بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30852
متن پرسش
با سلام و آرزوی قبولی طاعات شما استاد محترم: بنده یه وقت هایی کاملا بی حوصله میشم. به طوری که حال انجام هیچ کاری رو ندارم. هیچ کار به معنای واقعی کلمه! زندگی در این لحظات برام خیلی سخت میشه. چه کنم که این حالت در من پیش نیاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره این قبض و بسط‌ها را گریزی نیست. فرمود: «ای بردار، عقل یک‌دم با خود آر / دَم به دم در تو خزان است و بهار». موفق باشید

30763

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد، عبادات قبول. استاد چقد احتیاج داریم این روزا به محبت خدا، حالا بد، دلا گرفته، همه خسته، اوضاع ناجوانمردانه سرد است! هر جا رو نگاه می‌کنی پر از غمه، آیا خدا نمی‌خواهد تجلی دیگری کند؟ استاد چقد حسرت زمان جنگ رو می‌خورم، شهید میشدن جوونا، سخت بود، اما توش عشق بود، محبت بود، نشاط بود، خدا بود، اما حالا .... خوشا به حال شهدا که رفتن و ندیدن این روزای دنیا رو، استاد من دیگه بریدم خسته شدم، گاهی های های گریه می‌کنم، یاد روزایی که هیئت می‌رفتم و مسجد و زیارت، یاد روزایی که می‌تونستم با آرامش عزیزانم رو در آغوش بگیرم، استاد ما بدیم، گنه کاریم اما یکم امتحانمون سخت نشد؟ متی نصرالله؟ یا مهدی (عج) متی ترانا و نراک؟ هل الیک یاین احمد سبیل فتلقی؟ این المضطر الذی یجاب اذا دعی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا متوجه نباشیم این جهان و این انسان و اسلام عزیز ظرفیت آن را دارد که در چنین شرایطی نیز جهانی را مناسب این تاریخ در مقابل ما بگشاید؟ مگر علمای بزرگ ما در زمان رضاخان که هزار برابر بدتر از ویروس کرونا بود؛ نتوانستند آن زیبایی‌های دینداری را به ظهور آورند و شخصیت آیت الله شاه‌آبادی‌ها شکل گرفتند؟ موفق باشید 

30745

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد فرهیخته ان شاءالله نماز و روزه‌هاتون مورد قبول درگاه حق ممنون میشم جواب سوال بنده رو بدهید. من امسال سال کنکورم هست و در بعضی از مطالب عقب هستم و باید خیلی با ساعات زیادی جبران این عقب ماندگی ها شود، و تیر کنکور هم برگزار می شود ماه مبارک رمضان مصادف شد با این ایام که چیزی به کنکور نمانده است، اما بنده واقعا نگران هستم هم برای آخرتم که آنچه که خدا گفته است باید عمل شود و هم از طرفی با روزهای طولانی کمی طاقت فرسا است برای منی که در روزهای عادی که خوراکی های محتلفی می‌خوردم و باز هم ضعف داشتم. گفتم از شما راهنمایی بگیرم در ماه مبارک رمضان چه کاری می‌شود انجام داد که برای هر دو هدفم هم دنیا و آخرتم ان شاءالله سربلند باشم؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر باشید که نفس ناطقه‌ی انسان می‌تواند روح گرسنگی را بشناسد در آن حدّ که حتی موجب می‌شود با فهمِ بیشتر با موضوعات برخورد کند. پیشنهاد می‌شود کتاب کوچک «روزه؛ دریچه‌ای به عالَم معنا» در این رابطه خوانده شود. موفق باشید

30482

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: در مقوله پژوهش مطالب طبی در کتب ادیان آسمانی مثل انجیل و تورات و ... که این کتاب دستخوش تحریفات فراوان شده اند، آیا می‌شود به دستورات و محتوای طبی آن به منظور ارائه اقدام کرد‌؟ البته واضح است در مسائلی که تعارض منطقی بین فلان نکته طبی تورات با فلان نکته طبی روایات و قرآن و حتی کتابهای طب سنتی مثل قانون باید تمیز قائل شد و مسائل خلط نشوند. ولی اگر بنده در این زمینه بخواهم پژوهشی در کتب ادیان دیگر با نگاه طبی بکنم آیا مشکلی در اصل این ماجرا هست یا خیر‌؟ و به صورت کلی چه نکاتی باید رعایت شود؟ از استاد گرامی خواهش می‌شود به خاطر اهمیت بالای این مسئله و طبیعتا وقت و انرژی زیادی که بنده و گروه بنده قرار است بگذاریم راهنمایی خوبی بنمایند. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت آن است که این موارد در حدّ مطالعات و تجربیات بنده نیست تا بتوانم جواب دهم. موفق باشید

30219

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: نطق حاج دلیگانی را دیدم و جگرم سوخت، این چه اسلامیست چه مجلس انقلابی است؟ گویا این مجلس قصد دارد آخرین مجلس انقلاب باشد! نام خود را گذاشته انقلابی. خوشحال می شوم مواضع شما رو در مورد اتفاق اخیر سیلی زدن به سرباز راهور و کتمان کردن به دروغ نه یک بار دو بار!!! از مجلس که هیچ عملی در مقابله با رفتار ناپسندیده نماینده مردم انجام نشد! در عوض با بازی با کلمات طلب کار ناجا نماینده قانون شدن. مطلبی خواندم در مورد رفتار شهید سلیمانی در فرودگاه با کادری که قصد تجسس بدنی ایشان رو داشت. اگر این مجلس با ویدئو شهید سلیمانی به رزم حسینی که گویا صلاحیت وزارت رو نداشته رای اعتماد می دهد. نشان دهنده ی اینه که همه اینا جز کذب چیزی نیست. امروز سخنرانی قالیباف در مرقد امام ره رو دیدم چقدر سخنانشان با اعمالشان متفاوت است. از احترام به مردم می گوید ولی جلو عنابستانی هیچ اقدامی نمی کند. این ها دروغ نیست به نظر شما؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده از سیری که بحمدلله در دل انقلاب پیش آمده و مجلس فعلی را شکل داده، ناامید نیستم. زیرا شرایط تحقق اهداف انقلاب، امری است فرآیندی. نسبت به مجلس قبلی، جلو هستیم. علاوه بر آن‌که باید به محذورات آقای قالیباف فکر کنیم، در عین حال انتظار نباید داشت که آقای قالیباف، حاج قاسم باشد. موفق باشید

30030

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام و ادب خدمت شما استاد عزیز و بزرگوار: به توفیق الهی چند وقتی هست که با جلسات و سخنان شما عزیز آشنا شده ام و از جلسات تفسیر سوره ی واقعه بسیار استفاده کرده ام به طوری که به یاری خدا و با استفاده از سخنان ارزشمندتان و فرصتی که استاد نهج البلاغه ام در اختیارم قرارداده ساعاتی رو در کلاس به دقت و تامل در آیات این سوره می‌پردازیم. اولا من هیچ سخنی در این جلسات به غیر از سخنان شما نمی‌زنم چون اصلا بلد نیستم و از شما سپاسگذارم و امیدوارم راضی باشید. دوما بعد از اتمام این سوره چه سوره ای رو برای ادامه به ما پیشنهاد می‌کنید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مسلّم آن قسمت‌هایی که حرف‌های خوبی است، که از لطف خدا می‌باشد. ۲. اگر بخواهید به همان شکل انفسی، آیات را دنبال کنید إن‌شاءالله مباحث سوره‌ی مرسلات کمک می‌کند. موفق باشید

29218
متن پرسش
با سلام: نظرتون در مورد اوضاع فعلی مملکت چیه؟ واقعا بعد از گذشت این همه سال از انقلاب این باید باشه حال روز ملت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حرکت توحیدی موانعی هست چه موانعی از فهم‌های ارتجاعی و غرب‌زده‌ی داخلی، و چه موانعی از جنس استکبار خارجی. عمده جهت‌گیری اصیل توحیدی است که اگر با مقاومت بر آن پایدار بمانیم نه‌تنها زندگی معنای دیگری می‌یابد، از موانع مذکور نیز عبور می‌کنیم. راز واژه‌ی «صبر» در قرآن در این رابطه آمده است و فرمود: «بشّر الصابرین». موفق باشید

28784

امام شناسیبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد فرمودید حضرت عزرائیل یکی از انوار الهی است و در مقامی است که تعلقات انسان را کم می کند و داریم که ائمه مقامشان از حضرت عزرائیل بالاتر است و مقام حضرت عزرائیل را هم دارند و داریم که موقع مرگ ائمه برای بعضی از افراد خودشان عهده دار گرفتن جانشان می شوند، این به چه صورت است که بعضی ها را ائمه جانشان را می گیرند و بعضی ها هم حضرت عزرائیل؟ و سوال بعد اینکه وقتی ائمه مقام حضرت عزرائیل را دارند می شود دیگر کاری به حضرت عزرائیل نداشت و رفع هر تعلقی را از ائمه خواست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام نوری ائمه «علیهم‌السلام» از همه‌ی فرشتگان مقرب، بالاتر است ولی ائمه، ابعاد گوناگونی دارند که در هر بُعدی مطابق همان بُعد عمل می‌کنند. مثل بُعدی که نیازمند به غذا هستند و یا بُعدی که نماز می‌خوانند تا قرب الهی نصیب‌شان شود. و یا جناب عزرائیل آن‌ها را قبض روح کند. از این جهت باید هرکدام از ابعاد ائمه «علیهم‌السلام» را در جای خود مدّ نظر قرار داد. موفق باشید

28149

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بسیار عزیز و محترم: اگر امکان دارد سوالم را جواب دهید. خدا شما را حفظ کند برکت هستید در ایران، علت عدم اقبال عمومی مردمی به احکام و شرایط خرید و فروش موقوفات چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح مدرنیته، روح لائیک است و هر اندازه انسان‌ها از زندگیِ دینی و سنتی فاصله بگیرند، احساس معنویت آن‌ها ضعیف می‌شود و عموماً گرفتار چنین اعمالی می‌گردند. موفق باشید

27556

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: استاد به نظر شما من به عنوان دانشجو چطور میتونم درس خوندن خودم رو برای خدا خالص کنم؟ وقتی صحبت از امتحانات اساتید و تکلیف و نمره میشه یا وقتی که توجه فامیل و دوستان بهم جلب میشه احساس می‌کنم درس خوندن من خالص نیست و دارم برای جلب نظر دیگران درس میخونم نه برای رضای خدا. حالا به نظر شما با چه نیتی باید درس بخونم که گرفتار مقایسه ها و نگرانی از حرف این و اون نشم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم است مواردی که می‌فرمایید پیش می‌آید. ولی باید سعی کرد با نیّت کلی خود را در تاریخی حاضر نمود که قاسم سلیمانی‌ها را می‌پروراند. باید در این تاریخ و در بستر انقلاب اسلامی و افقی که نایب حضرت مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» مدّ نظرها می‌آورند، کلیت خود را تعریف کرد. موفق باشید

27520
متن پرسش
سلام علیکم: در یکی از پرسش های قبلی فرمودید که روح تاریخی زمان را فیلسوف به صحنه می آورد. پس چه شد در مدرنیته و عقل مدرن که انسان ابزارساز به قصد تغییر طبیعت و نظام عالم پرورانده شد و عقل بشر مدرن، عقل دکارت و کانت است که از رسیدن به حقیقت در موضوعات، مأیوس است و عالم انسان مدرن اکنون به اینجا رسیده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو فیلسوف که نام بردید، در مقابل دو جریان انحرافی تاریخ‌شان فیلسوفی کردند. دکارت در مقابل شکّ زمانه راه‌کار داد و انتظار داشت کلیسا او را همراهی کند و کانت در مقابل شکاکیت هیوم راه‌کار داد. مشکل روح‌هایی بود که به جای ادامه‌ی راه، خود را به بهانه‌ی دکارت و کانت متوقف کردند. در دکارت متوقف شدند و عملا جهان سوبژه و اوبژه در غرب شکل گرفت؛ چیزی که به گفته‌ی مارتین هایدگر در هیچ ملتی در طول تاریخ سابقه نداشت و باز روح غربی، خود را به بهانه‌ی رجوع به کانت از راه انطباق مفاهیم ذهنی با واقعیات عالم منحرف کرد و به فنومن‌ها بی اندازه توجه نمود که بحث آن مفصل است و از این جهت گفته شده‌است کانت پدر دنیای مدرن است که تنها ساختن جهان را از او یافتند. موفق باشید

27347

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد: بهشت و جهنم کجاست؟! یک بزرگی فرمودن که در همین دنیاست اگر در همین دنیاست. پس معراج پیامبرصلی الله علیه وآله چی میشه؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا برای یافتنِ آن عوالم به دنبال مکان هستیم؟! عوالمِ معنا که در مکان نیستند. در این رابطه خوب است به بحث «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن که بر روی سایت هست، سری بزنید. موفق باشید

26410
متن پرسش
با سلام: آیا می توان گفت که در قوس نزول ما یک روح انسانی داریم که این چند میلیارد نفر مصداق آن روح هستند اما در قوس صعود هر یک از این چند میلیارد مصداق، خودشان روحی مجزا از آن روح انسانی در قوس نزول هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً صحیح است. چون در قوس صعود، انسان‌ها با انتخاب‌های خود شخصیت خود را شکل می‌دهند و هرکس انتخاب خود و شخصیت خود را داراست. موفق باشید

24678

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: جلسات جهان گمشده در عالم خیال رو گوش دادم تا جلسه ۴. در جایی جناب آیت الله علامه حسن زاده آملی حفظه الله می فرمودند روزی در صحرا کنار درختی بودم و یک حیوانی هم آنجا بود، نگاه کردم دیدم درخت ریشه و محل تغذیه اش در دل زمین است، آن حیوان هم سرش بین زمین و آسمان بود و راه کسب روزی اش در روی زمین، و به خودم نگاه کردم و دیدم من انسانم و سرم رو به آسمان، و از این واقعه منتقل شدم به این حقیقت که غذای جان انسان در ملکوت است (قریب به مضمون). بنده هم در ایامی مراقبت دارم و سعی می کنم طهارت داشته باشم، و در تفکر به سر می‌بریم، از این انتقالات پیش می‌آید برایم، مثلا در ماشین حمل و نقل عمومی نشسته بودم مدتی پیش، در همین حالات بودم که کودکی شروع به گریه کرد، و طلب آب از پدر و مادرش می کرد، دل پدر و مادر خون شد و به هر زحمتی بود آب تهیه کردند برای فرزندشان، خیلی مستأصل هم شده بودند، چون آنجا آب نبود و هیچ یک از مسافران هم آب نداشتند، از این واقعه منتقل شدم به این حقیقت که ما هم واقعا نوزاد هستیم و تشنه آب حیات و علم، و باید با گریه و اصرار در گریه، از خدایی که از مادر بی‌نهایت به ما مهربانتر است و قدرت و علمش هم بی‌نهایت است طلب کنیم، و آنجا در آن جمعیت جلوی بغض خودم رو گرفته بودم ولی اشکم ناخودآگاه سرازیر شد و دلم خون. از این اتفاقات گاهی می‌افته، البته شرطش رو فهمیدم که مراقبت و طهارت و تفکر و سکوت و خلوت و انس با ملکوت است. استاد آیا این ها گوشه ای از همان چیزی است که شما در این جلسات سعی دارید به ما متذکر شوید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طورها است. «عاشق شده ای، ای دل سودات مبارک باد/ از جا و مکان رستی، آنجات مبارک باد.  از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور/ تا مُلک و مَلَک گویند، تنهات مبارک باد». موفق باشید

33796

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب: با توجه به اینکه فتنه های آخرالزمان دارد با سختی عجیبی به سمت مان سرازیر می شود و اینکه تا همین یکسال قبل تصور این شرایط سنگین نیز برایم محال بود؛ واقعا الان چه باید کرد؟ از دولتهایی که برای نسل ما یعنی دهه هشتادی ها هیچ برنامه ریزی ای نکرده اند و نمی‌کنند و همچنان بی خاصیت، در حال گذران هستند؛ تا هجوم آماج رسانه ای از داخل و خارج و دوست و دشمن!!! شرایطِ بسیار پیچیده‌ای برای ما جوانان به وجود آمده است. در کلاسهای درسی مان را که نگاه می اندازیم می‌بینیم که از ۲۵ نفر دانش آموزی که هستند تنها و تنها ۵ نفر از آنها، واقعا انقلابی هستند (البته خداوند به ما رحم کند تا بتوانیم در مسیر مقدس شهدا همچنان ثابت قدم باشیم). درست است که گروه کوچکی به گروه بزرگی به پیروزی می‌رسند و این وعده قرآنی است ولی آنهایی هم که قرابتی با انقلاب ندارند فرزندان همین ایران خودمان هستند کدام فعل ما باعث رنجش آنها شده است؟ همه آنها که از سر لجبازی با انقلاب مشکل ندارند! ما تازه وارد اجتماع شده ایم و این حجم از فشار واقعا طاقت مان را کاهش داده است. توصیه جامع شما چیست؟ واقعا ما از معارف ناب، تحلیل های مؤثر و رسانه های جذاب محرومیم و در تنگنا قرار داریم. دوست هم نداریم (ابدا) که از مسیر مستقیم انقلاب اسلامی خارج بشویم. به عنوان یک جوان ایرانی عرض می‌کنم که دوست ندارم از مسیر مستقیم انقلاب اسلامی خارج بشوم گویی همیشه باطل جذاب تر می نمایاند پس چرا عصای موسی نمی آید که با اعجاز اللهی اش ساز و کار باطل را ببلعد؟ منظورم اصلا اعتراض به امر اللهی نیست! هر چه خدا خواست همان می‌شود. اما بالاخره ما باید بتوانیم کار کنیم، مسئله هایمان را بشناسیم، تلاش کنیم و آنها را مرتفع سازیم معارف مان چه باشد؟ روش بهره برداری مان چگونه باشد؟ وظیفه مان چیست؟ این تشنگی و این ولع مان را چگونه پاسخ دهیم؟ واقعا چرا اینقدر باید احساس تنهایی بکنیم در صورتیکه در ۲۲ بهمن میلیونها نفر به خیابانها می آیند؟ گویی تنها گذاشتگان تاریخیم عمل به سخن رهبری چگونه باید باشد؟ ما که در سخن حاضریم جانمان را هم فدای ایشان و آرمان ایشان بکنیم ان شاءالله در عمل هم چنین باشد ولی فهم جامع و کامل سخنان ایشان برایمان دشوار است. فهم کلام ولی خدا نیاز به ترجمه دارد مفسری بیاید و بگوید و کشف کند تا ما جوانان گام دوم انقلاب، تهی از مبانی نباشیم والله سخت است. ولی امیدواریم که «اِنَّ مع العُسر‌ِ یُسرا» متأسفانه خوبان این زمانه به جوانان اهمیت چندانی نمی دهند. (شما تنها کسی هستید که من می‌شناسم و می‌توانم به عنوان یک راهنما، پیر، مرشد و استاد به او اعتماد کنم. من از نظر معرفتی در فقر به سر می‌برم و همین فقر باعث شده که تشنگی ای برای معارف داشته باشم؛ لذا واقعا از سر صدق با شما گفتگو می‌کنم و انتظار دارم که آن الهام اللهی که به قلب تان می‌رسد، آن اشراق قدسی را به طور شفاف برایم بیان کنید. هر چند من شاید دلم برای درک آن مبانی آماده نباشد اما شاید یک دل آماده این سؤال را بخواند و پرواز کند.) با تشکر 🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که باید به خود آییم و جوانان خود را با ظرفیت گسترده‌ای که دارند، درست درک کنیم و در این مورد کوتاهی‌هایی داشته‌ایم؛ بحثی نیست. بحث در آن است که امثال شما که از همین نسل هستید، چگونه با وقار و فهم و حکمت، خود را نشان دهید که با سبکی که از شما می‌بینند بقیه جوانان نیز به خود آیند که گمشده خود را در چه شخصیت‌هایی باید بیابند و چگونه از سلبریتی‌های آن‌چنانی فاصله بگیرند. در این صورت است که جوانان ما با سعه صدری که در امثال شما و بخصوص با کلیّت بیشتر در رهبر معظم انقلاب می‌بینند؛ نه‌تنها انگیزه مخالفت‌شان کم می‌شود، بلکه متوجه می‌شوند برای عبور از امپراطوری توهّم باید به حقیقتی نظر کنند که در دل انقلاب اسلامی به ظهور آمده است. عرایضی در رابطه با آینده انقلاب اسلامی در این تاریخ تحت عنوان «راز امیدواری به آینده در تاریخ انقلاب اسلامی» شده است. امید است که مفید افتد. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/11872

33711
متن پرسش

استاد مهربان، سلام علیکم: سوال ۳۳۷۰۲ رو مطالعه کردم، بخشی از حرفهای سوال کننده درست بود از نظر من....مدتی است می‌خواستم این مطلب رو براتون بنویسم شاید به درد کسی خورد، استاد بزرگوارم، من یک خانم محجبه هستم و چادرم را دوست دارم. اما اگر نور شهدا بر قلب من نتابیده بود، نه تنها حجاب نمی داشتم، حتما خیلی هم بدحجاب بودم! چون ظاهرا بخش عمده ای از مناسک مذهبی و جامعه دینی ما، روح تشنه یک جوان رو اقناع نمی کنه، چیزی فراتر از اون نیازه... من سال‌ها پیش وقتی دبیرستانی بودم اصلا چادری که نبودم هیچ، موهام رو هم کلی بیرون می‌گذاشتم و دوستانم هم همینطور بودن تا اینکه دانشگاه قبول شدم رفتم شهر دیگر، در خوابگاه مسئول بسیج خواهران، خیلی خانم باصفایی بود و با همه خوش خلق. و عجیب روحش عجین با شهدا، یک اتاق کوچیک توی خوابگاه بود، اتاق بسیج که پر از عکس‌های شهدا بود، گاهی که این خانم می‌رفت در اون اتاق، من هم که دیگه باهاش آشنا شده بودم و می‌رفتم در اتاق بسیج و حس می‌کردم روحم سبک میشه، من دانشگاه اهواز بودم و بسیج بچه ها رو می‌برد مناطق جنگی، من هم باهاشون رفتم، نور شهدا، غربت خدا آشنای خوزستان، صفای شهیدگونه آن مسئول بسیج باعث شد جذب حجاب برتر بشم، در جایی که خیلی از دخترهایی که از شهرشان با چادر آمده بودن، آنجا چادر و.... رو کنار می‌گذاشتن... بعد از آن من به دانشگاه امام صادق علیه‌السلام رفتم و کلا خداوند مسیر زیبایی رو جلوی پایم گذاشت. اما با خودم فکر می‌کنم من اگر طعم حضور پررنگ شهدا، طعم حضور در مدرسه عشق بسیج دانشجویی رو نچشیده بودم، هیچ چیزی منو به داشتن این نوع حجاب سوق نمی داد. و بعد از آن بود که فهمیدم واقعا زن وقتی که حجاب دارد به خدا نزدیکتر است. ما داریم راه رو اشتباه میریم، اول می‌خواهیم بچه هامونو باحجاب کنیم تا بعد. ما باید طعم حضور در عالمی که شهداء درش حاضر شدند، آن ولایت پذیری ناب، رو به فرزندانمان بچشانیم، آنها خودشون اسلام عزیز رو رها نخواهند کرد. جبهه ها مدرسه عشق خمینی بوده و این قابلیت را دارد که تا قرنها از این چشمه جوشان نسل‌های مومن و انقلابی تربیت شوند. مگر می شود طعم حضور در دنیای خامنه ای عزیز را بچشی و محجوب و متدین نباشی؟ آه که کاش خداوند ما را در امر به معروف کردن، به راه راست هدایت کند. حاج آقا معمار در یکی از سخنرانیهاشان میگفتن شما روی ولایت پذیری دخترانتون که کار کنید با حجاب میشن، استاد بزرگوارم، نمی دانم تونستم منظورم رو برسونم یا نه؟ ...التماس دعا دارم از حضورتون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات دقیقی است آنچه را می‌فرمایید. حقیقتاً چنانچه انسان متوجه نور حقیقت شود که در این زمانه در آینه سیره و حرکات شهدا به ظهور آمده؛ خود به خود به معنویت و جهان با صفای معنویات، جذب می‌شود و برای باقی‌ماندن در عالم معنویات است که وظایف شرعی خود را با حالت خوش و امیدوارانه انجام می‌دهد و همه حرف برای این نسل و بشر جدید آن است که ظرفیت گسترده آخرالزمانی‌اش را که ظرفیت صعود به سوی عالم عرش است، با گناهان از دست ندهد و رعایت دستورات شرعی برای هرچه بیشتر حاضرشدن در آن عالم بیکرانه است. موفق باشید           

33489

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم خدمت آقای طاهرزاده: بنده سرباز هستم و اوایل خدمت خودم را می‌گذرانم. حدود سه ماه خدمت هستم. در این سه ماهی که سرباز بودم، تغییرات مثبت زیادی داشته‌ام. به عنوان مثال فرصت گناه کردن از من گرفته شد و مثلا نمازهایم را مرتب می‌خوانم که البته همه از لطف خدا بود. ولی مسئله‌ای ذهن من را درگیر کرده و آن هم این که من در سربازی (که در یگان پاسدار هستم) بیشتر از نماز و بیشتر از گناه نکردن (حداقل گناه‌هایی که انسان به راحتی متوجه‌شان می‌شود) کار بیشتری در حین خدمت نمی‌توانم انجام بدهم! مثلا وقت نمی‌کنم قرآن بخوانم یا مستحبی انجام بدهم! حتی گاهی اوقات سر وقت نماز صبح به مشکل بر می‌خورم. بنابراین چند سوال داشتم. ۱. اول این که در این دو سالی که خواهد آمد، بر فرض این که ان‌شاءالله عمری باشد، اگر نتوانم بیشتر از این کارها (نماز و گناه نکردن) کار دیگری انجام بدهم، آیا در رشد و سیر تکامل خودم دچار خسران نمی‌شوم؟ مثلا در زندگی عادی می‌شد کارهای بیشتر انجام داد! آیا در خدمت دچار خسران و عقب‌افتادگی نخواهم شد!؟ ۲. سوال بعد با توجه به این که خدمت سربازی، اجباری و با اکراه صورت می‌گیرد و به مدت دو سال در زندگی انسان وقفه‌ای ایجاد می‌کند، می‌خواستم بپرسم نظر بزرگان دین راجع به خدمت سربازی در زمانه ما چیست؟ از آنجایی که معنای سربازی با معنای سربازی زمان قدیم تفاوت پیدا کرده و هر سربازی لزوماً خدمتی انجام نمی‌دهد. نظر بزرگان دین و مراجع تقلید و اساتید اخلاق و همچنین خود شما راجع به این دو سال خدمت اجباری سربازی چیست؟ ۳. و سوال بعدی این که، من در مواقع نماز صبح به دلیل عوض کردن پست‌های نگهبانی گاهی اوقات به مشکل بر می‌خورم. زمانی که پست نگهبانی من مصادف با زمان بین اذان صبح و طلوع خورشید می‌شود. می‌خواستم بپرسم که اگر سر پست نگهبانی نماز بخوانم (که مثلا هر کاری غیر از نگهبانی دادن ممنوع است) و با توجه به این که در جای حساسی هم نیستیم و در شهر تهران می‌باشیم، تکلیفم چیست؟ آیا نباید سر پست نگهبانی نماز بخوانم و بگذارم نمازم قضا شود؟ در این صورت مرتکب گناه می‌شوم؟ آیا سر پست نگهبانی نماز بخوانم؟ که ممکن است کسی من را در آن حالت ببیند و برایم دردسر شود و در طول خدمت اذیت شوم و اذیتم کنند. با توجه به این که صحبت کردن با بالادستی‌ها و مسئولین مربوطه بیفایده است می‌خواستم از شما راهنمایی بگیرم. در زمانی که این اتفاق می‌افتد، تکلیف بنده چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. باقی‌ماندن بر وظیفه در حدّ توان، به خودی خود نوعی بندگی به حساب می‌آید. ۲. خدمت سربازی یک امر قانونی و اجتماعی است و مثل همه قوانین اجتماعی باید رعایت شود. ۳. شاید بتوان به عنوان واجب الهی، سریعاً نماز صبح را بدونه هرگونه مستحباتی انجام داد. البته در این مورد خوب است که به مرجع تقلید خود رجوع فرمایید. موفق باشید

33178

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت شماک بنده معلم بودم و تازه بازنشسته شده ام. من از اول مشتاق مسایل فلسفی و عرفانی بودم. حدود ۷ سال قبل با آثار علامه حسن‌زاده آملی و استاد صمدی آملی آشنا شدم. من عرفان را دوست داشتم. من گفتم بهتر است به جای عرفان های دیگر به عرفان شیعی رجوع کنم. من تمام گفته های استاد حسن زاده و استاد صمدی را سمعا وطاعتا از روی حسن نیت کار کردم و اصلا فکر نمی کردم که مخالفینی داشته باشد. تا اینکه حدود ۲ سال پیش با تفکرات آقای میلانی آشنا شدم و نتیجه آن شد که آنچه از استادان حسن زاده و صمدی یاد گرفته بود دچار شک شدم. من از نظر روانی به هم ریختم. من آرزو داشتم هرچه زودتر بازنشسته شوم تا اساسی روی عرفان و فلسفه کار کنم، اما آرزویم بر باد رفت. الان نه می توانم دست از تفکرات عرفانی و فلسفی ملاصدرا دست بردارم و نه دفع شبهات حسن میلانی را بکنم، سر دو راهی هستم. لازم به ذکر است من بسیاری از کتابها و صوت های شما را استفاده کرده‌ام. بارها برهان صدیقین و ده نکته معرفت نفس را کار کرد ده ام. الان اصلا کلا از حسن میلانی عرفان و فلسفه صدرا بدم می آید. از دین دارم بیزار می‌شوم. با این دو راهی چکنم. افکار میلانی از یک طرف و افکار عرفانی از سوی دیگر همانند دو آهنربای پر قدرت من را به سوی خود می کشند. استاد عزیز باید چکار کنم؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در سخنان آقای میلانی، منطقی که شخصیت ما را در سعه وجودی‌اش جلو ببرد، ندیدم. آنچه ایشان تأکید می‌کنند برداشت‌های سطحی خودشان است از دین اسلام و بیشتر برای متوقف‌کردن انسان در ظواهر دین، خوب است. بشر جدید طالب وسعتی است که راه هایی چون عرفان و حکمت می‌تواند به او کمک کند. نباید به او پیشنهاد کنیم «چراغ خرد خاموش کن و کورکورانه تقلید نما». موفق باشید

33026

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: برای رسیدن به مقام تجلی اسم الله، بهشت لقا، باید پا در سیر و سلوک و عرفان نظری و عملی گذاشت که سالها طول می‌کشد یا می‌شود با همین زندگی و ندانستن معرفت النفس و وحدت وجود و کار کردن برروی تک تک اسما و... فقط با عمل به شریعت به آن مقام رسید؟ در آستانه ی ۴۰ سالگی با این مباحث شیرین آشنا شدم اما به نظر راه بسیار مشکلیست و برای من که خانه و خانواده دارم سخت است عرفان نظری و عملی کار کردن... و سوال بزرگی که آیا کسی که ظرفیت فهم این مباحث را ندارد نرسیدن به مرتبه ی لاهوتی و ماندن در بهشت نعیم محرومیت نیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته جناب حافظ: «گرچه بهشت‌اش نه به کوشش دهند / آن‌قدر ای دل که توانی بکوش». پیشنهاد می‌شود با سیر مطالعاتی که سایت مطرح می‌کند إن‌شاءاللّه به نتایج دلخواه برسید. موفق باشید

32321
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. انسان در سیر زندگی خود مراحل و ادوار متفاوتی را طی می‌کند و هر بار وحدت خود را به نحوی می یابد؛ اما انسان آخرالزمان که مفتخر به درک سوره توحید شده وحدت را در ناب ترین توحیدش می نوشد. در این نحوه حضور دوگانگی دوگانه ها از اعتبار می افتند، دوگانه جسم و جان، ذهن و تن و حتی نظر و عمل. عمیق ترین توحید در این ساحت است ساحتی که علم عمل می شود، بی هیچ واسطی؛ ساحت عقل تکنیک. و البته این محقق نمی شود مگر با حضوری منتظرانه و شاید شاعرانه. بنی آدم در پی وحدت، گذرگاه های متفاوتی را از سر گذرانده، از وحدت های صوری که همراه با طرد یا غفلت از کثرت در ساحت عمل بوده، یعنی صرفا رد آنی که در وحدتش نمی گنجیده بدون هیچ توجیه معرفت شناختی، تا پذیرش کثرت در انحا متفاوت از جمله: دوگانه انگاری و پلورالیسم چه در نظر و چه در عمل. دکارت را می توان مسامحتا بنیان گذار پلورالیسم قلمداد کرد که جواهری متباین را به انسانی که محور عالمش کرده بود، القا کرد، کانت برای جمع این تکثر، غیرانسان را از اعتبار انداخت و وحدت انسانی را به عالم تحمیل کرد. آری او راست می گفت نباید در تاریکی ها عمر خود را تباه کرد، اما وحدتی عمیق تر آن است که هایدگر نشان داد، دا-زاین. در این وحدت چیزی به اعتبار تاریکی حذف نمی شود بلکه به نحوی منتظرانه آشکار می گردد؛ زیرا حقیقت تاب مستوری ندارد. بلی وجودی منتظرانه، منتظر بشر است، این است گمشده این انسان؛ که غفلت از آن، انسان را به وادی پراگماتیسم و عملگرایی می کشاند و انصراف از آن، انسان را در دام سهمگین متافیزیک زدگی و نیهیلیسم گرفتار می کند؛ زندگی ایی بی روح و مملو از شعارزدگی. انسان باید بپذیرد که می خواهد و می تواند به گستردگی عالم گسترش یابد و از این رو باید به این نحو وجود خود متعهد گردد تا عزمش جزم شود؛ عزمی که دانایی و توانایی بودنی این چنینی را به همراه دارد؛ بودنی آماده گر، مادرانه، شاعرانه یا منتظرانه. یا رب عقل تکنیک جز با وجودی شاعرانه، به بیان هایدگر، وجودی منتظرانه، به ادبیات عالم دینی و وجودی مادرانه در بیان عرفی حاصل نمی شود؛ و لازمه آن رسیدن به مقام خیال خلاق است. پر واضح است که منظور از شاعرانگی، وجه رمانتیک ماجرا، و خیالش خیال محصور به کارهای هنری نیست؛ زیرا این نحو وجود را در صنعت و در مواجهه با علم و تکنولوژی باید بیابیم. قاعدتا انتظاری هم که در وجود منتظرانه مدنظر است، منفعلانه و خیالش صرفا ابزاری برای تسکین و امید به آینده ای که خواهد آمد، نیست، زیرا در صحنه عمل دنبال می شود. این وجود نحوی مادرانگی ست که خیالش هنر مادری را به عالم نمایان می کند، هنری که در بطن زندگی ست نه حاشیه زندگی. در انتظار مادرانه وقتی وجودی در وجود مادر در حال خلقت است وجه تفویض ماجرا پررنگ است، گرچه رعایت تغذیه و بهداشت نقش مهمی دارد اما وجه واسپاری رویداد ملموس است. لیکن در عقل تکنیک باید به دنبال وجودی بود که این وجه آن چندان غلبه ندارد؛ گویی در این مواجهه باید مارمیت اذرمیت را تجربه کرد، که نه تفویض است و نه اختیار و هم تفویض است و هم اختیار. اما چگونه؟! آیا وادی تجربه این نحو وجود میز گفتگوست یا باید آن را در جای دیگر جستجو کرد؟ یا باید در جای دیگر چشید و در میز گفتگو به گفت آورد؟ یا باید میز گفتگویی از جنس این نحو وجود محقق کرد؟ یا... تمام ما انسان ها آناتی در زندگی خود تجربه کرده ایم که به نوعی نحو وجود مارمیت اذرمیت بوده، کاری انجام داده ایم اما می دانستیم که آن کار را ما انجام ندادیم اما به هر حال به دست ما انجام شده است. کسانی که روح کودکی در آنان قوت بیشتری دارد تجربه های این چنینی بیشتری را لمس کرده اند. اما در عقل تکنیک صرف تحقق گذرای این نحو وجود نیست که اهمیت دارد؛ در این مواجهه استقرار در این نحو وجود ست که طلب می شود. به بیانی دیگر چگونه می‌توان در کودکی خود بزرگ شد؟ چگونه می توان عالمی این چنینی محقق کرد و در آن مستقر شد؟ عالمی مادرانه که جز به ادراک کودکانه محقق نمی شود. این جاست که انقلاب و نقش زنان در تحقق آن معنا می یابد. آری باید عالم کودکی و مادرانگی را بار دیگر معنا کرد، عالمی فارق از جنسیت و نگاه فمینیستی. شاید از این وجه است که برخی از بانوان طلب و خواست هایی دارند که خود نیز از آن متعجبند. طلب حضور سر چاه نفت، بدون تمنای مرد شدن. شاید این طلب می گوید عالمی در حال تحقق است که با چاه نفت نیز نباید مردانه و سلطه گرانه برخورد کرد، بلکه باید مادرانه از چاه طلبید تا خلقتی دیگر محقق شود و تکنولوژی نه تحت سیطره گشتل که تحت ولایت عقل تکنیک ظهور یابد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در رابطه با آماده‌گری و روحیه مادرانه و شاعرانه و منتظرانه، باید عرض کنم ذات انسان اتفاقاً این چنین است و وقتی در خانه «وجود» سکنی گزیند آن گستردگی که در عالم نیاز دارد را در خود احساس می‌کند.

۲. در رابطه با میزی که باید این نوع گفتگوها در آن انجام گیرد، این بستگی به خود ما دارد که در آن میز چگونه حاضر شویم. آیا سعی می‌کنیم به عنوان حضور در تفرّج‌گاه وجود در صحنه حاضر شویم و خود را در معرض نفحات وجود قرار دهیم تا وجود در گفتِ ما به ظهور آید؟ و یا می‌خواهیم بیاموزیم و بیاموزانیم؟

۳. حضور در میدانی که در عین کودکی و حفظ روحیه ساده کودکی، بزرگ باشیم؛ بستگی دارد به خودآگاهی ما نسبت به این موضوع.

۴. آری! برای معناکردن عالم کودکی و مادرانگی باید به خودآگاهیِ تاریخی و نقشی که این نوع خودآگاهی می‌تواند ایفا کند؛ نظر کرد. کاری که خانم هاناآرنت به دنبال آن بود ولی مرحوم حاجیه خانم مرضیه دبّاغ به آن رسید. و زنان ما می‌توانند در آن حضور یابند، البته به شرطی که خانم مرضیه دبّاغ را درست ببینیم. بنده او را عارفِ سالکِ جلیل‌القدری می‌دانم.

 

31978

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: من از سحر و سحرخیزی محرومم و برای همین است که خیزشی هم از خودم نداشته ام، واقعا برکت روزهای سحرخیزی را در امور روزمره درک کرده‌ام ولی نمی‌توانم خودم را از مهلکه‌ی این خواب نجات بدهم که در این زمینه از شما کمک می‌خواهم. امروز حدیثی هم خواندم که جایگاه ما نزد خدا به اندازه‌ی جایگاه خدا نزد ماست که همین برای جواب خیلی پرسشها و ابهاماتم کافی بود، مرا هم دعا کنید که نیازم در این زمینه از حد التماس هم گذشته است ببخشید من علی‌الظاهر کارشناسی ارشد هم گرفته ام و دوست داشتم دکتری شرکت کنم ولی با شناختی که از توان علمی خودم و توانمندی‌هایم دارم احساس می‌کنم نمی‌توانم ادامه دهم و فعلا فقط پرداختن به حفظ قرآن را دنبال می‌کنم، نظر شما را هم دوست داشتم و لازم می‌بینم اگر بفرمایید ببخشید در امر ازدواج هم انگار به یک حیرت رسیده‌ام و واقعا خسته‌ام و نمی‌دانم باید چه کنم؟ ممنون از وقتی که می‌گذارید. استاد مرا حلال کنید حقش نیست از شما این سوالها را بکنم و وقتتان را بگیرم و فرصت های خودم را هم از شاگردی شما از دست بدهم. اگرهم امکانش هست این پرسش روی سایت قرار نگیرد. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نباید به خودمان سخت‌گیری کنیم و در امور مستحب، خودخوری نماییم. اگر بتوانید به جای حفظ قرآن در معانی قرآن به‌خصوص از طریق تفسیر «المیزان» ورود کنید إن‌شاءالله نتایج بیشتری خواهید گرفت. البته برای ارتباط با المیزان، مقدماتی مثل «معرفت نفس» کمک می‌کند. موفق باشید

31528

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: اینکه فرمودید نور امام حسین (ع) را باید در خود کشف کرد و مبحث نور امام، آیا این نور همان نور خاص هست که در آیه ۳۵ سوره نور توضیح می دهید؟ در این آیه فرمودید که «الله نور السموات و الارض» نور همگانی است که در همه موجودات است و آخر آیه که به این شکل بود که «یهد الله لنوره من یشا» فرمودید که لنوره، نور خاص حق است. آیا نور امام هم همین نور خاص حق می شود؟ ۲. آیا جایگاه این نور خاص فقط قلوب مومنین است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! نور خدا در مظهریت والایی مثل حضرت امام حسین «علیه‌السلام» به ظهور می‌اید. ۲. قلوب مؤمنین ظرفیت قبول آن نور را بیشتر از بقیه انسان‌ها دارا می‌باشند. موفق باشید

31141

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: ببخشید برای اینکه در دوستی ها و رفاقت هایی که داریم گرفتار وهمیات و شهوات نشویم باید چطور عمل کنیم؟ در واقع چطور در عین دوستی با رفقا خود را در حضور با خداوند نگهداریم؟ خیلی ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه معارف الهی ما قلبی باشد، موانع آن را بهتر احساس می‌کنیم. موفق باشید

31133

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد:وقتتون بخیر. اینکه می‌گویند یک استاد داشته باشید به نظرتون درسته؟ اینکه آدم اقوال مختلف رو بشنوه و حالا ممکنه یه موقع هایی هم گیج بشه و نتونه بین اقوال مختلفم انتخاب کنه بازم این درست تره یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن اساتیدی که به درایت‌شان اطمینان دارید را اصل بگیرید و در ضمن همواره عقل خود را در صحنه نگهدارید. موفق باشید

30851

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: علت تنبلی در مطالعه و بی انگیزگی و راه کارهای آن چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنید که آینده‌ای در پیش است و حضور در معارف عالیه موجب می‌شود که انسان در جهانی بس گشوده حاضر گردد. پیشنهاد ما آن است که با کتاب «با دعا در آغوش خدا» مدتی مأنوس باشید. موفق باشید

نمایش چاپی