بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35357
متن پرسش

با سلام موضوع؛ وجه تمایز ناقص با غلط..... سوال مهمی برای مطلع این بحث لازم است اینست که؛ آیا آنچه که ما از خود و امورات جهانِ هستی درک می‌کنیم، حقیقتـــــــــــــاً آنچه که هست، است؟ زمانی‌که رسولش فرمود اللهم أرنی أشیا کما هي_ الهی امور را آنگونه که هست بر من بنمای و از طرفی در فرمایشات مولی علی (ع) است « اگر پرده از پیش روی من برداشته شود چیزی بر یقینم افزوده نگرد. برای کشف این سرّ از خود! باید در مسیرِ لامسیر میان رسالت تا امامت سیری کرد. و ای بسا از اجمال به تفصیل حداقل در این کانال برمن خرده گرفته نخواهد شد «ان‌شاءالله» اگر بگویم سیر از امام خمینی (قدس سره) تا امام خامنه ای (حفظ الله)........ مولانا در مثنوی شریف اشان راهکار جالبی دارند می‌فرمایند برای این سیر بایست به خروس بنگرید ببینید که صبح کاذب نمی‌تواند فریبش دهد چون او در این میان برای بیان حق همت گماشته نه بیان خود! اهل دنیا از این رو همیشه در اشتباه اند که صبح کاذب رهزن آنان است یعنی صدق و کذب را نمی‌توانند تشخیص دهند.
ای خروسان از وی آموزید بانگ / بانگ بهر حق کنید نه بهر دانگ
 صبح کاذب آید و نفریبدش / صبح کاذب عالم و نیک و بدش
 اهل دنیا عقل ناقص داشتند / تا که صبح صادقش پنداشتند
 حال سوال مهم ملاک سنجش صدق از کذب چیست؟ جواب، اگر میان صدق و کذب نمی‌توانیم تفکیک کنیم، نباید نظریه پردازی کنیم یعنی همین‌که متوجه باشیم «ما ملاک سنجش را ابتدا نداریم» و حقیقتا بر سر این نمی‌دانیم بمانیم قدم اول را نیک برداشته ایم. قدم بعدی اینست که ما (با مقدمه قدم اول) متوجه می‌شویم ملاک تشخیص را می‌توانیم داشته باشیم، فعلا نداریم اما میـــ‌ـــــــتوانـــــــیم داشته باشیم! یعنی جمع میان (نه _بلی) بعبارتی بپذیریم ما امور جهان و خود را آنگونه که هست، نمی‌یابیم اما می‌توانیم بیابیم! این نحوه از برخورد دیگر تعارضی میان سخن رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با امیر المومنین علی (ع) نخواهد بود که هیچ، بلکه سیر تکاملی است، می‌شناسم که اگر از خود پرستی خارج شویم به خود اصلی می‌رسیم، و هکذا نسل جوان امروز اگر در چهره رهبری، بطور تمام و کمال چهره امام خمینی ببیند، کاری کارستان کرده، به این مهم دست نخواهد یافت مگر با ندیدن خودیت، خود! ما باید به این سخن امام خمینی (ره) رجوع دوباره کنیم که نگوید انقلاب برای ما چه کرده بگوید ما برای انقلاب چه کرده ایم؟ متعاقبا رهبری می‌فرماید جوانان مطالبه گری کنند، چرا؟ چون می‌فهمانند که دیروز حربه تشخیص میان صدق و کذب بود اما اکنون تلاش برای کمال از نقصان است اینکه صدق و کذب را ما به نقص کمال نباید خلط کنیم تلاش تمام رسانه های معاند را بطور خلاصه، بنظر بنده، در این می‌شود عرض کرد که آنان دست به خلط نقص و غلط زده‌اند امید آفرینی امروز ما در رفع ابهام در این خلط نهفته است. ما نقص داریم اما درمسیر غلط نیستیم، ما امور را آنگونه که هست نمی‌یابیم اما می‌توانیم بیابیم. بگشای به امیدی تو دیده جاویدی / تا تابش خورشیدش از عرش فرازآید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بگذار از همین بیت آخری سخن گفته شود و آن نظر به امیدی است که امید تابش خورشید است از عرش. خدا می‌داند شهدای عزیز ما هرگز کمتر از این در نسبت با انقلاب اسلامی در افقِ نگاهشان نبود و این‌که می‌توانند در میدانی حاضر شوند که «فرش» و «عرش» به هم نزدیک گردند. آری! این‌جا است که از یک جهت این رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» است که عرضه می‌دارند: «اللّهمّ ارنى الأشياء كما هي.» و از حضرت محبوب تقاضا می‌کنند حقیقت هر چیزی را بر او بنمایاند و از طرف دیگر در دل همین بستر حضور، مولایمان علی «علیه‌السلام» در کلیّتِ حضور در نسبت بین این دنیا و آن دنیا اعلام می‌فرماید: «لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقِيناً» یعنی آنچنان در حضور بیکرانه خود حاضر شده‌اند که اگر پرده‌های دنیا کنار رود، هیچ چیزی بر یقین آن حضرت گشوده نمی‌شود زیرا خود را در تاریخی احساس می‌کنند که با اسلام شروع شده است و راه توحید در ظلمات جاهلیت به میان آمده است. در این راه است که اگر با پیامبر شروع شد و آن تقاضای متعالی به میان آمد، هرچه جلو رویم و باز جلو رویم این اجمال حقیقت است که به تفصیل بیشتر می‌آید و به گفته شما نسل جوان می‌تواند در آینه شخصیت فوق العاده رهبر معظم انقلاب به یک معنا همه حضرت روح الله را بنگرد هرچند که آینه، حکایت گزارش صاحب‌صورت را به ما نشان می‌دهد. و این همان تلاش برای عبور از «کذب دوران» و نزدیک‌شدن به «صدق زمانه» است تا «امید» چون خورشیدی در جان ما به درخشش آید. خدا می‌داند راست‌ترین سخن در این زمانه همان کلامی است که رهبر معظم انقلاب با ما در میان گذاشته‌اند یعنی «ایمان» به وعده الهی و امیدواربودن به هر آنچه در دل این ایمان به عنوان عطای الهی پیش می‌آید. موفق باشید     

35302
متن پرسش

سلام علیکم وقتتان بخیر: ان شاء الله سلامت و موفق باشید. علت اینکه در آثار شهید آوینی (ره) بویژه کتاب حلزون های خانه به دوش و ایضاً آثار و یادداشت‌های حضرتعالی چنین تعابیری مطرح می‌گردد که «روشنفکر در همه جای دنیا محکوم به سرنوشتی نهیلیستی است اما در این مرز و بوم، انتلکتوئل در مقام نفی می ماند و کارش به نفی در نفی و اثبات نمی‌کشد و به نحوی حتی منکر ذات خویش می‌شود»، چیست؟ با چه برهان و افقی از منظر حکمت معنوی شهید آوینی و حضرتعالی، این بحث که عاقبت محتوم همه روشنفکران که چه بسا بتوان از آنها بعنوان پیامبران عصر و گفتمان مدرنیته نام برد، نیست انگاری و نیهیلیسم است و در چنین فضایی غوطه ور می‌گردند، مطرح می‌شود؟ در خود جهان غرب کتبی مانند «روشنفکران و شکست در پیامبری» که دکتر حسین کچویان هم آن‌را ترجمه به فارسی کرده اند، مطرح شده و به نوعی دقت به این مسئله پیش آمده ولی شهید آوینی با آن بیان شورمندانه و حکیمانه شان و از دریچه حکمت معنوی انقلاب اسلامی، روزنه دیگر و متعمقانه تر از خود آنچه امروز بعض غربیان به‌ آن‌ توجه کرده اند را مطرح نمودند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در سوبژه‌شدن انسان است برای خود و این‌که در این منزل، اگر انسان با محتوایی درست به اصالت‌های انسانیِ خود جواب ندهد؛ مانند ظرفی است که تهی مانده است. در این رابطه مطالبی تحت عنوان «راز نیست‌انگاریِ بشر جدید و راه عبور از آن» تنظیم شده است و به صورت مقدمه‌ای در دو جلسه‌ای اخیراً باب آن باز شد https://eitaa.com/matalebevijeh/13805 و در مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»، بحثی با عنوان «نظر به ظرفیت‌های بشرِ جدید و راه معنابخشی به آن در افق تمدن اسلامی» https://eitaa.com/matalebevijeh/13876 عرضه شد. باشد که مقدمه‌ای گردد برای عرایضی که در پیش است. موفق باشید

35006

راز استغفاربازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد بزرگوار: آیا دلیل مداومت بر استغفار، صرفا برای عذرخواهی از گناهان و کوتاهی های ما در پیشگاه پروردگار است؟ من مادر دو فرزند هستم، موقع استغفار کردن، بر دلم می گذرد که من از اشتباه فرزندانم، در صورت عذرخواهیشان، به راحتی و خیلی زود می‌گذرم. خداوند که خود ارحم الراحمین است و بر ضعف و نقص ما آگاه است، چرا ما باید مدام از خداوند طلب بخشش کنیم. شاید بفرمایید دلیل مداومت بر استغفار، این باشد که من به خودم یادآور شوم که در پیشگاه باریتعالی، و در مقابل پاکی و قداست حضرتش، بنده ناچیز و پراز لغزش هستم. مخصوصا که پیامبر و ائمه صلوات الله علیهم، و مقربین درگاه حضرتش با استغفار، قرب بیشتر را طلب می‌کردند. استاد من با این معنا کنار نمی آیم، چرا باید مدام بگویم ببخشید ببخشید.... می‌گویم کاش غفران، معنای دیگری جز بخشش داشته باشد، مثلا طلب رحمت، و فضل الهی. روز بزرگداشت مقام معلم رو خدمت شما تبریک عرض می‌کنم🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در استغفار، به معنای همچنان در راه ماندن و به پیش رفتن است. و آن کس که در راه و صراط الهی قرار دارد می یابد که بسی مراحل و مقامات در پیش است. آری! به خود می آید تا در آنچه شایسته حضور در صراط مستقیم است، خود را ارزیابی کند و بنگرد چه کارهایی که باید می کرده و نکرده و از حضرت معبود تقاضا می‌کند  تا با غفران خود کوتاهی های بنده اش را نادیده بگیرد تا بنده اش همچنان امیدوارانه پیش برود و از آن مهم تر فراز آخر ذکر استغفار است که عرضه می‌دارد «واتوب الیه» یعنی و همچنان من به سوی تو ادامه می‌دهم. و اینجا است که می فهمیم چرا رسول خدا «صلوات الله علیه و آله» می‌فرمایند: «إِنَّهُ لَيُغَانُ عَلَى قَلْبِي وَ إِنِّي لَأَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ فِي كُلِّ يَوْمٍ سَبْعِينَ مَرَّةً » . به درستی که قلب من زنگارآلود می‌گردد [از این رو] در هر روز هفتاد بار از خدا طلب مغفرت می‌کنم»؟! موفق باشید     

34838

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد بزرگوار: خواندن رمان به طور کلی و خصوصا رمان‌های روسی مثل داستایوفسکی و تولستوی و... چقدر ضروری است؟ به چه کار آید؟ حضرتعالی خودتان با آثار ادبیات روس مأنوس بوده‌اید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی بخواهد از نظر تاریخی آگاهی لازم را داشته باشد، نسبت به روحی که در غرب حاضر است از مطالعه رمان‌های مشهور غربی نمی‌تواند مستغنی باشد. مطالعه رمان‌های کثیری که رهبر معظم انقلاب در این مورد دنبال کرده‌اند، در جای خود امر مهمی است. بنده تا حدّی رمان‌های غربی را دنبال نموده‌ام ولی آن را کافی نمی‌دانم. به این فکر کنید که شخصی مانند آقای دکتر رضا داوری با آن احاطه علمی همه‌جانبه، چرا می‌گویند: «تکان دهنده‌ترین کتابی که خوانده‌ام برادران کارامازوف داستایوسکی است.» موفق باشید

34761
متن پرسش

سلام علیکم استاد در مورد برائت از دشمنان هم حد اعتدال وجود دارد؟ از وقتی دشمنی ها و خباثت ها و خیانت های براندازان و سلبریتی ها و اصلاح طلب ها را دیدم مدام آنها را نفرین می کنم آرزوی مرگ و بدبختی برایشان می کنم حتی حرم هم مشرف می شوم از اهل بیت (علیهم السلام ) در خواست بلا بر آنها می کنم بعضی اوقات بقدری ناراحت می شوم که خودم از این ناراحت ها رنج می برم اشتهایم کور می شود معده درد میگیرم بعضی اوقات در قوه خیال به اندازه ای که برای ضربه زدن و رسوا کردن آنها خیال پردازی می کنم برای ارتباط با خداوند متعال و توسل به ائمه اطهار (علیهم السلام) انقدر قوه خیالم را مشغول نمی کنم برای خودم احساس خطر می کنم که وقتی این بغض عاقبت مرا هم به شر ختم بکند احساسات باعث شود صبر و رائفت حضرت آقا را نفهمم و در بعضی موارد خلاف میل ایشان رفتار بکنم و موضع بگیرم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با اطمینان به سنت نابودی جریانی که دقیقاً به جهت مواضع حقِ نظام اسلامی با این نظام مقابله می‌کند، آرامش کامل باید داشت و مطمئن باشید با جاری‌شدن سنت الهی در این مورد ایمان و امید و آرامش انسان چند برابر خواهد شد. آیا آنچه این روزها در اسرائیل می‌گذرد، عبرت بزرگی برای ما نیست؟ موفق باشید

https://eitaa.com/jedaaltv_official/534

34755

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

34746 استاد گرامی سلام در مورد پاسخی که به سوال 34746 فرمودید صحبتم اینست که چرا سوء تدبیر و تصمیمات غلط و غیر کارشناسی مسئولین را به حساب امتحان الهی می گذارید. این اشتباه است که تصور می کنیم که در بین ۸ میلیارد جمعیت زمین فقط ۸۰ میلیون آن ها برگزیده شده اند و مادام العمر باید امتحان بدهند. تصمیمات غلطی که در مجلس و دولت گرفته می شود و اجناس را بعضا تا چند برابر گران می کنند و حقوق ها را فقط ۱۰ تا ۲۰ درصد افزایش می دهند باعث این وضعیت شده یا امتحان الهی؟ آیا خدا می خواهد که در این کشور یه عده هر روز پولدارتر و عده ای هر روز فقیر تر شوند؟ حضرت ابراهیم (ع) برای مهمانانش گوساله بریان کرد ولی در این کشور عده ای دیگر نمی توانند رنگ گوشت را ببینند. آیا این خواست خداست یا به علت وضعیت دولت که نمی تواند به دامدار کمک کند و جلوی قاچاق را بگیرد؟ خدا به داد کارمندان و کارگران برسد. خدا به داد مستاجرها برسد. خدا به داد خانواده های دارای جوان برسد. مخصوصا سال آینده که تورم رسما ۴۰ تا ۶۰ درصد اعلام شده. متاسفانه تمام این اتفاقات پیش چشم رهبر انقلاب رخ می دهد و دست با کفایت ایشان این گره ها را باز نمی کند. اگر به مسئولین حداقل حقوق داده می شد اولا افراد کمی حاضر می شدند پست قبول کنند و ثانیا وضعیت مردم را درک می کردند و تصمیمات درستی می گرفتند. به نظر می رسد راحت ترین کار انتخاب شده که از خود رفع مسئولیت کنیم و همه چیز را به تقدیر و امتحان الهی نسبت بدهیم. متاسفانه در هیچ یک از مسئولین خصوصیاتی که در اسلام و سیره معصومین (ع) برای حاکمان برشمرده شده دیده نمی شود. یاکل الطعام و یمشی فی الاسواق (در متن جامعه بودن) با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً بنده به جهت چند دوره حضور در مسئولیت‌های اجرایی در جریان کوتاهی‌هایی هستم که حقیقتاً کوتاهی است و با این وصف، عرض کردم اولاً: در این شرایط امتحان الهی را باید مدّ نظر قرار داد به همان معنایی که قرآن در رابطه با نقش پيامبران در به ظهور رساندن ذات جوامع مى‏‌فرمايد: «وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ‏ يَضَّرَّعُونَ‏، ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَواْ وَّقَالُواْ قَدْ مَسَّ آبَاءنَا الضَّرَّاء وَالسَّرَّاء فَأَخَذْنَاهُم بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ * وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ» [1] ما هيچ پيامبرى را در قوم و قريه‏ اى نفرستاديم مگر اين‏كه آن قوم را به سختى انداختيم، شايد كه اهل تضرع شوند. چون به جهت نبودن پيامبر در آن قوم، آن‏ها حسّى مسلك شده بودند، خداوند پيامبر را مى‏ فرستد تا در عين سير به سوى اجل و سرآمدشان، يا نجات پيدا كنند و به كمالى كه مى‏‌طلبيدند دست يابند و يا به هلاكتى كه مى‏‌طلبيدند برسند. و عموماً اكثر اقوام در رويارويى با پيامبران راه تكذيب را پيشه كردند و هلاك شدند، به‏ جز قوم يونس.[2] زيرا در روياروئى با دعوت انبياء به توحيد، نتوانسته ‏اند از كثرت‏ها به سوى حضرت احد روى بگردانند و بدين جهت نابود شدند، حال آن نابودى يا با باد يا آب يا صاعقه يا هرچيز ديگر صورت مى‏ گرفت.

علامه ‏طباطبائى «رحمةالله‏ عليه» علت اين كه همراه ارسال رُسل سختى‏ هايى را خداوند براى آن امت مى‏ فرستد، اين مى‏ دانند كه آن ملت اسير دنيا شده بودند و لذا بايد سختى بكشند تا از عادتِ فكر و فرهنگ قبلى رها شوند و با تمدن جديدى كه پيامبر آورده هماهنگ گردند و لذا در مقابل سختى‏ هاى پيش ‏آمده شايسته بود به درگاه خداوند بنالند تا آسمانى شوند. به همين جهت فرمود: «لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ» شايد بنالند و شايد روح تضرع و توجه به عالم غيب در آن‏ها احياء شود. ثانیاً: در مورد جایگاه رهبری، باید متوجه بود که ایشان راه‌کارهای کلی را مشخص می‌کنند، ولی تنگناهای تاریخی که ما گرفتار آن هستیم، اموری نیست که اجازه دهد تا کارها به راحتی جلو برود. البته بنده حضور آقای رئیسی را برای رفع آن تنگناها، یکی از الطاف الهی می‌دانم و معتقدم خداوند عنایت خود را با همه کوتاهی‌هایی که داریم از ما بر نگرفته است. موفق باشید

[1] ( 1)- سوره‏ اعراف، آيات 94 و 95.

[2] ( 1)- به آيه‏98 سوره‏ يونس رجوع شود.

34714

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: خسته نباشد. با تشکر از زحمات شما عزیزان. حقیر فایل های استاد ارجمند آقای طاهر زاده را گوش دادم، در ارتباط با تجلیات حق تعالی و مراتب نازله سوالی در ذهنم هست که فضای خالی از مقررات چگونه جهت رتبه ای دارد چگونه وجودی است؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور شما را از فضای خالی از مقررات متوجه نشدم. احتمالاً منظور جنابعالی اعتباریات باشد که از موضوع بحث خارج است زیرا اعتباریات ربطی به عوالم وجود ندارد. موفق باشید

34509

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: با تشکر از زحمات شما. اینجانب از همکاران فرهنگی هستم که سالها ست خدمت جنابعالی ارادت دارم، همانگونه که مستحضر هستید هر چند در شرایط کنونی امر ازدواج و فرزندآوری بسیار مهم است و سن ازدواج و خانه نشینی دختران بسیار زیاد شده، ولی متأسفانه اغلب خانواده ها و حتی خود جوانان هر چند مذهبی پایبند رسم و رسوماتی از فرهنگ غرب و تجملات و... هستند که موجب سخت شدن ازدواج شده و پيدا کرد ن دختران یا پسرانی که به این تجملات و رسومات غلط اهمیت ندهند بسیار مشکل شده، لذا اگر بشود ترتیبی اتخاذ شود که خانواده هایی که پایبند این رسومات نیستند به هم معرفی شوند تا ان شاءلله موجب آسان شدن امر ازدواج شود. البته خود ما هم با این معظل روبرو هستیم و اغلب خواستگاری هایی که می‌رویم هر چند خانواده ها به ظاهر مذهبی هستند ولی شروط بدی را مطرح می‌کنند مثلا از همان ابتدا صحبت‌ و آشنایی در کافه و... با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه همین طور است که می‌فرمایید. به هر حال برای عبور از این مشکل باید به تحولی فکر کرد که حالت همگانی پیدا کند تا خانواده‌ها اعم از خانواده دختر و خانواده پسر متوجه باشند با سبکی که برای زندگی در این زمانه در نظر گرفته‌اند، به کلّی فرزندان خود را از زندگی محروم می‌کنند زیرا از طرف خانواده دختر، بحث جهیزیه‌های آنچنانی مدّ نظر هست و از طرف خانواده پسر، بحث خانه مستقل. در حالی‌که با تحولی اساسی می‌توانیم فعلاً به این فکر باشیم که بالاخره در کنار خانواده با جهیزیه محدود، بتوان جایی را برای زندگی مدّ نظر آورد و انتظار است که خانواده‌های مذهبی با چنین شجاعتی به زندگی فکر کنند تا گرفتار مرگ تدریجیِ تنهاییِ دخترها و پسرها نباشیم. موفق باشید

34425

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: بنده می‌خواستم از استاد، تقاضای سیر جامع مطالعاتی علامه طباطبایی (فلسفی و غیر فلسفی) رو داشته باشم که نحوه خواندن آن و زمان خواندن کتب رو هم بفرمایتد. با تشکر. بنده در سایتتون جستجو کردم با این عنوان مطلبی ندیدم. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده در این مورد مطالعه جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» است که در سایت می‌باشد. و سپس رجوع به تفسیر «المیزان». چیز دیگری نمی‌دانم. موفق باشید

34406

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: ببخشید در معرفتِ نفس، انسانی ورای جسم توصیف می‌شود. برهان نیز این است که در خواب، انسان بدون نیاز به جسم خودش را می یابد که هست پس انسان جسمش نیست. حال سؤال بنده اینجاست: ۱. اگر من همانم که در خوابم هستم، چرا هیچ اختیاری ندارم؟ ۲. چرا بدون هیچ دلیلی در عالم خواب منتقل می شوم بدون هیچ گونه اراده از خودم؟ با توجه به اینکه اراده داشتن در خواب باعث می‌شود که من خودم را حضورا حس کنم، ۳. راز پیدا کردن اراده در خواب چیست؟ این اولین قدم است برای بنده که این قضیهٔ «انسانِ ورای جسم» را حس کنم و حضوری ببینم، نه اینکه فقط بدانم؛ -دانستنی که هیچ یقینی برایم خلق نمی کند-. لطفا بفرمایید این اراده در عالم خواب چگونه بدست می آید؟ با تشکر 🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در خواب تنها در اختیار ملکات و صور ذهنی و عاداتش می‌باشد. اراده به معنای آن‌که در دنیا امری را تصور کنیم و سپس برای تحقق آن اراده نماییم، در خواب معنا ندارد زیرا همچنان‌که عرض شد ما در خواب در اختیار تصورات و ملکات و عادات خود هستیم. موفق باشید

33998

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله سلام علیکم: چگونه می توان از خدای ذهنی عبور کرد و به خدای واقعی رسید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با «معرفت نفس» این مسیر شروع می‌شود و سپس با «برهان صدیقین» و درک وجود خود و ربطی که آن وجود به عین وجود دارد؛ إن‌شاءالله انسان خود را در آغوش خدا احساس می‌کند. موفق باشید

33670

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: جمله ای از استاد مطهری در ذهن دارم (متاسفانه منبع رو نمی دونم) به این مضمون که ملتی که امام زمان عجل الله تعالی فرجه رو یاری می کنند الزاما مردم ایران نیستند و ممکن است مردم کشور دیگری باشند.[چرا که وعده الهی حتمیست] از سوی دیگر شما در پاسخ به این سوال به شماره 32266 که آیا جمهوری اسلامی ایران باعث تضعیف اسلام می شود با استناد به این جمله از شهید سلیمانی که جمهوری اسلامی حرم است فرمودید جمهوری اسلامی ایران عامل تضعیف اسلام نیست. ممنون میشم این تناقض رو با توجه به عملکرد ضعیف و ریاکارانه بسیاری از مسوولین و جایگاه این دو بزرگوار توضیح بفرمایید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته که تنها یاران حضرت منحصر به ایرانی‌ها و اهل فارس نیستند، ولی با تأکیدات پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» نسبت به اهل فارس می‌فهمیم که گویا مسئولیت خاصی بر مردم ایران بخصوص در آخرالزمان هست. در روايات متعدد از رسول خدا (ص) در رابطه با شرافت قوم فارس يعني ايرانيان داريم که از آن جمله حضرت مي‌فرمايند: «اَعظمُ النّاسِ نصيباً فِي الاسلامِ اهلُ الفارسِ» برترين مردم از جهت بهره‌مندي از اسلام، اهل فارس‌اند. يا مي‌فرمايند: «لَوْ كَانَ الْعِلْمُ مَنُوطاً بِالثُّرَيَّا لَتَنَاوَلَتْهُ رِجَالٌ مِنْ فَارِس‏» (بحار الانوار، ج1، ص195) اگر دين در ثريا و آسمان باشد، مرداني از فرزندان خطّه‌ي فارس به آن دسترسي خواهند داشت. موفق باشید

33034

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: پیرو ارسال سوال شماره۳۳۰۳۰ باطلاع میرسونم در آن موقع عنان قلم از کف برفت و مطالبی مطرح شد که نباید. لذا بدینوسیله عذرخواهی می‌کنم. موفق و موید باشید. ان شاءالله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله همین روحیه پاک و صفای باطنی شماها است که خداوند عنایاتش را پس از امتحان کردن صبر ما به این ملت لطف می کند. الیس الصبح بقریب؟ موفق باشید

39948
متن پرسش

سلام استاد گرامی: لطفاً با توجه به متن سخنرانی رهبر معظم انقلاب به سوالات پایانی پاسخ دهید و درمورد این سخنرانی هم اگر امکان دارد توضیحاتی بفرمایید. ممنون. رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم #امسال عزاداری شهادت حضرت امام صادق (صلوات الله علیه) نکات اسرار آمیز و غیر مرسومی را فرمودند که جا دارد اهل فن آن را رمز گشایی کنند... ۱. اشاره فرمودند وقتی امام حسن (علیه السلام) صلح کردند بعضی #اعتراض کردند و امام در پاسخ گفتند این موضوع آزمایشی برای شماست و موقت است تا زمانی که خداوند در سال ۷۰ هجری برای تحقق حاکمیت امامت مقرر کرده است (زمینه سازی فرج و تحقق امامت در بستر صلح امام حسن) ۲. اشاره فرمودند تحقق حاکمیت امامت در سال ۷۰ در تقدیر الهی بود نه در فضای حتمی الهی لذا به دلیل #بی‌توجهی_عمومی به مبانی دینی که منجر به شهادت امام حسین علیه‌السلام شد، تحقق حاکمیت امامت تا سال ۱۴۰ هجری تاخیر افتاد که مصادف با زمان امام صادق بود. ۳. در زمان امام صادق علیه‌السلام، زمان تحقق حاکمیت امامت با #دهن_لقی برخی خواص شیعه و #افشای_راز که قاعدتاً موجب حواس جمعی دشمنان شد، به تاخیر افتاد ... ۴. اشاره فرمودند کوتاهی، کم صبری، اعتراض بیجا، افشای اسرار، کمک نکردن و تحلیل غلط موجب تاخیر در تحقق امر حاکمیت امامت می شود. چند سوال اینجا مطرح است: حوادث امروز ایران و جهان چه نسبتی با این سخنان بسیار عمیق دارد؟ وظیفه ما چیست؟ آیا با توجه به مذاکره با آمریکا و ایجاد ذهنیت صلح امام حسن (ع) با معاویه و به دنبال صلح امام، شهادت امام حسین (ع) که حکومت شیعیان را به عقب انداخت، مذاکره با آمریکا هم ظهور حضرت مهدی (عج) را به عقب می‌اندارد؟ دراین زمینه چه کنیم ظهور به عقب نیفتد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال شمارۀ 39944 شد. به آن نکته از مقام معظم رهبری باید توجه کرد که فرمودند: «این‌جور مسیر را عوض می‌کند؛ لذا خیلی باید مراقبت کرد.» تا ما بدانیم می‌توانیم تاریخی را که جهان استکبار به گمان خود تنظیم کرده است و به گفتۀ فوکویاما آن را پایان تاریخ می‌داند، تغییر دهیم و باید با نظر به آینده و فرهنگ انتظار به تاریخ دیگری اندیشه کرد که جهان استکبار در آن جایی ندارد به همان معنای عصر جدیدی که شهید آوینی بزرگ متذکر آن شده. شهید آوینی که به خوبی زمانه‌ای را که قلب خود را گم کرده بود، درک کرد و فهمید راه عبور از چنین زمانه‌ای نظر به حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» است و اعلان نمود:
«گرفتار تاریکی بودیم که امام خمینی از قلب تاریخی که می‌رفت تا فراموش شود، چون محمد فریاد برآورد که «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا»  و ما که هنوز دست و پا می‌زدیم تا به خویشتن خویش بازگردیم، از این سخنْ تازه شدیم و دریافتیم که آن‌چه می‌جستیم، یافته‌ایم و به یقین رسیدیم و حتی من که همواره بویی از محمد در مشام داشتم در آغاز باور نمی‌کردم که در این ظلمتکده زمین بتوان نقبی به سوی نور زد و برق یقین بی‌هیچ واسطه‌ای بر دلم نشست. همان‌گونه که بر کوه سینا. و ایمان آوردم.... و خدا را شکر که گوش ایمان من به آوای الله آشنا بود و نمی‌دانی که چه خوش بود. من هرگز نمی‌توانم وسعت مکتبی و فرهنگیِ این انقلاب را در این نامه تصور کنم ... عشق خمینیِ بزرگ و عظمت فرهنگی آن چه می‌گوید، مرا آن‌چنان شیفته خود ساخته است که نمی‌توانم جز به حکمتی که در حال تدوین آن هستم بیندیشم» (سيد مرتضی آوينی/ ۱۳۵۸).
و بدین‌گونه که شهید آوینی بیان کرد، انسان، آری! انسان در بستر تاریخی که با انقلاب اسلامی شکل گرفت، با معنای خود و آینده ای دیگر روبه‌رو خواهد شد. موفق باشید          
 

37213

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام خدمت استاد: بنده سالهاست که گندم می خرم و برای پرنده هایی به نام پاخترو یا به اسم یاکریم در باغچه منزل می ریزم. اخیرا چندین نفر بهم انتقاد کردن که این پرنده ها شوم هستن و به روایت امام جعفر صادق (ع) به اهل خانه نفرین می کنند و در کتاب بوعلی سینا در مورد حیوانات هم اومده. مثل اینک خرگوش فقر می اورد. یا جغد شوم است. یا سگ هم ملایک را دور می‌سازد. حال نظر جنابعالی در این خصوص چیست؟ من برای ثوابش آب و دانه می ریختم حالا نگران شدم و شک کردم. ممنون می‌شوم راهنمایی بفرمایید. نزد خدا ماجور باشید. با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا بیشتر نگه‌داشتن این نوع حیوانات نهی شده، ولی کار شما چیز دیگری است و إن شاءالله ثواب خود را دارد. موفق باشید

36578

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی: استاد اصولا چقدر به خواب می‌توان اعتماد کرد؟ من بشدت گرفتارم. از مریضی لاعلاج و واقعا دشمنی بیخود دیگران با من و ناسازگاری در زندگی زناشویی و هرچی فکرش رو بکنی. یک صدایی بدون اینکه شخصی رو ببینم در خواب به من گفت ذکر لاحول ولا قوة الا بالله را بگو. آیا میشه به اینجور خوابها بها داد؟ 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچند که آن ذکر، ذکر خوبی است ولی نه به اعتبار آنکه در خواب به شما گفته اند زیرا در روایات به ما متذکر شده اند به خواب نباید اعتنا کرد. موفق باشید

35948
متن پرسش

با سلام: استاد محترم جنابعالی در اکثر مطالب تان روی حضور تاریخی و درک آن حضور تأکید فراوان دارید و حتی شرط عبور از نیست‌انگاری را درک حضور تاریخی می‌دانید. حال برای ما این سؤال هست که چگونه می‌توان تاریخ را آنطور که منظور نظر جنابعالی است، درک کنیم؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته بسیار مهمی است و حقیقتاً مسئله امروزِ ما می‌باشد بخصوص که در روایات ما نیز شرط بصیرت و عقلانیت را، زمان‌شناسی می‌دانند. عرایضی تحت عنوان «معنای حضور تاریخی و درک حضور خود در آن تاریخ» در 9 فراز تنظیم شده. امید است بتواند این مهم را مدّ نظر عزیزان بیاورد بخصوص که موضوع درک حضور تاریخی، موضوعی نیست که صرفاً با علم به تاریخ و اطلاعات زیادی که از زمانه خود به دست می‌آوریم، حاصل شود. بلکه نیاز به حساسیت و تأمّل خاصی دارد. موفق باشید

معنای حضور تاریخی و درک حضور خود در آن تاریخ

باسمه تعالی

 در رابطه با درک حضور تاریخی ، خوب است به تلاش بی‌وقفه سعید بن عبدالله حنفی نظر کنید که چگونه از یک طرف با طی مسافتی به طول ۳۰۰ فرسنگ، نامه سران کوفه را به امام حسین «علیه‌السلام» رساند، و سپس با طی همان مسافت جواب نامه امام را به کوفیان برگرداند و سپس از کوفه با طی همان مسافت نامه مسلم بن عقیل را به امام رساند، و سپس در شب عاشورا خطبه‌ای خواند و در آن خطبه خطاب به امام حسین «علیه‌السلام» عرض کرد: «به ذات خداوند تو را ترک نمی‌کنیم» و پس از او زهیر بلند شد و آن خطبه مشهور را خواند. در روز عاشورا در مقابل امام در قبله امام آن چنان استوار ایستاد كه هر تيرى به سوى امام حسين «علیه‌السلام» مى‏ آمد سینه را سپر قرار مى‏ داد و نمى‏ گذاشت آسيبى به آن حضرت برسد، تا اين‌كه پيكرش پر از زخم شد، در اين هنگام به امام حسين «علیه‌السلام» رو كرد و عرضه داشت: «يا بن رسول اللَّه اَوَفَّيتُ؟:» اى پسر رسول خدا آيا به عهد خود وفا كردم؟» امام فرمودند: «نَعَمْ، أَنْتَ أَمامِي فِي الْجَنَّةِ، فأقرء رسول اللَّه عنّى السّلام، و اعلمه انّى في الاثر» آرى! تو جلوتر از من در بهشت هستى، سلام مرا به رسول خدا «صلى‌اللَّه‌عليه‌و‌آله‌وسلم» برسان، و به آن حضرت عرض كن كه من نيز به دنبال تو خواهم آمد. در همین رابطه به شیدایی جناب بُریر، آن پیرمردِ معلّم قرآن شهر کوفه نظر کنید که چگونه شب عاشورا شوخی سر می‌داد. عبدالرحمن به او گفت: دست از شوخی بردار، سوگند به خدا که این ساعت، موقع مزاح و باطل نیست. بُریر در پاسخ گفت: سوگند به خدا که تمام عشیره و قوم من می‌دانند که من اهل مزاح و سخنِ درهم و باطل نبوده ام، نه در سن جوانی و نه در سن کهولت، ولیکن قسم به خدا که الآن نسبت به آنچه ما به آن برخورد خواهیم کرد بسیار خوشحال و مسرورم.  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌


۱. با نظر به شخصیت سعید بن عبدالله و بُریر خُضیر هَمدانی و امثال آن‌ها می‌توان به معنی حضور در تاریخی که با امام حسین «علیه‌السلام» شروع شد فکر کرد، به معنای حضور در تاریخ توحیدی که انسان با درک آن حضور، نه شب می‌شناسد و نه روز، تمام جان و همّت خود را به میان می‌آورد تا خود را در آن آغازی حاضر کند که انسان را در وسعت آن تاریخ تا انتها وسعت و گسترده می‌کند.

۲. حال ما باید از خود بپرسیم چگونه باید مسیری را که با انقلاب اسلامی در پیش گرفته‌ایم ادامه دهیم؟ با توجه به آن‌که ما دارای سنت معنویِ چشمگیری هستیم که با حضورِ خود در آن سنت می‌توانیم متذکر هستی و بنیاد خود شویم.

۳. روشنفکران غرب‌زده ما به گذشته اصیل خود نظر ندارند، در حالی‌که شخصی مانند هایدگر که می‌خواهد در سنت تاریخی خود حاضر شود، یونان را به عنوان گذشته خود می‌بیند تا اکنونِ خود را دریابد و از این طریق چشم اندازی را مقابل ما می‌گشاید. حال باید از خود پرسید امکاناتی که ما در تاریخ خود داریم کدام‌اند؟ در حالی‌که با نظر به فلسفه اسلامی می‌توانیم به میراث مهمی نظر اندازیم و اگر صخره‌هایی در مقابل خود داریم که باید از آن‌ها عبور کنیم، از آن طرف سنت‌هایی داریم بسی گشوده و گسترده که راه را بسی هموار می‌کنند، به‌خصوص اگر به حکمت صدرایی متفکرانه نظر کنیم.

۴. اگر پاسخ‌های گذشته برای امروز کافی نیست، می‌توان برای امروز و فردای خود، بصیرت‌هایی را از حکمت صدرایی بیابیم. مسلماً تفکر در یک سنت شکل می‌گیرد و از این جهت به همان اندازه که از سنت‌های خود، به جهت نوعی غرب‌زدگی فاصله داشته باشیم، به همان اندازه در بحران تفکر گرفتار می‌شویم.

۵. حضور در یک تاریخ و گفت و گو با نظر به «وجود»، در بستر رخدادی ظهور می‌کند که آن رخداد نمادی از «وجود» باشد وگرنه به صرف اینکه انسان‌ها در یک زمان در کنار همدیگر باشند گفت و گو صورت نمی‌گیرد. در کنار هم بودن و گفت و گو داشتن مربوط به کسانی است که بحران را می‌بینند و متوجه شده‌اند آدمیتِ عالَم مدرن تغییر کرده، در حالی که متاسفانه بعضی‌ها با غفلت از این موضوع می‌خواهند همه چیز را به عالم خود و به گذشته برگردانند، چه سنت‌گراها باشند که از امکاناتی که بشر جدید و عالم جدید دارا است غفلت می‌کنند و چه افرادی که خود را تنها در جهان مدرن دنبال می‌کنند.
آری! اگر آینده به گذشته نظر دارد ولی در گذشته متوقف نیست و غرب اگرچه نظر به آینده داشت ولی آن روشناییِ بنیادینی که مربوط به هستی انسان بود را انکار کرد و لذا به تاریکی گرایید، روشنایی بنیادینی مانند آزادی و مذهب.

۶. اگر متفکران ما تحت تاثیر مسیر جناب فارابی در بستر عقلانیت دینی حاضرند که در جای خود امر میمونی است، باید مواظب باشیم عقلانیت فلسفی ما گرفتار نوعی متافیزیک که مانع تفکر است، نشود و از این جهت در مواجهه با دنیای مدرن، ادامه روش فارابی کافی نیست بلکه باید با جهان مدرن و با اکنونِ تاریخیِ آن مواجه شد وگرنه شکاف بین ما و جهان جدید همچنان باقی می‌ماند، شکاف دو دریایی که در این زمانه باید همدیگر را درک کنند.

۷. به گفته پروفسور هانری کربن شیعه چون باطنی‌تر بود، ایرانی‌ها آن را پذیرفتند زیرا خرد ایرانی در ذات خود نبوی است و لذا در مواجهه با اسلام در اصیل‌ترین نوع حضور، خود را یافت. آیا در این زمانه نیز جز این است که باید با نظر به اصالت‌های خود و از منظر سنت‌های تاریخی ِخود، به جهان جدید بنگریم؟ زیرا حیات انسانی، تاریخی است و باید همواره با تاریخ مرتبط بود. آیا از خود پرسیده‌ایم جهت ارتباط با ایده‌های بشر جدید، چگونه برای عزم ملی باید به سوی آن ایده‌ها روانه شد تا بتوانیم رابطه‌ای متفکرانه با تاریخ خود برقرار کنیم؟ و حضور تاریخی ما معنوی و قدسی و وجودی باشد.

۸. روشنفکران دینی نمی‌توانند از مقوله دین و معنویت دفاع کنند. زیرا درک معرفت دینی در حدّ مجموعه‌ای از گزاره‌ها، به معنای  مرگ حیات معنوی است. از آن جهت که دین، ابژه می‌شود و روشنفکران دینی درکی از خطر ابژه‌شدنِ دین ندارند و در غفلت از درک هستی و نسبتی که با هستی باید داشت، به‌سر می‌برند و متوجه نیستند معنا، قابل تقلیل به گزاره نیست بلکه درک وجودی انسان‌ از خود و یا به تعبیر هایدگر «دازاین» است که سطح معنا را تعیین می‌کند، به این معنا ما در کدام سطح از «وجود» هستیم؟ که با درک حضور خود در تاریخ، بتوانیم در مقابل نیهیلیسم و سوبژکتیویته جدید باشیم، نیهیلیسم و سوبژکتیویسمی که روشنفکران دینی در آن دست و پا می‌زنند و لذا نسبت به حضور تاریخی، به‌خصوص حضوری که با انقلاب اسلامی پیش آمده، در غفلت‌اند و از معنایی که جریان‌های حاضر در انقلاب اسلامی، همانند سعید بن عبدالله حنفی‌های این زمان در خود احساس می‌کنند، بی‌بهره‌اند.

۹. همچنان باید از خود پرسید چه تصویری باید از جهان کنونی و انسان کنونی داشت تا نه از سنت‌های دینیِ گذشته مانند کربلا، منقطع باشیم و نه نسبت به حضوری که در این تاریخ باید داشت غفلت کنیم؟ تا کربلا همچون کوزه‌ای نگردد که از زندگی خارج شده و به موزه‌ها سپرده شده. در حالی‌‌که کربلا، آرمان بزرگ امروزین ما می‌تواند باشد و البته انسانی که هیچ آرمان بزرگی ندارد به هر وضعی تن می‌دهد و این شروع نیست‌انگاری است که با حضور در تاریخ کربلا و در نسبتی که در امروز تاریخ‌مان یعنی در نسبت حضور در انقلاب اسلامی، می‌توانیم با امام حسین «علیه‌السلام» پیدا کنیم؛ امکان عبور از آن نیست‌انگاری فراهم است.  

34902
متن پرسش

سلام و ارادت: مطلبی درباره‌ی امیرالمومنین«علیه‌السلام» از کتاب «کشف الیقین» هست که ضرار بن ضمره می‌گويد؛ بعد از شهادت اميرالمؤمنین عليه‌السّلام راهى شام شدم و بر معاويه وارد شدم. [او كه مى‌دانست من يكى از دلباختگان آن جناب هستم] گفت: على را برايم توصيف كن. گفتم: مرا معذور دار، چرا كه زبانم ياراى بيان اوصاف او را ندارد. معاویه گفت: عذرت پذيرفته نيست و حتما بايد او را برايم تعريف كنى، گفتم اكنون كه از پذيرش عذر امتناع دارى، بشنو تا براى تو بگويم: او در راه رضاى حق تيزبين، دورانديش، نيرومند و پر قدرت بود. سخنانش فاصل بين حق و باطل و آن دو را از هم جدا مى‌نمود. داوری‌هايش عادلانه بود و علم از چشمه پرفيض وجودش فوران داشت و از تمام جوانبش مى‌جوشيد و حكمت از هر ناحيۀ شخصيت و ابعاد وجوديش به سخن آمده و سيلاب عرفان از مبدأ فيّاض هستيش جارى و دلهاى حكمت‌پذير را سيراب مى‌نمود. از دنياى پر زرق و برق و فريبنده وحشت داشت، به تاريكى شب و وحشتش در جهت نيايش و تضرّع به خدا الفت گرفته و با دقّت جوانب امور را مى‌نگريست. تفكّر و انديشه‌اش درباره‌ی آيند‌ه‌ی پر آشوب و نامعلوم طولانى، و دانه‌هاى پياپى اشكش از ديده بر محاسن مباركش مى‌ريخت، لباس خشن و زبر برايش اعجاب‌انگيز و خوش آيند بود، و غذاى بى‌خورش را دوست مى‌داشت. او در بين ما ياران به مثابۀ يكى از خود ما بود [يعنى سطوت حاكمان براى خود نمى‌پسنديد و دايره‌وار در كنار او مى‌نشستيم] اگر پرسش داشتيم، بى‌محابا مطرح نموده و به پاسخ نائل مى‌شديم و اگر او را مى‌خوانديم ما را اجابت مى‌نمود. و اگر در كارى از او مدد مى‌خواستيم به يارى ما مى‌شتافت و ما را امداد مى‌نمود، امّا به خدا سوگند با آن همه انس و الفت و زندگى دسته‌جمعى و بى‌آلايش، آن چنان در چشم ما هيبت داشت كه مجالى براى صحبت كردن و سخن گفتن با او نداشتيم و از كثرت وقار و شخصيّتى كه داشت هيچ گاه ديده را به روى او باز نمى‌كرديم. اهل دين را تعظيم و احترام مى‌نمود و بينوايان و مساكين را با نزديك كردن به خودش خرسند مى‌ساخت و نوازش مى‌داد، هيچ گاه صاحب قدرتى در محضر او از قدرتش سوء استفاده نمى‌كرد تا در باطلش مورد تأييد قرار گيرد و نيز فرد فاقد اقتدارى از عدل و داد او مأيوس نمى‌گرديد و تصور نمى‌كرد كه چون فاقد قدرت است از عدالت او بهره‌مند نخواهد شد. سپس گفت: خداى را گواه مى‌گيرم كه در بعضى مواقفش و در دل شبها در حالى كه شب، پردۀ تاريک خود را فرو آويخته و ستارگان به نشيب غروب نزديک مى‌شدند و از پايان شب خبر مى‌دادند، او را مى‌ديدم كه محاسن مبارک را به دست گرفته و مانند مار گزيده به خود مى‌پيچد و مانند محزونى كه از سوز دل بگريد، مى‌گريست و دنيا را مخاطب نموده مى‌فرمود: (ديگرى را به دام فريبت بينداز و او را به خود مغرور كن، چرا كه من خريدار كالاى تو نبوده و نيستم، با اين حال اگر خود را به من عرضه نموده‌اى و يا به من رغبت و اشتياق نشان مى‌دهى، سخت در اشتباهى، هر چه سريعتر سيرت خود را عوض كن، زيرا من تو را از خود دور ساخته و تو را سه طلاقه كرده‌ام كه رجوعى در آن نيست، اى دنيا بدان كه عمرت كوتاه و ارزشت اندک و خوش و لذتت ناچيز است. آن‌گاه آهى از دل بركشيد و فرمود: آه از توشۀ كم، سفر طولانى و راه پروحشت) معاويه با شنيدن سخنان ضرار كه هاله‌اى از اندوه بر دلهاى جمع حاضر كشيده بود، شديدا متأثر گرديد و گريست و حاضران نيز بغض گلويشان را به شدت گرفته و فريادشان بلند شد. معاويه گفت: خدا رحمت كند ابوالحسن على بن ابى طالب را، او همان است كه تو گفتى؛ امّا ضرار، اندوه تو در فقدان على در چه حد است‌؟ گفت: اندوه آن زنى كه فرزندش در دامنش سر بريده شود! نه ديده‌اش از گريه خشک گردد و نه حزنش به پايان خواهد رسيد. -کشف الیقین/ جلد ۱ / صفحه ۱۱۶-

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً هر آن‌کس که بخواهد نسبتی حقیقی با اسلام در خود پدید آورد، به چنین شخصیتی یعنی شخصیت مولای متقیان «علیه‌السلام» نزدیک می‌شود تا معنای انسانیت خود را در شخصیت آن حضرت تجربه کند، امری که امروز - یعنی تاریخی که انسان، سوبژه خود شده است و می‌خواهد خود را و حقیقت را در خود بیابد- بیشتر از دیروز و دیروزها بدان نیاز داریم تا با چنین نسبتی با انسانیت خود روبه‌رو شویم. با نظر به سیره و سخنان حضرت مولی‌الموحدین «علیه‌السلام» می‌توانیم در حضوری قرار گیریم که آن حضرت نمادِ آن حضور در انسانیت انسان‌هایی است که دیر یا زود با خود، مسئله‌دار خواهند شد. در آن صورت با نظر به سیره و سخنان آن حضرت، گمشده خود را که خودشان باشد؛ می‌یابند. چقدر خوب است در این شب‌های قدر و با خواندن مناجات جوشن کبیر، همواره شخصیت آن حضرت مدّ نظر باشد و در نسبت با نزدیکی به آن حضرت، فرازهای آن مناجات خوانده شود. موفق باشید      

34704

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: با توجه به اینکه استنداپ کمدی با هدف خنداندن مردم و از فرهنگ غرب وارد فرهنگ ما شده است و مختصات خاص خود را دارد و از طرفی مدل تفریح در غرب قابلیت رومی سازی دینی ندارد از طرفی اسلام ظرفیت مدل سازی متناسب برای انتقال مفاهیم و معارف دین با زبان شیرین طنز را دارد در فضای مجازی نوشته ای از حضرتعالی منتشر شده مبنی بر تایید و تشویق روحانی که استنداپ کمدی اجرا می‌کنند و در کنار خاطرات طنز که البته برخی آن‌را مناسب لباس روحانیت نمی‌دانند والبته اجرای بعدی توسط روحانی دیگری علاوه بر به تمسخر گرفتن پدر بزرگها و استفاده از شوخیهای جنسی درآنتن زنده، ادامه همون مدل غربی است آیا این تایید و تشویق منسوب به حضرتعالی صحت دارد؟ ثانیا تایید و تشویق و ترویج این مدل آیا در آینده برای تبلیغ دین آسیب زا و هزینه ساز نخواهد بود؟ ممنون از پاسخگویی جنابعالی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم کدام متن را می‌فرمایید؟! البته که وظیفه روحانیت است تا نشان دهند اسلام، دین زندگی است و زندگی بدون نشاط و شادی نیست. ولی باید وقار و متانت شخصیت دینی بخصوص شخصیت روحانی فرد رعایت شود. به همان معنایی که در وصف حضرت حق داریم: «وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى‏». موفق باشید

34694

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: شرمنده بابت مزاحمت. ببخشید این سوال خیلی مرتبط با موضوع سوالات نیست ولی مدتهاست ذهنم را درگیر کرده، مثل یک خوره به روحم رخنه کرده و آزارم می دهد. خیلی وقتها این حس به سراغم می آید که خواهرم می میرد و یتیمی فرزندانش آزارم می دهد. خیلی وقتها دعای تاخیر اجل را می خوانم یا گاهی صدقه می دهم ولی این فکر خسته کننده دست از سرم بر نمی دارد. نمی دانم چه باید کرد. ممنون میشوم راهنمایی بفرمایید و دعا کنید برای خواهرم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا متذکر این سخن خداوند نیستید که می‌فرماید: «نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقينَ» (واقعه/۶۰) مائیم که مرگ را و زمان آن را بین شما اندازه زده‌ایم و هیچ حادثه و بیماری نمی‌تواند از آنچه ما تعیین کرده‌ایم پیشی بگیرد. موفق باشید

34510

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر استاد گرامی: بنده امسال برای اولین بار می‌خواهم وارد عالم اعتکاف بشوم. چگونه برای این ۳ شبانه روز طلایی برنامه ریزی کنم که از این رو به آن رو بشوم؟ التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید جزوه «اعتکاف» که روی سایت هست، باب تفکر نسبت به اعتکاف را بگشاید. در ضمن در قسمت پرسش و پاسخ‌های سایت نکاتی هست که إن‌شاءالله مفید خواهد بود. احتمالاً عرایض بنده در اعتکاف به صورت آنلاین پخش می‌شود. موفق باشید

34396

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمه الله. بنده صبح امروز، شنبه با آیت الله جوادی آملی در بیت ایشان دیدار داشتم و در انتهای دیدار از ایشان خواستم که همانطور که صدیقه‌ی شهیده شهید شدند؛ دعا بفرمایید که بنده؛ هم‌عالم بشوم و هم شهید و ایشان سه بار الهی آمین گفتند. بنده همنام با حضرت فاطمه هستم و ۱۹ سال دارم؛ بعد از این دیدار احساس می‌کنم از لحاظ روحی سبک شده‌ام و در قلبم حرارتی وجود دارد که باید کاری انجام دهم تا ثمره‌ی این دیدار بیشتر شود. لطفا بفرمایید چه کار کنم که خداوند توفیق درک عالمان را بدهد و بنده نیز عالم شوم و جزو ورثه‌ی انبیا قرار بگیرم؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم:همان افکار آن استاد فرهیخته را در کنار نظر به زندگی شهداء دنبال کنید. موفق باشید

34176

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: منظور بیانیه ی مشترک عربستان و چین علیه ایران هست که با آژانس اتمی همکاری کند و در امور سایر کشورها دخالت نکند. چرا چین علیه ایران بیانیه داده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چین با سیاست هنرمندانه خود تلاش دارد با کشورهایی که در یک زمان، حیات‌خلوتِ آمریکا بوده‌اند و از طرفی متوجه شده‌اند نمی‌توانند به آمریکا اعتماد کنند را؛ رابطه فعّال برقرار کند و از آن جهت که روحیه استکباری ندارد، مواجهه او در این ارتباط‌ها و قراردادها برای یارگیری مقابل کشور دیگری نیست. در این مورد عنایت داشته باشید که: «ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان گفت: در این ملاقات نسبت به ورود بیانیه شورای همکاری خلیج فارس و چین به تمامیت ارضی ایران ابراز ناخرسندی شدید شد و تاکید گردید جزایر سه‎‌گانه ایرانی خلیج فارس جزو لاینفک ایران است که مانند هر بخش دیگر از کشور هرگز موضوع مذاکره با هیچ کشوری نخواهد بود. وی افزود: سفیر چین نیز با تاکید بر احترام کشورش به تمامیت ارضی ایران، در توضیحات اهداف سفر رئیس‌جمهور کشورش به ریاض، این سفر را در راستای کمک به صلح و ثبات در منطقه و بهره‌گیری از گفت‌وگو به عنوان ابزاری برای حل مشکلات دانست. کنعانی گفت: سفیر چین سیاست خارجی کشورش در منطقه را مبتنی بر توازن دانسته و مبادلات پیش‌بینی شده دیپلماتیک از جمله سفر معاون نخست‌وزیر چین به ایران در روزهای آینده را مؤید این رویکرد اعلام کرد. » موفق باشید

34164

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: من ناچیزتر از اینم که بخوام تذکری بدم و خودتون حتما مستحضر هستید که قضیه چیه ولی برای یاداوری به برخی مخاطبین کانال خواستم بگم در پاسخ های شما به سوالاتی درباره موسیقی مثل سوال شماره۳۴۱۱۷ کاش غیر از حکم فقهی درباره اثرات حقیقی موسیقی هم می‌گفتید که اگر انسان عاقل بررسی کنه قطعا به این نتیجه میرسه که بفرض حرام نبودن یه موسیقی بازم هرگز ارزش نداره بخواد گوش بده چون شاید حرام عرفانی باشه و شخص رو بجای تقرب به خدا از هدف خلقتش و قرب الهی دور کنه. بنظرم اکثر مردم از مسائل سطح بالاتری که موسیقی در اون اثر داره شدیدا غافل هستن و فکر میکنن صرفا با یه حکم فقهی دیگه با خیال راحت میشه موسیقی گوش کرد درحالیکه بنده سالها مفصل تحقیقات جامعی درباره موسیقی کردم و نهایتا به این نتیجه رسیدم که اصلا سمت هیچ موسیقی حتی حلال نروم چون قطعا ضررش بیشتر از نفع احتمالی اش هست. هیچ کدام از عرفای حقیقی اهل هیچگونه موسیقی نبودن و اون رو مانع سلوک و عامل غفلت و دوری از حق میدونستن و مثلا امام خمینی و اساتید دیگر هم فرمودن که یکی از بدترین چیزها برای اراده ی انسان موسیقی هست که خیلی اراده رو ضعیف میکنه. یا مثلا عرفای دیگری که به این مضمون فرمودن حتی اون موسیقی و ساز و ...که بخواد به ما به ظاهر حال عرفانی بده هم نباید استماع بشه چون خدا نمیپسنده که از چنین راهی بهش نزدیک بشیم و.... بعلاوه وقتی انسان میتونه قران گوش بده یا حتی از فضای ساکت و بیصدا که مناسب تفکر و تعمق هست بهره های فراوان ببره چرا باید نفس خودش رو مشغول به چنین چیزی کنه که ضرورتی نداره و مضراتش هم سالهاست در علوم مختلف دینی و روانشناسی و غیره توسط متخصصینی در علوم و ادیان و کشورهای مختلف اثبات شده؟ متاسفانه دردی که سالهاست من دارم ازش می‌سوزم سطحی نگر بودن اکثر مذهبی ها و توجه به پوسته ی دین و رها کردن مغز دین هست و این پرداختن به احکام و عدم توجه به مسائل والاتر و عمیق تر ما رو خیلی گرفتار و بدبخت کرده.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید اگر انسان‌ها بنا داشته باشند تا با تلاش خود حقیقت بر جان‌شان تجلی کند، هرگز به دنبال امور لغو نمی‌روند از آن جهت که قرآن در مورد مؤمنین می‌فرماید: «وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ» ولی اگر کسی احساس کرد با استماع موسیقی گناه می‌کند و نتوانست از آن عبور کند و گمان کند از میدان ایمان خارج شده است؛ این‌جا است که فقه، جایگاه اموری مثل موسیقی را تعیین می‌کند. موفق باشید

34073

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و خدا قوت: جناب استاد طاهرزاده برای بنده حقیر چند سال پیش اتفاق بسیار مطلوبی رخ داد که طی آن با جزییات امر به معروف و نهی از منکر طی سه دوره در سه سطح مختلف آشنا شدم و این دوره ها را گذراندم. بعد از آن به لطف خدا در این فریضه الهی و در موضوع حجاب که قبلا کاملا کوتاهی می‌کردم موفق به امر به معروف و نهی از منکر شدم و نتیجه بسیار جالب آن بود که در بالای ۹۰ درصد موارد تاثیر خود را داشت. یا شخص همان موقع حجاب خود را رعایت می کرد و یا وقتی فاصله می گرفتم و از دور چک می کردمُ شخص مورد نظر حجاب خود را رعایت می‌کرد. البته در بسیاری از موارد هم برخوردهای لفظی نادرست با من می‌شد ولی اصلا مهم نبود. سوالی که برای بنده پیش آمده شرایط فعلی است که تکلیف چیست؟ الان همانطور که جنابعالی مستحضرید کشف حجاب نسبت به قبل آنهم کاملا آشکاراُ زیاد شده است. در این ایام یکی دو مورد را تذکر دادم ولی نمی‌دانم آیا باید مقداری صبر کرد تا هیجان دوستانی که این سبکی هستند یک مقدار کاهش پیدا کند و آیا تذکر دادن باعث ایجاد درگیری و یا هیجان های بیشتر و در ادامه حاشیه سازی های مجدد خواهد شد یا خیر ما باید حتی در این شرایط به وظیفه خود عمل کنیم. و یا اینکه رویکرد دستگاه های حاکمیتی در این مورد چیست؟ چند روز پیش با یکی از عزیزان بسیجی صحبتی در این خصوص داشتم و اشاره کردند که ظاهرا مد نظر است که به صورت اطلاعاتی در این مورد عمل شود و با تعقیب و شناسایی افرادی که کشف حجاب می کنند به آنها و خانواده هاشون تذکر دهند. ممنون خواهم شد اگر ارایه طریق بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد به نظرم خوب است به نگاهی که حاج آقا فتحی دارند، نظری بشود. https://eitaa.com/sheikh_farhad_fathi/4212  موفق باشید

https://eitaa.com/sheikh_farhad_fathi

نمایش چاپی