باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که میدانید جریانهایی که تحت عنوان «اهل حق» در میدان هستند، متفاوت و حتی در مقابل هم میباشند. از این گذشته آنچه امروز انسانها را متوجه حق و حقیقت میکند راهی است که شهداء در مقابل ما گشودند با طعم ضد استکباری. در حالیکه اکثر این جریانها از هر گونه حرکت سیاسی، اجتماعی خود را جدا میدانند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت امری است فرا عقلی و حضوری است در عالَمی که در عهد ازلی داشتهایم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در راههایی است که حضرت ربّ العالمین در هدایت خود، آن راهها را در هر تاریخی مقابل قوم و ملتها گذارده است تا نسبت خود را با پروردگارشان شکل دهد. در اینجا است که بعضی اگر کوتاهی کردهاند، کوتاهیهای خود را ملاحظه میکنند و از طرف خودشان در واقع مورد ملامت قرار میگیرند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست، بهخصوص قسمت «دریچههای اعجاز قرآن» إنشاءالله برای آن فرد می تواند مفید باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» عرض شد: اختیار، ذاتیِ انسان است که در نسبت امکانات متعددِ خود با عین وجود در خود مییابد. به این فکر کنید که تفاوت انسان که اختیار دارد با سایر موجودات، در داشتن امکانات متعدد او است. و اینجا است که به خودی خود ترجیح امکانی بر امکان دیگر که همان اختیار است، پیش میآید و به همان معنایی که امکان، ذاتیِ انسان است، اختیار نیز، ذاتیِ انسان میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در انقلاب اسلامی بحث در جهانی است که نه گرفتار ضعفهای جهان مدرن باشیم و نه گرفتار عقبافتادگیهای ناشی از تحجر و تنگنظری. انقلاب اسلامی، شروعی است در این راستا. و اگر چیز مهمی نیست که موجودیت فرهنگیِ آمریکا را زیر سؤال میبرد، چرا جهان مدرن و بهخصوص فرهنگ استکباریِ آمریکا، در راستای مانعشدن تحقق نظام اسلامی تا این اندازه تلاش میکند و سنگاندازی مینماید. آیا این نشان نمیدهد در دل نظام اسلامی، افقی در پیش است؟ آن رفیق باید به این موارد فکر کند، آیا میتوان در جهانی که آمریکا با این هویت شکل داده، انسانی باشیم که به راحتی با خودمان زندگی کنیم و احساس پوچی و نیهیلیسم ننماییم؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرشتگان حامل سنتی و علمی بودند که مأموریت خود را بر اساس آن سنت و علم به حضرت ابراهیم «علیهالسلام» خبر دهند و از این جهت «اَعلم» از آن حضرت بودند. تازه، مگر نبیّ و خلیفهی خدا در سایر امور جز از طریق فرشتگان عالِم به امور میشوند؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در قیامتشدنِ این دنیاست، وگرنه هماکنون هم برزخ هست و هم قیامت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوف مورد نظر، نوعی هوشیاری است تا انسان متوجه شود باید زندگی را سرسری نگیرد و نسبت به راهی که در پیش دارد، تجدید نظر کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب مفصل نیاز نیست. در همان حدّ معمول که رعایت حلال و حرام خدا را بکنید و چندان هم به خود سختگیری ننمایید؛ خدای مهربان رحمتش را به شما ارزانی میدارد. خوش بینی و عدم خشم با اطرافیان. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نشانهی بصیرتی است که حاج قاسم در إزای نظر به حقیقت متوجه شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چونکه بنده توفیق این این اعمال را نداشته ام، تحقیقی هم نکردهام. ۲. چرا که نه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. بالاخره عدهای معتقداند این هنر ایرانی است. فکر میکنم بین تجمل و جمال خلط شدهاست. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامی: شعری از فخرالدین عراقی دیدم که ناخودآگاه همه آنرا در شهیدان دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم بخصو ص در سید شهیدان شهید خوشبختمان شهید قاسم سلیمانی رضوان الله تعالی علیه متبلور دیدم. شهدا مصادیق بارز و کامل این اشعار هستند، در صحنه و در میدان کار تماما حاضر و در قطع تعلقات و کوی بیخودی تماما از پا فتاده اند. خوشا بحالشان که در این عرصه بهترین بازیگری را انتخاب کردند و به بهترین مآوا رسیدند. آنانکه کوی عشق ز میدان ربوده اند بنگر که وقت کار جه جولان نموده اند خود را چو گوی خم چوگان فکنده اند گوی مراد از خم چوگان ربوده اند تا سر نهاده اند چو پا در ره طلب پس مرحبا که از لب جانان شنوده اند آندم که گفته اند انالحق زبیخودی آندم بدانکه ایشان ایشان نبوده اند در کوی بیخودی نه کنون پا فتاده اند کز مادر عدم همه خود مست زاده اند
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همینطور است. شهدای ما با فانیشدن در ارادهی الهی در این تاریخ به حقْ باقی شدند تا خدا را به میدان آورند و در وصف آنها همانطور که فرمودید باید گفت: «آنانکه گوی عشق ز میدان ربوده اند». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته بنده در این مورد صاحبنظر نیستم. عدهای از اهل علم و دارای تخصص لازم نسبت به این امر بدبین هستند آنهم از زوایای مختلف. در تجربه هم بعضاً پیش آمده که خطاهای روشنی داشتهاند. به نظر میآید نمیتوان به این روش چندان اعتماد داشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد چیزی نمیدانم. همین اندازه روشن است که با رعایت دستورات شرع، وقتی خالصانه انجام شود، عملاً فرشتگان با الهامات خود انسان را مدد میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث آقای دکتر محمدرضا بهشتی و آقای دکتر محمود خاتمی در این رابطه مفید است. به آپلیکیشن «سُها» رجوع شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره خواب حجت نیست، ولی پیشنهاد بدی هم نشده است و شاید در امور شخصی بتوان از آن استفاده کرد. به هر حال بنا نیست ما برای امور دینیِ خود به دنبال خوابدیدن باشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر از مجردبودنِ نفس غافلید؟! مگر نفس مثل موجودات مادی است که یا سنگ باشد یا آب؟! در حالیکه موجود مجرد، وَجهِ جامعیت دارد. تا حدّی میتوان گفت مثل نور بیرنگ است که جامع هفت نور میباشد. موفق باشید
سلام خدمت استاد گرامی: در ذیل بحث های گذشته و درک حضور ما در نیهیلیسم مطلبی مد نظرم بود که خدمتتان بیان می کنم: هستی در هر دوری ظهوری دارد و از طرفی بشر با نیهیلیسم یا نیست انگاری مواجه شده است، حال اگر نیهیلیسم به عنوان یک اتفاق تاریخی مدنظر قرار گیرد، جایگاه نیهیلیسم در مواجهه با هستی چیست؟ به نظر می رسد که نیهیلیسم امری مقابل هستی نیست که مثل تقابل عدم و هستی باشد بلکه باید آن را ظهور خود هستی ببینیم، آنگاه اگر نیهیلیسم را هستی ببینیم دیگر نمی توانیم آن را امری شر مورد نظر قرار دهیم بلکه خود نیهیلیسم امری مقدس و برترین ظهور هستی در کل ادوار تاریخ بشریت تاکنون باید دانست. این نیهیلیسم چیست؟ آیا چیزی به معنای نفی همه الهه ها و نفی تمام تقدس هاست؟ اگر نیچه در نیهیلیسم متوجه مرگ خدا که مقدس ترین حقیقت تاریخ بشریت بوده است و در هیچ دوره ای از تاریخ نفی مطلق نشده، گشته است، آیا متوجه نشده که هستی به صورت نیهیلیسم ظاهر گشته است؟ نیهیلیسم قرار است تمام مقدسات را که برای بشر تقدس یافته بی تقدس کند و مگر نه آنکه تا زمانی که الهه ها نفی نگردند الله به ظهور در نخواهد آمد. تاریخ ما گرفتار تقدس هایی بود که باید نفی می گشتند حتی اگر این مقدس خدا و انبیاء بودند و غرب با مواجهه ای که با هستی داشت مرگ همه مقدسات را رقم زد زیرا تمام تاریخ غرب جدید نیهیلیستی است و با نیچه به ظهور تام رسید و آخرین مقدس خودش هست که با شکاکیت رو به اضمحلال و رفتن است. اگر انقلاب اسلامی در تاریخ نیهیلیستی ظهور کرده است نباید همان حقیقتی دید که آمده تا نیهیلیسم تاریخ غرب باشد و مهر پایانی باشد بر آخرین مقدس تاریخ ما که امروز به صورت تکنیک به ظهور در آمده و غرب آن را به گشتل در آورده است. به نظر انقلاب اسلامی ادامه تاریخ نیهیلیستی است اما نیهیلیستی که باید آخرین مقدس را برای همیشه از مسیر حذف کند، البته باید باز متوجه بود که نیهیلیست نیستی نیست، بلکه ظهوری از هستی و وجود است، و انسان امروز درون روح این تاریخ حاضر است و بیرون از آن نیست لذا نمی توان انقلاب اسلامی را بیرون از تاریخ نیهیلیستی نگاه کرد. بنده نمی توانم نیهیلیسم را نعمت و رحمت هستی نبینم بلکه بزرگترین اتفاق برای ظهور اسم الله است زیرا الله بدون نفی تمام الهه ها و خدایان ناقص به ظهور در نخواهد آمد و این آخرین دور از تاریخ بشر است که بشر به نهایی ترین و بالاترین نقطه تاریخی دست یافته است و آن همان نیهیلیسم مقدس است که خبر از ظهور هستی مطلق می دهد. زیباترین اتفاق تمام ادوار تاریخی بشر رقم خورده است، در نیست انگاری «ما رأیت الا جمیلا» به ظهور خواهد آمد، در نیستی باید هستی را یافت که: در نومیدی بسی امید است / پایان شب سیه سپید است. در مورد شریعت نیز باید متذکر شوم که شریعت اگر نسبتی با حقیقت تاریخی برقرار نکند و شخص متوجه نشود که این شریعت بی نسبت با روح تاریخی است که حقیقت زمانه ماست آنگاه دچار روزمرگی و درد نیست انگاری می گردد و بزرگترین ریای تاریخی همین انجام شریعت بی نسبت با زمانه است لذا یا فرد بر همین مبنا ادامه می دهد و در نیهیلیسم سرگردان خود باقی می ماند و یا اینکه از شریعت جدا می گردد، و چه بد است شریعتی که نتوانسته نسبتی با روح حقیقت تاریخی خود برقرار کند، انسانی به ظاهر متدین ولی پوچ و بی معنا و بی نسبت با تاریخ خود، آنچه که امروز در جامعه متدین بی نسبت با انقلاب اسلامی می توان مشاهده نمود. تنها شریعتی که در این تاریخ می توان با حقیقت مرتبط گردد که نسبت خود را با انقلاب اسلامی پیدا کرده باشد، زیرا انقلاب اسلامی حقیقی ترین حقیقت تاریخی است که نیهیلیسم مقدس را به ظهور در آورده تا به هستی مطلق ما را هدایت کند، نیهیلیستی که نفی آمریکا و اسرائیل و تمام جهان کفر و باطل و مقدسات دروغین و حتی شیعه و شریعت جداشده از انقلاب است. آری بدون انقلاب اسلامی راهی نه به شریعت است نه راهی برای نجات از نیهیلیسم زمانه و نه راهی برای شیرین شدن تاریخ نیهیلیستی. به راستی که شریعت بدون حقیقت زمانه بزرگترین ریای تاریخی است، و در تاریخ انقلاب اسلامی زندگی کردن شیرین ترین نیهیلیسم زمانه است، که هرگز ناامیدی در آن راه ندارد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با پدیده نیستانگاری، باید موضوع را در تاریخی که با سوبژهشدنِ انسان برای خودش پیش آمده، دنبال کرد از آن جهت که با نوعی خودبنیادی، عملاً انسان آنطور خود را معنا کرد که خودش جوابگوی خودش میباشد و اینجا بود که آرامآرام موضوع احساس خلأ امور قدسی برای بشر جدید پیدا شد و نیچه به خوبی متوجه این امر گشت که با سوبژهشدنِ انسان، انسان حتماً گرفتار نیست انگاری میگردد. در اینجا بنا نیست نسبت به ظرفیت گسترده انسان نادیده گرفته شود، بلکه توجه به این امر که این ظرفیت با روحیه خودبنیادی به کجا میکشد، آن نوع از هوشیاری است که نیچه به خوبی متوجه آن شد و اگر به عنوان تقدیر زمانه از آن یاد میشود به معنای آن نیست که درک چنین تاریخی، جبرِ تاریخی را پیش میآورد بلکه برعکس، انقلاب اسلامی حامل روحی است نسبت به درک همین نیهیلیسم تا بتواند جواب روح بشر جدید را با هرچه قدسیشدنِ او در همه ابعاد بدهد به همان معنای به ظهورآوردنِ همه نسبتهای انسان نسبت به خود و نسبت به جهان به معنای «دازاینِ» هایدگر. در اینجا است که باید به هایدگر فکر کرد که به جای پذیرفتن و تسلیم نیستانگاری، متذکر حضور آن است یعنی عملاً تصدیقی در میان نیست، بلکه فهمِ آن هنر فیلسوف است و مسلّماً انسان، طالب نوعی «بودن» و اگزیستانسی است که سراسر وجود او ذیل تاریخی که در آن حاضر است، وجود خود را احساس کند. اینجا است که باید بین فهمِ نیهیلیسم و یا تسلیمشدن نسبت به آن تفکیک کرد. جناب حاج آقا نجاتبخش نکتهای تحت عنوان «مسئله نیهیلیسم و خودآگاهی به حوالت تاریخی عصر جدید»
https://eitaa.com/soha_sima/2902 فرمودهاند که خوب است به آن نیز توجه شود. موفق باشید
با سلام خدمت استاد محترم: در مورد توحید ماه رجب و ماه شعبان. توضیحات و کلیپ های بسیار خوبی از مجموعه شما هست. ولی در مورد ماه ذلحجه، چیزی در دسترس نیست. اگه ماه رجب فنا بود و احدی بود و نفی کثرات و ماه شعبان بقا بود و واحد و تجلی به اسما و صفات، توحید ماه ذلحجه چه نوع توحیدی است؟ اگر امکانش هست توضیح کاملی ارائه نمایید ممنون می شوم. سوال دوم: در مبحث احدیت جمع اسما ذاتی که می گویند لا شرقی و لاغربی، جایی خواندم که یعنی ظاهر و باطن یکی شود، سر و علن یکی شود. این را هم متوجه نشدم یعنی چی؟ چه تفاوتی است بین اینکه سر و علن یکی شود با جایی که فقط حق فقط در صحنه هست و یا حق به خلق در صحنه هست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حقیقتاً توحید ماه ذیالحجه توحید فنایی و عرشی است به همان معنایی که کثرتها در وحدت فانی میشود و انسان به وسعت کثرتها در هویت وحدانی خود را در عالم مییابد به همان معنای معجزهآسای دعای عرفه حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» که چگونه به جزئیترین اجزای بدن اشاره میفرمایند و همه را در توحید فنایی و عرشی مدّ نظر قرار میدهند تا آنکه عالَم آینه نور وحدانی حضرت معبود شود و ما بمانیم و توجه تامّ و تمام به جلوات او. ۲. آری! وقتی هویت اسمائی «لا شرقی و لا غربی» شد آنچه میماند نور است به جامعیت احدی. لذا همه چیز هست و هیچ چیز نیست مانند نور بیرنگ. در این مورد خوب است به مباحث مطرحشده در شرح «برهان صدیقین» که روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام و درود: در احتیاج بشر به نبوت تخصصی ترین و کاملترین کتابها را معرفی کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی در جایجای تفسیر المیزان در این مورد نکات ارزشمندی را مطرح کردهاند. در ضمن کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست در این مورد میتواند مفید باشد بخصوص که سعی شده نکات مدّ نظر تفسیر المیزان نیز بیان شود. کتاب «چه نیازی به نبی» که روی سایت هست نیز تذکراتی در این مورد دارد. موفق باشید
سلام استاد گرامی: اوقات بخیر، میخواستم ببینم در جریان دعوای بین آقای رسائی و آقای قالیباف و خبرگزاری های فارس و تسنیم سر ماجرای هلدینگ یاس هستید؟ موضع صحیح چیست؟ مسائل مالی که مدتهاست درباره آقای قالیباف مطرح شده جریان انقلابی را دارد دچار شکاف میکند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده این رسانهها هستند که به این امور به صورت افراطی دامن میزنند. سوابق و شخصیت آقای قالیباف نشان داده است که ایشان همواره در خدمت اهداف انقلاب بودهاند و از این جهت باید به ایشان خوشبین بود. موفق باشید
سلام استاد: خدا قوت، کتاب جامع و خیلی دقیق عقاید چه بخوانیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره عقاید واقعی همان مطالبی است که قرآن میفرماید و تذکر میدهد و اشاره میکند. به نظر بنده تفسیر گرانسنگِ «المیزان» یک دوره اصول عقاید اصیل و نورانی است و بهتر از آنچه کتابهای کلامی و استدلالی ما را نسبت به حقایق آگاه میکنند، متوجه حقایق مینماید. موفق باشید
