بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11442
متن پرسش
سلام علیکم: یکی از مسائلی که نیروهای انقلابی پس از ورود به فضای کار اداری با آن روبه رو می شوند مسئله فضای سنگین بروکراسی در ادارت است که به مرور روحیه جهادی را از این نیروها سلب کرده و باعث سرخوردگی آنها می شود لطفا اگر امکان پذیر است ضمن راهنمایی برای مقابله با این فضا اگر منابعی در این خصوص وجود دارد معرفی نمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منابعی را نمی‌شناسم ولی وقتی رویکرد شما عبور از موانع دموکراسی بود بعد از آن‌که بر کارها مسلط شدید آرام‌ارام در موقع مناسب شرایط عبور از آن را فراهم می‌کنید. نیاز به کمی حوصله و کاردانی دارد تا نه به اسم عبور از دموکراسی تندروی کنید و نه مثل بعضی‌ها تسلیم حکومت دموکراسی شوید. موفق باشید

11440
متن پرسش
سلام علیکم: سی دی های شرح نهج البلاغه و تفسیر قرآن یا چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی و آن‌گاه كه فعاليت‌هاي فرهنگي پوچ مي‌شود، رو در تهران چطور میشه تهیه کرد؟ آیا این مواردی که عرض شد برای دانلود روی سایت قرار می گیره؟ آیا مکتوب دروس شرح نهج البلاغه یا تفسیر قرآن هم هست یا فقط صوتش هست؟ ممنون از زحماتتون، اجرتون با عالم آل محمد (صلی الله علیه و آله)، امام رضا (علیه السلام).
متن پاسخ

باسمه تعالی. با سلام: آن دسته از فایل های صوتی که  هم متقاضی داشته باشد و هم دارای کیفیت مناسب باشد به مرور زمان روی سایت قرار خواهد گرفت، ولی بهتراست که با شماره تلفن«09136032342»(پخش آثار استاد) جهت تهیه و ارسال آن تماس بگیرید. بعضی از دروس شرح نهج البلاغه یا تفسیر قرآن نیز بصورت کتاب با عناوینی مثل فرزندم و... چاپ شده است. «مدیریت سایت»

11439
متن پرسش
سلام علیکم: چرا بیامبر (ص) نفس مستعدی چون سعد بن معاذ را قبل از انتقال درمان نکردند؟ آیا باید به این نتیجه برسیم که بعضی خلقیات در هر انسانی ریشه می کنند و ملکه می شوند و قابل تغییر نخواهند بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» توصیه‌های لازم را به همه می‌کنند، این افرادند که باید حساس باشند. موفق باشید

11438
متن پرسش
سلام: در تفسیر سوره روم آیه 8 شما چند جلسه در مورد دوران صحبت کردید چند سوال داشتم: 1_ یک تعریف از دوران بگویید. آیا منظور از دوران یک زمان خاص است مثلا قبل انقلاب یک دوران و بعد از آن یک دوران دیگر یا اینکه نه دوران یعنی اقتضای زمانه برای انجام کارهای و مبارزه با کفر و ممكن است با حادثه ای دوران عوض نشود مثلا فرض کنیم که با به وجود آمدن انقلاب اسلامی ممکن است اقتضای زمان برای مبارزه با کفر تغییر نکند و دوران در این زمان تغییر نکند اما در یک زمان دیگر اقتضای زمان عوض شود؟ 2_ تفاوت دوران با روح زمانه چیست؟ 3_ تفاوت دوران با جو چیست؟ 4_ آیا روح زمانه همان جو حاکم بر زمان است؟ 5_ آیا فهمیدن دوران از راه شهود است؟ 5_ آیا این حرف درست است (چون فهمیدن دوران از راز شهود است پس هیچگاه غرب و کفر و یا روشنفکران قبل از انقلاب مثل دکتر مصدق. یافروغی یا. .. نمی توانند دوران را بشناسد و طبق آن عمل کند پس همیشه شکست می خورد.)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «نَحْنُ أَعْلَمُ بِالْوَقْت‏» آری روح زمانه یا دوران آن چیزی است که خداوند در برهه‌های مختلف تاریخ برای مردم اراده می‌کند و در قلب مردم تجلی می‌کند و علاوه بر ائمه«علیهم‌السلام»، علماء باللّه‌اند که متوجه می‌شوند خبری در عالم شده و در همین رابطه آن عارف سالک گفت: «اگر من هم برگردم ملت اسلام برنمى‏گردد. اشتباه نكنيد، اگر خمينى هم با شما سازش كند ملت اسلام با شما سازش نمى‏كند». ولی ما از نوع طلب مردم از یک طرف و آثاری که پیش می‌آید مثل شکست آمریکا در عموم برنامه‌هایش می‌فهمیم ظاهراً خداوند اراده‌ی خاصی در این دوران کرده است. شاید تفاوتی بین دوران با روح زمانه نباشد با آن تفاوتی که در جواب سؤال 11436 عرض کردم. بقیه‌ی واژه‌ها مترادف همان اراده‌ی الهی است. موفق باشید

11435
متن پرسش
با سلام: استاد گرامی؛ بر چه اساسی گفته می شود «الله» مستجمع جمیع اسما الهی است؟ روایتی داریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن در سوره‌ی اعراف می‌فرماید: «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏ فَادْعُوهُ بِها» یعنی همه‌ی اسماء حسنی و کمالات مورد تصور از آنِ «اللّه» است. از این جهت می‌توان گفت: «اللّه» مستجمع جمیع اسماء الهی است. موفق باشید

11432
متن پرسش
سلام آقای طاهرزاده: مشیتی که در جامعه است و شما در کتاب آخریتان گفته‌اید چه نسبتی با روحِ زمانه که هگل می‌گوید دارد؟ این همان است یا متفاوت از آن؟ متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توان گفت هگل بنا به سوابق علمی و آشنایی که با اسلام دارد بحث سریان روح در تاریخ را تحت تأثیر همین بحث مشیت الهی می‌گوید، ولی در نگاه هگلی کاملاً موضوع با آن چه در روایات ما هست فرق می‌کند زیرا او معتقد است آن روح همواره به کمال می‌رسد و کمال آن روح در انقلاب فرانسه ظهور کرد، در حالی‌که در آموزه‌های دینی «مشیت الهی» مناسب طلب جامعه و امت‌ها ظهور می‌کند و این‌طور نیست که یک مشیت ثابت باشد و منقطع از حضرت حق همواره در مسیر کمال خود قرار داشته باشد. موفق باشید

11431
متن پرسش
با سلام: آیا موجودات، مخلوقات خداوندند که آنها را بعد از آن که نبودند ایجاد کرده است؟ یا اینکه موجودات، خود خداوندند که بصورت ایشان ظهور و تجلی نموده است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند موجودات را خلق کرده به آن معنا که به آن‌ها وجود داده، در حالی‌که به صورت علمی در علم خداوند بودند و خداوند به آن‌ها خطاب می‌کند که بشوند و می‌شود و این مغایرتی با آن ندارد که مخلوقات مظهر اسماء و انوار الهی باشند. موفق باشید

11430
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: آیا قرآن قدیم است یا مخلوق؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن از نظر حقیقت، قدیم است زیرا از آن جهت چیزی جز حقیقت اسماء الهی نیست، ولی از جهت الفاظ و به آن صورت که به سمع مبارک رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» رسید حادث و مخلوق است. موفق باشید

11429
متن پرسش
سلام: در کتاب جوان و انتخاب بزرگ موضوعی با این مضمون که کسی که جهت گیری الهی دارد و ورزش می کند و به اندازه غذا می خورد به همان اندازه که به خدا نزدیک می شود دارای قدرت می شود. در حدیث قدسی هم داریم که خدا می گوید اگر به من روی آورید قدرت خودم را به شما می دهم و حضرت علی (ع) هم به عنوان یک معصوم که مجسمه ی کمالات انسان است، قدرت بدنی در ایشان به عنوان کمال وجود دارد. آیا رسیدن به این قدرت بدنی برای ما هم ممکن است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولیاء الهی قدرت خود را از خدا می‌گیرند و سعی می‌کنند با غذای محدود و ورزش مناسب و اخلاق حسنه زمینه‌ی تجلی قدرت الهی را در خود فراهم کنند. شما هم به اندازه‌ای که توحید خود را تقویت کنید و زمینه‌ی تجلی  قدرت الهی را در خود فراهم نمایید إن‌شاءاللّه نتیجه می‌گیرید. عمده «توحید» و «معرفت قلبی» به خدا است. موفق باشید

11427
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: سوالی در مورد کتاب اخیر (امام خمینی ...) داشتم استاد در کتاب جامعه و تاریخ در قسمت انواع جامعه که 4 قسمت می کنند نطر 3 را قبول می کنند. برای من سوال پیش آمده که نظر شما در این کتاب در مورد روح جامعه نظر سوم است یا نظر چهارم می شود کمی توضیح دهید؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده بیشتر نظر علامه را در ذیل آیه‌ی 200 سوره‌ی آل‌عمران پذیرفته‌ام که هر جامعه‌ای روح خاص خود را دارد و در قسمت دوم کتاب «مادی‌شدن دین» نظر علامه را آورده‌ام. کتاب روی سایت هست. موفق باشید

11426
متن پرسش
با سلام و تشکر از زحمات شما: بنده دانشجوی کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث هستم موضوع پایان نامه بنده «معناشناسی واژه شهادت از منظر قرآن و روایات» است. در یکی از کتابها فرموده بودید که پایان نامه ها باید سیر دیگری داشته باشد. در مورد این موضوع چگونه می توان هم کابردی کار کرد هم از منظر توحیدی آنگونه که فرموده اید بررسی کرد؟ و منابعی وجود دارد که با این دیدگاه موضوع را بررسی کرده باشد؟ لطفا معرفی نمایید و اینکه در این موضوع جزوه یا فایل سخنرانی دارید؟ متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده در نقد پایان‌نامه‌ها از آن جهت است که دانشجو مجبور است در محدوده‌ای خاص نظر اسلام را مطرح کند، در صورتی‌که اسلام یک بسته کامل است که مجموعاً معنا می‌دهد در حالی‌که اساتید دانشگاه آمادگی طرح بسته‌ای اسلام را ندارند، مثلاً به شما اجازه نمی‌دهند یک سوره‌ی قرآن را بحث کنید تا تمام نظرات علماء را در مورد آن سوره به میان آورید؛ می‌گویند مثلاً تقوا را در قرآن تحقیق کنید و این آن نیست که نیاز جامعه‌ی دینی ما باشد. بگذریم! در مورد موضوعی که می‌فرمایید، چیزی در ذهن ندارم. موفق باشید

11425
متن پرسش
سلام استاد: اختلاف جزیی بین علما به کنار، اما در بحث تفاوت دو اسلام، اسلام ناب و اسلام غیر ناب، چطور خدا به هر دو طایفه علما عنایت میکنه؟ چطور میشه هم به امام خمینی عنایت کنه و هم به آیت الله خویی؟ چطور میشه هم به نواب صفوی که در صدد ایجاد حکومت بوده خواب حضرت زهرا ببینه و هم آیت الله بروجردی که معتقد به اسلام فردی بوده و هیچ کمکی به نواب نکرده عنایت بشه؟ اینها دو تناقض هستند، اختلاف کوچکی هم نیستند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق به هرکس به همان اندازه‌ای که برای اسلام مفید است مدد می‌رساند. حضرت آیت اللّه خویی خارج از آن ضعفی که در یک مرحله با پذیرفتن فرح پهلوی از خود نشان دادند، در بقیه‌ی امور شاگردانی تربیت نمودند که امروز از اساتید ارزشمند حوزه و در خدمت اسلام و انقلاب‌اند و مرحوم نواب صفوی از آن جهت که می‌خواست یک‌شبه همه‌ی کارها درست شود متوجه کار بزرگی که آیت اللّه بروجردی در صدد پایه‌گذاری آن بودند نشد و امروز ما وامدار حوزه‌ی علمیه‌ی قمی هستیم که پایه‌های علمی آن را آیت اللّه بروجردی گذاشتند. خداوند همه‌ی آن‌ها را رحمت کند و خداوند به نیّت پاک این بزرگان می‌نگرد و همه را مشمول رحمت خود قرار می‌دهد. موفق باشید

11423
متن پرسش
سلام استاد: من دچار مشکلات ذهنی و اعتقادی شده ام که توضیحش کمی سخت است. استاد من دیدگاههای متفاوتی را به دین تجربه کرده ام. احساسات متفاوتی را داشته ام. زمانی با اردوهای راهیان نور همراه بوده ام و حس کرده ام که اصل حقیقت همانجاست. دینی که نیاز به توضیح و کتاب ندارد. مفاهیم کاملا اشراقی، و زمانی با خواندن کتب امام موسی صدر یا استاد دینانی نظر کاملا عاقلانه ای پیدا کرده ام، کمی از کتابهای دکتر صفایی را خوانده ام و کتب شهید مطهری را و تعدادی از کتب شما را و الان دچار سردرگمی بدی هستم. کدام برداشت درست است؟ کدام احساس درست است؟ کدام نگاه درست است؟ واقعیت کدام است؟ چرا برخی ها را دشمن گرفته ام و گمراه در همین کشور و تعدادی را معصوم دیده ام؟ حال خیلی بدی دارم. گاهی فکر می کنم اصل آفرینش من برای چه بود؟ چه کاری باید بکنم که وقت مرگ شرمنده از خداوند بزرگ نباشم؟ استاد من دانشجوی سال پنجم پزشکی هستم و خانم هم هستم، حالا در مساله ازدواجم هم دچار سردرگمی هستم چون راه اصلی زندگیم را نمی دانم. نمی دانم چقدر منظورم را درست رسانده ام. من نمی دانم که هستم یک دانشجوی فعال بسیجی مذهبی؟ یک پزشک که فقط باید درس بخواند؟ یک آدم مذهبی که مستقل از همه جریانهای سیاسی است؟ نمی دانم. ممنون میشوم راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر به افکار هرکدام از عزیزانی که ذکر فرموده‌اید با دقت توجه کنید همه به یک حقیقت اشاره دارند و آن اشاره به حقیقتی است که خداوند تحت عنوان شریعت اسلام به قلب مبارک حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» وَحی فرمود و همه‌ی این کتاب‌ها برای اُنس بیشتر به دستورات شریعت اسلام است و لذا جای هیچ سردرگمی نیست. با قوت تمام به دستورات شریعت الهی عمل کنید تا به مرور با نور قلب مبارک حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و اهل‌البیت«علیهم‌السلام» به اسلام نزدیک شوید و در آن فضا متوجه می‌شوید که در این تاریخ می‌توانید سخن حق را از زبان حضرت آیت‌اللّه ‌خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» بشنوید و تصدیق کنید. موفق باشید

11421
متن پرسش
به نام خدا عرض سلام: نظر جنابعالی درباره رجوع به اشخاص دعا نویس و نوشتن عریضه چیست؟ (منظور اشخاص مومن و قابل اعتماد است) طلسم کردن واقعیت دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل کار درست است ولی باید به دعاهای معتبر رجوع شود. موفق باشید

11419
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و احترام محضر استاد گرانقدر و عزیز سوالی داشتم. بنده سعی کردم از اول سن تکلیفم دینداری کنم اما بر اساس مکتب پدر و مادرم دینداری می کردم تا اینکه خداوند با دعای آنان راه حقیقی را به من نشان داد و من تحت تفکرات حضرت آیت الله بهجت رحمه الله علیه وارد یک سیر دینداری شدم و بسیار به مراقبه و تهذیب نفس پرداختم و خداوند مرا بسیار یاری کرد و چیزهایی هم گیرم آمده بود حتی به جایی رسیده بودم که برای هر کس دعا می کردم فردایش می آمد و می گفت مشکلم حل شد هر گاه برای باران دعا می کردم می بارید و ... ولی متوجه نبودم که چه چیزهای خوبی در دست دارم و چقدر به خداوند نزدیکم و چقدر به امام زمانم دلباخته شده ام ولی چون جایگاه داشتن یک استاد و کسب معارف را خوب نفهمیده بودم به آن کم توجهی کردم، و بیشتر به دل و حضور قلب توجه می کردم اما ناگهان مدتی بعد از ازدواج چشم باز کردم و خود را غرق در گناه دیدم و داستان خود را داستان حضرت آدم دیدم لذا به فکر توبه افتادم از این در به آن در می زدم ، خود را مانند تشنه ای در بیابان می دیدم که به دنبال آب است اما به سراب می رسد و خود را در جهنمی بزرگ مشاهده می کردم تا اینکه با مباحث شما آشنا شدم و کمی آرام گرفتم اما هم اکنون مانند یک موج شده ام گاهی اوج می گیرم هوای کوی یار مرا با خود می برد و گاهی سقوط می کنم و راکد می مانم، ثبات قدم خود را از دست داده ام. گاهی خود به خود برای نماز شب بیدار می شوم و چند روز حضور قلب دارم و گاهی تا نزدیکی طلوع آفتاب نماز صبحم را هم نمی خوانم و از این قبیل موارد. حال به همه اینها اضافه کنید دوستان و فامیلهای همسر و زن و فرزند و مشغولیتهایی که اینها برایم ایجاد می کند. لطفا مرا دعا کرده و یاری کنید حضرت استاد .
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 11406 عرض شد در یک مرحله بر اساس حکم شریعت عمل می‌کرده‌اید و بعداً «دل» را به میان آوردید و «دل» به میدان بود و اُنس با حق داشت. مرحله‌ی سوم جمع بین «دل» و «شریعت» است و باید در این وادی مستقر شوید تا با نور محمدی در شریعت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» مستقر شوید. فعلاً در مرحله‌ی جنگ بین «دل» و ظاهر شریعت هستید، با نور حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» دل در قالب شریعت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌و‌آله» به جایی که باید برسد، می‌رسد. موفق باشید    

11418
متن پرسش
با سلام محضر استاد عزیز ضمن تشکر و داشتن التماس دعا از شما بنده می خواهم برای فرزندم عقیقه نمایم اما با توجه به اینکه اکثر اقوام بنده از نظر مالی دارا می باشند پدر و مادرم اصرار دارند که آن را به فامیل بدهیم و عده ای هم می گویند به نیازمند و فقیر بدهید بهتر است. با توجه به اینکه به کتاب حلیه المتقین هم مراجعه کردم اما نتوانستم جمع بندی کنم می خواستم اگر زحمتی نیست شما که اطلاعات جامع تر و بیشتری در زمینه احادیث دارید راهنمایی بفرمایید با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای رعایت حقوق ارحام مقداری را به ارحام بدهید و برای رعایت حقوق فقرا آن‌ها را هم فراموش نکنید. در هر حال رعایت حقوق ارحال کار منطقی است بحث فقیر بودن جداست. موفق باشید

11417
متن پرسش
با سلام: آیا امام خمینی (ره) در بحث بدن قیامتی با آیت الله شجاعی هم عقیده اند یا با ملاصدرا؟ شواهدش را هم اگر لطف بفرمایید بیان نمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» سخت معتقد به نگاه ملاصدرا هستند، حتی آیت‌اللّه شجاعی غیر از این نکته که فرمودید جای دیگر ندیدم که از دستگاه فکری ملاصدرا عدول کرده باشند، به همین جهت بنده این نظر ایشان را در کتاب معاد نیاوردم. موفق باشید

11416
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز شما فرمودید که بعد از مبحث برهان صدیقین و حرکت جوهری مباحث معاد را دنبال کنیم این در حالی است که طبق سیر مطالعاتی موجود روی سایت می بایست مباحث قرآنی و نهج البلاغه و سپس توحید را دنبال کرد. لطفا بفرمایید آیا سیر مطالعاتی قرار داده شده روی سایت درست است یا که خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوعات معرفتی ابتدا بحث «ده نکته از معرفت نفس» و «آشتی با خدا» و سپس «برهان صدیقین» و بعداً معاد باشد و در کنار آن مباحث قرآنی و روایی مثل نهج‌البلاغه و «ای اباذر»، و با توجه به این قاعده اگر همان سیر مطالعاتی روی سایت را هم دنبال بفرمایید به همان نتیجه‌ای که باید برسید می‌رسید إن‌شاءاللّه. موفق باشید    

11406
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم: استاد عزیز سلام علیکم (این سوال خصوصی است. لطفا در سایت منتشر نشود) پس از آشنایی با مباحث معرفت النفس و برهان صدیقین بود که احساس کردم مسیر زندگی خود را یافته‌ام و از آن به بعد راه تهذیب و مراقبه و تذکر در پیش گرفتم و سعی کردم با پرهیز از گناه و قراردادن خود در فضایی که دائما مباحث به صورت حضوری برایم تکرار شود به عالم انسان دینی ورود پیدا کنم و این اتفاق هم برایم افتاد. نمی‌توانستم به کسی بگویم که در چه عالمی قرار گرفته‌ام چون کسی نمی‌فهمید چه می‌گویم ولی خداوند شاهد است که توحید را به عینه در عالم می‌دیدم و حضور خداوند را در همه حال درک می‌کردم. گویا امامان معصوم علیهم السلام دائما در قلبم حاضر بودند و به خصوص نسبت به حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) چنان محبتی در قلبم احساس می‌کردم که قلبم از فشار هیجان و نشاط می‌خواست از سینه‌ام بیرون بیافتد. نظم عجیب و دقیقی در زندگانیم حاکم شده بود. ارتباطم به یکباره با مردم دگرگون شده و هر کس با من روبرو می‌شد با محبت و عزت بسیاری با من برخورد می‌کرد که مرا به تعجب وا می‌داشت. به خود می‌گفتم من که چیزی ندارم پس حتما کار خداست و خود را هرگز شایسته آن همه عزت و احترام نمی‌دانستم. قلبم وسعت عجیبی یافته بود و از بدی و کم لطفی و اشتباه دیگران به این زودی ها تنگ نمی‌شد. هرکس با من مرتبط می‌شد احساس آرامش می‌کرد و بارها بعضی از ایشان به من می‌گفتند که این همه متانت و آرامش تو به خاطر چیست؟ خضوع عجیبی پیدا کرده بودم. خشم و عصبانیت و . . . مثل آنکه رام من شده بودند. خدا می‌داند که مثل آنکه چیزهایی بین زمین و آسمان می‌گذشت و رفت و آمد می‌کرد که قلبم متوجه می‌شد. بخصوص در مساله رزق این خیلی برایم ملموس بود. سخن هایی به قلب و زبانم جاری می‌شد که منشاء آن را نمی‌دانستم ولی به شدت دیگران بواسطه شنیدن آن جذب می‌شدند و خودم گاهی فکر می‌کرد که آخر چطور چنین مسائل دشواری به یکباره برایم حل شده است. در مورد انقلاب و حضور در بستر تاریخی چنان بود که حس می‌کردم همگام با اراده‌های حق پیش می‌روم و وظیفه شناسی و جدیت خاصی بخصوص در تحصیل پیدا کرده‌ام. خانواده بسیار جذب من شده بودند و حتی کسانی که مدت‌ها ایشان را ندیده بودم سراغم را می‌گرفتند و حالم را جویا می‌شدند. نماز و مناجات و ذکر و همه چیزم حال دیگری داشت و در یک ارتباط و ذکر قلبی دائمی با خداوند روزهایم سپری می‌شد لکن گناهی بود که از مدت‌ها پیش به آن عادت کرده بودم و وقتی زمینه‌اش برای چندمین بار فراهم شد با اکراه و تنفر و احساس دوری شدید و درحالی که به شدت از آن منزجر بودم احساس تمایلی در خود نمی‌کردم که آن را مرتکب شوم آن را انجام دادم. گرچه بارها تا آن روز از آن شرایط نجات یافته بودم ولی این بار در دام گناه گرفتار شدم. بعد از آن به یکباره احساس کردم تمام آنچه را که گفتم از دست دادم و زندگی دوباره تکراری و کسل کننده،‌ پر از تنش و اضطراب و درگیری و غم شد. دیگر نمی‌توانستم برای دیگران صحبت کنم و آن حرفها را بزنم. تمایلی هم مثل آنوقت نداشتم که با آن شور وصف ناپذیر برای دیگران صحبت کنم. همه چیز بهم ریخت. برای مدتی انزوا پیشه کردم و خودم را از همه کس مخفی می‌کردم. عصبانی و بد خلق و حسود و بهانه جو شده بودم و روز و شبم یکنواخت شده بود و هیچ چیز نمی‌توانست مرا شاد کند و حالم را بهتر کند. برای مدت چندین ماه توبه و استغفار و ندامت پیشه کردم تا در ماه رجب سال بعد در مراسم اعتکاف دوباره دریچه‌ای به رویم باز شد و به آن عالم دوباره ورود پیدا کردم و دوباره با آرامش و اطمینان و یقیین آن عالم به نحوی مواجه شدم که دوست داشتم دیگر لحظه‌ای پس از آن در این دنیا نمانم. اما بار دیگر آن ساعت غفلت و گناه اتفاق افتاد و تا چندین بار به دست آوردم و از دست دادم. این بار اما گویا از جای بسیار مرتفع و بلندی بر زمین افتاده باشم دیگر در خود توان بلند شدن و تکرار کردن این همه را ندارم. نمی دانم و اصلا هم نفهمیدم چرا آن گناه را مرتکب می‌َشوم که اگر دلیلش را می‌فهمیدم راهش را مسدود می‌نمودم و چاره‌ای می‌اندیشیدم. اما اینکه چرا می‌خواستم دوباره در آن عالم قرار گیرم را می‌دانستم. چیزی برایم زیباتر از این نبود که با مشاهده حضور حق با همه چیز و در همه چیز در مسیر عبودیت و عمل صالح قرار گیرم و از غم و تنهایی و اضطراب و تلاطم نجات یابم. بی خدا اگر همه عالم هم با من دوست باشند و به من محبت کنند در دلم احساس غم و تنهایی می‌کنم. اکنون در حسرت چیزی که از دست داده‌ام شب و روز می‌سوزم ولی می‌ترسم که دوباره شروع کنم. از دوباره زمین خوردنش می‌ترسم. نمی‌دانم چکار کنم. این بار هرچه کردم نتوانستم دوباره شروع کنم و نمی دانم از کجا شروع کنم. لطفا کمکم کنید. روزهای سیاهی را می‌گذرانم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی بزرگانِ این راه می‌فرمایند ما با چندبار توبه بالاخره شیطان را ناامید کردیم، پس نباید فکر کنید این تنها قصه‌ی شما است که می‌فرمایید سؤال و جواب را روی سایت نگذاریم چیزی هم در سؤال ندیدم که به شخص خاصی اشاره داشته باشد و موجب شناسایی او شود! اما این‌که می‌گویید می‌ترسید دوباره سیر دینداری خود شروع کنید زیرا از زمین‌خوردن دوباره‌ی آن می‌ترسید، این‌طور نیست. آری صورت آن گناه در ذهن شما هنوز هست و گاه و بیگاه خود را نشان می‌دهد و طاقت را از شما می‌گیرد ولی قدرت ماندن ندارد زیرا صورت اُنس با خدا در شما از آن قوی‌تر است و بر آن غلبه می‌کند. مشکل این است که در این وسط شیطان به میدان می‌آید تا ما را مأیوس کند که «فایده ندارد اگر دوباره شروع کنید باز آن گناه برمی‌گردد»، در حالی‌که این‌طور نیست زیرا اگر صورت آن گناه که در گوشه‌ی ذهن شما هست دوباره برگردد با قوت بیشتر و با سرعت بیشتر آن را در اسرع وقت رفع می‌کنید تا آن‌جایی که پس از مدتی دیگر آن صورت، قدرتِ عمل ندارد و از بین می‌رود. توسل به معصومین«علیهم‌السلام» که جانشان از صورت هر گناهی پاک است کارساز است، از طرفی خود را در شرایط ارتباط با آن گناه قرار ندهید. موفق باشید  

11405
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: شما در جواب سوال 11391 فرمودید: «باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعاگوی شما هستم. این‌که در آخرین جواب عرض کردم؛ بهترین راه بی‌توجه‌شدن نسبت به آن توهّم است، یکی از بحث‌های مهم در سلوک است که می‌فرمایند همان‌طور که نباید بپرسی نور کو؟ و با همین پرسیدنت نور از منظرت در خفا می‌رود، نباید در امور بدیهی سؤال کنی فقط باید ببینی و احساس کنی.» چرا فلاسفه برای اثبات همین امور بدیهی مثل عالم خارج از ذهن و ... دلیل می آورند؟ وجود خداوند هم بدیهیست چرا برای وجودش دلیل می آورند؟ آیا فکر کردن در امور بدیهی و دنبال دلیل بودن برای این بدیهیات ،خطرناک است؟ یا اینکه اصلا از اساس کار عقلانی نیست و انسان دچار توهم و انحراف از مسیر و هدر رفت عمر و سرمایه الهی نفس می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امور بدیهی آنچنان نیست که فکرکردن در موردشان معنا داشته باشد، آنچه در مورد تطابق امور ذهنی با امور خارجی بحث می‌شود در رابطه با جایگاه و نسبت امور ذهنی با نفس ناطقه است که چگونه نفس از طریق صورت علمیِ محسوسات که در ذهن است به وجودات خارجی پی می‌برد که ملاصدرا روشن می‌کند صورت علمی محسوسات، نفس ناطقه را آماده می‌کند تا خود نفس با وسعتی که دارد صورت مناسب محسوس را در خود ابداع کند. موفق باشید

11402
متن پرسش
سلام علیکم: با احترام در برخی درس های شما از جمله شرح خطب نهج البلاغه نقل خاطره ای از حضرت امام رضوان الله تعالی علیه را شنیدم که با بیان ایشان اندکی متفاوت بود و آنچه ایشان درباره استادشان مرحوم میرزا علی اکبر حکیم نقل کرده اند، در نقل شما نسبت به مرحوم آیت الله العظمی شاه آبادی قدس سره الشریف و تاکید بر لطافت روحی بی نظیر ایشان آمده بود و گویا اینها دو ماجرای مختلف بوده اند. از آنجا که احتمال بود مجددا توسط حضرتعالی نقل شود صورت اصلی را به نقل از متن دروس تفسیر سوره حمد می آورم: «عمده نظر من به این است که حیف است یک دسته‏اى از اهل علم که مردم صالح و خوبى هستند، اینها محروم بمانند از یک مسائلى. ما که آمدیم قم، مرحوم آقا میرزا على اکبر حکیم - خدا رحمتش کند - در قم بود؛ وقتى که حوزه علمیه قم تأسیس شد، یکى از مقدسین- آن هم خدا رحمتش کند - گفته بود: «ببین اسلام به کجا رسیده است که درِ خانه آقا میرزا على اکبر باز شد!». علما مى‏رفتند آنجا درس مى‏ خواندند. مرحوم آقاى خوانسارى، مرحوم آقاى اشراقى، این آقاى خوانسارى، اینها مى ‏رفتند پیش آقا میرزا على اکبر درس مى‏ خواندند؛ آن آقا گفته بود که ببین اسلام به کجا رسیده است که درِ خانه میرزا على اکبر باز شد! و حال آنکه خیلى مرد صالحى بود؛ و بعد از این که ایشان فوت شده بود، گوینده‏ شان در منبر گفته بود که من خودم دیدم قرآن مى‏ خواند! مرحوم آقاى شاه‏ آبادى ناراحت شده بود از اینکه این آقا گفته است که من‏ دیدم قرآن مى‏ خواند آقا میرزا على اکبر.» تفسیر سوره حمد، ص: 187
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است که می فرمائید. از تذکر حضرت‌عالی کمال تشکر را دارم. موفق باشید

11401
متن پرسش
سلام علیکم خواهشمند است با مراجعه به دو سایت subsoilirrigation.com استاد مهندس حجازی و www.eabbassi.ir استاد اسفندیار عباسی و مطالعه صبورانه تان اعلام بفرمایید آیا تمدن نوین اسلامی که دنبالش هستیم شروعش از این مطالب و مخصوصا ابتکار آقای حجازی نیست و راهنمایی بفرمایید به استاد گرامی هم اطلاع دهید برای عملیاتی کردن آنها چه کنیم من به عنوان طلبه چه وظیفه ای دارم لطفا موضع راهبردی خودتان را در این امو بیان فرمایید متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سایت جناب آقای حجازی با مرورگرِ ما باز نشد و در مورد سایت جناب آقای عباسی هم فکر می‌کنم اگر ابتدا مبانی نظریِ تمدن اسلامی را مطرح کنیم و افق حیاتی را که تمدن اسلامی بر روی بشر می‌گشاید را تبیین نماییم می‌توانیم در امور دیگر از جمله در تغذیه، سبک زندگی خود را تغییر دهیم. موفق باشید

11399
متن پرسش
چرا تکرار واژه ایران و ایرانی از رهبر معظم بیشتر از واژه اسلام و امت اسلامی است؟ ما می خواهیم گفتمان انقلاب اسلامی که در پرتو رهنمودهای رهبری است در بین جوانان مهاجر غیر ایرانی نفوذ کند لیکن این خلأ مذهبی را طیفهای مذهبی غیر خودی من جمله شیرازی ها پرکرده اند. آیا این نمی تواند یک نقیصه باشد. ادبیات امام تا حدی فراملیتی بود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ایران را به عنوان مرکز نشر اسلام ناب محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» فراملیتی بدانید. چون ایران برای اسلام فعلاً در صحنه است و نه برای خودش. موفق باشید

11397
متن پرسش
با سلام: حدود یکی دو سال است قبل از اخبار بر محمد و خاندان مطهرش صلوات می فرستند این دلیل خاصی دارد؟ اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم با تشکر خصوصی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک غفلت بود که قبلاً این کار را نمی‌کردند لذا مؤمنین به آن‌ها تذکر دادند و آن‌ها نیز عمل کردند. موفق باشید

11395
متن پرسش
با عرض سلام و تحیت خدمت استاد گرانقدر: در نظام هستی که خداوند متعال همه چیز را منظم در کنار هم مدیریت می کند، دعا کردن بندگان چه جایگاهی دارد؟ آیا در مقدرات تغییری ایجاد می شود؟ با احترام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با دعای ما نظام عالم به‌هم نمی‌خورد ولی جایگاه ما تغییر می‌کند و تقدیر دیگری بر ما جاری می‌شود. همیشه انسان ظالم مورد خشم خدا است ولی اگر توبه کرد دیگر در معرض خشم خدا نیست و یا اگر کسی با دعا میل خود را قدسی و آسمانی کرد و یا با دعای خود خدا را مدبّر امور دانست، جایگاه خود را جایگاهی قرار داده که مورد رحمت خدا است. موفق باشید

نمایش چاپی