بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
21749
متن پرسش
بسم رب المهدی. سلام علیکم استاد: درونیات من. می خواهم خودم باشم. «خود واقعی» ام. خودی که دیگر نمی تواند تقابل و تضاد را بپذیرد. می خواهم آرامشی را در درونم ابدی کنم که نشان از جایگاه واقعی ام باشد. می خواهم بدانم در این جهان جایم کجاست؟ فکر نکنم توقع زیادی داشته باشم. بس است تضاد دیدن از درونم و بیرونم. انگار اعمال و رفتارم پاسخگوی آن چیزهایی نیستند که در درون به دنبال آنها هستم. حتی گاهی اوقات می خواهم خودم نباشم و تمام کنم این بازی سر دو باخت را. خسته شدم از این همه متفاوت بودن. متفاوت بودن را به معنای خاص شدن نمی گویم از این جا که دیگر خیلی از اطرافیانت آن چیزی نیستند که انگار تو به دنبال آنی. افراد انگشت شماری فقط تو را می فهمند. دردی که اکنون شاید در وجودت حس کردی را فقط با تعداد اندکی از افراد می توانی بازگو کنی. تمام زندگی ام شده مواجه شدن با دوگانه هایی که نمی دانم اکنون کدام یک بر دیگری غلبه دارد. همیشه راهی غیر از این دو راه هم برای هر شخصی تصویر می شود که باید به آن سمت گسیل داده شود. کاش زندگی ام مانند همه ی کسانی که بی خیال زندگی می کنند، تداوم داشت. البته این عبارتی است که زمانی که خیلی از همه چیز خسته می شوم به کار می برم. با اینکه می دانم این راه هم نمی تواند مرا جواب دهد. حسم این است که انسان وقتی در عالمی زندگی می کند معنا می شود با آن. وقتی تو در عالمی زندگی می کنی که با عالم غرب و پست مدرن و مذهب و اسلام و سنت و همه و همه درگیر شده است چگونه می خواهی خودت باشی؟ اصلا چگونه می خواهی یک نفر باشی؟ انگار خودم هم به دو نیم تبدیل شده ام نیمه ام غربی و نیمه دیگرم شرقی شده است. باید بتوانی افقی را فرا روی خودت متصور شوی که با آن هم نواشوی ولی افق کجاست؟! من و انقلاب می توانیم حرف مشترکی برای هم داشته باشیم؟ راستی آخر کلام این را هم بگویم که من یک "دختر"م و باتمام ویژگیهای دخترانه ام حس و حالم را بازگو می کنم. راستی خود جدیدم چه شکلی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور در تاریخی که انسان می‌خواهد در عین قدسی‌بودن از ارتجاع و مدرنیته یعنی از نیهیلیسم عبور کند، ساز و کار خاص خود را می‌خواهد. معارف بلند مطرح‌شده در آثار امام مثل کتاب «آداب الصلواة» مقدمه‌ی کار است. فهم تاریخی انقلاب بر اساس آن‌چه بر روح و روان شهداء می‌گذشت، بسیار کارساز است. حضور در چنین فضایی، خود به خود راهی است که چون نوری در میان جنگلی انبوه، خود را می‌نمایاند. موفق باشید

21748
متن پرسش
سلام استاد جان: سال نوتون مبارک. استاد من تقریبا سه ساله که مسیر زندگیم عوض شده تو این سه سال با انرژی تمام و شادی و اعتماد به نفس پیش اومدم و به جاهای خیلی خوبی رسیدم و ایمان زیادی داشتم اما بعد تصادف پدرم اتفاقات بد پشت سر هم افتاد و شادی رو از ما گرفت. اشتباهات پشت سر هم اتفاق افتاد نتونستم درست تصمیم بگیرم اعتماد به نفسم رو از دست دادم ایمانم کم رنگ شد دیگه حرف کسی رو گوش نمیدم ادم شکاکی شدم به ایمانم هم حتی شک کردم و افسرده شدم. اما الان عزم جدیدی دارم و می خوام دوباره شروع کنم اما یه مسئله ای مدام باعث حجاب بین من و حقیقت میشه باعث ناامیدیم میشه اونم اینه که نگاهم به تصورات دیگران نسبت به حرفام و اعمالمه چون اونا هم اشتباهاتم رو دیدن و دیدشون نسبت بهم بد شده حالا انگار یه جوری شده که وقتی می خوام یه قدم بردارم در خیالم نگاهم به اونا میفته و میگم اگه من فلان کارو بکنم میگن... بدترین برداشت مزخرفی که میشه از عملم داشت میاد تو ذهنم و ناامید میشم دیگه نمی تونم درست تصمیم بگیرم دیگه نمیدونم چی خوبه چی بده. من خواهرم و عده ای از اقوام نزدیکم و تقریبا تمام مردان خانواده و خویشانم ضد ولایت فقیه هستن و همش در حال حرف زدن در این موردند من همیشه امیدوار بودم که آنها رو برمیگردونم ولی الان با دیدن این اشتباه از من دیگه هیچ امیدی نه من دارم و اونها هم با نا امیدی به من نگاه میکنن و با یه حالت مسخرگی اصلا نسبت به حرف من حساس شدن و تا صدای من میاد هیشکی نمیشنوه اصلا تمایلی به شنیدن حرف من ندارن و من هم موقع حرف زدن با اونا به شدت دچار ترس و استرس میشم من رشتم فیزیکه و دانشگاه صنعتی اصفهان درس می خونم فضای دانشکدمون هم طوریه که آدما پشت سر هم حرف میزنن از این اتفاق می ترسم. آدم عصبی ای شدم و سمت هر کاری میرم یا افراط می کنم یا تفریط. آدم پر استرسی هستم از کارهامم عقب افتادم با این منفی نگری ای که دچارش شدم همیشه وقتی می خوام یه کاری رو شروع کنم نگاهم میره به سمت مسائلی که مشکلات راهم هستن و بعد بیخیال میشم یا اصلا دیگه مثل قبل که فکر می کردم فلان کارو بکنم خیلی خوبه حالا میگم که چی این کارو بکنم یا اون کارو که چی؟ به شدت دلم می خواد به خدا نزدیک بشم ولی با اولین مشکل با اولین غفلت سریع به هم میریزم و ناامید میشم و عصبی و افسرده و ذهنی پر از خیال و وهم بیخود من خدامو میخوام ولی نمیدونم چطوری می تونم به خدا نزدیک بشم. تو ذهنم پر از راه حله ولی اونقدر شکست خوردم که به سمت هیچ کدومشون نمی رم. اراده ام ضعیف شده من قبلا ایمان داشتم که روی خانوادم اثر میذارم و تغییرشون میدم ولی الان نا امید شدم و تا وقتی این ذهنیتم درست نشه نمیتونم به آدم های دیگه فک کنم احساس می کنم دارم نقش بازی می کنم و دروغ میگم به خاطر همین دچار بن بست شدم و نمیتونم ادامه بدم من دانشجویی پرتلاش و ناامیدم. قبلا هدفم این بود میرم فلسفه و فیزیک می خونم و بعد فیزیک رو به فلسفه ربط میدم و به دیگران زیباییشو نشون میدم اما آنقدر تو دانشگاه سرعت تدریس بالاست که شما در حد پاس کردن نمره فرصت می کنید مطالعه داشته باشید و کلا دانشگاه کل زندگیتون رو به هم میریزه و تمام وقت شما رو در اختیار خودش میخواد و یهو یه جا متوجه میشی که دیگه خودت نیستی و فراموش می کنی کی بودی و فقط اونی که دانشگاه میخواد میشی این وضعیت منه. من قبلا والیبال حرفه ای کار می کردم و درسم هم در دبیرستان عالی بود ولی دانشگاه هر دوش رو ازم گرفته. توی یه بینهایت علم غرقم کرده و وقتی هم برام نگذاشته که به علاقه های دیگم برسم و کلا آدم ناارامی شدم. استاد الان با دوستام تصمیم گرفتیم سیر مطالعاتی شهید مطهری رو شروع کنیم. میشه شما یکم روشنم کنید که کجام و چی کار باید بکنم؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همان‌طور که رهبر معظم«حفظه‌اللّه» تأکید دارند فعلاً باید خوب درس بخوانید تا روح آن مطالب علمی را به‌خوبی بشناسید. در کنار آن اگر فرصت شد پیشنهاد بنده یا دنبال‌کردنِ شرح تفسیر حمد حضرت امام است، و یا شرح مقالات آیت اللّه شجاعی. 2- فعلاً سرتان به کار خودتان باشد، با حترام به اطرافیان، خیلی وارد بحث و جدّل با آن‌ها نشوید. به شخصیت‌شان احترام بگذارید 3- از ورزش غافل نشوید. موفق باشید

21747
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد اخیرا با بررسی اوضاع جهان و کشورمون، اینجور دستگیرم میشه که یک جبهه دوگانه در هر دو سطح کشور و جهان که قبلا شکل گرفته و الان با شیب بیشتری در حال تشکیل است. و به نظر میرسه جبهه غیر حق که آلات و اسباب دنیایی قوی تری دارند در حال تشدید فشارها بر جبهه حق هستند. که بر خلاف نظر بعضی ها که این را بد می دانند و راضی به پا روی حق گذاشتن هستند. من این را تشکیل صحنه ای برای ظهور ایمان های خالص و در نهایت ظهور اراده الهی برای اصلاح می دانم. حال می خواستم نظر شما را به عنوان کم و کیف این جبهه ها و جایگاه زمانی اینها در نسبت با ظهور امام زمان (عج) بدانم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نیز همان‌طور است که می‌فرمایید. یقیناً شرایط پیروزی حق، هرچه بیشتر در حال فراهم‌شدن است. موفق باشید

21744
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ۱. از کجا بفهمیم که استاد اخلاق عرفانی مد نظرمان، استاد اخلاق عرفانی واقعی است؟ آیا همین که از نفس حضور در محضر ایشان فیوضاتی را درک کنیم یا موانعی را خرق کنیم می توان فهمید یا راه های دیگری هم دارد؟ لطفا همه راه های تشخیص را بفرمایید که دوباره سوال نپرسیم.۲. افرادی که شاگردان فرد عرفانی بودند اما معلوم نیست که خودشان به توحید ذاتی رسیده باشند یا نرسیده باشند نمی توانند بگویند فلانی استاد واقعی نیست و روشش اشتباه است چون اعتبار این که نفس خودشان به مطلوب رسیده و کمال را درک کرده و قدرت دست گیری و اشرافش به شاگرد هنوز معلوم نیست چطور حرفش را قبول کنیم؟ درست است استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم روش حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این تاریخ، روش مطمئنی باشد که با تأمل با عرفانی که ایشان در آثارشان تدوین کرده‌اند، جلو برویم و در نهایت، نظر به جنبه‌های معرفتیِ قرآن و روایات داشته باشیم، در آن صورت خود به خود اخلاق ما، اخلاق خوبی خواهد شد اگر سعی کنیم در آن معارف اصیل تأمل نماییم. به عنوان مقدمه کتابِ «آداب الصلواة» ایشان را پیشنهاد می‌کنم. موفق باشید

21743
متن پرسش
سلام استاد: فرمودید با این شیوه (توسل به ائمه (ع) نمی توان کار را تمام شده دانست؟ چرا؟ یعنی اگر به اهل بیت توسل کنیم و چله بگیریم که استاد واقعی رو به ما نشان بدهند آنها بلد نیستند یا انجام نمی دهند؟ یا بالاخره چرا نباید به نتیجه توسل کار را تمام شده دانست؟ مگر توسل از قدیم کار علما نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای اهل‌البیت شوم؛ آن‌ها راه‌اند و مقصد خداست، باید با تعقل و با کسب معارف لازم حرکت کرد و آن عزیزان راهِ رسیدن به خدا را در مقابل ما می‌گشایند. آیا توسل جز آن است که از آن‌ها کمک بگیریم که راهِ رسیدن به حقیقت را به ما نشان دهند وقتی که با معارف لازم، حقیقت را شناخته‌ایم؟ موفق باشید

21742
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: با توجه مطالبی که در کتاب های «ماه رجب ماه یگانه شدن با خدا» و کتاب «اسما الهی دریچه ورود به عالم معنا» بیان نمودید و در مورد این ماه رجب که فرمودید خداوند با اسما خود حضور خاص پیدا می کند. آیا دعاهای جوشن کبیر و دعای سحر می تواند دعاهای با برکتی در این ماه باشد. در صورتی که با شرایط مراقبه که فرمودید خوانده شوند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً برکت خود را دارد ولی از دعاهای مخصوص ماه رجب و اذکار مربوطه غافل نشوید. موفق باشید

21740
متن پرسش
سلام استاد، سلامت باشید ان شا‌لله تا حدی به خاطر دارم در سخنرانی تفسیر آیه ۳۵ و ۳۶ سوره نساء، به طور خلاصه فرمودید که با نظر به توانایی حل مسائل توسط اسلام، آن هم با وجه زیستنی که غرق در قیامِ شدید برای قسط و عدالت است و عدم توجیه کردن ظلم، حتی اگر به زیان خود و نزدیکان باشد. با نظر به این اسلام توانا در ایجاد و حفظ عدالت، انقلابی ها و مومنین بایست دوباره ایمان بیاورند و انقلاب کنند. مثال خوبی هم زدید که خیلی برایم قابل تامل بود، گفتید گروهی جوان به تشخیص خود (به تعبیر من آتش به اختیار) لانه جاسوسی را تسخیر کردند و امام این حرکت ارادی جوانان انجمن اسلامی‌ را انقلاب دوم نامید. نمی خواهم آیات را مصداقی و محدود کنم اما برایم سوال است که شما چگونه منش از عدالت خواهی و چگونه انقلاب دومی را در شرایط فعلی مد نظر دارید و از سنخ «قوّام به قسط» می دانید که ذیل انقلاب باشد. مثلا اعتراض طبقه کشاورز و کارگر در نماز جمعه اصفهان (شعار رو به میهن و پشت به دشمن) را در چه جایگاهی معنا می کنید؟ مگر نه اینکه این اتفاقات نمادی روشن از ظهور اراده‌های کف مردم است که در این مدت اخیر دوباره برای نجات انقلاب از عقب ماندگی در عدالت، خیزی تاریخی برداشته؟ از طرفی حرکت های احمدی نژادی را هم به هر دلیلی انتحار و غیرحکیمانه می دانید (هرچند هنوز تصور شما را از معنای انتحار؛ نه در تاریخ امام حسین (ع) بلکه در شرایط فعلی نمی فهمم). به خاطر دارم در همان سخنرانی فرمودید که به مجلس فعلی امیدی ندارم اما اراده هایی را می بینم که امید وار کننده است. با توجه به این زمینه، خواهش می کنم در خصوص موارد زیر که برایم در تاریخ حاضر بسیار گنگ است توضیح بفرمایید. ۱. «قوّام به قسط زیستن» برای یک جوان عدالت خواه ۲. انتحار مذموم در عدالت خواهی (با توجه به اینکه رهبری عدالت را نسبت به آزادی و مردم سالاری و ...شعاری بدون قید می دانند) ۳. جهت و هدف اراده های فعلی مردم که اشاره کردید. ۴. انقلاب دوم و ایمان دوباره‌ای که انتحار نباشد. ۵. آیا می توان اراده‌ای الهی و مردمی برای تحقق عدالت را در این برهه متصور شد که از کشاورز و کارگر و جنبش عدالت خواه و دانشجو و رحیم پور ازغدی ها و سعید زیباکلام ها و حتی احمدی نژادی ها را حاصل آن اراده دانست و هرکدامشان را از وجه عدالت تائید کرد؟ اکر اینچنین است آیا این اراده موقتی است؟ خواهشمند است در صورت امکان علاوه بر توضیح تفصیلی مصادیق مذکور برای روشن تر شدن نظر جنابعالی؛ قواعد تاریخی و سنت آن را به بحث های موجود در کتب ارجاع دهید. واقعا برای موضع گیری و تشخیص و انتخاب و اقدام دچار سردرگمی شدم؛ کمک حال افکار زمین‌گیرمان شوید. با سپاس؛ یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که پس از مدتی با نظر به اهداف انقلاب باید به خود آییم و از غفلت‌هایی که صورت گرفته است، خود را فاصله دهیم؛ بحثی نیست. بحث بر سر آن است که چگونه خطاهایی که پیش آمده است را جبران کنیم، با عبور از انقلاب اسلامی یا در متن انقلاب اسلامی، که مسلّم با عبور از انقلاب اسلامی در دامِ کسانی می‌افتیم که از داخل و خارج این مشکلات را برای ما پدید آورده‌اند و انتحار به معنای آن است که متوجه نشویم در چه جاده و پازلی می‌خواهیم به احیای حقوق خود و دیگران برسیم. و مسیر صحیح در این تاریخ درست عکس آن است یعنی در بستر و متنِ انقلاب اسلامی و ذیل ولایت فقیه به اهداف خود نظر کنیم چیزی که جناب آقای رحیم‌پور ازغدی اخیراً در سخنرانی خود بدان متذکر شده‌اند و سایت «رجا نیوز» آن را پخش نمود به آدرس

http://www.rajanews.com/news/285270/%D9%85%D9%86%D8%B8%D9%88%D8%B1-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%B2-%C2%AB%D8%B9%D8%B0%D8%B1%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%A8-%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AA%C2%BB-%DA%86%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D8%9F-%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%82%D8%A7%DB%8C%D8%B3%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%B1-%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85%D8%AA

به نظر بنده روش آقای احمدی‌نژاد نه‌تنها روح عدالت‌طلبی را به جامعه‌ی ما برنمی‌گرداند، بلکه شعار عدالت‌طلبی را نیز آلوده می‌کند تا اگر کسِ دیگری نیز این شعار را داد، بگویند این‌هم به خاطر رفیقش داد و بی‌داد می‌کند که در جواب سؤال شماره‌ی 21717 متذکر این امر شدیم. می‌ماند حقوقی که مثلاً از کشاورزان اصفهانی ضایع شده است. همه باید نسبت به آن حساس باشیم و هرکس به هراندازه که به حقوق آن‌ها تجاوز کرده است حتی اگر من و جنابعالی باشیم که حقْ‌آبه‌ی آن‌ها را در اختیار گرفته‌ایم، باید به آن‌ها برگردانیم. موفق باشید 

21739
متن پرسش
بسم الله خیر اسماء سلام علیکم: استاد عزیز مدتی هست که تو هر جمعی (چه خوانواده و چه دوستان) میریم صد درصد موضوع آن جمع در مورد مسائل اقتصادی و ...هست و اینکه متاسفانه به تهمت و افترا و فحش غیبت به علما٬ رهبری٬ روحانیت و اسلام می انجامد و بنده از این باب به شدت مورد آزار قرار می گیرم. خواستم بپرسم که قطع رابطه کنم یا خیر؟ حقیقتا خود بنده تند مزاج هستم و خیلی زود از کوره در میرم لطفا کمک کنید. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بدون آن‌که قطع رابطه کنید و بدون آن‌که درگیر شوید فکر کنید بالاخره چگونه باید این مردم را متوجه‌ی عالَمی کرد که بالاتر از این عالَم باشد. در آن صورت خداوند راه‌هایی را بر قلب شما اشراق می‌کنند. موفق باشید

21735
متن پرسش
سلام استاد: استاد اخلاقی هست در قم که از مریدانش شنیدیم که شما ۴۰ روز دم غروب آل یس بخوانید اهل بیت راهنمایی کنن، خب حالا اگر ما این دستور العمل را انجام دادیم اهل بیت ما را به این استاد معرفی کردند، این توسل واقعی است و حقیقت را بیان می کند؟ البته باید قرائن دیگر هم به صدق این استاد باشد نه فقط چشم بسته توسل کنیم. ممنون
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده با این شیوه‌ها نمی‌توان مطلب را تمام شده و قابل اعتماد دانست. موفق باشید

21734
متن پرسش
سلام استاد عزیز: با یک طلبه ای بحثمان شد که کدام یک استاد اخلاق واقعی است، بنده یک مطلبی را عرض می کنم و شما استاد عزیز اگر درست بود آن را تایید بفرمایید. و آن اینکه شخصی به عنوان استاد اخلاق معرفی شده ولی ممکن است هیچ صاحب نفس نباشد و در نفوس شاگردانش اثر نگذارد و شنیدیم که شاگردانی داشته که از پیش ایشان رفته اند، استاد اخلاق رفتارش سالکین را مجذوب می کند و با نوری که خدا در او قرار داده است، حقانیتش ثابت می شود نه با تایید چند نفر که معلوم نیست به توحید ذاتی رسیده باشند یا نرسیده باشند؛ کسی که استاد اخلاق است از روی رفتار و هیبتی که خدا در او قرار داده بیشتر می شود او را تشخیص داد تا از روی تایید چند نفر که شاگرد آیت الله ...بوده اند؛ ابتدا جمال و نورانیت و صاحب نفس بودن استاد دلیل بر استاد واقعی بودن است بعد تایید دیگران؛ استاد اخلاق واقعی را باید از نورانیت درونش و موثر بودن در نفوس و قدرت کلامش که نشان می دهد چه مقدار درک کرده است فهمید؟ نه اینکه چند نفر بگویند فلانی استاد اخلاق است برویم بعد چند سال می بینیم تغییر آن چنان حاصل نشد و عمر ما رفت. آیا این صحبت اشتباه است خواهشی که دارم به صراحت جواب دهید که بنده درست می گویم یا غلط؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته که می‌فرمایید، نکته‌ی مهمی است؛ می‌ماند که باید بین استاد اخلاق تکلیفی با اخلاق عرفانی تفاوت قائل شد؛ استاد اخلاق عرفانی نحوه‌ای از حضور ما را در عالَم در ما شکل می‌دهد که خود به خود حال ما خوب می‌شود نه آن‌که توصیه کند تا خوب شویم. موفق باشید

21733
متن پرسش
با عرض سلام و احترام و آرزوی توفیقات لحظه افزون و عمر با برکت و مستدام برای شما استاد بزرگوار. از آنجایی که حکمت صدرایی قائل است به اینکه نفس نامیه ی نباتیه از جسم متولد می شود و لذا نطفه و لقمه و آداب دوران بارداری بر آن مؤثر است؛ چگونه می توان روایت شریفی که در علل الشرایع با این مضمون می فرماید: «خداوند روح ها را به جسم تعلق داد چرا که آن ها در عالم دیگر می زیستند و امکان داشت به ادعای الوهیت بیفتند و لذا خداوند در ملحق کردن روح ها به جسم ها، ضعف و ذلت را به آنها چشانید.» را با بحث جسمانیة الحدوث جمع کرد؟ لطفا منابعی که بتواند به طور تفصیلی مبحث عالم ذر، نحوه ی تعلق روح به جسم و عوامل تعیین کننده در این تعلق را تبیین کند معرفی بفرمایید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که قبلا عرض شد و در جلد هشتم اسفار مطرح است و آن را شما می‌توانید در کتاب «معرفت نفس و حشر» که در سایت هست دنبال کنید، جسمانیه الحدوث بودن نفس در راستای تحقّق شخصیت انسان است در عالم خَلق ولی همه‌ی انسان‌ها ارواحی قبل از ابدان در علم خدا دارند و آن حدیث شریف اشاره به موقعیت ارواح قبل از ابدان دارد. موفق باشید

21732
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: زندگی روز مره و روزانه انسان چطور در خواب او (برزخ و رویا) تاثیر می گذارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زندگی‌های پوچ این‌ دنیایی در برزخ حفره‌ای است از حفره‌های آتش. موفق باشید

21731
متن پرسش
سلام علیکم: ۴ سال پیش تحول جدی در زندگیم بوجود اومد و خدا عنایت کرد و من را با راه دین آشنا کرد اون موقع توبه کردم و در مسیر اسلام گام برداشتم. اما الان بعد از ۴ سال می بینم مملو از رذایل اخلاقی هستم هرچی سعی می کنم و دوباره شروع می کنم و چله می گیرم و تا ترک گناه کنم به نتیجه نمی رسم اوایل خیلی روندم خوب بود اما الان یه حالت خاصی برام پیش اومده حتی خیلی مسائل برام عادی شده. حاج آقا خسته شدم ۷ روزه از ماه رجب گذشته و من هیچ کاری نکردم. بلکه دیروز یه گناه کبیره بد هم کردم. یه راهی جلوی پام بگذارید. رشته ام فلسفه و کلام اسلامی هست و مطالعاتی هم در خصوص اخلاق و اسما و... هم داشته ام اما این همه نظری خوندنی که برجان تاثیر نگذاره چه فایده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره راه مشخص است و باید با هزاران مانع هم که پیش می‌آید ما نسبت به راهی که باید در آن وارد شویم و پایداری کنیم، مصر باشیم. شیطان تلاش می‌کند با گناه‌آلودکردنِ ما، ما را از ورود در راهِ دیانت و پایداری بر آن مأیوس کند. عمده عزمی است که باید داشته باشیم حتی اگر بنا است صدبار توبه کنیم. موفق باشید

21729
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: من در شرایطی قرار دارم که بسیاری از برنامه هایم را خداوند جلو می برد. مثلا دوره ای پرستاری پدر و مادرم و برکات بسیار آن و دوره ای کلاس های تخصصی قرآن٬ احکام و باز برکات بسیار آن. گاهی تصمیم می گیرم بعضی برنامه هایم را کنسل کنم و کاری را شروع کنم ولی متوجه می شوم رضایت خداوند در آن نیست؛ موانع و مشکلات ایجاد می شود. این جاست که در هزینه هایم دچار مشکل می شوم. مثل بعضی از هزینه های درمانی. نمی دانم اینجا باید از خداوند برای رزق کمک بخواهم؛ برای کار کمک بخواهم؛ اصلا نمی دانم چه کار کنم. دوستان مذهبی می گویند چون دختر هستی فعلا روزی تو همان است که برایت تعیین شده؛ تو فعلا به وظایف خودت عمل کن؛ نمی دانم ولی گاهی احساس می کنم اگر در بعضی از درمان هایم کوتاهی کنم بعدا به مشکلات زیادی برخواهم خورد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دیانتِ حقیقی دیانتی است که همراه با عقل و معنویت باشد. لذا به ما گفته‌اند با توکل، زانوی اشتر ببند. یعنی در عین آن‌که کار را به خدا واگذار می‌کنیم آن‌چه را هم که عقلا انجام می‌دهند و عقلانی است، انجام دهیم. موفق باشید  

21728
متن پرسش
سلام و عرض ادب: چرا شهدا در وصیت نامه های خود رنگ چادر بانوان را رنگین تر از خون خود معرفی کرده اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شهیدان تا مرز شهادت جلو رفتند تا شریعت الهی پایدار بماند و وقتی خانمی با حجاب خود نشان دهد که مقیّد به حاکمیت شریعت الهی است، عملاً نشان داده است که شهادت شهیدان به ثمره و نتیجه‌ی خود رسیده است. موفق باشید

21727
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و توفیقات روز افزون: با توجه به بحثی که در برهان صدیقین داشتید. می شود گفت با توجه به اینکه هستی ما از هست مطلق است و هستی بر ما عارض شده است و اگر از هستی خود استفاده کنیم و بخواهیم هستیمان تمام نشود ناچارا باید به هست مطلق وصل باشیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف بسیار درستی است. به هر اندازه که ما به حضرت حق متصل باشیم بقایِ حقیقی داریم وگرنه بقای ما وَهمی خواهد بود. موفق باشید

21726
متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده عزیز: مثل اینکه در سوال ۲۱۷۱۰ منظورم را دقیق نرساندم. سوال من این است: آیا این دید و بازدید های روتین امروزی که خودتان بهتر می دانید به چه شیوه ای برگزار می شود (و بیشتر باعث به دردسر و در تنگنای اقتصادی افتادن میزبان می شود تا اینکه موجب باز شدن گره های زندگی اش٬ و اینکه اکثر مباحثی که رد و بدل می شود هزله گویی و چرت و پرت و دروغ و تهمت می باشد)، مصداق صله رحمی که در روایات ذکر شده، می باشد؟ و حالت امروزی چقدر تا حالت مطلوب، فاصله دارد؟ اصلا آیا این دید و بازدید ها مصداق صله رحم می باشد؟ و اینکه استاد عزیز، آیا صرف تلفن زدن به فامیل و آشنا، مصداق صله رحم می باشد و با فلسفه وجوب آن تطابق دارد؟ بنده که به نظرم منفی است ولی دوستی گفت در روایت داریم که صله رحم را بجا بیاورید ولو به یک سلام کردن یا ولو به نوشاندن جرعه ای آب.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این به عهده‌ی ما است که از چنین فرصتی که پیش آمده است به صورت صله‌ی رحم از آن استفاده کنیم. زیرا در طول سال کم‌تر چنین فرصتی پیش می‌آید. بخواهیم و نخواهیم، مردم مسئله‌ی عید نوروز و پذیرایی مربوط به آن را انجام می‌دهند. چرا ما در چنین شرایطی که آن‌ها آمادگی بیشتری دارند، سر به آشنایان‌مان نزنیم! موفق باشید

21725
متن پرسش
سلام استاد عزیز: معنی انسان کامل و قطب عالم امکان را با توجه به مقام معنی و واسطه فیض فهمیدم چیه. ممنون از راهنمایی که می کنید. ببخشید این وسط قرآن چیه و چه کاره است؟ آیا از انسان کامل صادر شده است؟ یا نه مقام ما بین خدا و انسان کامل هست؟ در کل لطف بفرمایید بگید که اصلا قرآن چیست و مقام آن چیست؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به کتاب «جایگاه واسطه‌ی فیض در هستی» که بر روی سایت هست رجوع فرمایید. زیرا نکاتی که به دنبال آن هستید نیاز به آن دارد مطالعه‌ی جامعی در این مورد بکنید. موفق باشید

21723
متن پرسش
سلام استاد عزیز: سال نو مبارک. استاد جان در کتابی خواندم یکی از بزرگان گفته بودند خواندن زیارت عاشورا چوب دارد. این جمله یعنی چه؟ مثلا اگر کسی روزی یکبار زیارت عاشورا بخواند برایش مشکل ایجاد می شود؟ متشکرم از حوصله شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور همین باشد که شما برداشت کرده‌اید. ولی نمی‌توان به آن سخن اعتماد داشت. زیارت عاشورا، راهِ ارتباط و اُنس با مولایمان حسین «علیه‌السلام» است، در این فضا، هرچه پیش آید خوش آید. موفق باشید

21722
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: گاهی اوقات انسان تلاش می کنه مراقبت های خود رو زیاد کنه. نمازها به جماعت و استغفار و ...اما در این بین یک دفعه نماز صبحش قضا می شود. این چه طور است؟ آیا به جهت غرور است یا...؟ حالا بعد از این در این فکر می رویم که با توجه به حدیث که می فرماید اگر یک نماز صبحت قضا شد به اندازه کوه هم طلا بدهی فایده ندارد چه کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده آن است که ما با یک برنامه‌ریزی معقول وظایف خود را انجام دهیم و بقیه را به خدا واگذاریم. شاید برای نجات ما از عُجب، این مسئله پیش آید. موفق باشید

21721
متن پرسش
سلام استاد: من جوان ۲۱ ساله‌ای هستم پر از تضاد و نفاق ساختاری. در جامعه فردی مذهبی و انقلابی محسوب می شوم، اما پس از فرار از شلوغی زمانه وقتی با خودحقیقی ام رو به رو میشوم پر از ابهامم، پر از شک و سوالم نسبت به انقلاب و اتفافات زمانه ام. استاد کار به اینجا ختم‌ نمی شود، این تضادها مرا از زندگی نا امید کرده است، تقریبا حوصله هیچ کاری ندارم و به شدت منفعل شده ام. مشکلاتم با مطالعه درست نشده است. بعضی وقتها به لقمه ام شک می کنم که نکند خدایی نکرده این همه حال بد و نفاق ناشی از لقمه حرام باشد. استاد، با زیارت ائمه انرژی می گیرم اما به هفته نمی کشد که روزمرگی مرا با خود می برد، انگار نه انگار از زیارت امام معصوم برگشته ام و دوباره گناه روی گناه. استاد از روزمرگی، روز را شب کردن و شب را روز کردن می ترسم، می ترسم مثل پدرهایم زندگی کنم اما عزم و انگیزه ای برای زندگی متفاوت ندارم. می دانم که تنها راه برون رفت از ظلمت زمانه شهادت طلبی است اما استاد نمی توانم خودم را فریب دهم، در عمق وجودم چنین طلبی ندارم. هنوز ظاهرم برایم اهمیت دارد و در قید و بند ظاهر و زیبایی گرفتارم. چرا به چنین روزی افتاده ام؟ از کجا باید شروع کنم؟ خودم را فریب بدهم و ادا در بیاورم یا به ندای وجودیم گوش دهم؟ استاد عزیز در یک کلام آشفته ام و آشفتگی ام حتی در پرسشم هم هویداست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا نشد که وقتی در راه قرار گرفتیم انتظار داشته باشیم از همان ابتدا به انتها خواهیم رسید. بحمداللّه اولین قدم آن است که متوجه باشیم با آن‌که اصل ذات‌مان آسمانی است، سختْ خاک‌آلود و ناسوتی شده‌ایم و قدم دوم آن است که پای در راه گذاریم و قدم‌قدم با نفس امّاره تکلیف‌مان را روشن کنیم. نه باید مأیوس بود و نه مغرور. مولایمان علی «علیه‌السلام» خطاب به فرزندشان امام حسن «علیه‌السلام» آن را گفتند که مربوط به همه‌ی جوانان است. نامه‌ی آن حضرت به فرزندشان نقشه‌ی راه است، به‌خصوص در این دنیایی که سختْ ظلمانی است. در این رابطه پیشنهادم آن است که کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» را نه‌تنها بخوانید، که در جان خود «یافت» کنید. آفتاب طلوع خواهد کرد و چراغ را خاموش خواهیم نمود. موفق باشید

21720
متن پرسش
با سلام: استاد برای رهایی از رذائل اخلاقی مثل حسادت، کبر، عجب و... چه کار باید کرد؟ آیا برای شروع دعای مکارم اخلاق را بخوانم یا معراج السعاده؟ خواهش می کنم کمکم کنید. احساس می کنم این رذائل حجاب های زیادی بین من و خدا ساخته.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «رنج راحت شد چو شد مطلب بزرگ / گَردِ گَله طوطیایِ چشم گرگ». وقتی متوجه شویم برای رسیدن به حقیقت، ارزش آن را دارد که بسیاری از امیال خود را زیر پا بگذاریم کار، راحت می‌شود و مسئله‌ی مهم در همین‌جا است وگرنه همه می‌دانیم حسادت و کبر و عجب چیست، عمده عزمِ عبور از آن است. با همه‌ی این‌ها دعای «مکارم الاخلاق» مولایمان حضرت سجاد«علیه‌السلام» غوغا می‌کند. این حقیر نیز شرحی بر آن داشته‌ام. جزوه‌ی آن بر روی سایت هست و صوت آن را هم می‌توانید از جناب آقای حاج آقا نظری به شماره‌ی 09136032342 بگیرید. موفق باشید

21719
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: در جلسه ای خانوادگی بیان شد ما باید احترام اهل بیت را نگه داریم (شهادت امام هادی علیه السلام و روز اول نوروز) و در بحث تبریک و دید و بازدید رعایت کنیم. یکی بیان داشت جای آنان که در بهشت است ما باید پیروی کنیم از آنان و خیلی ضرورتی ندارد که مثلا تبریک نگوییم یا شیرینی نخوریم. چگونه می شود این مبحث را جواب قانع کننده ای داد؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شهادت اولیاء الهی نباید فضا،‌ فضای شادی باشد نه این‌که فکر کنیم تبریک گفتن به جهت حلول سال نو و یا صله‌ی رحم و دید و بازدید و پذیرایی مانع عهد ما با امام‌مان باشد. همان‌طور که مقام معظّم رهبری در پیام خود حلول سال نو را تبریک گفتند. موفق باشید

21717
متن پرسش
استاد سلام: حال خوبی ندارم واقعا من از روندی که در عرصه سیاسی فرهنگی کشور می گذره خیلی خوشنود نیستم نمی دونم چرا با حرف حق و درست، خوب برخورد نمی کنیم در این که احمدی نژاد نقص هایی داشت شک ندارم ولی از این نحوه برخورد و منطق دوگانه رفتاری در حیرتم شخصا توقع من از نظام جمهوری اسلامی چیز دیگری بود اما اخیرا احساس می کنم گویا ما در این نظام جایی نداریم واقعا جوونیمون را پای چه ساختاری گذاشتیم؟ اگر فکر می کنید با سکوت ما مشکل حل می شود باز هم مشکلی نیست. اگر فکر می کنید با بیرون رفتن ما از صحنه مشکل حل می شود قطعا چنین کاری را می کنم. اما در این لحظات سخت و غم انگیز این را می نویسم. استاد فکر می کردیم ما هم جزو بچه های انقلابیم با حفظ تفاوت های سلیقه ای که داریم اما امروز چیز دیگری می بینیم. در این وقت شب که در حال نوشتن این پیامها هستم یک نکته من را می آزارد و اون اینکه ما اهل هزینه دادن برای آرمانهامون نیستیم. ترس، سازش، انفعال و دنیا گرایی را با ادبیاتی دل فریب می آراییم در حالی که در حقیقت و ماهیت کار تفاوت ایجاد نمی کند. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به قول مولوی:

«گر به هر زخمی تو پر کینه شوی         پس کجا بی‌صیقل آیینه شوی؟»

1- همین‌طور که خودتان مستحضرید، در مورد پرونده و حکم نظام قضائی برای آقای بقایی نمی‌‌توان گفت آیا به خاطر کینه‌های سیاسی است و یا این‌که واقعا جرم‌هایی در میان بوده‌است و حکم بر اساس آن جرم‌ها داده شده و عادلانه بوده، و بنای ما در این مورد تبرئه‌ی کلی نظام قضایی نیست. ولی بر فرض وجود ظلم واجحاف، بحث بر سر آن است که آیا این نوع حرکات و برخوردها که بیشتر به جای پوزوسیون جنبه‌ی اپوزوسیون دارد، برای نظام اسلامی مفید خواهد بود؟ و اساساً یک نوع اصلاح را در پیش خواهد داشت، و یا با غفلت از اصالت‌های تاریخیِ انقلاب اسلامی، این حرکات، بیشتر منجر به دلسردی و عبرت نیروهای انقلاب می‌شود؟

2- سیره‌ی اولیای معصوم«علیهم‌السلام» چیز دیگری را به ما یادآور می‌شود در آن حد که با آن‌ همه ظلمی که از جوانب مختلف به مولای ما علی«علیه‌‌السلام» شد حضرت سخت مواظب هستند جبهه‌ای در مقابل خلافت به صورت اپوزوسیون تشکیل ندهند، درحالی‌که اگر بپذیریم به آقایان  احمدی نژاد و بقایی ظلم شده، نه آن نوع ظلم‌ها که به مولایمان علی«علیه‌‌السلام» شد به ایشان شده ‌است، و نه نظام اسلامی ما قابل مقایسه با نظام حاکم در آن دوران است. آیا شایسته‌ی آن نبود که این نوع تقابل‌ها طوری نمی‌بود که عملاً اصالت‌های انقلاب اسلامی را زیر سؤال خواهد برد،‌ در حدّی که گویا حقیقت دوران ما در جلوه‌ی انقلاب اسلامی، اساساً چیزی نیست که باید آن را پاس بداریم. زیرا همیشه به ما توصیه شده برای به‌دست‌آوردن آزادی باید آزادیِ خود را نادیده گرفت و برای آبادکردن دهی نباید شهری را خراب کرد.

3- خطر آن است که در این مشاجره‌ها به شکلی وارد شویم که اصالت‌های عمیق و اساسی انقلاب نادیده گرفته شود و گمان کنیم قصه‌ی ما تماماً همین مسأله‌ی قضایی است که برای آقای بقایی به میان آمده ‌است و از بی‌نهایت نکات مثبت و اساسی که توسط انقلاب اسلامی و انسان‌های بس متعالی در میان است، غفلت شود؛ غفلت از هزاران هزار انسان‌هایی که بی‌سر و صدا و بس حکیمانه و دلسوزانه در خدمت انقلاب‌‌اند و مواظب‌اند تا آن‌جا که ممکن است خراشی بر چهره‌ی این عطای الهی وارد نشود. زیرا امروز انقلاب اسلامی آینه‌ی ظهور حقیقت این دوران است؛ دورانی که پوچی و سرگردانی تا مغز استخوان بشر امروز نفوذ کرده ‌است.

4- اگر از همه‌ی آن‌چه توسّط بی‌طاقتی‌های‌ آقای احمدی نژاد و آقای مشائی بتوان اغماض کرد، از پناه بردن به سفارت انگلستان و ملکه‌ی انگلیس چگونه می‌توان گذشت، وقتی خواسته و یا ناخواسته که در سخنان آقای مشائی این پیام باشد که عملاً نظام قضایی ما در اختیار ملکه‌ی انگلستان است؟ به یک معنا که نظام اسلامی در اختیار خود نیست و به معنای دیگر با نادیده‌گرفتن انقلابی که خود را از مسیر نظام شاهشنشاهی جدا کرده و توانسته خودش سرنوشت خود را در اختیار بگیرد، هنوز تحت سیطره‌ی انگلستان است؛ غافل از آن‌که چهل سال است حضور حماسی ما در جهان امروز تماماً کام ابرقدرت‌ها را تلخ نموده و در دفاع مقدس و تقابل امروزین ما با استکبار چیز دیگری را نمایان می‌کند. آیا این بهانه‌ای بس تلخ در دست هرکس نیست تا با تصور این‌که اگر در نظام ادرای ظلمی به وی شده‌ است آن را به ملکه‌ی انگلستان و نفوذ او نسبت دهد و آرزوی دیرینه‌ی نفوذ روباهِ پیر در نظام اسلامی را عملاً تأیید کرده باشد!؟

5- چگونه این‌همه حضور صادقانه‌ی جوانان جهادی در عرصه‌های علمی و صنعتی و خدمت‌رسانی و عمرانی را با نفوذ انگلستان خبیث ربط دهیم و یا طوری سخن بگوییم که گویی همه‌ی کشور در سیطره‌ی بی‌عدالتی قرار دارد؟! گویا مورچه‌ای شده‌ایم که لانه‌ی مان را آب گرفته و فریاد می‌زنیم جهان را آب گرفت.

6- ما با شعارهای خوب آقای احمدی نژاد در ابتدای ریاست جمهوریِ ایشان دلگرم به آینده‌ای شدیم که ملّت می‌تواند از طریق آن دولت به اهداف انقلاب اسلامی دست یابد، ولی با تک روی‌های آقای احمدی نژاد معلوم شد این راه با امثال ایشان نه‌تنها به نتیجه نمی‌رسد بلکه سال‌‌های سال آن شعارها از حالتِ حیات‌بخش و آرمان‌گرایی‌اش به حاشیه رفت و نتیجه‌ی آن، به میدان‌آمدن و آبرویافتنِ اصلاح‌طلبانی شد که به قول خودشان آخرین میخ را به تابوت اصلاح‌طلبی زده بودند؛ و خلاصه سال‌ها امیدِ به میان‌آمدن رئیس جمهور مردمی در ذیل نظام اسلامی به عقب افتاد. و امروزه باز خطر به حاشیه رفت «عدالت»، این شعار اصیل انقلاب اسلامی که متأسفانه سال‌های اخیر از آن به شدّت عدول شده ‌است، از طریق شعار عدالت‌طلبی فرقه‌ای آقای احمدی‌نژاد باز به همان سرنوشتی دچار شود که آرزوی حضور دولت مردمی بدان دچار شد و باز ما نسبت به شعار «عدالت طلبیِ» مناسب روح انقلاب عقب بیفتیم، در حدی که اگر از این به بعد هرکس بر عدالتِ نهفته در متن انقلاب اسلامی تأکید کند، منسوب به آن جریان ‌گردد.

7- وقتی آقای احمدی نژاد با دفاع از رفیق خود بخواهد ضعف‌های عدم عدالتِ نظام قضایی را به میان آورد، بر فرض وجود چنین ضعف‌هایی، حال رهبر معظّم انقلاب«حفظه‌اللّه» چگونه می‌توانند در چنین فضایی اقدام کنند و این شبهه پیش نیاید که رهبری انقلاب تحت تأثیر یک جریان خاص هستند؟ درحالی‌که اگر به روشی حکیمانه و بدون غوغا سالاری مسائل را با رهبر انقلاب در میان گذاشته بودند، درمان مشکل بسیار متفاوت می‌شد. تصور کنید اگر مقام معظّم رهبری بخواهند با ضعف موجود در برخی از قضات که خود ایشان نیز بدان اذعان دارند، برخورد کنند، آیا در فضایِ به‌میان‌آمده توسط آقای احمدی نژاد، موجب یأس نیروهای صادق و درست‌کار و عدالت‌گرای نظام قضایی ما و اصالت‌دادن به حرکات غیر حکیمانه‌ی امثال آقای احمدی‌نژاد نمی‌گردد؟ آیا این نوع حرکات فرصت را برای ورود رهبری در این موضوعات از بین نمی‌برد؟

8- همه‌ی ما می‌دانیم که جنبش عدالت طلبی دانشجویی سال‌ها است صادقانه و حکیمانه و با تمام سوز و گداز، پرچم «عدالت‌طلبی» را بر دوش گرفته و هزینه‌های آن را نیز مظلومانه پذیرفته‌است ولی در جریانی که آقای احمدی‌نژاد به پا کرده‌اند کوچک‌ترین همراهی نمی‌کند و نخواهد کرد زیرا بیش از آن‌که در این صحنه، عدالت طلبیِ مورد نظر انقلاب اسلامی در میان باشد، منافع سیاسی و گروهی در میان است و عدالت‌طلبی، بهانه شده ‌است آن هم بهانه‌ای که کلیّت نظام مقدس انقلاب اسلامی را با پناه بردن به سفارت انگلستان خبیث زیر سوال برده ‌است.

9- البته این موضوع که می‌فرمایید، وجوه متکثری دارد. همین اندازه خواستم عرایض بنده تذکری باشد که از این زاویه هم به موضوع فکر شود و إن‌شاءاللّه به جای گرفتارشدن در دسته‌بندی‌های سیاسی با چنین پدیده‌هایی، متفکرانه برخورد شود و از تفکر نسبت به منافع ملی غفلت نگردد و نظام اسلامی طوری دیده نشود که دیگر امید بشریت و چشم مستضعفان جهان از آن منصرف شود و از این کانون معنویت و حکمت روی بگردانند. آری! بنا به گفته‌ی رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» در ابتدای سال 97 در حرم رضوی «عدّه‌ای بی‌انصافی می‌کنند؛ از آزادی موجود استفاده می‌کنند و به دروغ می‌گویند آزادی وجود ندارد؛ رادیوهای بیگانه و تبلیغات بیگانه هم سخن آنها را بازتاب می دهند.» در حالی‌که بنا به فرمایش ایشان:‌ آزادی یعنی «برخلاف قانون عمل‌کردن» وجود ندارد؛ آزادی یعنی «برخلاف دین و شریعت عمل‌کردن» وجود ندارد که بخواهند به اسم آزادی، متقاضیِ نفیِ شورای نگهبان باشند؛ شورای نگهبانی که حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» آن را ستون خیمه‌ی اسلامیتِ نظام می‌دانستند و رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیر خود در مورد آن می‌فرمایند: «و مسئله‌ی دین و تحقّق شریعت به برکت وجود شورای نگهبان است؛ که همه‌ی قدرت‌های مستکبر هم با شورای نگهبان مخالف‌اند، به‌خاطر این‌که تأمین‌کننده‌ی انطباق قوانین و عملکردها با شرع مقدّس است؛»

حال بنده از جناب‌عالی سؤال می‌کنم مقام معظّم رهبری «حفظه‌اللّه» از چه افقی امروز و فردای انقلاب را می‌نگرند و از چه ساحتی نظر به اصالت‌های انقلاب دارند که می‌فرمایند: «بنده در مقابل عرض می‌کنم همه‌ی این مشکلات، به توفیق الهی و به هدایت الهی، به دست جوان‌های ما قابل حل است. دشمن از بالندگی نسل جوان ما به شدّت نگران و عصبانی است.» و بر چه مبنایی و چرا با تمام جدّیت می‌فرمایند: «من به شما عرض بکنم جوان‌های عزیز ما این کشور را خواهند ساخت، بهتر از آن چیزی که در ذهن نسل قبلی - که نسل ما است - وجود داشته است؛ ان‌شاء‌اللّه بهتر خواهند ساخت و خواهند توانست پرچم استقلال و عظمت و شرافت این کشور را از آنچه تا امروز بوده است، بلندتر کنند.»  موفق باشید

21714
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت: شما در برنامه گره در تلویزیون فرمودید: ما باید علوم انسانی مان را بر اساس نظر به اسماء الهیه تدوین کنیم. چرا به علوم دیگر مثل فیزیک و ریاضی و رشته های فنی مثل هنر اشاره نمی فرمایید؟تکلیف علوم دیگر به غیر از علوم انسانی چه می باشد؟ شما خودتان را ادامه راه شهید آوینی می دانید آیا هنر ابزار است یا نه هدف می باشد؟ خیلی دلم می خواست شما بیشتر از اینها در مورد هنر حرف بزنید. ممنون خواهشا همین جا جواب بدید ایمیل خرابه. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علوم انسانی در فرهنگ ما معنای خاص خود را دارد و با آن‌چه غرب در علوم انسانی مد نظر دارد متفاوت است. ما از علوم انسانی انتظار افق گشایی داریم و غرب از علوم انسانی انتظار کنترل بحران‌هایی را دارد که مدرنیته ایجاد کرده‌است لذا ما نظر به اسماء الهی و تجلّیات آن را برای خود، علوم انسانی می‌دانیم و از این جهت هنر مقدس به عنوان مظهر حقایق عالم راه‌گشاست ولی موضوعاتی مثل ریاضی و فیزیک در این‌جا جایی ندارد. به نظرم اگر بحث «عقل تکنیکی» را که بر روی سایت هست دنبال بفرمایید بد نباشد. موفق باشید

نمایش چاپی