بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12179
متن پرسش
به نام خدا با سلام: بنده می خواهم «فصوص ابن عربی» را مطالعه کنم برای فهم بهتر آن چه مقدماتی یا کتبی یا مطالعاتی لازم است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بدون استاد بخواهید کار کنید باید تا حدّی با حکمت متعالیه آشنا باشید. جناب آقای حجت‌الاسلام و المسلمین استاد یزدان‌پناه از اساتید مؤسسه‌ی امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در قم آن را خوب شرح داده‌اند. موفق باشید

12178
متن پرسش
سلام علیکم: هر چند فرمود: «يَا أَبَاذَرٍّ لَا تَنْظُرْ إِلَى صِغَرِ الْخَطِيئَةِ وَ لَكِنِ انْظُرْ إِلَى مَنْ عَصَيْتَه‏» که اینطور همه گناهان می شوند کبیره! اما بالاخره در آیات و روایات تفکیکی بین صغیره و کبیره هست. کبیره را می دانیم اما میشه چند تا صغیره مثال بزنید!!؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صغیره‌بودنِ یک گناه بیشتر در نسبت به خود انسان با آن گناه شکل می‌گیرد. مثل آن کسی که از سر غلوّ خبری را بیش از حدّ بزرگ کند. نباید بگوییم ایشان دروغ گفته و دروغ گناه کبیره است. بسیاری از سهل‌انگاری‌های انسان ها گناه صغیره است مثل سر وقت به وعده نیامدن، نباید بگوییم این یک نوع تضییع حق است و کبیره محسوب می‌شود، باید موضوع را نسبت به طرفی که آن را انجام می‌دهد بررسی کرد که آیا مستقیماً اراده کرده حقِ رفیق خود را تضییع کند یا تنها یک سهل‌انگاری کرده؟! در مورد خودمان باید سخت‌گیری کنیم، ولی در مورد بقیه باید حمل بر صحت کرد. موفق باشید

12177
متن پرسش
با سلام محضر استاد طاهرزاده: بنظر مي رسد اشکالي به سير مطالعاتي تان وارد باشد و آن اين است که چهارمين کتاب را کتاب برهان صديقين نهاديد در صورتي که مستحضريد مباحث ملاصدرا را مي توان گفت از قله هاي تفکر بشريت است و مطرح کردن آن براي اذهان جواناني چون ما نه تنها مثمر ثمر نيست که آسيب زننده است قبلا هم متذکر شدم که زماني که بر آثار شما کار مي کردم بدين کتاب که رسيدم دچار مشکل شدم. شما جوانان را بايد رهنمون سازيد به سمت کار بر منطق و بعد مکتب مشاء و بعد اشراق و عرفان، بعد از طي اين طريق اذهان آماده وارد شدن به مباحث حکمت متعاليه پيدا مي کند برهان صديقين مبتني بر يک سلسله مباني چون اصالت وجود و... است که شما بدون اثبات اين مباني به سراغ لب مطلب رفتيد در پايان در تاييد مطالب خود به مطالبي که آيت الله رمضاني از شاگردان آيت الله حسن زاده آملي در سايتشان در سير صحيح آموختن فلسفه آورده اند استناد مي کنم: «تأثیر عرفان نظری بر فلسفه، حکمت متعالیه را به وجود آورده است. یکی از استوانه‌های عمدۀ حکمت متعالیه صدرایی، عرفان نظری است. مرحوم آخوند حکمت خود را که حکمت متعالیه نام نهاد با توجه به مبانی مشائی و اشراقی و با توجه به مباحث کلامی و بالاتر از همه اینها با توجه به آن چيزي بنا نهاد که در فضای عرفان نظری ساخته و تبیین شده است؛ بر همين اساس گاهی در صحبت‌ها گفته ايم: اگر بخواهید بدون آشنایی با عرفان نظری، به سراغ حکمت متعالیه بروید، چه بسا از مطلب دور افتاده و آنچه را که مراد آخوند است، به دست نیاورید و به سبب همین نکته است که برخی از بزرگان گفته‌اند: حکمت متعالیه صدرا، سهل ممتنع است. وقتي عبارت‌ها را می‌خوانيد، گمان می‌کنيد مطلب را فهمیده‌ايد؛ اما در واقع مطالب آن‌گونه كه باید درك نشده است. يادم هست مرحوم مطهری، در نوارهای درسی‌ جلد سوم اسفار، بحث حرکت و زمان می‌فرمود: «مرحوم علامه طباطبایی می‌فرمودند: من وقتی که اسفار را درس می‌گرفتم خیلی در تقریر مطالب و فراگیری آن کوشش می‌کردم و علاوه بر این که پیش‌مطالعه داشتم و در موقع درس، سراپا گوش بودم، پس از درس مطالب را تقریر می‌کردم و تحقیقات فوق‌العاده‌اي داشتم. این تقریرات و تحقیقات به نحوی در نظرم عمده بود که گاهی با خود می گفتم اگر جناب آخوند سر از قبر در بیاورد و بخواهد مبانی و مطالبش را تقریر کند، بهتر از این نمی‌تواند تقریر کند. این باور در من بود تا اینکه در نجف به خدمت آقا سیدعلی آقای قاضی رسیدیم. ایشان با اینکه تخصصش فلسفه نبود، بلكه عرفان بود، اما وقتی که لب باز کرد و از وجود، ماهیت، اصالت وجود و اعتباریت ماهیت سخن گفت و شروع کرد به گفتن و گفتن و گفتن. آن زمان فهمیدم که من تا کنون از اسفار یک حرف را هم نفهمیده‌ام». این اعتراف خیلی عجیب و گویای این حقیقت است که چقدر عرفان در فهم حکمت متعالیه دخیل است و چقدر آخوند ملاصدرا از عرفان تأثير پذیرفته است؛ به همين دليل به خیلی از آقایانی که در فضای حکمت متعالیه نق و نوق دارند و هميشه ان قلت و اشکال می‌کنند، این را مي‌گويم که شما از همان پایگاه حکمت و فلسفه متعارف به حکمت متعالیه نگاه مي‌كنيد و هیچ‌گاه از عرفان پلی به آن نزده‌اید و از عرفان به آن سفر نکرده‌اید! براين اساس ما بارها و بارها و به مناسبت‌های گوناگون در دروس و صحبت‌ها و مصاحبه‌ها گفته‌ايم: فراگیری فلسفه با بدایه الحکمه و بستن بحث با نهایه الحکمه غلط است؛ زيرا بدایه الحکمه خلاصه مباحث اسفار است. اسفار هم حکمت متعالیه است و فلسفه را نمي‌توان با حکمت متعالیه آغاز كرد؛ چرا که حكمت متعاليه در اوج است و بر روی دوش عرفان نظری، فلسفه مشاء و اشراق و مباحث آیات و روایات و تفاسیر انفس این ها پا گذاشته است. لذا شروع فلسفه با این کتاب ها و این نحوه تدریس، واقعاً کار بسیار غیر قابل توجیهی است. اگر بخواهیم در این زمینه مثالي بزنيم و بفهمانیم که در تدريس فلسفه چقدر اشتباه می‌کنیم، بايد بگوييم چنين كاري مانند اين است كه جلد کفایه الاصول جناب آخوند خراساني را جدا کنید و جلد دیگری رویش بگذارید و بنويسيد بدایه الاصول و آن را بدهید دست کسی که تاکنون اصول نخوانده و می‌خواهد مباحث اصولی را با كتاب کفایه الاصول اما تحت عنوان بدایه الاصول فرا بگیرد. در چنين حالتي چه رخ خواهد داد؟ آیا چنين فردي از اصول چیزی خواهد فهمید؟ اگر الف و لامی که در عنوان «بدايه الحکمه» وجود دارد، الف و لام جنس باشد، بايد گفت واقعاً كتاب بدایه الحکمه، بدایه الحکمه (شروع فلسفه) نیست؛ اما اگر الف و لام عهد باشد، اين الف و لام اشاره به حکمت متعالیه خواهد داشت؛ يعني بدايه الحكمه المتعالیه (آغاز حکمت متعالیه). بله، چنين چيزي درست است و حکمت متعالیه در برابر حکمت متعارف است. و حکمت متعارف بر حکمت متعالیه مقدم است؛ لذا ما بايد مباحث فلسفی را براي شروع، خیلی بسیط و بدون اما و اگر بيان كنيم و بيشتر به دنبال اين باشيم كه ذهن فلسفی به شخص بدهیم، مباحثي چون موجودیت در برابر انکار واقعیت، و بعد از موجودیت، تقسیم موجود به واجب و ممکن و بحث از عوارض ذاتی موجود، قوه، فعل، حدوث، قدم، ذهنی، عینی و مانند اینها. بعد از اين مباحث ان قلت‌ها را مطرح كنيم و الی آخر. بايد به این سبک و سیاق مباحث را پیش ببریم و بعد که شخص خوب ذهن فلسفی پیدا کرد و با مباحث فلسفی آشنا شد، یک قدم بالاتر برويم و مباحث عمیق‌تر را در حکمت متوسط بیان کنیم و دست آخر حکمت متعالیه را که در اوج است و عمیق‌ترین مباحث و عالی‌ترین افکار را در این فضا بیاوریم که در چنين جايي است كه می‌گوییم فلسفه با مباحث عرفان نظری تعانق مي‌كند.» رهنامه: اگر توصیه‌ای برای سیر مطالعاتی فلسفه تا عرفان عملی یا نظری داريد كه طلبه‌ها مي‌توانند از آن استفاده کنند بفرماييد. چند سال پیش در مقاله‌اي تحت عنوان «آیینه رشد» كه در بعضی از سایت‌ها هم منتشر شد، در سير علمی، برنامه ای را به صورت مدون ارائه كرده‌ و توضیح داد‌م که مختصر آن اين است: اگر بخواهيم در مباحث عقلی به صورت تخصصی و عمیق پیش برویم، اول بايد یک دوره منطق را به صورت متقن فرا بگیریم و نبايد به منطق مظفر اكتفا كنيم. منطق مظفر آغاز منطق است و با زبان ساده و خیلی بسیط مباحث منطقی را آورده است، به گونه‌اي که شخص می‌تواند مباحث را به‌راحتي بفهمد و فرا بگیرد. بعد از فراگرفتن منطق مظفر، پیشنهاد ما این است که شخص منطق اشارات را شروع كند و بعد از آن به برهان شفا بپردازد. ترتیب مباحث منطقی این‌گونه است. شما وقتی منطق مظفر را مي‌خوانید و بر سر سفره منطق اشارات مي‌نشینيد، می‌بینید آنچه خوانده‌اید، قصه بوده است و مطالب اين كتاب است که واقعا منطق است. بعد از آنکه بر سر سفره برهان شفا نشستيد، خواهيد ديد عمق منطق در اين كتاب است و آنچه تا حال فرا گرفته‌ايد، به صورت جدی‌تر در برهان شفا آمده است. اگر کسی در منطق، چنين سیري را دنبال كند، بسيار عالي است. بعد از منطق، باید حکمت متعارف را فرا گرفت. حکمت متعارف همان حکمت مشاء است. من دو تا کتاب عمده را در حکمت مشاء پیشنهاد می‌کنم: یکی کتاب اشارات است و یکی هم الهیات شفا. این دو كتاب انسان را در فراگیری حکمت مشاء بی‌نیاز می‌کند. پس از حکمت مشاء، حکمت اشراق را پیشنهاد مي‌كنم. چون حکمت اشراق نقدی بر فلسفه مشاء است. حکمت اشراق را بايد در حد حکمة الاشراق جناب شیخ شهاب‌الدین سهروردی فرا گرفت. پس از اینها یک دوره عرفان نظری در حد تمهید القواعد یا در حد مقدمه شرح قیصری بر فصوص بايد فرا گرفت. فصول مقدمه اين كتاب مشتمل بر دوازده فصل است. اگر كسي اين سير را دنبال كند، استوانه‌های اصلی حکمت متعالیه را به دست می‌آورد، آن‌گاه می‌تواند نزد شخصی که با همین روش حکمت متعالیه را خوب و تخصصي فرا گرفته است، در حد کتاب شواهد الربوبیه حکمت متعالیه را درس بگيرد . كتاب شواهد الربوبيه یک دوره چکیده كتاب اسفار است و خلاصه مباحث اسفار در اين كتاب آمده است. پس بايد كتاب شواهد الربوبيه را متن درسی قرار داد و استاد خبیر در ميان مباحث، شاگرد را به مباحث اسفار ارجاع دهد كه به صورت مبسوط آمده است. با این روش مي‌توانيم مباحث فلسفی را در حد حکمت متعالیه، نه مطلق فلسفه، فرا بگيريم و بفهميم که آخوند ملاصدرا چه فرموده است. رهنامه: در عرفان چه سيري را پيشنهاد مي‌كنيد؟ بعد از فراگيري فلسفه، مي‌توان در عرفان، سه کتاب درسی را به ترتیب شروع كرد: تمهیدالقواعد، شرح قیصری بر فصوص و بعد هم مصباح ‌الأنس. این سه کتاب، کتاب های کلاسیک و درسی عرفان نظری‌اند.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که امروزه با نسلی روبه‌رو هستیم که روح و عقل او تشنه‌ی نگاه حکمت متعالیه و عرفان به موضوعات است و جز با اشاره‌ای که از این طریق به حقایق می‌شود به طریق دیگری قانع نمی‌شود، نظر جنابعالی را به کاری که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» با طرح تفسیر سوره‌ی حمد در تلویزیون و برای عموم مردم انجام دادند، جلب می‌کنم چون به ایشان همین اشکال‌ها را گرفته بودند. در جلسه‌ی پنجم از قول آیت اللّه شاه‌آبادی که مباحث عمیق عرفانی را برای کسبه طرح می‌کردند نقل قول می‌کنند که؛ بگذار این کفریات به گوش این‌ها هم برسد. فکر می‌کنم اگر رفقا بحث برهان صدیقین را آن‌طور که در کتاب «از برهان تا عرفان» عرض شده با شرح‌های صوتی آن دنبال کنند، برای شروع تفکر هستی‌شناسی قدم خوبی را برداشته‌اند، تجربه‌ی سی‌ساله‌ی تدریس بنده در این امر از این حکایت دارد، حالا بعضی‌ها تا منطق ندانند نمی‌توانند درک درستی از مباحث فلسفی داشته باشند، استثناء هستند، در حالی‌که تفکر منطقی ربطی به تفکر فلسفی و عرفانی ندارد. تفکر فلسفی و عرفانی مربوط به هرکسی است که بخواهد فکر کند و زمینه‌ی آن به طور فطری در همه هست و به همین جهت حضرت امام در آخر کتاب «مصباح الهدایه» در عین آن‌که توصیه می‌کنند این مباحث برای غیرِ اهلش طرح نشود، می‌فرمایند مشتاقان چنین مباحثی را هم از ارائه‌ی آن محروم نگردانید. موفق باشید

12176
متن پرسش
سلام علیکم استاد: بنده ان شاءالله راهی نمایشگاه کتاب تهران هستم لطف بفرمایید 2 کتاب به این حقیر معرفی کنید که با خواندن آن تحولی در من ایجاد شود تا شاید کمی از هوا و هوس های دنیایی فاصله بگیریم. ان شاءلله متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از کتاب‌های آیت اللّه شجاعی و مرحوم صفائی حائری در کنار کتب سایر علماء غفلت نشود. موفق باشید

12175
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیز: این که فرموده اند در قیامت آفاقی ارض به غیر ارض تبدیل می شود دو سوال مطرح است، کیفیت تبدیل ماده به مجرد به چه کیف است و دوم آنکه چگونه مرتبه مادی از عالم حذف می شود در حالی که به عنوان سریان وجودی عالم ماده همواره باید موجود باشد. والسلام التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی طبق حرکت جوهری، قوه‌های عالم ماده بالفعل شود آن عالم به مجرد تبدیل می‌شود و طبق تحقق مراتب وجود، عالم ماده دیگری با تجلی مرتبه‌ی بالاتر جای عالم ماده را می‌گیرد، به همان معنایی که در روایات داریم تا حال هزار هزار آدم خلق شده زیرا هزار هزار دنیا خلق شده که حاکی از کثرت است. موفق باشید

12174
متن پرسش
سلام: متاسفانه علیرغم گذشت 40 سال از عمرم تا کنون نتوانسته ام بر خودم مسلط بوده خودم تعیین کننده اعمال و رفتارم باشم تو رو خدا بگید من چه کار باید بکنم دیگه از دست خودم به ستوه آمده ام من دنبال یه زندگی متعالی هستم اما طبعم منو به طرف روزمرگی می کشونه خواهش می کنم من رو راهنمایی کرده دستم رو بگیرید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یک برنامه‌ی مطالعاتی که شامل مباحث معرفتی و اخلاقی است به خودتان بدهید. چهل‌سالگی زمان حساسی است، فرصت آخرین تصمیمات است وگرنه بعد از آن ملکات دوران گذشته به شما غلبه می‌کند. بر روی سیر مطالعاتی روی سایت فکر کنید إن‌شاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید

12171
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و تشکر از پاسخگویی به موقع جنابعالی: کلمه کذالک در بیشتر جاهای قرآن آمده، من در یک دفتری بیشتر آنها را یادداشت کرده ام. برداشت خودم با در نظر گرفتن معانی این گونه آیات بیان یک نوع سنت الهی است. می خواستم جنابعالی توضیح بیشتری در مورد آیاتی که کذالک در آنها آمده است توضیح بفرمایید. ممنون اجرتان با سید الشهدا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این پیشنهاد شما یعنی بنده چندماه بقیه‌ی کارهایم را تعطیل کنم و به آن بپردازم، در حالی‌که جنابعالی می‌توانید جواب سؤال خود را در تفسیر المیزان بیابید. موفق باشید

12170
متن پرسش
سلام استاد: کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» شما رو چند بار خوندم. گفته بودید که برای علم تجربی هم باید برنامه‌ریزی کرد. بنده رشته‌ای که رفتم علاقه نداشتم و ادامه ندادم و الآن سردرگمم. دوست دارم در زمینه‌ای جلو بروم و پیشرفت کنم، اما نمیدونم چه رشته‌ای بروم؟ خیلی حسرت می‌خورم که رشته‌ای انتخاب کردم که نه علاقه داشتم، نه به دردم خورد صرفاً جهت مدرک. این حسرت بیشتر از هر چی داغونم میکنه، بهترین لحظاتم الکی رفت چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جلو ضرر را در هرجایی بگیرید نفع است. بالاخره انسان باید در این دنیا کاری را برای خود پیدا کند و در آن کار تبحّر بیابد. با مشورت افرادی که شما را می‌شناسند مشکل را حلّ کنید. موفق باشید

12169
متن پرسش
سلام علیکم استاد: می خواستم ببینم با توجه به آنچه که ما در بحث معاد متوجه آن شدیم این نکته بود که در برزخ مسئله‌ای به نام شفاعت نیست و حتی روایاتی شاهد بر این مدعا وجود دارد. آیا به طور مطلق این‌گونه است یا نه بستگی به اعمالی که انسان دچار است حال افراد متفاوت است چه این‌که از برخی از علما شنیده می شود که فلانی به واسطه‌ی حضرت رضا«علیه‌السلام» از برزخ نجات یافت؟!!! یا آیا منظور این است که از برخی مواقف نجات یافته است؟ چون همان‌طور که به عرض ما رسیده در آن‌جا با برازخ روبه‌رو هستیم. خلاصه این چگونه جمع می‌شود؟!!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر ما با هویت انسانی وارد برزخ شویم عملاً می‌توانیم از موانع برزخی عبور کنیم و با هویت انسانی وارد قیامت شویم آن هم با حساسیت‌ها و ظرائف خاص قیامت و امامان به عنوان نمونه‌های متعالی انسانی مدد می‌کنند تا از موانع قیامتی در راستای رجوع إلی اللّه عبور کنیم. این موضوع کلّی بحث که می‌فرماییدشفاعت در قیامت است ولی اگر انسان چنان‌چه با هویت انسانی وارد برزخ شد، در حالی‌که آن هویت را در راستای ارتباط با انسان‌های کامل کسب کرده باشد در ادامه‌ی بهره‌مندی از نور انسان‌های کامل می‌تواند در موانع جزیی برزخ هم از آن‌ها مدد بگیرد. موفق باشید

12168
متن پرسش
سلام استاد گرامی: بین مردم یک جوّی وجود داره که می‌گویند هر کسی یه نظری داره و همه‌ی این‌ نظرها محترمه، و این‌که تا با بعضی‌ها راجع به یه موضوع بحث می‌کنی حرف آخرشون این هست که حرف‌هایی که شما گفتی صرفاً نظر شماست، و این‌چیزهایی که من گفتم نظر منه، و هر دوشون قابلِ احترامه. آیا این می‌تواند ناشی از وجود روح سوبژکتیویته در جامعه باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که متوجه شده‌اید. وقتی افراد متوجه حقیقتی نباشند که باید به آن حقیقت رسید، از نظر معرفت گرفتار چنین پلورالیسمی می‌شوند. موفق باشید

12166
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: اولاً تشکر از جواب سؤال قبلی؛ چند سؤال از خدمت جنابعالی دارم: 1- بهترین و نزدیک‌ترین راه تطهیر قوه‌ی خیال؟ ٢- این‌که در نماز وتر ٧ بار می‌گوییم: «هذا مقام العائذ بک من النار» معنی جمله را می‌دانم، ولی مفهوم آن‌را متوجه نمی‌شوم. لطفاً توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی بنا را بر این گذاشتید که اگر خطوراتی آمد وقتی متوجه آن خطورات شدید آن را دنبال نکنید. اگر در منظر خود حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و ائمه«علیهم‌السلام» را که عین طهارت و عصمت‌اند قرار دهید، ادامه‌ی راه را برای خود ممکن کرده‌اید. کتاب چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی در این مورد کمک می کند. 2- در آن ذکر متوجه‌اید باطن دنیا آتش است و چون صبح شود و وارد زندگی دنیایی شوید امکان سقوط در امور دنیایی برایتان هست و در نیمه شب با توجه به این خطر به حضرت حق اظهار می‌دارید: پروردگارا! در این موقعیت که در محضرت ایستاده‌ام، موقعیتی است که آمده‌ام به تو پناه ببرم از گرفتارشدن در آتش دنیا. و این امر موجب می‌شود با نور الهی وارد زندگی شوید و هرلحظه متذکر باشید حرص دنیا و خودخواهی شما را نبلعد. موفق باشید  

12164
متن پرسش
با سلام خدمت شما: استاد گرامی ما می دانیم و می بینیم که جهان دارای نظم سازماندهی شده و قوانین محکم و تخلف ناپذیر است و تا کنون از این امر تخلفی نشده، حال سوال پیش می آید که چه تضمینی هست که در آینده این نظم پا برجا باشد؟ و چرا باید نظم حاکم بر جهان را ابدی و همیشگی و تخلف ناپذیر بدانیم؟ آیا ممکن است که خداوند روزی نظم و قوانین را برهم بزند و بی نظمی ایجاد شود؟ اگر این اتفاق نمی افتد مربوط به کدام صفت خداوند است که این کار را نمی کند؟ یعنی این بی نظمی اگر اتفاق بیفتد با کدام صفت خداوند منافات دارد که می فهمیم هیچ وقت این اتفاق نمی افتد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق عین اَحدیت است یعنی همه‌ی صفات او در یگانگی مطلق هستند و نظم یعنی یگانگی بین اعضاء، و چون عالَم تجلی نور احدیت حضرت حق است در ذات خود عین نظم است و مخلوقیت و منظم‌بودن عالم یکی است. مثل آن‌که وقتی شما صحبت می‌کنید در عین آن‌که صوت یک نوع بازدم است، عین معنا است. موفق باشید    

12163
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: بنده سوالی داشتم راجع به نمایشگاه کتاب اینکه می گویند بعضی کتب ممنوعه است و در این نمایشگاه به نمایش گذارده اند در چه حیطه ای است و اینکه شامل چه انتشاراتی است تا سبب آگاه سازی افرادی چون بنده گردد .با تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم چیزی در این مورد نمی‌دانم. موفق باشید

12162
متن پرسش
سلام بنده مطالبی که در سایت شما هست را طبق یک برنامه ریزی مشخصی دنبال می کنم و بعضی مطالب را در سایتی درس می دهم یعنی با توجه به صوت سخنرانی شما مطالبی که به ذهنم می رسه را در آن سایت شرح می دم. الان مدتی هست که دیگه خانواده اجازه نمی دهن کلاس هایی که در خانه انقلاب توسط بعضی شاگردان شما اداره می شه را شرکت کنم و کلا از فضای کلاس دور شدم و کسی کنارم نیست که مدام سوالاتم را بپرسم و مطالب مطمئنی را در سایت به عنوان درس بنویسم. شما می فرمایید چه کار کنم؟ از طرفی این درس دادن ها در روحیه و فکر خودم خیلی موثر بوده و واقعا منو به فکر وامیداره از طرفی نمی خوام مطالب مشکوک و تصحیح نشده بنویسم و راه پرسش هم بر من بسته شده دوست داشتم ارتباطم مثل قبل با اساتید آزاد بود که کوچکترین تردیدی در مطالبی که می نویسم وجود نداشته باشه. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید اگر مباحث روز دوشنبه را که شرح دعای مکارم الاخلاق است دنبال کنید و توصیه‌های حضرت سجاد«علیه‌السلام» را به جامعه برسانید، زمینه‌ی تحقق تمدن اسلامی را فراهم کرده باشید، تمدنی که رابطه‌ی انسان‌ها با همدیگر در آن باید به صورتی باشد که حضرت سجاد«علیه‌السلام» مدّ نظر قرار می‌دهند. موفق باشید

12159
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: چرا نظام از اساتیدی چون علامه حسن زاده آملی و ... که به قول خودتان انسان‌های عالم دار هستند و از حجاب زمان و مکان آزاد و بیرون از تاریخ نیستند و فقط کتب این‌گونه افراد ارزش خواندن دارد و به فضل الهی جهان و حقیقت و نفس خود را به صورت شهودی و حضوری یافته‌اند و توانایی این را دارند که با هست خود زندگی کنند و ... استفاده مناسب نمی‌کند؟ در حالی‌که فساد بخش بزرگی از اقتصاد ما را گرفته و مشکلات ربوی بانک‌ها گسترده شده و گمرکات ما و پول‌های کثیف صنعت نفت و رانت‌ها و ... بیداد می‌کند و مشکلات اجتماعی و اخلاقی در جامعه زیاد شده است. سوال بنده این است که با وجود رهبری عزیز در رأس حکومت، چه مشکلی پیش پای انسان‌های عالم دار هست که خانه‌نشین شده‌اند و پست‌های حساس و کلیدی ندارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دست را روی نقطه‌ی اصلی گذارده‌اید. تا تاریخِ چنین خودآگاهی پیش نیاید ما همواره با انواع بحران‌ها روبه‌رو خواهیم بود و بنده‌ی ناقابل از 30 سال گذشته همواره متذکر این امر بوده‌ام و نقش رهبری عزیز«حفظه‌اللّه» رساندن جامعه به این خودآگاهی است. باید تلاش کرد تا زمینه‌ی چنین رجوعی فراهم شود. با طرح درست موضوعات عرفانی، دل‌ها از دنیاطلبی به معنویت‌گرایی تغییر می‌کنند. موفق باشید

12158
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: بنده فکر می کنم که شهدا یکی از ظرفیت های فرهنگی ایران برای تحقق تمدن نوین اسلامی هستند، البته منظورم صرفا این نیست که این شهدا برای حفظ اصول و ارزشها جانفشانی کردند، بلکه مشخصا نظرم این است که شهدا بعد از شهادتشان نیز نقش موثری در حفظ اصول و ارزشها به عهده دارند. می خواستم بدانم آیا شما با این نظر موافق هستید و چگونه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با تمام وجود این سخن را قبول دارم. تا ما متوجه سلوکی نباشیم که شهدا در فضای فنای فی اللّه بر روی ما گشودند، نمی‌توانیم انسان تراز انقلاب اسلامی را در این تاریخ به صحنه بیاوریم و معنای سلوک ذیل شخصیت حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» جهت به صحنه‌آوردن سلوک شهدایی است که در ذیل شخصیت امام توانستند معنای حضور تاریخی انقلاب را بفهمند و در جایگاه افسران فرهنگی آینده‌ی انقلاب اسلامی قرار گیرند. موفق باشید

12157
متن پرسش
سلام ممنون از پیگیری شما جهت اصلاح لینک جلد اول کتاب «فرزندم این چنین باید بود» با عرض پوزش در حال حاضر هیچ لینکی جهت دانلود این کتاب مشاهده نمی شود!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصلاح گردید. با تشکر

12156
متن پرسش
باسمه تعالی: با سلام و آرزوی سلامتی و توفیق روزافزون در ترویج معارف دینی، در صفحات 58 -59 و 60 کتاب «رجب ماه یگانه شدن با خدا»، دو مصرع شعر با املای زیر درج شده است: «از برای لقمه ای این خار خار / اشتر آمد این وجود خار خار» مصرع اول را نمی دانم اما در مورد مصرع دوم از محتوای شعر به نظر می رسد خار خوار درست باشد. اگر اینگونه است خوب است تذکر داده شود تا برای چاپ های بعدی اصلاح تایپی شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «خار خار» را به معنای اشتغال ذهن به چیزی خارج از منظور معنا کرده‌اند و در عین آن‌که به نظرم در مورد «اشتر آمد این وجود خار خار» سخن شما درست است. مثنوی نرم افزار گنجور همان‌طور نوشته که در کتاب آمده. با این همه پیشنهاد شما منطقی‌تر است و إن‌شاءاللّه به مسئولان امر تذکر داده می‌شود. موفق باشید

12155
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: «ثانیا ملکه عصمت یک فضیلت و شرافت علمیه اختیاریه بوده، و از صفات نفوس پیامبرانست که بر همین اساس موجب کرامت و شرافت آنها شده است؛ و آنان را از سایر افراد امت متمایز نموده است عیناً مانند ملکه طبّ و ریاضی و هیئت که طبیب بدن را از سایر افراد متمایز، و ریاضی دان و اخترشناس را از سایر افراد مشخص می نمایند؛ با این تفاوت که ملکه ی عصمت، ملکه ی وصول به واقع و متن حقیقت و علم حضوری نسبت به اشیاء و وصول به واقعیت خارجی می باشد که البته چون در متن خارج گناه معنی ندارد گناه و خطا در پیامبران نیز معنی ندارد.» متن مذکور قسمتی از جلد اول کتاب امام شناسی حسینی تهرانی می باشد. لطفا توضیحی درباره این قمست بفرمایید که: «ملکه ی عصمت، ملکه ی وصول به واقع و متن حقیقت و علم حضوری نسبت به اشیاء و وصول به واقعیت خارجی می باشد که البته چون در متن خارج گناه معنی ندارد گناه و خطا در پیامبران نیز معنی ندارد.» با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل آن‌که شما هرگز تصور خوردن آتش گداخته را نمی‌کنید، معصوم به جهت نور علم حضوری‌اش نسبت به گناه هرگز نه به گناه مبادرت می‌کند و نه تصور عمل به آن را در خود می‌پروراند، و از آن‌جایی که گناه یک امر وَهمی است برای معصوم که علم‌اش به واقعیات است گناه‌کردن واقع نمی‌شود. موفق باشید

12154
متن پرسش
سلام علیکم: استاد برایم عجیب است بسیاری از جوانان امروز، کسانی که یا امام را ندیده اند و یا در زمان حضور حضرت امام رحمت الله علیه، بچه سال بوده اند؛ ولی اینقدر به مکتب پیرجماران دلسپرده اند؛ یا اصلا زمان جنگ خردسال بوده اند اما اینقدر شیدای شهدایند؛ نمونه اش مثل جلسات میثاق با شهدا که در دانشگاه امام صادق علیه السلام بر گزار می شود و امثال آقای میثم مطیعی و سایر دانشجویان با شور و شوق به یاد شهدا و نظر به راه خمینی کبیر سیر و عروج می کنند؛ استاد این راه پر فیض تا کجا ادامه خواهد یافت؟ چگونه مستدام شود؟ مثلا این متن یکی از مداحی هاست استاد عزیز تا نفس می زنیم همه، تا دمی که ما زنده ایم یادمون نره از روی شهدا شرمنده ایم توی قصه ی عاشقی، همیشه بازنده ایم فراموش نکنیم که از شهدا شرمنده ایم دلامون شده خالی از، غم عاشقی و جنون توی شهر ما این روزا فراموش شده یادتون شهدا شرمنده ایم، شهدا شرمنده ایم شهدا شرمنده ایم، شهدا شرمنده ایم یاد صیاد و کاظمی، یاد همت و باکری یاد اون مردا به خیر یاد چمران و باقری شهدا شرمنده ایم، شهدا شرمنده ایم شهدا شرمنده ایم، شهدا شرمنده ایم روز دشمن شب میشه، تا به خط می زنید همه به ندای خمینی و با نوای یا فاطمه وصیت کردید شما به اطاعت از ولی ایشالا ما هم بشیم فدای سید علی شهدا شرمنده ایم، شهدا شرمنده ایم شهدا شرمنده ایم، شهدا شرمنده ایم روی لب های خشکتون ، السلام علی الحسین علی اکبر شدید برای پیر خمین توی قصه ی عاشقی، همیشه بازنده ایم “یادمون نره از روی شهدا شرمنده ایم “
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شهدا در این تاریخ، سالکان سیر الی اللّه این زمانه‌اند تا هرکس اندازه‌ی خود را نسبت به فنای الی اللهی که آن‌ها نشان دادند مشخص کند و رهبری عزیز انقلاب«حفظه‌اللّه» مذکّر این راه‌اند. موفق باشید

12151
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: پسر من در ترم چهارم دانشگاه مشغول به تحصیل است و به دختری علاقه مند شده و می خواهد با او ارتباط برقرار کند برای همین با من مشورت کرد و من او را از این کار نهی کردم اما او گفت در دانشگاه ما بچه های مذهبی هم این ارتباط ها را به شکلی کنترل شده تجربه می کنند و کاملا عادی است. من به او گفتم اسلام به شما اجازه نمی دهد همین و بس! و او ضمن صحبتهایی که مطرح کرد و اینکه این علاقه مندی برایش درگیری فکری شدید ایجاد کرده و به روند تحصیلیش لطمه زده و از طرفی از من پرسید مرز اسلام در اینگونه ارتباطات کجاست؟ و گفت من نمی توانم قبول کنم که خدایی که ما را آفریده و خودش به ما قلب داده هیچ راهی برای این نوع ارتباط نگذاشته باشد و گفت من می خواهم با رعایت حد و مرز دینی وارد این ارتباط شوم و با کمی تامل مادر حد و مرز دین کجاست؟ حال من از شما استاد عزیز یاری می طلبم برای پاسخ دادن به جوان دلباخته ام یاریم دهید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند علاقه به جنس مخالف را در انسان قرار داده تا خانواده شکل بگیرد و چنانچه دختر و پسر جهت تشکیل خانواده با یکدیگر صحبت کنند از نظر شرعی در آن حدّ مجازاند، ولی صحبت با نامحرم به خودی خود شرعی نیست و موجب از بین‌رفتن روح ایمانی انسان می‌گردد. موفق باشید

12149
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز بنده وقتی وارد مباحث معرفت النفس می شوم با اینکه با ذوق و شوق وارد می شوم، به محض شروع این مباحث شبهات بیهوده و تکراری به سراغم می آید و بنده را آزار می دهد، وقتی از مباحث معرفت النفس دست می کشم شبهات هم دور می شوند و دیگر بنده را آزار نمی دهند، چه کنم؟ حس می کنم دست شیطان در کار است که با القا این شبهات نمی خواهد بنده وارد مباحث معرفت النفس شوم، لطفا بگویید بنده چه کنم که بتوانم بدون حضور این شبهات و القائات شیطان معرفت النفس را دنبال کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید بتوانید از این شبهات رها شوید وگرنه در سکرات یقه‌ی شما را می‌گیرد. با رفقایی که معرفت نفس را کار کرده‌اند شبهات خود را در میان بگذارید. موفق باشید

12148
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. من تازه به واسطه شاگردانتون با شما آشنا شدم. مطالب و نظریات شما را هم در سایت خوندم. با توجه به اینکه نمیتونم از جلسات حضوری به علت دوری مسافت استفاده کنم، راهنمایی بفرمایید از کجا و چطوری میتونم از مباحثتون استفاده کنم. از چه مبحثی شروع کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست شروع بفرمایید إن‌شاءاللّه نتیجه خواهید گرفت. موفق باشید

12145
متن پرسش
حضرت استاد سلام علیکم: حقیر طلبه سطح 2 در مشهد مقدس هستم. به ضرورت انس روزانه و مطالعه و تدبر در قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام رسیده ام و آن را یکی از لوازم ویژه نقش آفرینی حوزه و روحانیت در راستای اهداف انقلاب اسلامی می دانم. اما از طرفی پیشنهاد تدریس برای طلاب سال پایینی به من داده می شود و مسؤلین مدرسه اصرار دارند که باید برای آنها وقت بگذارم؛ چون آنها استاد دیگری که با رویکردهای تحولی مدرسه -که تا حدود زیادی همراستا با دغدغه های حضرت اقاست - هماهنگی قابل قبولی داشته باشند را سراغ ندارند. (البته دغدغه شان را به جا می دانم و کار با طلاب را از اهم واجبات می دانم) از طرف دیگر باید وقتی را نیز به تحصیل خودم در فقه و اصول اختصاص دهم. در این بین حضور در فعالیتهای اجتماعی را نیز فوق العاده محدود کرده ام؛ چون احساس می کنم وقت گذاشتن برای طلاب، کاری زمین مانده ولی به شدت پر بازده است. حال به نظر حضرتعالی در این تزاحم کدام یک را به نفع دیگری محدود کنم؟ اگر کار بیشتر با طلاب را برگزینم، آیا امکان جبران ساعاتی که می توانست صرف بهره برداری از معارف قرآن و روایات شود وجود دارد؟ نائب الزیاره شما در حرم مولایمان علی بن موسی علیه السلام خواهم بود و ان شاء الله زیارت رجبیه را به نیابت از شما و همه مؤمنان خواهم داشت. ملتمس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی دو دوره تدریس برای آن‌که آموخته‌ها یتان ملکه شود خوب است إن‌شاء‌اللّه فرصت تدبّر در قرآن و روایات در اسرع وقت پیش می‌آید. التماس دعا. موفق باشید

12144
متن پرسش
باسمه تعالی: با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر:: با توچه به ارزشمندی وقت عزیز استاد از اینکه یک سؤال را دوبار مطرح می کنم پوزش می طلبم. آخر فکر می کردم مانند سؤالات قبلی پاسخ به جیمیلم ارسال میشه و چون مدتی گذشت و جواب نیامد به پرشس و پاسخها رجوع کردم هر چه کد سؤال را سرچ کردم جواب نگرفتم کد سؤال 12006بود. و سؤال اینکه نظر استاد راجع به اینکه بسیاری از محبین اهلبیت (ع) خود را سگ کوی آنان می نامند یا رسولان قبل را مثلا حضرت عیسی (ع) و مریم (ع) را چوپان و ندیمه اهلبیت (ع) می خوانند چبست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سؤال شماره‌ی 12003 این‌طور جواب دادم: « باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در مورد فضای کل اشعارآئینی نظر خود را اظهار کردم. با این‌که بعضاً بزرگان دین جهت اظهار نهایت تواضع، جملاتی را به‌کار برده‌اند مثل «تو که سگ نبرده بودی»، ولی رویهمرفته به نظر می‌رسد اهل‌البیت«علیهم‌السلام» راضی نباشند ما به جای تواضع نسبت به آن‌ها خود را در مقابل آن‌ها تحقیر کنیم. لذا خوب است از آوردن چنین اشعاری خودداری کنید. موفق باشید». در ضمن نباید طوری نسبت به سایر انبیاء سخن گفت که پیروان آن‌ها سخن ما را حمل بر بی‌حرمتیِ آن پیامبران بزرگ استنباط کنند. موفق باشید

نمایش چاپی