بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1302
متن پرسش
باسمه تعالی.سلام علیکم.آیا شما سیر مطالعاتی خاصی را در زمینه «معرفت النفس» پیشنهاد می کنید؟ یا اینکه این موضوع نیاز به سیر خاصی ندارد و عمده توجه به حضور نفس ناطقه و جایگاه آن در عالم تکوین است؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام برای فهم حضور نفس ناطقه و جایگاه آن در عالم تکوین، روش صدرایی روش موفقی است. موفق باشید
1301
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما استا د عزیز با خواندن جزوه سلوک در ذیل ادیشه امام(ره) یک سوال برایم پیش امد واینکه شما در جزوه فرموده اید با این برداشت که همه مطالعات وفلسفه وعرفان و...زیر اندیشه امام بروند این را برای من روشن کنید که این به چه صورت میشود که مثلا ما کتب باقی علما را بخوانیم وانها را ذیل این تفکر ببریم وبا این فکر انها را پرورش دهیم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» دارای یک جهت‌گیری کلی هستند که در آموختن معارف دینی باید از آن جهت‌گیری کلی غفلت نشود. ایشان در فقه و عرفان و فلسفه و سیاست یک چیز را دنبال می‌کنند و آن «قیامِ لِلّه» است و این‌که تمام تلاش‌ها باید در راستای رجوع به حق باشد و لذا ابتدا باید از ماهیات و اعتباریات عبور کرد و برای چنین عبوری از همه‌ی اندیشمندان می‌توان استفاده کرد. شناختن اعتباریات زمانه بسیار مهم است. موفق باشید
1300
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی آقای طاهرزاده چرا علیرغم اقرار شیطان بر ناتوانی در اغوای مخلصین شیطان سراغ حضرت ابراهیم می‌رود که حضرت به او سنگ می زنند ولی بنابر استدلال جنابعالی چون حضرت یوسف جزو مخلصین هستند شیطان حتی برای بردن یاد خدا از ضمیر حضرت هم نمی تواند به حضرت یوسف نزدیک شود؟
متن پاسخ
به همان دلیل که حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» از مخلَصین هستند و شیطان نمی‌تواند کوچک‌ترین تأثیری بر آن حضرت داشته باشد حضرت شیطان را می شناسند و رمی می‌کنند حاکی از آن‌که مانع تأثیر او می‌شوند. همان چیزی که برای حضرت یوسف«علیه‌السلام» پیش آمد و حضرت عرض کردند «معاذ الله» و به خدا پناه بردند و از تذثیر شیطان مصون ماندند. موفق باشید
1299
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز،بنده در حال مطالعه سیر پیشنهادی مطالعاتی آثار شما هستم و حالا به جزوه ی (چه نیاز به نبی) رسیده ام ،شما در جزوه ی مذکور فرموده اید که نباید به فرداها فکر کرد و آن را باید به خدا سپرد و روزی هر انسانی را خدا تعیین کرده است،البته بنده نیز این مساله را قبول دارم و از جهت رفع شبهه سوال می کنم،اول این که بالاخره ما باید برای آینده نزدیک یا دور تلاش کنیم،یعنی به فکر آن باشیم و در راه آن تلاش کنیم یا نه؟دوم این در این آشفته بازار بیکاری و پارتی بازی های که در دور و اطراف و در سطح جامعه می بینیم ممکن است یک انسان مومن سخت کار پیدا کند و در جاهایی حقش را بخورند،نظر شما در این رابطه چیست؟ و سوال سوم لطفا در مورد وحدت وجود کمی توضیح دهید. در پناه حق
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام 1- از یک طرف انسان باید روح خود را مشغول فردایی که نیامده و دیروزی که گذشت نکند و حضور قلب خود را در مقابل خدا از دست ندهد و از طرف دیگر هم باید مطابق وظیفه‌ی دینی برنامه‌ریزی کند و این دو نکته را حضرت امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» این طور می‌فرمایند: « کُنْ لِدُنْیاکَ کَأَنَّکَ تَعیشُ ابَداً وَ کُنْ لِاخِرَتِکَ کَأَنَّکَ تَموتُ غَداً» برای دنیای خود طوری برنامه‌ریزی کن که گویا تا ابد زنده‌ای و برای آخرت خود طوری باش که گویا فردا می‌میری 2- ما رزقی داریم که اگر به وظیفه‌ی خود عمل کنیم و بدون تکبر و با تواضع آماده‌ی کار باشیم به ما می‌رسد، آن‌هایی که پارتی‌بازی می‌کنند دردسر و ناکامی به همدیگر هدیه می‌کنند 3- بحث وحدت وجود طلب شما باشد چون از مباحثی نیست که در قسمت سؤال و جواب بگنجد. إن‌شاءالله بعداً که بحث برهان صدیقین را مطالعه کردید برایتان روشن می‌شود. موفق باشید
1297
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم نذر می کنم که اگر زود عصبانی نشوم و غیبت نکنم خلاصه گناه نکنم 1000 صلوات برای سلامتی امام زمان( عج) و شادی روح پیامبر(ص) بفرستم و این روند را هروز برای امام زمان و یکی از اهل بیت(ع) انجام می دهم. 2-3 روز اول نتایج خیلی خوبی داشتم روز 4 قلدری و بی احترامی همکارم را نتوانستم تحمل کنم کارمان به مشاجره کشید وقتی خانه رفتم اصلا نمی توانستم عذر موجهی برای همکارم داشته باشم ولی تنها کاری که انجام دادم تا موضوع را فراموش کنم ودچار کینه نشوم این بود که برای او چند آیه قران بخوانم و به او هدیه کنم روز بعدش، هر دو ازهم عذر خواهی کردیم و موضوع تمام شد اما همان حس که به من می گفت نذر بکن حالا می گفت تو داشتی دچار عجب می شدی اینهم نتیجه اش! استاد عزیزم مانده ام چه کار کنم به خودم می گویم نکند کاری که دارم انجام می دهم اشتباه و وسوسه شیطان باشد تا با اشتباهاتی که در طول روز انجام می دهم دچار دلسردی شوم و بگویم نه توسل چیه؟ وقتی اهل بیت کمک نمی کنند من چرا باید به کمکشان امیدوار باشم؟ به همین دلیل من چه نذرم ادا شود چه نشود هزار صلواتی که نذر کردم را می فرستم و به خودم می گویم اگر کمک آنها برای تو مهم است باید خودت هم در حالت مراقبه باشی تا بتوانی نفست را کنترل کنی به هرتقدیر این تنشها باعث شده که راه درست را نشناسم و خیلی شک داشته باشم؟ نظر شما چیست ؟ آیا این وسوسه شیطان است یا وجدان من است که به من تلنگر می زند؟ یا .... ؟اصلا چرا من باید هر دفعه دچار یک مشکل اخلاقی بشوم درحالیکه قبلا این اشکالات را در خودم نمی دیدم؟ باورتان نمی شود هر بار که احساس می کنم خصلت بدی دارم یا خحصلت بدی پیدا کردم برای از بین بردنش چقدر دچار زحمت می شوم و چقدر عذاب می کشم تا آن خصلت را از بین ببرم یا کمرنگش کنم؟ من چه کار کنم؟ 2-خدمت به مومنین در چه زمینه هایی باید انجام شود؟ و برای بدست آوردن چنین توفیقاتی از کجا بایدشروع کرد؟ 3- مقام محمود چه مقامی است؟ 4- چگونه می توانیم اعمال خوب خود را حفظ کنیم؟ 5- چرا در قرآن صحبت از زکات و انفاق شده اما اسمی از خمس و مالیات نیامده است آیا دادن مالیات جز واجبات است؟ 6- روح مجرد است خوردن و آشامیدن و .... برای روح بی معنی است اما چرا در قرآن و روایات صحبت از طعام و میوه در عالم برزخ و قیامت می شود؟ 7- آیا قیامت که رخ می دهد کل دنیا( شامل زمین و آسمان ) را شامل می شود یا نه مربوط به این کره خاکی است با ماه و خورشید و ستارگان این زمین ؟ این سوال وقتی برای من پیش آمد که دکتر میر باقری در برنامه استوا فرمودن صحنه های قیامت مربوط به همین زمین و تمام مخلوقاتش است نه برای کرات دیگر.متاسفانه اصلا نتوانستم این موضوع را برای خود حلاجی کنم؟ چگونه می توان تمام ساعات و لحظات زندگی را به عبادت گذراند؟ یک خانم که در منزل همسرش کار می کند چطور می تواند کارهای خانه را به عبادت تبدیل کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام 1- اصل اول آن‌که انسان باید برای خود حسابی باز نکند تا انتظار داشته باشد بقیه روی او حساب کنند. ما وظیفه‌ای داریم که باید مطابق آن عمل کنیم و بقیه نیز وظیفه‌ای دارند که باید به آن عمل نمایند. اگر از آن وظیفه عدول کردند به آن‌ها تذکر می‌دهیم و اگر بی‌محلی کردند ما وظیفه‌ی خود را انجام داده‌ایم. مشکل از این‌جا پیش می‌آید که فکر می‌کنیم وقتی ما به افراد تذکر دادیم آن‌ها باید تماماً آنچه ما گفته‌ایم را عمل کنند، این است آن حسابی که ما برای خود باز کرده‌ایم و انتظار داریم بقیه نیز آن حساب را برای ما باز کنند. یعنی یک «هستی» برای خود قائلیم و سعی داریم آن را نگه داریم و لذا اگر هم از عمل بد خود پشیمان می‌شویم چون آن هست را رها نکرده‌ایم دوباره آن عمل بد و آن عصبانیت به نحوی دیگر سراغ ما می‌آید. گفت: «آن‌که بشکستی و بستی توبه نیست.... ای برادر تا تو هستی توبه نیست× توبه نَبْوَد جز شکست خویشتن.... توبه خواهی نشکند! خود را شکن». پس مشکل توسل به ائمه«علیهم‌السلام» نیست اگر آن توسلات نبود شیطان آنچنان سوار می‌شد که هیچ امیدی برای نجات نمی‌ماند. 2- بیشترین خدمت در روش انبیاء به چشم می‌خورد که جهت‌گیری انسان‌ها را درست می‌کردند. در راستای تصحیح جهت‌گیری درست، خدمت به معاش انسان‌ها هم اجر دارد 3- مقامی که انسان آنچنان از رذائل اخلاقی پاک شود و از فضائل اخلاقی برخوردار گردد که مورد پسند پروردگارش قرار گیرد، مقام محمود است و این همان نزدیکی به خُلق محمدی است و خداوند به رسول خود می‌فرماید با شب‌زنده‌داری و نماز شب خود را در این مقام مستقر بگردان 4- با تقوا و رعایت حرام و حلال الهی و نداشتن آرزوهای بلند دنیایی و کم‌حرفی 5- در آیه‌ی 45 سوره‌ی انفال موضوع خمس و اختصاص آن به اهل بیت«علیهم‌السلام» را مطرح فرموده، جهت بررسی بیشتر می‌توانید به تفسیر این آیه رجوع فرمایید. مالیات چیزی غیر از خمس و زکات است و از آن جهت که مردم وظایفی نسبت به همدیگر دارند و باید رعایت حقوق همدیگر را بکنند باید مالیات داده شود 6- طعام و میوه در عالم قیامت صورت اعمال و عقاید الهی انسان‌ها است که جان را تغذیه می‌کند 7- طبق حرکت جوهری تمام عالم ماده که شامل همه‌ی دنیا است قیامت می‌شود 8- عمده نیّت پاک است و جهت‌دادن امور به سوی حضرت الله. یعنی هرکاری را در راستای نظر به حق و رضایت او انجام دهد. موفق باشید
1296
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام استاد عزیز،برای افزایش تمرکز واراده باید چه کنم.الان در حال حاضر قادر نیستم کتاب های شما را مطالعه کنم خواهشمندم جواب من را همین جا بدهید؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام اولاً: از کتاب‌های آسان‌تر که بزرگان دین نوشته‌اند شروع کنید مثل کتاب داستان راستان شهید مطهری«رحمه‌الله‌علیه» یا کتاب‌های جاذبه و دافعه و حماسه‌ی حسینی ایشان. ثانیاً: اگر بتوانید کتاب «ده نکته در معرفت نفس» را با سی‌دی تصویری آن کار کنید إن‌شاءالله نتیجه می‌گیرید. موفق باشید
1295
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام اگر ما در یک مکان مذهبی مشاهده بکنیم که یک سری افراد حال چه خانم و آقایان بحث حیا و حجاب را رعایت نمی کنند ،وظیفه ما چیست ؟آیا ما باید امر به معروف کنیم یا اینکه دخالت نکنیم بالاخص اگر ما به گلزار شهدا برویم و یک خانم بد حجاب در آن مکان باشد ما باید تذکر بدهیم یا نه چون خود شهدا آنها را دعوت کردند بالاخره آن ها را به راه مستقیم هدایت می کند
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام اگر شرایط امر به معروف و نهی از منکر هست نباید کوتاهی کنید، از خداوند توفیق ان کار را بخواهید. موفق باشید
1294
متن پرسش
من طلبه ای هستم که به سال دوم میروم.راستش نمیدانم باید چه طور از وقتهای آزادم استفاده کنم.حداقل این سوالات خیلی اذیتم میکند. 1-چه قدر باید در حوزه ادبیات خواند؟ 2-کنار قرآن چه تفسیری باید خواند؟تفسیر نمونه من را ارضا نمی کند.تفسیر المیزان را هم اساتید میگویند زود است .بدون استاد متن عربی آن را هم خوب نمی فهمم .نظر شما چیست؟ چه طوری باید به لغت مراجعه کرد مثلا خواندن التحقیق؟ 3-وقت آزاد طلبه باید چه طوری پر شود ؟کتابهای شهید مطهری در اول راه کنار کتابهای تخصصی یا بعد از تخصص خواندن کتابهای ایشان یا آثار متفکرین دیگر یا ... . 4-شما چه قدر با کار فرهنگی انجام دادن طلبه در اول راه موافقید؟اینکه میگویند فهم روایات مبتنی بر حضور در جامعه است موافقید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام 1- یک طلبه باید کاملاً ادبیات را مسلط باشد و به موارد نادر هم در ادبیات باید توجه داشته باشد. 2- به نظرم باید المیزان را بخوانید ولی عجله نکنید فعلاً موضوعات معرفت‌ نفسی را دنبال کنید تا ادبیاتتان در حدّی بشود که متن عربی المیزان را مطالعه کنید 3- مطالعه‌ی کتاب‌های شهید مطهری«رحمة‌الله‌علیه» در ابتدای کار طلبگی از بهترین کتاب‌ها جهت وقت آزاد طلبه است 4- طلبه باید طوری با متون درسی برخورد کند که تمام فکر و ذکرش را به آن‌ها بسپارد و در حدّی باید به حواشی و یا کار فرهنگی بپردازد که ذهن او در درس و بحث متون درسی مشغول کار دیگری نباشد. موفق باشید
1293
متن پرسش
بنام خدا سلام وخدا قوت خدمت استاد گرامی قبلا هم سوال کرده بودم اما پاسخش را پبدا نتکردم از عزیزان دخواست میشه که سوالات را دسته بندی کنند بنده دانشجوی سال آخرعمران هستم وازمن ازشد هم نزدیک است علاقه زیادی به حوزه ی علوم انسانی دار م مخصوصا در باره انقلاب اسلامی و جامعه ی مهدوی وهم چنین چون نیاز وتکلیف کشور را در خود احساس میکنم در زمینه تولید علم دینی، مانده ام چکار کنم آیا در ارشد به یکی ازگرایشهای جامعه شناسی وعلوم سیاسی ودر کنار آن دروس حوزه بروم یا حوزه وفلسفه و... .هرچی فکر میکنم ئبه مزیتهها ومشکلات ومسیرپیشرو ، اما باز هم مانده ام . خانواده ام معمولی وشاید باحوزه مخالفت کنند. بنظر شما آیا برای تولید علم وپاسخ دادن به مشکبلات ریشه ای با توجه به علاقه وتکلیف چکار کنم جامعه شناسی بهتر یا علوم سیاسی و یا حوزه باتوجه به شرایط. خداوند متعال خیرتان دهد باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام همه‌ی مواردی که مطرح فرموده‌اید خوب است، به وضع روحی و شرایط بیرونی خودتان بستگی دارد. اگر مبنای شما آن باشد که در ذیل شخصیت امام«رضوان‌الله‌علیه» حرکت کنید و سعی بفرمایید با آموختن زبان عربی در حدّ ضرورت و فهم اندیشه‌ی عرفانی حضرت امام جلو بروید در هر کدام از رشته‌های مذکور که وارد شوید إن‌شاءالله موفق می‌شوید، در هرحال از تفکر فلسفی – جهت تولید علم دینی – غافل نباشید. موفق باشید
1291
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت شما استاد گرامی، استاد سوالی از محضر شما داشتم، استاد من به امام خمینی رحمت الله ارادت دارم و وقتی آثارشان را میخوان لذت میبرم. اما آنچه سوال برانگیز است این که چطور امام با آن همه بزرگی که در آثارشان دیده می شود چطور در سال 67 در زندانهای ایران اعدامهای گسترده صورت گرفت. آیا هیچ راهی برای ارشاد اعدام شدگان وجود نداشته؟اصلا این اعدامها صحت دارد یاندارد؟ بهرحال اگر این اتفاق رخ داده باشد امام هم اطلاع داشته و موافق بوده اند. چگونه انسانی که آنقدر والا و عارف بوده اند به این مسئله راضی شده اند؟ دیگر اینکه در خصوص تجاوزاتی که به زنان مخالف حکومت در زندانها می شده است؛ چه توضیحی وجود دارد؟ببینید من واقفم که لازمه یک حاکم اسلامی جاذبه و دافع در موقع لزوم است اما گاهی در نظام اسلامی این دافعه به طور شدید مشاهده می شود و بنظر میرسد میشده با رافت بیشتری هم برخورد شود اما نشده. گاهی در برخورد با مخالفان دیده می شود خشونتهای بیش از حد شکنجه ها و تجاوزات و ... آیا در دوره امام علی هم همینطور بوده و حضرت هرکه را که با ایشان مخالف بود قلع و قمع میکرد؟ گاهی احساس میکنم اگر برخوردها در برخی موارد با رافت اسلامی بیشتری بود خیلی از مخالفین جهم جذب می شدند.سوال دومم در خصوص نحوه برخورد امام ره با آم مسئله مربوط به اوشین و الگوشدن و .. است، برخورد امام ره با آن مسئله قدری عجولانه و غیرمنطقی به نظر می رسد و آدم حس میکند ایشان اولین چیزی که بذهنشان رسیده است را به عنوان حکم صادر کرده اند. استاد گرامی لطفا در صورت امکان توضیحات کاملی بفرمائید چون دلم نمیخواهد چهره امام در ذهنم مخدوش بماند. راستش الان همه اینها را میگذارم به پای اینکه لابد من اطلاعات کاملی ندارم. اما نتیجه گیری کلی در ذهنم بستگی به پاسخ شما دارد. چون من حرفهای شما را قبول دارم. موید باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام 1- در مورد اعدام طرفداران مجاهدین خلق در زندان‌ها به طور بسیار مختصر عرض کنم که مربوط به بعد از عملیات مرصاد بود که منافقان به پشتیبانی صدام بنا بود کشور ایران را به زعم خود فتح کنند و جهت این امر به هیچ‌کس رحم نکنند. پس از آن‌که عملیات آن‌ها به لطف الهی با شکست روبه‌رو شد از اسناد به‌دست آمده معلوم شد طرفداران تشکیلاتی آن‌ها در زندان‌ها بنا بوده از عناصر اصلی جهت آن کشتار باشند و از قبل آمادگی خود را اعلام کرده‌اند. در این راستا محارب محسوب می‌شوند و حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» دستور داده بودند چنانچه هنوز بر مواضع خود نسبت به طرفداری از مجاهدین خلق پابرجا هستند حکم محارب را برای آن‌ها جاری کنند و این دستور قرآن است که به پیامبر خدا«صلی‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرماید حتی در مبارزه با این‌گونه افراد به اسیرشدن آن هم اکتفا نکنید بلکه در آیه‌ی 4 سوره‌ی محمد«صلی‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرماید: «فَإِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ...» چون با کافران محارب روبه‌رو شدند گردن‌های آن‌ها را بزنند تا آن‌که بسیاری از آن‌ها کشته شوند. این حکم خدا است در مورد محارب و حضرت امام به عنوان یک فقیه عالم به احکام دین حکم خدا را اجراء کردند زیرا این‌جا جای رأفت اسلامی نیست چون مجاهدین خلق با نیت براندازی نظام اسلامی دست به اقدام زدند و به حرکات سیاسی اکتفا نکردند بلکه اقدام نظامی نمودند. 2- در مورد تجاوزاتی که شایع است مطمئن باشید روح نظام اسلامی چنین نیست و اگر هم تجاوزی صورت گرفته یا مأموری سر خود انجام داده و یا نفوذی‌هایی در بین مأموران بوده‌اند که خواسته‌اند نظام اسلامی را لکه‌دار کنند زیرا سیاست کلی نظام اسلامی چنین نیست. 3- در مورد جریان اوشین و پخش نظر آن خانم توسط رادیو حکم فقهی قضیه همان بود که آقا فرمودند می‌ماند که اگر واقعاً برنامه زنده بوده آن خبرنگار عامل حساب نمی‌شود بلکه مشاور به‌حساب می‌آید که حکم خود را دارد زیرا هرکس به همان اندازه که در ایجاد زمینه جهت توهین به ذوات مقدسه‌ی خانواده‌ی عصمت و طهارت نقش داشته باشد مقصر است. به این فکر کنید که حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» چگونه جهت تاریخ ما را از نظر به حاکمیت خانواده‌ی سلطنتی به سوی حاکمیت ولیّ فقیه تغییر دادند و چگونه خداوند قلب مبارک حضرت روح‌الله«رضوان‌الله‌علیه» را محل انوار خود قرار داد. موفق باشید
1289
متن پرسش
باعرض سلام و خسته نباشید حضور استاد گرامی بعرض میرساند که در متن فوق برای کسانی که بدنبال مشکل تراشی هستند تناقضی بچشم میخورد،علاوه بر اینکه سوال بنده نیز هست ولی در حال حاضر به حسب وظیفه عرض مینمایم.در رابطه با جریان انحرافی اینطور برداشت میشود که در اولین پاسخ ،این جریان ساختگی (بدست هاشمی رفسنجانی و...) شایعه تشخیص داده شده و از طرفی در پاسخ کد 1220 آمده که:"علیک السلام: همان‌طور که ملاحظه فرموده‌اید حضرت آیت‌الله مصباح«حفظه‌الله» متذکر گروه انحرافی شده‌اند و نباید از آن غفلت کرد." بنده ضمن جستجوی سایتها متوجه شدم که از این مطلب با عنوان "اعتراف استاد طاهرزاده به وجود جریان انحرافی " استفاده شده.علاوه براینکه فهم علت تناقض ظاهری نیزبرای بنده مثمر ثمر است . در پناه حق
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام بنده از آن جهت که آقای مشایی موضوع مکتب ایران را مطرح کردند، قبول دارم که این فکر انحرافی است که در جواب سؤال مربوطه هم دلیل خود را آوردم ولی از آن جهت که جریان‌های سیاسی به بهانه‌ی گروه انحرافی صحنه‌ی کشور را شلوغ می‌کنند تا خطاکارها گم شوند و یک گروه انحرافی می‌سازند تا همه‌ی عیب‌ها را به گردن آن بیندازند و کسی متوجه عیب آن‌ها نشود، جریان انحرافی را ساختگی می‌دانم. موفق باشید
1288
متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی با توجه به معنی که در مورد نقد حال فرمودید وقتی مولوی در اول داستان شاه و کنیزک می فرماید این داستان در حقیقت نقد حال ماست ایا منظور این است که این داستان ما را به مقام نقد حال می برد یا می خواهد بگوید وصف آن مقام است ؟ در مجموع بفرمایید منظور ایشان چیست؟با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام به نظرم می‌خواهد وصف مقام مذکور را بکند و غم غربت خود را شرح دهد. موفق باشید
1287
متن پرسش
سلام وخدا قوت .مسجدی را میشناسم که از طرفداران آقای منتظری هستند آیا در این مسجد میشود به امام جماعتشان که متعاقبا از همفکران ایشان اند میشود اقتدا کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام اگر امام جماعت به واقع مانند آقای منتظری با نظام اسلامی و رهبری نظام سر ستیز دارند و دشمنان نظام را تأیید می‌کنند، از عدالت خارج است. ولی اگر ایشان را با عنوان یک فقیه قبول دارند موضوع فرق می کند .موفق باشید
1286
متن پرسش
با سلام. استاد سوالی از محضرتان داشتم: در سوره صافات وقتی صحبت ازپیامبران می شود بعد به ایشان سلام داده می شود، در بخشی ازآن نیز صحبت از الیاس پیامبر شده و بلافاصله بعد می گوید سلام علی الیاسین. چرا ما در تفاسیر این را آل یس و در واقع آل پیامبر معرفی می کنیم در حالی که روال آیات این را نشان نمی دهد. چون در واقع در آیات قبل حرف از حضرت الیاس بود و شاید الیاسین متعلقین به راه حضرت الیاس را منظور باشد. ممنون می شوم توضیح دهید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام ‌ امام رضا در جلسه ای که ما مون با علماء اهل سنت ترتیب داده بود، می‌فرمایند: معاندان چون این آیه نازل شد که می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً»،سؤال کردند یا رسول الله ما سلام بر تو را دانستیم ولی چگونه صلوات بر تو فرستیم؟ فرمود بگوئید «خدایا رحمت فرست بر محمد و آل محمد چنانچه رحمت فرستادی بر ابراهیم و آل ابراهیم به راستی تو حمید و مجیدی». سپس حضرت پرسیدند آیا ای گروه مردم! میان شما در این اختلافی است؟ گفتند نه. مأمون گفت در آن خلافی نیست و مورد اجماع است. آیا نزد تو در باره «آل» چیزی واضح‏تر از این در قرآن هست ای أبو الحسن؟ حضرت فرمودند آری. سپس حضرت پرسیدند؛ به من خبر دهید از قول خدای که می‌فرماید: «یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ عَلی‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» مقصود از«یس» کیست؟ علماء گفتند مقصود از آن محمد است و کسی در آن شک ندارد. امام رضا فرمودند پس خدا به محمد و آل محمد فضلی داده که احدی به کنه آن نرسد و این برای آن است که خدا بر کسی سلام نداده جز به پیغمبران و فرموده است «سلام بر نوح در عالمیان» و فرمود «سلام بر ابراهیم» و «سلام بر موسی و هرون». و نفرموده «سلام بر آل نوح» و «سلام بر آل موسی» و «بر آل ابراهیم»، ولی فرمود «سلام بر آل یاسین» یعنی آل محمد - پس معلوم است که برای آل محمد فضیلتی در نظر گرفته که برای آل هیچ پیامبری در نظر نگرفته - مأمون گفت دانستم که در معدن نبوت شرح و بیان آن موجود است.( «أمالی الصدوق»، المجلس التاسع و السبعون‏، ص530.) در روایت فوق حضرت امام رضا علاوه بر استناد به روایت مربوطه در رابطه با این‌که صلوات بر پیامبر باید همراه با صلوات بر آل او باشد، به آیه قرآن استناد می‌کنند که در کنار «یس» یعنی محمد، آل او را آورده و بر هر دو سلام فرستاده، زیرا بین آن‌ها، دوگانگی نیست. موفق باشید
1285
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد میشود این قسمت از مقدمه کتاب هدف حیات را برایم توضیح تفصیلی بدهید {......سرمایه فکری تدوین شده توسط دانشمندان بز رگ اسلامی زمینه تدبردر قران وروایات را به خوبی فراهم میکند .........واکنون تاریخ مسئولیت بزرگی را بر عهده ما کذاشته.......}با توجه به مقدمه شماره 4 این برداشت میشود که فلسفه وحکمت چیزی برای جدید شدن ندارد اگر این چنین است الان ماچه وظیفه ای داریم که در اینده آیت الله جوادی یا علامه طباطائی زمان خود شویم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام علمای بزرگ همیشه راه را نشان می‌دهند و در هر صورت ما هستیم که باید با تعقل و تفکر چگونه رفتن را بیابیم و حرکت کنیم بنده معتقدم اگر در ذیل تفکر حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» جلو برویم به نتایجی از تفکر می‌رسیم که هنوز متولد نشده. در این مورد می‌توانید به جزوه‌ی «سلوک در ذیل اندیشه‌ی امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه»» رجوع فرمایید. موفق باشید
1282
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم روش برخورد با بیانات مقام معظم رهبری با سلام استاد گرامی چگونه با بیانات مقام معظم رهبری برخورد کنیم که دچار انحراف نشویم و دچار برخورد گزینشی ( به طور ناخواسته ) نشویم؟ آیا می توان به صورت کار با الفاظ به بیانات معظم له پرداخت همان گونه که در تفسیر قرآن با الفاظ آن سر و کار داریم؟ متشکرم التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام وقتی پذیرفتیم ایشان یک انسان حکیم و با تقوا هستند با حساسیت خاصی به سخنان ایشان دقت می‌کنیم و آن‌ها را دنبال می‌نماییم و در نتیجه پس از مدتی روح کلام ایشان را درک می‌نمائیم و محکمات و متشابهات سخن ایشان را تشخیص می‌دهیم با این تأکید که متشابهات سخنان حکیمان همواره باید با محکمات شان تبیین شود وگرنه گرفتار برخورد سلیقه‌ای می‌شویم. موفق باشید
1281
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم ورحمت الله وبرکاته میدانیم که تربیت قلب یعنی تنظیم حب(روی آوردن) و بغض (روی برگرداندن) آن با عقل ،و همچنین حدیثی از حضرت علی مو جود است که می فرماید روزه ی قلب همان خودداری از فکربه گناه است که از روزه ی بدن از طعام برتر است(=>که هم چنین از این حدیث نیز نتیجه می شود که فکرکردن به یک کار باعث ایجاد محبت یا بغض نسبت به آن کار می شود) و حدیثی نبوی نیزموجود است که می فرماید: اگر قلبت به کاری روی آورد فقط زمانی آنرا انجام بده که موردتاییدعقلت باشد،حال با وحدت بخشیدن به مطالب فوق یک قاعده برای تربیت قلب بطور کلی می توان بدست آورد: =>برای روی آوردن یا برگرداندن قلب نسبت به یک کار یا یک چیز کافی است در مورد آن شناخت پیدا کرد و سپس اندیشید،و بر عکس اگر قلب نسبت به کاری یا چیری روی آوردیا برگرداند زمانی آن کار را باید انجام دادیا نداد که مورد تایید عقل باشد*) مثلا: زمانیکه که بایدبرای امتحان فیزیک بخوانیم ولی انگیز ه ی آن را نداریم کافی است در مورد مطالعه ی فیزیک بیاندیشیم(خوبی ها و زیبائی های آنرا بر شماریم) این کار به ما انگیزه ی لازم برای مطالعه را می دهد. حال سوال من اینجاست که: 1)آیا قائده ی فوق از منظر شما درست و کامل است یعنی ایراد و نقصی ندارد و قابل اعتماد است؟ (یا چیزی برای افزودن نیاز ندارد؟) 2)حالات قلب (حب و بغض) دست کیست ، آیا به قول روانشناس یهودی "فروید" نا خود آگاهانه اند یا که خود آگاهانه اند مثلا: وقتی در خیابان راه می رویم و یک ماشین بنز گران قیمت می بینیم یک محبتی نسبت به آن پیدا می کنیم این محبت نا خود آگاهانه در قلب ما ایجاد می شود یعنی ما عامل این محبت نیستیم(درضمن شنیده ام که کنترل کننده ی حالات قلب خداست) یا که عامل این محبت خود ماییم؟ 2) در آموزه های دینی ما بسیار نسبت به حب دنیا هشدار داده میشود، حال من سوالم اینجاست که این حب دنیا یعنی چه ؟ مثلا ایا به معنای این است که ما فرزند و همسر خود رادوست ندا شته باشیم خانه و ماشین خود را دوست ندا شته باشیم یا که نه به گونه ی دیگر باید آنها رادوست داشت (و همچنین اینکه بعضا می گویند باید آنهارا به خاطر خدا دوست داشت یعنی چه) 3) نقطه مقابل سوال بالا حب الله است که بسیار به آن سفارش می کنند، این محبت به خدا دقیقا چیست وچگونه ایجاد میشود ؟ آیا مراد این است که مثلا: همانگونه که نسبت به مادر خود محبت داریم نسبت به خدا هم به همان صورت محبت ورزیم یا که نه ، اهل البیت را دوست داشته باشیم تا خود به خود خدا هم دوست داشته شود یا که علاقه به پیروی از دستورات خدا همان محبت به خداست 4) گویندکه قلب مومن عرش خداست اولا این جمله به چه معناست ثانیا چه ربطی به حب الله دارد(مثلا آیا کسی که خدا را دوست داشته باشد فلبش را عرش خدا کرده است یا معنی دیگر دارد ) با عرض پوزش جهت زیاده گویی و زیاده پرسی، اجرکم عندالله
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام 1- رویهمرفته قاعده‌ی خوب و قابل اعتمادی است 2- میل به خوبی‌ها مربوط به فطرت است ولی تشخیص مصداق آن در دست ما است که با امیال نفس امّاره آن را قاطی نکنیم. ما زیبایی را دوست داریم و این فطری است، ولی باید مواظب باشیم به صورت تجمل ظهور نکند و نفس امّاره ما را جذب کند 3- حبّ دنیا یعنی دنیا را اصل بگیریم و به جای نظر به حضرت حق دنیا مدّ نظر ما باشد و دوست‌داشتن همسر و فرزند به عنوان انسان‌هایی که طالب حق و حقیقت‌اند و مانع ارتباط ما با خدا نیستند هیچ اشکالی ندارد 4- حضرت حق کمال مطلق است، توجه فلب به کمال مطلق موجب تجلی انوار الهی بر قلب می‌شود و انسان را از تنگ‌نظری و تک‌بُعدی خارج می‌کند و به این معنی حبّ الله مطلوب باید باشد. و اهل‌البیت«علیهم‌السلام» از آن جهت که مظهر انوار الهی هستند و سیره‌ی آن‌ها ما را متذکر انوار الهی می‌کند مطلوب می‌باشند 5- قلب انسان محل تجلی انوار الهی است و خداوند از طریق قلب انسان‌ها آن‌ها را هدایت می‌کند و از این جهت قلب، عرش خدا است و لذا اگر قلب از موانع و حجاب‌ها پاک باشد با نور الهی تماس دارد و محبت الهی را در خود انسان می‌نماید. موفق باشید
1280
متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی به نظر شما راه استفاده کردن از مثنوی برای کسانیکه فلسفه و عرفان نخوانده اند چیست . از طرفی دوست داریم با این کتاب مانوس شویم از طرفی وقتی سراغ ان می رویم می بینیم دانستن عرفان نظری و فلسفه صدرا مورد نیاز است. و شرح علامه هم انجور که باید انسان را اقناع نمی کند چون مسائل عرفانی را شرح نداده اند و سایر شروح - البته تا جائی که بنده اطلاع دارم - مشکل را حل نمی کند. ای کاش امثال جنابعالی جلسه ای برای شرح این کتاب گرانقدر می گذاشتید تا انسان ازطریق این متون با معارف اشنا گردد .با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام باید مثنوی را با استاد راه‌رفته‌ای بخوانید، امیدوارم شرایط طرح درست مثنوی برای مردم ما فراهم شود. مقام معظم رهبری«حفظه‌الله‌تعالی» در جلسه‌ای که با شعرا داشتند فرمودند: مثنوی همان طور که مولوی می‌گوید: «هُوَ اُصولُ اصولِ اُصولِ الْدّین» است و فرمودند مرحوم مطهری هم با من هم عقیده بود. ( سال 1387) مولوی در دیباچه‌ی دفتر اول‏ می‌گوید: هذا کِتابُ الْمَثنَوى‏، وَ هُوَ اُصولُ اُصولِ اُصولِ الْدّین، فى کَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْیَقین. موفق باشید .
1279
متن پرسش
باسلام.بنده در حالی راقم این سطور هستم که هیچ گونه راه حل مادی برای رفع گرفتاری هایم وجود ندارد.آنچنان مورد نیش وکنایه ها قرار گرفته ام که زندگی برایم فوق العاده سخت شده است بدون این که هیچ گناهی مرتکب شده باشم و هیچ راهی هم برای رفع اتهام از خودم ندارم. هر گونه رفع اتهام قضیه را بدتر می کند. هر گامی برمی دارم با ناکامی مواجه می شوم. علی رغم اینکه چندین سال است در گیرم اما باز به روی خودم نمی آورم اما در خلوت خویش زار می گریم. خواهش می کنم راهی پیش پایم بگذارید که از این وضعیت نجات یابم. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام سؤال شما برایم مبهم است، باید لااقل مثالی بزنید تا بتوانم نظر خود را بدهم. موفق باشید
1278
متن پرسش
با سلام و آروزی توفیق. مواردی مانند لایه های قلب (صدر، شغاف و فواد)، قوه های نفسانی و نفوس (نفس اماره، لوامه، مزینه، مطمئنه و ...) با خیال، عقل و قلب مباحث شما چطور جمع می شود؟ علامه حسن زاده کتابی به نام شرح دفتر دل دارند که بسیار برای بنده ثقیل بود ولی خصوصا راجع به لایه های قلب مواردی را در آن نام برده بودند. برخی از اساتید هم مثلا می گویند خیال بخشی از لایه فواد قلب است که قوه وهمیه هم در همین لایه است که بنده با خواندن مباحث شما که خیال و قلب و عقل را کاملا جدا کرده اید و آنها را منفک از هم می بینید، سردرگم شده ام. اگر ممکن است راجع به لایه های قلب، نفوس و قوات و ارتباط بین آنها با خیال و عقل و قلب بنده را راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام هرکدام از این موارد تقسیم‌بندی مخصوص به خود را دارد، وقتی از نظر ارزشی بحث شود تقسیم نفس به امّاره و لواّمه و ... پیش می‌آید، ولی اگر بخواهیم مراتب شعور انسان را بحث کنیم بحث خیال و عقل و قلب مطرح است و وقتی بخواهیم لایه‌های قلب را بررسی کنیم موضوع صدر و شغاف و ... مطرح می‌شود. از طریق جملات متون می‌توانید منظور را بفهمید. موفق باشید
1277
متن پرسش
باسمه تعالی باعرض سلام خدمت استاد فرزانه، آیت الله جوادی (حفظه الله)در تفسیر تسنیم ذیل آیه اول سوره حمد می فرمایند اگر فعلی حسن فعلی و حسن فاعلی داشته باشد ابتر نیست و این چنین کاری است که با نام خدا انجام می شود و باقی می ماند و هالک و فانی نمی شود سئوال ما این است که آیا حتما باید نام خدا در اول کار ذکر شود تا آن کار ابتر نباشد یا همین که شخص نیتش قربه الی الله باشد کافی است مثلا شخصی به خاطر انجام وظیفه و به خاطر اینکه خداوند نفقه زن و بچه هایش را بر عهده او گذاشته به سر کار می رود این شخص حسن فعلی دارد زیرا کارش حلال است (مثلا کشاورزی)حسن فاعلی هم دارد زیرا به خاطر پول در آوردن به سر کار نرفته بلکه به خاطر انجام وظیفه به سر کار رفته است ولی در شروع کار هیچ ذکری نمی گوید نه بسم الله نه الحمدلله و نه ... آیا کار این شخص که بدون نام خدا شروع شده ابتر است با تشکر التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام مسلّم بهتر است انسان در امورات خود ذکر خدا را بر زبان هم بیاورد ولی شاید منظور روایت همان رجوع اصلی و قلبی به خدا باشد هرچند به زبان نیاورد ولی باید متوجه باشد همه‌چیز باید به اسم الله شروع شود و حضرت الله نقش اصلی را داشته باشد. موفق باشید
1276
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم خواهشمندم سوالات را به طور عملی جواب بدهیدونصیحت نکنید. پسری هستم 25 ساله-دانشجو 1-برای اینکه انگیزه ما،در هر زمینه ای قوی شود باید چه کار بکنیم حال این انگیزه در قسمت درس باشد یا عبادت های مستحبی؟2-برای اینکه ما به این حقیقت برسیم که هر چه در این عالم اتفاق می افتد با اراده خداوند است وهمه ما یک وسیله هستیم باید چه کار کنیم (من کتاب آشتی با خدا -را خوانده ام واقعا عالی بود) 3-من بیشتر مواقع برای زندگی و درس برنامه ریزی میکنم ولی هیچ وقت به تمام و کمال اجرا نمی شود یا حتی فاصله هم می افتد در این زمینه باید چه کارکنم؟ 4-برای افزایش قدرت حافظه و تمرکز در درس و یا حتی نماز باید چه کار کنم؟ 5-برای اینکه من خودم را بهتر بشناسم و با اخلاقیات و روحیات خود بهتر آشنا بشوم باید چه کار کنم؟ اگر لطف بفرمایید توضیح کامل در هر مورد بدهید بسیار سپاس گذار خواهم بود
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام در صورتی که به دنبال نتیجه‌ی سریع نباشید بنده در همه‌ی این موارد سیر مطالعاتی موجود در سایت را پیشنهاد می‌کنم. موفق باشید
1275
متن پرسش
سلام علیکم:نظر شما درباره ی کتاب تفکر زائد آقای مصفا چیست به نظر شما اینها تا کجا آمدند و آیا این حرف درست است که تمام حقیقت را میتوان با زدودن هویت ذهنی بدست آورد؟شما اگر بودید چه توصیه هایی از لحاظ فلسفی-روانی به آنها میکردید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام آقای مصفا تحت تأثیر روش‌های بودایی هستند که جناب آقای کریشنامورتی توصیه می‌کنند، این توصیه‌ها در رابطه با روش‌های برخورد با موضوعات ذهنی است و از بار ذهنی انسان می‌کاهد. همان‌طور که ما در دعای مکارم الأخلاق متذکر این روش‌ها می‌شویم ولی مسئله‌ی اصلی ما رجوع إلی الله است با سلوکی خاص که شریعت الهی معین می‌کند که در روش آقایان مورد غفلت قرار گرفته و به تعبیری می‌توان گفت این روش‌ها انسان را از جهت رجوع به حقایق پُر از هیچی می‌کند. ولی در هرحال از نظر روش قابل استفاده است، حتی آقای مصفا در رجوع به مثنوی در کتاب «همراه با پیر بلخ» به مولوی از جهت روش رجوع کرده است و نه محتوای معارفی . بنده به رفقا توصیه می کنم کتاب تفکر زائد را مطالعه کنند. موفق باشید
1274
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی در مورد ازدواج فرزندان ادم مرحوم علامه می فرماید خواهران و برادران با هم ازدواج کردند در صورتیکه در کتاب علل الشرایع شیخ صدوق نوشته است وقتی شخصی این مطلب را برای امام صادق علیه السلام بیان فرمود ان حضرت ضمن تقبیح چنین بیانی فرمودند خداوند دو فرشته را به زمین فرستاد و انان با فرزندان حضرت ادم علیه السلام ازدواج نمودند زمانی از شما این سوال را پرسیدم شما بیان نمودید قضیه برای من هم روشن نیست ایا شما از این حدیث مطلع نبودید؟ یا اینکه ایرادی بر حدیث می بینید. البته در جایی خواندم علامه حسن زاده ضمن رد نظر علامه جوابی برای این مطلب دارند که نقل نشده بود اگر از ان جواب هم مطلعید لطف کنید بیان نمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام بنده فکر می‌کنم علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» با توجه به آن نوع روایات و موثق‌نبودن آن‌ها، آن نظر را داده‌اند و بنده نظر علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» را نظر عالمانه‌ای می‌دانم زیرا ایشان متوجه‌اند بعضی دستورات الهی ریشه در نفس‌الأمر دارند و تشریع آن احکام مبتنی بر تکوینیات عالم است و بعضی از دستورات صرفاً بر مبنای مولویت حضرت حق اظهار شده تا عبودیت عبد به نمایش آید و موضوع تحریم ازدواج خواهر و برادر از نوع اخیر است و به همین جهت اشکال ندارد در زمان حضرت آدم حرام نبوده باشد. موفق باشید
1273
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد ارجمند و با تشکر از اینکه ترتیبی داده اید تا جوانان بتوانند جواب سئوال هایشان را به بهترین نحو بدست آورند. چگونه خیرات میتواند به ارتقای سطح یک مرده کمک کند در حالی که او دیگر از بدنش جدا شده و زمینه رسیدن به کمال را ندارد مگر میشود از ریق دیگران بعد از مرگ به رشد معنوی رسید؟و یا چگونه خیرات برای یک مرده میتوند روی ما اثر بگذارد ؟ اجرکم عند الله
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام مسلّم در قیامت اصل برکات در رابطه با نیّت انسان‌ها در دنیا واقع می‌شود و کسی که نیّتی در امر خیر در دنیا نداشته باشد خیراتی که بازماندگان او برایش می‌دهند هیچ اثری برای او ندارد ولی اگر نیّت اعمال خیر در او بوده حال بازماندگان او و یا دوستانش با یک نحوه اتحاد روحانی که با او دارند به جای او عمل خیری را انجام می‌دهند بر روح انسان متوفی تأثیر می‌گذارد. مثل انسانی که اگر در دنیا آماده‌ی تذکر است و کسی به او تذکر می‌دهد و او از تذکر دوست و آشنایش متأثر می‌شود. موفق باشید
نمایش چاپی