با سلام و احترام: جوانی ۳۵ ساله هستم. امسال عازم حج تمتع هستم. مشتاق خواندن نصیحت ها و تذکرات حکیمانه پیر مهربان و دلسوزمان هستم. یا حق
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءالله با مطالعه جزوات مربوط به حج که در جواب سؤال شماره 32940 معرفی شد، بتوانید با آمادگی بیشتر به زیارت بیت الله الحرام مشرف شوید. سخنان رهبر انقلاب در این مورد با مسئولان مربوطه حقیقتا چیزی کم نگذاشتند. حتما با دقت آن نکات را مد نظر قرار دهید. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم سلام و رحمت خدا بر شما استاد گرامی، طاعات و عبادات قبول، برداشتی از تفسیر سوره مرسلات، آیا درست برداشت کردم؟ سلام حضرت مرسلات ای آشنای پنهان و ای آشکار غریب چه خرامان می آیی، از که فرمان داری؟ این بار فرستاده کدام اسم از رب العالمین هستی؟ قرار است کدام منیت مرا از جا برکنی؟ قرار است این بار چه نشر و حشری با کثرات داشته باشم تا جانم وسعتی یابد به وسعت یوم الفصل، نشانم دادی وحدت را در کثرت دیدن همانقدر برایم لازم است که کثرت را در وحدت دیدن، اصلا دیدن برایم لازم است، وحدت را، کثرت را و اتحاد بین این دو، و فصل و تمایزش را. کدام ذکر را برایم به سوغات آورده ای؟ از کدامین گناه و تقصیر توبه کنم و به امید طلوع چه فردایی باشم؟ یا حضرت مرسلات، تو مرا از روزمرگی رهاندی و با لشگری از اسماء الهی بسویم آمدی تا لشگر جهل و غفلت مرا غافلگیر کنی و مرا به «خود» آری. آری ، به خود، به خویشتن، به جان، به آنچه تا کنون هستم و شدم و آنچه باید باشم و بشوم. تو قیامتم را بپا کردی و مرا با بندگان خدا برانگیختی، راستی می شود، با دیگران حشر و نشر داشت ولی فقط رو به تو داشت. چه در صلح، چه در جنگ، چه در جمع، چه در فرق. می شود فقط مات او بود ، ولی نه در خانقاه، بلکه در وسط میدان زندگی و روزمرگی های آن. می شود مرده ای باشی در دست غسال تا تو را بچرخاند و بچرخاند و بچرخاند، شستشویت دهد، پاکت کند و آماده ات کند برای حشر، می شود زبانت، نگاهت، کلامت، سکوتت، قدمت، قعودت، خواستت، رفتت، برگشتت، مهرت و قهرت.همه و همه از الله، برای الله و بسوی الله باشد. می شود سرود و ورد زبانت، آن «صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین» باشد، و اگر هنوز با این کلام توحیدی فاصله ها دارم ، نه از ان روست که نیست و نمی شود، بلکه از آن روست که گاه گاهی چشمک ستارگان قوایم و قوه کوههای اعمالم، عقل قدسی ام را محجوب کرده و هنوز نه، هنوز حجاب آسمانی ام شکافته نشده، هنوز چشمانم به ستارگان زیبا و کوههای بلند خیره مانده، هنوز درگیر حجاب هستم ، ظلمانی و نورانی اش، هنوز باید زمزمه کنم : «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک...حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور...». ۸ رمضان ۲۱ فروردین ۱۴۰۱
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همینطور است بخصوص وقتی خود را در طوفانِ «عاصفات» در دست ارادهای بیابیم که: «میبرد آنجا که خاطرخواهِ او است». مگر جز این است که در وصف آن طوفان فرمودهاند: «پرّ کاهی در مصاف تند باد / خود ندانم در کجا خواهم فتاد». آیا اگر خود را به این طوفان بسپاریم، با جهان «النّاشرات نشرا» که منجر به «فالفارقات فرقا» خواهد شد؛ روبهرو نمیشویم؟ موفق باشید
سلام استاد جان: التماس دعا دارم این ماه شریف. استاد در خصوص خطبه ۸۰ نهج البلاغه، دلیل این بیانات حضرت امیر رو متوجه نمی شم. اگر بگوییم منظور حضرت عایشه است، خب چرا جمع بستن و فرمودن نساء؟ یا حداقل میفرمودن برخی نساء. در عین حال که اگر بعد از جنگ جمل این خطبه ایراد شده باشه و منظور حضرت عایشه باشه ولیکن در حرفهاشون کل زنها رو زیر سوال برده باشن، العیاذ بالله انگار از روی عصبانیت یه چیزی گفتن، و این با آیه «ما ینطق علی الهوا» هم خوانی نداره، اگر هم واقعا منظور حضرت بی عقلی خانمهاست، آیا به صرف مرد بودن ابوجهل عاقل تر از حضرت زهرا سلام الله علیها بوده العیاذبالله؟ یزید عاقلتر از حضرت زینب بوده؟ این صحبتها اگر بیانات حضرت امیر باشن واقعا توجیه پذیر نیستند و من به عنوان یک زن که حافظه تاریخی ام پر است از ضعیفه و... قلبم درد میگیرد از اینکه امام محبوبم چنین نگاهی از زن داشته باشد. متشکرم از بذل وقتتون استاد مهربان
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آیه 97 سوره نحل که میفرماید: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً ۖ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» و با توجه به سخنان حضرت علی «علیه السلام» در جای جای نهجالبلاغه که نشان میدهد آن حضرت تسلط کامل بر ابعاد قرآنی دارند؛ باید جایگاه خطبه مذکور را در فضای تاریخیاش مدّ نظر قرار داد. بخصوص که سید رضی نیز متذکر میشوند آن خطبه، بعد از جنگ جمل ایراد شده و حضرت بنای برخورد مستقیم با همسر پیامبر را نداشتهاند، لذا به اشاره سخن گفتهاند. نمونههای این نوع سخنگفتن را در شخصیت حضرت امام خمینی نیز ملاحظه میفرمایید. مثلاً یکجا فرمودند شیاطین بر سر جای خود بنشینند؛ و منظور نماینده خاصی بود ولی نمیخواستند مستقیماً نام او را ببرند. در کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» سؤال و جوابی مطرح شده که در رابطه با سؤال جنابعالی میتواند مفید باشد:
سؤال: گاه شبهاتي راجع به جايگاه زن در اسلام مطرح ميشود و به آياتي از قبيل 5 و 6 سوره مؤمنون ، 24 سوره نساء و 14 سوره آل عمران و آياتی که مضموني به ظاهر مردسالار دارد استناد شده و ميگويند در خطبه 80 نهجالبلاغه زنان افرادي کم عقل خوانده شدهاند يا به علت عادت ماهيانه که امري غير ارادي است براي آنها نقص در ايمان قائل شدهاند. لطفاً راجع به خطبه حضرت و آيات نامبرده توضيح بفرماييد.
جواب: در مورد خطبه ۸۰ نهجالبلاغه که سید رضی صراحت دارد که پس از جنگ جمل ایراد شده و با توجه به اینکه روش سید رضی تقطیعکردن خطبههای حضرت بوده و قسمتهایی را میآورده که جنبهی بلاغت آن زیاد بوده معلوم میشود عایشه مورد خطاب است. به گفتهی آیتاللهجوادی این خطبه هیچ پایگاهی ندارد، چون برهانهایی میآورد که خود را نقض میکند، لذا به اهلش وا میگذاریم. برای آنکه فرهنگ قرآن را در مورد زنان بدانیم باید آیات زیادی را مدّ نظر قرار دهیم، در ضمن در رابطه با موضوع کنیزان که در جنگ اسیر میشدند و به عنوان غنائم جنگی خرید و فروش میشدند، لازم است مفصلاً بحث شود، همین قدر بدانید که اسلام با ورود آنها در خانوادهی یک مرد مسلمان نهتنها پناهی برای او ایجاد میکرد و جلوی فحشاء گرفته میشد، زمینهی مادرشدن او پیش میآمد و جهت شخصیت او تغییر میکرد که البته شرح آن احتیاج به بحث طولانی دارد. اما در مورد شخصیت زن در اسلام، عنایت داشته باشید ابتدا باید آیات صریح را که موضوع را روشن میکند مورد توجه قرار داد و سپس بقیهی آیات را بر مبنای آنها تحلیل نمود.
در ضمن در رابطه سؤال شماره 32126 که فرموده بودید؛ خوب است به سؤال 32347 رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام استاد: خدا قوت، کتاب جامع و خیلی دقیق عقاید چه بخوانیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره عقاید واقعی همان مطالبی است که قرآن میفرماید و تذکر میدهد و اشاره میکند. به نظر بنده تفسیر گرانسنگِ «المیزان» یک دوره اصول عقاید اصیل و نورانی است و بهتر از آنچه کتابهای کلامی و استدلالی ما را نسبت به حقایق آگاه میکنند، متوجه حقایق مینماید. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: در تفسیر سوره ی حمد این نکته را متذکر شدید که اگر صراط را بخواهیم باید به دنبال کسانی باشیم که صراط را در شخصیت خود دارند و در قرآن نمیشود آن را دنبال کرد چون به هر سوره ای که توجه کنیم به سوره دیگری توجه نکرده ایم، حال سوال این جاست که هنگامی که به وجهی از ائمه نگاه کنیم از وجه دیگر غافلیم، همانگونه که در سوره های قرآن به سوره ای توجه کنیم، سوره ی دیگر را توجه نکردهایم، پس چرا میگوییم باید صراط را در شخصیت ائمه جست و جو کرد و در قرآن نمیشود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم اینطور باشد زیرا در رویارویی با افراد، رویهمرفته با شخصیت کلی آنها روبهرو میشویم و خصوصیات جزئی آنها، شخصیت کلی آنها را به حجاب نمیبرد. نمونهاش توجهی که مردم و شهدا به شخصیت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» داشتند و میتوانستند با نظر به ایشان، خود را معنا کنند و جایگاه آموزههای دینی خود را در نسبت با شخصیت ایشان در این زمانه سر و سامان دهند و اینجا است که در روایات ما نمادِ «صراط مستقیم» را حضرت علی «علیهالسلام» معرفی مینمایند و تعیّن قرآن را در آن شخصیت متذکر میشوند و به همین جهت در کنار قرآن، یعنی ثقل اکبر، ثقل کبیر نیز نیاز است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب مذکور، نکات خوبی را با شما در میان میگذارد و إنشاءالله میتواند مقدمهای باشد برای ورود به کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» و شرح صوتی آن. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه قدسی ایشان طوری است که آن فیلسوفان را نیز قدسی میبینند. در حالیکه به گفته بزرگان، با دقت در شخصیت افراد مذکور و فضای یونانی آن زمان، جنس حضور آنها و گفتار آنها بهکلّی با آنچه در فرهنگ انبیاء مطرح است، متفاوت میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که میدانید جریانهایی که تحت عنوان «اهل حق» در میدان هستند، متفاوت و حتی در مقابل هم میباشند. از این گذشته آنچه امروز انسانها را متوجه حق و حقیقت میکند راهی است که شهداء در مقابل ما گشودند با طعم ضد استکباری. در حالیکه اکثر این جریانها از هر گونه حرکت سیاسی، اجتماعی خود را جدا میدانند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به گفته جناب علامه طباطبایی، انسان در این موارد در مصداق اشتباه میکند و به همین جهت نظر به سیره ائمه معصومین «علیهمالسلام» در کنار عقل و شرع مهم است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در انقلاب اسلامی بحث در جهانی است که نه گرفتار ضعفهای جهان مدرن باشیم و نه گرفتار عقبافتادگیهای ناشی از تحجر و تنگنظری. انقلاب اسلامی، شروعی است در این راستا. و اگر چیز مهمی نیست که موجودیت فرهنگیِ آمریکا را زیر سؤال میبرد، چرا جهان مدرن و بهخصوص فرهنگ استکباریِ آمریکا، در راستای مانعشدن تحقق نظام اسلامی تا این اندازه تلاش میکند و سنگاندازی مینماید. آیا این نشان نمیدهد در دل نظام اسلامی، افقی در پیش است؟ آن رفیق باید به این موارد فکر کند، آیا میتوان در جهانی که آمریکا با این هویت شکل داده، انسانی باشیم که به راحتی با خودمان زندگی کنیم و احساس پوچی و نیهیلیسم ننماییم؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب مفصل نیاز نیست. در همان حدّ معمول که رعایت حلال و حرام خدا را بکنید و چندان هم به خود سختگیری ننمایید؛ خدای مهربان رحمتش را به شما ارزانی میدارد. خوش بینی و عدم خشم با اطرافیان. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حق و خوب از هم جدا نیستند، ولی در بعضی موارد اموری را خوب میدانیم که معلوم نیست حق باشد. مثل عواطف افراطی که انسان نسبت به فرزند خود دارد و قرآن می فرماید: «أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ ۚ» الا ای اهل ایمان، زنان و فرزندان شما هم برخی (که شما را از طاعت و جهاد و هجرت در دین باز دارند) دشمن شما هستند، از آنان حذر کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. زیرا روانشناسی یک علم تجربی در رابطه با اطلاع از عکسالعملهای بدن است. در این مورد پیشنهاد مطالعهی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن که روی سایت هست، میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بزرگان در تفسیر روایت فوق میفرمایند اگر به عنوان مهدی امت قیام کند، به آن مشکلات گرفتار میشود. پس شامل هر قیامی نمیگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته مباحث حاج آقا موسویان مباحثی خوب و با جمعبندیهای دقیقی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد مسلّم آن مرد، حقِ زن را ضایع کرده است و مسئول است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان اعمال شب ۱۵ شعبان در مفاتیح، بهخصوص دعای کمیل. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید سخن قابل تأمّلی است و نباید آن را نفی کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با طرح واقعیات عالم، ظرفیت حال و گذشتهی بشر جهت درستفهمیدن آیندهاش روشن میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید دنبالکردن مباحث «معرفت نفس» جهت تذکر به این امر، شروع خوبی باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه مکرر عرض شده است سلوک حقیقی در این زمانه راهی است که حضرت روح اللّه «رضواناللّهتعالیعلیه» در مقابل ما گشودهاند که در آن راه، جوانان ما رهِ صد ساله را یکشبه طی کردند. در این مورد بد نیست سری به کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» که بر روی سایت هست بزنید. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده: ضمن عرض تسلیت ماه محرم و تشکر از تبیین شما در برنامه ی حسینه ی ایران. آیه ایی که از شأن الهی مطرح فرمودید به صورت ویژه توجهم رو جلب کرد. در راستای رسیدن به فرم حقیقی روایتِ سینماییِ داستان های شهادت و تجلی شأن الهی لطفا راهنمایی بفرمایید. خیلی ممنون. متن زیر با عنوان «توفیق صحنه» در کنار بیاناتی که در برنامه فرمودید تهیه شده است. صحنه ی اجرا اگر حقیقی باشد خودش تیم برپایی قصه را برای تجلی حقیقت فرا می خواند. همانطور که دشت کربلا در صحنه ی رویارویی ها و تجلی حقیقت چنین بود. و اینکه آیا حضور در صحنه می تواند پنجره ایی رو به ملکوت باشد و مکان و زمان صحنه تقدیر الهی را بر صحنه، جاری کند، طلب تیم اجرایی ست. صحنه هایی که در بازسازی دفاع مقدس برپا می شود هرچند با شبیه سازی مکان تلاش می کند در فرم روایت داستان صداقت داشته باشد، اما چگونه میتواند روحی که شخصیت ها را در برگرفته است نشان دهد و پدیدار شناسانه داستان را روایت کند، وقتی از اتصال شخصیت با حقیقت زمان غافل است و درک حقیقت فضای جبهه بر عوامل اجرا پوشیده است. اما هرچند این طور به نظر میرسد که حجاب زمان و مکان بر تجلی حقیقت جاری صحنه اثر میگذارد، ولی حقیقت توحید در تاریخ نفوذ دارد و جنس این یگانگی در صحنه ایی که برپا می شود احساس می شود. و اگر تیم برپایی، حقیقت توحید را در زمان خودش احساس کرده باشد می تواند روح توحید قصه را در حجاب تکنیک، جلوه گر کند. تاریخ، گذشته است. اما نگاه حقیقی به گذشته، نشانی از آینده دارد. و برای همین نحوه ی روایت سینمایی که بیانی از شأن الهی را میخواهد به صحنه بیاورد بسیار اهمیت دارد. «کل یوم هو فی شان» انسان آخرالزمانی نمیخواهد وجود خودش را در بعد مادیات و حتی در بعد تخیل احساس کند. بلکه میخواهد وجود خودش را در ابعاد متعالی اش احساس کند. و رجوع به قصه های دفاع مقدس که جزئیات فرم داستانی دارند و شهادت را به عرصه می آورد از این رو مورد توجه است. پدیدار شناسی اکنون و رجوع به سینمای انقلاب اسلامی و در درخواستِ مخاطب، برای رؤیت جلوه شهادت؛ اهمیت استفاده از تکنیک را پر رنگ تر میکند. و همانطور که «ما رأیت الا جمیلا» خبر از نحوه ی بودن و دیدن متعالی میدهد. امید است با تکنیک زیباتر دیدن و به صحنه آوردن خلوص ها، ایثارها و شهادت ها و روایت ابعاد متعالی انسان، آن نحوه بودن متصل به نگاه متعالی برای مخاطب رقم بخورد. با تشکر فراوان از زحمات شما.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. حقیقتاً میتوان در تاریخی گام نهاد که حضوری باشد کنار شهدای کربلا و روحی را به میان آورد که انسان در هر جای و جایگاهی که قرار میگیرد، مظهر تذکر به آن فکر و فرهنگ باشد، چه در امور اقتصادی و چه در امور فرهنگی. و از این جهت است که اگر انسان با آن روح و روحیه دست به کار امور هنری شود، عملاً نوری را منعکس میکند که انعکاسدهنده انوار کربلا به خانه جان مخاطبان است و لذا مائیم و راهی که در مقابلمان در دل سنتِ حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» به عنوان انقلاب اسلامی در این تاریخ گشوده شده است، حال هرچه میخواهیم باشیم، مهم آن است که در دل چنین حضوری، خود را تعریف کرده باشیم که فرمودند: «من نمی گویم سمندر باش یا پروانه باش/ چون به فکر سوختن افتادهای، مردانه باش». موفق باشید
جناب استاد سلام علیکم: ارادتمندیم. سایه اتان مستدام. طی چند سال اخیر مدام در وجودم در کش و قوسم از اینکه چرا شغلی دارم که هنوز مزدورم و کارمند و نتوانستم نجات پیدا کنم. یکبار هم تلاش کردم از این وضعیت شغلی خارج بشم اما وضعیت اقتصادی اجازه نداد. الان تو وضعیتی هستم که از آینده ای که میخوام باهاش مواجه بشم ترس دارم. میترسم نکنه تا آخر کارمند بمونم و مزدور این و آن. لحظه و ساعتی نیست که بهش فکر نکنم. اما انگار توان جدا شدن ندارم. انگار به این جای ظاهرا گرم و نرم عادت کردم. (هر چند قطعا آن را نپذیرفتم و ازش متنفرم) انگار راهی به جدا شدن از این وضعیت نمیبینم که بخوام پشت پا بزنم به این سکون و انجماد خودم. گاهی فکر میکنم در این مدت شاید خدا موقعیتی قرار داده بود و من استفاده نکردم. اما چیزی بذهنم نمیرسه. گاهی میگم «آقا جان تا وقتی چسبیدی به کارمندی و کارگری، فرد موثری برای این انقلاب و جامعه نیستی. چون زوری نداری. به هیچ دردی نمیخوری» و یاس من رو فرا میگیره. استاد راه برون رفتم از این شرایط چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید خوب است به این نکته فکر کنید که حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» میفرمودند هرکس هرجا که هست سعی کند به بهترین شکل وظیفه خود را انجام دهد تا مورد رضایت الهی قرار گیرد. موفق باشید
سلام خدمت استاد ارجمند: استاد ببخشید وقت ارزشمند شما را میگیرم. اول از شما طلب دعای خیر برای خودم دارم و ثانیا از آن طلبه ای که برای خدا و این انقلاب امام در فضای مجازی کار میکند تشکر مبکنم. در موضوع «علم تو استاد توست» تأملاتی کردم. خواستم ببینم آنچه برداشت کردم را صحیح میدانید؟ آیت الله بهجت اولا فرمودند که علم تو استاد توست اما آیا فرمودند و قید کردند که علم تو برای همیشه استاد توست؟ مثلا آیا نمیشود احتمال داد که شخص مراجعه کننده، مثل منِ حقیر، عامی و تازه به دوران رسیده بوده و آیت الله منظورشان این باشد که، برای تو فعلا عمل به دانسته هایت کافی است تا بعد؟ مثلا ما در حدیث هم شخص مخاطب امام را در نظر میگیریم اینجا هم عقل میگوید باید چنین کنیم. دوماً، آیا لزوما هر علمی علم قابل اعتماد است؟ مثلا نمیشود آن علم خود باعث گمراهی ما بشود و هر چه پیش رویم بیشتر بر گمراهی ما بیفزاید؟ با توجه به آیه وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ این احتمال بعید نیست. و من ضعیف از کجا بفهمم که علمم حیلهی شیطان و نفسم نیست؟ چهار روز دیگر هر کس بر اساس علمش رفتار کند چه نتایج بدی که گریبان گیر ما نمیشود مثلا کشف های شیطانی و... سوماً، فرض کنیم علممان درست باشد، منبع علم هم مهم است. بالاخره این علم از کتاب بدست می آید؛ اما برخی علوم را شاید نشود نوشت و گفت بلکه مثلا باید چشاند؛ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ. چه کسی باید این علم را از الله دریافت کند جز کسی که مخلَص باشد؟ اینگونه مواقع منبع علم استاد می شود. در این مرحله، استاد تو علم توست. خیلی ممنون یا علی.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید مرحوم آیت الله بهجت در کدام فضا آن سخن را فرمودند. در آن جزوه که حتماً لازم است همه آن مطالعه شود؛ نظر به رهنمودهای علمایی همچون حضرت امام خمینی و علامه طباطبایی و امثال شهید مطهریها شده و در این فضا، خودِ آن علوم برای سیر إلی الله به ما کمک خواهند کرد. موفق باشید
با سلام: آیا حرز امام جواد (ع) باید در غلاف نقره باشد برای آنکه آسیب نبیند یا نباشد بهتر است و بستن آن نیاز به خواندن نماز خاصی دارد؟ همراه داشتن سنگ حدید و شرف شمس خاصیت و ضرورتی دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل، در توجه به محتوای توحیدی آن حرز مبارک است و همراهداشتن آن نزد خود و بقیه موارد، حاشیه است و نه اصل. موفق باشید