بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
27291

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد عزیز. با توجه به آیات قرآن کریم، که خداوند می فرمایند، قرآن در کتاب مکنون است،۱. منظور از کتاب چیست و مقام قرآن با توجه به مراتب عالم کجاست؟ ۲. در قسمت آیات بعد که می فرمایند: «لایمسه الا المطهرون»، در مورد مَسّ قرآن توسط مطهرون چه نوع ارتباطی وجودی است؟ چگونه باید مس رو بفهمیم که آن مقام معصومین رو بفهمیم؟ ۳-. فرق وحی با مَسّ قرآن چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مقام قرآن، مقام جامعیت اسماء الهی است که همان مقام انسان کامل است. ۲. چون حقیقت نوری است، نوعی اُنس در میان است و نه تعلیم. ۳. این دیگر، در حدّ فهم بنده نیست که نظر دهم. موفق باشید

26890

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب: کسی که مبتدی است و با اصول عقاید اصلا آشنا نیست می تواند بدون جلسات حضوری مطالب معرفت النفس و توحید شما را کار کند و بفهمد و گمراه نشود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه امکان استفاده هست با کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» شروع کنند. موفق باشید

26832
متن پرسش
سلام علیکم: در حال مطالعه کتاب جوان و انتخاب بزرگ حضرتعالی هستم که در یک بخشی برام مسئله پیش اومد. شما ذیل بحث مغایرت مُدرِک با مُدرَک می فرمایید مثلاً شما به دیوار علم دارید پس می یابید غیر از آن دیوار هستید و در باب بدن هم چنین است، شما به بدن علم دارید پس خودتان غیر از بدن تان هستید و حقیقتی متعالی بنام روح دارید. آیا نمیشه گفت خب پس ما به روح هم که علم داریم و می فهمیم روح و خود ثابت و حقیقی وجود دارد، پس خودمان غیر از روح مان هستیم و آن روح را هم درک می کنیم و نسبت به آن عالم هستیم. آیا این اشکال وارد هست یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به روح هم علم داریم ولی با خودِ روح، و به صورت علمِ حضوری. و در اینجاست که مغایرت مدرِک و مدرَک پیش نمی‌آید. موفق باشید

26689
متن پرسش
سلام: شبهه ای مطرح میشه که چهل سال از رای به جمهوری اسلامی در آن رفراندوم معروف می گذرد و در عین حال نسل جدید و جوان جمعیت غالب کشورند که چه بسا نظر متفاوتی نسبت به نسل قبل درباره نظام داشته باشند و اینکه شاید نسل قبلی تصمیمی بگیرد و نسل کنونی آن را مطلوب نداند و آن را قبول نکند.پ س باید یک رفراندوم مجدد پس از چهار دهه برگزار شود تا نظر مردم ویژه اکثریت جوان معلوم شود و اگر واقعا نظام به انقلابی بودن مردم اعتقاد دارد این کار را انجام دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رفراندوم در ازاء ساقط کردن نظام و جایگزینی نظامی دیگر پیش آمد و لذا اگر عده‌ای آن‌قدر توانا و گسترده شدند که این نظام را ساقط کنند، می‌توانند جهت تحقق نظام دیگری آن نظام را به رفراندوم بگذارند؛ بالاخره تقابل جدی در میان باید بیاید تا رفراندوم معنا پیدا کند. به نظر شما چهارنفر خارج نشین عرضه‌ی ساقط کردن این نظام را دارند؟ در حالی که بنا به نظر خواهی دانشگاه مریلند ۹۲ درصد همین مردم همین نظام را می‌خواهند ولی در عین تغییرات اساسی و بنده نیز یکی از همین افراد هستم که سخت معتقدم باید تغییرات اساسی پیش بیاید. موفق باشید

26524
متن پرسش
سلام علیکم: آیا می توانیم انقلاب اسلامی را بین الطلوعین تاریخ بدانیم و بیان کنیم وضعیت کنونی ما شبیه همان وضعیت بین الطلوعین و به اصطلاح لحظه گرگ و میش است که شاید هنوز تاریکی سیطره دارد و نور طلوع نکرده اما جلوه صبح و بارقه های آن به ظهور آمده و افق پیش رو بسمت روشنایی است؟ آیا با وجود همه کاستی ها و حتی رفتارهای ناقض شریعت فی المثل در پوشش ویژه جوانان و آمارهای بزهکاری های و مشکلات اجتماعی و مفاسد اقتصادی یا حتی برخی رویکرد های به ظاهر بدور از شرایع دینی، اما انقلاب ما بارقه ها و آیاتی از طلوع صبح دولت یار را به ما نمایان می کند و این را به ما مژده می دهد همانطور که زمان شروع و بعثت انقلاب، علیرغم جو غالب جهانی که گرایش به سمت انقلابهای اومانیستی و نظم نوین جهانی و انقلاب هایی با جاذبه جنسی کاذب بود انقلابی الهی طلوع کرد، آینده هم بر خلاف خیل پیش بینی ها، تداوم این نهضت و تشکیل امت واحده مهدوی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم این‌طور فکر می‌کنم و معتقدم با فروریختن ابهت استکبار و ارتجاع، جهتِ افراد جامعه به‌کلّی تغییر می‌کند. موفق باشید

26409
متن پرسش
سلام علیکم: یکی از پژوهشگران فعال عرصه دین پژوهی، وقتی ازشون این سوال رو پرسیدند که امروزه زندگى بدون ارتباط با دیگران امكان‏پذیر نیست، پس چرا مى ‏گوییم: «نه شرقى، نه غربى» در جواب چنین مطالبی رو گفتند: «مراد از شعار «نه شرقى، نه غربى» آن است كه ما در انتخاب راه و شیوه حكومت، به شرق و غرب وابسته نباشیم و نسبت به هیچ ابرقدرتى خودباخته نشویم، زیرا شرق زدگى و غرب زدگى دو بیمارى مهلك و نشان دهنده خودباختگى است. امّا در كسب علم و تجربه و مهارت، ما باید هم شرقى باشیم و هم غربى. در حدیث مى‏ خوانیم كه پیامبر عزیز اسلام فرمود: «اطُلبوا العلم و لو بالصِّین»(وسائل، ج‏۲۷، ص‏۲۷.) علم را بیاموزید، حتى اگر در چین و دورترین نقطه باشد. همان گونه كه گرمازدگى و یخ زدگى بیمارى است، امّا استفاده از حرارت براى پخت و پز و استفاده از یخ در مواردى لازم مفید است. آرى، از یخ استفاده كنیم، امّا یخ زده نباشیم. از گرما استفاده كنیم، امّا گرمازده نباشیم. از شرق و غرب استفاده كنیم، امّا شرق زده و غرب زده نباشیم.» چنین مطلبی با توجه به اینکه روح تمدن ها غیریت ساز هست و هر فرهنگی ابزار و علم مخصوص خود رو میسازه و روح کلان اسلام و مدرنیته متفاوت هست، آیا چنین چیزی مقبول است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار عالی فرموده‌اند، فدای چنین اندیشمندانی. زمان‌شناسی یعنی همین. موفق باشید

25279

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: خدمت استاد بزرگوار سوالی داشتم. اینکه در جایی خواندم آقای قاضی فرمودند هر پیشرفتی داشتم در شب زنده داری داشتم. چکار کنیم که از لحاظ خواب مشکلی نداشته باشیم و چگونه برنامه ریزی داشته باشیم چون شب حس و حال عجیبی دارد و نمی خواهیم آن را از دست دهیم. با تشکر از شما استاد عزیز.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زود خوابیدن، غذای سنگین نخوردن، کم حرفی در روز، کوتاهی‌های آرزوهای دنیایی کارساز است. موفق باشید

33720

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد بزرگوار: به دنبال دلایل صرفا عقلی جهت اثبات نبوت هستم. لطفاً راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست، در این مورد إن‌شاءالله راهنما خواهد بود. موفق باشید

https://lobolmizan.ir/book/252?mark=%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C%20%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%20%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%AA

33173

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خسته نباشید. حاج آقا خیلی وقته اعصابم خورده و دلیلش رو نمی‌دونم و هرچه هم باشد خب مال ظرفیت دنیاست و می‌دانم که چگونه باید از آن ها عبور کنم ولی انگار همه دنیا دست به دست هم داده اند که طاقتم کم شود و حوصله نداشته باشم و به دکتر اعصاب مراجعه کردم مدتیست ولی اصلا فایده ندارد و تازه دچار سرگیجه شده ام. نمی‌دانم جز صبر چکار کنم که متاسفانه همین نداشتن صبر هم امانم را بریده.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» سال‌های پیش عرض شد. اگر جواب ظرفیت‌های معنوی خود را با معارفی اصیل ندهیم، به هر حال با چنین مسائلی روبرو خواهیم شد. خوب است در این مورد به بحث « گفتگو درباره مسئله مردمی سازی دولت در نسبت با آزادی» در https://eitaa.com/matalebevijeh/11111 رجوع فرمایید. از ورزش و مطالعه کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» غافل نشوید. موفق باشید

32705

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در روایت از حضرت امام صادق علیه السلام آمده است که «إذا خرجَ القائمُ عليه السلام خَرجَ مِن هذا الأمرِ مَن كانَ يرى أنّهُ مِن أهلِهِ ، ودخلَ فيهِ شِبْهُ عَبَدَةِ الشَّمسِ والقمرِ» حديث امام صادق عليه السلام : زمانى كه قائم عليه السلام قيام كند كسانى كه گمان مى شود از خاندان او هستند، از صف آن حضرت خارج مى شوند و افرادى به مانند خورشيد و ماه پرستان به صف او در مى آيند. چرا روایت به صورت کلی بیان شده؟ و منظور از شبه عبده الشمس و القمر چیست؟ در پناه حضرت حق باشید. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر همین روزها ملاحظه نمی‌کنید چه کسانی دل به انقلاب و رهبری سپرده‌اند که انسان باور نمی‌کند؟ گویا روایت مذکور متذکر این امر مهم است و باید روی این روایات فکر کرد تا گمان نکنیم تنها ما نظر به حضرت صاحب‌الأمر «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» داریم. موفق باشید

32229

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: استاد ما درزندگی شخصی خودمون از دوست و آشنا می‌شنیدیم که می‌گفتند هرکی مدرک علمی هم داشته باشه تا پارتی نداشته باشه استخدام نمیشه. من خودم شخصا این رو قبول داشتم ولی نه درحدی که بقیه می‌گفتند. می‌گفتم مگه امکان داره کسی تلاش بکنه وهدف ها ش بدون نتیجه بمونه!؟ تا اینکه برای خودم هم اتقاق افتاد. استاد عزیز پنج سال درس طلبگی خوندیم، ۵ سال تو مدارس دخترانه و حتی پسرانه رفتیم فعالیت کردیم هم کارهای فرهنگی هم عقیده ای. بدون هیچ چشم داشتی بلکه از روی وظیفه. فارغ التحصیل شدیم گفتن بیاید سطح سه شرکت کنید. من عقیدم این بود که نه سطح سه دیگه به دردم نمیخوره چون با دنیای نوجونها آشنا شدم گفتم باید الان آستین بالا بزنم و برم تو دل نوجونها واز معارف براشون بگم باید درسهایی دیگه خوند و به خودم وبقیه کمک کنم. که خدا رو شکر و در زمینه بحث معرفت النفس ، برهان صدیقین و نصیحتهای امام علی (علیه سلام) به امام حسن مجتبی (علیه سلام) نسبتا موفق شدم، از طریق بسیج وارد مدارس دخترانه شدم به عنوان مربی حلقه صالحین و دخترها رو کم کم جذب مسجد کردیم و خیلی کارهای دیگه.  خیلی سخت بود با مدیر مدرسه و بقیه کادرشون هماهنگ شدن اگر مدیر تفکر انقلابی داشت همراهی می‌کرد و اگر نه که راهمون نمی‌دادند. اونوقت استاد طرحی به نام امین از طرف ناحیه آموزش پرورش مطرح شد و ما طلبه ها رو جذب می‌کردن برای مدارس برای کار فرهنگی و تربیتی بچه ها به طور رسمی ولی استاد داریم می‌بینیم روحانیون و دست اندرکاران حوزه های علمیه هم دارن پارتی پازی میکنن و نیرو جذب میکنن. کسانی رو معرفی میکنن که روحیه جهادی ندارند و خیلی دراین زمینه پارتی بازی شد. تا ما فهمیدیم گفتن ثبت نام تمام شده برید سال بعد گوش به زنگ باشید. در صورتی که الان حتی بدون اینکه سال بعد بشه دارن جلو جلو هرکی میدونن رو بدون حقوق جذب میکنن تا به وقتش برسه. استاد درسته هدف ما چیزی دیگری است و رسالتمون چیز دیگر. ما برای حقوق و این حرفا کار نمی‌کنیم بلکه از جیب خودمون هم خرج می‌کنیم ولی الان نسبت به مسئولین مون که در راه دین قدم میزارن الان بدبین شدم. چطوری میتونم سینه سپر کنم برم تو دل بچه ها واز انقلاب و آرمانهاش بگم ؟ از عدالت خواهی بگم؟ آیا اینها فردا میتونن جوابگو من یا حتی دانش آموز تو مدرسه باشن؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بالاخره این تنگناهای تاریخی هست. عمده آن است که ما حاج‌قاسم‌گونه در دل همین مشکلات راهی را که خدا مقابل ما می‌گشاید را دنبال کنیم و امیدوار باشیم هر اندازه با دقت و عمق لازم جلو برویم که منجر به رفع نیازهای حقیقی افراد شود، خداوند به همان اندازه راه‌های لازم را برایمان می‌گشاید. موفق باشید

32140

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: استاد من دیگه نمیخوام هیچ دعا یا تعقیباتی بخونم غیر از دعای ندبه، چون متوجه شدم که غیر از خدا و معصومین دیگرانی هستن که این دعا ها رو میشنون و قدرت فهم اونها رو دارن در مورد سوره ها ی قرآن هم همینطوره، اینطوری دیگه خالصانه نیست انگار برای بقیه حرف می‌زنی نه خدا، نیتم رو هم تغییر میدم اما فایده نداره، من دیگه از دعا کردن لذت نمی برم، این نحوه زندگی بی معناست. یعنی چه که همه بدونن تو مغزت چیه! اینطوری حق میدم که چرا افراد جامعه به این وضع افتادن چون نتیجه این وضع چیزی جز رسیدن به شرک نیست!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دعای ندبه خیلی دعای خوبی است. ولی مگر می‌شود برای اُنس با حضرت محبوب از دعای کمیل و یا مناجات‌های «خمسه عشر» غافل شد و یا از دعای «صباح» که امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» به آن نوع فوق‌العاده ثنای حق را می‌گویند! موفق باشید

32122
متن پرسش

سلام: تطهیر اهل البیت از رجس شامل نجاست ظاهری هم می شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! درست است که تطهیر در آیه مذکور، اطلاق دارد ولی به نظر بنده با طرح این نوع موضوعات، مقصد اصلی آیه را به حاشیه می‌بریم. زیرا بحث در اسوه و الگوبودنِ اهل‌البیت «علیهم‌السلام» است برای بهترین زندگی. موفق باشید

31976

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: همسری دارم مومنه مقید به انجام واجبات. متاسفانه مدتی است خود را مشغول بازی در موبایل خود کرده است. هرآنچه صحبت کردم که به خودت و زندگی ات ظلم می‌کنی و این کار اثرات مخربی بر ذهن تان می‌گذارد گوش نمیدند و میگند مدیریت می‌کنم تا بزارم کنار، ولی متاسفانه بدتر شد. به نحوی که الان روزی 6 ساعت برای بازی وقت می‌گذارد و از من هم پنهان می‌کنند البته بازی به نحوی است که بعدا می‌شود فهمید که چند بازی و چه مدت بازی کرده اند الان دچار مشکل ذهنی نیز شده اند و در تخیلات خود نیز بازی می‌کنند. الان دیگه کار به دعواهای زیاد کشیده شده الان چند روزی است که گوشی را گرفته ام ولی همش دعوا داریم آیا من باید به هر نحوی ایشان را از این بازی نهی کنم یا تذکر کافی بوده و زیاد فکرم را درگیرش نکنم؟ لطفا راهنمایی ام کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نباید در این موارد در این زمانه چندان به ایشان سخت‌گیری کنید. بهترین راه، همراهی و مدارا با ایشان است تا خودشان به جهت همان تدیّن‌شان إن‌شاءالله متوجه افراط شان خواهند شد و به بهترین نحو از این ابزار استفاده خواهند کرد. موفق باشید

31674

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا. با اهدا سلام و تهیت محض استاد گرانقدر: سوالی پرسیده بودم ولی متاسفانه پاسخ آن را نه در ایمیل و نه در بین سوالات سایت نیافتم، بابت تکرار حقیر را ببخشید: در دوراهی بین مستحبات و عجب مانده ام. تا چه حد باید مستحبات را انجام داد؟ مدتی است از ترس عجب بسیاری از موانست حود با ادعیه و سایر مستحبات را از دست داده ام. البته از آن طرف هم می‌فهمیدم که این موانست عجب دارد. امّا از این طرف هم می‌ترسم، این ترس از عجب در حقیقت بهانه باشد برای تنبلی. استاد بزرگوار مرحمت فرمایید علاوه بر پاسخ سوال، بنده حقیر را در راه سلوک، دعا کنید. یا حق
متن پاسخ

اسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب سؤال شماره 31393 جواب داده شد. موفق باشید

31576

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ببخشید در خصوص سوال ۳۱۵۶۸ جسارتا گویا التفات کامل به کلیپ نداشته اید. سوال بنده در این مورد نبود. در کلیپ می‌گوید که آن زمان که در کُما بودم حیوانات، روح مرا می‌دیدند مجری هم در تایید صحبت این شخص، شاهد مثال دیگری آوردند و گفتند یک شخص دیگری هم بودند که وقتی تجربه‌ی نزدیک به مرگ خود را تعریف می‌کرد گفته بود که حیوانات روح مرا می‌دیدند. سوال من در مورد صحت این مسئله است. استاد من ده نکته و برهان صدیقین رو خوندم ولی این قضیه رو نمیتونم توجیه کنم. آخه تجرد نفس حیوان انقدر نیست که بتواند ماورای ماده رو ببینه! بعد تازه یه سوال دیگه پیش میاد: اگه حیوان روح اون شخص رو دیده، اون روح چجوری بوده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده این‌که می‌فرمایید از آن جهت است که بالاخره روح حیوانات هم در تکوین خود نسبت به «روح» و روحیه انسان‌ها حساس هستند در آن حدّ که امروزه فیزیک کوانتوم متذکر این امر است که اتم‌ها نیز نسبت به روح و روحیه انسان‌ها عکس‌العمل‌های متفاوتی دارند. موفق باشید

31237

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: آیه الله جوادی حفظه الله می‌فرماید که بخشي از كارهاي ما به علم و انديشه برمي‌گردد بخشي از كارهاي ما هم به انگيزه و عمل برمي‌گردد در درون ما دو متولّي وجود دارد كه يك متولّي يك شأن از شئون جان ما مسئوليّتش تصوّر و تصديق و قضاياي علمي است بخش ديگر مسئوليّتش درباره اراده و عزم و قصد و جزم و اخلاص و نيّت و امثال ذلك است. سپس انسانها را به ۴ دسته تقسیم می‌کنند: عالم با عمل و بی عمل، جاهل با اراده و بی اراده مورد سوال بنده قسم دوم هست یعنی كساني كه بخشهاي ادراكي آنها قوي است يعني چشمشان سالم است گوششان سالم است ولي دست و پاي آنها فلج است يا بيگانه آمده اين دست و پا را بست اين شخص مار را مي‌بيند عقرب را مي‌بيند ولي قدرت فرار ندارد چون آنكه بايد فرار بكند دست و پاست كه بسته است. حال سوال بنده که با وجود دنبال کردن مباحث، به نتیجه نرسیده ام این است که چنین افرادی که علم و حواس دارند اما به قول استاد دست و پایشان بسته است و اراده ی فرار از گناه را ندارند چه کنند؟ علم را می‌توان یاد گرفت یا به دیگری یاد داد ولی فردی که می‌داند اما توان فرار و اراده قوی ندارد، او باید چه کند؟ ممنونم از صبرتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرضی که می‌فرمایید با توهّم همراه است زیرا هر انسان در هر حال یا این یا آن نیست بلکه جمع آن دو است تا امکان ترجیح یکی برای دیگری برایش باشد هرچند ممکن است یکی از آن ابعاد، شدت بیشتری داشته باشد ولی دست بسته نیست. موفق باشید

31096

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد، خدا قوت! استادجان، میگم سلسه مباحث عصر جدید با محوریت شهید آوینی عزیز تا جلسه ی ۶ بیشتر در آرشیو صوتی نیست، این جلسات به فضل الهی ادامه پیدا می کند یا نه؟ بنده انصافا از این سلسله جلسات استفاده کردم و لذت بردم. زیرا در شناخت این متفکر عزیز و آثار ایشان این جلسات خیلی کمک کننده هست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ادامه آن به جهت حضور ویروس منحوس کرونا پیش نیامد. امید به خدا که آینده چه پیش می‌آید. موفق باشید

27773

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات: اینجانب حدود ۲۰ سال پیش و در دوران تجرد خوابی دیدم که بسیار به آن می اندیشم و جهت تعبیر آن به چند فرد هم مراجعه نمودم اما پاسخ مناسبی دریافت نکردم. چنانچه جنابعالی در تعبیر این خواب بنده را راهنمایی فرمایید سپاسگزار خواهم بود. در آن خواب خودم را دیدم که رو به بالا خوابیده ام و به آسمان نگاه می کنم و در آسمان چند ستاره نورانی بزرگ بود و در فاصله کمی از آنها یک ستاره خیلی کم نور هم بود. در طی این سالها اتفاق فوق العاده ای برایم رخ نداده که به آن خواب تعبیرش نمایم. لازم به ذکر است که اینجانب هنوز صاحب فرزندی نشده ام. به نظر شما تعبیر این خوابم فرزند عالم است یا آینده درخشان خودم یا تعبیر دیگر؟! پیشاپیش از وقتی که به بنده اختصاص می دهید سپاسگزارم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد صاحب‌نظر نیستم. اگر سؤالاتی در رابطه با مطالعه‌ی کتاب‌های معرفتی هست، و بتوانم جواب دهم، در خدمت هستم. موفق باشید

33722
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: مایل بودم بخشی از آنچه که درباره آزادی و زن در قرآن دیده‌ام با شما در میان بگذارم و از رهنمودهای شما بهره ببرم. هیچ موقعیت و محیط و شرایطی هیچ جبر تاریخی، آزادی را از انسان و از زن نمی‌گیرد، همسر لوط و همسر نوح، تحت ولایت و تربیت دو عبد صالح خدا و پیامبر الهی بودند اما مَثَل اهل کفر شدند. می‌شود رفتار انسانی ببینی، لقمه‌ی پاک بخوری، در هوای معنویت نبی خدا نفس بکشی و کافر باشی. می‌شود در کاخ فرعون با همه وسوسه‌ها و جاذبه های سلطنت باشی و آرزویت خانه‌ای در همسایگی خدا باشد. می‌شود در محیط کاملا مردانه معبد باشی؛ در معرض وسوسه‌ها و شیطنت‌های مردان باشی و حصار محکمی بر پرورشگاه انسان در وجودت بسازی، تا خانه‌ی امن روحِ الله شود. تا یکبار برای کل تاریخ بشریت، مادری باشی که «روحنا» را به سویت بفرستند تا حامل آیت الهی شوی. می‌شود آنقدر در مقام غیب باشی که هیچ نامی از تو در کتاب نباشد، اما کتاب، همه واگویه‌ای از اسرار تو باشد، می‌شود حجتِ حجج الهی شوی. اگر در مقامِ مََثل اهل ایمان و اهل کفر، مردانی پیش چشم می ةمدند و خدا بر آنها مثال می‌زد که بر خلاف رسم زمانه، طالب کلمه‌ی توحید شدند، باز در دلهایی این گمان باقی بود که اگر زن بودند نمی‌توانستند چنین «نه» بزرگی بگویند، اما هر چهار نفر و در هر دو جبهه را از زنان مثال زد، شاید از آنرو که به انسانیت و به ویژه زنان نشان دهد، هیچ چیز، در هیچ مسیری، آزادی تو را سلب نمی‌کند مگر اینکه تو خود، بر خود تار بتنی و در چاه نفسانیت خود سقوط کنی، ما در فضای کفر مدرن و توحید زمانه خود نفس می‌کشیم اما می‌توانیم در صحنه‌ها باشیم، جهاد علمی و مادری و حُسْنُ التَّبَعُل را به زیبایی کنار هم و تنیده در هم پیش ببریم و در حصار امن عفاف، مراقب مقام غیب بودن خود باشیم. استاد: سالهاست کلمه به کلمه سخن شما را و آنچه آبشخور معرفت مناسب زمانه دانسته اید از متعالیه و عرفان و ... در حد ظرفیت خود، نوشیده‌ام و می‌دانم تک تک ما (زن و مرد) در فضای انقلاب چه نفس‌های عمیقی کشیده ایم. در چند نکته دردهایی به جان دارم که برایتان بازگو می‌کنم شاید چون شما به عنوان یک زن در جامعه نزیسته‌اید بازگویی این تجربه‌ها برایتان منظری باز کند. ۱. دو گانه عقل و قلب (عقل و عشق) آنچنان افراطی مطرح می‌شود و پیشاپیش سهم زن تنها عاطفه می شود و سهم مرد عقلانیت که گویی جای نفس کشیدن در فضای حکمت و عقلانیت برای زنان بسته است. گویی زن سرمایه و مجال پرداختن به علوم عقلی ندارد و چنین پرداختنی خلاف روح زنانگی است. وقتی از پرداختن دختر امام به مسائل زنان با رویکرد حکمت متعالیه سخن گفتید یک نفس راحت کشیدم که حداقل بخاطر سالها پرداختن به حکمت متعالیه سرزنشم نخواهد کرد. فقط بدانید ما در غربت سختی به سر می‌بریم. ۲. نهادهای مذهبی و حتی انقلابی به وفور جایگاه زن را موجودی درجه ۲ و در پس مردها و در پَس‌تویِ خانه‌ها می‌دانند، اگر جایی مجالی به زنان می‌دهند از درد ناچاری و گاه برای رعایت مسائل شرعی است، مثل جنابعالی حقیقتا جایگاه جدی برای زن قایل نیستند، ما تفاوت تکریم و تظاهر به تکریم زن را در جان خود حس می‌کنیم. این رویکرد شایع در مورد زن، بستر تقابل زن با دین و نظام را فراهم کرده، من مثل برخی نمی‌خواهم همه بحران پیش آمده در مساله زن و حجاب را گردن دشمن بیندازم، ما چشیده ایم طعم تلخ تحقیر را در نهادها و نظامات دینی و ... انکار این ضعف در جبهه به ظاهر خودی، مواجهه ما با حقیقتِ آنچه در حال رخ دادن است به تعویق می اندازد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این است همان طلوع صبحدمان، و از آن سخن می‌گویید که دیگر در تاریخی که انسان تنها می‌تواند در نزد خود و در آزادی‌اش به‌سر برد؛ فقط انسان داریم، چه زن و چه مرد. درمانده آن‌هایی که هنوز متوجه این امر نیستند تا همچون حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به طور عجیبی در وصیت‌نامه الهی سیاسی خود فرمودند: «ما مفتخريم‏ كه بانوان ما و زنان پير و جوان و خرد و كلان، در صحنه‏ هاى فرهنگى و اقتصادى و نظامى حاضر، و همدوش مردان يا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن كريم فعاليت دارند.»

آیا به اعجاب نمی‌آیید که چگونه حضرت روح الله فهمید تاریخی به ظهور آمده که زنان در پیش خود در امکانی که امکان هر انسانی می‌تواند باشد، آمادگی حضور دارند و این حضور، دیگر حضورِ انسان است و انسان در همه ابعادش آمادگی حضور در این تاریخ را دارد چه در بُعد عقلی و چه در بُعد عاطفی. موفق باشید    

33485

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: از نظر حکمت متعالیه و ملا صدرا آیا الله همان عین وجود است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «الله» در این مباحث، جامع اسمای الهی است در عین وحدانیت. و از این جهت باید جایگاه این اصطلاحات را با مطالعه «فصوص‌الحکم» ابن عربی دنبال بفرمایید. زیرا این نوع مباحث، مباحثی نیست که با سؤال و جواب روشن شود بخصوص که بحث بین «احدیت» و «واحدیت» در این‌جا مطرح است که باید با دقت در جای خود دنبال شود. موفق باشید

32552

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب استاد عزیز استاد عزیز: اگر امکان دارد کتابی را معرفی بفرمایید که در آن بتوان فضائل آقا امیرالمؤمنین را مطالعه کرد. با تشکر از محضر شریفتان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید مجلّدات «امام شناسی» آیت الله طهرانی و یا خلاصه «الغدیر» با ترجمه آقای شفیعی شاهرودی در این مورد کمک کند. و کتاب‌های «حقیقت نوری اهل البیت «علیهم‌السلام» و «مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت «علیهم‌السلام» که روی سایت هست، إن‌شاءالله راه‌گشا است. مشروط بر این‌که ابتدا کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» را شناحته باشید. موفق باشید

32289

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ادب خدمت شما استاد گرامی: دو سوال داشتم خواهشمندم پاسخ دهید ۱. بنده تفکرم در مورد خدا اشراقی است و معتقدم که خدا نور است و کل عالم هم نور است حال سوالم این است که از کجا معلوم که نور خدا همیشه باشد و چه بسا یک روز نور خدا خاموش بشه و کل عالم خاموش بشه آیا اصلاً چنین چیزی ممکن است؟ نور خدا همیشه بوده و از وقتی که خدا خودش را دیده بود و زمانی نبوده که نباشد آیا ممکن است که نباشد یعنی روزی بعد از قیامت بیاید که نور خدا تمام بشه و همه جا خاموش بشه؟ این سوال مدتی ذهن مرا درگیر کرده و هیچ جوابی مرا قانع نمی‌کند خواهشاً جواب بدهید تا قانع شوم ۲. اگر شخصی در بیداری برای ما ظاهر شود در قالب نور و بگوید من امام زمان هستم چه نشانه های باید در او باشد تا یقین صد در صد پیدا کنیم که امام بوده و شیطان نیست؟ آیا شیطان می تواند در قالب نور ظاهر شود چون جنس شیطان هم از نور است؟ لطف کنید جواب مرا بدهید چون نمی دانم شخصی که در بیداری دیدم و آرامم کرد بخاطر مشکلاتی که داشتم همان امام بود یا شیطان بود که اذیت می‌کند. تشکر فراوان از شما عذر می‌خواهم وقت تون را گرفتم. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. جناب صدرالمتألّهین در برهان حکیمانه و عالمانه خود اثبات می‌کنند که خداوند عین وجود و عین هستی است و همه هست‌ها پرتو نور او هستند. بنابراین معنا نمی‌دهد که عین هستی تمام شود. ۲. هر اندازه انسان در توحید رشد نماید بیشتر متوجه خودخواهی و استکبار شیطان که حجاب توحید است می‌شود. موفق باشید

32095
متن پرسش

استاد ارجمندم سلام و عرض ادب: چند سوال دارم که احتمالا جوابش از آن نمی‌دانم های پر از دانستن است، همان هم موجب سکینه قلب ما می‌شود. ۱. چطور می‌شود شبهای فاطمیه در عزاداریهایی لاکچری با مداحان مشهور که بانیَش مالکان اسنوا هستند شرکت کنیم و شب که به خانه برمی‌گردیم بنشینیم پای خندوانه و لودگیهای بشدت مسخره که ان‌هم بانیَش اسنوا هست؟ ۲. چگونه مالکان اسنوا با لابی های موجودشان در صدا وسیما، حمایت از مصرف کنندگان و بیت رهبری می‌توانند نامه ای مبنی بر ممنوعیت واردات، البته فقط کالاهای کره ای و صرفا لوازم خانگی بگیرند (که بسیار کار درستی است) جالب اینکه واردات لوازم الکترونیکی کره ای آزاد است!!!! ولی تمام لوازم زندگی خودشان خارجی است؟ چرا خودشان لندکروز ژاپنی استفاده می‌کنند؟ ۳. چطور می‌شود در طول حدود ۲۰ سال این همه ثروت بدست اورد؟ آیا وقتی یک نفر این همه ثروت بدست می آورد ربطی به فقیر شدن بخشی از جامعه نمی‌شود؟ ۴. اسنوا در گلستان شهدا موکب چای بر قرار می‌کند و در بنر پشت صحنه عکس بزرگی که خودش و پدربزرگ مرحومش (مرحوم شیخ مهدی مظاهری) هست می‌زند، اینها چه ربطی به هم دارند؟ ۵. چرا سرمایه های مردم و امکانات دولتی در اختیار برخی قرار می‌گیرد و مالکان سیتی سنتر و... می‌شوند همه کاره فرهنگ و اقتصاد شهر؟ چرا چهره برگزار کنندگان روضه های آنچنانی با واعظان محترمی همچون آقای فاطمی نیا را باید در تلوزیون بعنوان متهمان مفاسد اقتصادی رویت کرد؟ ۶. چرا امکانات شهرداری در اختیار ۵ نفر قرار می‌گیرد و فروشگاه های بزرگی احداث می‌کنند و به بهانه ارزان فروشی ذائقه خرید و مصرف زدگی را بالا می‌برند، مردم را فقیر می‌کنند و طبقه ثروتمند جدیدی بنام کوثری ها درست می‌کنند؟ ۷. از ۱۰ سال گذشته تا به حال ۳ بار طرح ایستگاه های اتوبوس عوض شده، چرا با سرمایه های بیت المال چنین می‌کنند؟ (جالب اینکه دو مرتبه اش در زمان معاونت آقای قاسم زاده اتفاق افتاده) چرا شهرداری آنقدر از مردم پول می‌گیرد که نمی‌داند چکارش کند و مجبور می‌شود هر روز مثل دوچرخه های برادران افغان زیوری به شهر وصل کند؟ التماس دعا.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌فرمایید ما هنوز تعریف درستی از حضور خود در این تاریخ نداریم. اکثر سؤالات جنابعالی، سؤالات امثال بنده نیز هست و سختی کار آن‌جا است که شاید همان لاکچری‌ها هم نمی‌دانند چه کار می‌کنند و صاحبان سیتی‌سنترها گمان می‌کنند در حال تحول فرهنگی به سوی پیشرفت جامعه هستند که البته سخت در اشتباهند. بعضی از مسئولان از جمله آقای دکتر قاسم‌زاده هم نگران بعضی از کارهایی هستند که فرهنگ شهر را به سوی هرچه غرب‌زده‌شدن جلو می‌برند. به هر حال باید در این شرایط تاریخی و با توجه به تجربه چهل‌سال گذشته، فکر کرد. بنده به این نتیجه رسیده‌ام که با نظر به مبانی انسانیِ انسان جدید و تاریخی که تحت عنوان انقلاب اسلامی، به سوی ما آمده است باید به جهانی فکر کرد تحت عنوان «جهان بین دو جهان» و در این راستا سه کتاب اخیر تدوین شده است. هرچه هست باید افقی را مدّ نظر قرار داد که در آن به جهان دیگری فکر کرد، جهانی که امثال حاج قاسم‌ها را می‌پروراند. شاید ۱۶ نکته‌ای که تحت عنوان «حاج قاسم سلیمانی و معنای حضور تاریخی ما» در بنر سایت هست؛ متذکر افقی باشد که ما در گذرگاه «دیروز» و «فردا» باید مدّ نظر داشته باشیم. موفق باشید            

31944

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد خدا قوت: در رابطه با سوال 31931 این سوال دختر خانم ۱۶ ساله ایست که حافظ قران هستن و خیلی مذهبی واهل رعایت می باشند والان غیر از ایشان خیلی از افراد مذهبی این سوال رو دارند خصوصا دوستان طلبه که از این بابت رنج میبرند؛ لطفا دلیل این احساس تنهایی افراد مومن و خدایی و اینکه اقعا چکار کنند و چطور به این احساس جهت بدهند رو بیشتر و مفصل تر توضیح دهید. (اکثرا جز گریه و ناراحتی کاری نمی‌کنند) التماس دعا از شما استاد زحمت کش. تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ راهی در این تاریخ برای عبور از احساس پوچی جز حضور در تاریخ انقلاب اسلامی به عنوان افق توحیدیِ آینده و نظر به شهدا از آن جهت که راهی هستند به سوی حضرت رب‌العالمین؛ در مقابل ما نیست. نباید خود را مشغول امور فردی کرد. موفق باشید

نمایش چاپی