بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
4102

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باعرض سلام خدمت استاد عزیز یک پیشنهاد داشتم و ان این که پاسخ سئوالات را با رنگ سیاه بگذارید چرا که پشت زمینه صفحه قهوه ای است رنگ نو شتار هم قهوه ای است و خواندن آن مخصوصا برای کسانی که مشکل دارند خصوصا در پاسخ های بلند خیلی سخت است با عرض تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت ملاحظه فرمایید.
2697
متن پرسش
سلام علیکم.استاد مداحی و روضه گوش دادن چه تاثیراتی بر انسان دارد؟تا چه حد این کار را انجام دهیم؟اینکه آیت الله قاضی فرموده اند هر چه دستگیرم شد از قرآن و زیارت سیدالشهدا بود یعنی در سیرتوحیدی این دو خیلی موثر است؟من وقتی اختلافات بین مسوولین را می شنوم خیلی ناراحت می شوم چه کنم که خونسردی خود را حفظ کنم بی تفاوت هم نمی توانم باشم بعضی وقتها حتی نفرینشان می کنم آخر خیلی سال است که این اختلاف نظرات فاحش و بی وفایی هایشان به نظام را شنیده ام و خسته شده ام،آرامشم را چگونه بازگردانم؟ممنون.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- راه همان راهی است که مرحوم آیت‌الله قاضی متذکر شدند، از این جهت در حدّی که عادت نشود و قلب همواره در صحنه باشد گوش‌دادن مداحی خوب است. بهتر از آن حضور در جلسات روضه است 2- همان‌طور که مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» فرمودند این انقلاب به لطف الهی جلو می‌رود و نگران آن نباشید که این سیاسیون بتوانند با بداخلاقی‌هایشان مزاحم جهت اصلی انقلاب شوند. موفق باشید
2587
متن پرسش
سلام استاد. بعد از اهانت به ساحت مقدس برخی ائمه من از طریق وبلاگم عضو یک گروه شدم تا بتوانیم مبارزه گسترده ای علیه هتاکین انجام دهیم. اکنون که کار به نیمه رسیده است برخی از ارتباط های ما در همین حوزه از طریق چت انجام می گیرد که البته این کار برای سرعت بخشیدن به انجام امور است. اما گاهی در هنگام چت کردن عذاب وجدان می گیرم که نکند ارتباط با نامحرم به این صورت هم اشکال داشته باشد چون گاهی این مکالمات طولانی تر می شود. و در کنار این فکر می کنم که نکند فرد مقابل در برابر برخی از نوشته های من دچار احساسات شود و یا اصلا اینکه پایه ایمانی محکمی نداشته باشد و در ادامه محتوای چت ها به امور متفرقه کشیده شود و آن زمانی باشد که خود من هم درگیر احساس بشوم. خلاصه اینکه علی رغم اینکه تا به اینجای کار هیچ کار غیر اخلاقی صورت نگرفته و تمام اهداف مقدس است می ترسم وسوسه های شیطان دامنگیر من هم بشود کما اینکه افراد مذهبی زیادی در اطرافم دیده ام که از همین مسائل کوچک با نامحرم ارتباط داشته اند اما در نهایت درگیر احساسات شده اند.می خواهم بدانم ارتباط در حالت فعلی اشکال دارد یا خیر؟و ائمه اطهار از اینگونه ارتباط ها قلبشان راضی است یا خیر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: فکر می‌کنم خوب فکر کرده‌اید که ممکن است در صحبت با نامحرم گرفتار دام‌هایی از شیطان شوید و همین‌که احتمال می‌دهید این راه، راه مطمئنی نیست برای رضایت قلب مبارک مولایمان حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» از این نوع مکالمه‌ها پرهیز کنید چون معلوم نیست آن فردی که در طرف مقابل است قصد خیر داشته باشد. بسیار پیش آمده که بر اساس ذوق و سلیقه‌ی افراد مذهبی سؤال کرده‌اند ولی قصد دیگری داشته‌اند. موفق باشید
531

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم مصاحبه‌ای که قرار است در نشریه سوره چاپ شود(بنابر هماهنگی با دکتر توکلی) بدینصورت خواهد بود لطفا به سؤالات تکمیلی پاسخ بفرمایید که انشاءالله مصاحبه قوی‌تر بشود. - بیوگرافی از حجت‌الاسلام طاهرزاده - متن مصاحبه دغدغه ما در پرسش از تفکر حقیقی ما را به سمت جایگاه قرآن در این تفکر کشانید. خوب بالطبع در چنین بحثی هم جایگاه تفسیر وارد می‌شود و هم نسبت فلسفه با چنین تفکری. به همین منظور از محضر استاد طاهرزاده استفاده کردیم و از طریق سایت ایشان مصاحبه‌ای را با ایشان ترتیب دادیم که متن این مصاحبه خدمتتان تقدیم می‌گردد: 1- با توجه به این‌که تفسیر قرآن مسئول پاسخگویی به سوالات و ابهامات پیرامون فهم آیات قرآن است و از طرفی معمولا مفسرین بیشترین وقت خود را صرف آیات متشابه می‌کنند؛ لذا به نظر می‌رسد که لازم است علم دیگری تدوین شود که مسئول پاسخ گویی به پرسش‌های مهم و اساسی راجع به قرآن باشد. لطفا پیرامون ضرورت تدوین چنین علمی صحبت کنید؟ باسمه تعالی؛ علیک السلام: قرآن به عنوان وَحی الهی راه‌کارِ درست‌ دیدن و درست‌ عمل‌کردن بشر را به بشر تذکر می‌دهد تا بشر با تذکر قرآن به چنان منظری دست یابد که قرآن به او تذکر داده است. مثل این‌که شما در عین این‌که در حال دیدن دیوارِ مقابل خود هستید کسی به شما وجود نوری را که عامل دیدن دیوار شده، تذکر دهد. در این حال شما وارد چنین حضوری می‌شوید و لذا قرآن در معرفی خود به رسول خدا(صلواة‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: « فَذَکِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِر » تو به آن‌ها موضوعات قرآنی را تذکر بده، تنها تو تذکر دهنده‌ای و نه تحمیل‌کننده. همین‌طور که خداوند قرآن را به عنوان «ذکرٌ للعالمین» معرفی می‌کند، پس می‌توان گفت هرکس می‌خواهد متذکر حقایقی باشد که در عالم هست و بشر از آن غافل است، باید به قرآن رجوع کند و با تدبّر در آیات آن متوجه آن حقایق شود. علم جدیدی نیاز نیست رویکردها را باید تصحیح کرد، آری با چنین رویکردی از تفاسیر قرآن می‌توان کمک گرفت. 2- با این توجه حد و حدود تفسیر و تفاوت‌های اساسی آن با تفکر قرآنی را بیان نمایید؟ آیا این درست است که پاسخ پرسش‌های اساسی دین را از مفسرین بخواهیم؟ یا تفکر قرآنی متولی پاسخ به چنین پرسش‌هایی است؟ جواب - موضوع دو طرفه است یعنی اگر در قرآن تدبّر کنیم ما را به تفکر در عالم می‌کشاند و اگر در موضوعی به فکر فرو رفته باشیم با تدبّر در قرآن راه‌های عمیقی را برای ما باز می‌کند تا با وَهمیات خود زندگی را ضایع نکنیم. سؤال تکمیلی: اگر ما در موضوعی وارد تفکر شده باشیم و سپس به تدبر در قرآن برسیم؛ چه ضمانتی وجود دارد که برداشت خودمان را بر قرآن تحمیل نکنیم؟ 3- برای رسیدن به تفکر قرآنی چه چیزهایی نیاز است؟ کسانی که می خواهند وارد چنین مباحثی شوند چقدر باید با قرآن مانوس باشند؟ آیا لازم است که حتما مفسر هم باشند؟ جواب - باید زبان قرآن را فهمید و با رویکردِ تدبّر در قرآن به آن رجوع کرد تا در همه‌ی ابعاد انسانی به تعادل برسیم و معلوم است که برای فهم زبان قرآن بعضاً مفسران به کمک ما آمده‌اند. سؤال تکمیلی: با توجه به این‌که مخاطبان ما دانشجویان هستند، اگر ممکن است توضیح بفرمایید که این انس چگونه حاصل می‌شود و تا چه اندازه باید به تفاسیر رجوع کرد؟ 4- آیا شما موافق هستید که تفاسیر قرآن تبدیل به کتاب‌های جمع و جوری شود که فقط پاسخگوی مسائل تفسیری شود و کتاب‌های مجزایی پیرامون تفکر قرآنی نوشته شوند؟ جواب - بنده واژه‌ی تفکر قرآنی را به عنوان یک علم که باید پیرامون آن کتابی نوشت نمی‌توانم بپذیرم، آری می‌توان با سؤالی خاص به قرآن رجوع کرد و با تدبّر در قرآن جواب آن سؤال را گرفت و کتابی هم در آن مورد تدوین کرد. 5- به نظر شما بزرگترین پرسش‌هایی که جا دارد امروزه مطرح شود و قرآن به آن‌ها پاسخ بگوید چیست؟ چه ملاکی برای طرح چنین پرسش‌هایی است؟ جواب- در تمام ابعاد زندگی – اعم از امور فردی یا اجتماعی و تربیتی و اقتصادی – باید ماوراء آنچه فرهنگ مدرنیته بر اذهان تحمیل کرده، سؤال داشت و به قرآن رجوع کرد و با مبانی قرآنی جواب آن را گرفت. سؤال تکمیلی: بزرگترین پرسش عصر حاضر ما برای انسان معاصر چیست؟ چگونه کسی که تحت تسلط مدرنیته است می‌تواند از ماورای فرهنگ مدرنیته پرسش کند؟ 6-به نظر ما بزرگترین پرسش قرآنی این است که (خداوند کمال بشر را به چه می داند؟ )آیا شما هم موافق هستید؟ در هر صورت به نظر شما قرآن چه پاسخی به این پرسش داده است؟ جواب- وقتی انسان متوجه شد در ذات خود «بنده» است و قرآن بر این اساس به او خطاب می‌کند «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ » اى مردم پروردگارتان را که شما و کسانى را که پیش از شما بوده‏اند آفریده است، پرستش کنید باشد که به تقوا گرایید. و مقصد بندگی را تقوی قرار می‌دهد، پس قرآن جوابگوی نیاز بشر است تا بندگی او را به فعلیت برساند و در این مسیر بشر به تقوا برسد به این معنی که حکم خدا را بر حکم نفس امّاره‌ی خود حاکم کند. 7- این‌که نسبت بشر با قرآن چیست یک پرسشی است که تفکر قرآنی مسئول پاسخ به این پرسش است. به نظر شما این نسبت چیست؟ نظر علامه طباطبایی در این مورد چیست؟ جواب- نسبت بشر با قرآن همان نسبت بشر با خدا است که یکی عبد است و دیگری «ربّ» و قرآن صورت ربوبیت خداوند است تا بشر بتواند به کمال خود که نزدیکی به کمال مطلق است نایل گردد و سنت «إلیه راجعون» به وقوع بپیوندد. علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» به طور مستقیم مورد خطاب چنین سوالی نبوده‌اند تا جواب دهند، ولی ایشان با اُنسی که با پروفسور هانری کربن داشته‌اند متوجه روح فرهنگ مدرنیته شده‌اند و ‌ این روح -که همان خدای بدون شریعت است- فضای فرهنگی جامعه‌ی اسلامی را متأثر می‌کند و لذا تأکید ایشان در تذکر دادن به عبودیت و ربوبیت از طریق آیات قرآن به صورتی بسیار دقیق برای نجات بشر امروز از ظلمات فرهنگ مدرنیته، راه‌گشا است. 8- آیا فلسفه را می‌توان نمود تفکر حقیقی دانست؟ آیا فلسفه اسلامی می تواند ما را در رسیدن به تفکر قرآنی یاری کند؟ آیا تفسیر فلسفی از قرآن تفکر قرآنی است؟ جواب- تفکر فلسفی وجهی از تفکر انسانی است که خبر از مفاهیم حقایق می‌دهد و می‌تواند نظرها را به سوی حقایق جلب کند تا انسان از طریق قلب با حقایق مأنوس شود. ولی هرگز نباید از پنجره‌ی آن تفکر به قرآن نگریست، و نیز تفکر فلسفی را نباید مقابل تفکر قرآنی قرار داد. مثل این‌که نباید تفکر ریاضی را مقابل تفکر قرآنی قرار داد زیرا ما برای بهره‌مندی از قرآن نیازمند تفکر ریاضی نیز هستیم تا نه‌تنها در آیات ارث تدبّر کنیم، بلکه نظر ریاضی‌گونه‌ی آیات را نیز درک کنیم. اشکال گالیله این بود که می‌خواست تمام کتاب مقدس را از زاویه‌ی تفکر ریاضی بنگرد و همه‌ی آن کتاب را محاسبه‌پذیر کند. شما به صورت حضوری متوجه رابطه‌ی بین ذات خود و اراده‌ی خود می‌شوید ولی همین که به آن احساس فکر کردید و از آن‌ها رابطه‌ی ایجادکنندگی ایجادشوندگی انتزاع کردید، وارد ساحت تفکر فلسفی شدید و موضوع علت و معلول را وارد اندیشه‌ی خود نمودید، به همین جهت است که باید گفت تفکر فلسفی وجهی از تفکر انسانی است و نمی‌توان آن را نادیده گرفت و یا با آن به خصومت برخاست. سؤال تکمیلی: چگونگی نگرش به قرآن از پنجره فلسفه را بیشتر توضیح دهید: 9- با توجه به این‌که شما حدود بیست سال است که جلسات تفسیر برگزار می‌کنید؛ بفرمایید طرح پرسش‌های بزرگ و رجوع به قرآن برای یافتن چنین پرسش‌هایی چقدر موجب تغییر و تحول در تاریخ آینده می‌شود؟ به عبارت دیگر رسیدن به تمدن اسلامی چقدر وابسته به تفکر قرآنی است. آثار طرح این نوع نگاه چقدر می‌تواند موجب تحولات عمیق شود؟ جواب- قرآن نوری است که از یک طرف راه آینده‌ی بشر را به او می‌نمایاند و از طرف دیگر موانع و حجاب‌ها را می‌شناساند تا بشریت گرفتار افکار وَهمی نشود و عمر خود را در اعتباریات ضایع نگرداند. قرآن افقی را در جلو شما می‌گذارد که به‌راحتی هویت هر موقعیتی را نسبت به آن افق ارزیابی می‌کنید و از موجودیت آن موقعیت پرسش به عمل می‌آورید، و در همین راستا به این نتیجه می‌رسید که باید در تمام مناسبات بشر حکم خدا حاکم باشد و این محقق نمی‌شود مگر با حاکمیت امام معصوم و لذا به تمدنی می‌اندیشید که از طریق واسطه‌ی فیض الهی، زمین به آسمان وصل شود به نام تمدن اسلامی. و نظام ولایت فقیه را نیز از آن جهت که دوره‌ی گذار از حاکمیت نفس امّاره به حاکمیت خدا است، با دید قرآنی به آن ارج می‌نهید. 11- به نظر شما انقلاب اسلامی با چه تفکری پیش خواهد رفت؟ جواب- انقلاب اسلامی به عنوان تفکری که بنای تمدن‌سازی دارد بر مبنای شخصیت بنیان‌گذار وی می‌تواند از دنیای معاصر عبور کند و به دنیایی جدید وارد شود. شخصیت بنیان‌گذار آن یعنی حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» از نظر تفکر اسلامی شخصیت جامعی بود که در عین فقیه‌بودن، فیلسوف است و در عین فیلسوف‌بودن، عارفِ سالکی است که در معارف اسلامی و قرآنی به‌خوبی تدبّر کرده و لذا مطمئن شده می‌توان با چنین تفکر جامعی جامعه‌ای را به‌پا کرد که جوابگوی همه‌ی نیازهای بشر است. بنده در کتاب «امام خمینی و خودآگاهی تاریخی» تا حدّی به این موضوع پرداخته‌ام. سؤال تکمیلی: فیلسوف بودن امام (رحمة‌الله علیه) چقدر و چگونه در اندیشه‌های او مؤثر بوده است؟ سؤال تکمیلی: بعنوان سؤال پایانی به موانعی که انسان را از تفکر حقیقی محروم می‌کند اشاره‌ای بفرمایید. موفق باشید 09356048441
متن پاسخ
نسبت ما با فرآن در جهان معاصر بسم الله الله الرحمن الرحیم با سلام و خسته نباشی خدمت شما 1- تفسیر قرآن مسئول پاسخگویی به سوالات و ابهامات پیرامون فهم آیات قرآن است و معمولا مفسیرین بیشترین وقت خود را صرف آیات متشابه می کنند لذا به نظر می رسد که لازم است علم دیگری تدوین شود که مسئول پاسخ گویی به پرسشهای مهم و اساسی راجع به قرآن باشد. لطفا پیرامون ضرورت تدوین چنین علمی صحبت کنید؟ باسمه تعالی؛ علیک السلام: جواب- قرآن به عنوان وَحی الهی راه‌کارِ درست‌دیدن و درست‌عمل‌کردن بشر را به بشر تذکر می‌دهد تا بشر با تذکر قرآن به چنان منظری دست یابد که قرآن به او تذکر داده است. مثل این‌که شما در عینی که در حال دیدن دیوارِ مقابل خود هستید کسی به شما وجود نوری را که عامل دیدن دیوار شده، تذکر دهد. در این حال شما وارد چنین حضوری می‌شوید و لذا قرآن در معرفی خود به رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرماید: « فَذَکِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِر» تو به آن‌ها موضوعات قرآنی را تذکر بده، تنها تو تذکر دهنده‌ای و نه تحمیل‌کننده. همین‌طور که خداوند قرآن را به عنوان «ذکرٌ للعالمین» معرفی می‌کند، پس می‌توان گفت هرکس می‌خواهد متذکر حقایقی باشد که در عالم هست و بشر از آن غافل است، باید به قرآن رجوع کند و با تدبّر در آیات آن متوجه آن حقایق شود. علم جدیدی نیاز نیست رویکردها را باید تصحیح کرد، آری با چنین رویکردی از تفاسیر قرآن می‌توان کمک گرفت. 2- حد و حدود تفسیر و تفاوت های اساسی آن با تفکر قرآنی را بیان نمایید؟ آیا این درست است که پاسخ پرسش های اساسی دین را از مفسرین بخواهیم؟یا تفکر قرآنی متولی پاسخ به چنین پرسش هایی است؟ جواب - موضوع دو طرفه است یعنی اگر در قرآن تدبّر کنیم ما را به تفکر در عالم می‌کشاند و اگر در موضوعی به فکر فرو رفته باشیم با تدبّر در قرآن راه‌های عمیقی را برای ما باز می‌کند تا با وَهمیات خود زندگی را ضایع نکنیم. سؤال: اگر ما در موضوعی وارد تفکر شده باشیم و سپس به تدبّر در قرآن برسیم؛ چه ضمانتی وجود دارد که برداشت خودمان را بر قرآن تحمیل نکنیم؟ جواب: وقتی به قصد فهم حقیقت به قرآن رجوع کردیم و کتاب الهی هم بر اساس عقل ما برای ما نازل شده و خودش فرموده «لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ کِتاباً فیهِ ذِکْرُکُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ» دیگر معنی ندارد که بخواهیم آنچه از قرآن گرفته‌ایم بر قرآن تحمیل کنیم، مثل آن است که شما خدمت استادی بروید تا علمی بیاموزید و ایشان هم به شما آموزش دهد، آیا معنی می‌دهد که بگوییم ممکن است ما سخن استاد را بر او تحمیل کنیم؟ آری ممکن است بگویید با رجوع به قرآن همه‌ی ابعادی که آن آیه یا آن سوره منظور نظرش بود را نگرفتیم، و از آن جایی که قرآن نور است به اندازه‌ای که آماده بودیم که با قرآن برخورد کنیم از آن بهره‌مند شدیم ولی این دیگر به معنی تحمیل فهم خود به قرآن نیست، بلکه به معنی آن است که معنی دقیق‌تری هم هست که باید با آمادگی بیشتر از قرآن گرفت، موضوع برداشت اَدق و دقیق از قرآن مثل شدت و ضعف نور بی‌رنگ است که در زیر پرتو نور شدید بهتر می‌بینیم ولی در نور ضعیف هم غلط نمی‌بینیم. 3- برای رسیدن به تفکر قرآنی چه چیزهایی نیاز است؟ کسانی که می خواهند وارد چنین مباحثی شوند چقدر باید با قرآن مانوس باشند؟ آیا لازم است که حتما مفسر هم باشند؟ جواب - باید زبان قرآن را فهمید و با رویکردِ تدبّر در قرآن به آن رجوع کرد تا در همه‌ی ابعاد انسانی به تعادل برسیم و معلوم است که برای فهم زبان قرآن بعضاً مفسران به کمک ما آمده‌اند. سؤال: با توجه به این‌که مخاطبان ما دانشجویان هستند، اگر ممکن است توضیح بفرمایید که این انس چگونه حاصل می‌شود و تا چه اندازه باید به تفاسیر رجوع کرد؟ جواب:از همان ابتدایی که قرآن نازل می‌شد بعضی صحابه در مورد منظور بعضی از آیات از رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» سؤال می‌کردند و در مورد شیعه همین سؤالات از ائمه«علیهم‌السلام» می‌شد، سپس در راستای فهم بهتر قرآن و بر اساس راهنمایی‌های رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» و ائمه‌ی هدی«علیهم‌السلام» در کنار تدبّر افراد، تفسیرهایی از بعضی از سوره‌ها و یا تمامی قرآن تهیه شد و همچنان به تکامل رسید، بنابراین به عنوان کسی که می‌خواهد با زبان قرآن آشنا شود باید در ابتدا به تفسیر رجوع کرد ولی در تفاسیر متوقف نشد، بلکه امکان تفکر و تدبّر را برای خود حفظ نمود. همان‌طور که ما با این‌که زبانمان فارسی است اگر بخواهیم مثنوی مولوی را بفهمیم نیاز است زبان آن فکر و آن شهود را بشناسیم و در آن راستا باید به شرح مثنوی رجوع کرد، ولی پس از مدتی بدون نیاز به شرح با خودِ مثنوی می‌توانید مرتبط باشید و و اُنس بگیرید. 4- آیا شما موافق هستید که تفاسیر قرآن تبدیل به کتابهای جمع و جوری شود که فقط پاسخگوی مسائل تفسیری شود و کتابهای مجزایی پیرامون تفکر قرآنی نوشته شوند؟ جواب - بنده واژه‌ی تفکر قرآنی را به عنوان یک علم که باید پیرامون آن کتابی نوشت نمی‌توانم بپذیرم، آری می‌توان با سؤالی خاص به قرآن رجوع کرد و با تدبّر در قرآن جواب آن سؤال را گرفت و کتابی هم در آن مورد تدوین کرد. 5- به نظر شما بزرگترین پرسشهایی که جا دارد امروزه مطرح شود و قرآن به آنها پاسخ بگوید چیست؟ چه ملاکی برای طرح چنین پرسشهایی است؟ جواب- در تمام ابعاد زندگی – اعم از امور فردی یا اجتماعی و تربیتی و اقتصادی – باید ماوراء آنچه فرهنگ مدرنیته بر اذهان تحمیل کرده، سؤال داشت و به قرآن رجوع کرد و با مبانی قرآنی جواب آن را گرفت. سؤال: بزرگ‌ترین پرسش عصر حاضر ما برای انسان معاصر چیست؟ چگونه کسی که تحت تسلط مدرنیته است می‌تواند از ماورای فرهنگ مدرنیته پرسش کند؟ جواب: وقتی انسان نسبت به فرهنگ مدرنیته به خودآگاهی رسید و متوجه جایگاه تاریخی آن شد به‌راحتی می‌تواند از مدرنیته سؤال بکند و در فضایی ماوراء مدرنیته بیندیشد. در آن حال سؤال اصلی او آن می‌شودکه ؛ چگونه در فضایی که بشر همه‌ی امور قدسی را اعتباری می‌داند باید از آن فضا عبور کرد و همه‌ی امور او را به آسمان معنویت متصل نمود تا از رنج پوچی و بی‌معنابودن برهد و جایگاه « وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ » روشن ‌شود که خداوند می‌گوید جنّ و انسان را فقط برای بندگی و اُنس با معبودش آفریده و لذا اگر تمام مناسبات خود را در راستای همان هدفی که برای آن افریده شده قرار ندهد، به همان اندازه احساس بی‌معنایی و بی‌هویتی و پوچی می‌کند. 6-به نظر ما بزرگترین پرسش قرآنی این است که (خداوند کمال بشر را به چه می داند؟ )آیا شما هم موافق هستید؟ در هر صورت به نظر شما قرآن چه پاسخی به این پرسش داده است؟ جواب- وقتی انسان متوجه شد در ذات خود «بنده» است و قرآن بر این اساس به او خطاب می‌کند «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»(سوره‌ی بقره، آیه‌ی 21) اى مردم پروردگارتان را که شما و کسانى را که پیش از شما بوده‏اند آفریده است ،پرستش کنید باشد که به تقوا گرایید. و مقصد بندگی را تقوی قرار می‌دهد، پس قرآن جوابگوی نیاز بشر است تا بندگی او را به فعلیت برساند و در این مسیر بشر به تقوا برسد به این معنی که حکم خدا را بر حکم نفس امّاره‌ی خود حاکم کند. 7- اینکه نسبت بشر با قرآن چیست یک پرسش تفکری است که تفکر قرآنی مسئول پاسخ به این پرسش است؟ به نظر شما این نسبت چیست؟ نظر علامه طباطبایی در این مورد چیست؟ جواب- نسبت بشر با قرآن همان نسبت بشر با خدا است که یکی عبد است و دیگری «ربّ» و قرآن صورت ربوبیت خداوند است تا بشر بتواند به کمال خود که نزدیکی به کمال مطلق است نایل گردد و سنت «إلیه راجعون» به وقوع بپیوندد. علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» به طور مستقیم مورد چنین نبوده‌اند تا جواب دهند، ولی ایشان با اُنسی که با پروفسور کربن داشته‌اند متوجه روح فرهنگ مدرنیته شده‌اند و ‌ این روح -که همان خدای بدون شریعت است- فضای فرهنگی جامعه‌ی اسلامی را متأثر می‌کند و لذا تأکید ایشان در تذکردادن به عبودیت و ربوبیت از طریق آیات قرآن به صورتی بسیار دقیق برای نجات بشر امروز از ظلمات فرهنگ مدرنیته، راه‌گشا است. 8- آیا فلسفه اسلامی می تواند ما را در رسیدن به تفکر قرآنی یاری کند؟ آیا تفسیر فلسفی از قرآن تفکر قرآنی است؟ جواب- مسلّم تفکر فلسفی نوعی از تفکر است که هرگز نباید از پنجره‌ی آن تفکر به قرآن نگریست، ولی تفکر فلسفی را نباید مقابل تفکر قرآنی قرار داد. مثل این‌که نباید تفکر ریاضی را مقابل تفکر قرآنی قرار داد زیرا ما برای بهره‌مندی از قرآن نیازمند تفکر ریاضی نیز هستیم تا نه‌تنها در آیات ارث تدبّر کنیم، بلکه نظر ریاضی‌گونه‌ی آیات را نیز درک کنیم. اشکال گالیله این بود که می‌خواست تمام کتاب مقدس را از زاویه‌ی تفکر ریاضی بنگرد و همه‌ی آن کتاب را محاسبه‌پذیر کند. شما به صورت حضوری متوجه رابطه‌ی بین ذات خود و اراده‌ی خود می‌شوید ولی همین که به آن احساس فکر کردید و از آن‌ها رابطه‌ی ایجادکنندگی ایجادشوندگی انتزاع کردید ،وارد ساحت تفکر فلسفی شدید و موضوع علت و معلول را وارد اندیشه‌ی خود نمودید، به همین جهت است که باید گفت تفکر فلسفی وجهی از تفکر انسانی است و نمی‌توان آن را نادیده گرفت و یا با آن به خصومت برخاست. سؤال: چنانچه ممکن است چگونگی نگرش به قرآن از پنجره‌ی فلسفه را بیشتر توضیح دهید. جواب: بیشتر به این نکته توجه کنید که ساحتی از ساحات بشر تفکر انتزاعی یا تفکر فلسفی است، پس وقتی می‌خواهد در رابطه با موضوعی فکر کند از زاویه‌ی تفکر فلسفی نیز به آن موضوع فکر می‌کند. در مورد قرآن از آن جهت که یک حقیقت قلبی است و کشف تامّ محمدی«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» است باید رویکرد انسان به آن قلبی باشد و به اندازه‌ای که انسان خود را از اخلاق رذیله و عقاید فاسده طاهر کرده باشد می‌تواند با آن حقیقت تماس بگیرد و به همین جهت است که می‌فرماید: «إنّه لقرآن کریم، فی کتاب مکنون، لا یمسّه إلاّ المطهّرون» حقیقت قرآن یک حقیقت بلندمرتبه‌ای است در نوشته‌ای که از نگاه انسان‌های غیر مزکّی دور است، و نمی‌توانند به آن دسترسی پیدا کنند مگر مطهرون. ولی پس از آن‌که با علم حضوری متوجه انوار قرآنی شد، همین‌که خواست به آن احساس قلبی بیندیشد و از این زاویه به قرآن بنگرد، وارد ساحتی شده که دیگر نسبت به «مفاهیم» آنچه با قلبِ مطهر خود دریافت کرده می‌اندیشد و این ورود، ورود فلسفی است، همان‌طور که نسبت به علت و معلول عرض شد که ابتدا یک درک حضوری بین نفس انسان و اراده‌ی او واقع می‌شود و سپس همان درک در ساحت اندیشه به عنوان علت و معلول قابل فهم است که «مفهومِ» همان حالتی است که در ابتدا برای ما کشف شد. مشکل وقتی پیدا می‌شود که در رویکرد به قرآن مقام حضوری و کشف قلبی آن مورد غفلت قرار ‌گیرد و تماماً رویکرد ها در ساحت مفهوم محدود شود. 9- با توجه به اینکه شما حدود بیست سال است که جلسات تفسیر برگزار می کنید بفرمایید طرح پرسش های بزرگ و رجوع به قرآن برای یافتن چنین پرسش هایی چقدر موجب تغییر و تحول در تاریخ آینده می شود. به عبارت دیگر رسید به تمدن اسلامی چقدر وابسته به تفکر قرآنی است. آثار طرح این نوع نگاه چقدر می تواند موجب تحولات عمیق شود؟ جواب- قرآن نوری است که از یک طرف راه آینده‌ی بشر را به او می‌نمایاند و از طرف دیگر موانع و حجاب‌ها را می‌شناساند تا بشریت گرفتار افکار وَهمی نشود و عمر خود را در اعتباریات ضایع نگرداند. قرآن افقی را در جلو شما می‌گذارد که به‌راحتی هویت هر موقعیتی را نسبت به آن افق ارزیابی می‌کنید و از موجودیت آن موقعیت پرسش به عمل می‌آورید، و در همین راستا به این نتیجه می‌رسید که باید در تمام مناسبات بشر حکم خدا حاکم باشد و این محقق نمی‌شود مگر با حاکمیت امام معصوم و لذا به تمدنی می‌اندیشید که از طریق واسطه‌ی فیض الهی، زمین به آسمان وصل شود به نام تمدن اسلامی. و نظام ولایت فقیه را نیز از آن جهت که دوره‌ی گذار از حاکمیت نفس امّاره به حاکمیت خدا است، با دید قرآنی به آن ارج می‌نهید. 10- آیا فلسفه را می‌توان نمود تفکر حقیقی دانست جواب- همچنان که قبلا عرض شد؛ تفکر فلسفی وجهی از تفکر انسانی است که خبر از مفاهیم حقایق می‌دهد و می‌تواند نظرها را به سوی حقایق جلب کند تا انسان از طریق قلب با حقایق مأنوس شود. 11- به نظر شما انقلاب اسلامی با چه تفکری پیش خواهد رفت جواب- انقلاب اسلامی به عنوان تفکری که بنای تمدن‌سازی دارد بر مبنای شخصیت بنیان‌گذار وی می‌تواند از دنیای معاصر عبور کند و به دنیایی جدید وارد شود. شخصیت بنیان‌گذار آن یعنی حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» از نظر تفکر اسلامی شخصیت جامعی بود که در عین فقیه‌بودن، فیلسوف است و در عین فیلسوف‌بودن، عارفِ سالکی است که در معارف اسلامی و قرآنی به‌خوبی تدبّر کرده و لذا مطمئن شده می‌توان با چنین تفکر جامعی جامعه‌ای را به‌پا کرد که جوابگوی همه‌ی نیازهای بشر است. بنده در کتاب «امام خمینی و خودآگاهی تاریخی» تا حدّی به این موضوع پرداخته‌ام. سؤال: فیلسوف‌بودن امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» چقدر و چگونه در اندیشه‌های او مؤثر بوده است؟ جواب: به نظرم با توجه به عرایضی که شد تفکیک ساحات فکری افراد ممکن نیست زیرا در همان لحظه که نظر حضوری به موضوعی دارد وجهِ اندیشه‌ورزی او نیز در صحنه است. به همین جهت ملاحظه می‌کنید که مولوی همان وقت که در اوج حالت حضوری است و با آن نگاه اشعار خود را اظهار می‌دارد، در ساحت اندیشه‌ورزی است و افکار فلسفی و کلامی خود را در قالب اشعار ارائه می‌دهد، در این رابطه می‌توان موضوع غلبه‌ی ساحتی را بر ساحتی مطرح کرد که در مورد حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» جمله‌ی مقام معظم رهبری«حفظه‌الله‌تعالی» را جمله‌ی کارشناسانه می‌دانم که می‌فرمایند: « امام (رضوان اللَّه علیه) چکیده و زبده‏ى مکتب ملاصدراست؛ نه فقط در زمینه‏ى فلسفى‏اش، در زمینه‏ى عرفانى هم همینجور است».(8/9/1386) سؤال: به عنوان سؤال پایانی به موانعی که انسان را از تفکر حقیقی محروم می‌کند اشاره‌ای بفرمایید. جواب: تفکر حقیقی با رجوع به «وجود» یا «حق» ظاهر می‌شود و در مقابل، تفکر حول محور ماهیات یا اعتباریات بدون نظر به آن‌ها از جایگاه وجود، موجب می‌شود که حقیقت در حجاب رود. مشکل بشر امروزی آن است که رجوع او به «حق» به آن معنایی که انبیاء به او آموخته اند در نسیان رفته است و عهد خود با خدای حضوری را شکسته و خدا هم از او روی برگردانده و یک نحوه به‌خود واگذاشته‌شدن گریبان بشر را گرفته و اگر به معنی حقیقی به قران و اهل‌البیت«علیهم‌السلام» رجوع شود گشایشی که در ظلمات آخرالزمان بنا است گشوده شود رخ می‌نمایاند و ما منتظر فرهنگ بقیة‌الله«عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه» خواهیم شد و مسلّم هیچ طلب و انتظاری بی‌جواب نمی‌ماند. کجاست آن تذکری که ما را از تنگناها آگاه و راه برون‌رفت از آن را بنمایاند؟ موفق باشی بیوگرافی را می توانید از روی سایت بگیرید
17077

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام عليكم: با عرض پوزش که وقت شریفتون رو میگیرم. 1. برای آشنا کردن جوانان و نوجوانان با معارف دینی و همچنین درک درست آنان از انقلاب، چه کتبی را از خودتان یا دیگران پیشنهاد می فرمایید که به آنها هدیه دهیم؟ 2. کتبی که به قول معروف، موتور معنوی آنها را روشن کند و استارت معنوی را در آنها بزند؟ 3. چون خودم عاشق کتب شهید آوینی و عاشق تفکر ایشان هستم و با توجه به اینکه هر کسی توان هضم کتب شهید آوینی را ندارد، شما کدام یک از کتب ایشان را برای هدیه دادن به جوانان و نوجوانان پیشنهاد می کنید. فتح خون بدین منظور خوب است؟. (چون واقعا این کتاب فتح خون بود که آن شوک معنوی را در من ایجاد کرد.) 4. این حقیر، طلبه هستم. چه کتب روایی را برای بالا بردن معرفت خودم و مخاطبانم، پیشنهاد می کنید؟ 5. آیا شهادت یک تقدیر الهی است یا بستگی به اعمالمان دارد. منظورم این است که ممکن است کسی آدم خیلی خوبی باشد و شهادت را از خدا بخواهد و خدا به او ندهد؟ چه کار کنیم که عاقبتمان ختم به شهادت بشود؟ حلال کنید که هی مزاحمتون میشم. ان شاء الله خداوند حفظتون کنه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» در این مورد شروع خوبی باشد. آری! کتاب «فتح خون» شهید آوینی افق خوبی را در مقابل انسان می‌گشاید. 4- کتاب «اصول کافی» و «تحف‌العقول» بسیار در این مورد ارزشمند است 5- در فضای راضی‌بودن به رضایِ الهی کار را به خدا وامی‌گذاریم، هرطور او خواست با ما عمل کند. موفق باشید

16197
متن پرسش
سلام: خسته نباشید. در مورد سوال 16165 که دوست عزیز پرسیده بودند: طلاق و ازدواج نکردن، با توجه به تقدیر نوشته شده، چرا پیش می اید؟ استاد، آیا می توانیم بگوییم: کسی که ازدواج می کند و طلاق می دهد یا طلاق می گیرد، در واقع در مرحله تحقیق کوتاهی کرده است. به آن معنا که باید تحقیق می کرد تا کسی که تقدیر اوست پیدا شود، ولی چون کوتاهی کرده است در تحقیق، بخاطر همین نتوانسته آنکه تقدیرش است را گیر بیاورد، به همین خاطر او را طلاق می دهد و دوباره به تقدیر خود رجوع می کند. آیا این فکر بنده درست است؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید آن‌طور که عرض شد اگر راضی به تقدیر خود می‌بود از همان ابتدا که با آن روبه‌رو می‌گشت، آن را می‌پذیرفت و کارش به این‌جاها نمی‌کشید و یا شاید از ابتدا با همان که تقدیر اوست ازدواج کرده است، ولی چون راضی به تقدیرش نیست، کارش به طلاق کشید. سخن آقای پناهیان در سؤال شماره‌ی 16169 نکته‌ی خوبی دارد. موفق باشید

12995
متن پرسش
با عرض سلام و تبریک میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها: استاد، حضرت معصومه به علت فراق برادر و صرفا از روی دلتنگی راهی قم شدند یا به دستور امام رضا علیه السلام و بر مبنای اطاعت از ایشان بود؟ و اینکه آیا در اثر بیماری از دنیا رفتند یا به شهادت رسیدند؟ ظاهرا اختلاف نظر بسیاری هست، شما کدام قول را قبول دارید؟ با تشکر، التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت ثامن الائمه«علیه‌السلام» در آن شرایط متوجه‌ی رسالت تاریخی بزرگی شدند و در کنار ایشان خواهر عظیم‌الشأن‌شان حضرت معصومه«سلام‌اللّه‌علیها» و بردار گرانقدر ایشان حضرت احمد بن موسی(علیهما السلام) با توجه به آن رسالت تاریخی پا به صحنه‌ی ایران گذاشتند و ما دیانت خود را نه‌تنها وامدار مولایمان و ولیّ نعمت‌مان حضرت رضا«علیه‌السلام» هستیم؛ وامدارِ این دو بزرگوار نیز می‌باشیم. اینان همه عاملان نور توحید در این سرزمین‌اند و لذا به یک معنا در راستای طرح حضرت رضا«علیه‌السلام» وارد این حرکت شده‌اند، موضوع عواطف خانوادگی محور اصلی این افراد نیست. موفق باشید

11593
متن پرسش
سلام علیکم: استاد آیا قبض و بسط نفس فقط مربوط به قلب می شود که گاه شاد و گاه غمگین است؟ آیا قبض و بسط نفس مربوط به عقل هم می شود؟ چون بنده بعضی مواقع که در مورد موضوعی فکر می کنم متوجه عمق و مقصود آن موضوع نمی شوم و خسته می شوم و دیگر در موردش فکر نمی کنم، اما بعدا که دوباره به آن موضوع فکر می کنم براحتی متوجه مقصود و عمق آن موضوع می شوم و تعجب می کنم که چرا دفعه قبل آن موضوع را درک نکردم. اگر قبض و بسط شامل عقل هم می شود راه بیرون آمدن از قبض عقلی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرق نمی‌کند نفس ناطقه بعضاً که آمادگی پرواز دارد هم عقل بهتر مطالب را درک می‌کند و هم قلب، اگر قلب در صحنه باشد قلب در بسط قرار می‌گیرد و اگر عقل در صحنه باشد و موضوع مورد نظر عقلی باشد، عقل در بسط قرار می‌گیرد. هراندازه خود را گرفتار آرزوهای دنیایی نکنیم و پرحرفی را کنار بگذاریم، عقل و قلب منوّر به بسط می‌شوند. موفق باشید

11454
متن پرسش
سلام استاد: در سوال قبلی ام، سوال 11425 اگر جسارت نباشه از پاسخ شما تعجب کردم. در مورد آقای خویی فرمودید اشتباه جزئی پذیرش فرح.... در صورتی که اصل اشکال ایشان بر نهضت امام بود و می گفت اینها که می روند کشته می شوند خریت می کنند و می گفت جواب خونهای اینها را چه کسی می دهد؟ امام خمینی در مورد ایشون گفته بودن آنهایی که همشان علفشان است! در مورد آقای بروجردی فرمودید مدیون ایشون هستیم. اینکه ایشون از حوزه دفاع می کردند درست، اما چه حوزه ای، حوزه معتقد به اسلام فردی؟ این افتخاره؟ با کمک و تاییدات شاه؟ ضمنا در مورد اعدام نواب امام خمینی از ایشون خواست دخالت کنند و چون این کار رو نکردند، امام تا مدتی با ایشون حالت قهر داشتند. بماند ضدیت ایشون با فلسفه، حرف و سوال من اینه که بحث بر سر دو اسلام هست ظاهرا، آیا شما به صرف روحانی بودن اینها قصد توجیه اونها رو ندارید؟ اینجا بحث اشتباهات جزئی نیست، بحث بر سر دو اسلام است، ضمنا امام خمینی گفته بودند ما اسلام داریم نه روحانیت، اینکه ما علما رو مساوی با اسلام بگیریم ظاهرا درست نباشه. بازهم معذرت میخوام اگر بی ادبی کردم. چون از پاسخ شما خیلی متعجب شدم. ضمن اینکه این مسئله برای خودم سوال و دغدغه است. اگر پاسخ بدید ممنون میشم.باز هم معذرت استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که زمان و جایگاه اخبار خیلی مهم است. گله‌ی حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» از آیت‌اللّه خویی در رابطه با حوادث 15 خرداد سال 42 بود که آیت اللّه خویی گفته بودند: «جواب این خون‌ها را چه کسی می‌دهد» و این حکایت از ضعف بینش سیاسی آیت اللّه خویی داشت که متوجه عمق نهضتی که شروع شده بود، نبودند ولی به گفته‌ی آیت اللّه جوادی«حفظه‌اللّه» که در جلسه‌ی ترحیم ایشان سخنرانی کردند، فرمودند: «آنچه حضرت امام از اول فهمیدند آیت اللّه خویی آخر متوجه شدند». بنابراین و در همین رابطه مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» در پی رحلت ایشان این‌طور پیام دادند:

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. انا لله و اناالیه راجعون با تأسف و تأثر فراوان با خبر شدیم که عالم جلیل القدر و فقیه عظیم الشأن حضرت آیةالله العظمی آقای حاج سید ابوالقاسم خویی مرجع تقلید بزرگوار روز گذشته دار فانی را وداع گفته و به جوار رحمت حق رحلت نمودند.
این حادثه برای جهان اسلام مخصوصاً حوزه های علمیه مصیبتی بزرگ است. آن عالم بزرگ بقیه ی سلف صالح و یکی از پرچمداران علوم اسلامی و یکی از مراجع بزرگ تقلید دوران معاصر بود. ایشان در بسیاری از علوم اسلامی رایج در حوزه‌های علمیه از اساتید مسلم و کم نظیر بحساب می‌آمد. فقیهی بزرگ و اصولی‌ای عمیق و مفسری نوآور و رجالی‌ای صاحب مکتب و متکلمی زبر دست بود.
آثار علمی ارزشمند این مرد بزرگ به دهها جلد کتاب در فقه و اصول و تفسیر و رجال منحصر نمی شود. هزاران شاگرد تربیت یافته در حوزه ی دروس غنی و سرشار او هم اکنون در همه بلاد اسلامی منتشرند.
این بزرگوار یکی از نخستین کسانی بود که پس از شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه حوزه‌ی علمیه نجف را به اهمیت حوادث ایران متوجه ساخت و سعی و کوششی ارجمند در همراهی با حرکت عظیم روحانیت و مردم در ایران مبذول کرد.
در نهضت خونین مردم عراق در رمضان سال 1411 هجری قمری قطب اصلی نهضت و مرکز صدور حکم قیام اسلامی بود و به همین جهت پس از سرکوب شدن این نهضت بوسیله رژیم خونخوار بعثی این کهن مرد دانشمند مورد آزار و شکنجه و اهانت مأموران سنگدل بعثی قرار گرفت و در معرض خطر جدی واقع شد و پس از آنکه به فضل الهی از خطر نجات یافت تا مدتها در شرایط سخت زیر نظر مأموران بعثی قرار داشت.
عمر طولانی و پربرکت این مرد بزرگ که نزدیک به یک قرن امتداد یافت سرشار از آزمایشهای الهی و نمایشگر سعی و تلاش یک انسان مؤمن و پرهیزگار است.
اینجانب مصیبت درگذشت این مرجع بزرگوار تقلید را به حضرت بقیةالله الاعظم ارواحناله‌الفدا و جهان تشیع مخصوصاً به حوزه‌های علمیه و علما و فقهای بزرگ و نیز به خانواده محترم و فرزندان ایشان و همه دوستداران و مقلدین ایشان تسلیت می گویم و رحمت و فضل و مغفرت الهی را برای ایشان مسئلت می نمایم. یکشنبه نهم صفر 1413 هجری قمری .سید علی خامنه‌ای.».

در مورد جریان مرحوم شهید نواب و آیت اللّه بروجردی قضیه از این قرار بود که آیت اللّه بروجردی با شاه صحبت می‌کنند و شاه قول می‌دهد که مرحوم نواب را اعدام نکند ولی بر خلاف قولش این کار را می‌کند و موضوع قهر حضرت امام با مرحوم آیت اللّه بروجردی در مورد نحوه‌ی مدیریت حوزه بود و هیچ ربطی به شهادت نواب نداشت. و این‌که می‌فرمایید اسلام آیت اللّه بروجردی اسلام فردی بود هرگز این‌طور نبوده. نمی‌دانم چقدر از نظرات ولایت فقیه ایشان مطلع هستید، اگر فرصت بگذارید و در مورد زحمات آیت اللّه بروجردی تحقیق کنید متوجه عظمت کار ایشان می‌شوید، و در این راستا عرض کردم ما وامدار ایشان هستیم. بحث بر سر طرفداری از هر روحانی نیست، بحث بر سر آن است که مواظب باشید خدمات زعمای دین را که یقیناً با مدد حضرت حجت«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» به اسلام خدمت کرده‌اند، نادیده نگیرید که در روز برزخ و قیامت به زحمت می‌افتید و این بدین معنا نیست که آن عزیزان اشتباهاتی جزئی نداشته‌اند. اگر می‌خواهید ببینید آیت اللّه خویی در آخر چگونه بودند، به آیت اللّه سیستانی که سخت پیرو آیت اللّه خویی‌اند بنگرید. . نظر جنابعالی را به تذکری از مولوی جلب می کنم که می گوید:

چون خدا خواهد که پردهٔ کس درد

میلش اندر طعنهٔ پاکان برد.

ور خدا خواهد که پوشد عیب کس

کم زند در عیب معیوبان نفس. 

موفق باشید

10503
متن پرسش
سلام علیکم: این جمله بوعلی سینا یعنی چی استاد لطفا توضیح دهید: خدا زردآلو را زردآلو نکرده است بلکه به زردآلو وجود داده است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث «برهان صدیقین» می‌خوانید که خداوند عین وجود است و تنها از او وجود پدیده‌ها صادر می‌شود، حال هر موجودی در هر مرتبه‌ای خواص خود را دارد. پس خداوند زردآلو را زردآلو نکرد، بلکه وجودی داد که آن وجود در آن مرتبه زردآلو است. لازم است مباحث برهان صدیقین را با شرح صوتی آن دنبال کنید. موفق باشید
10431

قمه زنیبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد عده ای معتقدند که قمه زنی در حدود 200 سال پیش انجام می گرفته و کسی با آن مخالفتی نمی کرد آیا این درست است و چرا؟ همچنین می گویند اگر این کار اشتباه است چرا در خواب مانند وحی کسی به ما الهام نمی کند که این کار حرام است و بد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً عنایت دارید که قبلاً اصلاً قمه‌زنی نداشتیم، حدود دویست سال پیش یک روحانی تبریزی تحت تأثیر مسیحیان، آن را وارد عزاداری ما کرد و در آن شرایط طوری نبود که اذهان عمومی جهان نسبت به آن حالت انزجار پیدا کنند و دشمنان هم آن را عَلَم نمی‌کردند و حالا به دلایل عقلی و شرعی کار مطلوبی نیست و همین‌که عقل عقلا و تفقه مراجع آن را نامطلوب می دانند کافی است که بدان مبادرت نشود، وَحی و الهام نیاز ندارد. ابراهیم الحیدری، جامعه شناس، محقق و نویسنده ی عراقی الاصل کتاب تراژدی کربلا نیز براین عقیده است که مراسم هایی از قبیل قمه زنی، قبل از قرن نوزدهم در عراق مرسوم نبوده و به تدریج از اواخر این قرن در آن کشور رواج یافته است. بنابراین مراسم قمه زنی و ... از خارج عراق به آن کشور وارد شده و ریشه ی عربی ندارد. عرب های عراق تا آغاز قرن بیستم در این گونه مراسم ها شرکت نمی کردند؛ این اعمال در ابتدا در میان ترک های عراق، فرق صوفیه وکردهای غرب ایران مرسوم بود. عبدالله مستوفی، تاریخ نگار دوره قاجار درباره فاضل دربندی می نویسد: تیغ زدن روز عاشورا از کارهایی است که این آخوند در عزاداری وارد یا لا محاله آن را عمومی کرده و فعل حرام را موجب ثواب پنداشته است. در این دوره نیز علمای بزرگی مثل علامه سید محسن امین عاملی، قمه زنی و نظایر آن را غیر شرعی و شیطان پسند خوانده و به مخالفت با آن پرداختند. موفق باشید
8877

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
هوالحکیم با سلام خدمت استاد بزرگوار و عزیر جناب آقای طاهر زاده. اشک بر امام حسین (ع) چه تاثیراتی از نظر روحی و روانی بروی انسان می گذارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: بر روی سایت؛ مقاله‌ای تحت همین عنوان در یادداشت‌های ویژه داریم. در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» نیز نکاتی عرض شده. موفق باشید
7085
متن پرسش
باسلام و خسته نباشید استاد گرامی کلاسهای شما در کتابخانه ی مرکزی از هر لحاظ برای ما بهینه بود و دلچسب و مفید. چون امکان شرکت در جلسات دیگر شما برای ما نیست لطفا برای تشکیل مجدد این کلاسها تجدید نظری بفرمایید. در این زمانه ی پر از انحراف و بدی دیدن خوبان (شما و مستمعین شما) پر از انرژی و ایمان است. باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش کار دست ما نیست، به‌خصوص که حالا جلسات قم را باید بروم. پیشنهاد می‌کنم جلسات قم را دنبال کنید تا ببینیم خدا چه پیش می‌آورد. موفق باشید
6624

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
از رسول خداروایت شده که بخاطر حضورنیافتن بعضی ازمسلمانان در نماز جماعت تهدید به ا تش زدن خانه های انهاکرد لطفا بفرمایداین روایت درکدام کتاب وجوددارد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جا که به یاد دارم در آن تاریخ در مدینه یک جریان بوده که حالت مقابله با رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را داشتند در کتاب‌های تاریخ به دنبال آن بگردید. موفق باشید
1608

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام این سخن به چه معناست؟ در آخرت،علم،روح را می سازد و عمل،بدن انسان را.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: چون ما معتقد به معاد جسمانی هستیم و می‌دانیم بدن ما در قیامت جسمی مطابق عقاید و اعمالمان دارد فرموده‌اند: در قیامت علم، روح ما را می‌سازد تا در مقام قرب الهی قرار گیریم و اعمال صالح بدن را ما را می‌سازد و لذا بدن انسان‌های متقی همچون قرص قمر نورانی است، ولی بدن انسان‌های بدکار، از خوک و میمون زشت‌تر است. موفق باشید
17098

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد، خسته نباشید: از استادتان جناب علامه حسن زاده آملی حفظه الله، نظریه ی تخت بودن زمین را شنیده اید؟ برخی سایتها شروع به انتشار مطالبی می کنند مبنی بر این که ابوریحان هم اثبات کرده است که زمین مسطح و تخت است، و گرد نیست، و می گویند جناب علامه و استاد صمدی هم این موضوع را در دروس علم هیئت و نجوم مطرح کرده اند، و مورد تایید مرحوم علامه شعرانی هم بوده است، می گویند: اگر زمین گرد باشد هیچگاه قبله صحیح نخواهد بود، اگر می شود راهنمایی بفرمایید، چون مطالب بسرعت درحال انتشار در فضای مجازی است، و اگر انحرافی و اشتباهی در مطالب باشد، ما و دوستان کمی می توانیم جلوی آن را بگیریم، التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد نشنیده‌ام و این هم استدلالِ درستی نیست که اگر زمین کروی باشد، در درک قبله اختلال پیش می‌آید. فقهای ما برای هر پیش‌امدی حکمی دارند. موفق باشید

13900
متن پرسش
سلام و درود: استاد گرانقدر من طلبه ارشد در رشته مشاوره هستم. برخی از اساتیدم که دکترای روانشناسی دارند، تاکید دارند برای درمان بیماریهای روحی و روانی مانند وسواس و افسردگی فقط خودشان می توانند درمان کنند و کسی دیگری از جمله استاد اخلاق نمی تواند این بیماریها را درمان کنند. این اساتیدم برای درمان وسواس به ما کتبی را معرفی می کنند که نویسندگان آنها غربی هستند. این اساتیدم تاکید دارند برای درمان وسواس باید دکترا یا حداقل ارشد رشته روانشناسی داشت در غیر این صورت حتی استاد اخلاق هم اجازه درمان وسواس را ندارد. البته اساتیدم همه فاضل و با تقوی و طلبه هستند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وسواس وقتی به عنوان یک بیماری هورمونی و تحت تأثیر روان انسان باشد، روان‌پزشک و روان‌شناس می‌توانند کمک کنند. ولی همیشه قضیه این‌طور نیست، خوب است به جواب سؤال شماره‌ی 13898 رجوع فرمایید. موفق باشید

12903
متن پرسش
با سلام: حضرت استاد مي خواستم نظرتان را در مورد جشن هاي مولودي كه براي إمامان مي گيرند بدانم. آيا در سيره و روايات جشن براي ولادت معصوم آمده است؟ أيا اين شكل مولودي خواندن و كف زدن مناسب آن حضرات مي بأشد؟ با تشكر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که امامان خواسته‌اند برای هماهنگی با شخصیت متعالی آن‌ها در غم آن‌ها غمناک و در شادی آن‌ها شاد باشیم و با توجه به این‌که تولد آن عزیزان زمانی است با ظرفیت خاص، که زمینه‌ی اُنس با حق در آن فراهم است، شادی ما در تولد آن‌ها یک نحوه عامل اُنس بیشتر ما با حضرت حق است، خوب است که شاد باشیم. ولی به شکلی که شئونات اسلامی و وقار ایمانی مدّ نظر قرار گیرد وگرنه نفس کف‌زدن چیز بدی نیست. موفق باشید

12221

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: روزه ماه رجب شدت بیشتری دارد یا روزه ماه شعبان؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکدام برکات خود را دارد. ماه رجب بیشتر تأکید شده ولی در مورد ماه شعبان هم عرایضی در یادداشت ویژه داشته‌ام. موفق باشید

8895

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام نسبت به جناب عالی. چند روز گذشته یکی از مراجع محترم سخنانی در مورد دولت قبل و آمار و ارقام ارایه شده در آان دولت کردند، حقیر با برسی سخنان رهبری از سال ۸۸ به بعد دیدم که این سخنان کاملا مغایر با نظر رهبری است، به عنوان مثال رهبری در ۲۷ مرداد ۸۹ با اعلام به اینکه این آمارها درست است می فرمایند: «توجه به ترفندهای دشمن و بازی نکردن طبق نقشه‌ی دشمن. یکی از کارهائی که دشمن میکند، بی‌اعتماد کردن مردم نسبت به مسئولین است. ما باید مواظب باشیم خودهامان جوری حرف نزنیم که مردم به مسئولین کشور، مسئولین دولتی، مسئولین قضائی، مسئولین قوه‌ی مقننه بی‌اعتماد بشوند؛ که این بی‌اعتمادی ناحق است؛ دشمن این را میخواهد. ما نباید خودمان عمل کنیم. من می‌بینم گاهی اوقات بی‌دلیل، بی‌جهت در آمارهائی که ارائه میشود، خدشه میشود؛ خوب، چرا؟ چرا در آمارها خدشه‌های بیجا و بی‌مورد میشود؟ آماری است یک دستگاه مسئول دارد میدهد، حرفش مسموع است. و از این قبیل چیزهائی که موجب بی‌اعتمادی است و ناامیدی است» رهبری در ۶ تیرماه ۹۰ در دیدار با مسیولین قوه قضاییه باز هم تاکید میکنند بر اینکه نباید آمارهای مراجع رسمی را زیر سوال برد. حتی ایشان در سخنرانی تاریخی سال ۸۸ نیز اشاراتی دارند حال سوال من این است که با توجه به جوی که درست شده ما چه جور در جاهای مختلف مثل شبکه های اجتماعی یا در دانشگاه موضع بگیریم که اولا: موجب تضعیف رهبری نشود. ثانیا: موجب بی انصافی در مورد یک دولت انقلابی نشود. ثالثا: موجب شکاف بین رهبری و مراجع نشود. رابعا موجب تضعیف یک مرجع تقلید نشود. متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: بنده هم آن سخنان را دیدم و ناراحت شدم. به نظرم بهتر بود آن مرجع محترم با این صراحت سخن نمی‌گفتند که موجب تضعیف خود ایشان در بین مردم شود. موفق باشید
3436
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت با جمعی از دانش آموزان دبیرستانی قرار است حلقه ی پژوهشی قرآن تشکیل دهیم نظر شما درمورد موضوع و نحوه ی پژوهش با توجه به مخاطب چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: کار خوبی است سعی کنید یکی از سوره‌های کوچک را همه حفظ کنند و بعد مفهوم آیات آن‌ها به کمک تفسیر نمونه در جمع خودتان شرح دهید. موفق باشید
2268
متن پرسش
با سلام اقای صفایی حائری در کتاب انسان در دو فصل بیان میکنند که روح بعد از بلوغ به انسان ارزانی میشود. و مرحله تسویه که در قران قبل نفخ روح امده همان مرحله بلوغ است و نفخ صور با بلوغ انسان صورت میگیرد. نظرتان چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: از آن‌جهت که بالاخره در دوره‌ی جنینی، جنین علاوه بر جسم متعادل و تسویه شده دارای روح است پس یک نحوه نفخه‌ی روح در همان دوره به جنین صورت گرفته ولی حرف جناب استاد حائری حرف خوبی است اگر به این معنی گرفته ‌شود که نفخه‌ی روح همچنان ادامه دارد و شدّت می‌یابد تا در مرحله‌ی بلوغ به صورتی کامل ‌تر انجام گیرد. موفق باشید.
16747
متن پرسش
سلام علیکم: در مورد فتوای آیت الله مکارم شيرازي پس تکلیف اینکه میگن حرام خدا تا ابد حرامه و حلال خدا تا ابد حلاله چی می شه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه حلال دین محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» حلال، و حرامِ دین او حرام است ولی همیشه حکم دین در صورت اضطرار، به مقدار ضرورت با رخصتی که خداوند داده است، مرتفع می‌گردد مثل وجوب روزه که برای شخص مضطر به اندازه‌ای که مضطر است رفع می‌گردد. بنابر این توجه شود که این فتوا هم با توجه به قیودی که مطرح کرده‌اند، استثنا نیست چرا که نفرموده‌اند حجاب، کلا حکم خدا نبوده و واجب نمی‌باشد بلکه وجوب آن باقی است. و همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 16726 عرض شد شاید یک مورد هم در حال حاضر پیدا نشود که مصداق آن فتوا باشد. موفق باشید

10853
متن پرسش
سلام حضرت استاد: خسته نباشید. چرا علما اشعار را حفظ می کردند؟ همین میزان که انس با دیوان شعرا برای تربیت خیال و رشد عقل و تذکر قلب کافی بود چه اصراری بر حفظ ابیات زیاد داشتند و این را فضیلت به شمار می آوردند؟ به خاطر این نبوده که داشتن دایره وسیعی از لغات و آشنایی با ترکیب اینها به ایشان در خوب حرف زدن و اینکه کلامشان در صراط مستقیم که فصاحت و بلاغت است باشد؟ و ضمنا با یادآوری اینها خیال به شعف صادق می رسید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است و از طرفی نظر به شعر شعرای بزرگ نظر به عالم شاعر است که عالمی است ماوراء صدق و کذب. کتاب «شعر و همزبانی» از دکتر رضا داوری در این مورد کتاب خوبی است و کتاب «زبان در تفکر هایدگر» از خانم دکتر مرضیه پیراوی نکات خوبی دارد. موفق باشید
10549
متن پرسش
آیا می توان گفت این مذاکرات همان پیچ تاریخی است که مقام معظم رهبری می گویند. برای نهادینه کردن آزاد اندیشی درخود و جامعه چه باید کرد؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: امکان دارد چنین باشد، عمده نوع تعاملی بود که تیم مذاکره‌کننده باید داشته باشند که در آن تعامل روحیه‌ی استکباری غرب به رسمیت شناخته نشود. رسالت انقلاب اسلامی نفی روح استکباری غرب است. در آزاد اندیشی باید سخن مخالف نظر خودمان را خوب بفهمیم و تا آن‌جا که وجوه حقی در آن می‌بینیم آن سخن را به رسمیت بشناسیم و در نقد قسمت‌های باطل آن اندیشه نیز انصاف به خرج دهیم. موفق باشید
نمایش چاپی