بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
34610

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

۳۴۵۸۰ با سلام خدمت استاد عزیزم: در جوابی که برای سوال ۳۴۵۸۰ فرمودید می‌خواستم سوال دیگری را از خدمتتون بپرسم. من همیشه در خلوت خود با نوشتن و مطالعه انس داشته ام می‌توانم بگویم از سن ۱۲سالگی تقریبا دلنوشته هایی را در خلوت هایم داشتم که هنوز هم دارم، بعد از ۲۷سال و سیر نوشتن هایم جوری بوده که میتونم بگم الان من حس می‌کنم این نوشته ها از جانم بوده و از یه ندای درونی که منو به خدایم وصل می‌کرد ببخشید توصیفش سخته. این نوشته ها و خلوت هایم راه گشای من در مسیر زندگی و نزدیکیم به خدا و اهل بیت شده و مسیرم را از اعتقادات خانواده و برخی دوستان خویشانم جدا کرد. که هم تلخ بود و هم شیرین. استاد من بی انس با خلوت و مطالعه نیستم علامه هم نیستم الان جایی که گیر کردم بیشتر مربوط به روابط بیرونیم با آدمها و دنیای اطرافمه. این خلوت ها و این مسیری که توش افتادم (که یکیش هم علاقه شدید به راه پر نوریست که شما برویم گشودید و این راه و این فکر معنای زندگی و حیات من شده و هدف من شده) اینها من رو تنها کرده تو این دنیا، چون نه خویشانم در این مسیر هستن نه دوستانم نه شوهرم و این تنهایی بعضی وقتا منو میترسونه مثل حضرت مریم که از قضاوت مردم درباره بارداریش ترسید و به بیابان ها پناه برد. استاد من نمی‌دونم الان کجای مسیرم. اصلا بعضی وقتا اینقدر می‌ترسم و شک می‌کنم که حس تهی شدن پیدا می‌کنم. نمی‌دونم باید در خلوت هایم بمانم و به قول شما مطالعات و تفکراتم را ادامه دهم یا باید از این خلوت بیرون بیام و در اجتماع حاضر بشم و به بروزی در دنیای بیرونم داشته باشم؟ نمی‌دونم کجا باید برم و با چه کسانی باید انس بگیرم و هم سفر شوم! و هزاران بار خدا را شکر می‌کنم که مرا به این مسیر آورد من راضیم از راهی که در این ۳۹ سال آمده ام البته تلاشم کم بوده و تنبلی هابی هم داشته ام که به امید خدا تلاش هایم را بیشتر می‌کنم. استاد کمکم کنید لطفا.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری ۱. به مولای‌مان حضرت علی «علیه‌السلام» باید اقتدا کرد که چگونه در اوج حضور با حضرت محبوب و با آن خطبه‌های آسمانی چگونه با مردم گرم می‌گرفتند و شوخ‌طبعی پیشه می‌نمودند، زیرا از انسانیتِ انسان‌ها غافل نبودند. و به گفته مرحوم آیت الله حسن‌زاده آملی:

بُوَد مرد تمامي آن كه از تن‌ها نشد تنها        ولكن به تنهايي بود تن‌ها، و با تن‌ها بود تنها

۲. حضور در صحنه‌های انقلاب و تذکر به مقاومت در راهی که خداوند برای ما مقدّر کرده است، انسان را گسترده و گسترده‌تر می‌کند به همان معنایی که فرموده‌اند: «دل با یار و دست در کار». موفق باشید

34491

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

یا محبوب. عرض سلام و رضوان حضرت پروردگار بر شما باد. شب رغبت های الهی بر شما مبارک باد. استاد ببخشید من از وقتی تصمیم به تغییر راه گرفتم با مقوله ی تبیین و دوستان دور از آنچه من می‌خواستم روبرو بودم. خب بعضی از دوستان مربوط به قبل از تغییر هستن، تصمیم گرفتم ازشون دل بکنم ولی بعد گفتم باید وایسم و وظیفه ی تبیین رو انجام بدم برخی دیگه هم برای کمک و تبیین به عنایت پروردگار باهاشون دوست شدم. متاسفانه در برخی مشکلات دوستانم احساس می‌کنم روند تاثیر داره برعکس میشه و بسیار می‌ترسم که نکنه من تاثیر بپذیرم و حیران و در تلاش برای یافتن مرز این هستم که هدایت آنها به قیمت فاسد شدن من تمام نشه. اگر میشه به عنایت حضرت معشوق راهنمایی بفرمایید. اجرتون با پروردگار

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی تحت عنوان « راز امیدواری به آینده در تاریخ انقلاب اسلامی» شده است به همین امید که رفقا جایگاه قدسی آینده انقلاب را بیابند و متوجه آینده‌ای باشند ماورای آنچه دشمنان حقیقت در مقابل انسان می‌گذارند. در موضوع اندیشیدن نسبت به آینده، لازم است به نظری توجه داشت که بشر جدید به خویشتن خویش دارد و در همین راستا می‌تواند خود را در بستری از سنت‌های اصیل عالم احساس کند، در این صورت در عین جوابگویی به یقینی که در درون خود به دنبال آن است، سعی دارد به نوعی از توهّم‌زدگی که عموماً فرهنگ مدرنیته گرفتار آن است، دچار نشود. آری! برای حضور در آینده‌ای قدسی باید حضور در سنت‌های الهی دائماً مدّ نظر باشد، تا در همه صحنه‌ها بر خلاف فضاسازی شبکه جهانی که فریب‌کارانه ما را در توهّمات متوقف می‌کنند، در واقعی‌ترین واقعیات به‌سر بریم. واقعی‌ترین واقعیات در این زمانه، تاریخی است که با انقلاب اسلامی شروع شده تا انسان‌هایی همچون حاج قاسم سلیمانی در آن متولد شوند و تولد چنین انسان هایی همچنان ادامه یابد.این است راز امیدواری به آینده در تاریخ انقلاب اسلامی .

   https://eitaa.com/matalebevijeh/12697  موفق باشید

34239

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام: لطفا نقش و تأثیر شهید سلیمانی را در شکوفایی و بیداری فطرت های انسانی با توجه به شرافت و کرامت ذاتی انسان ها بیان بفرمایید. آیا تاثیری بر سازماندهی و جهت دهی ظرفیت های مردمی دارد؟ چگونه؟ عرفان عملی و معنویت حماسی به عنوان گوهر ادیان هستند؛ نقش شهید سلیمانی به عنوان یک انسان وارسته در عرفان عملی، و با توجه به تلفیق حماسه و عرفان در وجود ایشان، در وحدت بین اقلیت های دینی در کشور و پیروان ادیان در دنیا چگونه است؟ لطفا براساس فلسفه صدرایی و معرفت فلسفی اسلامی به این سوالات پاسخ بدهید. لطفا منابع فلسفی و عرفانی را که در فهم عمیق تر این مسائل کمک می کنند را معرفی کنید که ان‌شاءالله طی پژوهشی به نتایج عمیق در این مسائل برسم. متشکرم از شما و دعای گوی شما هستم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که بشر جدید ظرفیت آخرالزمانی دارد و طالب حضور در نهایی‌ترین حضور است که آن مأواگزیدن در نظامی است که منوّر به مبانی توحیدی است و مقابله با ظلمانی‌ترین جبهه؛ شهید حاج قاسم سلیمانی نماد چنین بشری شد و هر اندازه انسان‌ها در چنین حضوری حاضر شوند، بیشتر احساس می‌کنند در نزد خود هستند. موفق باشید

34178

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: بنده دبیر درس هنر دبیرستان هستم و متاسفانه در شرایط اخیر غالب شاگردانم حرفها و صحبت‌ها و جو فضای مجازی را تکرار می‌کنند. از اسلام و حکومت جمهوری اسلامی زده هستند. البته همه به علت جو خانواده و تربیت نادرست و حضور در فضای مجازی و باور اخبار کذب بیگانگان است. خیلی دوست داشتم که در بین دانش آموزان و به مناسبت‌هایی از انقلاب دفاع کنم. چند جلسه هم برایشان از اساتید بیرون مدرسه و قوی در کلاس آورده شد و بحث کردند. اما اثری نداشت.‌ همچنان بر همان فعل هستند که هستند. از طرفی عذاب وجدان دارم که سکوت کردم و در این موضوعات روز حرفی نمی‌زنم.‌ چند باری خواستم حرف بزنم اما جو بهم می‌ریزد. و بجای تدریس درس باید کل کلاس حرف بزنم و یک تنه دربرابر ۳۰ دانش آموز که متاسفانه اهل سکوت کردن و گوش کردن نیستن. اگر هنگام صحبت کردن سکوت می‌کردند عالی بود. اما در حالت عادی هم اهل همهمه و صحبت زیادن. شما می فرمایید من چه کنم؟ آیا در پیشگاه خدا مسئول نیستم که از انقلاب دفاع نمی‌کنم در کلاسهای درسم؟ خیلی آشفته و عذاب وجدان دارم. احساس می‌کنم شبیه آدمهایی هستم که از ترس آسیب ندیدن و اذیت نشدن از سیدالشهدا دفاع نکردند و خسرالدنیا و الاخره شدند. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید هنوز فضا در ذهن بسیاری از دانش‌آموزان آشفته است. هنوز زود است اینان باور کنند گرفتار فریب‌های فضای مجازی هستند هرچقدر جلو برویم بیشتر دروغ‌های فضای مجازی از یک طرف و شکست به اصطلاح براندازانه آن‌ها بیشتر و بیشتر روشن می‌شود. در آن حالت اگر زمینه‌های آن را با دلسوزی نسبت به آن‌ها فراهم کرده باشیم، و زمینه گفتگو بدون طعنه پیش آید، این نسل با هوشیاری خود متوجه فریب بزرگی می‌شود که از طریق فضای مجازی گرفتار آن شده بود. موفق باشید

34135

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد گرامی: امیدوارم حال شما خوب باشه. استاد یه سوال در مورد عوالم بعد از مرگ و چگونگی و امکان رشد انسان از حیث توحیدی بعد از مرگ. سؤال این هست که طبق آیات قرآن کریم و روایات صحیح، آیا انسان با جسم مثالی در حیات برزخی می‌تواند درجات قرب (کسب معارف توحیدی) را طی کند یا به تعبیری دیگر، انسان در حیات برزخی می‌تواند رشد طولی داشته باشد، یا اینکه کسب معارف توحیدی و طی درجات قرب مختص کالبد و حیات دنیویست؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که به ما فرموده‌اند: «الیوم یوم العمل و غداً یوم الحساب» در برزخ تنها رفع حجاب می‌شود و آنچه که بنا بوده است با نیّت‌ها و تلاش‌های‌مان بدان دست یابیم را؛ خواهیم یافت. موفق باشید

33773

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: بنده الحمدلله طلبه شده ام و حدود بیست سال سن دارم، از نوجوانی ذهنم پر از شبهه می‌شد و قرار برایم نمی‌گذاشت، تردید آزار دهنده ترین حس زندگی می‌شد، در حوزه توحید و شبهات پیرامون آن الحمدلله توفیق شد تمام شبهاتم حل شد و باعث شد اهل مطالعات فلسفی و چشیدن طعم شیرین آن بشوم. مدتی است درباره ی مذهب و امامت دچار تردید شده ام از طرفی هم به شدت حرف زیاد است و قطعا هیچ‌وقت به تمام نظرات احاطه پیدا نمی‌کنم پس من چگونه بین این همه حرف حق را بیابم، به گونه ای که دیگر شک با قلب من بازی نکند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی از قواعد و سنن عالم آگاه شدیم، بقیه موارد در دل آن سنت‌ها جایگاه خود را می‌نمایانند همان‌طور که در جواب سؤال شماره 33770 عرض شد رجوع به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» إن‌شاءالله کارساز است. موفق باشید

33772

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

باعرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز: سوالی که مدت هاست ذهن مرا به خود مشغول کرده اینست که در روایات داریم محبت قلبی برادر مومنت به خود را نسبت به محبتی که به او داری بشناس از طرفی هم موارد بسیاری بر خلاف آن در زندگی مشاهده می‌شود در هر دو مورد چگونه این دو موضوع با هم قابل جمع است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بستر حضور در دینداری به ما توصیه شده است همان اندازه که متوجه علاقه و تعلّق خود به برادران دینی خود می‌باشید، متوجه باشید برادران مؤمن شما نیز در همان بستر و در همان راستا چنین علاقه‌ای به شما دارند. ولی اگر ذیل حضور در دین الهی نباشد و بخصوص در بستر حضور در انقلاب اسلامی این رابطه‌ها شکل نگرفته باشد؛ دوستی‌های توهّمی است. موفق باشید

33455

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: من خواستم من را در بدنم پیدا کنم. (منظور از من، یعنی آن یکی که عین یکی بودن و وحدت است. من احساس می‌کنم که یکی هستم) برای همین من در بدنم دنبالش گشتم. محتمل ترین جا مغز بود. در آنجا گفتم کدام سلول است که هم ببیند، هم بشنود و.. اینچنین سلولی پیدا نکردم. نتیجه گرفتم من جایی در بدن نیستم. اما با این وجود احساس می‌کنم که هستم. نتیجه گرفتم که من هستم اما مکان ندارم. نظر شما در مورد این مطالب بالا چیست؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مسائل در مباحث «معرفت نفس» به‌خصوص در بحث «ده نکته در معرفت نفس» از مطالب اولیه و بدیهی است. به نظر می‌اید  مباحث  به طور منظم و از مسیر درستی دنبال نشده. وگرنه اساساً نباید این‌گونه سؤالات برایتان پیش می آمد. بهتر است همان مباحث را دنبال بفرمایید. موفق باشید

33415

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در بحث کشف عارف، شما می فرمایید: آن کشف را به کشف معصوم ارایه می دهید، اگر مخالف بود آن را رد می‌کنید. سوال مگر چقدر کشف از معصوم در اختیار ماست؟ اگر می شود توضیح دهید. ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نسبت با حقیقت، ملاک سیره و گفتار معصوم است و این در هر کشفی کمک‌کار می‌باشد. مهم کلیاتی است که در سیره و سخن معصوم اعم از قرآن و روایت مدّ نظر ما باید باشد. موفق باشید

33334

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

به نام خدا. با عرض سلام و ارادت خدمت استاد طاهرزاده بزرگوار. حدود بیست و چند سال قبل در ظاهرم مشکلی پیش آمد و متاسفانه به خاطر این مشکل و تمسخر بعضی افراد دچار مشکل اعصاب شدم. خیلی برایم گران تمام شد. البته چون این مورد ارثی بود هیچ درمانی هم نداشت. الان با خودم فکر می کنم اگر این مشکل برایم پیش نمی آمد می توانستم از لحاظ کاری و زندگی شخصی بسیار بهتر از الان باشم. خیلی فرصتهای کاری از دستم رفت به خاطر این مشکل. عمرم و زندگی خودم و خانوادم را نابود کردم .نعوذبالله بعضی وقتها هم به خدا اعتراض می کنم که چرا این کار را با من کردی. (البته دست خودم نیست این فکرها) استاد عزیزم حقیر را راهنمایی بفرمایید آیا این فکر درست است؟ آیا اگر این مشکل را نداشتم الان وضع بهتری داشتم؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  همان امکانی که با همه آن نقص‌ها برای انسان پیش می‌آید، می‌تواند مأوای او قرار گیرد. بررسی کنید در همین مرحله از زندگی در چه امکان و شرایطی می‌توانید قرار بگیرید، همان‌جا مأوا و محل انس خود شما با خودتان و با خدایتان می‌باشد. موفق باشید

39845

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

من از دوران کودکی لباس های زنانه می پوشیدم بعد از سن بلوغ متوجه شدم تمایلات جنسی ام هم مثل یک زن است، متاسفانه نمی توانم چندان با مردها ارتباط برقرار کنم و این مسئله به معیشت و زندگی اقتصادی ام هم ضربه زده. ضمن اینکه موجب بیماری جسمی در من نیز شده. برخی از مشاورین و روانشناسان درمان قطعی برای این حالات قایل نیستند و همه ی توصیه های در این زمینه را مقطعی می دانند و سفارش به برقراری ارتباط با جنس موافق می کنند. سوال از محضر حضرت عالی این است که چه باید بکنم؟ و آیا سفارش دوستان به سلوک عرفانی من لطمه‌ای می زند یا نه. لطفاً راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد چیزی نمی‌دانم. ولی مسلّماً تدبّر در قرآن و تأمل در مسائل عرفانی انسان را متذکر راه‌هایی می‌کند که بتواند در خود، خود را بیابد. موفق باشید

37894
متن پرسش

سلام وقت بخیر: اگرصلاح میدونید حاج آقا یه جلساتی برای متن دکتر داوری و کلا نحوه نسبت گیری با این قبیل سخنان ایشون بذارید چون فکر کنم برای علاقمندان مباحث استاد مسئله لازمی از جهت خود تفکر باشه. فکر کنم اگر استاد حالا یا در جلسه یا خصوصی صوتی شرحی را مفصلا بحث کنید میدان تفکر بازتر میشه. در سوال هم اشاره شده بود که جلساتی ظاهرا قراره صحبت کنند (البته در این موارد باید در جلساتی که پیش می آید فکر کرد، آن هم به انقلابی که بنا است در منظر شخصیت حضرت روح الله به گفته آقای نجاتبخش، ما بسیجی حضرت روح الله باشیم) خود صحبت آقای نجات بخش که استاد به آن ارجاع دادید هم مجمله. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود بنده نیز چنین نظری دارم و در همین رابطه عرایضی در جواب رفیق عزیزمان در سوال و جواب شماره 37893 مطرح شد که راستی! نسبت ما با آقای دکتر داوری باید چه نسبتی باشد؟ نسبتی که بعضی با ایشان دارند و بدون هرگونه اندیشه آزادی، صرفاً نگاه ایشان را پذیرفته اند؟ و یا نسبتی که امثال آقای عبدالکریم سروش در نهایت بی انصافی با ایشان پیش آورده اند؟ و یا نسبتی که می‌توان آقای دکتر داوری را به عنوان یک متفکر مدّ نظر آورد و در عین حال در هویت دینی و معنوی خود با ایشان رابطه برقرار کرد؟ تعبیری که ایشان سالهای قبل در نسبت با بنده ایراد فرمودند عنوان «معلم دین» بود و احترام فوق العاده و تواضع بیش از حدی که برای بنده قائلند که بنده را حقیقتاً شرمنده می‌کنند؛ و نامه ای که سالهای اخیر برای بنده نوشتند حکایت از آن دارد  که می‌توان فهمید که آقای دکتر داوری در عین حضور در تاریخی که به اصطلاح، تاریخِ اصلاح طلبی قلمداد می‌شود، به جای دیگر و به حضور دیگر نیز نظر دارند. و این نکته بسیار ظریفی است که باید برای فهم آقای دکتر داوری به آن فکر کرد و او را در پیامی که در رابطه با آقای دکتر پزشکیان داده اند، خلاصه ننمود. موفق باشید

37529

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: استاد استفاده از تلقین و انرژی درمانی برای درمان مریضی نشانه ی عدم رضایت به رضای الهی ست؟ و یا نشانه عجله و حرص در برآوردن حاجت است؟ یا بیراهه رفتن است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌تواند مفید باشد وقتی موجب شدت عزم نفس ناطقه انسان گردد در راستای تقویت تدبیر بدن. موفق باشید

35879
متن پرسش

اربعین و دوستی در عصر اقتصاد
با سلام: حتماً در جریان هستید که آقای «تادمی» در کتاب ارزشمندش، دوستی در عصر اقتصاد، ترجمه ی کاوه بهبهانی، نشر نی، به طور مفصل به ویژگی های زندگی لیبرالی می پردازد و اشارهای با جزئیات کامل به دوگانه ی برساخت نولیبرالیسم یعنی کارآفرین و مصرف کننده می پردازد. او اشاره دارد که مصرف کننده فیگوری (نمادی) است که خریدکردن اساس درک اوست از کیستی خودش. فرد هویت خود را مصرف کننده بودن می داند و به ویژگی هایش یعنی مصرف لذت در حال و فردگرایی و برندسازی می پردازد. وی می گوید: این فیگور (نماد) تجسد سه درون مایه است: مصرف‌کردن در برابر خلق کردن، زیستن در چارچوب زمان حال و نوع خاصی فردیت سازی. در ادامه به توصیف کارآفرین می پردازد و اعلام می دارد که : کارآفرین، در پی سرگرم شدن نیست، بلکه دنبال فرصت برای سرمایه گذاری می گردد و با همین منش، افراد را به صورت فرصتی برای سرمایه گذاری و بهره برداری از ایشان می بیند و در همین راستا و با این کنش، به محاسبه ی سود و زیان هر کاری و اولویت بندی آن اقدام می کند. او در شاه جمله ی خود اشاره دارد که: نولیبرالیسم به جای اینکه دیگران را انسان هایی برابر با ما داند که ما در کنارشان از این جهان بهره می بریم، ما را تشویق می کند که دیگران را منابع مالی یا رقیب یا اموری برای سرگرمی بدانیم. ایشان در ادامه به ویژگی های دوستی می پردازد و در برخی موارد از حکمت های ارسطو با آن همه ملاحظاتش در دوستی بهره می گیرد. مثلا در جایی ارسطو صراحتا می‌گوید: آن ها که برای خود دوست، نیک خواه او هستند دوستان راستین اند، چون هرکدام دیگری را برای سیرتش دوست دارد و نه برای ملاحظات عرضی. تاد می ریزبینانه می داند لازمه ی دوستی راستین در مقایسه با دوستی برای منفعت و دوستی برای لذت، پیوند میان دو دوست است، پیوندی که در آن یکی به خاطر خود دیگری دغدغه ی او را دارد؛ در نگاه ارسطو یکی از ویژگی های انسان فضیلت مند این است که به درجه ی بالایی از بی نیازی رسیده باشد (البته نه آنقدر بی نیاز که به دوستی هم نیازی نداشته باشد.). همین ویژگی دوستین راستین، قیامی علیه فردیت گرایی و خودمحوری و لذتجویی و زندگی در زمان حل و آینده به شمار می رود و می توانند پایه های روابط مصرف کننده که بر لذتهای زودگذر استوارند و روابط کارآفرینانه که بر پاداش های آتی استوارند را متزلزل کند. از تاد می و نکات نابش می فهمیم که متوجه حضوری غیر از حضور نولیبرالیسم شده، گرچه به اجمال اما قطعا از آن عبور کرده. شاهدم آن نوشته ی سیسرو که در کتابش آورده: ما به انتظار قدرشناسی و سپاسگزاری، مهرورزی و سخاوتمندیمی کنیم؛ احساس دلبستگی خود را به تدبیری برای سوداگری بدل نمی کنیم. نه! چیزی در سرشت ما هست که وادارمان می کند آغوش و قلب خود را بگشاییم. او در ادامه به توصیف ویژگی های دوستی می پردازد که اولین ویژگی آن اعتماد است. او به خوبی اشاره می کند: گفتن در گرو اعتماد به دیگری است و لازمه آن از یک سو نوعی اتکا به گوینده است و از دیگر سو نوعی مسئولیت پذیری را مفروض می گیرد. اعتماد کردن به کسی که به ما سخنی می گوید صرفا این نیست که معتقد باشیم او احتمالا درست می گوید، بلکه اعتمادکردن به خود اوست، به شخص او، و خود را به لحاظ معرفتی در اختیار او گذاشتن است. تاد از وفاداری نیز سخن می گوید: وفاداری به دوست صمیمی در آن واحد هم خودجوش تر است و هم پرشورتر. وفاداری به حمایت یا مراقبت از طرف دیگر ربط دارد چون خطری که دوست را تهدید می کند خطری است که یک دنیای مشترک را تهدید می کند. او به خوبی می داند که دوستی بیش از آن که استوار بر شکلی از اقتصاد باشد، بر هدیه دادن استوار است؛ می گوید: هدیه بخششی است بدون انتظار بازگشت؛ فرق است میان این که گمان کنیم دوست از آدم مراقبت می کند چون دوست آدم است، با بخشیدن چیزی به دوست در شرایظ خاص به این دلیل که این کار باعث شود دوست از آدم مراقبت کند؛ هدیه دادن در دوستی فقط رخداد تازه ای درستر دوستی نیست، بلکه چه بسا در تحول سرشت دوستی نیز نقش تعیین کننده داشته باشد. یکی از شیوه هایی که نولیبرالیسم خودش را بازتولید می کند این است که بر فردگرایی و بی اعتمادی به دیگران صحه می گذارد و با این کار مانع شکل گیری همبستگی اجتماعی می شود. در عوض، پویایی رابطه ی دوستان مراوده ای خلاف این مسیر حرکت می کند. در عجیب نکتهای اشاره می دارد دوستی عمیق نه فقط در شادکامی ما در زندگی نقش دارند، بلکه هم برای ما و هم احتمالا برای دیگران معنا به ارمغان می آورند. همه ی این ها ذکر شد اما ایشان متاسفانه، با پدیده ی بی نظیر اربعین آشنا نیستند. اربعین تجلی دوستی در راه خدا و قیام علیه نولیبرالیسم است. اربعین نوعی زیست با تولید معنا در عصر معنازدگی است. نوعی مبارزه با پوچی گری دوران است که همه را فراگرفته و بلعیده. برای افراد لیبرال مسلکی که درکی از دوستی ندارند، صحنه های نوکری برای زوار امام و اصرار و تمنا برای رایگان بخشی و حتی برخورد جدی با کسانی که امتناع می کنند، غریبه به نظر می آید. آن جا نه لذت برای حال مهم است، نه سرمایه گذاری و چشم انداز برای آینده، آن ها در فردیت امکان زیست ندارند، می‌میرند! آن ها از خودمحوری مبرا هستند و افراد را فرصتی برای لذت جویی یا سرمایه گذاری نمی بینند، آنها با اعتماد کامل به هم‌کیشان خود، جان و مالشان را فدایشان می کند و مانند هدیه انتظار هیچ بازگشتی ندارند. حتی خود تاد می هم انتظاری از دوست بابت جان فدا کردن نداشت! در اربعین به واسطه ی دوستداران اهل بیت، جهانی برپا شده که هر چه مناسبات اعتباری در این جهان است را به هم می ریزد. هرکسی در اربعین شرکت کرده باشد، یک دوره کامل از این کتاب را بدون استاد فراگرفته است. کتابی که حاصل ساعتها اندیشه ورزی و مصاحبه است. اخ فی الله بن مایه ی ریشه کن کردن هرچه اعتباریات از تشکیلات تا رسوم های خاص تا سنت های جاهلی تا روابط مادی دیگر است. جمع شدن خودش اصالت دارد! این جمع شدن برای برکندن بنیان نه تنها نولیبرالیسم، بلکه هرچه سلطه گری و انانیت است کارایی دارد. این گونه می شود که شهید صدرزاده با همین نحوه تربیت به مثابه ی نوعی مبارزه و جهاد، خود را پرورانید و مدافعان حرم را تربیت کرد؛ یا حقیقت اینگونه در کلمات شهید باغانی ظاهر می گردد که: کربلار فتن خون می خواهد؛ این کربلادیدن بس ماجرا دارد. ماجرای کربلا ماجرای خون و قیام است؛ پیام را شما بدهید، خون از ما...

 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌فرمایید بشر جدید و متفکران عصر حاضر، متوجه ضعف‌های اقتصاد لیبرالی و نئولیبرالیسم شده‌اند و سعی دارند به نحوی از آن ضعف‌ها عبور کنند و البته از آن جهت که هنوز نسبت به معنای انسانِ آخرالزمانی تفکر لازم در آن فرهنگ صورت نگرفته؛ نتیجه کارهایشان عملاً عقیم می‌ماند مگر آن‌که به حضور دیگری فکر کنند. به ما گفته‌اند: «وسعت دید، تنها در دگرگونی افقِ دید ممکن است» چه اندازه این  قاعده در دل پیاده‌روی اربعینی صادق است، آنگاه که هر لحظه افقی از حقیقت در صورت‌های مختلفِ «خادم» و «زوّار» به ظهور می‌آید. تا معلوم شود آری تا معلوم شود، «وسعت دید ، تنها در دگرگونی افق دید ممکن است» زیرا هم «خادم» و هم «زوّار» افقی هستند گشوده در نسبت با همدیگر.
به طوری که ملاحظه می کنید چگونه فرهنگ اربعینی قواعد و ساختارهای اقتصاد متعارف را به چالش کشیده است، و قواعد بازار و تجارت و رابطه عرضه و تقاضا و نیز سود و زیان کارکرد متفاوتی به خود گرفته‌. و نفع شخصی جای خود را به نفع اجتماعی و ایثار داده است. در این فرهنگ خدمات اجتماعی فقط وظیفه دولت نیست.، عرضه‌کنندگانی که توان رقابت ندارند از بازار خارج نمی‌شوند. هدف عرضه‌کننده فقط کسب سود نیست و هدف تقاضاکننده نیز فقط مطلوبیت مادی نیست. اقتصادی که پیوند با فرهنگ دارد؛ از نوع توحیدی‌اش! این است آنچه در پیش است در تاریخی که ادامه تاریخ غرب‌زدگی ما نیست. موفق باشید     

35198
متن پرسش

سلام علیکم: استاد نظرتون رو در مورد لایحه عفاف و حجاب و اینگونه اعتراضات👇 «یک نکته بسیار مهم را نباید مسئولین امر فراموش کنند: هسته سخت و مدافع اصلی حکومت اسلامی در سخت ترین شرایط امت حزب الله بوده اند. چنانچه این قشر از جامعه، احساس کنند که به ارزش‌های دینی و انقلابی توجه نمی شود و عملا حجاب آزاد شده، ممکن است که دست از طرفداری از حکومت بردارند.» میشه بفرمایید🙏

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعاً در این مورد که مسئله‌ای است بسیار حساس، باید کار فرهنگی بسیاری انجام گیرد. بی‌حساب نبود که رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: «بسیاری از کسانی که کشف حجاب می‌کنند از پشت پرده تحریک به این کار یعنی دستگاههای جاسوسی دشمن، مطلع نیستند، گفتند: اگر بدانند پشت کشف حجاب و مبارزه با حجاب چه کسانی و دستگاههایی هستند، این کار را نمی‌کنند چون خیلی از آنها اهل دین و تضرع و ماه رمضان و دعا هستند.» در این مورد عرایضی شده است که ذیلاً خدمتتان ارسال می‌شود. موفق باشید
سؤال:
بی‌حجابیِ امروز، امری سیاسی یا حرکتی مدرن؟
34654- بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و عرض ادب استاد عزیز در مورد حجاب سوالی داشتم استاد این که ما بخواهیم تو جامعه حجاب رو الزام کنید باعث یکسری مشکلات میشه چون حجاب برای معتقدان خوبه ولی برای معاندان که نه، به هرحال عدهای معاند در کنار ما زندگی می‌کنند که منتظر فرصت برای خورد کردن جبهه‌ی مقابلشون هستن حالا اینها چه حجاب بگیرند یا نگیرند کار خودشون رو میکنن خوب حجاب نداشته باشند که بهتر شناخته میشند؟
پاسخ
34654- باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این موضوع بسیار مفصل است از آن جهت که بی‌حجابیِ جدید مثل نمازنخواندن و یا انکار دیانت نیست، بلکه خواسته و نا خواسته نوعی فروافتادن در جبهه استکباریِ مقابله با نظام اسلامی است و این‌جا است که جایگاه بی‌حجابی برای افرادی که بدان دامن می‌زنند، جایگاهی غیر مردمی محسوب می‌شود از آن جهت که کلیت مردم ما در بستر مقابله با نظام استکباری هستند هرچند ممکن است بعضی از بی‌حجاب‌ها متوجه جایگاه بی‌حجابی خود نباشند و گمان کنند این نوع بی‌حجابی شبیه بی‌حجابیِ مثلاً زمان قبل از انقلاب است که نوعی تجدد و مدرن‌بودن به حساب می‌آمد. بهترین راه، تذکر به آنانی است که با بی‌حجابی خود بنای مقابله با فرهنگ مردم و دیانت الهی ندارند. از این گذشته، بحث قانونی‌بودن پوشش در میان است که باید هر شهروندی مطابق قوانین کشوری که در آن زندگی می‌کند، عمل نماید تا قوانین شهروندی را رعایت کرده باشد. در این‌که با برخورددلسوزانه و مادرانه می‌توانیم آنانی که گرفتار فضای رسانه‌ای نشده‌اند؛ متذکر شد، به نمونه‌ای اشاره می‌شود که خواهران مجاهد و متدین ما در متروی تهران عمل کردند.
 https://eitaa.com/matalebevijeh/13033 . عرایضی در رابطه با انتخاب حجاب به عنوان جواب‌دادن به آزادی نسبت به عبور از هوس، در مقاله «تقابل آزادی و حجاب! چرا؟» همراه با شرح صوتی آن روی سایت هست. خوب است که به آن جا رجوع شود. موفق باشید  https://lobolmizan.ir/sound/666#sound-row-4342
+++++++++++++++++++++++++++++
سؤال:
بی‌حجابیِ امروزین و نیست‌انگاریِ همراه آن
34827- با سلام خدمت شما استاد عزیز و دلسوز: بهار طبیعت و بهار قرآن برشما مبارک باد. استاد عزیز و دوست داشتنی از دغدغه و د لسوزی شما واقعا ممنونیم اخیر شخصی که در زمره شاگرد شما هم به حساب نمیاد به لحاظ سواد و درک و متأسفانه مشاور بیت رهبری هم هست به نام پناهیان گفته است که می‌توان در ازای حفظ دین از اخلاق هم گذشت. معنی این حرف آن است که اولاً «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» نعوذبالله دروغ است. و در ثانی می‌توان زن مردم را در خیابان کتک زد، کشت و خدای ناکرده تجاوز کرد برای حفظ دین کاری که این بی وجدان‌ها در چندماه قبل انجام دادن و حضرتعالی هم به نوعی حمایت کردین استاد الان دیگه خانواده‌ای مذهبی هم بریدن وماه رمضان حال و هوای سالهای فبل را ندارد چرا؟؟ تنها و تنها به خاطر عملکرد غلط آقایون که فساد و دزدی و اختلاس را رعا کردن و چسبیدن به حجاب اجباری جامعه ایران در مسیر بلوغ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و در حال آماده شدن برای زیست در جهان پسااستبدادی است. اگر چه هنوز حکومت در صدد اجرای اسلام جباری آن هم صرفا در عرصه پوشش و حجاب - و نه عدالت و مقابله با فقر و فساد و رانت خواری و ناکارآمدی - است اما آحاد مردم و طیف وسیعی از متدینان به این بلوغ مورد سفارش دهها آیت قرانی رسیده اند که دین و شریعت عرصه اجبار و تحکم نیست بلکه انسانها باید با رضایت کامل و طیب خاطر، شریعت و احکام آن را بپذیرند. حکومت هنوز می خواهد از مسیر دوقطبیِ باحجاب و بی حجاب، هژمونی و سلطه در حال تضعیف و افول خود را ترمیم و سرپا نگه دارد، اما اکثریت قاطع زنان و مردان متدین ما در حال عبور از این دوقطبی های مذهب حکومتی بوده و رواداری و دگرپذیری و احترام به تنوع و تکثر عقیدتی و فرهنگی و اجتماعی را تمرین می کنند. به نظرم استاد شما هم تجدید نظری بکنین و به جای تمجید از این روش ظالمانه که الان حاکم هست روش انتقادی و اصلاح گرایانه را در پیش بگیرید یکسری به درون‌جامعه و حتی دبیرستان ها و مدارس بزنید و مشاهده بفرمایید زیر پوست جامعه چه خبره؟؟
پاسخ
34827- باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد باید بسیار فکر کرد و حتماً نباید به صورت انفعالی عمل کنیم. عرایضی در جواب سؤال شماره 34654 داده شد که خوب است به آن رجوع شود. عمده آن است که به هر حال متوجه باشیم افراد بی‌حجاب در این شرایط تاریخی، بخواهند و یا نخواهند مقابل وجدان عمومی مردم قرار دارند و بدانند و یا ندانند گرفتار نوعی نیست‌انگاری و پوچی خواهند شد. زیرا قرارگرفتن در مقابل قانون اجتماع در عین اقلیت‌بودن، نوعی عصیان بر جامعه است و دوری از بسط اجتماعی خود در عین تنهاشدن و غیر طبیعی‌گشتن و انزواگرایی و مقاومت کاذب. و این چیزی به بار نمی‌آورد مگر نیست‌انگاری و پوچی، که گمان می‌کنند با دورِ خود پیچیدن و چرخیدن می‌توانند خلأ وجودی خود را برطرف نمایند. موفق باشید      
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
سؤال
ضرورت نگاه پدیدارشناسانه به بی‌حجابی‌های اخیر
34837- فضای مجازی و تریبونهای نماز جمعه خیلی مردم مومن رو برای برخورد با بی حجابی و امر به معروف تهییج میکنن، به نظر شما وظیفه شرعی ما با دیدن خانم بی حجاب چیه؟ در صورتی که میدونیم امر به معروف نهایتا سی ثانیه ای براشون هیچ تاثیری نمیذاره و بعضا برخوردای بدی فرد مقابل و اطرافیانش انجام میدن؟ وظیفه ما چیه که مدیون شهدا نشیم
پاسخ
34837- باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید نسبت به این نوع بی‌حجابی که پیش آمده است، حساس بود. و وزارت کشور در این رابطه بیانیه درستی داده است. ولی در مورد جایگاه این پدیده که مربوط به شرایط امروزی ما می‌باشد باید تبیین کافی انجام گیرد. در همین رابطه عرایضی در جواب سؤال‌های شماره 34654 و 34827 داده شده و این امر بسیار مهمی است که معلوم شود بی‌حجابیِ اخیر چه نوع بی‌حجابی است و نگاه پدیدارشناسانه تاریخی آن را چگونه می‌بیند؟ و جوانانی که بدان دست می‌زنند، چه چیزی را دنبال می‌کنند؟ آنچه در این مورد باید با دقت دنبال کرد، جایگاهِ نیست‌انگاری این پدیده است و این غیر از آن نوع بی‌حجابی است که در قبل از انقلاب جهت حضور در جهان مدرن مطرح بود. موفق باشید      

 

34458

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: خدا قوت. امیدوارم عمر طولانی با برکت از خاصان امام زمان باشید. در قران کریم آیه مشهور داریم که تقریبا به این محتوا که برو در خلقت بنگر آیا نقصی در خلقت می بینی انقدر چشمت خسته می‌شود و بی نتیجه باز می گردد. ولی با عرض معذرت نعوذ بالله برای من خیلی سوال پیش می آید که اگر نظام خلقت احسن هست پس چرا بنده با دیدن خلقت خداوندی بعضا چیزهایی به ذهنم می رسد که مثلا فلان جا اگر اینطور و یا آنطور بود خیلی بهتر بود با وجودی که خداوند قدرتش بی انتهاست پس چرا من بنده ضعیف می توانم به نظام خلقت اللهی ایرادهای منطقی و عقلانی زیادی بگیرم. مثلا یک نمونه کوچکش را مطرح می کنم. بنده خیلی فیلمهای حیات وحش را دوست دارم حیوانات جالب و دیدنی در جنگل ولی بعضی اوقات صحنه های بسیار درد ناکی از حیات وحش نشان می‌دهد که طاقت دیدنش را ندارم. بطور مثال بچه آهویی که ماری دور بدنش طنیده شده در همان حال نیز کفتارهایی دارند زنده زنده تکه تکه اش می کنند. و یا بو فالوای که در حال زایمان است و گرگها دوره اش کرده و هنوز بچه به دنیا نیامده می خواهند شکارش کنند. چنین صحنه هایی در نظام احسن چه توجیهی دارد؟ آیا خداوند با آن مهربانیش نسبت به مخلوقاتش و قدرت بی انتهایش نمی‌شد که نظام خلقت طوری باشد که این همه خشونت و کشتن در دنیای حیوانات نباشد و به شکل بهتری شکمشان سیر می‌شد؟ سپاس از پاسخگوییتان. خدا بر توفیقاتتان بیفزاید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که شما متوجه هستید و مرحوم شهید مطهری در کتاب «عدل الهی» می‌فرمایند حقیقتاً نظام عالم، نظام اَحسن می‌باشد. می‌ماند که به گفته جنابعالی چنین صحنه‌هایی را چگونه توجیه کنیم؟ آیا واقعاً همه ابعاد صحنه را دوربین این افراد به ما نشان می‌دهند؟ در حالی‌که صاحب‌نظران به حیات وحش معتقدند نظام جنگل به طور معجزه‌آسایی منظم است. به طوری‌که آن چیزی از صحنه خارج می‌شود که برای ادامه حیات جنگل لازم است. به نظر می‌آید ما با این نوع صحنه‌هایی که دوربین‌ها نشان می‌دهند، همه پدیده را در نسبت با کلیت محیط آن‌ها نمی‌بینیم. موفق باشید

33724

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: از اینکه برای جواب دادن به این سئوال وقت می‌گذارید متشکرم. در کتاب جوان و انتخاب بزرگ شما برای اثبات روح استدلال هایی از جمله دیدن خواب، عوض شدن مولکول های بدن، قطع عضو و... می‌آورید که دانشمندان علوم تجربی برای هر یک‌ از این استدلال ها توجیهات فیزیولوژی دارند. برای مثال می‌گویند اگر خواب دیدن مربوط به روح است چرا انسان های کور خواب بصری نمی‌بینند. و خواب را حاصل کنش های مغز می‌دانند. اینکه قطع و نقض عضو به منیت ما خللی وارد نمی‌کند برای این است که مغز که فعل و انفعالات ما به آن برمی‌گردد سالم است اگر آن ناقص شود آن‌وقت منیت ما تحت الشعاع قرار می‌گیرد. و اینکه اگر با تغییر مولکول ها منیت ما تغییر نمی‌کند برای این است که مولول ها DNA های ثابتی دارند. از شما تقاضا دارم به اشکال ها جواب دهید و برای تحقیق بیشتر در این زمینه منابعی را جهت مطالعه بیشتر به بنده معرفی کنید. ممنون و متشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال با همه این حرف‌ها باز این احساس در ما هست که این «من» هستم که بدن خود را با همه این انفعالات درک می‌کنم. بنابراین آن کسی که بدن خود را درک می‌کند چیزی غیر از خود بدن است. مطلب را در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن و سپس در کتاب «خویشتن پنهان» که به همین سؤالات پرداخته است، می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید

33602

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: من دختر ۲۷ ساله هستم و مدتهاست به لطف خدا در مسیر کسب معرفت و خودسازی و سلوک هستم و از معارف توحیدی اساتید مختلف و شاگردانشون امثال امام خمینی و علامه طباطبایی و علامه طهرانی و علامه حسن زاده و دیگر بزرگان استفاده می‌کنم و در این مسیر میگن بهتره رفقای سلوکی خوبی داشته باشیم که در سیر ما خیلی موثر هستند و منم متاسفانه افراد اینچنین رو سراغ ندارم. قبلا بعضی رفقای مجازی که بودن خیلی کمک می‌کردن و برام اثرات خوبی داشت ولی از داشتن رفیق همشهری محرومم. ممنون میشم اگر شما خانمی در این مسیر سراغ دارید معرفی کنید و سن و شرایط دیگه ایشون مهم نیست فقط ساکن شهر اصفهان باشند و جدیت در سلوک داشته باشن و اگر ممکنه لطف کنید این رو در کانالتون هم بزارید که اگر کسی هست خودش رو بهتون معرفی کنه و بهم اطلاع بدین خدا خیرتون بده.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید با حضور در جلساتی که این نوع مباحث انجام می‌گیرد، خود به خود رفقایی را بیابید و از آن طرف به نظر می‌آید با ارتباط با کانال «مطالب ویژه» با نظرات مختلفی که به شما کمک کند، آشنا خواهید شد. موفق باشید   https://eitaa.com/matalebevijeh

39940
متن پرسش

سلام استاد: تسلیت عرض می‌کنم شهادت امام صادق (ع) را، حرفی داشتم و اونم اینه که چرا با شما باید حرف بزنم ولی از اون چراهایی نه که اگه دوست ندارم خُب نزنم، اصلا چرا به محض فکر کردن به رهبر در بین این نظام و سیاست بازی ها و این بازی ها بیام و با شما حرف زدن رو نقطه قابل قبولی بدونم برای این که بخودم بگم خوب شد همه چیز رو گردن آقا ننداختم، و دلم نمیخواد حکایت همونی بشه که بعضا یا دلشون میخواد بگن حاج قاسم موی دماق آمریکاست . حرفی که میزنم این است که تا کی می‌خواهیم بنشینیم و تماشا کنیم که مسئول فرهنگی نهادی یا سازمانی طبق شرح وظایف اش پوسترهای دم کوچه را تعویض می‌کند و در کانال های ایتا هم مدام تاکید می‌کنند بر خلوص و اخلاص و دین و مذهب و اصول دین و... اگر هم اغتشاشی پیش آمد و کلی خسارت وارد شد و حتی کلی کشته شدند، پول دادن برای باز سازی بانک ها و اماکن و... راحت است، و اگر بگوییم بیایید همین پول را قبل از این که این اتفاق نیفتد روی بخش فرهنگی کار کنید شروع می‌کنند بگویند که خُب چه کنیم، جوانان جذب نمی شوند و حلقه صالحین نداریم و این حرف ها. بنده به شما عرض می‌کنم که خودم یک مذهبی هستم و نماز اول وقتم ترک نمی‌شود و ان‌شاءالله هم که نشود ولی در نماز یا حتی شب که برای آرامش است مغزم منفجر می‌شود و حتی به مرزهای دیوانگی هم سرک می‌زنم از فریاد های بینوایانه و بدبختانه ای که در ذهنم رخ می‌دهد، احساس می‌کنم خداوند در نماز بهم میگه نماز بخوره تو کمرت. خیلی جایگاه عظیمی است سرباز بودن، آیا کسی که در میانه آتش است دلش نمیخواهد که او هم مثل بقیه از شرّ ظلم راحت شود و شاید کسی بگوید که بیا سنگی برداریم و پرتاب کنیم تا بلاخره آزاد شویم و اما کسی مثل آوینی میان تیر و خمپاره ارزش حفظ شدن این لحضات برایش از خونش هم بیشتر است، چون خیلی زیاد تر از آنی که فکرش را بکنیم به آن فکر کرده بود و دریافته بود دشمنش را و می‌دانست دشمن او بعث عراق نیست بلکه شیطان نفسی است که آن وسط سعی می‌کند ما را از عهد با خدا باز گرداند و ما امروز هم در جنگ اقتصادی همچنین چیزی را مشاهده می‌کنیم، شاید از دست من بر نیاید حل کردن مشکلی مانند نداشتن تجهزات لازم برای تامین انرژی آن هم توسط دانش بنیان، باید بتوانم اما چگونه، این چگونه دیگه از اون چگونه ها نیست و این جاست که فکر کردن به دفاع مقدس کمی ارضایم می‌کند که بگم خدا حتما هست و بر منکرش لعنت، دیگر تردیدی نیست، دانش بنیانی باید رفت جلو چون فقط آقا گفته و تموم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همۀ نکته همین نکتۀ آخر است. آری! خدا هست و حال مائیم و جهانی که همان خدا روبه‌روی ما قرار داده تا یک جا همچون مولایمان حضرت اسدالله الغالب باشیم و مانند شهید خرازی اگر یک دست از دست می‌دهیم، دست از مقابلۀ با دشمن برنداریم. و یک جا « فی العَینِ قَذًی وَ فِی الحَلقِ شَجا» در چشم خار و در گلو استخوان داریم و ناظر به تکه‌تکه‌شدنِ فرزندان اسلام در غزّه می‌شویم در حالی‌که هیچ کاری نمی‌توانیم انجام دهیم، ولی هر روز هزار بار در خود ذوب می‌شویم و در عین حال می‌دانیم پیروزی امری است بالاتر از آن‌که نتانیاهو به دنیال آن است همان‌طور که عدالت‌گرایی امری است غیر از محروم‌گرایی. و این یعنی در مقابل آیندۀ حضور تاریخی ما هیچ بن‌بستی نیست و ما از این جهت پای خودایستاده‌ایم به همان معنایی که خدا هست. ایمان، مأواگزیدن در آغوش خدایی است که حضرت ربّ العالمین است و خدا می‌داند آن مادری که فرزندخردسالش را در بمباران رژیم صهیونیستی از دست می‌دهد، هنوز فرزندش آخرین نفس‌‌های حیاتش را تمام نکرده که در افق جان آن مادر، نوری از امید برای حضوری متعالی ظهور می‌کند. و این است راز حضورِ هرچه بیشتر در جبهۀ مقابله با استکبار که پیشاپیش آن را حضرت زینب «سلام‌الله‌علیها» تجربه کرده‌اند با آن همه امید و نباید از این همه حضور غفلت کنیم هرکجا که باشیم. جناب آقای دکتر فؤاد ایزدی در رابطه با افول آمریکا و فردایی دیگر، نکاتی فرمودند که خوب است به آن فکر شود. https://eitaa.com/jedaaltv/3903 موفق باشید 

 

39921

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: مجموعه های زیادی وجود دارند که همّ و غم و شعارشان انقلاب و نظام اسلامی است با این وجود در عمل ضعف ها و شکاف عمیقی با مبانی نظام اسلامی دارند، انجام دادن کارهای مثبت با نیت قرب خداوند که موجب تقویت این مجموعه ها می‌شود از آن حیث که نمی‌توان گفت استفاده نیکو از آن خواهد کرد صلاح است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال وظیفۀ ما می‌باشد که به آن عزیزان کمک کنیم تا در کارهای خود بهترین نتیجه را پیش آورند. موفق باشید

39732

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خسته نباشید: برای اینکه عقل ما بالفعل شود و او را بارور کنیم چه سیر و مسیری پیشنهاد می‌فرمایید؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همان مباحث معرفت نفسی مانند «ده نکته در معرفت نفس» و مباحث فلسفی مانند «برهان صدیقین» ان شاءالله در این رابطه مفید خواهد بود. موفق باشید 

36072

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: برای تفسیر نهج البلاغه منبع پیشنهادی شما چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح‌های فارسی به نظر می‌آید شرح مرحوم علامه محمد تقی جعفری که بعضی از خطبه‌ها را شرح فرموده‌اند، مفید باشد. موفق باشید

35959
متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: این‌که مکرر شما بحث توحید را به میان می‌آورید و تأکید دارید وقتی خود را مقابل توحید الهی احساس کنیم، خود به خود راه گشوده می شود؛ چگونه این نوع ورود را نسبت به توحید داشته باشیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این نکته می‌توان فکر کرد که آن کس، که با هیچ خواستی متلاطم نمی‌شود و به هیچ روی نمی‌خواهد چیزی جر آنچه هست، شود  همچون دریایی آرام ؛ او همان کسی است که متوجه «حضور اکنون بیکرانه جاودانه» خود شده است، حضوری که در عین حال از نظر وجودی خود را عین اتصال به هستیِ مطلق احساس می‌کند، امری که هرکس در تکوین خود از آن بهره‌مند است و کافی است به آن نظر کند، و این است راهی که در عین اهمیت، آنچنان دشوار نیست که ذهن و زندگی انسان را گرفتار انواع بحران‌ها نماید به همان معنایی که جناب عطّار فرمود: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید کرد». در این حال وقتی به ارزشمندترین امیدها و اهداف بشر مدرن می‌نگریم می‌یابیم در این موارد، جدّی‌ماندن بر اساس رسیدن به اهدافِ ساخته‌شده جهان مدرن، چه اندازه دشوار است و چه اندازه با توهّمات همراه است. پس باز مائیم و «حضور اکنون بیکرانه جاودانه خود» که در واقع نظر به راهی است که همان توحید الهی است در مقابل ما. موفق باشید    

35685
متن پرسش

سلام علیکم و جمیع مغفرته: باز هم با عرض پوزش دوباره و عذرخواهی مجدد از تصدع وقت جنابعالی و دوستان و مخاطبان. سخنی از امام سجاد علیه السلام را دوست داشتم با شما در میان بگذارم و از بیانات آن عزیز بهره مند شوم لذا برایتان موجب زحمت شدیم. «بسم الله الرحمن الرحیم رَبِّ صَلِّ عَلَى أَطَائِبِ أَهْلِ بَيْتِهِ الَّذِينَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِكَ ، وَ جَعَلْتَهُمْ خَزَنَةَ عِلْمِكَ ، وَ حَفَظَةَ دِينِكَ ، وَ خُلَفَاءَكَ فِي أَرْضِكَ ، وَ حُجَجَكَ عَلَى عِبَادِكَ ، وَ طَهَّرْتَهُمْ مِنَ الرِّجْسِ وَ الدَّنَسِ تَطْهِيراً بِإِرَادَتِكَ ، وَ جَعَلْتَهُمُ الْوَسِيلَةَ إِلَيْكَ ، وَ الْمَسْلَكَ إِلَى جَنَّتِكَ» پروردگارا! بر پاکیزه‌تران از اهل بیت او درود فرست، اهل بیتی که برای اجرای فرمانت انتخاب کردی؛ و آنان را خزانه‌داران دانشت و حافظان دینت و جانشینانت در زمینت و حجّت‌هایت بر بندگانت قرار دادی؛ و آنان را به اراده‌ات، از پلیدی و آلودگی به طور کامل پاک کردی؛ و وجود مبارکشان را وسیله‌ای به سوی خود و راه مستقیمت به جانب بهشتت، قرار دادی (فراز ۵۷ از دعای ۴۷) «اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَيَّدْتَ دِينَكَ فِي كُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِكَ ، وَ مَنَاراً فِي بِلَادِكَ بَعْدَ أَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِكَ ، وَ جَعَلْتَهُ الذَّرِيعَةَ إِلَى رِضْوَانِكَ ، وَ افْتَرَضْتَ طَاعَتَهُ ، وَ حَذَّرْتَ مَعْصِيَتَهُ ، وَ أَمَرْتَ بِامْتِثَالِ أَوَامِرِهِ ، وَ الِانْتِهَاءِ عِنْدَ نَهْيِهِ ، وَ أَلَّا يَتَقَدَّمَهُ مُتَقَدِّمٌ ، وَ لَا يَتَأَخَّرَ عَنْهُ مُتَأَخِّرٌ فَهُوَ عِصْمَةُ اللَّائِذِينَ ، وَ كَهْفُ الْمُؤْمِنِينَ وَ عُرْوَةُ الْمُتَمَسِّكِينَ ، وَ بَهَاءُ الْعَالَمِينَ.» خدایا! تو در هر زمان، دینت را به وجود امامی یاری دادی، امامی که او را نشانه‌ای برای بندگانت جهت یافتن راه حق و مشعلی فروزان در سرزمین‌هایت برپا داشتی؛ پس از آن‌که رشتۀ ارتباطش را به رشتۀ ارتباط خود پیوند دادی و او را سبب دست‌یابی به خشنودی‌ات قرار دادی و طاعتش را واجب و از نافرمانی‌اش بیم دادی و مردم را به فرمان بردن از دستوراتش و باز ایستادن از نهی‌اش و پیشی نجستن بر حضرتش و پس نماندن از وجود مقدّسش، دستور دادی. آری؛ امام انتخاب‌شدۀ تو، پناه پناهندگان و ملجأ مؤمنان و دستگیرۀ چنگ‌زنندگان و زیبایی جهانیان است. (فراز60 از دعای 47) «اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَ لَا تُخَيِّبِ الْيَوْمَ ذَلِكَ مِنْ رَجَائِي ، يَا مَنْ لَا يُحْفِيهِ سَائِلٌ وَ لَا يَنْقُصُهُ نَائِلٌ ، فَإِنِّي لَمْ آتِكَ ثِقَةً مِنِّي بِعَمَلٍ صَالِحٍ قَدَّمْتُهُ ، وَ لَا شَفَاعَةِ مَخْلُوقٍ رَجَوْتُهُ إِلَّا شَفَاعَةَ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ سَلَامُكَ» خدایا! بر محمّد و آل محمّد درود فرست و آن امیدم را در این روز، به ناامیدی تبدیل مکن. ای که درخواست‌کننده‌ای او را به مشقّت نمی‌اندازد و بخششی از توانگری‌اش نمی‌کاهد! من از جهت اعتماد به عمل شایسته‌ای که از پیش فرستادم و به امید شفاعت آفریده‌ای، جز شفاعت محمّد و اهل بیتش - که درود و سلامت بر او و بر آنان باد- به پیشگاهت نیامدم. «أَتَيْتُكَ مُقِرّاً بِالْجُرْمِ وَ الْإِسَاءَةِ إِلَى نَفْسِي ، أَتَيْتُكَ أَرْجُو عَظِيمَ عَفْوِكَ الَّذِي عَفَوْتَ بِهِ عَنِ الْخَاطِئِينَ ، ثُمَّ لَمْ يَمْنَعْكَ طُولُ عُكُوفِهِمْ عَلَى عَظِيمِ الْجُرْمِ أَنْ عُدْتَ عَلَيْهِمْ بِالرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ» آمدم در حالی که به گناه و بدی‌ام نسبت به خود اقرار دارم؛ آمدم و به بخشش عظیمی که به وسیلۀ آن از خطاکاران گذشتی، امید دارم؛ سپس به درازا کشیدن سرگرمی و اشتغالشان بر گناه بزرگ، حضرتت را از این‌که با رحمت و آمرزشت به آنان رو کنی بازنداشت. «فَيَا مَنْ رَحْمَتُهُ وَاسِعَةٌ ، وَ عَفْوُهُ عَظِيمٌ ، يَا عَظِيمُ يَا عَظِيمُ ، يَا كَرِيمُ يَا كَرِيمُ ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عُدْ عَلَيَّ بِرَحْمَتِكَ وَ تَعَطَّفْ عَلَيَّ بِفَضْلِكَ وَ تَوَسَّعْ عَلَيَّ بِمَغْفِرَتِكَ» ای که رحمتش گسترده و بخششش بزرگ است؛ ای بزرگ! ای بزرگ! ای عالی‌رتبۀ مهمان‌نواز! ای عالی‌رتبۀ مهمان‌نواز! بر محمّد و آل محمّد درود فرست؛ به رحمتت به من بازگرد و به احسانت مرا مورد مهر و عاطفه قرار ده و به آمرزشت بر من گشایش ده. (فقرات 5 تا 8 دعای 48) «اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى سِتْرِكَ بَعْدَ عِلْمِكَ ، وَ مُعَافَاتِكَ بَعْدَ خُبْرِكَ ، فَكُلُّنَا قَدِ اقْتَرَفَ الْعَائِبَةَ فَلَمْ تَشْهَرْهُ ، وَ ارْتَكَبَ الْفَاحِشَةَ فَلَمْ تَفْضَحْهُ ، وَ تَسَتَّرَ بِالْمَسَاوِئِ فَلَمْ تَدْلُلْ عَلَيْهِ» خدایا! تو را سپاس بر پرده‌پوشی‌ات بعد از آگاهی‌ات و بر قدرتت پس از دانستنت. همۀ ما مرتکب گناهان و معاصی شدیم و تو احدی از ما را بین مردم به گناه مشهور نکردی؛ و به کارهای زشت و ناپسند آلوده شدیم و تو یک نفر از ما را در برابر بندگانت رسوا نساختی. هر یک از ما خود را به پردۀ زشتی و گناه پوشاند و تو احدی را بر زشتی‌ها و گناهانش راهنمایی نکردی. «كَمْ نَهْيٍ لَكَ قَدْ أَتَيْنَاهُ ، وَ أَمْرٍ قَدْ وَقَفْتَنَا عَلَيْهِ فَتَعَدَّيْنَاهُ ، وَ سَيِّئَةٍ اكْتَسَبْنَاهَا ، وَ خَطِيئَةٍ ارْتَكَبْنَاهَا ، كُنْتَ الْمُطَّلِعَ عَلَيْهَا دُونَ النَّاظِرِينَ ، وَ الْقَادِرَ عَلَى إِعْلَانِهَا فَوْقَ الْقَادِرِينَ ، كَانَتْ عَافِيَتُكَ لَنَا حِجَاباً دُونَ أَبْصَارِهِمْ ، وَ رَدْماً دُونَ أَسْمَاعِهِمْ» چه بسیار نهی تو را به جا آوردیم و چه بسیار دستور تو را که گفتی نسبت به آن قیام کنیم و آن را انجام دهیم، ما از آن تجاوز کردیم؛ و چه بسیار زشتی‌هایی که به دست آوردیم و خطاهایی که مرتکب شدیم، در حالی که تو بر آن‌ها آگاه بودی نه بینندگان دیگر؛ و تو بر افشایش قدرت داشتی؛ قدرتی فوق همۀ قدرتمندان؛ ولی عفو و چشم‌پوشی و نیرومندی‌ات برای ما در برابر دیده بینندگان پرده‌ای و در مقابل گوششان سدّی بود. «فَاجْعَلْ مَا سَتَرْتَ مِنَ الْعَوْرَةِ ، وَ أَخْفَيْتَ مِنَ الدَّخِيلَةِ ، وَاعِظاً لَنَا ، وَ زَاجِراً عَنْ سُوءِ الْخُلُقِ ، وَ اقْتِرَافِ الْخَطِيئَةِ ، وَ سَعْياً إِلَى التَّوْبَةِ الْمَاحِيَةِ ، وَ الطَّرِيقِ الْمَحْمُودَةِ» پس آنچه از زشتی‌ها بر ما پوشاندی و آنچه از علل فساد و تباهی از ما پنهان کردی، برای ما پند دهنده و بازدارندۀ از بدخویی و نگاه‌دارندۀ ارتکاب معصیت و سبب کوشش به سوی توبۀ نابودکنندۀ گناه و راه پسندیده، قرار ده. «وَ قَرِّبِ الْوَقْتَ فِيهِ ، وَ لَا تَسُمْنَا الْغَفْلَةَ عَنْكَ ، إِنَّا إِلَيْكَ رَاغِبُونَ ، وَ مِنَ الذُّنُوبِ تَائِبُونَ» و زمان قرار گرفتن در تمام این امور مثبت را نزدیک گردان و داغ غفلت از خود را به پیشانی ما نزن که ما به سوی تو مشتاقیم و از گناهان تائبیم. (فقرات ۱ تا ۵ دعای ۳۴) «هَذَا مَقَامُ مَنْ تَدَاوَلَتْهُ أَيْدِي الذُّنُوبِ ، وَ قَادَتْهُ أَزِمَّةُ الْخَطَايَا ، وَ اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِ الشَّيْطَانُ ، فَقَصَّرَ عَمَّا أَمَرْتَ بِهِ تَفْرِيطاً ، وَ تَعَاطَى مَا نَهَيْتَ عَنْهُ تَغْرِيراً» این جایگاه کسی است که دست‌های گناهان، او را دست به دست کرده‌اند؛ و افسار خطاها، او را به دنبال خود کشیده‌اند؛ و شیطان بر او چیره شده و در رابطه با تباه کردن فرمانت نسبت به آنچه امر فرمودی کوتاهی کرده؛ و به خاطر غفلتش از عاقبت کار، آنچه را نهی کردی، مرتکب شده. «كَالْجَاهِلِ بِقُدْرَتِكَ عَلَيْهِ ، أَوْ كَالْمُنْكِرِ فَضْلَ إِحْسَانِكَ إِلَيْهِ حَتَّى إِذَا انْفَتَحَ لَهُ بَصَرُ الْهُدَى ، وَ تَقَشَّعَتْ عَنْهُ سَحَائِبُ الْعَمَى ، أَحْصَى مَا ظَلَمَ بِهِ نَفْسَهُ ، وَ فَكَّرَ فِيما خَالَفَ بِهِ رَبَّهُ ، فَرَأَى كَبِيرَ عِصْيَانِهِ كَبِيراً وَ جَلِيلَ مُخَالَفَتِهِ جَلِيلًا.» مانند کسی که قدرتت را بر وجودش جاهل و فراوانی احسانت را نسبت به خودش منکر است تا هنگامی‌که دیدۀ هدایت برایش باز شده و ابرهای کوردلی، از صفحۀ باطنش برطرف گشته، ستم‌هایی که بر خود کرده، به شمار آورده و در اموری که پروردگارش را مخالفت کرده به اندیشه نشسته؛ در نتیجه گناه بزرگش را بزرگ و عظمت مخالفتش را عظیم دیده. (فقرات ۶ و ۷ دعای ۳۱) «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ ارْزُقْنِي الرَّغْبَةَ فِي الْعَمَلِ لَكَ لآِخِرَتِي حَتَّى أَعْرِفَ صِدْقَ ذَلِكَ مِنْ قَلْبِي ، وَ حَتَّى يَكُونَ الْغَالِبُ عَلَيَّ الزُّهْدَ فِي دُنْيَايَ ، وَ حَتَّى أَعْمَلَ الْحَسَنَاتِ شَوْقاً ، وَ آمَنَ مِنَ السَّيِّئَاتِ فَرَقاً وَ خَوْفاً ، وَ هَبْ لِي نُوراً أَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ ، وَ أَهْتَدِي بِهِ فِي الظُّلُمَاتِ ، وَ أَسْتَضِي‌ءُ بِهِ مِنَ الشَّكِّ وَ الشُّبُهَاتِ» خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و برای آخرتم میل و رغبت در عمل، آن‌هم عمل برای خودت، روزی‌ام کن؛ تا جایی که درستی این عمل را از قلبم بیابم و به گونه‌ای که بی‌رغبتی نسبت به دنیایم بر من چیره شود و به صورتی که از سر شوق خوبی‌ها را به جا آورم و از بیم و ترس از عذاب، از بدی‌ها در امان مانم؛ و نوری به من بخش که به وسیلۀ آن در میان مردم زندگی کنم و در تاریکی‌ها با فروغش راه یابم و به سبب آن از شک و شبهه‌ها، رهایی یافته، روشنی ایمان و اعتقاد محکم و استوار به دست آورم (فراز8 دعای 22). اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِكَ مِنْ نَزَغَاتِ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ وَ كَيْدِهِ وَ مَكَايِدِهِ ، وَ مِنَ الثِّقَةِ بِأَمَانِيِّهِ وَ مَوَاعِيدِهِ وَ غُرُورِهِ وَ مَصَايِدِهِ . خدایا! به تو پناه می‌بریم از فتنه‌انگیزی‌های شیطان رانده‌شده و از نیرنگ و مکرهایش و از اینکه به دروغ‌ها و وعده‌ها و فریب‌کاری و دام‌هایش اطمینان کنیم. وَ أَنْ يُطْمِعَ نَفْسَهُ فِي إِضْلَالِنَا عَنْ طَاعَتِكَ ، وَ امْتِهَانِنَا بِمَعْصِيَتِكَ ، أَوْ أَنْ يَحْسُنَ عِنْدَنَا مَا حَسَّنَ لَنَا ، أَوْ أَنْ يَثْقُلَ عَلَيْنَا مَا كَرَّهَ إِلَيْنَا . و از این که خود را در گمراه کردن ما از راه بندگی‌ات و خوار کردنمان بر اثر معصیتت، به طمع اندازد؛ یا نزد ما نیکو شود زشتی‌هایی که او در نظر ما نیکو جلوه می‌دهد؛ یا گران و سخت شود، خوبی‌هایی که او در نظر ما زشت نشان می‌دهد. اللَّهُمَّ اخْسَأْهُ عَنَّا بِعِبَادَتِكَ ، وَ اكْبِتْهُ بِدُؤُوبِنَا فِي مَحَبَّتِكَ ، وَ اجْعَلْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُ سِتْراً لَا يَهْتِكُهُ ، وَ رَدْماً مُصْمِتاً لَا يَفْتُقُهُ . خدایا! به عبادت و بندگی ما، او را از عرصه‌گاه زندگیمان طرد کن و بِران؛ و به سبب جدّیت و تلاشمان در راه محبّتت، او را ذلیل و خوار گردان؛ و بین ما و او پرده‌ای قرار ده که آن را ندرد؛ و حجابی ضخیم برقرار کن که آن را نشکافد. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اشْغَلْهُ عَنَّا بِبَعْضِ أَعْدَائِكَ ، وَ اعْصِمْنَا مِنْهُ بِحُسْنِ رِعَايَتِكَ ، وَ اكْفِنَا خَتْرَهُ ، وَ وَلِّنَا ظَهْرَهُ ، وَ اقْطَعْ عَنَّا إِثْرَهُ . خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و شیطان را با سرگرم شدن به برخی دشمنانت از ما منحرف کن و ما را به توجه و نگهداری نیکویت از او حفظ فرما و از خیانت و نیرنگش بازدار و رویش را از ما برگردان و ردّ پایش را از ما قطع کن. (فقره 1 تا4 دعای 17) الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ خدا را سپاس که مالک و مدبّر جهانیان است. اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ بَدِيعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ ، ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ ، رَبَّ الْأَرْبَابِ ، وَ إِلَهَ كُلِّ مَأْلُوهٍ ، وَ خَالِقَ كُلِّ مَخْلُوقٍ ، وَ وَارِثَ كُلِّ شَيْ‌ءٍ ، ﴿لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‌ءٌ﴾، وَ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ عِلْمُ شَيْ‌ءٍ ، وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ مُحِيطٌ ، وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْ‌ءٍ رَقِيبٌ . خدایا! سپاس ویژه توست؛ ای پدید آورندۀ آسمان‌ها و زمین! ای صاحب بزرگی و رافت و محبّت! ای مالک همۀ اربابان و ای معبود هر معبود و خالق هر مخلوق و وارث هر چیز! چیزی شبیه او نیست و علم چیزی از او پنهان نمی‌ماند و او به هر چیز احاطه دارد و او بر هر چیز نگهبان است. أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الْأَحَدُ الْمُتَوَحِّدُ الْفَرْدُ الْمُتَفَرِّدُ تویی خدایی که جز تو خدایی نیست و یکتا و یگانه‌ای، فرد و تنهایی. وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الْكَرِيمُ الْمُتَكَرِّمُ ، الْعَظِيمُ الْمُتَعَظِّمُ ، الْكَبِيرُ الْمُتَكَبِّرُ و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، بزرگوار و ارجمندی، بزرگ و باعظمتی، کبیر و متکبّری. وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الْعَلِيُّ الْمُتَعَالِ ، الشَّدِيدُ الِْمحَالِ و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، بلند مرتبه و بلند پایه‌ای، در انتقام‌گیری سخت و شدیدی. وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ، الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ . و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، بخشنده و مهربانی، دانا و درست کاری. وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، السَّمِيعُ الْبَصِيرُ ، الْقَدِيمُ الْخَبِيرُ و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، شنوا و بینایی، ازلی و آگاهی. وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الْكَرِيمُ الْأَكْرَمُ ، الدَّائِمُ الْأَدْوَمُ ، و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، بزرگوار و بزرگوارتری، همیشگی و جاودانه‌تری. وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الْأَوَّلُ قَبْلَ كُلِّ أَحَدٍ ، وَ الآْخِرُ بَعْدَ كُلِّ عَدَدٍ و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، اوّلی پیش از هر کس و آخری پس از هر عدد. وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الدَّانِي فِي عُلُوِّهِ ، وَ الْعَالِي فِي دُنُوِّهِ و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، نزدیک در عین بلندی مقامش و بلند مقام در عین نزدیکی‌اش. وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، ذُو الْبَهَاءِ وَ الَْمجْدِ ، وَ الْكِبْرِيَاءِ وَ الْحَمْدِ و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، صاحب زیبایی و شکوه و عظمتی و کبریایی و ستایشی. وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الَّذِي أَنْشَأْتَ الْأَشْيَاءَ مِنْ غَيْرِ سِنْخٍ ، وَ صَوَّرْتَ مَا صَوَّرْتَ مِنْ غَيْرِ مِثَالٍ ، وَ ابْتَدَعْتَ الْمُبْتَدَعَاتِ بِلَا احْتِذَاءٍ. و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست که همه چیز را بدون مایه و اصل پدید آوردی و آنچه را صورت و شکل دادی، بدون نمونه‌برداری از چیزی شکل دادی و آفریده‌ها را بدون اقتباس از نقشه‌ای آفریدی. (فقره 1 تا 12 دعای 47) بر آن بود تا قسمت هایی از دعاهای صحیفه را در حد یک فقره یا دو فقره بیاورم اما وقتی این چند فقره را جمع آوری کردم به خدا که دلم نیامد حذفشان کنم به نظرم رسید علاوه بر انکه هر کدا م از این فقرات بابی است برای گفتگو بی ربط به مطالبی که نگاشته شده نمی باشد علاوه بر آمه اصل سخنان این گفتگو بر محور کلمات این امام عزیز می باشد و هم اینکه مخاطب عزیز جلوه های گوناکون از کلام امام در دعاهای مختلف را مرور میکند و خود بابی می شود برای گفتگوهای بعدی. امام سجاد (علیه السلام) و ادامه ی نهضت پر شکوه کربلا کربلا طرحی بود برای تاریخ فردای بشریت و این طرح را می توان از جای جای تاریخ کربلا پیدا کرد. کربلا نه فقط نقشه ی راهبری تاریخ برای گذر از طواغیت اموی آن زمان ،که راهبردی برای فردای بشری که در میانه ی تحیر و ضلالت تاریخ خود به دنبال طرح و نقشه و معنایی از اصالت ها و واقعیت ها می گردد و بدنبال معنای زندگی است و برای فرار از بی هویتی تاریخ امروز خود فریادش بر آمده است و از زمانه ی خودخواهی ها و فردگرایی ها به رنج رسیده است راهی است که از کربلا می گذرد. کربلا قصه ی معناهایی از زندگی است در نقشه ی تاریخ توحیدی انسان و این چرخه ی انسان و خداوند و تاریخ را کربلاست که بهم متصل می کند و حلقه ی گسستگی تاریخ حیات بشر از نهایی ترین حقیقت و اصیل ترین بودن را این کربلاست که به او می بخشد و باید با کربلا با انسان از درون تهی و خود فرو رفته ای که کارد پوچی به استخوان جانش نشسته است سخن گفت و با حقیقت معنایی متعالی از انسان و حقیقت و امید به رسیدن به تعالی و معناداری ساحت زندگی با او حرف زد. آری کربلا نزدیک ترین افق به ساحت سخن با انسان بیرون افتاده از تاریخ است که گمشده ای دارد و نمیداند این ندای تحیر و ضلالت درونی خویش را چگونه اجابت کند واین طلب بیکرانگی و بی انتهایی وجودش را با کدامین شراب ارام کند و نهایی ترین لذت از حقیقت را به کام اش بنشاند ؟ دقیقا سخن همین جاست جواب در رازی است که میان حسین ( علیه السلام) با خدای خودش در قتلگاه صورت گرفت ! ملاقات حسین با خداوند در قتلگاه راز پیروزی فردای انسانی است که می خواهد با حقیقت روبرو شود و از حیرانی امروزینش نجات بیابد و مگر جز این است که تحیر و ضلالت با لیل به هدایت می رسد و آن دلیل کربلاست. کربلا، نقطه ی عطف تاریخی است که می شود با آن در آینده ی تاریخی بشر، با انسان آن تاریخ هم سخن شد و با او در حضور در فردای پسا نهیلیسم به توافق رسید و او را از ظلمت پوچی و بی معنایی فراگیر جهان امروزین اش به افق معنا داری عالم و انسان رساند فقط باید بر اساس همان الگوی راهبری کربلا پیش رفت ن در ساحت الفاظ و استعارات و راز پیروزی کربلا در همین جاست که پیوند حماسه و عقلانیت و خرد و عشق با هم است و تمام ابعاد ادراکی و تحریکی را در صحنه ی انسانی درگیر می کند هم بینش می دهد و هم کشش و میل ایجاد میکند و هم در صحنه ی عمل انسان را به کوشش و تحریک و خلق حماسه و قدرت می بخشد. در باب (کربلا و هم سخنی با بشر امروز ) سخن فرآوران است و باید افق این بحث را با گفتگو و اشارت های معنایی که از دل تاریخ کربلا می توان دریافت کرد گشود تا آن رازها را به زبان آورد و سخن ها به میان آید و البته گوش ها ی آماده ی فردایی مان بشنوند تا آرام آرام هم زبانی و همدلی و همراهی ایجاد شود که البته این باب با اربعین گشوده شده است و بسیاری از سخنان و زبان ها و گوش ها در اربعین یافت خود را پیدا کرده اند و باید منتظر بود و منتظر شد تا باز هم گشوده . گشوده تر شود. اما در ادامه ی تاریخ کربلا و زندگی در فردای تاریخ انسان پس از کربلا که مواجه با تاریکی و ظلمت عصر اموی می باشد و تاریخ دوگانه ی خودش را پیدا کرده است و تقابل جبهه ی توحید و کفر صورت بندی پیدا کرده است اصیل ترین نقش ها در تاریخ را سردمداران و جلوداران و رهبران جبهه ها دارند و آنها هستند که در تاریخ حرکت ها ، کنش ها، مرزبندی ها، واکنش ها، صورت های تاریخی را شکل می دهند و جهت می بخشند در واقع آنان اند که علت فاعلی بر صورت و ماده ی تاریخ به سوی غایت شان هستند. در این میان بعد از کربلا حضرت سجاد علیه السلام به جد در پی آن است تا کربلا در تاریخ گم نشود که اگز تاریخ کربلا گم یا ناقص می شد غایت حیات انسان بی نتیجه می شد و حضرت این حیات تاریخی کربلا را امتداد بخشید و دست به کار بسترهای تاریخی و معنایی برای فردای حیات کربلا شد و دست به انشای دعا و ایجاد بستر زمینه ی ارتباط انسان با خدا شدند چرا که بزرگترین خطای بشر غفلت از هویت وابستگی و تعلق وجودی به خداوند است و وای از آن روزی که بشر از آن آویختگی و تعلق به اصیل ترین وجه بودنش که همان اتصال به حق است افسار گسیخته شود آنگاه اسیر خودشیفتگی و خودخواهی ها و میل های سرگردان بشری که انتهایی برای آن متصور نیست خواهد بود علاوه بر آنکه این انسان به راحتی اسیرو برده ی قدرت های برتر و میل های اماره ی قوی تر و آزادی های سرگردان انسان های دیگر خواهد شد آنگاه غلبه با انسانی یا انسان هایی خواهد بود که قوی ترند واین خطرناک ترین چیزی است که انسان با آن رویرو خواهد شد. حال دقیقا در چنین شرایطی امام سجاد (علیه اللسام) در تاریخ انسان ها حاضر می شودند و صورت و ماده ی زندگی را ترسیم می کنند تا بشر گرفتار و اسیر ظلمت موهومِ همیشه ی آزادی ها ی سطحی و میل های گسیخته ی عَرَضی نشود و زیرلگد خیال های سرگردان جذاب شهوت له نشود. امام دقیقا در اینچنین ساحتی ایستاده است تا انسان را به مطلوب حقیقی اش برساند و درست جواب طلب حیقی و اصیل انسان ها در تاریخ است که اگز نباشد نظام عالم بی اساس خواهد بود. حال با این سخن بایست جایگاه زین العابدین در تاریخ بهم ریخته ای که از نفس پلید و نجس زمانه ی اموی ظهور کرده است را بیابیم و با آن سامان زندگی تاریخی فردای مان را راهبری کنیم. امام سجاد (علیه السلام) درست در نقطه ی فهم تاریخی انسان دست به کار می شوند و در عین هوشیاری و تدبیر مسیر تربیت و تعالی سخت دورانی که تمام امپراتوری رسانه ای به دست امویان است و حضرت از کوفه که در آن روز بزرگترین مرکز تجمع شیعیان می باشد دور است و مکه گرفتار زبیریان است و اساسا میانه ی با جریان اهل بیت ندرند و مدینه که حضرت به شدت در تنگنای محاصره ی تبلیغاتی و قلت نیرو می باشند و جریاناتی از شیعه که در برپایی نهضت های برای قیام و جنگ مسلحانه هستند دست به کار می شودند و دست به انشاء صحیفه ی سجادیه می زنند و دقیقا صحیفه ی سجادیه شروع حضور تاریخی شیعه بعد از جریان کربلاست و بازگشت ساحت معنایی که داشت با بنی امیه گم می شد اما خون حسین بن علی ( علیه السلام) آن را به تاریخ برگرداند و امام زین العابدین( علیه السلام) آن را امتداد بخشید و می توان تبلور و تجلی و بروز این امتداد تاریخی را در عصر امامین باقرین (علیهما السلام) مشاهده کرد. گزارشات تاریخی تاریخ امام سجاد(علیه السلام) در مدینه حاکی از آن است که حضرت نه تنها جهانی از معنا را با دعا به تاریخ برگرداند و انسان گم شده ی اومانیسم را طرد کرد بلکه حرکات و سکنات وسیره و الگویی رفتاری حضرت بسیاری از دوستان و شمنان را تحت تاثیر خود قرار دادند به طوری که دوست و دشمن اقرار به حلالت و صداقت و عبادت زین العابدین لب به سخن گشودند یعنی حضرت سیره ی رفتاری آل الله را به تاریخ زندگی بشر برگرداند. دعاهای حضرت در صحیفه ی سجادیه شاهدی است بر حرکتی که امام بعد از تاریخ کربلا شروع کردند و نه فقط راهبرد آ« روزکار باشد که راه برون رفت از تاریخ ظلمت زده و متخیر و سرگردان جوان امروز ما نیز می باشد و ما باید با صحیفه ی سجادیه سخن هایی گفتنی از جنس طلب بی نهایت جوی جوان امروز و لذت های پایداری که در دل این دعاها یافت می شود را به میان بیاوریم . جنس امام زین العابدین(علیه السلام) جنس حضور فعال فردایی برای تاریخی است که ما ما با انقلاب اسلامی شروع کردیم و پرده ای از آنرا در اوایل شروع مکتب امام در سیره و صورت رزمندگان و یاران و پیروان این مکتب به عیان دیدم و امروز می شنویم و بعید می دانم اگر جوانی از این نسل بداند و بیابد و بشنود که آزادی در این تاریخ در صورتی اصیل تر و هیئتی پایدارتر وجود دارد در طلب آن گوش تیز نکند و دل ندهد. نمیدانم ! بایست و بایست منتظر بود تا گوش هایی تیز شود و سخن های اصیلی که هست و داریم را بشنود یا آنکه سخن هایی حاضر و اصیل و نو با ادبیات زنده به کار برد تا کوش ها تیز شود و یا آنکه هم منتظر بود و هم سخن گفت و بنده احساس می کنم این آخرین به الگوی حضرت سجاد(علیه السلام) نزدیک تر می باشد. پس هم باید در این تاریخ اصیل ترین سخنان و حقیقی ترین حرف ها را به میان آورد و هم باید منتظر بود تا بشر به درک حضور در فردای خود را بیابد و دست در جستجوی حقیقت بزند و بن بست های تاریخ عالم مدرن را به درستی دریابد و تفسیل همین سخن هم نیازمن سخن هاست ......

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شده‌اید حقیقتاً حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» با حضور در طوفانی که امویان گمان می‌کردند همه اسلام را بر باد می‌دهند؛ به میان آمدند تا فردایِ انسانی را احیاء کنند، فردایی که باز مائیم و هزاران طوفان، و امام حسین «علیه‌السلام» به عنوان مردی که در قلب تاریخ ایستاده است، آن هم با حضوری که  اشاره‌ است به افق و چشم اندازی که در زندگی توحیدی در مقابل انسان قرار می‌گیرد، حکایتی از اراده الهی جهت نفی استکبارِ امویِ دیروز و امروز. اراده‌ای که حضرت امام حسین و حضرت زینب «سلام‌الله‌علیهما» و یاران‌شان آینه‌های نمایش آن اراده می‌باشند و هرکس می‌تواند خود را در آن حضور، ذیل اراده الهی تجربه ‌کند. و این امام سجاد «علیه‌السلام» هستند که به گفته شما متذکر روحی می‌باشند تا کربلا در تاریخ گُم نشود و به یک معنا آری! انسان را با دعا به تاریخی برگردانند که تاریخ حسینی است و ما در این فضا می‌توانیم تاریخ خود را که همان تاریخ توحیدیِ انقلاب اسلامی است، درک کنیم و فردایی از جنس جوابگویی به ابعاد قدسی بشریت را مدّ نظر قرار دهیم. و این به گفته حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» ابتدای راه است. موفق باشید 

35156

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: از صبوری و حوصله شما در مورد پاسخ به سوالاتی که بعضا درد دل ما از این نظام ظالم و ستمگر و حاکمان بی عار و بی درد است واقعا ممنونم. شما در واقع عین اخلاق الهی و علوی هستین خدا حفظتون کنه استاد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً بنده معتقد هستم همان‌طور که در صدر اسلام شیعه متوجه ظرائف مسیر حضرت علی «علیه‌السلام» نسبت به سایر نحله‌های دینی شد؛ امروز نیز توجه به راهی که رهبر معظم انقلاب متذکر می‌شوند، تذکر به ظرائفی است از جنسِ راه حضرت علی «علیه‌السلام». موفق باشید

نمایش چاپی