بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31878
متن پرسش

بازخوانی هویت دینی و ملی. محضر طربناک استاد سلام و درود. مگر حضور تجلی وجود نیست؟ و مگر حضور، وجودی نیست که به تعین آمده است؟ پس چرا جناب مارتین هایدگر در اواخر عمر شریف خود حضور را مقدم بر وجود می‌دانست؟ این فیلسوف سلیم النفس در اواخر عمر شریف خود چه پنجره ای می‌خواست به روی بشر بگشاید که اجل مهلت نداد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب مارتین هایدگر به‌خوبی متوجه شده است که در واقع اگر بخواهیم به «وجود» نظر کنیم و از مفهوم وجود، پا را بالاتر بگذاریم، آنچه در میان می‌آید «حضور» است و «ظهور». و این نکته ارزشمندی است که هایدگر متذکر آن شده است. موفق باشید

31460

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در ادامه پرسش 31454 یعنی اگر بنده مثلا بگونه ای نماز بخوانم با این انگیزه که با صورت نمازم به عالی ترین وجه روبرو بشوم آیا این برای انسان امروز کم نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راهی است که انسان را آرام‌آرام جلو و جلوتر می‌برد. موفق باشید

31420

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: یک سوال داشتم اینکه چرا برای امام زمان دعای سلامتی می‌خونیم در حالی که ایشان سالم و محفوظ تا ظهور در محضر خدا هستند و خدا که می‌خواهند ایشان روزی ظهور کنند قطعا سلامتی ایشان را حفظ می‌کنند یک توضیح بدهید بی زحمت. خیلی وقت است این سوال را دارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در حفظ حضرت نسبت به تحقق دولت کریمه است و این‌که از پروردگار عالم تقاضا می‌کنیم تا حضرت جهت مأموریت‌شان محفوظ بمانند به معنای موفق شدن ایشان و برنامه‌های‌شان می‌باشد. موفق باشید

31395

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: سوالی به شماره 24628 از محضر استاد شده. در جستجوی که داشتم. برای این خاطره تاریخی سابق بر این سایت نیافتم. اما بعد از آن این خاطره دست به دست گشته و بدون سند معتبر منتشر شده.
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: سوال شده بود:

"""سلام علیکم وقتتون بخیر استاد گرانقدرم. نظرتون راجع به این متن چیست؟ به نظرم خیلی زیبا بود. خاطره ای از دکتر زرین کوب:

روز عاشورا بود و در مراسمی به همین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و تصویرم را روی آن زده بودند انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم، دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی خودم می گشتم، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند، برای همین نمی خواستم فعلا کسی متوجه حضورم بشود، هر چه بیشتر فکر می کردم کمتر به نتیجه می رسیدم، ذهنم واقعا مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته ی افکار را پاره کرد:

ببخشید شما استاد زرین کوب هستید؟

گفتم: استاد که چه عرض کنم ولی زرین کوب هستم.

خیلی خوشحال شد مثل کسی که به آرزوی خود رسیده باشد و شروع کرد به شرح اینکه چقدر دوست داشته بنده را از نزدیک ببیند.

همین طور که صحبت می کرد، دقیق نگاهش می کردم، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد؟ پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته، متین و سنگین و باوقار.

می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده، و در اوقات بیکاری یا قرآن می خواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه، و چه زیبا غزل حافظ را می خواند.

پرسیدم: حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید؟

گفت: سؤالی داشتم

گفتم: بفرما

پرسید: شما به فال حافظ اعتقاد دارید؟

گفتم: خب بله، صددرصد

گفت: ولی من اعتقاد ندارم

پرسیدم: من چه کاری میتونم انجام بدم؟ از من چه خدمتی بر میاد؟ (عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم)

گفت: خیلی دوست دارم معتقد شوم، یک زحمتی برای من می کشید؟

گفتم: اگر از دستم بر بیاد، حتما، چرا که نه؟

گفت: یک فال برام بگیرید

گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم ندارم. بلافاصله دیوانی جیبی از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت: بفرما

مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم، نیت کنید

فاتحه ای زیر لب خواند و گفت: برای خودم نمی خوام، می خوام ببینم حافظ در مورد امروز (روز عاشورا) چی می گه؟

برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال.

حافظ، عاشورا، اگه جواب نداد چی؟ عشق و علاقه ی این مرد به حافظ چی میشه؟

با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم، غزلی به ذهنم نرسید که به طور  ویژه به این موضوع پرداخته باشد.

متوجه تردیدم شد، گفت: چی شد استاد؟

گفتم: هیچی، الان، در خدمتتان هستم.

چشمانم را بستم و فاتحه ای قرائت کردم و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم:

زان یار دلنوازم شکریست با شکایت

گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت

بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم

یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت

رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس

گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت

در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا

سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت

چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی

جانا روا نباشد خونریز را حمایت

در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود

از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت

از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود

زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت

ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم

یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت

این راه را نهایت صورت کجا توان بست

کش صد هزار منزل بیش است در بدایت

هر چند بردی آبم روی از درت نتابم

جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت

عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ

قرآن   ز بر   بخوانی    در    چارده     روایت

خدای من این غزل اگر موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نباشد، پس چه می تواند باشد، سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل، از این زاویه نگاه نکرده بودم، این غزل، ویژه برای همین مناسبت سروده شده. بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی می کرد و گریه می کرد طوری که چهار ستون بدنش می لرزید، انگار داشتم روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود. متوجه شدم عده ای دارند ما را تماشا می کنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فراخواند و عذرخواهی که متوجه حضورم نشده، حالا دیگه می دونستم سخنرانی خود را چگونه شروع کنم.

بلند شدم، دستم را گرفت می خواست ببوسد که مانع شدم، خم شدم، دستش را به نشانه ی ادب بوسیدم. گفت معتقد شدم استاد، معتقد بووودم استاد، ایمان پیدا کردم استاد، گریه امانش نمی داد آن روز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه ی من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند.

پیشنهاد می کنم هر وقت حال خوشی داشتید، وقایع روز عاشورا و شب یازدهم را در ذهن خود مرور کنید و بعد، این غزل را بخوانید."""

 و بنده در جواب سوال عرض کردم:

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم هیچ راهی جز آن‌چه آن پیرمرد از آن دریافت کرد، نیافتم که همان اشک ریختن است با دیدن این غزل و با توصیفی که در آن شرایط پیش آمده‌است. راستی را آیا جز این است که جناب حافظ لسان الغیب است و غیب، چیزی است که هر جا ظهور کند همه‌ی آن‌چه باید به ظهور آید به میان می‌آورد و چه چیزی زیبا تر از قصه‌ی حضرت سیدالشهدا «علیه‌السلام» وقتی که لسان الغیب از ابعاد غیبیِ آن سخن بگوید؟‌ موفق باشید

----------------------------------------

  حال عرض بنده آن است که این موارد، سند معتبر نمی خواهد بهانه ای است تا با حضور جناب حافظ به کربلا نظر شود. موفق باشید

31149

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
﷽ سلام علیکم و رحمة الله: استاد عزیزتر از جانم، باتوجه به این که در تفسیر سوره مطففین فرمودید؛ نیچه می‌گوید: بعضی ها در طول زندگی طوری خود را نقاشی می‌کنند که بعد از آن که تمام شد نقاشیشون، به تماشای خودشون می‌نشینند← این که می‌فرمایید در جهان مدرن انسان ها دوباره خودشون را دوست دارند نقاشی کنند / احساس تنگنا می‌کند نه گشودگی و نفی خودش را می‌بیند یعنی چی؟! یعنی نسبت به سعه وجودیش غافل بوده و استعداد های توحیدی وجودیش را از دست داده؟! که میگه کنت ترابا؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آری! اگر انسان در بستر توحید و با افقی که شخصیت انسانهای معصوم همچون علی «علیه السلام» در مقابل انسان می گشایند قرار نگیرد همچنان خود را ناکام احساس می کند. موفق باشید

31113

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام و ادب و احترام: وقتتون بخیر و عافیت.با توجه به سؤال ۳۱۰۰۹ که در رابطه با جهان‌های متعدد و قیامتهای متعدد اشاره شده و در بخشی از پاسخ فرمودید: «حقیقتِ نبوت و ولایت نیز واحد است و مظاهر آن در هر عالَمی مطابق آن حقیقت واحد می‌باشد.» سوال این هست که با وجود جهان‌های و قیامتهای متعدد و ظهور حقیقت محمدیه در اون عوالم، دلیل سوال ملائکه چیست؟ اونها که موجودات مجرد هستند و همه ی جهان‌ها و همه ی مظاهر حقیقت محمدیه ر در اون جهانها دیده اند چطور به خداوند متعال خطاب می کنند «أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ» و این حقیقت را ندیدند؟ آیا اولین بار است در همه ی عوالم آفرینش قبلی حقیقت محمدیه به تمام جلوات اسمائی ظهور می کند که خداوند متعال می فرماید: انی جاعل فی الارض خلیفه؟ «قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُم بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَ مَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ» آیا دستور سجده ملائکه به همین دلیل بوده و تا کنون در مظاهر قبلی این حقیقت در جهان‌های قبلی نبوده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام فرشتگان اقتضاء می‌کند که در مقابل آدم به اعتبار خلیفة الله بودنش در زمین، چنین سخن و عکس‌العملی را داشته باشند. موفق باشید

31071

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: چند سوال در مورد تکرار خلقت عالم ماده داشتم ۱. امام معصوم می‌فرمایند: «لَقَدْ خَلَقَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَلْفَ أَلْفِ آدَمٍ أَنْتَ فِي آخِرِ تِلْكَ اَلْعَوَالِمِ وَ أُولَئِكَ اَلْآدَمِيِّينَ» چرا در آخر این جمله می‌گوید «تو آخرین آن عوالم و آدمیان هستی» اگر قرار باشد این خلقت همیشگی باشد چرا گفت تو آخرین آن هستی؟ ۲. آیا در عالم ماده بعد از ما قرآن همین الفاظ قرآن ما را دارد؟ ۳. چه لزومی دارد عالم ماده ما به فعل برسد و بعد عالم دیگری خلق شود؟ آیا می‌شود همین الان عالمی به موازات عالم ما در حال به فعلیت رسیدن باشد؟ همان نظریه جهانهای موازی که در امروزه می‌گویند. ۴. آیا حضرت محمد عالم قبل از ما همین شکل و شمایل ظاهری حضرت محمد ما را داشته است و آیا پیامبر ما بدلیل آزاد بودن از زمان و مکان خود را در عوالم ماده قبلی حس می‌کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مطالب در رابطه با بحث «حرکت جوهری» مطرح است و تا بحث حرکت جوهری را دنبال نفرمایید، سؤالاتتان به خوبی قابل جواب‌دادن نیست مگر آن‌که به صِرف روایت بپذیریم. در رابطه با «حرکت جوهری» می‌توانید به کانال زیر رجوع فرمایید.

 https://eitaa.com/joinchat/4205510679C9b5284950e موفق باشید

30745

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد فرهیخته ان شاءالله نماز و روزه‌هاتون مورد قبول درگاه حق ممنون میشم جواب سوال بنده رو بدهید. من امسال سال کنکورم هست و در بعضی از مطالب عقب هستم و باید خیلی با ساعات زیادی جبران این عقب ماندگی ها شود، و تیر کنکور هم برگزار می شود ماه مبارک رمضان مصادف شد با این ایام که چیزی به کنکور نمانده است، اما بنده واقعا نگران هستم هم برای آخرتم که آنچه که خدا گفته است باید عمل شود و هم از طرفی با روزهای طولانی کمی طاقت فرسا است برای منی که در روزهای عادی که خوراکی های محتلفی می‌خوردم و باز هم ضعف داشتم. گفتم از شما راهنمایی بگیرم در ماه مبارک رمضان چه کاری می‌شود انجام داد که برای هر دو هدفم هم دنیا و آخرتم ان شاءالله سربلند باشم؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر باشید که نفس ناطقه‌ی انسان می‌تواند روح گرسنگی را بشناسد در آن حدّ که حتی موجب می‌شود با فهمِ بیشتر با موضوعات برخورد کند. پیشنهاد می‌شود کتاب کوچک «روزه؛ دریچه‌ای به عالَم معنا» در این رابطه خوانده شود. موفق باشید

30234
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: در پرسش ۳۰۲۲۳ فرمودید ما خودمان نباید دنبال چنین اموری باشیم (نشانه ها و الهامات)، و اینکه ما باید مطابق شرع و عقل عمل کنیم، و نظر به جهان گشوده داشته باشیم. مساله اینجاست استادی که بنده سر کلاسشان می روم، عارف و عالم و استاد اخلاق هستند و چشم برزخی دارند و بخشی از وقتشان به حل مشکلات مردم می گذرد. ایشان سر کلاس تقریبا به من می فهمانند، که اگر درست جلو می رفتی و بروی گره ها باز می شود. در کل به مسائل من گیر داده اند. چون بالاخره شاگردشان هستم. یک بار خواب دیدم دستوری را باید بخوانم، ایشان بهم رساند بخوان وقتی خواندم، نشانه هایی دریافت کردم و خوابی را مادرم دید که چندان با منطق این عالم جور نیست. اتفاقا خود استاد ما هم به عقل اشاره می کند و حرکت با نور عقل و همچنین اشاره می کنند به انسان هایی که دیر به یقین می رسند. الان من نمی دونم در چه چیز باید به یقین برسم؟ و آیا خواب و نشانه را الهام الهی بگیرم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان تأکید بنده آن است که از خدا بخواهید در امر تقوا و رعایت ناب دستورات الهی موفق‌تان کند. دقت کنید که آیات الهی، مقصد حقیقی ما را در اعمال عبادی، تقوا می‌داند و می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ». موفق باشید

30109
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام استاد: در حدیث هست که هر که خود را نشاسد چگونه غیر خود را خواهد شناخت می شود این حدیث را قدری باز کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث «معرفت نفس» انسان متوجه‌ی وجه مجرد خود می‌شود و این امر، افقی می‌گشاید تا متوجه‌ی وجه تجرد عالَم و آدم شود. موفق باشید

28603

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عنوان: رابطه بیماری و روح با سلام و احترام: استاد سوالم درباره حقیقت بیماری است. مخصوصا بیماری های صعب العلاج. می توانیم اون را این جور تعریف کنیم: مرضی که از روح نشات گرفته و جسم را از کار انداخته، یا جور دیگر باید بیماری را فهمید؟ درسته که بگیم غفلت روح از ابدیت او را گرفتار کرده؟ اگر این طوره فرد بهترین کاری که باید کنه چیه؟ چنین فردی اگر آغاز کنه، مثلا سحر خیزی را وارد در زندگی کنه و به آگاهی هایی هم برسه، حتما از بیماری خلاص می شه؟ بیماری را چه جوری باید فهمید و چه جوری نجات یافت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما نسبت به بیماری، وظایفی داریم و در حدّ توان خود نسبت به درمان آن اقدام می‌کنیم. ولی تقدیر الهی ممکن است چیز دیگری باشد، در آن صورت، هنرِ ایمانیِ ما به ما کمک می‌کند تا راضی به تقدیر الهی باشیم. موفق باشید

28424

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد خودشناسی چطور حاصل میشه؟ و اینکه آیا خودشناسی مدنظر علم روانشناسی همون خودشناسی مد نظر اسلام (من عرف نفسه فقد عرف ربه) است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. زیرا روان‌شناسی یک علم تجربی در رابطه با اطلاع از عکس‌العمل‌های بدن است. در این مورد پیشنهاد مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن که روی سایت هست، می‌شود. موفق باشید

26847

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: آقای سید کمال حیدری در ترجمه آیه ۳۴ سوره نسا معنی «واضربوهن» را دوری جستن معنی کردند و مثال «اذا ضربتم فی الارض» در قران که ضرب در اینجا به معنی سفر کردن گفته شده را بیان کردند. این ترجمه مطابق تفاسیر تسنیم و نور نیست و با روایات این آیه هم هم خوانی ندارد. ولی عقل تاییدش می کند. آیا می شود گفت که نظر ایشان درسته و ضرب در آیه به معنی زدن نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید سخن قابل تأمّلی است و نباید آن را نفی کرد. موفق باشید

26621

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز خواستم لطف کنید در مورد حوادثی که اخیرا در جهان و آنچه که برایم مهمتر است در ایران، بفرمایید که آیا ما باید طبق سنت الهی این حوادث را در راستای امتحان الهی بدانیم یا عذاب ماحصل گناهانمان؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید باید از این صحنه‌ها عبرت گرفت که چگونه اگر بشر از مسیر زندگی طبیعی فاصله بگیرد هر روز در بحران به سر می‌برد و همین موجب بصیرت خواهد شد. موفق باشید

25116

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: ببخشید من شما را هِی درگیر حالات درونیم کردم تا اینجا. اما الان یک سوال پیش اومده برام. بالاخره این عرفان جایگاهش چیه و چه تاثیری در بندگی داره؟ البته در جریان باشین که صبر ندارم برای معشوق. افرادی مثل امام خمینی و علامه حسن زاده املی و شیخ بهایی و امثالهم چگونه کنترل و زندگی مناسب و متعادل داشتند راهش چیه من الان در مرز ورودم به عرفان و لحظه ای بیشتر نمانده و اما بندگی ذیل انقلاب اسلامی برام اون اولویته حالا وظیفه و تعادل چیست و چگونه هست؟ یک بنده معقول و درست در این انقلاب اسلامی چگونه هست؟ البته لطفا در رابطه با ادب حُب معقول هم راهنمایی بفرمایید. قبلا بابت راهنمایی شما سپاسگذارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم سیر مطالعاتی موجود بر روی سایت بتواند در این زمانه جوابگو باشد. موفق باشید

24525

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در ادامه پرسش ۲۴۵۱۷ روایتی از امام صادق (ص) هست که می فرماید «نباید کسی بیشتر از سه روز، برای میت حداد بگیرد مگر زن میت که باید تا پایان زمان عده، حداد گرفته و از زینت‌کردن، خودداری کند» و یا اگر اشتباه نکنم از جنابعالی شنیدم بعد از سه روز نباید دیگر به بازماندگان تسلیت گفت. و آیا حضرت امام برای از دست دادن آقا مصطفی پیراهن سیاه پوشیدند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم ترک حداد بیش از سه روز به معنی عزا و ماتم‌گرفتنِ بیش از سه روز است و شاید این غیر از آن باشد که عرف، پذیرفته است شخص عزادار در حدّی که یادآورِ عزاداری‌اش باشد، لباس مشکی بپوشد. با این‌همه نباید بر پوشیدن لباس مشکی به مدت طولانی تأکید کرد. موفق باشید

33512

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزی: استاد عزیز برای اینکه سخن طولانی نشه مقدمه سخنم اینکه ما در توحید می‌رسیم به اینکه در جایی از یکی از کتب تان از شخص بزرگی آوردید که انسان فقط دعا است، حالا اینکه استاد به نظر شما می توانیم بگوییم اگر در ادامه بیشتر جلو برویم می بینیم دعا هم نوری از خداست که خدا به قلب انسان می اندازد که باید دعا توسط انسان گفته شود، مثل عصای حضرت موسی باید عصا به سنگ زده بشود تا بازهم خدا به ظهور بیشتر برسد. در صحنه از اجمال دعا به تفصیل بیشتر درآید. خب استاد اینجا ممنون میشم با بیان اشاره ای راهنمایی بفرمایید که اگر ماده و معنا و دعا و خطورات و الهام و علاقه و حب همه آیت خداست پس آیا من فقط اراده پیگیری اینها هستم؟ مثلا وقتی حب و علاقه به دعا و... در من ایجاد می شود، اراده از خدا شروع شده آیا اصلِ من فقط توسط پیگیری آن اراده اولیه ساخته می شوم؟ ۲. آیا می توانیم بگوییم که مجموعه نتایج و ماحصل های انتخاب های من ثابت و تعیین شده توسط خداست؟ مثلا از ازل در علم خدا بوده که من در سنی براساس اراده های قبلی خودم به دو راه خواهم رسید که اگر راه اول را بروم، نتیجه ثابت و توسط خدا تعیین شده و راه دوم هم همینطور، پس زندگی عرصه ای برای ظهور خداست و اوست که می خواهد خود را ظهور دهد. ۳. در نهایت اینکه در صحنه ماده و.. که فقط خداست، الهام وعلاقه به راهی برای زندگی هم که ظهور اراده خداست، نتیجه هر راهی هم که خداست و توسط خدا تعیین می شود واین خداست که می خواهد به ظهور آید، پس انسان کو؟ انسان فقط مجموعه انتخاب هاست. ۴. استاد می توانیم بگوییم که عرصه زندگی و خلقت عرصه نظر خدا به حالات مختلف خودش است؟ البته اگر استفاده از لغت حالات برای خداوند جایز باشد. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جمع هر دو مطلب درست است که از یک طرف، انسان مجموعه انتخاب‌های خودش می‌باشد و با انتخاب‌هایش امکانِ بالقوه خود را فعلیت می‌بخشد و از طرف دیگر حضرت حق است که در هر صحنه خود را به ظهور می‌آورد و به تعبیر اساتید عرفان، خود را می‌چشد. موفق باشید

32682

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: وقت بخیر. بنده با استدلال به این مطلب که علامت ظاهری احترام به مقام عالی و سلام گفتن و ابراز فرمانبرداری در زمان ما بالا بردن دست کنار سر است، هنگام عرض سلام خدمت صاحب الامر، به این نحو عمل می‌کنم ، آیا یه نظر حضرتعالی این گونه ای از توجیه شخصی است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت داریم هرگاه که نام حضرت مهدی «عجل الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف» در مقابل حضرت رضا «علیه‌السلام» می‌آمد، حضرت به پا می‌خواستند و از سر احترام دست را بر سر می‌گذاشتند و البته این غیر از آن است که وقتی می‌خواهیم سلام به حضرت بدهیم، دست برسینه می‌گذاریم. موفق باشید

32503

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

باعرض سلام خدمت استاد عزیزتر از جانم: آیا منظور حضرت آقا از این صحبت تهاجم نظامی، یا جهاد اولیه هم هست؟ حضرت آقا؛ جبهه ی دشمن امروز دست زده به یک تهاجم ترکیبی، ما هم در مقابل بایستی حرکتمون، حرکت ترکیبی باشد، البته دفاع باید بکنیم، اما همیشه در موضع دفاعی نمی‌توان بود، دشمن تهاجم می‌کند، ما هم باید تهاجم داشته باشیم‌.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که از کلام رهبر معظم انقلاب بر می‌آید باید راه‌های متوقف‌کردنِ تهاجم دشمن را جهت آن‌که ابتکار عمل از او گرفته شود، به میان آید و این همان مقابله با تهاجم ترکیبیِ دشمن است. موفق باشید

31978

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: من از سحر و سحرخیزی محرومم و برای همین است که خیزشی هم از خودم نداشته ام، واقعا برکت روزهای سحرخیزی را در امور روزمره درک کرده‌ام ولی نمی‌توانم خودم را از مهلکه‌ی این خواب نجات بدهم که در این زمینه از شما کمک می‌خواهم. امروز حدیثی هم خواندم که جایگاه ما نزد خدا به اندازه‌ی جایگاه خدا نزد ماست که همین برای جواب خیلی پرسشها و ابهاماتم کافی بود، مرا هم دعا کنید که نیازم در این زمینه از حد التماس هم گذشته است ببخشید من علی‌الظاهر کارشناسی ارشد هم گرفته ام و دوست داشتم دکتری شرکت کنم ولی با شناختی که از توان علمی خودم و توانمندی‌هایم دارم احساس می‌کنم نمی‌توانم ادامه دهم و فعلا فقط پرداختن به حفظ قرآن را دنبال می‌کنم، نظر شما را هم دوست داشتم و لازم می‌بینم اگر بفرمایید ببخشید در امر ازدواج هم انگار به یک حیرت رسیده‌ام و واقعا خسته‌ام و نمی‌دانم باید چه کنم؟ ممنون از وقتی که می‌گذارید. استاد مرا حلال کنید حقش نیست از شما این سوالها را بکنم و وقتتان را بگیرم و فرصت های خودم را هم از شاگردی شما از دست بدهم. اگرهم امکانش هست این پرسش روی سایت قرار نگیرد. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نباید به خودمان سخت‌گیری کنیم و در امور مستحب، خودخوری نماییم. اگر بتوانید به جای حفظ قرآن در معانی قرآن به‌خصوص از طریق تفسیر «المیزان» ورود کنید إن‌شاءالله نتایج بیشتری خواهید گرفت. البته برای ارتباط با المیزان، مقدماتی مثل «معرفت نفس» کمک می‌کند. موفق باشید

31756

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام جناب استاد! خدا قوت. منظور از این حدیث چیست؟ عدالت خدا زیر سوال نمی رود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام حدیث؟!! موفق باشید

31578

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و نور: خدا قوت. طاعات و عبادات شما قبول باشه. حقیر دکترای فلسفه تعلیم و تربیت میخونم. روی اندیشهای فلسفی و تربیتی دو تا از فیلسوفان غرب و دو تا از فیلسوفان شرق (ترجیحا اسلامی) برای ترم بعد باید کار کرده و ارائه کنم تو کلاس ان شاءالله. حضرتعالی چه کسانی رو پیشنهاد می کنید؟ هم فیلسوفان غرب هم شرق هم مسلمان هر کدوم دو تا. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده در غرب، فیلسوفانی چون کانت و هایدگر و در شرق، فیلسوفانی مثل جناب ابن سینا و جناب صدرالمتألّهین قابل توجه هستند. موفق باشید

31434

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض احترام: نظر استاد عزیز راجع به سخنان استاد مطهری مبنی بر تقصیر مخاطبان روضه های دروغ و تحریف هایی که در این باب شده چیست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال وقتی انسان‌ها با چنین روضه‌هایی روبرو شوند حقیقت حرکت امام در حجاب می‌رود زیرا در روضه‌ها به هر حال باید متذکر افق‌های قدسی حرکت امام بشویم.

31430

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استادنا: در جایی فرموده بودید من از خدا می‌خواهم مردم را از تفسیر آقای صادقی نجات دهد؛ زیرا دل را قرآنی نمی‌کند. استاد منظورتان از این کلام چیست؟ چرا تفسیر آقای صادقی برای مردم ضرر دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چنانچه ملاحظه فرمایید آقای صادقی تهرانی اصل را در نگاه‌های تجربی و علوم تجربی جهت تفسیر آیات قدسی الهی گرفته بودند و معلوم است که در واقع حقیقت ذیل نگاه علوم تجربی قرار می‌گیرد. در حالی‌که آن علوم در نسبت با حقیقت، بسیار نگاه محدودی دارد. موفق باشید

31394
متن پرسش
سلام: کتاب های مربوط به انقلاب اسلامی شما را مطالعه کردم و بیانات شما در مورد حضرت امام را دقیق و کامل یافتم. با هر بیان شما این فطرت و عقل من بود که مهر تایید بر مطالب شما می زد و اما همزمان یکی دیگر از مصادیقش را رهبری می یافت! آیا حضرت آقا روحی له الفداه هم اینگونه اند یا اینکه صرفا چون در ذیل شخصیت امام قرار گرفته اند واجد بصیرت و عقل لازم جهت مدیریت جامعه هستند؟! یا اینکه در اثر این نسبتی که با امام در ذیل شخصیتش قرار گرفته اند توانسته اند نسبت خود با حضرت حجت را پیدا کنند؟ توضیح بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تاریخی با حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» شروع شده که هرکی هرچه بیشتر در این تاریخ وارد شود، بیشتر در بصیرت تاریخی قرار می‌گیرد و مصداق کامل آن را می‌توانید در مقام معظم رهبری ملاحظه کنید. موفق باشید

نمایش چاپی