بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
34210

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: آقای طاهرزاده لطفا آیا تقوا با ورع متفاوت است؟ برای یادگیری و اهل تقوا بودن علاوه بر انجام واجبات و ترک محرمات باید چه کاری دیگر کرد که اهل تقوا شویم؟ از کجا باید بدانیم؟ آیا همین که حرام مرتکب نشویم و واجبات را انجام دهیم همین ما را وصل به ملکوت و مانوس با خدا می‌کند؟ می‌شود کسی در سن جوانی به ملکوت برسد؟ ملکوت همان کشف و شهود است؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! آری حقیقتاً رعایت تقوا انسان را از هزاران حجاب ظلمانی آزاد می‌کند تا در افقی که از نظر تاریخی در پیش خود می یابد, سراسر برکت و رحمت و امید را احساس کند. آری! در ورع, انسان با هوشیاری بیشتر حتی سعی می‌کند از مکروهات نیز فاصله بگیرد. عمده آن است که انسان متوجه شود با رعایت تقوا, چه صفایی در روح و روان او و در افقی که برایش پیش می آید, زندگی را احساس می‌کند. موفق باشید

34143

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: مدتی هست ذهنم دچار پراکندگی و عدم تمرکز زیادی شده. سر مطالعه به گروه فرهنگی می‌پرد. وسط جلسه فرهنگی روی بچه ها می‌پرد. وسط بازی بچه‌ها روی مجموعه های دیگری که فعالیت می‌کنم و همینطور ادامه دارد. نوشتن را دوست دارم ولی همین پرش ها توفیق نویسندگی را هم از من سلب کرده. استاد چه کنم ذهنم قرار بگیرد؟ چه کنم موقع انجام هر کاری فقط به همان فکر کند؟ ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید همیشه در هر مطالعه‌ای به دنبال مسئله اصلی متن و کتابی باشیم که در حال مطالعه آن هستیم. و یا در هر جلسه و هر تلاشی و در هر نوشتنی، آنچه مدّ نظر داریم را مشخص نماییم و در اطراف آن بگوییم و بنویسیم. موفق باشید

33661

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: در مورد سوال 33535، بنده در جایی نظر امام رو در مورد مسئله لغو بخشنامه چادر خانم معلم ها پیدا نکردم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که عرض شد امری نبوده که در جایی ثبت شود. جناب آقای اکرمی وزیر آموزش و پرورش وقت به من فرمودند که احمدآقا می‌فرمایند امام فرموده‌اند بگویید آن بخشنامه را لغو کنند. موفق باشید

33532

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: چهارسال تمام با سیر مطالعاتی چه صوتی و چه کتابها با شما بودم و خیلی خوب رفتم جلو ولی دوستی اومد و گفت دروس علامه حسن زاده عاملی هستند و خیلی خوب من برای کنجکاوی رفتم و مدتی هم بودم تا اینکه از دوروس شما عقب افتادم ولی بعد از مدتی اون دروس تعطیل شد به دلالیلی ولی تو اون مدت یکسال که از دروس شما کشیدم کنار بدجور خوردم زمین طوری که همه چیز رو از دست دادم. نمازهای شب، نمازهای نافله و تمام اون لذا تها و اون ارتباط رو از دست دادم و به سمت گناه کشیده شدم. استاد بدجور خوردم زمین حالا که پشیمون شدم ومیخوام برگردم نمیدونم از کجا و چطوری شروع کنم؟ آیا واقعا خدا من رو میبخشه؟ لطفا کمکم کنید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید همان مرحله هم تجربه‌ای باشد در راستای حضور در جهانی دیگر با کمالاتی جدید. بالاخره با ایمانی تازه برای اُنس با خدای تازه، کار را شروع کنید. زندگینامه شهدا، روحانیتِ حضور در محضر خداوند را برای شما زنده و سرزنده خواهد کرد. موفق باشید

33520

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: معنی این عبارت چیست؟ «تمثل ملکات به صور مناسب بدانها در صقع نفس ناطقه را تعبیر به تجسم اعمال نموده‌اند.» این صقع نفس ناطقه یعنی چه؟ معنی داخل و خارج نفس ناطقه یعنی چه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که این نوع مباحث، مباحثی نیست که طی یک سؤال و جواب بتوان بدان پرداخت. مباحثی است که باید در مدرسه و درس و مباحثه مطرح شود، وگرنه ما باید جهت جواب‌دادن به آن مقاله‌ای طولانی بنویسیم که فرصت چنین کاری برای ما نیست و این سایت چنین وظیفه‌ای برای خود تعریف نکرده است. موفق باشید

33507

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: با توجه به پرسش و پاسخ زیر: (با سلام وقتی می گوییم بسم الله آیا منظور آن است که الله اسم ذات خدا است؟ آیا منظور از اسم الله آن است که این الله اسم عین وجود است، نه خود عین وجو ؟ متن پاسخ باسمه تعالی: سلام علیکم: روی «اسم» در اصطلاحات عرفانی بیشتر فکر شود. «اسم» به معنای نام و یا عنوان نیست. «اسم» به معنای ذات است به صفت خاص، بنابراین معنا نمی‌دهد بگوییم «الله» اسمِ عین وجود باشد! موفق باشید) آیا می‌توان گفت که از نظر عرفانی گفت که ذات به اضافه الله هم می شود یک اسم عرفانی؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ذات، با صفت خاص همان اسم است، نه این‌که ذات، به چیزی اضافه شود بلکه خود ذات که با صفت خاصی به ظهور آید مثلاً با صفت «حیات» می‌شود اسم حیّ. موفق باشید

33437

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: اینکه گفته می شود بین نفس و معلوماتش اتحاد است، منظور یگانگی بین نفس و معلوماتش می باشد و یا چیز دیگری است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث اتحاد علم و عالم و معلوم را در کتاب «معرفت نفس و حشر» و کتاب «خویشتن پنهان» دنبال بفرمایید. موفق باشید

33431

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: سوالی درباره پرسش و پاسخ زیر دارم. (با سلام می خواستم ببینم که انسان در قیامت در موضوع لقاءالله (طبق فرمایش شما لقاءاالله، چشیدن اسمااالهی است)، این چشیدن به توسط مظاهر است یا طور دیگری؟ متن پاسخ باسمه تعالی: سلام علیکم: در عالم قیامت بین صورت و معنا دوگانگی نیست. مطالبی که در کتاب «معاد» و شرح صوتی آن به لطف الهی روشن شده است. موفق باشید) شما در پاسخ بالا فرمودید که ،در عالم قیامت بین صورت و معنا دوگانگی نیست. می‌شود در اینباره کمی توضیح دهید! با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همین جهت که موضوع، حساس و قابل تفکر است و در قالب یک سؤال و جواب نمی‌گنجد عرض شد خوب است به بحث معاد رجوع فرمایید. موفق باشید

39909

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما در این ایام نورانی: بنده مسئله‌ای شخصی اما معنوی را با شما در میان می‌گذارم، به امید دریافت راهنمایی از محضر حضرت‌عالی که هم با مسائل سلوکی آشنایی عمیق دارید، و هم نگاهی دقیق به تراز انسان مؤمن در جامعه معاصر دارید. مدتی‌ست با دغدغه‌ی حفظ ظاهر مؤمنانه (به‌ویژه در مورد نگه‌داشتن ریش به اندازه یک قبضه) مواجه‌ام. از نظر فقهی و با نیت دینی، همیشه سعی بر رعایت این اندازه داشته‌ام. اما اخیراً به‌علت تغییر محل کار و احتمال سوءبرداشت یا حساسیت برخی همکاران، در فکر کوتاه‌کردن موقت آن بوده‌ام. در همین ایام، خوابی دیدم که برایم معنادار بود: در خواب، صدایی واضح فقط یک کلمه گفت: «یک قبضه» این صدا با حالتی همراه بود که گویی ناظر بر همین دغدغه‌ام بود؛ و از آن زمان، این پرسش ذهنم را درگیر کرده که آیا این خواب، هشداری برای وفاداری به نماد ایمان است؟ یا فقط اشاره‌ای به تعادل، بدون تحمیل؟ اکنون با تردید میان عقل، نیت، شرایط بیرونی و الهام درونی مواجه‌ام. از شما خواهشمندم اگر ممکن است راهنمایی بفرمایید که چگونه باید چنین پیامی را فهم کرد؟ و آیا کوتاه‌کردن موقت، با نیت روشن و بازگشت به حالت اصلی، با سلوک توحیدی در تعارض است یا خیر؟ با سپاس فراوان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جریان محدودبودنِ ریش به یک قبضه، مربوط به مقابله با جریان یهود است با آن ریش‌های بلند. و از این جهت خواسته‌اند ما تشبهی با آن‌ها نداشته باشیم، امری که در این زمان چندان مسئله نیست. در این مورد نباید به آن خواب اعتماد کرد. مهم، عرف امروزین مؤمنین است که ممکن است افراد با ریش‌های بلند، حالت انگشت‌نما پیدا کنند که امر مطلوبی نیست. عرف مومنین ملاک است. موفق باشید 

39781
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام الله علیکم طاعات و عبادات تان قبول. امیدوارم که در صحت و سلامت باشید و در این روزها و شب‌های پایانی ماه مبارک رمضان ما را از دعای خیرتان فراموش نفرمایید. در متن قبلی که ارسال کردم از توسل جلوه‌ای از حضرت حق که در عین ثابته حقیر و ناچیز من ظهور یافته، به جلوه‌ای از که در مقام فاطمی و در اوج، بروز و ظهور یافته عرض کردم. فرمودید: فایل های حقیقت ایمان را مستمع شوم. شنیدم و بهره‌مند شدم. مدتی است به لطف پروردگار و راهنمایی های حضرتعالی در همین حال و هوا هستم. سپس به توصیه های شب قدری شما سوق داده شدم. رها از هر طلب و خواسته‌ای، جز آنچه او می‌خواهد و دوری از آنچه نمی‌پسندد. حضور ذیل اراده إلهی با دعای «اللهم وفقنا لما تحب و ترضی و جنبنا عما لاتحب» به همان معنایی که خدا در عبودیت عبد حاضر است. و دیگر اینکه، در این ماه به کتاب تفسیر انفسی سوره مرسلات رهنمون شدم. گشوده شدم به حس قرار گرفتن در راستای حضور در «یوم الفصل» حرکت از عالم ماده و گذر از عوالم دیگر، یکی پس از دیگری تا بی‌نهایت. لطفاً مرا جلوتر ببرید. سپاس مجدد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر آن‌که پیشنهاد می‌شود به مباحث « ما و علم و علماء در منظر رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در «نهج الفصاحه»  https://lobolmizan.ir/sound/1631 که در اعتکاف رمضان امسال پیش آمد، رجوع فرمایید؛ آرام آرام برای حضور هرچه بیشتر در قرآن متوجۀ عرایضی شوید که در رابطه با سوره‌های آل‌عمران و نساء و مائده و انعام به میان آمد. موفق باشید

39442

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«و هو للدعوات سامع و للكربات دافع و للدرجات رافع و للجبابرة قامع.» فکر می‌کنم دعای عرفه این روزها دل مرا چون جذبه ای ربوده و عجب اینکه چه سرنوشت زیبایی بر جهان و تاریخ رقم خورد از اینجا به آیندگان سلام می‌دهم و می‌گویم عزیزانم خدا را هست با او باشید که تاریخ از آن خداست خوب زندگی کنید و اگر خواستید مرا یاد کنید بگویید پیر نیهیلیسم، کسی که در نیهیلیسم دل به احدی غیر خدا نداد و تا یقین نکرد نیهیلیسم از خداست، رهایش نکرد. یقینی که محال است کسی در پوچی باشید و راهی به خدا نداشته باشید، بس او حاظر و ناظر است. این عید گذر از کل نیهیلیسم نیز بر شما مبارکباد. لینک دعای غرفه را نیز می گذارم: https://ketaab.iec-md.org/DOAA/niyaayesh_imam_hossein_arafeh_jaafari_02.html

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امید است با درک نیست‌انگاری که حاصل تاریخی است که در جهان غرب به ظهور آمد، جایگاه نبیّ و نبوت و پیرو آن آنچه اولیای الهی متذکر شده‌اند و بر زبان جاری نموده‌اند؛ برایمان درک شود. بعثت نبیّ گرامی «صلّی‌الله‌علیه‌وآله» که توجه به حضوری است تا دورهای دور، برایمان نزدیک شود را؛ تبریک می‌گویم از طریق توجه به این سخن مولا «علیه السلام» که فرمودند: «تَخَفَّفوا تَلحَقوا» سبکبار باشید تا در اکنون‌تان به آن نهایتِ نهایت‌ها ملحق شوید. موفق باشید

37529

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: استاد استفاده از تلقین و انرژی درمانی برای درمان مریضی نشانه ی عدم رضایت به رضای الهی ست؟ و یا نشانه عجله و حرص در برآوردن حاجت است؟ یا بیراهه رفتن است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌تواند مفید باشد وقتی موجب شدت عزم نفس ناطقه انسان گردد در راستای تقویت تدبیر بدن. موفق باشید

37204

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

چند روز پیش اول صبح که مترو مملو از جمعیت بود و توی هر ایستگاه افراد با زور وارد کوپه های قطار می شدند یک آقای میان سال کت شلواری به یک خانم که آمده بود وسط کوپه آقایون تذکر داد که: «خانم چرا روسری تون را سرتون نمی کنید؟» خانومه هم خیلی حق به جانب و کمی هم برآشفته، برگشت و گفت: «بدن خودمه هر طور بخواهم می گردم...»!! آقای کت شلواری با کمی تندی گفت: «خوب، چرا نمی روید توی کوپه خانوم ها؟» در همین حین یه جوانی که نزدیک اونها ایستاده بود با تندی و خشم به آقای کت شلواری گفت: «تو سرت را بنداز پائین و نگاه نکن... اصلأ تو چیکاره ای؟» آقای کت شلواری هم به طرف اون جوون برگشت و با تندی گفت: «مگه من با شما بودم... تو چرا دخالت می کنی؟...» خلاصه کم مونده بود با هم درگیر بشوند که یه مسافر دیگه پادرمیونی کرد و به اون آقای کت شلواری گفت: «آقا! اول صبحه همه داریم می رویم سرکار... ول کن این حرفا را...» جوونه هم با صدای بلند گفت: «ما چیکار کنیم از دست شماها تا دست از سرمون بردارید...»!!! آقای کت شلواری هم محکم و با فریاد گفت: «چرا حرف نزنم... همین چیزها منشاء فساد توی جامعه است...» اون مسافر (که پادرمیانی کرده بود) این دفعه با کمی تندی پرید وسط حرفش و گفت: «آقااااا....! ول کن دیگهههه...!» آقای کت شلواری هم که حالا سنگینی نگاه های بقیه را هم رو خودش حس می کرد دیگه ادامه نداد. لطفاً با این شرایط موجود و جو ایجاد شده در جامعه و اینکه از یک طرف حکومت به طور فاحشی این امر را رها نموده (و با امروز و فردا کردن عملاً عقب نشینی کرده و این مسئله را که روز به روز بدتر شده و می‌شود را دارای اولویت چندانی نمی داند) و از طرف دیگر برخی بزرگواران که مرجع دینی افراد هستند نظرشان تذکر برای عموم اهل ایمان در این موارد است، آیا به نظر حضرتعالی کار این شخص در مترو صحیح بوده است؟ (با توجه به اینکه اکثر این افراد در ساحتی غیر از فکر و عقیده ی ما می باشند) آیا باز هم وظیفه فعلی ما تذکر هست یا خیر؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع بسیار حساسی است. نه می‌توان به راحتی اجازه داد تا هر کس هر طور خواست عمل کند، حتی خلاف قانون. و نه می‌توان بدون توجیه فرهنگیِ خطر بی‌بند و باری که منجر به نابودی خانواده می‌شود، از این ضعف عبور کرد. لااقل وظیفه مراکز آموزشی و فرهنگی است که در این مورد گفتگوهایی داشته باشند. و این غیر از تکلیف معین‌کردن است. باید انسان‌ها متوجه انتخاب های فاخر خود باشند و در این راستا تکالیف الهی را «فهم» کنند. و این به عهده مراکز آموزشی و فرهنگی است. موفق باشید 

36352
متن پرسش

سلام و خدا قوت خدمت استاد: استاد فرمودید در نماز امیر المومنین (ع) را نصب العین خود کنیم می‌خواستیم کمی بیشتر توضیح دهید. با چه رویکردی هنگام نماز به ایشان نظر کنیم؟ وقتی من ایشان را نصب العین خود می‌کنم خیلی خشوع و ترس مرا می‌گیرد آیا هدف این خشوع است و یا باید رویکردمان این باشد که این بزرگوار را تجلی اسم جلاله الله دیده و سپس جمال و جلال حضرت الله را دیده و به حضرت الله رکوع و سجده و... کنیم؟ چون مسئله ی بسیار مهم و حساسی هست از محضرتان تقاضای توضیح داریم. استاد دارم خودم را آماده می‌کنم برای ماه های رجب و شعبان و رمضان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد در روایت مانند روایتی که از حضرت رضا «علیه‌السلام» آمده است: «وَ اِنْوِ عِنْدَ اِفْتِتَاحِ اَلصَّلاَةِ ذِكْرَ اَللَّهِ وَ ذِكْرَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اِجْعَلْ وَاحِداً مِنَ اَلْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ نُصْبَ عَيْنَيْكَ .» در هنگام شروع نماز یاد خدا و یاد رسول خدا باش و یکی از ائمه علیهم السلام را مد نظر قرار بده. ملاک، در این روایت نظر به شخصیت جامع اولیای الهی می‌باشد و توصیه آیت الله قاضی در همین رابطه معنا می‌دهد که فرموده باشند استاد خود را مدّ نظر داشته باشید. عرایضی در این رابطه در کتاب «چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی» همراه با شرح آن شده است. موفق باشید

35884

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: استاد در بحث سکته که در سوالات دوستان خواندم. اگر کسی مثلا با کسی دعوا و درگیری و جدل پیدا کرد. و در این حین فشار آن فرد مقابل بالا رفته و قرص فشارش در خانه نبود که بخورد و تا به بیمارستان برسد چون بدن فرد ضعیف بوده در اثر انواع بیماریهای زمینه ای قبلی و ناراحتی کلیه. بدنش تحمل آن فشارخون بالا را نداشته و به این علت یأس از بدن مُرد. الان قتلی اتفاق افتاده هر چند بطور ناخواسته؟ و تقصیر فرد مقابل در دعواست؟ و استدلال اطرافیان این است که، خب اگر آن فرد دعوا راه نمی انداخت فشار این بنده خدا هم بالا نمی‌رفت و الان زنده بود. (و آیا اصلا فشار خون کسی بخاطر حرص خوردن و دعوا بالا می‌رود که حتی باعث مرگ او شود یا فشار خون یک بیماری مربوط به بدن است، و این یک گفتار و پندار عامیانه در میان مردم است؟) من خانمی محجبه هستم. ولی خانواده ی همسرم نه و دقیقا این اتفاق که بالا توضیح دادم، بین بنده و مادرشوهرم، افتاده و مادرشوهرم تازگی ها، بین دعواهای من و او دقیقا همان روز که داشتم باهاش حرف می‌زدم، سکته کرد و تا به بیمارستان برسوننش فوت کرد و اکنون شوهرم از من متنفر شده و جواب تلفنم را نمی‌دهد. و می‌گوید تو مادرم را کشتی! چون تو حرصش رو در آوردی و فشارش رفت بالا، اون داشت زندگیش رو می‌کرد و این فشار بر بدنش بخاطر بیماریهای دیگری که داشت براش مضاعف بود. و مرگ او تقصیر توست. در حالیکه در این درگیریها مقصر خود مادر و خانواده ی اوست که می‌گفتن برادر شوهر محرمه و یه عمره سر افکارشون و حجاب و رفتارهای سبک دیگر عروسهای این خانواده ما کشمکش و حرف و حدیث داشتیم. ولی با این وجود من قطع صله رحم نکردم. استاد من حتی به فکرم رسید دو ماه پیاپی روزه بگیرم. از بس تحت فشار روحی بودم این مدت از سمت حرف اطرافیان. گفتم دو ماه روزه کفاره ی قتل غیر عمد باشد، اگر به گردنم است. حالا هر کار شما گفتید، من همان کار را می‌کنم. شوهرم که انگار از دستم رفت. خودمم دارم از دست میرم. با این افکار. چکار کنم جبران کنم. آیا من واقعا مقصرم؟ در تنهایی بسیار گریه می‌کنم بخاطر این موضوع. خواهش می‌کنم جواب امیدوار کننده به من نگویید. حقیقت را بگویید. کفاره ی بیشتر بدم؟ اصلا کفاره می‌خواد؟ چیکار کنم. استاد نمیرم برم اون دنیا مدیون باشم. دستمم دیگه از این دنیا کوتاه شده باشه. آخه این چه مصیبتیه که دامنم رو گرفته؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید مرگِ هرکس از قبل تعیین شده است و نه کسی می‌تواند آن را جلو بیندازد و یا به تأخیر بکشاند. می‌ماند چگونگیِ مرگ که البته این انسان است که باید سعی کند در فضای ایمانی به عالی‌ترین شکل، دنیا را به سوی ابدیت ترک کند. در این رابطه خوب است به آیات ۲۲ و ۲۳ سوره حدید و آیه ۶۰ سوره واقعه رجوع شود. موفق باشید

34790
متن پرسش

 به اسم سرای عاشقان: بیدارتر از بیداریِ رایج چه می‌توان گفت از غروب طلاییه؟! چه می‌توان روا داشت از کرور کرور عشقِ جاری در دارخوین؟!! نگاه نافذ حاج حسین و لبخند زیبای عَلَم الهدی در هویزه، از ما چه می‌خواهد؟ یا زهرای (س) عملیات فتح المبین در دل خویش چه پهلو شکستن‌هایی را جنون داده است!! و در وصفِ بی‌توصیف کربلای این‌جا می‌توان گفت: این کشته‌ی فتاده به هامون، حسین (ع) توست.

اولاً: سپاس فراوان از شما برای این راهیان عشق. ثانیاً: آنچه مرا فرا گرفته نگاه نافذ حاج حسین در دارخوین است که سخن می‌گفت و سخنش، جان را می‌تراشید و در قلب رسوخ می‌کرد، اما افسوس از تمام‌شدن‌ها! افسوس از زیر و روشدن‌های قلب! افسوس از لشکریان جهل که غالب می‌شوند!! قلب آه می‌کشد و درد، جای خود را نشان می‌دهد و هر رفتار مستی را روانه‌ی قلب می‌کند و می‌گوید: تو این را می‌خواستی، من از من خسته نشدم، چرا که توهّمی بیش نیست. این‌جا فقط دو لشکر، نقش بازی می‌کند: «عنایت محبوب» و «عدم آن»، اما افسوس از شراره‌های عاشقانه‌ای که خاموش می‌شوند. دردِ دلی که آن‌قدر خود را در باتلاقِ کثرات غرق می‌کنیم که دیگر نشانی از آن نمی‌ماند، هرچند هست. چه کنم تا در کوچه پس‌کوچه‌های مسلخِ عشق، این درد فراموش نشود؟!! تا ناله‌ی مستانه شود تک‌تک لحظه‌های قربِ وجود. راه، مشخص است، آری! اما کنون مثل مجنونیم که لیلایش از دست رفته! نمی‌داند بنشیند گریه کند و عزا بگیرد، یا برخیزد و دنبالش رود!! گرچه «ای برون از وهم و قال و قیل من/ خاک بر فرق من و تمثیل من». آری! اگر هستی هست، لیلی است، لیک منِ گرفتار توهّم‌، حال! هستی می‌طلبم. می‌دانم سید علی ۴٠ ساله سید علی شد، شاید اصلاً دردی احساس نمی‌کنم! اما خوبِ خوب اشتیاقِ جان را وجدان می‌کنم، چه کنم تا نگاه حاج حسین بماند؟ تا قربِ وطن شهید درویشی سرودِ جان بخواند؟!!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که عرض شد شهید حاج حسین خرازی https://eitaa.com/matalebevijeh/13112 «حکایت رازی است از رازهای این تاریخ». و آینه‌ای بود تا اراده و عزم خداوند را جهت تحقق تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شد؛ در او بنگریم و «آینه یعنی صورت و معنی». آینه‌ها، صورت‌هایی هستند که به امری ماورای آنچه در آینه مشاهده می‌شود، اشاره دارد و اگر بتوانیم به معنایی که آن صورت‌ها بدان اشاره دارند، نظر کنیم در واقع «در دلِ انگور، میّ را دیده‌ایم». و این رازِ حضور در این تاریخ است که تنها با سرمستی الهی می‌توان از سرمستیِ حاصل از ظلمات کفر این دوران عبور کرد. عرایضی در شرح غزل شماره ۱۲۳ در حال تدوین است. امید است سخنی باشد برای درک آینه‌هایی مانند حاج حسین خرازی و دیگر آینه‌هایی که شخصیت آن‌‌ها اشاره به حقیقت این تاریخ است. موفق باشید     

34586

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر شما که خداوند آدمی را جاودان آفرید در سرایی که نیاز به بقایش اهمیت دارد و انسان را از خاکی پاک آفرید سپس برایش نپسندید و او را در جسم روحانیِ باقی دوست داشت زیرا از همه نظر برای خانواده، دوستان و کسانی که با او کار دارند بهتر است و هم برای خود او و رحلت از دنیا را در اصل و اساس رحلتِ خروجِ بی نیازی در دنیا آفرید هرچند بسیاری بگونه های غیر اصیل از دنیا می‌روند. آنچه از رحلت از دنیا برای عموم فهم شده موت را نوعی نابودی می‌دانند! خیر انتقال است... و یا آن‌را جدایی می‌دانند که قطع به یقین جدایی نیست بلکه بیشتر بودن است اگر دنیا را اصل قرار ندهیم بلکه اصالتمان که سرای باقی است اصل قرار دهیم در این صورت موت یعنی بیشتر بودن. اگر بخواهید این مسئله را در مورد خودتان برای ما توضیح دهید تا ما بتوانیم ملموس تر آن را بفهمیم چگونه می شود؟ مثلا خب ما به شما علاقه داریم اما به هر حال همه ازین سرا خواهیم رفت منتهی شاید اگر شما جملاتی بفرمایید به ما و خودتان بلطف خدا کمک شده تا بالاخره بدانیم رابطه تمام نمی شود و زندگی ادامه دارد مگر می شود جلسات قرآن و غیره ای که دائما در قیامت تا برزخ و در نهایت به مسجد النبیاء می رسید که امری از جنس بقاست تمام شود زمانی که جلسه ای نورانی است؟! آن همه شنبه ها گرد هم آمدیم که جاودان تر شود و در همه روابط دیگر نیز...

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید با حضور در جلساتی که جان ما را از نظر معارف و معنویت فربه و فربه‌تر می‌کند، بعد از این دنیا حضورمان بیشتر می‌شود و با حضور بیشتر به شعفی جانانه و گسترده نایل می‌شویم به همان معنایی که فرمودند: «الدّنیا مزرعة الاخرة». موفق باشید

34576

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: برای کلمه العقل در باب اصول کافی چه معنای جامعی می توان تصور کرد که همه احادیث مربوط به آن را در پرتو آن فهمید؟ ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل، در متون دینی آن روح و روحیه‌ای است که انسان بتواند امور کثیر را در هویتی واحد مدّ نظر آورد. مثل آن‌که حادثه‌های کثیر را در نگاه توحیدی‌اش به خدای واحد نسبت می‌دهد. موفق باشید

34386

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در پاسخ به سوال ۳۴۳۷۳ فرمودید که جلسه ای نبوده و سوالات مکتوب بوده! مگر کتاب خویشتن پنهان متن پیاده شده شرح صوتی ده نکته معرفت نفس که در لینک زیر آمده نیست؟: https://lobolmizan.ir/sound/641

متن پاسخ

    باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! اگر ملاحظه بفرمایید سراسر متن کتاب، سؤال‌هایی است که عزیزان در رابطه با بحث «ده نکته در معرفت نفس» به طور کتبی فرموده‌اند و جواب آن سؤالات داده شده است. موفق باشید  

34323

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: آیا با پشیمان شدن از انجام عمل حرام یا قبیح و تصمیم قاطع بر ترک آن و تنفر پیدا کردن از حرام یا قبیح، صُوَر برزخی و قیامتی آن نیست می شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! تماماً محو می‌شود در آن حدّی که به ما فرموده‌اند: «من تاب لذنب کمن لا ذنب له» هر آن‌کس که از گناهی توبه کند در آن حدّ است که گویا آن گناه را انجام نداده است. موفق باشید

34273

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در رابطه با گفتگوی با دوستان با موضوع صبر و رحمت در بستر ایمان سوالی داشتم. اگر همکارانی که قرار هست باهاشون گفتگو‌ کنیم اهل دین نباشند و بلافاصله که بحث قران یا خدا میاد وسط می‌گویند «چه ربطی دارد؟! چرا قران و خدا را میآوری وسط؟!» و فورا بحث رو اقتصادی می‌کنند و می‌گویند اگر قرار هست آینده اوضاع اقتصادی خوب شود به ما که وصال نمی‌دهد می‌خواهم که خوب نشود!! و دنبال ارزانی ماشین و گوشت و خانه هستند. چگونه می‌توان گفتگویی آغاز کرد؟‌

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر فضا، فضای جدال باشد و نه فضای گفتگو، حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» در کتاب شریف «مصباح الشریعه» می‌فرمایند: خدا رحمت کند کسی را که جدال را ترک کند، حتی اگر حق با او باشد. نهایتاً خوب است آن افراد را به سخنان اخیر آقای چگینی https://eitaa.com/matalebevijeh/12402 و استاد قمی https://eitaa.com/matalebevijeh/12409 راهنمایی‌شان فرمایید. موفق باشید

34199

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و خدا قوت: اینجانب معاون پرورشی دبیرستان پسرانه هستم. با اینکه می دانم اکثرا بچه های خوب و فطرت های پاکی دارند ولی با توجه به شرایط موجود بعضاً بچه‌ها دیدگاه و نگرش خوبی نسبت به دین و انقلاب و امام خمینی ندارند به نظر جنابعالی از چه طریق می توان این دیدگاه ها را عوض کرد؟ و آیا باید از مسایل اعتقادی شروع کنیم و بعد به انقلاب برسیم و یا بالعکس؟ و یا اینکه هردو موضوع را مدنظر داشته باشیم؟ برگزاری هیات مفیدتر است یا جلسات مطالعاتی؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید عجله نکرد, هنوز فضا بسیار مسموم است. با برخورد خوب و متانت لازم و رفاقت و دلسوزی به مرور متوجه می‌شوند که درمسیر جدای از اسلام و انقلاب گرفتاری هایی مثل پوچی و افسردگی مهیبی برایشان بوجود می آید. پیشنهاد می‌شود اگر فرصتی برای گفتگو پیش آمد, مباحثی مثل «جوان و انتخاب بزرگ» را با آنها در میان بگذارید. موفق باشید

33663

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: وقتی مثلاً می گوییم، این درخت حیات دارد، این حیات اشاره به حضور خداست یا ظهور خدا؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌جا نظر به نور حضرت «حیّ» است که در آینه درخت ظهور کرده. موفق باشید

33297

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

باسلام خدمت استاد با توجه به مطالب گفته شده در کتاب حوالت تاریخی عقل تکنیکی با وجود اینکه علم جدید در بستر نفی حکمت از عالم و با غایت تصرف بر طبق هوس انسان به وجود آمده است چگونه با توجه به علم جدید و به تعبیر رهبری عبور از مرزهای همین دانش میتوانیم عقل تکنیکی را به ظهور بیاوریم؟ مگر میتوان غایت این علم را از آن جدا کرد و غایت انکشاف راز طبیعت را به آن اضافه کرد ؟ مگر اینکه آنچه بر سر فلسفه یونان به وسیله فارابی و ابن سینا آمد بر سر این علوم هم بیاید که به نظر میرسد رهبری به این موضوع اشاره ندارند بلکه راه برون رفت را پیشرفت در همین علوم میدانند با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در کتاب مطرح شد ذات عقل تکنیکی، رجوع به فراوری استعدادهای طبیعت است و این گشتل است که آن را منحرف کرد و إن‌شاءالله با آغاز تاریخی که انقلاب اسلامی به ظهور آورد این موضوع در بستر اصلی خود قرار می‌گیرد. موفق باشید

32525

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام و احترام خدمت استاد عزیز، ضمن عرض تبریک سال نو استاد، بنده یک فکری که در ذهنم هست و میشه گفت که ازم جدا نمیشه، این هست که باید یک تغییر اساسی کرد و احساس ضعف شدید دارم و به فرموده شما، تفسیر المیزان را هم با یکی از دوستان شروع کرده ام، اما خیلی ضغیف شده ام و جلوی گناهانم را هم نمی‌گیرم و این حالم را تشدید می‌کند، یکی از راه هایی که برای تغییر اساسی به نظرم می‌رسد، اینست که بمیرم و دوباره زنده شوم، حالا شما بفرمایید که چگونه قبل از اینکه بمیریم، بمیرم و دوباره زنده شوم؟ خدا خیرتون دهد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم بد نیست سری به جواب سؤال شماره 32521 بزنید. إن‌شاءاللّه موجب گشوده‌شدن راهی می‌شود که به دنبال آن هستید. موفق باشید

نمایش چاپی