چرا خدای مهربان و رحیم که منتقم است جواب این نسل کشی بزرگ را در غزه نمیدهد؟ آیا خدا وجود دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در همین نکته آخر است که کدام خدا وجود دارد و کدام خدا وجود ندارد؟! خدایی که هرکاری که ما مایل باشیم، باید انجام دهد؛ نه! وجود ندارد. ولی خدایی که ربّ العالمین است و زمینههای تعالی انسانها را فراهم میکند؛ آری! او وجود دارد هرچند حتی «ربییّون» یعنی آنانی که دلبسته به ربّ العالمین هستند، فریاد برآورند که پس یاری خدا چه شد؟ امری که خداوند در قرآن این طور گزارش میدهد: « أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ ۖ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّىٰ يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَىٰ نَصْرُ اللَّهِ ۗ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ» آيا پنداشتيد كه داخل بهشت مىشويد و حال آنكه هنوز مانند آنچه بر [سر] پيشينيان شما آمد، بر [سر] شما نيامده است؟ آنان دچار سختى و زيان شدند و به [هول و] تكان درآمدند، تا جايى كه پيامبر [خدا ] و كسانى كه با وى ايمان آورده بودند گفتند: «پيروزى خدا كى خواهد بود؟» هش دار، كه پيروزى خدا نزديك است.
آیا نباید در رخدادی که در غزه در حال شکلگیری است متوجه حکمتی شد که حضرت ربّ العالمین بنا دارد چهره نژادپرستِ غرب را بنمایاند؟ و در این رابطه بخواهد تاریخ دیگری را به ظهور آورد؟ امری که حتی مردم غزه متوجه آن شدهاند که چه رسالتی به عهده آنها گذاشته شده که در مقابل اینهمه مصیبت و سختی، خود را نمیبازند. نکتهای که رهبر معظم انقلاب نیز به خوبی از آن آگاهند و در نتیجه در بازدیدی که از نمایشگاه دستاوردهای نیروی هوافضای سپاه پاسداران داشتند فرمودند: «قضیّه ابعاد مهمتری پیدا میکند وقتی انسان توجّه کند که این «نتوانستن»، مخصوص رژیم صهیونیستی هم نیست؛ آمریکا هم نتوانسته ــ داخل مِیداناند دیگر؛ آمریکا داخل میدان است ــ کشورهای غربی [هم که] دارند کمک میکنند نتوانستهاند. در ملاحظهی حرکتِ تاریخیِ بشریّت، این خیلی مسئلهی مهمّی است؛ ما به جایی رسیدهایم که یک تجهیزاتِ مفصّلِ نظامیِ مسلحِ مجهّز به انواع سلاحها، در یک صحنهی اینجوری، به طرف مقابل خودش که بظاهر هیچ کدام از آن امکانات را ندارد نمیتواند غلبه پیدا کند! این یک پدیدهی مهمّی است، این یک حقیقتی است.» موفق باشید
سلام استاد وقت شما بخیر: ما تعدادی آدم کله خراب هستیم گروه مذهبی داریم به خیال خودمون فعالیت مذهبی می کنیم (خدا از گناهان هممون بگذره) گاهی افرادی به گروه مراجعه می کنن و مشکلاتی دارن یک مورد بحث خود ارضایی بود، جواب ها رو دقیقا از جواب های شما بر می داشتم و یا براتون ارسال می کردم و پاسخ شما را براشون ارسال می کردم (گویا چندان نتیجه ای نداشت) یک مدت دیگه با همون اوضاع بر می گشتن، هرچی به شما گفتم یه دعایی عمل عبادی بگین حتما یه چیزی هست بالاخره، گوش ندادین که ندادین فقط گفتین برو بسیج، منم همین رو گفتم ولی دست از پا درازتر برگشتن مواردی هم به همین سایت ارجاع دادم ولی نتیجه چندانی دیده نشد فعلا بحثم این نیست، این رو تهش می زنیم تو سرش می گیم ای بی شعوور اون بیچاره هم خجالت می کشه زبونشم کوتاهه ولی این مورد دوم نه اینا دیگه هم زبونشون درازه هم کلا به ریشمون می خندن معضل مورد دومه، مورد دوم خودش دو قسمته، افراد میان و در زندگی مشکلاتی دارن و برخی شک دارن که بالاخره این همه مشکلات و بدبیاری و گره خوردن کار علتش چیه، کسی می پرسه پنج ساله هشت ساله تو کارم گره هست این تیپ افراد می خوان بدونن آیا مشکلشون بخاطر طلسمی، جنی چیزی هست یا نه، سوال سختی نمی پرسن میگن این مشکلات من عامل شیطانی داره یا نداره یک راهکار بدین من بدونم یک راهکار بگین خب یک چیز روشن یا یک فرد بگین ارجاع بدیم هرکی هرچی (این افراد براحتی قابلیت این رو دارن که جلوشون گرفته بشه و نرن سراغ رمال و جن گیر و دعا نویس - چون خیلیاشون توهم زدن) بخش دو مورد دو: افرادی مراجعه می کنن علائمی می گن، کارایی کردن که دیگه واضحه این بدبخت درگیره، ماها بلد نیستیم ورود نمی کنیم ولی اگر کسی بشناسیم حتما ارجاع می دیم این سوال هم چند بار از شما پرسیدم همچین جواب پرباری ندادین، فقط یه مورد یه بنده خدا بود بدبخت با یه فلاکتی به شما مراجعه کرد شما گفتین روزی ۲۱ تا آیه الکرسی بخون یک بار هم یه نیمچه جوابی که معلوم نبود آیا واقعا در همه موارد کارگر هست یا نه از ایت الله شجاعی ارسال کردم گفتین راه همینه ولی نه که خودم بلد نیستم به بقیه هم می گم، میگه نه با اینا جواب نمی گیریم (همون اذان - نماز - ایه الکرسی -..) استاد تعداد اینا کم کم داره زیاد می شه بیچاره بدبخت بوده خودشون بدبخت تر کرده راهکار می خواد داره میره پیش رمال جادوگر یک معیارهای تستی چیزی بدین، برای بند الف این (همون ها که می خوان بدونن طلسمی چیزی در کاره یا نه) که باید چیز روشنی باشه یارو بگه چند ساله بدبخت شدم، می خوام بدونم ماورایی هست یا نه ما نتونیم بهش معیار بدیم این چیزها مسری هست، بعدش بقیه هم فکر می کنن بدبختیاشون مال ماورالطبیعه س دوباره بیا درستش کن استاد «لطفا راهکار لطفا» استاد لطفا دوباره نگین برو کتاب جادوگری من رو بخون و این حرف ها، اون ها رو خوندم اون تو اسمونه نیومده زمین و کف بازار و یا نگین برو بسیج کار انقلابی کن (علت اینکه این جواب نمیده رو سانسور کنم بهتره) به هرحال ماها لا سواد و مطالب شما و بزرگان رو منتشر می کنیم بقیه اش پای خودتان
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینکه در آخرین نکته خود میفرمایید: «بقیهاش پای خودتان»، پس خدا به ما رحم کند. ولی مگر راهی جز همان راه توحیدی که اولین پیام رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله»هست وجود دارد که حضرت فرمودند: «قولوا لا اله الاّ الله تفلحوا»؟ به «تفلحوا» فکر کنید که متذکر رستگاری است آن کس که به دنبال رستگاری میباشد. بنابراین بحث بر سر آن است که اگر انسان میخواهد از انواع بلاها بخصوص از بلاهایی که متذکر شدید، نجات پیدا کند، باید به توحید الهی نظر کند و رجوع نماید، بدین معنا که متوجه باشد حقیقت یگانهای در عالم هست که هر اندازه نظر به حضور بیکرانه او داشته باشد از انواع فتنهها آزاد میشود و در سایه رحمت بیکرانه او سکنا میگزیند و در دل این رجوع است که دستورات شریعت، نجات دهنده است و میفهمیم چرا مثلاً می فرماید: «انّ الصلواۀ تنهی عن الفحشاء و المنکر». شما عزیزان هم که بیش از این کاری نمیتوانید بکنید بلکه تنها وظیفهای که دارید آن است که متذکر این امور باشید، بقیهاش به عهده خود افراد است. با توجه به این امر به نظر میآید اگر افراد تا حدّی بخواهند از سرگردانی خود نجات پیدا کنند؛ کتاب «آشتی با خدا» میتواند تذکری برای آنها باشد. موفق باشید
عمده انحرافات انسان از برای آنست که خود را نشناخته است و هویت خود را فراموش کرده. هویتی که با عشق عجین شده و عشق می آفریند و مسیر میسازد. هویتی که هیچ چیز نمی تواند در برابرش قد علم کند و آنکه هویت فراموش شده اش را بیاد آورده، کوه در برابرش به زانو درآمده. هویت گمشده انسانیت در اعماق کدامین آوار به حبس کشیده شده است که رخ نمی نمایاند؟ هویت از یاد رفته ی طلبگی در کدام سیاره از کوله بار افتاده که طلبه رسالت خود را به ظهور نمی رساند؟ استاد در رابطه با هویت انسانی و طلبگی توضیحاتی بفرمایید و رجوعاتی بدهید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجه شدهاید میخانهای را که حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» تقاضای گشودهشدنش را به رویش دارد؛ از دست دادهایم که همان حضور وجودی در تاریخی است که با انقلاب اسلامی شروع شده در بحث «باز آوینی و وسعت روزه داری پس از فتنه این روزها» https://eitaa.com/matalebevijeh/13440 صحبت از عشق در معنای امروزین آن به میان آمد. باشد که با کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» راهی گشوده شود. موفق باشید
سلام علیکم: آیا مراجعه به روانشناس و بیان مشکلات و حل آن ها به شیوه ای که آن ها دارند از نظر شما سودمند است؟ چطور میتوان این کار را با دستورات قرآن و عترت توجیه کرد؟ آیا اسلام راه حل جایگزین دارد؟ همسر بنده اظهار نیاز به چنین کاری را دارد و جلساتی را شروع کرده است. ایشان کمی زود رنج است و در مواردی انتظارات عاطفی زیادی دارد. پیشنهاد شما چیست؟ آیا راه حل مراجعه به روانشناس است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بعضی موارد توصیه روانشناسان برای تغییر رفتار به صورت کاربردی خوب است ولی عمده آن است که انسان با درک حقیقت خود از طریق معرفت نفس و توجه به حضور ابدی و بیکرانهاش، خود را در عمیقترین لایههای وجودیاش دریابد و فضائلی نسبت به آن حضور را در خود شکل دهد. موفق باشید
سلام بر شما: راجع به اصالت در تولیدات انقلاب اسلامی ایران سؤالی داشتم: وقتی به هنر انقلاب در اوایل شروع این پدیده نظر میکنیم متوجه نوعی جدید از رخ نمودهای عالم هستی می شویم. مثلا وقتی به موسیقی انقلاب گوش میکنیم، نوای آهنگران و کویتی پور مصداق اصالت در هنر عصر انقلاب اسلامی است. ولی کار به کجا می رود که آن اصالت فرهنگی که در هنر وجود داشت به تقلید کورکورانه از غرب مبدل می شود؟ چنانچه در ترانه های انقلابی چند سال اخیر، چیزی که گوش ها را پر میکند سبکهای غربی و ملودی های بیگانه است. راز تبدیل «اصالت» به «تقلید» چیست؟ آیا جز این است که انقلاب فهمید که آن فرهنگی که برای خودش تعریف کرده بود، قابل پسند دنیای مدرن نیست و حال برای جذب مخاطب، به صورت کورکورانه هم که شده باید از غرب تقلید کرد؟ آهنگ زیبای «سلام فرمانده» با آن محتوای دلنشین، مجبور است که از موسیقی و ملودی غربی استفاده کند چون رسانه اینگونه می پسندد. یا در سینما بعد از آوینی کسی متولد نشده است که آوینی باشد و روح انقلاب را در قالب مستند ارائه کند. و باز باید کورسوی امید نسبت به آیندهای داشت که می آید و آوینی ها در قالبی نوین رجعت می کنند. ولی گویا سلیقه انقلابی مردم هم عجیب است؛ در ایام دهه فجر، ترانه «الله الله» آقای رویگری از هر چیز برای مردم جذابیت بیشتری دارد منتها از آن سمت در ظاهر، مردم میلی به چنین سبک هایی ندارند و جبهه انقلاب برای برآوردن طلب هوادارانش مجبور می شود روبه چیز هایی بیاورد که اصالتا برای انقلاب نیست و یک کپی برداری از کار های شکست خورده غربی هاست! تحلیل شما برای این هجمه فرهنگی چیست و برای روشن شدن مطلب و بررسی و عمل در این حوزه چه توصیه ای دارید؟ با تشکر 🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هنوز آثار دیروزینِ غربزدگی ما در ما خانه کرده است، ولی ملاحظه میکنید که راهی نیز گشوده شده، هرچند در این راه نیز دیروزِ ما خود را نشان میدهد. به نظر میآید بحثْ در تقلید غرب نیست، بحثْ در دیروزی است که هنوز سایههایش بر ذهن و روان ما سیطره دارد، ولی به هر حال آهنگ «سلام فرمانده» نشان داد که ما جاهای دیگری را که آنجاها، غرب نیست، میفهمیم. و این یعنی «شروع».
در اینکه تقابل دو نوع معنا از انسان در میان است، بحثی نیست. ولی در نظر بگیرید چگونه انقلاب اسلامی در مقابل تمدنی که ۴۰۰ سال است خود را شکل داده و سایه خود را در اذهان و در جانها جا انداخته، میتواند تعریف دیگری از انسان و از هنر را به میان آورد. و این حکایتِ همان آغازی است که بالاخره منجر میشود تا سلیقهها و مذاقها به سوی امر دیگری تغییر کنند و وجدان تاریخی دیگری غیر از وجدان تاریخیِ غربزدگی را به میان آورد. بنده آن را «وجدان تاریخیِ شهیدان» نام مینهم. موفق باشید
سلام خدا قوت: ببخشید استاد در مورد برنامه ریزی تحصیلی دوره یا سخنرانی ای ندارند؟ مثلا در مورد علامه طباطبایی خوندم که خیلی مطالعه میکردند. حتی در ماه شب هایی بوده که به مطالعه میپرداختند. من خیلی با برنامه ریزی مشکل دارم از یه طرف دوست دارم عربی یادبگیرم و از یه طرف قران حفظ میکنم. دوست دارم با تفسیر، قران رو هم حفظ کنم و کنارش کتاب ها و دوره های عرفانی و فلسفی. استاد همش برام سواله امثال علامه طباطبایی، علامه حسن زاده آملی چه طوری کتاب میخوندن، چه روش مطالعه ای داشتند این که میگن باید مثل یه مجاهد درس بخونی دقیقا چه جوریه؟ و اینکه تا دو هفته دیگه رمضان نزدیکه دلم نمیخواد این رمضانم مثل سال های پیش بد بگذره. چیکار کنم تو رمضان خدا از نظر علمی و عرفانی بهم نظر کنه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود در این مورد به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» و راهکارهایی که در آن کتاب توصیه میشود؛ رجوع فرمایید. کتاب روی سایت هست. موفق باشید
سلام استاد: خسته نباشید، می خواستم ببینم که چطور میشه درک معرفتی بهتری از امام زمان داشت و به او نزدیک شد به طوریکه انسان این نزدیکی را در عمق وجود خود احساس کند؟ چگونه میشود با او انس بیشتری گرفت و با او رفیق شد؟ چطور میشود یادش در دلمان بیشتر شود به طوری که فقط به خاطر خوشحالی او قدم برداریم و هم و غم و دل مشغولی مان او بشود؟ اگر گاهی به یادش افتادیم چگونه بفهمیم که واقعا او را می خواهیم یا خودمان را. اگر گاهی بی قرارش شدیم چگونه بفهمیم این واقعی است و اگر فهمیدیم که واقعی ست چگونه با این احساس برخورد کنیم؟ اگر گاهی دوست داریم در فراقش و برایش گریه زیاد بکنیم به حدی که گریه هم آراممان نکند و گریه مان قطع نشود ولی بعد دوباره این حال را از دست می دهیم و دوباره مشغول زندگی حداقلی و حیوانی خود میشویم چه بایدبکنیم؟ (این موارد برای من پیش می آید و صرف فرض نیست) حال این مرحله برای بنده خیلی مهم است که چگونه به او متصل شوم اما از طرفی دوست دارم دیگران را هم با مهدی فاطمه بیشتر آشنا کنم. بنده طلبه پایه هفتم قم هست و برخی از کتاب هایتان مثل شرح دعای ندبه و شرح زیارت آل یس را هم خوانده ام خواستم اگر بشود بنده را به شکل عملیاتی و مشخص راهنمایی فرمایید و خواهشمندم حقیر را از سر خود باز نکنید. اگرچه می دانم انسانی بی ارزشم و شاید هنوز آن قدر مضطر آن وجود بی نهایت امام عصر نشده ام و یا شاید سوالاتم زیاد و نامنظم است اما بزرگواری کنید و بنده را راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله دل خود را در نزد وجود مبارکی به گِرو گذاشتهاید. رفیق عزیز! نزدیکی به انسانی که در مقام عصمت است با رعایت هرچه بیشتر دستورات شرع مقدس در امور فردی و اجتماعی پیش میآید زیرا رعایت دستورات شرع مقدس برای انسان نوعی از عصمت را به همراه دارد و موجب میشود نسبت به آن امام معصوم احساس نزدیکی بیشتری بکنیم.
حضرت صاحبالأمر «عجلاللهتعالیفرجه» انسان کاملاند و دوستداشتن انسانها به جهت انسانیتشان موجب نوعی نزدیکی به آن حضرت میشود و در این حالت است که تازه دلمان هوای آن انسان کامل را میکند. آری! دوستداشتن انسانها در این امر، تازه غمِ مقدس احساس دوری از امام را پیش میآورد که خداوند در راه دلسپردن به نایبالإمام، آن غم را به نحوی به سامان میرساند که از پا در نیاییم. تبعیت کامل از نایب الإمام و تعمق در رهنمودهای او است که آن غم مقدس را معنا میبخشد و امیدواری در این زمانه را که شیطان سختْ در تلاشِ از بینبردن آن است؛ تقویت میکند. موفق باشید
أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ. سلام علیکم. با توجه به آیه ی شریفه ای که می فرماید «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا» در عصر کنونی که به ظاهر دست ما از وجود مبارک رسول اکرم صلی الله علیه وآله کوتاه است، کاربردی کردن این آیه چگونه محقق می شود؟ منظور اینکه «جَاءُوكَ» در زمانه ی ما چگونه مصداق پیدا می کند و «چگونه» و به نزد چه کسی باید مراجعه کنیم؟ (با توجه به اینکه ممکن است انسان روزانه چندین بار به نفس خودش ظلم کند)
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا میداند با رجوع به شریعت محمدی «صلواتاللهعلیهوآله» و رعایت آن، اگر با همان نیّتی باشد که در آیه مذکور میفرماید، به همان نتیجهای میرسید که گویا به سوی رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» جهت جبران ظلمهایی که به نفس خود کردهاید، رفتهاید. و چه اندازه زیبا به گفته سؤال شماره 34469 «توبه»، وجود انسان را با خدا آشتی میدهد و مییابیم چه اندازه حضرت معبود نسبت به توّابین گشوده بوده و آغوش خود را باز نگه میدارد. موفق باشید
با سلام و ارادت حضور استاد عزیز: با توجه به عرایض حضرت عالی در خصوص اشارت سوره مبارکه شمس موارد زیر به ذهن اینجانب رسید. در صورتی که اعلام نظر بنمایید موجب خرسندی ما خواهد بود. از زمانی که برای خواندن مطلب میگذارید متشکرم. ۱. اشاره به خورشید و ماه سپس اشاره به شب و روز (که روز زمین است) ۲. اشاره به آسمان (و سازنده آن) سپس اشاره به خود زمین و سازنده آن ۳. اشاره به نفس و سازنده آن سپس؟ به نظر حقیر در سیاق آیات سعی بر این هست که اول ذهن انسان را به مراتب بالای عالم ببرد شاید میخواهد انسانی به بزرگی بالاتر از آسمانها را در وجود ما تجلی کند (شاید هم خود پیامبر از این پله ها بالا رفته) چرا که بعد از جهش از ماه و خورشید به آسمان جهش بعدی از آسمان به نفس می باشد شاید قسم بعد از آسمان به زمین هم نکته ای داشته باشد مثلا بزرگی زمین از بزرگی آسمان کمتر نیست (به جهت اولویت در ترتیب اشاره) و شاید هم بخواهد انسان زمینی را در حضوری عرشی بدهد. نکته ی دیگر اینکه شاید یک نفس واحد مد نظر باشد که دارای آن عظمت هست (نفس واحد هم در تفسیر المیزان اشاره شده) در اینصورت اگر نفس به عنوان یک کل (مثل آسمان که به عنوان یک کل اشاره شد بعد به زمین اشاره شد که جزئی از این کل هست) مطرح شده باشد اشاره به یک جزء که تک تک انسانها باشد مستتر میباشد تا آنجا که اشاره میکند «قد افلح من زکها و...»(شاید این من همون جزء باشد) نهایتا شاید خود پیامبر از طریق ماه و خورشید و آسمان به عالم بالاتری دستیافته که سعی دارد ما را به آن عالم بکشاند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده وسعت آیات بخصوص آیاتی که جنبه اشاراتی آن بر جنبه عباراتی و مفهومی آن غلبه دارد، آری! بنایش آن میباشد تا ما را با جهانی روبهرو کند که برای رسول الله «صلواتاللهعلیهوآله» گشوده شده است و حضرت مأمورند به نور وَحی الهی بدان جهان از طریق آن آیات، اشاره نمایند تا انسان را هرچه بیشتر به خود آورند. از آن جهت آنچه میفرمایید نظر به همان جهان گشوده محمدی «صلواتاللهعلیهوآله»دارد، جهانی که انسان را به خود میآورد و در این رابطه در یادداشتهایی تحت عنوان «تقابل فجور و تقوا» نکاتی عرض شد که ذیلاً خدمتتان ارسال میگردد. موفق باشید
تقابل فجور و تقوا
۱. در تقابل فجور و تقوا است که ذات انسان کامل میشود، به همان معنای: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها».
۲. با توجه به اینکه فرمود: «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»، ماه رجب شرایط تحقق همین تقواست با رعایت مستحبّات مطرحشده در این ماه و ادعیه و روزه داری. و از این جهت اهل سلوک سعی در حفظ ماه مبارک رجب دارند. زیرا هرچه بیشتر به وجود گسترده و گشوده خود که با تقوا درک میشود، نزدیک میشوند.
۳. در ماه مبارک رجب شرایط، شرایطِ غلبه تقوا بر توهّم و گمانهای سرگردان است تا انسان بیش از پیش به حقیقتِ بنیادین خود که همان «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» است نزدیک شود.
۴. فرمود: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها»، زیرا انسان با شناخت بنیادینترین بنیاد خود میداند چه چیز او را به خودش نزدیک میکند تا در اُنس با خدا قرار گیرد. «زکّاها» یعنی آزادکردنِ جان از امور دست و پا گیر، مانند تشنهای که در بیابانی بیکرانه از گنجی که پیدا کرده است پر از طلا و جواهرات، خود را آزاد میکند.
۵. فرمود: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها»، این همان تذکر به تعالیِ ملی یک ملت بزرگ و قدسی است تا از ارزشهای الهی و انسانی بتواند دفاع کند، وگرنه: «وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها» (۱۰) گرفتار فضای رسانههایی مانند ایران اینترنشنال میشود. و این همان همسوشدن با جریانهای مقابل جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی که حاج قاسمِ شهید و بصیر ما آن را «حرم» می داند.
6- آیات «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها» (7) «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» (8) توان آدمسازی دارد. در حالیکه در فرهنگ غربی، نهایتاً ما به دانش فیزیک و شیمی و تکنولوژی میرسیم که برای معنابخشیدن به بشریت کافی نیست و نارضایتیِ انسان جدید را برطرف نمیکند و انسان را در عین دانابودن به علوم تجربی، بدون درک حقیقت انسان، انسان را همچنان عوام نگه میدارد.
7- آیات فوق موجب میشود که حتی بتوانیم خودمان را نیز نقد کنیم و به گفته مقام معظم رهبر انقلاب توجه به لسان قوم در فعالیتهای فرهنگی- تبلیغاتی از جمله اقتضائات فعالیتهای فرهنگی است: زبان ارتباط گرفتن با یک جوان و نوجوان با زبان حرف زدن با یک غافل جاهل یا معاند فرق میکند همچنانکه باید زبان و لسان صحبت و تبلیغ در کشورهای دیگر با کار فرهنگی-تبلیغی در داخل از جمله در مجموعههای انقلابی تفاوت داشته باشد.
8- در جنگِ شناختیِ انسان که غرب پیش آورده است، انسان از ابعاد متعالی و بنیادین خود غافل میشود. باید با نظر به این آیات از خود پرسید آیا اولاً: خود را حقیقتاً میشناسیم؟ ثانیاً: آیا مسیر انسانهایی که غافل از خود شدهاند را میدانید؟
9- خداوند در این سوره پس از اشارات و سوگندهایی که مطرح فرمود، خودِ ما را در نزد خودمان به میان آورد تا در نزد خود حقیقت را احساس کنیم و ادامه دهیم.
۱۰. آیا احترام به خود، همان نیست که خود را تا بنیادینترین نحوه حضور که آیه شماره 8 این سوره به میان آورد، پیدا کنیم؟ که در بنیاد خود چه حضوری از خود احساس میکنیم؟ آیا آن حضور، همانی نیست که خداوند در مورد ما میفرماید: «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» آری! در بنیاد و نفس انسان، فجور و تقوایش را به او الهام کرد تا خودش در درون خود عامل سقوط و صعود خود را احساس کند.
۱۱. خداوند می فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیکُمْ أَنْفُسَکُمْ لَا یضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیتُمْ.» (۱۰۵ مائده) هان ای اهل ایمان، متوجه و مواظب نفس و جان خود باشید، در آن صورت چنانچه کسی گمراه شود، شما را هراسی نیست آنگاه که از طریق درک حقیقت خود هدایت شده باشید.
و یا حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: «عجبتُ لمن یُنْشِد ضالتَه و قد اَضَلّ نَفْسَه فلا یطلبها»، در تعجبم از آنکه کسی به دنبال آنچه گم کرده است میگردد، در حالیکه خود را گم کرده و به دنبال خود نمیگردد.
۱۲. به گفته جناب مولوی:
در تو نمرودی است آتش در مرو رفت خواهی اول ابراهیم شو
=========
ره آسمان درون است، پَرِ عشق را بجنبان پَرِ عشق چون قوی شد، غم نردبان نماند
تو مبین جهان ز بیرون که جهان درون دیدهست چو دو دیده را ببستی ز جهان جهان نماند
....................
خویشتن نشناخت مسکین آدمی از فزونی آمد و شد در کمی
خویشتن را آدمی ارزان فروخت بود اطلس، خویش بر دلقی بدوخت
داند او خاصیت هر جوهری در بیان جوهر خود، چون خری
قیمت هر کالَه دانی که چیست قیمت خود را ندانی احمقی است
یا ربّ درود خدا بر شما باد استاد. به نظر شما رفتن به اعتکاف در امسال که دو روزش تداخل داره با مدرسه برای دانش آموزان چه حکمی داره؟ اگر تلاش کنیم درس رو جبران کنیم و اعتکاف هم بریم مشکلی ندارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال نظام آموزشی چنین امکاناتی را برای دانشآموزان قائل هستند که اگر غیبتی کردند بالاخره به نحوی جبران میکنند از این جهت نباید اشکالی داشته باشد. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: شما فرمودید که با انجام توبهی واقعی صُوَر برزخی و قیامتیِ حرام یا قبیح نیست میشود و میدانیم نیست شدن برابر است با عدم و همچنین میدانیم عدم تنها یک مفهوم انتزاعی است و حقیقت خارجی ندارد. این چگونه قابل جمع است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینجا «عدم»، به معنای آن است که چیزی از آن اعمال به اصطلاح گناهآلود در صحنه نیست. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام الله علیکم طاعات و عبادات تان قبول. امیدوارم که در صحت و سلامت باشید و در این روزها و شبهای پایانی ماه مبارک رمضان ما را از دعای خیرتان فراموش نفرمایید. در متن قبلی که ارسال کردم از توسل جلوهای از حضرت حق که در عین ثابته حقیر و ناچیز من ظهور یافته، به جلوهای از که در مقام فاطمی و در اوج، بروز و ظهور یافته عرض کردم. فرمودید: فایل های حقیقت ایمان را مستمع شوم. شنیدم و بهرهمند شدم. مدتی است به لطف پروردگار و راهنمایی های حضرتعالی در همین حال و هوا هستم. سپس به توصیه های شب قدری شما سوق داده شدم. رها از هر طلب و خواستهای، جز آنچه او میخواهد و دوری از آنچه نمیپسندد. حضور ذیل اراده إلهی با دعای «اللهم وفقنا لما تحب و ترضی و جنبنا عما لاتحب» به همان معنایی که خدا در عبودیت عبد حاضر است. و دیگر اینکه، در این ماه به کتاب تفسیر انفسی سوره مرسلات رهنمون شدم. گشوده شدم به حس قرار گرفتن در راستای حضور در «یوم الفصل» حرکت از عالم ماده و گذر از عوالم دیگر، یکی پس از دیگری تا بینهایت. لطفاً مرا جلوتر ببرید. سپاس مجدد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر آنکه پیشنهاد میشود به مباحث « ما و علم و علماء در منظر رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» در «نهج الفصاحه» https://lobolmizan.ir/sound/1631 که در اعتکاف رمضان امسال پیش آمد، رجوع فرمایید؛ آرام آرام برای حضور هرچه بیشتر در قرآن متوجۀ عرایضی شوید که در رابطه با سورههای آلعمران و نساء و مائده و انعام به میان آمد. موفق باشید
سلام علیکم باعرض ادب و احترام محضر استاد طاهرزاده: صحبتم را با مقدمه ای شروع میکنم: وقتی حاج قاسم شهید شد به برکت شهادت ایشان خون تازه ای در رگانقلاب جاری شد و با حمله ایران به پایگاه آمریکایی، عزت انقلاب نمایان شد، و همانطور که فرموید افق متعالی با اشک بر حاج قاسم برای مردم نمایان گشت، بعد از آن با شهات شهید زاهدی، برکت خون این شهید اینگونه شد که: ایران به اسرائیل حمله کرد و هیبت پوشالی اسرائیل فرو ریخت و باعث عزت انقلاب شد، به نظرم اکنون با شهادت شهید رئیسی برکت خاصی ایجاد شده است و آن رشد فهم متعالی مردم است و به نظرماکنون مردم متوجه شده اند برای انتخابات در پیش رو کسی را انتخاب کنند که متوجه بعد متعالی انقلاب اسلامی باشد، و اینکه حل مسائل اصلی کشور از طریق همین انقلاب اسلامی قابل حل میباشد. و به برکت این شهید بزرگوار اکنون که جناب جلیلی صحبت میکنند مردم بهتر متوجه چنین گفتمانی میشوند نتیجه صحبت بنده این است: که یکی از مهترین برکات شهادت شهید رئیسی را رشد فهم مردم به گفتمان انقلاب اسلامی میدانم، که اکنون مردم با چنین فهم رشد یافته ای، مطالب جناب دکتر جلیلی را بهتر متوجه میشوند از مطالب ارزشمند حضرتعالی در تبیین شخصیت جناب آقای جلیلی تشکر میکنم و درخواست دارم مطلبی درباره: رشد فهم انقلابی مردم بعد از شهادت آیت الله رئیسی و ارتباط آن با گفتمان دکتر جلیلی نکاتی بفرمایید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که میفرمایید و به خوبی متذکر شدهاید، گویا آن شهید بزرگوار با شهادت خود افقی بس اصیل را برای ادامه امور اجرایی در مقابل ما گشود تا ما مانند بعضی از نامزدهای محترم گمان نکنیم با تغییراتی جزئی و با عدم جهتگیری مناسب، میتوان مشکلات تاریخی و تنگناهای خود را برطرف نماییم. غافل از آنکه اساساً باید به معنای انسان در این شرایط حساس و به معنای ریاست جمهور در این موقعیت فکر دیگری نمود و اگر بزرگان فرمودند شهادت آیت الله رئیسی، انقلاب را دوباره به مردم برگرداند؛ به این معنا است که ما از جادهای که با دولت آقای هاشمی گرفتار نئولیبرالیسم شدیم، در حال فاصلهگرفتن هستیم.
به گفته اهل نظر: تقریباً از زمان شهادت سردار سلیمانی و خیزش عمومی مردم ایران و منطقه و احترام بسیاری دیگر به ایشان، سرعت تحولات سیاسی در ایران، منطقه و جهان، آنقدر بالا رفته است که صورتبندی نظری آن دشوار شده است. بسیاری معتقدند این سرعت بالا خصلت پوست اندازی جهان است. و با این روند، فرصتهای جدیدی برای تغییر و تحولات خرد و کلان و از جمله تعیین نظم های جدید فراهم می آید. سرانجام با ترور صریح و علنی سردار سلیمانی که کسی گمان نمی کرد این ترور در بستر تاریخی-فرهنگی ملت ایران، نمادسازی گردد ولی به هر حال، مقاومت در برابر غرب مبدل به یک خواسته جدی و ملی در ایران شد. و در ادامه آن، ابراهیم رئیسی به قدرت رسید. همچنان که به لحاظ نظامی نمی توان ادعا کرد همه اعمال و تصمیمات نظامی سردار سلیمانی بلااستثناء بهترین بوده اند، به لحاظ اداری هم نمی توان ادعا کرد همه تصمیمات و اعمال شهید رئیسی بهترین بوده اند، اما با این حال، نماد آیینی جدیدی در حیات سیاسی ایران خلق شد. این نماد سیاسی، مثلاً در قالب کلماتی مانند شهید خدمت یا خادم ملت و... نشانگر خواست جدی ملت ایران برای یک فرم متفاوت سیاسی است.
احتمالاً بخش قابل توجهی از طبقات حامی دولت مرحوم ابراهیم رئیسی از اقشار عادی و آسیب پذیر جامعه هستند. اقشاری که قرار بود ولی نعمت انقلاب باشند ولی بعد از سیاست های نئولیبرالیستی که به تدریج از سال 68 آغاز شدند، تقریباً از همه گردونه های قدرت خارج شدند و جایگزین آنها طبقاتی نوکیسه و به رفاه رسیده بودند، زمان شهادت حاج قاسم سلیمانی، زمانی بود که سیاستهای نئولیبرالیستی دولت، در اوج خود قرار داشت و در همین اوج به شکستی همه جانبه و ناامیدی همه جانبه رسیده بود. درست در همین زمان بود که با شهادت ایشان، سرمایه ای اجتماعی و قدرتی ملی آفریده شد تا امید به حیات سیاسی بازگردد.
دست بر قضا دولت مرحوم رئیسی هم دولت کم انتقادی نبود. سخن اینجاست که ما از اقبال عمومی به راه سیاسی مرحوم رئیسی در می یابیم که فرم سیاست کشور باید تغییر کند و عروسک بزک کرده اقتصاد سیاسی نئولیبرالیستی نه امکان تحقق در ایران دارد و نه آینده ای برای ما می سازد. ساختار اقتصاد سیاسی ایران باید به تدریج و با راهی که از سال ۵۷ باز شد، بازسازی و بازتعریف گردد. تقریباً در تشابه با زمان شهید سردار سلیمانی، با تجدید سازماندهی رسانه های نوین، سردی یأس و انفعال مجدداً در سپهر سیاسی ایران خود را نشان داد.
واقعیت سیاسی کشور ما در رجعتی به سنت تاریخی خود، روایتی آمیخته به حماسه و تراژدی است و اینک حجت الاسلام رئیسی، در تعین یافتگی ایشان در بسط این روایت و حتی مبدل شدن آنها به نماد این روایت است. این امروز واقعیت «ملت ایران» را تشکیل می دهد و از آنجا که جهان امروز، جهان شبکه ای شده است که همه چیز آن با همه چیز مرتبط است، به این هم اشاره کنیم که وقتی روایت سیاسی متفاوتی در حال شکل گیری در ایران است که روایت سیاسی جریان اصلی جهان امروز، یعنی روایت نئولیبرالیستی، در فروپاشی نسبی قرار دارد. مشروعیت سیاسی جهان مدرن با نسل کشی سازمان یافته غرب به عاملیت اسرائیل، به پایان رسیده و دیر یا زود تبعات هولناک این فروپاشی خود را نشان خواهد داد، و ما در شعار آقای دکتر جلیلی که میفرمایند: «یک جهان فرصت، یک ایران جهش» چنین بصیرتی را احساس میکنیم. موفق باشید
با سلام و درود ویژه: اینکه شما در جواب سوال فرموده اید باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به سخنان شهید کاظمی توجه کنید. شاید به خود آیید و به گفته این مرد الهی، با زبان کسانی که انسان را تا قعر جهنم جلو میبرند؛ سخن نگوییم!! https://eitaa.com/khakestary_amar/38459 از سخنان شهید بزگوار حاج قاسم سلیمانی غافل نباشید که فرمود: « والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی {رهبر معظم انقلاب} است که امروز سکّان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید مهمترین محور محاسبه این است. موفق باشی اینکه شهدای عزیز که نام بردین انسان های معمولی نبودند و آدمهای خودساخته و با تقوایی بودن که از خوشی دنیا گذشتند و آخرت را برگزیدند شکی نیست. خدا رحمتشان کند. اما در مسایل دینی و آخرتی ما باید الگوی خودمان را آیت الله های غور در دین و مذهب مثل آقایان سیستانی و شبیری و وحید خراسانی قراربدهیم و نگاهمان به دهان آن ها باشد که چه میگویند و چه رفتاری دارند که دین حفظ بشود و پایدار بماند. متاسفانه برداشت تندروانه و انقلابیگری از دین اسلام در حال حاضر چهره ای خشن و تندخو و تندرو از دین مهربان اسلام به دینا معرفی کرده و تبعاتش را الان داریم میبینیم. و خود حضرت عالی هم طرفدار شیوه انقلابی هستین ولی ببینید وقتی پاپ میخاد با یک رهبر ارشد دینی ملاقات کند میرود سراغ آقای سیستانی، اسلام دین مهربانی و صلح و آرامش هست ما ۴۵ ساله که همیشه در حال جنگ و شاخ شونه کشیدن و ستیز با دنیا هستیم سیره امام راحل فراموش شده و کسی دیگر اسمی از آن عزیز نمیبرد. بنده از تلویزیون جمهوری اسلامی در نقل خاطرات یکی از همرزمان شهید عزیز سلیمانی شنیدم که گفتند آقا شهید را فراخواندن و فرمودن برید و بشار اسد را حفظ کنید. آن زمان نه داعش هنوز موجودیت عملیاتی نداشت و بحث بهار عربی بود. ما اگر اعتقاد داریم شهید سلیمانی شهید شده و مظلومانه هم شهید شده به خاطر دفاع از حرم اهل البیت علیهم السلام در عراق بوده نه بشار اسد که خودش یک بعثی و دیکتاتور هست. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حتماً اطلاع دارید که حضرت آیت الله سیستانی چه اندازه سفارش حضرت آیت الله خامنهای را میکنند و در راستای تقویت شخصیت ایشان از هیچ اقدامی کوتاهی نمینمایند. زیرا متوجه نقش جهانیِ ایشان در راستای عبور از سیطره استکبار میباشند. تا آنجایی که شخصی مانند آقای هوشنگ امیر احمدی استاد دانشگاه راتگرز و مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه در آمریکا، متوجه نقش چنین ولایتی از طریق حضرت آیت الله امام خامنهای «حفظهاللهتعالی» میباشدhttps://eitaa.com/matalebevijeh/14377
۲. در مورد آقای بشار اسد و علویون سوریه باید در اطلاعات خود شدیداً تجدید نظر کنید. حتماً مواضع اخیر ایشان در مقابل سخنان بایدن و اردوغان را شنیدهاید که چگونه در تقویت جبهه مقاومت، مردانه ایستاده است. موفق باشید
سلام استاد: این همه افراد داریم که چشم برزخی میگن دارن و از بزرگان دین اسلام هستند. چطور بود اگر کتابهایی در این مورد مینوشتند؟ دیگه تخیلی تر از کتابهای هری پاتر که نمیشد. و مردم قطعا استقبال میکنند. و اگر کسی بخواهد بفهمد میفهمد، که بخواهد باعث شک و تردید عده ای شود. برایم واقعا جای سوال است چرا چنین کتابهایی نیست یا انگشت شمارند مثلا مثل کتاب سیاحت غرب. قطعا باید بیشتر از اینها میبود. مگر حقیقت نیست؟ چرا باید اینچنین پنهان بماند؟ حداقل اگر کسی خواند و گفت و به آن موضوعات اشاره داشت، اشاره به حقیقت دارد. آیا بخاطر اینکه توهمات و خیالات ممکن است در این زمینه زیاد شود، بزرگان نگفته اند؟ یا چه؟ مورد دیگر اینکه، من خیلی خود خوری میکنم. ۱. فکر میکنم هر روز دنیایی ما در برزخ یک به یک به نوبت در قالب برزخی آن باز برای ما تکرار میشود؟ آیا این فکر درسته؟ آخه من خیلی از روزهامو هدر دادم که. و کلا بگم عمرم به بیکاری گذشته. چون یه خانم خانه دار بودم کار خاصی در طی روز نداشتم. پس برزخمم پوچه و بیکاری و هیچی؟ ۲. یا این فکر رو بکنم درسته، که با توجه به کل زندگی شخص و عقایدش و شخصیتش، برزخی برای او شکل میگیرد نه تک تک روزها که حالت برزخی اش به نوبت برای او بعد از مرگ نمایان شود. چون خیلی اشتیاق پیدا کردم باقی عمرم را به عبادت بگذرانم و برزخ و قیامت و آن دنیا را حداقلی بسازم. ولی این فکر وسواس گونه ی شماره ی یک خیلی ذهن بنده را مشغول کرده که چه فایده، ۳۵ سال بیکار گشتی الان دیگه چه فایده؟ بعضی وقتا هم میبینم در برنامه ی زندگی پس از زندگی فرد میگه بخاطر مثلا یک نیکی کوچک مخلصانه بهم گفتن تو جهنمی نیستی دیگه. پس کل عمر طرف که به بطالت گذشته چطور نمود پیدا میکند و چه میشود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه در اسلام مهم است معارف است نسبت به حقایق و علمای ما از این جهت در چنین میدانهایی برای ما راهنما هستند. برای عبور از این دغدغهها پیشنهاد میشود بحث «ده نکته در معرفت نفس» و سپس در راستای انس با قرآن صوت سورههای یس و عنکبوت و کهف را استماع فرمایید. همه موارد روی سایت هست. موفق باشید
سلام استاد خسته نباشید وقتتون بخیر: استاد من خیلی دوست دارم که گناه نکنم لطفاً بگید از کجا شروع کنم؟ کتابی برای شناخت محرمات و گناهان کبیره بهم معرفی کنید و اینکه شبها که محاسبه میکنم و زود محاسبه ام تموم میشه احساس میکنم اشتباه محاسبه میکنم. فقط به این توجه میکنم که واجباتم رو انجام بدم واگه اشتباهی انجام دادم استقغفار کنم فکر میکنم باید ساعت به ساعت دقیقه به دقیقه رو محاسبه کنم اینجوری ناامید میشم و فکر میکنم محاسبه ام درست نیست. استاد احساس میکنم در بحث مراقبه وسواس شدم میشه مرز مراقبه رو بگید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده حضور در معارف و افکاری است که روح و روان انسان، آثار منفی گناه را بشناسد. بعد از مطالعه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» پیشنهاد میشود به کتاب «آشتی با خدا» که هر دو روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
پیام شما: سلام و عرض ادب و آرزوی سلامتی خدمت استاد عزیز. ممنون می شم نظر حضرتعالی رو در مورد متن زیر بدونم. با تشکر. سوال: اگر از نظر خداوند یک مسلمان واقعاً پاک با یک مسيحی واقعاً پاک یا بودایی واقعاً پاک تفاوت نداشته باشد، پس تفاوت دستورات این ادیان برای چيست؟ پاسخ: پيشفرض این سؤال گویا این است که مثلاً نماز خواندن، به این نحو خاص که در اسلام هست، انسان را به مقصد می رساند اما به نحو دیگری نه. اما مخّ دین اعمال باطنی است نه اعمال ظاهری و در اعمال باطنی بين ادیان تفاوتی نيست. نماز و روزه و دیگر اعمال ظاهری نيستند که ما را به خدا می رسانند به تعبير حضرت علی (ع) «فراوانند کسانی که روزه می گيرند اما از روزه فقط گرسنگی و تشنگی می فهمند و فراوانند آنها که شب زنده داری می کنند اما از آن فقط خستگی و ضعف نصيبشان می شود.» در تمام این اعمال ظاهری آنچه مهم است باطن است، وگرنه فيزیک اعمال یک منافق با یک مسلمان واقعی که فرقی ندارد. آنچه در ادیان متفاوت است ظاهر اعمال است، باطن اعمال متفاوت نيست. یعنی باطن نماز که عرض راز و نياز است در ادیان متفاوت نيست. حال اگر ظاهر نمازم بسيار هم آراسته باشد اما از این باطن تهی باشد، به هيچ جا نرسيده ام
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همه ادیان توحیدی راههایی هستند به سوی خداوند و هرکس در هر دینی که باشد اگر مزه توحیدی آن دین را در جان خود بچشد، توحیدِ دیگر ادیان را هم تصدیق میکند و در همین رابطه در قرآن داریم: «لکِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ ۚ وَالْمُقِيمِينَ الصَّلَاةَ ۚ وَالْمُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ أُولَٰئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْرًا عَظِيمًا» (162/ نساء) ملاحظه میکنید که بحث در مورد علمای اهل کتاب است که در عین حال ایمان به توحید و دیانتی دارند که برای حضرت محمد «صلواتاللهعلیهوآله» نازل شده. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: برخی ها به سیاست های جمهوری اسلامی اعتراض می کنند و ایران را با کشورهایی مثل ژاپن و سوئد و سوئیس و هلند و فنلاند و امثال ذلک مقایسه می کنند. یا حتی با مالزی. و اعتراض می کنند چرا جمهوری اسلامی بدون درگیری با استکبار راهی را در پیش نمیگیرد که مردم هم در رفاه زندگی کنند و هم در معنویت؟ نظر حضرتعالی اساساً در مورد مقایسه وضعیت ایران با کشورهای فوق الذکر چیست؟ نظر شما در مورد «کارآمدی» جمهوری اسلامی در مقایسه با آن کشورها چیست؟ اساساً این مقایسه ها درست هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بحث مفصلی است به نظر میآید صحبتهای رهبر معظم انقلاب در روز اول فروردین امسال با توجه به همین نکات بود و ایشان در این مورد مطالب دقیقی را به میان آوردند که خوب است رفقا در مورد فرازهای سخن ایشان تأمّل بفرمایند که چرا ایشان موضوع «تحول» را پیش کشیدند و در انتها فرمودند: «ملت ایران قادر بر رفع عیوب خود است، قادر به ایجاد تحول است. میتواند عیوب خود را رفع کند.» به نظر میآید ما در ابتدا باید متوجه تنگناهای تاریخی سالهای گذشته خود باشیم و بدانیم در دل تاریخی که با انقلاب اسلامی پیش آمده میتوانیم از این مشکلات عبور کنیم که البته بعضی از جریانهای داخلی، نگاه دیگری دارند و این کار را مشکل میکند. نمونه آن را در رابطه با توافق بین ایران و عربستان ملاحظه میکنید که بعضی از جریانها چگونه سعی دارند اذهان را مغشوش کنند و عربستانِ سالهای گذشته را همان عربستانی میدانند که متوجه شده است ادامه خودش در بلوک آمریکا برای او آینده بدی را رقم خواهد زد. و بسیاری از نکات دیگر که متأسفانه جریانهای علاقهمند به غرب مانع از آن هستند که کارها در بستر صحیح آن جلو برود. موفق باشید
سلام: من چند وقتیه در صدد این هستم که وقت هام رو بیشتر به یاد خدا و اهل بیت به خصوص حضرت زهرا اختصاص بدم، با حضرت حرف میزنم گاهی، ولی چند روزه حس خستگی دارم حس اینکه انگار یقین ندارم که حضرت زهرا منو میبینه و پیشمه، یا خدا حضور داره و پیشمه، انگار حس میکنم مثلا حضرت زهرا یه جایی اون دنیاس و از من دوره و قابل دسترس نیست، یا حتی راهیان نور که رفتم حس میکردم بقین ندارم به چیزایی که راجب شهدا میگفتن. نگرانم بابت این حال. همش میگم کاش میشد با چشم مادی دید حضرت زهرا رو. حس خستگی دارم از اینکه هیچ نشونه ای از حضرت، از خدا، از شهدا ندارم. با خودم میگم خب من باید ببینم. آخه نمیشه که اصلا هیچی ندید با چشم ولی یقین داشت! میگم وقتی من هیچ علامت و نشونه و ... ندارم باعث شده همه چی برام در حد حرف باشه، نه شهودی، نه چشم بصیرتی، نه چیزی. البته فکر میکنم به خاطر گناهانمم هست که پرده ی شک و عدم یقین رو قلبم اومده ولی انگار با استغار و کمک از شهدا و ... باز هم این حجاب رفع نشده. خواستار کمک شما هستم. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد، دنبالکردن مباحث معرفت نفس کمک میکند و در این رابطه پیشنهاد میشود کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن را که هر دو روی سایت هست؛ دنبال بفرمایید تا إنشاءالله تصور خوبی نسبت به درک حضوری حقایق برایتان پیش آید. موفق باشید
سلام استاد: وقتتون بخیر. برای پاسخگویی به شبهات فکری دینی و همچنین سیاسی که امروزه در بین مردم و بخصوص دانشجویان وجود دارد چه مطالعاتی باید داشت؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل، مشکلِ بحران انسانیت است که بشر امروز، معنای خود را از دست داده است و باید سعی نمود او متوجه جایگاه خود در نزد خود و در جهان و در ابدیت باشد. اگر در فرصتی مناسب مباحث «معرفت نفس» را به زبانی نرم و مباحث «برهان صدیقین» را با آنان طوری در میان بگذاریم که آرامآرام متوجه حضور ابدی خود با نگاهی که جناب ملاصدرا به میان آوردهاند، بشوند، مطمئناً با ظرفیت گستردهای که دارند ره صد ساله را یکشبه طی میکنند. بیحساب نیست که حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» که به خوبی متوجه جهان جدید و انسان جدید شدند، از عظمت کار ملاصدرا آنچنان به حیرت آمدند که فرمودند: «و ما ادراک ماالملاصدرا؟». آری! صدرا با هم عصربودن با جناب دکارت، معنی بشر جدید را به خوبی فهمیده است. موفق باشید
سلام: میخواستم زبان عربیم قوی بشه که بتونم تفسیر المیزان و اسفار و از این جمله کتاب ها رو بخونم باید چه سیری رو پیش بگیرم؟
باسمه تعالی سلام علیکم: به نظرم غیر از روش سنتی برای آموختن عربی که از جامعالمقدمات شروع میشد و سپس هدایه و صمدیه و سیوطی، امروزه روشهای جدیدی هست که بنده از آنها اطلاع ندارم. احتمالاً در فضای اینترنتی میتوانید آن روشها را بیابید. موفق باشید
سلام استاد طاهرزاده؛ وقتتون بخیر از کارما اطلاع دارید آیا حقیقت دارد یا نه؟ منظور من از کارما تقریبا تناسخ هست اما کارمایی که من میگم اینه وقتی ما میخوایم به این دنیا بیایم قراره تجربه زمینی شدن رو داشته باشیم وقتی بار اول به این دنیا میایم کارهایی نداریم بخوایم پس بدیم اما وقتی در دفعه های بعد با پا به این دنیا میزاریم زندگی خوب و بدمون، نتیجه زندگی قبلیمون اگه آدم خوبی باشیم زندگی بعد هم برامون خوبه اما اگه بد باشیم زندگی بعدیمون هم بد میشه. آخه مگه میشه یه بار به این دنیا بیایم این همه رنج و سختی و بدبختی بعد یه نفر دیگه در شرایط بهتر پا به این دنیا بزاره اینم میدونم نباید مقایسه کنم همه هم مشکلات خودشون و دارند. اما تکاملی که من میگم اینه به این دنیا میایم تا کامل بشیم خدا با به دنیا آوردن ما به این دنیا بهشت و جهنم رو برامون رقم میزنه آخه مگه میشه خدای به این مهربونی ما رو بندازه تو آتش داغ و سوزان جهنم؟ خواهش میکنم جواب من رو بدین یا من این همه سال اسیر خرافات اسلام شدم و الان آگاه شدم یا الان گمراه شدم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال این سخنان حکایت از نوعی تناسخ به همراه دارد و در مباحث فلسفی به طور مفصل بر غلطبودن تناسخ بحث شده است از آن جهت که نفس ناطقه وقتی از «مابالقوه»های خود به «مابالفعل» رسید، محال است که دوباره آنچه فعلیت یافته است دوباره به بالقوه تبدیل شود. ۲. اتفاقاً همه سخن قرآن آن است که شما انسانها در قیامت با اعمال خود روبهرو میشوید و نه آنکه خداوند کسی را عذاب کند، بلکه پیامبران آمدند تا متذکر این امر مهم بگردند که نتایج اعمال شرکآمیز خواهی نخواهی آن آتشی است که درون را فرا میگیرد. موفق باشید
یا محبوب: درود حضرت پروردگار بر شما باد: ببخشید استاد من کتاب «رجب ماه یگانه شدن با خدا» و «روزه دریچه ای به عالم معنا» رو خوندم و اولین روز ماه رجب رو به عنایت حضرت حق روزه گرفتم. شب وقتی به جلسه شما اومدم شور عجیبی احساس کردم و احساس کردم میتونم در هر لحظه به یاد معشوق باشم بعد که در مورد خدای ظهور کرده انقلاب اسلامی صحبت کردید و گفتید غیر خدای واجب الوجود هست. اول اینکه مگر میشه غیر اون باشه؟ و بعد احساس کردم اون شور اشتباه بوده و باید در صحنه به یاد حضرت معشوق بود. مثلا در زمینه ی تحصیل که وظیفه ی حال منه حالا توصیه ی شما چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدای واجبالوجود یعنی خدایی که با استدلال وجود او را اثبات میکنیم و به وجود او باور داریم. ولی همان خداوند با جلوهها و شأن و شئونات خاصی در هر روز و روزگاری ظهور میکند. از این جهت جلوه و نور خدایی را در این تاریخ مییابید که چگونه نقشههای استکبار را خنثی میکند و در قلب جوانان ما جلوه کرد تا در دفاع مقدس شرکت کنند. ابداً آن شور ابتداییِ ماه رجب که برایتان پیش آمد اشتباه نبود، جلوه خداوند بود که خواست شوق عبادت خود را در ما بیش از پیش رشد دهد. عرض بنده آن بود که این خدا را در آینههایی که با انقلاب اسلامی به ظهور آمده، به تماشا بنشینید. نکاتی که سؤال کننده شماره 34448 متوجه و متذکر آن شده است. موفق باشید
با سلام و احترام: در چند سوال قبل، دلار ۳۹۰۰۰ تومان را ارتباط دادید به هزینه های ناگزیر انقلاب در راه آرمانها !!!!! ولی باید عرض کنم خدمتتون که: «اینها هزینه های طبیعی مبارزه با استکبار نیست، بلکه جسارتا اینها هزینه هایی است که مردم به خاطر وجود چنین مسولینی متحمل میشوند.» لذا بی کفایتی افراد را به هزینه های ناگزیر و مقدس در راه پیشبرد اهداف انقلاب ارتباط ندهید لطفا.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده واقعیات، تکبُعدی و تکارزشی نیست. آری! نه همیشه ریشه مشکلات در تنگناهای تاریخیِ ما نهفته است و نه در بیکفایتی افراد. پیشنهاد میشود در رابطه با موضوع دلار به بحثی که تحت عنوان «بررسی علل افزایش نرخ ارز» در شبکه افق برنامه «جهانآرا» ساعت ۲۲ در شنبه شب شد، رجوع فرمایید. احتمالاً آقای ثابتی آن را در اسرع وقت در کانال خود میگذارند. https://eitaa.com/sabeti. موفق باشید
با سلام: آیا درست است که بگوییم عین وجود مثلاً عین درخت است اما درخت، عین، عین وجود نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. اساساً درخت، ماهیت است و ربطی به وجود ندارد. موفق باشید
