سلام استاد: من حالم خوب نیست. دانشجوی شریف ام. فعال بسیج دانشجویی. روز به روز بیشتر از معارف الهی مخصوصا از سیر شما بهره مند میشوم. ولی همین که کمی در تزکیه نفس جلو میروم سقوط میکنم و در گیر لهو و لعب میشم. استاد من دوست دارم آن حیات طیبه را، آن حقیقت را لمس کنم اما تعلقات دست و پای من را بسته. استاد مثل تشنهای که آب را در چند قدمیاش میبینه اما فلجه و نمیتونه به سمتش حرکت کنه. استاد لطفا کمکم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرار سلوک همین است که گاهی ما در «بسط» قرار میگیریم و حضرت ربّ العالمین با نور جواد و درخشش خود به سوی ما میآید و به قول حافظ ممکن است که ما در طمع خام قرار گیریم و گمان کنیم دیگر مطلب تمام شد. ولی بعد از مدتی ما در «قبض» قرار میگیریم به این معنا که «نه هنوز!» راهها در میان است تا با «صبر» و شکیبایی و عدم بیقراری همچنان راه را ادامه دهیم در آن حدّ که به ما فرمودهاند در قیامت آنقدر پاداش پایداری در دین را در شرایط صبر و قبض، به ما میدهند؛ که از خدا میخواستیم ای کاش همیشه در قبض بودیم. هرچه هست به قول جناب مولوی: «ای برادر عقل یک دم با خود آر/ دم به دم در تو خزان است و بهار». موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: چرا ماها عهد الست را به خاطر نداریم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه به صورت حضوری نزد انسان هست و به اصطلاح به آن علم حضوری میگویند و نه علم حصولی؛ مربوط به حافظه نیست که در حافظه بماند! موفق باشید
سلام استاد: بنده در بحث های معرفتی فقط بحث های جنابعالی را دنبال کرده ام ودر بحثی که جنابعالی در مورد هایدگر داشتید احساسی به من دست داد گویا این مباحث افق دید را وسیعتر میکند حال اگر بخواهم خوب هایدگر را درک کنم از کدام کتاب او شروع کنم برای ورود به مباحث هایدگر چه مقدماتی لازم است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «هستی و زمان» جناب هایدگر جهت ارتباط با تفکر او، کمک زیادی به مخاطب میکند. شرح صوتی جناب آقای دکتر صافیان در این رابطه مفید خواهد بود. مرکز فرهنگی «سُها» آن صوتها را در اختیار دارد. موفق باشید
سلام استاد: بنده بعضی جاهای شرح شما بر کتاب از برهان تا عرفان رو متوجه نمیشم. به همین علت مجبورم به صورت سوال اونها رو مطرح کنم. ممنون بابت توجهتون. در جلسه اول بیان میکنید که نورانیت اگر قابل اشاره کردن باشه که دیگه توحید نیست. چرا؟ اینجا منظورتون از توحید چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: توحید همان حضور نور یگانه عالم است. ما به اشیاء میتوانیم اشاره کنیم ولی به یگانگی عالم که نمیتوان اشاره کرد. موفق باشید
برادر بزرگوار جناب طاهرزاده سلام: چهار ماه قبل در حالیکه در حرم حضرت علی بن موسی الرضا برای شفای خانمم متوسل شده بودم خبر درگدشت ایشون رو بمن اطلاع دادن در این مدت دائم فکر میکردم چه حکمت یا عنایتی از حضرت برای من یا همسر فقیدم بوده که باید در اون لحظه از هم دور میبودیم یا چرا شفا عنایت نشد؟ چند روزه به نتیجه رسیدم این دنیا محل ظهور همه خواسته های ما نیست حالا چه با با توکل چه با توسل چه با شفا. چه اینکه حتی توقع کنیم چون نماز میخونیم یا دو تا کار عبادی دیگه هم انجام میدیم حتما باید یک عنایت خاصی و یا کرامتی نصیبمون بشه اوست که احکم الحاکمینه و امام رضا که انسان کامل الهی و خلیفه اوست بر خیر و سعادت بنده و همسرم آگاهی کامل دارند و چه بسا رفتنش کاملا برای او خیر و راحتی بوده آیا درسته این نتیجه و اینکه فراق ایشون برام هنوز خیلی سخته کلامی و صحبتی بفرمایید برای آرامش و امیدم به رحمت خدایی برای قلب خودم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً بدانید که امام رئوف به شما و به همسرتان نظر داشتهاند و لازمه آن رأفت، چنین اتفاقی بوده و این را خود بنده نیز تجربه کردهام که چگونه در زیارت آن حضرت و در دررفتگیِ کتف بنده که به ظاهر بسیار دردناک بود، چه برکات نهفتهای نسبت به تعالی مبادی میل پیش آمد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور بنده آن است که رهبر معظم انقلاب با نظر به مشاوران خوبی که دارند بیحساب آن نوع ورود را نداشتهاند. و در این رابطه به نظر بنده عاقلانه ترین کار، کارهایی است با عقلِ رهبر معظم انقلاب «حفظهاللهتعالی». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد به صورت مشخص کار نکردهام. میتوانید از کانال امثال آقای دکتر یامین پور دنبال بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفهمیدند نباید در تاریخ جاهلیت نباشند. ما نیز باید در مقابله با تاریخ مدرن در تاریخ انقلاب اسلامی و ذیل رهبری انقلاب حاضر باشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم. زیرا در هر حال باید در جهان جدید، افراد با بودن همین نهادها، کار را به صورت صحیح انجام دهند و این امیدی است که با پیشآمدنِ تمدن نوین اسلامی در آینده باید به آن نظر داشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن و کتاب «آشتی با خدا» در این رابطه إنشاءالله مفید خواهند بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکلِ بعضیها از اول تاریخ تا کنون آن بوده است که هویت و معنای خود را در مقابله با نور دنبال میکنند و این تا قیام قیامت در بین بشر موجود است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره عنایت داشته باشید که آن سؤالات در رابطه با مبانی حرکت جوهری که مخاطب آن سؤالات از آن آگاهی داشت در جواب شماره 31009 عرایضی شد. نکته جدیدی برای گفتن ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته که همه علمای دین محترمند. حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» به عنوان روح این تاریخ جایگاهی دارند که حتی موجب معناداریِ سایر علما نیز میشوند. در مورد ائمه «علیهمالسلام» مشی ما آن است که القاب آن بزرگواران را با حروف بنویسیم، ولی در آنجایی که از نرمافزار مرکز کامپیوتری «نور» استفاده میشود، آنجا به صورت «ع» و یا «ص» هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال قرآن در دل بستر سیرهی نبی الله «صلواتاللهعلیهوآله» به معنای «اطیعواالرّسول» آیات خود را معنا و متذکر میشود و سیرهی پیامبر است که جانب هر آیهای را در کنار آیهای دیگر معنا میکند. با توجه به این امر است که میتوان از افراط و تفریط نسبت به تذکرات قرآنی مصون ماند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. با مردم بودن، غیر از آن است که انسان، تنهایی نداشته باشد. ۲. آن قضیه که امام آن افراد را راه ندادند، به جهت ادعایی بود که میکردند و پس از آنکه از آن ادعا دست برداشتند، امام اجازهی ملاقات دادند. که بحث آن را میتوانید در سلسله مجلدات «امام شناسی» آیت الله حسینی تهرانی دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: محبت در همهی مظاهر.
صدهزار انگشت ایما گر بر آید زآستین / در حقیقت جز جمال نیّرِ یکتاش نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه در صفای ایمانی و مادری خود در خانه چون شمع بسوزید و نور دهید، خود به خود دیر یا زود تأثیر خود را میگذارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قصد بنده بیشتر آن بود که با حضور در آن فضای فکری، خود به خود عالَمی در مقابل جنابعالی گشوده میشود که از این حالت به حالت برتری میرسید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در جریان کتابهای جدید نیستم. سالهای پیش کتاب «حزب قاعدین» اسناد خوبی را در رابطه با انجمن حجتیه مطرح کرده بود. ۲. از نظر دینی روح انسانها قبل از بدنشان خلق شده و هرکدام، خودشان هستند. اینکه میفرمایند روحِ واحد، به معنی فطرت یگانهی آنها است نه اینکه همه یک شخص بودهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد از مواردی است که به قول جناب مولوی: «گر نپرسی زودتر کشفت شود». فکر کردن مثل دیدن است که نمیتوان پرسید چگونه ببینیم. آری! اگر موضوعات مهمی مثل توحید یا سنن الهی مدّ نظرمان باشد، عمیق تر و طولانی تر فکر می کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است نظری به کتاب «آشتی با خدا» بکنید و آن را تا آخر ادامه دهید، امید است که افقی در راستای حضور در فراخنای جهانی بس گشودهتر از جهان کمّیتها، در مقابلتان طلوع کند، إنشاءاللّه. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده رویهمرفته با شما موافقم. ولی با توجه به اینکه رسانههای غیرِ خودی را دنبال میکنم، خدمتتان عرض کنم حقیقتاً در رذالت و پستی به اوج رسیدهاند و با انواع تهمتها و دروغها به بهانهی کرونا، فکر میکنند همهچیز از آنچه در انسانیت باید باشد را، بهکلّی از دست دادهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده درست بر روی نقطهی اصلی دست گذاشتهاید. اخیراً نیز بنده با مجموعههای تربیتی، صحبتی در مورد «فلسفهی غرب در دو مرحله» داشتهام که فکر میکنم کمک کند. در هر حال باید ما بین جهان مدرن و نظام سلطه تفکیک کنیم و با رویکردی درست در جهان مدرن حاضر شویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در یک کلمه میخواهد بفرماید باید وجهِ تجرد خود را در وجهِ مادی و دنیایی غلبه دهیم. کتابهای «جوان و انتخاب بزرگ» و «ده نکته در معرفت نفس» میتواند راهنمای خوبی در این موضوع باشد. دنشاءاللّه. موفق باشید
*این متن به همت جمعی که شما با متن (دهه هشتادی و هزاران امید و حضور و صد ها ابهام و سوال) آنان را مورد خطاب قرار داده بودید نگاشته شده که در صددند در ایام البیض امسال حول پاسخ شما صحبت کنند: بسمه تعالی السلام استاد عزیز در فرصت قبل اگرچه برای اثر پذیری کمی حوصله به خرج دادیم اما غمی نیست حالا که هم صحبتی شیرین و یاری دلسوخته در بر داریم تا در کشاکش و ناملایمات به آغوشش پناه ببریم. در مجال قبلی ، ما از آینده ای موعود گفتیم و شما از اکنونی « نه هنوز» و البته هنوز دل های ما در عذاب میان تضاد هاست. به هر روی اگر از برزخ وجود ما و هزار تضاد و صد گله اش بگذریم به هم داستانی و تاریخی می رسیم که با هیچ تلاش و تغییری قابل انفصال و فراموشی نیست: اکنون نه هنوز ما و انقلاب؛ و آینده این مملکت که آن را به آیینه جان خود می بینیم. پس چه ماوا و پناهی از این عذاب هست وقتی اکنون و آینده ما به داغ این انقلاب گره خورده است؟ اما بعد ... تغیرات اساسی اند و نا گزیر و ما هم اگر در طلبش نباشیم عقب مانده ایم و دورافتاده، و چه خوش تغیراتی هستند آنان که وجود آدمی را با توبه آشتی می دهند اما دل سوخته و سینه شرحه شرحه که تغییر نمی کنند. آری استاد عزیز شما ابتدای مسیری مهجور بودن را سبب همذات پنداری میان خود و ما می دانستید و ما اکنون اسباب لایتغیر را دلیل نزدیکی میدانیم. ما با تکلف های زبان شما گهگاه که تضاد میان آنچه در دل دارید و آنچه بر زبان جاری می شود، آشناییم. ما درک می کنیم چشمی همواره گریان و چشمی همواره امیدوار داشتن چگونه است؟ ما هم در بیابانهای جنوب گمشده ای داریم که از به خاطر آوردن آن ناتوانیم. ما هم از بعضی تمایلات و بعضی دردهای هم نسلی هایمان سر در نمی آوریم. آری این دنیا نفس ما را هم بریده، آسودگی را حرام و ایستادن را بسی نا ممکن ساخته است؛ اما چه باک، که چارهای جز به کمین نشستن وقت نیست. آری این ها چیز هایی است که هیچ گاه تغییر نمی کند.
ابنای روزگار به صحرا روند و باغ صحرا و باغِ زنده دلان کوی دلبر است
جان میروم که درقدم اندازمش زشوق در مانده ام هنوز که نزلی محقر است
استاد عزیز قرارمان با دوستان این شده که ایام البیض را با هم بسوزیم، باشد تا نفسی دیگر برای سازهای ناکوکمان پیدا کنیم. از شما طلب دعا و حلالیت داریم. یا علی جمعی از دهه هشتادی ها
باسمه تعالی: سلام علیکم: از ایّام البیض گفتید، یعنی از فرآیندی که منجر به هرچه بیشتر روشنشدن مأوایی است که گم شده است. ولی با روشنیگاهِ ایّام البیض که در نزد خود حاضر میشویم، برقی زده میشود تا حضور خود را در جهانی بس گسترده و در عین حال در افقهای دور، جستجو کنیم. - باید توجه کرد که مشغولشدن به امور محسوس، حجاب درک بیشتر حقیقتِ خود میشود، حقیقتی که همواره در معرض الهام فجور و تقوای خود میباشد تا در مراقبهای حضوری و زنده، حق را از باطل تشخیص دهد و بیش از پیش به خودش و بنیادش نزدیک گردد. اینجا است که جایگاه تذکرات دینی برای دوری از حُبّ دنیا معلوم میشود، زیرا با حبّ دنیا انسان از حقیقت خود فاصله میگیرد و ایّام البیض یعنی فضایی که معنای ظلمات حبّ دنیا را برایمان روشن میکند. چه زیبا از چشمی همواره گریان و همواره امیدوار سخن به میان آوردید. خدا میداند این دو، قصه یک «حضور» است و لذا با اشکها، قلب انسان طلبِ خود را به میان میآورد و با «امید»، آری! و با «امید» به خودآگاهیِ حضوری برتر میاندیشد. اینجا است که میفهمیم ما چه اندازه در این تاریخ از طریق شهدا به وجدان توحیدی تاریخ خود نزدیک شدهایم و به قول شما در این حالت، ما را چه باک! چه چارهای جز به کمیننشستنِ «وقت». یعنی «در جهان جنگ این شادی بس است/ که برآری بر عدو هر دم شکست». اینجا است که به آیندهای، آری! به آیندهای نظر میکنیم که هنوز در ابتدای آن هستیم و اگر «هنوز نه»، هزار امیدواری در همین آیندهای است که امروزِ ما را اینچنین زیبا کرده است و سیاهرویی را بر پیشانی کسانی نگاشته است که از بیرون و درون متوجه آن آینده که بشر، معنای خود را مییابد؛ نیستند. موفق باشید.