بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11098
متن پرسش
سلام: من تقریبا دو سال هست با کتابهای شما آشنا شدم و بعضی از اونها رو مطالعه کردم. تصمیم گرفتم از فاز یادگیری وارد داشتن و بهره بردن بشم منتها با یک اشکال مواجه شدم. خیالاتم رو نمی تونم جهت بدم و برام واقعا سخته که از بعضی خیالاتم دست بردارم چون خیلی وابسته به آنها هستم. بیشتر در فکر آقایی هستم که قرار بوده با هم ازدواج کنیم و هنوز نشده و این خیالبافی برام خیلی خوشایند هست. قبلا هم سعی کرده بودم که این افکار را کنار بگذارم اما نشده بود حالا عزم جدی دارم از شما راهنمایی می خوام. خیلی ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال این را بدانید تا انسان با واقعیات عالم هستی خود را آشنا نکند و تا تصمیم جدّی برای عبور از این نوع خیالات نگیرد، حقایق گسترده‌ی عالم وجود برای او گشوده نمی‌شود. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» إن‌شاءاللّه کمک می‌کند که خیال خود را در راستای نظر به حقایق ادب کنیم. موفق باشید
11097
متن پرسش
عرض سلام: دوست داشتم نظر استاد را در مورد مقاله اخیر استاد داوری در ماهنامه سوره با «عنوان سیاست های افراطی در همه جای جهان طرفدارانی دارد» بدانم. اینجانب از دور در محافل فکری در مسجد خود، کتب استاد طاهر زاده از جمله کربلا مبارزه با پوچی ها را کار کردیم اما آیا مقاله اخیر استاد داوری نیازی به نوع نگاه ایشان به این مقاله برایم اهمیت دارد. تا اینجانب را از سردرگمی حرف های استاد داوری در این مقاله به خصوص ورود ایشان به حوزه افراطی گری که با شعار مرگ بر آمریکا عنوان می کنند خارج کنند و الا مجبورم از دیگران که می دانم به خوبی استاد روشنگری نمی کنند. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ای بابا! بنده به جهت اهمیت مقاله‌ی آقای دکتر داوری شرحی بر آن نوشتم که در شماره‌ی 77- 76 مجله‌ی سوره چاپ شد و جناب دکتر داوری اظهار لطف فرموده بودند و آن مقاله هم‌اکنون بر روی سایت «لُبّ المیزان» تحت عنوان «راز “بی‌تاریخی ما” در نگاه دکتر رضا داوری اردکانی » در قسمت یادداشت ویژه هست و فکر می‌کنم رفقا باید وقت بگذارند و حداقل عرایض بنده در شرح آن مقاله را با دقت کافی بحث کنند. موفق باشید
11095
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: خانمی هستم با دو فرزند، طلبه‌ی سال دوم هستم، علاقه زیادی به محیط حوزه دارم. اما با توجه به مشکلاتی که دارم فقط می‌توانم در کلاس‌های درس حاضر شوم و فرصت مطالعه و تحقیق و حتی خواندن درس ندارم. با توجه به این‌که تحصیل درحوزه رایگان است آیا فقط شرکت درکلاس باعث سوء استفاده می‌شود و من باید از شرکت در کلاس هم خودداری کنم و سوال دیگر این‌که آیا فقط با درس‌خواندن می‌توان با خدا آشنا شد یا با راز و نیاز و دعا؟ به نظر شما کدام راه بهتر است؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قسمت اول سؤال را از مرجع تقلیدتان بپرسید. در مورد خداشناسی پس از معرفت نسبی به خدا با رعایت دستورات الهی و اُنس با او از طریق ادعیه امید می‌رود که حضرت حق با انوار برتری بر قلب ما ظاهر شود. موفق باشید
11094
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید سوالی درباره «روبنده» پرسیده شده، من هم آن برنامه‌ی تلویزیون رو دیدم و خیلی ناراحت شدم که چرا اینا رو دعوت کردن، چون واقعا چادر و روبنده به ابتذال کشیده شد با این کیفیت خانومای روبنده‌ای که زل زده بود تو چشم آقایی که مجری بودند و با حرفای خنده‌داری که خانومه می‌زد. اتفاقا به نظرم باید این برنامه‌ها توبیخ بشه. و به نظر من فقط مخالفان چادر و روبنده از این برنامه استقبال می‌کنند و بابت توبیخ آن ناراحتند. چون خیلی ضایع بود. متأسفم واقعا. استاد شما چرا دیگه تأیید می‌کنید؟ من با این که چادری هستم از پخش این برنامه متأسف و شرمگین شدم. گذشته از این‌ها، خانم‌های روبنده‌ای بدانند که بالاخره اسلام یک افراط و تفریطی دارد. افراط یعنی همین. اگه این افراط نیست، پس افراط به چی می‌گن؟ متأسفانه از حضرت زهرا هیچ‌چیز نگرفتند جز همان روبنده به زعم خودشان. که آن هم هنوز من از هرکس پرسیدم سند معتبری برایش نداشتند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید آن سؤال در رابطه با روبنده بود و به سؤال‌کننده این حق را بدهید که نظری مخالف شما داشته باشد، در عینی که هر دوی شما دغدغه‌ی حجاب اسلامی را دارید و بحث بر سر آن است که آیا در شرایط مناسب استفاده از روبنده که همراه با وقار باشد، یک نحوه نزدیکی به عدم تبرّج و عدم خودنمایی برای زنان نیست؟ و آیا نباید بستر آن را در جامعه برای کسانی که مایلند بدون افراطی گری از روبنده استفاده شود فراهم کرد؟! چرا می‌فرمایید یک نوع افراط است؟ بفرمایید در حال حاضر یک نوع انگشت‌نمایی است و شاید از این جهت باید در استفاده‌ی از آن دقت کرد. آیا آن‌طور که زنان یمنی با روبنده به آن شکل در تظاهرات شرکت می‌کنند چیز بدی است؟! موفق باشید
11093
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: «یا من اسمه دوا و ذکره شفا» اسم چیست و ذکرچیست؟ و چرا اسم دوا است و ذکر شفا و فرق دوا و شفا چیست؟ با تشکر از شما که وقت شریفتان را برای این سوال حقیر قرار می دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اسم همان ذات حق است با صفتی خاص و لذا اگر بخواهیم به حضرت حق نظر کنیم باید نظر به اسماء الهی داشته باشیم و این موجب می‌شود که راه را پیدا کنیم و بیراهه نرویم. مثل پیداکردن دارو جهت رفع بیماری و از این به بعد باید با یاد خدا بیماری دوری از خدا را شفا بدهیم. موفق باشید
11092
متن پرسش
با سلام: برای تاریخ معاصر چه کار کنم؟ می خواهم به یک تحلیل مناسب برسم و از رخدادها مطلع شوم. به عنوان نمونه، در کتاب «تکنولوژی» شما چنین گریز هایی به تاریخ زده اید که خیلی جالب به نظر می رسد و من خیلی می پسندم. ممنون، یا علی.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است کتاب‌های آقایان دکتر نجفی و موسی حقانی مطالعه شود. به جزوه‌ی بنده در رابطه با «ریشه‌های انقلاب» نیز سری بزنید. کتاب آقای دکتر داوری تحت عنوان «شمه‏ اى از تاریخ غربزدگى ما» کمک می‌کند. موفق باشید
11091
متن پرسش
سلام و خدا قوت: نظرتون راجع به کتاب عین الحیات از علامه مجلسی و کتابهای شیخ صدوق چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌های روایی ما و از جمله کتب مذکور منابع بسیار ارزش‌مندی هستند. هنر ما در فهم روایات باید باشد. موفق باشید
11090
متن پرسش
با عرض سلام و تشکرخدمت استاد محترم: اگر در مورد موضوع سعادت از دیدگاه علامه طباطبایی بخواهیم پژوهشی انجام دهیم بهتر است کدام آیات در تفسیر المیزان را بررسی کنیم؟ علاوه بر تفسیر المیزان به چه منابع دیگری در مورد این موضوع می توان رجوع کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای این کار خوب است مباحث مربوط به حیات طیبه را در المیزان دنبال کنید. کتاب «جامع السعادات» نیز روایات و نکات خوبی دارد. موفق باشید
11088
متن پرسش
سلام استاد: عزیز مدتی است بسیار ناراحت و حتی فکر می‌کنم بیمار شده‌ام همیشه به خدا اعتماد داشتم و حسن ظن به خدا داشتم و با بسیاری از مشکلات زندگی ساختم سعی کردم با تحمل آن‌ها خم به ابرو نیاورم اما مدتی مشکلات زندگی خیلی فشار می‌آورد و مرا درمانده کرده خواهشمندم کمکم کنید بیماری شوهر، ازدواج‌نکردن و پیدا نشدن همسر مناسب شأن خانواده برای دخترانم که از مرز سی سال گذشته‌اند و..... مرا دارد نابود می‌کند احساس می‌کنم توکلم کم شده و در راه سیر و سلوکم که مدت‌ها روی آن تلاش کرده بودم زمین خورده‌ام. اگر راه حل معنوی سراغ دارید کمکم کنید. اجرتان با خدا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه جای ناراحتی؟ مگر ما خدا نداریم؟ و مگر خدا مصلحت ما را بهتر از ما نمی‌داند؟! بسپارید به خدا و مطمئن باشید خدا شما را فراموش نکرده و خدا دوست دارد رضایت خود را از فضایی که او برای شما مقدر کرده نشان دهید و در حدّ وظیفه‌ی خود کوتاهی نکنید تا یک قدم از زندگی‌های معمولی اهل دنیا جلوتر باشید. موفق باشید
11086
متن پرسش
استاد بزرگوار با سلام: فقط یک پرسش ما را صریح پاسخ بفرمایید به اینکه: آیا در این دنیای مادی می توان تنهایی‌مان را با وجود غیر مادی خدای بی‌کران پر کنیم؟ سوالم دقیقا همین کلمات بود که استخدام کردم: پرکردن تنهایی، عدم تنهایی، با حضور ذات بی‌کران. آیا امکان دارد؟ آیا امکان دارد وقتی کسی با ما نیست از تنهایی دق نکنیم؟ چه خوب است که بدانیم یا اگر نمی‌دانیم یقینا بدانیم که به نظر حقیر هممممه‌ی علتی که باعث می‌شود دختران و پسران رابطه‌های کذایی اعم از محبت و غیره برقرار می‌کنند این است که نمی‌توانند تنهایی‌شان را با منِ واقعی خود پر کنند. خیلی خوب، در کتاب آشتی با خدا سخنوری فرمودید اما در مقام عمل این ما هستیم و اعمال دست و پا شکسته‌مان. پس تا به کی از بی‌خدایی زجر بکشیم؟ خوشا آنان که داااائم در نمازند یعنی آقای بهجتی که لحظه لحظه‌ی زندگی‌اش در حضور خدا تنفس می‌کرد و الذ لذات که سخن‌گفتن با خداوند است را، دااائما تجربه می‌کرد. اگر جوانی، این‌ها را بداند محال است که خود را به دنیای ..... بفروشد. لکن این‌ها همه در مقام عمل، امری‌ست ناشدنی. درد دل بسیار است اما: شرح این هجران و این خون جگر/ این زمان بگذار تا وقت دگر. لطف کنید راهنمایی کنید. قبلا تشکر می‌کنم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم اگر راه اُنس با خدا را درست طی کنیم پس از مدتی روح و روان انسان به‌راحتی با خدا به‌سر می‌برد، و اگر با بقیه ارتباط برقرار می‌کند به حکم وظیفه‌ای است که خدا بر دوش او می‌گذارد. ولی همین‌طور که می‌فرمایید این کار مقدمات می‌خواهد، یکی از مقدماتش رعایت دستورات الهی است نسبت به فاصله‌گرفتن از حرامی که در رابطه با نامحرم به سراغ ما می‌آید. درست است این کار به ظاهر آسان نیست، ولی کاری است مطابق فطرت و مطابق نظام عالم هستی و به همین جهت به‌خوبی قابل عمل است و خیلی زود نتیجه می‌دهد. موفق باشید
11085
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: در کتاب آشتی با خدا اگر درست متوجه شده باشم شما فرمودین که هستی انسان مانند هستی خداوند است و خداوند فقط هست در واقع هستی است. حالا می خواستم از شما بپرسم در مورد انسان، هستی انسان از یک ابتدایی شروع شده است اما در مورد خداوند اینطور نیست؟ می خواستم از شما تقاضا کنم لطف کنید و مقداری توضیح بدین. ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در برهان صدیقین روشن می‌شود که خداوند عین هستی است و لذا هر موجودی عین اتصال به هستی مطلق یا عین هستی است، حال اگر انسان بتواند آزاد از چیستی‌های خود، نظر به هستی خود نماید یک نوع ارتباط وجودی با خدا در او از مسیر هستی‌اش برقرار می‌کند. موفق باشید
11084
متن پرسش
سلام علیکم: اینکه شیعه نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم می خوانند بخاطر اینکه پیامبر (ص) چند بار خوانده است. چرا شیعه صرف یکبار یا دو سه بار خواندن جمع، همیشه نمازهایش را با هم می خواند؟ آیا جدا خواندن بهتر نیست و ثوابش بیشتر نیست؟ اگر فرادی بخوانیم آیا در وقت فضیلت هر کدام بخوانیم ثوابش بیشتره یا فرقی نمی کند؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته بسیاری از فقها فضیلت را به جداخواندن می‌دانند، ولی جمع‌خواندنِ آن را نیز جایز می‌شمارند. این موارد را که عموماً نکات فقهی در آن مستتر است، بهتر است از مرجع تقلیدتان بپرسید. موفق باشید
11083
متن پرسش
سلام: ببخشید با اینکه ما خودمان می گوییم فقره اشهد ان علیا ولی الله جزء اذان نیست _ آیا صرفا با قصد اینکه جزء اذان نگیریم بدعت گزاری برداشته می شود؟ آیا این عمل باعث نمی شود که خیلی جاهای دیگر با همین قصد اعمالی را بنیان کنیم مثل دست دادن بعد از نماز (برای قبولی) بدون قصد ورود؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سنت‌های حسنه بدعت نیست، این‌که شیعه در اذان خود نظر به ولایت علی«علیه‌السلام» می‌کند و آن را در جامعه‌ی خود متذکر عموم می‌گرداند، یک سنت حسنه‌ است مثل ساختن حسینیه‌ها. امام صادق (ع) فرمود شش چیز است که مؤمن پس از مرگ خود از آن سود برد، فرزند صالح که برایش آمرزش خواهد قرآنى که خوانده شود، چاه آبى که بکند و درختى که بکارد و صدقه آبى که مجرى سازد و سنت حسنه ای که از آن پیروى شود. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ ع قَالَ خِصَالٌ یَنْتَفِعُ بِهَا الْمُؤْمِنُ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهِ وَلَدٌ صَالِحٌ یَسْتَغْفِرُ لَهُ وَ مُصْحَفٌ یُقْرَأُ مِنْهُ وَ قَلِیبٌ یَحْفِرُهُ وَ غَرْسٌ یَغْرِسُهُ وَ صَدَقَةُ مَاءٍ یُجْرِیهِ وَ سُنَّةٌ حَسَنَةٌ یُؤْخَذُ بِهَا بَعْدَه‏( أمالی الصدوق، ص: 169 ).موفق باشید
11082
متن پرسش
سلام: حضرت استاد آیا احادیثی نظیر «کَادَ الْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْرا» و یا این‌که امیرالمومنین«علیه‌السلام» به فرزندشان محمد حنفیه فرمودند من برای تو از تنگدستی می‌ترسم... و این‌که اگر فقر از درخانه‌ای وارد شود، ایمان از در دیگر خانه می‌رود، صحیح است؟ و آیا به‌طور کلّی رابطه‌ی بین فقر و ایمان مانند جنّ و بسم الله است و قابل جمع نیست؟ آخر؛ ایمانی که بخواهد با فقر از بین برود، می‌تواند ایمان نام بگیرد؟ و اصلاً مگر یکی از ابتلائات از ناحیه‌ی خداوند نمی‌تواند فقر باشد؟ اصلاً فقر به چه معناست؟ آیا با توجه به ظرفیت انسان‌ها موضوع مختلف است؟ یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شده‌اید ایمان انسان‌های معمولی در بستر فقر به مشکل می‌افتد، ولی به گفته‌ی آیت‌اللّه‌جوادی«حفظه‌اللّه» عموماً پیامبران، فقیرترین مردم روزگار خود بودند، ولی هرگز مشکلی در ایمان نداشتند. موفق باشید
11081
متن پرسش
سلام: بعضاً شنیده شده که اطبای سنتی با طرح نجس‌بودنِ آهن توصیه می‌کنند افراد از آهن فاصله بگیرند و این برای بعضی از ما که با این افراد ارتباط داریم موجب زحمت شده. قضیه از چه قرار است؟ چرا با وجود این روایات، فقهای ما سخنی در مورد نجس‌بودن آهن نفرموده‌اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده متخصص این امر نیستم، ولی تحقیقی که یکی از فضلا داشتند را تحقیق عالمانه‌ای می‌دانم و لذا عین آن تحقیق را خدمتتان ارسال می‌کنم: موفق باشید. بسم الله الرحمن الرحیم حکم آهن را در دو مرحله بررسی می کنیم. مرحله ی اول: بررسی حکم آهن در روایاتی که مستقیما از آهن و همراه داشتن آن صحبت کرده. مرحله ی دوم: بررسی حکم آهن در روایاتی که در مورد چیدن مو و یا ناخن با آهن است. مرحله ی اول در این مرحله، سه دسته از روایات نقل شده و بررسی می گردند. 1ـ دسته ی اول: جواز همراه داشتن آهن در نماز برخی روایات همراه داشتن آهن را در نماز جایز شمرده اند و این، علاوه بر این که نشان دهنده‌ی عدم نجاست آهن است، نشان می‌دهد که همراه داشتن آن، مبطل نماز نمی باشد. در نامه ای از امام زمان علیه السلام سوال شده شخص نماز گزاری در لباس (آستین و یا شلوار) خود، چاقو و یا کلید آهنی دارد آیا جایز است؟ حضرت در جواب فرموده اند که این کار جایز است. یصلی الرجل و معه فی کمّه او سراویله سکین او مفتاح حدید هل یجوز ذلک؟ الجواب: جایز. احتجاج، ج2، ص484 سند: این روایت را مرحوم طبرسی از محمد بن عبد الله بن جعفر حمیری نقل می کند و با توجه به نقل وی از کتاب حمیری، و وثاقت هر دو بزرگوار، سند قابل اعتماد است. وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ وَهْبِ بْنِ وَهْبٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ أَنَّ عَلِیّاً ع قَالَ: السَّیْفُ بِمَنْزِلَةِ الرِّدَاءِ تُصَلِّی فِیهِ مَا لَمْ تَرَ فِیهِ دَماً. (شمشیر به منزله‌ی لباس است، می‌توانی با آن نماز بخوانی مادامی که خون در آن نمی‌بینی) «وسائل الشیعة؛ ج‌3، ص: 529» سند این روایت ضعیف است با توجه به صراحت این دو روایت در جوازِ همراه داشتن آهن در نماز، اگر در روایتی از همراه داشتن آهن در نماز نهی شده‌باشد، مشخص می‌شود که نهی از آن، نهی به صورت کراهت است. 2ـ دسته ی دوم: نهی از همراه داشتن آهن در نماز در مقابل دسته‌ی اول، برخی از روایات از همراه داشتن آهن نهی نموده اند؛ حال یا این چنین است که از همراه داشتن آهن به صورت مطلق در نماز نهی نموده اند یا از همراه داشتن آهن غیر پوشیده نهی شده و یا از همراه داشتن انگشتر آهنی نهی کرده اند. 2/1ـ روایاتی که در آن ها از همراه داشتن آهن در نماز نهی شده است وَ عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی الْفَضْلِ الْمَدَائِنِیِّ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لا یُصَلِّی الرَّجُلُ وَ فِی تِکَّتِهِ مِفْتَاحُ حَدِیدٍ. (انسان نباید در حالی که در بند شلوارش کلید آهنی است نماز بخواند) وسائل الشیعة، ج‌4، ص: 418‌ وَ عَنْهُ عَنْ رَجُلٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ مُوسَى بْنِ أُکَیْلٍ النُّمَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی الْحَدِیدِ أَنَّهُ حِلْیَةُ أَهْلِ النَّارِ إِلَى أَنْ قَالَ- وَ جَعَلَ اللَّهُ الْحَدِیدَ فِی الدُّنْیَا زِینَةَ الْجِنِّ وَ الشَّیَاطِینِ- فَحَرَّمَ عَلَى الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ أَنْ یَلْبَسَهُ فِی الصَّلَاةِ- إِلَّا أَنْ یَکُونَ قِبَالَ عَدُوٍّ فَلَا بَأْسَ بِهِ قَالَ قُلْتُ:- فَالرَّجُلُ یَکُونُ فِی السَّفَرِ مَعَهُ السِّکِّینُ فِی خُفِّهِ- لَا یَسْتَغْنِی عَنْهَا أَوْ فِی سَرَاوِیلِهِ مَشْدُوداً- وَ الْمِفْتَاحُ یَخْشَى إِنْ وَضَعَهُ ضَاعَ- أَوْ یَکُونُ فِی وَسَطِهِ الْمِنْطَقَةُ مِنْ حَدِیدٍ قَالَ- لَا بَأْسَ بِالسِّکِّینِ وَ الْمِنْطَقَةِ لِلْمُسَافِرِ فِی وَقْتِ ضَرُورَةٍ- وَ کَذَلِکَ الْمِفْتَاحُ إِذَا خَافَ الضَّیْعَةَ وَ النِّسْیَانَ- وَ لَا بَأْسَ بِالسَّیْفِ وَ کُلِّ آلَةِ السِّلَاحِ فِی الْحَرْبِ- وَ فِی غَیْرِ ذَلِکَ لَا تَجُوزُ الصَّلَاةُ فِی شَیْ‌ءٍ مِنَ الْحَدِیدِ- فَإِنَّهُ نَجَسٌ مَمْسُوخٌ. (آهن، زینت اهل آتش است.... و خداوند آهن را در دنیا زینت جن و شیطان قرار داد پس بر مرد مسلمان حرام کرد که آن را در نماز بپوشد مگر این که در مقابل دشمن باشد که در این صورت بی اشکال است. راوی می‌گوید: به حضرت عرض کردم مردی در سفر است و با او چاقویی در چکمه‌اش است که بی نیاز از آن نیست و یا این که در شلوار خود چاقویی گذاشته و آن را به خود بسته است و یا کلیدی آهنی است که اگر آن را کنار گذارد ممکن است به سختی بیفتد و یا این که کمربند آهنی دارد. این شخص چه کند؟ فرمودند: مسافر وقتی ضرورتی به چاقو و کمر بند آهنین دارد معذور است و همچنین اگر نیازمند کلید است....... ولی در غیر این صورت‌ها باید بداند که نماز در آهن صحیح نیست چرا که آهن، نجس بوده و مسخ شده‌است.) وسائل الشیعة، ج‌4، ص: 419‌ سند هر دو روایت ضعیف است 2/2: روایاتی که در آن ها از همراه داشتن آهن غیر پوشیده در نماز نهی شده است مرحوم کلینی در کافی ج3، ص404 ذیل روایاتی که از همراه داشتن آهن در نماز نهی کرده روایتی آورده است. وسائل الشیعه از قول وی این چنین نقل می کند: قَالَ الْکُلَیْنِیُّ وَ رُوِیَ إِذَا کَانَ الْمِفْتَاحُ فِی غِلَافٍ فَلا بَأْسَ. (وقتی کلید در یک غلاف و پوششی پوشیده شده است اشکالی ندارد) وسائل الشیعة، ج‌4، ص: 418‌ سند این روایت ضعیف است. 3/2ـ روایاتی که در آن ها از داشتن انگشتر آهنی در نماز نهی شده است مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لا یُصَلِّی الرَّجُلُ وَ فِی یَدِهِ خَاتَمُ حَدِیدٍ. (نباید مرد نماز بخواند در حالی که دردستش انگشتر آهنین است) وسائل الشیعة؛ ج‌4، ص: 417 سند: این روایت موثقه بوده و از جهت سندی قابل قبول است وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ یَحْیَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع لا تَخَتَّمُوا بِغَیْرِ الْفِضَّةِ- فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ مَا طَهُرَتْ کَفٌّ فِیهَا خَاتَمُ حَدِیدٍ. (انگشتر به دست نکنید مگر این‌که نقره باشد را که رسول خدا فرمودند پاک نیست آن دستی که در آن، انگشتر آهنین است) وسائل الشیعة، ج‌4، ص: 418‌ سند: این روایت صحیحه بوده و از جهت سندی قابل قبول است. مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِیدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی الرَّجُلِ یُصَلِّی وَ عَلَیْهِ خَاتَمُ حَدِیدٍ قَالَ لا وَ لا یَتَخَتَّمُ بِهِ الرَّجُلُ فَإِنَّهُ مِنْ لِبَاسِ أَهْلِ النَّارِ الْحَدِیثَ. (از امام صادق در مورد مردی که نماز می‌خواند در حالی که انگشتر آهنین به دست دارد سوال پرسیدند. حضرت پاسخ دادند: نه، نباید مرد انگشتر آهنی دست کند چرا که لباس اهل آتش است) وسائل الشیعة، ج‌4، ص: 418‌ سند: این روایت موثقه بوده و از جهت سندی قابل قبول است. 3ـ دسته سوم: نهی از دست کردن انگشتر آهنی به صورت مطلق روایاتی که در آن ها از داشتن انگشتر آهنی به صورت مطلق (نه صرفا در حال نماز) نهی شده است. ِ فَإِنَّ رَسُول‏ (ص) قال: مَا طَهَّرَ اللَّهُ یَداً فِیهَا خَاتَمُ حَدِیدٍ. (خداوند پاک ننموده‌است دستی را که در آن، انگشتر آهنین است) وسائل الشیعة، ج‌4، ص: 420‌ الْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ ع فِی حَدِیثِ الْمَنَاهِی قَالَ: نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنِ التَّخَتُّمِ بِخَاتَمِ صُفْرٍ أَوْ حَدِیدٍ. (رسول خدا نهی فرمودند از انگشتر به دست کردن با انگشتریِ زرد و یا انگشتریِ آهن) وسائل الشیعة، ج‌4، ص: 420‌ سند: سند هر دو روایت ضعیف است نتایج: یک: عدم نجاست آهن به مقتضای روایت دسته‌ی اول و نیز به مقتضای اصالةالطهاره، آهن پاک بوده و نمی توان آن را نجس دانست و روایتی که آهن را نجس می شمارد علاوه بر این که ضعف سند دارد، در مورد نماز گزار است نه این که به صورت کلی از همراه داشتن آهن نهی کند و این «نجاست» که در روایت آمده همان طور که شهید اول از قول محقق حلی نیز فرموده‌است به معنای چیزی است که مستحب است از آن اجتناب نمود. ایشان می فرماید : قد بیّنا ان الحدید لیس بنجس باتفاق الطوائف، فإذا ورد التنجیس حملناه على کراهیة استصحابه، فإن النجاسة قد تطلق على ما یستحب تجنّبه، و تسقط الکراهیة مع ستره، وقوفا بالکراهیة على موضع الاتفاق ممن کرهه ذکرى الشیعة فی أحکام الشریعة؛ ج‌3، ص: 64 مؤیّد این حکم آن است که در صحیحه‌ی ابوبصیر (دومین روایت مذکور در 3/2) و روایت دسته‌ی سوم، عدم طهارت به دست نسبت داده شده نه به خاتم در حالی که قطعا دستی که انگشتر آهنی در آن است از جهت فقهی نجس نیست و لذا می‌توان گفت این روایت اشاره به عدم طهارت معنوی آن دست دارد و در صدد تغلیظ نهی از در دست داشتن انگشتر آهنی در نماز و یا به صورت مطلق است. دو: کراهت انگشتر آهنی در نماز با توجه به روایات فوق، می توان گفت تنها روایاتی که قابل اعتماد است، روایاتی است که نمازگزار را از دست کردن انگشتر آهن در نماز نهی نموده است و با توجه به آن چه گذشت، مراد از این نهی، کراهت است چرا که همان طور که در دسته ی اول دیدیم، همراه داشتن آهن در نماز صریحا جایز شمرده شده است. سه: رفع نهی از همراه داشتن آهن به وسیله‌ی پوشاندن آن اگر هم با توجه به دسته 2/1 بگوییم همراه داشتن آهن به صورت مطلق در نماز نهی شده است، لازم است به وسیله ی روایات دسته 2/2، بگوییم همان آهن نیز اگر پوشیده گردد دیگر نهی ندارد همان طور که مرحوم شیخ طوسی در کتاب نهایه صفحات 98 و 99 همین مطلب را می فرماید. پس نه می توان آهن را نجس دانست چون علاوه بر این که روایت صحیح بر طهارت آن داشته و اصالةالطهاره نیز همین حکم را می‌کند، هیچ روایت صحیح السندی بر نجاست آن نداریم و همان طور که در عبارت شهید اول هم دیدیم، ایشان از قول محقق حلی می فرماید: طهارت آهن نزد هیچ طائفه ای از شیعه و سنی محل اختلاف نیست و همگی آن را پاک می دانند. توجه شود که این عبارت، اشاره به اجماع بر طهارت دارد. همچنین نمی توان به صورت مطلق وجود آهن در زندگی را مکروه دانست بلکه آن چه دلیل معتبر بر آن هست کراهت انگشتر آهنی در دست داشتن به هنگام نماز است و سایر موارد نیز دلیل معتبر ندارد. مرحله ی دوم بررسی حکم آهن با توجه به راوایات چیدن ناخن و مو در برخی روایات آمده اگر مو و یا ناخن خود را چیدی، بایستی محل را به وسیله ی آب مسح کنی. در مقابل، روایاتی داریم که صریحا لزوم این کار را نفی می کنند. روایت اول: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ جَابِرٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ یَأْخُذُ مِنْ أَظْفَارِهِ وَ شَارِبِهِ أَ یَمْسَحُهُ بِالْمَاءِ فَقَالَ لَا هُوَ طَهُورٌ. (از امام صادق علیه السلام سوال شد در مورد مردی که ناخن ها و شاربش را کوتاه می‌کند، آیا لازم است که پس از آن، محل چیدن را مسح کند؟ فرمودند: نه، چرا که این کار خودش مایه‌ی پاکی است [و نیازی به پاک کردن موضع با مسح نیست]) وسائل1/289 سند این روایت صحیحه است در این روایت حضرت فرموده اند در صورتی که شخصی ناخن بگیرد و یا شارب خود را کوتاه کند نیازی نیست که دست خود را خیس کند و به ناخن ها یا موی خود بکشد و صریحا وجوب این کار را نفی نموده اند. پس اگر در روایتی دیگر امر به انجام این کار کرده باشند نشان دهنده ی استحباب این عمل است نه وجوب آن. روایت دوم: عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی الرَّجُلِ إِذَا قَصَّ أَظْفَارَهُ بِالْحَدِیدِ- أَوْ جَزَّ شَعْرَهُ أَوْ حَلَقَ قَفَاهُ- فَإِنَّ عَلَیْهِ أَنْ یَمْسَحَهُ بِالْمَاءِ قَبْلَ أَنْ یُصَلِّیَ- سُئِلَ فَإِنْ صَلَّى وَ لَمْ یَمْسَحْ مِنْ ذَلِکَ بِالْمَاءِ- قَالَ یُعِیدُ الصَّلَاةَ لِأَنَّ الْحَدِیدَ نَجِسٌ- وَ قَالَ لِأَنَّ الْحَدِیدَ لِبَاسُ أَهْلِ النَّارِ- وَ الذَّهَبَ لِبَاسُ أَهْلِ الْجَنَّةِ. (از امام صادق درمورد مردی که ناخن‌های خود را با آهن گرفته ..... آیا بر عهده‌ی اوست که آن را با آب مسح کند قبل از آن که مشغول نماز شود؟ اگر بدون این که مسح کند نماز بخواند چه حکمی دارد؟ فرمودند: باید نمازش را اعاده کندچرا که آهن نجس است. همچنین فرمودند آهن لباس اهل آتش و طلا لباس اهل بهشت است) وسائل 1/ 288 سند این روایت موثقه است در فهم روایت دوم به چند نکته باید توجه کرد: یک: وقتی کسی ناخن می گیرد و یا موی خود را کوتاه می کند این چنین نیست که حتما ناخن و یا مویش خیس باشد تا نجاستی از مثلا قیچی یا ناخن گیر به آن سرایت کند. پس روایت حتی در فرض خشک بودن هم دستور به مسح به آب می دهد و می فهمیم مسح به آب، از باب نجس شدن مو و یا ناخن نمی باشد. دو: مسح به آب، به معنای شستن نیست بلکه به این معنی است که دست خود را خیس کن و به محل مدّ نظر بکش و این نشان دهنده ی آن است که محل مذکور نجس نشده است و گرنه دستور به شستن می دادند نه مسح کردن. سه: در روایت اول، وجوب مسح به آب صریحا نفی شده است و به همین قرینه می فهمیم که این کار، نهایتا مستحب است. پس اگر در روایت اطلاق «نجس» شده است، می فهمیم که نجاست به معنای اصطلاحی آن نیست. چهار: با توجه به برخی روایات می فهمیم اهل سنت در یک زمانی گرفتن ناخن و کوتاه کردن مو را ناقض وضو می دانستند و لذا بعد از آن، وضو می گرفتند. به همین خاطر اگر می بینیم در روایت فوق فرموده است بایستی نمازش را اعاده کند، احتمال صدرو این روایت از باب تقیه را بسیار زیاد می کند. احتمال مذکور با روایت زیر تأیید می شود سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ یَکُونُ عَلَى طُهْرٍ- فَیَأْخُذُ مِنْ أَظْفَارِهِ أَوْ شَعْرِهِ أَ یُعِیدُ الْوُضُوءَ- فَقَالَ لَا وَ لَکِنْ یَمْسَحُ رَأْسَهُ وَ أَظْفَارَهُ بِالْمَاءِ- قَالَ قُلْتُ: فَإِنَّهُمْ یَزْعُمُونَ أَنَّ فِیهِ الْوُضُوءَ- فَقَالَ إِنْ خَاصَمُوکُمْ فَلَا تُخَاصِمُوهُمْ- وَ قُولُوا هَکَذَا السُّنَّةُ. (از امام صادقه علیه السلام در مورد مردی سوال پرسیدم که پاک است و سپس ناخن و یا موهای خود را کوتاه می‌کند، آیا لازم است که وضو بگیرد؟ فرمودند: نه ولی سر خویش و ناخن های خود را با آب مسح کند. گفتم اهل سنت خیال می‌کنند که پس از این کار باید وضو گرفت. فرمودند: اگر با شما مشاجره کردند، شما با ایشان مشاجره نکنید و بگویید این کار ما سنّت است) وسائل الشیعة، ج‌1، ص: 287‌ سند این روایت صحیحه است
11080
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیزم: واقعا نمیدونم چرا در پاسخ به پرسش ۱۱۰۱۰ که یک پرسش کاملا علمی است شما چنین جوابی داده اید و بجای اینکه از افکار بگویید از افراد گفته اید. سوالاتی که بنده مطرح کرده ام بیش از یک سال است دغدغه جمعی از ماست که هنوز هم جواب محکمی از هیچ کسی نگرفته ایم امیدوار بودم که شما بتوانید به ما کمک کنید ولی متاسفانه شما از دادن یک جواب علمی روشن شانه خالی می کنید. بنده از همه این عزیزانی که گفته اید بهره می برم و با برخی از نزدیک رابطه دارم اما این باعث نمی شود که افکارشان را دربست بپذیرم همانطور که عقاید شما را و سعی می کنم بهترین را برگزینم. احتیاط شما برای حفظ احترام دیگران را می توانم بفهمم اما گاهی شما با این احتیاط یک انسان تشنه حقیقت را از آبی که در دست دارید به آسانی محروم می کنید. خوش آمد و بد آمد چند نفر آدم متعصب چه اهمیتی در برابر هدایت چند انسان دارد. اگر شما که یک معلم دردمند هستید به ما کمک نکنید چه کسی باید کمک کند. لااقل می توانید یک جواب خصوصی به چنین پرسشهایی بدهید. ببخشید راستش دلم خیلی از این جواب گرفت ولی اصراری هم به پاسخ ندارم می ترسم که شما را برنجانم. ارادت همچنان باقی است. ما را دعا بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً هنوز سؤال خود را آن‌طور که در ضمیرتان هست آشکار نکرده‌اید وگرنه بنده در آن جواب، بحث را به حیات فعّال ذیل انقلاب اسلامی احاله دادم که یک نوع حیات دینی جامعی در ابعاد فردی و اجتماعی و سیاسی خواهد بود و این‌که افراد مذکور را نام بردم بدان‌جهت بود که هرکدام از آن‌ها نمودی از حیات فعّال دینی ذیل انقلاب اسلامی هستند. انقلابی که ظهور اراده‌ی الهی در این تاریخ است تا انسان‌ها برای اُنس با خدا از طریق مظهر اراده‌ی او به بهترین نحوة راه را طی کنند. موفق باشید
11079
متن پرسش
با سلام فرموده اید: آنچه در روایت داریم هرچیزی که چشم داشته باشد و یک موجود ذی حیاتی را تداعی کند حکم مجسمه را دارد و مانع حضور فرشتگان در آن محل‌اند. یعنی اگر خرگوشی را از پارچه به وجود آورده باشند هم حکم مجسمه دارد؟ آیا چنین چیزی اگر در اتاقی باشد فرشتگان به کل خانه نظر نمی کنند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض شد باید دنبال کنید که آیا مرجع تقلید شما این نوع عروسک‌ها را هم در حکم مجسمه قلمداد می‌کنند یا نه؟ موفق باشید
11078
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: نظر حضرتعالی راجع به (اسفار اربعه جلد هفت صفحه 171 چاپ المصطفوی) «عشق ظرفاء و الفتیان الوجه الحسان») چیست؟ بار تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً در جواب یکی از سؤالات کاربران عرض کردم که این نگاه‌ها فرهنگ خاص خود را دارد. جناب آقای دکتر امامی‌ جمعه‌زاده در کتاب «سیر تحول مکتب فلسفی اصفهان از ابن سینا تا ملاصدرا» تا حدّی روشن کرده‌اند که در این موارد باید ابتدا بین عشق عفیف که به‌کلّی سالک از امیال شهوانی گذشته، با عشقی که عملاً یک میل حیوانی است، تفکیک کرد تا معنای این سخنان را بفهمیم. موفق باشید
11077
متن پرسش
سلام: اگر امکان دارد بفرمایید راه تشخیص واقعی و درست بودن حرف کسی که ادعا می کند استاد راه عرفان است و باطن افراد را می داند چیست؟ و چگونه می توان با اطمینان از درست بودن مسیر، شاگردی او را کرد و او را به عنوان استاد راه دانست و حرفهایش را پذیرفت؟ اگر لطف بفرمایید پاسخ دهید ممنون میشم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب سؤال 11075 عرایضی در این مورد داشتم در ضمن در جزوه‌ی «روحیه تمدن‌سازی و عرفان اسلامی» که بر روی سایت هست می‌توانید جواب خود را به‌طور مفصل پیدا کنید، إن‌شاءاللّه. موفق باشید
11076
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهر زاده: جایگاه کتاب داستان و راستان شهید مطهری کجاست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تاج سر همه‌ی ما، زیرا آن مرد بزرگ نمونه‌هایی از انسان‌های بزرگ را مدّ نظر ما قرار داده‌اند تا راه را گم نکنیم. موفق باشید
11075
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: برای اینکه سیر و سلوک کنیم یا شخصی که عارف هست باید حتما عرفان نظری هم بلد باشد؟ یا نه قرآن اهل بیت علهم السلام کافی هست؟ 2-چطور میشه تشخیص داد یک نفر عارف هست؟ لطفا ایمیل کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- برای سیر و سلوک نیاز به عرفان نظری نیست، کافی است صادقانه سودای رجوع إلی اللّه و قرب به حق در ما زنده باشد و عبادات خود را در راستای چنین هدفی دنبال کنیم. مباحث عرفان نظری و عرفان عملی کمک می‌کنند تا راه‌های رجوع إلی اللّه را بهتر و دقیق‌تر طی کنیم 2- عارف کسی است که با خلوص کامل بندگی خدا را دنبال کند و اگر هم منظورتان کسی است که علم به عرفان نظری داشته باشد که مثل هر علمی، کسی به علم او پی می‌برد که خودش عالم به عرفان نظری باشد. موفق باشید
11074
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز و تشکر از مباحث کاربردیتون در زندگی. قبل از طرح سوال: مباحث شما را با گروهی از دوستان در تهران به صورت هفتگی و متوالی مباحثه می کنیم و تا الان خدا را شکر به نتایج خوبی در زندگی فردی و اجتماعی رسیده ایم سوال: در مورد آیه 55 سوره طه و اینکه اشاره به بازگشت به زمین و بیرون شدن دوباره از زمین دارد با توجه به مباحث کتاب معاد (هم اکنون در حال بحث تا فایل صوتی 13) توضیحی می خواستم و اینکه در تفاسیر منظور زمین خاکی است یا زمین قیامتی و برزخی؟ اگر ممکن است منبعی برای مطالعه بیشتر در این زمینه معرفی نمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که علامه طباطبایی«رحمه‌اللّه‌علیه» در ذیل آیه‌ی 55 سوره‌ی طه می‌فرمایند: آیه‌ی شریفه ابتدای خلقت آدمی را از زمین و سپس اعاده‌ی او را در زمین و جزئی از زمین و در آخر بیرون‌شدنش را برای بازگشت به سوی خدا از زمین می‌داند، پس در زمین یک دوره کامل هدایت بشر صورت می‌گیرد. در واقع می‌فرماید از اجزاء زمین خلقت یافتید و به همان زمین اجزاءتان برمی‌گردد و در متن همین زندگی زمینی رشد می‌کنید تا آن‌که دوباره به سوی خدا برگردید همان‌طور که قبلاً در نزد خدا بودید، یعنی در زمین نشو و نما می‌کنید تا می‌رسید به خلقی غیر زمینی و غیر مادی. به نظرم اگر آیه را در جاهای مختلف تفسیر المیزان دنبال بفرمایید نکات خوبی در اختیارتان می‌گذارد. موفق باشید
11073
متن پرسش
سلام استاد: مدتی پیش در جلسه شنبه بحثی من باب کتاب «راز قطعنامه» فرمودید به این مضمون که اشاره به تایید نکردن کتاب و اشاره به خدمات آقای هاشمی در بحث جنگ داشت - 1. سوالم این است که لطفا منظور دقیقتان را در آن جلسه بفرمایید. 2. آیا با تمام سوابق ناصواب جناب هاشمی ایشان خائن انقلاب است یا حجاب انقلاب؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث بر سر ضعف‌ها و ندانم‌کاری‌های آقای هاشمی نیست، بحث بر سر آن است که آقای هاشمی تشخیص داده بود ما توان ادامه‌ی جنگ را در حالی‌که آمریکا مستقیماً وارد شده، نداریم، و این را نباید نادیده گرفت. متأسفانه کتاب «راز قطع‌نامه» می خواهد جام زهری را که حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بدان اشاره کردند، به این نگاه آقای هاشمی وصل کند، در حالی‌که این یک گمان است و مؤمن نباید در قضاوت‌هایش با گمان زندگی کند. موفق باشید
11071
متن پرسش
ﺳﻼﻡ ﺟﻨﺎﺏ ﻃﺎﻫﺮﺯﺍﺩﻩ: ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ‌ی ﺷﺮﺡ ﺩﺳﺘﻮﺭﺍﻟﻌﻤﻞ‌ﻫﺎی ﺳﻠﻮﮐﯽ آیت‌اللّه بهجت«رحمة‌اللّه‌علیه» ﮔﻔﺘﯿﺪ ﮐﻪ؛ (ﺍﯾﻨ‌ﮑﻪ الآﻥ ﺷﻤﺎ ﺑﻔﻬﻤﯿﺩ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﻤﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﭘﻨﺞ یا ﺷﺶ ﻣﺎه ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺭﺩ)، ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻫﺴﺘﻢ که ﺍین ﮐﺎﺭﻫﺎ به درد ﻧﻤﯽ‌ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﻫﺪﻑ، تنها ﺑﺎﯾﺪ قرب ﺍﻟﻬﯽ باشد. ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻢ به ﻣﻦ بگویید ﺑﺮﺍﯼ ﺍین ﮐﺎﺭ ﭼﻪ باید ﮐﺮﺩ؟ و کلاً مکانیسم این ﮐﺎﺭﻫﺎ ﭼﮕﻮﻧﻪ است؟ و ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ به ﺗﺠﺮﺩ روح چه باید کرد؟ ﻭ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﺸﺎﺑﻪ دیگر؟ ﻟﻄﻔﺎ ﺗﻤﺎﻡ کتاب‌هایی ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍین ﺯﻣﯿﻨﻪ می‌شناسید معرفی ﮐﻨﯿﺪ؛ هم از ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ و هم از دیگران. «ده نکته» و «برهان ﺻﺪﯾﻘﯿﻦ» را خوانده‌ام.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که نفس ناطقه محدود به زمان و مکان نیست، بر همین اساس می‌توان آن را تا قرب الهی سیر داد، اگر با این رویکرد که بخواهیم به مکان‌ها و زمان‌های همین دنیا سرکشی کنیم باید ریاضت‌های خاصی جهت تضعیف حکم بدن انجام دهیم مثل ماندن در تنهایی و نخوردن گوشت و خوردن غذاهای ساده و منصرف شدن از رجوع إلی اللّه. و این غیر از آن است که روح خود را رشد دهید تا به مراتب عالیه‌ی وجود و عالم ملکوت نزدیک شود. این‌که عموماً غیر متدینین می‌توانند آن نوع حضورها را داشته باشند به جهت آن است که تصوری از سیر إلی اللّه ندارند، می‌ماند اولیاء الهی که آن‌ها به نور حق و حضور حق به همه‌ی مکان‌ها و عوالم آگاهی دارند. موفق باشید
11070
متن پرسش
سلام علیکم: من قصد دارم در تمام این یازده هزار سوال بگردم و تمام سوالاتی را که شما فرموده‌اید «نمی‌دانم» را جمع‌آوری کرده و در یک سوال تقدیم‌تان کرده، تا شما شاید رحمی کرده و تجدید نظر فرمایید وجواب‌ها را عنایت کنید. البته منظورم حوزه‌ی سوال‌های «حضوری» و «وجودی» است، نه سوال‌های مشکلات زن و شوهری و خانوادگی و اجتماعی. ما که می‌دانیم که «می‌دانید!» شما هم که «می‌دانید» که «می‌دانید!». لطف فرموده و کتمان را رها کنید! آخرش این سوال‌کننده‌های زبان بسته با کُلّی امید و شوق سوال‌شان را مطرح می‌کنند! ما را چه به فهمِ رازِ «کتمان»، حاجی!؟؟ چه کسی نمی‌داند که شما «می‌دانید»؟ عجب! سوالی بشود! پر از می‌گویم! و می‌دانم! و بیا این هم جواب تو! و دلت خنک شد؟! و ..... چه شود!! جوابی بدهید حالمان جا بیاید ان شاءالله. قهر نکنیدها!! دعوایمان هم نکنید!! نفرمایید: آآآدم حسااااابی!!! به یک مشت کر و کور در راه دین کمک کنید، جای دوری نمی‌رود. شاید حضرت حق هم به جایش یک نوشابه برایتان باز کرد، خدا را چه دیدی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما هرکاری را صلاح می‌دانید انجام دهید، بنده هم به امید آن نوشابه‌ای که قولش را از خدا گرفته‌اید، تسلیم هستم. موفق باشید
نمایش چاپی