بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30280

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد در فایل متنی شرح سوره مبارکه جاثیه گفتاری از شهید آوینی آورده اید. گفته ی شهید آوینی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤالی نفرموده‌اید. موفق باشید

30251

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله امیرالمؤمنین «ع» می فرمایند: «مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ هانَتْ عَلَيْهِ شَهَواتُهُ» ۱. چطور باید به کرامت نفس رسید؟ کسانی که در کنترل شهوت بالخصوص جنسی و مقاومت در برابر خواسته های نفس، ضعیفند و اراده ی ایستادگی ندارند چه کنند تا بر این هواهای نفسانی غلبه کنند؟ و بر نفس حیوانی مسلط شوند؟ جزاکم الله ان شاءالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راستی را! وقتی انسان متوجه شد بزرگ‌تر از آن است که میل‌های حرام بتوانند او را از شخصیت الهی‌اش خارج کند، تسلیم آن امیال می‌شود؟

تو را ز کنگره‌ی عرش می‌زنند سفیر / ندانمت که در این دامگه چه افتاده است؟ موفق باشید

30006

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد مدت دو سه سالی هست که همزمان با ازادواجم به علت شغل و مسائل کاری به تهران آمده ام و ساکن شده ام. خودم و همسرم کارمند هستیم. مسئله ای که دچارش هستم احساس می کنم هرچه تلاش می کنم نمی توانم به دلخواه معنوی ام برسم و در مقایسه با گذشته از معنویات فاصله گرفته ام و در یک افول افتاده ام نقطه ی اساسی چالشم اینجاست که احساس می کنم هم در مسائل مادی و هم در مسائل معنوی دچار یک جور تنبلی و راحت طلبی ام. در مطالعه، در برنامه ریزی، در اجرا، در تفکر. احساس می کنم خدا در حاشیه است و محوریت اعمال و افکار و انگیزه هایم شهوت است. از جهت همسرم و تاثیرگذاری بر او هم می ترسم. نماز صبحهایم اغلب اوقات پشت سر هم قضا می شود در صورتی که قبلا یک روز نماز قضای صبح مرا کاملا بهم می ریخت. نمی دانم مشکل از کجاست. هرچه از خود خدا تقلا می‌کنم و خودش را می خواهم باز پیشرفتی نمی بینم. تنها حاجتم اصلاح رابطه با خداست اما نمی دانم از چه دری وارد شوم. این گل تنبلی و راحتی خواهی مرا گرفتار کرده است. انگیزه ی تکان دهنده ای نمی یابم و به دنبال یک شوک مثبت هستم. گاها با همسرم غضب تند می کنم و ایشان را از خود می رنجانم و می ترسانم. برنامه های معنوی زیارت شهدا و قبور را هم بطور هفتگی در برنامه گذاشتم اما تاثیر آنچنانی نداشت. یک چندباری برای نماز شب برخاستم اما آنچنان بی میل بودم که نتوانستم قامت ببندم. همسرم هم در نمازهایش کاهل شده است. من ۲۸ ساله هستم و نگران از اینکه در این سن هنوز وامانده ام و دچار رذایل اخلاقی. نماز صبحم قضاست چه برسد به نماز شب. لطفا راه نجاتی نشان دهید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال خود را در جهانی باید حاضر کرد که جهان حضور در تاریخ ماورای جهان غرب است. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را اگر با همسرتان دونفری مطالب آن را دنبال بفرمایید، إن‌شاءالله نحوه‌ای از حضور در جهان معنوی را متذکر می‌شود. موفق باشید

29696

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهر زاده: بنده با کتب شما و استاد آیت الله شجاعی رحمة الله علیه آشنایی دارم لیکن در وجودم سالهاست که جمع رذائل اخلاقی و بار گناهان باعث شده هیچ عنایتی از طرف حضرت حق نمی بینم، بر اساس روایت مَنِ اسْتَوَى يَوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ وَ مَنْ كَانَ آخِرُ يَوْمَيْهِ شَرَّهُمَا فَهُوَ مَلْعُون‏، خود را مورد لعنت الهی می دانم، از آنجا که نیاز به ارتباط شخصی اهل دل را برای پاسخ به رفع بعضی آثار گناهان که شاید قابل جبران نباشند در خود بسیار شدید می بینم چه بسا اگر نیابم خود را در هلاکت قطعی می بینم لذا بنده شما را بهترین وسیله برای رسیدن به چنین شخصی یافتم، از شما عاجزانه خواهشمندم اگر چنین فردی را در ارتباط با حل مشکل بنده می شناسید معرفی بفرمایید بلکه امید نجاتی در خود بیابم ان شاء الله امیدوارم در سایه بیکران رحمت منجی عالم مستدام باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شخص خاصی مدّ نظر ندارم مگر علمای جلیل‌القدری که عموماً مشغول درس و بحث خود هستند. با شهدا مسئله‌تان را حل کنید، بالاخره به ما وعده داده‌اند «وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (آل‌عمران/170) آن‌ها راه‌های حقیقی را در مقابل ما می‌گشایند. موفق باشید

29555
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: منظور از بیت زیر چیست لطف می‌کنید توضیح جامع بدهید.  ما ز آغاز و ز انجام جهان بی خبریم   اول و آخر این کهنه کتاب افتاده ست
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. ما در بین دو بی‌نهایت حاضریم و تنها می‌توانیم در چنین جهانی طوری با خود باشیم که احساس  پایانی نداشته باشیم. در جهانی بی‌نهایت با حضوری بی‌نهایت و با خودبودن. حال یا با خودی که بر مبنای فطرتش با خودش روبه‌روست، «طوبی له» و یا با خودی که بر اساس هوس‌هایش که در آن‌جا بی‌جواب می‌ماند، روبه‌روست که همان «له عذاب الیم» است. موفق باشید   

29257

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: استاد جانم! بنده پیش تر در مورد انتخاب شغل آینده ام خدمت تون عارض شدم که بنده به لطف خدا شغل و آینده خود را گره زدم به انقلاب... اما یک احساسی بر ذهنم سایه انداخته که به دلیل اهمیت و ضرورت مقوله فرهنگ، سیاست و اقتصاد باید در ساختارهای اجرایی و دولتی ورود پیدا کنم... که حضرتعالی ضمن تایید چنین احساسی فرمودید: مراقب باشید برای غیرخدا تصمیم نگیرید... بعد از تذکر شما خیلی فکر کردم، و نگران شدم که مبادا این احساس بر اساس وهم باشد!! استاد جان! بنده هم اکنون دارم کتاب گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب اسلامی را میخونم... اما دو سؤال ۱. ممکن است این احساس بنده از نوع «اشراق» و  «الهام» باشد؟ ۲. بنده علی رغم ظرفیت های که خداوند متعال مرحمت کرده اما موانعی برای حضور در عرصه های اجرایی دارم، اما اصلا به خودم اجازه نمیدم که بخوام باکسی مطرح کنم چرا که آن را خلاف نگاه توحیدی و توکل می‌دانم. آیا این نگاه درست است!؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در هر حال بدون دغدغه‌هایی که در عمل گرفتار وسواس شویم، در امور باید ورود کنیم و بقیه را به خدا واگذار کنیم. در مورد اشراق و الهام هم باید به آن‌ها امیدوار بود تا «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید

28436

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب و احترام استاد عزیز: شنیدم می‌شود با فرشتگان ارتباط برقرارکرد. تمثلا ... تقریب به ذهن نیت کنیم، صلوات بفرستیم یا جور دیگری، می شود لطف کنید برای هر کدام چه جوری ارتباط برقرارکنیم؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد چیزی نمی‌دانم. همین اندازه روشن است که با رعایت دستورات شرع، وقتی خالصانه انجام شود، عملاً فرشتگان با الهامات خود انسان را  مدد می‌کنند. موفق باشید

28003

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: از پاسخ حکیمانه ۲۷۹۹۳ بسیار مسرور شدم و واقعا سخنی را گفتید که سالهاست حرف گمشده و فروخورده انقلاب و نیروهای مومن و انقلابی است. متاسفانه علیرغم اینکه انقلاب اسلامی، هدفگذاری کلانش تمدن نوین اسلامی و ایجاد زیرنظام های متناسب با هویت اسلامی_ایرانی و در تراز تمدنی بود، اما شاهدیم الگوی توسعه غربی و ارزیابی ها توسعه گرایانه رسما بر کشور و بر عرصه های مختلف سایه انداخته و دارد مبنای کار می‌شود و آن هشدار تاریخی شهید آوینی (ره) دارد محقق می‌شود که گفت باید از افتادن در دام توسعه گرایی و تکنوکراسی بشدت حذر کرد و مراقب و بصیر بود. ریل کار هم از دوره مرحوم هاشمی و گفتمان سازندگی، بصورت ویژه ای جلو رفت و متاسفانه امروز شاهدیم در عرصه های مختلف کشور، الگوهای توسعه و شاخص های توسعه مطرح است و رسما در مدیریت شهری، الگو و اسناد بالادستی بر اساس مدل توسعه گرایی و نظریات برخاسته از دل توسعه مدرن تدوین شده و جلو می‌رود. توقع جز این نیست وقتی توسعه گرایی که اساسا با روح انقلاب تعارض دارد و انسان سازی و تعالی خانواده برایش مهم نیست و به روابط انسانی در تراز آنچه شریعت هدفگذاری می‌کند، بی تفاوت است و در مسیر مغایر آن گام بر می‌دارد، ریل جهت دهنده شهرداری ها باشد و نه مدیریت شهری مطابق با الگوی تمدن نوین اسلامی که غایتش نظم اربعینی و الگوی این حماسه بزرگ است و محور و هسته مرکزی اش بر پایه تعالی خانواده و روابط انسانی شکل نگیرد و الحق که زیبا فرمودید شهرداری که می‌خواهد شهر زیبا و محلی برای اشراف و ظواهر پر زرق و ورق و برای بشر رها از تفکر قدسی بسازد و روحیه ژنرالی حاکم است که شهری برای زندگی اهل ایمان مد نظرش نیست و دارد صدای آنها را هم می بندد و شهری است که با فطرت بشر امروز صحبت نمی‌کند و شان متعالی او را در نظر ندارد. اساسا حال در گام دوم انقلاب هستیم و دیگر جای میدان دادن به تفکراتی مثل تفکرات کرباسچی ها نیست و دیگر نباید شاخص های امام و حضرت آقا روی زمین بماند و اجازه بدهیم همین توسعه گرایی و شهرسازی مبتنی بر روح غیر قدسی که تعبیر شهرهای غیر قابل زندگی را حضرتعالی در کتاب فرهنگ مدرنیته و توهم نام بردید، تداوم یابد و الگوی پیشرفت اسلامی و شهرسازی و مدیریت شهری با الگوی شریعت که الحمدلله امروز ظرفیت وجود و رشد آن وجود دارد و می‌تواند خلا و ضربات موجود که امثال خانم پناهی ها را می‌سازد، پر کند. الگویی که محرومیت زایی و حاشیه شهر نشینی نمی‌سازد و مقابل رشد شهرهای زیبا و بدون روح قدسی می ایستد و اتفاقا دغدغه اش زندگی انسانی و روابط انسانی و شهرهایی است که روح عبودیت و ولایت الهی در آن به چشم می‌خورد. ان شاء الله حساسیت رهبرمان نسبت به تقویت مبانی و اجرای الگوی پیشرفت اسلامی را جدی بگیریم و به شهرهای زندگی برای اهل ایمان برسیم و قویا معتقدم اگر حساسیت های مکرر و شاخص دهی حضرت آقا نبود، امروز اساسا مقابل برخورد با خانم پناهی ها حساسیتی نبود و حتی در راستای توسعه شهرها شمرده می‌شد کما اینکه می‌گفتند اقتصاد هم خب مانند جنگ بالاخره شهید می‌دهد؛ و می‌توان گفت اتفاقی نبود که مطابق مبانی انقلاب حرفی برایش داشته باشیم و بیاییم ورودی به این گونه مسائل نیروهای انقلاب کنند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی ۲۸۰۰۱ عرض شد اگر متوجه‌ی فرآیندی‌نظرکردن به تحقق نگاه توحیدی انقلاب اسلامی باشیم، می‌توانیم همین امروز خود را در آینده‌ای احساس کنیم که هنوز به ظهور نیامده است. راستی چه کسی باور می‌کرد امروز رئیس دو قوه رقیب دولتی باشند که بنا داشت روح انقلاب را از حرارت و حیات بیندازد. ولی برعکس شد. موفق باشید

27294

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به مباحث معرفت النفس و اینکه مطابق شریعت الهی، باید کوشید تا روح مان جسم را تدبیر کند و اراده و ارتباط تن با من شدیدتر شود تا حیات انسانی، والاتر و قدسی تر شود، در مبحث سلامتی و طب چه برنامه و خطوطی باید در نظر گرفت تا هر چه بهتر امر تدبیر بدن توسط روح و صحت جسمانی توام با سیر در عالم قدس معنا بوجود بیاید؟ اگر امکان تبیین و تفصیل این مطلب در قالب پرسش و پاسخ نیست لطفا منبع و مطالبی در این باب معرفی فرموده یا به طریقی که به نظرتان مفید است ارسال بفرمایید. با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید همان دستورات اسلام در نوع غذاخوردن و خواب مناسب که نه افراط باشد و نه تفریط، کارساز است. با ادامه‌ی بحث‌ها در کتاب «خویشتن پنهان» إن‌شاءاللّه مطالب روشن‌تر می‌شود. موفق باشید

26850

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام! خدا قوت! استاد جان! تعریف شما از «علم دینی» چیست!؟ نسبت فلسفه، علم دینی و علوم تجربی چگونه است!؟ بی زحمت در حوزه ی علم دینی و تولید آن کتاب یا مطلبی سراغ دارید، معرفی نمائید!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه توحیدی به امور و حاصلِ تجربه در کارهایی که با نگاه توحیدی جلو رفته است، منجر به علم دینی می‌شود حال چه آن علم، فلسفه باشد و چه جامعه‌شناسی و چه علوم تجربی. کتابی که مستقیماً در این رابطه بحث کرده باشد را نمی‌شناسم. هرچند معتقدم بالاخره برای تحقق تمدن اسلامی باید نسبت به علم دینی فکر کرد. موفق باشید

26184
متن پرسش
سلام استاد محترم : معمولا شب ها موضوعی برای توجه و تفکر ذهنم را مشغول می کند که حس می کنم از سمت خداوند است. شب شهادت سردار به ملاقات الهی فکر می کردم که فردایش خبر شهادت رسید، بسیار اشک ریختم. یعنی این ها اشک های لقایی است که آن شهید به ظهور رساند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! قبلاً عرض شد آن مرد الهی با اخلاص خود، خدا را به میان آورد و همه در تشییع پیکر مبارک او، خدا را ملاقات کردند و اشک ریختند. موفق باشید

25832

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: وقتی در موقعیت آزمایشی قرار می گیریم چه طور باید متوجه شویم که خواست الهی در این آزمایش چیست؟ وظیفه ما در آن آزمایش چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر موردی که ما در بین خوف و رجاء قرار می‌گیریم در حدّ اظهار عبودیت وظیفه ی خود را انجام می‌دهیم و همیشه بالاخره خداوند انسان را در بین خوف و رجاء امتحان می‌کند. موفق باشید

25826

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: بنا داریم در جلساتی پای درس آقای اصفا از شاگردان جنابعالی باشیم. یک نفر از جمع ما از استادش شنیده است که ایشان عقاید و تفکرات شخصی شان را بین سخنرانی ها زیاد می آورند و می گوید استاد اخلاق شان با آقای اصفا بحث دارند و... حال می خواستم جهت اطمینان خاطر دوستان نظر شما رو درباره ایشان بپرسم تا ان شاءالله همه بهره ببریم. ممنون. چند وقتی هست پاسخ سوال ها به ایمیلم نمیاد و فقط از طریق سایت می بینم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه جناب حاج آقا اصفا با پشتکار خود و روح زلال‌شان می‌توانند به رفقا کمک کنند. موفق باشید

36508
متن پرسش

سلام علیکم: وقتتون بخیر. آیه «وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُريدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُريدُ زينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً» کهف (۲۸)
نظر به این دارد که پیامبر متمایل به کسانی شده بودند که پولدار بودند و گفته بودند اگر از فقرا دوری کنی ما به شما متمایل می‌شویم؟ چنین چیزی با عصمت حضرت تنافی ندارد؟ روایتی که می‌فرماید حضرت زهرا گردنبند داشتند و حضرت رسول با ایشان صحبت نکردند و رفتند تا آن را انفاق کردند، این روایت با عصمت حضرت زهرا منافات ندارد؟

 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه می فرماید: اي پيامبر! آنچه بر تو واجب است، به سربردن با فقرايي است که همواره پروردگار خود را مي‌خوانند و در طلب وجه او هستند يعني با خواندن اسماي حسناي او به درگاه او تقرب مي‌جويند چون او را از طريق اسماءاش مي‌توان خواند. به عبارت ديگر اين‌ها مي‌خواهند خود را در جايي قرار دهند که صفات الهي اقتضاي آن را دارند. مثلاً آن قدر خود را ذليل جلوه دهند که عزت و عظمت و کبريايي او اقتضاي آن را دارد و آنچنان خود را در موقف جاهل و عاجز و ضعيف قرار دهند که علم و قدرت و قوت خدا آن را اقتضاء مي‌کند و اين است معني «يُريدُونَ وَجْهَهُ». و ديدگانت را از اين مؤمنين برندار و به خاطر زينت دنيا اينان را رها مکن و هيچ توجهي به توانگران کافرکيش نداشته باش و دنبال کساني که عنادشان با خدا موجب تسلطِ غفلت از حق بر قلبشان شده، مباش! که خدا چنان کيفرشان داده که ياد خدا را از دلشان ببرد و نتيجه‌ي اين غفلتِ قلب پيروي هوي و زياده روي است و تو اي پيامبر از چنين کسي که دنبال هواي خود است و کارش تجاوز از حق است، پيروي مکن.
اي پيامبر! اساس کار را بر اين بگذار که کار را با نيروهاي مخلص جلو ببري آن‌هايي که جهت روح خود را به کلي به سوي حق قرار داده‌اند. آن‌چه اي پيغمبر بر تو واجب است به سربردن با آن‌هايي است که به دنبال زينت زندگي دنيا نيستند که منظور ادامه‌ي کار با آدم‌هاي ساده و بي پيرايه‌اي است که انگيزه‌ي خودنمايي و دنياداري ندارند. رمز بقای دين در اين نکته است و هرگز آدم هايي که خود را با امکانات دنيايي قدرتمند جلوه مي‌دهند نمي‌توانند عامل پيشرفت دين باشند، هرگز دين با اين نوع آدم‌ها حفظ نشده و نمي‌شود.
دين الهي آمده است تا ما بتوانيم روح مان را با خدا مرتبط کنيم و در تقرب به خدا موفق شويم و بقيه‌ي امور همه فرعِ اين هدف است، حال اگر اين موضوع فراموش شود بقيه‌ي امور چه فايده‌اي دارد؟ بدين لحاظ به رسولش دستور مي‌دهد با افرادي باش که «يُريدُونَ وَجْهَهُ» وجه الهي را اراده کرده‌اند و تلاش دارند در اين عالم - ماوراء ظاهر زندگي دنيايي- به حق نظر کنند. اين‌ها کساني هستند که متوجه مقصد و مقصود دين هستند، بقيه اگر وارد دين شوند سعي مي‌کنند جهت دين‌داري را به سوي اهداف ديگري سوق دهند.
اين که به ما فرموده‌اند: بعد از معرفت به خداوند، هيچ عملي در اين دنيا بهتر از نماز نيست، به جهت آن است که در نماز، انسان در مسيري قرار مي‌گيرد که آن مسير، هدف دين‌داري است. نماز جاده‌ ارتباط روح به مقام اسمای الهي است و اين همه‌ مقصد و مقصود انسان است. خداوند مي‌گويد اي پيامبر با کساني به سر ببر و کارها را جلو ببر که در طلب وجه الهي هستند و جهت روح خود را در راستاي ارتباط با حق شکل داده‌اند و نه در جهت ارتباط با دنيا. به همين جهت تأکيد مي‌کند چشم از اين افراد برندار به سوي کساني که زندگي دنيايي را مدّ نظر دارند و در آخر با تأکيد فراوان مي‌فرمايد: «وَ لاَ تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا» به هيچ وجه از کساني که قلبشان از ما غافل است چيزي و پيشنهادي نپذير. کساني که عنادشان با خدا موجب تسلط غفلت از ياد خدا بر قلبشان شده هيچ پيشنهاد درستي- حتي با ظاهر دلسوزانه- ندارند، بايد بفهمند ما هيچ توصيه‌اي از اين افراد را نمي‌پذيريم. چون اين افراد فقط دنيا را مي‌بينند و نظر به عالم غيب و معنويت ندارند تا ما را در راستاي آن اهدافِ بلند کمک برسانند. مضافاً اين‌که روشن مي‌کند پيروي از هوس و افراط در آن از آثار غفلت قلب است به همين جهت در آخر آيه فرمود: «وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً» يعني شاخصه‌ي اهل دنيا آن است که از هوس خود پيروي مي‌کنند و به طور کلي انسان‌هاي افراط کاري هستند، به خصوص در موضوع هوس‌راني.
ملاحظه فرموديد در مطالب قبل دو نکته مدّ نظر بود يکي اين‌که در آيه‌ي ۶ به پيغمبر «صلوات الله علیه و آله» مي‌فرمايد: ناراحت مباش که بعضي‌ها يا اکثراً دين نمي‌آورند، اين قاعده‌ دنياست. ديگر اين‌که فرمود: دين را عرضه کن و نگران مباش، وظيفه‌ تو آن است که با مسلمانان متدين و ساده زيست امور را جلو ببري و آن‌ها را رها نکن و از صاحبان قدرت و ثروت که دل در گرو دنيا دارند پيروي مکن. آيا راز بقاء جامعه‌ ديني همين دو نکته نيست؟
در مورد گردنبند حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» این‌طور در روایات داریم که «روزي پيامبر (ص) در مسجد نشسته بودند. عرب باديه نشيني وارد شد و گفت: «اي رسول خدا (ص)! من گرسنه ام، لباس مناسبي ندارم، پولي هم ندارم و مقروض نيز هستم، کمکم کنيد.» پيامبر (ص) فرموند:«اکنون چيزي ندارم.» سپس به بلال فرمودند: «اين مرد را به خانه دخترم، فاطمه (س) ببر و به دخترم بگو که پدرت او را فرستاده است.»
بلال آمد و داستان را خدمت حضرت زهرا (س) عرضه داشت. حضرت نيز در خانه چيزي نداشتند ولي، گردنبند خود را که هدية دختر حمزة بن عبدالمطّلب بود باز کردند و به بلال دادند و فرمودند: «اين گردنبند را به پدرم بده تا مشکل را حل کنند.» بلال بازگشت و امانتي را تحويل پيامبر (ص) داد.
رسول خدا (ص) فرمودند: «هر کس اين گردنبند را بخرد، بهشت را براي او تضمين مي کنم.» عمار ياسر آن را خريد و سائل را به خانه خود برد. به او لباس و غذا داد و دو برابر ميزان قرض به او پول داد. سپس عمار غلام خود را صدا زد و گفت: «اين گردنبند را به خانه رسول خدا (ص) مي بري و مي گويي که هديه است. تو را نيز به آن حضرت بخشيدم.»
غلام نزد پيامبر (ص) رفت. گردنبند را به ايشان داد و جريان را برايشان شرح داد. پيامبر (ص) نيز غلام و گردن بند را به حضرت فاطمه (س) بخشيدند.
غلام نزد حضرت زهرا (س) رفت. گردنبند را به حضرت داد و جريان را براي ايشان بيان فرمود. حضرت فرموند: «من نيز تو را در راه رضاي خدا آزاد کردم.» غلام خنديد.
حضرت راز خنده غلام را سوال کردند. و غلام پاسخ داد: «اي دختر پيامبر (ص) برکت اين گردن بند مرا به شادي آورد، چون گرسنه‌اي را سير کرد، برهنه‌اي را پوشاند، فقيري را غني نمود، پياده‌اي را سوار نمود، بنده‌اي را آزاد کرد و عاقبت هم به سوي صاحب خود بازگشت.» موفق باشید
 

 

33739
متن پرسش

بنده به عنوان یک انقلابی چنین می‌بینم. با سلام و عرض تبریک به زائران حرم جمهوری اسلامی که با حضور در نبرد جنگ نرم افزاری یعنی همین راه پیمایی سلحشورانه جهانی بس گشوده خدا قسمتتان کرد! با دستور رهبر جمهوری اسلامی و با خواندن کلمه توهین به مقدسات و برخورد قاطع با مسببین اتفاق حرم شاهچراغ یعنی انتقام، پس ان‌شاء الله انتقام خواهد گرفته شد. اما در مواجهه با مردم معترض و مختشش، هنوز باید صبوری کرد زیرا همچنان هم حق و باطل هایی هست که در هم آمیخته هرچند بسیاری تمیز داده شد! ما به عنوان یک فرد انقلابی موظف به آنیم که دروغ های دشمن را با عقلانیت و مدارک و استدلال مخصوصاً در فضای مجازی روشن سازی بکنیم و از طرفی به حمدالله نیروهای امنیتی به وظیفه خود که یعنی شناسایی و دستگیری مزدورانِ دشمن اصلی ما یعنی آمریکا و اسرائیل و دیگر مستکبرین دنیااست در عملند. چه خوب است که توجه داشته باشیم بعضی از نوجوان ها و جوان ها گرفتار جهان استکبار شدند و امور را آنگونه که جهان استکبار می‌خواهد می‌بینند و در واقع نسبت به حق هنوز قانع نشدند! شما بگویید این نوجوان ها و جوان ها که اهل همین کشورند و در یک مدرسه با ما درس خواندن و در یک محل با ما کار می کردند حال چگونه برخوردی با آنها مناسب است؟ آیا باید کمک کرد تا با چشم جمهوری اسلامی حوادث را ببینند یا باید آنها را تمسخر و طرد و به فحاشی و دعوایی که بستر روح مدرنیته و برنامه استکبار است دامن زد؟ آنچه خشم و غضب داریم را خرج آمریکا می کنیم و با قرار گرفتن در جمهوری اسلامی و تبیین و محبتی حاج قاسم وار با جوانان آنها را به نگاه حقی که در جهان امروز حس کردیم دعوت کنیم. البته این بسیار گسترده است ولی این نکات بسیار حائز اهمیت بود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهادتان بسیار عالی است. آری! همان‌طور که فرمودید باید صبر کرد و کمک‌شان نمود تا با چشم جمهوری اسلامی حوادث را بنگرند و غضب خود را خرج آمریکا نمود. موفق باشید 

33076

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: ببخشید می‌گویند که حضرت علی در شب شهادت حضرت زهرا (س)، چنان در سوگ بودند و به تنهایی به خاک سپردند، ولی چند وقت بعد دوباره ازدواج کردند. میشه این موضوع رو تحلیل بفرمائید؟ و اینکه چرا در خروج از منزل و تمکین، حکم وجوب اطاعت برای زن داره، مگر نه اینکه میتونن با هم گفتگو کنن و مثل دو تا انسان به توافق برسن، اصلا چرا اطاعت؟ ممنونم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به حاصل آن ازدواج بنگرید که قهرمانی همچون حضرت ابالفضل «علیه‌السلام»  و برادران آن حضرت را به میان آورد با حماسه‌هایی که در کربلا ایجاد کردند. ۲. بحث در حقوق طرفین است و در این مورد عرایضی در شرح آیه ۳۳ سوره احزاب شد که خوب است به آن‌جا رجوع شود. موفق باشید

32943

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر استاد طاهرزاده عزیز: بعضی از افراد ادعا دارند که برای در مسیر حق بودن، شرط مسلمان بودن حتما لازم است و انسانی می‌تواند در مسیر حق باشد که مسلمان -یا به معنای به خصوصش شیعه- باشد. این افراد راه و روش آقای «امید دانا» را فقط به خاطر مسلمان نبودن نفی می‌کنند. نظر حضرتعالی را در اینباره خواستاریم. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که علامه طباطبایی می‌فرمایند در هیچ جای قرآن به اهل کتاب نفرموده است که بیایند و مسلمان شوند، بلکه فرموده است: «يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا» (آل‌عمران/۶۴) به این معنا که همه اهل کتاب را متذکر توحیدی کرده است که بین اسلام و آن‌ها جاری و حاکم است. موفق باشید

32447

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض تبریک به مناسبت اعیاد خدمت استاد عزیز: با توجه به شرایط جامعه اسلامی ایران از لحاظ فرهنگی و اقتصادی، برای بنده دوگانگی ایجاد شده است. بنده پسری ۳۰ ساله هستم که به شغل وکالت در تهران مشغولم و درآمدی معمولی در حد کارمندی ( توانایی ارتقاء درآمد به ماهیانه ۷۰ میلیون تومان) دارم و به علاوه سابقه ۱۵ ساله در کار تربیتی نوجوانان دارم. به نظر شما با توجه به شرایط، پرداختن به فعالیت به قصد الهی با جنبه تربیتی ارجحیت دارد یا با جنبه اقتصادی و اشتغال جامعه اسلامی؟ بسیار ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال انسان با حضور در فعالیت‌های فرهنگی و تبیین حقایق انقلاب اسلامی که صورت توحید این زمانه است، وسعت خوبی پیدا می‌کند و از آن طرف خداوند فرموده است رزق هرکس از قبل تعیین شده است، کافی است ما خودمان رزق خود را با اخلاق بد و یا دوری از دستورات الهی، تنگ و تنگ‌تر نکنیم. موفق باشید

32268

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب خدمت شما استاد گرامی: من در یکی از سایت ها دنبال موضوع بودم عزیزی آدرس اینترنتی شما رو به من داد. امیدوارم مزاحمتون نشده باشم. استاد بزرگوار ببخشید که مزاحمتون شدم. بنده برای یکی از دوستان نیاز به یک موضوع خلاقانه، به روز، عالی و غیرتکراری برای نگارش رساله دکتری (پایان نامه) فلسفه میخوایم که در محدوده فلسفه و موسیقی باشه یعنی بیس اصلی کار ارتباط بین فلسفه و موسیقی شرح بده براساس اون حوزه ولی موضوعی که تا بحال هیچ کجا کار نشده باشه و خلاقانه باشه. ‌موضوعی که درخور رساله دکتری فلسفه باشه و ارزش کار کردن داشته باشه. لطفا اگر میشه محبت کنید در پیدا کردن موضوع کمکمون کنید و اگر امکانش هست یکی دوتا موضوع عالی و درجه یک بهمون معرفی کنید که در این مورد برای رساله دکتری خود نگارش کنیم استاد. محدوده موضوع در باب فلسفه و موسیقی باشه ولی خب با دیتیل بیشتر و مبتکرانه و غیرتکراری که تا حالا در هیچ مقاله ای کار نشده باشه ممنون محبتتون میشم استاد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار متأسفم که در این رابطه نمی‌توانم در خدمت رفقا باشم و اساساً در هیچ نوع پایان‌نامه‌ای حتی زمانی که استاد راهنما بودم، ورود نداشته‌ام. شاهد این موضوع را می‌توانید در جواب‌های شماره‌  23786 و 23904 بیابید. موفق باشید

32249

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: گرایشهای عقل گرا کی در امامیه ظاهر شد و آیا اصیل بود؟ می‌دانم در زیدیه ازتباط با معتزله زیاد بوده اما چرا امامیه با ظاهریه و حدیث گرایان خیلی مرتبط بودند؟ آیا جریان اصحاب امام صادق حدیث گرا بودند؟ کتاب منبعی هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد از عناوین تحقیقیِ بنده نبوده. موفق باشید

32034

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: در سایتی ادبی شعری بود ظاهرا سیاسی و مخالف نظام. حقیر بنا به مصالحی اثر را به صورت عرفانی تاویل کردم و نکات عدیده ای ذیلش نگاشتم همچنین همین بلا را سر چند اثر دیگر هم درآورده ام حال سوالم اینست که با توجه به اینکه این بندگان خدا روحشان ازین مطالب بی خبر است آیا امکان ندارد قرآن و احادیث هم خالی از عرفان (مقصود عرفان محی الدینی یا سایر دستگاه های عرفانی اگر باشند) باشد و استنادها همه تاویل باشند (عجیب این شیوه تاویل شیخ اکبر در نقد شعرها به کارم می آید)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در قرآن و احادیث، مبنا و ملاک، توحید است و لوازم توحید. حال اگر تأویلاتی که بزرگان دین دارند در بستر توحید و لوازم آن باشد، پذیرفته می‌شود زیرا حضرت صادق (ع) در مورد قرآن مي‌فرمايند: «كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ عَلَى الْعِبَارَةِ وَ الْإِشَارَةِ وَ اللَّطَائِفِ‏ وَ الْحَقَائِقِ‏ فَالْعِبَارَةُ لِلْعَوَامِّ وَ الْإِشَارَةُ لِلْخَوَاصِّ وَ اللَّطَائِفُ لِلْأَوْلِيَاءِ وَ الْحَقَائِقُ لِلْأَنْبِيَاء»[1] كتاب خداى عزّ و جلّ داراي چهار چيز است: «عبارت»، «اشارت»، «لطايف» و «حقايق». «عبارت» براى عوام است و «اشارت» براى خواص و «لطايف» براى اولياء و «حقايق» براى انبياء.

ملاحظه بفرمائيد کتاب خدا که بهترين متن براي تفکر است بر چهارگونه است. آدم هاي عادي از طريق عبارتش با آن رو به رو مي‌شوند. ولي اين کتاب بر اشارت هم استوار است. حال سؤال اين است که در کتاب خدا اشارت به کجاست؟ شما با عبارت روبرو مي‌شويد و آن را مي‌فهميد ولي مي‌فرمايند: اين قرآن علاوه بر عبارت، بر اشارت هم استوار است و معلوم است اگر بخواهيم به اشارات کتاب خدا دست يابيم بايد شخصيت ديگري از خود را به ميان آوريم و به تعبير روايت بايد از خواص بشويم. موفق باشید

[1] - بحار الانوار، ج 89، ص 103

31874
متن پرسش

با سلام: آیا می‌توانیم کتاب برگزیده ترجمه تفسیر المیزان را مطالعه کنیم اگر بله ترجمه چه کسی؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده کتاب «خلاصه تفاسیر» که جناب آقای عباس پورسیف زحمت آن را کشیدند، کتاب ارزشمندی است و حقیقتاً ایشان در نسبت با المیزان دقت‌های خوبی داشته‌اند. موفق باشید

31743

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی محضر شریف استاد سلام و تحیات تمنا دارم بر این شاه جمله جناب هگل تقریضی بنویسید: «روح در تاریخ سیر می‌کند و در این سیر به آگاهی و آزادی خویش نائل می‌گردد.» منظور از این روح چه روحی است؟ آیا همان یگانه روح جمعی بشر در عالم تکوین است؟ همان یگانه روح تکوینی است که وجود انسان در برزخ نزولی است و به شجره نزدیک کرد و محکوم شد به دنیای مادی پا نهد؟ همان روح یگانه ای که روح آبا و اجداد ماست و روح ما نیز هست و روح فرزندان آینده ما نیز هست؟ حقیقتا این جمله جناب هگل ما را مست و واله کرده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب هگل در موضوع روح نکات دقیقی دارد که اقلاً باید با استادی که او را فهم کرده است، مدتی بحث «روح» را دنبال کرد. پیشنهاد اولیه بنده مطالعه هگل است در جزوه «تاریخ فلسفه غرب» و پس از آن کتاب آقای بی‌زِر در رابطه با هگل نکته‌هایی را روشن می‌کند. موفق باشید

31734

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و ادب: دو تا سوال داشتم از استاد طاهرزاده: یکی اینکه چند وقت پیش بنده خواب رهبری رو دیدم که به بنده گفتند چرا در کلاسهاشون شرکت نمی‌کنم؟ می‌خواستم بدونم به نظر استاد اگه معنی داره، معنی این صحبت چیه؟ و چیکار کنم؟ دوم اینکه بنده می‌خواستم مطالعاتی در زمینه گفتمان مقاومت و حضور ایران در منطقه داشته باشم. حضرت آقا چندی پیش در خطبه عربی نماز جمعه پس از شهادت حاج قاسم فرموددند اینکه رسانه های دشمن میگن که ایران در منطقه جنگ نیابتی کرده یک دروغ بزرگ هست اما چند وقت پیش در تلویزیون خودمان از افراد انقلابی دوباره از همین لفظ استفاده کردند و از حضور ایران در منطقه و... با عنوان جنگ نیابتی یاد شد. غرض اینکه می‌خواهم اطلاعات خود در این زمینه را افزایش دهم تا به قول شما هم حضور تاریخی پیدا کنم و هم از تحریف مبانی انقلاب و گفتمان مقاومت در منطقه حداقل در ذهن خودم و دیگرانی که بشناسم جلوگیری کنم. اگر منبعی می شناسید لطف می‌فرمایید معرفی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تعبیر خواب نمی‌دانم. ۲. در این مورد خاص هم چیزی به نظرم نمی‌آید که بتوانم خدمتتان عرض کنم. موفق باشید

31581

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: حقیر پس از ابتلا به کرونا چون در آن یکی دو هفته ابتلا به مرگ بسیار اندیشیدم و حال پس از بهبودی گرفتار پوچی عمیقی شدم. مسائل دنیوی که هیچ مسائل دینی هم چنگی به دل نمی‌زند. به مسائل عرفانی سابق علاقه مند بودم لکن آن هم دیگر جذابیت چندانی ندارد. در آثار شما آشتی با خدا را راهکار پوچی دانستید، اما این پوچی که من مبتلا هستم آنچنان عمیق شده است که اگر صدر تا ذیل خدا هم در طبق نهاده تقدیمم کنند یا بالاتر بگویند بیا خودت برو خدا بشو چون این خدای موجود گویا چندان مسلط بر کارش نیست ویروسی معابدش را به تعطیلی کشانده است، فعلا دست به دامن واکسن هایی شده که کفار ساخته اند و عوارضش مشخص نیست چیست و همچون گوسفند باید بدن خود را موش آزمایشگاهی واکسن هایی که اضطراری هستند و مراحلش کامل نشده است و بفرض که شده بود این ویروس که مدام جهش می‌کند چگونه آن واکسن ها می‌تواند مانع ویروسهای جهش یافته جدید شود. باری چندان به اینکه حق مداخله ای بکند امیدی نیست شاید هم عالی التفاتی به دانی ندارد عرفانی هم بیندیشیم که عالی و دانی ای در کار نیست و همه اوست این بی اعتنایی ها نشان از آن دارد که به خود نیز چندان اعتنایی ندارد حال بفرض خدایی هم به من ببخشند خوب که چه؟ تو هم یکی می‌شوی مثل آن خدای سرد قبلی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده این حالت، نسبت به آن بیماری طبیعی است و تجربه بنده نیز همین را نشان می‌دهد. با این که بنده هیچ درمان شیمیایی و سنتی جهت رفع آن بیماری که به صورت خفیف برایم پیش آمد؛ انجام ندادم و بیشتر در فضای ماه رجب و روزه داری آن بیماری پیش آمد، با این‌همه حالاتی که می فرمایید کم و زیاد تا مدتی در صحنه بود. موفق باشید

نمایش چاپی