بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29211

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: استاد بزرگوار بنده چندین سال است به طور مداوم (حداقل ماهی یک بار) کابوس تهدید توسط مار یا سگ می‌بینم! و این موضوع آرامش خواب را از بنده گرفته است. بنظرتان دلیل آن چیست و چه باید کرد؟ با تشکر از پاسخگوییتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نسبت به تعبیر خواب آگاهی ندارم. بزرگان پیشنهاد می‌کنند قبل از خواب ۱۲ مرتبه سوره‌ی توحید را خواندن، خوب است. موفق باشید

28715

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: خدا قوت. آیا اجازه داریم بریده‌هایی از کتاب «زیارت عاشورا، اتحاد روحانی با امام حسین (ع)» را در فضای مجازی نشر بدهیم؟ بنده قصد دارم برای چند گروه که چله زیارت عاشورا دارند شرح و تفسیر آن را ارسال کنم. میدونم کتاب استاد رایگان منتشر شده، ولی به نظرم رسید مجددا جهت اطمینان کسب اجازه کنم. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اختیار با شماست. إن‌شاءاللّه کارتان موجب رضایت الهی و دارای برکت کامل باشد. موفق باشید

27794

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز من تازه ازدواج کرده ام با توجه به موضوع مهم روزی حلال با اوضاع کنونی مملکت اگر فقط بخواهم پول پیش خانه و اساس اولیه منزلم را تهیه کنم باید ده سال شب و روز کار کنم که موضوع کار کردن نیست موضوع پول حلاله. من خیلی دوست داشتم کشاورز دامدار و یا باغدار بودم که اینها شغلهای پایه و سالم تری هستند اما موقعیتش نیست. به هر شغلی که فکر می‌کنم پول حلال ازش درنمیاد کار دولتی اولا نیست دوما اگر دولت پولش برکت داشت که اوضاعش چنین نبود. یه مدت فروشگاه مواد غذایی داشتم چون شریک داشتم مجبور بودم سیگار بفروشم پولش شاید طبق قانون مشکلی نداشت اما برکت معنوی برام نداشت. الان بیکارم و میخوام یه کار تازه شروع کنم و می‌دانم خداوند روزی حلالم رو ضمانت کرده. اما پول حلال بی برکت به آدم نمیچسبه. کتاب جایگاه رزرق رو خوندم عالی بود اما باید کاری داشته باشم که خدا از اون طریق رزقم رو بده دوست ندارم وسواس زیاد داشته باشم اما نمیخوام کاری رو شروع کنم و پنج سال بعد ببینم مسیرم رو اشتباهی رفتم. الان میخوام یه مغازه لباس مردانه بزنم می‌ترسم بعدا این کار هم بره توی حاشیه. ببخشید پرحرفی کردم لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به گفته‌ی حضرت آیت اللّه جوادی، کارِ مشکلی است ولی نمی‌توان هم بی‌کار ماند. لااقل اگر حرامِ بَیّن نباشد، بقیه را چاره‌ای نیست. موفق باشید

27754

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید استاد یک سوال داشتم که آیا ممکنه که ایرانی ها و مسلمان های حال جهان در رسیدن به تمدن نوین اسلامی و ظهور حضرت مهدی (عج) لیاقت کافی را نداشته یا حداقل تلاش کافی را نکنند و این افتخار در سال های دور به قوم دیگری برسد و این بلایا که بر ما نازل می‌شود مانند زلزله سیل ویروس و ... ناشی از غضب خدا باشد و برای تنبیه کردن ما باشد؟ سوال دوم بنده اینکه شما در کل آینده ره چجور می‌بینید با این تصویر که بنده از جامعه دارم جمع زیادی از افراد جامعه دیگر به فکر آرمان های خود نیستند و یا حتی ضد جمهوری اسلامی هستند با این حال آیا جمهوری اسلامی به هدف خود که تمدن اسلامی است از نظر شما می‌رسد و تا سال ۱۴۴۴تمدن سازی می‌کند یا ممکن است تا ۱۴۴۴ از بین برود و به اصطلاح رژیم عوض شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال ظهور حضرت در بستر آخرین دین که کامل‌ترین دین است محقق می‌شود. ۲. همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی ۲۷۷۵۳ عرض شد مسلّم آینده‌ی ما، آینده‌ی بسیار امیدوارکننده‌ای است. موفق باشید

26855
متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ به سوال ۳۶۸۳۸ در باب زییایی های سعه صدر فرمودید و اینکه حد تحمل اندیشه های مخالف ولایت، تا آنجاست که اصل موجودیت انقلاب را تهدید نکند و گله ای از عدم سعه صدر دوستداران انقلاب داشتید. به نظرم این گلایه مندی حضرتعالی از عدم سعه صدر و صبر و تحمل دوستداران انقلاب در برخورد با اندیشه های مخالف انقلاب و ولایت یا حتی کمی منتقد و مخالف در برخی حوزه ها واقعا جای تامل دارد و شما از دردی جانسوز و مشترک صحبت می کنید. دوستداران این انقلاب باید خود عامل به سنت های حسنه و تجلی خوش اخلاقی و سعه صدر و صبوری و اعتقاد عُقلایی به اصول توحیدی و با قول نرم و تاثیر گذار باشند اما مع الاسف شاهدیم برخی با بد اخلاقی و عدم تقویت سعه صدر، افراد را به انقلاب و اسلام بدبین و دل زده می کنند و باعث می شوند حتی پای آنها در محافل انقلابی باز هم نشود و فکر کنند ارادتمندان انقلاب نه عقاید متین و متقنی دارند و نه اخلاق خوش و ظرفیت شنیدن اقوال و تحمل آنها را. اما واقعا شاهدیم اگر نگوییم اکثر، تعداد زیادی از اندیشه های مخالف ولایت و انقلاب واقعا نه گوشی برای شنیدن براهین و استدلال دارند و بیشتر با لجاجت و انکار گری و شانتاژ و استفاده از فضای رسانه برای تبلیغات، بدنبال فرافکنی و ایجاد جو ضدیت با انقلاب اند و اخیرا هم شاهدیم حتی از همین مرتبه هم عبور کرده و در مقابله با اسلام و ولایت فقیه و انقلاب و نشانه گرفتن اصول توحیدی شیعی بسیار صریح شده اند و رسما در پی حذف ولایت و ستون های خیمه انقلاب اند. همین آقای تاجزاده وقتی من مطالبش را می خواندم ناراحت می شدم از حرفهایی که می زند و مغالطاتی که می کند ولی بنایم بر این بود و توصیه به بقیه می کردم صبر کنید و از آموزه های دینی در برخورد با او و امثال ایشان منحرف نشوید. اما رسما ایشان و افرادی نظیر او، الان در باب لزوم حذف ولایت فقیه و نظارت استصوابی و اصلاحات ساختاری به مدل اصلاحات مدرن و توسعه غربی دم می زنند و روز به روز هم صریح تر صحبت می کنند و حاضر به دقت در مطالب و پاسخهای نیروهای انقلاب به حرفهای ایشان نیستند. خود آقای دکتر سروش یکبار حاضر به مناظره با اسلام شناسان متخصص و دلسوز نشده و حتی با وجود پاسخهای مودبانه آیت الله سبحانی به ایشان، از الفاظ ناپسند و زشتی در پاسخ به ایشان استفاده کرده و مقابل بسیاری اصول علنی تر و روشن تر از قبل می ایستد. به نظرم دوستداران انقلاب در داشتن جاذبه و دافعه توامان لازم است تدبر جدی کنند و لازم است دقت کنیم بایستی در عین سبقت خوش رویی و اخلاق خوش و قول نرم، دقت در پاسخ به مخالفین و قاطعیت و استحکام برخورد در جلوگیری از ایجاد فتنه و فساد در جامعه ویژه برای حذف انقلاب و نظام را جدی بگیریم و در مبحث جاذبه و دافعه با جدیت، تعمق کنیم. ان شاء الله سلامت و موفق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار خوب ورود فرموده‌اید. حقیقتاً همین طور است که امثال آقای تاج‌زاده چه اندازه مغالطه می‌کند و بیش از این‌که امیدشان به فهمِ مخاطبانشان باشد، به جهل آن‌هاست. ولی هنر امثال آقای زاکانی هم باید آن باشد که بهانه دستِ آن آقایان ندهد وگرنه بحمداللّه انقلاب اسلامی با یارانِ صدّیق خود، راهی را انتخاب کرده و دنبال می‌کند که تنها راه سالم و نتیجه‌بخش در این دوران برای ملت ایران است. موفق باشید 

25900

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بر طبق آیه ۲۲ سوره مبارکه فتح «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم»، آیا اِعمال مجازاتی مثل شلاق زدن یا مجازات سنگین و برخورد های قاطع در جامعه اسلامی، مغایر رحمت و رافت اسلامی نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به جهت رحمت الهی است که مؤمنین را خداوند به جهت ارتکاب جرم تنبیه می‌کند تا به خود آیند و از ادامه‌ی آن منصرف شوند. مثل جریمه در تخلف رانندگی. و در همین رابطه قرآن می‌فرماید: «وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَىٰ دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» و البته ما آن‌ها را عذاب نزدیک‌تر (و کمتر به بلاهای دنیا یا در برزخ) بچشانیم غیر آن عذاب بزرگتر و شدیدتر (قیامت یا قیام حجّت عصر علیه السّلام) تا مگر (متنبّه و پشیمان از عصیان شوند و به سوی خدا) باز گردند. موفق باشید

25013

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله... سلام بزرگوار: مخاطب شماره ی ۲۴۶۷۴ هستم. یه سوال دیگه ام فرستادم براتون و منتظر پاسختون هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یا سؤال در معرض دیدتان در قسمت سؤال و جواب‌های سایت قرار گرفته است و یا اگر شخصی بوده است به ایمیل‌تان ارسال شده است. موفق باشید

25003
متن پرسش
سلام علیکم وقتتون بخیر: استاد گرانقدر با توجه به اینکه قیامت عالم تکوین حساب می شود، نطق اعضای بدن و کلا نطق در قیامت به چه معناست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید در آن‌جا القای معانی از طریق قلب‌ها صورت می‌گیرد مثل ارتباطی که عرفا بعضاً با همدیگر دارند. آری! این در عین ظهور صورت‌هایی که مظهر آن معانی است، محقق می‌شود. موفق باشید

34952

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد اوقاتتون بخیر: استاد مسئله برای من پیش اومده در حالی که کتاب جایگاه رزق رو میخوندم و مرتبط با مبتلا به این روزهای زندگی‌ام، در باب مسئله ازدواج با توجه به جایگاه رزق سوالی داشتم، استاد من در خانواده کمتر مذهبی و غیر ولایی زندگی کرده‌ام و در طول مسیر به نور الهی تغییراتی داشته‌ام که مذهبی‌تر و پذیرای ولایت فقیه شدم که جا دارد اول از شما تشکر کنم چون در این مسیر از کتاب‌های شما بهره فراوان برده‌ام، اما اکنون و این سالهای اخیر که به سن ازدواج رسیده‌ام هرچه سعی می‌کنم و از هر واسطه‌ای که کمک می‌طلبم سالهاست اکثر خواستگارانم افراد غیر مذهبی و غیر ولایی هستند یا در معدود افرادی که تا حدودی مذهبی‌تر بوده‌اند در اولین مواجهه با خانواده منصرف شده‌اند. حقیقتا نمی‌دانم چرا تقریبا همیشه با چنین افرادی روبرو بوده‌ام. با وجود اینکه از طریق ازدواج دانشجویی دفتر رهبری دانشگاه‌هایم و دوستان مومنم تلاش‌های زیادی کرده‌ام ینی راه‌های ممکنی که به ذهنم می‌رسیده را به عنوان یک دختر پیموده‌ام، اما نتیجه همین بوده است. شاید افراد مذهبی و ولایی با شنیدن شرایط من پا پیش نمی‌گذارند یا با اولین مواجهه و مثلا مشاهده خانواده منصرف می‌شوند. اکنون اما به خواستگاری برخورده‌‌ام که حداقل بر خلاف افراد قبلی دشمنی و خصومتی با دین ندارد، ائمه را قبول دارد، به اسم ولایی نیست اما حداقل ناکارآمدی تمدن مدرنیته را یافته و درگیر ظواهر تمدن مدرن نیست، هرچند کمتر از افراد قبلی به ظاهر مذهبی ظواهر دین مثلا نماز را عمل کند اما احساس می‌کنم حداقل کنش این فرد از ناآگاهی و جو غالب اطرافش بوده است تا از خصومت و دشمنی بعد از آگاهی... من قصد رد کردن این فرد را داشتم اما همزمان در حال مطالعه کتاب جایگاه رزق بودم و حال استاد سوالم اینجاست آیا با توجه به مسئله رزق و اگر ازدواج را هم یک رزق در نظر بگیریم، اینکه در کتاب فرمودید رزق صحیح ساده و بدون این همه غصه و زحمت اضافه به دست می‌آید، به ذهنم خورده که آیا باید بپذیرم شاید همین نوع افراد رزق من در همسر آینده هستند و تا بیش از این سنم بالا نرفته است ازدواج کنم، یا همچنان به سختی و دشواری قبل سعی کنم و صبر کنم تا خواستگاری ولایی و مذهبی‌تر پیدا کنم که مرا و شرایطم را بپذیرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ازدواج نباید چندان سخت‌گیری کرد، همین‌که طرف در حدّاقل دین حاضر باشد و مانع دینداری و فعالیت‌های شما نگردد، إن‌شاءالله می‌توانید با همدیگر زندگی کنید. موفق باشید

33763

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز وقت شما بخیر: نظر حضرت عالی رو در باره صحبت های آیت الله علوی بروجردی می خواستم در چند ارسال پیش هم در باره آزادی رسانه صحبتی شد و پاسخی فرمودین --------------------------------------------------------------------------------- متن سخنان استاد برجسته فقه و اصول حوزه علمیه قم در درس خارج فقه خود مورخ ۲۷ مهرماه سال جاری به شرح زیراست: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم اوصاف متقین در نهج‌البلاغه در کلام نورانی وجود مقدس امیرالمؤمنین صلوات‌الله و سلامه‌علیه در خطبۀ متقین، مؤمن چنین وصف شده است: «خَاشِعاً قَلْبُهُ قَانِعَهً نَفْسُهُ مَنْزُوراً أَکلُهُ سَهْلاً أَمْرُهُ». مؤمن این خصوصیات را دارد: قلبش خشوع دارد، نفسش قانع است و زیاده‌طلب نیست. «منزوراً أکلُه»؛ یعنی برداشت او کم است، اما پرداختش زیاد. آنچه از نِعَم دنیا استفاده می‌کند، کم و بی‌مقدار است. «منزور» را «کم و بی‌مقدار» معنا می‌کنند. در اینجا منظور مبارک حضرت این است که مؤمن این‌طور نیست که برای خورد و خوراکش آسمان و ریسمان را به هم بزند و حلال‌وحرام کند. نه، مؤمن آنچه برسد، استفاده می‌کند؛ یعنی همّش اکل او نیست. در اینجا «اکل» هم ممکن است معنای عام داشته باشد، یعنی بهره‌برداری. مؤمن از امکانات این دنیا حداقلِ بهره‌برداری در عین حال که بیشترین بازدهی را دارد. به‌عکسِ کسانی که بالاترین بهره‌وری را دارند، اما یا هیچ بازدهی‌ای ندارند یا خیلی کم دارند. مؤمن خصوصیتش این است که مثل بقیه می‌خورد، می‌آشامد و از نعم این دنیا بهره‌برداری می‌کند، اما این نعم برایش موضوعیت ندارد و به آن‌ها دلبسته نیست. هَمّش اکلش نیست. همّ او استفاده‌ای نیست که در ظاهر می‌خواهد ببرد. قانع است. قناعت و زهد در معنا، به هم نزدیک‌اند. در واقع مؤمن آنچه در اختیارش هست، استفاده می‌کند و بعد کار خودش را انجام می‌دهد. تو مگو ما را بِدان شه بار نیست، با کریمان کارها دشوار نیست! «سهلاً أَمْرُهُ حَرِیزاً دِینُهُ». «سَهلاً أَمْرُهُ» یعنی کار با مؤمن سهل است. در شعر فارسی خودمان می‌گوییم: «با کریمان کارها دشوار نیست». کار با مؤمن سخت نیست؛ یعنی وقتی با مؤمن سروکار داریم، خیالمان راحت است. مؤمن سختگیری ندارد، فشار نمی‌آورد، اذیت نمی‌کند، نمی‌رنجاند. فرض کنید بنده اشتباهی کردم و به او صدمه‌ای زدم. اگر بروم سراغ او، آسان می‌گیرد و می‌گوید خدا می‌بخشد، من هم بخشیده‌ام. مؤمن از شخص کینه به دل نمی‌گیرد تا بعد زندگی او را به باد بدهد! فرض کنید در کار من مشکلی پیدا شده. اگر سراغ مؤمن بروم و به او بگویم، یا می‌تواند برای من کاری بکند یا نمی‌تواند؛ اما پذیرش او ساده و آسان است: «سَهلاً أَمْرُهُ». همین شعری که خواندم، «با کریمان کارها دشوار نیست»، در بین عرب ضرب‌المثل است که روزی شخصی با کسی مشکلی داشت. پرسید او چطور آدمی است؟ گفتند شخص کریمی است. مرد عرب گفت پس دیگر مشکلی ندارم، چون کریم است. مؤمن چنین حالتی دارد. کارها را سخت نگیریم. یک وقت کارهای شخصی خودمان است، و یک وقت نه، کار با مردم است. کار با مردم را سخت نگیریم، آن‌ها را اذیت نکنیم. با مردم راحت می‌شود کار کرد. پای تحریک دشمنان خارجی یا عملکرد ناقص مسئولان؟! در خصوص همین قضایای اخیر که پیش آمده و اعتراضاتی شکل گرفته ـ‌البته برخی از آقایان می‌گویند اغتشاش است، برخی هم می‌گویند که نه، اعتراض است‌ـ یک واقعیت را هیچ وقت نباید فراموش کنیم و آن اینکه دخالت نیروهای خارجی در امور مسلمان‌ها و شیعیان و به‌خصوص در امور کشور ایران، مسئله‌ای انکارناپذیر است. اگر نیروهای خارجی خودشان هم آغازکننده نباشند و اصل ماجرا توطئۀ خودشان نباشد، بلکه ماجرا ریشۀ داخلی هم داشته باشد، آن‌ها سعی می‌کنند سوء‌استفاده کنند. در این موضوع شکی نیست. آمریکا منافع خودش را می‌خواهد و برای منافع خودش حاضر است پدر و مادرش را هم فدا کند چه برسد به ایران. اسرائیل هم همین طور. چنین مسائلی هست، اما یک مطلب دیگر هم در این میان هست و آن اینکه جوان‌هایی که بیرون می‌آیند و سروصدا می‌کنند و می‌گوییم تحریک‌شدۀ آن‌ها هستند، عملکرد ما چه چگونه بوده که در این جوان‌ها ایمان و اعتقاد قوی و محکم و با صلابت درست نکرده‌ایم که بازیچۀ آن‌ها بشوند؟! اشکال به ما برنمی‌گردد؟! این‌هایی که اغتشاش می‌کنند، خارجی نیستند. از خود ما هستند! بچه‌های خود ما هستند! چرا ما نتوانستیم در بین این‌ها تأثیرگذار باشیم تا بازیچۀ خارجی‌ها نشوند؟! آن خارجی که در کشور دیگری نشسته، دائم مشغول است و این دفعۀ اول او نیست، بلکه دائم مشغول است؛ اما مثل مگسی است که روی زخم می‌نشیند. او زمانی ورود می‌کند که زخمی ایجاد شده باشد. چرا زخم ایجاد می‌کنیم؟! ما نباید زخم ایجاد کنیم. نفوذ خارجی‌ها در کیست؟ در این بچه‌هاست. چرا ما در قبال این بچه‌ها به وظایفمان عمل نکردیم؟! مگر مدارس این کشور دست ما نبوده است؟! بدحجابی را در تلویزیون ترویج نکنیم! خدا آقای شیخ عباسعلی اسلامی را رحمت کند. ایشان از وعاظ معروف تهران بود و در مسجد پدر ما در تهران منبر می‌رفت. سال ۱۳۴۲ـ۱۳۴۳ بود. اوایلِ حوادث پانزده خرداد ۱۳۴۲، ایشان بالای منبر خطاب به شاه می‌گفت: «این رادیو تهران را یک ساعت دست ما بدهید، ببینید چه‌کار می‌کنیم!» خدا عنایت کرد و بعد از ۱۴۰۰ سال، نظامی اسلامی شکل گرفت. نه یک رادیو تهران، بلکه همۀ رادیوها و تلویزیون‌ها، همه به دست ما افتاد. چه‌کار کردیم؟! فرصت دارید گاهی اوقات برنامه‌های صداوسیما را ببینید؟ آیا همان چیزی که ما در بیرون در خصوص حجاب مؤاخذه می‌کنیم، در سیمای خودمان نشان داده نمی‌شود؟! با افرادی مصاحبه می‌کنند ـ‌نه فقط دربارۀ انتخابات، در هر مراسمی‌ـ که روسری‌شان در وسط سرشان است! چون آن زن دارد تعریف و تمجید می‌کند! این کارها ترویج بی‌حجابی است. بگذارید بی‌حجابی را تلویزیون‌های بیرونی ترویج کنند، نه شما! شما چرا ترویج می‌کنید؟! به دشمنان فرصت بهره‌برداری ندهیم! ما منکر این نیستیم که خارجی‌ها در مسائل ما دخالت دارند. در این موضوع شکی نیست. خارجی‌ها اگر خودشان هم فتنه ایجاد نکرده باشند، از هر فتنه ‌ای در داخل کشور ما حمایت و از آن بهره‌برداری می‌کنند. اما ما نباید اجازه بدهیم که بهره‌برداری کنند. این بچه‌ها در مدارس ما هستند. چرا به صداوسیمای خودمان توجه نکنند؟ چرا ساخته ‌وپرداختۀ صداوسیمای عربستان یا آمریکا و انگلیس را ببینند و بشنوند؟! چرا؟! آیا ما نباید به این مسائل دقت کنیم؟! اگر ما اجازه می‌دادیم همۀ این افکار و همۀ این بحث‌ها از طریق صداوسیمای خودمان مطرح شود، شاید وضعیت این‌گونه نمی‌شد؟ وزارت کشور برای انتقاد و اعتراض فضایی فراهم کند من جداً از همه مسئولان کشور و به‌ویژه مقام معظم رهبری حفظه الله تقاضایی دارم و آن اینکه برای این جوانان، این دانشگاهیان که حرف دارند ـ‌ حالا حرف درست یا غلط‌ـ جایی را در نظر بگیرید که بتوانند حرفشان را بزنند. چرا به اغتشاش کشیده شود؟! کسی به سراغ این جوانان و دانشجویان برود و حرف آن‌ها را بشود. این جزء قانون اساسی کشور ماست که وزارت کشور اجازه بدهد مردم و احزاب در جایی با حفاظت خود وزارت کشور جمع بشوند و حرف خود را بزنند تا تجمعات به اغتشاش کشیده نشود. در این حوادثی که گذشت، بسیاری از حرمت‌ها شکسته شد. یک اعتراض سادۀ کارگری به بدگفتنِ به دین و ایمان و همه‌چیز می‌کشد! نگذارید این بی‌حرمتی‌ها اتفاق بیفتند! اعتراض و انتقاد حق مردم است! اعتراض و انتقاد حق مردم است. من بارها گفته‌ام که «النصیحه للائمه المسلمین». در منابع ما جزو حقوق حاکم این است که باید مردم او را نصیحت کنند. یعنی اگر شما مردم حاکم را نصیحت نکنید، حق حاکم را ادا نکرده‌اید. نصیحت چیست؟ انتقاد. چه انتقاد به‌حق باشد، چه انتقاد ناحق. ما باید امکانی ایجاد کنیم که مردم بتوانند اظهارنظر کنند. چرا در کشور ما اظهارنظر و اظهار مشکلات همیشه باید به اغتشاش کشیده شود؟! قربانی از هر طرفی که باشد، برای ما خسارت است در این درگیری‌ها از هر قشری که از بین می‌رود، ما غصه می‌خوریم؛ تفاوتی ندارد که از مردم باشد یا از بسیج یا از نیروی انتظامی. همۀ آن‌ها فرزندان ما هستند. چرا باید یک اعتراض به درگیری منتهی بشود که این‌طور قربانی بدهد؟ قربانی از هر طرفی که باشد، برای ما خسارت است. این فرد قربانی سرپرست یک خانواده است، زن دارد، بچه دارد، برادر دارد، مادر دارد، پدر دارد. این‌ها فرزندان ما هستند که یکی این‌طرف ماجرا واقع شده و دیگری آن‌طرف. ما باید آنچه را که دست خودمان است، قدری مدیریت کنیم. در کلام وجود مقدس امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌خوانیم که مؤمن «سهلاً أَمرُه». باید با مردم راه بیاییم. باید برای مردم دقیق تشریح بکنیم و بگوییم ما الان در تحریمیم، که این تحریم را هم به ما تحمیل کرده‌اند. باید به مردم بگوییم که ما مشکل داریم و نمی‌توانیم همۀ خواسته‌ها را عملی کنیم، اما می‌توانیم این خواسته‌ها را طبقه‌بندی کنیم؛ برخی را می‌توانیم عملی کنیم و برخی را اگر شرایط بهتر شد. این مردم همان مردمی هستند که چهل سال با ما بوده‌اند. این‌ها مردمی هستند که خودشان و فرزندان آن‌ها در این جبهه‌ها با دست خالی در مقابل عراق جنگیدند. حضور مبلّغان در شهرها و قصبات کم‌رنگ شده است جنگ عراق را که یادمان هست! از آن روز اول، قبل از اینکه شما مسئولان کشور از آن‌ها بخواهید، این‌ها مردانه آمدند و جنگیدند. من سال‌ها پیش از انقلاب، برای تبلیغ در ایلام منبر می‌رفتم؛ همین تبلیغی که الان دیگر بساط آن جمع شده و در این دو سال اخیر کرونا هم اضافه شد تا بساط تبلیغ جمع شود. قبلاً همۀ روحانیون در حوزه‌ها برای تبلیغ می‌رفتند و با مردم سروکار داشتند. الان دیگر این ارتباط خیلی کم‌رنگ شده. پیش‌تر، بزرگان حوزه برای تبلیغ می‌رفتند و با جوان‌ها سروکار داشتند. الان به من می‌گویند بزرگان و اساتید حوزه دیگر تبلیغ نمی‌روند. چرا وسیلۀ تبلیغ آن‌ها را در حوزه فراهم نمی‌کنند؟ طوری تشویق کنید که همه برای تبلیغ بروند. باید در مساجد شهرستان‌ها و قصبات همیشه یک روحانی بالای منبر باشد و این جوان‌ها جمع بشوند. همین جوان‌ها هستند که در دوران جنگ ما را کمک کردند. جان‌فشانی مردم را در جنگ با عراق فراموش نکنیم! من هیچ وقت یادم نمی‌رود. همان اوایل انقلاب که هنوز جنگ رسماً شروع نشده بود ـ‌چون جنگ قبل از اینکه به‌طور رسمی شروع بشود، شروع شده بود و مقداری از خاک ما از دست رفته بودـ من ایلام بودم. عراق مهران را گرفته بود و تا صالح‌ آباد جلو آمده بود، چون هیچ کس در آنجا نبود. لشکر عراق وقتی به پای کوه رسیده بود، ترسیده بود که داخل منطقۀ کوهستانی بشود. نه اینکه ما آنجا مقاومتی داشتیم، بلکه آن‌ها ترسیده بودند جلو بیایند. تا جایی که زمین صاف بود و دشت بود، جلو آمده بودند. من آن زمان برای تبلیغ ایلام بودم و وضع ایلام هم به هم خورده بود، چون نزدیک عراق بود و هنوز هم رسماً اعلام جنگ نشده بود. اعلام رسمی شروع جنگ با بمباران فرودگاه مهرآباد بود. به ما خبر دادند از خرم‌آباد شما، و استان لرستان، یک عده به اینجا آمده‌اند و می‌خواهند شما را ببینند. ما دیدیم بیشتر از دویست نفر از خرم‌آباد آمده‌اند و می‌خواهند بروند از ایران دفاع کنند. هیچ کس هم از آن‌ها نخواسته بود چنین کاری کنند، چون هنوز شروع جنگ اعلام نشده بود. این‌ها خودشان شنیده بودند که عراق تعرض کرده و جلو آمده است، به خرج خودشان برای دفاع آمده بودند. اسلحه‌ای هم جز تفنگ‌های برنوی قدیمی نداشتند. این افراد سراغ ما آمدند، ما هم مسجد جامع آنجا را در اختیارشان قرار دادیم و غذایی برایشان مهیا کردیم. شب را در مسجد خوابیدند و صبح برای جنگ رفتند. آن زمان نه فراخوانی بود، نه کسی از آن‌ها خواسته بود. خودشان آمده بودند. این‌ها مردم ما هستند. قدر این مردم را بدانیم. پای این مردم را باید بوسید. بعدها که من به قم برگشتم، شنیدم از آن دویست‌وخورده‌ای، فقط هفتاد نفر از جنگ برگشته‌اند و بقیه شهید شده‌اند. مردم ما چنین‌اند. آن زمان آمریکا و شوروی به عراق اسلحه می‌داد، اما مردم ما اسلحه نداشتند. ما به جبهه‌ها رفته‌ایم و دیده‌ایم که این جوان‌ها با دست خالی جلو می‌رفتند، روی مین می‌رفتند و کشتار عظیم می‌دادند، اما نگذاشتند یک سانتیمتر مربع از این خاک اسلامی دست دشمن بیفتد. درست است یا درست نیست؟! واقعیت دارد یا ندارد؟! این‌ها همان مردم هستند. مگر این جوان‌ها همان جوان‌ها نیستند؟! حاصل کار شما در مدارس چیست؟! مدارس در اختیار ماست. وسائل تبلیغی در اختیار ماست. چون به ما دشنام می‌دهند، حساسیت داریم و برنامه‌ها را گاهی اوقات دنبال می‌کنیم! با این بودجه‌هایی که اول سال به امور دینی و تبلیغی و مؤسسه‌های مختلف و… اختصاص می‌دهند چه می‌کنید؟ چون وقتی این بودجه‌ها در مجلس اعلام می‌شود، فحش و ناسزایش مال ماست. ما سهمی از این بودجه‌ها نداریم، ولی فحش آن را می‌خوریم! این‌همه بودجه برای تبلیغات مؤسسات مختلف دارید، با آن چه می‌کنید؟! پس این حاصل کار شما کجاست؟! پس برای این جوان‌های مدارس، این دختران مدارس چه کاری انجام داده‌اید؟ این مدارس تحت نظر آموزش‌وپرورش فرانسه بوده‌اند یا انگلیس؟! این‌ها زیرنظر آموزش‌وپرورش شما هستند. چه کاری برای این‌ها انجام داده‌اید؟ در این آموزش‌وپرورش چه اتفاقی می‌افتد؟ قدری به کار مردم برسیم! اگر مردم اعتراضی دارند، باید زمینه‌ای فراهم کنیم که به مسائل دینی و اعتقاداتشان گره بخورد. جوان مخلص ایرانی، آن‌که در جنگ می‌جنگیده، کسی نیست که عمامۀ من را بیندازد. او کسی نیست که پرچم امام حسین را آتش بزند و قرآن بسوزاند. اگر چنین اتفاقاتی می‌افتد، منشأش جای دیگر است و در آن هیچ شکی نیست. اگر کسی وسط این جمعیت یک نفر را می‌کشد ـ ‌چه نیروی انتظامی باشد، چه بسیج باشد، چه از خود مردم‌ـ یا کسی به سمت مسجد یا به سمت مدرسۀ علمیه آتش پرتاب می‌کند، مشکل ما این است که چرا آن مردمی که آنجا جمع شده‌اند او را دوره نمی‌کنند تا به او اعتراض کنند؟ مگر این‌ها همان مردم ما نیستند؟ پس ما قدری هم بپذیریم که خودمان هم مشکل داریم. قدری به کار مردم برسیم. ما مردم را رها کرده‌ایم. کاش کار فرهنگی را از غربی‌ها یاد بگیریم! ما ده سال قبل از انقلاب در همین حوزه بودیم. یادم هست یکی از دغدغه‌هایی که آن زمان داشتیم، فعالیت مؤسسه‌ای در ایران به نام فرانکلین بود. این مؤسسۀ انتشاراتی ظاهر بسیار پاکیزه‌ای هم داشت، اما در واقع زیرمجموعۀ وزارت خارجۀ آمریکا بود. یعنی سرمایه گذاشته بودند و در ایران در سطح بالا مشغول کار فرهنگی بودند. یعنی کتاب سفارش می‌داد که ترجمه کنند. بیشتر هم ترجمه بود و تألیف، کم داشت. انواع رمان‌ها و کتاب‌هایی که نویسندگان انگلیسی و آمریکایی می‌نوشتند، این مؤسسه برای جوان‌های ایران ترجمه می‌کرد. در ظاهر، کار این مؤسسه فرهنگی بود. اینکه مؤسسه‌ای آثار مطرح و روزِ دنیا را ترجمه کند و در اختیار ملتی قرار بدهد، کار فرهنگی است؛ اما پشت این کار ایدئولوژی بود. یعنی می‌خواستند آن ارزش‌های آمریکایی خودشان را با این کتاب‌ها در اذهان جوانان ما رسوخ بدهند و آن باورهایی را که در اذهان جوان‌های ما هست، از بین ببرند. بسیاری از کتاب‌های آن‌ها را خود ما هم می‌خریدیم و می‌خوانیدم و کتاب‌های خوبی هم بود؛ اما در لابه‌لای آن‌ها آنچه خودشان می‌خواستند، اعمال می‌کردند. حتی یک نفر آمریکایی هم در کل این مجموعۀ ایران نبود. حتی اسم آمریکا هم نبود. آن زمان با این مظاهر فرهنگی غربی مبارزه می‌کردیم و می‌گفتیم که فرانکلین پشتش چنین است. دانشجو طرف‌دار آن بود، استاد طرف‌دار آن بود. مردم ایران از پشت‌پرده خبر نداشتند. آن‌ها هم بلد بودند و خوب کار و تبلیغ می‌کردند، بدون اینکه اسم آمریکا یا پول آمریکا در میان باشد. کاش ما از آن‌ها یاد بگیریم! کاش ما برای شیعه این‌طور کار کنیم، بدون اینکه اسممان در میان باشد. کاش بدون اینکه ظاهری نشان بدهیم، در این مجامع اسلامی کار می‌کردیم. ما تا قدم پیش می‌گذارم، هنوز کار را شروع نکرده و به جایی نرسیده، لو می‌رویم! چون می‌خواهیم اسم و عنوان بگذاریم. یهودی‌ها چگونه قدرت پیدا کرده‌اند؟ بعضی از عملکردها را از دیگران باید یاد بگیریم. کمااینکه از خود همین یهودی‌ها و صهیونیست‌ها که دستشان همه‌جا هست، برخی کارها را باید بیاموزیم. کل جمعیت یهودی در دنیا به ۲۵میلیون نفر نمی‌رسد. به این نکته دقت کنید که تمام حکومت‌ها، از حکومت آمریکا گرفته تا اروپا را لابی‌های صهیونیست محاصره کرده‌اند. شما ببینید در کل این آمریکا و اروپا اگر یک کلمه علیه این‌ها گفته شود، چه جنجالی به‌پا می‌شود! در همین کشورهایی که آزادی بیان هست، حرف‌زدن دربارۀ جنگ جهانی دوم و کشتار یهودی‌ها ممنوع است. استاد دانشگاه فرانسه دربارۀ هلوکاست حرف زد، او را گرفتند و زندانی کردند؛ اگر تصویر نبی اکرم صلوات‌الله و سلامه‌علیه را آتش بزنند یا قرآن بسوزانند و قرآن پاره کنند، مسئله‌ای نیست! اما اگر به یهودی‌ها حرفی زده بشود، جنجال به راه می‌افتد! چرا؟! چون قدرت دارند. چطور این ۲۵میلیون نفر این‌طور قدرت پیدا کرده‌اند؟ برای اینکه خوب فکر کرده‌اند، زمام اقتصاد دنیا را در دست گرفته‌اند و آدم‌های ساعی بوده‌اند. شرکت‌های بزرگ را، چه شرکت‌های تجاری و چه شرکت‌های رسانه‌ای که ده‌ها و صدها تلویزیون و رادیو دارند، همۀ این‌ها را یهودی‌ها اداره می‌کنند. این کارهایشان هم آشکار نیست. اگر بسیاری از این تلویزیون‌ها را نگاه کنید، حتی یک کلمه عنوان یهودی ندارد، اما مال آن‌هاست و سرمایه‌گذار آن‌ها هستند. یهودی‌ها اهدافی دارند و الان در دنیا به این اهدافشان هم رسیده‌اند. تمام کشورهای اسلامی دوروبر ما فخر می‌کنند که با یهودی‌ها رابطه ‌دارند. همان کشورهایی که قبلاً می‌گفتند می‌خواهیم با یهودی‌ها بجنگیم، دارند با آن‌ها کار می‌کنند. این ممالک اسلامی می‌بینند اگر اقتصاد آن‌ها بخواهد رونق بگیرد، باید با یهودی‌ها رابطه داشته باشند. لذا یهودی‌ها زمام امر اقتصادی را به دست می‌گیرند. چرا ما بلد نیستیم چنین کارهایی بکنیم؟ جمعیت شیعه در دنیا چقدر است؟ ۵۰۰میلیون؟ ۴۵۰میلیون؟ چند کشور داریم که اکثریت آن‌ها شیعه هستند؟ در بین جامعۀ شیعه، امکانات مالی چقدر است؟ این امکانات چطور مصرف می‌شود؟ این امکانات هم در همان بساط یهودی‌ها مصرف می‌شود! ما خودمان بلد نبودیم کار بکنیم. با ایرانی‌های مهاجر ارتباط داشته باشیم! این‌طور که می‌گویند، ایرانی‌های مهاجر هشت میلیون نفر هستند. این مهاجرت هم درد است، چون نخبه‌های ما مهاجرت می‌کنند. سال گذشته خبر عجیبی خواندم که امیدوارم این آمار دروغ باشد. سه هزار پزشک متخصص مهاجرت کرده‌اند و از ایران رفته‌اند. رقم بسیار قابل توجهی از پرستاران از ایران رفته‌اند. چرا نمی‌توانیم آن‌ها را نگه داریم؟ هشت میلیون ایرانی در تمام ممالک دنیا داریم که نوعاً متخصص هستند و اکثراً هم وضع مالی آن‌ها خوب است. بسیاری از آن‌ها سرمایه‌های کلان دارند. زمانی می‌گفتند اگر آن‌ها این سرمایه‌ها را داخل ایران سرمایه‌گذاری کنند، ایران به هیچ سرمایه‌گذاری دیگری احتیاج ندارد. الان ما با کسانی که مهاجرت کرده‌اند، چه ارتباطی داریم؟ الان باید این مهاجرت را که تهدید است، به یک فرصت تبدیل بکنیم برای حضور بین‌المللی و برای شیعۀ بین‌المللی. این مهاجرت فرصت است. اصلاً با مهاجران ارتباط داریم؟! اصلاً کاری برای آن‌ها می‌کنیم؟! عذر می‌خواهم که این مسائل را می‌گویم. ممکن است آقایان از من برنجند؛ اما وقتی این‌ مهاجران می‌خواهند به ایران بیایند و بروند، گذرنامۀ آن‌ها را می‌گیریم و اذیتشان می‌کنیم تا این سفر سالی یک بار به ایران را هم دیگر نیایند! ما دنبال ارتباط با این‌ها هستیم! این‌ها فرزندان ما هستند که به کشورهای دیگر رفته‌اند. با هر عقیده‌ای که پیدا کرده‌اند، از این فرزندان که نمی‌شود دست برداشت. ما باید اتصال آن‌ها به خودمان را حفظ کنیم؛ «در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد». انسان‌ها تشنۀ محبت‌اند یک آقای بزرگواری هست که خدا به ایشان توفیق بدهد و او را یاری کند. ایشان در یکی از شهرهای آمریکا یک مدرسۀ شیعه ساخته است. من می‌دانم مدرسه ساختن خیلی هنر است، چون خودم هم دست‌اندرکار بعضی از مؤسساتی هستم که مدرسه دارند. ایشان همراه با عده‌ای از شاگردانشان پیش ما آمدند و می‌گفتند: «ما در آمریکا مدرسۀ شیعه ساخته‌ایم؛ اما بیشتر، آقایان افغانستانی می‌آیند.» این آقایان افغانستانی هم در کشورهای دیگر یک فرصت فوق‌العاده‌ای هستند و شیعیان خیلی خوبی دارند. افغانی‌ها در بسیاری از مجالس سیدالشهدا که در ماه محرم عرب‌ها یا خوجه‌ها و… برپا می‌کنند، شرکت دارند؛ آن آقایی که در آمریکا مدرسه ساخته است، می‌گفت آقایان افاغنه به این مدرسه می‌آیند، از ملیت‌های دیگر هم می‌آیند، اما ایرانی‌ها خیلی کم می‌آیند و به این مدارس توجه نمی‌کنند. درحالی‌که آن‌ها هم بچه دارند. در آن شهر هم ایرانی زیاد است. به او گفتم، اگر کاری به تو بگویم، انجام می‌دهی؟ گفت بله. گفتم: «شما امسال شب چهارشنبه‌سوری ایرانی‌ها را دعوت کن، آتش درست کن، جشن بگیر و یک چلوکباب ایرانی هم به آن‌ها بده.» خیلی تعجب کرد و گفت: «چهارشنبه‌سوری مناسبت اسلامی نیست.» گفتم: «مسئلۀ ما این است. این چهارشنبه‌سوری در بین ایرانی‌ها جاافتاده است. به این بهانه آن‌ها را باید به اینجا بیاوریم و راه اینجا را به آن‌ها یاد بدهیم. دفعۀ بعد، عید نورزو که شد، هفت‌سین بچین و بگو تحویل سال را اینجا برگزار می‌کنیم. اگر توانستی، یک دعایی هم بخوان. نتوانستی هم نخوان. بگذار آنجا شادی کنند. بعد بگو اصلاً ما هیچ کاری به کار شما نداریم، فقط بیایید و زبان فارسی یاد بگیرید. با آن‌ها ارتباط ایجاد کن. آن‌ها را به این مدرسه بیاور. وقتی آوردی، آن وقت شب عاشورا هم که می‌شود، به عنوان نذری، شام درِ خانۀ آن‌ها ببر و بگو امشب شب عاشورای امام حسین است. ما در این مرکز نذری داریم. یک مدت این کار را بکن، همۀ آن‌ها می‌آیند.» «الانسان عبید الاحسان». این‌ها تشنۀ محبت هستند. این ایرانی‌ها در نسل خودشان به چهارپنج واسطه یک روحانی و عمامه‌به‌سر دارند. یا کسی را دارند که در بساط مذهبی دخیل بوده و هیئتی بوده است. ایرانی‌ها به دین ربط دارند، اما این ربط گم شده. این گم‌شده را ما احیا کنیم. با مردم با رحمت رفتار کنید! عزیزان، روزگاری است که مسئولیت ما خیلی سنگین است، چه در داخل چه در خارج. در خصوص این حوادث پیش‌آمده، امیدوارم و دعا می‌کنم که مسئولان آن را مدیریت کنند. ما هم اغتشاش را محکوم می‌کنیم، اما اعتراض و انتقاد را نه. «النصیحه لائمه المسلمین» را نه‌تنها محکوم نمی‌کنیم، بلکه می‌گوییم لازم است و از شما عزیزان هم می‌خواهیم زمینۀ آن را برای مردم فراهم کنید. این مردم اینجا حرف دارند و با این کاری که شما می‌کنید موافق نیستند. این حرف را باید جایی بیان کنند. روزنامه‌ها را آزاد بگذارید تا مطالب را بنویسند. مطبوعات آزاد باشد. افکار مختلف به تلویزیون بیایند و حرف بزنند. حرف‌ها یک‌جانبه نباشد. آن بحثی که بخواهد در دانشگاه به اغتشاش بکشد، در تلویزیون و در قالب یک مناظره، تمام مسئله حل می‌شود. چرا تدبیر نمی‌کنیم؟ آقا امیرالمؤمنین می‌فرمایند: «سهلاً امره». امر مؤمن سهل است. عده‌ای الان دستگیر شده‌اند و در زندان هستند. حوادث زندان را شنیده‌اید. با این‌ها با رحمت برخورد کنید. می‌گویید این فرد از سران اغتشاش است. بسیار خب، این سران اغتشاش را جلب بکنید و بنشینید با او حرف بزنید که چرا این‌طور شد. با او رفیق بشوید و از طریق این سران، خود اغتشاشگرها را جذب بکنید. مگر نمی‌شود؟! درسی که می‌توان از سلطان قابوس گرفت از سلطان قابوس، پادشاه عمان، ماجرایی نقل کرده‌اند. عمان یک منطقه‌ای به نام ظفار دارد که هم‌مرز با یمن است. در آن زمان در یمن، کمونیست‌ها حکومت را به دست گرفته بودند و از مرزها تعدی می‌کردند و به ظفار می‌آمدند و می‌جنگیدند. سطان قابوس خودش نمی‌توانست از کشورش دفاع کند، لذا از شاه ایران کمک خواسته بود. از ارتش ایران به عمان رفتند تا به او کمک کنند. سران خارجی کمونیست‌ها هم در داخل عمان یک عده از جوان‌ها و دانشجویان مخالف را جذب کرده بودند. درنهایت، عمانی‌ها بر این‌ها غلبه کردند و عده‌ای را گرفتند و محاکمه کردند. عده‌ای محکوم به اعدام شدند و عده‌ای هم حبس شدند. با آن‌هایی که محکوم به اعدام بودند، سلطان قابوس جلسه‌ای گذاشت تا با آن‌ها حرف بزند. سلطان قابوس به آن‌ها گفت: «شما به هر حال این کارها را کرده‌اید و کار به اینجا کشیده. الان اسیر من و در زندان من هستید. سه تا راه پیش پای شما می‌گذارم: یا اینکه از عمان بروید و ما هم کاری به کار شما نداریم. به شما کمک هم می‌کنیم و پولی هم به شما می‌دهیم تا ما را رها کنید. یا اینکه بمانید و مجازات خود را در زندان یا هر مجازات دیگری که هست بگذرانید. پیشنهاد سوم هم این است که شما اشکال به ما دارید. اشکالات ما را بگویید و خودتان جلو بیایید و با ما این اشکالات را حل کنید. مگر اشکال نمی‌کنید اقتصاد این‌طور است و سیاست خارجی شما این‌طور؟» این محکومان تحصیل‌کرده و دانشگاه‌رفته بودند. از این راه سوم استقبال کردند و جلو آمدند. یکی از آن‌ها وزیر خارجۀ عمان شد، یکی از آن‌ها وزیر اقتصاد شد و همه، وزرای عمان شدند. همان عمانی که در زمان سلطان سعید، پدر همین سلطان قابوس، یک بیابان بود و امکانات اولیه را هم نداشتند، به دست همین اغتشاشگرها و رؤسایشان ساخته شد! خدا با گناهکار کریمانه رفتار می‌کند «با کریمان کارها دشوار نیست». با مردم کریمانه برخود کنید، حتی با گناهکارها. خدا با گناهکار کریمانه برخورد می‌کند. «التائب ان ذنب به کمن لاذنب له». ائمۀ طاهرین علیهم‌السلام با گناهکارها کریمانه برخورد کردند. قصۀ حربن‌یزید ریاحی را مگر نداریم؟ ما هم کریمانه برخورد کنیم. این‌ها را فرصت قرار بدهیم و بهره‌برداری کنیم. با کسانی که اشکال به ما دارند، ارتباط بگیریم و مذاکره کنیم. به هر حال ما هر آنچه می‌گوییم از روی دلسوزی و قصدمان راهنمایی است. گاهی مسئولان نزد من می‌آیند. من حرف‌های خودم را می‌زنم، نامه می‌نویسم و آنی را که وظیفۀ خودم می‌دانم اجرا می‌کنم. ما به این کشور علاقه‌مندیم. اگر به اسم تندرو و… دشنام بدهند، این دشنام‌ها برای من ارزش و قیمت ندارد. ما به این کشور و به این نظام علاقه‌مندیم. ما بارها گفته‌ایم که خدا بعد از ۱۴۰۰ سال منت بر ما گذاشته تا حکومتی از خودمان داشته باشیم. ما به رهبر علاقه‌مندیم؛ اما درست کار کنید! درست عمل کنید! در کارها مشورت کنید! نگذارید مسائل ساده تبدیل به جنجال بشود. دربارۀ همان خانم که آن قضایا برایش پیش آمد، بنده ملاقاتی با اساتید دانشگاه داشتم. من یک کلمه حرف زد؟: که ما از این ماجرایی که برای این خانم پیش آمده ناراحتیم. این خانم دختر ماست، مثل همۀ دختران ایران. مگر آقا رسول‌الله نفرموده‌اند: «انا و علی ابوا هذه الامه»؟ این‌ها دختران ما هستند و فرزندان ما هستند. این قصه هرچه بوده، من کار ندارم. گزارش رسمی این است. همان وقت اگر یک عذرخواهی صورت می‌گرفت، اصلاً کار به اینجا نمی‌کشید. نگذاریم هر حادثه‌ای در این کشور جنجال بشود. درد ما بی‌توجهی به نهج‌البلاغه است مردم مشکل دارند؛ مسائل زندگی‌شان لنگ است؛ وضع درآمدی ناجور است؛ ارزش پول پایین است؛ حقوق را هرچه اضافه می‌کنید، باز هم جوابگو نیست، چون ارزش پول از آن‌طرف با تورم پایین می‌آید. این مردم مشکل دارند. وقتی مشکل دارند، گاهی اوقات منتظر بهانه‌ای برای جنجال هستند. این بهانه را به دست آن‌ها ندهیم تا جنجال نشود. جا برای اعتراض بگذارید. این کارگرها اعتراض دارند. وقتی شش ماه، نه ماه حقوق یک کارگر را ندهید، این اعتراض نکند، چه کند؟ داد نزند، چه کند؟ زن دارد، بچه دارد. ما خودمان را جای آن‌ها بگذاریم. ما از اعتراض استقبال کنیم. اما اگر می‌خواهیم اعتراض و اغتشاش قاطی نشود، زمینۀ سلامت اعتراض را در بین اقشار مختلف فراهم کنیم از جمله در داخل حوزۀ خودمان. کتاب‌های درسی را آقایان تغییر دادند. وقتی می‌خواهید دست در کفایه ببرید، جایگزین کنید، دست در رسائل ببرید، از این کسانی هم که رسائل می‌گویند، مکاسب می‌گویند، چهل سال، پنجاه سال کارشان این است و کفایه گفته‌اند، از این‌ها هم سؤال کنید! از این‌ها هم یک مشورت بگیرید! این‌ها اهل این حوزه هستند. اگر اعتراض درستی دارند، انتقادی دارند، توجه کنید! گوش بدهید! اینجا بزرگ‌ترین حوزۀ دنیای اسلام است، اینجا مرکزیت شیعه است. مگر می‌شود همین طور سلیقه‌ای و فردی بگوییم این کتاب نباشد، آن کتاب باشد؟! تمام شد رفت! کار باید پخته باشد، با مشورت باشد. اگر کسی اعتراض دارد، زمینه برای اعتراض فراهم بکنیم، گوش به حرف بدهیم. اگر ما بر اساس آنچه مولایمان آقا امیرالمؤمنین برای ما در این نهج‌البلاغه گفته عمل کنیم، مشکل پیدا نمی‌کنیم. اما درد ما این است که آقای جرج جرداق، آقای عبدالفتاح عبدالمقصود، شیخ محمد عبده می‌گویند دویست‌بار یا صدبار این نهج البلاغه را مرور کرده‌اند؛ اما منِ عمامه‌به‌سر چند دفعه نهج‌البلاغه را مرور کرده‌ام؟! والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچند که سخن عزیزان سخنان با ارزشی است، ولی عنایت داشته باشید این متن ابعاد مختلفی دارد که هر کدام قابل بحث است. اگر سؤال کلّی نسبت به نکته‌ای از نکات متن دارید آن متن و آن نکته را بفرمایید، امید است بتوانم در خدمتتان باشم. موفق باشید

33223

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: استاد منظور از جهاد علمی چیست؟ آیا جهاد علمی در مسائل علوم دینی جای می‌گیرد؟ آیا دانشگاهی ای که هوافضا یا هر درس غیر دینی را با نیت قدرت آفرینی برای نظام جمهوری اسلامی و افزایش توان دفاعی برای محافظت از امام زمان در جنگ های نوین و پیشرفت و آبادانی کشوری که برای امام زمانه میخونه در مصداق مجاهدین علمی قرار دارد؟ سوال دوم اینکه ‌پیشنهاد شما به دانشجویان با توجه به حجم زیاد درس ها و فرصت مطالعاتی کم برای مطالعه مباحث دینی مطالعه در چه مباحثی و با چه ترتیبی است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! با رویکرد حضوری در تاریخی که با انقلاب اسلامی به ظهور آمده، هرگونه تحقیق در موضوعات علوم انسانی و اجتماعی و اقتصادی و تکنیکی همه در مسیر جهاد علمی شکل می‌گیرد. ۲. پیشنهاد می‌شود سیر مطالعاتی سایت را که بیشتر مخاطب آن دانشجویانی امثال جنابعالی هستند؛ دنبال بفرمایید. موفق باشید

33090

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوا؛ در کانال مطالب ویژه، کلیپی از فرمايشات حضرت امام در جمع اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی درباره جایگاه اساسی اراده عمومی در امر اداره اجتماع و عدم حرکت بر خلاف جریان و حرکت کلان و خواسته مردم پس از انقلاب و تمایز نهادن بین وکالت و ولایت برای اعضای آن مجلس و مطرح نکردن هر مبحثی در جایگاه قانونگذاری با توجه به انعکاس بین مردم، قرار داشت که حضرتعالی به آن اشاره ای داشتید. با توجه به این فرمایش امام و اشارات حضرتعالی در نسبت مردمی بودن و آزادی در حکومت اسلامی، با چه افق و دیدی باید این بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار امسالشان با نمایندگان مجلس را فهم کرد که فرموند: «یکی از شاخصه‌های نمایندۀ انقلابی اینست که با عموم مردم همراه است امّا عوام‌زده نیست. جَوزده نشوید. بعضی از مشکلات ما در بخشی از این سالها بخاطر این بود که جَوزده شدیم. همراهی با مردم، غیر از عوام‌زدگی و جَوزدگی و تحت ‌تأثیر های ‌و هو قرار گرفتن است. یکی از مهمترین خصوصیّات امام (ره) همین بود؛ اگر یک وقتی یک نظری داشت که همه با او مخالف بودند و او معتقد بود که این نظر، نظر شرعی و درست است، می‌ایستاد؛ می‌گفت همۀ دنیا هم با من مخالف باشند، باشند. نمایندۀ انقلابی آن کسی است که جَوزده نمی‌شود. شما یک قانون را تصویب کردید، به نظر شما قانون درستی هم بوده، یک عدّه‌ای مخالفت کردند، نگاه کنید آیا این مخالفین منطق درستی دارند یا ندارند؛ اگر منطق درستی داشتند البتّه می‌پذیرید، اگر منطق درستی نداشتند بِایستید؛ بگویید بله، من تصویب کردم این قانون را، پایش هم می‌ایستم. اینکه در فضای مجازی و مانند اینها علیه ما، علیه مجلس، علیه این قانون جنجال کنند، نباید شما را به زانو در بیاورد.»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حساسیت بحث در همین‌جا است که از یک طرف نمایندگان مردم بخصوص خبرگان که مخاطب امام در آن جلسه هستند باید متوجه باشند برداشت‌های شخصی خود را هر چند از نظر آن‌ها حجّت باشد، مقابل رأی مردمی که آن‌ها را به عنوان وکیل در موضوع خاص انتخاب کرده‌اند؛ قرار ندهند. زیرا انتخاب کلّیِ مردم به عنوان مثال «جمهوریت» بوده. حال اگر یکی از آقایان خبرگان معتقد باشند جمهوریت مطابق برداشت او از اسلام صلاح نیست و ممکن است جمهورِ مردم اشتباه کند. حضرت امام متذکر می‌شوند وظیفه او آن است که به عنوان وکیل مردم مقابل رأی جمهور قرار نگیرد و این غیر از موقعی است که موضوع، کاملاً از نظر شرع بَیّن است مثل حجاب. این‌جا است که هرگز نباید کسی خلاف آنچه از نظر شرع بیّن است، نظر بدهد هرچند همه آحاد مردم چیز دیگری بخواهند. تأکید حضرت امام آن بود که خبرگان مواظب باشند به بهانه‌های برداشت‌های شخصی مقابل رأی اکثریت از آن جهت که اکثریت بر خلاف شرع اجماع نمی‌کند، نایستند. در آن حدّ که حتی رهبر معظم انقلاب معتقدند شرط مشروعیت حاکمیت فقیه، مقبولیتِ او توسط مردم است. به عنوان مثال می‌فرمایند:

 مشروعیّت حکومت فقط رأى مردم نیست؛ پایه‌ى اصلى تقوا و عدالت است؛ منتها تقوا و عدالت هم بدون رأى و مقبولیت مردم کارایى ندارد؛ لذا رأى مردم هم لازم است. ۱۳۸۲/۹/۲۶  و یا در جای دیگر می‌فرمایند:

مشروعیّت دادن به رأی مردم و بیعت مردم، این یک اصل اسلامی است. ۱۳۶۶/۳/۲۲  و نیز می‌فرمایند:

هیچ‌کس در نظام اسلامى نباید مردم‌، رأى‌ مردم‌ و خواست مردم را انکار کند. حالا بعضى، رأى‌ مردم را پایه‌ى مشروعیّت می‌دانند؛ لااقل پایه‌ اعمال مشروعیّت است. بدون آراءِ مردم، بدون حضور مردم و بدون تحقّق خواست مردم، خیمه‌ى نظام اسلامى، سرِپا نمی‌شود و نمی ماند. ۱۳۷۸/۳/۱۴

همچنان‌که در سخنان خود در مرقد حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» باز به طور خاص به نقش و رضایت مردم تأکید نمودند. ولی نه آن‌که عده‌ای به نام مردم، فضاسازی کنند و بخواهند جریان‌های تصمیم‌گیر را منفعل نمایند. موفق باشید            

32479
متن پرسش

سلام علیکم استاد عزیز: إن شا الله در خدمت امام زمان روحی فداه باشید، بنده دانشجو معلم ترم ۶ و کلیت متوجه شدم اصل توجه و تبیین مبانی اسلام و انقلاب و تربیت و کار فرهنگی مهم است در این راستا، یک موضوعی که مکررا در صحبت شما دیدم در مورد پیدا کردن نقش افراد در عصر امروز اگر انقلاب اسلامی درنظر نگیرند نقش درست و حقیقی نخواهیم داشت، اما مشکل بنده یه چیزی دیگه است با توجه به این معیار(حالا ممکنه کامل نبوده) اما وظیفه پیدا نکردم و نمی‌دونم باید چی کار کنم؟! از طرفی وضعیت حساس و مهم و مشکلات زیاد و دشمن هم منتظر ما نمی ماند و حیات این جریان خیلی مهم هست، اما هم خودم به شخصه، هم دیگران رو دیدم که اول راه بود فقط میدونسته انقلاب درسته و مهم هست شروع کرده به کار کردن اما وضعش روز به روز بدتر شده و حرکات سینوسی داشته و ناپایدار، به علت عدم خودسازی و شناخت لازم و حتی معنویتیش کمتر شده و کار موثری نکرده، در همین راستا هم یک نظر وجود داره که جوون تویی که اول راهی زود تب انقلاب و اسلام نگیرتت باید برای مدتی شروع کنی به شناخت خود و جهان و پیرامون و ارزش خود و آخرت فهم کنی، و به قول اون تعبیر که اشهد ان محمدا عبده و رسوله که اول باید عبد بود و بندگی کرد و خلوت داشت و عمیق شد و جوگیر نشد و خود رو پیدا کرد ولی اگه از همون مسئولیت های سنگین و عمیق برداشت مثلا در مورد خودم و دوست شده که آقا برای آموزش و پرورش چی کار باید کرد؟ و... و می‌ریم جلو چون توان بار نیست و قبل ترش خودشناسی نیست خستگی حاصل میشه، و بریدن و دیگه حوصله ای برای کار انقلابی نمی مونه چیزی که الان برای حقیر رخ داده که از طرفی بحث وضعیت حساس مطرح هست از طرفی نمی‌دونم و توانی نیست کاری کنم و حالت روزمرگی و بیخیالی برای بنده رخ داده و دلم هم با کار سطحی و مسکنی کنار نمیاد و انجام نمیدم معمولا، از طرفی ادعا داریم اما عملی نداریم، بندگان خدایی کاری هم انجام با مبنا این که، این کار چهل سال دوم نیست و باید کار مبانی و تخصصی کرد اونم زیر سوال می‌بریم اما خودمون...، این که استاد راه حل چیه استاد حقیقتا خسته شدم با بیست یک سال از این تناقض، گرفتار بی برنامگی و روزمره شدم و نمی‌دونم چی کار کنم و ترس از این دارم که عمری بگذرد و نسبت هم رو با اسلام پیدا نکنم و خودم رو به اون هدفی که برایش خلق شدم نفهمم و اسراف نعمات کنم! از طرفی می‌شنویم از بزرگتر ها که تا جوان هستید کار کنید که اگه نکنید خبری نیست، اما از این ور هیچ کاری نداریم و روز به روز اضطراب از درون بیشتر میشه و کاری نمی‌کنیم نه دنیوی و اخروی و برنامه برای رشد و حرکت جدی به سمت هدف اصلی نداریم؛ کسی می‌خواهد شروع کند پیدا کردن رسالت خود در این عالم به طور کل چه باید بکند؟ از طرفی این سوال مطرح میشه، که اگه باید برای شناخت خود و خلوت و تفکر و تعقل وقت گذاشت، پس مشکلات کشور چه می‌شود؟ آیا این با قدر وسع حل می‌شود که اون مسائل نه این که به ما ربطی نداشته باشه ولی ما باید به اندازه وسع فعلی فکر کنیم و عمل؟ ممنون میشم بنده راهنمایی کنید و إن شا الله به لطف خدا و ائمه اطهار از این وضعیت نامطلوب و راکد دربیایم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده نیز همین است که باید مبانی خود را مطابق این زمانه شکل بدهیم لذا اولاً: حضور ذیل شخصیت مقام معظم رهبری را برای خود اصل قرار دهید تا در افق نگاه و شخصیت ایشان بتوانید خود را به‌خوبی و مطابق این زمانه ادامه دهید. ثانیاً: سیر مطالعاتی سایت را مدّ نظر داشته باشید. ثالثاً: تأمّل بر کتاب «سلوک ذیل شخصیت حضرت امام (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)» را به میدان آورید. رابعاً: «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید.

31879
متن پرسش

بازخوانی هویت دینی و ملی. محضر طربناک استاد سلام و درود: در فلسفه غرب اصل معروفی از راسل هست که می‌گوید: من گوساله همسایه ام را نمی‌دزدم تا او گاو مرا ندزدد. و بسیاری از اندیشمندان ما از جمله شما این جمله راسل را نمونه واضحی از انحطاط غرب می‌دانید که در رعایت اصول خود نیز ریشه ای اومانیستی دارند. حال شما در صحبتی که حضورا با خود بنده داشتید فرمودید: مراقب باش که دغدغه های جهانی و تاریخی ات در حد اخلاقی افول نکند که مثلا از سر دلسوزی بخواهی کاری برای دیگران انجام دهی و مراقب باش این دغدغه ها در راستای بهترین نحوه بودن خودت باشد. حال سوال اینجاست که تفاوت ساحت جمله راسل با فرمایشات شما در چیست؟ آیا هر دو نوعی خودبینی و نظر به خود نیست؟ و مگر وجود پیامبر اسلام آنقدر دلسوز و حریص به هدایت و کمک به بشریت نبود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از جمله آقای راسل نوعی معامله‌گری و حفظ اَنانیّت در تنگنای خودخواهی در میان است. ولی وقتی به «بودن» خود نظر کنیم، با حضور بیکرانه اکنونِ جاودانه خود روبرو خواهیم بود و این به گفته جناب آقای دکتر داوری: «مردمان در عالم خود آنچه هستند، می‌شوند و باید به نسبتی که با عالم دارند، آگاهی داشته باشند» (پیام دکتر داوری به همایش آینده فلسفه در ایران، در 19 آبان 1400). موفق باشید

31534

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما: لطفا نظرتون رو در رابطه با درستی یا غلطی این متن بفرمایید: منظر سادات ۲:
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام متن؟!!! موفق باشید

31328

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: یک سوال داشتم اینکه یکی از منبری ها یک صحبتی داشتن راجع به اینکه اصلا در اول راه قرار نیست انسان از نمازش لذت ببرد و باید این سختی ها کشیده بشه تا اگر در آینده آدم شدیم شیرینی نماز را بچشیم و می‌گفتند که خداوند عمدا نماز را اینگونه قرار داده تا حال ما گرفته شود و مبارزه با نفس باشد آیا به نظر شما این مطالب درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! تکلیف همان‌طور که از معنی آن واژه بر می‌آید امری است که برای مکلّف، تکلّف‌آور است و نفس امّاره او نمی‌خواهد آن را بپذیرد تا آن‌که به مرور قلب، جای نفس امّاره به صحنه می‌آید و عبادات برایش شیرین می‌شود. موفق باشید

31083

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت! نظرتون در مورد آثار عین صاد یا همان استاد علی صفایی برای جوانانی امثال بنده که می خواهیم وقت بذاریم برای مطالعه شون چیست!؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند ایشان را رحمت کند. آثار ارزشمندی در رابطه با تعلیم و تربیت از خود باقی گذاشتند. موفق باشید

31057

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: بنده سوالی مشابه سوال 31044 دارم و آن هم نگهداری از پرندگان زینتی است مانند انواع طوطی البته سوال بنده به هیچ وجهی جنبه ی فقهی ندارد، و گرنه مصدع اوقات شریف نمی‌شدم من چون بشخصه علاقه ی بسیاری به پرندگان دارم و با دیدن پرنده ها خیلی روحیه می‌گیرم و خیلی دوست دارم که در خانه یکی از همین پرندگان رو نگهداری کنم. ولی روی خواسته ی خودم پا گذلشته ام چرا که حداقل در سیره ی امامان معصوم ندیدم چنین حرکتی وجود داشته باشه، پس با خود این احتمال رو دادم که شاید دل مشغولی های کاذب برام ایجاد بکنه و خلاصه مزاحمتی برای سلوک انسانی من باشه. اما از طرفی مثلا مادرم بزرگم بسیار به نگهداری از گل و گیاه خانگی علاقه دارند و خیلی از نگهداری از گل و گیاه روحیه می‌گیرند. حالا در آخر دیگه مزاحم شما شدم من بالاخره با این علاقه ی قلبی خودم به نگهداری از پرنده چیکار کنم؟ (و البته درون پرانتز عرض کنم یک ساله میخوام سوال رو بپرسم ازتون و حقیقتا روم نمی‌شد و حالا چونکه برادر/خواهر برگوارمون در سوال 31044 مشابه سوال بنده رو پرسیدن من جرات پیدا کردم که سوالم رو مطرح کنم خلاصه من رو ببخشید که تو لین برحه ی حساس نزدیک به انتخابات سوال این سبکی می‌پرسم و وقت شریفتون رو می‌گیرم)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید این موارد اشکال فقهی ندارد ولی خود انسان باید متوجه باشد که کار مهمش چه کاری است و سعی کند اگر این مشغولیات کار مهم او را به حاشیه می‌برد، مواظب خود باشد. موفق باشید

31001

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
فقط محتاج اوییم و لاغیر آیت الله شیخ نصر الله شاه آبادی: اگر فقط و فقط خودت را محتاج او دیدی و لاغیر، یقین بدان که زندگی ات می‌گذرد. این به این معنای این نیست که بخوابی؛ خیر؛ او رزاق است و بلندت می کند و راهت می اندازد و کار جلوی پایت می‌گذارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است واقعاً. «بی عنایت حق و الطاف حق / گر ملک باشد، سیه باشد ورق». موفق باشید

30725

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت سلام: رویت خداوند یعنی حس تجلی خداوند؟ در یکی از فایل ها این طور فرموده بودید. یعنی ماه رمضان رویت خداوند، یعنی حس تجلی جلالی و بعد هم جوشن کبیر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. به نور الهی انوار حضرت ربّ العالمین که در هر مظهری در صحنه است، برای انسان ظاهر می‌گردد همان‌طور که می‌گوییم خرمشهر را خدا آزاد کرد. موفق باشید

30659

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز جمله ای از شما را شنیدم که کلیتی که در ذهنم هست اینطور فرمودید که ما در انقلاب اسلامی به گذشته ای که کلا مدرنیته را نفی کند بر نمی گردیم بلکه به مرحله ای جدید که در تقابل با مدرنیته است وارد می شویم، این جمله شما را می خواستم با آیه ای از قرآن مجید بفهمم که خداوند می فرمایند که برای هر پیامبری دشمنانی وجود دارد. حال سوال اینکه ۱ آیا می توانیم اینگونه برداشت کنیم که در شروع هر دوره ای، انسان ها با گذشت زمان و فاصله گرفتن از نبی و پیامبر آن زمان به مرور که انسانها از آموزه ها فاصله گرفتند، در هر دوره ای مدل و نوع گناه و شرور و ظلم ها بسته به تمدنشان فرق می کرده و پیامبر بعدی متناسب با آن نوع از گناه و جهل آنها، آموزه هایشان را می آوردند، تا برسیم به زمان حال که بدی ها در هر نوعی به اوج خود می رسد، خلاصه اینطور که اگر بدی ها را مثل لکه سیاهی در نظر بگیریم، هر لکه سیاه با پاک کن مختص پیامبر آن زمان پاک می شده، ۲. حال اگر اینطور است پس آیا می توانیم بگوییم که اسکلت و قالب سازی و حد و حدود تمدن هر دوره تاریخ توسط شرور و بدهای آن دوره بصورت ناخودآگاهشان ریخته شده و بعد توسط انبیا و اولیا آن تمدن ساخته می شود؟ ۳. در آخر اینکه فرمودید ما در مرحله جدید در تقابل با مدرنیته ساخته می شویم، و کلا نمی شود غرب را نفی کرد، مثلا ما پارلمان و... را نفی نمی کنیم، حال سوال اینکه من درست متوجه این بحث نشدم، من در سخنرانی از شما شنیدم که به طور زیبا و جزیی مواردی را ذکر کردید که ابزار و اسباب مدرنیته فضای کره زمین و محیط زیست و... را بهم ریخته و بسیاری از مشکلات ما ساخته این نوع زندگی هست و من این رو در زندگی روزمره خودم می بینم، حال می خواستم بطور کلی بفرمایید که ما چه قسمت هایی از مدرنیته را با توجه و فراخور زمان مان باید در کشور داشته باشیم؟ آیا صرف دلبستن به آنها است که مشکل ساز است؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مفصلاً در جاهای مختلف بخصوص در مباحث «انقلاب اسلامی؛ طلوع جهانی بین دو جهان» به آن پرداخته شده است. زیرا یک بحث، بحثِ فرهنگ مدرنیته است که به هیچ‌وجه قابل پذیرش نیست، و همان اشکالاتی را دارد که جنابعالی متذکر شده‌اید. ولی یک بحث مربوط به عقل و خرد تاریخ مدرن است که امثال کانت و هگل و هایدگر برای نجات بشر مدرن مطرح کرده‌اند و ما برای تحقق تمدن نوین اسلامی در مواجهه با نظرات آن‌ها بهتر می‌توانیم جایگاه داشته‌های خود را بفهمیم و جهان خود را بسازیم. این مباحث در کتاب «جهان بین دو جهان» که در دست چاپ است تا حدّی به صورت تفصیل بیان شده است. موفق باشید

30235

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در جلسه شنبه فرمودید حاچ قاسم می‌خواست آمریکا نباشد تا خدا حکمرانی کند. سوال من اینست که مگر الان امریکا مانع حکمرانی خداست؟!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نسبت با انسان‌ها، این انسان‌ها هستند که باید جهان خود را خدایی کنند. همیشه طاغوت‌ها مزاحم بوده‌اند و مبارزه با طاغوت که حجاب حضور خداوند است به عهده‌ی مؤمنین است. موفق باشید

29617

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: با توجه به محاسبه گر نرخ تورم سایت آمار کشور، پهلوی از سال ۱۳۱۵ تا ۱۳۵۷ تورم را ۳۵ برابر افزود با توجه به تمام مشکلات جنگ جهانی و اشغال کشور و دولت مصدق که کشور از درامدهای نفتی محروم شد و بعد از آن هم درامدهای نفتی به اندازه جمهوری اسلامی نبود و ظاهرا طبق قراردادهای کنسرسیوم و ... بخشی از سهم نفت به شرکتهای خارجی تعلق می گرفت. اگر چه شاه در سال های آخر حکومتشان صراحتا اعلام کرد حاضر به تمدید این قرارداد نیستند با این وجود سرجمع ۳۵ برابر افزودند اما نظام اسلامی از ۵۷ تا ۹۸ تورم را طبق سایت آمار خودشان ۱۳۱۴ برابر افزودند تازه تورم ۹۹ در سایت نبود و محاسبه نکردیم و بعد از این چقدر تورم افزوده خواهد شد که حسب تحلیل برخی صاحب نظران سرنوشت ونزوئلا رو احتمالا در پیش رو داریم الله اعلم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ولی اراده‌ی الهی چیز دیگری است. بنا بر آن است که با حضور انقلاب اسلامی در این تاریخ، معادلات دیگری به میان آید. در این مورد بد نیست به سؤال و جواب شماره‌ی ۲۹۶۱۶ و به سؤال ۲۹۶۲۳ و به جزوه‌ی «نقش فرآیندی انقلاب اسلامی در این تاریخ» رجوع شود. موفق باشید

28900

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: تشکیل خانواده اسلامی از راه ازدواج سبز {اسمش اسلامی راهش هم اسلامی یعنی از راه ظلم و خیانت و... نبید} یــــــــــــــا ازدواج سیاه {اسمش اسلامی اما راهش غیر اسلامی و از راه ظلم و خیانت و... به دیگران} یــــــــــــــــا ازدواج سفید {نه اسمش اسلامی نه راهش} کدام؟ کدام اسلامی و کدام غیر اسلامی است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. موفق باشید

27605

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: خداوند برای انسان بهترین مصالح را مقدر می کنند؟ اگر جوابتان منفی است باید پرسید برای خداوند قبیح است که بهترین مصالح را برای بندگانش مقدر نکند و اگر جواب مثبت است پس دعا که تغییر مقدرات است معنایی ندارد، چون بهترین مقدرات از بندگان سلب می شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دعا در نظام الهی، ظرفیت‌های انسان را جهت فیضی بالاتر از فیض قبلی به‌وجود می‌آورد. موفق باشید

نمایش چاپی