باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که متفکران پیشاسقراطی اساساً به صورت فلسفی سخنی را مطرح نمیکردند، مگر آنکه بتوان از سخنانِ محدود آنها که به صورت اجمالی است، مطالبی را دریافت کرد. حال چگونه میتوان آن تاریخ را با تاریخی که فلسفه به تفصیل آمده است، مقایسه کرد؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح 75 جلسهای کتاب مذکور، عرض شده است که مقدمهی آن کتاب، مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و شرح «برهان صدیقین» همراه با صوت آنها است. فکر میکنم اگر آن مقدمات دنبال شود و شرح 75 جلسهای آن نیز استماع گردد، مطالب دقیقی به میان آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفتهی دکتر رضا داوری در کتاب ارزشمند «خِرَد سیاسی در زمان توسعهنیافتگی» ما اگر بنا است پیشرفتی مانند پیشرفت غرب داشته باشیم، باید عقلانیت خاص آن پیشرفت را در جامعه شکل دهیم و این ربطی به دیانت این ملت و آن ملت ندارد، مگر آنکه آن ملت، عقلانیت خاص خود را که مطابق اهداف متعالیاش میباشد بخواهد به صحنه بیاورد که در حال حاضر، ما نه این هستیم و نه آن، معلّق در هوا با اینهمه عقبافتادگی در امرِ عقل معاش. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» از قول حضرت صادق«علیهالسلام» عرض شده است که این حرفها پایه و اساسی ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما هنوز از نظر تاریخی، در بسیاری موارد خوب و بد خود را نمیشناسیم و مردم خود را مناسب اهداف انقلاب اسلامی تربیت نکردهایم. به تعبیر رهبری عزیز«حفظهاللّه» کارهای زمینماندهی بسیاری داریم. عین سخنان رهبری که پس از رویکار آمدن دولت آقای روحانی در تاریخ 2/2/92 در جمعِ دلسوزان فرهنگی مطرح فرمودند خدمتتان ارسال میشود. بسم الله الرحمن الرحیم
دریچه ای به دنیای زیبایی از وضعیت مطلوب فرهنگی
خیلی جلسه شیرین و مطلوبی شد امروز بحمدالله؛ برادران عزیز با بیانات خودشان یک دریچهای باز کردند به یک دنیای زیبایی از وضعیت مطلوب فرهنگی و همچنین نشانههای بسیار خوب و امیدوارکنندهای را دادند از انگیزههای جوشان و متراکمی که در این نسل جوان ما الحمدلله هست. آنچه که بنده وظیفه دارم انجام دهم در درجه اول، شکر خداست. ما خیلی چشم انتظار شماها بودیم در طول چندین سال. خب الحمدلله شماها حدس ما هم همین بود. این دوستان پیشکسوتی که مشاهده می کنید، در یک دوره هایی (که ما خُب از نزدیک این برادران پیشکسوت هنری و فرهنگی را خیلیشان را از نزدیک می شناسیم) در یک دورهای واقعا در اقلیت بودند، در غربت بودند؛ هر کدامشان، چه در دنیای ادبیات، چه در دنیای هنر و بقیه عرصههای فرهنگی. امروز خوب شما الحمدلله جوانان آمدید توی میدان و من پیشبینی میکردم، امیدوار بودم که یک چنین اتفاقی بیفتد. یک وقتی هم در نماز جمعه اشاره کردم، سالها پیش؛ شاید ده - دوازده سال پیش، گفتم که بعضیها میگویند ریزش داریم، من هم قبول دارم ریزشها را، اما معتقدم رویشها از ریزشها قویتر و ان شاءالله پربرکتتر است. الحمدلله همین هم شده. ان شاءالله موفق و موید باشید.
گزارش کم مطلب و پر حجم حسن این گزارشهای شما، هم این بود که پرمطلب و در واقع کم حجم بود؛ یعنی با اینکه حالا مثلا برادرمان آقای حاج حسین یکتا (حدود، نمی دانم چقدر صحبت کردید شما؟ چهل دقیقه) اما خوب به نظرمی رسید که بیش از چهل دقیقه ایشان حرف ریختند توی دایره و به خصوص بیان ایشان هم خوب، خوش بیان، خوش ذوق و خوش تعبیر. (اینها همش امتیازاته) همچنین برادران دیگری که گزارش دادند، آدم احساس می کند که آنچه پشت این گزارشها، پشت این الفاظ، وجود دارد در ذهنها و در دلها، خیلی وسیعترو شاید عمیقتر است. حالا وسعتش که قطعی است از آن چیزی که در الفاظ و کلمات بیان می شود.
نگرانی حقیقی بنده، نگرانی فرهنگی است
من اولین مطلبی که می خواهم عرض بکنم به شما این است که در زمینه فرهنگی، که آقای سرلشگر جعفری توضیح دادند، درست از قول بنده نقل کردند که حقیقتا بنده نگرانی ام در طول سالهای متمادی، بیش از نگرانی سیاسی و اقتصاد و اجتماعی، نگرانی فرهنگی بود. علت هم برای شما واضح است، البته برای خیلیها واضح نیست، اما شما خودتان اهل فرهنگید میدانید که فرهنگ هواست، اگر این هوا سالم بود یک بدن مستعد با تنفس آن، خوب انرژی میگیرد، اگر هوا مسموم بود آدمهای سالم هم صرف تنفس تو این هوا، مریض میشوند. ناتوان می شوند، معلول می شوند، فرهنگ یک چنین حالتی دارد. پشت این ناهنجاری های فرهنگی یک برنامه ریزی احساس می شود.
این نگرانی یک نگرانی به جایی بود. این نگرانیهای بنده از روی آشنایی و آگاهی و واقعیتهای جامعه بود، توهمات نبود. آنی که من در مجموع احساس کردم در این سالهای متمادی این است که، این کارهای فرهنگی که در واقع ناهنجاریهای فرهنگی که در گفتار، در آثار فرهنگی و در رفتار مشاهده میشود نه اینکه بخواهیم بگوییم که همهاش را دشمنان دارند ترتیب می دهند و تزریق میکند، این را نمی شود گفت؛
لکن پشت این ناهنجاریها یک برنامه وجود دارد. انسان این را احساس می کند، یعنی این طور نیست! حالا گاهی هستش که فرض بفرمایید در یک جمع، یک آدمی خیال و مست که کارهای عجیب و غریب انجام می دهد، نمی شود گفت که این حرکتی که این آدم ناباب یا مست یا بی خیال انجام داد این را قبلاٌ بهش دستور دادند مثل یک هنرپیشه، که می گویند این کار را بکن انجام داده؛ نه! لکن گاهی اوقات پشت صحنه یک نفر، دو نفر نشستهاند، این حرکات را رصد میکنند، و آنجایی که باید تشدید کرد، تشدید میکنند، آنجایی که بایدتضعیف کرد تضعیف میکنند، آن جایی که باید باهم جفت و جور کرد، جفت و جور میکنند. یک برنامه ریزی انسان احساس می کند پشت این حوادث فرهنگی وآفتهای فرهنگی که سر راه ما پیدا شده در طول این از افراد و حتی مجموعهها به تنهایی کار بر نمیآید، باید یک کار وسیع جبهه ای انجام دادخُب وقتی انسان نقطه مقابل خودش را نگاه میکند، یک جبههای میبیند. ما در مقابلمان جبهه فرهنگی سیاسی غرب وجود دارد که در دل این جبهه، باز یک جبهه سرمایهداری خطرناک و آدم خوار وجود دارد، باز در کنار این، یک جبهه صهیونیستی با اهداف مشخص وجود دارد، باز در کنار این، یک جبهه ارتجاع فکری و خوک صفتی در زندگی بشری وجود دارد، سلاطین و این مسئولان و متولیان امورخیلی از حکومت ها، زندگی حیوانیشان مثل خوک و اهدافشان، اهداف دشمنان و فکرشان، فکرهای متحجر، که اینها همه یک مجموعهای را تشکیل دادند در مقابل ما؛ یک جبهه هستند، ما اگر بخواهیم در مقابل این جبهه کار کنیم هم ماباید تنوع داشته باشیم، هم بایدابتکار داشته باشیم، هم باید انگیزه داشته باشیم، هم باید برنامه داشته باشیم، کارمان هدایت شده باشد و این نمیشود مگر با تشکیل جبهه. این طرف هم بایستی جبهه تشکیل داد. از افرادو حتی مجموعهها به تنهایی کاربر نمیآید، باید یک کار وسیع جبهه ای انجام داد،این کار هم جز با حضورمردم امکان ندارد؛ یعنی ابتکارات مردم خیلی از کارها را میکند.
متشکل کردن تشکل های مردمی ؛ باری بر زمین مانده حالا شما آمارهایی دادیدکه برای من جدید بود، من این آمارها را نمیدانستم، اما میدانستم یک حجم عظیمی از فعالیتهای مردمی در زمینه های فرهنگ وجود دارد.در طول این سالها به افراد متعددی هم،من تکلیف کردم، که بروید این تشکل های مردمی، این مجموعه ها، این واحدهای مردمی راکه دارند کارفرهنگی خودشان میکنند، بروید اینهارا پیدا کنید، تشویق کنید، متشکل کنید، پشتیبانی ممکن، در حدود ممکن پشتیبانی کنید، نتوانستند. آن کسانی که بنده به آنها تکلیف کردم نتوانستند. یک چنین حرکت عظیمی لازم
است،خوب حالا شما وارد این میدان شدید،این مسئولیت را به عهده گرفتید، بسیار کار خوبی است، بسیار کارتقدم ابتکارات و جوشش های فردی و درونی بر اقدامات متمرکزلوازمی دارد این کار،یک لوازمی دارد که این لوازم را باید رعایت کرد. البته من در همین جا هم به شماعرض بکنم که تقدم ابتکارات اشخاص را و جوششهای فردی و درونی آدمهای متنوع رابه آنچه که حالابه صورت متمرکز به ذهن بنده و امثال بنده ممکن است بیاید، این تقدم را من قبول دارم. یعنی معتقدم آنچه که از مجموعه شماها بر میآید راقیتر وعمیقتر از آن چیزی است که به ذهن من می رسد،لکن چیزهایی هم به ذهن من می آید که میخواهم بگویم که به آن توجه کنید.
آفت شناسی کار جزء واجب ترین کارهاست یک مسئله این است که وقتی شما یک حرکتی به این عظمت را شروع میکنید، کار، خیلی کار بزرگی شماشروع کردید،ابعاد این کار خیلی ابعاد وسیع و بزرگی است.از جمله اولین کارهایی که باید انجام بدهید این است که یکجایی برای آفتشناسی این بگذارید. چون کار بزرگ است و وقتی کار بزرگ بود،آفتش هم خسارتباراست. از همین اول کار، شما نگاه کنید ببینید این کار وسیع و عظیم شما، چه آفت هایی می تواندپیدا کند. این به نظر من از واجبترین کارها است.اینکه از اول این کار، نگاه کنید این کار عظیم شما چه آفتهایی میتواند پیدا کند، نه نظر من جزء واجب ترین کارهاست. ماداشتیم؛ مجموعههایی البته نه با این وسعت، که خوب شروع کردند،لکن خوب تمام نکردند؛نمونههای ازاین قبیل ما داشتیم، متعدد هم داشتیم.اگر
مراقبت نکنید و از اول آفتها را نبینید با دقت تمام،گرفتار خواهید شد.آفات هم به خصوص در زمینه های فرهنگی تدریجی وارد می شوند. یکباره وچشمگیر وارد نمیشوند، به تدریج میآیند. یک وقت انسان احساس میکند که یک ضربه سختی خوردهکه تدارکش دشوار خواهد بود. این یکی از توصیه های بنده است این چنین کار بزرگ و گسترده ای , پشتوانه فکری و نظری بسیار محکمی لازم دارد
یک توصیه دیگرکه اینهم به نظر من خیلی مهم است، البته شما در گزارش تان اشاره کردید که به این توجه داشتیدمن میخواهم تأکید کنم، این است کهاین چنین کار بزرگ وگستردهای،پشتوانه فکری و نظری بسیارمحکمی لازم دارد.اگر این پشتوانه فکری و نظری رانداشتید،وسط راه ، تشکیلاتتان در درون خودش ممکن است دچار انحراف بشود،دچار رکود و ارتجاع بشود.اگر این پشتوانه فکری وجود نداشته نباشد، این خطرها درکمین شماست.یک کار به شدت قوی وعمیق نظری و نرم افزاری حتما احتیاج دارید. خُب حالا آقایانی را که اشاره کردند آقای جعفری،که اینها پشتوانه اند، اسم آوردند چند نفر از آقایان را، همه شان را تا آنجایی که من می شناسم،بسیار خوبند؛ لکن من وزن این کار عمیق و وسیعی را که شما شروع کردید، خیلی وزن سنگینی میبینم که این به نظر من میرسد که این پشتوانه فکری و فرهنگی بایستی خیلی مورد اطمینان باشد. اگرنشد،دچار سطحی نگری میشوید، دچار انحراف میشوید. نه این که شما منحرف بشوید،تشکیلاتتان آفت انحراف پیدا خواهد کرد، آفت سطحی نگری پیدا خواهد کرد،آفت تکرار پیدا خواهد کرد،احیانا آفت تحجرهای خطرناک پیدا خواهد کرد. این هم یک نکته ای است که باید به آن توجه بکنید.ببینید چه کاری زمین مانده است ؛ نگاه کنید ببینید خلاء کجاست , آن خلاء را پرکنید
یک نکته ی دیگری که وجود دارد بحث اولویتهاست.نگاه کنید ببینید چه کاری زمین مانده است.حالا یک وقتی هست یک مجموعهای دارند کاری را خودشان انجام میدهند، شما برای آن نظیری هم سراغ ندارید؛خوب پشتیبانی میکنید اشکالی هم ندارد. چنانچه هرجا ملاحظه کردید این کاری که شما میخواهیدانجام دهید قبلاً یک جایی دیگری برای این کار تدارک دیده شده،خوب اقدام اول این است بروید سراغ آنجا،ببینید این تدارک،تدارک کافی و قانع کنندهای هست یا نیست. اگر بود، بار از دوش شما برداشتهاست و شماتوجهتان را به آنجا جلب کنید، تشکیلات و افراد راهم به آنجا ارجاع میدهید. اگر نبود، سعی میکنید تکمیل کنید.کم پیش میآید که انسان یک مرکزی را به این شکل پیدا بکند بعد ببیند که صد در صد نمیشود با این همکاری کرد. مجبوریم یک کار تاسیسی به وجود بیآوریم،که البتهمعلوم نیست زیاد از این قبیل مواردپیش بیاید، حالا مثلا فرض کنید نمونه روشن اش کار تبلیغ است که شمااشاره کردید.این که شما به فکر کار تبلیغ هستید خیلی خوب است، لکن دوجور کار است. یک جور کار مثلآن کار حجاب و مدرسهکه ما هیچ جانظیرش را نداریم،یعنی این یک کار کاملاً جدیدی است ودر آن موازی کاری علی الاجاله حالاحالاهاقابل تصورنیست؛به خاطر این که حالا یک زوجی پیدا شدند که مثلا ده تا مدرسه را پوشش میدهند اگر ده تا زوج همراه با اینها شدند، صدتا مدرسه را پوشش خواهند داد،صدتا مدرسه از هزاران مدرسه تو کشور کم، مابقیش هنوزاحتیاج دارد.یا مثلا آن کاری که گفتید مثل فرستادن مبلغ در مترو و جاهایی که گفتید، جدید است و کارهایی است که نظیر ندارد، لکنیک وقت بحث فرستادن مبلغ است، خُب دوستان حوزه و یا همین دوستانی که اشاره کردید تشریف دارندمیداننددر حوزه کارهای تبلیغاتی زیادی انجام می گیرد حتی آنجاها موازی کاری بود، ما به بعضی ازمجموعه ها گفتیم اعزام مبلغ نکنند. بنشینند برای اعزام مبلغ برنامه ریزی کنند. یعنی دیدیم یک خلأیی وجود دارد گفتیم این کار را بکنید. شما نگاه کنید ببنید خلا کجاست، آن خلأ را پر کنید.
یا در زمینه مسائل قرآنی هم همین جور است. تفصیلات را حالا خود شما باید بگردید پیدا کنید. منظور این است که موازی کاری به معنای دوباره کاری درست نیست. حالا نه این که هر کار موازی غلط باشد. نه!گاهی کارهای موازی چون نیاز زیاد است، لازم است، اما دوباره کاریها واضافهکاریهای بی منطق رامواظب باشید پیش نیاید و جلویش را بگیرید.
تو همین کار بسیار خوب سایبری که ایشان اشاره کردند به وجود آمده و کارهای بسیار خوبی انجام گرفته،خوب این مرکزی که تشکیل شد برای سایبری، مراقب باشید ناهماهنگی بوجود نیاید یعنی یک کاری انجام نگیرد که در جایی دیگر هم آن کار دارد انجام می گیرد یعنی کاملا همدیگر را بپوشانند. بنابراین این هم مسئله مهمی است که سرخودتان را خیلی شلوغ نکنید به کارهایی که دیگران هم دارند انجام می دهند و یک گوشه چشمی می تواند خلأیی را یا کمبودی را از آنها پر کند، باز شما خودتان بروید مشغول شوید این خیلی لزومی ندارد، کارهای نشده ونکرده که شما باید انجام دهید خیلی هست. نگاه کنید ببینید اولویت ها چیست. این مجموعه ها را به خودتان وابسته نکنید؛ محاذیری داردیک مطلب دیگر هم این است که شما پشتیبانی های مالیتان خوب است،یعنی امکانات مالی ,یکی از مسائل مهم یک چنین کارهای فرهنگی، مسائل مالی و بودجه و پشتیبانی های اینجوری است. از این جهت شما وضعتان خوب است، دستتان باز است اینطور که من اطلاع دارم و کارهای خوبی انجام می گیرد به خصوص که تشریفات و گرفت وگیریهای تشکیلاتی و بروکراسی در میان نیست،لکن اگر بتوانید به جای کمک مالی، آن جاهایی که ممکن است- یک جاهایی هست که احتیاج به کمک مالی است، بدون آن امکان ندارد کار پیش برود- اما یک جاهایی هست که کمکهای مالی میتواند تبدیل شود به زمینهسازی برای روی پا ایستادن اینها باشد،که شما خودتان هم گفتید که بعضی ها می گویند که با ما این طور رفتار کنید، درست هم همین است. یعنی شما اگر چنانچه مثلاً وسیله پخش محصولات آنها را فراهم بکنید، اینها احتیاج به کمک مالی شماندارند یعنی به خودتان وابسته نکنید مجموعه ها را، -که من دیروز به مناسبتی این را به آقای جعفری اشاره ای کردم - محاذیری دارد، یعنی در آینده مشکلاتی را برای شما و برای آنهافراهم میکند.
تشکیلاتتان را حتی المقدور ستادی نگه دارید و وارد صف نشوید مطلب دیگر این است که تشکیلاتتان را حتیالمقدور ستادی نگه داریدوحتیالمقدور وارد صف نشوید،صف را به عهده همین مجموعههای مردمی بگذارید. بنشینید تدبیر کنید. هدایت کنید، مدیریت کنید، مدیریت به معنای مورد نظر در این قضایا، نه به معنای تصدیگری. در واقع یک مرزی برای خودتانقائل بشوید بین
صف و ستاد؛ و حتی المقدور وارد کارهای عملیاتی نشوید، عملیات را بگذارید به عهده دیگران و شمابنشینید تدبیر کنید. یک کار به این وسعت، به نظر میرسد که اگر بخواهد ادامه پیدا کند، این بیشتر امیدهم خودتان و هم کسانی که با شما مربوط هستند را توجه بدهید به خودسازی یک نکته دیگری هم که لازم است توجه کنید این است که شماها که گردانندگان این کار هستید در بخشهای مختلف، هم خودتان و هم کسانی که با شما مربوط هستند را توجه بدهید به خودسازی، ببینید شما اشاره کردیدبه جهاد اکبر و جهاد اصغر، جهاد اکبر این است، یعنی اگر ما توانستیم، با بت درونی و شیطان درونی مبارزه کنیم در همه این میدانها پیروزیم. اگر آنجا شکست خوردیم و مغلوب شدیم در این میدانها پیروزی پیدا نخواهیم کرد.حالا ممکن است در این میدانهاجولهای یک وقت انسان پیدا کند اما دولت حق نخواهدشد، آنجارا بایستی علاج کرد،درونمان را باید درست کنیم. مراقب باشند جوانهایی که متصدی بخشهای مختلف هستند که تقوا را، پرهیزگاری را و پاکدامنی را در درون خودشان تقویت کنند، اینها چیزهای لازمی است. اگر این را ما توجه نکردیم و رعایت نکردیمکمیتمان لنگ خواهد بود در بسیاری جاهای گوناگون، به در زمینه مالی , نظارت مومنانه و نه دیوان سالارانه لازم است در زمینههای مالی هم، من اعتقادم این است که همان جاهایی که کمک می کنید و باید کمک کنید یک نظارت مومنانه و نه نظارت دیوانسالارانه لازم است، باید وجود داشته باشد. بالاخره نگاه کنید ببینید چه قدر هزینه میکنید، کجا و چطور هزینه می کنید؛ به اینها توجه کنید، این طور نباشد که یک بیحساب و کتابی تلقی بشود. نفستان را نفس عمیق قرار بدهید، نگذارید نفستان بین راه قطع بشود کارها، کارهای بسیار مهمی است آنچه که شما به آن همت گماشتهاید،مهم این است که کار ادامه پیداکند.نفستان را نفس عمیق قرار بدهید، نگذارید نفستان بین راه قطع بشود. البته این الزاماتی دارد؛ اگر می خواهید نفستان، نفس عمیقی باشد، الزاماتی دارد؛ هم الزامات روحی و معنوی و هم الزامات مدیریتی و تدبیری دارد و اگر چنانچه به این الزامات توجه نشود کار چنانچه باید و شاید ادامه پیدا نخواهد کرد. به هر حال اینها چیزهایی است که باید رعایت کرد. ممکن است من برخی از تذکراتی که لازم هست را بعداً به شما منتقل کنم.
از گسترش نفوذ و کلمه در سطح کشور در مسائل زودبازده، سعی کنید استفاده نشود.
یک چیز مهم که الان به این مناسبت، به خصوص در این برهه زمانی لازم است عرض کنم، از گسترش نفوذ و کلمه در سطح کشور در مسائل زودبازده، سعی کنید استفاده نشود. مثل انتخابات و فلان و اینها.حیف است که کار وسیع فرهنگی را که انسان می خواهد انجام دهد، این را وسیله ای قرار بدهد که در انتخابات یکی جلو بیاید و یکی عقب برود. به نظر من حیف است این تشکیلات را تا جایی که ممکن است صرف این جورکارهای زودبازده کنید. البته من انتخابات را به عنوان مثال گفتم ما باید یک بنیه فرهنگی قوی هم در خودمان , هم در مجموعه نظام و هم در تک تک مردم به وجودبیاوریم این کارها را باید برای تقویت بنیه فرهنگی به کار برد. ما باید یک بنیه فرهنگی قوی هم در خودمان و هم درمجموعه نظام به وجود بیاوریم، هم در تک تک مردم به وجود بیاوریم.ما اگر بخواهیم به آن هدف والایعنی ایجاد یک تمدن اسلامی به معنای حقیقی کلمه ، که در آن هم دنیا است و هم آخرت، هم عزت در ملأاعلی هست و هم عزت در روی زمین است. این آن هدفی است که ما داریم. اگر بخواهیم به این برسیم که این خودش وسیلهای است برای تعالیم عنوی روح انسان و عبودیت واقعی که خدای متعال ,ما را برای آن خلق کرده، اگر اینها را بخواهیم دسترسی پیدا کنیم احتیاج داریم خیلی کار بکنیم، خیلی تلاش بکنیم و بنیه قوی لازم داریم برای پیشرفت. باید بنیه فرهنگی خود را قوی کنیم، بنیه آحاد مردم و تک تک مردم را. ان شالله خداوندادامه راه با استحکام زیرساختها ممکن است سوال مطرح کردید ادامه راه چگونه خواهد بود؟من عرضم این است که ادامه راه با استحکام زیرساختها ممکن است.اگرچنانچه زیرساختها را محکم کردید، کار در ادامه آسان خواهد شد.هرچه بی سر و صداتر و بیانتساب حرکت کنید بهتر است هرچه بی سرو صداتر حرکت کنید بهتر است.تعبیر چراغ خاموش، که چند نفر از دوستان مطرح کردند تعبیرخوب و درستی است. منتها بعضی کارهایی که گفتید خیلی هم چراغش خاموش نیست. بعضی کارها بروز وظهور بیرونی هم دارد، در یک حدی لازم است، اشکالی هم ندارد، اما هرچه بیسر و صدا و بیانتساب وجودبارها ما عرض کردیم برخی ها، کار را نکرده، تابلو میزنند. از یک جاده ای بنده عبور میکردم نزدیک یک شهری، چند سال همانطور از آنجا عبورمیکردیم یک تابلویی من دیدم روی زمین افتاده، یک چیزی روی آن نوشته اند، روی زمین هم افتاده. امسال افتاده بود، سال قبل افتاده بود، بعد هم نرفتیم ببینیم، شاید تا حالا هم،آدم برود، تابلوی آن بالا باشد و زمین هم همینطور افتاده باشد. این فایده ای ندارد . بعضی جاها هست که هیچ تابلویی هم ندارد اما جوشش کار و حرکت آنجا فراوان است، این با ارزش است.
این کارها را یک جایی آماده کنید من بیایم ببینم حالا این کارهایی هم که اشاره کردید بعضی هایش، چون من ندیدم این کارها، بعضی هایش بد نیست با اینکه وقت هم نمی کنم متأسفانه، متاسفانه بنده مجال اینکه، خودم هم بلد نیستم این کارهای دستی را، برقی را، اینهارا باید بیایند برای ما درست کنند لذاست که کمتر مجال پیدا می کنم، چاره ای نیست جز اینکه برخی از کارها را بینیم ما، هم کارهای پویانمایی را، سرود و از این چیزهایی که اشاره کردند یا آن برنامه پانصد شبانه روز را، یا یک روز آماده شده را، بد نیست اینها را یک نگاهی بکنیم، بد نیست اینها را یک جایی آماده کنید من بیام ببینم. بد نیست آدم دلش خوش بشود. ما که شماها را دعا میکنیم اما خوب وقتی آدم می بیند گرمتر دعا میکند. انسان گرمتر دعای عاقبت به خیری میکند. والسلام . موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میفرمایید ادعیه، زبان حال خود آن بزرگان است 2- تا فنایِ از خود و بقایِ به حقّ. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به پیر و به پیامبر قسم، همواره جواب سؤالاتتان را دادهایم و همواره شما نوشتهاید که چرا جواب سؤالاتتان نمیرسد. در این وسط، ما نمیدانیم چهکار باید بکنیم؟! گفت: «گوش اگر گوش تو و ناله اگر نالهی من / آنچه البته به جایی نرسد فریاد است». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در نگاهی که میفرماید «اللّه نور السموات و الارض» آسمان و زمین را با نظر به جنبهی نوریشان مینگرند نه جنبهی ماهیتشان. هیچ عاقلی نمیگوید این زمین و آسمان، خدا است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از اینکه با دلسوزیِ تمام و از سر تعهدِ دینی متذکر چنین مورد مهمی شدهاید، کمال تشکر را دارم. عنایت داشته باشید بنده در چه فضایی آن سخن را عرض میکنم، در فضایی که سیرهی شخصیتهایی همچون حضرت امام خمینی و مرحوم قاضی و علامهی طباطبایی«رضواناللّهتعالیعلیهم» و شاگردان بزرگوار آنها، همه مدّ نظرند و وارد تاریخی شدهایم که معنای توحید در همهی مراحل آن، ظهور کرده. در این فضا است که آیت اللّه بهجت«رحمةاللّهعلیه» میفرمایند: علم تو، استادِ توست. بنده سعی کردهام این جمله را که به نظر میرسد از جهت سلوکی جملهی بسیار کلیدی است؛ شرح دهم. آری! همانطور که میفرمایید «حقیقتاً تفسیر عرفانی و تربیتی با تربیت عرفانی فرق دارد». و در این رابطه در کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» عرایض موسعی شده است که به نظر میرسد روحِ ارتباط وجودی که گوهر رابطهی بین استاد و شاگرد در سلوک است، در آن مدّ نظر قرار گرفته است.
تاریخی شروع شده که اگر افرادی اراده کنند تا در سلوکِ إلی اللّه قرار گیرند راه، در مقابل آنها گشوده است. آیا هیچ زمانی مثل این زمان با شرح فصوص الحکم محیالدین و از آن مهمتر، شرح «منازلالسائرین» خواجه عبداللّه انصاری تا این حدّ در معرض نگاه چنین افرادی قرار داشته است؟ و از آن طرف آیا اساتید عزیزِ انگشتشماری که بتوانند در جمعِ عرفانِ نظری و عملی راهنما باشند، توانِ جوابگویی به اینهمه طالبانِ سلوک را دارند؟ یا اینکه باید به این فکر افتاد که تقدیرِ دیگری به میان آمده است، تقدیری که آیت اللّه انصاری همدانیها ذیل آن پروریده شدهاند.
با اینهمه اگر انسانِ طالب حقیقت، استادِ رهرفتهای را یافت که با ذوق او همخوانی دارد، نهتنها در مسیر تبعیت از او دست او را، بلکه پای او را باید ببوسد. ولی باز غفلت نکنیم در تاریخی قرار داریم که به حکمِ «کلّ یومٍ هو فی شأن»، دارای وسعت خاصی است به همان معنایی که حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» در پیام عملیات فتحالمبین میفرمایند: «لكن آنچه انسان را در مقابل رزمندگان جبهه ها و پشتيبانان آنان ... به خضوع وادار مى كند، بُعد معنوى آن است كه با هيچ معيارى نمى توان سنجيد و با هيچ ميزانى نمى توان عظمت آن را دريافت. ما عقب ماندگان و حيرت زدگان، و آن سالكان و چله نشينان و آن عالمان و نكته سنجان و آن متفكران و اسلام شناسان و آن روشنفكران و قلم داران و آن فيلسوفان و جهانبينان و آن جامعه شناسان و انسان يابان و آن همه و همه، با چه معيار اين معما را حل و اين مسأله را تحليل مى كنند كه از جامعه مسمومى كه در هر گوشه آن عفونت رژيم ستمشاهى فضا را مسموم نموده بود، بازار و مغازه هايش مسموم، خيابان ها و گردشگاه هايش مسموم، مطبوعات و رسانه هاى گروهى اش مفتضح و مسموم، از كودكستان تا دانشگاهش مسموم، و نونهالان و تازه جوانان ما در يك چنين محيطى به جوانى و رشد رسيده بودند كه به حسب موازين و عادت بايد سرشار از مسموميت و فساد اخلاق و عقيدت باشند، كه اگر معلم و مربى اخلاق و مهذب نفوس بخواهد تنها يكى از آنها را با صرف سالهاى طولانى متحول گرداند ميسر نگردد، چگونه در ظرف سالهاى معدود از بطن اين جامعه و انقلاب - كه خود نيز اگر معيارهاى عادى را حساب كنيم بايد كمك به فساد كند - يك همچو جوانان سرشار از معرفت الله و سراپا عاشق لقاء الله و با تمام وجود داوطلب براى شهادت، جان نثار براى اسلام كه پيران هشتاد ساله و سالكان كهنسال به جلوه اى از آن نرسيده اند، بسازد؟ جز دست غيبى و دستگيرى الهى و تصرف ربوبى، با چه ميزان و معيار مى توان تحليل اين معما كرد؟».
در آخر میتوان نسبت به این نکته تأمل نمود که آیا مسیر سلوک إلی اللّه در این تاریخ، در چه راهی و با نظر به چه اهدافی محقق میشود که بر قلهی افتخارآمیز گذشتهی سلوکی خود، آیندهی خود را معنایی همهجانبه بخشیم؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه یک طلبه در درس خارج فقه مدتی با استادِ درس خارجاش مأنوس شود و مطالب را با جدّیت دنبال نماید، إنشاءاللّه با عالَم آن استاد مأنوس میگردد و این چیز بسیار ارزشمندی است که پس از آن میتواند برای خود به عنوان یک سرمایهی شخصیتی داشته باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اعتکاف ماه رمضان إنشاءاللّه به مدت سه روز، روزهای 26 و 27 و 28 ماه مبارک رمضان میباشد. إنشاءاللّه بحثی از کتاب «چهل حدیث» به میان میآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی شریعت الهی رخصت میدهد که انسان به جهت ناتوانی نمیتواند روزه بگیرد، معلوم است که توفیقی از او تلف نمیشود، بهخصوص که میتواند با سایر اعمال ماه رمضان مثل دعا و قرآن و نماز حقِ آن ماه را ادا کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی با پدیدهی مجردی روبهرو باشیم، از یکطرف ثابت است و تحت تأثیر حرکتهای مادی قرار نمیگیرد و از طرف دیگر، چون محدودیتهای مادی مثل زمانمندی و مکانمندی را ندارد، به این معنا بینهایت میباشد. و انسان از آن جهت که طالب خداوند است، طالب بینهایت کمالات میباشد. پیشنهاد میگردد کتاب «ذه نکته در معرفت نفس» و کتاب «خویشتن پنهان» در این رابطه مطالعه شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به صوت قرآن میتوان به آن صوتها به جهت رعایت قواعد قرائت قرآن، گوش داد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. زیرا حقیقت انسان، مجرد است و تنها در ابدیت یعنی پس از مرگ به معنای واقعی برای انسان ظهور میکند و اگر کسی خود را از تعلقات دنیای مادی آزاد نکند، در حضور ابدیِ خود به زحمت میافتد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» در مورد دو نوع واهمه بحث شد که «واهمه» در فلسفه یعنی صورتدادن به معانی که یکی از ابعادِ نفس ناطقه است. ولی در اخلاق به معنای صورتهای غیر واقعی است که نفس امّاره میسازد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: امکانِ ذاتی، مثل ذهن انسان که قبل از داشتن صور ذهنی، صرفاً در حدّ امکان است و در ذات خود میتواند صورتهای مختلف را بپذیرد و از قوه به فعل درآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً ما در جامعهی خود در همهی ابعاد در تنگنای تاریخی قرار داریم و تا تفکر به تاریخ ما برنگردد، این مشکلات همچنان باقی است و با رجوعِ واقعی به قرآن و روایت و تدبّر در متون دینی برای فهم دقیق مقاصد آنها، افق را روشن میکند. حضور امثال جنابعالی جهت مجهزشدن به فهم قرآن و روایت، موجب میشود «فریضهی تبیین» را که مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» بر آن تأکید دارند، به صحنه آید و اساساً «فریضهی تبیین» در فضایِ آزاداندیشی محقق میشود، نه در فضایی که یکی غالب و دیگری مغلوب باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرفها چیست؟!! قصهی حضور ما در محضر حق، مربوط به جهتگیریهای روح و روان ما است که باید در دنیا و در اعمال خود آن را شکل دهیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شغل، آنچه مهم است طلب رزق حلال و خدمت به مردم است و بنده کسانی را میشناسم که مشغول همین نوع شغلهای ساده هستند و در مسیر دینداری و تقوا، در سلامت و کمال بهسر میبرند. حال چه کارفرمایِ شما آدم بدی باشد یا آدم خوبی. شما طبق قراردادی که با او میبندید، کاری را به عهده میگیرید، مگر آنکه آن کار، کار حرامی باشد. میماند که اگر در شهر خود با درآمد کم زندگیتان میگذرد بهتر است که در شهر خود باشید. و انسان هرگز نباید شغل سادهی خود را از بقیه پنهان کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: امروزه موضوع مهریه جایگاه دیگری دارد یک نوع تضمین برای خانوادهی دختر است تا طرف مقابل فردا تصمیم نگیرد با اندک بهانهای مهریهی دخترشان را بدهد و او را رها کند. بنابراین نباید به معنای اینکه پرداخت مهریه باید در وسع و توانِ مرد باشد، مورد توجه قرار گیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: توحید، مرز نیست. توحید یعنی فنایِ عبد در ربّ. و این حدّ یقف ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: زبان فارسی زبان یک ملت است با هویت خاص، در وسعتی که تاجیکها و بعضی از افغانها را نیز شامل میشود. ولی این به این معنا نیست که ملت ما در زیر سایهی زبان فارسی، زبان قومی خود را نداشته باشند و آن زبان در آن منطقه تدریس نشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب استاد معظم حجت الاسلام و المسلمین سید محمد مهدی میرباقری از شخصیتهای بسیار ارزشمند و مفید برای همهی اقشار جامعه میباشند. بنده عموماً با دقت کامل سخنان ایشان را دنبال میکنم و استفاده مینمایم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم تطبیق، کار آسانی باشد. هرچه هست مسیر آل سعود، مسیر مقابله با تکوین عالم است و این مسیر، مسیر انحطاط آنان خواهد بود. موفق باشید