بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11645
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. استاد معنی حقیقی این واژگان در عربی چیست با توجه به اینکه وسعت و عمق لغت عربی بسیار بالاست و این واژگان در فارسی با یک کلمه ترجمه ولی در واقع نیاز هست یک جمله باشد مثل حلم که در فارسی به صبر ترجمه می شود حال آنکه به معنای صبر و تحمل در برابر خطای دیگران است. واژگان: 1. عفت 2. شجاعت 3. غیرت 4. حیا 5. سداد 6. وقار 7. تأنی 8. ایثار 9. ادب 10. طمانینه 12. برکت 13.حکمت
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این کار بنده نیست، در هر صورت یا باید به کتاب‌های لغت رجوع فرمایید و یا به استاد ادبیات عرب. موفق باشید

686

ازدواج موقتبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید دوستی سایت شما را برای پاسخ به پرسشهای بیشمار ی که درگیر آن هستم به من معرفی نمود امیدوارم که محل مناسبی برای یافتن پاسخهایم یافته باشم. استادگرامی یکی از مسائلی که همیشه ذهن مرا مشغول کرده بحث ازدواج موقت در اسلام است و شرایطی که در این ازدواج برای زن به وجود می آید. طبق شرع ما در این ازدواج حق نفقه برای زن در نظر گرفته نمی شود در صورتی که در ازدواج دائم حق نفقه در قبال تمکین زن از شوهر به او تعلق می گیرد و در ازدواج موقت نیز این ارضای نیاز جسمی برای مرد وجود داردو بحث ازدواج موقت در اسلام به دلیل سرپرستی زنهای بدون سرپرست از بابت تامین هزینه های زندگی به دلیل جلوگیری از گناه است و اینگونه چطور چنین حقی از زن در ازدواج موقت سلب شده است آیا این فقط در جهت کامجویی مرد نیست؟ لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: در صیغه‌ی ازدواج موقت تأکید بر «مهرٌ المعلوم» شرط صحت صیغه است، یعنی ابتدا قراردادی بین زن و مرد گذاشته می‌شود که در ازاء پولی مشخص زن به عقد مرد درآید تا علاوه بر این‌که زن به جهت نداشتن شوهر به گناه نیفتد امرات اقتصادی او نیز تأمین گردد. موفق باشید
3692
متن پرسش
باسلام وعرض خسته نباشید خدمت استاد ارجمند سوالی از حضورتان داشتم آیا خواندن صیغه محرمیت یک دختر با یک مرد اصلا صحت دارد؟ در این فضای نت چنین پیشنهادی به من شده است من با یک آقا چت می کنم بدون منظور البته ایشان نیز منظوری ندارند اما چنین پیشنهادی داده اند و من مخالف چنین چیزی هستم ایشان می گویند چنین چیزی حکم خداست اگر انسان بخواهد می تواند با این صیغه با جنس مخالف در حد چت و تلفنی را حت باشد مگر بدون اجازه پدر ممکن است ممنون می شوم مرا راهنمایی کنید من منتظر جواب شما هستم البته من عهد کرده ام که هیچ مردی را به زندگیم راه ندهم مگر با ازدواج فقط می خواهم بدانم چنین چیزی که این آقا گفتند صحت دارد یا نه سپاسگذارم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: صحبت با نامحرم در صورتی که نیاز نباشد حرام است و اجرای صیغه برای دختری که ازدواج نکرده منوط به اذن پدر و یا پدربزرگ است وگرنه فعل حرام انجام شده است. موفق باشید
6248

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد بنده قصد دارم درمورد تمدن فراعنه و چین باستان تحقیقاتی انجام دهم . اگه ممکنه در پیدا کردن منبع وآنچه فکر میکنید به آن نیاز دارم راهنماییم کنید(کتاب مدرنیته و توهم وقسمتی از تمدن زایی را مطالعه کردم) . ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی کار نکرده‌ام. جناب آقای دکتر حمید شفیع‌زاده کار کرده‌اند، اگر توانستید با ایشان تماس بگیرید. آدرس الکترونیکی ایشان: Dr- Shafizadeh3@Yahoo. Com است. موفق باشید
2306
متن پرسش
سلام علیکم آیا شما حدیث معرفت امیرالمومنین (ع) را شرح داده اید؟ آیا اینکار را خواهید کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نمی‌دانم منظورتان چیست؟ در کتاب «حقیقت نوری اهل‌البیت«علیهم‌السلام» روایت حضرت به اباذر و سلمان که می‌فرمایند: «لَعَمْرِی إِنَّ ذَلِکَ وَاجِبٌ عَلَى کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ» به جانم سوگند معرفت نسبت به حقیقت نوریه‌ی من و اهل البیت بر هر مرد و زن مسلمان واجب است. «ثُمَّ قَالَ یَا سَلْمَانُ وَ یَا جُنْدَبُ! قَالَا: لَبَّیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ، قَالَ: إِنَّهُ لا یَسْتَکْمِلُ أَحَدٌ الْإِیمَانَ حَتَّى یَعْرِفَنِی کُنْهَ مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ» سپس فرمودند: ای سلمان و ای جندب، عرض کردند: بفرمایید ای امیر مؤمنان! فرمودند: مطمئناً ایمانِ احدی کامل نمی‌شود مگر این‌که من را به کنه معرفت، با نورانیت بشناسد. «قَالَ: مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ، ‏وَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ» معرفت من به نورانیت معرفت خدای عزّ و جل است، و معرفت خدای عزّ و جل، معرفت من است به نورانیت. در واقع حضرت ما را راهنمایی می‌کنند که اگر توانستید من را به نورانیت ببینید خدا را دیده‌اید، همان طور که اگر با همان رؤیت قلبی به خداوند معرفت پیدا کنید، تجسم عینی آن نور را در جمال علی می‌توانید مشاهده نمائید.بحث شده. موفق باشید
11736
متن پرسش
استاد گرامی میشه بگین اینکه همش میگن طلبه باید وقتش به بطالت نگذره یعنی چی؟ آیا اگه بنده الان وقتم رو صرف آشنایی با شبهات روز و پاسخ به اونها کنم بطالته؟ بنده طلبه سفیران هدایت هستم و به نیت تبلیغ اومدم حوزه البته نه تبلیغی که فقط منبر و نماز باشه بلکه تبلیغ به معنای اینکه بتونم با جوون ها کار کنم و سازمان و تشکیلاتی برای اهداف انقلاب ایجاد کنم. بنده از وقتی که با مطالب شما و استاد پناهیان و... آشنا شدم دیگه حتی سخنرانی های خیلی از مراجع و اساتید اخلاق به دلم نمیچسبن، این از غرور بنده هست؟ یا اینکه واقعا حرف های اون ها متناسب با انقلاب اسلامی نیست؟ بنده نمیتونم طاقت بیارم سخنرانی رو بشنوم که دائم حدیث میگه ولی یک تحلیل صحیح نمیده بر خلاف استاد پناهیان که احادیثو هضم میکنن و طبق اهداف انقلاب سخنرانی میکنن. خواهش می کنم جوابهامو بی پاسخ نزارین، اگه میشه طبق فضای حوزه ی امروز جزوه ای آماده کنین و ارائه بدین. شما آیا این نوع مدیریت حوزه رو میپسندین؟ به نظرتون این درسته که طلبه ی نمره 20 بی اخلاق و بی بصیرت تحویل گرفته بشه ولی طلبه ی بصیر و با اخلاق دارای سطح متوسط علمی رو تحویل نگیرن؟ مگه آقا از ما نخواستن بصیرت و اخلاق و علم؟ پس چرا حوزه فقط به بعد علمی توجه میکنه؟ قبول دارین الان حوزه فقط به طلابی که عربی بلدن و اصول فقهشون خوبه بها میده؟ حتی اگه بلد نباشن به شبهات روز پاسخ مناسب بدن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که بحمداللّه دغدغه‌ی ارائه‌ی دین را به جوانان با رویکرد نظر به انقلاب دارید، إن‌شاءاللّه سرباز جبهه‌ی حضرت مهدی«صلوات‌اللّه‌علیه» هستید. ولی عنایت داشته باشید امثال حاج آقای پناهیان عزیز هم از همین اساتیدی که به قول شما فقط حدیث می‌گویند استفاده کردند و لذا از آن‌ها غافل نباشید. باید انقلابی بود و درس هم خواند و اخلاق را هم تا حدّ مکارم الاخلاق بالا برد و عجله هم نکرد، خیلی هم سخت نگیرید، محذورات مسئولان و مدیران حوزه را نیز در نظر بگیرید. همه؛ دغدغه‌ی اسلام دارند. موفق باشید

11543
متن پرسش
سلام بر شما استاد گرانقدر: بنده جواب سوالم را در مورد همیشگی بودن علت و معلول در جوابی که به سوال 11506 بنده دادید گرفتم. سوال دیگری برای بنده مطرح است این است که دلیل ضروری بودن و همیشگی بودن سنخیت بین علت و معلول از لحاظ عقلی چیست؟ چرا سنخیت بین علت و معلول را باید همیشگی بدانیم البته نه از لحاظ تجربی بلکه از لحاظ عقلی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی معلول از نظر وجودی پرتو و تجلی علت است یعنی معلول همان علت است با درجه‌ی وجودی نازله و این یعنی سنخیت بین علت و معلول. موفق باشید

2288
متن پرسش
سلام علیکم! در اینترنت و سایت ها آمارهای زیادی وجود دارد که خیلی از این آمارها از طریق افراد موثق نیز هست مبنی بر اینکه دلیل بخش اعظمی از طلاق های ایران ریشه در نارضایتی جنسی یکی از طرفین یا هر دو طرف دارد. حتی برخی آمارها که می گوید دلیل بیش از 50% طلاق ها این مسأله است. حال اولا این آمارها صحت دارد یا خیر؟! ثانیا اگر صحت دارد یعنی واقعا اینقدر مسأله جنسی در زندگی مهم است که دلیل بیش از 50% طلاق ها مسأله جنسی است!؟ ثالثا در برخی از این آمارها گفته می شود خیلی از مواقع خود زوجین نیز نمی دانند مشکل از کجاست و با روانشانسی و مشاوره معلوم می شود. حتی یکبار یک استادی در دانشگاه ما داشت سخنرانی می کرد مثال جالبی زد. او می گفت مثلا مرد خانه امروز 2 میلیون پول داده یک یخچال فریزیر خارجی ساید بای ساید بزرگ برای خانه خریده. 2 ماه بعد 3 ماه بعد 6 ماه بعد زن می گوید قدیمی شده و از مد افتاده و من یکی جدید می خواهم. می گفت در این حالت مرد خانه واقعا متعجب می شود که مثلا تازه 2 ماه است این را خریده ام. به این زودی که قدیمی نمی شود. بعد استاد می گفت در اینجا در واقع ریشه اصلی این ایراد زن در نارضایتی جنسی اوست که در قالب این ایراد بروز کرده. حال اگر این امر صحت دارد چرا فرد نمی داند مشکلش واقعا چیست و باید مشاوره شود تا معلوم شود!؟ رابعا که در واقع مهم ترین سوال بنده نیز این قسمت هست این است که در گذشته ها در همین ایران خودمان آمار طلاق صفر یا بسیار نزدیک به صفر بوده. همین الان نیز در روستاها آمار طلاق پائین تر از شهرها و در شهرهای کوچک نیز آمار طلاق پائین تر از شهرهای بزرگ مانند تهران است. خوب یعنی در گذشته ها زوجین به لحاظ مسائل جنسی کاملا رضایت داشته اند که آمار طلاق صفر یا نزدیک به صفر بوده!؟ یا نه آن زمان نیز خیلی از زوجین ناراضی بوده اند اما این آمار صفر یا نزدیک به صفر دلیل دیگری داشته؟! اگر آن زمان زوجین رضایت جنسی داشته اند دلیلش چه بوده که آن زمان این رضایت وجود داشته اما الان وجود ندارد!؟ با توجه به اینکه امروزه این مهریه های بالا خودش مانع بزرگی در برابر طلاق است بر خلاف گذشته ها که چون مهریه ها پائین بوده طلاق نیز راحت تر بوده. اما با اینهمه در گذشته آمار صفر یا نزدیک به صفر بوده. یا همین الان که در شهرهای کوچک آمار طلاق پائین تر از شهرهای بزرگ است یعنی میزان رضایت جنسی زوجین در شهرهای کوچک بیشتر از شهرهای بزرگ است؟! اگر آری دقیقا علتش چیست!؟ با توجه به اینکه اتفاقا به نظر می رسد میزان آگاهی های جنسی مردم در شهرهای بزرگ بیشتر از شهرهای کوچک باشد هم میزان آگاهی ها بیشتر است. هم ابزارها و امکانات از قبیل داروها قرص ها و پزشکان متخصص این زمینه همگی در شهرهای بزرگ بیشتر هستند.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اسلام نسبت به مسائل جنسی بی‌تفاوت نبوده و وظیفه‌ی زن و مرد دانسته که نسبت به این امر حساسیّت لازم را اعمال کنند و این نشان می‌دهد موضوع جنسی موضوع مهمی است و اگر زن و مرد در بستر طبیعی و دینی خود قرارگیرند و در عین رعایت نگاه از طریق مرد به نامحرم و رعایت عفاف از طرف زن نسبت به نامحرم ،هر کدام نسبت به حقوق همسر خود حساس باشند به راحتی مسائلشان در این مورد حل می‌شود و بنده در کتاب «زن آن‌گونه که باید باشد» در قسمت« ازدواج، تولدی دیگر» روایات مربوطه و دستورات اسلام را آورده‌ام و اما در قسمت‌های دیگر سوالتان می‌توان احتمالات زیادی داد که احتیاج به تحقیقات میدانی بیشتری دارد. موفق باشید.
18871
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: استاد شما در کتاب چگونگی فعلیت یافتن باور های دینی در صفحه 30 فرمودید: «اگر خیال و خاطره ای آمد که شما را از "حال" خارج کند...» استاد ممنون میشم اگر در باره کلمه حال توضیح بیشتری بفرمایید. آیا منظور شما درباره عالم معنا درک حضور خدا و ائمه اطهار علیما السلام است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حالِ معنوی آن گشایشی را می‌گویند که انسان در اثر آن احساس معنویت خاصی به او دست می‌دهد. اگر سالک خود را در همین اندازه متوقف کند به مراتب بالاتر که شهود قلبی است نایل نمی‌شود. از این جهت است که گفته‌اند: «هرچه در این راه نشانت دهند / گر نستانی بِهْ از آنت دهند». موفق باشید

11653

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد یک روز سحر خیزی می کنیم و نماز شب فردای همان روز نماز صبحمان هم قضا می شود در حالی که تمام آداب خواب مثل کم خوردن در شب و تخلی و ذکرهای قبل از خواب و ... را انجام می دهم. چه کار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پس از توجه به جواب سؤال 11650، راضی باشید به تدبیر الهی. موفق باشید

11625

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: حدود 5 ماه است که عقد کرده ایم و الحمدلله از ابتدا سعی کرده ایم مبنای زندگیمان را اصول اسلامی بگذاریم. حال می خواهم بدانم که در این دوران زن و مرد چه قرار ها و عهدهایی بین دو نفرشان و خدا قرار دهند، چه مواردی را می توانند برای پیشرفت و سیر معنوی خود سرلوحه قرار دهند؟ همان طور که می گویند که عشق بین زن و مرد قدرت عجیبی دارد که باید در مسیر سیر به سوی خداوند استفاده شود، این عمل چگونه صورت می گیرد و چگونه می توان از عشق و محبت برای پیشرفت استفاده کرد. علاقه مند هستم به صورت مصداقی پاسخ جنابعالی را بدانم. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» در قسمت «ازدواج؛ تولدی دیگر» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید

6510

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خسته نباشید . ممنون از راهنمایی تان ؛ ولی سوال دوم (در مورد اسلام شناسی اگر کتاب های جامع و کاملی می شناسید لطف می کنید و معرفی نمایید ؟ ) را پاسخ نداده بودید . اگر امکان دارد راهنمایی بفرمایید . با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده بعد از مباحث معرفت نفس و برهان صدیقین کتاب‌های حضرت امام و علامه طباطبایی و شهید مطهری و آیت‌اللّه جوادی و آیت‌اللّه حسن‌زاده و استاد صفائی حائری را جهت شناخت اسلام جامع می‌دانم. موفق باشید
11494

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیک استاد: خسته نباشید. چندی پیش یکی از دوستان مطلبی را نقل کردند که با آنچه در مباحث معاد دنبال کردیم اصلا جور نمی‌شد. ایشان گفتند که یکی از اولیا خدا در شیراز یک از خواننده‌های زن را که چند سال پیش فوت کرده است و در اروپا خواننده بوده است و گویا شعری هم برای امام علی(علیه السلام) خوانده است را از عذاب نجات داده است!! ولی برای بنده جای سوال شد که شفاعت آن‌هم در برزخ؟ و ثانیاً این‌که این شخص متجاهر به فسق و مرتکب گناهان علنی و معاصی کبیره چگونه می‌شود؟! ولی این دوست ما می‌گفت رحمت اهل بیت (ع) وسیع‌تر از این‌هاست. ثالثاً: استاد مگر در برزخ امکان شفاعت برای انسان وجود دارد؟؟؟؟!!!!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر بنا است ما عقل‌مان را دست این حرف‌ها بدهیم؟ در کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» عرایضی در این موارد داشته‌ام. خوب است به آن کتاب رجوع فرمایید. موفق باشید

10161
متن پرسش
با سلام و عرض ادب حضور استاد ارجمند: موضوع پایان نامه ارشد بنده در رشته فلسفه اسلامی، «بررسی تطبیقی ظرفیت های انسان صدرائی و سوژه دکارتی در تحقق مدرنیته» می باشد. پس از مطالعه کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهم» احساس کردم قرابتی میان تحقیق بنده و مطالب کتاب وجود دارد، با این تفاوت که در این کتاب نسبت هر یک از «انسان دینی» و «انسان مدرن» با «طبیعت» بررسی شده در حالیکه در پژوهش بنده کوشش می شود نسبت «انسان صدرائی» و سوژه که به مثابه «انسان دکارتی» است با «عالم، آدم و مبدأ وجود» بررسی شود. اینک دو پرسش از محضر استاد دارم: 1. برای بررسی نسبت سوژه دکارتی با عالم در تفکر فلسفی دکارت به دنبال چه مواردی باشم؟ هم چنین، برای تحقیق این مطلب که هستی در نگاه انسان صدرائی چگونه ظهوری دارد به چه مواردی بپردازم؟ 2. شاید بتوان گفت محور تطبیق، در پژوهش ما، بررسی امکان تحقق سوژه و به عبارتی سوبژکتیو شدن انسان در تفکر هریک از این دو فیلسوف است؛ از حضرتعالی خواهشمندم توضیحی اجمالی بر چگونگی تحقق سوژه در تفکر دکارت بفرمایید تا فهمی عمیق تر از سوبژکتیو شدن انسان در عالم مدرن برای بنده شکل گیرد. در پایان از جنابعالی خواهشمندم در صورت امکان منابعی را که در راستای این پژوهش مفید خواهد بود معرفی بفرمایید. پیشاپیش از راهنمایی شما سپاسگزارم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی(رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه)» عرایضی در این مورد داشته‌ام و در کتاب «معرفتِ نفس و حشر» نیز بحث انسان صدرایی مورد بررسی قرار گرفته که در کتاب «خویشتن پنهان» به صورت واضح تر بحث شده. موفق باشید
3814
متن پرسش
سلام علیکم بنده و شوهرم علی رغم کفویت در مسایل دینی و فرهنگی وحتی توافق بر سر جزیی ترین مسایل سیاسی و فرهنگی به دلیل خاطرات بد فراوان از یکدیگر(بنده به دلیل اذیت فوق العاده خانواده شوهر و خونسردی ایشان در مقابل این فشارها در مقابل بنده ، فیلم وسریال دیدن ایشان بعد ازحضوراز سر کار در خانه ، خونسردی وصف ناپذیر در قبال مسایلی که ایشان شرعا و قانونا وعرفا موظف به آنند. از ایشان به شدت ناراحت هستم .خط قرمز شوهرم خانواده شان هستند حتی اگر رفتار خانواده خلاف شرع با شد .هیچگاه به خاطر حق الناسی که مرتکب شدند نه در مقابل آن ها و نه در مقابل بنده از آن ها به خاطر آن که آن چنان اذیت کردند که صبح تا شب کارم گریه کردن است از آن ها ناراحت نشده اند و تکدر خاطر همسرم از بنده به خاطر طیف وسیعی ا ز مسایل از دوران نامزدی و محدودیت هایشان گرفته تا عکس العمل های تند بنده نسبت به خانواده ی شوهرم در حضور شوهرم نه ابراز حتی تلخی در حضور خانواده شوهر) همه ی این مسایل به علاوه مشکلات فراوان شخصی که برای بنده به وجود آمده شادی که هیچ ،امید به زندگی را ازمن گرفته است . این در حالی تشدید شده که بنده هر کاری از عبادات سفارش شده در مفاتیح تا نذر و توسل و زیارت و صدقه انجام داده ام تا آرامش به زندگی ام برگردد اما نه مشکلات شخصی- که حتی بعضی شان بدون مبالغه جان را می‌سوزاند - ونه مشکلات خانوادگی حل نشده بلکه بیشتر هم شده است. این مطلب شاید نیاز به گفتن باشد بنده در کنار مادر شوهرم زندگی می کنم ایشان و پدر شوهرم همسرم را موظف می‌دانند که هر روز روزی چند بار به آن ها سر بزنند. مادر شوهرم از کلید انداختن در خانه ام گرفته – در حالی که در خانه حضور داشتم و ایشان نمی دانستند- تا چک کردن همه ی کارهایم و گزار ش آن به همه،همچنین وابستگی شدید به همسرم ، به طوری که تا ایشان به خانه ‌بیایند دست از سر بنده و همسرم بر نمی‌دارند دخالت در نوع لباس پوشیدن من ،موظف دانستن بنده به تحمل رفت وآمدهای آزاردهنده و بیش از حد دختران و فک و فامیلشان و... خلاصه به خاطر عشق زیاد به فرزندشان از هیچ کاری فرو گذار نمی‌کنند. این مسایل با سکوت های بنده در مقابل این همه ظلم ،تنفر شدیدی در من ایجاد کرده که در مقابل همسرم شبانه روز آرزوی مرگشان را می‌کنم. این ها در حالی است که بنده و همسرم می دانستیم هر گونه انتقال مسایل به بیرون وضع را بدتر می‌کند و این در مورد مشکلات شخصی بنده نیزصادق است .مادر شوهرم همیشه می‌گویند من و بچه هام خوب باشیم کاری به کار کسی ندارم و معنای حرفشان این است که همه باید خدمتگزار فرزندانم باشند فرزندانشان هم عادت کرده‌اند مادرشان علی رغم سختی زیاد شبانه روز بپزد و بشوید تااین ها شاد باشند .دخترانشان لحظه‌ای تنها در خانه نمی مانند و همیشه خانه ی مادر شوهرم هستند.نکته جالب اینجاست پدر شوهرم در حالی که ما مشکلات مالی داشتیم از عواید زمینی که مهر بنده کرده بودند صرف دختران و نوه هاشان می کردند تا از شادی دخترانشان شاد شوند. لذا نه ایشان و نه کس دیگری به دلیل همین خودخواهی ها چاره گشای ما نیست . عرض بنده در خاتمه آن است که متاسفانه ذره ای امید به رحمت الهی ندارم نه آن که ربوبیت حق را منکر باشم ،کاملا ناامیدم .زندگی ام با حرص وغصه وکینه ی شدید نسبت به خانواده‌ی شوهرم همراه بوده به طوری که جوانی ام را از دست رفته می بینم.(از شدت گریه شدیدا نحیف و افسرده و ضعیف شدم به طوری که تا کسی مرا می‌بیند فکر می‌کند بیمار شده‌ام حتی به خاطر آن که صدایم به دلیل نزدیکی به این ها شنیده می شود برای تخلیه خودم نمی‌توانم درست گریه کنم. در مقابل همه‌ی این ها همسرم یا می‌خندد یا سکوت می‌کند. یا حرف را عوض می‌کند یا به تلویزیون نگاه می‌کند و بعضی اوقات با بهانه‌های مختلف دفاع می‌کند) هر شب که می‌خوابم نمی‌خواهم صبح بلند شوم.چون نه زندگی ام به خاطر این کینه ها درست شدنی است و نه مشکلات شخصی ام حل شدنی. دعواهای زیاد بین من و همسرم تقریبا همیشگی شده و هیچ امیدی بین ما نمانده است. نمی‌توانم از شوهر و خانواده‌ی شوهرم متنفر نباشم.خواهش می‌کنم خواهش می‌کنم راهنمایی ام بفرمایید.
متن پاسخ
باباسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به ابعاد مختلف پیش‌آمده بین جنابعالی و خانواده‌ی همسرتان لازم است که این موارد را با کسانی جهت رفع مشکل در میان بگذارید که طرفین را می‌شناسند. بنده در این موارد چیزی برای گفتن ندارم و عموماً در مواردی که کاربران محترم سؤالات عقیدتی دارند می‌توانم در خدمت‌شان باشم. موفق باشید
2051

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام فکر نمیکنید برخی پاسخ های شما جنبه شخصی دارد و اید نظر اسلام نباشد؟ یه بنده خدایی از بنده سوالی نمود با نهج البلاغه پاسخش دادم پاسخ شما رو جلوی بنده گذاشت که پس چرا اینجا طور دیگری پاسخ دادند؟ درست است که دایره اخلاق و فقه کمی نزدیک و بعضا کمی دور از هم است ولی اگر پاسخ اخلاقی مدهید بحث فقهی رو مطرح نکنید نهایت اخلاقی آن را هم بگویئد مخصوصا در رابطه با روابط زن و مرد و حضور زنان در اجتماع و ... که به نظر بنده حرف ها و پاسخ های شما با آن چیزی که ما از رویه اهل بیت شنیدیم تفوات دارد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام تا آن‌جا که ممکن است سعی بنده آن است که نظر علمای اسلام را که در جوامع روایی تدبّر می‌کنند با شناخت محکم و متشابه روایات و آیات نظر اسلام را می‌گویند، جواب دهم. والله اعلم. موفق باشید
11786
متن پرسش
♻شاخص؟؟ کی؟ با کیست؟ بسم الله الرحمن الرحیم ✅امام خامنه ای: به مذاکرات بدبینم. ⭕رییس جمهور روحانی: به مذاکرات خوشبینم. ✅حضرت آقا: علوم انسانی باید اسلامی شود. ⭕روحانی: کجای علوم باید اسلامی شود؟ ✅حضرت آقا: باید نهی از منکر کرد. ⭕روحانی: مردم نیازبه ارشاد ندارند. ✅حضرت آقا: نگذارید با مطالب ناصحیح دین مردم را لجن مال کنند. ⭕روحانی: باید سانسور و ممیزی را برداریم، مردم خودشان می فهمند! ✅حضرت آقا: گاهى شنیده می شود کسانى در گوشه‌ و کنار می گویند آقا، مگر ما موظّفیم مردم را به بهشت برسانیم؟ خب بله؛ فرق حاکم اسلامى با حکّام دیگر در همین است این وظیفه‌ى ما است. ⭕روحانی: بگذاریم مردم خودشان راه بهشت را انتخاب کنند، نمی‌توان با زور و شلاق مردم را به بهشت برد. ✅حضرت آقا: اين منبرها يك وسيله منحصر به فرد است، اگر محتوا و مضمون منبرهاي ما شايسته باشد، هيچ وسيله اي نمي تواند با آنها مواجهه و مقابله بكند. ⭕روحاني: دوران پيامهاي يكطرفه به سر آمده، دوران رساندن پيام از طريق بلندگوهاي يكطرفه، منبرهاي يكطرفه و سنتي به سر آمده. ✅حضرت آقا: کسانیکه برای تئوریزه کردن سازش، تسلیم و اطاعت مقابل زورگویان، نظام را به جنگ طلبی متهم می کنند خیانت می کنند و دروغ می گویند / نظام اسلامی، نظام انسانی، نظام شرف و سلامت و تکریم بشر است. ⭕روحانی: ما نباید بر روی دنیا پنجه بکشیم و دایما سر جنگ داشته باشیم / عده ای حیات سیاسی شان در درگیریها و آشوبهاست. ✅حضرت آقا: ما نباید از لفظ «جامعه جهانی» برای چند دولت مستکبر و زورگو استفاده کنیم / بنده مخالفم اینها را جامعه جهانی بدانیم. ⭕روحانی: ما باید با جامعه جهانی (5+1) تعامل و مذاکره کنیم / باید کد خدا را از خودمان راضی کنیم. و دهها نمونهه ی دیگر..... رهبرانقلاب دردیدار مردم قم: امروز دشمنان با تحریم برای کشور مشکل درست کرده اند. حالا اگر شرط برداشتن تحریم را چیزی عنوان کنند که غیرتتان اجازه ندهد چه می کنید؟ / یقینا هیچ مسئولی در کشور این را قبول نمی کند / پس باید کاری کنید که کشور در مقابل تحریم مصونیت داشته باشد. رهبرانقلاب: آمریکا باکمال وقاحت می گوید در مسئله هسته ای اگر ایران کوتاه بیاید تحریمها را یکجا برنمی داریم/ با مذاکره مخالف نیستم تا هر وقت می خواهند مذاکره کنند / اما دل را به نقاط حقیقی باید سپرد نه خیالی! ���������� شاید شهید مطهری دراین زمام اینگونه می گفت: سخت است پیمبر شده باشی و ببینی فرزند تو دین دگری داشته باشد! حالم چو امیریست که از بخت بد خویش در لشکر دشمن پسری داشته باشد!!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم همه‌ی این سخنان را شنیده‌ام ولی هرکدام را در فضای خود می‌فهمم نه این‌که حقیقتاً این سخنان مقابل هم باشد مگر آن‌ که رهبری عزیز به عنوان تذکر فرمودند: وظیفه‌ی نظام اسلامی است که شرایط بهشت‌رفتن مردم را فراهم کنند و این را بعد از سخن آقای روحانی فرمودند که آقای روحانی گفتند: مگر ما موظفیم مردم را به بهشت برسانیم؟ نه آن‌که آقای روحانی در مقابل صحبت رهبری گفته باشند. به نظرم این بی‌انصافی است که بین سخنان مقام معظم رهبری و آقای رئیس جمهور بگردیم و سخنانی را پیدا کنیم که می‌شود مقابل همدیگر قرار داد، در حالی‌که شخصیت آقای روحانی چه قبل از ریاست جمهوری‌شان و چه بعد از آن طوری نبوده که بخواهد با رهبری مقابله کنند و این غیر از سلیقه‌ی ایشان است که برداشت ایشان از سخنان رهبری بعضاً غیر از برداشت ما می‌باشد. اعتقاد بنده آن است کسانی‌که این کارها را می‌کنند سعی دارند القاء کنند مسئولان کشور مقابل رهبری انقلاب‌اند و این کاری است که دشمنان به دنبال آن‌اند، در حالی‌که واقعاً این طور نیست. موفق باشید

11793
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به جواب سوال 11772 که در جواب قسمت سوم فرمودید: (3- بنده نمی‌دانم چه اذکاری را نباید بدون استاد گفت ولی می‌دانم اذکار عام را می‌توان بدون استاد گفت. روش حضرت امام دادن ذکر به روشی که معمول است نبوده) برای بنده این سوال پیش آمد که چرا در جواب سوال 11737 به یکی از کاربران فرمودید: (باسمه تعالی: سلام علیکم: ذکر یونسیه تا «نُنْجِی الْمؤمنین» است ولی همان‌طور که متوجه شده‌اید بی‌استاد این کار را شروع نکنید. حداقل تا 35 سالگی این کار را به طور مرتب انجام ندهید تا این‌که استاد مطمئنی پیدا کنید. موفق باشید) 1- حکمت اینکه به بنده می فرمایید نمیدانم چه اذکاری را نباید بدون استاد گفت و به آن کاربر فرموده بودید ذکر یونسیه را بدون استاد نگویید چیست؟ 2- بالاخره استادی در حد شما برای پرورش نفس خود حتما از اذکار و استاد استفاده کرده، لطفا بفرمایید با توجه به اینکه بنده 32 سال سن دارم اگر ذکر یونسیه را با روزی 400 بار بعد از نماز صبح یا عشاء شروع کنم برای بنده مشکل ایجاد می شود؟ پیشنهاد شما چیست؟ لطفا بنده را راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً می‌دانید ذکر یونسیه از اذکار عام است و حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند موجب رفع غم می‌شود. با این‌همه باید انسان از نظر معرفتی در حدّی باشد که در سیر إلی اللّه نظر وجودی به حقایق داشته باشد و توهّم خود را نیز بتواند کنترل کند، وگرنه آن ذکر کمکی به او نمی‌کند. بعد از مباحث معرفت نفس و معاد، إن‌شاءاللّه آن ذکر مفید خواهد بود. موفق باشید

10831
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. فرهنگ و صف‌آرایی فرهنگی در مقابل دشمن آن چیزی است که بنده هم اگر در راه آن کشته شدم، احساس می‌کنم که در راه خدا کشته شده‌ام (فرمایش پر درد آقایمان مقام معظم رهبری) حضور محترم حضرت استاد طاهرزاده، سلام علیکم، آنچه در ذیل می آید، در تبعیت از امر آقا در اولویت اهتمام به جهاد فرهنگی است و اصول طرح و برنامه ای است که از حضور مبارکتان استدعا دارد تا اگر کوتاهی، خطا و یا نقصی در آن ملاحظه می فرمایید، این حقیر پر تقصیر را از راهنماییهای خود بهره مند فرمایید. 1- ظهور انقلاب اسلامی به عنوان جلوه اراده حق و با عنایات خاص حضرت صاحب الامر «عجل الله تعالی فرجه الشریف»، حرکتی در ادامه بعثت انبیاء الهی به منظور بر افراشتن پرچم «لا اله الا الله» در درون و برون انسان‌هاست. 2- همچون بعثت هر نبی که در شرایط خاص زمانه خویش، هدف خاصی را دنبال می نمود، انقلاب اسلامی نیز با هدف خاصی ظهور پیدا نمود: انقلاب اسلامی در زمانی ظهور کرد که ظلمات غرب و فرهنگ غربی زمین را به‌شدت فرا گرفته بود و می‌رفت که بشریت را به اعماق تباهی و نابودی دراندازد. انقلاب اسلامی همچون انفجار نوری در جهان ظلمانی آلوده به فضای زهرآگین غرب و فرهنگ غربی، ریسمان نجاتی برای بشریت گردید. رسالت انقلاب اسلامی نجات انسان از بیماری مهلکی است که غرب بدان مبتلا گردیده و به دنبال خود، کلّ بشریت را آلوده نموده است و تلاش برای زدودن فرهگ بشری از این سم مهلک قطعاً بر دوش انقلاب اسلامی است. 3- ریشه‌ی زهرآگینی فرهنگ غرب ناشی از بریدن رشته‌ی پیوند میان انسان و خدا و لاجرم درانداختن انسان در ظلمات «خود» است و بدینسان انسان در ورطه‌ای هولناک فرو افتاد که رهایی از آن بس دشوار است. و نشانی از این دشواری، ریخته‌شدن خون هزاران هزار شهید در راه بقای انقلاب اسلامی است. این‌همه تلاش بی‌وقفه‌ی غرب برای نابودی انقلاب اسلامی، خبر از دشواری مقابله با فرهنگ غربی و نشان از عمق ورطه‌ی هولناکی است که چندصدسال است انسان غربی در آن گرفتار آمده است. 4- مهمترین علت انحراف غرب از مسیر تعالی، عملکرد بسیار اشتباه اربابان کلیسا و در نتیجه؛ انزجار مردم از کلیسا و لاجرم از دین خدا بود، و دکارت تحت تاثیر این جوّ بیزاری از کلیسا فلسفه‌ی مستحکمی را بر پایه‌ی امانیسم پی‌ریخت که از مبانی مهم غربیان برای پی‌ریزی نظامی بر اساس اصالت خود و لاجرم دوری از تعالیم انبیاء الهی و لاجرم فرو افتادن در ظلمات «خود» بود. ظلماتی که صد ها سال است غربیان گرفتار آن هستند. ظلماتی که هرچه انسان غربی در آن پیشتر می‌رود، بر عمق آن افزوده می‌شود. و نه‌تنها خود، که کلّ عالم را به ظلمت کشانده است 5 - رمز رهایی انسان غربی، رهایی از قید امانیسم است. انقلاب اسلامی می‌بایست همچون مواجهه‌ی انبیاء الهی با انحراف انسان‌ها از مسیر حق، با موعظه‌ی حسنه با استفاده از تمام ابزارهای هنری به نجات غربیان از قید امانیسم اهتمام ورزد. و این کاری است که متأسفانه به آن چندان پرداخته نشده. انقلاب اسلامی ازطرفی می‌بایست با تمام توان در برابر هجوم غربیان مقاومت نماید و با تمام مکاید و هجوم‌های نظامی، اقتصادی و فرهنگی آنان مقابله نماید و همزمان با انواع روش‌ها به نجات غربیان و در واقع کلّ عالم از ورطه‌ی هولناکی که در آن افتاده اقدام نماید و مهم‌ترین اقدام، اثبات باطل‌بودن امانیسم و اشتباه‌بودن راهی است که دکارت پیش روی غربیان گذارد و این راهی است که حقیر پر تقصیر تمامی توان خود را مصروف آن نموده و به لطف خدا فعالیت‌هایی نیز صورت گرفته و اکنون دست یاری به سوی شما دراز نموده و مستدعی است در ادامه‌ی طریق راهنماییش فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما شوم، راه خوبی را شروع کرده‌اید. تلخی فرهنگ غربی وقتی به‌خوبی روشن می‌شود که شیرینی نور ایمانی که اسلام محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به صحنه آورده است کام‌ها را شیرین کند. بنده سعی کرده‌ام در کتاب «عالَم انسان دینی» این دو وجه را متذکر شوم. موفق باشید
5524
متن پرسش
سلام علیکم در عرفان عملی و سلوک الی الله بهترین گزینه و الگو وجود نازنین حضرت امیر علیه السلام و یا سرور و سید شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین در صحرای نینواست . آیت الله جوادی آملی در کتاب حیات عارفانه امام علی به زیبایی و با دقت وجه عرفانی زندگی حضرت را ترسیم نموده اند . با این که کتابی نسبتا سنگین است ولی برای ما روشن میکند که این بزرگ مرد تاریخ چه شخصیت عظیم عرفانی داشته که سرآمد تمام عرفای عالم است . اینکه حضرت رسول به حضرت امیر فرمودند که: تو را کسی جز من و خدا نشناخت. وقتی در دریای بی کران شخصیت امیرالمومنین فکر میکردم بیشتر غرق و محو چنین شخصیتی میشدم .این تفکر به جایی رسید که دیگر از شناختن حضرت امیر احساس عجز کردم و عقل دیگر همراه نشد .انسانی که در نماز چنان محو صفات جمال و جلال الهی میشود که بدن اش خشک میشود و از حال میرود . گویی که تیر از پای اش میکشند و نمیفهمد .پس از آن برای کودک یتیم خم میشود تا بر پشت اش سوار شوند . در بازار های کوفه راه میرود و عدالت را پیاده میکند . درجهاد شرکت میکند و دشمنان دین را به درک واصل میکند . ببینید در عرفان نفر اول عالم , در علم نفر اول , در عدالت نفر اول , در جهاد نفر اول , در ایفای نقش پدر و همسری نمونه نفر اول و...... سوال اول من این است که حضرت امیر چگونه این حالات را باهم جمع میکرده است ؟ اگر در سیره ی عرفا دقت شود چنین چیزی زیاد به چشم نمیخورد .البته مقام تمام عرفای شیعه بر ما معلوم است که آنها سالکان درگاه حق بوده اند و از جام معرفت الهی نوشیده اند و به حقیقت واصل شده اند و ما منکر این نیستیم .اما همیشه برایم سوال بوده که چرا عرفای بزرگ ما فقط وجه عرفانی اشان برجسته بوده است .به جز خمینی کبیر که کاری کرد که قرار بوده انبیا کنند. یعنی من در ذهن خودم توقع دارم تمام عرفا سیره ی حضرت روح الله را پیش میگرفتند . این بزرگ مرد عارف بود , فیلسوف بود , متکلم بود , فقیه بود , استراتژیست و سیاستمدار بود , شاعر بود . دین و سیاست را دقیقا باهم داشت . یعنی همان چیزی که دقیقا مد نظر اهل بیت و تمام انبیا بود امام خمینی انجام داد . به نظرم خط حرکتی امام خمینی خیلی به خط حرکتی امیرالمومنین نزدیک ترست . من نمیخواهم که منکر خط حرکتی دیگر عرفا بشوم چون حداقل اش این است که آنها هفت شهر عشق را گشتند و من هنوز اندر خم یک کوچه ام و چیزهایی فهمیدند که ما از درک آن عاجزیم ولی باز هم میخواستم در حد وسعه ی وجودی خودم برایم کمی توضیح دهید سوال دوم در خصوص مقام فنا و بقا بود . .در سیره ی عرفا اگر دقت شود در مدت زمانی دارای مقام فنا بودند و بعد از یک مدتی با توجه به مشیت و اراده ی الهی وارد مقا بقا میشدند .یعنی یکبار خود تا حق میرفتند و سپس برمیگشتند تا مردم را هم با خودشان به سمت ببرند که اولی میشود مقام فنا و دومی میشود مقام بقا.اگر خط توجید و عرفان را به صد قسمت تقسیم کنیم اهل بیت به درجه ی صد رسیده اند و تا انتهای راه رفته اند و دارای مقام عصمت هستند و انسانی کامل تر از اهل بیت نمیابیم .در حالیکه ممکن است فلان عارف تا درجه سی یا هفتاد یا ... رفته باشد اینکه عارف بزرگی میگفت ما هرچی داریم از وجود نازنین اهل بیت است و شب در نماز کاسه گدایی امان را به درب خانه آنها میبریم .حال اهل بیت هم مقام فنا و بقا داشتند ؟ .و اصلا سیر و سلوک اهل بیت مربوط به این عالم است یا مربوط به عوالم ماقبل این عال میشود ؟ و آیا احادیث های زیادی که ما از اهل بیت میشنویم مربوط به حالت بقایشان است یا فنا ؟ آیا در حالت فنا حدیثی از این بزرگواران داریم ؟ البته من شنیدم زمانی که تیر را از پای حضرت امیر بیرون کشیدند ایشان در مقام فنا بدند و زمانی که سائل از او طلب کرد و حضرت به او انگشتر بخشیدند ایشان در مقام بقا بودند.آیا در آثار شما در خصوص مقام فنا و بقا چیزی نقل شده است ؟ سوال سوم : در سخنرانی شما به نام ده نکته در معرفت النفس شنیدم که اگر انسان نفس خود را از دست تن نجات دهد میتواند به عوالم بالا سیر کند و دقیقا یادم هست همانجا فرمودید که گفتید اگر انسان میدانست که با این روح و نفس میتواند با عوالم بالا تماس یابد از همین حالا ریاضات را شروع میکرد . البته منظورم ریاضت شرعی هست و با مرتاض ها اشتباه نشود . عرفا هم همیشه درصدد ریاضت های شرعیه بودند .مثلا فلان عارف روزه میگرفت و با آب روزه خود را افطار میکرد . و یا در راه مسجد عبا به سر میکشیدند که با دیدن مردم دچار قساوت قلب نشوند . یا از صبح تا شب در بیابان مشغول عبادت بودند .من میدانم که اینها صوفی نیستند و میدانم هم که اغلب اینها حتی با اهل بیت هم ارتباط داشتند . اما میخواهم بدانم امام صادقی که با پوشیدن لباس سفید و نو از نگاه منحرفین مثل سفیان ثوری مذمت میشود چگونه امام صادق جواب سران تصوف را میدهد. اینکه زندگی امام باقر چطور بوده . یا اینکه نقل قولی از یاسر خادم امام رضا که می فرماید : علی بن موسی الرضا در تابستان ها بر روی حصیر و زمستان ها به روی پلاس مینشست و جامه خشن می پوشید و هنگامی که در میان مردم حاضر میشد خود را می آراست .یا وقتی سران تصوف در خراسان به حضرت رضا اشکال گرفتند که گفتند رهبر جامعه باید جامه خشن بپوشد و طعام ساده داشته باشد .جضرت در جواب فرمودند : یوسف منصب پیامبری داشت و قبای ابریشمی با تکمه های زرد می پوشید و در مجلس فرعونیان برپشتی های آنان تکیه می داد .شکی نیست که اهل بیت به حطام دنیوی از همه زاهد تر بودند لیکن نظر آنان از زهد پوشیدن لباس مندرس و کهنه نبود و در واقع زاهد کسی است که روا نمیدارد میل به لذات و خوشی ها ی دنیوی بر جان اش حکومت کند و برای جلوگیری از آن توان و قدرت نداشته باشد .پس زاهد کسی است که دنیا برای او هدف نیست .بلکه اگر دنیا به او روی کند هم انفاق اش را میکند هم خمس اش را میدهد و تمام ضروریات را انجام میدهد سپس از آن بهره هم میگیرد. بیانات ام در خصوص امام رضا مختصری و خلاصه ای از کتاب تحلیلی بر زندگانی امام رضا نوشته محمد جواد فضل الله ترجمه سید محمدصادق عارف از انتشارات بنیاد پژوهشای اسلامی آستان قدس رضوی بود .مگر سلمان که سهم اش را از بیت المال میگرفت پس انداز یک ساله خودش را کنار نمیگذاشت . و یا منتاظره امام صادق که در کتاب داستان راستان منظور شده.ال است.البته احادیثی هم از اهل بیت هست که در لحظه ای سائلی می آمد و هرچه داشتند انفاق میکردند .حال آیا اهل بیت هم ریاضات شرعیه و دوری گرفتن از مردم به سبب دچار شدن به قساوت قلب داشته اند یا خیر ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همان‌طور که متوجه‌اید سلوک حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این عصر نمایاندن نزدیک‌ترین سلوک به ائمه«علیهم‌السلام» است منتها می‌توان گفت عرفای بزرگ در زمان خود آنچه می‌توانستند و شرایط اجازه می‌داد انجام داده اند علاوه بر این‌که اگر امروز ما بخواهیم با تفکر عرفانی حضرت امام آشنا شویم حتماً باید با عرفان محی‌الدین و فلسفه‌ی ملاصدرا آشنایی داشته باشیم 2- وقتی خود اهل‌البیت«علیهم‌السلام» می‌فرمایند: «انَ‏ قُلُوبَنا اوْعِیةُ مَشِیةِ اللّهِ فَاذا شاءَ شِئْنا» قلب‌های ما ظرف اراده‌ و مشیت الهی است پس عملاً دارند می‌گویند ما از خود فانی و به حق باقی هستیم. با این تفاوت که چون خداوند می‌دانسته آن ذوات مقدس در دنیا تا این حدّ بالا می‌روند از ابتدا برای هدایت خلق آن مقام را به آن‌ها داده و آن‌ها با عبادات طولانی خود در حفظ آن می‌کوشند که بحث آن در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شده است 3- ریاضت‌های اهل‌البیت«علیهم‌السلام» برای حفظ عصمت است و مسلّم در همان تعادلی بودند که خبرش به ما رسیده و عمده آن است که بتوانیم جایگاه تاریخی روایات را بشناسیم. مثلاً وقتی روایت می‌گوید همه‌ی آنچه داشتند به سائل می‌دادند در عرف آن زمان به آن معنا نیست که قوتی که برای سال‌شان ذخیره کردند را هم می‌دادند و از فردای آن روز محتاج مردم می‌شدند. موفق باشید
11730

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: ما دوستانی داریم که مومن هستند ولی دیگه نمیشه گفت عادل هستند و ممکنه حتی کبیره مرتکب بشوند آیا ارزش معنوی که برای دوستی و رفاقت بیان شده منحصر در رفاقت با رفقای عادل است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زود قضاوت نکنید و قطع رابطه ننمایید. این‌ها توبه می‌کنند. موفق باشید

6880
متن پرسش
سلام علیکم حضرت استاد جناب آقای طاهرزاده ، ضمن تمنای توفیق از خدای علیم ، درصورت امکان و صلاحدید به سوالات ذیل پاسخ دهید. 1- قوه خیال با عالم خیال چه فرقی میکند؟ 2- قوه عاقله با عالم عقل چه فرقی می کند؟ 3- سیر نفس ناطقه قبل از دنیای مادی در چه عالمی یا عواملی میباشد؟ 4- سیر نفس ناطقه مومن با شدت گرفتن نفس در دنیای مادی (کثرات) در چه عواملی میباشد؟ 5-سیر نفس ناطقه بعد از مرگ در چه عواملی میباشد؟ 6-آیا نفس در رویا و یا در عالم خیال و مثال شدت میگیرد و یا کامل میشود؟ 7- نفوس حیوانات ویا نفوس غیر انسان بعد از مرگ در چه عالمی قرار میگیرند. آیا اصولا آنها هم وجود مجرد هستند و باقی می مانند؟ 8- آیا حیوانات هم قوه خیال و یا در عالم خیال سیر می کنند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نفس ناطقه قوه‌ای دارد به نام قوه‌ی خیال مثل آن‌که قوه‌ای دارد به نام قوه‌ی باصره. حال همین‌طور که قوه‌ی باصره آنچه دیدنی و محسوس است را می‌یابد و ما را وارد عالم مبصَرات می‌کند، قوه‌ی خیال هر آنچه وجود خیالی دارد را می‌یابد و ما را وارد عالَم خیال می‌کند. البته اگر خیال ما تحت تأثیر عقل نباشد و واهمه به میدان بیاید، نفس ناطقه با خیالاتی ارتباط پیدا می‌کند که واقعی نیست و قوه‌ی واهمه ایجاد کرده در حالی‌که اولیاء الهی در عالم خیال خود با واقعیات روبه‌رو هستند که در مرتبه‌ی خیال می‌باشند2- عین همان حالتی که برای قوه‌ی خیال در عالم خیال هست برای قوه‌ی عاقله با عالم عقل مطرح است 3- نفس ناطقه‌ی هرکس با شروع بدن در رحم مادر شروع می‌شود و قبل از آن به عنوان وجود علمی در علم خداوند بوده ولی وجود خارجی نداشته، حتی موقعی هم که در عهد الست با ربوبیت حضرت روبه‌رو شده با وجود علمی خود بوده و «لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُورا» شیئ قابل ذکری نبوده تا به عنوان یک شخص مطرح باشد 4- یا در عالم توهم و یا در عالم خیال و یا در عالم عقل، بستگی دارد چه رویکردی را انتخاب کرده باشد 5- نفس بعد از مرگ، همان عالمی را که انتخاب کرده ادامه می‌دهد و با رفع حجاب‌های مادی با شدت بیشتر با آنچه انتخاب کرده روبه‌رو می‌شود و ملکین عامل رفع حجاب متوفی می‌شوند 6- هیچ‌کدام، صرفاً از جهتی رفع حجاب می‌شود که تعبیر قرآنی آن «توفی» است یا گرفتن انسان از توجهی که به بدن دارد 7- نفس حیوانات نیز مجرد است ولی ظاهراً تشخص ندارند که هر حیوانی خودش باشد، بلکه هر حیوانی در صورت نوعیه‌ی خود محشور می‌شود. مثل این‌که همه‌ی گوسفندها در نوع گوسفندی محشور می‌شوند زیرا انتخاب خاصی نداشته‌اند تا با شخصیت خاصی محشور شوند 8- بلی نفس حیوانات نیز تا حدّ خیال مجرد است. موفق باشید
4334
متن پرسش
سلام علیکم لطفا توضیح دهید چگونه میتوان بهترین همسرداری و بچه داری را انجام داد؟لطفا منبع مطالعه هم ذکر کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده عرایضی در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» در قسمت ازدواج؛ تولدی دیگر داشته‌ام شاید به کار آید. موفق باشید
11608
متن پرسش
با سلام: لطفا راهنمایی بفرمایید: برای شروع تفسیر قرآن با المیزان از چه سوره هایی شروع کنیم بهتر است؟ چند ساعت در روز وقت بگذاریم؟ کتابهای تفسیر المیزان از انتشارات مختلف در بازار موجود است؟ کدام را تهیه کنیم؟ خدا خیرتان دهد، التماس دعای فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر جزوه‌ی «چگونگی کار با تفسیر المیزان» را که بر روی سایت هست مطالعه فرمایید إن‌شاءاللّه جواب همه‌ی قسمت‌های سؤال‌تان را خواهید یافت. موفق باشید

11534

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: چند روز قبل در حوزه با یکی از اساتیدمان بر سر اینکه صدقه انداختن در صندوق های صدقات اثر دارد یا خیر بحثمان شد. ایشان می گفت اگر فقیر زنده ای بود بهتر است پول را به او بدهیم و صندوق صدقات چون معلوم نیست به مستحق می رسد یا خیر جای شک و شبهه دارد و بنده می گفتم با تمام نقصهایی که کمیته امداد دارد باز هم چون زیر نظر ولی فقیه اداره می شود ما باید به صندوق صدقات اعتماد کنیم و بنده گفتم صندوق صدقات با فقیر زنده هیچ فرقی ندارد، نظر شما چیست؟ دوست داشتم با نگاه کلی و براساس فقه جامع امام خمینی جواب بنده را بدهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با این‌که بنده نسبت به کمیته‌ی امداد بی‌اعتماد نیستم ولی سخن استادتان را بیشتر قبول دارم. موفق باشید

نمایش چاپی