بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24735
متن پرسش
استاد گرامی سلام علیکم: نقد هیوم توسط علامه طباطبایی در مورد منشأ تصورات که می‌فرماید: منشأ اين علم آن است که هر علم حصولی مسبوق است به يک علم حضوري؛ يعني قبل از آنکه نفس تصوري از شيء حاصل کند، بايد واقعيت آن شيء را به علم حضوري دريابد. سوال اینجانب این است که: علامه می‌فرماید (قبل از آنکه نفس تصوري از شيء حاصل کند، بايد واقعيت آن شيء را به علم حضوري دريابد)، منظور از واقعیت شیء چیست، و واقعیت شئ به چه معناست و چگونه بدست می آید؟ یعنی نفس واقعیت شئ را در خود میابد و حاضر می شود؟ نفس مگر به افعال خود و شئون و مراتب خود علم حضوری ندارد؟ شی خارجی که خارج از نفس است چگونه به آن علم حضوری پیدا کند؟ مگر می شود؟ پس تکلیف علم حصولی که یک ادراک بدیهی است چه می شود؟ مگر علم به خارج حصولی نیست؟ که البته هست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید بر روی «مُعدّبودن» شیئ خارجی و ابداعِ نفس، صورتی مطابق شیئ خارجی فکر کنید. احتمالاً در آرشیو سایت در قسمت «معرفت نفس» بتوانید مطالب را دنبال فرمایید. بهتر از آن‌جا، کتاب «معرفتِ نفس و حشر» است. موفق باشید

24650

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد سلام: شما در جواب سوال ۲۲۳۹۶ فرموده بودید: روح انسان به جهت ذاتِ مجردی که دارد، ماورای حواس پنج‌گانه با عالَم مرتبط است و به همین جهت حتی خطاهای حس را هم متوجه می‌شود. این مطلب که فرمودید به چه معناست؟ چگونه می باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خوب است سری به کتاب «معرفتِ نفس و حشر» بزنید که چگونه محسوساتِ خارجی مُعِدّ هستند جهت معرفت نفس به موجودات خارجی. موفق باشید

24259

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم سلام الله عليكم. طاعات و عباداتتان قبول درگاه خداوند مهربان. چندی قبل بزرگی دستور ذکر «یا رقیب» را از منظر جلالی آن دادند. اینکه خداوند مراقب توست، پس مواظب اعمال و رفتارت باش. اما همیشه در هنگام گفتن ذکر، جنبه جمالی آن به ذهن من می آید. اینکه خداوند مهربان با رحمت رحیمیه اش به شدت مراقب است تا با فراهم آوردن شرایط، مخلوقاتش مسیر رو به کمال را طی کنند. و از این فکر خیلی لذت می برم. نه تنها اضطراب و دلهره ای عارض نمی شود بلکه حس نشاط ویژه‌ای پیدا می کنم. اما از اینکه نتوانسته ام دستور را به درستی انجام دهم، نگرانم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا نگران باشید؟ بالاخره ذوق شما این است الحمدلله. موفق باشید

32684

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: در یکی از گفتارهای جنابعالی در خصوص زمان شناسی و آگاهی به علم زمان، اشاره به داستانی ظاهرا منقول از امام حسن عسکری در خصوص «پادشاه و شخص عالم به علم زمان» کردید. که در این داستان پادشاه هر از چندگاهی از آن عالم جویای روح حاکم بر زمان می‌شود. خواهشمندم منبع روایت رو ذکر کنید تا با تحقیق بیشتر به مطالعه آن بپردازم. متشکرم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آدرس حدیث در  الكافي، ج‏ ۸، ص: ۳۶۳  می‌‌باشد. ذیلاً متن حدیث خدمتتان ارسال می‌گردد. موفق باشید

متن حدیث عبارت است از: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى وَ أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ جَمِيعاً عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَأَلَهُ حُمْرَانُ فَقَالَ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ لَوْ حَدَّثْتَنَا مَتَى يَكُونُ هَذَا الْأَمْرُ فَسُرِرْنَا بِهِ فَقَالَ يَا حُمْرَانُ إِنَّ لَكَ أَصْدِقَاءَ وَ إِخْوَاناً وَ مَعَارِفَ إِنَّ رَجُلًا كَانَ فِيمَا مَضَى مِنَ الْعُلَمَاءِ وَ كَانَ لَهُ ابْنٌ لَمْ يَكُنْ يَرْغَبُ فِي عِلْمِ أَبِيهِ وَ لَا يَسْأَلُهُ عَنْ شَيْ‏ءٍ وَ كَانَ لَهُ جَارٌ يَأْتِيهِ وَ يَسْأَلُهُ وَ يَأْخُذُ عَنْهُ فَحَضَرَ الرَّجُلَ الْمَوْتُ فَدَعَا ابْنَهُ فَقَالَ يَا بُنَيَّ إِنَّكَ قَدْ كُنْتَ تَزْهَدُ فِيمَا عِنْدِي وَ تَقِلُّ رَغْبَتُكَ فِيهِ وَ لَمْ تَكُنْ تَسْأَلُنِي عَنْ شَيْ‏ءٍ وَ لِي جَارٌ قَدْ كَانَ يَأْتِينِي وَ يَسْأَلُنِي وَ يَأْخُذُ مِنِّي وَ يَحْفَظُ عَنِّي فَإِنِ احْتَجْتَ إِلَى شَيْ‏ءٍ فَأْتِهِ وَ عَرَّفَهُ جَارَهُ فَهَلَكَ الرَّجُلُ وَ بَقِيَ ابْنُهُ فَرَأَى مَلِكُ ذَلِكَ الزَّمَانِ رُؤْيَا فَسَأَلَ عَنِ الرَّجُلِ فَقِيلَ لَهُ قَدْ هَلَكَ فَقَالَ الْمَلِكُ هَلْ تَرَكَ وَلَداً فَقِيلَ لَهُ نَعَمْ تَرَكَ ابْناً فَقَالَ ائْتُونِي بِهِ فَبُعِثَ إِلَيْهِ لِيَأْتِيَ الْمَلِكَ فَقَالَ الْغُلَامُ وَ اللَّهِ مَا أَدْرِي لِمَا يَدْعُونِي الْمَلِكُ وَ مَا عِنْدِي عِلْمٌ وَ لَئِنْ سَأَلَنِي عَنْ شَيْ‏ءٍ لَأَفْتَضِحَنَّ فَذَكَرَ مَا كَانَ أَوْصَاهُ أَبُوهُ بِهِ فَأَتَى الرَّجُلَ الَّذِي كَانَ يَأْخُذُ الْعِلْمَ مِنْ أَبِيهِ فَقَالَ لَهُ إِنَّ الْمَلِكَ قَدْ بَعَثَ إِلَيَّ يَسْأَلُنِي وَ لَسْتُ أَدْرِي فِيمَ بَعَثَ إِلَيَّ وَ قَدْ كَانَ أَبِي أَمَرَنِي أَنْ آتِيَكَ إِنِ احْتَجْتُ إِلَى شَيْ‏ءٍ فَقَالَ الرَّجُلُ وَ لَكِنِّي أَدْرِي فِيمَا بَعَثَ إِلَيْكَ فَإِنْ أَخْبَرْتُكَ فَمَا أَخْرَجَ اللَّهُ لَكَ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَهُوَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ فَقَالَ نَعَمْ فَاسْتَحْلَفَهُ وَ اسْتَوْثَقَ مِنْهُ أَنْ يَفِيَ لَهُ فَأَوْثَقَ لَهُ الْغُلَامُ فَقَالَ إِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَسْأَلَكَ عَنْ رُؤْيَا رَآهَا أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقُلْ لَهُ هَذَا زَمَانُ الذِّئْبِ فَأَتَاهُ الْغُلَامُ فَقَالَ لَهُ الْمَلِكُ هَلْ تَدْرِي لِمَ أَرْسَلْتُ إِلَيْكَ فَقَالَ أَرْسَلْتَ إِلَيَّ تُرِيدُ أَنْ تَسْأَلَنِي عَنْ رُؤْيَا رَأَيْتَهَا أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقَالَ لَهُ الْمَلِكُ صَدَقْتَ فَأَخْبِرْنِي أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقَالَ لَهُ زَمَانُ الذِّئْبِ فَأَمَرَ لَهُ بِجَائِزَةٍ فَقَبَضَهَا الْغُلَامُ وَ انْصَرَفَ إِلَى مَنْزِلِهِ وَ أَبَى أَنْ يَفِيَ لِصَاحِبِهِ وَ قَالَ لَعَلِّي لَا أُنْفِدُ هَذَا الْمَالَ وَ لَا آكُلُهُ حَتَّى أَهْلِكَ وَ لَعَلِّي لَا أَحْتَاجُ وَ لَا أُسْأَلُ عَنْ مِثْلِ هَذَا الَّذِي سُئِلْتُ عَنْهُ فَمَكَثَ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ إِنَّ الْمَلِكَ رَأَى رُؤْيَا فَبَعَثَ إِلَيْهِ يَدْعُوهُ فَنَدِمَ عَلَى مَا صَنَعَ وَ قَالَ وَ اللَّهِ مَا عِنْدِي عِلْمٌ آتِيهِ بِهِ وَ مَا أَدْرِي كَيْفَ أَصْنَعُ بِصَاحِبِي وَ قَدْ غَدَرْتُ‏

بِهِ وَ لَمْ أَفِ لَهُ ثُمَّ قَالَ لآَتِيَنَّهُ عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ لَأَعْتَذِرَنَّ إِلَيْهِ وَ لَأَحْلِفَنَّ لَهُ فَلَعَلَّهُ يُخْبِرُنِي فَأَتَاهُ فَقَالَ لَهُ إِنِّي قَدْ صَنَعْتُ الَّذِي صَنَعْتُ وَ لَمْ أَفِ لَكَ بِمَا كَانَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ وَ تَفَرَّقَ مَا كَانَ فِي يَدِي وَ قَدِ احْتَجْتُ إِلَيْكَ فَأَنْشُدُكَ اللَّهَ أَنْ لَا تَخْذُلَنِي وَ أَنَا أُوثِقُ لَكَ أَنْ لَا يَخْرُجَ لِي شَيْ‏ءٌ إِلَّا كَانَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ وَ قَدْ بَعَثَ إِلَيَّ الْمَلِكُ وَ لَسْتُ أَدْرِي عَمَّا يَسْأَلُنِي فَقَالَ إِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَسْأَلَكَ عَنْ رُؤْيَا رَآهَا أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقُلْ لَهُ إِنَّ هَذَا زَمَانُ الْكَبْشِ فَأَتَى الْمَلِكَ فَدَخَلَ عَلَيْهِ فَقَالَ لِمَا بَعَثْتُ إِلَيْكَ فَقَالَ إِنَّكَ رَأَيْتَ رُؤْيَا وَ إِنَّكَ تُرِيدُ أَنْ تَسْأَلَنِي أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقَالَ لَهُ صَدَقْتَ فَأَخْبِرْنِي أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقَالَ هَذَا زَمَانُ الْكَبْشِ فَأَمَرَ لَهُ بِصِلَةٍ فَقَبَضَهَا وَ انْصَرَفَ إِلَى مَنْزِلِهِ وَ تَدَبَّرَ فِي رَأْيِهِ فِي أَنْ يَفِيَ لِصَاحِبِهِ أَوْ لَا يَفِيَ لَهُ فَهَمَّ مَرَّةً أَنْ يَفْعَلَ وَ مَرَّةً أَنْ لَا يَفْعَلَ ثُمَّ قَالَ لَعَلِّي أَنْ لَا أَحْتَاجَ إِلَيْهِ بَعْدَ هَذِهِ الْمَرَّةِ أَبَداً وَ أَجْمَعَ رَأْيَهُ عَلَى الْغَدْرِ وَ تَرْكِ الْوَفَاءِ فَمَكَثَ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ إِنَّ الْمَلِكَ رَأَى رُؤْيَا فَبَعَثَ إِلَيْهِ فَنَدِمَ عَلَى مَا صَنَعَ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ صَاحِبِهِ وَ قَالَ بَعْدَ غَدْرٍ مَرَّتَيْنِ كَيْفَ أَصْنَعُ وَ لَيْسَ عِنْدِي عِلْمٌ ثُمَّ أَجْمَعَ رَأْيَهُ عَلَى إِتْيَانِ الرَّجُلِ فَأَتَاهُ فَنَاشَدَهُ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ سَأَلَهُ أَنْ يُعَلِّمَهُ وَ أَخْبَرَهُ أَنَّ هَذِهِ الْمَرَّةَ يَفِي مِنْهُ وَ أَوْثَقَ لَهُ وَ قَالَ لَا تَدَعْنِي عَلَى هَذِهِ الْحَالِ فَإِنِّي لَا أَعُودُ إِلَى الْغَدْرِ وَ سَأَفِي لَكَ فَاسْتَوْثَقَ مِنْهُ فَقَالَ إِنَّهُ يَدْعُوكَ يَسْأَلُكَ عَنْ رُؤْيَا رَآهَا أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَإِذَا سَأَلَكَ فَأَخْبِرْهُ أَنَّهُ زَمَانُ الْمِيزَانِ قَالَ فَأَتَى الْمَلِكَ فَدَخَلَ عَلَيْهِ فَقَالَ لَهُ لِمَ بَعَثْتُ إِلَيْكَ فَقَالَ إِنَّكَ رَأَيْتَ رُؤْيَا وَ تُرِيدُ أَنْ تَسْأَلَنِي أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقَالَ صَدَقْتَ فَأَخْبِرْنِي أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقَالَ هَذَا زَمَانُ الْمِيزَانِ فَأَمَرَ لَهُ بِصِلَةٍ فَقَبَضَهَا وَ انْطَلَقَ بِهَا إِلَى الرَّجُلِ فَوَضَعَهَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَ قَالَ قَدْ جِئْتُكَ بِمَا خَرَجَ لِي فَقَاسِمْنِيهِ فَقَالَ لَهُ الْعَالِمُ إِنَّ الزَّمَانَ الْأَوَّلَ كَانَ زَمَانَ الذِّئْبِ وَ إِنَّكَ كُنْتَ مِنَ الذِّئَابِ وَ إِنَّ الزَّمَانَ الثَّانِيَ كَانَ زَمَانَ الْكَبْشِ يَهُمُّ وَ لَا يَفْعَلُ وَ كَذَلِكَ كُنْتَ أَنْتَ تَهُمُّ وَ لَا تَفِي وَ كَانَ هَذَا زَمَانَ الْمِيزَانِ وَ كُنْتَ فِيهِ عَلَى الْوَفَاءِ فَاقْبِضْ مَالَكَ لَا حَاجَةَ لِي فِيهِ وَ رَدَّهُ عَلَيْه‏.

32630

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: سپاه یک سری کارت نماز تهیه کرده برای کودکان ۱۰ و ۱۱ساله، که با این کارت موقعی که در نماز جماعت شرکت کردند، این کارت ها را بدهند امام جماعت حضور آنها در کارت ثبت کند. تا بعد پایان ماه مبارک. کسی که شرکت بیشتری داشته جایزه بگیرد. آیا این کار تشویق بچه ها بجای کار برای خدا، کار برای دیگران است؟ این کار پایین آوردن سطح دین نیست؟ شما تایید می‌کنید؟ یاد مطالب شما در کتاب آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ می‌شود افتادم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای این نوع سن و سال‌ها این نوع تشویق‌ها خوب است تا آن‌که عادت کنند به حضور در نماز جماعت و اُنس با امام جماعت و پس از آن‌که به خود آمدند که باید با خدا معامله کنند، همین عادت‌ها کمک‌شان می کند که آن حضور، برایشان راحت‌تر باشد. موفق باشید

32545

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر شما: ببخشید سوال دارم در رابطه با گیاه خواری! غرب نگاه شیيء انگارانه نسبت به حیوانات دارد و از دیدگاه انسان محوری با آنها برخورد می‌کند و همه جوره از طبیعت و مخصوصا حیوانات در خدمت خودش استفاده می کند و از آنها بهره می برد بدون توجه به عواقب کارش. حال این نکته را می‌خواستم بگویم که خودِ غرب، مقوله گیاه خواری (vegetarian) را مطرح می کند و انسان را به نخوردن گوشت و حتی استفاده نکردن از هر آنچه که از حیوان بدست می آید (در مکتب وگانیسم) دعوت می کند. برای این دعوت هم دلایل خودش را دارد: مثلا حفاظت از محیط زیست جلوگیری از گرمایش جهانی و از این قبیل دلایل که واقعا هم درست هستند. حال برخورد ما نسبت به این رفتار پارادوکسیکال چگونه باید باشد؟ از یک طرف طرز اندیشه شان می‌گوید هر گونه که از طبیعت می‌خواهی استفاده کن از یکسو می‌گوید از حیوانات مصرف نکن تا به طبیعت آسیب نرسانی!! با تشکر و آرزوی شدت در وجودتان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان با نگاه خالق هستی و خالق موجودات به عالَم ننگرد، همان می‌شود که به گفته خودتان در فرهنگ غربی به‌وجود آمد. ولی با نگاه قرآنی این خداوند است که جایگاه هر چیزی را تعیین می‌کند تا آن‌جایی که ما می‌فهمیم اجازه داریم مثلاً گوسفند و گاو و شتر را ذبح کنیم تا بنا به گفته جناب صدرالمتألهین آن‌ها خود را در انسانیت انسان‌ها ادامه دهند؛ ولی سایر حیوانات را نقش دیگری در عالَم هست و لذا اجازه ذبح آن‌ها را نداریم. موفق باشید

32285
متن پرسش

سلام: ۱. نسبت بین ذهن و «خود» چیست؟ آیا ذهن ما همان خود ما است و برعکس؟ اگر یکی نیستند، «خود» بدون «ذهن» چگونه است؟ چه ادراکی دارد؟ آیا ادراکات حضوری از مسیر ذهن نمی‌گذرند؟ ۲. در برخی دستورالعملها راهکارهایی به صورت ذهن آگاهی ارائه می‌شود. البته بنده دقیق پیگیری نکردم، ولی اگر اشتباه نکنم بعضا به صورت تمرکز ذهن، خالی کردن ذهن و یا نظارت بر روی محتوای ذهن - بدون دخالت در فرایند ذهنی - هستند. نظر شما راجع این روش ها چیست؟ آیا در فرایند معرفت نفس هم این چیزها مفید است؟ به طور کلی میزان آگاهی و کنترل و تسلط بر ذهن چگونه می‌تواند ما را در یافتن خود اصیل و حضور در عوالم غیبی یاری کند؟ ممنون می‌شوم اگر در این مورد دستورالعمل دقیقی بفرمایید و یا ارجاع بدهید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نفس ناطقه شئونات مختلفی دارد مثل عقل و ذهن و حس ۲. این امور بیشتر تحریک واهمه است و القائات آن ثابت و پایدار نیست. در این مورد خوب است به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» رجوع فرمایید. موفق باشید

32279

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد عزیزم: در سوال 32122 سوال کننده محترم سوال «سلام: تطهیر اهل البیت از رجس شامل نجاست ظاهری هم می شود؟» ودر پاسخ بیان فرموده اید «باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! درست است که تطهیر در آیه مذکور، اطلاق دارد ولی به نظر بنده با طرح این نوع موضوعات، مقصد اصلی آیه را به حاشیه می‌بریم. زیرا بحث در اسوه و الگوبودنِ اهل‌البیت «علیهم‌السلام» است برای بهترین زندگی. موفق باشید» حالا سوال این حقیر این است که بعضی دوستان خصالت ها و یژگی های بشری را چون حدث اکبر و اصغر و... را از این ذوات نورانی منکر می شوند از خود آیات قرآن و احادیث چنین بر نمی آید. البته سوال حاشیه ای است ولی این عزیزان می خواهند برای تطهیر اهل البت ویژگی طبیعی و بشری و جسمانی را منکر شوند در صورتی که این ذوات نورانی در عین داشتن مقام خلافت الهی در همین دنیا مثل ما زندگی می‌کردند و همین باعث الگو بودن آنها برای ما است هرچند شان این بزرگواران اجل ازاین سوالات است. و بنده هم شرم داشتم که چنین سوالاتی در وصف آن ذوات نورانی مطرح کنم. اگر صلاح دانستید جواب بفرماییید. دعاگوی شما هستم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون روایاتی که در مورد طهارت ذوات مقدسه مطرح شده، در این امور هم مسئله را  وسعت داده. ولی همین‌طور که عرض شد عمده وجوه قدسی و معنوی شخصیت آن‌ها است تا انسان‌ها جهت رجوع به بهترین انسان، اسوه و الگو داشته باشند. موفق باشید

32144
متن پرسش

سلام استاد گرامی: استاد خدای مهربان توفیق حفظ قرآن به بنده عطا کرده و در حال حفظ هستم. از طرفی می‌خواهم خودسازی و ترک گناه داشته باشم. از طرفی وصلت من با خانواده ایست که اختلاف زیادی دارند و همین امر باعث غیبت و تهمت در بینشان می شود. من به همسرم بارها اعلام کرده ام که نمی خواهم حرفی از کسی زده بشه ولی متاسفانه یه مدت رعایت می کنند و دوباره غیبت ها ادامه می یابد و اگه حالی و توسلی داشته باشم از بین می رود. توصیه به اصلاح روابط و نیکی می کنم ولی چه کنم که شعله این آتش که از زبانها ناشی می شود من را هم درون خودش می کشد. چه کنم؟مردی که بسیار ناراحت است از حرف هایی که به ناحق به ایشان نسبت داده اند و دنبال درد دل (غیبت هم می شود) است کم محلی بکنم؟ حرفش را قطع کنم؟ همیشه میگم خدا قاضی است و مسئولیت حرف ها به گردن کسی است که خودش حرف زده ولی نمی دانم تنها چاره اش مرگ است که غیبت نشنوم ؟ چه کنم؟ وظیفه من همسر در مقابل ایشان چیست؟ از ابد و تاثیر گناهان و دست خالیمان هم می گویم ولی چه فایده؟ 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید استماع غیبت و گوش‌سپردن به غیبت حرام است ولی اگر غیبت شخصی به گوش‌مان خورد، یا نمی‌خواستیم در صحبتی که با افراد داریم غیبتی صورت بگیرد، ولی از طرف مقابل آن غیبت پیش آمد؛ مهم آن است که ما آن را دنبال نکنیم، نه آن‌که از ترس وقوع غیبت رابطه‌های این‌چنینی را فرو گذاریم. موفق باشید

31318

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد بزرگوار: بنده مادری هستم که اعتقادی به آموزش و پرورش ندارم و تآکید دارم به روش مکتب خانه ای را برایرمردم کار شود و چون کسی را نمی یابم خود حقیر باید دست به کار شوم از کجا شروع کنم معارف توحیدی، اصول و فروع دین، مبارزه با نفس، ادب دربرابر ولی، تبری در درجه اول بعد تولی، برای بنده در صدر قرار دارد ولی به دنبال منبع موثق و کامل می‌گردم تا به فرزندم آموزش دهم. ممکن است راهنمایی بفرمایید خیر کثیر همواره روزی شما باد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که در دستورات دینی به ما فرموده‌اند فرزند زمان خود باشیم و به همین جهت باید در همین نظام آموزشی موجود، سعی کنیم به اهداف معنوی و توحیدی دست یابیم و این با دنبال‌کردن مدارسی که مسئولین متعهدی دارند تا حدّی قابل فهم است. موفق باشید

30850
متن پرسش
سلام علیکم: ضمن عرض خدا قوت بابت مباحث عالی و عالی و عالی از خداوند متعال عمری بلند همراه با عزت و سلامتی و درک زمان حضور حجت بن الحسن (عج) را خواهانیم. طبق گزارشات جدا شدن روح از جسم، بیان شده که مروری از کودکی تا جدا شدن روح را نشان می دهند و شخص به اعمال نیک و غیر نیک آگاه می شود. بنده خیلی نگرانم و خیلی مضطرب که با اون شرمندگی چکار کنم!؟ نگرانیم در مورد مرگ بیشتر از شرمندگیه که بندگی نکردم و نتونستم مورد رضای خالقم باشم. بسیار مشتاق مباحث معادم. این مسئله را چطور حل کنم؟ چکار کنم خداوند منان اون مرحله را ببخشد و یا نمایش ندهد؟ و سوال بعدی اینکه برای انس بیشتر با حیات ابدی سیر مطالعاتی وجود داره؟ می خواهم قبل مرگم علم و آگاهی هدفمند و منظم همراه با اُنس بیشتر داشته باشم. شرمنده مزاحم وقت شریف شمامیشیم. التماس دعا. «سوال خصوصی می باشد لطفا پاسخ صرفا ایمیل گردد»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث دل‌خوشی بیجا نیست، ولی فراموش نکنید که: «تو مگو ما را بدان شَه راه نیست / با کریمان کارها دشوار نیست». مائیم و خدایی که رحمت آن بیکرانه است. پیشنهاد می‌شود اگر با حوصله کتاب «شرح سوره جاثیه» را دنبال بفرمایید، إن‌شاءالله نکات ظریفی در رابطه با معاد روبه‌روی شما به ظهور می‌اید. موفق باشید

30654

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام وقت بخیر: أَ لَمْ تَرَ إِلَي الَّذينَ يُزَکُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ اللَّهُ يُزَکِّي مَنْ يَشاءُ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتيلاً معنی این آیه کریمه رو می خواستم به چند تفسیر مراجعه کردم --المیزان-------------- مگر کسانی که خود را به پاکی می ستایند نمی بینی، بلکه خدا هر کس را بخواهد پاک و تزکیه می کند و به هیچ یک از مردم حتی به اندازه دانه خردلی ستم نمی شوند)، (زکات) نموی است که از ناحیه برکت خدای متعال حاصل می‌شود و تزکیه نمودن انسان در مورد نفس خودش به دو وجه می باشد، یکی به عمل است، که بسیار پسندیده است و یکی دیگر تزکیه به زبان است که شخصی خودش را ستایش کند و این امری مذموم و ناپسند می باشد خدا هر کس را بخواهد تزکیه می کند و به مجرد ادعا نیست، چون اگر انسان به فضایل نفسانی آراسته گردد، همانا به فضل و یاری خدا به این مرحله رسیده، اما اگر برای نفس خود استغناء و استقلال قائل شود، همانا به خدا شرک ورزیده و در الوهیت و ربوبیت خود را شریک خدا قرار داده، در حالی‌که مقام انسان ناتوانی که حتی قادر نیست پشه ای را از خود دور کند، کجا و مقام خالق موجودات کجا؟ ---از تفاسیر دیگر ------------- در مجمع از حضرت باقر (ع) روایت نموده است که این آیه درباره یهود و نصارى نازل شده که مى گفتند ما پسران خدا و دوستان اوئیم و کسى داخل بهشت نمى شود مگر آنکه یهودى یا نصرانى باشد و قمى فرموده آنها کسانى بودند که خودشان را صدّیق و فاروق و ذو النورین نامیده بودند و حق آنست که جز خداوند کسى عالم بر ضمائر و سرائر نیست و کاملا نمى تواند تنزیه و تقدیس از کسى بنماید مخصوصا خود شخص که علاوه بر آنکه محاط است عاشق نفس خود است و از عیب معشوق آگاه نیست و تزکیه مرد خود را از اقبح قبائح است. --------------------------------------------- بنظرم می رسه اینجا باز هم نکته ای هست. در اینجا عموما تزکیه اول رو به معنای خودستایی می گیرند و تزکیه دوم را به معنای پاک کردن. آیا می شه برای مثال چنین برداشتی داشت؟ آیا به کسانی که در مسیر سلوک و تزکیه نفس هستند نگریسته ای؟ بله خداوند است که هرکس را که بخواهد پاک می کند و به اندازه ذره ای در اینجا ظلمی نیست. یعنی اینکه وقتی امر به دست خداست کسی بگوید من در مسیر تزکیه قدم گذاشتم و خداوند یاری نکرد و یا غیره ======================= غرض طرح موضوع بود تا از معارف این آیه صحبتی بفرمایید و یا اگر بیانات شفاهی و یا نوشتاری در این مورد داشته اید مرا رجوع دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آیه‌ی فوق «يُزَکُّونَ أَنْفُسَهُمْ» اصطلاحی است حاکی از این‌که افرادی با خودستایی بخواهند خود را پاک و بی‌عیب نشان دهند و در ادامه می‌فرماید این خداوند است که با الطاف خود، انسان‌ها را پاک و برجسته می‌کند، نه این‌که هرکس خودش برای خودش دکان باز کند و خداوند به کسی کوچک‌ترین ظلمی روا نمی‌دارد از آن جهت که اگر شایسته‌ی بزرگی و پاکی است از او دریغ کند. موفق باشید

30526

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: نظرتون راجع به تفسیر صافی از فیض کاشانی چیه؟ در کنار المیزان بخونیم خوبه یا المیزان کافیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن کتاب به خودی خود تفسیر نیست بلکه جمع روایات است نسبت به آیات تا بتوانیم نظرات خاص ائمه علیهم‌السلام را در رابطه با آیات بدانیم و از این جهت نکات خوبی به دست می‌دهد ولی تفسیر کاری است که علامه در المیزان انجام داده‌اند. حال اگر با این رویکرد به تفسیر صافی نیز رجوع شود، مفید خواهد بود ولی در هر حال به عنوان تفسیر آیات نباید آن را قلمداد کرد. موفق باشید

30523

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما: اگر بخواهیم کتاب شرح کتاب گلشن راز را مطالعه کنیم شما کدام شرح فارسی آن را مناسب می دانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: غیر از شرح لاهیجی، شرح دیگری را سراغ ندارم. شرح جناب لاهیجی در جای خود شرح مفیدی است. موفق باشید

30115

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: از کجا می‌توان فهمید کشف و رویت غیبی شخصی صحیح بوده و شیطان در آن دخالت نداشته مثلا شخصی (که واقعا می‌دانیم این شخص دروغگو نیست) مولانا را در آتش جهنم رویت کرده و شخصی دیگر خیر در قلل معرفت. از کجا بفهمیم کدام کشف صحیح است و اگر واقعیت یک چیز یا عذاب مولانا یا بهشتی بودن آن شخص نیست پس این تفاوت کشف ها و رویت ها در چیست؟ از این مثال ها زیاد هست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک، تطبیق با شهود امامان معصوم است. عموماً در این رؤیاها انسان‌ها با تصورات خود روبه‌رو می‌شوند و اساساً در روایات ما تأکید بر آن است که خواب، حجّت نیست. موفق باشید

30031

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: آیا میشه به خاطر مسائل سیاسی مسئله درمان مردم رو تحت الشعاع قرار داد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. موفق باشید

30018

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: استاد، شما در زمینه تربیت دینی چه رویکردی را سفارش می کنید؟ آیا رویکرد عملگرا در این زمینه مناسب است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌دانید از نظر اسلام، آنچه در تربیت نقش اساسی دارد، الگو و نمونه و شرایط زندگی است. موفق باشید

29428

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: اگر امکان دارد محل صحیح بروز حسی لطایف نفس و قلب و روح و سر و خفی و اخفی رو در بدن بفرمایید. (مثلا برخی اخفی را در محل مسح سر و برخی وسط سینه معرفی می‌کنند و هندوها آن را کندالینی یا هندوها مرکز پیشانی و بین دو ابرو را چشم سوم می‌خوانند و مسلمانان برخی محل بروز نفس و برخی محل بروز خفی)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آن‌که در مباحث معرفت نفس روشن می‌شود نفس، مجرد است؛ ورود به این نوع مطالب، به‌کلّی منتفی است. موفق باشید

28953

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: انسان یک «من» دارد که گاهی به علل مختلف سوی خوبیها و گاهی بسوی بدی ها گرایش پیدا می‌کند و این «من» یک سری قوا نیز دارد. حال سوال من اینست که این «قلب» که در شرح جنود عقل و جهل امام فرمودند مانند بچه باهاش اذکار الهی رو کار کنیم دقیقا اشاره به چه وجهی از انسان است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان درجه‌ی قلبی انسان. زیرا نفس ناطقه‌ی انسان دارای مراتب و مراحل است. مرتبه‌ی اول را «نفس» گویند و بالاتر از آن «قلب» است و بالاتر از قلب، «روح» است و نفس ناطقه‌ی انسان در همه‌ی این ابعاد حاضر است. موفق باشید

28877

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: در مورد کیفیت ارتباط و تاثیرگزاری غذا بر روح انسان لطف کنید توضیح دهید، غذایی که تغذیه جسم است چطور بر روح اثر می‌گذارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوعات، مواردی نیست که بنده بتوانم نظر بدهم. موفق باشید

28657

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: اگه ممکنه ترتیب در نحوه ی مطالعه کتاب های استاد طاهرزاده را به بنده معرفی کنید. با تشکر از پشت کار و همت بلندتان
متن پاسخ

سمه تعالی: سلام علیکم: سیر مطالعاتی که روی سایت هست. موفق باشید

28515

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد معظم. در مورد این بیت از حضرت حافظ: جان علوى هوس چاه زنخدان تو داشت دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد آیا می توان چنین برداشتی داشت: نفس ناطقه، از حیث حقیقت خود، متوجه عوالم علوی است و تمنای رسیدن به آن مقام را دارد اما چون کمالات او بالقوه است ناچار باید سختی ورود به عالم کثرت و طبیعت را به جان بخرد و جهت استکمال خود با دشواری های آن روبرو شود تا کمالات خود را بالفعل سازد و امکان ارتقا به آن مقام را پیدا نماید. با تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده برداشت خوبی داشته‌اید. موفق باشید

26965

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: نظر شما در مورد آقای غفار عباسی غفاری چیه؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ایشان را نمی‌شناسم. موفق باشید

26690

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: مباحث معرفت نفس و الحشر فایل صوتی ندارد و چون اینجانب برخی از مفاهیم آن کتاب را نمی فهمم و آیا برای فهم بهتر آن کتابی یا منبع دیگری را باید بررسی نمایم قبل از این کتاب مهم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کیفیت فایل‌های صوتی آن چندان خوب نیست ولی نزد حاج‌آقا نظری هست. شرح صوتی کتاب معاد تا حدی مطلب را جبران می‌کند. موفق باشید

26496

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام خدمت شما استاد ارجمند و با آرزوی سلامتی برای شما: الحمدلله رب العالمین در حال حاضر ایران اسلامی ما در علوم و فناوریهای پیشرفته ای مانند نانو، بیو، هوافضا، سلولهای بنیادی و غیره جایگاه ارزنده و والایی کسب کرده است و بنده هم با عنایت خدا در یکی از همین علوم تحصیل کردم. اما همانطور که جنابعالی فرمودید تکنولوژی غرب روح و فرهنگ خاص خود را به همراه دارد و اگر فرد یا جامعه شیعه ما با آرمانهای خود به این موضوع توجه نداشته باشد ممکن است در فرهنگ غرب حل بشود. چند سوال دارم. ۱. به عنوان یک شخص که در این حوزه کار می کنم چه راهکار عملی پیشنهاد می کنید؟ ۲. حالا که به لطف خدا و زحمت استاد فرهیخته ای چون شما از این موضوع آگاه شدم آیا تکلیفی برای بنده در قبال جامعه علمی و فناورانه ای که با آنها از نزدیک کار می کنم وجود دارد (با توجه به اینکه مسئولین ما با دیدن حرکت غرب به سمت مسائل اخلاقی فناوری در حال ورود به این بخش هستند و زمینه برای بنده هم فراهم است)؟ ۳. بنده فکر می کنم باید افق دیدم رو زمان ظهور امام زمان در نظر بگیرم و بر این اساس برنامه ها و طرحها رو تنظیم کنیم. یعنی با ظهور و تجلی منبع علم و فناوری هستی چه مسیری برای پیمودن و رسیدن به ۲۵ حرف باقیمانده از علم در اختیار بشر قرار می گیرد و ما از الان سعی کنیم در اون مسیر حرکت کنیم. آیا درست است؟ راه سختی است إن شاالله با مدد خدا و نگاه اهل بیت و دعای استاد بزرگ و چراغ نورافشانی چون شما برای فرزند کوچکتان بتوانم گامی هرچند کوچک در این راه بردارم. التماس دعا. با سپاس و احترام فراوان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. روحیه‌ی انقلابی و رعایت تقوی اثر خود را در خنثی‌کردنِ حجاب‌های آن فرهنگ به میان می‌آورد. ۲. باید متوجه شد عقل تکنیکی، رویکردِ اصلی‌اش کشف استعدادهای طبیعت است از آن حیث که منجر به درک حقیقت می‌شود که بحث آن در موضوع «تذکر به عقل تکنیکی» شد. آدرس صوت آن  http://lobolmizan.ir/sound/1225  می‌باشد. ۳. در این مسیر خداوند الهاماتی به انسان می‌کند. موفق باشید

نمایش چاپی