسیس بنای نهاد علم با ریشه‌های سترگ در ایران عزیز هستیم، بسیار به این شهادت‌های جهت‌بخش به تلاش‌های عالمان نیازمندیم. خون شهید محسن عزیز نهال علم این سرزمین را استوارتر می‌کند، همانطور که خون یارانش مانند شهید علیمحمدی و شهید شهریاری و دیگر همرزمانشان چنین کردند. دکتر محسن فخری‌زاده گرچه در طول سالیان دراز و تمام عمر کاری‌اش (که بسیاری از همراهانش راه خود را به سوی سنگرهای دیگر کج کردند) به عنوان یک دانشمند پر تلاش و مسلط به حوزه‌ی صنعت پیچیده‌ی هسته‌ای، صبورانه مسیر دفاع هسته‌ای را پیش می‌برد و تلاش می‌کرد قدرت بازدارندگی این فناوری‌ را، که توسعه‌اش منجر به توسعه‌ی فناوری‌های بسیار پیشرفته می‌شد، به کمال برساند، اما روح بلند او را فقط دریای ادبیات عرفانی و تقید به شریعت محمدی و آموزه‌های بلند معنوی‌اش سیراب می‌کرد. او حافظ نمی‌خواند بلکه با حافظ به عنوان نمادی از مصلحان اندیشه و عمل اجتماعی زندگی می‌کرد. نصب این بیت و ابیات مشابه در دفتر کارش بیانی از شیوه‌ی زندگی‌اش بود: دلا دلالت خیرت کنم به راه نجات / به فسق مکن مباهات و زهد هم مفروش. شوق او برای آنکه به یک نظام علمی مبتنی بر فلسفه‌ی اسلامی دست یابد زاید الوصف است. در یکی از دیدارها وقتی کتابم را به او هدیه کردم، بلافاصله درسنامه‌ی فلسفه برای دانشجویان فیزیک را که در حال تدوین بود نشانم داد و چه گفتگوی پر هیجانی بینمان درگرفت. اشتیاق او به حوزه‌ی بنیادهای مفهومی علم و تلاش برای درانداختن طرحی نو برای علم مبتنی بر الهیات اسلامی، ناشی از درک این نکته بود که می‌دانست دستیابی به قله‌ی اندیشه‌ی علمی از گذرگاه یک اندیشه‌ی فلسفی مستقل می‌گذرد و برای گسترش این اندیشه در میان دانشجویانش لحظه‌ای را از دست نمی‌داد. گر چه او در تمام دوران خدمتش، که از زمان دانشجویی‌اش شروع می‌شد، در سپاه پاسداران بود، اما شاید باورکردنش برای کسانی که با فرهنگ پاسداری آشنا نیستند سخت باشد، به هیچ وجه روحیه‌ی نظامی‌‌گری بنا به تعریف معمول را نداشت. مهربانی او با دوستان و همکاران و دلسوزی او برای ایران و جهان انسانی واقعا بی‌‌نظیر بود و هیچگاه دیده نشد که با تنفر از کسی یاد کند که همواره می‌گفت : وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم /که در طریقت ما کافری‌ است رنجیدن. او با عمق راهبردی اندیشه‌های امام و رهبری آشنایی کامل داشت و گرچه سیاست را به‌خوبی می‌شناخت اما هیچ‌گاه فرصت نداد تمایلات سیاست‌زدگان از میدان جهاد بازش دارد و صحنه‌ی مبارزه برای تقویت بنیه‌ی دفاعی ایران را لحظه‌ای ترک نکرد. برای دکتر محسن فخری‌زاده هیچ مرگی جز شهادت سزاوار نبود که این سرانجام همه‌ی عاشقان حقیقت است: آنانکه ره عشق گزیدند همه/ در کوی حقیقت آرمیدند همه. در معرکه‌ی دو کون فتح از عشق است / هر چند سپاه او شهیدند همه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شهید فخری‌زاده در منظر دوستی آشنا و غمی همراه با امید. او در جایگاه حکیم ذوالفنون (فراتر از یک شاخه علمی ‌و فنی) قرار داشته است. موفق باشید

29633
متن پرسش
با سلام: مقام معظم رهبری نقشه راه را پنج مرحله ی انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی بیان کرده و می فرمایند ما الان در مرحله ایجاد دولت اسلامی هستیم. سوالم این است. منظور از دولت اسلامی این است که مسوولان اسلامی باشند یا ساختار اسلامی شود؟ اگر منظور این است که مسوولان اسلامی شوند، امکان ندارد بعد ها دوباره مسولان غیر اسلامی بر سر کار بیایند و وضع به عقب برگردد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر ساختار اسلامی شد و به مرور انقلاب اسلامی فرزندان اصیلی به میان آورد، جمع بین نهاد دولت که غربی است، و هویت انقلابی پیش می‌اید که همان «جهان بین دو جهان» است. موفق باشید

29632
متن پرسش
با سلام: در قرآن کریم علت مخالفت مشرکان، مخالف بودن گفته های پیامبران با هوای نفس آن ها بیان شده. از طرفی گفته پیامبران هم عبادت خدا و اجتناب از طاغوت بیان شده. از طرفی هم مشرکان در مقابل گفته های پیامبران بر بت پرستی و اجرای آئین خود پا فشاری داشتند. پس مشرکان اگر کاری می کردند، بت پرستی می کردند باید برای هوای نفس باشد. لطفا رابطه بین هوای نفس مشرکان و بت پرستی و پا فشاری بر آئین خود را بیان فرمائید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی بر آنچه میل‌شان اقتضاء می‌کرد، پافشاری کنند، نمی‌توانند با خدایی مأنوس شوند که باید از خودخواهی‌ها عبور کنند تا آن اُنس صورت گیرد. فرمود: «أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَىٰ عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَىٰ سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَىٰ بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ ۚ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ» (جاثیه/۲۳) (ای رسول ما) آیا می‌نگری آن را که هوای نفسش را خدای خود قرار داده و خدا او را دانسته (و پس از اتمام حجت) گمراه ساخته و مهر (قهر) بر گوش و دل او نهاده و بر چشم وی پرده ظلمت کشیده؟ پس او را بعد از خدا، دیگر که هدایت خواهد کرد؟ آیا متذکر این معنی نمی‌شوید؟ موفق باشید.

29631
متن پرسش
سلام علیکم: بنده چند بار مستهجن ترین عکسها و فیلمها را دیدم و خیلی هم پشیمان شدم و گریه کردم ولی چه کنم که این تصاویر از ذهنم پاک نمی شود و دارد دیوانه ام می کند اوضاع من خرابه حریف خودم نمیشم. کمکم کنید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر دنبال نکنید، خودش خود به خود می‌رود. زیرا ریشه‌ی این صورت‌ها در خیال و توهّم است و آنچه می‌ماند توحید است که در فطرت انسان‌ها جای دارد. پیشنهاد می‌شود سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

29630
متن پرسش
سلام: آن بحثی که در آداب الصلوه امام هست که باید اذکار تفهیم قلب شوند و آنها را دهان قلب گذاشت یعنی مفاهیم رو رویش تاکید کنیم و به قلب تفهیم کنیم و این کار با نظر به وحدت وجود در نماز چگونه محقق می‌شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «وحدت وجود» برای انسان با سیر و سلوک حاصل می‌شود. یکی از منازل سلوک، همین تذکری است که امام خمینی در «آداب الصلواة» می‌فرمایند. موفق باشید

29629
متن پرسش
بسمه تعالی سلام: این فرمایشی که داشتید که ملاصدرا منهای امام خمینی (ره) معنی ندارد یعنی چه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی با قرائت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» جناب ملاصدرا مربوط به این تاریخ می‌باشد وگرنه آثار او، آثار آموختنی می‌شود و بس. موفق باشید

29628
متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده! در پاسخ ۲۹۶۱۹ تمامی حرف شما درست است. اما آیا باور ندارید اگر میراث مکتوب بدون واسطه ای از ائمه و پیامبر اسلام رسیده بود این همه مناقشه و اختلاف در احادیث و مسائل فقهی در شیعه و سنی نبود؟ شما خودتان یک نویسنده هستید مسلما خودتان بهتر حرف خودتان را می نویسید تا واسطه ای که چند نسل بعد حرف شما بگوید! سپاس گزارم خدانگهدار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شما نامه‌ی ۳۱ نهج‌البلاغه را در نظر بگیرید و یا حدیث «یابن‌الجندب» در تحف‌العقول را. مگر این‌ها آثار مدونی برای شیعیان نیست؟! که حقیقتاً اگر به آن رجوع کنند برای زندگی در این عالم هیچ کسری ندارند. و می‌بینید که آن‌طور که باید استفاده نمی‌شود. موفق باشید

29626
متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده: خدا قوت. حقیر مشغول مطالعه کتاب جایگاه تاریخی حادثه ها هستم سوالی برای بنده پیش اومده که می‌پرسم: در دوران خفقان ۲۰ ساله معاویه حضرت سیدالشهدا علیه السلام مشغول کادر سازی و تربیت نیرو بودند یا خیر؟ اگر نبودند آیا شرایطشان اجازه این کار را نمی‌داد؟ و اگر این کار را میکردند چرا در سال ۶۱ تعداد یاران حضرت آنقدر کم بود؟ اگر بفرمایید مردم به ایشان اقبال نداشتند عرض می‌کنم که چرا یاران حضرت تلاش نکردند هرچقدر که می‌توانند حضرت را بشناسانند؟ بهتر نبود با هدف مقدسی که حضرت سیدالشهدا داشتند؛ در دوران معاویه خودشان یا اطرافیانشان برای دوران بعد معاویه نیرو و یار تربیت میکردند؟ این سوال درباره اصحاب حضرت هم هست؛ چرا که فرمودید یاران حضرت در دوران معاویه خوب خون دل خوردند که توانستند در سال ۶۱ به موقع عمل کنند؛ خب چرا در آن ۲۰ سال مشغول تربیت نیرو نشدند؟ ۲۰ سال فرصت کمی نیست. نوع جوانان در سن ۱۵ ۱۶ آماده اند برای تربیت صحیح؛ خب اگر درست برنامه ریزی می‌شد در طی این ۲۰ سال چه تعداد جوانان سلحشور که می‌شد تربیت کرد. آیا شرایط این کار هم فراهم نبود؟ مگر ما اعتقاد نداریم که انسان مسلمان لحظه ای بی کار نمی‌نشیند؟ اینکه جو آن ۲۰ساله جوری بوده که انقلابی ها در خفقان بودند درست اما بنظر حقیر کمترین کاری که از دست اصحاب حضرت برمی آمد تربیت نیرو و کادر سازی است؛ حالا اصحاب حضرت این کار را کردند یا نه؟ اگر نه چرا مشغول این کار نشدند؟ البته بنده خاک پای اصحاب حضرت هستم فقط سوالی پیش آمده بود که پرسیدم. ببخشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  آنچنان شرایط از طریق امویان به هم ریخته بود و قبیله‌گرایی به جامعه برگشته بود، که حتی اکثر مردم مدینه، اهل‌البیت را کم‌تر از بنی‌العباس پذیرفته بودند. علامه‌ی طباطبایی با آوردن یک نمونه در نشان‌دادن آن فضا بسیار به ما کمک کرده‌اند که حضرت امام حسین «علیه‌السلام» بعد از شهادت امام حسن «علیه‌السلام» در مسجد مدینه نشسته بودند و ابن‌عباس هم در کنار حضرت بود. شخصی آمد تا مسئله‌ی خود را از ابن‌عباس بپرسد. ابن‌عباس به احترام امام حسین «علیه السلام» جواب سؤال طرف را به آن حضرت ارجاع دادند. سؤال‌کننده با عصبانیت گفت من که از ایشان نمی‌خواهم، از شما می‌خواهم. یعنی تا این حدّ اهل‌البیت «علیهم‌السلام» در انزوا بودند. و به گفته‌ی علامه‌ی طباطبایی حتی یک روایت فقهی  در ده ساله امامت حضرت سیدالشهدا «علیه‌السلام» از ایشان نداریم. «توخود حدیث مفصل بخوان از این مجمل». عظمت زمان‌شناسیِ حضرت در آن‌جا است که تشخیص دادند چگونه و چه موقع شرایط را آن‌چنان تغییر دهند که چیزی نگذشت و ۴۰۰۰ عالِم از جهان اسلام به حضرت صادق «علیه‌السلام» رجوع کردند. موفق باشید

29623
متن پرسش
سلام علیکم: در بین سوالات به سوال ۲۹۶۱۵ رسیدم و مطالب آن پرسش‌گر محترم که دغدغه و حرارت ویژه و قابل تحسین و ارزشمندی را داشتند دیدم. سوالی که شاید خیلی‌ها را درگیر و نظام فکری‌شان را مبهم کند. بنای من هم بر این نیست که بگویم چرا چنین نسبت‌هایی را دادید و این روند شما محکوم است و مذموم، و جزمی برخورد کنم. نه؛ سخن آن عزیز عیب و ایراد داشت، ولی آن دغدغه و شور ایشان واقعا ارزش دارد. من براساس فکر عامی خودم و تلقی که در حدّ خودم از سیره‌ی حضرت آقا دارم، سخنانی رو عرض می‌کنم و به نظرم و به گواهی قلبم، امام جامعه حکمت و صبرش فوق‌العاده بالا و عظیم است. شاید بد نیست یک‌بار همه‌ی ما داستان سفر خضر نبی «علیه‌السلام» و موسی کلیم «علیه‌السلام» را مرور کنیم. ویژه آن‌جا که در بیان حکمتِ سوراخ‌کردن بدنه‌ی قایق، حضرت خضر فرمودند من این کار را کردم چون خیر اکبری در انتظار آن‌ها بود و اگر چنین نمی‌کردم، آن حاکم جبّار، راه ارتزاق‌شان را کاملاً مسدود می‌کرد. هنر ولایت مداری و امام محوری، در بحبوحه‌ی فتنه‌ها و صحنه‌های دشوار و تنگناهاست، ویژه آن‌جا که علیرغم محکمات گفتمانی انقلاب، متشابه موضع می‌گیرد؛ و هنر اطاعت این‌جا مشخص می‌شود و غربال خالصین از آنان که همچنان سست بنیان‌اند. عبور انقلاب از تفکرات خطرناکی مانند تفکر سازندگی و اصلاحات، کم هدایت و زعامتی می‌خواهد؟ والله با آن تفکرات آقای هاشمی و آن برهه‌ی دوم خرداد که رسماً مسئولین خاک سفید گفتند باید از طریق همین دولت، ایران را به وضعیت گورباچف در دوره‌ی پایانی شوروی بیندازیم، حفظ انقلاب به شدت دشوارست. ویژه این‌که امام امت باید تا حدّ ممکن دفع افسد به فاسد کند و اتمام حجت بر آنان که با او قرابت فکری ندارند. چه کند این سیّد با آنان که مفسران قرآن‌اند و در عین حال غرب شناسانی که شعار عقلانیت و تبعیت از عقلا می‌دهند و در عین حال آنان که می‌خواهند تمام مظاهر تمدن غرب را هم‌اکنون حذف کنند و به دنبال غرب‌گریزی‌اند. این‌که امروز این‌همه نیروهای عمیق و گفتمان‌ساز انقلابی می‌بینم و انقلابی که لیبرال دموکراسی و مستکبرین را به ضعف انداخته و مردم تدریجاً از شبه مدرنیته در حال گذارند و در سطح جهان اسلام ماییم که دغدغه‌ی علم دینی و علوم انسانی توحیدی و الگوی پیشرفت اسلامی داریم و دستاوردهای محسوس مادیِ چشم‌گیر یافته‌ایم، ثمره چیست؟ جز این است که این سیّد آنچنان باید انقلاب را پیش ببرد که هم آفاتِ شبه مدرنیته‌ی ۲۰۰ ساله‌ی ایرانی را بتواند پشت سر نهد، و هم مقابل مدرنیته پرچم این نهضت، رفیع بماند و در عین حال از حجاب‌هایی گذار کند که در طی دو قرن اخیر جوامع اسلامی را زمین‌گیر کرده است؟ خطر التقاطی‌ها و غربگرایی اقلاً برای کسی که بر تاریخ معاصر مسلط باشد به شدت واضح است و بالفرض که این افراد را حذف کنیم، با تفکرشان چه خواهید کرد و با الگوسازی‌هایشان؟ مگر سیره‌ی اولیاء معصوم بر حذف تفکر غیر ناب بود و امیر مؤمنان آمدند و آن افراد دوران خلفا را کنار زدند؟ خیر! باید از این تفکر گذار کرد و تا جایی‌که چشمانم به من گواهی می‌دهند هرچه جلوتر می‌رویم مشخص می‌شود غربگرایان فاقد آینده و مأوای‌اند و حتی تحلیلگران غرب هم بر این مسئله اذعان داشتند، کما این‌که سفیر اسبق ایتالیا در عراق یادداشتِ به‌شدت جالبی در این باب دارد. گمان می‌شود گذار از تفکری که حتی در دل حوزه‌های علمیه نفوذ کرده و رسماً اقتصاد اسلامی را به سخره می‌گیرد و آن‌را با علوم طبیعی مقایسه می‌کند و شأن رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» را در حدّ مرشد معنوی می‌بیند، راحت است؟ آیا زعامت انقلابی که باید علوم توحیدی و جنبش نرم افزاری پیدا کند و در عین حال باید حکیمانه این دورانِ گذار راهبری شود، کم صبر و سعه‌ی صدری می‌خواهد؟ انقلاب، تجلی نظام امام و امت است و امام باید پا به پای مردم، آن‌ها را متذکر عطای الهیه‌ی این دوران کند و اگر مردم کُند حرکت کنند حتی ولیّ معصوم هم حرکتش کند می‌شود. رشد مردم است که به فرمایش امام متضمن بقای انقلاب است و تا این بعثت درونی در جان مردم نهادینه نشود هر چقدر هاشمی‌ها و خاتمی‌ها و روحانی‌ها و لاریجانی‌ها کنار زده شوند، مشکلی حل نخواهد شد. اگر گاه امام انقلاب و خضرِ نهضت اجازه می‌دهد به کشتی انقلاب و حرکت نهضت، خللی وارد شود، مطمئناً خیر اکبری را در انتظار می‌بیند و به دنبال قطع ید است و اتمام حجت بر آنان که با کوچک‌ترین حرفی نامه‌ی سرگشاده می‌نویسند و هجمه‌ها که نمی‌کنند. چنین رهبری که به این شکل به مدرنیته معرفت داشته باشد و راهِ گذار از آن در ساحت انقلاب و در عین حال نگاه تمدنی و منسجم و جهانی به اسلام و مبانی فقهی، را داشته باشد، نعمتی است که وجودش خیر و برکت برای امت هست. او در عصری زعامت انقلاب را بر عهده گرفته که شرایط به مراتب حساس‌تر از عصر حضرت امام است و او آنچنان ممتاز این عَلَم را بالا نگه داشت تا جوانانی که شهدا و امام شهدا را ندیده‌اند چنین پاک‌باخته‌ی انقلاب شوند و حتی دشمنان را به عجز وادارد. آیا نباید در این حرف نتانیاهو تدبّر کرد که بزرگ‌ترین خطر ما شخص آیت الله خامنه‌ای است و این‌که فوکویاما، ایشان را ابرحریفی برای نظام سلطه خواند. اگر علیرغم محکمات صریح امام امت، متشابهی یافتیم، کلان نگاه کنیم و خیر اکبری را در نظر بگیریم که به صحنه می‌آید چنانچه امروز امید حقیقی برای عبور از عالم تجدد در بستر انقلاب اسلامی است و شیخ عمران نزار حسین به خوبی این مسئله را دریافت و به آقا نامه نوشت و گفت شما زمینه‌ی شکستن هیمنه استکبار را در بین تمام جهان اسلام دارید و ما امیدمان به شماست. صراط مستقیم انقلاب که نه تحجر، نه غربگرایی، نه التقاط است در مسیری است که حکیمانه و به تدریج مقابل ما این رهبری عزیز می‌گشاید؛ دلیلش هم مشخص است چون انقلاب حقیقتی بس نورانی و اشراقی است که به تدریج و فرآیندی به ظهور می‌آید و باید از طریق صالحین، از اجمال به تفصیل برسد.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: این شما و این نظر کاربر عزیز! بنده حرفی بهتر از آن‌چه ایشان گفت ندارم. حقیقتاً اصیل‌ترین نگاه در این زمانه، درست‌شناختن و درست‌فهمیدنِ جایگاه رهبر معظم انقلاب است، حالا می‌فهمیم چرا رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة»؛ هر کس بميرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلى مرده است. من نمی گویم رهبر انقلاب امام زمان اند ولی او زمانه خود را می شناسد.

پیشنهاد بنده آن است که کاربران عزیز با دقت کامل سخنان سؤال‌کننده را که از سر دلسوزی و شور معنوی و بصیرت تاریخی نوشته‌اند، مطالعه فرمایند. موفق باشید

29621
متن پرسش
باسمه تعالی. عرض سلام و ادب خدمت استاد: سوالی داشتم در مورد کسانی که اخلاق را مخرج مشترک تمام ادیان می دانند و اعمال و مناسک دین را مخصوص زمان و اقلیم خاص زمان گذشته می داند که به درد ما نمی خورد و قسمت سوم دین را افسانه و تاریخ و قصص و داستان می داند که تحریف شده و به درد ما نمی خورد و اقتدا به شخص خاصی نباید کرد بلکه اخلاق را حتی از آتئیستها هم که شده بگیرید و بروید جلو؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر اخلاق بدون مبنای معرفتی می‌تواند همچنان سرزنده و پایدار بماند؟ اتفاقاً بعد از جنگ جهانی اول و دوم بود که متفکران مطرح کردند چون اخلاق مسیحیت پشتوانه‌ی معرفتیِ محکمی نداشت و بیشتر بر اساس عواطف جلو می‌رفت، منجر به کینه‌هایی شد که بیش از ۶۰ میلیون مسیحی همدیگر را به قتل رساندند. قرآن می‌فرماید: «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ ۚ» (فاطر/۱۰) آنچه انسان را به سوی حقیقت صعود می‌دهد، کَلِم طیّب یعنی عقیده‌ی پاک است و عمل صالح و اخلاق منجر می‌شود تا انسان در آن عقاید پاک محکم‌تر جلو برود. موفق باشید

29620
متن پرسش
سلام: این حرف سید جمال که گفته رفتم در غرب اسلام دیدم و مسلمان ندیدم و آمدم در شرق مسلمان دیدم و اسلام ندیدم تا چه حد درست است؟ خیلی ها از این جمله این استفاده را می‌کنند که کار اروپایی ها اسلام واقعی است و ما باید مثل اروپایی ها شویم. حتی آیت الله جوادی هم این جمله سید جمال را در سخنرانی خود می‌فرماید و از کار مسلمانان گله می‌کنند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سید جمال اگر چنین سخنی را گفته است، نظر به نظمی دارد که در آن زمان در غرب در صحنه بوده است، وگرنه هرگز منظور او غفلت از برتری قرآن نسبت به سایر ادیان و سایر فرهنگ‌ها نیست. البته اگر در این زمانه بود همان حرف را هم نمی زد. موفق باشید

29619
متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده! سوال بزرگی که ذهن مرا مشغول کرده است اینکه چرا هیچ‌کدام از ائمه و پیامبر اسلام کتابی را ننوشتند و چیز مکتوبی برای ما باقی نگذاشتند در حالی‌که سایر اندیشمندان مسلمان و غیرمسلمان اینکار را انجام داده اند؟ آیا اگر میراث مکتوبی از آنها بود راحت تر نمی شد آنها را شناخت؟ آیا این یک نقطه ضعف بزرگ نیست؟ سپاسگزارم. خدانگهدار.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اهل‌البیت «علیهم‌السلام» راهی هستند که با سیره‌ی خود آن را نشان می‌دهند و همه‌ی سیره و حرکت آن‌ها مبتنی بر قرآن است، نیاز به کتاب خاصی نداریم. حتی روایاتی که از آن‌ها نقل شده است همه جهت تبیین آیات قرآن است. موفق باشید

نمایش چاپی