بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
32144
متن پرسش

سلام استاد گرامی: استاد خدای مهربان توفیق حفظ قرآن به بنده عطا کرده و در حال حفظ هستم. از طرفی می‌خواهم خودسازی و ترک گناه داشته باشم. از طرفی وصلت من با خانواده ایست که اختلاف زیادی دارند و همین امر باعث غیبت و تهمت در بینشان می شود. من به همسرم بارها اعلام کرده ام که نمی خواهم حرفی از کسی زده بشه ولی متاسفانه یه مدت رعایت می کنند و دوباره غیبت ها ادامه می یابد و اگه حالی و توسلی داشته باشم از بین می رود. توصیه به اصلاح روابط و نیکی می کنم ولی چه کنم که شعله این آتش که از زبانها ناشی می شود من را هم درون خودش می کشد. چه کنم؟مردی که بسیار ناراحت است از حرف هایی که به ناحق به ایشان نسبت داده اند و دنبال درد دل (غیبت هم می شود) است کم محلی بکنم؟ حرفش را قطع کنم؟ همیشه میگم خدا قاضی است و مسئولیت حرف ها به گردن کسی است که خودش حرف زده ولی نمی دانم تنها چاره اش مرگ است که غیبت نشنوم ؟ چه کنم؟ وظیفه من همسر در مقابل ایشان چیست؟ از ابد و تاثیر گناهان و دست خالیمان هم می گویم ولی چه فایده؟ 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید استماع غیبت و گوش‌سپردن به غیبت حرام است ولی اگر غیبت شخصی به گوش‌مان خورد، یا نمی‌خواستیم در صحبتی که با افراد داریم غیبتی صورت بگیرد، ولی از طرف مقابل آن غیبت پیش آمد؛ مهم آن است که ما آن را دنبال نکنیم، نه آن‌که از ترس وقوع غیبت رابطه‌های این‌چنینی را فرو گذاریم. موفق باشید

32020

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: بنده دانشجوی ارشد هستم و موضوع پایان نامه ام، تبیین بعد عاطفی دعای عرفه است. با توجه به اینکه این دعا شرح های زیادی نداره و اکثرا بعد سیاسی و عبادی دعا بررسی شده، میشه اگر کتاب، سخنرانی و منبعی در این زمینه سراغ دارید معرفی کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور ذهن ندارم. ولی آخر کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» قسمتی از فراز دوم آن دعا شرح داده شده است. موفق باشید

32018
متن پرسش

سلام و وقت بخیر خدمت استاد عزیز و گرانقدر: استاد قبلا سوالی در مورد سایه نداشتن ائمه و رسول اکرم مطرح شد پاسخ دادین که «شاید غلبه‌ی روح مبارک رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بر عالم جسم چنین اقتضایی را در پی داشته باشد که جسم آن حضرت سایه ندارد، با این همه معنای درست این خبر را نمی‌دانم.» استاد، چرا سایه نداشتن نمی تواند مقوله ای از جنس همین مفاهیم که می فرمایید باشد (همه مطالب نقل از سخنان حضرتعالی می باشد) «ما عموماً، با سایه های ذهنمان زندگی می کنیم و به حقیقی ترین بُعد زندگی که همان ابدیت است رجوع نداریم هنگامی که حضرت طوری سخن می گویند که ما مجبور می شویم این سایه ها را کنار بگذاریم، از خود می پرسیم پس چه کار بکنیم چون کار دیگری نداریم» . «کسی که دنیا را جدّی گرفت با سایه های ذهن اش زندگی می کند، چه از آن سایه ها بترسد و از آن ها فرار کند و چه با آن سایه ها رفیق شود و با آن ها دل خوش کند، در هر دو صورت از واقعیت بیگانه است، چون سایه های ذهنی واقعیت ندارند. راه نجات از این که انسان بازیچه ی سایه های ذهنی نشود، یک راه بیشتر نیست و آن جدّی گرفتن حیات ابدی است.». «آن هایی که از مسیر رسیدن به خدا منحرف شدند برایشان عذاب دردناکی است، به جهت آن که یَوْمُ الحساب را فراموش کردند. اگر قیامت و حیات ابدی برای افراد جدی شود سایه های ذهنی قدرت و توانایی شان را از دست می دهند.» «ما باید سایه ها را از روی ذهن و قلبمان برداریم تا بتوانیم کاملاً آزاد نفس بکشیم، اگر شما از کسی که علناً کار حرامی را انجام می دهد و در تاریکی زندگی می کند، نپرسید که این چه وضعی است؟ او از شما می پرسد که چرا اینقدر خودت را به احکام دین مقیّد کرده ای.» «اگر انسان آسمانی شود و پناه روح و جان خود را خدا بداند از این نوع فشارهای روحی راحت می گردد. دیگر سایه ها در ذهن او حکومت نمی کنند که با درهم پیچیده شدن سایه ها او هم درهم پیچیده شود، بلکه خدا بر او حکومت می کند.» «اهداف وَهمی غیر واقعی است و نباید به فکر برآوردن اهدافی این چنینی برآمد و فکر کنیم چون این شخص رئیس است پس مهم است و یا چون این سنگ گرانقیمت است پس مهم است، اینها نسبت و اعتباریاتی است که اذهان بشری ساخته اند و ریشه در سایه ذهن انسان ها دارد. و از این جهت نباید وقت خود را صرف اهداف وَهمی نمود.» «علم باید طوری باشد که بتواند ما را به خودمان بشناساند نه اینکه یک «منِ» بدلی به ما بدهد که سایه ی ذهن ما شود. بعضی علم ها یک «منِ» بدلی به انسان می دهد.» «بدبخت آن کسی است که چیزی جز اجسام و ظواهر را نمی شناسد، زیرا مرگ، همه چیز او را نابود می کند ولی اگر ماوراء زندگی دنیایی، به مالک مرگ نظر داشت هیچ وقت با نابودی مطلوباتش روبه رو نمی شد. اگر انسان توجه داشت که کل حیات، در زندگی دنیایی اش خلاصه نمی شود و اگر خود را وسیع تر از تنفس بدنی اش، در دست خالقی حکیم احساس کرد، هرگز سایه ی تنگ و تاریک دنیاگرایی بر او فشار نمی آورد تا گمان کند همه چیز تنها در دنیا یافت می شود، آیا در زندگی با انسان هایی روبه رو نشده اید که نگران لباس های مستعمل با آرنج های سوراخ و کفش های مندرس خود نیستند ولی نگرانند که مبادا ستارگان بر جانشان ندرخشند؟ این ها ماوراء مرگ و زندگی، با خدا زندگی می کنند. با خدایی که در همه چیز و از همه چیز می توان سراغ او را گرفت.» «باید خود را از سایه های آن ذهنی که همواره ما را به خود مشغول می کند و از نظر به خداوند باز می دارد آزاد کرد.» «همین که همه همت انسان این باشد که منِ مستقل از حق، یعنی مَن وَهمی را حفظ کند، از مسیر درست دور می افتد و به مقصدی که باید برسد، نمی رسد و عملاً با سایه زندگی خود زندگی می کند در حالی که سایه زندگی، اصل زندگی نیست، انسان را به اهداف دروغین عادت می دهد و اندیشه اش را در مسیر همان اهداف دروغین به کار می برد.» «تو ابدیت داری ولی دنیا ابدیت ندارد، پس تو برای دنیا خلق نشده ای، خود را مواظب باش که به دنیای ناپایدار گره نزنی. خیلی عجیب است که آدم خود را در سایه های زندگی مصرف کند. سایه ها می میرند و او می ماند، ولی بدون هیچ محتوایی. کسی که وقتش را صرف سایه کرد، سایه چون حقیقت ندارد، می رود، اما او نمی رود.» «سایه های ذهنی ما که ما را از حیات ابدی غافل کرده بود، همه و همه کنار می روند و در آن حالت شما زنده می شوید و زندگی حقیقی شروع می گردد.» محو او گشتند آخر بر دوام / سایه در خورشید گم شد والسّلام

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی را مطرح فرموده‌اید مبنی بر این‌که سایه‌های ذهنی چه اندازه حجاب حقیقت می‌شوند و مسلماً رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» از چنین سایه‌های ذهنی مبرّا بوده‌اند. به قول شاعر بزرگوار آقای رافعی:  اگر همسایه ها بی سایه بودند / حصار خانه ها سنگی نبودند. که منظور ایشان نیز همین سایه‌های ذهنی است. ولی اگر واقعاً رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» هنگامی که در بین مردم بودند، جسم‌شان سایه نداشته است، قضیه غلبه روح بر جسم به میان می‌آید. ولی احتمالاً شاید بتوان گفت همان هنگامی که بین مردم بودند، مردم آن‌چنان از حضور آن حضرت بهره‌مند می‌شدند و احساس آرامش می‌کردند که اصطلاحاً این حالت نداشتن سایه قلمداد می‌شد. و به همین جهت در مورد ائمه «علیهم‌السلام» نیز در بعضی روایت‌ها داریم که آن‌ها نیز سایه نداشتند، گویا به معنای روان بودن حضور آن‌ها برای روح‌های مخاطبین‌شان بوده است. موفق باشید

31849

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: وقت بخیر. در کلیپی از علامه حسن زاده (ره) نقل شد ایشان شهدا را بالاتر از اولیاالله می‌دانستند، می‌فرمایید این به چه معناست، و دقیقا منظور از اولیا در این بیان چیست؟ و اینکه این چگونه رخ داد؟ به لحاظ تاریخی برای ما هم امکان عشق بازی با حضرت حق تا آنجایی که دیگر بالاتر نیست وجود دارد؟ چون جایی علی الظاهر فرمودید اون امکان برای ما کمرنگ شده و می‌توانیم با راستی و دوستی نهایتا انسان های خوبی باشیم. ممنونم

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل بر آن است که حضرت استاد، شهدا را اولیای الهی می‌دانند یعنی کسانی که ذیل ولایت الهی به میان آمده‌اند و عمل می‌کنند و اگر گفته شده باشد هم که آن‌ها بالاتر از اولیای الهی هستند؛ شاید منظورشان عرفای معمول باشد که خود آن‌ها نیز خود را فقیر إلی الله می‌دانند. موفق باشید

31466

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله و برکاته. استاد جان در مورد روز قیامت، اینطوریه که کل اعمال و زندگی هر فرد فرضا روی چیزی مثل مانیتور یا صفحه نمایش می آید یا اینکه نه اینطور نیست و جسم قیامتی فرد برآیند شخصیت کلی اوست و نشانگر همه چیز است؟ متشکرم از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! شخصیت او همه نیّات او را در بر می‌گیرد و از درون شخصیت او به ظهور می‌اید و اطراف او را نیز در بر می‌گیرد. موفق باشید

31377

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقت بخیر: نظر شما راجب مستند آقا مرتضی، (شهید مرتضی آوینی) چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن مستند ظرایفی داشت که باید مدّ نظر قرار گیرد. موفق باشید

31181
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت! یک جایی می فرمایید که تفکر تاریخی است، انسان تاریخی است، وجود یعنی حضور در مراحل تاریخ و... بعد می گویید که منظورتون از تاریخ هیستوری نیست! پس، تعریفتون از این «تاریخ» چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که قرآن می فرماید: «کل یومٍ هو فی شأن» حضرت حق در هر زمان و زمانه ای با شأنی از شئون انوار و اسمای الهی اش مطابق ظرفیت جهان و انسان ظهور می کند و تاریخ، همان مراحل مختلف ظهور شئونات الهی است و این غیر از تاریخ به معنای داستانهایی است که چه کسی رفت و چه کسی آمد. به همین جهت خداوند به پیامبر خود می فرماید: «وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ» ای پیامبر آنها را متذکر روزگارانی قرار بده که محل ظهور اراده الهی می باشند. موفق باشید.

31176

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد نظر شما در مورد فرضیه جهان موازی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جهان های موازی همه یک جهان هستند مگر جهان هایی که مافوق این جهان باشد که هویت مادی این جهان را ندارد. موفق باشید

31167

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: امروز به لطف الهی کتاب سر الصلاه امام خمینی استاد ما این کتاب را شروع به تدریس نمودند. بین پرسش های کاربران هم پیشنهاد کار کردن این کتاب را دیدم. اگر این اتفاق بیافتد، ما از مباحث زیبا و روان شما همانند همیشه بهره خواهیم برد. ان‌شاء الله که روزی محقق شود.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را باید شکر کرد به اعتبار آنکه به قلب آن سالک واصل یعنی حضرت روح الله مطالب کتاب فوق را القا فرمود به امید آنکه رهروان راه حقیقت در ظلمات آخرالزمان دست خالی نباشند. موفق باشید

31110

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر. جسمانیه الحدوث رو به جسم مادی بزنیم یا جسم برزخ نزول؟ اصلا انسان قبل به دنیا آمدن در برزخ نزول جسم برزخی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جمله مذکور منظور جسم مادی است که بستری خواهد بود برای قبول روح و در مسیر تبدیل قوه به فعل جسم، روح نیز به جهت تعلّقی که به جسم دارد مابه‌القوه‌هایش به مابه‌الفعل تبدیل می‌شود. موفق باشید

30741

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد: در پاسخ به سوال ۳۰۷۰۴ پاسخی فرمودید: اما از نظر آماری نتیجه مثبت کاذب هم میتونه توی نتایج باشه. به این فکر کنیم که یک فرزند سندروم داون باشه و پزشک تشخیص بده با آزمایشات مکرر ولی به صورت قانونی اون فرد اجازه سقط نداره! و نتیجه اش چی میشه؟ فرد آیا دیگه سقط نمی کنه یا میره به صورت غیرقانونی این‌کار رو میکنه که عواقبش بدتره! در کل به جای حذف صورت مساله میتونن به بررسی آزمایش ها و صحت نتایجشون و کنترل اونها بپردازن! در هر صورت استرس اینکه نکنه بچه دچار مشکل به دنیا بیاد خیلی زیاد میشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد خود صاحب‌نظران معتقدند نمی‌توان به این نوع غربا‌لگری که فعلاً در میدان هست، اعتماد کرد. زیرا موارد نقض آن کم نبوده. حال آیا علم می‌تواند تا آن‌جا پیشرفت کند که از چنین ضعف‌هایی مبرّا شود؟ إن‌شاءالله. موفق باشید

30430

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: چند ماه قبل‌ با نوشته ایی در مورد فضای سایبر (فضای مجازی) آشنا شدم که خواهش می‌کنم شما هم حتما این نوشته کوتاه رو مطالعه بفرمایید. https://b2n.ir/d17128 وقتی متوجه اهمیت بالای فضای سایبر در حاکميت شدم، مطالعاتی رو در این زمینه شروع کردم، حقيقتا وقتی حضرت آقا از غلبه‌ی نرم افزاری به‌عنوان‌ سیلی محکم به هیمنه پوچ استکبار یاد کردند و همچنین توضیحات جنابعالی به فکر فرو رفتم که یکی از جنبه های این سخن این است که حاج قاسم چگونه سیستم فطری خود را در برابر این نظام سایبرنتیک دشمن قرار داد و بر آن غلبه کرد و سردار دلها شد و امروز امام‌ جامعه ادامه همان راه را تحت عنوان غلبه نرم افزاری از ما مطالبه می‌کند، لذا مزاحم شدم تا نظر شما را در این مورد بدانم و از راهنمایی شما برای ادامه تحقیقاتم بهره ببرم. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید مشخص بفرمایید تعییناً چه نکته‌ای مدّ نظر دارید. زیرا در شرایطی نیستم که فرصت آنچنانی برای مطالعه‌ی این مباحث داشته باشم. موفق باشید

30413

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: استاد ما منزل سجده رو که از کتاب آداب نماز توضیح می دادند، فرمودند بعد از عبور از کثرات، منزل سجده عبور از همه ما سوی الله هست، سوال اول: ماسوی الله دقیقا به چی گفته میشه؟ سوال دوم: منزل سجده اگر نظر به باطن عالم باشد یعنی همان احدیت؟ مفهوم احدیت و توحید ذات یکی است؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. «ما سوی الله» یعنی غیر از حضرت حق. ۲. همین‌طور است که می‌فرمایید. موفق باشید

30406

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: شخصی دانشجور ترم آخر دانشگاه امیرکبیر تهران از بنده سوالی در مورد خواندن فلسفه ی صدرا در تهران که یک استاد فلسفه برای ایشون معرفی کنیم بنده شناختی نداشتم اگر می شناسید تا به این بنده خدا معرفی کنم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساتیدی مثل جناب آقای یزدان‌پناه و آقای امینی‌نژاد در قم هستند و دروس صوتی ایشان می‌تواند مفید باشد. در حال حاضر در ذهن بنده متأسفانه از اساتید تهران کسی را به یاد ندارم. موفق باشید

30328

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد سوالی داشتم: بنده به تازگی از سفر مشهد به اصفهان برگشته ام. می خواستم بدونم که باید چه کار بکنم که این ارتباط امام رضایی که بین من و امام رضا برایم به وجود آمده به مرور زمان خاکستری نشود و همیشه گوهر وجود امام رضا برایم پررنگ باشد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: امام معصوم «علیه‌السلام» مظهر کامل دیانت هستند. هر اندازه با تعمیق و تعمق در معارف الهی به دیانت پرداخته شود، نسبت انسان با امام معصوم شدیدتر می‌گردد. پیشنهاد می‌شود مباحث مربوط به کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل البیت» را دنبال بفرمایید. موفق باشید

30288

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: روزگارتون به خیر و سلامت و عافیت، استاد در این یک سال بخاطر وجود مساله کرونا و حواشی اون و خصوصا اخیرا بیشتر بخاطر فوت چهره های سرشناس ورزشی یه جو افسردگی و نامیدی در مردم دیده میشه و امید به زندگی در اونها کم شده، شما چه توصیه و راهنمایی برای همچین جوی دارین؟ تشکر از لطف شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که در مقاله‌ی « نگاه الهیاتی ما به ویروس کرونا» عرض شد ما در این موارد باید تلاش کنیم حکمت این مسائل را بفهمیم. زیرا جهان از دست خداوند رها نشده و این‌طور نیست که خداوند از قبل این واقعه‌ها را نمی‌دانسته. موفق باشید

30076

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرام: من فردی هستم که با اینکه بسیار جوان هستم اما به عنایت خدا و همت خودم زندگی نسبتا خوبی دارم، و الحمدلله مباحث شما هم چند سالی است دنبال می‌کنم و ایام با صفا می‌گذرد. اما استاد عزیز، من یک پرسش دارم که بیشتر اوقات فکرم را درگیر می‌کند و مرا سردرگم می‌کند. و آن پرسش این است که معنای زندگی اصلا چیست؟ نمی‌دانم باید چه آرزویی کنم که خوبترین باشد، چه هدفی داشته باشم که ارزشش را داشته باشد. هدف قرب الی الله هم خیلی کلیشه ایست. سعی می‌کنم خوب زندگی کنم که به قرب برسم. ولی اصلا زندگی به چه معناست! من باید دوان دوان به دنبال چه باشم؟ من از اینکه معنای زندگی را نمی‌دانم دائما اندوهگین هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مطلب بسیار مهمی است که معنای ما در این تاریخ، چه معنایی است که بتوانیم بودن خود را در این عالَم و در ابدیت، بودنی مناسب جان و فطرت خود حس کنیم. عرایض نسبتاً مفصلی در کتاب «سوره‌ی جاثیه و راز زمین‌گیریِ ملت‌ها» شده است. به نظر می‌اید باید با حوصله‌ی زیاد برای جواب به این سؤال اساسی به مطالعه‌ی آن کتاب پرداخت. شاید مصاحبه‌ی بنده با آقای دخانچی که در آپارات هست، نیز راه‌گشا باشد. موفق باشید

29663

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: مدتی هست که با آثار شما آشنا شدم و به واسطه دوستان و مسجد، کتاب های «جوان و انتخاب بزرگ» و «ده نکته از معرفت النفس» را پیش رفته ام. حال سوال من اینجاست بسیاری از شهدا اصلا ساعتی پای این مباحث نبودند پس چگونه به این مراتب شناختی از خود رسیدند؟ آیا بهتر نیست بجای مطالعه این مباحث وارد میدان عمل شویم و موثر تر باشیم؟ با تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید در افقی که خداوند در مقابل شهدا قرار داد، پای در راه گذاشت که آن بهترین راهِ نوریِ این عالَم است. ولی اگر خداوند راه دیگری در مقابل ما قرار داد نباید از آن غفلت کنیم. موفق باشید

29191

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با سلام خدمت استاد عزیز: در قانون بوعلی مطلبی راجع به ارکان اربعه هست که با تعریف بسیط که یعنی جسمی که ترکیب ندارد به ایرادی برخوردم، در تفسیر سوره توحید همانا اصل مطلب سوره بازگو کردن همین غیر مرکب بودن خداوند است که بعد از احد یکی که دویی ندارد و بعد بقیه صفات خداوند از بی نیازی و عدم رابطه تولیدی با ما در باقی سوره باثبات می‌رسد. حال می‌خواهم بدانم شیخ چگونه شالوده و بنای طب را بر این مطلب شرک آلود بیان کرده؟ اگر برداشت بنده اشتباه است از سخن شیخ الرییس بفرمایید. با تشکر الأرْكَانُ هِىَ أَجْسَامٌ بَسِيطَةٌ، هِىَ أَجْزَاءٌ أَوَّلِيَّةٌ لِبَدَنِ الإنْسَانِ وَ غَيْرِهِ، وَ هِيَ الَّتِى لا يُمْكِنُ أنْ تَنْقَسِمَ إلَى أَجْسَامٍ مُخْتَلِفَةِ الصُّوَرِ، وَ هِيَ الَّتِى تَنْقَسِمُ المُرَكَّبَاتُ إلَيْهَا وَ يَحْدُثُ بِامْتِزَاجِهَا الأنْوَاعُ الْمُخْتَلِفَةُ الصُّوَرِ مِنَ الْكَائِنَاتِ فَلْيَتَسَلَّمِ الطَّبِيبُ مِنَ الطَّبِيعِىِّ أنَّهَا أَرْبَعَةٌ لا غَيْرُ.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق در ذات، بسیط‌اند ولی در تجلی اسماء در مظاهر مختلف متکثر می‌باشند لذا گفت: «صد هزار انگشت ایما گر برآرد زآستین /  در حقیقت جز جمال نیّر یکتاش نیست». موفق باشید

28274

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بعضی دوستانم می‌گویند تو شخص غیر واقع بینی هستی و سعی داری با چشم بستن بر روی واقعیات سخن بگویی و توجیه گری های غیر متقن داری و این مطلب را به کرات از آنها شنیده ام. وقتی به آینده انقلاب امیدوارم و می‌گویم اینچنین نشده که از ریشه های انقلاب انحراف تمام و کلان پیدا کنیم و مستحل شویم بلکه معضلات ناشی از کنار نزدن غبارها و حجابها برای شنیدن صدای انقلاب اسلامی و روحیه غیر تمدنی و غیر انقلابی و التقاط ها و درک های سطحی و غیر دقیق برای نیل به تمدن نوین اسلامی و عبور از مدرنیسم هست و اتفاقا انقلاب اسلامی ظرفیت حل این معضلات و عبور از آنها را دارد و نظریات و طرحهایش در حال شکل گیری است، و بحمدالله علیرغم برخی ظواهر، ظرفیتی مثل مردمی نجیب و انقلابی و دلبسته به مکتب امام داریم و اعتقاد ندارم مردم بین شان این هویت دینی و انقلابی رخت بربسته، می‌گویند تو غیر واقع بین و توجیه گر و چشم بسته بر اوضاعی و کوتاه هم نمیایی. آیا اینگونه سخنان و بینش من نشانه بودن در یک فضای چشم بسته و غیر واقع بینی است و این بینش من به انقلاب و سیری که دارد طی می‌کند و نقطه امروزی که در آن هست، یک امر پافشاری بر غیر واقع هاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً رفقا باید از ظاهربینی فاصله بگیرند و متوجه باشند هر وقت حرکت توحیدی در تاریخی شروع شود، برای عبور از تنگناهای تاریخ گذشته، زمان نیاز داریم. آیا واقع‌بینی حکایت از آن نمی‌کند که هرجا فرهنگ غربی به میان آمد، بنیاد آن جامعه را به ویرانی و آشفتگی و سرگردانی می‌کشاند؟ و آیا راهی جز مقاومت برای تحقق نظام توحیدیِ اسلامی در پیش داریم؟ موفق باشید

27650
متن پرسش
سلام علیکم: در مباحث انسان شناسی و معرفت النفس مطرح می‌شود دین مبین اسلام هم به تعادل در انسان نظر دارد هم به تعالی که انسان بتواند وجوه و ذو ابعاد بودنش را متعادل کند و به تعالی و قرب الی الله و متخلق شدن به شرایع الهیه برسد. چگونه انسان می‌تواند وجوه مختلفش را متعادل و در راستای قرب الهی ببرد که در عین ذو ابعاد بودن ولی متعادل و عبد خالص حضرت حق است و مصداقش شخصیتی مثل حضرت امام است که هم فقیه، هم مفسر، هم اصولی، هم عارف، هم آشنا و حاضر با فلسفه و حکمت و هم سیاستمدار و مدیر جامعه اسلامی و طراح خطوط کلان نظام است و هم چنین به وادی تعالی و حکیم بودن هم می‌رسد و تعبیر حضرت آقا در همین باره اینست که امام، یک مومن متعبد است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شخصیت متعادل حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در پذیرفتن همه‌جانبه‌ی ابعاد شریعت الهی بود که در کتاب «چهل حدیث» نیز می‌توانید آن را ملاحظه کنید. حال بعد از این‌که انسان، همه‌ی ابعاد شریعت را پذیرفت، در هر جایی که وارد شود با همان روحیه وارد می‌شود و گرفتار تک‌بُعدی‌شدن نمی‌گردد. عمده آن است که به‌جایی برسیم که همه‌ی ابعاد شریعت اسلام برای ما مهم و لازم باشد و لذا نباید یک بُعد از آن ابعاد دین، ما را از سایر ابعاد غافل کند و این، حقیقتاً امر مهمی است. موفق باشید   

27003
متن پرسش
با عرض سلام و تبریک سال جدید: اگر امکان دارد یک توضیح در باب فرا روایت و روایت بفرمایید و اینکه گفته می شود دوران فرا روایت تمام شده آیا دین اسلام و خود فرا روایت نیست؟ اگر بله پس اینگونه می توان گفت که در دوره ی کنونی روایت های مختلف از دین جایگاه دارد تا روایتهای غالب؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید منظور لیوتار از آن جمله در رابطه با کلان‌روایت‌ها، مربوط به نظریه‌هایی است که افراد و متفکران داده‌اند، نه متون مقدسی که فراتاریخی می‌باشند و قصه‌ی سنن و نوامیس عالم را متذکر می‌شوند. موفق باشید

26832
متن پرسش
سلام علیکم: در حال مطالعه کتاب جوان و انتخاب بزرگ حضرتعالی هستم که در یک بخشی برام مسئله پیش اومد. شما ذیل بحث مغایرت مُدرِک با مُدرَک می فرمایید مثلاً شما به دیوار علم دارید پس می یابید غیر از آن دیوار هستید و در باب بدن هم چنین است، شما به بدن علم دارید پس خودتان غیر از بدن تان هستید و حقیقتی متعالی بنام روح دارید. آیا نمیشه گفت خب پس ما به روح هم که علم داریم و می فهمیم روح و خود ثابت و حقیقی وجود دارد، پس خودمان غیر از روح مان هستیم و آن روح را هم درک می کنیم و نسبت به آن عالم هستیم. آیا این اشکال وارد هست یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به روح هم علم داریم ولی با خودِ روح، و به صورت علمِ حضوری. و در اینجاست که مغایرت مدرِک و مدرَک پیش نمی‌آید. موفق باشید

26557

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: در مورد رب انسان توضیح بفرمایید. و مظهر ربوبیت کیست؟ با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی طی ۳ جلسه تحت عنوان «همدمیِ عبد و ربّ» شده است که آدرس آن بر روی سایت به صورتی که ملاحظه می‌کنید، هست. موفق باشید  http://lobolmizan.ir/sound/1272

25425

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
جناب استاد سلام علیکم: آیا ممکن است خداوند به خاطر گناه کبیره شخصی هدایت تکوینی که عام است را از او بردارد و عقل او را زایل کند و او را دچار دیوانگی و جنون کند؟ یا نه هدایت تکوینی چون عام است اراده خداوند در برداشتن آن از شخص گناهکار قرار نمی گیرد و اگر کسی دیوانه می شود و دچار جنون می شود دلیل بر گناه کبیره نیست و گناه کبیره به هیچ وجه نمی تواند دلیل جنون و یا دیوانگی شود. ممنون از پاسخگویی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع هدایت تکوینی همان است که می‌فرمایید. ولی این‌که خداوند در اثر گناهِ انسانی او را از هدایتِ خود محروم می‌کند و او دیوانه‌وار دست به اعمالی می‌زند؛ جای خود دارد. موفق باشید

نمایش چاپی