باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- انسان در همان سعهی قلبیاش تا بینهایت میتواند جلو رود زیرا قلب او برای درک حقایق عالم ظرفیت بینهایتی دارد به همان معنایی که خداوند در حدیث قدسی میفرماید: «لا يَسَعُني اَرْضِي وَلا سَمائي و لَكِنْ يَسَعُني قَلْبُ عَبْدِي المُؤمِن» زمين و آسمانم گنجايش مرا ندارند ولى قلب بنده مؤمن من دارد. و از این جهت انسانها تفاوتی نسبت به همدیگر ندارند 2- هرکس در مقام امکانِ ذاتی خودش به کمال لازم میرسد. حال اگر امکانِ ذاتیاش انسان باشد، میتواند به کمال ذاتی خود برسد، چه امام خمینی باشد و چه صدام. زیرا از نظر انسانبودن و داشتنِ ظرفیت تجلی همهی اسماء تفاوتی ندارند 3- همینطور است. انسان با گناه، از سعهی اصلی انسانی خود دور میشود و با توبه جبران میگردد 4- سعهی ذاتی همان مقام امکانی افراد است و سعهی عرضی آن چیزی است که انسان با ارادهی خود بهدست میآورد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی همهی ذکر و فکر انسان خدا شد و او را منشأ همهی کمالات یافت، دیگر هرچه میخواهد برای حفظ آن حضور است و در چنین فضایی اولیاء معصوم تقاضای وسعت رزق یا رفع بلا و دفع مصیبات میکنند تا اولاً: جز به او مشغول نشوند و ثانیاً: در وسعت رزق خود و رفع بلا و دفع مصیبات، نیز او را ببینند، آنطور که مولایمان حضرت سجاد«علیهالسلام» ندا سر میدهند: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ صُنْ وَجْهِي بِالْيَسَارِ، وَ لا تَبْتَذِلْ جَاهِي بِالاقْتَارِ فَأَسْتَرْزِقَ أَهْلَ رِزْقِكَ، وَ أَسْتَعْطِيَ شِرَارَ خَلْقِكَ، فَأَفْتَتِنَ بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِي، و أُبْتَلَى بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِي، وَ أَنْتَ مِنْ دُونِهِمْ وَلِيُّ الْإِعْطَاءِ وَ الْمَنْعِ».
اي خدا! بر نمونههاي كامل بندگيات - يعني محمّد و آل او - سلام و درود بفرست، كه اينان قطب جان هر انساني است كه ميخواهد تو را بندگي كند، و نیز آبرويم را با سهولت كامل حفظ كن، و منزلتم را با تنگدستي مبتذل مساز، كه مجبور شوم از كساني رزق خود را طلب كنم كه خود آنها روزيخوار تواند و يا از كساني تقاضاي عطا كنم كه بدترين انسانهايند، و در نتيجه مبتلا شوم به ستايش كسي كه به من عطا كرده و به ذمّ و بدگويي كسي كه به من چيزي عطا نكرده، در حاليكه تو ماوراء آنها، در دادن و ندادن، سرپرست من هستي.
خطري كه موجب ميشود توحيدِ انسان ضعيف گردد، عبارت است از غفلت از مبادي امور عالم، حال اگر انسان پردههاي ديده خود را كنار زد و بدون تحريكات عجولانه شيطاني، نظر به اصل و اساس همة حركات عالم نمود، جز خدا را صحنهگردان امور نميبيند.
پردههاي ديـده را داروي صبـر هم بسوزد هم بسازد شرح صدر
آينهی دل چون شود صافي و پاك نقشها بيني برون از آب و خـاك
هم ببيني نقـش و هم نقـاش را فرش دولـت را و هــم فراش را
وقتي انسان متوجّه شد خداوند براي آبرومند كردن بندگانش راههايي قرار داده است كه فقط انسانهاي مؤمن مي توانند به آن راهها دست يابند و انسانهاي غيرمؤمن هر چه تلاش كنند به بيراهه ميروند و در بيآبرويي زندگي را به انتها ميرسانند، از خدا ميخواهد كه: «صُنْ وَجْهِي بِالْيَسَارِ»؛ خدايا! آبروي مرا از طريق آسانترين راهها حفظ كن، زیرا در آبرومندي است كه انسان ميتواند سرزنده و بانشاط زندگي را ادامه دهد.
«وَ لا تَبْتَذِلْ جَاهِي بِالاقْتَارِ»؛ قدر و منزلتم را با تنگدستي از بين مبر، به طوري كه نتوانم اهل بخشش و سخاوت و كمك به فقرا باشم. من كه ميدانم از طريق الطاف تو ميتوانم با شرافت و بزرگواري زندگي كنم، چرا از تو نخواهم كه مرا شامل چنين الطافي نمايي، و چگونه اميدوار نباشم در حاليكه دوستان خودت را به چنين منزلتهايي رساندهاي؛ و چرا بر اين تقاضاي خود اصرار نورزم؟ چون خطرات محرومشدن از چنين لطفي بسي بزرگ است و آن خطر اين است كه گرفتار مدح و ذمّ اهل دنيا خواهم شد. لذا در چند فراز بعدي همين خطرات را به خودت متذكر ميشوي تا در طلب خود از خدا با اصرار بيشتر پايداري كني.
ميگويي: «فَأَسْتَرْزِقَ أَهْلَ رِزْقِكَ، وَ أَسْتَعْطِيَ شِرَارَ خَلْقِكَ، فَأَفْتَتِنَ بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِي، و أُبْتَلَى بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِي» خدايا! من به ضعف خود آگاهم كه اگر منزلت مرا با تنگدستي مبتذل نمايي، به سوي مخلوقات تو - همانهايي كه روزيخوار تواند - روي ميآورم و از اهل دنيا - همان مالدوستها و مالجمعكنها و حاكمان ظالم - كه بدترين مخلوقات تواند، تقاضا ميكنم تا به من چيزي بدهند و از اين طريق وارد مهلكهاي ميشوم كه در اثر آن، هركس كه به من چيزي داد، حمد و ستايشش ميكنم و هركس به من چيزي نداد، بدگويياش را مينمايم، و واي كه چقدر چنين زندگي زشت و آزاردهنده است. خدايا! آيا راضي ميشوي اين بندة تو به روزي بيفتد كه صاحبان ثروت را ارزشمند و فقرا را پست بداند؟[1] مسلّم تو چنين هلاكتي را براي بندهات نميپسندي، پس امورات مرا به غير خودت واگذار مكن، زیرا به گفتهی علي (ع): هركس در مقابل اهل دنيا فروتني و ستايش نمود، تقوايِ خود را رها كرده،[2] و اين در حالي است كه تو به عنوان سرپرست واقعي من، ماوراء صاحبان دنيا، عهدهدار بخشيدنها به من و يا خودداري كردن بخششها به من هستي، پس چرا تو را رها كنم و غير تو را بگيرم و چرا مايحتاج خود را كه از طريق واسطهها از تو ميگيرم، از تو نخواهم و به تو نظر نكنم؟ تويي كه بهواقع سرپرست و برنامهريز دادهها، و ندادهها به من هستي، پس خودت آبرويم را حفظ بفرما و منزلتم را محفوظ بدار و گرفتار عطاهاي اشرارم مگردان . موفق باشید
[1] - حضرت سجّادu در دعاي 35 صحيفه عرضه ميدارند: «وَاعْصِمْني مِنْ اَنْ اَظُنَّ بِذِي عَدَمٍ حَسَاسَةً اَوْ اَنْ اَظُنَّ بِصَاحِبِ ثَرْوَةٍ فَضْلًا»؛ خدايا! مرا حفظ فرما از اينكه در مورد فقرا و ناداران گمان حقارت كنم، يا اينكه نسبت به ثروتمندان گمان فضيلت داشته باشم.
[2] - «مَنْ تَذْلِلِ الْاَبْناءَ الدُّنيا، تَعْرَي مِنْ لِباسِ التَّقْوي»
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همینکه افقی از اینگونه معارف را در مقابل خود و کاربران میگشایید، بهعنوان اولین قدم کار خوبی است و بنده نیز در آن کتاب، طرحِ موضوع کردهام و جای بحث مفصل آن در آنجا نبوده است، تا اینکه بحمداللّه در مباحث جلسات چهارشنبه در شرح کتاب شریف «مصباح الهدایه» عرایضی در مورد اسمُ اللّه اعظم و نسبت آن با خلیفة اللّه، شده است که إنشاءاللّه زمینهی فهم اینگونه روایات خواهد شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث را باید ببرید در عمیقکردن معارف، وگرنه علامه طباطبایی«رحمةاللّهعلیه» و یک آدم عادی هر دو در صبح دو رکعت نماز میخواندند و برای عمیقکردن معارف پیشنهاد میکنم بعد از «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» عرایضی که در شرح زیارت «جامعهی کبیره» داشتهام را دنبال بفرمایید و در عین حال، بینشِ کفرستیزی خود را همواره زنده نگه دارید. موفق باشید
- باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند مقام عصمت را موهبتاً و به صورت غیر اکتسابی به ائمه«علیهمالسلام» میدهد و آنها باید در این دنیا در عین داشتن گرایشهای بشری و اختیار و انتخاب، آن را حفظ کنند. ولی ما با ترک گناه، آرامارام میتوانیم به عصمت نزدیک شویم. در رابطه با اعتقاد به وجود انسانهايى كه خداوند به نحو خاصى برگزيده، موضوع مخلَصين در قرآن است. شيطان مىداند كه از بين بندگان خدا فقط يك گروه هستند كه هيچ ابزار و امكانى براى گمراهى آنها در اختيار ندارد و آن «مخلَصين» هستند و لذا به خداوند عرض كرد: «فَبِعِزَّتِكَ لَاغْوِيَنَّهُمْ اجْمَعين، الّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ»[1] به عزت تو همه را گمراه مىكنم مگر بندگان مخلَص را. مخلَصين آنهايى هستند كه خداوند در آنها تصرف خاصى دارد و هيچكس در آنها سهمى ندارد تا شيطان بتواند در آنها تصرف كند. اگر به معنى «مخلَص» توجه شود، متوجه خواهيد شد كه مخلَص بودن غير «مخلِص» بودن است. همّت براى خوبشدن مربوط به مخلِصين است و نه براى مخلَصين، بلكه مخلَصين برگزيدگانى هستند كه خداوند براى خود خالص كرده و هيچكس در آنها سهمى ندارد، بلكه آنها به دليل مخلَص بودنشان آينه ى خواست و رضايت خدايند و هركس خواست رضايت خدا را جلب كند، بايد حركات و افكار و عقايد آنها را ملاك قرار دهد. مشخص است كه اين مقام يك مقام اكتسابى نخواهد بود، بلكه موهبتى است، هرچند آنها با اختيار خود بايد اين عصمت را حفظ نمايند و مسلّم حفظ كردن عصمتِ موهبى مشكلترين كار ممكن براى بشريت است، زيرا حفظ عصمت به اين معنا است كه يك لغزش نبايد از آنها سر بزند. در همين رابطه است كه عارفان گفته اند:
|
محنت قرب ز بُعد افزون است |
جگر از محنت قربم خون است |
|
|
هست در قرب همه بيم زوال |
نيست در بعد جز اميد وصال |
|
حفظ حالت قرب از آن جهت جگر سالك را خون مىكند كه با يك خطا از آن مقام سقوط مىنمايد. موفق باشید
[1] ( 1)- سورهى صاد، آيات 82 و 83.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل مذاکره مسلّم چیز بدی نبوده و نیست و همین طور که مقام معظم رهبری در جلسهی با دانشجویان فرمودند مسیر مبارزه با استکبار عین هویت ما است و خطری که در پیش است از این جنس است که دولتمردان از این موضوع غفلت کنند و عملاً هویت انقلابی ما در ذیل فرهنگ غربی تحلیل رود و از این به بعد است که باید رهنمودهای مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» را با دقت زیاد دنبال کرد و مواظب بود سخنان ایشان در ذیل توافق با 5+ 1 به تحریف گرفتار نشود. لذا ملاحظه کردید که در جواب نامهی رئیس جمهور، باز ایشان موضوع عدم اعتمادبودنِ بعضی از آنها را به میان کشیدند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت اگر هم که سند آن روایت معتبر هم باشد چون رساله برای شخص خاص نوشته شده است و در شرایط خاص بوده است نمیتوان آن را به راحتی برای عموم تعمیم داد. موفق باشید
