بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
33434

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در بحث اسماء الله شما فرمودید که اسم یعنی ذات به صفت خاص. سوال: آیا منظور از ذات الله است؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در تفسیر شریف «حمد» فرموده‌اند: «الله» نیز اسمی است از اسمای الهی، در عین جامع‌بودن. و لذا حضرت ذات در همه اسماء حتی در اسم «الله» نیز ظاهر است. موفق باشید

33335

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد محترم: بنده یه رذیله بدبینی دارم که وراثتی از سمت پدر و مادر به ارث برده ام. چند سال پیش تست روانشناسی دادم پارانویید مثبت بودم و در خانواده هم افراد دیگری بودند که درتست مثبت بودند. حتی این موضوع به نوه های خانواده هم سرایت پیدا کرده  ۲ الی ۳ سالی با این رذیله مبارزه کردم، زیر نظر استاد اخلاق که مدام بدبینی مرا به من تذکر می داد و اینکه علت ناسازگاری ام با آدم ها بدبینی من هست واقعا نمی دانم چگونه با این رذیله مبارزه کنم، توسل؟ قبلا شما در فرمایشتان فرمودید که باید، نسبت ها را با حضرت حق در نظر بگیرید و در کتاب ادب خیال هم فرمودید اثر استقلالی قائل نشوید تا خیال سوء نیاید ولی چه کنم می آید که می آید. کاملا برگشته هست. چون این رذیله آسیب زیادی به افراد می زند و آرامش را از افراد سلب می کند، ای کاش درمان می شد. چند سال پیش روانشناس بهم گفت اگر ادامه دهی به مصرف قرص هم کشیده می شوی. دعا کنید برای ما که از پس این رذیله هم بر بیاییم. مبارزه اش واقعا سخت است. فکر می کنم باید ربوبیت الهی برایم شهودی شود تا نجات کامل از این جریان پیدا کنم با عقیده و استدلال ربوبی کار درست نمی شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که حضرت حق می‌فرمایند: «خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعيفاً» خداوند انسان را در ابتدای امر هرکس که باشد به نحوی ضعیف و با انواع ضعف‌ها خلق کرده و بحث در این‌جا است که ضعیف‌بودن بد نیست، ضعیف‌ماندن بد است. یکی را عجول خلق کرده و دیگری را ترسو و سومی را بی‌باک و چهارمی را بدبین، و بنا است هر کدام از این افراد در زندگی خود به نور الهی از این ضعف‌ها عبور کنند تا هرکدام معنای خود را در تولد جدیدشان احساس نمایند. موفق باشید

33321

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام استاد عزیز: آیا بر اساس مبانی دین و حکمت متعالیه طی الزمان امکان دارد؟ آیا برای عرفایی این امر اتفاق افتاده است؟ آیا در مقامات بالای عرفانی می‌توان به گذشته سیر کرد اشتباهی را نکرد یا خطری را به کسی گوشزد کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. زیرا اساساً بنا نیست که با حضور در دین و عرفان، انسان به این امور فکر کند. هرچند ممکن است برای بعضی پیش بیاید. موفق باشید

33310

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: استاد رجبی دوانی در مباحث مربوط به بررسی حوادث قبل و بعد از بعثت نکته ای رو میگن و اون اینکه بعد از هجوم سپاه ابرهه وی سنتهای نیکی از خود به جا گذاشت که این سنتها با ظهور اسلام جزو احکام اسلام شد, مانند بریدن دست دزد, حرام دانستن زنا و شراب و... حال سوال اینحاست که اگر ما میگیم همه احکام اسلام ریشه در باطن عالم داره و همگی وحی بر پیامبره و پیامبر هیچ سخنی رو از خودشون به نام اسلام مطرح نکردن, چطور قواعدی که حضرت عبدالمطلب قبلا گذاشته میتونه جزو احکام اسلام باشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که بعضی از احکام و معارف پیامبران قبلی در اقوام قبل از اسلام به صورت عادت و یا فرهنگ باقی مانده بود و اسلام و پیامبر اسلام از این جهت آن احکام را امضاء فرموده‌اند به آن معنا که عملاً جزو اسلام به حساب می‌آید. موفق باشید

32844

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

به نام حق. سلام استاد: خدا قوت. استاد در اوایل شرح مقالات درباره ی ذکر یونسیه فرمودین و بنده در طول روز به صورت پراکنده می گفتم ولی رساله ی لقاءالله مرحوم ملکی تبریزی را هم مطالعه کردم و تصمیم به مداومت بر این ذکر داشتم اما با دیدن پرسش های سایت متوجه شدم که باید استاد اجازه دهند، حالا استاد اجازه می دهید؟ یا باید برای شروع التماس خروج از ظلمات ۱۲_۱۳ سال صبر کنم؟ مدتی ذکر اللهم اغننی بحلالک عن حرامک... را ده مرتبه بعد از نماز صبح برای تقرب می گفتم نه به نیت خاصی، بعد از مدت کوتاهی حالم بسیار دگرگون شد مدام گریه می کردم و بسیار بیتابی می کردم و خودم را به نحو عجیبی از همه جز خدا بی نیاز می دیدم، دوست داشتم یک گوشه بنشینم و فقط برای خدا اشک بریزم و اصلا دلیلش را نمی دانستم که یک لحظه انگار کسی به من گفت که به خاطر آن ذکر است و پس از مدتی خود به خود آن ذکر از سرم افتاد. به نظرتان اگر ادامه می دادم برای انقطاع بهتر نبود؟ و درباره ی ریاضت شنیدم که قبل از چهل سالگی وهم را تقویت می کند، بنده خیلی به خوردن تنقلات عادت داشتم، از اول ماه رمضان برای تضعیف نفس شکر خدا ترک کرده ام آیا اینطور کارها ریاضت است؟ بعد استاد از سال ها پیش گاهی با کسی در ذهنم صحبت می کنم که مرا راهنمایی می کند و گاهی دعوایم می کند او از من بهتر و انسان تر است و بیشتر از من می داند، ولی خجالت می کشیدم به کسی بگویم. برایم سؤال بود که این کیست دیشب موقع خواب او که صورت و جسمی ندارد به من گفت که او همان خود بالاتر من است و برایم سؤال شد که من او هستم یا او من است؟ و او گفت تو من هستی یعنی او اصل است و منِ فعلی فرع، و من باید بروم تا او بیاید و من های دیگری هم بالاتر از او منتظر هستند. اصلا منِ برتر آدم با آدم حرف می زند یا من توهم می زنم؟ ببخشید که مزاحمتان می شوم ولی این حرف ها را زیر آسمان خدا و سایه ی مولایمان به چه کسی می توان گفت جز شما؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد ذکر یونسیه و آن نوع مداوتی که اساتید تأکید بر ۴۰۰ مرتبه و یا نیم ساعت به صورت مستمر را مطرح می‌کنند , باید بعد از سن چهل سالگی و آن هم به نظر میآید  بهتر است از طریق استادی که روحیه شما را میشناسد, انجام شود. ولی ذکر مشهوری که بعد از نماز دارید ذکر خوبی است. در مورد آن احوالاتی که می‌فرمایید کسی با شما صحبت می‌کند, سعی کنید منصرف شوید زیرا خطر ورود شیطان با همان مقدس مآبی هایش هست بالاخره ما معارف و روایات و آیات را برای خود حجت می‌دانیم. موفق باشید

32816

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: وقت بخیر. نحوه ارتباط روح انسان با بدن دنیایی چگونه است؟ ممنون میشم منابع احادیث و روایی رو هم بگید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای گرفتن جوابی مناسب نسبت به سؤالی که فرموده‌اید، خوب است که به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن رجوع فرمایید. موفق باشید

https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87%20%D8%AF%D8%B1%20%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%AA%20%D9%86%D9%81%D8%B3&tab=sounds

https://lobolmizan.ir/book/71

32553

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و بزرگوار: استاد می‌خواستم فرق بین (دلیل حکم ) ، (فلسفه و حکمت حکم)، (علت حکم) و (اسرار حکم) را متوجه بشم . مثلا دلیل شرب خمر را گفته اند فلان آیه و حکمت و فلسفه اش هم گفته اند به دلیل بیماری و آسیب های اجتماعی و اخلاقی که داره باید ترک کرد و... علتش هم مثلا گفته اند چون مسکر است. اما اسرارش نگفته اند؟! آیا میشه گفت اسرار احکام غیر از فلسفه و دلیل و علت احکام است؟ یا اینکه باید بگیم اسرار همان علت است اما هر حکمی چند علت مختلف باید داشته باشه که بعضی از علت ها خبر از اسرار می‌دهد و بعضی ها هم برای معیار احکام است مثل مسکر بودن؟ و اینکه چرا شما در بحثاتون به جای اسرار قدسیِ وضو از کلمه فلسفه قدسی وضو استفاده کرده اید؟ آیا منظورتون از فلسفه همان حکمتی است که بعد از ایجاد وضو برای انسان محقق می شود مثل طهارت باطنی و طول عمر و... یا اینکه منظورتون از فلسفه همان فهم کنه و سر و حقیقت احکام است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جمله‌هایی که بحث فلسفه فلان عمل و یا فلان سخن به میان می‌آید منظور همان حکمت و انگیزه و هدف آن عمل و آن سخن است. و در مورد نکاتی که در ابتدای سؤال فرموده‌اید همین اندازه می‌دانم که این اصطلاحات در دل جمله‌هایی که به‌کار رفته‌اند، معنای خود را نشان می‌دهند. موفق باشید

39875

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: برداشت بنده از بعضی دروس جنابعالی این است که جهان هستی اعم از ملک و ملکوت ظهور اسما و صفات الهی بوده ولی بین ظاهر و مظهر یا ظهور و محل ظهور دوییت نیست و ذهن اینها را از هم تفکیک می‌کند مثلا اسم لطیف در عالم ماده صورت آب بخود می‌گیرد و اسم جمیل صورت گل / ولی اهل حس با حواس ظاهر صورت و شکل می‌بینند و ماهیات را اصل می‌پندارند ولی اهل باطن علاوه بر این صورت نازله ملکوت و باطن آن را هم با قوای باطن و قلب شهود می‌کنند و مسئله ظهور اسما و صفات الهی مثل قوای نفس و آلات قوا نیست که قوه بینایی در موطن چشم ظهور کند و بین این دو یعنی ظهور و محل ظهور دوییت باشد و همین قوه بینایی نمی‌تواند در موطن گوش ظهور کند چون تناسبی بین آن دو نیست آیا این برداشت درست است؟ و اگر درست است سنگ یا خاک ظهور چه اسمی می‌توانند باشند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که متذکر هستید. در مورد قسمت آخر سؤال خوب است  به بحث «برهان صدیقین» و صوت‌های مربوط به آن رجوع شود از آن جهت که وقتی «وجود» در مراتب تشکیکی خود تازل و نازل‌تر می‌شود، در محدودیت خود تا مرتبۀ عالَم ماده نازل می‌گردد و از این جهت پدیده‌های مادی مرتبه‌ای از وجود هستند با محدودیت خاص خود. موفق باشید

34941
متن پرسش

سلام استاد: خداوند به لطف و کرمش بر توفیقات جنابعالی بیفزاید. استاد بنده وقتی به فعالیت های جبهه مقابل اسلام و انقلاب و نظام نظر می کنم گاهی دچار وحشت و نگرانی میشم! واقعاً نظام و انقلاب‌ در برابر این همه هجمه و تقابل فکری و رسانه ای و انبوه شبهاتِ دشمنان بر ضد اسلام و انقلاب و نظام، تا کجا دوام خواهد آورد؟ مثل موریانه های بیشماری به جان ریشه ی درخت نظام افتاده اند و همچنان مشغول جویدن هستند. آیا در جهان حکومتی وجود دارد که به اندازه جمهوری اسلامی در معرض فشار و تنگنا از تمام جهات باشد؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به عقیده بنده بحث در کلیّت‌اش تقابل جبهه باطل با جبهه حق است و حقیقتاً این بهترین شرایط برای تعالی جبهه حق می‌باشد از آن جهت که در این موارد است که خداوند به صورت خاص به صحنه می‌آیند و با توجه به این امر رهبر معظم انقلاب در این رابطه موضوع «انتظار» را به‌خوبی و به صورت همه‌جانبه در دیدار رمضانی با دانشجویان مطرح فرمودند که خوب است کمی به جمله ایشان توجه شود:  موفق باشید

مسئله‌ی «انتظار فرج»؛ یکی از مبانی مهمّ این مبانی فکری و دینی ما انتظار فرج است. انتظار فرج یعنی همه‌ی سختی‌ها قابل برداشته شدن و برطرف شدن است. نه اینکه بنشینید انتظار بکشید؛ [بلکه] دل شما  گوش‌به‌زنگ باشد. همین‌طور که در قضیّه‌ی حضرت موسیٰ به مادرش گفته شد: اِنّا رادُّوهُ اِلَیکِ وَ جاعِلوهُ مِنَ المُرسَلین‌؛(۷) این بچّه را به تو برمی‌گردانیم و او را هم از مرسلین قرار می‌دهیم و نجاتتان خواهد داد؛ این، بنی‌اسرائیل را مستحکم کرد. بنی‌اسرائیل در مصرِ فرعونی، سالهای متمادی، مقاومت کردند؛ البتّه بعد خراب شدند، امّا سالها مقاومت کردند. همین مقاومت بود که موسیٰ را آورد و حرکتش را آغاز کرد و دنبال او راه افتادند و به نابودی فرعون و فرعونیان منتهی شد؛ این، انتظارِ فرج است. انتظار فرج یعنی انتظار برطرف شدن همه‌ی نقصهایی که شما الان گفتید؛ ده برابر این هم نقص وجود دارد که شما نگفتید. انتظار فرج یعنی این، یعنی آماده بودن، فکر کردن، بن‌بست نپنداشتن؛ بن‌بست‌انگاری خیلی چیز بدی است. این معنای انتظار فرج است؛ اینها را بایستی در نظر داشته باشید.
البتّه خدای متعال در قرآن مکرّر گفته؛ «کَتَبَ اللهُ لَاَغلِبَنَّ اَنا وَ رُسُلی». «کَتَبَ اللَه» یعنی قانون قطعی خدا است که راه پیغمبران غلبه پیدا خواهد کرد و دیگر بحثی ندارد.

34873

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقتتون بخیر: استاد عزیز اگه بخواین به یک نوجوان چند تا کتاب معرفی کنید چه کتاب هایی رو معرفی می‌کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً با توجه به همین نوع سؤالات، کتاب‌های «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیازی به نبی» و «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» تدوین شده است. إن‌شاءالله اگر موضوعات آن را در گفتگوهای دوستانه با جوانان در میان بگذاریم، امید است که آن‌ها در افقِ دید خود متوجه این نوع حضورها بگردند. موفق باشید

34824

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام استاد بزرگوار: خدا قوت و سلامتی بده به شما و خانواده محترمتون ان شاءالله، که برامون وقت میذارین. چند تا سوال داشتم ۱. بخورمریم رو چقدر اعتقاد دارین؟ و روایت معتبر داریم، کسانی که انجام میدن احتمال داره برگشت کنه و هر دفعه باید بخور مریم انجام بده؟ یا ندادنش بهتره. ۲. یکی از کتاب های شما خوانده بودیم که بزرگی دم در مسجد ایستاده بود و بچه ها را اجازه نمی داد مسجد وارد شوند چون شلوغ می کنند، و همین که روایت داریم که بچه‌ها مسجد نیاین ولی ظاهراً خواب از امیرالمومنین هم دیده بود ولی می‌گفت که روایت معتبر تر از خواب هست، ظاهراً خواب برعکس روایت بود، اگر اشتباه نکرده باشم. بچه از کوچکی مسجد بره که بهتره انس پیدا می‌کنه. ۳. قرآن سر سفره هفت سین باز بذاریم یا کلا قرآن روی رحل باز باشه برای همیشه سجاده و برای نماز یا دعا هر دفعه باز و بسته نشه و آماده باشه اشکالی داره بهتر کدومه؟ ۴. خلاصه اینکه کتاب اسماء الحسنی دریچه ای نظر به حق، می‌خوایم اینکه هر صفاتی که خدا داره به ما هم همون صفات رو بده؟ زمینه و ظرفیت نداریم که نمیدن ۵. چرا از چیزی که می ترسیم همون رو خدا آزمایش می‌کنه، درسته که مربی هست ولی ترس داره و می‌دونه الان خدا از طریق همین ترسی که داره اذیت میشه. ۶. شبیه اینکه ظرفیت شما زیاد بشه، آزمایش شما هم سنگین تر، آدم فکر می‌کنه که باید سخت باشه، در صورتی که که امام حسین خوشحال بود یا حضرت زینب علیها السلام زیبا میدیدن. اینو چطوری حل کنه؟ ۷. شرمنده و عذرخواهی می کنم این سوال را می‌پرسم خداوند می فرماید اگر شریکی داشتم زمین و آسمان در آن فساد به وجود می آمد پس خلق خدا در دنیا شریک دارند یا شخصی جاری یا باجناق نسبت به هم مشکل دارن طبیعیه، چون خدا تنهایی را نسبت به باهم بودن رو راحت تر میدونست خیلی از خدا استغفار می‌کنم که می‌پرسم سوال پستی هست.... ۸. چون خدا ما رو خلق کرد و اشراف بر ما داره نادانی و بی ادبی ما رو تحمل میکنه و حلیم هست بر ما، مثل مادر نسبت به فرزند خودش، پس در شب و بی وقت یا هر زمانی تحمل میکنه و با عشق بر خورد میکنه، اما همین مادر با شخص بزرگتر یا همسر، اون تحمل و بردباری رو نداره چون خالقش نیست و به دنیا نیاورد. اینجا که خدا شریک نمیتونه داشته باشه. ۹. علما و صلحا که معرفت نفس دارند و اشراف بر باطن هم دارند یا هر کسی که اشراف بر علم لدنی داشته باشه بهتر تحمل میکنه، و توحید داشته باشه گناه نمیکنه. یا مثل افرادی که در زندگی پس از زندگی شرکت می کنند در کنار دیدند به یقین رسیدن، گرچه اونا هم سخنی خودشو داره، ولی تلاش ما، به جایی ما رو نمی رسونه ۱۰. هر کاری و تلاشی می‌کنم باز عقبم و هیچ کاری برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شهدا و انقلاب نکردم اصلا از خودم راضی نیستم . اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در این مورد اطلاعی ندارم. ۲. اگر با والدین وارد مسجد شوند، آرامش مسجد حفظ می‌شود ولی آن روایات که متذکر می‌شود که مانع حضور بچه‌ها در مسجد شویم؛ وقتی است که خودشان باشند و فضای مسجد را از آرامش خارج کنند. ۳. فکر می‌کنم فرق نمی‌کند عمده توجه به حضور قرآن در آن شرایط ۴. إن‌شاءالله داده‌اند ۵ و۶. خداوند بر اساس ظرفیت‌ انسان‌ها، انسان‌ها را به حکم ربوبیت خود تربیت می‌کند تا به ظرفیت بیشتری مفتخر نماید. همین‌که متوجه ربوبیت و بنده‌پروریِ خداوند بشویم، آن سختی‌ها شیرین می‌شود. ۷. خداوند اراده مطلق است و دو اراده مطلق وقتی در نظام إعمال شود حتماً نظام مختل خواهد شد ولی ما انسان‌ها ذیل اراده او و در درون سنت‌های او در کنار همدیگر هستیم. بحث در این رابطه در جزوه «معارف ۱» در قسمت «صفات خداوند و لازمه یگانگی او» شده است. می‌توانید به آن جزوه در سایت رجوع فرمایید.

انجام وظایف و رعایت احکام الهی و نظر به حقایق موجود در عالم و سنت‌های جاری در آن ما را به امام‌مان نزدیک می‌کند. موفق باشید  

34504

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد: نظرتان را راجع به متن زیر می خواستم بدانم. لطفا به امثال شهید آرمان علی وردی و... ارجاع ندهید، همه ملتفت به گذار از این وضعیت واقف هستیم و می دانیم اینها در مسیر انقلاب پیش می آید بحث توصیف است شما که بیشتر در جریان هستید آیا همچین یاسی در بین جوانان نمی‌بینید؟ ما که سخت از دست انقلابی ها خسته شدیم، از وضع بد اقتصادی اینقدر خسته نیستم که از دست این دزدان قانونی و شرعی، آیا برخوردی که با جریان عدالت خواه شد را ندیدید؟ آیا برخوردی که با جمهوریت و حتی کسانی که عمری در مسیر انقلاب زحمت کشیدند؟ دغدغه من مایوس شدن است که به نظرم این متن خوب متذکر شده و الان اون شور رو بین دوستان که همگی جوان هستیم نمی بینم. افراد مذهبی و عاشق انقلاب اما اصلا دیگه حتی بحث سیاسی و....هم در کار نیست همه چیز را رها کردند و دنبال یه زندگی ساده ساختن رفتیم و اصلا انگار نه انگار امثال آقای قنبری و... هم هیچ کاری نمی توانند پیش ببرند جز چهار تا سخنرانی برای چند جوان هم سن من که وقتی از مجلس بلند می شویم هیچ امیدی برای به دست ما حل شدن امور وجود ندارد مگر امثال ایشان و.... توانستند کاری کنند که ما بتوانیم؟ اصلا مگر کسی می گذارد؟ البته اکثرا از این مسائل دوستان حتی انقلابی من گذشته اند و فقط می گویند ان شاءالله درست می شود و گویی همه می دانند کار دست غیر است ربطی به ما ندارد و ما برویم یک زندگی خودمان را بسازیم. امروز در حوزه نوجوانی را دیدم آمده بود و معلوم بود تازه طلبه است دوست داشتم بپرسم چرا امدی؟ مگر نمی‌بینی بزرگتر ها هم خسته شده و به یک میز در اینجا بسنده کردند تا گذران زندگی باشد و دعا حواله انقلاب می کنند. آمدی که چی؟ چهار تا حرف از سخنرانی آقایانی مثل پناهیان و ازغدی و.... گوش دادی فکر کردی خبری است؟ خود آنها هم ول معطل هستند چه برسد به نسل بعد. این چینی دیگر بند نمی خورد! در طول سالیان گذشته آنچه همواره عامل تولید قدرت برای حاکمیت جمهوری اسلامی بود. انرژی برخاسته از همراهی حداکثری توده و البته کنشگری حلقه های میانی اثرگذار بر توده بود. (مصطلح به جوان مومن انقلابی) آنچه امروز عامل از دست رفتن قطعی قدرت جمهوری اسلامیست اولا فقدان همراهی توده هاست. ملت با فهم دوگانگی ها اساسا دیگر زیست تحمیلی «ضدزندگی» موجود را با گزاره های ایدئولوژیک و دینی تحمل نمی کنند و نمی پذیرند. اتفاقی که در دهه های گذشته حسب عدم دسترسی به رسانه های آزاد و بی اطلاعی از درون ساختار(دعواهای خودتان را به میان مردم نبرید) و البته تحفظ بیشتر مسئولان در همراهی نسبی با ملت عامل همراهی توده ملت با ساختار بود. اما نکته مهمتر فهم وضعیت کلی حاکم بر اتمسفر حلقه های میانیست. همان جمعیتی که نقطه اتصال جمهوری اسلامی به آحاد ملت بود. من اگر بخواهم وضعیت روانی کلی حاکم بر حلقه های میانی را بربشمرم، مهمترین آنها «سرخوردگیست»! سرخوردگی ایدئولوژیک: این جوانها پس از فهم واقعیتهای عریان سیاسی و اعتقادی موجود دچار نوعی کولپس می شوند. فروپاشی که پیامدش سرخوردگی ست. محال است باب گفتگو را با یکی از دوستان حزب اللهی خود باز کنید و این سرخوردگی در سطوح عمیق را مشاهده نکنید. سرخوردگی که بعضا کار را به استعفا و ترک کار هم کشانده است. سرخوردگی اقتصادی: این جوانان هنگامی که با بخش واقعیتهای عریان اقتصادی آقایان مواجه می شوند دوباره به حجم سرخوردگی های قبلی آنها افزوده می شود. حق هم دارند عمده آقایان در راس از نظر اقتصادی وضعیت بسیار مطلوبی دارند و لااقل مثل عمده جوانان حاضر در حلقه میانی اسیر امور یومیه نمی باشند. در یک هم افزایی ناخودآگاه بین ساختار و جوانان حاضر در حلقه های میانی، جوانان با کوچ داده شدن بسمت ایجاد موسسه و تشکل و اندیشکده گامی بزرگ بسمت رفع حوائج اقتصادی برداشتند. البته این سفره نیز گستردگی آنچنانی ندارد. فلذا باز سر خیل کثیر جوانان حاضر در خلقه های میانی بی کلاه می ماند! بماند که اوضاع دهشتناک اقتصادی که طرح های استراتژیکی همچون جوانی جمعیت را هم از بودجه بی بهره نموده است، اجازه تخصیص بودجه به همان اندک جوانان حاضر در موسسات و اندیشکده ها و تشکلها را هم نمی دهد. و آنهم چند سالیست سرشان بی کلاه مانده است. حال اتفاقی که این بار حادث شده است و بنده و دیگر دوستانی را به این باور قطعی رسانده است که این چینی جمهوری اسلامی دیگر بند نمی خورد، عریان شدن انگیزه های اقتصادی خود حلقه های میانیست! این بچه ها بصورت خیلی واضح و در یک رقابت سخت و حتی خشن در اشلهای ملی و استانی با یکدیگر، دربه در بدنبال پول و بودجه هستند. حالا اینکه دلایل این تنازع خشن چیست چند موردی را می توان برشمرد: ۱.بی اعتمادی به وضعیت کلی پیش روی جمهوری اسلامی و ضرورت بستن بار خویش ۲. بی اعتمادی به وضعیت کلی پیش روی دولت مطبوع و عدم اطمینان از ۸ ساله شدن آن ناظر به کیفیت فاجعه بار عملکرد ۳. اجبار و تنگنای بی امان اقتصادی عمومی که بالتبع دامان این قشر را نیز گرفته است. (حلقه های میانی عمدتا بر خلاف حاضرین در قله هرم خیلی وضعیت اقتصادی مطلوبی ندارند) ۴. انتقامجویی اقتصادی بجهت فروکش نمودن حس سرخوردگی از بابت همه تلاشهایی که در طول سالیان گذشته با انگیزه های خاص) شهدا و انقلاب و امام حسین و...) انجام دادند اما به ناگاه واقعیتهای سیاسی و اقتصادی عریان هیئت حاکمه همه آنها را ویران کرد! علی ای حال بزرگترین اشتباه ساختار این است که فکر می کند این چینی را می شود با قدرت سرنیزه و تفنگ بند زد! نه آقاجان اولا این چینی تاکنون خیلی بند خورده است. ثانیا ملات اصلی بند زدن در طول سالهای گذشته با همه آن ناکارآمدی ها نه تفنگ که مردم و همین انگیزه های غیرمادی حلقه های میانی بود که دیگر نیست. این چینی دیگر بند نمی خورد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که بنا به گفته رهبر معظم انقلاب به هر دلیلی شرایط‌مان مطلوب نیست؛ حرفی نیست. بحث در آن است که آینده خود و ملت و انقلاب را در مواجهه با جهان مدرن چگونه باید تحلیل کرد؟ و چه آینده‌ای را باید مدّ نظر آورد؟ به نظر بنده نباید از این سخن رهبر معظم انقلاب که اخیراً با کارآفرینان و دانش‌بنیان‌ها فرمودند، ساده گذشت که می‌فرمایند: «آنچه بنده در ذهن خودم، در مقابل چشمِ ذهنی و عقلی خودم از آینده‌ی کشور و از آینده‌ی ملّت و از پیشرفت دانش این کشور مشاهده می‌کنم، خیلی بیشتر از آن چیزی است که در این حدسیّاتِ متعارف اظهار می‌شود یا فکر می‌شود و واقعاً خیلی بیش از این حرفها است. ۱۴۰۱/۱۱/۱۰

اتفاقاً روز گذشته در إزای همین نوع نکات و سؤالاتی که فرمودید، عرایضی در مدرسه علمیه «صاحب‌الزمان» شد که متن آن عرایض و لینک صوت آن تقدیم می‌شود امید است که نسبت به آینده تاریخی خودمان، ما را به تفکر ببرد. موفق باشید

‌ راز امیدواری به آینده در تاریخ انقلاب اسلامی

باسمه تعالی

لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ ۙ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ ۙ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ

نظر به امکانات زمانه

۱. حضور در آینده با درک زمانه و روشن‌کردن راهی که در پیش است، فراهم می‌شود و غفلت از حضوری که در پیش است، همان بی‌خردی و جهل و نشناختن زمانه است که در روایات از قول حضرت صادق «علیه‌السلام» داریم: «عَلَى‏ الْعَاقِلِ‏ أَنْ يَكُونَ بَصِيراً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِه حَافِظاً لِلِسَانِه»[1] لازم است بر عاقل كه نسبت به زمانه خود بصیر باشد و با پیش‌آمدها مطابق شأن و بصیرتی که دارد برخورد کند و حافظ زبان خود باشد تا مطابق زمانه‌اش سخن بگوید.

آیا جز این است که اهل نظر باید به امکان‌های زمانه بیندیشند و در طلب چشم‌انداز آینده باشند؟ زیرا بدون آن چشم‌انداز، آینده معنا ندارد و گرفتار تکرار زمانه می‌شویم. به نظر می‌آید آینده انقلاب اسلامی، آینده‌ای است که در آن انسان‌ها معنای دیگری به خود می‌گیرند، ماورای انسانِ گرفتار پوچی‌ها.

۲. نقش شهدا در آینده ما

در بستر حضور تاریخ توحیدی و آینده‌ای که گشوده می‌شود خوب است به آیات 169 تا 171 سوره آل‌عمران نظر کنیم که می‌فرماید: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ & فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ & يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ وَ أَنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنينَ».

اولاً: می‌فرماید آن‌هایی که در راه خدا به قتل رسیده و به شهادت نایل شده‌اند دارای حیات خاصی هستند ماورای حیات دنیاییِ اهل دنیا و یا حیات برزخیِ مردگان. بلکه حیاتی که در نزد پروردگارشان هستند و از رزق خاصی بهره‌مند می‌گردند که بنده این حیات را سومین حیات می‌نامم با بهره‌مندی‌های خاصی که آن‌ها را راضی و شادمان کرده. ثانیاً: می‌فرماید آن شهیدان متوجه همراهان خود و آینده راهی که در آن تاریخ گشوده شده هستند و به همراهان خود که به آن‌ها ملحق نشده‌اند بشارت می‌دهند که نه نگران و محزونِ کوتاهی‌های گذشته باشند و نه نگران موانعی که در مقابل این راه هست و معنای حضور در آینده در دل این بشارت که شهدا به همراهان خود می‌دهند روشن می‌شود. ثالثاً: در آیه بعد بشارت را به اوج خود می‌رساند و از «نعمت الهی» به طور مطلق سخن می‌گوید که به تعبیر علامه طباطبایی «رحمت‌الله‌علیه» این ولایت است که مطلق نعمت می‌باشد، حاکی از آن‌که در بستر حضور در تاریخ توحیدی که انسان‌ها برای تحقق آن از فداکردن جان خود إبایی ندارند کار تا آن‌جا جلو می‌رود که آن جامعه و آن مردم ذیل ولایت الهی قرار می‌گیرند که حاصلش «يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور» است تا از هرگونه ضعف‌های فردی و اجتماعی رهایی یابند و به نتایجی می‌رسند مافوق تصور. به همین جهت فرمود شهدا علاوه بر این‌که بشارت به نعمت الهی دادند و «فضلٍ» به امری افزون بر آن نیز بشارت دادند. رابعاً: در آخر آیه فرمود: خداوند اجر مؤمنین را ضایع نمی‌کند و صراحتاً خبر از آینده‌ای بس متعالی داد که حتمی‌الوقوع است زیرا بحث در اجر شهدایی بود که در بستر حضور در تاریخی که بنا است توحید الهی و ولایت ربّانی را حاکم کند، در مقابل استکبار ایستادگی کردند و اجر آن‌ها چیزی نخواهد بود مگر افول سیطره تاریخ استکباری و به میان‌آمدن تاریخ توحیدی و ولایت الهی.

در این مورد خوب است به سخنان حصرت امام خمینی «رضوان الله تعالی» نظر کنید که می فرمایند:

« ما برای درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصله طولانی را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نماییم. مسلّم خون شهیدان، انقلاب و اسلام را بیمه کرده است. خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است. و خدا می‌داند که راه و رسم شهادت کور شدنی نیست؛ و این ملتها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود. و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت‌. مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود. خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنان که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنهایی که این گوهرها را در دامن خود پروراندند! خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه‌اند و نیازمند به مشعل شهادت؛ تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش.»

۳. حضور در آینده‌ای قدسی

در موضوع اندیشیدن نسبت به آینده، لازم است به نظری توجه داشت که بشر جدید به خویشتن خویش دارد و در همین راستا می‌تواند خود را در بستری از سنت‌های اصیل عالم احساس کند، در این صورت در عین جوابگویی به یقینی که در درون خود به دنبال آن است، سعی دارد به نوعی از توهّم‌زدگی که عموماً فرهنگ مدرنیته گرفتار آن است، دچار نشود. آری! برای حضور در آینده‌ای قدسی باید حضور در سنت‌های الهی دائماً مدّ نظر باشد، تا در همه صحنه‌ها بر خلاف فضاسازی شبکه جهانی که فریب‌کارانه ما را در توهّمات متوقف می‌کنند، در واقعی‌ترین واقعیات به‌سر بریم. واقعی‌ترین واقعیات در این زمانه، تاریخی است که با انقلاب اسلامی شروع شده تا انسان‌هایی همچون حاج قاسم سلیمانی در آن متولد شوند و تولد چنین انسان هایی همچنان ادامه یابد. این است راز امیدواری به آینده در تاریخ انقلاب اسلامی.  

۴. حضوری در راستای گستردگی انسان جدید

در نظر به «آینده» در عین حضور در سنت‌های الهی، با آینده‌ای روبه‌رو خواهیم بود که مفهومی و ذهنی نیست، بلکه حضوری است در راستای گستردگی انسان و انسان در دل این نوع حضور با امر بسیار مهمِ «جاودانگی» در عین حضورِ تاریخی خود روبه‌رو می‌شود، امری که متأسفانه عموماً مورد غفلت قرار می‌گیرد که چگونه انسان می‌تواند در آیندهِ وجود خود حاضر باشد و جاودانگی خود را احساس کند. عظمت حضورِ تاریخی در انقلاب اسلامی را باید در چنین نگاهی دنبال کرد و این‌که انسان جاودانگی خود را در آن حضور و در سنت‌های الهی احساس می‌کند و می‌یابد که این تاریخ همراه ما است و از این جهت می‌توان گفت یکی از شاخصه‌های حاج قاسم در فهم تاریخی که با انقلاب اسلامی پیش آمده، آن است که متوجه می‌شود دیگر این تاریخ، تاریخی است که همراه ما می باشد و همه فعالیت‌های آن شهید بزرگوار را می‌توان در این راستا تحلیل کرد، هرچند می‌داند ایران در واقع دو کشور است؛ کشورِ زیباکلام‌ها و کشور آقای رئیسی‌ها. و هنر او مانند رهبر انقلاب آن است که اتفاقاً در همین کشور، به جهت ظرفیت‌هایی که انقلاب دارد، با صبر راهبردی به اهداف اصیل انقلاب فکر کند. با توجه به هوشیاری نسبت به ظرفیت‌های تاریخی انقلاب اسلامی و با رعایت چنان صبری، نه جریان استکبارِ دیروز توانست در سوریه پیروز شود و نه کودتای هفتاد روزه «زن، زندگی، آزادی» توانست در ایران چیزی به دست آورد.

۵. تنها بیش از دو تاریخ در مقابل‌مان نیست

با نظر به شخصیت حاج قاسم سلیمانی و برخوردی که آمریکا با او انجام داد، ما باید متوجه باشیم تنها بیش از دو تاریخ در مقابل‌مان نیست و با توجه به این‌که انسان موجودی است تاریخی و «تفکر» نیز امر تاریخی می‌باشد؛ خود را در کلیّت یکی از این دو تاریخ می‌توانیم معنا کنیم و این‌جا است که با حضور در تاریخی غیر از تاریخی که حاج قاسم به آن تعلّق دارد، باید مریم رجوی را به عنوان رئیس جمهور بپذیریم، به عنوان حضور در تاریخی که مقابل جمهوری اسلامی است. از این جهت است که ابتدا و به صورت کلی باید در نزد خود مشخص کنیم به کدام تاریخ در این زمانه تعلّق داریم، وگرنه با اکنون‌زدگی و بی‌تاریخی، آن‌چنان دچار پوچی و سرخوردگی می‌شویم که نمی‌توانیم «خود» را ادامه دهیم و مانند آقای محمد مرادی به دنبال بهانه‌ای هستیم تا خودکشی کنیم حتی اگر بهانه ما دفاع از شعار «زن، زندگی، آزادی» باشد. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

https://eitaa.com/matalebevijeh/12824

 

[1] - إرشاد القلوب إلى الصواب، ج 1، ص 140

34460

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمه الله: بین آیت الله جوادی آملی (روحی فداه) و امام خامنه‌ای (ارواحنا فداه) کدام یک اعلم تر هستند و شایسته‌ی مرجع تقلید شدن برای ما هستند؟ آیا به دلیل اینکه امام خامنه‌ای ولی‌امر مسلمین هستند برای تقویت پایگاه ایشان باید از ایشان تقلید کنیم یا دلایل دیگری دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو عزیزان که فرمودید بزرگوارند. اگر اعلم‌بودن را نسبت به مسائل روز هم در نظر بگیریم، مسلّماً حضرت آیت الله خامنه‌ای «حفظه‌الله‌تعالی» از نظر بنده اعلم می‌باشند. موفق باشید

34399

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: ۱. ببخشید برای وارد شدن به حکمت متعالیه و کار و سیر در کتاب اسفار اربعه جناب ملاصدرا، چه منابعی از شما را باید استفاده کرد؟ یعنی چه کتاب هایی؟ چه صوت هایی؟ کدام تفاسیر قرآن کریم؟ و کدام شروح نهج‌البلاغه؟ و... ۲. کسانی که در حال حاضر پزشک هستند نیاز خود دیده اند که علاوه بر الهیات صدرایی، فلسفه طبیعی را هم کار کنند. برای فلسفه طبیعی چه منابعی را پیشنهاد می‌فرمایید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «ده نکته» و «برهان صدیقین» و کتاب «معاد، بازگشت....» با شرح صوتی آن إن‌شاءالله می‌تواند ورود خوبی جهت درک الهیاتِ صدرایی باشد. ولی بنده در مورد فلسفه طبیعی تخصصی ندارم. موفق باشید

34335

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: دانشجوی ۲۰ ساله رشته فلسفه و کلام اسلامی هستم. دغدغه کار برای اسلام و دین و جامعه و بسیار احساس مسئولیت می‌کنم. اما متاسفانه در اینکه چه کاری می‌توانم انجام بدهم ضعف دارم. تمایل دارم در رشته ای که هستم بتوانم خدمتی به اسلام و ایران انجام بدهم اما ایده ای ندارم و نمی‌دانم چه باید بکنم. تقاضا دارم من را راهنمایی کنید که چه کنم و وارد چه کاری بشوم؟ آیا صلاح هست فعلا کار خاصی انجام بدهم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله یکی از بهترین راه‌ها در مقابل شما قرار گرفته تا با جدیّت تمام مباحث فلسفی و کلامی را دنبال کنید و وقتی آن‌ها را به خوبی چشیدید، با فلسفه غرب نیز آشنا شوید و إن‌شاءالله در این مسیر که تبین تفکر انقلاب اسلامی برای بشر جدید است، مؤثر باشید. موفق باشید

34324

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و خدا قوت: با وجود فرقه‌ها و الهامات شیطانی و جنی، افرادی هم هستند که نور حق رو به دیگران نشون می‌دهند. آقای سید محمد عرشیانفر رو میشه از این دسته از افراد قرار داد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ایشان را نمی‌شناسم. به هر حال نباید از بزرگانی همچون حضرت امام و علامه طباطبایی و مطهری‌ها و آیت الله مصباح‌ها غفلت کرد. اینان مسلّماً مؤیّد به تأییدات الهی هستند جهت هدایت بشریت. موفق باشید

34020

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام عرض شد: ما صور جزئی (حس مشترک! و یا...) و معنای جزئی (وهم) و معنای کلی (عقل) داریم. اما در نیافتم و ندیدم که درباره صور کلی بحثی و ذکری شده باشد در متون آنلاین که جستجو کردم و اینکه کدام قوه آن را دریافت و یا با کدام قوه در ارتباط است؟ ممنون می‌شوم اگر لطف کرده واضح و به تفصیل وقت خودتان و علاقه این قضیه را به ما توضیح دهید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که پای «صورت» در میان باشد حضور در موطن خیال مطرح است. آری! اگر خیالِ انسان نورانی باشد، آن صور را در اتصال با مبانی عقلی‌اش می‌یابد و از آن جهت آن صور کلّی است که در هر صورتی، حقایق کلّی و جامع را می‌یابد. بد نیست در این مورد سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

33477

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب: وقتتون بخیر. استاد نظرتون درباره کتاب «چیستی و نحوه وجود فرهنگ» استاد یزدان پناه رو می‌خواستم بدونم؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب مذکور را مطالعه نکرده‌ام. موفق باشید

32822

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

خدمت استاد عزیز سلام عرض می‌کنم. امید وارم حالتون خوب باشه. خواستم ازتون خواهش کنم اگه سفری به استان همدان کردین، به منزل ما تشریف بیارین و چند روز مهمان ما باشید. بنده ساکن شهر رزن در استان همدان هستم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امید است که در ملاقات دوستان، توفیق حضور در شهر همدان و زیارت بزرگانی همچون شهید حسین همدانیان و مجاهد بزرگ حاجیه خانم مرضیه دبّاغ و از آن مهم‌تر زیارت مرحوم میرزا محمد بهاری داشته باشیم. موفق باشید 

32384

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

۱۱۱: سلام و تحیت بزرگوار: خواهشی از شما دارم لطفا مطلب بنده رو خدمت استاد برسانید بنده خادم و مسئول هیئتی در جنوب تهران هستم که اساتید مختلف که وقت داشتند و ما توفیق داشتیم رو برای افاضه به هیئت دعوت می‌کردم اخیرا موردی پیش آمده که.... ممنون از شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً اگر این‌طور که می‌فرمایید عمل می‌نمایند، تندروی می‌نمایند. سعی کنید به ایشان تذکر دهید. به گفته جناب مولوی:

چون خدا خواهد که پردهٔ کس درد

میلش اندر طعنهٔ پاکان برد

ور خدا خواهد که پوشد عیب کس

کم زند در عیب معیوبان نفس

به هر حال ایشان از سر دلسوزی این سخنان را می‌گویند و تذکر به ایشان مؤثر خواهد بود. موفق باشید

31871

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد این لینک دست نوشته ها هست https://uupload.ir/view/قصّه_های_کوچک_من_wpz.docx/ استاد این روزها درحال مطالعه کتاب شرح اسم هم هستم و از راهنمایی تان به این کتاب ممنونم آقا ببخشید سوالی هم داشتم، فتح الفتوح ورود به ساحت و جناب مهدی و سبیل ملاقات ایشان چیست؟ آن تبر بزرگ ابراهیمی که این خودم را بشکند یا بشکنم و از شر مستمر آن خلاصم کند و راحتم کند چیست؟ تسویف رهایی از این غفلت ها و هوس پردازی ها تمامم دارد می کند

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات بسیار جالب و دل نشینی را به میان آورده اید. آیا اجازه دارم فایل آن را برای رفقا بفرستم تا در فضای مجازی به صورت عکس‌نوشته در آورم؟

2- در این مورد خوب است که اولاً: به کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» و ثانیاً: به کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» رجوع فرمایید. موفق باشید

35841

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام. خدا کیست و چیست و با این عظمت غیرقابل وصفش، چرا اصلا من رو خلق کرده؟ حس می‌کنم خدا بیش از حد منو جدی گرفته. خودم تا این حد خودم رو جدی نمی گیرم. یعنی چرا خدا اینقد آدما رو جدی میگیره؟ یه حال حیرتی دارم. بعد از مرگ همه چیز رو می فهمیم و از حیرت در میایم؟ یا ادامه داره؟ ببخشید مزاحمتون میشم و تشکر خاص و التماس دعا دارم‌.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! «نظری خواست که بیند به جهان صورت خویش / خیمه در آب و گل مزرعه‌ی آدم زد.» ۲. خداوند بعد از آن‌که انسان‌ها در قیامت حاضر شدند و از این‌همه حقایق و واقعیات در حیرت آمدند می‌فرماید: «لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ» و تو از این روز در غفلت بودی تا آنکه ما پرده از کار تو برانداختیم و امروز چشم بصیرتت بیناتر گردید. موفق باشید

34979

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: از اساتید مورد تایید شما در زمینه تفسیر در شهرضا که بتوان استفاده کرد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور خاص متاسفانه کسی را نمی‌شناسم. موفق باشید

34803

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

درود استاد: خسته نباشید. استاد ببخشید ۳ سوال داشتم که این ۳ سوال می‌تونه انحراف که در مسیر که دارم به سمت سیر سلوک عرفانی پیش میرم کمکم می‌کنه. سوال اول من تقریبا اکثر کتاب های شما رو مطالعه کردم و بی نظیر هستش و من که می‌خوام مراتب سیر سلوک رو طی کنم چگونه استاد پیدا کنم؟ چون اکثر عرفا از جمله آیت الله آملی و قاضی و..... گفتن بدون معلم پای در این راه نگذارید ولی من دوست دارم مراتب سیر سلوک رو طی کنم ولی بابت همین ترس دارم چه کار کنم بدون استاد میتونم مسیر طی کنم؟ و سوال دوم این هستش که: بعد از مطالعه کتاب چه کتاب های شما چه کتاب های دیگری این مسیر به ما کمک می‌کنه مطالعه کنیم؟ (سیر سلوک عرفان) یعنی کتاب شما به عنوان نقشه راه اصلی باشه و بقیه کتاب ها به عنوان ابزار و مطالعه و... باشه و سوال آخر این هستش که من در این ماه مبارک رمضان به علت بیماری نمیتونم روزه بگیرم و خیلیی ناراحت هستم چه کار کنم؟ بنده یکی از راه هایی که بتونم گناهانم رو پاک کنم و به خداوند نزدیک بشم از طریق روزه هستش حالا که نمیتونم روزه بگیرم چه کار کنم؟ آیا راه دیگری وجود دارد در این ماه مبارک ثمره دریافت کنم؟ در واقع یکی از مهم ترین دستورات شرعی رو نمیتونم اجرا کنم😔

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در این مورد خوب است به جمله مشهور آیت الله بهجت نظر کنید که می‌فرمایند: «علم تو، استاد توست» رجوع شود به جزوه «شرح مختصر دستورالعمل آیه الله بهجت«رحمه الله»» که روی سایت هست. https://lobolmizan.ir/leaflet/231?mark 2- کتاب «منازل السائرین» جناب خواجه عبدالله انصاری در این مورد راهنمای خوبی است. عرایضی در شرح آن شده است که می‌توانید جهت استفاده از شرح صوتی آن با جناب حاج آقا نظری به شماره 09136032342 تماس بگیرید. ۳. همین‌که نگران این امر می‌باشید إن‌شاالله ثواب و برکات آن نصیب شما می‌شود. از سحرخیزی‌های ماه رمضان و حضور در جمع مؤمنین و غذای حداقلی غافل نباشید. موفق باشید

34700

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. یا مادر مدد. سلام استاد خدا قوت: خدا رو شکر استاد هفته دیگه اگه قسمت بشه ان‌شالله با خانواده میخوایم بریم کربلا‌‌‌. من خودم از جهتی واقعا خوشحالم ولی از یه طرف هم نگرانم و نمیدونم باید چیکار کنم چون امسال مخصوصا دیگه اون عطش و اون خضوری که برای کربلا و توی خود کربلا داشتم رو ندارم. مثلا اربعین هر چی زور زدم هیچ حس و حال و خضوری نتونستم داشته باشم حالا نمیدونم شاید هم کلا مال حال این چند وقتمه که کلا همه چی پوچ شده و شما هم گفتین یه حضور وسیع تر حاج قاسمی نیاز داریم ولی گفتم بازم ازتون بپرسم ببینم چیکار کنم که کربلا یه حالت دموده برام پیدا نکنه و تکراری بشه و دیگه اون حضور از بین بره . خدا خیرتون بده ان‌شالله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صرف حضور در آن فضا که همانند حضور در گلستان با طراوتی است، خود به خود روح انسان را نوازش می‌دهد و عالم دیگری را مقابل انسان می‌گشاید. موفق باشید

نمایش چاپی