با سلام: همسری دارم مومنه مقید به انجام واجبات. متاسفانه مدتی است خود را مشغول بازی در موبایل خود کرده است. هرآنچه صحبت کردم که به خودت و زندگی ات ظلم میکنی و این کار اثرات مخربی بر ذهن تان میگذارد گوش نمیدند و میگند مدیریت میکنم تا بزارم کنار، ولی متاسفانه بدتر شد. به نحوی که الان روزی 6 ساعت برای بازی وقت میگذارد و از من هم پنهان میکنند البته بازی به نحوی است که بعدا میشود فهمید که چند بازی و چه مدت بازی کرده اند الان دچار مشکل ذهنی نیز شده اند و در تخیلات خود نیز بازی میکنند. الان دیگه کار به دعواهای زیاد کشیده شده الان چند روزی است که گوشی را گرفته ام ولی همش دعوا داریم آیا من باید به هر نحوی ایشان را از این بازی نهی کنم یا تذکر کافی بوده و زیاد فکرم را درگیرش نکنم؟ لطفا راهنمایی ام کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نباید در این موارد در این زمانه چندان به ایشان سختگیری کنید. بهترین راه، همراهی و مدارا با ایشان است تا خودشان به جهت همان تدیّنشان إنشاءالله متوجه افراط شان خواهند شد و به بهترین نحو از این ابزار استفاده خواهند کرد. موفق باشید
سلام استاد خدا قوت: در رابطه با سوال 31931 این سوال دختر خانم ۱۶ ساله ایست که حافظ قران هستن و خیلی مذهبی واهل رعایت می باشند والان غیر از ایشان خیلی از افراد مذهبی این سوال رو دارند خصوصا دوستان طلبه که از این بابت رنج میبرند؛ لطفا دلیل این احساس تنهایی افراد مومن و خدایی و اینکه اقعا چکار کنند و چطور به این احساس جهت بدهند رو بیشتر و مفصل تر توضیح دهید. (اکثرا جز گریه و ناراحتی کاری نمیکنند) التماس دعا از شما استاد زحمت کش. تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ راهی در این تاریخ برای عبور از احساس پوچی جز حضور در تاریخ انقلاب اسلامی به عنوان افق توحیدیِ آینده و نظر به شهدا از آن جهت که راهی هستند به سوی حضرت ربالعالمین؛ در مقابل ما نیست. نباید خود را مشغول امور فردی کرد. موفق باشید
سلام وعرض ادب خدمت استاد بزرگوار: من سوال ها و وسوسه های میاد ذهنم و درونمرو به آشوب میکشه که نکنه آدم خیلی بدی هستم اینکه اصلا علت خلقتمون چی هستش که به دنیا بیایم و زجر بکشیم مگه ما خواستار خلقت بودیم خدا خودش آفریده و وظیفه اش هست کمکمون کنه و نعوذبالله خدا بین ما و اهل بیت تبعیض قائل شدن تو رو خدا راهنمایی کنید و من رو نجات بدید از دوزخی که درش هستم و داره نابودم میکنه. یاعلی
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم بد نیست با کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» مدتی بهسر ببرید تا معلوم شود اولیای الهی از این جهت امتیازی برایشان نیست، بلکه باری بر دوش آنها است تا خلقان را دستگیری نمایند. موفق باشید
سلام علیکم و رحمة الله استاد عزیز! با توجّه به نگاهی که شما به «هویّت قرآن کریم و روش حقیقیِ مواجههی انسانها با آن» دارید (که طبیعتاً آن را نگاه اصیلی میدانید که «خودِ قرآن» از ما خواسته چنین دیدگاه و مواجههای با آن داشته باشیم)، آن چیست که قرآن به آن تحدّی کرده و گفته که «آهای انسانها! به خاطر این چیزی که من بهش تحدّی کردم، بفهمید که کلمات من از جنس کلمات زمین نیست!»؟ آیا شما هم همین جنبههای متعارفِ مطرح در علم کلام (مثل اعجاز ادبی، علمی، پیشبینیهای تاریخی و ...) را تکیهگاه تحدّی قرآن میدانید؟ ظاهراً اهالی علوم قرآن، تشخیص تحدّیهای قرآن و نمونههای بشری را وابسته به نظر متخصص (مثل ادبا و اساتید بلاغت) میدانند و فهم آن را از دسترس عموم مؤمنین خارج میدانند! آیا شما جنبهای از تحدّی را سراغ دارید که «منِ معمولی» هم بتوانم در مقیاس یک سوره (که خودِ قرآن گفته)، آسمانی بودنِ قرآن را مشاهده کنم؟!!
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع، بسیار سادهتر از این حرفها است. در یک کلمه، به افراد مدعی گفته میشود یک سوره مثل سورههای قرآن بیاورند. در آن صورت هر انسانی که دارای فطرت سالم باشد به خوبی متوجه میشود که تفاوت این حرفها با یک سوره قرآن، زمین تا آسمان است حتی اگر کتابی مثل «هستی و زمان» هایدگر باشد و یا مثنوی مولوی، که البته آن بنده خدا خودش را شاگرد قرآن میداند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه فلسفی با نگاه دینی متفاوت است. در نگاه دینی همانگونه که مستحضرید حضور مرتبهی مادی عالم وجود از کعبه شروع میشود. ولی در نگاه فلسفی نظر به اصل مرتبهی عالم ماده میباشد نسبت به عالم مجردات. و در این رابطه چگونگی معنا ندارد زیرا چگونگیها در عالم ماده صورت میگیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه فرصتی جهت این امر برای بنده نیست. شاید بتوان گفت به جهت تجربیاتی که در مسئولیت های اداری داشته ام در جریان باشم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه سعی شود در مسیر شریعت الهی قرار گیریم، با عبادات و ارتباط سالم با مؤمنین و خدمت به مردم، طبق آیهی «إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ» که کارهای نیک زشتیها را برطرف میکند، مشکل حل میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه مشکلاتی هست و موجب ریزشهایی از نظر نیروهای انقلاب شده؛ بحثی نیست. ولی از آن طرف بر روی افقی فکر کنید که انقلاب اسلامی در مقابل بشریتِ این دوران قرار داده و در کنار آن جوانهایی که شما میفرمایید و درست هم میفرماییدکه تحت تأثیر فرهنگ مدرن گرفتار نوعی بیهویتی شدهاند؛ جوانانی در حالِ رشد هستند که نوید حضور شخصیتهایی بس بزرگ را در آینده به ما میدهد. به هر حال، شواهدی در میان است که تاریخ، تاریخِ نابودی ابرقدرتهاست و در آن فضاست که باید منتظر ماند که: «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ (۱) وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ في دينِ اللَّهِ أَفْواجاً (۲)». در این مورد خوب است سری به یادداشت ویژهای که تحت عنوان «آیندهی ما چه آیندهای است» بزنید. موفق باشید
آدرس: http://lobolmizan.ir/post/1662/%D8%A2%DB%8C%D9%86%D8%AF%D9%87-%DB%8C-%D9%85%D8%A7-%DA%86%D9%87-%D8%A2%DB%8C%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A7%DB%8C
باسمه تعالی: سلام علیکم: از لطف جنابعالی کمال تشکر را دارم و آرزوی توفیق و عاقبت بالخیر برایتان دارم. به هر حال این مباحث از هم جدا نیستند به شرطی که از «معرفت نفس» شروع شود که مبنایِ اخلاق است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث شریف «معرفت نفس» ابتدا روشن میشود صورتِ علمی محسوسات از نظر وجودی، در درجهی بالاتری از خودِ محسوسات که در مرتبهی عالم ماده هستندرادارا میباشند. و از آن جایی که علت، باید از نظر وجودی بالاتر از معلول باشد، امکان ندارد صورتِ علمیِ موجودات، معلولِ صورتهای محسوسهی آنها باشد مگر آنکه آنها در حدّ علت معدّه نفس را آماده کند تا صورت علمیِ محسوسات را از «واهب الصُوَر» دریافت نماید و بدین معنا که نفس باید آن صوَر را ابداع کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش در این موارد اطلاعتم در حدّی نیست که بتوانم نظر دهم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم اگر انقلاب پیش نیامده بود، اختلاف طبقاتی که امروز گرفتار آن هستیم و به کمک انقلاب باید از آن عبور کنیم؛ صد چندان بیشتر به ما تحمیل میشد و با پدیدارشدنِ انقلاب اسلامی در منطقه، تحولی در سایر کشورهای منطقه نیز ایجاد شد و آنها نیز در کار خود تجدید نظر کردند. ولی از اینها مهمتر، موضوع عزّت ما است که با انقلاب اسلامی به ما برگشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بزرگ ترین خطر عدم مقاومت در راهی است که برای عبور از سیطرهی استکبار در پیش گرفتهایم. موفق باشید
ببخشید وقت شما را بارها گرفتم لطفا حلال کنید، این در مورد یکی از پرسش هاست و در جواب آن فرد نوشته ام اگر وقتتان گرفته میشود لطفا نخوانید و حلال کنید https://eitaa.com/lobolmizan/16618 مربوط به سوال شماره ۳۷۷۶۰ کلاس موسیقی اصلا نروید، متاسفانه اکثرا دانا به حرام و حلال نیستند و گرفتار حرام میشوید، کار با آلات موسیقی بعد از مدت ها میتواند سبب غلبه سودا یا صفرا شود و اگر ادامه دار باشد امکان ابتلا به سرطان بالا می رود و در کوتاهی عمر هم نقش دارد. حتما موسیقی را حذف کنید و گوش ندهید و سعی کنید مدتی با گوشی کار نکنید، فیلم و سریال نبینید، و وقت خود را صرف مطالعه کتاب های مفید، و یادگرفتن حرفه ای مفید کنید، موسیقی مخصوصا حرام آن می تواند حالت اعتیاد ایجاد کند، همین حالت اعتیاد ترک آن را سخت یا مشکل میکند، اما اگر ادامه دار باشد علاوه بر آسیب روحی روانی و جسمی، بر تمرکز و حافظه اثر مخرب دارد، و ممکن است فرد سلامتی خود را به راحتی دوباره نتواند برگرداند، حتما کنار بگذارید و ادامه ندهید، از محیط گناه و فکر به گناه فاصله بگیرید و وقت و تمرکز خود را سعی کنید صرف مطالعه کتاب های مفید مثل آثار شهید مطهری، آیت الله حق شناس، کتاب های شهدا، کتاب های پیشنهادی حضرت آقا و شهید سلیمانی و... کنید، حتما امربه معروف و نهی از منکر را یادبگیرید و در جامعه انجام بدهید میتوانید بطور رایگان در سایت ستاد امربه معروف دوره مجازی را ثبت نام کنید، یا از طریق موسسه موعود که امکان ثبت نام رایگان هست اقدام کنید به این طریق: ارسال عدد ۳ به ۳۰۰۰۱۹۱۶ نماز را اول وقت بخوانید، سعی کنید واجبات را انجام بدهید و از حرام ها دوری کنید، نگاه خود را کنترل کنید، و سعی کنید با قرآن و صحیفه سجادیه انس داشته باشید کتاب بهشت جوانان را میتوانید درباره موسیقی مطالعه کنید، البته فقط بخش هایی از آن در مورد موسیقی است، من موردی سراغ دارم که مدتهای زیادی آهنگ گوش میکرد و حجاب و بعضی موارد دیگر را رعایت نمیکرد، تا مشکل اعصاب و روان و روحی شدید گرفت و سال هاست مشغول درمان است، موردی هم با بیماری تیروئید و غلبه سودا و مشکلات دیگر و افسردگی و... سراغ دارم که البته هردو مشغول درمانند و خیلی وقت است موسیقی گوش نمیدهند و اصلا نمیخواهند گوش کنند و خیلی از آن ضربه دیدند، حتی حافظه و تمرکزشان، یکی از آنها که متنفر شده، رعایت نکردن حلال و حرام روی اخلاق، سلامت روح و روان و جسم و خیلی موارد دیگر اثر مخربی دارد، حتی امکان غلبه و مشکلات ماورایی هم وجود دارد، حتما سعی کنید کار و تلاش و مطالعه و فعالیت های دیگر حتی کارِ خانه را انجام بدهید و فکر خود را از موسیقی فاصله بدهید و مقاومت کنید، تغذیه خود را سالم کنید و طب اسلامی را سعی کنید رعایت کنید و درباره آن مطالعه کنید، گاهی ورزش کنید، سعی کنید مواردی که استعداد و علاقه دارید و مفید برای خودتان و جامعه هستند را شناسایی کنید و به آنها بپردازید، اکثر موسیقی ها چه خارجی چه ایرانی حرام و بسیار مضرند، میتوانید در اوقات فراغت وقت خود را صرف گوش کردن به سخنرانی ها و محتواهای تبیینی مفید کنید (مثل استاد پورازغدی، شیخ قمی، استاد راجی)، کتاب های متنوع و مفید مطالعه کنید مثلا تاریخ، تفسیر، اخلاقی، احکام، کتاب های مربوط به شهدا، و مثلا یادگیری زبان عربی اگر علاقه دارید، اگر نه حفظ قرآن و یادگیری برخی مفاهیم آن که به درک معنی و مفهوم کمک کند، حتما پیاده روی اربعین ان شاءالله بروید، ذکر لا اله الّا الله برای تمرکز خیلی خوب است، کتاب سه دقیقه در قیامت را مطالعه کنید، یاد مرگ و رفتن به قبرستان مخصوصا بین الطلوعین خیلی خوب است، سعی کنید بیشتر یاد مرگ باشید. از مواضع گناه یا آنها که خوف گناه دارید دوری کنید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکاتی در کنار سؤال و جواب شماره 37760 . موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام و ادب حضور استاد عزیز و بزرگوار: در سوالی که پیشتر از شما درباره معنای شاکله در آیه شریفه: «کل یعمل علی شاکلته» پرسیدم جنابعالی نظر علامه طباطبایی را تبین فرمودید. در ادامه پژوهشی که در این باره آغاز کردم با فرضیهها، سوالات و یافتههایی مواجه شدم که ضرورت داشت جهت اطمینان از مسیر تحقیق با شما در میان بگذارم. ۱. بحث لغوی: عرب زمان پیامبر (ص) با توجه به اینکه شاکله از ریشه شکل به فتح (ش) باشد یا به کسر آن دو معنا را ممکن است برداشت کند. در صورت اول زمانی که میگفته (شَكَلْتُ الدابَّةَ أَشْكِلُها شَكْلاً) أي: شَدَدْتُ يَدَها وَرِجْلَها. منظورش این بوده که او را شکل دادم. در این صورت معنای شاکله در آیه شریفه این است که دستوپای عمل انسان را میبندد و او را محدود میکند. در صورت دوم که به معنای (هیئت، صورت و فرم) به کار میرود معنای گستردهتری دارد و چون از این ریشه هم فعل متعدی ساخته میشود و هم فعل لازم و هم استعمال آن به عنوان اسم فاعل صحیح است و هم اسم مفعول، این ظرفیت در واژه شاکله وجود دارد که هم از یک سو شکل پذیر باشد و هم شکل دهنده. شکل پذیر از آن جهت است که عواملی بر او اثر میگذارند و شکل دهنده از آن جهت است که عمل را شکل میدهد. معنای متعدی شکل به فتح (ش) میتواند با معنای آن به کسر (ش) هم سازگار باشد؛ چراکه شکل دادن به معنای صورت در نهایت و نتیجه موجب بستن و محدود کردن ـ به همان معنایی که عرب درباره دابه به کار میبرد ـ هم میگردد. ۲- بحث روایی: در کتب: (تفسیر عیاشی، تفسیر البرهان، نورالثقلین، الکافی، من لایحضره الفقیه و تهذیب الاحکام) روایاتی ذیل آیه شریفه از امام صادق علیه السلام نقش شده که معنای شاکله را (نیت و عمل) میدانند. از آنجا که بحث یک مسئله تربیتی است نه تعیین تکلیف مکلف و به حوزه فقه اکبر مربوط است و نه فقه اصغر و از آنجا که هر واژهای در هر علمی معنایی به تناسب آن علم دارد، بین (نیت) در این روایات با (نیتی) که شرط فقهی انجام عمل است مانند: نیت نماز ظهر یا نیت روزه قضای ماه رمضان که موجب تفکیک و تعیین نوع عمل است تفاوت وجود دارد. در اینجا منظور از نیت هر آن چیزی است که منجر به انگیزه، قصد و حرکت در انسان به سوی یک عمل میشود و او را بر میانگیزاند. نه اینکه در ذهن و لسان خود نوع عملش را معین کند. به همین دلیل امام صادق علیه السلام میفرمایند: نیت به منزله روح نسبت به بدن است و بدن همان عمل انسان است. از این رو بحث علامه صحیح است که فرمودند: شاکله» نسبت به عمل انسان، نظیر روحِ جاری در بدن است که بدن با اعضاء و اعمال خود آن را مجسم مینماید. از آنجا که بین اصولیون از متاخرین موافقت وجود دارد که در بحث الفاظ اخذ چند معنا برای یک لفظ چنانچه با هم تعارض و تناقض نداشته باشند بلامانع است و همه این معانی که برای شاکله تحقیق شد یا از باب اعم و اخص یا از جهت موافقت در نتیجه با هم قابل جمع است، میتوان نتیجه گرفت که: اولا) اگر چه انسان یک شاکله اولیه دارد؛ ولی این شاکله خود نرم و شکل پذیر است و انتخابهای انسان به این شاکله شکل میدهد. پس اینگونه نیست که شاکله فقط همان بنیه اولیه انسان باشد قبل از تربیت؛ بلکه تداوم و تکرار در تثبیت یک عمل و تبدیل آن به رفتار و عادت میتواند این صورت جدید را در شاکله تثبیت کند و همواره عمل انسان تحت تاثیر شاکله است. از این بحث میتوان اینچنین نتیجه گرفت که تربیت پایدار باید منجر به تثبیت صورت جدید شاکله شود وگرنه در حد اطلاعات و آگاهی باقی میماند و چون شاکله همچون دابه دست و پای عمل انسان را میبندد، انسان در زمانی که هوشیاری و حافظه خود را از دست بدهد ـ مانند شرایط دشوار که انسان در معرض سختی قرار میگیرد ـ ناچار بر اساس شاکله خود رفتار میکند و اینچنین است که برخی در هنگام خشم یا سختی و دشواری دقیقا بر خلاف آن چیزی رفتار میکنند که در زمان هوشیاری. آن زمان که مغز خسته است، اعصاب به هم ریخته و جریان تفکر مختل شده، شاکله به صورت واضحی حقیقت خود را نمایان میکند و روشن میشود که در باطن انسان چه خبر بوده است. آنچه انسان در طول سالها با عمل و رفتار خود ساخته یکباره بیرون میریزد و هر آنچه از اجداد و نیاکان خود به ارث برده و دست خوش تغییر نشده را پدیدار میکند. با این اوصاف جای تعجب نیست که جنابعالی در کتاب خویشتن پنهان میفرمایید: "تا عالم انسان عوض نشود جایگاه دستورات روشن نمیشود وگرنه آن آقا به طبیعت خودش برمیگردد و میگوید: خدا لعنتت کند، پدر سوخته! چرا اینطور کردی؟ و بعد کتک را شروع میکند." توجه به شکل پذیر بودن شاکله از یک سو و شکل دادن به عمل و بستن دست و پای عمل از سوی دیگر به عقیده من ضرورت توجه انسان به حضور در عالم دینی را که مکررا بیان فرمودهاید توضیح میدهد. ثانیا) شناخت شاکله میتواند نتایج مطلوب گستردهای داشته باشد. در اموری مانند ازدواج، تربیت، مشاوره و استخدام فرد شاکلهشناس قادر است ظرفیتها و نقاط ضعف افراد را تشخیص دهد. به ویژه در مشاوره شاکلهشناسی قرآنی میتواند ضعف روانشناسی را که بر رفتار بنا شده آشکار کند و ریشه عمل که شاکله است را برملا سازد و متناسب با آن چارهاندیشی کند. همچنین از طریق نگاه به والدین و اجداد و اقوام یک فرد میتوان عمل او را در شرایط مختلف پیشبینی کرد و دریافت که این خصلتها و روحیات در فرد متاثر از کدامیک از این افراد است. پرسش مهمی که در بحث شاکله باید پاسخ داده شود آن است که شاکله اولیه بر چه اساسی شکل پذیرفته و متاثر از چه عواملی است؟ آیا پدر و مادر در ایجاد این شاکله میتوانند نقش موثری ایفا کنند؟ آیا تربیت قبل از فرزندآوری آغاز میشود؟ به کمک قرآن، احادیث و علومی مانند طب میتوان چنین نتیجه گرفت که در سه نقطه حساس، والدین بر شاکله فرزند خود اثر میگذارند: اول: خون والدین: موید من در این ادعا آنجاست که در زیارت امین الله میخوانیم: «اشهد انک کنت نورا فی الاصلاب الشامخه و الارحام المطهره، لم تنجسک الجاهلیه بانجاسها و لم تلبسک من مدلهمّات ثیابها.» همین مضمون در زیارت وارث هم آمده. سلسله خونی که در اصلاب و ارحام ائمه معصومین علیهم السلام جریان داشته از میان نسلی به نسل بعد گذشته که طهارت خود را حفظ کرده و از پلیدی جاهلیت به دور مانده. این مسئله در مورد هر یک از ما چگونه است؟ به نظر میرسد تعمق در این مسئله که من از چه نسلی هستم و از چه اصلاب و ارحامی به وجود آمدهام، بیانگر این خواهد بود که چرا برخی از کارها و رفتارها و عادتها را بدون آنکه بخواهم به گونهای خاص انجام میدهم؟ چرا به طریق خاصی راه میروم؟ به گونه خاصی میخندم و چرا هر چه میکنم نمیتوانم به راحتی از برخی عادتها خلاص شوم؟ دوم: نطفه: در روایات ما درباره لحظه انعقاد نطفه دستوراتی وارد شده، مواردی نهی شده، مواردی دیگر مکروه دانسته شده و نحوه مطلوب آمیزش توصیف شده است. داستان ابلق شدن گوسفندان حضرت شعیب نشان میهد فرزند انسان ذی شعور چگونه ممکن است از حالات پدر و مادر خود در لحظه انعقاد نطفه متاثر شود. تفاوت پدر با مادر در تشکیل نطفه: در توضیح آیه شریفه {وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ} از ابن عباس نقل شده که قَالَ: خُلِقوا فِي أَصْلَابِ الرِّجَالِ، وصُوِّروا فِي أَرْحَامِ النِّسَاءِ. آیه حرث نیز آنجا که میفرماید: (نِسَاؤُکُمْ حَرْثٌ لَّکُمْ) به همین معنا اشاره دارد که بذر ویژگیهای خود را از پدر میگیرد و زن کیفیت رشد را مشخص میکند. از این رو انتخاب همسر، تکلیف و مسئولیتی است که بر عهده مردان گذاشته میشود تا با انتخاب رحم مطهر و شایسته نسل را مدیریت کنند. سوم: شیر مادر: از امیرالمومنین نقل است که فرمودند: اِیّاکُم اَن تَستَرضِعُوا الحمَقاءَ، َفاِنَّ اللّبَنَ یُنشِئُهُ عَلَیهِ رسول خدا نیز فرمودند: تَوَقَوُّا اَولادَکُم لَبَن البَغِیَّة وَ المَجنُونَة،فَاِنَّ اللَّبَنَی یَعدی در این روایات بنابر قاعده: (العلة تعمم الحكم) ما امکان سرایت دادن علت به سایر افراد خودش را داریم و میتوانیم چنین نتیجه بگیریم که روحیات مادر همراه با شیر به فرزند منتقل میشود. البته در اینجا بحث دیگری هم در تربیت جنین مطرح است که عوامل غیبی از جمله اراده الهی چه نقشی دارد؛ زیرا اراده الهی علت تامه است و دعا از اسباب جلب خیر خداوند است به همین دلیل در شب انعقاد نطفه دعاهای مخصوصی وارد شده است. از سوی دیگر در روایات مربوط به این دوران از شیطان هم زیاد گفته شده و نشان میدهد که شیطان هم این نقاط حساس را به خوبی میشناسد و هر لحظه فرصت طلبانه آماده مداخله است. آنچه برای من سوال جدی است و نتوانستم موضوع را با خود حل کنم این است که چگونه ماده ای مانند خون، نطفه و شیر میتواند روحیات، خلقیات، باورهای قلبی، استعدادها و تواناییها و شکل اولیه رفتارهایی مانند نوع نشستن را به فرزند سرایت دهد؟ مگر نه اینکه ماده عین حرکت است و از قبل و بعد خود بیخبر است؟ بعید است مسأله به DNA و ژنتیک خلاصه شود؛ چرا که میدانیم حاکم اصلی و وجه پایدار انسان نفس است و حداقل بعد از تعلق روح به بدن، اختلافی نیست که روح خود طفل، مدیریت شکلدهی بدن را هم برعهده دارد. این سوالی است که در آن منتظر راهنمایی و پاسخ شما میمانم. سوال دیگری که باید پرسید این است که آیا نحوه عمل پدر و مادر در این چند مرحله موجب جبر برای فرزند میشود یا از آنجا که نفس ذاتا مختار آفریده شده او انتخابگری میکند؟ و اگر آنچه به او سرایت مییابد انتخاب خود اوست، این انتخابگری چگونه است و چطور میشود آن را درک کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله در مورد شاکله و نظر به آیه مربوطه متذکر نکات خوبی شدهاید. عمده آن است که متوجه شویم وقتی قرآن میفرماید: «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِيلًا» با مبنای آنکه انسان را مختار می داند، متذکر این امر میشود تا ما نسبت به شاکله خود و یا به تعبیر روانشناسان به منش خود حساس باشیم. به آن معنا که در مسیر کمالات خود به کلیتی از شخصیت خود نظر داشته باشیم که ماورای اطلاعات خود و یا عادات و اعمالمان میباشد که در اصطلاح عرفانی به آن «ملکات» میگویند. و به همین جهت میفرماید انسان در دنیای دیگر که شاکله او نقشآفرین است، این ملکات او هستند که انسان را فرا میگیرد و از انسان صادر میشود آنچه باید صادر شود. موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر: عذرمیخوام چند ماه پیش مزاحمتون شده بودم .............. با توجه به خصوصی بودن سوال و ندادن ایمیل از علنی کردن سوال معذور هستیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه حرف در آن است که افراد متوجه مودّت و رحمتی شوند که خداوند در دل ازدواج در بین آنها قرار میدهد و هر مرد باید بداند همچنان که رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» فرمودند هر آنچه در دیگر زنان سراغ دارد، در همسر او هست. موفق باشید
سلام علیکم: ببخشید خواستم بپرسم اساسی ترین و مهم ترین کتاب که از آثار شماست کدام است؟ اگر ممکن علتشم بفرمایید التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: این بستگی به ذوق و حالات رفقا دارد. زیرا از نظر بنده هر آنچه را عرض میکنم و عرض کردهام اساسی بوده است وگرنه نمیگفتم. مباحث «معرفت نفس» مقدمات خوبی را پیش میآورد. موفق باشید
با سلام: راهکار عملی استاد برای باز شدن قفل قلب انسان و باز گشت به حالت قبلی آن چیست؟ راهکار عملی باشد چون احساس خوشایند که در قلب می کردم را ندارم و حس یک نوع گرفتگی در قلب را دارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا بازگشت به گشودگیِ قبلی؟ امیدوار باشید اگر قبضی سراغ قلب آمد، مقدمه ای است برای بسطی بس افزون تر. به همین جهت جناب مولوی میفرمایند:
ای بردار عقل یک دم با خود آر / دم به دم در تو خزان است و بهار
باید در هر قبضی به خود آییم که چگونه خود را در معارف و اخلاق و احکام بپرورانیم تا بسطی و بهاری بس روشن تر سراغ انسان آید و سنت توحید، چنین است که همواره باید با رفع حجابها به سوی او و باز نیز به سوی او رفت. برگشتِ به قبل نداریم. حضور در بسطی و بهاری بیشتر در پیش است. و راز استغفار همیشه در این رابطه است. موفق باشید
عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز: بنده احتمالا ۲ یا ۳ سال دیگر به لطف الهی ان شاءالله عازم سفر حج می شوم، ولی دوست داشتم که با آگاهی و شناخت و معرفت کامل نسبت به این سفر وارد آن شوم، لذا از جنابعالی درخواست دارم راهنمایی بفرمایید که چه کارهایی انجام دهم و چه کتابهایی مطالعه کنم که ان شاالله بیشترین بهره مادی و معنوی را از این سفر برداشت نمایم؟ ممنونم از لطف شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می شود با جزوه «حقیقت حج» که روی سایت هست کار را شروع فرمایید. إن شاالله «خود راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید
سلام و عرض احترام: استاد گرامی دلیل غیبت امام زمان علیه السلام چیست؟ اگر حفظ جان حضرت بوده که خداوند الان هم دارد قوانین غیرطبیعی و طول عمر بالا اعمال میکند، خب در آن زمان هم جان حضرت را با عوامل غیرطبیعی حفظ میکرد. عدم آمادگی مردم هم که همیشه تاریخ و در زمان سایر ائمه معصومین علیهم السلام بوده است. واقعا جریان غیبت حضرت امام زمان علیه السلام چیست؟ ممنون و التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است که به کتاب «بصیرت و انتظار فرج» که در سایت هست مراجعه فرمایید. https://lobolmizan.ir/book/244?mark=%D8%A8%D8%B5%DB%8C%D8%B1%D8%AA موفق باشید
سلام استاد: زیارت عاشورا و زیارت امین الله به غیر از آثار مثبت که دارند آیا اثار منفی هم دارند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با این متون مقدس درست برخورد شود، فقط مثبت است. آری! گاهی بعضی از سالکان در سنّ خاصی که عموماً بعد از 60 سالگی است، مقیّداتی برای خود دارند که مثلاً 40 روز زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام انجام دهند. اشکال در آن است که جوانان ما که باید در مسیر معرفتزایی باشند تا عباداتشان عمق لازم را پیدا کند؛ بدون داشتن معارف کافی، مشغول این نوع اذکار میشوند و معلوم است که قوه واهمه آنها بر تعادل عقلیشان غلبه میکند. موفق باشید
سلام و عرض ادب و تسلیت: صوتهای چگونگی به فعلیت رساندن باور دینی رو گوش میدادم. فرمودید حضرت موسی آنقدر به خدا اعتماد داشتن که وقتی به ایشان فرمودند عصایی که اژدها شده را بگیر و ایشان هم ترسیده بودن اما گرفتن و این نکته بسیار ظریفی است آیا بر همین منوال میشه بگیم حضرت موسی که درخواست کرد برادرش هارون او را همراهی کند و فکر میکرد او از پس این کار برمیاید انگار یه جورایی تدبیر کرد که بعد اتفاقا همون برادرش در قوم که ماند بدون موسی علیه السلام نتوانست از انحراف قوم به گوساله پرستی مانع شود یعنی شاید مثل اعتمادی که در موضوع اژدها و عصا فرمودید، کرد در موضوع درخواست همراه نکرد؟ سوال دومم هم این است که حضرت موسی قبل کوه طور، غیر از چند سالی که نزد حضرت شعیب بود بقیه عمرش را در خانه فرعون مشرک گذرانده چگونه چنین میشود که این عکس العمل را نسبت به عصا و اژدها از خود نشان میدهد این همه توکل چگونه در او شکل گرفته؟ ممنون از شما ان شاءلله مورد عنایت خاص حضرت ولیعصرعج باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نبوت حضرت موسی «علیهالسلام» و روحانیت درونیِ آن حضرت فکر کنید که موجب میشد در هر حرکتی که آن پیامبر الهی انجام میدادند، همان چیزی که در نهایت مدّ نظرشان بود؛ واقع شود. و در مورد حضرت هارون «علیهالسلام» متوجه تدبیر آن حضرت شدند و به همین جهت برای خود و ایشان دعا کردند. موفق باشید
با سلام و عرض احترام خدمت استاد گرانقدر: به تازگی با شخصی آشنا شده ام که در زمینه علم فیزیک و نجوم تبحر دارد و می تواند از روی تاریخ دقیق تولد و اسم فرد و مادر او راجع به مقدرات آن فرد، ویژگیهای شخصیتی و حتی میزان عمر تقریبی و اجل معلق و امثالهم را پیش بینی کند. البته ایشان راهکارهای قرآنی در راستای رفع نواقص شخص و فرمایشات بعضا عرفانی هم دارند. از آنجایی که بنده بسیار دیر اعتماد می کنم و نگران افتادن در دامهای گوناگون شیاطین در عصر حاضر هستم می خواستم نظر شما را راجب این موضوع و صحت و سقم آن جویا شوم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید نباید ما در این وادیها وارد شویم. ما با واردشدن به معارف حقه الهیه، مسیر خود را بهتر میتوانیم پیدا کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همینطور است حتی به ایشان عرض کردم صوت مباحث قرآنیشان که نظر به سیاست قرآنی دارد را در سایت مخصوصشان بگذارند و بنا شد به رفقایشان دستور بدهند تا این کار بشود. ولی نمیدانم چرا نشد با اینکه بحمدلله ایشان در این موارد صاحبنظر هستند. موفق باشید