سلام: در پیام رهبری به معلمان در سال ۹۹ یا ۹۸، عامل اصلی پرورش انسانها در قرآن را کتاب و حکمت دانسته اند، استادی در این موضوع به من میگفت که قسمت اول یعنی انس داشتن با قرآن، و سعی کن تفسیر قرآن هم علاوه بر تلاوت و ترجمه قرآن خواندن داشته باشی، برای شروع به نظر شما تفاسیر شهید مطهری خوانده بشه یا معارف قرآن آیت الله مصباح یا تفاسیر سوره ای که شما داشته اید؟ یا چه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به ذوق خودتان دارد که با کدام یک از افراد بیشتر میتوانید مأنوس شوید و تذکرات آنها نسبت به آیات، برایتان موثر می افتد. موفق باشید
سلام علیکم: طاعات و عبادات مقبول درگاه حق. استاد بنده طلبه پایه دو حوزه هستم، کتاب های جوان و انتخاب بزرگ، آشتی با خدا، ۱۰ نکته از معرفت نفس، خویشتن پنهان، از برهان تا عرفان، عالم انسان دینی و به صورت محدود از صوت های شرح حدیث جنود عقل و جهل و زیارت جامعه کبیره و شرح حدیث عنوان بصری رو گوش دادم، (بعضی کتاب ها رو ام با صوت پیش رفتم) الانم مشغول مطالعه کتاب هدف حیات زمینی و چگونگی فعلیت یافتن باور هاتون هستم، با توجه به این، برای ادامه مطالعات بنده، چه کتاب هایی رو پیشنهاد میدید و آیا خوندن آثار شهید مطهری (ره) با توجه به اینکه نمی توانم ارتباط خوبی باهاشون بگیرم رو پیشنهاد میدید یا خیر؟ تشکر از راهنمایی تون
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا قوت. اولاً: مواظب باشید از دروس رسمی حوزه، کم نگذارید. ثانیاً: حتماً باید یک دوره آثار حکیم بزرگی مانند شهید مطهری را در اندیشه خود زنده نگه دارید و در ضمن از حضور بیشتر در قرآن و تدبّر در آن در وقت خودش غفلت نشود. در این مورد جزوهای تحت عنوان «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» روی سایت هست. موفق باشید
بسم الله الرّحمن الرّحیم: موضوع :آنگاه که خودمان خود مان نیستیم
«مرده شو تا مخرج الحی الصمد / زندهای زین مرده بیرون آورد»
منظور از مُخرج الحی، الله باری تعالی است، برگرفته از آیه ۹۵ سوره انعام «یخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ»... به عبارتی مولانا در این بیت انــسـان را به ۲ بُـــعد تقسیم کرده است، بُـــعدی که وقتی انسان در آن واقع است «مُرده» و بُـــعدی دیگر که در آن انسان حقیقتا «زنده» است... شاید سوال پیش آید که انسان زنده را میدانیم که چه مفهومی دارد اما مرده بودن انسان در زنده بودناش که معنای مُحَصل ندارد، پس انسان مُرده چگونه زنده است؟ برای جواب به این سوال باید آثار مولانا را به طور دقیق بررسی کرد تا منظور او از مردگی و زندگی کشف شود. مولانا زنده گی انسان را آنچنان که در ذهنیت مرسوم زمانه رواج دارد که عبارتست از نَفَس کشیدن و خوردن و نوشیدن و خوابیدن وکار کردن... خلاصه نمیکند بلکه «زنده گی» را در معنا و افق بس بلندی طرح میکند، او زندگی را در زندگی نباتی نمیشناسد، و آنرا تنها مرده ایی که البته زنده ایی در درون خود دارد، بیان میکند او زندگی را «در بدست آوردن چیزها» نه! بلکه «در از دست دادن چیزها» میبیند، با این بیان یعنی انسان در بدو تولدش یک موجود نباتی، حیوانی، است که البته بالقوه در خود «انسان» دارد و خارج شدن «انسان» از این حیوانیت و نباتیت را، مستلزم «از دست دادن» وجهی از توهمات باطل و تخیلات خفاشی، میداند. یعنی مرده شدن! نسبت به آنچه، بطور توهمی «خود» انگاشته ایم! مرده شُـــــــــــو، تا مُخرج الحی الصمد / زنده ایی زین مرده، بیرون آورد. حال دعوت میکنم به ریشه واژه انفاق توجه فرمایید انـفـاق: به معنای جدا کردن بخشی از هرچیزی به منظور بخشیدن آن بخش جدا شده، است، بعبارتی انفاق یعنی جدا کردن آنچه مال خودم نیست ولی در مال خودم هست، حتی مفهوم شناسان در این باورند که منافق نیز با نفاق هم ریشه است، چراکه منافق بلعکس انفاق کنند، بجای جدا کردن، به جمع میپردازد. اَنفَقَ و اِنتَفَقَ و نیز نامهایی چون نفقة، نافقاء و نَیفَق را از ریشه نفق به معنی از دست دادن یا از دست رفتن است. حال از طرفی در قرآن آیه داریم «انتم الفقرا» یعنی ذات حقیقی انسان فقیر است و بی چیز!، ولی قدرت جذب آنچه مال خود نیست، را دارد لذا آیه ۳۷ و ۳۸ سوره محمد (ص) بسیار نکته جالبی دارد. میفرماید شما در مقابل این دادن چیزها سخت بُخل ورزید «إِن يَسْأَلْكُمُوهَا فَيُحْفِكُمْ تَبْخَلُوا وَيُخْرِجْ أَضْغَانَكُمْ» ﺍﮔﺮ ﻫﻤﻪ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻭﺭﺯﺩ، ﺑﺨﻞ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﻣﻰ ﺷﻮﻳﺪ (٣٧) حال آیه ۳۸ میفرماید، این بُخل ورزی به ضرر خودتان است، اگر به بخل ورزی دچار شوید [یعنی به دادن آنچه بر اساس توهمات باطل مالک دروغین آن گشته اید] و اگر اختیارانه پس ندهید! آنگاه با خــــــودی از خـــــــــــــود مواجه خواهید شد که مثل خودتان نیست!!! یعنی «خود توهمی» یعنی ما خود نخواهیم بود در عین آنکه خود را خود می انگاریم. به عمق خطر باید فکر کرد!! آیه ۳۶همین سوره مبارکه سِّر عجیبی بیان میکند اگر اهل ایمان و تَقوا باشید وضعیت فرق دارد. اگر اهل ایمان و تقوا باشیم، خداوند تعالی، اموالتان را پس نمیگیرد! «وَإِن تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا يُؤْتِكُمْ أُجُورَكُمْ وَلَا يَسْأَلْكُمْ أَمْوَالَكُمْ» ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﻴﺎﻭﺭﻳﺪ ﻭ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﻱ ﻛﻨﻴﺪ، ﺧﺪﺍ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻫﺎﻳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﻰ ﺧﻮﺍﻫﺪ [ﻛﻪ] ﺍﻣﻮﺍﻟﺘﺎﻥ ﺭﺍ [ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻛﻨﻴﺪ](٣٦) در متن سوره، «تقوا و ایمان» را در قــــیـــد تبعیت از رسول الله صلی الله علیه و آله بیان میفرماید یعنی جایگاه ولایت!! حال بنظر حقیر جایگاه ولایت و انقلاب از چنین گسترده گی برخوردآر است، بدون ولایت مداری، انسان حتی خودش نیست! در یک توهمی زندگی میکند که بقول مولانا، مرده است و توهم زندگی میکند از زحمات امثال شما ها باید تا سر حد جان ممنون بود. بی جا نیست که شما خود من هستید، یعنی استاد طاهرزاده، خود من متعالی است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد جمله آخر باید عرض کنم که بنده قابل این حرفها نیستم. آری! در برهوت این دوران مردی را یافتم به نام حضرت روح الله که اگر تمام مصیبتها بر سرم بریزد، دست از او بر نخواهم داشت و به گفته جناب نظامی گنجوی: «گرم سنگ آسیا بر سر بگردد / دل آن دل نیست که از دلبر بگردد.»
در مورد مردههایی که نفس میکشند، حقیقتاً «خودِ توهّمی» که فرمودید در میان است و با گستردهشدنِ خود از طریق انفاق، خود را به معنی حقیقی آن احساس خواهیم کرد به همان معنای خارجکردن زندگان از دل حیاتی که در واقع، مرگ است و این امروز به عالیترین شکل ممکن در دل انقلاب اسلامی با ظهور شهادت به میان آمد از آن جهت که شهادت، حیاتی برتر است و این مائیم و سخن حضرت روح الله که فرمود: « ما برای درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصله طولانی را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نماییم.» و نیز فرمود: خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است. و خدا می داند که راه و رسم شهادت کور شدنی نیست؛ و این ملتها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود. و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود.» آیا این همان سخن جناب مولانا نیست که فرمود: «مرده بدم زنده شدم؟» موفق باشید
سلام علیکم: سوال و مسئلهای که برای جان من مطرح شده، این است که چرا انسانها در عزم و همت متفاوتند...؟ مگر نه اینکه تفاوت انبیا اولوالعزم با سایرین در عزمشان است و آنچه که از حرفهای شما و اساتیدی همچون آقای نجاتبخش شنیدهایم جوهره اصلی انسان عزم اوست و... حال چرا برخی افراد که خیلی هم شوق طی مسیر حضرت حق را دارند و واقعا و مخلصانه دلشان میخواهد کار کنند و زحمت بکشند و جانشان را در این راه بدهند اما نمیتوانند و عزم و همت کوتاهشان، هر لحظه خورهی جانشان است... وقتی میبینم برخی افراد چه پرشور و با پشت کار پای در راه گذاشته واقعا حسرت میخورم، وقتی این مطلب را از آقای فاطمی خواندم؛https://eitaa.com/sr_fatemy/508 پیش خودم گفتم عجب شیدایی خوبی و ریشهی این شیدایی و این عزم و اینگونه طی مسیر کردن در چیست؟ راستش را بخواهید گمان میکنم دست خود آدم نیست، آخر خیلیها از بچگی اینگونه عزم و همت داشتند، نه این که ناامید باشم، اما گمان میکنم من انسان کوچکی هستم، من مرد این راهها نیستم، نه اینکه پس از دو سه بار تلاش این حرف را بزنم، نزدیک ۱۰ سال است که دارم تلاش میکنم و همیشه شکت خوردهام... شاید او نمیخواهد: سَيِّدِي لَعَلَّكَ عَنْ بابِكَ طَرَدْتَنِي وَعَنْ خِدْمَتِكَ نَحَّيْتَنِي
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید توجه داشته باشید: «هرکسی را بهر کاری ساختند / میل آن اندر دلش انداختند». به دعای حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» نظر کنید که چگونه با خدای خود در همین رابطه سخن میگویند: « اللَّهُمَّ فَرِّغْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ وَ لَا تَشْغَلْنِی بِمَا تَکَفَّلْتَ لِی بِهِ...» خداوندا! مرا نسبت به آن چیزی که برای آن خلق کردهای، فراغت ببخش و مرا مشغول امری که خودت برایم به عهده گرفتهای، مگردان... اینجا است که باید متوجه باشیم بالاخره ما را برای امری و کاری خلق کردهاند و هنر ما آن است که تلاش کنیم ببینیم آن امری که ما برای آن خلق شدهایم، چه امری است؟ این است آن هوشیاریِ واقعی که هرکس متوجه آن شد، به زیباترین شکل زندگی کرده است. حال چه یک کارگر ساده باشد و چه رهبر جهان اسلام. موفق باشید
واقعا نمیدانم آدمی کیست و نتیجه اش چیست و چرا باید درد بکشد و رشد کند؟ واقعا نمیدانم که اصلا چطور خدایی که ما را خلق کرد چرا کامل خلق نکرد و چرا به نوعی جدایی میان حق و خلق افکند و چرا؟ همه اینها را نمیدانم اما فقط یک چیز را میدانم که مناجات شعبانیه تمام آن چیزی است که تمام همه ما نیاز داریم! آدمی دیگر رنجی ندارد مگر رنج آنکه همچنان کم است و باید همیشه باشد. اگر به دوگانگی میان حق و خلقیت ما تضاد ها و خلع هاست و میسر نمی شود یگانگی مگر با اراده الهی پس این برایم فهم شد آنچه هنوز نیامده را انتظار بنشینم و آنچه آمده را پذیرا باشم. من پیامبران و امامان نیستم من آدمم معمولی و نیازمند و ناقص که از اول هیچ نبودم و میدانم پیامبران و امامان همه غمخوار این جدایی و درد های ما هستند فقط نمیدانم چرا ما آنقدر به آنها دل نمیدهیم که همچون خراباتیان به یکباره به آنها بازگردیم و آنها هم به یکباره حاضر شوند. من واقعا نمیدانم باور کنید نمیدانم و نمیفهمم چرا یک نفر به یک پزشک بیشتر از توحید و نبوت و امامت دل قرص کرده؟ واقعا متنفرم از دنیای امروز. کاش خدا کند به یکباره خیمه مستکبران در همه ما بشکند زیرا واقعا آنها شکسته اند فقط ما اولا از شکست آنها آگاه نیستیم دوما به خیمه زندگانی یگانه توحیدی آشنایی نداریم. نمیدانم اگر ماه شعبان و رمضان تمام شود دیگر میشود چنین حرف هایی زد یا باید انتظار سال بعد را کشید. پس ای کاش همیشه رجب و شعبان رمضان بود یعنی حضور گشوده خدا در خلقت ما زیرا ما خلق درد کشیده و مصیبت دیده و زیر خروار ها خاک فرو رفته ای هستیم که حد اقل های انسانی، حیوانی، زیستی و حداقل های زندگی را هم نداریم. ما مظلوم ترین، سیاه ترین، مرده ترین، و بد ترین زندگی را در اعتماد به مستکبران عالم تجربه کردیم. پس خدایا ما را در انتقال به جهان توحیدت در یکانگی با خلقیت مان که عین کمالات ما و شناخته شدن مان و پایان رنج های ماست موفق و پیروز بفرما.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً انگشت بر روی اصل مطلب گذاشتهاید و آن درک معنای «بودن و شدن» است و این با حضور در آغوش خدا پیدا میشود تا نهتنها انسان، در ادعیه با خدا گفتگو کند، بلکه در مناجات شعبانیه آنقدر با خدا خودمانی میشوید که با حضرت محبوب بگو مگو راه میافتد. لذا عرضه میداریم: «الهی إن اَخَذْتَنی بِجُرمی اَخذْتُکَ بِعَفْوِکْ.» آیا این اوج انس و رفاقت با خداوند در ماه شعبان در مناجات شعبانیه نیست؟ موفق باشید
سلام استاد عزیز: امیدوارم حالتون به عنایت حضرت ولی عصر (عج) خوب باشه. ببخشید بنده همیشه مزاحمتون میشم. به لطف خدا خیلی از مشکلاتم حل شده. ولی الان به جایی رسیدم که حس میکنم خیلی کند دارم به سمت حضرت حق حرکت میکنم و به مسیر حق نزدیک میشم. همچنین به امام زمان علیهمالسلام. بنابراین تو ذهنم اومد که با کارهای مثل روزه گرفتن و احترام ویژه به پدر مادر و امثالهم، به این چیزی که نمیشود بهش گفت حرکت، حرکت بدم و در مسیر حق گام بردارم بصورت جدی بشوم جوان مومن و متعهد حزب اللهی (مد نظر رهبری) ولی از طرفی جسم من الان نیاز به خوراک زیاد و البته کافی رو داره که رشدم کامل بشه. و روزه گرفتن شاید جلوی رشد بهتر بدنم رو بگیره. چه کنم؟ چجوری میتونم به نتیجه برسم. در کل اگر عرضی در این باره دارید ممنون میشم کمکم کنید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید به خودتان سختگیری کنید. با امید به رحمت الهی در مسیر انقلاب اسلامی و رعایت دستورات شرع الهی، صبور باید بود به امید آنکه به ما فرمودهاند: «و بشّر الصّابرین». موفق باشید
سلام علیکم و رحمة الله خدمت استاد گرامیک بنده طلبه هستم و پایه ۲، بنده کاملا میدانم که الان باید درس بخوانم و خوب هم بخوانم ولی این علم تبدیل به عمل نمیشه، هر کاری که میکنم نمیتونم، میخوام با توسل به ائمه تکلیفم مشخص بشه که اگر به درد حوزه و طلبگی نمیخورم یک جوری به من بفهمونن که از حوزه و طلبگی بیا بیرون، خواستم از شما استاد گرامی بپرسم در این شرایط کار درست چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به قول اساتید قدیمی «اَلا یا ایّهاالطلاّب ناشی/ علیکم بالمتون و لا بالحواشی». وظیفه شما در این موقعیت با جدیّت تمام و پشتکار و با تکرار، دنبالکردنِ درسهایتان میباشد و بحث تبدیل علم به عمل، بحث دیگری است و در جایی دیگر. موفق باشید
سلام استاد: تو کتاب کیمیای سعادت توی بخش علاج شهوت، یجایی اش داستانی از عمر هست که عمر میگه: «از رسول (ص) شنیدم : هرکه را آرزویی باشد و بخرد و آنگاه دست بدارد، از برای حق تعالی، خدای تعالی وی را بیامرزد.» و توی ادامه هم مثال های زیادی از افراد بزرگ دیگر میاره که جلوی میل خود را گرفتند (البته تمام مثال ها درباره خوراکی ها بود) خداوند نیازها و میل هایی درما قرار داده برای زنده موندن و راه کارهای صحیح آنها هم گفته، حال پس این گفته پیامبر رو من متوجه نمیشم. میشه لطفا نظرتون رو راجب این گفته پیامبر بگید🙏
باسمه تعالی: سلام علیکم: جوابگویی به میلها در حدّ برآوردهشدنِ نیازهای منطقی، غیر از جوابگویی به هوسها میباشد که در واقع جوابگویی به نفس امّاره است که انسان را گرفتار توهّم میکند. موفق باشید
با سلام و وقت بخی! استاد عزیز! این چه احساسی ست که در اثر فشار و مشکلات دنیایی بیش از پیش دچار قبض می شوم؛ تا حدی که نمیتوانم با ائمه و شهدا ارتباط قلبی بگیرم! اما همین قلب، سخت این احساسات و افکار را منکر میشود و این دوگانگی به شدت من را آزار میدهد. میدانم نباید اینچنین باشم اما هستم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به گفته جناب مولوی: «ای بردار عقل یکدم با خود آر/ دم به دم در تو خزان است و بهار» از یک طرف باید آنگاه که قبض ما را فرا میگیرد سعی کنیم معارف الهیه خود را وسعت دهیم، و از طرف دیگر متوجه باشیم آنگاه که بسط و بهاری به سراغ ما میآید، در بهرهبرداری از معارف و تقوای خود بیشترین تلاش را داشته باشیم. موفق باشید
با سلام: استاد بنده توسط اساتید مختلف طرد شده و جهت امر سلوک پذیرفته نشدم. اساتید مختلف با دیدن باطن بنده و اینکه چه قدر ضعیف و سست و بی هیچ نور و وجه مثبتی هستم بنده را شدیدا طرد کرده و به هیچ عنوان جهت سلوک نپذیرفتند. با این که من گمان میکنم نیتم دروغ نبود. چه کار کنم که توان درست کردن خودم رو ندارم. چه کار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر سلوک، بحث از معرفت نفس است و خود را در این مسیر ادامهدادن. چرا باید معطل این حرفها باشیم که استادی ما را بپذیرد یا نپذیرد؟!! در حالیکه به گفته آیت الله بهجت: «علم تو، استاد توست». https://lobolmizan.ir/leaflet/231?mark=%D8%A8%D9%87%D8%AC%D8%AA . موفق باشید
سلام استاد: از چند روز پیش عکس کودکان گرسنه ی سومالی را که دیدم اصلا یه حال بدی دارم. آیا نهاد و خیریه ای در کشور وجود داره که کمک مالی ما را هرچند اندک به آن کودکان مظلوم برساند؟ همسرم میگه اگه بخوای پول واریز کنی باید به حساب دولتهای آنها واریز کنی. و آن دولتها به دست کودکان که نمیرسانند. استاد نکنه آن دولتمردان به اصطلاح بیزینس راه انداختند و اصلا این کودکان را اینگونه در اینترنت به نمایش گذاشته اند تا کمکهای خیریه مردم خیِر دنیا را جمع کنند ولی به خود کودکان ندهند؟ به هر صورت، در ایران کجای معتبر سراغ دارید. لطفا معرفی کنید که ما به آنجا مراجعه کنیم حداقل و از این طریق کمک کنیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال «کمیته امداد» همان طور که شعبهای جهت مردم یمن دارد شعبه ای هم باید جهت همین امورداشته باشد و قابل اطمینان نیز میباشند. موفق باشید
سلام استاد: خدا قوت. در فص ابراهیمی علیه السلام ۱. استاد نوافل یعنی مستحبات یا یعنی نمازهای مستحبی که برای هر نماز واجب میخوانیم؟ اگر منظور مستحبات باشد مستحبات ماه های رجب، شعبان و رمضان خیلی فوق العاده میشوند ۲. استاد در کریمه ی «و ما منا الا له مقام معلوم» ما در معاد به مقام معلوم خود برمیگردیم؟ همان مقامی که در «حضرت علمیه» و «حضرت احدی» و «حضرت هو» داریم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نوافل یعنی هر آنچه ماورای واجبات است و اکتفانکردن به واجبات. ۲. نکته خوبی است. ولی آیه مذکور مربوط به فرشتگان است که هر کدام مقامی معلوم یعنی محدود دارند به طوریکه فرشته مأمور علم، غیر از فرشته مأمور حیات است. موفق باشید
عرض سلام و ادب و احترام: الان که جامعه به سمت آرامش نسبی میرود چرا برخی افراد مقتضیات زمان را در نظر نگرفته و از تعبیر آتش به اختیار توسط مردم برای بی حجاب ها سخن میگویند؟ جامعه ما چقدر تا به حال تاوان برخی از سخنان نسنجیده برخی مسئولین را داده. هنوز جامعه در حال تاوان دادن به خاطر جملات «بی حجاب نباید در جامعه امنیت داشته باشد» و «بی حجابها از مترو استفاده نکنند.» و .... هست. سوال اول: چرا میزان تاثیر این گونه جملات در ناامنی های اخیر توسط مرجعی بررسی نمیشود و فقط سلبریتی ها به دادسرا فراخوانده میشوند؟ که البته این فراخوان سلبریتی ها، به حق است و به جا. اما میزان خشم القا شده توسط این سخنان به نیمی از جمعیت زنان که افرادی در پی نادیده گرفتن حق مسلم شهروندی آنها بودند، کجا لحاظ میشود؟ یا طراح شیوه گشت ارشاد که نقش قابل توجهی در این هزینه عظیمی که به جامعه و جان بیش از ۲۰۰ نفر تحمیل شد، کجا بازخواست میشود؟ چرا ریشه های یک جریان باز خواست نمیشوند؟ سوال دوم: چرا اگر افرادی برای نظام اینقدر هزینه مادی و معنوی ایجاد میکنند، توسط رهبری بر کنار نمیشوند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نکات خوب و ارزشمندی اشاره میفرمایید. حقیقتاً ما در بعضی موارد «خُلقِ محمّدی» را از دست دادهایم خُلقی که خداوند در وصف آن فرمود: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ» (آلعمران/159) میفرماید اگر این مداراها را نداشتی افراد از اطرافت پراکنده میشدند. ولی ما متأسفانه با غفلت از این خُلق و صفای پیامبرمان با دست خودمان بعضاً چوب به اسلام و انقلاب میزنیم.
در مورد روش مقام معظم رهبری عنایت داشته باشید که روش ایشان دخالت مستقیم در امور نیست، زیرا مسئولان مربوطه باید مطابق رهنمودهای رهبری، آن افراد را آنطور که لازم است، مورد تذکر و برخورد قرار دهند. موفق باشید
سلام استاد خوبید: ببخشید راجع به هواپیمای اوکراینی که سپاه زد، آیا ما موضعمان نسبت به سپاه چه باید باشد؟ بعضی ها نسبت به سپاه و نظام بدبین شده اند و خانواده هایشان دل خوشی ندارند و می گویند چرا به ما رسیدگی نمی کنند و چرا کسی از سپاه را بر نمی دارند و از این جور سؤالها و... ما هم نمی توانیم حرفی بزنیم و قانعشان کنیم و خودمان هم نسبت به کار سپاه قانع شویم. چکار کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس در آن فضا و در آن روزها در جریان امر بود، متوجه میشد این نوع خطاها بعد از بمبباران پایگاه آمریکایی عین الأسد و خبر شلیک دو موشک به سوی پایگاههای حساس ایران، امری است طبیعی و در هر جنگی پیش میآید و به همین جهت رهبر معظم انقلاب کشتهشدگان آن هواپیما را شهید محسوب کردند و معلوم است که هزینه سنگینی بود، ولی چرا متوجه نباشیم مسئله را بیش از پیش، جریانهای معاند نظام بزرگ کردند وگرنه هزاران هزار مرتبه از این خطاها در هر جنگی پیش میآید و دیرخبرکردنِ قضیه به جهت آن بود که خود مسئولان نیز از این مسئله به شدت جا خوردند و علیالقاعده نمیتوان از نقش آمریکا، چه نسبت به نفوذیهایی که در فرودگاه بودند و چه نسبت به، بههمریختن فضا توسط دولتهای منطقه و در نتیجه به خطاانداختنِ سربازی که به هواپیما شلیک کرد، غفلت نماییم. موفق باشید
سلام: دوستی مذهبی دارم که خدا و معاد و حکومت اسلامی و چادر و.... همه چیز را قبول دارد و طرح ولایت هم رفته است اما از همان ۹ سالگی با مشکل عدم میل به نماز اول وقت مواجه است و سال هاست نمازهایش قضا می شود و عذاب وجدان دارد، بارها چهله برای ترک نیز گرفته اما پس از مدتی دوباره شکست خورده است. لطفا راهنمایی بفرمایید چه کند؟ این روزها ترس دارد که بیشتر از این در گناه بیافتد و راه را کج برود و خیانت کار شود، مخصوصا که پیشنهاد مسئولیتی نیز گرفته که در آن تخصص دارد اما از خودسازی نداشتن و بی نمازی خود می ترسد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید متوجه شویم با حضور در نماز، آنهم در وقت معین است که برکات خاص نماز نصیب انسان میشود و از این جهت بهتر است مطالعاتی در راستای برکات نماز داشته باشند تا اتفاقاً ساعتشماری بکنند تا وقت نماز فرا برسد. در این مورد پیشنهاد میشود به کتاب «آداب الصلواة» حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» رجوع شود. موفق باشید https://lobolmizan.ir/sound/674?mark=%D8%B4%D8%B1%D8%AD%20%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: استاد من در جلسات شنبه و دوشنبه شرکت میکنم. برای اینکه بتوانم نمازی با حضور قلب داشته باشم چه بکنم؟ خیلی ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال به ما فرمودهاند: «آنقَدَر ای دل که توانی بکوش / گرچه بهشتاش نه به کوشش دهد». باید امیدوارِ رحمت الهی بود. «همچو چَه کَن خاک میکن گر کسی / زین تن خاکی که در آبی رسی». موفق باشید
سلام علیکم خدمت استاد گرامی: در مورد عالم تکوین و عالم تشریع میخواستم بیشتر بدونم. استاد میشه منبع مطالعاتی معرفی کنید و اینکه بفرمایید فرق عالم تکوین و تشریع چیست؟ راضی بودن به فعل خدا در عالم تکوین و تشریع چه فرقی دارد؟ خیلی ممنونم🙏
باسمه تعالی: سلام علیکم: عالم تکوین مربوط به موجودیت عالم و آدم است و در آن اختیار، راه ندارد. برعکسِ عالم تشریع که مربوط به اختیار و انتخاب انسان است. کتاب «عدل الهی» مرحوم شهید مطهری در این مورد نکاتی را متذکر هستند. موفق باشید
سلام استاد خوبین. استاد من پارسال که با جلسه تفسیر تون آشنا شدم خیلی خوب بود. این تفسیرها کمک کرد که برم تو یه عالم. اون موقع توی عالم دیگه ای بودم و هرچی شما میگفتین رو انگار میدیدم ولی الان نه اون عالم دیگه برام نیست و فقط دربارش حرف میزنم. یعنی الان دیگه خودم نمیبینم ولی دربارش حرف میزنم درصورتی که پارسال انگار واقعا میدیدم و یه رشد خیلی خوبه داشتم. چیکار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «ای برادر عقل، یک دم با خود آر / دَم به دَم در تو خزان است و بهار» عمده صبر و پایداری است تا از خزانِ «قبض» عبور کنیم و جهانی بسی برتر و بهتر از بهار دیروزین در ما شکوفا گردد و به ظهور آید. موفق باشید
با سلام و عرض ادب استاد وقتتون بخیر: در دوراهی قرار گرفتم مشورتی میخواستم، بنده دانشجو پزشکیام و از طرفی به علوم انسانی علاقه مندم. در مبحث علوم انسانی به فلسفه اسلامی علاقه مندم ولی از طرفی وارد هر گفتمانی با همکلاسیهام و جوانها میشم تهش به دین و اسلام میرسه و خب این تشنگی دینداری در جوان امروز قابل حسه، حالا بنظر شما بنده رو مبانی اندیشه اسلامی کار کنم یا فلسفه اسلامی؟ به عبارتی مشغول پاسخگویی به شبهات بشم یا وارد دنیای فلسفه اسلامی و ملاصدرایی؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به لطف الهی با فلسفه صدرایی کار را شروع بفرمایید و انسان را در هویت گسترده او در میان آورید، گفتگویی بس متعالی با دیگر انسانها پیش میآید که در آن گفتگو به جای دفع شبهات، انسان را با خودش آشنا میکنید تا در سیر روحانیِ خودش، انتخابی آزاد در پیش گیرد. موفق باشید
با سلام: آیا همان گونه که در برهان صدیقین از اشدالوجود، خفیف الوجود تجلی می کند، در تشکیک در مظاهر (منظور در عرفان) آیا میشود یک مظهر واسطه ظهور مظهر دیگر شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث «تشکیک در مظاهر»، حضرت حق به جلوات مختلف در میان هستند. موفق باشید
با سلام: آیا جملات زیر درست است؟ «عالم خدا نیست اما عالم جدای از خدا نیست.» با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همه عالم، مظاهرِ انوار اسماء الهی هستند و از این جهت مولایمان علی «علیهالسلام» میفرمایند: «مَا رَأَيْتُ شَيْئاً الّا وَ رَأَيْتُ اللّه قَبْلَه وَ بَعْدَه وَ مَعَهُ» [1] من هرگز چيزى از موجودات را نديده ام مگر آن كه خدا را قبل از او و بعد از او و با او ديده ام. ولی این به معنای دیدن ذات خداوند نیست. از این جهت هرگز کسی عالَم را ذات خداوند نمیداند. موفق باشید
[1] ( 1)- مصباح الهداية، ص 89 88.
سلام: با توجه به فص شیثی، آیا غیر از انبیا و اولیا میتوانند به مقامی برسند که استعداد عین ثابته افراد دیگر برایشان مشخص شود؟ مگر بالانرین مقام این نیست که انسان به مقام عین ثابته خود برسد و استعداد آن را بشناسد؟ رسول خدا چگونه علاوه بر خود انسانهای دیگر را هم شناخت و فرمود نام تمامی افراد پاک در دست راست من و ناپاک در دست چپ من نوشته شده؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءالله با دنبالکردن مباحث در فصّ «عُزیری» تا حدّی مسئله روشن میشود. موفق باشید
سلام استاد: وقتتون بخیر. به کسانی که خلبان و ملوان شدن یک خانوم رو نشانه تمدن اسلامی میدونند و وقتی اعتراض میکنیم بحث حلیت و حرمت نداشتن این کار رو مطرح میکنند چه باید گفت؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در تبرّجی است که موجب خودنمایی زنان نسبت به ظرایفی میباشد که سرمایه روحی و معنوی آنها است و از این جهت فرمودهاند خانمها در موقعیتهایی که موجب آن نوع خودنمایی میشود، خود را محفوظ نگه دارند و معلوم است که بستگی به زمان و زمانه دارد به طوریکه در زمانهای رانندگی زنان ممکن بود مصداق تبرّج حساب شود زیرا ضرورتی در آن کار نبود. در حالیکه امروزه هرگز رانندگی زنان حکم تبرّج و خودنمایی ندارد و جزو زندگی آنها به حساب میآید. موفق باشید
سلام علیکم استاد: نظر جنابعالی درباره کتب دکتر علیرضا آزاد که پیرامون مبانی هرمنوتیک است، چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آشنایی به کتب استادی که میفرمایید، ندارم. موفق باشید
سلام علیکم استاد: نظر شما در مورد برنامه زندگی پس از زندگی که توسط آقای موزون اجرا میشود چیست؟ آیا آن تونل که همه میبینند مربوط به انصراف نفس از بدن است که در دستگاه ادراک آنها به صورت تونل متمثل میشود؟ آن حالات بدی که پیش میآید همان مواقف برزخی است که در رجوع به مراحل عالیه برای آنان پیش میآید و بعد از عذابهایی وضع بهتر و بهتر میشود؟ و آن افراد که مواقف را طی کردند در مرگ واقعی باز برای آنان تکرار میشود یا پاک شده اند؟ چرا نفس در همین حوادث گاهی در بی خبری مطلق فرو میرود در حالی که نفس عین آگاهیست؟ همین تجربیات را خیلی از غربیها هم داشته اند و بر خلاف توقع بعضی ها اکثرا ادراکات زیبایی داشته اند و خیلی از آنها ملک الموت را ندیده اند و چرا بعضی خود را به صورت بیننده ای که بدنی ندارد درک کرده اند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که قبلاً عرض شده برنامه زندگی پس از زندگی در کلّ برنامۀ خوبی است و بیشتر گزارش احوالات روح آن افراد است که نزد خود برایشان پیش میآید نسبت به فطرت توحیدی که دارند و آموزههای دینی که شنیدهاند و آن، نوعی حضور در نزد خود است و ربطی به حضور برزخی که بعد از سؤال ملکینِ نکیر و منکر پیش میآید ندارد. البته در این مورد بحث، مفصل است. خوب است به جواب سؤالاتی که در این رابطه شده است، با جستجو در قسمت سؤالات سایت رجوع فرمایید. موفق باشید