باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده این بصیرت که متذکر آن هستید یک حرف اساسی است. میماند که ما در این تاریخ باید با توجه به چنین حجابِ غلیظی که فضای مجازی ایجاد کرده است، در آن فضا حاضر شویم و متذکر این امر باشیم؛ و یا بهکلّی از آن فاصله بگیریم. مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» در صحبتی که در تاریخ 19/8/95 که با جبههی انقلاب فرهنگی داشتند؛ در جواب سؤالی که از ایشان شده بود، میفرمایند: «دربارهی استفاده و ورود به شبکههای اجتماعی و مجازیِ خارجی، ورود هوشمندانه به شبکههای اجتماعی و مجازی خارجیها – که سؤال شده است – خوب است اما به شرطی که خودمان غرق نشویم و مثال آن غلام و آب جو نشود «شد غلامی که آب جوی آرد/ آب جوی آمد و غلام ببرد» ورودِ تهاجمی لازم است و گرفتن میدان از دست دشمن. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! ولی با تفکر اجتهادی، ولی نه در حدّ حفظشدن و حفظکردن 2- خیر! خیلی هم خوب است 3- روی این فکر کنید که اگر بشود مسئول نباشید ولی در خدمت موضوعات فرهنگی آن گروه قرار داشته باشید، بهتر است 4- اگر این پیشنهاد عملی نیست، لااقل در مسئولیت خود وقتتان را تقسیم کنید که سایر کارها و مطالعات زمین نماند و همهی فکر و ذهنتان مسئولیتتان شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره انسان اگر رویش را دید، دیگر داغش را نمیتواند تحمل کند! گفت: «رحم کن بر آنکه چون رویِ تو دید / فرقت تلخِ تو چون خواهد چشید». امیدوار باشید تا إنشاءاللّه این اُنس نقش خود را بهجا آورد و طی شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسانها یک انتخاب بنیادین دارند که همان انتخاب عین ثابتهی آنها است، هرچند میتوانند آن انتخاب را به جهت اختیار ذاتی که دارند تغییر دهند، ولی اکثراً آن شخصیت بنیادین را برای خود پذیرفتهاند و آن را در زندگی دنیایی ادامه میدهند. صدام حسین اگر به ظاهر هم نخواهد صدام باشد، عمیقاً صدامبودنِ خود را پذیرفته است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال شمارهی 18795 و 18800شده است خوب است که عرفان را با دروس جناب حجتالاسلام یزدانپناه شروع کنید. موفق باشید
باسمه تعالی
جواب: 1- بنده آن برنامه را تعقیب کردم و از هر دو استاد سخنانی جدّی و قابل تفکری شنیدم. جا دارد در بندبندِ سخنان هر دو استاد دقت شود تا هرکس متوجه شود در کدامیک از دو نگاه قرار دارد وگرنه ممکن است ما به اسم احساس همدلی با هایدگر، در جایی قرار داشته باشیم که هیچ ربطی به حضور در تاریخی که باید در آن بیندیشیم، نداشته باشد و در نحوهای از بیتاریخی بهسر بریم.
2- ماورای یک مناظره، ما با دو تفکر روبهروئیم و جا دارد با دقت هر دو تفکر دیده شوند و گرایشهای متفاوت ما نسبت به هر یک از دو استاد موجب نگردد نسبت به تفکر استاد دیگر فکر نکنیم و سخن او را به عنوان نمونهای از تفکر مدّ نظر قرار ندهیم. همچنان که خود بنده بسیار راضیترم که مخالفان سخنان بنده بفهمند بنده چه میگویم، هرچند قبول نداشته باشند، نسبت به کسانی که نمیفهمند بنده چه میگویم، هرچند طرفدارم باشند.
3- همانطور که میفرمایید آقای دکتر عبدالکریمی «نفوذ» را به عنوان توطئهای از طرف غرب نمیپذیرد و اصرار دارد ما امروز جهان را نمیشناسیم و به همین جهت نمیدانیم با این جهان میخواهیم چه کنیم. لذا در یک بیافقی بهسر میبریم. این حرف بهخصوص قسمت آخر آن برای بنده بسیار عجیب بود که آیا حقیقتاً میتوان گفت انقلاب اسلامی در نسبت به وَجه استکباری غرب در بیافقی بهسر میبرد و در یک بصیرت تاریخی متوجه روح استکباری غرب نشده است؟ مگر بنا است ما در نسبتی که با غربِ استعمارگر داریم صرفاً کانت و هگل و هایدگر بخوانیم تا نسبت به غرب در بیافقی نباشیم؟ نحوهای از دیدهشدن غربِ فلسفی نباید موجب شود تا دشمنیِ غرب به عنوان یک روحیهی خودبنیاد دیده نشود و عملاً از این طریق خود را گرفتار بیهویتیِ تاریخی ببینیم.
4- بنده آقای دکتر زرشناس را ماورای اطلاعاتِ تاریخی، صاحب بصیرتی میبینم که متوجهی فضایِ حضورِ تاریخیِ ما میباشد، در عین اینکه از ضعفهای ما غافل نیست. لذا به جهت همین بصیرت است که رخداد انقلاب اسلامی را بهعنوان یک گشودگی برای عبور از ضعفهای تاریخی میبیند و این اوج تفکر یک متفکری است که تاریخ خود را میشناسد.
5- آقای دکتر عبدالکریمی جایگاه تاریخی برای انقلاب قائل نیستند و به تعبیر خودشان آن را یک حرکت ایدئولوژیک میدانند که به نظر بنده این یکی از نقطههای افتراق ایشان با دکتر فردید است، دکتر فردیدی که متوجه شده بود انقلاب اسلامی طلیعهی همان چیزی است که هایدگر به دنبال آن بود و این بدان معنا نیست که دکتر فردید تصور میکرد از فردایِ انقلاب همهی ضعفهای تاریخی ما و خوارجگریِ ما از بین میرود، بلکه مثل آقای دکتر زرشناس متوجه بود که ما در دورانِ گذاریم و عمل انقلابی بخشی از تفکری است که برای این عبور نیاز داریم هرچند گرفتار نئولیبرالیسم هستیم. ولی مواجههی تمامعیار ما با امپریالیسم بحثِ اصلی ماجراست که متأسفانه هیچ اثری از این نحوه درک تاریخی در سخنان آقای دکتر عبدالکریمی دیده نمیشود.
6- عجیب است از جناب آقای عبدالکریمی که میگویند «ما نمیدانیم با این جهان میخواهیم چهکار کنیم، لذا در یک بیافقی بهسر میبریم». آیا واقعاً انقلاب اسلامی در کلیّت خود در نسبتی که با فرهنگ غربی پیش آورده، دچار بیافقی است و نمیداند در تاریخی که سکولاریته معنای حقیقی انسان را از او گرفته، باید متذکر نگاه قدسی به عالَم و آدم شد؟ آیا در این راستا انقلاب اسلامی ماورای شعارهای ایدئولوژیکِ احزاب سیاسی، یک حضور تاریخی را به صحنه نیاورده است؟ آیا معنای دشمنیهایی که با انقلاب اسلامی میشود این را نمیرساند که چنین دشمنانی با چه انگیزهای مانعِ حضور تاریخی این انقلاب هستند؟ که ایشان نفوذ سیاسی - امنیتی آنها را نادیده میگیرند؟ در اینجا خوب است به کتاب ارزشمند جناب دکتر رفیعپور تحت عنوان «دریغ است ایران که ویران شود» نظر کنیم که چگونه ایشان با ظرایف نگاهِ جامعهشناسانهی خود به استناد واقعههای تاریخی، ما را متوجهی نفوذ ریشهدارِ فرهنگ استعماری میکند که امروز در انقلاب اسلامی به خوبی سر برآورده است. دکتر زرشناس در این رابطه نکتهی با ارزشی را مدّ نظرها قرار میدهند که چگونه غربزدگیِ قبل از انقلاب اسلامی پس از انقلاب توسط بعضی از غربزدگانِ داخلی که در بعضی از دولتها نفوذ کردند، به مرکز تصمیمگیری برگشت نموده و غربزدگی شبه مدرن که با انقلاب اسلامی دستخوش یک نوع عقبنشینی شده بود به تدریج باز در وَجه اقتصادی و فرهنگی جا پیدا کرد تا اغراض سیاسی خود را دنبال کند و علوم انسانی یکی از بسترهای اصلی پروژهی این نفوذ است.
7- دکتر عبدالکریمی منکر ریشههای ظلم غرب نسبت به ما نیست، ولی مخاطب خود را کمک نمیکند آن ظلم را و آثار آن را در کشور ما و در جایجایِ مشکلات ما ببیند و از این جهت مخاطب او گرفتار یک نوع سرگردانی و بیمعنایی نسبت به رخداد انقلاب اسلامی میشود. گویا ما هیچ هویتی در این جهان نداریم چون مثل ایشان جهان غرب را با نگاه فلسفی نمیشناسیم. این حرف کاملاً درست است که متن فلسفهی غرب، یک تفکر است و نه یک جریانِ حزبی. ولی در روبهروئی با ما و با ملت ما این غرب آن غربی نیست که در فلسفهی آن موجودیت دارد، بلکه غرب استعمارگر است که با ما درگیر است. چرا نباید به طور جدّی با این غرب و به سرنوشتی که این غرب برای ما بهوجود آورده است، فکر کرد؟
8- وقتی آقای دکتر عبدالکریمی جایگاه قابل توجهی برای انقلاب اسلامی قائل نیستند و معتقدند انقلاب اسلامی یک امر ایدئولوژیک است و به قول ایشان انقلاب اسلامی اگر امکاناتی را فراهم آورده، بحرانهایی هم پدید آورده؛ در این تاریخ مخاطب خود را جهت ذکر و فکر به تاریخی که در آن است، به چه دعوت میکند؟ آری! به گفتهی ایشان همانطور که نیچه میگوید: برهوت هر روز بزرگ و بزرگتر میشود و بدا به حال آنها که برهوت را نادیده بگیرند. حقیقتاً وضعیت کنونی برهوت است. ولی بحث در این است که آیا در این برهوت، انقلاب اسلامی به عنوان ایّام اللّه این تاریخ نمیتواند به عنوان افقی که ما را متوجه راهی ماورای این برهوت میکند، نقش داشته باشد در حالیکه در بعضی برههها مثل دفاع مقدس نشان داده چنین استعدادی در آن نهفته است، اینجا است که میتوان گفت با تذکر به «ایّام اللّه» به همان معنایی که خداوند به پیامبر خود میفرماید: «وَ ذَكِّرْهُمْ بِأيَّامِ اللَّه»، فکر و ذکر شروع میشود، آیا میتوان از این نکته غفلت کرد که انقلاب اسلامی بستر فکر و ذکر این تاریخ است؟
9- آقای دکتر زرشناس، انقلاب اسلامی را یک گشودگیِ تازهای میداند که نظام مدرن با سیاستِ معطوف به قدرت، هر روز سعی میکند به روش فرهنگی آن را استحاله نماید تا ارادهی معطوف به حق را که ملت ایران اراده کرده است، تغییر دهد. زیرا باطن نظامِ جهانی سلطه است و اگر کشوری بخواهد از آن جدا شود و گفتار تازهای بهوجود بیاورد، با تمام وجود مانع میشود. در حالیکه بنا به عقیدهی دکتر زرشناس، ما از طریق انقلاب اسلامی به سمت یک گشودگی میرویم تا ماورای نظام لیبرال دموکراسی، جهان دیگری بسازیم و جناب آقای دکتر عبدالکریمی توجه به این امر را تقلیل مسئله میدانند و میفرمایند ما فکر میکنیم جهان را میشناسیم، در حالیکه موانعی نسبت به فهم جهان داریم. معتقدند ما هنوز خود را با جهان مدرن مواجه و هماهنگ نکرده بودیم که با سونامیِ پُستمدرن روبهرو شدیم و در نتیجه اندیشهی ما با دو درهی بزرگ مدرنیته و پستمدرن روبهرو است و از این جهت ما فاقد اندیشهی فهم این جهان هستیم تا بتوانیم دست به کنش بزنیم. این سخنان در جای خود قابل قبول است، اما نه به آن معنا که جایگاه انقلاب اسلامی در رویارویی با این سونامی باید نادیده گرفته شود. بلکه تنها و تنها ما در تاریخ خود از طریق همین انقلاب اسلامی میتوانیم برخوردی عالمانه با مدرنیته و پستمدرن داشته باشیم تا نه مرتجعانه جهان را نادیده بگیریم و نه روشنفکرانه آنچنان شیفتهی غرب شویم که خود را نادیده بگیریم. اتفاقاً امروز در زمین انقلاب اسلامی به بهترین نحو میتوانیم مواجهه با غرب را سازماندهی کنیم و نشان دهیم زمانی پدید آمده که امکان تصرف تحولگرایانه در علوم انسانی همین امروز است. معلوم نیست چرا آقای دکتر عبدالکریمی میفرمایند: «مسئلهی ضعف علوم انسانی، مسئلهی کنونی ما نیست و این ناشی از عدم درک موقعیت جهان و عدم درک موقعیت خودمان است». معلوم نیست آقای دکتر عبدالکریمی از تحول در علوم انسانی چه تصوری دارند که آن را مسئلهی اکنون ما نمیدانند. مگر ما میتوانیم با غفلت از معنای درستی که باید از انسان داشته باشیم، درک درستی از خودمان و از جهان داشته باشیم. در حالیکه همهی صاحبنظران و از جمله خود ایشان معتقدند هر تاریخی با معنایی که انسان از خود پیدا میکند ظهور مینماید؟
10- نکتهی بسیار ارزشمندی که دکتر زرشناس متوجه است جایگاه بحرانیشدنِ فرهنگ غرب است و اینکه در شرایطِ از نفسافتادنِ آن فرهنگ، فضا برای بقیهی تفکرها باز میشود. و ما از طریق انقلاب اسلامی میتوانیم به سوی گشودگیِ تازهای سیر کنیم، و این علاج مشکلاتِ ما است و دشمن با نفوذ فکری، فرهنگیِ خود مانع این گشودگی است و به قول دکتر زرشناس مشکلات ما حقّانیتی برای مدرنیته نمیآورد که آقای دکتر عبدالکریمی میگویند جهان اسلام هم از جهت وجود بحرانها بهتر از غرب نیست، بلکه این اثبات ظلمی است که غرب به ما داشته است و ما باید راهِ عبور از مشکلات خود را در زمین و فرهنگ خود جستجو کنیم در این حالت است که انسدادِ ایجادشده توسط غربِ استعمارگر شکاف برمیدارد و آن مردمی که آقای عبدالکریمی میفرمایند برای زیست انسانی در انقلاب اسلامی به آنها نیازمندیم؛ ظهور میکنند، مثل همان مدافعانی که در متن دفاع مقدس ظهور کردند به جهت آنکه حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» بستر مقابله با استکبار را در اختیار پروژهی تعیینشده توسط غرب قرار ندادند بلکه از ذخیرههای تفکر اسلامی و مکتب عرفانیِ خود بهره جستیم وگرنه همچنان به عقلانیت مدرن خیره میماندیم.
11- ما میخواهیم زنجیرِ وابستگی به غرب را پاره کنیم و فرهنگ غربی از طریق رسانه مانع آن است. اگر به تعبیر دکتر عبدالکریمی عقلِ مدرن چشمها را خیره کرده است و اگر جایی که باید متفکر صحبت کند، نامتفکر صحبت میکند و اگر با انقلاب اسلامی در شرایط بسطِ سکولاریسم قرار داریم؛ آری اگر اینچنین است که ایشان به درستی می فرمایند، فراموش نکنیم اینها همه در راستای غفلت از آن چیزی است که میتواند ما را به خود آورد و انقلاب اسلامی آن مسیر را در مقابل ما قرار داده است. در چنین بستری است که متوجهی ناتویِ فرهنگی خواهیم شد و با روحیهی خوارجیگری نیز میتوانیم مقابله کنیم و تفکر را به جامعهی خود برگردانیم، آیا راهِ دیگری هست جهت آن بحرانی که ایشان بهخوبی متوجهی آن هستند؟! و آیا توجه به راهِ گشودهی انقلاب اسلامی همان خودآگاهیِ تاریخی ملت ما به حساب نمیآید که باید به آن پرداخت؟ و در این خودآگاهیِ تاریخی متوجه شد مسئلهی ما بیش از توسعهنیافتگی، استقلال خود و نشاندادنِ الگویی متفاوت از توسعهی غربی است که در آن با نظر به انسان قدسی، عدالتطلبی و عبور از اقتصاد سرمایهداریِ شبه مدرن ، مدّ نظرها باشد؟
آنچه موجب کدورت روح بنده نسبت به سخنان آقای دکتر عبدالکریمی میشود عدم توجه ایشان به عقل تاریخی انقلاب اسلامی است. ایشان از یک طرف میفرمایند: «عقلی که تاریخ را درک میکند عقل انتزاعی نیست» و به خوبی تأکید میکنند زمانی که با عقل انتزاعی و ایدئولوژیک با مسائل برخورد میکنیم، فهمی از واقعیت نداریم. ولی خودشان هیچ توجهی به حضور تاریخی این ملت از طریق انقلاب اسلامی ندارند و معلوم نیست پس ایشان در چه تاریخی بهسر میبرند؟
12- آقای دکتر عبدالکریمی میفرمایند: در مواجهه با غرب، آیدوسِ انقلاب اسلامی کجا است؟ نمیدانم ایشان عنایت ندارند که چگونه انقلاب اسلامی در بستر فرهنگ تشیع از یک طرف نظر به غدیر و حاکمیت امامی معصوم جهت تحقق عدالت دارد و در افق خود حاکمیت امام مهدی«عجلاللّهتعالیفرجه» را قرار داده؛ و از طرف دیگر با نظر به روحیهای که در کربلا توسط حضرت سیدالشهداء«علیهالسلام» جهت استکبارستیزی نهادینه شده، انقلاب اسلامی بهخوبی با ایدهای واقعی ولی متعالی، خود را تعریف کرده؟ و میرود با عبور از تنگناهای تاریخی که عموماً جریان نفوذ در ما پدید آورده، چهرهی درخشان آن ایده را بنمایاند؟ آیا راه دیگری هست؟!! و آیا معجزهی خودآگاهی که ایشان متذکر آن هستند جز از همین طریق صورت میگیرد و ما را از نگاه پلیسی و امنیتی در حوزههای فرهنگ و سرمایه میرهاند؟ آیا همانطور که دکتر زرشناس متذکر میشوند ما تا حدّی از این خودآگاهی بهرهمند نیستیم و به همین دلیل تلاش میشود تا اقتصاد و فرهنگ، از دست نئولیبرالیسم خارج شود؟ رویهمرفته مناظرهی مفیدی بود و قدمی به سوی تفکر در آن احساس میشد.
والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عرایضی در جزوهی «روش کار با تفسیر المیزان» که بر روی سایت هست، شده است. خوب است قبل از ورود به تفسیر المیزان چند سوره مثل سورههای عنکبوت و قصص و روم و زمر را گوش بدهید تا آمادگی ارتباط با زبانِ المیزان فراهم شود. اگر ابتدا قبل از آن بحث «ده نکته در معرفت نفس» را همراه با شرح صوتی آن کار کنید، بهتر ارتباط شما با مباحث برقرار میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- متأسفانه شرح جامعی از دیوان حافظ نمیشناسم شاید هم انتظار بیجایی باشد که یک شرح با یک نگاه خاص بتواند حافظ را بیان کند. شرح سودی از نظر فهم واژهها بد نیست. شرح دکتر دینانی هم از جهت توجه به بعضی از اشارات حافظ خوب است. نرمافزار «عرفان» و نرمافزار حافظ مرکز کامپیوتری شرحهای قابل توجهی دارد 2- میفرمایند چون شعر در حدّ خیال است، هرچند خیالِ پاک را مدّنظر قرار دهد و شب، بسترِ صعود به عالم بالاتر است؛ خود را در حدّ خیال متوقف نکنید. 3- به طور مستمر با دیوان جناب فیض مرتبط نبودهام، ولی در همان حدّ هم که رجوع داشتهام صفایی دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» میفرمایند: «كُنْتُ نَبِيّاً وَ آدَمُ بَيْنَ الْماءِ وَ الطّين»[1] ؛ يعنى من نبى بودم و آدم بين آب و گل بود. پس رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» حقیقت نبوتاند و نبوت همهی انبیاء به نورِ نبوت آن حضرت است؛ پس لازم نمیآید که آن حضرت بر غیر نبوت خود مقیّد باشند. موفق باشید
[1] ( 1)-« بحارالانوار»، ج 16، ص 403.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابزارها در ذات خود شیطانی نیستند و اگر بتوانیم از آنها استفاده کنیم و در واقع آنها را در اختیار خود بگیریم، به همان معنایی است که مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» در راستای استفاده از فضای مجازی توصیه داشتند. به هر صورت ما اهدافی داریم و برای تحقق آن اهداف باید ابزار مناسب را استفاده کرد و این، هوشیاری خاص خود را میخواهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه هم به صورت صوت و هم به صورت کتاب آن حدیث در اختیار کاربران قرار دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون خداوند در آیهی 40 سورهی هود به حضرت نوح فرموده بودند در آن کشتی اهلت را قرار بده. وقتی حضرت متوجه شدند موج بین ایشان و فرزندشان حائل شد، از سر دعا و ناراحتی در آیهی 45 عرض کردند: پروردگارا فرزند من از اهل من است – که به قول علامه طباطبایی ظاهراً فرزندشان به ایشان ایمان داشته – و خودت فرمودی اهلت را سوار کن، پس باید فرزندم هم سوار میشد. در این جا خدا فرمود او اهل تو نیست، او عمل غیر صالح است. یعنی فرزند حقیقی انسان عمل صالح اوست، از این جهت نمیتوان گفت حضرت نوح گرفتارِ بیدینیِ فرزندشان شدند. زیرا فرزند حقیقی ما، عمل صالح ما است و تعلق قلبی ما به عمل صالح است و یا فرزندی که مظهر عمل صالح باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی میفرمایند: «رَحِمَ اللّهُ امْرَءً عَلِمَ مِنْ اينَ وَ فى اينَ وَ الى اينَ»[1] خدا رحمت كند كسى را كه بداند در كجا بوده و در كجا هست و در چه مسيرى جلو مى رود. با چنين نگاهى است كه انسان مى تواند حقيقت و لايه هاى پنهان هرچيزى و هر حادثه اى را پيدا كند و ماوراء نظر به موضوعات جزيى، به جايگاه حادثه ها نظر نمايد. روايت فوق دو پهلو دارد، يك پهلويش همان هستى شناسى است كه حضرت علامه طباطبايى «رحمة الله عليه» تحت عنوان: «الإنسانُ قَبْلَ الدُنْيَا فى الدنيا و بعد الدنيا» مطرح مى كنند و يك نگاه تاريخى هم به ما مى دهد. بدین معنا که ما متوجه باشیم قبل از اسلام در جاهلیت بودهایم تا قدر موقعیت جامعهی اسلامی خود را بدانیم و متوجه باشیم اگر مسیر را درست طی کنیم به عالیترین جامعه خواهیم رسید. و میفرمایند رحمت خدا بر چنین افرادی سرازیر خواهد شد وگرنه مثل کسانی خواهیم بود که فراموش کردهاند حاکمیت نظام شاهنشاهی چه حقارتهایی بر ملت ما تحمیل میکرد. موفق باشید
[1] ( 2)- فيض كاشانى، الوافي، ج 1، ص: 116
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بخواهید در توحید قوت بیشتری به مخاطب خود بدهید همان سورهی زمر إنشاءاللّه کمک میکند مبنی بر آنکه مباحث معرفت نفس همواره در منظر خود جنابعالی و مخاطبانتان باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن شخص معلول به جهت عین ثابتهاش که اقتضای آن معلولیت را دارد و خلقت خود را با همان نحوه بودن از خداوند تقاضا کرده است، رَحِمی را انتخاب میکند که مقتضیِ چنین ظهوری است و از این جهت پدر و مادر اگر تقصیر خود را هم در این امر داشته باشند، ربطی به معلولیت آن کودک ندارد. معلولیت او به خودش مربوط است وگرنه ممکن است این اشکال پیش آید که خداوند چرا ضعفهای والدین را به پایِ آن کودک میگذارد و چرا آن کودک باید قربانیِ آن ضعفها باشد؟ در حالیکه چنین نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که آیات سورهی آلعمران میفرماید بعضی از اهل کتاب مفتخر به آن عبادات و آن شعور هستند که اعمالشان نادیده گرفته نمیشود ولی آیهی 177 سورهی نساء، اشکالِ کلّی اهل کتاب را مطرح میفرماید. در مورد روایتی که میفرمایید البته که اگر کسی امام خود را در هر زمانی نشناسد، گرفتار مرگ جاهلیت است، ولی بنا به دیگر روایات این بیشتر به معنای عناد و مقابله با امام است به دلیل آنکه از حضرت صادق«علیهالسلام» داریم: «إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِيَةَ أَبْوَابٍ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ النَّبِيُّونَ وَ الصِّدِّيقُونَ وَ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ الشُّهَدَاءُ وَ الصَّالِحُونَ وَ خَمْسَةُ أَبْوَابٍ يَدْخُلُ مِنْهُ شِيعَتُنَا وَ مُحِبُّونَا وَ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ سَائِرُ الْمُسْلِمِينَ مِمَّنْ يَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ يَكُنْ فِي قَلْبِهِ مِقْدَارُ ذَرَّةٍ مِنْ بُغْضِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ الْخَبَر» على عليه السّلام فرمودند: بهشت هشت در دارد، درى كه از آن پيامبران و صديقان وارد مى گردند، درى كه شهداء و صالحان از آن مى آيند، شيعيان و دوستان ما هم از پنج در وارد خواهند شد و از در هشتمى ساير مسلمانان وارد مى شوند و آنها كسانى مى باشند كه بر وحدانيت خدا گواهى دهند و ذره اى بغض ما را در دل نداشته باشند.
علامهی طباطبایی در کتاب «رسالة الولایه» در فصل 4 از تفسیر قمی از ابیجعفر«علیهالسلام» روایتی را به این مضمون میآورند: که راوی میپرسد وضع موحدین که اقرار به نبوت محمد«صلواتاللّهعلیهوآله» دارند ولی اهل گناه هستند و امامی ندارند و ولایت شما را نمیشناسند؛ پس از مرگ چگونه است؟ امام میفرمایند: چنین کسانی در قبرهای خویشند و از آن بیرون نمیآیند، پس هرکدام از اینان که کار نیکی کرده باشند و دشمنی و عداوتی نسبت به ما نداشته باشد برایش راهی به سوی بهشت باز میشود که خداوند آن را در مغرب آفریده و روحش وارد آن میشود تا روز قیامت، تا آنگاه که به دیدار خدا برسد و خداوند به بررسی اعمال خوب و بد او بپردازد. اصل روایت به این صورت است: «قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا حَالُ الْمُوَحِّدِينَ الْمُقِرِّينَ بِنُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ ص مِنَ الْمُسْلِمِينَ الْمُذْنِبِينَ الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَ لَيْسَ لَهُمْ إِمَامٌ وَ لَا يَعْرِفُونَ وِلَايَتَكُمْ فَقَالَ أَمَّا هَؤُلَاءِ فَإِنَّهُمْ فِي حُفَرِهِمْ لَا يَخْرُجُونَ مِنْهَا فَمَنْ كَانَ لَهُ عَمَلٌ صَالِحٌ وَ لَمْ يَظْهَرْ مِنْهُ عَدَاوَةٌ فَإِنَّهُ يُخَدُّ لَهُ خَدّاً إِلَى الْجَنَّةِ الَّتِي خَلَقَهَا اللَّهُ بِالْمَغْرِبِ فَيَدْخُلُ عَلَيْهِ الرَّوْحُ فِي حُفْرَتِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ حَتَّى يَلْقَى اللَّهَ فَيُحَاسِبَهُ بِحَسَنَاتِهِ وَ سَيِّئَاتِهِ فَإِمَّا إِلَى الْجَنَّةِ وَ إِمَّا إِلَى النَّارِ فَهَؤُلَاءِ الْمَوْقُوفُونَ لِأَمْرِ اللَّهِ قَالَ ع وَ كَذَلِكَ يُفْعَلُ بِالْمُسْتَضْعَفِينَ وَ الْبُلْهِ وَ الْأَطْفَالِ وَ أَوْلَادِ الْمُسْلِمِينَ الَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ وَ أَمَّا النُّصَّابُ مِنْ أَهْلِ الْقِبْلَةِ فَإِنَّهُمْ يُخَدُّ لَهُمْ خَدّاً إِلَى النَّارِ الَّتِي خَلَقَهَا اللَّهُ فِي الْمَشْرِقِ فَيَدْخُلُ عَلَيْهِمُ اللَّهَبُ وَ الشَّرَرُ وَ الدُّخَانُ وَ فَوْرَةُ الْحَمِيمِ ثُمَّ بَعْدَ ذَلِكَ مَصِيرُهُمْ إِلَى الْجَحِيمِ»(بحار الأنوار، ج69، ص: 158) . موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤالاتی که رفقا بخواهند به صورت شخصی برایشان جواب دهیم، به صورت شخصی به ایمیلشان فرستاده میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه چند کتابی که از هایدگر ترجمه شده به راحتی قابل درک نیست. پیشنهاد بنده آن است که با کتابهای دکتر داوری شروع کنید و مباحث شرح کتاب «خِرد سیاسی در زمان توسعهنیافتگی» از دکتر داوری را که بر روی سایت هست دنبال کنید. کتاب «حقیقت انسان» که بررسی نظرات محیالدین با هایدگر است به تألیف آقای دکتر مصلح نکات قابل توجهی را با شما در میان میگذارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر در اعتماد به خدا و رعایت حقوق مردم، خود را رشد دهیم همهچیز به نفع ما تمام میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوهی «گویی ولیّشناسان رفتند از این ولایت» را دنبال کنید إنشاءاللّه چشماندازی در مقابل شما میگشاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در متن کار، خودتان متوجه میشوید در چه جاهایی حقی ضایع میشود و از انجام آن امور خودداری میکنید و طوری بی سر و صدا عمل مینمایید که حقی ضایع نشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر در مقابل آن خطورات که پیش میآید، مقاومت کنید، نهتنها از آنها راحت میشوید بلکه به صورتی غیر قابل تصور تواناییهایی در خود نسبت به کنترل خیالات مییابید که باور نمیکردید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- زبان عرفان زبان خاصی است شاید با سیر مطالعاتی روی سایت تا حدّی بتوان متوجهی اشارات جناب عطار شد. در هر صورت در این مورد به استاد نیاز هست 2- نباید تفاوتی باشد، یا من تفاوتی نمیشناسم مگر اینکه شاید کشف روحی اجمالیتر از کشف الهامی باشد 3- تنها به همین امید باید جلو رفت 4- در جزوهی «گویی ولیّشناسان رفتند از این ولایت» عرض شده که امروز روزِ احساس حضور تاریخیِ حضرت حق است از طریق انقلاب اسلامی، و برای چنین احساسی صوتْ بیشتر مؤثر است. نگران آن نباشید که مطالب در حافظهتان نمیماند، پس از مدتی خودتان صاحب فکر میشوید و این مهم است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چند جلسه صحبتهای ایشان را دنبال کردم. به نظر بنده موضوعات دینی را بعضاً سطحی میکنند لذا از جهت اصلی و قدسی و ملکوتی آن کمی کاسته میشود. به جای اینکه دنیا را دینی کنیم، باید مواظب باشیم دین را دنیایی نکنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی دو مرتبه جواب داده شده، به ایمیلتان رجوع کنید. موفق باشید