بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
38238
متن پرسش

با سلام: استاد بنده مدتی بین بچه های این گروه که در دفاع مقدس بودن بودم، استاد گمانم بهترین نوع مدیریت بر اینها همون معرفت نفس هست و گمانم دستاورد خیلی خوبی هم داره چون از عقبه فرهنگی پدرانشان هم میتونن استفاده کنن گاها دیدم افرادی اینها را مدیریت میکنن در حالی که اینها خودشون بالاترن و اون گروهها دارن آسیب میزنن و در مواردی باعث از بین رفتن اینها که یا ضعیفن و ناتوان وسایلی لطیف میشن و یا باعث سرخوردگی اینها میشن. استاد بنده صدایم به اون افراد که کار فرهنگی میکنن نمیرسه و از طرفی حرف من رو اصلا قبول ندارن برحسب وظیفه این را گفتم گرچه شاید خودتان متوجه باشید الحمدلله ولی شاید شما بتونید این مطلب را اگر صحیحه به گوش افراد برسانید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است تا با حوصله و بدون نفی دیگر جریان‌های فرهنگیِ حاضر در انقلاب، به سبک خودتان یعنی معرفت نفس ادامه دهید به امید آن‌که انسانِ این دوران متوجه «حضور اکنون بیکرانه جاودانه» خود بشود و خود را جهانی بیابد که باید نسبت به دیگر انسان‌ها گشوده باشد. در مباحث جناب حاج آقا نجاتبخش تحت عنوان «غزه، آری! کربلا گشته» طی بیش از ۲۰ جلسه، نکات حکیمانه و عمیقی مطرح می‌شود. جلسه اول آن بحث https://eitaa.com/soha_sima/4056 . موفق باشید  

38237
متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم: درد فضولی را چگونه درمان کنیم؟ حریم شخصی برایم معنایی ندارد و جایی که فرصتش پیش بیاید، در حریم دیگران تجسس می‌کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جهان گسترده خود باید حاضر بود به جای آن‌که بخواهیم به دنبال احوالات دیگران باشیم که مایل نیستند ما از آن‌ها آگاهی پیدا کنیم. موفق باشید

38236
متن پرسش

سلام علیکم: مدتیه با مسئله «زن» در رابطه با جریان زندگی اجتماعی و‌ فردی آشنا شدم، پیش از این هیچ وقت فکر نمی‌کردم زنان این اندازه مهم باشند اما همواره این احادیث در ذهنم بود که: «(در آخرالزّمان) تمام همّت مرد، شکم او و قبله‌اش، همسر او و دینش، درهم و دینار او خواهد بود.» ۱۳ «مرد از همسرش اطاعت می‌کند، ولی پدر و مادرش را نافرمانی می‌کند.» ۱۴  «در آخرالزّمان زن را ببینی که با خشونت با همسرش رفتار می‌کند، آنچه را که او نمی‌خواهد، انجام می‌دهد، اموال شوهرش را به ضرر وی خرج می‌کند.» ۱۵  تازه فهمیدم بزرگترین مشکل زندگی همین مسئله است از لحاظ عرض و طول بسیار وسیع و تاثیر گذاره. اونقدر تاثر گذار که من از نشناختن این مشکل رنج می‌دیدم اما نمی‌دانستم دلیل رنج هایم از کجاست که با یافتنش متوجه شدم مشکل همینجاست. آنقدر تعداد مشکلات ایجاد کرده از این مسئله زیاده که در این متن نمی‌گنجه. از کودکی وقتی بسیار حال بدی داشتم سوره تغابن رو می‌خوندم و واقعاً آرومم می‌کرد، الان که با این سوره در مقیاس جهانی مطابق آخرالزمان رجوع کردیم و فرصتی شده برای شناخت خودمون و بازگشت حقیقت به زندگی از این فرصت دوست دارم کمال استفاده را بکنم زیرا این دلیلی برای ضربه های که خوردم و زندگی آزادی که نیاز دارم هست و شوخی بردار هم نیست. ولی به هر حال رفتن به سوی چنین مسائلی برای من یک وظیفه است نباید من را سرزنش کرد زیرا می‌خواهم خودم را در آزادی و زندگی پیدا کنم، چیزی که پیش از این نداشتم. خیلی خب جهانیان! به ما آسیب زدید، ولی اینطور نیست که ما ببازیم یا بی دلیل جایی حاضر شویم بدون اینکه یقین بر پیروزی زندگی بر جهل نداشته باشیم. بزودی جهل خار و حیات طیبه به قدرت خواهد رسید تا هر آزاد و حیات جویی بتواند حق زندگی کردن را در عزت داشته باشد بی آنکه کسی بتواند با قالتاق و دیوث بازی زندگی را برایشان بمیراند. واقعا مرگ بر آمریکا و اسرائیل که این همه، از بنیان آنها بوجود آمده. چه زیباست زنی که در انسانیت و توحید خود را یافت یا بدانند جایگاه زن موحد بسی برتر از تعریفی است که تمدن کفر از او کرده. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ ۚ وَإِنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿١٤﴾ إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ ۚ وَاللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ ﴿١٥﴾ فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَأَنْفِقُوا خَيْرًا لِأَنْفُسِكُمْ ۗ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿١٦﴾ 13. بشارة الاسلام، ص 132. 14. إلزام الناصب، ص181، یزدی حائری. 15. اصول کافی، ج 8، ص 38.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همان‌طور که آیه می‌فرماید: «مِن» ازواجکم، یعنی بعضی از همسران شما مانع مسیر توحیدی شما ممکن است باشند. تازه می‌فرماید در نسبت با آن‌ها برخورد خشن نداشته باشیم. بنابراین نباید این مسئله را اولاً: به موضوع زن نسبت داد. ثانیاً: می‌فرماید: بعضی از همسران‌تان. موفق باشید  

38235
متن پرسش

سلام و ادب و آرزوی سلامتی برای استاد بزرگوار: ۱۰ سالی می‌شود که در حال ابتلا و امتحانی هستم، در طول این ۱۰ سال بسیار تغییر کرده و ان‌شاءالله رشد کرده‌ام. این رنجِ امتحان، با تمام سختی‌ای که داشت، پر از نور بود و رشد الحمدلله. اما هنوز به سرانجام نرسیده و مشکل برطرف نشده‌ است. احساس خستگی و بی رمقی دارم. کورسویی از امید مانده اما دلسرد شده‌ام. حس گدایی را دارم که ۱۰ سال درب خانه‌ی کریمی را زد، ۱۰ سال صدا زد، اما درب باز نشد، التماس کرد، اما باز نشد، فریاد زد، اما باز نشد. فرمان صبر آمد، از آن به بعد صبورانه نشست تا صاحبخانه به وقتش در را باز کند اما هنوز باز نشده. دعایی نیست نخوانده باشم، نمازی نیست نخوانده باشم، به هر نحوی که بلد بودم صدایش زدم و نشد. اما مشکل، حالِ الانِ من است. آن گدای ۱۰ ساله، اکنون از پشت درب رفته و سر کوچه نشسته. بلاتکلیف و خاموش! چشمش هنوز به در آن خانه است. دلش می‌خواهد برکد پشت در و درب بزند اما نمی‌تواند. دلش می‌خواهد خواهش کند اما نمی‌تواند. دیگر صدایی نمانده. دست و دل به دعا کردن دیگر نمی‌رود. مگر نه اینکه اگر بخواهد، خودش می‌دهد؟ او که می‌داند چه کسی در کوچه منتظر است. سرد و خاموش شده ام. از آن تشویش و سوز و گدازی که بود خبری نیست. به تبع آن، آن حلاوت در نماز و دعا هم نیست. فقط به انجام واجبات اکتفا می‌کنم. و ناراحتم از این کم شدن ارتباطم با خدا. چرا این نفس تمکین نمی‌کند؟ این بی میلی به مستحبات از کجاست؟ از این دوری ناراحتم اما انگار همه‌ی وجود من یخ زده. نمی‌دانم اسمش قبض روح است یا چه. اما خیلی بد است. بسط چگونه حاصل می‌شود؟چطور رها شوم؟ حس خاکستری را دارم که آتشش خاموش شده، اما آماده‌ی شعله‌ور شدن است. بسیار ملتمس دعا هستم. هم برای به سرانجام رسیدن این امتحان ۱۰ ساله، هم برای برطرف شدن این مشکل روحم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که نباید بر آن موضوعی که تحقق آن حتی با اصرار انجام نمی‌شود، بیش از اندازه تأکید کرد. گویا مصلحت ما را در جای دیگری دیده‌اند. موفق باشید

38234
متن پرسش

سلام و ادب: امام خمینی در کتاب آداب نماز بسیار زیاد از جملات کتاب مصباح الشریعه به عنوان روایت و با قال صادق استفاده می‌کنند. اما در کتاب مکاسب محرمه و در نامه‌ای در جلد ۱۸ صحیفه این کتاب رو روایت نمی‌دانند. آیا این موضوع اعتبار و وزانت مباحث کتاب اداب نماز را کم نمی‌کند؟ تفصیل سوال اینکه: امام در مقاله اول اداب الصلوة از مصباح الشریعه جملاتی رو نقل کردن (نوشته شده در سال ۱۳۲۱) ولی در حدود سال ۱۳۳۹ در جلد اول مکاسب محرمه نوشتن: و أمّا رواية «مصباح الشريعة» الدالّة على التفصيل بين وصول الغيبة إلى صاحبها وعدمه، فلا تصلح للاستناد إليها؛ لعدم ثبوت كونها رواية فضلاً عن اعتبارها، بل لا يبعد أن يكون كتابه من استنباط بعض أهل العلم و الحال ومن إنشاءاته. چهار تا احتمال میشه در نظر گرفت برای رفع این تضاد! اول اینکه بگیم با توجه به اینکه امام در چهل حدیث و سر الصلوة هم جملاتی نقل کردن از مصباح الشریعه، روش سنجش اخبار در مباحث عرفانی متفاوت با مباحث فقهی هست و اسون تر گرفته میشه. و باید روش شناسیش رو تبیین کنیم که چه تفاوتی داره. ولی این احتمال ضعیفه، چون امام تصریح داره مصباح الشریعه روایت نیست اصلا. امام در سال ۶۳ هم یک نامه در مباحث اخلاقی عرفانی برای عروسشون می‌نویسن داخلش هست که: «مصباح الشریعه» گویی از عارفی است که به نام حضرت صادق- علیه السلام- به طور روایت نوشته است. احتمال دوم اینکه بگیم امام اول قبول داشته مصباح الشریعه رو و بعد نظرش عوض شده از ۱۳۲۱ به بعد عوض شده نظر و حتی چهل حدیث هم مال قبلش هست ۱۳۱۷. ولی بازم ضعیف هست این احتمال چون در همون نامه که بالا گفتم سال ۶۳ یک جمله از مصباح الشریعه میاره. سال ۵۸ هم همون اول سوره‌ی حمد عبارت «العبودیّة جوهرة کنه ها الربوبیّة» رو امام بیان میکنن. احتمال سوم اینکه بگیم امام خمینی از اول هم روایت نمیدونسته و همیشه به عنوان جمله‌ای از مصباح الشریعه نقل کرده و نه به عنوان روایت. و اقای شبیری در جلد ۳ اون کتاب جرعه‌ای از دریا میگن امام خمینی جمله‌ی «العبودیة جوهرة کنه ها الربوبیة» رو نقل می‌کرد ولی اون رو به کسی منسوب نمی‌کرد. این احتمال آخر بنظر قوی‌تر و منطقی‌تر باشه و کار مرسومی هم هست گویا بین علما. علامه طهرانی هم به عنوان یک اهل عرفان در جلد اول کتاب نور ملکوت قران دیدم این جمله رو که میارن به عنوان روایت نمیارن. به عنوان یک جمله علمی عرفانی میارن. همچنین آقای جوادی هم در کتاب جامعه در قران این جمله رو نقل میکنن ولی نه به عنوان روایت. آیت‌الله مصباح هم در کتاب شکوه نجوا این جمله رو آورده و فرموده هر چند سند صحیحی نداره، منتها مضمون این جمله صحیح هست. آقای وکیلی در سلسله جلسات شرح کتاب آداب الصلوة اشاره‌ای میکنن به موافقین و مخالفین مصباح الشریعه و میگن اهل معرفت این جمله رو پذیرفتن که درسته و وارد شرحش میشن. استاد عابدینی هم در جلسه ۶۷ تدریس کتاب الشموس المضیئة‌ آقای سعادت‌پرور که در مورد روایات مهدویت هست این جمله رو میارن ولی نه بعنوان روایت. در جلسه‌ای از تدریس المیزانشون هم میارن این جمله رو و میگن فقط منسوب به امام صادق هست و شرحش میدن. احتمال چهارم هم اینکه شاید بشه جمع بین احتمال دوم و سوم کرد و گفت نظرشون عوض شده و ازون به بعد به عنوان روایت نقل نمی‌کردن. قرینه هم دارم براش چون در اداب نماز عبارت «العبودیة جوهرة کنه ها الربوبیة» رو با قال صادق (ع) بیان کردن ولی ۳۷ سال بعد در تفسیر سوره حمد بدون قال صادق (ع) بیان کردن.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید می‌توان به سخن بعضی از اساتید در رابطه با نگاه حضرت امام به این نوع متون حتی به «مناجات شعبانیه» نظر کرد که حضرت امام نظر به محتوای سخن دارند که چه اندازه می‌تواند آن سخن منسوب به اولیای الهی باشد، خارج از آن‌که آیا سلسله سندی برای آن باشد یا نباشد. موفق باشید

38232
متن پرسش

با سلام: آیا عینینت ذات با صفات ذاتی خداوند (که در احادیث آمده است)، همان سخن عرفا ست که می‌گویند وحدت عین کثرت است؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق به اعتبار احدیت ذاتی‌اش همواره با همان احدیتش در نزد خود حاضر است و از این جهت علم او عین حیات او و اراده او عین سمع اوست. و این غیر از نسبت ما با او می‌باشد که در جلوات او به عنوان کثراتی که عین وحدت‌اند، او را مدّ نظر داریم. موفق باشید

38231
متن پرسش

سلام علیکم: استاد یزدان پناه در صفحه ۲۲۷ کتاب مبانی عرفان نظری می فرمایند: «این ذات مطلق و یگانه حق تعالی است که به واسطهٔ داشتن تمام کمالات در مقام ذات به صورت اندماجی خود را در موطن کثرت با جلوه های گوناگون ظاهر می سازد. از همین رو یکی از اموری که عارف در هر موطن و هر مقامی در پی آن است شناخت اسمی است که در آن موطن غلبه دارد و بر آن مقام حاکم است تا چگونگی تجلی حق در آن موطن را به حقیقت دریابد.» حال سئوال این است: اگر انقلاب اسلامی را کشف امام خمینی از بطن تاریخ این زمان بدانیم و قاعدتا برای آن حقیقتی را بخواهیم متصور باشیم، در موطن و مقام انقلاب اسلامی، چه اسمی غلبه دارد؟ و تجلی حق در این موطن با چه اسمی است؟ یعنی حضرت حق در امروز تاریخ ما با چه نمودی ظاهر شده است؟ و بعد از انقلاب اسلامی، حوادثی چون طوفان الاقصی، اربعین و... آیا هر کدام دربردارنده اسمی خاص هستند و یا نه همه ذیل اسم کلی ای که انقلاب اسلامی آن را نشان می دهند جمع هستند؟ و خدا می‌داند اگر با این دید به انقلاب اسلامی بنگریم، چه عظمتی دارد و امام چه کاری کرده اند کارستان. ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به حضور نور محمدی «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» به جلوه «اسم الله» بیندیشید به حکم: «قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ» از آن جهت که باید از طریق انقلاب اسلامی بشر، به عنوان خلیفۀ الله در این آخرین دوران به خود آید و در ظرفیت ِ آخرالزمانی خود که گسترده‌ترین ظرفیت است، حاضر شود. موفق باشید

38230
متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: منافقین به چه نوع خبرهایی معتقد نیستند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منافقین به اصل حضور پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» به عنوان راهی توحیدی در مقابل بشر معتقد نیستند. موفق باشید

38229
متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: شما به بنده در سوال شماره ی ۳۸۲۲۵ به بنده گفتین به صوتی که در این رابطه عرایضی شده مراجعه کنید میشه لینک این صوت رو واسم بفرستین؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به مباحث سوره یوسف که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید https://lobolmizan.ir/sound/746?mark=%DB%8C%D9%88%D8%B3%D9%81

38226
متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: طبق تفسیر سوره ی يوسف تان چرا قرآن گفته «و شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ أهلِها» و نگفته «و قالَ شاهِدٌ مِنْ أهلِها»؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معنی شهادت، نوعی گفتن است. موفق باشید

38225
متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: استاد میشه تفسیر آیات ۶۷ تا ۷۳ سوره ی بقره رو بهم بگین؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد یا به تفسیر المیزان رجوع فرمایید یا به صوتی که در این رابطه عرایضی شده است. موفق باشید

38223
متن پرسش

«اللهم الرزقنا زیارة الحسین علیه‌السلام فی الاربعین» سلام علیکم: ابتدا قسمتی از روایت حضرت صادق علیه‌السلام رو تقدیم می کنم و سپس پرسش خودم را مطرح می کنم: امام صادق علیه‌السلام به زراره می فرمایند: «...هیچ چشم و اشکى نزد خداوند محبوب تر از چشم و اشکى نیست که بگرید و بر آن حضرت جارى گردد. و هیچ گریه کننده اى نیست که بر آن جناب بگرید مگر آنکه گریه اش به حضرت فاطمه علیها السلام رسیده و آن بانو را یارى مى کند و نیز گریه اش به حضرت رسول خدا صلى الله علیه و آله رسیده و بدین وسیله حق ما را ادا کرده. و هیچ بنده اى نیست که روز قیامت محشور شود مگر آنکه چشمانش گریان است غیر از گریه کنندگان بر جدم حضرت حسین بن على علیه السلام! چرا که ایشان در حالى که چشمانى روشن و باز و همراه با اشکی خنک که بیانگر ملاقاتی همراه با شادی است دارند محشور مى گردند و بشارت مرتب ایشان را ملاقات می کند و شادى و سرور در جمال ایشان جلوه گر و آشکار است. اما در همان حال مردم در فزع و ناراحتى بوده ولى ایشان از هر غم و محنتى در امان هستند، مردم متفرق و پراکنده و پریشان و در معرض حساب بوده ولى ایشان در زیر عرش و سایه آن به یاد حسین علیه السلام بوده و درباره آن جناب به گفت و شنود و حدیث مشغولند. از ناملایمات و ناراحتی هاى روز حساب هم هیچ خوف و هراسى ندارند! به ایشان گفته مى شود: داخل بهشت شوید ولى آنها از ورود به بهشت امتناع نموده و مجلس ذکر و یاد حسین علیه السلام را اختیار مى کنند، فرشتگان و حورالعین به آنها پیغام مى دهند که ما با ولدان مخلد مشتاق شما هستیم ولى ایشان از فرط سرور و نشاط و کرامتی که در مجلسشان دارند سرشان را بالا نکرده و حتی به آنها نگاه هم نمی کنند!...» استاد با توجه به اینکه به گفته سالار شهیدان همت انسان باید متعالی باشد و خدای متعال همت های بلند را دوست دارد، برای اینکه انسان به مقامی که این روایت اشاره کرده برسد، چه راهی را باید طی کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در نظر به انسان‌های کامل یعنی ائمه «علیهم‌السلام» است که در حضرت امام حسین «علیه السلام» تا حدّی به جهت شرایط تاریخی‌شان از اجمال به تفصیل آمده‌اند و باید متوجه بود؛ انسانِ آخرالزمانی، انسانی است که از سیطره اندیشه‌های معمولی که امکان تردید در آن‌ها هست، رهایی یافته تا با اصل‌ترین اصل‌ها روبه‌رو شود که آن انسانیت کامل است، انسانیتی که بالاتر از آن ممکن نیست و این یعنی نظر به اولیای الهی در نمادهایی همچون علی «علیه‌السلام» و سیدالشهداء «علیه‌السلام»، و لازمه چنان حضوری عبور از هر آن چیزی است که در آن توهّمات ساخته ذهن پنهان است، حضوری که مانع می‌شود تا انسان در گرداب نومیدی و انکار فرو غلتد. حضوری که این روزها می‌توان در حرکت اربعینی آن را تجربه کرد و از آن به بعد با آن حضور در همه زندگی به‌سر برد، در عین همراهی با مردم غزه. عرایضی اخیراً تحت عنوان «رسانه، اربعین و آینده ای که در پیش است» شده است. امید است موجب درک بیشتر تاریخی شود که در دل انقلاب اسلامی منجر به تولد انسانی باشد که انقلاب اسلامی در آینده خود در پیش دارد. https://eitaa.com/matalebevijeh/17417موفق باشید          

38221
متن پرسش

با سلام: فرض کنیم که اسماء الله چشیدنی باشد. فرض کنیم که مثلاً یک سیب مانند یک کپسول حاوی اسم رحمان باشد. با خوردن سیب من اسم رحمان را می‌کشم. چون می‌گویند اسماء الله بی مظاهر نمی‌شود. خوب در فرض بالا ما سیب را مظهر اسم رحمان قرار دادیم. حال فرض کنیم که همه اسماء الله را در یک کپسول به نام الله داریم. و این الله از طریق یک مظهری چشیده شود.  فرض کنیم آن مظهر حوری بهشتی باشد. پس وقتی خدا به ما حوری بهشتی می‌دهد ما اسم الله را می‌کشیم. مطالب بالا چیزهایی بود که در ذهنم آمد و سعی کردم در قالب جملات بیان کنم. نمی‌دانم تا چه اندازه توانستم منظورم را برسانم. لطفاً راهنمایی بفرمایید. با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در تجلی اسمای الهی از طریق مظاهر می‌باشد. بنابراین ما در آینه مظاهر می‌توانیم با انوار اسمای الهی نسبت برقرار کنیم. موفق باشید

38220
متن پرسش

با سلام! حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، مظهر اسم الله است. منظورم این نیست که خداوند به شکل حضرتش در آمده است. من می‌خواهم بگویم که حضرتش آن حقیقت بالفعل اسما است. حاوی اسم الله است. وقتی که حصرتش ظهور کند، تمام اسمای الهی به صحنه می‌آید. الله خودش در نظام تشریع و تکوین ظهور خواهد کرد. الله از طریق حضرتش ظاهر می‌شود. الله از آدم تا خاتم می‌خواست ظهور کند. در زمان هر پیامبری الله می‌خواست ظهور کند. این ظهور شدت و ضعف داشت تا این که در زمان پیامبر خاتم (ص) به اوج شدت رسید. این ظهور بعد از ایشان به علی (ع) و سپس به یکایک امامان معصوم علیهم السلام به گونه های گوناگون ظهور یافت و آخرش و اوج ظهور الله در زمان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به صحنه می‌آید. انقلاب اسلامی ایران ابتدای تجلی و ظهور اسم الله است. وقتی می‌گوییم که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور می‌کند به این معناست که اسم الله ظهور خواهد کرد. هدف از خلقت جهان، ظهور الله در نظام تشریع است که این با حجت خدا امکان پذیر است. الان نور انقلاب اسلامی ایران یک پرتویی از نور وجودی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌باشد که دارد پرتو افشانی می‌کند. از زمان آدم تا کنون اسم الله در پی ظهور بوده است والان در انقلاب اسلامی ایران به اوج خودش خواهد رسید. نور الله مربوط به سرزمین خاصی نیست. هرجا زمینه باشد تجلی می‌کند. نظر شما در باره متن فوق چیست؟ لطفاً ایرادات آن را بیان کنید! با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نکته خوبی را متذکر شده‌اید بخصوص که حضرت امام خمینی در آخرین پیامشان متذکر شدند که: «انقلاب اسلامی‌ ایران مقدمه و شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام، به پرچمداری حضرت حجت (ارواحنا له فداه) است.» موفق باشید

38219
متن پرسش

با سلام: به نظر شما با روی کار آمدن انقلاب اسلامی ایران کدام اسم از اسماء الله به صحنه آمده است؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ورود در این موارد کار آسانی نیست که بتوان متذکر اسم یا چند اسم باشیم. موفق باشید

38218
متن پرسش

با سلام: من وقتی به جهان اطراف خودم می‌نگرم، احساس می‌کنم که یک قدرتی در جریان است که دارد آن را اداره می کند. از ذرت اتم تا موجودات زمینی و... آیا می‌توان گفت که در عبارات بالا من دارم یکی از اسماء الله به نام رب را شهود می‌کنم؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله وقتی که رجوع ما به حضرت ربّ باشد. موفق باشید

38217
متن پرسش

با سلام: در شعر زیر که شما از آن استفاده می کنید: دریا موج گوناگون بر آمد زبیچونی به رنگ چون درآمد و... آیا منظور آن است که دریا همان ذات خداست که بیچون بود و این موجها که آمدند این دریا را به رنگ چون در آوردند. آیا منظور از این موج‌ها اسماء الله می‌باشد یا همین موجوداتی (مانند آدم، کوه، ملک و....) که می‌بینم می‌باشد؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از او که «لیس کمثله شیئ» است همه عالم ظاهر می‌شود و معلوم است که تمام عالم بر مبنای اسمای حسنای او به ظهور می‌آیند. موفق باشید

38216
متن پرسش

«یا اباعبدالله یا وجیهاً عندالله اشفع لنا عندالله» سلام و عرض ادب. عذرخواهم یک سوالی داشتم. اینکه انسان خودش رو روسیاه و بی آبرو میدونه، و بعد شخصیت رو سفید و آبروداری رو به درگاه الهی شفیع قرار میده و پشت او قایم میشه تا دل خدا رو به دست بیاره، آیا این کار نوعی حیله و مکر با خدای متعال محسوب نمیشه؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا حیله‌گری؟!! با نظر به منظر آن شخص و شخصیت به حضرت حق، به حضرت حق رجوع کرده‌ایم و این امری است بسیار ظریف. در شماره ۳ بحث «باز کربلا باز غزه ....» عرایضی شد که می‌تواند ان شاءالله مفید باشد. موفق باشید
۳. باید متوجه بود؛ انسانِ آخرالزمانی، انسانی است که از سیطره اندیشه‌های معمولی که امکان تردید در آن‌ها هست، رهایی یافته تا با اصل‌ترین اصل‌ها روبه‌رو شود که آن انسانیت کامل است، انسانیتی که بالاتر از آن ممکن نیست و این یعنی نظر به اولیای الهی در نمادهایی همچون علی «علیه‌السلام» و سیدالشهداء «علیه‌السلام»، و لازمه چنان حضوری عبور از هر آن چیزی است که در آن توهّمات ساخته ذهن پنهان است، حضوری که مانع می‌شود تا انسان در گرداب نومیدی و انکار فرو غلتد. حضوری که این روزها می‌توان در حرکت اربعینی آن را تجربه کرد و از آن به بعد با آن حضور در همه زندگی به‌سر برد، در عین همراهی با مردم غزه.
 

38215
متن پرسش

سلام و عرض ادب: یک فرد معمولی و اصیل و مومن و بسیار تلاشگر را تصور کنید. تقریبا در تمام زندگی اش،‌ در مسائل دینی کم توفیق بوده. مسئله اش خیلی عجیبه شبیه سحر یا اتفاقات عجیب. مثلا سالها قبل، گفت قصد دارد به قم برود تا پشت آیت الله بهجت نماز بخواند، یک هفته بعد آیت الله به رحمت خدا رفتند. یا بارها و بارها برای سفر زیارتی اقدام کرد و موفق نشد. هر بار تصمیم داشت قدمی بردارد به عجیب و مبهمی نشد. این مسئله بارها و بارها و بارها برایش در تمام ایام سال تکرار شد. گاهی جگرش سوخت و گریه کرد و گاهی وانمود کرد اتفاقی نیفتاده درحالیکه سخت پریشان خاطر بود. می خواستم بپرسم علت این بی توفیقی در امور دینی با دلایل عجیب و غریب در این فرد چیست؟‌ با دایمی و همیشگی بودن این بی توفیقی. با تلاش های فراوانش؟ علتش رو بگید و چه باید بکند؟ او به سالهای پایان عمرش نزدیک شده. آیا از سوی خداوند طرد شده و به دلش مهر خورده که اینطور میشه؟ چه راهکاری دارید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که در موقعیتی که قرار داریم به عالی‌ترین شکل بندگی خدا را داشته باشیم بدون این‌که ما برای خدا تکلیف معلوم کنیم، بلکه در تقدیری که از طرف خدا مقدّر شده است راضی باشیم. موفق باشید

38214
متن پرسش

سلام استاد: اگر هدف حیات زمینی بشر رسیدن به این مقامات و معرفت است وقتی به خودمان و مردم نگاه می‌کنم اصلا در راستای چنین هدفی زندگی نمی کنیم کشورهای دیگر که هیچ در کشور خودمان هم عموم مردم زندگی دنیایی خودمان را داریم می‌کنیم حتی با قرآن هم کار نداریم. هیچ تناسبی بین هدف خلقت و آنچه داریم به عنوان زندگی انجام می‌دهیم نمی بینم اگر برداشت من درست باشد هدف خلقت محقق نشده و اعتراض فرشتگان به خدا درست بوده و موضوع دیگر اینکه با اینگونه زندگی گذشتکان ما الان باید برزخ سختی داشته باشند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در هدف مخلوق است، نه هدف خالق. هدف خالق آن است که مخلوق را از سر لغو و بدون هدف خلق نکند، حال اگر مخلوق به هدف خود نرسد خودش مقصر است. موفق باشید

38213
متن پرسش

با سلام: در رابطه با سوال ۳۸۲۱۱ بله این قاعده عقلی است..منظورم آن است که آیا ملاصدرا در مقدمات برهان صدیقین آیا از این قاعده استفاده کرده است یا نه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره چنین قاعده‌ای مدّ نظر متفکر است. موفق باشید

38212
متن پرسش

شما در سوال ۸۸۲۸ فرمودید که برهان صدیقین را در ۱۷ جلسه بیان کردید. در حالیکه بر روی سایت فقط ۹ جلسه آن موجود است. اگر امکان دارد باقی جلسات را بر روی سایت بگذارید! با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اشتباه از طرف بنده بود. همان ۹ جلسه کافی است. موفق باشید

38211
متن پرسش

با سلام: آیا ملاصدرا در برهان صدیقین، همانند شما از قاعده «کل مابالعرض لابد آن...» استفاده کرده است؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک قاعده عقلی است که هر مابالعرضی به مابالذاتی منتهی می‌شود. موفق باشید

38210
متن پرسش

با سلام: من عضو یک گروه هستم که مربوط به طرفداران حسن میلانی می‌باشد. من سعی کرده ام که مباحثی که آنها در گروهشان نسبت به فلسفه و عرفان می‌زنند، از فلسفه، عرفان و اساتید عرفان و فلسفه دفاع کنم. اما بیشتر اوقات آنها بر حرفهای خودشان پافشاری و میلانی را مرشد خود می‌دانند. آیا بودن من در این گروه و جدال با آنها صحیح است یا نه؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم نتیجه‌ای حاصل شود. موفق باشید

38209
متن پرسش

با عرض سلام و ادب و احترام: اینکه در مورد توبه در کتاب معرفت نفس فرمودین شرط توبه ان است ک انسان بنا را بر آن بگذارد که شخصیت جدیدی پیدا کنه یا در کتاب عالم انسان دینی که تا عالم انسان عوض نشه جایگاه دستورات دینی روشن نمیشه. سوالم اینه ک چگونه شخصیت جدید پیدا کنیم یا وارد عالم انسان دیندار بشیم؟ سپاسگزارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در توبه دیگر آن انسان نباید برای گناهی که مرتکب شده، ارزش قائل باشد و از این جهت در فضا و شخصیت دیگری قرار می‌گیرد. موفق باشید

نمایش چاپی