بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
34045

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی: بنده سوال شماره ۳۴۰۳۳ را پرسیدم با عرض پوزش اگر اسایه ادبی از جانب حقیر شد به بزرگواری خودتان ببخشید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما شوم، کجا از سخن شما برداشت بی‌ادبی شد؟!!! ابداً و اصلاً. تذکری بود که یارِ دلسوزی با دوستش به میان آورد. موفق باشید

33622

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد عزیز سلام علیکم و رحمت الله: یک سوال داشتم. عرفا و علما و معصومان گرانقدر تاکید بسیار زیاد روی «تفکر» دارن. اما سوال اینست که تفکر چطور حاصل میشه؟ برای منی که عمری با بی تفکری زندگی کردم و حالا بخوام یک زمان جدا از محیط یک گوشه ای وقتی رو برای تفکر بذارم، فکری پدید نمیاد الا همون خدعه های شیطان رجیم که این تنهایی رو برنمیتابه. سوال اینه که مثل منی در ابتدای راه، تفکر رو باید چطور با چه سوالی از کجا به چه شکلی شروع کنم؟ لطف می‌کنید اگه مبسوط و جزئی توضیحی ارائه بفرمایید و در ضمن آن کتابی یا نوشته ای یا دستورالعملی جهت چارچوب بندی تفکر ارائه بفرمایید. متشکرم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با مطالعه کتاب‌هایی مثل «آشتی با خدا» و «ادب خیال و عقل و قلب» و «مبانی نظری نبوت و امامت» که هر سه روی سایت هست، إن‌شاءالله متوجه معنای تفکر خواهید شد. زیرا تفکر، تعریف‌کردنی نیست، چشیدنی است. سری هم به این صوت بزنید بد نیست https://eitaa.com/matalebevijeh/11694 موفق باشید

33576

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: استاد عزیز صوتی از سایت را گوش دادم، قسمتی سوالی برایم پیش آمد ممنون میشوم راهنمایی بفرمایید. شما فرمودید طبق آیه قرآن مجید، عملی که دائما فرد انجام داده (کانوا یعملون) جزا دارد، سوالی که پیش آمد اینکه در جمع این آیه که خداوند می فرماید هر کس به اندازه ذره ای عمل خوب و بد کرده می بیند و اینکه اعمال خوب با ارزشی که شخص شاید یکبار در عمر انجام داده چه می شود؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در مَلَکه‌شدن عملی است که برای انسان سرمایه می‌شود. حال اگر به قصد انجام آن عمل هرگاه که پیش آمد، یک‌بار هم آن عمل را انجام دهد، عملاً جزو شخصیت او می‌گردد حتی اگر به اندازه مثقال و ذرّه‌ای باشد. موفق باشید 

36090

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: جمعی هستیم که آثار شما را دنبال می‌کنیم، و کتاب سلوک ذیل اندیشه امام را هم برای مطالعه و مباحثه در دستور کار داریم. سوال ما از خدمتتان اینکه برای معرفت و آشنایی با سیره حضرت امام (ره) چه کتاب یا منابعی توصیه می‌کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید اگر با مقدماتی مانند مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» وارد بحث شوید، با استحکام بیشتری مطالب را تعقیب و تصدیق می‌کنید. موفق باشید

35860
متن پرسش

سلام علیکم استاد بزرگوار: مدتی پیش بنده در محیطی بودم که در آنجا بخاطره تذکر یه پیرزن سالخورده به خانم بی‌حجاب متاسفانه درگیر لفظی به همراه رفتارهای ناشایست و نازیبایی پیش آمد. دیگه با منطق چنین افرادی آشنا هستید که چه می‌گویند و چه می‌کنند! و حاجت به بیان حادثه نیست. اما مسئله‌ای که برای خودم بعد از این حادثه پیش آمد، تنفر شدیدی در قلبم نسبت به افرادی که عامدانه با پوشش نامناسب و برهنه وارد جامعه می‌شوند، به وجود آمده. انسان هستیم و زیست ما اجتماعی‌است و نیازمند به اجتماع پس نمی‌توان روی از این نیاز گرداند. من با این تنفر بوجود آمده چه کنم؟ آیا تحلیلی برای چنین حس قلبی در مسیر بندگی هست؟ جایگاهی دارد؟ اگر ندارد چگونه متعادل و درمانش کنم؟ چگونه این آتش خشم و انزجار را به حق هدایت کنم؟ چگونه در دام شیاطینی که جامعه رو به سوی دوقطبی سازی سوق می‌‌دهند نیافتم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در مسیر رعایت دینداری راهی و سبکی در این جهان برای زندگی خود داریم که آن، همراهی با حجاب و عفاف است. اگر طرف آماده بود تا متذکر ضعف‌های او شویم به او تذکر می‌دهیم وگرنه با جدیّت راه خود، میدان حضور انحراف مسلّم کم و کم‌تر می‌شود و اینان در اقلیت خود که چون راه‌شان باطل است، تحمل آن را ندارند و معلوم است خود را به در و دیوار می‌زنند حتی به قیمت خودکشیِ خود. این هنوز اول راه است. عمده آن است که متوجه شوند راهی که ما برگزیده‌ایم هر روز با نعمتی و رحمتی و نشاطی بس گشوده روبه‌رو هستیم . به گفته آن عزیز:
آنجا که یاران میروند، ماغم گساران می رویم                تا  آسمان  آبی  و  دلهای  یاران  می رویم
دلهای  ما را همرهان  مانند خود   آبی   کنید                        در این کویر تشنه کام ما سمت باران می رویم
دلها اگر  آبی نشد ، مانند گل   سرخش   کنید               تا دشت لاله چون دوان، دیوانه واران می‌رویم
با دست های  لاله ها، ایران ما آباد   شد                         توران اگر جنت شود ما سمت ایران می‌رویم
آنجا که یاران می‌دمند ، هردم به هر معبر دمی                        با آن صدای  آشنا، با  یاد  جانان   می‌رویم
از یاد یاران شهید، دل چند خون است و وحید                    با عطر و بوی لاله ها ما هم به میدان می‌رویم
دشمن اگر ناقوس را آهنگ جنگش  سر دهد                 با بیرق سرخ آمدیم‌، چون سربداران می‌رویم

آنجا که یاران می‌روند ، با ناز و شادان می‌رویم                     این کوله بار انداختیم، این بار عریان  می‌رویم
موفق باشید    

 

35471

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: خیلی ممنون از پاسخی که میدید. ببخشید یه سوال دارم. سوالم درباره اینه که کمبود زمان دارم، به اندازه ای تحت فشار هستم که حال بدی دارم. کارم سخته و انرژی زیادی میبره و برای درآمد مجبورم سخت کار کنم در حدی که حال خوبی ندارم و فرصت استراحت کردن ندارم چون دایما باید به صاحب کار تحویل بدم، گوش دادن به موسیقی تنها مایه آرامش من برای اینه که چند دقیقه احساس آرامش داشته باشم و فشار کاری طوریه که به نماز و قرآن و ... نمی‌رسم. نمازم رو به زور میخونم و بهم آرامش نمیده چون فشار زیادی رومه و نمیتونم در خلوت و آرامش به نمازم برسم. چه توصیه‌ ای دارید برای من؟ نماز و قرآن و خدا و امام ها رو چه کار کنم و چطور با این وضعیت به اونها فکر کنم؟ نمیتونم بین دنیا و آخرت جمع کنم و گیجم چه کاری باید بکنم. آخرتم چی میشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه خوب متوجه شده‌اید که باید بین دنیا و آخرت جمع کرد. مطمئن باشید اگر بدون عجله و در عین امیدواری به رحمت الهی و خوش‌بینی به خلق و انجام صله رحم جلو بروید، گشایش لازم پیش خواهد آمد. موفق باشید

35448
متن پرسش

سلام علیک و جمیع مغفرته و رضوانه: باز هم با عرض طلب پوزش و با عرض شرمساری از جناب استاد و صاحبان فضلی که در این مکتب درسی استفاده کردند و یا استفاده می کنند. امیدروارم با این نوشته تضییع وقتی نشود و این نوشته قابل باشد برای کاربرانی که در این مکتب درسی وقت می گذارند. بسم الله الرحمن الرحیم چمران و حضور در عالم معنایی امام روح الله (سلام الله علیه) «قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي» (آنگاه که خداوند به پیامبر خود و خلیفه اش در زمین می فرماید بگو:این است آن راهی که من از روی بصیرت و بینش و آن نگاه نافذ خود و کسانی که مرا پیروی می کنند برگزیده ام و به سوی آن راه دعوت می کنم.) جناب خواجه عبدالله انصاری در کتاب شریف منازل در تعریف بصیرت می فرماید «البصیرة ما یُخَلِّصُکَ عنِ الحیرةِ» بصیرت، آن اندیشه ی صائب و آن فهم تاریخی است که با آن «فهم مقدس و اندیشه ی قدسی» در صحنه های حساس تاریخی به سراغ انسان هایی می آید که بدنبال حقیقت برای گذر از حیرت تاریخی عصر خویش می گردند! آری گذر از رنج حیرت تاریخی زمانه ی ما مساله ی مهمی است که اندیشمندان و متفکران بدنبال راهی برای درمان درد بشر امروز می گردند. بصیرت یک اندیشه است که از درون می جوشد و نه از بیرون یک مفهوم حصولی نیست تا با صرف گزارش انسان بتواند آن را از آنِ خود کند، بلکه حاصل یک فهم حضوری است که بشر در گذر از تاریخ حیران روزگار خویش و در گمگشتگی زمانه در جستجوی حقیقتی که بتواند در آن حقیقت خودش باشد و از بیگانگی و درد خودبنیادی امروزین خود رها شود با بصرت روبرو خواهد شد. اگر امروز بپرسند بصیرتی که تاریخ بتواند خود را در آن از طوفان بلای نهیلیسم یا عصر حیرانی خود بنیاد غرب نجات دهد کدام است؟ بی معطلی می گویم (خمینی و چمران هایش) راه برون رفت از حیرت این تاریخ اند و ما به هر اندازه ای که با چمران در تاریخ مان هم افق و هم نظر شویم در امتداد طلوع فجر بصیرتی هستیم که خمینی اشارت و بشارت آن بود. هر بصیرتی اشارتی است در تاریخ خود و هر تاریخ مدیون پیغمبری است که به آن بصیرت منور است و حامل اشارتی است که پیروانش را به آن بشارت می بخشد و چمران جزو همان تابعین است او از انصار بصیرت است و درست از همان چشمه ای سیراب شده است که امام خمینی عزیز به عالم تاریخ ما گشود. چمران مصداق بصیرت تاریخ دورانی است که تکنیک را در خدمت انقلاب اسلامی در مقابله با جهان حسی و ادراک مادی بشر قدسی می بیند و از دریچه ی عالم معنا تکنیک را در خدمت جهان غیب می‌فهمد نه برای تسخیر عالم ماده!!
{نه می شود گفت خمینی به تنهایی و نه می شود گفت چمران به تنهایی!} چمران، چمران است چون در افق معنایی خمینی زیست می کند و در تاریخ حاضر می شود و خمنی خمینی است چون تاریخی که با خمینی شروع شد را چمران ها به نمایش می گذراند. اگر چمران نبود بصیرتی که با شارت خمینی به تاریخ بشر بازگشت گم می شد و اگر خمینی نبود چمران یک دانشمند فرزانه ای بود در گوشه ای از تاریخ بی آنکه امتداد عینی تاریخی پیدا کند و بی آنکه حضورش در تاریخ جدید ادامه ی انسان قدسی در عالم معنایی پیغمبران باشد و دیگر چمران از تابعین نمی بود. راه هم عالَمی با خمینی، فهم بصیرتی است که با جهان خمینی که «انقلاب اسلامی» ظهور آن بود آغاز می شود و این آغاز شروع پایان عصر حیرت است و چمران ها فتح الفتوح تاریخی حضور بشر امروز در چنین ساحتی از تاریخ می باشند. کافی است برای معیت با تاریخ معنایی خمینی در امتداد حضور چمران در تاریخ هم قدم شویم می شود حاج قاسم، می‌شود حججی، می شود صدرزاده، می شود احمدی روشن، می شود علی محمدی، می شود شهریاری، می‌شود نه به دیروز گذشته و نه به فردای پوچی عصر حیرت بلکه می شود (انسان عالَم خمینی) می شود چمران تا نه ادامه  گذشته ی دیروزمان باشیم و نه ادامه ی فردای تاریک غرب، بلکه با عین بصیرت از تحیر میان دیروز و فردا به امروزی که افق قدسی فردا را پیش جان و دل بشر می گشاید امید داریم و انتظار الفرج من الفرج. شاید سطر سطری از سخنان «باب بصیرت» منازل سخنانی داشت تا برای با چمران بودن و حضور در افق تاریخ بصیرتی که با امام (رضوان الله علیه) به روی نسل کنونی گشوده شده سخن ها بگوییم ولی این ویژه طرحی است برای تفصیل و آغازی است برای سخن های نو به نو و این کمترین کوچک تر از آن است که از خمینی و یارانش دم بزند اما چه باید کرد؟ باید بیش و بیش تر از دیروز با نسلی که گوش هایش و جانس مستعد سخنان تازه ای است از سخنان بکر و تازه سخن گفت و باید برای همدلی و تفصیل تبیین افق بصیرت تاریخی امام به گفتگو نشست و حرف ها زد تا افق معنایی انسان ها یافت شود و اشارت هایی که پر از بشارت برای فردای تاریخ بشرند از پس پرده به ظهر در متن عصر حیرت بیایند و حجاب حیرانی و ضلالت را پاره کنند و انسان با وجوه قدسی و معنوی عالم الهی اش مرتبط شود و خود بنیادی رنگ ببازد تا در خود بودگی در عین ربط و تعلق به کمال مطلق برای انسان گشوده شود. والسلام

 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته شما چه شده است که بعضی از انسان‌ها نمی‌بینند انقلاب اسلامی چه افقی را در مقابل ما و تاریخی که در پیش است، گشوده است تا انسان که خودش مسئله خودش شده است؛ به بهترین شکل خود را درک کند؟ زیرا به گفته جنابعالی گذر از رنج حیرتِ تاریخی زمانه، مسئله مهم ما می‌باشد به همان معنایی که بفهمیم مرحوم شهید چمران چه معنایی در خود دید که توانست برای به فعلیت‌رساندنِ آن معنا، خود را در حضرت امام احساس کند و در نسبت با حضرت امام، جهانی را که سخت چنین افرادی مانند شهید چمران به دنبال آن بودند؛ گشوده بیابد. و حقیقتاً همان‌طور که می‌فرمایید مرحوم شهید چمران مصداق بصیرت تاریخ دورانی است که تکنیک را در خدمت انقلاب اسلامی می‌توان قرار داد ولی به جهانی ماورای جهان مادی و محسوس با حسّ مادی نظر کرد و در افق معنای حضرت روح الله زیستن، جناب مصطفی چمران می‌شود شهید چمران و کامران آوینی می‌شود شهید مرتضی آوینی! و چه اندازه محرومند آنانی که چنین استعدادهایی داشتند و آن افق معنایی را که می‌توانستند با حضرت روح الله در خود بیابند، از آن جدا شدند. آیا امثال آقای دکتر عبدالکریم سروش، عبرت تاریخیِ عده‌ای نخواهد شد بخصوص تا آن‌جایی که از فرط عصبانیت، اخیراً آن فحش‌نامه رکیک را در مورد آقای دکتر رضا داوری می‌نویسند. بحث در مورد شخصیت آقای دکتر داوری نیست، بحث در جهنمِ فروزانی است که در شخصیت آقای سروش و امثال سروش زبانه می‌کشد، زیرا نفهمیدند اینان می‌توانستند در بستر انقلاب اسلامی حاج قاسم و احمدی روشن شوند و حال، با کویری گسترده در شخصیت خود روبرو هستند، زیرا به افق قدسی فردایی که در پیش است نظر ندارند، حال هرجا که باشند در هیچ‌کجا نیستند. چه اندازه «انسانِ عالَمِ امام خمینی» بزرگ، ولی غیر قابل دسترس است مگر برای همت‌هایی بلند. موفق باشید       

35311
متن پرسش

سلام استاد: اخیراً فحشنامه ای منتسب به دکتر سروش در مورد حکیم و فیلسوف فرهیخته جناب دکتر داوری اردکانی منتشر شده. علاقمند هستیم نظر حضرتعالی را در مورد راز این حملات و توهین ها بدانیم. چرا آقای سروش از جناب دکتر داوری تا این حد کینه و کدورت در دل دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم آن نوشته را که حقیقتاً فحش‌نامه بود، دیدم. آقای سروش بخواهند و یا نخواهند در این نوشته اخیرشان و توهین‌هایی که به جناب آقای دکتر داوری کرده‌اند، که البته سابقه هم دارد؛ نشان می‌دهد در اوج بی‌بصیرتی تمامِ وجودشان را کینه و تکبّر فرا گرفته است. و این‌جا است که می‌توان فهمید همه سخنان‌شان حتی نظریه‌های اخیری که در رابطه با حقیقت مطرح کرده‌اند که عملاً نفیِ هر حقیقتی است، ریشه در شخصیت کینه‌ورزانه ایشان نسبت به هر حقیقتی دارد. آری! «چون خدا خواهد که پرده کس درد / میلش اندر طعنه پاکان برد». موفق باشید

35121

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی وقت شما بخیر: مدتی مباحث پلورالیزم شما رو خوندم و به مباحث فکر می کردم از این حدیث برداشت پلورالیستی داشتم، لطفا برداشتم رو نقد، اصلاح و تکمیل بفرمایید. سه درب بهشت از قم باز می‌شود حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: بدانید که بهشت هشت درب دارد که سه درب آن از قم باز می‌شود. با این برداشت، که راه ورود به بهشت متنوع هست افراد جامعی هستند که از چند در وارد می شوند شاید بتوانیم اینگونه نگاه کنیم، فقه بابی است که با رعایت حلال و حرام وارد بهشت شویم، عرفان باب دیگریست شاید خوش خویی و خدمت به خلق و تعهد به نیکی بابی دیگر باشد، شاید از خودگذشتگی بابی باشد، شاید تخصص در امور و تعهد بابی باشد و ابواب دیگر حقیقت را منحصر به خود ندانیم، و با صرف یک مساله (دین و آیین دیگر - بدخلقی - نادانی - بی مبالاتی در برخورد افراد - ...) دیگران را اهل جهنم مپنداریم. قم با اینکه مرکز شیعه هست فقط سه باب را شامل می شد اینجا صرفا بحث جهنمی نشدن نظر داشتم بحث دین کامل و توحید مورد نظر نبود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همان‌طور که در جزوه‌ای که در جواب آقای دکتر سروش عرض شد پلورالیسم به این معنا که راههای رجوع به حضرت حق یک راه نیست، غیر از آن است که گمان کنیم هر راهی در جای خود نسبت به دیگر راهها ارزش مساوی دارد. در حالی‌که قرآن در همین زمان مسیحیت و یهودیت را چنانچه به توحیدی که در آن ادیان هست، پایبند باشند اهل نجات می‌دانند هرچند که درجه و شدت توحید آن ادیان با توحید اسلامی یکسان نیست. موفق باشید

34797
متن پرسش

یا محبوب! عرض سلام و رضوان حضرت معشوق بر شما. عشق این سفره‌ی مبارک و این فضل گسترده شده در حقیقت حیاتتان فراگیر باشد. حرف دل است در میان کوچه‌های دل، در میان این برهان و آن استدلال، ناگهان عشقِ سکوتِ دل، شکست و نوایِ آتشِ جان را افروخت. این عشق بود که استدلال را روانه‌ی جان کرد در میان کتب و هزاران خیالات عدد اندیش. شب‌های رمضان حرف دیگری برای گفتن دارند، سفره ای به رویم گشوده شد، من ماندم و وصفش: «خاک بر فرق من و تمثیل من».

استاد: می‌دانم راه چیست و شروع‌ها و باید و نباید‌ها را می‌دانم. گفتید: وقتی عقب‌نشینی کرد به معنای محرومیت نیست، اما نمی‌دانم این درد چیست که گریبان این روزها را گرفته و فریاد می‌زند: نه؟!! این، عاشقی نیست، بی‌گمان از این منِ وهم‌انگیز و بخل و کینه و نیستی بیزارم. کثرت، بغضِ جان را چنگ می‌زند، اصلاً قابل توضیح نیست، اما انگار حیران‌تر از پیش آن دانسته‌های وهمی‌ام بر باد رفتی، چون کودکی در مکتب خانه‌ی عشق منتظر استادم، شاید باز هم نیاز به راهنمایی‌های شورانگیزتان است، اما بی‌هیچ اضافه‌گویی برای ما با آن حضوری که همیشه می‌فرمایید دعا کنید. اجرتان با حضرت محبوب، رمضان‌تان پر از کَرَمِ کریم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این اواخر عرایضی در شرح غزل شماره ۱۲۳ شده است که امروز و فردا در معرض نگاه رفقا قرار می‌گیرد، به این امید که صدایی از درون رفقا دارد می‌گوید در طوفانی که در این ماه رمضان پیش آمده است، باید در کجا ایستاد؟ که نه از هماهنگی با طوفان محروم باشیم و نه این طوفان، ما را در سنگلاخ‌ها و درّه‌های افکار سرگردان پرتاب کند. به هر حال نه می‌توان از طوفانی که پیش آمده چشم‌پوشی کرد و آن را نادیده گرفت، که در آن صورت ضرر کرده‌ایم. و نه می‌توان بدون اراده و بدون تأمّل در هستی خود، خود را به آن سپرد.

از جناب مولوی بشنوید که فرمود:

   نکته‌‌ها چون تیغ پولاد است تیز ** گر نداری تو سپر واپس گریز

پیش این الماس بی‌‌اسپر میا ** کز بریدن تیغ را نبود حیا

  زین سبب من تیغ کردم در غلاف ** تا که کج خوانی نخواند بر خلاف‌‌

موفق باشید              

34712

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: ۱. چه روش و تئوری ای برای رفع مشکل حجاب مدرنیته و پوزیتیویسم، بر آیات الهی (طبیعت) به طلبه ای که فعال رسانه ای است پیشنهاد می‌کنید؟ چگونه می‌توان آیت بودن مثلا خورشید گرفتگی را بر حجاب علم غلبه داد؟ آیا فقط باید از دریچه ی مبادی فهم و طهارت انسان ها ورود پیدا کرد یا تبیین صحیح آیات، می‌تواند به عنوان اقدامی موثر در حل این مشکل در نظر گرفته شود؟ (به عنوان مثال مخاطب را با سیر دادنش تا لبه های دانش، متوجه خلأ و ضرورت وجود خدا کنیم؟)‌

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این کاری است بس بسیار مهم و حساس، بخصوص که هنوز عقلِ کمیّت‌گرایِ جهان مدرن بر ذهن‌ها سیطره دارد. آنچه در ابتدای امر باید مخاطبان با آن آشنا شوند مباحثی که روشن می‌کند عقل کمیّت‌گرا بسیاری از ابعاد واقعیت را نمی‌شناسد. یکی از کسانی که در این مورد به جهت درگیری که با جهان کمیّت‌گرا داشته است و سخن گفته است جناب آقای مارتین هایدگر می‌باشد بخصوص در مقاله «پرسش از تکنولوژی» و این حقیر در شرح آن مقاله، کتاب «عقل تکنیکی» خدمت رفقا عرضه داشت. مختصر آن بحث را می‌توانید در بحث «پانزده نکته در جایگاه تاریخی "عقل تکنیک" و جايگاه "انقلاب اسلامی"  دنبال بفرمایید. و سپس خود جنابعالی با ادبیات خودتان، مخاطبان را متذکر این امر مهم بشوید.  موفق باشید

https://lobolmizan.ir/search?search=%D9%BE%D8%A7%D9%86%D8%B2%D8%AF%D9%87&tab=sounds

 

34545
متن پرسش

با سلام به استاد گرامی: با توجه به صحبت‌های اخیری که داشته‌اید در مورد «به خودآمدنِ انسان» و این‌که انسان باید «خود» را در «خود» و در هستی خود تجربه کند، به نظر می‌آید موضوعی بسیار حساس و لازمی است. چنانچه بخواهیم مطلب را با وسعت بیشتر دنبال کنیم، چه کتابی از کتاب‌هایتان و یا سخنرانی‌هایتان را پیشنهاد می‌کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌فرمایید مسئله بشرِ جدید، انسان‌بودنِ خودش است و معنایی که باید نسبت به انسان‌بودنِ خود دنبال کند و به همین جهت متفکران عالَم، بحثِ «بحران در انسانیت» را در این دوران پیش کشیده‌اند و بدین لحاظ چنانچه ملاحظه می‌فرمایید با طرح سوره «دهر» یا سوره «انسان» و سپس با بحث سوره «التین» که موضوع خلقت انسان در «احسن التقویم» را به میان آورد و بحث سوره «الشمس» که سوگند به نفس و تعادل آن را مطرح فرمود؛ خواستیم حساسیت موضوع را با مخاطبان در میان بگذاریم. در این مورد پیشنهاد اصلی بنده آن است که کتاب «تفسير انفسی سوره مرسلات و اشاره‌های قدسی » که اخیراً از زیر چاپ خارج شده، همراه با شرح صوتی آن می‌تواند شروعی جدّی در مورد انسانی باشد که نسبت به حضور نهایی خود می‌اندیشد. و بنده نیز امیدوار هستم رفقا در محافل خود نسبت به موضوعات مطرح‌شده در آن کتاب، بحث و بررسی مفصلی را دنبال بفرمایند. و این مشروط بر آن است که صوت مربوط به متن را نیز استماع فرمایند و پس از آن در جمع خود برداشت‌های همدیگر را تقویت نمایند. موفق باشید

34541

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیزم: وقتتون بخیر، استاد بنده هفته ای یک روز به مدت ۸ ساعت، معلم دخترای پایه هفتم هستم، درس دینی و تفکر، الحمدلله ارتباط خوبی با هم داریم ولی وقتی میام خونه خیلی برای بعضی هاشون غصه می‌خورم و گاهی از اینکه نمیتونم) یعنی فضا و عالمشون اجازه نمیده) حقیقت را باهاشون درمیون بذارم خیلی آزارم میده، البته گاهی هم برای بعضی هاشون میشه صحبت‌هایی کرد ولی در کل خیلی توجهشون سمت و سوی دنیایی داره، همش به فکر آزاد بودن در عمل هستن که مثل پسرا، هر کاری دوست داشتن بتونن انحام بدن و از اینکه بخاطر دختر بودن مثلا از موتور سواری یا تا دیروقت بیرون بودن، منع میشن ناراحتن، جدای از پاسخ به این سوالات من در پی یه حس دیگه در اونها هستم که بیدار بشه و بشه در مورد مسائل اصلی و حقایق عالم با اونها صحبت کرد گاهی حس می‌کنم، زبان مشترکمون خیلی محدوده یعنی واقعا چیزی که برای من مهمه مثلا رضای خدا، انس با خدا برای اونها معنا نداره، خب البته بچه هستن ولی جدای از این، عالمشون فرق کرده، اینجور مواقع سعی نمی‌کنم حرف صریحی بگم و موضعی بگیرم سعی می‌کنم حرفشون رو بشنوم و درکشون کنم و در رفتارم اونها را متذکر بعضی چیزها بکنم. ضمن تقاضای راهنمایی از محضرتون سوالم اینه که این صبر و نگفتن صریح برخی مطالب تا چه میزان جایز است؟ ممنونم و التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به تجربه بنده و بعضی از رفقا مباحث «معرفت نفس» اعم از کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و یا «ده نکته در معرفت نفس» و طرح شخصیت شهدا، برای این نسل مفید خواهد بود، إن‌شاءالله. موفق باشید

34527

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی. با عرض سلام و خدا قوت. در رابطه با شهید آوینی می شود ایشان را وامدار فیسلوفان غربی دانست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان این‌طور گفت که شهید آوینی با فهم اندیشه و اشارات متفکران غربی مانند هگل و هایدگر که به بشر جدید داشته‌اند، متوجه شخصیت تاریخی حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» شد و به گفته همسر شهید آوینی، او همه آنچه که می‌خواست در حضرت امام یافت. موفق باشید

34420

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: داستان کتاب سیاحت غرب که از آقا نجفی قوچانی نقل شده است آیا طبق تجربیات ایشان در موت اختیاری بوده؟ یا ایشان جبرا مرده‌اند و دوباره زنده شده اند؟ یا چیز دیگر؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در شرح حالات جناب آقای نجفی قوچانی در جزوه «انکشاف صور برزخی در سیاحت غرب» به آدرس زیر شده است https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%AD%D8%AA%20%D8%BA%D8%B1%D8%A8&tab=posts&inner_tab=leaflet  مبنی بر آن‌که این امر در مسیر سلوک ممکن است برای افراد پیش آید که خود را در ساحتی دیگر با همان اتفاقاتی که با آن روبه‌رو شدند که صورت‌های برزخیِ دنیایی‌شان بوده، پیش آید و به تعبیر خودشان حقیقتاً مرده‌اند. نکاتی در جواب سؤال‌های شماره 9437 و 23021 و 24713 مطرح شده است. موفق باشید

34369

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

هیچ وقت دوستی که مرا دوست بدارد چنان که من هم او را دوستی بدارم که یک اطمینان درست و دوستانه حاصل بشه نداشتم، همیشه تنها بودم چه در خانواده چه در اجتماع. در سن جوانی موهای سپیدی دارم که ۱۰ سال پیر تر از من ندارند، ظاهری بیمار که دلیلی برای آرایش نداشته چون نه دوستش داشتند و نه دوست داشته چنان که ادراک بشه. تا آسمان ها پر می‌کشم در بهشت ها قدم می‌زنم، جهنم ها را هم دیده ام همه و همه تا کنون به من «دوست داشته شدن ملموس نداد» و نه دوست داشتن کسی که احساس یگانگی به او کنم‌. گویا من است در کالبدی دیگر و من او در شکلی دیگر. به یاد دارم از همان طفولیت چنین بودم، نه اینکه فکر کنی قصه امروز و دیروز است؛ من دندان زمین را کنده بودم اما اگر قرار به زمین است کم تر از پیامبر خدا، کم تر از اهل البیت از زمین و زمان زیستن نمی‌خواهم و این یعنی اوج احساس، مال، دوست داشتن و دوست داشته شدن و پذیرش و بزرگی و تواضع، نه چون پادشاهان دنیا و نه چون مراجع و علما! بلکه همچون پیامبران و نه شکل آنها! خود آنها. جلسات دوشنبه شما را هم گوش می‌دهم اگر حرفی تازه و دلیر و از پیش رو می‌زنید بفرمایید و گرنه که خود را همان گوینده است. فقط آمدیم به رشته تحریر شما و دیگران سخنانی تحریر شود و گرنه پیر تر از آنم که به کسی رجوع کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. ما انسانیت خود را اگر در کامل‌ترین انسان که آخرین پیامبر نیز هست، نتوانیم درک کنیم، به گفته جناب نیچه همچنان پوچی و سرگردانی نصیب ما می‌شود. این‌جا است که قرآن را می‌توان در راستای این حضور خواند. البته «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش»، آیا رجوعی که اخیراً به سوره مبارکه شمس شده، راهی می‌گشاید که خود را در مواجهه با روح بزرگ رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» احساس کنیم. موفق باشید

34363

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: ۱. با توجه به موقعیتی که در آینده داریم و در آینده ای نزدیک قرار است که در نظم نوین جهانی (در کلام حضرت آقا) نقش آفرینی کنیم؛ با توجه به موقعیت آخرالزمانی ما و با توجه به سعه وجودی انسان آخرالزمانی، چه ویژگی ها و چه مهارتهایی را باید در خود نهادینه کنیم تا به وقتِ عمل از آن استفاده کنیم؟ ۲. باید چگونه برای این مهارت ها برنامه ریزی کرد؟ ۳. از الان باید منضبط و عالی عمل کرد تا به تعالی برسیم؛ رازِ اینگونه عملکرد چیست؟ با تشکر 🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه عرض بنده آن است که حضور در تاریخ انقلاب اسلامی با رعایت دستورات الهی به امید گشوده‌شدن هرچه بیشتر افقی که در پیش است، خود به خود آنچه را باید در آن قرار گیریم، پیش می‌آید. ما به انقلاب اسلامی و گشودگی و انتظار و وارستگی بسیار باید حساس باشیم. موفق باشید.

33693

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: استاد بزرگوار آیا ذات انسان روح اوست؟ روح انسان نسبت به وجود مطلق چه جنبه های نیازمندی یا عدم و نقص دارد؟ انا الحق منصور حلاج از کدام جهت است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حقیقت انسان همان روح یا نفس ناطقه او است و از آن طرف روح، یکی از مراتب وجود عالم ومرتبه‌ای از مراتب وجود است. که می‌توانید اصل بحث را در «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن دنبال کنید. موفق باشید

33661

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: در مورد سوال 33535، بنده در جایی نظر امام رو در مورد مسئله لغو بخشنامه چادر خانم معلم ها پیدا نکردم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که عرض شد امری نبوده که در جایی ثبت شود. جناب آقای اکرمی وزیر آموزش و پرورش وقت به من فرمودند که احمدآقا می‌فرمایند امام فرموده‌اند بگویید آن بخشنامه را لغو کنند. موفق باشید

33616

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در رابطه با پاسخ سوال ۳۳۶۰۰، سوالاتی که من پرسیدم، متاسفانه آن سوالات را ندارم. چون همیشه شما سوال را همراه پاسخ می دهید. اگر امکان دارد، سوالات مرا، در پاسخ این سوال برای من بنویسید ممنون می‌شوم. متن سوالات، برای من خیلی مهم است. با تشکر از وقتی که برای پاسخگویی می‌گذارید!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد مواردی است که باید به ایمیل کاربران محترم ارسال شود و نباید حجم سؤالات، بخصوص سؤالاتی که عموماً حالت شخصی و خصوصی دارد، در معرض دید بقیه قرار بگیرد که موجب تضییع وقت آن‌ها می‌گردد. موفق باشید

33532

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: چهارسال تمام با سیر مطالعاتی چه صوتی و چه کتابها با شما بودم و خیلی خوب رفتم جلو ولی دوستی اومد و گفت دروس علامه حسن زاده عاملی هستند و خیلی خوب من برای کنجکاوی رفتم و مدتی هم بودم تا اینکه از دوروس شما عقب افتادم ولی بعد از مدتی اون دروس تعطیل شد به دلالیلی ولی تو اون مدت یکسال که از دروس شما کشیدم کنار بدجور خوردم زمین طوری که همه چیز رو از دست دادم. نمازهای شب، نمازهای نافله و تمام اون لذا تها و اون ارتباط رو از دست دادم و به سمت گناه کشیده شدم. استاد بدجور خوردم زمین حالا که پشیمون شدم ومیخوام برگردم نمیدونم از کجا و چطوری شروع کنم؟ آیا واقعا خدا من رو میبخشه؟ لطفا کمکم کنید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید همان مرحله هم تجربه‌ای باشد در راستای حضور در جهانی دیگر با کمالاتی جدید. بالاخره با ایمانی تازه برای اُنس با خدای تازه، کار را شروع کنید. زندگینامه شهدا، روحانیتِ حضور در محضر خداوند را برای شما زنده و سرزنده خواهد کرد. موفق باشید

33520

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: معنی این عبارت چیست؟ «تمثل ملکات به صور مناسب بدانها در صقع نفس ناطقه را تعبیر به تجسم اعمال نموده‌اند.» این صقع نفس ناطقه یعنی چه؟ معنی داخل و خارج نفس ناطقه یعنی چه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که این نوع مباحث، مباحثی نیست که طی یک سؤال و جواب بتوان بدان پرداخت. مباحثی است که باید در مدرسه و درس و مباحثه مطرح شود، وگرنه ما باید جهت جواب‌دادن به آن مقاله‌ای طولانی بنویسیم که فرصت چنین کاری برای ما نیست و این سایت چنین وظیفه‌ای برای خود تعریف نکرده است. موفق باشید

37605

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: از اینکه وقتتان را می‌گیرم عذرخواهم. اما چند تا سوال داشتم که امیدوارم راهنمایی ام کنید: چند سال پیش بود که یکهو یک احساس خیلی چکشی به من وارد شد و من متوجه شگفتی خودِ بودن یا وجود شدم. حالم اینطور بود (و هست) که کمی تمرکز نیاز دارم تا به آن حالت حیرت برسم و در آن با مطلق وجود روبرو هستم آنجا دیگر هیچ شبهه ای نسبت به هیچ چیز وجود ندارد و دیگر استدلالی هم برای وجود خدا و... لازم نیست. این حالت برایم بیشتر جلالی و ترسناک نمود داشت تا شب قدر ماه رمضان امسال این حالت بسیار شدید شد اما دیگر ترسناک نبود و آن حالتِ وجود، حس خوبی داشت. تا آخر ماه رمضان آن حالت بود اما بعد از ماه مبارک مثل گذشته کمرنگ شد. ماه پیش وقتی سفر زیارتی به مشهد رفتم باز در مشهد خودم را در حضور وجود مطلق می‌دیدم. این حالت گاهی کم و بیش هست در نماز هم گاهی سعی دارم بعنوان حضور قلب کمی در این حالت باشم اما نمی‌دانم باید چکارش کنم. خیلی هم فرّار است بطوری که وقتی در آن حالت هستم تعجب می‌کنم که چطور می‌شود در این حالت نبود و چند وقت بعد که از آن حال خارج شده ام تعجب می‌کنم که چطور می‌شود در آن حالت بود. جدیدا سخنرانی حضرتعالی پیرامون برکات نظر به وجود را گوش دادم اما باز نمی‌دانم چگونه باید این نظر را جهت دهی کنم و اصلا به کدام سمت؟ در وجود مطلق و در حالت بی فکری که سمتی وجود ندارد. ممنون میشوم من را راهنمایی کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان هر اندازه در ابعاد مجرد خود حاضر شود، نسبت به حقایق بهتر می‌تواند رابطه برقرار کند. و در این رابطه مباحثی چون «ده نکته در معرفت نفس» و کتاب «خویشتن پنهان» می‌تواند مؤثر باشد. موفق باشید

34674
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: نظر حضرتعالی در مورد این نوع روایات چیه؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله): کسی که برای رفع نیاز برادر مومن خود کوشش نماید مانند این است که نُه هزار سال خداوند متعال را عبادت نموده در حالی که روزها را روزه گرفته و شب ها را هم شب زنده داری نموده است. بحارالانوار/ج74/ص315 استاد بالاخره همه ما کم و بیش تجربه کمک به افراد مومن را داشتیم و نورانیتش را هم احساس کردیم. ولی هیچ وقت احساس نورانیت ۹۰۰۰ سال عبادت آن به همراه روزه داری و شب زنده داری را نداریم. در حالیکه که گاهی اندک روزه داری و شب زنده داری را نورانیتش را احساس می کنیم. مشکل کجاست؟ آیا صحت این نوع روایات اشکال دارد؟ آیا نورانیت ۹۰۰۰ ساله این عمل در قیامت خودش را نشان می دهد؟ آیا برای تشویق کردن است یا نه، حقیقتاً رفع نیاز از برادر مؤمن به صورت تکوینی چنین نتایجی را در جان انسان به همراه دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! نیکی به برادران مؤمن به اعتبار انسان‌هایی که راه‌هایی هستند به سوی خدا، عالم عرش را در مقابل ما می‌گشاید به همان معنایی که فرموده‌اند: «قَلبَ المُؤمِنِ عَرشُ الرَّحمنِ» و حضور در عرش مانند نور بیرنگ است که محسوس نیست ولی جان انسان را در بر می‌گیرد، نه مثل نور قرمز یا زرد که جزئی و محسوس باشد. این‌جا است که متوجه می‌شویم چگونه با احسان به انسان‌ها به‌خصوص اهل ایمان، از جهانی که سراسر پوچی است آزاد می‌شویم و پایه‌های تمدن نوین اسلامی را شکل خواهیم داد. موفق باشید    

34576

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: برای کلمه العقل در باب اصول کافی چه معنای جامعی می توان تصور کرد که همه احادیث مربوط به آن را در پرتو آن فهمید؟ ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل، در متون دینی آن روح و روحیه‌ای است که انسان بتواند امور کثیر را در هویتی واحد مدّ نظر آورد. مثل آن‌که حادثه‌های کثیر را در نگاه توحیدی‌اش به خدای واحد نسبت می‌دهد. موفق باشید

نمایش چاپی