با سلام در لایحه ارتقا امنیت زنان آیا برای ما زنانی که مهریه ۱۴ سکه داریم بیش از ۵ سال حتی ۱۰ سال هست که همسر اجازه ازدواج دریافت کرده و ما نه راه زندگی داریم و نه طلاق ماده قانونی دیده شده است بلاتکلیفی حتی اجازه درمان خروج از کشور برای یک زیارت مشکل داریم و زن حق زندگی مستقل به واسطه رابطه زوجیت ندارد و همیشه در نگرانی است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مسائلی است که در این زمانه پیش آمده و به نظر میآید وظیفه نمایندگان مجلس، بخصوص خواهران نماینده آن است که در این مورد فکری بکنند. موفق باشید
با سلام استاد عزیز: در رواياتى در منابع شيعه و اهل سنت كه از لحاظ سندى صحيح است از اتخاذ قبور به عنوان مسجد نهى شده است. مثلا در كتاب صحيح بخارى، حديث ۱۳۰۱ چنين آمده است: عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي مَرَضِهِ الَّذِي لَمْ يَقُمْ مِنْهُ لَعَنَ اللَّهُ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ لَوْلَا ذَلِكَ أُبْرِزَ قَبْرُهُ غَيْرَ أَنَّهُ خَشِيَ أَوْ خُشِيَ أَنَّ يُتَّخَذَ مَسْجِدًا ترجمه: عايشه روايت مىكند كه پيامبر (ص) در مريضىاش كه در آن از دنيا رفت گفت: خدا يهود و نصارى را لعنت كرد چون قبور انبياء خود را به عنوان مسجد اتخاذ كردند. سپس عايشه گفت اگر چنين نبود قبر پيامبر آشكار بود ولى از آنكه قبر او به عنوان مسجد اتخاذ شود ترسيده شد. و اما در كتب شيعه در كتاب الكافي ج : 3 ص : ۲۲۸ آمده است: عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ زِيَارَةِ الْقُبُورِ وَ بِنَاءِ الْمَسَاجِدِ فِيهَا فَقَالَ أَمَّا زِيَارَةُ الْقُبُورِ فَلَا بَأْسَ بِهَا وَ لَا تُبْنَى عِنْدَهَا الْمَسَاجِدُ ترجمه: سماعه مىگويد از امام صادق (ع) راجع به زيارت قبور و ساختن مسجد در قبرستان پرسيدم. ايشان فرمودند: اما زيارت قبور اشكالى ندارد ولى نزد قبرها مسجد نسازيد. اين حديث از لحاظ سندى موثق است. در نرم افزار درايه النور اين حديث موثق ذكر شده و آقاى مجلسى در مرآه العقول نیز سند اين حديث را موثق دانسته است. همچنين در كتاب وسائلالشيعة ج : ۵ ص : ۱۶۲ از امام باقر (ع) نقل شده است كه : فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص نَهَى عَنْ ذَلِكَ وَ قَالَ لَا تَتَّخِذُوا قَبْرِي قِبْلَةً وَ لَا مَسْجِداً فَإِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ ترجمه: پيامبر (ص) فرمود قبر مرا قبله و مسجد نگيريد چرا كه خدا کسانی را كه قبور انبياء خود را مسجد گرفتند لعنت كرد. سند اين حديث در نرم افزار درايه النور صحيح دانسته شده است. حديث در اين باب زياد است و به هر حال اين احاديث نيز مويدى است بر اينكه نظر گروه دوم در زمان اصحاب كهف صحيح نبوده است. قرينه پنجم : اتخاذ قبور به عنوان مساجد با توجه به اينكه در ظاهر شبهۀ شرك دارد كار پسندیدهای نيست. قرينه ششم: علماى شيعه در رسالههاى خود آوردهاند كه نماز خواندن در قبرستان و جايى كه قبر باشد مكروه است. در رسالۀ مراجع تقليد آمده است : نماز خواندن در چند جا مكروه است و از آن جمله است: ... مقابل قبر، روى قبر، بين دو قبر، در قبرستان. (توضيح المسائل (محشى - امام خمينى)؛ ج۱، ص: ۵۰۱) با توجه به اين حكم مىفهميم نظر آن گروه دوم در زمان اصحاب كهف چندان صحيح نبوده است و کسانی كه از آيه ۲۱ سوره كهف مىخواهند برخى كارهاى امروزه را توجيه كنند به نظر، دقت لازم را در تحقيقات خود نكردهاند. علاوه بر این در هیچ کجای قرآن توصیۀ صریحی برای ساختن قبور يا چيزي بر روي قبور نداریم. آیا خدا نمیتوانست به پیامبرش توصیه کند که بر سر قبر ابراهیم برو و آن را بساز؟ با این تفاصیل ساختن گنبد و بارگاه برای مرحوم خمینی چه ضرورتی داشته است؟ ممنونم
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که متوجه هستید واقعاً در قبرستانها به آن معنا که مسجد شوند، نباید نماز خواند ولی آیا جریان اصحاب کهف به عنوان نمادی از یک معجزه بزرگ را میتوان به عنوان قبر و قبرستان قلمداد کرد؟ در مورد حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» و مزار شریف ایشان، بحث بر سر نمادی است که امکان رجوع و زیارت اولیای الهی را فراهم باید کرد، ولی این نوع برخوردی که فعلاً ما با آن روبهرو هستیم، به نظر میآید تشریفاتش آن را از نمادبودن خارج کرده است. موفق باشید
ازدواج هایی که تا به این سن و سال دیدم جز چیزایی که نمیشناسم نبوده! دختری بیچاره با دروغی که بهش گفتند منتظر میمونه هر کسی بیاد خونه شون و حالا هم چمیدونه کدوم اون افراد به دردش میخوره و چه بسا اصلا کسی هم نیاد، مگر یه احساسی بهش بگه همینه! کدوم احساس؟! پسرها هم ننه شون میگفت فلانی و اینا خیلی دیگه غلدر میشدن میگفتن همینو میخوام! حالا چی دیده که اینقدر احساسی شده؟! معلوم نیست. پیامبر خدا با اون شرایط ازدواج کردند که شما توضیح بفرمایید برامون؛ بنده نیز نمیدانم ازدواج اصلا چیست، جنس مقابل چیست، من هیچ چیز از زندگی مشترک را، حتی دوست داشتن یا حتی صحبت کردن با فردی که او مرا دوست بدارد نمیدانم و نمیخواهم مثل هیچ کسی که تا به امروز دیدم ازدواج کنم. من چیزی دیگر میخواهم که نمی دانم چیست. نه! در نسبت با غرب نه در نسبت با مذهبیانی که تا کنون بوده اند. در نسبت با خودم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید در همین دنیا با همه این حرفها خود را بیابیم و به حضوری بیندیشیم که در این تاریخ همچون حاج قاسم سلیمانی ما را در بر بگیرد، آنهم در نسبتی که او در دل تاریخ جمهوری اسلامی با رهبر انقلاب پیدا کردند و جناب استاد آقای محسن عباسی ولدی، متذکر آن هستند. https://eitaa.com/matalebevijeh/12615 موفق باشید
سلام استاد عزیز: وقت حضرت عالی بخیر. این روزها کلیپ های زیادی از خشونت و وحشیگری افراد می بینیم و قویا غصه دار هستیم. کلیپ وحشیگری از عده ای اوباش در باره آرمان علی وردی دیدم که قلب هر انسانی رو به درد می آورد ولی کاش همین بود، کاش ما هم مثل همین عزیر جانمان را در راه حق و حقیقت می دادیم، که البته خون شهید بی ثمر نیست. اما چرا انقلاب اسلامی باید چنین رفتار خشنی با معترضین داشته باشه؟ استاد پیام شهرام گیل آبادی (مدیر شبکه رادیویی جوان و معاون قالیباف و خانواده شهید) از برخورد نیروی انتظامی رو ببینید - اینها چه توجیهی داره؟ ................، واقعا قلبم فشرده شد؛ شکستم. پلیس فقط نظاره گر بود. یکی گفت: «سى ثانیه وقت دارى گورت را گم کنى». نمى دانستم باید بروم، بایستم، چه کنم؟ یکى از نیروهاى پلیس بطرى آبى به من داد و در گوشم گفت من عذر مى خواهم کارى از دست ما بر نمى آید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه بنده هم خبرهایی از این جنس و یا به شدت کمتر شنیدهام حاکی از اینکه این افراد بدون آنکه دورههای لازم را دیده باشند در اموری ورود کردهاند که برای ورود در آن امور، تعلیم لازم را ندیدهاند. بحمدالله شنیدم با تذکرات مکرر بعضی از دلسوزان، گویا تا حدّی در حال تغییر رویه هستند و وظیفه ما میباشد که با تذکرات خود از این معضل تاریخی به خوبی عبور کنیم. موفق باشید
سلام علیکم: استاد بزرگوار آیا ذات انسان روح اوست؟ روح انسان نسبت به وجود مطلق چه جنبه های نیازمندی یا عدم و نقص دارد؟ انا الحق منصور حلاج از کدام جهت است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حقیقت انسان همان روح یا نفس ناطقه او است و از آن طرف روح، یکی از مراتب وجود عالم ومرتبهای از مراتب وجود است. که میتوانید اصل بحث را در «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن دنبال کنید. موفق باشید
سلام علیکم استاد: وقتتون بخیر. با توجه به اینکه حقیقت قیامت طبق حدیث امام رضا وجود دارد، «اذا زلزلت الارض» اشاره به آینده است؟ منظور زمین مادی است یا برزخی؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: قیامت، همواره در مقام خود حاضر است ولی زمین به حکم «یوم تبدل الارض غیر الارض» با تغییراتی که میکند، به مقام قیامتی نایل میشود مثل خود انسان که با طی سکرات و برزخ، در قیامت حاضر میگردد. موفق باشید
با سلام: پیامبر (ص) با بدن مادی به معراج رفت یا بدن مثالی؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به فرمایش آیت الله جوادی، مگر میشود در آن مقام که همهچیز در هویت معنوی هستند، بدنِ مادی حاضر شود؟ آری! بدن هست و معراج هم جسمانی است ولی نه آنکه از جنسِ ماده باشد. موفق باشید
سلام علیکم استاد عزیز و بزرگوار: استاد عزیز در کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر در عالم» در بحث احضار روح فرمودید کسی که به حضور می آید روح شخص نیست بلکه این شیطان است که حضور پیدا می کند. میخواستم بدونم که منظورتون از شیطان کیست آیا همان جن؟ یا خود شیطان است و اگر شیطان باشد چیزی که اطلاع دارم شیطان بر انسان تسلط ندارد یعنی نمی تواند به انسان آسیب برساند «یعنی فقط در حد وسوسه » است. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به نظر میآید شیطان علاوه بر وسوسه میتواند اگر خودِ فرد خود را در اختیار او قرار دهد، زبان او را در اختیار بگیرد و اتفاقاً این در بعضی موارد تجربه شده است. از این جهت نباید به سخنان آن روح، اعتماد کرد. موفق باشید
سلام استاد: این جمله تان برایم بسیار دلنشین بود خواستم توضیحی، تفسیری، مطلبی هم بر آن اضافه فرمایید. به سوی جهانی که انسانیت انسان، محور تفکر باشد و قلبها آنچنان با عاطفه و عقلانیت به ظهور آیند که تحمل یک فقر و یک فقیر برایشان نماند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! تمام دین و دینداری برای غمخواری و دلسوزی نسبت به خلق است در بحث «نبیّ و محبّت، ربوبیت و عبودیت»[1] . شواهد قرآنی مربوط به این موضوع به میان آمده است. موفق باشید
[1] - https://lobolmizan.ir/special-post/969
با سلام استاد عزیز: آیا به نظر شما برای تقلید از مرجع تقلید باید برای اعلم بودن شان، بحث نگاه و جهان بینی آن مرجع بطور مثال نسبتی که با فلسفه وعرفان و انقلاب اسلامی دارد را هم باید لحاظ کرد و مدنظر داشت؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: مرجع تقلید در رابطه با احکام، مرجع تقلید میباشند و کافی است در موضوع فقه مجتهد باشند و نسبت به زمانۀ خود نیز جهت تطبیق احکام شرعیه آگاهی داشته باشند. و این ربطی به فلسفه و عرفان ندارد. موفق باشید
سلام: نقد پرسش و پاسخ شماره ۳۶۴۳۴ 🔰 در مراکز علمی مرسوم است که ابتدا یک ارائه دهنده، نظرش را مطرح میکند، سپس یک داور آن را نقد میکند و سپس آن ارائه دهنده با جواب به نقدهای داور، دوباره از نظر خودش دفاع میکند. استاد طاهرزاده عزیز که واقعا برای بنده قابل احترامند، در این پست 👈 اینجا، به تحلیل بنده درباره علی علیزاده نقدی وارد کردند و آن را خطرناک دانستند! حالا بنده برای دفاع از نظر خودم، مطلبی می نویسم 1️⃣ اولا تشکر میکنم از این استاد عزیز که قبلا چندبار نظر لطف و مثبت خود را نسبت به بنده ابراز کردند، در پست اینجا و اینجا و اینجا می توانید مشاهده کنید در کانال ایشان. 2️⃣ ثانیا، استاد عزیز، اگر حرفی طبق قواعد و مبانی زده شود، نامش پیشگویی نیست که شما آن را خطرناک نامیدید! به آن می گویند طبق قاعده حرف زدن، نه پیشگویی! همان قاعده که امام عزیز فرمود کمونیست از بین می رود، همان قاعده که رهبری فرمود اجلاس کمپ دیوید به جایی نمی رسد، همان قاعده که رهبری فرمود حزب الله در جنگ ۳۳ روزه پیروز می شود و.... هیچ کدام اینها پیش گویی نبود، بلکه طبق قاعده حرف زدن بود. 👈 بنده هم طبق قواعد قرآنی که خدا پیامبر را برحذر میداشت از اعتماد به منافقینی که با ظاهر خوب جلوه می کردند و طبق قاعده دوری از افرادی که با نقاب دوست سعی بر نزدیکی خود به جبهه خودی دارند، گفتم امید دانا مورد اعتماد نیست و مشاهده کردید که حرف بنده درست بود، اما متاسفانه شما چندین بار در کانال خودتان فریب ظاهر او را خوردید و گفتید پشیمان شده و حتی چندبار طبق گفته یکی از سوالات درج در کانالتان کلیپ های او را نشر دادید! به طور مثال اینجا و اینجا. اما تازه بعد از حرفهای زشت او علیه امام بعد از قضایای حمله به سلمان رشدی در سال قبل، متوجه شدید او چه کسی هست و چه صورتی پشت نقابش دارد. 3️⃣ خب گناه بنده چیست که طبق قواعد قرآنی و مبانی امام و رهبری که هیچوقت ما را سوق به چنین افرادی ندادند از همان اول گفتم امید دانا هدفش خیر نیست و به گذشته اش دوباره رجوع می کن؟! این مورد را بنده تشخیص دادم و شما ندادید، مقصر بنده هستم؟! استاد عزیز بنده بارها گفتم این فرد حتی سواد ساده سیاسی و تاریخی هم ندارد! پس اصلا مصداق آن حدیث که میگوید از منافق هم علم آموزی کنید، نمی باشد. چون علمی ندارد که از آموزش بگیریم! 4️⃣ در بحث علیزاده هم همین روش است استادجان، پیشگویی در کار نیست که شما آن را خطرناک دانستید، بلکه طبق مبانی حرف زدن هست. در ضمن اتفاقا استاد رحیم پور ازغدی و استاد راجی بارها در بحث های سیاسی کلان و ژئوپلتیک حرف زدند و نیروی انقلابی ما می تواند به آنها رجوع کند، چه نیازی به علیزاده بی مبنا است که هنوز هم حرفهای منافقانه می زند؟! 5️⃣ فرمودید که تفکر هرکسی غیرفکر ما دارد را نفی کرده ایم! اتفاقا اشتباه فرمودید، خود بنده بارها به عزیزان انقلابی گفتم در تاریخ اسلام و معاصر از کتب استاد «رسول جعفریان» غافل نشوند، با آنکه ایشان تفکری مخالف ما انقلابی ها دارد. گفتم کتاب جناب «کوک» که یک فرد خارجی هست را در موضوع امر به معروف بخوانند که بسیار عالی هست اتفاقا. پس ما تفکر مخالف را نفی نکردیم، 👈👈 اما می گوییم کسی مثل علیزاده که لابلای حرفهایش، هنوز همان منش منافقانه را دارد، به درد نیروهای انقلابی نمی خورد. 6️⃣ شاید بگویید کلام های خوب هم دارد، بنده در جواب می گویم بله! قطعا! اصولا افراد منحرف و منافق حرفهای خوب هم دارند، اما یک سوال جدی از شما دارم استاد عزیز. چه تضمینی می دهید آن عزیز انقلابی که هنوز مبانی اعتقادی سیاسی خود را کامل نکرده و پای حرفهای علیزاده نشسته، متوجه درست و غلط حرفهای او بشود. تضمین می دهید؟! اصولا اسلام در برخورد با موارد شبهه ناک چه دستوری داده؟! 7️⃣ بهتر از بنده می دانید فتوای مراجع را در باب حرام بودن خواندن کتب ضاله، چرا؟! مگر همان کتب ضاله مطالب خوب هم ندارند؟! دارند، پس چرا حرام؟! چون اکثر مردم ممکن است متخصص نباشند و توان تشخیص نداشته باشند، برای همین خواندن آن کتب برای محققین متخصص حرام نیست. اما برای عموم مردم که تخصص آن موضوع را ندارند حرام است. 👈 با استدلال شما، این فتوای مراجع هم غلط و بی اساس است !! بله، حرف مخالف را باید خواند، حرف افرادی مثل علیزاده را باید گوش کرد، اما چه کسی؟ همه افراد؟ حتی آنهایی که هنوز مبانی خود را کامل نکرده و احتمال دارد اشتباه کنند؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: اجازه دهید به جای جوابدادنِ تک تک نکاتی که فرمودید چون احساس میشود فضایی که در این نوشتار حاکم است، فضای مراء میباشد و به ما توصیه شده است از مراء بپرهیزید؛ گفتگو را ادامه ندهیم زیرا این نوع گفتگوها ما را به نتیجهای که روشنگر موضوعات باشد، نمیبرد به همان معنایی که از حضرت اباعبدالله «علیه السلام» داریم. خدا رحمت کند کسی را که از مراء بپرهیزد. تصور بنده آن است که این اندازه غیر خودی را نفیکردن، روشِ حاج قاسم سلیمانیهای این انقلاب نیست، با آن سعه صدر و افق بلندی که متوجه آن بودند. موفق باشید
درباره علت اذن خداوند برای افزایش زمان زندان حضرت یوسف علیه السلام بنظر من چون در آیه گفته شیطان کاری کرد که زندانی حرف یوسف را فراموش کنه پس اشتباه یوسف نبوده بلکه امتحانش بوده مثل ایوب. آیا درست برداشت کرده ام؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً همینطور است که میفرمایید. و علامه طباطبایی بر اساس آیه ۲۴ همان سوره که میفرماید: «إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ» میفرمایند شیطان بر مخلَصین سلطهای ندارد که بخواهد فرد را گرفتار فراموشی کند و بنابراین ضمیر فراموشی، به آن کسی ارجاع داده میشود که از زندان آزاد شد. موفق باشید
با سلام و احترام: برای تفسیر نهج البلاغه منبع پیشنهادی شما چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرحهای فارسی به نظر میآید شرح مرحوم علامه محمد تقی جعفری که بعضی از خطبهها را شرح فرمودهاند، مفید باشد. موفق باشید
سلام و عرض ادب استاد عزیز و فرهیخته: ضمن تشکر از همت عالی و فرآورده های متعالی حضرتعالی، کتاب های شما بسیار و به لطف خدا روز به روز بیشتر و تخصصی تر می شوند و سیر مطالعاتی که قبلا در کانال بارگذاری شده بود مفصل است لذا اگر کسی بخواهد فقط ۱۰ کتاب از جمع کتب ارزشمندتان را مطالعه نماید، به نظر خودتان و لحاظ جمیع جهات، کدام کتبتان را معرفی می فرمایید؟ ممنون از محبت و راهنمایی آن استاد شایسته و پر مهر و صفا
باسمه تعالی: سلام علیکم: میتوان از کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و سپس «آشتی با خدا» و پس از آن «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و «معاد» و «انقلاب اسلامی، بازگشت به عهد قدسی» و کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» و «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» و «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» و «انقلاب اسلامی؛ طلوع جهانی بین دو جهان» استفاده کرد. ان شاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید
با عرض سلام محضر استاد گرامی: استاد با توجه به اینکه جواب این سؤال را میدانم ولی باز می پرسم استاد وقتی نفس ما همه جا هست یعنی در ذات هم هست؟ در محضر ذات هم هست؟ یعنی اگر من خالی از تعلقات رجوع به ذات کنم یا به الله یا به واحد یا ائمه واقعا در محضر قرار میگیرم؟ استاد یعنی واقعا وقتی من به ذات رجوع کنم در محضر ذات قرار میگیرم؟ استاد من کجا این حرفا کجا
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در رابطه با سالک در فنای فی الله در حديث قدسى داریم: «لَا يَزَالُ عَبْدِي يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّوَافِلِ مُخْلِصاً لِي حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا» بنده من از طريق نوافل خالصاً همواره به من نزديك مىشود تا آنجايى كه محبوب من مى گردد و چون او را دوست داشتم، من گوش او مى شوم كه با آن بشنود و چشم او مى شوم تا باآن ببيند و دست او مى شوم كه با آن بگيرد. يا مثل اينكه خداوند در قرآن به پيامبر (ص) مى فرمايد: «ما رَمَيْتَ اذْ رَمَيْتَ وَلكِنَّ اللهُ رَمي» تو نيستى كه نيزه پرتاب مى كنى، بلكه خدا است كه چنين مى كند. در اين آيه تمام وجود پيامبر خدا (ص) در احاطه حضرت حق قرار مى گيرد. موفق باشید
با سلام و عرض ادب محضر جناب آقای طاهرزاده: نظر حضرتعالی در باره سخانان دیروز آقای خامنه ای چیست؟؟ رهبر: «کجای دنیا این کار را میکنند؟ مگر همه مردم که باید در رفراندوم شرکت کنند امکان تحلیل آن مسئله را دارند؟ این چه حرفی است؟!» صرف نظر از اینکه کجای کار ما شبیه کار عقلایی سایر بلاد دنیاست و اینکه از قضا در همه کشورهای دمکراتیک، مراجعه به رای مردم و رفراندوم در موضوعات مهم در محیطی کاملاً آزاد و بدون فیلتری چون شورای نگهبانِ منصوب نظام انجام می شود، اما در صدد این بودم که در خصوص این جملات رهبری از منظر چگونگی ارتباط نظام با مردم ایران چیزی بنویسم که دوستی عزیز (که روحانی است و البته بدلایلی لباس غیر روحانی بر تن دارد) برایم نوشت: «واقعا تعحب کردم از این بیان رهبری، هرگز این نحو موضع گیری را از ایشان انتظار نداشتم. معنی صریح این بیان رهبری این است که مردم شعور و فهم سیاسی و قدرت تحلیل مسایل مربوط به خودشان را ندارند، در حالی که از همین مردم «نفهم» برای شرکت در انتخابات خبرگان رهبری برای موضوعی حیاتی مثل «تعیین رهبر» دعوت می کنیم و اصرار داریم که همه واجدین شرایط در انتخابات و تعیین سرنوشت خودشان شرکت کنند ولی برای رفراندم در موضوعات خاص «مثل حجاب اجباری» که فهمش به مراتب برای عموم مردم راحت تر است به عقیده ایشان این مردم صلاحیت و فهم و قدرت درک و تحلیل مسایل را ندارند. به نظر من این بزرگترین اهانت و تحقیری بود که تا کنون از سوی بالاترین مقام رسمی و مذهبی کشور به فهم و شعور ملت خودش شده است.» (پایان نقل قول) با نظر این دوست اندیشمندم موافقم و تصور می کنم اگر تا کنون نظام در عمل در مسیر جدایی از ملت گام بر می داشته اما با این اظهار نظر صریح رهبری آخرین گام در اعلام رسمی جدایی نظام از مردم برداشته و گفتار و رفتار نظام منطبق بر هم شده و تکلیف خود را با مردم روشن کرده است. فقط باید منتظر ماند تا ببینیم مردم چگونه تکلیف شان را با نظام روشن و تسویه حساب می کنند! ۱- با فرض قبول اینکه عامه مردم ایران صاحب تحلیل نیستند و قدرت فهم مسائل مربوط به خود را ندارند! اما این توقع زیادی نیست که نظام نیز بپذیرد رفراندومی را در سطح اهل اندیشه و تامل مثلاً دانشجویان و همه ی آنان که تحصیلات دانشگاهی دارند برگزار نماید و نه در همه موضوعات مبتلاء به کشور بلکه فقط در سه موضوع ذیل برگزار کند: الف: حذف قدرت مطلقه از قانون اساسی. ب: توافق و تعامل با دنیا بجای درگیری و تنش و تعهد به انجام برجام. ج: حق آزادی پوشش و رفع حجاب اجباری. انگار باید به پایان سلام کرد! وروزی امام فرمودند: مبزان رای ملت است ابن شعار مرد و باید ظهور دیکتاتوری را شاهد باشیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث رهبر انقلاب در این بود که مگر میتوان در مسائل گوناگون، کشور را وارد رفراندم کرد؟ از آن جهت که هرکس و هر جریانی میتواند به بهانهای پیشنهاد رفراندم در موضوعی که به نظرش میآید، بکند. اینجا است که هم رفراندم تبدیل میشود به امری پیشِ پا افتاده و هر روز آقای مولوی عبدالحمید پیشنهاد رفراندم میکند و هم جایگاه مجلس که بنا است موضوعات مبتلا بهِ جامعه را طی قوانین، مورد بررسی قرار دهند؛ مختل میشود. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: طاعات شما قبول درگاه احدیت. عرایض جناب عالی در مورد رزق و مادیات در کتاب فرزندم اینچنین باید بود و جایگاه رزق، برای بنده خیلی خیلی دلنشین بود، ولی سوال اینجاست، مطالب شما با این تفکر که اهلبیت دوست دارند شیعیانشون پولدار باشند و به دیگران کمک کنند، یا اینکه آقا روی ثروتمند شدن کشور تاکید دارند، تناقض نداره؟ خب برای ثروتمند شدن هم نیاز به صرف زمان زیادی برای کار کردن هست دیگه.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید بدانیم ما در نسبت به رزق خود، آن رزق، مقسوم است و نیاز به حرص ندارد. ولی برای خدمت به مردم و کارآفرینی که نوعی عبادت میباشد، موضوع فرق میکند و البته باید مواظب باشیم گرفتار اشرافیت نگردیم. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیک و ریحانه: پیشاپیش از زبان درازی و بیادبی خویش خدمت جناب استاد و عزیزانی که در این سایت شریف خدمتگذاراند عذرخواهم و طلب حلالیت دارم و از همهی عزیران زحمتکش آستان معارف اهل بیت صمیمانه تشکر میکنم. باز هم میبایست ببخشید از اینکه باعث اتلاف وقت عزیزان میشوم، یا خدای ناکرده خواندن این نوشتهی ناچیز حقیر فرصت مطالعههای ناب را از شما استاد عزیز و دیگر عزیزان سلب میکند. راهیان نور، بشارت افق توحیدی انقلاب اسلامی بود به آن معنا که:
در مسلخ عشق جز نکو را نکُشند/ روبه صفتانِ زشتخو را نکُشند
گر عاشق صادقی ز مردن مَهراس/ مردار بُود هر آنکه او را نکُشند
پدیدهی شهادت، حقیتی بود که با اسلام به صحنهی حضور بشر در تاریخ قدسیاش نمودار شد. انسانی که خواست در صحنهای بس متعالیتر از زندگی طبیعی و مادی فراتر از نگاه عرضی انسانها به یکدیگر در افقی گشودهتر در معنای زندگی انسانها حاضر شود، لذا خداوند برای چنین انسانی، شهادت را باب ورود به این صحنه قرار داد. شهادت، انتحار ماده است به معنای گشودن ساحت غیب در معنای زندگی انسان، به معنای بودنی فراتر از بودن زندگی حیوانی و گرایشات و تمایلات عالم دنیا. شهید، افق معنایی از زندگی را پیش روی تاریخ میبیند و برای گشودنِ نظرگاهی که عالم مدرن برای به غفلتبردن این ساحت، انسانها را با طعمهی وَهم و خیال در دامن نیهیلیسم میپروراند به صحنه میآید. شهدا از بدو تاریخ ظهور اسلام، رافعِ حجاب ظلم و کفر و استکبار بودند. شهدا، دست گشودهی باطنی عالمند که از آستین حق به صحنهی تاریخ ظهور میکند تا تاریخ را از لوث بیمعنایی و تنگنای ظلم و کفر و نجاست استکبار آزاد کند. شهید به فرمودهی امام (رضواناللهتعالیعلیه) قلب تاریخ است و قلب، علاوه بر آنکه محل اِشراق مناسبات توحیدی است، مظهر دگرگونی و تحولات نیز میباشد. شهید، علاوه بر آنکه در تجلی توحیدی زمانهی خود حاضر میشود و محل اشراق نور میگردد، صرفاً قابل و محل پذیرش اشراق حقیقت نیست، بلکه فاعلِ اشراق توحید تاریخی نیز میباشد. اساساً شهید، منزل سلوکِ توحیدی تاریخ است که در زمانهی ظلمت برای به ظهورآوردن نور قدسی الهی در برابر توهم عالم مدرن که معنای انسان را ربوده است، به میان میآید تا دست انسانها را بگیرد و از تاریخ پوچیهای بیمعنا و سرگردان و تحیّر در میان «مکر و لیلِ» زمانه نجات دهد.
آری! میتوان گفت شهید، تابش نور الهی است به جامعهای که میخواهد در نظام تمدنی خویش حاضر شود و نظامات اجتمای برساخته از اندیشهی توحیدی را در نظام برسازد. ما به شهدا در نگاه کلان تمدن توحیدی خویش هم «محتاجیم» و هم «مدیون»؛ نه میتوانیم او را نادیده بگیریم و نه میتوانیم به راحتی این اشراق را بفهمیم. و دقیقاً جنس حضور در «راهیان نور» از این قبیل است: (درک جایگاه شهادت در تاریخ توحیدی عالم). قرار است با حضور در آن دیار بر وجه الهی شهدا نظر کنیم و افقهای آیندهی قدسی خود را بیابیم، نه آنکه در دامن توهّمات و تخیلات موجود، سفری مذهبی را تجربه کنیم. باید بستر «راهیان نور» را در وجه اصیل شهادت و نظرگاه توحیدی شهید به تاریخ آِنده ی بشر دنبال کرد تا نتایج آن را در دل صنعت و اقتصاد و تجارت و سبک زندگی و....(نظامات اجتماعی) بیابیم.
«راهیان نور» مقدس است، چون محل شروق نور الهی است بر تاریخی که با انقلاب اسلامی در مقیاس تمدنی نوین به روی بشر گشوده شد تا معنایی جدید و انسانی جدید را به صحنهی امروزین عالم بیاورد، انسانی رهیده از شرق و غرب و بشری فوق تحیّر زمانهی بیمعنایی. انسانِ امروز معنای خود را گم کرده است و این در دل این سرزمینهای خاکی قابل یافتن است. نگفتم قابل فهم است. سخن از «یافت» و «جستن» و «پیدایی» گفتم تا بدانیم در دل این سرزمینهای مقدس باید سرا پا گوش شد تا ندای سخن حق در عالم را از آن مأمن بیابیم و گشودگی انسان را فرای ساحت مادی و زمینیاش درک کنیم. انسانی که امروز غرق در تمتع عیش و نوش زمینی شده است باید لذت انسی را بچشد که ضریب هوشیاریاش صدها برابر ساحت زمین است. بنابراین آن جا باید گوشها را تیز کرد و نگاهها را تیزتر، تا آنچه رخداد توحیدی است را در دل بیابانهای فکه و شلمچه و طلاییه بیابیم و در دل آن معنای جدیدی از انسان حاضر شویم.
آری! میدانم که سخن در اجمال و یا ابهام است اما چه میتوان بیش از این گفت وقتی سخن از اشراق و ابصار توحید و عالم قدس است؟؟؟!! ما در عالم مادی دنیا با هزاران حجاب میخواهیم سخن از ساحت معنا بزنیم!! خوب معلوم است که در حجابِ الفاظ نمیتوانیم خوب از آن عالم سخن بگوییم لذا در زبان، دچار لکنت هستیم آنهم لکنتِ تاریخی و این به خاطر دردی است که از عالم مدرن به جانمان افتاد، هم گوشها را دچار بدفهمی کرد و هم زبان ما را به لکنت انداخت، و گرنه بشر بیش از پیش آماده نیوشای سخن حق است و نمونههای این شنیدن و تصدیق را کم نداریم. نمونهی بارزش همین تشییع شهدا و همین انقلاب توحیدی اسلامی و همین حاج قاسمها و حججیها و آوینیها و خرازیها و چمرانها است .
بنابراین «راهیان نور» بستر قرارگرفتن در افق معنای انسان آخرالزمانی است که از پوچی و بیهودگی رنج میبرد. اما چه باید کرد؟؟؟ گفت: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس/ خودْ راه بگویدت که چون باید کرد»، تو فقط برو و هیچ مپرس، که شهدا خودشان آداب میزبانی میدانند. فقط میشود اینگونه اشاره کرد که بایست در این مکانهای مقدس با نظر به انسانی جدید و آیندهای قدسی و راههای عبور از بیمعنایی و اومانیسم و خودبنیادیِ بشر حاضر شد تا «حقیقت» به سخن آید.
یک وقت دوستی در شرهانی در آن محل نزول و اجلال ملائکه و در آن سرزمین که محل سجدهی ملائکه است پرسید: اینجا باید چه کنیم؟ یا به دنبال چه باشیم؟ دیگری به رندی پاسخ داد: آمدیم جستجو کنیم «خود» را با خدا روبهرو کنیم، به نظر می رسد «خود» را باید در ترجمان «خود» در «راهیان نور» در دل انقلاب اسلامی تجدید نظر کنیم و از وجهی دیگر که به حاشیه رفته است سخنها بگوییم تا انسانها را در این سرزمینهای مقدس با خودشان، با آن «بودن اصیل» که میتوانند با انقلاب اسلامی در صحنههای اجتماعی حاضر شوند حاضر کنیم و باید «راهیان نور» را اشارت و بشارت این حضور در آیندهی انقلاب اسلامی بدانیم و از این بستر مقدس، انسان را از رنج بیعالَمی دوران برهانیم، فقط میماند که زیرکی میخواهد و فراستی مؤمنانه که اشارت، نه دستوری است و نه اداری، بلکه اشارت است و بشارت که انسان در افق فطرت درونی خودش آن را دارد. فقط باید بدان رجوع کند تا آن را بیابد، مانند آن هزاران دختر و پسری که در این سرزمینها با ارتباط با شهدا برایشان اتفاق افتاد. جای آن را دارد که پدیدارشناسی کنیم که دقیقاً چه اتقاقی میافتد که با هزاران سخن و نصیحت و کتاب و ... نمی افتد ؟؟؟ اینجا چه ساحتی است؟! و انسان چگونه خود را در برابر حقیقت میتواند از پوچی و بیهودگیِ خیالات و توهّماتِ این سویی برهند؟ هرکدام از اینها نیاز به سخنها، حرفها، مطالعات و گفتگوها دارد که میشود تحت عنوان «انسان و امکانهای عبور از عالم بیمعنایی» سخنها گفت. به نظر میرسد «راهیان نور»، همان بسطِ «وجود» است که انسان از درون مییابد، حقیقت وقتی ظهور میکند انسان را در بر میگیرد نه آنکه انسان بخواهد به تمام حقیقت دست پیدا کند. آری! میتواند از حقیقت سخن بگوید و گزارش دهد، اما این حقیقت است که حاضر میشود و او میتواند در این حضورِ حقیقت با آن مرتبط شود و انس بگیرد و از آن بهره ببرد. خود شهدا هم در صحنهی دفاع مقدس در دل حقیقتِ قدسی که با انقلاب اسلامی به میان آمد حاضر شدند و حقیقت بود که آنان را در برگرفت و شدند «مظهر معنابخشی آیندهی پیش رویِ تاریخ انسانها»، و خدا میداند که اگر میتوانستیم شهدایمان را به عنوان مظهر تجلی عشق و ایثار و معنا در برابر انسان ها به میان آوردیم، جهانی را در دل انقلاب اسلامیِ خود حاضر میکردیم و انسانهایی را از مرگ خاموش نیهیلیسم نجات میدادیم. آری! نه آسان است و نه ساده، و نیاز به سخنها دارد و اشارتها و عبارتهای مسألهساز و معنابخش، که باید با انسان امروز در میان گذاشت. اما ببیند انسانها از بیعالمی و بیمعنایی و پوچی به سراغ انسانهای بیمعنا در این دوران رفتهاند که نه انسان را میفهمند و نه دوران را و نه تاریخ را، غرقاند در پوچی فزایندهی عالمی که نتیجهاش یا خودکشی است و یا رسوایی و یا هرزگی بیانتهای از هر ارزش اجتماعی و اخلاقی.
سخن زیاد است و مجال در این نوشتار کم، و نیازمند وسعتی برای گفتگوهای تاریخی در برابر انسداد معنایی انسان در زندگی و سردرگمیاش در زمانهای که پشت به حقیقت در جادهی نیهیلیسم در حال تفرج است و سُکرِ عالم مدرن او را دچار خودفراموشی یا آلزایمرِ تاریخی کرده است. به خدا میدانم که گاهی سطرسطر برخی از این جملات نیازمند شرحی جداگانه و بسط و تفصیلی مجزا دارد، اما چه میشود که همین مقدار را هم با شرمساری در برابر حقیقت و اظهار شرمندگی از انقلاب و شهدا مینویسیم تا اشارتی باشد برای تفصیلهای بعد.....
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آنچه فرمودید و چه خوب هم فرمودید؛ حقیقتاً اشاراتی بود که با حضور در مقتل شهدا در کاروان «راهیان نور» پیش میآید. مواجههای که تا این اندازه انسان را از رنجِ بیمعنایی و نیهیلیسم آزاد میکند تا انسان به معنای واقعی خود با انقلاب اسلامی که پیش آمده است، نظر کند. از خود باید پرسید در تاریخی که چنین شهدایی به میان آمدند: شجاعت همراه با خِرد را که در این تاریخ در حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» و در کلیّت انقلاب دیدیم، کجا و خشونتِ کور همراه با بیخردی که در دشمنان انقلاب مانند صدام و حاکمان آمریکا دیدیم، کجا! ما بالاخره در چنین تاریخی حاضریم و در مقابله با این دوگانگیها باید صرف نظر از ضعفهای جزئیِ یک جبهه و خوبیهای ظاهری جبهه دیگر، کلیّت یکی از آنها را انتخاب کنیم و اگر در جبهه حقی که پیش آمده حاضر نشویم، عملاً در جبهه باطل قرار داریم.
آنانی که به خاطر دنیای آفریده ذهن خود، همه اصول انسانی، مگر هوس و قدرت را ردّ کردهاند، عموماً گرفتار پوچی شدهاند، هرچند بالاترین بها را برای زیستن بر طبق امیال خود پرداختهاند ولی به هر حال به انسانهایی تبدیل میشوند که یا میخواهند بمیرند و یا میخواهند سبب مرگ دیگران شوند؛ هر دوی آنها محرومشدگانِ زندگی حقیقی و از پا درآمدههای هوسِ خویشاند.
نمیخواهم اطاله کلام دهم، مایلم کاربران عزیز به مطالعه متن خود شما مشغول شوند و در آن متن به گفته خودتان: «در ترجمان خود، در دل انقلاب اسلامی تجدید نظر کنند». تا آغازی باشد برای آغازی دیگر. به همان معنایی که جناب مولوی با نظر به چنین آغازهایی میفرماید:
پس عدم گردم عدم چون ارغنون ** گویدم که انا الیه راجعون
موفق باشید
یا محبوب! در میان الهی گفتنهای مناجات شعبانیه سوالی به ذهن میرسد که خود جواب است لیک آنقدر در باب نیستی آن درمانده و دست به دامان هستی شدم که دگر خود از آن جریان نمی شناسم و جز کلامی به نقل شما به عنایت حضرت معشوق راه ندیدم. استاد نمیدانم چگونه توصیف کنم این «عادّی انگاری» را اینکه به قول خودتان سید جمال الدین اسد آبادی فهمید در این جهان خبری است مولانا گفت: «در غم ما روزها بیگاه شد». حافظ گفت: «کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها». لیک این درد چیست و این بی دردی چیست؟ این فراغ ز فراغ چیست؟! این عادی انگاشتن این درد که: «ما به فلک میرویم عزم تماشا که راست؟» و این آنقدر در میان مخازن گفتهیهای اهل این روزگار(اهل غالب) نمایان گشته که دگر خون به جگرشدن طالبان حق را خدمتتان عرض کردم. غرق در بیسوالی عجیبی هستم، راهکار دارد (خوب ایمانمان را باید قوی کنیم) لیک میخواهم بدانم اینکه احساس کردهام خوب اینکه فلسفه و عقل و جان است و با حقیقت انسان هماهنگی دارد و جهان آن را میخواند این بیتوجّهی و بیعقلی دگر چیست؟ این مطالبهی امروزین ماست؟ امید است سؤال بیهوده نبوده باشد. التماس دعای فراوان
باسمه تعالی: سلام علیکم: راه، همین است. پیدا نیست، ولی هست. مگر ما در افق، با امری جز خودِ افق روبهرو میشویم؟! بیحساب نیست که فرمودهاند در این راه، و همچنان باز، ادامه راه «خود راه بگویدت که چون باید کرد». این «عادیانگاری» نیست، قصه راه است که هرچه بیشتر در آن حاضر شویم و به آنچه پیش میآید همچنان با حضور خود مأنوس گردیم؛ باز مییابیم که: «هنوز، نه!». و به گفته عزیزی:
گفتم سزاست هر دم و هر گه، هنوز نه؟
گفتی چه باک رنج در این ره؟ هنوز نه!
بینم به چشم میکدهای را ز دور، لیک
بشنیدهام ز هر در و درگه، هنوز نه!
لندی که سوخت در طلب آفتاب صبح
بودش سؤال از خور و از مه، هنوز نه؟
گویی بسوز تا که بسازی مسیر را
گویم به دوست بی تو در این ره، هنوز نه!
مطلع از آن سیدنا الشهید باد
آن دم که گفت در بر الله، هنوز نه!
موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: خدا خیرتون بده، استاد تا جه میزان باید به احوالاتمون در خواب، توجه کنیم یعنی بنده یه انسان معمولی هستم با کارهای روزانه و درس و بحث و البته سعی در مراقبه و اهل دیانت و گاهی هم در دعاهام حال خوش معنوی دارم ولی خوابهای با معنایی دارم، گاهی نگران میشم و گاهی دوست دارم خوابهای نورانی ببینم و البته اکثرا توجهی به این موضوعات ندارم، لطفا راهنماییم بفرمایید که این مساله چقدر اهمیت دارد؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: ائمه ما «علیهمالسلام» به ما فرمودهاند به خواب نباید اعتماد کرد زیرا حتی ممکن است شیطان برای مأیوسکردن مؤمنین در خوابِ آنها تصرف کند و به ظاهر آن ها را گرفتار اعمالی نماید که در شأن مؤمن نیست. موفق باشید
سلام و عرض ادب و شرمندگی: با توجه به مطالبی که از بزرگان در مورد برکات سجده های طولانی دیده ایم و تا حدود خیلی کمی هم چشیده ایم، به نظر شما چگونه به این عبادت نورانی ورود کنیم که دچار غلبه ی واهمه و گوشه گیری نشیم؟ (آیا اگر از مُهر استفاده نکنیم نتیجه ی کمتری می گیریم؟) التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به نور سبحانیِ حضرت ربّ و با ذکر سجده، راههایی بسی بلندمرتبه به وقتش در مقابل انسان گشوده میشود. بدون مُهر چرا؟ بد نیست به بحثی که تحت عنوان «نظر به ربوبیت عالم گیر حضرت رب العلمین»
https://eitaa.com/matalebevijeh/12541 شده است نظری بیندازید. موفق باشید
سلام علیکم: در بحث علوم پزشکی جدید طبق شواهد تجربی بدن انسان از طریق پالس های الکتریکی ایجاد شده توسط مغز کنترل میگردد (که هر پالس الکتریکی با آزاد کردن کلسیم یا پتاسیم در ماهیچه مربوطه باعث انقباض شده و حرکت ایجاد میکند) و در صورت قطع ارتباط عصب دیگر حرکت میسر نمی باشد مانند قطع نخاع و... یا در برنامه ای مستند دیدم، پزشکی که جمجمه را شکافته بود با تحریک قسمتی از مغز باعث حرکت دست فرد بیهوش میشد. تا اینجا یعنی بدن انسان را مغز کنترل میکند (حداقل در عالم ماده) چه بصورت خود آگاه یا ناخودآگاه مثل کنترل قلب و تنفس. حال سوال بنده اینجاست نفس مجرد چگونه با مغز مادی تماس میگیرد و ایجاد پالس الکتریکی و در نهایت ایجاد حرکت می نماید؟ ایجاد حرکت در دیگر اشیا غیر از بدن خودمان چگونه است؟ ( که مرتاضها انجام میدهند) در جایی از بحث معاد فرمودید که گاهی ۷۰۰ سال طول میکشد تا نام پیامبر خود را به یاد بیاوریم. آیا فکر کردن و تصویرسازیهای ذهنی مربوط به مغز میشود؟ و چون در برزخ دیگر این ابزار را نداریم نمیتوانیم فکر کنیم و به یاد آوریم پس نتیجتاً باید آنجا چیز دیگری در میان باشد چگونه آن چیز را بیابیم و از آن استفاده کنیم؟ اصلا آن چیز چیست؟ جسارتا نفرمایید قلب چونکه برای بنده حقیر نامفهوم و گنگ است خواهشا و در صورت امکان صریح و بی پرده و قابل فهم برایم بفرمایید. (چون من هنوز سوار مرکب چوبین نشده ام و لب دریا سرگردانم)
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در کتاب «خویشتن پنهان» مطرح شده که نفس با نظر و تدبیر در بدن حاضر میشود و این غیر از حضور مکانیکی و فیزیکی است و هرکس این حضور را که حضور تدبیری نفس در بدن است را خودش احساس میکند. زیرا خود نفس است که اراده میکند تا مثلاً بدن حرکتی را انجام دهد و البته این حرکت در بدن فرآیند خاصی دارد که جنابعالی متذکر آن شدید. ۲. آری! یکی از ابعاد و مراتب نفس ناطقه، ذهن میباشد. ۳. حضوری که در معاد پیش میآید، حضور در ساحتی است که در آن ساحت، حافظه به معنای دنیایی آن که همان تصورات مربوط به اعمال و رفتار است؛ در میان نیست. آنجا یک نوع به خودآمدنِ حضوری است و در این رابطه بحث ۷۰۰ سال طولکشیدن برای پیشآمدن نام پیامبرش در میان است زیرا باید همچنان به خود آید تا در درون خود آن حضور را درک کند. موفق باشید
سلام و خدا قوت. خدا ان شاء الله هم به وقت تون برکت بده و هم وجود خودتون رو برکت بده. یه قسمتی از سخنرانی حضرت آقا (مدظله العالی) هست که برام سؤاله ایشون ایراد می کنن که «در قلب انسان و در روح و وجدان انسان یک باطنی وجود دارد که او معمولاً با خود ما صادق است. ولو ظواهر قلب، ما را فریب میدهد، اما باطن قلب با ما صادق است. امام (رضوان اللَّه علیه) یک وقتی فرمودند: من در فلان قضیه، در باطن قلبم هم ناراحت نمیشوم. واقعاً همین جور است؛ قلب یک باطنی دارد که ما کمتر به آنجا سر میکشیم. اگر انسان به آنجا سر بکشد، خودش را در مقابل خود افشاءشده مشاهده میکند.» اینکه رهبری در سخنرانی شون می فرماین قلب یه ظاهری داره و یه باطنی که ظاهرش، فریبنده هست ولی باطنش راست می گه! از کجا بدونم احساسی که بهم دست می دهد از ظاهر قلب هست یا باطن اون؟ یا اینکه چجوری می شه به باطن قلب دست پیدا کنیم؟ و در کل اگر کتابی تو این زمینه بود ممنون می شم راهنمایی کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال شماره 34391 شد. و یا نکاتی که در جلسه سوم سوره شمس https://eitaa.com/matalebevijeh/12639 مطرح شد میتواند متذکر این امر باشد که هر اندازه به خود رجوع کنیم و به وجه تقواییِ خود نزدیک شویم، به باطن قلب که همان توحید است نزدیک میشویم و نور حقیقت را که همان نور ربّ العالمین است در مناسبات خود مییابیم. موفق باشید
زمستان سخت، سخت شروع شد! سيد هاشم فیروزی یکی از رفقا می گفت اگر خود امام خمینی هم بود با این قیمتها دوباره انقلاب می کرد! تندر ۹۰ اتوماتیک؛ ۸۰۵ میلیون! در اولین روز زمستان تندر ۹۰ پلاس اتوماتیک، گویا معادل ۸۰۵ میلیون تومان فروخته میشود. آیا در خواب هم چنین کابوسی را تصور می کردیم؟ دلار در اولین روز زمستان وارد کانال ۴۰ هزار تومان شد! چه درست اما اشتباه گفته بود آن مشاور سیاست خارجه: وینتر ایز کامینگ... درست در آمدنش و غلط در بعد مقصد زمستان! خدا رحم کند بحال مستأجران و آحاد مستضعفان چرا که بقول یکی از دوستان در ایران ملت را به درخت بسته اند و رفته اند پی کار خودشان! این ملت آب می خواهد، نان می خواهد، سرپناه می خواهد... ملت فقط سفت بسته شده است که تکان نخورد گویا! هرکس در پی نفی خاستگاه و ریشه های اقتصادی انقلاب ۵۷ بود بدانید یا خائن است و یا جاهل به تاریخ و از کسری بودجه شاه و تورم وقت و حلبی آبادها خبر ندارد! ملت درد نان داشتند آقا... و رهبران انقلاب همگی شعار نان می دادند آقا... آقای طاهر زاده جواب بدین میگین راه روشن انقلاب خجالت بکشین. حیا کنید. خدا عذاب کند شما را در این دنیا و اون دنیا. سوال منا حتما تو سایت بذارید و جواب بدین.
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که بیشتر سعی بفرمایید شرایط پیشآمده را درست ریشهیابی کنید و به این فکر باشید که اولاً: برای عبور از این مشکلات، راهکار اساسی چیست؟ و ثانیاً: مسیر دولت آقای رئیسی آیا عبور از این مشکلات نیست؟ حدّاقل به این قاعده الهی فکر کنید که خداوند نمیگذارد شما در مقابل دشمنانی اینچنین باطل شکست بخورید و مطمئن باشید مردم، پاداش صبر خود را به نحوی که جهان استکباری در حسرت آن قرار گیرند، خواهند گرفت. جناب آقای قمی نکاتی را در گفته خود با ما در میان میگذارند که به نظر میآید برای تفکر نسبت به موقعیت خود مفید باشد. موفق باشید https://eitaa.com/Balagh_Mobin/15
سلام علیکم بر استاد: برای ورود به دنیای انقلاب اسلامی و درک این انقلاب یا بعبارتی بعثت دوم چه سیری رو پیشنهاد میدید؟ معرف النفس و آداب الصلاة شما رو کار کردیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با مطالعه کتاب «سلوک ذیل شخصیت حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» شروع بفرمایید و سپس با کتاب «انقلاب اسلامی، طلوع جهان بین دو جهان» همراه شوید، إنشاءالله نتایج خوبی خواهید گرفت. موفق باشید