بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
33627

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: استاد با توجه به مباحثی که فرمودید از زمان دکارت و ملاصدرا روحی به بشر روی آورد که آنها متوجه آن شدند،۱. سوال اول اینکه آیا این صحیح است که در زمان مثلا حضرت موسی (ع) فرمان هایی از جانب خداوند آمد تا قوم ایشان در آن زمان آنها را انجام دهد اما در زمان پیامبر اسلام (ص) خداوند به پیامبر می فرمایند که تو فقط مذکر دین و مطالب ارائه شده هستی پس در اینجا یک حالت انتخاب شخص پر رنگ تر محفوظ می ماند. آیا در زمان حضرت موسی (ع) هم این نحوه مذکّر بودن ایشان اولویت دارد؟ ۲. اگر ما پر رنگ تر شدن اختیار در انتخاب دین را در زمان پیامبر اسلام ص درست بدانیم، آیا می توانیم بگوییم که با این حالت اختیار، شخص باید خود در درون خود به عمق بالاتر از دین دست پیدا کند و به یقین بالاتری برسد آیا می توانیم بگوییم که آن روحی که عمق بالاتری از یقین را طلب می کند در درون انسانها از صدر اسلام شروع شده نه صرفا از زمان قرن ده میلادی. ممنون از راهنمایی تان.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حتماً همه پیامبران متذکر امور فطری هستند. آری! بشر آخرالزمانی ظرفیت بیشتری جهت انتخاب دارد. ۲. حتماً همین‌طور است ولی هرچه‌قدر جلو آمدیم، آزادیِ انتخاب بیشتر از گذشته در بشر جدید خود را نشان داد. در این مورد عرایضی در جلسه ششم «دولت، مردم، آزادی» شد خوب است که سری به آن بزنید. موفق باشید  https://eitaa.com/soha_sima/1656

33225
متن پرسش

سلام: استاد مطهری در کتاب تعلیم و تربیت در اسلام آن جا که در مورد عوامل تربیت سخن می گویند در آخر یکی از عوامل را « کار» معرفی می کنند. - نخست می گویند: «انسان‌ یک موجود- به یک اعتبار- چند کانونی است. انسان جسم دارد، انسان قوّه خیال دارد، انسان عقل دارد، انسان دل دارد، انسان... استاد مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص277» - بعد درباره ی «کار و تمرکز قوّه خیال» می گویند: «ولی نفس انسان جور دیگری است، همیشه باید او را مشغول داشت؛ یعنی همیشه باید یک کاری داشته باشد که او را متمرکز کند و وادار به آن کار نماید و الّا اگر شما به او کار نداشته باشید، او شما را به آنچه که دلش می‌خواهد وادار می‌کند و آن وقت است که دریچه خیال به روی انسان باز می‌شود؛ در رختخواب فکر می‌کند، در بازار فکر می‌کند، همین‌طور خیال خیال خیال، و همین خیالات است که انسان را به هزاران نوع گناه می‌کشاند. اما برعکس، وقتی که انسان یک کار و یک شغل دارد، آن کار و شغل، او را به سوی خود می‌کشد و جذب می‌کند و به او مجال برای فکر و خیال باطل نمی دهد.» - جای دیگر می گویند: «انسان باید کاری را انتخاب کند که آن کار عشق و علاقه او را جذب کند .... پس در مورد کار، این جهت را باید مراعات کرد و آن وقت است که خیال و عشق انسان جذب می‌شود و در کارْ ابتکاراتی به خرج می‌دهد.» - زیر عنوان «کار و آزمودن خود» می خوانیم: «اگر انسان دست به کاری زد و دید استعدادش را ندارد، کار دیگری را انتخاب می‌کند و بعد کار دیگر تا بالاخره کار مورد علاقه و موافق با استعدادش را پیدا می‌کند. وقتی که آن را کشف کرد، ذوق و عشق عجیبی پیدا می‌کند و اهمیت نمی‌دهد که درآمدش چقدر است. آن وقت است که شاهکارها به وجود می‌آورد که شاهکار ساخته عشق است نه پول و درآمد. با پول می‌شود کار ایجاد کرد، ولی با پول نمی‌شود شاهکار ایجاد کرد. واقعاً باید انسان به کارش عشق داشته باشد.» با اینکه ایشان در جاهای دیگر با کارزدگی موافق نیستند. _ می خواستم بدانم اگر بنا باشد هدف عبودیت باشد اینکه از یک طرف انسان در عین حال به تمام واجبات و محرمات و.. توجه داشته باشد اعتقادی اخلاقی فقهی و.. آن هم براساس اعتقاد و ایمان به خدا. از طرف دیگر کمال و سعادت ما در قرب به خدا به یک معنا افزایش معرفت حضوری و قلبی و توجه به خدا. البته می توانیم در کلام و سخن بگوئیم کار را برای رضای خدا انجام بدهیم ولی آیا وقتی انسان به «کار» وشغلش عشق بورزد و غرق در کار شود آیا واقعا از توجه به ابعاد دیگر مسائل دیگر و هدف اصلی باز نمی ماند آنهایی که کارشان و شغل شان را واجبات عینی گذاشته اند (مثلا اهل علوم دینی) چقدر باید روی اخلاص کار کنند تا حداقل برای خودشان یک کم دلشان خوش باشد که در راه هدف کار می کنند چه برسد به دیگران. اگر این طور باشد الآن دانشمندان آمریکایی که در بخش های مختلف کار می کنند و غرق درعلم و تخصص وکارشان هستند هم...! آنها هم که در حال ساخت سلاح های دقیق و مخرب اند بلاخره با علاقه به اینکه یک علم و تخصصی دارند موقعیت اجتماعی و... دارند مشغول کارند آیا انسان بهتر نیست ساده ترین مشاغل را داشته باشد ولی خودش را گول نزند * چه طور می شود عشق و علاقه به کار(از هر نوعی: هنری فنی علمی) البته وقتی که به عنوان عامل تربیت شد[؟!] واقعا در راستای هدف اصلی { عبودیت نجات توجه به تمام ابعاد و استعدادها انجام تمام واجبات و محرمات...} باشد و نه مانع آن. تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا مرحوم شهید مطهری را به جهت این‌چنین دقت‌ها رحمت کند. ابتدا خوب است سعی کنیم متوجه فضا و بستری باشیم که آن مرحوم متذکر جایگاه کار می‌شوند و این‌که چگونه وقتی کار در راستایی باشد که انسان در واقع خود و استعدادهایش را کشف کند متوجه می‌شود اگر او خود را متوجه اموری جدّی ننماید خیال او، او را مشغول می‌کند. با توجه به این امر رویکرد انسان به کار، رویکردی حکیمانه و قدسی و معنوی می‌شود و لذا در هر کاری که وارد شود در واقع آن میدان برای او میدان کشفِ بیشتر خود او می‌باشد و از این جهت به آن کار عشق می‌ورزد. حال چه آن کار، کاری باشد که مرحوم صاحب جواهر با پشتکارهای شبانه‌روزی خود انجام می‌دهد و چه کاری که مرحوم شهید شهریاری بدان مشغول می‌باشد. در هر دو حال اولاً: در راستای احیای خود قدم گذاشته است و ثانیاً: منوّر به الهاماتی می‌شود که در آن مسیر، مددکار او خواهد بود و این‌جا است که فرق اساسی بین این افراد و آن کارشناسانی خواهد بود که صرفاً اسیر امیال خود و کاری است که هیچ وجه متعالی مدّ نظر آن شخص نیست. موفق باشید      

33062

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و درود: در احتیاج بشر به نبوت تخصصی ترین و کاملترین کتابها را معرفی کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی در جای‌جای تفسیر المیزان در این مورد نکات ارزشمندی را مطرح کرده‌اند. در ضمن کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست در این مورد می‌تواند مفید باشد بخصوص که سعی شده نکات مدّ نظر تفسیر المیزان نیز بیان شود. کتاب «چه نیازی به نبی» که روی سایت هست نیز تذکراتی در این مورد دارد. موفق باشید

33021
متن پرسش

سلام وقتتون بخیر: می‌خواستم بپرسم دانشجویی با شرایط من - که خب در رشته سخت و پرکاری هم تحصیل می‌کنه - اگر که به‌طور کاملا جدی دغدغه ظهور رو داشته باشه، چطور می‌تونه ایفای نقش کنه؟ مثلا چطور می‌تونه فعالیت فرهنگی داشته باشه در این زمینه؟ آیا لازمه که عضو تشکل‌ها بشه یا نه؟ و نکات دیگه‌ای اگر که لازم می‌دونید بفرمایید لطفا. و یه مورد دیگه اینکه در صحبت‌های بعضی از سخنرانان بزرگ دینی یا سیاسی که در حوزه مهدویت فعالیت می‌کنن، می‌بینیم و می‌شنویم که تاکید دارن کار در زمینه مهدویت باید "اصل" باشه نه در حاشیه زندگی. اما من یه بخشی از سخنرانی حضرت آقا رو شنیدم فرمودن که خروجی‌های دانشگاه‌ها باید مثل شهید چمران باشن. حالا سوال من اینه که شخصی با شرایط من که در یکی از بهترین رشته‌ها و بهترین دانشگاه‌ها درس می‌خونه و این توانایی رو در خودش می‌بینه که چه در زمینه درس و چه پژوهش تا حد خیلی زیادی پیش بره، با توجه به دیدگاه‌های رهبری، آیا درسته که درسش رو فدای انجام این فعالیت‌های فرهنگی کنه و مثلا به پاس‌کردن دروس قناعت کنه به‌خاطر کار برای امام زمان؟ یا نه باید تو مسیری قدم برداره که براش ساخته شده؟ با سپاس فراوان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در عین تلاش کامل در رشته تحصیلی‌تان باید معارف اسلامی را با عمق لازم فرا بگیرید تا زمینه تدبّر در قرآن برایتان فراهم شود. چرا روی خود کم حساب می‌کنید و ظرفیت جوانان آخرالزمانی را به صحنه نمی‌آورید؟! ۲. به نظر بنده اگر عملاً در دروس خودتان با عمق لازم حاضر شوید و به نهضت تاریخ دانش‌بنیانی که مقام معظم رهبری مدّ نظر دارند، ورود کنید بهتر می‌توانید در خدمت حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» قرار گیرید. زیرا ما در این تاریخ باید به صورت‌های مختلف، کارآمدی نظام اسلامی را به نمایش بگذاریم و این وظیفه ما در این تاریخ است و عامل یأس دشمن. موفق باشید  

32960
متن پرسش

سلام و عرض ادب: استاد یک گروه هستیم که در رابطه با «جمعیت» فعالیت می‌کنیم. منتها می‌خواستیم چشم‌اندازی داشته باشیم که فعالیت‌مان مؤثر واقع شود. اگر لطف بفرمایید چشم‌اندازی برای ما تصویر کنید بسیار ممنون می‌شوم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با این مسئله مهم خوب است که خواهران نسبت به موارد زیر فکر کنند:

الف- وجود فرزندان نوجوان و نیز کودک بخصوص در سنین چهل سالگی والدین، خود منشأ رفع افسردگی و تنهایی خواهد بود. زیرا در این سن انسان بیشتر با تنهایی‌های خود روبروست.

ب- در موضوع فرزندآوری می توان به بسط وجود خود نظر کرد از آن جهت که فرزندان آینه حضور والدین هستند و انسان با حضور آن‌ها احساس می‌کند خود را در میدان وسیع‌تری حاضر کرده است و به همین جهت کوتاهی در این امر موجب شده تا نوعی احساس پوچی در بعضی از خانواده‌ها به میان آید.

ج- فرزندان، در رابطه با تربیتی که والدین به طور طبیعی بر آن‌ها إعمال می‌کنند؛ خود به خود میدان شخصیت والدین‌شان خواهند بود و این امری است که ناخودآگاه برای والدین‌شان نوعی تقوا پیش می‌آورد.

و البته این موارد جدای از آن است که ما در شرایط تاریخی خود باید نسبت به خطرات کم‌شدن جمعیت و پیرشدنِ نسل حساس باشیم. با این‌همه انگیزه اصلی مادران باید در فرزندآوری‌شان بسط شخصیت آن‌ها و عبور از پوچی‌ها و تنهایی‌ها باشد.

د- و از همه مهم‌تر باید متوجه این امر الهی باشیم که هر فرزندی همراه با تولد خود، فرشتگانی را به ظهور می‌آورد و در میدان حضور خود آن فرشتگانند که نه‌تنها او را حفظ می‌کنند بلکه فضا را با حضور خود آغشته از معنویت می‌نمایند در آن حدّ که  پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می‌فرمایند: «إذا أرضَعَت کانَ لَها بِکلِّ مَصَّةٍ کعِدلِ عِتقِ مُحَرَّرٍ مِن وُلدِ إسماعیلَ، فَإِذا فَرَغَت مِن رَضاعِهِ ضَرَبَ مَلَک عَلی جَنبِها، و قالَ: اِستَأنِفِی العَمَلَ؛ فَقَد غُفِرَ لَک؛» هر گاه فرزند خود را شیر دهد، به هر مکیدن نوزاد، پاداشی به او دهند برابر است با آزاد کردن بنده ای از فرزندان اسماعیل. و هنگامی که از شیردادن فرزند خود فارغ شود فرشته بزرگواری بر پهلویش زند و گوید: اعمال خود را از سر بگیر که خداوند تو را آمرزیده است.

در ضمن فراموش نکنید هر طفلی که متولد شود رزق خود را حتی افزون بر نیازش با خود به همراه می‌آورد و بدین لحاظ نباید به بهانه سختی‌های زندگی از فرزندآوری کوتاهی کرد که این نوعی سوء ظن به رحمت الهی و حضرت رزّاق است.

ه- در مورد خانم‌هایی که امکان فرزندآوری برایشان نیست و یا کم است، باید به میدان تعلیم و تربیت فرزندان ملت بیندیشند و از این جهت فرزندان جامعه را فرزندان خود دانسته‌اند و نتیجه این کار همان بسطِ شخصیت آن‌ها در آینه تربیت‌یافتگان آن‌ها به میان می‌آید.

در ضمن خوب است که سری به کانال‌های زیز در پیام رسانِ «ایتا» بزنید. موفق باشید  

 @IslamlifeStyles

@dotakafinist1

32487

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم و رحمت الله. استاد عزیز من بابت پاسخی که به پرسش ۲۷۶۴۵ داده اید حقا تعجب می‌کنم! شما نمی‌توانید این طور صریح بگویید: من نمی‌توانم به این نوع نگاهها فکر کنم. سؤال من از شما این است که آیا این نوع نگاه ها از من درآوردی اساتید است؟! می‌فرمایید خیر. عرض می‌کنیم: آیا این نگاهها که علائم ظهور را بیان می‌کنند از دو لب مبارک معصوم بیرون آمده است؟ می‌فرمایید: بله؛ و روایات ظهور را به ما نشان می‌دهید. با این حال چرا می‌فرمایید نمی‌توانم به آنها فکر کنم؟! نمی‌توانیم که بگوییم این نگاهها دروغ است. چطور است که از مقام معظم رهبری می‌پذیریم وقتی درباره حدیث یتحابون بروح الله بیاناتی دارند؟ ولی درباره دیگر احادیث ظهور از جمله سفیانی که به تعبیر آیت الله بهجت رحمت الله علیه این یک علامت را دیگر نمی‌شود کاری کرد، می‌گوییم نمی‌توانیم فکر کنیم؟! چرا باید میان نگاه خود و نگاهی که معصومین جلوی روی ما گذاشته اند، افتراق و جدایی ببینیم؟! حداقل برای استاد طاهرزاده ای که در قلمروی ناظران از منظر عرفان اسلامی است شاید مناسب نباشد که درباره این مساله ای اینقدر ذهنها را مشوش ساخته بگوید من نمی‌توانم به این نوع نگاهها فکر کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به کتاب «تحلیل تاریخی نشان‌های ظهور» از حجت‌الاسلام دکتر مصطفی صادقی رجوع فرمایید. زیرا بنا به تحقیق ایشان، این روایات یا اموری است که باید تأویل نمود و یا ریشه در تحریفات عباسیان دارد از آن جهت که می‌خواسته‌اند مهدیِ عباسی را به عنوان مهدی امّت جا بیندازند. و از این جهت عرض شد بنده نباید وارد شوم که نیاز به کار تحقیقی دارد، نه آن‌که با یک سؤال و جواب بتوان مسئله را روشن نمود. موفق باشید

32171

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت حاج آقای طاهرزاده: حضرت استاد آیا ما در مسیر کسب معرفت مجاز به استفاده از آموزه‌های مکاتبی مانند مکتب بودا و استفاده از آموزه‌های اشخاصی مانند کنسفیوس و لائوتسه هستیم، البته با حفظ معارف عالی دین مبین اسلام و پیامبران الهی و ائمه اطهار علیهم السلام.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده به حکم «اطْلُبُوا الْعِلْمَ‏ وَ لَوْ بِالصِّينِ» که رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» ما را تشویق کردند از معارف موجود در شرق عالم استفاد ه کنیم؛ خوب است که با موارد فوق آشنایی داشته باشید. جناب آقای داریوش شایگان می‌فرمایند اوپانیشادها را در محضر علامه طباطبایی ترجمه می‌کردیم و می‌خواندیم و علامه طباطبایی با شوق زیاد به آن مطالب توجه می‌کردند و می‌فرمودند: ما هم همین‌ها را می‌گوییم و به زیبایی تمام آن مطالب را در منظر توحیدی خودشان شرح می‌دادند. موفق باشید

32034

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: در سایتی ادبی شعری بود ظاهرا سیاسی و مخالف نظام. حقیر بنا به مصالحی اثر را به صورت عرفانی تاویل کردم و نکات عدیده ای ذیلش نگاشتم همچنین همین بلا را سر چند اثر دیگر هم درآورده ام حال سوالم اینست که با توجه به اینکه این بندگان خدا روحشان ازین مطالب بی خبر است آیا امکان ندارد قرآن و احادیث هم خالی از عرفان (مقصود عرفان محی الدینی یا سایر دستگاه های عرفانی اگر باشند) باشد و استنادها همه تاویل باشند (عجیب این شیوه تاویل شیخ اکبر در نقد شعرها به کارم می آید)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در قرآن و احادیث، مبنا و ملاک، توحید است و لوازم توحید. حال اگر تأویلاتی که بزرگان دین دارند در بستر توحید و لوازم آن باشد، پذیرفته می‌شود زیرا حضرت صادق (ع) در مورد قرآن مي‌فرمايند: «كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ عَلَى الْعِبَارَةِ وَ الْإِشَارَةِ وَ اللَّطَائِفِ‏ وَ الْحَقَائِقِ‏ فَالْعِبَارَةُ لِلْعَوَامِّ وَ الْإِشَارَةُ لِلْخَوَاصِّ وَ اللَّطَائِفُ لِلْأَوْلِيَاءِ وَ الْحَقَائِقُ لِلْأَنْبِيَاء»[1] كتاب خداى عزّ و جلّ داراي چهار چيز است: «عبارت»، «اشارت»، «لطايف» و «حقايق». «عبارت» براى عوام است و «اشارت» براى خواص و «لطايف» براى اولياء و «حقايق» براى انبياء.

ملاحظه بفرمائيد کتاب خدا که بهترين متن براي تفکر است بر چهارگونه است. آدم هاي عادي از طريق عبارتش با آن رو به رو مي‌شوند. ولي اين کتاب بر اشارت هم استوار است. حال سؤال اين است که در کتاب خدا اشارت به کجاست؟ شما با عبارت روبرو مي‌شويد و آن را مي‌فهميد ولي مي‌فرمايند: اين قرآن علاوه بر عبارت، بر اشارت هم استوار است و معلوم است اگر بخواهيم به اشارات کتاب خدا دست يابيم بايد شخصيت ديگري از خود را به ميان آوريم و به تعبير روايت بايد از خواص بشويم. موفق باشید

[1] - بحار الانوار، ج 89، ص 103

32000

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب: ۱. استاد گاهی در یک جمع در مورد موضوعات دینی حرف زده می شود مسائلی بحث می شود که از نظر عرفانی پاسخ زیباتری دارد و ما در حد خود آ‌ن‌را می‌دانیم، از یک طرف هم نمی‌توانیم بی تفاوت باشیم و از یک طرف دیگر آنها زمینه مناسب برای درک این نوع سخنان را ندارند آیا می توانیم اشاره ایی بکنیم؟ ۲. به چه نیتی هدیه بدهیم و بگیریم؟ ۳. آیا استفاده از تسبیح مزیت یا نیت خاصی دارد؟ با تشکر از راهنمایی های شما، استاد در قسمت سرچ سوالات تا جایی که می توانیم جستجو می کنیم و پاسخ را نمیابیم ولی گاهی همه را نمی توانیم، در آن قسمت که نوشته (پاسخ خود را پیدا نکرده ام) دروغگو شده ایم، حلال کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در فضای محبت و صمیمت، تذکراتی با صفای ایمانی می‌دهیم ولی اصراری نداریم، تنها می‌گوییم در این مورد آن‌ها اگر خواستند فکر کنند. ۲. به نیّت اُنس و محبت و رشد صمیمیت‌ها. ۳. فکر نمی‌کنم. بالاخره تعداد اذکار را باید به نحوی رعایت کرد. بنده در مورد تسبیحات حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» شمارش با انگشتان را ترجیح می‌دهم. موفق باشید 

31662

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: انا اول النادمین. هر دم از این باغ بری می‌رسد. ظاهرا کیهان هم کم کم دارد انتقادها را شروع می‌کند. واقعا انتخاب استاندار از تیم روحانی که نمی دانم شایعه است یا واقعیت نجومی بگیر است چه معنایی دارد یا نقل است تیم بودجه نویس از همان تیپ سرهنگ روحانی انتخاب شدند یا اینجور واردات واکسن که معلوم نیست عوارضش چیست و بدتر اجباری کردن آن همه و همه مرا به تردید انداخته است. بنظرم شما هم با احتیاط از جناب رئیسی حمایت کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که عقل و انصاف به ما می‌گوید باید به جناب آقای رئیسی اعتماد کرد؛ و لذا نباید ضعف‌هایی که به طور طبیعی پیش می‌آید را بزرگ کنیم و این در همه موارد در نسبت با مؤمنین صدق می‌کند. موفق باشید

31498

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
درباره حیات تاریخی و حضور تاریخی بیشتر توضیح دهید و منبع معرفی فرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله مهمی است. خوب است در این مورد به کتاب «جهان بین دو جهان» و صوت‌های مربوط به آن که روی سایت هست، مراجعه فرمایید. موفق باشید

31412

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و احترام: استاد در نظر داریم برای ایام محرم مسابقه کتب خوانی برگزار کنیم. دو کتاب اربعین حسینی امکان حضور در تاریخ دیگر و کتاب زیارت عاشورا اتحاد روحانی با امام حسین را در نظر داشتم. به نظر شما با توجه به اینکه خوانندگان سطح دانسته هاشون متفاوته و شاید سیر مطالعاتی مرتبط نداشتند؛ این دو کتاب مناسب هستند؟ پیشنهادی برای بهتر شدن مسابقه دارید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیارت عاشورا إن‌شاءالله برای مخاطبان خود کمک‌کننده خواهد بود. فکر می‌کنم در این روزها همین کاری که انجام می‌دهید، شروعی باشد که آماده شوند برای شرکت در مسابقه کتاب «جوان و انتخاب بزرگ». موفق باشید

31247

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بنده بنا دارم ان شاء الله بر روی پایان نامه ای با موضوع تربیت حبی کار کنم. اگر ممکنه یه راهنمایی بفرمایید از چه منابعی استفاده کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید قسمت محبت کتاب شریف «مهجة البیضاء» ملامحسن کاشانی مطالب خوبی را به میان آورد و از طرف دیگر شخصیت و سیره مرحوم جناب آقای اسماعیل دولابی هم که حُبّی می‌باشند مطالبی را در آثار خود با ما در میان می‌گذارد. موفق باشید

31200

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: بنظر حضرتعالی درین شعر توانستم مفاهیم عمیق عرفانی را به خوبی بگنجانم و در تداوم مسیر شاعری برای حقیر چه توصیه ای دارید. در شبی محشر که بر عرش سما بنشسته خال مه تمام چپ نظر در ماه اندازم مگر بوی تو آید بر مشام او فکنده زان سوی عالم نگاهی با تمرکز روی ماه از توجه های کانونی خجل شد ماه در خسفی مدام در مقمر آینه است او در تماشای غباری از خیال در کفش من انغماس هست بینم در بحار انهدام آن تلاقی نظر بر مه ز شرق و غرب هستی امنیه می نهد در جان که شاهین کاش باشد در توازن مستدام چشم ممتد باز ما شد باعث کوری و عقل از سرپرید شد سترون لکه زرد جسم ما در این شب تار ظلام طاقت مه جفت گشت و شد دو شق از صولت تیر نگاه چشم های لوچ بیند قامت سیفوز او را در قوام مژه ای باشد که آید در نظر همچون هلال ماه نو یا که نقطه ی کور باشد هستی و آن عبهرش سازد تمام غرق رویا بود پروانه وزان خلسه وجود او وزان پرکشید از پیله ی خاص وجود تنگ چشم از قتل عام بانگ مه بانگ از ازل با هارمونی خموشی شد رها سلفژ این ماه در راه ابد می ماند آخر ناتمام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل قضیه البته که حرف درستی است. ولی بنده نسبت به ظرایف شعری صاحب‌نظر نیستم بخصوص که تا آن‌جا که ممکن است باید شعر، اصالت فارسی‌بودن خود را داشته باشد. به همین جهت به جای واژه هارمونی باید واژه دیگری به کار رود. موفق باشید

30849
متن پرسش
سلام علیکم: در برهان صدیقین فرمودید مخلوق عین ربط به خالق است و تمام وجودش را از عین وجود می‌گیرد و معلول چیزی نیست جز جلوه عین وجود. خواستم ببینم در اینصورت چگونه تشریع و اختیار انسان توجیه می‌شود؟ چگونه عین وجود به جلوه خود اختیار می‌دهد؟ آخه اگه ما چیزی نیستیم جز عین ربط به خدا خب این اختیار چه معنی‌ای میده این وسط؟ خواهش می‌کنم کلامی جوابم رو ندید. در همون فضای معرفت النفس و برهان صدیقین جواب بدید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» عرض شد: اختیار، ذاتیِ انسان است که در نسبت امکانات متعددِ خود با عین وجود در خود می‌یابد. به این فکر کنید که تفاوت انسان که اختیار دارد با سایر موجودات، در داشتن امکانات متعدد او است. و این‌جا است که به خودی خود ترجیح امکانی بر امکان دیگر که همان اختیار است، پیش می‌آید و به همان معنایی که امکان، ذاتیِ انسان است، اختیار نیز، ذاتیِ انسان می‌باشد. موفق باشید

30842
متن پرسش
سلام: من با اینکه منبع درآمدی دارم قصد شروع کسب و کاری دارم که اگر از من بپرسید چرا می‌خواهی اینکار را بکنی میگم واسه اینکه چند نفر دیگه هم نون بخورند در حالی که وقتی به درونم مراجعه می‌کنم اولیت و اولویت با پوله نه کارآفرینی و الان موندم که شروع کنم کار رو یا نه؟لطفا راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره وقتی مابه‌الاحتیاجِ خود را در اختیار داریم، باید برای خدمت به بقیه، کار را برای خود معنا کنیم به هر شکلی که پیش می‌آید. رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «طُوبَى لِمَنْ أَسْلَمَ وَ كَانَ عَيْشُهُ كَفَافا» خوشا آن کسی که در سلامت است و عیش او و زندگی او برای او کافی است. به این معنا که گرفتار حرص و بیشترداشتن نمی‌شود. موفق باشید

30633

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. کتاب تحریر ایقاظ النائمین آیت الله جوادی آملی رو دارم میخونم. در بیان ملاصدرا و تقریر آقای جوادی توحید خاصی، وحدت در عین کثرته یا به بیانی دیگه، وحدت وجود و کثرت شهود. به این معنا که عارف خدا رو در مظاهرش ببینه خب من یک سوال برام ایجاد شد. آیا نمیشه هم وحدت وجود باشه و هم وحدت شهود؟ این مرتبه آیا بالاتر نیست؟ چون‌که خود حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم هم که استغفار هفتاد باره داشتن به این جهت بود که کثرت رویت حق تعالی، در مظاهر داشتن دیگه. (بنابر تفسیر حضرت امام خمینی رحمت الله علیه از استغفار معصومین)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کثرت شهود، منافی وحدت شهود نیست. کثرت شهود یعنی او را در مظاهر متکثر می‌یابیم. آری! او جلّ جلاله است که با نور اسماء در مظاهر مختلف به ظهور آمده. موفق باشید

30519

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در یکی از سوالات از یگانگی عین و ذهن سخن به میان آوردید، لکن بنده آزمایشی را انجام دادم که بخوبی افتراق این دو را ثابت می نماید گرچه می‌توان باز گفت که نفس ناطقه با تجردی که دارد خطاهای حس را در می یابد، لکن اولا همین که اثبات شود به علم حضوری چیزی را در می یابیم که در واقع چنین نیست باب گشای گامهای بعدیست و درثانی نفس ناطقه قادر به تصحیح خطاهای اتفاقیست والا اگر خطا سیستماتیک باشد مثلا همه سبزها را قرمز و همه قرمز ها را سبز ببینیم چگونه می‌توان پی به خطای خویش برد؟ و اما بعد، آزمایش چنین بود یک چشم خویش را بستم و بدان فشار وارد کردم و نگاه داشتم در حالی که با چشم دیگر نگاه می‌کردم فشار به چشم موجب دیدن نقاط نورانی در چشم می‌شود درین آزمایش نکته جالب این بود که من نقاط نورانی را در چشمی که باز بود و هیچ فشاری بدو وارد نمی کردم حس می‌کردم. اصل نقاط ماخوذ از واقع نیست اینکه در چشم دیگر احساس شود خیال اندر خیالست نیست وش باشد، خیال اندر روان تو جهانی بر خیالی بین روان ذهب المحققون من العرفاء و الكاملون من الأولياء إلى أن العالم كلّه خيال‏ فى‏ خيال‏. تمت کلمتی صدقا و عدلا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث عبور از دوگانگیِ ذهن و عین، موضوعی است که با حضور هویت تعلّقی انسان در بی‌کرانگی حضور حضرت حق مطرح است که انسان به حضور خدا به جهت عین‌الربط‌ بودنش نسبت به خداوند در عالَم حاضر می‌شود و عالم به نور الهی در نزد او می‌باشد که بحث آن مفصل است و مارتین هایدگر نیز با بحث «دازاین» بدان پرداخته. با دنبال‌کردن مباحث «انقلاب اسلامی، طلوع جهانی بین دو جهان» که صوت آن در سایت هست، می‌توانید در این رابطه تحقیق فرمایید. موفق باشید

30251

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله امیرالمؤمنین «ع» می فرمایند: «مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ هانَتْ عَلَيْهِ شَهَواتُهُ» ۱. چطور باید به کرامت نفس رسید؟ کسانی که در کنترل شهوت بالخصوص جنسی و مقاومت در برابر خواسته های نفس، ضعیفند و اراده ی ایستادگی ندارند چه کنند تا بر این هواهای نفسانی غلبه کنند؟ و بر نفس حیوانی مسلط شوند؟ جزاکم الله ان شاءالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راستی را! وقتی انسان متوجه شد بزرگ‌تر از آن است که میل‌های حرام بتوانند او را از شخصیت الهی‌اش خارج کند، تسلیم آن امیال می‌شود؟

تو را ز کنگره‌ی عرش می‌زنند سفیر / ندانمت که در این دامگه چه افتاده است؟ موفق باشید

30118
متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ یکی از سوالات معرفت النفس فرمودید انسان با این معرفت به وجه مجرد خود پی می‌برد و از این وجه مجرد به مجردات عالم منتقل می‌شود ولی در آن حدیث ظاهرا نوعی کلیت دیده می‌شود و فقط بحث بر سر شناخت مجردات نیست بلکه می‌فرماید کسی که خود را نشناسد غیر خود را چگونه می‌شناسد آیا این همه علم نوعی شناخت نسبت به عالم غیر مجردات نیست در حالی که دانشمندان این علم نوعا درکی از معرفت انفس ندارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علمی که در گستره‌ی وجهِ ملکوتِ عالَم به مخلوقات نباشد، علم ناقصی است. فراموش نفرمایید که قرآن می‌فرماید: «فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»(یس/83) یعنی ملکوت هر چیزی در دست خداوند است و به سوی او برگشت دارد. پس هر شیئ، وجودِ ملکوتی دارد که مربوط به مرتبه‌ی مجرد آن است. با معرفت نفس، این وجه مدّ نظر می‌آید. موفق باشید

29242

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: برای کنترل قوه خیال، و تضعیفش باید چه کاری انجام داد؟ التماس دعا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» به کارتان می‌آید. موفق باشید

28446

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: من تقریبا همه‌ی اعمال مستحبی که انجام میدم مثل خواندن زیارت عاشورا و صدقه دادن و ... را به نیابت از شهید سیاهکالی انجام میدم و به ایشون تقدیم می‌کنم، خیلی بهشون ارادت دارم. بنظرتون کار مطلقا درستی هست یا بهتره به شهدای مختلف تقدیم کنم یا به حضرات معصومین علیهم السلام؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین کاری که می‌کنید خوب است. همه‌ی آن عزیزان، نور واحدند. موفق باشید

28436

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب و احترام استاد عزیز: شنیدم می‌شود با فرشتگان ارتباط برقرارکرد. تمثلا ... تقریب به ذهن نیت کنیم، صلوات بفرستیم یا جور دیگری، می شود لطف کنید برای هر کدام چه جوری ارتباط برقرارکنیم؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد چیزی نمی‌دانم. همین اندازه روشن است که با رعایت دستورات شرع، وقتی خالصانه انجام شود، عملاً فرشتگان با الهامات خود انسان را  مدد می‌کنند. موفق باشید

28332

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد یه جمله ای از علامه طباطبایی (ره) شنیدم که ایشان می‌فرمودند که هر ذکری را افراد نمی‌توانند بگویند و باید استاد اجازه دهد چون ممکن است آن ذکری که بدون اجازه استاد گفته می‌شود حکم نارنجک در دست را داشته باشد و اینطور برای انسان عمل کند، سوال حقیر این است که منظور علامه دقیقا چه ذکرهایی می باشد و آیا شامل سوره های قرآن و .. هم می باشد و اینکه اعمالی که مفاتیح دارد برای زمان هاس مختلف که شامل بعضی از سوره های قرآن و ... می باشد هم می‌شود؟ و در فرض اگر بشود تکلیف حقیر چیست؟ آیا برای خواندن هر ذکری باید از استاد اجازه بگیرم؟ و اگر منابعی هم وجود دارد محبت بفرمایید معرفی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سلوک، ذکر عام داریم و ذکر خاص. آنچه در مفاتیح هست و در ماه‌های مختلف توصیه می‌شود، مبروط به ذکر عام است که به طور مستقیم نیاز به استاد ندارد. در ذکر خاص باید استاد توصیه بفرمایند. موفق باشید

28083

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در نقد هرمنوتیک و مبانی هرمنوتیک منبع معتبر و موثقی را می‌توانید معرفی کنید که خود بحث هرمنوتیک و نقد آن را مطرح کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث آقای دکتر محمدرضا بهشتی و آقای دکتر محمود خاتمی در این رابطه مفید است. به آپلیکیشن «سُها» رجوع شود. موفق باشید 

نمایش چاپی