بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29896

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در سوالات دیدم چندین بار آوردید که امام فرمودند پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد. اما ظاهرا امام چنین جمله ای نفرمودند هرچند مشابه آن را فرموده باشند ولی در نقل قول ها می‌بایست دقت شود و مطلبی که امام نفرمودند به ایشان نسبت ندهیم. اگر سندی برین سخن دارید بیان فرمایید والا با توجه به آدرسی که ارائه می‌شود دقیقا آنچه امام فرموده اند را بهمان صورت بیان فرمایید تا تحریفی رخ ندهد. http://www.imam-khomeini.ir/fa/c76_15106/%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%B4_%D9%88_%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE/%D8%B9%D9%85%D9%88%D9%85%DB%8C/%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%B1_%C2%AB%D9%BE%D8%B4%D8%AA%DB%8C%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA_%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87_%D8%A8%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D8%AF_%D8%AA%D8%A7_%D8%A8%D9%87_%D9%85%D9%85%D9%84%DA%A9%D8%AA_%D8%B4%D9%85%D8%A7_%D8%A2%D8%B3%DB%8C%D8%A8_%D9%86%D8%B1%D8%B3%D8%AF%C2%BB_%D8%A7%D8%B2_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%9F
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست ما به جهت موقعیتی که در آن سال‌ها با سخنان حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» مأنوس بودیم، همان مطلب از آن سخنان استنباط می‌شد و بی‌حساب نیست که در گفتمان‌ها به همان مضمون ردّ و بدل می‌شود و تا به یاد دارم بیش از یک بار ایشان چنین مضامینی را مطرح کرده‌اند. موفق باشید

29448

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر و خسته نباشید: استاد برادر بنده نمیتونم بگم بی اعتقاد هستش یا اعتقادات خیلی ضعیفی داره، به پدر و مادرم میگه که شما دینتون تقلیدی هستش و خودتون تحقیق نکردین که دینتون رو انتخاب کنین، بهش میگم خوب آره دین ما تقلیدی، خوب تو تحقیق و بررسی کن مطالعه کن و دین حق رو انتخاب کن، میگه منابع هم که نویسنده هاش مسلمونا هستن پس قابل اعتماد نیستن، نه اعتقادات درستی داره و نه حال و حوصله و انگیزه تحقیق رو داره و براش هم مهم نیست که اعتقاداتش رو اصلاح کنه، استاد آیا ما میتونیم بهش کمکی کنیم و از چه طریق؟تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود آن بنده‌ی خدا باید به خودش کمک کند. کتاب «آشتی با خدا» با دلایل عقلی با این افراد سخن گفته است. موفق باشید

28902

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: ابتدا از افقی که پیش روی ما گشودیده اید خیلی خیلی سپاسگزارم. برادر بنده متاسفانه با وجود اینکه اهل نماز و روزه بوده، مدتی است به خاطر سو ظن به خداوند نماز را ترک کرده است. شاید درخواست نابجایی باشد، امکانش هست تلفنی راهنمایی شون کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه امکان ورود مستقیم برایم نیست. ولی به ایشان بگویید «هیچ جز حق غمگساری دیده‌ای؟». موفق باشید

28611

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز و بزرگوارم: عید قربان بر شما مبارک. استاد جان داشتم دوباره پیام حضرت آقا رو برای حج امسال مرور می‌کردم رسیدم به این پاراگراف: «امروز مانند همیشه و بیش از همیشه، مصلحتِ الزامی امّت اسلامی، در وحدت است؛ وحدتی که ید واحده در برابر تهدیدها و دشمنی‌ها پدید ‌آوَرَد و بر سر شیطان مجسّم، آمریکای متجاوز و غدّار و سگ زنجیری‌اش رژیم صهیونیستی، رعدآسا فریاد کشد و در برابر زورگویی‌ها، شجاعانه سینه سپر کند. این معنی فرمان الهی است که فرمود: وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا.(۱) قرآن حکیم، امّت اسلامی را در چهارچوب «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم»(۲) معرّفی می‌کند، و از او وظیفه‌ی «وَلا تَرکَنوا اِلَی الَّذینَ ظَلَموا»،(۳) «وَلَن یَجعَلَ اللهُ لِلکافِرینَ عَلَی المُؤمِنینَ سَبیلًا»،(۴) «فَقاتِلوا اَئِمَّةَ الکُفر»(۵) و «لا تَتَّخِذوا عَدُوّی وَ عَدُوَّکُم اَولِیاء»(۶) را می‌طلبد، و برای اینکه دشمن را مشخّص کند، حکمِ «لا یَنهٰکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ لَم یُقاتِلوکُم فِی الدّینِ وَلَم یُخرِجوکُم مِن دِیارِکُم» (۷) صادر می‌فرماید. این فرمانهای مهم و سرنوشت‌ساز، هرگز نباید از منظومه‌ی فکری و ارزشی ما مسلمانان جدامانده و به‌دست فراموشی سپرده شود.» بعد یادم افتاد به حرفهای شما در جلسه تفسیر سوره ممتحنه مورخ ۴/۵/۹۹ استاد جان سوالم من اینه که شما حرفهاتون رو با آقا هماهنگ می‌کنید یا ایشون با شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این قصّه، قصّه‌ی روزگارِ ما است. مسلّم حقیقتِ تاریخِ ما به قلب ایشان می‌رسد و در سایه‌ی ارادت به نایب‌الإمام، خداوند به سایرین مدد می‌رساند. به امید کسب شایستگی در نسبت به ارادت به نایب الإمامِ دوران‌مان. موفق باشید

28229

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: الان ۲۷ سال سن دارم و عاشق علوم اسلامی ام ولی نزدیک ۳ سال است رفیقی دارم با عقایدی در مقابل من و تماما برای من ضرر بوده است باید او را ترک کنم ولی به قول سعدی او می‌کشد قلاب را نمیتونم ترکش کنم تا اون رو می‌بینم این علاقه باعث میشه دوباره محبتش توی دلم وارد بشه، می‌دانم اگر با او باشم عاقبت به شر می‌شوم تو رو خدا راهنمایی کنید چه کار کنم این محبت اون درون من از بین بره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال اگر بحمداللّه متذکر این نتیجه شده‌اید که آن رفیق مانع سیرِ صحیح شما می‌شود؛ بدون آن‌که قهری صورت گیرد به صورت کج‌دار و مریز، رابطه تان را سرد و ضعیف کنید. موفق باشید

28170

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: آقای میرباقری معتقدند باید تمدن غرب را در درون فرهنگ و تمدن اسلامی استحاله کرد. و معتقدند نظر رهبری و امام هم همینه. من چند سوال در این رابطه دارم. اول اینکه آیا شما هم معتقد به استحاله هستید؟ دوم اینکه کیفیت این استحاله چگونه است؟ سوم اینکه تفکرات آقای میرباقری در بحث غرب شناسی و تمدن سازی چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد را خود استاد باید شرح بدهند که منظورشان از استحاله، چیست. و البته مسئله بسیار حساس است. موفق باشید

28078

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
۱-چرا حال عبادت ندارم حتی یه صلوات البته موقتی یهویی دوست دا م یهویی حالم بد میشه وما امید میشم۲-قبلنا خیلی دعا می کردم به هیچ کدوم حاجاتم نرسیدم ذکری بلدید که بنده سر کار برم۳همه کارام به درد بسته می خوره در ضمن بنده مدتی با اجنه بودم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد باید با تأمّل و دنبال‌کردن معارف، مسئله را حل کرد. کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» و «ادب عقل و خیال و قلب» که روی سایت هست، کمک می‌کند إن‌شاءاللّه. موفق باشید 

27509

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: برای درک حضور هر چه بهتر در ایام مبارک رمضان، پیشنهاد دارید چه برنامه سلوکی و تهذیبی را در پیش بگیریم تا هر چه بهتر متوجه حضورمان در پرتو رحمت و نور الهی شویم؟ من امسال بشخصه به جهت اینکه بتوانم با حضرت ولیعصر هر چه بیشتر مرتبط شوم و ان شاء الله خود حضرت روح ام را گشوده و باز کنند تا بتوانم آنگونه که شایسته است در طرح کلانشان که طرح کلان تمام انبیا و اولیا است، حاضر شوم به مداومت در زیارت آل یس و دعای عهد رو بیاورم و شرح این دو مناجات عظیم رو با دقت دنبال کنم تا ان شاء الله هر چه بیشتر آرمان زندگی ام به برکت ارتباط با قلب کل عالم و واسطه غیب و شهود حضرت مهدی (عج)، تحقق شریعت الهی و انتخاب کردن شریعت الهی بعنوان انتخاب بزرگ زندگی ام باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دوی دعاها که فرمودید خوب است و از دعای سحر و دعای ابوحمزه نیز غافل نباشید. عمده نوعی رویکردی است که باید در این مورد داشت و عرایضی تحت عنوان «ماه رمضان، ماه اُنس با خداوند» در حال تنظیم است که إن‌شاءاللّه بر روی سایت قرار می‌گیرد. موفق باشید

27379

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: فرق بین بینونیت صفتی و عزلی چیه؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. موفق باشید

27356
متن پرسش
سلام علیکم: و... آتشی بر جان است که شعله های آن از سرزمین آشنایی با حق تا صحرای ظلمت گونه دنیا وسعت یافته و سراپای هستی را در عمق وجود صدا می زند. از پیله های خواسته های خود خسته و بسوی ساحل انس با حق موج سوار امیدوارانه به افق می نگرد. دستی به عقل (فلسفه، کلام و...) و دلی به قرآن عشق، نهج البلاغه و زبانی در پی گفت عاشقانه (ادعیه اهل البیت (ع)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها برای تو این غزل را دارم که مولوی برای شمس از عمق جانش به ظهور آورده است. موفق باشید

خوش خرامان مي روي اي جان جان بي من مرو

اي حيات دوستان در بوستان بي من مرو

اي فلک بي من مگرد و اي قمر بي من متاب

اي زمين بي من مروي و اي زمان بي من مرو

اين جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است

اين جهان بي من مباش و آن جهان بي من مرو

اي عيان بي من مدان و اي زبان بي من مخوان

اي نظر بي من مبين و اي روان بي من مرو

شب ز نور ماه روي خويش را بيند سپيد

من شبم تو ماه من بر آسمان بي من مرو

خار ايمن گشت ز آتش در پناه لطف گل

تو گلي من خار تو در گلستان بي من مرو

در خم چوگانت مي تازم چو چشمت با من است

همچنين در من نگر بي من مران بي من مرو

چون حريف شاه باشي اي طرب بي من منوش

چون به بام شه روي اي پاسبان بي من مرو

واي آن کس کو در اين ره بي نشان تو رود

چو نشان من تويي اي بي نشان بي من مرو

واي آن کو اندر اين ره مي رود بي دانشي

دانش راهم تويي اي راه دان بي من مرو

ديگرانت عشق مي خوانند و من سلطان عشق

اي تو بالاتر ز وهم اين و آن بي من مرو

27345
متن پرسش
سلام استاد عزیزم: شما فرمودید با توجه به روایتی از پیامبر که دوستی علی حسنه ای است که با وجود آن سیئه زیانی نمی رساند. ۱. آیا عنوان مومن شامل حال کسانی که دوستی علی را دارند اما نماز و حجاب ندارند یا اگر اهل واجباتند اما اهل گناهانی چون غیبت اند می شود؟ ۲. شما فرمودید می توان به آنها نظر مثبت داشت اما آیا اگر ما دوستانی این چنینی داریم می توانیم با آنها انس و دوستی داشته باشیم آیا با سیر و سلوک مغایر نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. باید هرکس و هرکدام را در جای خود و در اندازه‌ی خود جای داد در آن حدّ که خصومتی در میان نیاید و اگر جای محبت است، از آن غفلت نشود. ۲. به هر حال اگر هر کدام را در جای خود ببینیم و آن‌جا که جای محبت است از آن غفلت نکنیم، در مسیر سلوک موفق خواهیم بود. به گفته‌ی جناب حافظ: «روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد». موفق باشید

27023
متن پرسش
سلام: ببخشید استاد این سخن امام صادق (ص) خطاب به عنوان بصری یعنی چی؟ ای اباعبد اللَّه! معرفت خدا و نور یقین با رفت و آمد و این در و آن در زدن و آمد و شد نزد این فرد و آن فرد تحصیل نمی‏ شود. دیگری نمی‏ تواند این نور را به تو بدهد. این علم، درسی نیست، نوری است که هرگاه خدا بخواهد بنده ‏ای را هدایت کند در دل آن بنده وارد می‏ کند. اگر چنین معرفت و نوری را خواهانی، حقیقت عبودیت و بندگی را از باطن روح خودت جستجو کن و در خودت پیدا کن، علم را از راه عمل بخواه، از خداوند بخواه، او خودش به دل تو القا می‏ کند ...» جایگاه درس خوندن کجاست با توجه به این مطلب؟ منظور از عمل چیست؟ اگر ممکنه یه توضیح عمیق بفرمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحث آن مفصل است. به نظرم بد نیست به شرحی که این حقیر از حدیث «عنوان بصری» داشته‌ام سری بزنید. آری! باید انسان به بصیرتی برسد که در آن بصیرت نور توحید و رجوع به خدا را در خود احساس کند و در دل آن بصیرت، به عملی که مطابق شریعت است دست بزند تا آن نور بالفعل گردد. ۲. اگر درس‌خواندن به دنبال بالفعل‌شدنِ استعدادها باشد، خوب است. موفق باشید

26432

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: سوال اول: فرق کلی سعی با کلی منطقی چیست؟ سوال دوم: آیا وجدان همان فطرت است؟ سوال سوم: فرق آدم ساده لوح با آدمی که به فطرتش نزدیک است چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کلی سِعی، نظر به وجود دارد مثل حضور حق در عالَم که وسعت آن کلّ عالم را فرا گرفته. ولی کلی منطقی، نظر به مفهومی دارد که با مصداق‌های کثیر تطبیق می‌کند، مثل مفهوم انسان. ۲. می‌توان این‌طور فکر کرد. ۳. انسان‌های ساده‌لوح از به‌کاربردنِ تعقل، کمتر بهره دارند ولی از نظر فطرت، مثل همه‌ی انسان‌ها دارای فطرت توحیدی هستند. موفق باشید

24818
متن پرسش
استاد سلام: به نظر بنده تفکر و بررسی در مورد بدیهیات مثل عالم خارج و ادراک بدیهی عالم خارج، در همان حین تفکر مصداق خارج شدن از ساحت بدیهی و قرار داشتن در ساحت نظری در مورد آن موضوع است، و بدیهی مانند عالم خارج را فقط باید درک کرد و فکر نکرد، چون بدیهی واضح و روشن است، حال سوال این است در تفکر امثال هیوم چه اشکالی هست که نمی تواند از شک خود دست بردارد و عالم خارج را فقط درک کند. شاید همانطور که خود او هم گفته خوشبختانه عالم خارج خودش بگونه ای است که بدون دلیل و استدلال خود را به ما می نمایاند، حتی هیوم هم فهمیده که بدون تفکر عالم خارج بدیهی است، اما وقتی در مقام اثبات آن قرار می گیرد و در ساحت نظری قرار می گیرد دچار شک می شود، فقط چون نمی‌تواند آن را اثبات کند شک می کند، چون این کار از پایه اشتباه است و عالم خارج از مقوله ادراکات بدیهی و وجدانی است و فقط باید درک شود نه تفکر شود چون تفکر باعث خارج شدن از ادراک بدیهی وجدانی و ورود به ادراک نظریست و اینجاست که اگر شخص کمی روحیه بدبینی داشته باشد به شک دچار می شود و تنها راهش هم بدنبال دلیل نبودن و برگشت به ادراک وجدانی بدیهی است، و باید توجه کنیم که این عالم خارج به گونه ای می‌باشد که خود را به ما خارج می‌نمایاند و دست ما نیست و نباید فکر کنیم ماییم که عالم خارج را خارج اعتبار می دهیم، اگر اینگونه فکر کنیم مشکل شروع می شود، پس باید اینگونه درک کنیم و توجه کنیم که عالم خارج خود به گونه ای است که خارجیت خود را به ما می نماید و بهتر است بگویم تحمیل می‌کند و جبر است و چه جبر زیبایی، این درک وجدانی است چه بخواهیم چه نخواهیم، برای همین است شکاک حقیقی نداریم چون همه در مقام عمل به دلیل اینکه عالم خارج خود خارجیتش را بر ما تحمیل می‌کند و از اختیار ما خارج است، عملا در مقام عمل به وجدانی بدیهی بودن عالم خارج اعتراف می‌کنند و آنها فقط در مقام تفکر و نظر شکاکند، به همان دلیل که ذکر نمودم، حال اینکه خود را به خواب زده و یا کسی نبوده که از خواب بیدارش کند بماند، خلاصه اینکه با کمی توجه به این درک بدیهی می رسیم که عالم خارج خود بگونه ای است که خارجیت خود را به ما تحمیل می‌کند و ما وجدانن فقط مجبوریم درک کنیم و به اختیار ما نیست و درکی است وجدانی در مقام حضور. با تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نکات بسیار خوبی اشاره فرمودید. دقیقاً موضوع همین‌طور است که می‌فرمایید. مشکل دیوم هیوم آن است که از آن ساحتی که باید به خارج رجوع کند، غفلت کرد و تکیه بر حسّ خود نمود. آری! وقتی که انسان به یکی از ابعاد معرفت را از بقیه‌ی ابعادِ معرفت که خداوند در نفس ناطقه‌ی انسان قرار داده؛ تکیه کرد به همان مشکلی می‌افتد که امثال آقای هیوم گرفتار آن شده است. موفق باشید

24406

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در جزوه مبانی نظری عرفان در اسلام صفحه ۲ فرمودید حقیقت چیزی نیست که به سراغ ما بیاید. ولی بارها خود فرمودید با این مضمون که انسان گاهی باید منتظر باشد تا حقیقت به صورتهای مختلف به سراغش آید البته پس از آنکه شایستگی را در خود ایجاد کرد. لطفا توضیح فرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر ما آماده شدیم حقیقت مثل نور خورشید بر پنجره‌ی جان انسان تجلی می‌کند. ولی پنجره را باید از کدورات پاک کرد. منظور آن است که نمی‌توان بدون آمادگی منتظر بود. موفق باشید

24223

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: شنیده می شود روش سلوکی بعضی از عرفا ذکر بوده. یکی اینکه شخص بعد از اینکه تماما واجبات را انجام داد و حرام ها را ترک کرد و مشغول به نماز شب و قرآن خواندن و دائم والوضو بودن و توسل و توکل و... شد به ذکر مشغول می شود و دائما به یاد حضرت مقصود است باطنا و ظاهرا. مشغول به اذکار و ختومات می شود و طبعا بر اثر این اذکار و ختومات تحولات و برکاتی عاید او می شود. این روش از نظر شما روش خوبیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بله. زیرا انسان فطرتاً موحد است و این روش که می فرمایید عملاً انسان را به وجه فطری اش نزدیک می کند. موفق باشید

33337

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و درود خدا: استاد عزیز احتمالا در جریان دوره ی معرفتی که به لطف شاگردان حضرتعالی (حاج آقای موسویان و متقی) در اهواز و دانشگاه علوم پزشکی از سال 95 تا 98 برگزار شد، هستید. حقیقتا دوران نورانی را ذیل معارفی که از وجود حضرتعالی گسترده شده بود سپری کردیم و از معرفت النفس تا عالم انقلاب اسلامی را با سلوک ذیل شخصیت امام راحل طی کردیم و خدا را شاکریم بر آن نعمت که «ان من ایام دهرکم نفحات الا فتعرضو» ای بود برای ما... اما تقدیر بر این رقم خورد که بخاطر کرونا سفره آن دوره جمع شد و تمام آن دوستانی که آن روزها برای این دوره تلاش می‌کردند هم فارغ التحصیل شدند و عمدتا به سر زندگی و برنامه های خودشان رفتند. علی ای حال اخیرا جمعی مختصر را دوباره تشکیل دادیم با افق رسیدن به استقرار در اندیشه و فرهنگ انقلاب اسلامی و فعلا جلسات هفتگی داریم با محوریت صحیفه حضرت امام (ره) و بنایمان این است با رجوع به بیانات امام وارد عالمی شویم و بتوانیم موثر باشیم مشتاقانه منتظر رهنمودها و نصایح حضرتعالی هستیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کاری بسیار خوب و لازمی است به شرطی که همراه با شخصی این‌کار انجام گیرد که او فضای تاریخیِ سخنان حضرت امام را متذکر می‌شود. اتفاقاً اگر این کار به خوبی انجام شود و جلسه، ضبط گردد، برای دیگران به‌خصوص برای جوانان نیز که در فضای سخنان امام نیستند، مفید خواهد بود. موفق باشید

32294

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوا:  در پاسخ به سوال ۳۲۲۹۰ استاد فرموده‌اند که اسلام هرگز یهودیان و مسیحیان را به اسلام دعوت نکرده. این فرمایش استاد و اکتفا به آیه ذکر شده در پاسخ برای بنده بسیار عجیب بود این همه آیه للعالمین نذیرا، لانذرکم به و من بلغ و... چطور نادیده گرفته شد؟ مگر برای تنزیه و دفاع از هیدگر که متفکر قابل احترامی است می‌توان منکر عمومیت دعوت اسلام شد؟! حتی ماجرای مباهله در ادامه دعوت نصارای نجران به اسلام رخ داد. جسارت بنده را ببخشید استاد عزیز.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در دفاع از هایدگر و امثال ایشان نیست. در این مورد خوب است نگاه علامه طباطبایی را در المیزان دنبال بفرمایید لااقل سری به آیه «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ ۗ» (آل‌عمران/19) در المیزان بزنید و یا این‌که قرآن می‌فرماید: « لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللَّهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ (113)/آل‌عمران) آنها همه يكسان نيستند؛ از اهل كتاب، جمعيّتى هستند كه (به حق و ايمان) قيام مى‌‏كنند؛ و پيوسته در اوقات شب، آيات خدا را می‌خوانند؛ در حالى كه سجده می‏‌نمايند.

موضوع مباهله، محاجّه با مسیحیان نجران است که منکر دلایل قرآنی بودند که آن‌ها حضرت عیسی «علیه‌السلام» را فرزند خدا می‌دانستند و قرآن او را مخلوق خدا می‌داند. در این مورد در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» عرایضی شده است که عیناً آن مطالب ذیلاً خدمتتان ارسال می‌شود: موفق باشید

در موضوع آیه مباهله

بخش با صفاي «نجران» با هفتاد دهکده‌ي تابع خود، در نقطه‌ي مرزي حجاز و يمن قرار گرفته است. در آغاز طلوع اسلام، اين نقطه تنها منطقه‌ي مسيحي‌نشين حجاز بود که به دلايلي از بت‌پرستي دست کشيده و به آئين مسيح گرويده بودند.

پيامبر اسلام به آن ها نامه ای به این صورت نوشتند: «به نام خداي ابراهيم، اسحاق و يعقوب.(اين نامه اي است) از محمد پيامبر خدا به اسقف نجران: خداي ابراهيم و اسحاق و يعقوب را حمد و ستايش مي‌کنم، و شما را از پرستش «بندگان»، به پرستش «خدا» دعوت مي‌نمايم. شما را دعوت مي‌کنم که از ولايت بندگان خدا خارج شويد و در ولايت خداوند وارد آئيد، اگر دعوت مرا نپذيرفتيد (لااقل) بايد به حکومت اسلامي ماليات (جزيه) بپردازيد (که حکومت در برابر اين مبلغ کم ، از جان و مال شما دفاع مي‌کند) و در غير اين صورت به شما اعلام خطر مي شود.

نمايندگان پيامبر که حامل نامه بودند، وارد نجران شده و نامه پيامبر را به اسقف مسيحيان نجران دادند. وي نامه را با دقت خواند و براي تصميم، شورايي مرکب از شخصيت‌هاي بارز مذهبي و غير مذهبي تشکيل داد. شورا نظر داد که گروهي به عنوان «هيئت نمايندگي نجران» به مدينه بروند، تا از نزديک با پيامبر(ص) ديدار کرده، دلائل نبوت ايشان را مورد بررسي قرار دهند. بدين ترتيب، شصت تن از ارزنده‌ترين و داناترين مردم نجران انتخاب گرديدند، که در رأس آنان سه تن از پيشوايان مذهبي قرار داشت: به نام‌های «ابو حارثه‌ي بن علقمه»، اسقف اعظم نجران که نماينده‌ي رسمي کليساهاي روم در حجاز بود و عبدالمسيح، رئيس هيئت نمايندگي که به عقل، تدبير و کارداني شهرت داشت و «اَيهَم»، که فردي کهنسال و يکي از شخصيت‌هاي محترم ملت نجران به‌شمار مي‌رفت.

مذاکره‌  نمايندگان نجران

بالاخره نمايندگان نجران، به ديدار پيامبر اکرم( ص)آمده و به مذاکره پرداختند، پيامبر(ص) فرمودند: من شما را به آئين توحيد، پرستش خداي يگانه و تسليم در برابر اوامر او دعوت مي‌کنم. سپس آياتي چند از قرآن براي آنان تلاوت نمود.

نمايندگان نجران گفتند: اگر منظور از اسلام، ايمان به خداي يگانه‌ي جهان است، ما قبلاً به او ايمان آورده و به احکام وي عمل مي‌نمائيم. پيامبر اکرم (ص)فرمودند: اسلام علائمي دارد و برخي از اعمال شما، حاکي است که به اسلام واقعي نگرويده‌ايد. چگونه مي‌گوييد که خداي يگانه را پرستش مي‌کنيد، حال آن‌که شما صليب را مي‌پرستيد، از خوردن گوشت خوک پرهيز نمي‌کنيد و براي خدا فرزند قائليد؟ نمايندگان نجران گفتند: ما او را (مسيح) خدا مي‌دانيم زيرا او مردگان را زنده کرد و بيماران را شفا بخشيد، و از گِل پرنده‌اي ساخت و آن را به پرواز درآورد، و تمام اين اعمال حاکي است که او خدا است. پيامبر اکرم(ص)فرمودند: نه! او بنده‌ي خدا و مخلوق او است، که خدا او را در رحم مريم قرار داد و اين قدرت و توانايي را خدا به او داده است. يکي از نمايندگان نجران گفت: آري او فرزند خدا است زيرا مادر او مريم، بدون اين‌که با کسي ازدواج کند، او را به دنيا آورده است. پس پدر او خداي جهان مي‌باشد.

در اين هنگام، وحي شد که: «إِنَّ مَثَلَ عيسى‏ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»[1] وضع حضرت عيسي از اين نظر مانند حضرت آدم است که او را با قدرت بي‌پايان خود، بدون اين‌که داراي پدر و مادري باشد از خاک آفريد. اگر نداشتن پدر دليل بر اين باشد كه عيسى فرزند خدا است، پس حضرت آدم براى اين انتساب شايسته‌تر است، زيرا او نه پدر داشت و نه مادر. گفتگو ادامه يافت و پس از اصرار دو طرف بر حقانيت عقايد خود آيه نازل شد که: «فَمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبينَ»[2] هرگاه بعد از علم و دانشى كه (درباره‌ي مسيح) به تو رسيده، (باز) كسانى با تو به محاجّه و ستيز برخيزند، به آن‌ها بگو: «بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود؛ آن‌گاه مباهله كنيم؛ و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.

طرفين به فيصله‌دادن مسئله از طريق مباهله آماده شدند و قرار بر اين شد که فرداي آن روز براي اثبات حقانيت خود مباهله نمايند. وقت مباهله فرا رسيد . قبلاً پيامبر و هيئت نمايندگيِ نجران، توافق کرده بودند که مراسم مباهله در نقطه‌اي خارج از شهر مدينه، در دامنه‌ي صحرا انجام بگيرد. پيامبر از ميان مسلمانان و بستگان خود، فقط چهار نفر را برگزيد که در اين حادثه‌ی تاريخي شرکت نمايند. اين چهار تن، جز علي‌بن‌ابي‌طالبu، فاطمهi و حسن و حسين«عليهماالسلام» نبودند، زيرا در ميان تمام مسلمانان نفوسي پاک‌تر، و ايماني استوارتر از ايمان اين چهار تن، وجود نداشت.

پيامبر(ص)، فاصله‌ي منزل و نقطه‌اي را که قرار بود در آن‌جا مراسم مباهله انجام گيرد، با وضعي خاص طي نمود. او در حالي رهسپار محل قرار شد که حضرت حسين(ع) را در آغوش و دست حضرت حسن(ع) را در دست داشت، فاطمه(س)به دنبال آن حضرت و علي‌بن‌ابي‌طالب(ع) پشت سر وي حرکت مي‌کردند؛ پيامبر(ص),اين چنين گام به میدانِ مباهله نهاد، او پيش از ورود به میدان «مباهله» ، به همراهان خود گفت: من هر وقت که دعا کردم ، شما دعاي مرا با گفتن آمّين بدرقه کنيد.

سران هيئت نمايندگي نجران، پيش از آن‌که با پيامبر(ص)روبه‌رو شوند به يکديگر مي‌گفتند: هرگاه ديديد که «محمد»، افسران و سربازان خود را به میدان مباهله آورد، و شکوه مادي و قدرت ظاهري خود را نشان ما داد در اين صورت، وي فردي غير صادق است و اعتمادي به نبوت خود ندارد. ولي اگر با فرزندان و جگر گوشه‌هاي خود به «مباهله» بيايد و با وضعي وارسته از هر نوع جلال و جبروت مادي، رو به درگاه الهي گذارد؛ پيداست که پيامبري راستگو است و به قدري به خود ايمان و اعتقاد دارد که نه تنها حاضر است خود را در معرض نابودي قرار دهد، بلکه با جرأت هر چه تمام‌تر، حاضر است عزيزترين و گرامي‌ترين افراد نزد خود را، در معرض فنا و نابودي قرار دهد.

سران هيئت نمايندگي در اين گفتگو بودند که ناگهان، چهره‌ي نوراني پيامبر اکرم(ص) با چهار تن ديگر نمايان گرديد. همگي با بهت و حيرت به چهره‌ي يکديگر نگاه کردند، و از اين‌که او فرزندان معصوم و بي‌گناه، و يگانه دختر و يادگار خود را به صحنه‌ي مباهله آورده؛ انگشت تعجب به دندان گرفتند. آنان دريافتند که پيامبر، به دعوت و دعاي خود اعتقاد راسخ دارد وإلاّ يک فرد مردّد، عزيزان خود را در معرض بلاي آسماني و عذاب الهي قرار نمي دهد.

اسقف نجران گفت: من چهره‌هائي را مي‌بينم که هرگاه دست به دعا بلند کنند و از درگاه الهي بخواهند که بزرگ‌ترين کوه‌ها را از جاي بکند، فوراً آن کوه‌ها کنده مي‌شوند. بنابراين، هرگز صحيح نيست ما با اين افراد ِ با فضيلت، مباهله نمائيم؛ زيرا بعيد نيست که همه‌ي ما نابود شويم، و ممکن است دامنه‌ي عذاب گسترش پيدا کند، همه‌ي مسيحيان جهان را بگيرد و در روي زمين حتي يک مسيحي باقي نماند.

هيئت نمايندگي با ديدن وضع يادشده، وارد مشورت شدند و به اتفاق آراء تصويب کردند که هرگز وارد مباهله نشوند، آنان حاضر شدند که هر سال مبلغي به عنوان «جزيه» (ماليات سالانه) بپردازند و در برابر آن، حکومت اسلامي از جان و مال آنان دفاع کند. پيامبر اکرم(ص) رضايت خود را اعلام کرد و قرار شد آن‌ها هر سال در ازاي پرداخت مبلغي جزئي، از مزاياي حکومت اسلامي برخوردار گردند.

سپس پيامبر اکرم(ص)فرمودند: عذاب، سايه‌ي شوم خود را بر سر نمايندگان مردم نجران گسترده بود و اگر از درِ ملاعنه و مباهله وارد مي‌شدند، صورت انساني خود را از دست داده، در آتشي که در بيابان برافروخته مي‌شد، مي‌سوختند و دامنه‌ي عذاب به سرزمين «نجران» نيز کشيده مي‌شد.

چنانچه ملاحظه فرموديد پيامبر خدا(ص) در ازاء فرزندان، امام حسن و امام حسين«عليهماالسلام» را آوردند و در ازاء زنان، تنها حضرت فاطمه(س)را آوردند و در ازاء «نَفْس‌ها» فقط حضرت علي(ع) را آوردند. و اين حکايت از آن دارد که تنها اين‌ها بودند که شايستگي جعل لعنت خدا را بر کاذبين داشتند و نکته‌ي مهم آن‌که به‌جاي نفس‌ها، رسول خدا(ص) فقط علي(ع) را آوردند که حکايت از آن دارد علي در حکم نفس و جان رسول خدا(ص) هستند.

 

[1] - سوره‌ي آل عمران، آيه‌ي ۵۹.

[2] - سوره‌ي آل عمران، آيه‌ي ۶۱ .

32001

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و احترام خدمت استاد گرامی: ۱. خداوند نور است یا از جنس نور؟ امام علی علیه السلام فرمودند خداوند در خلقت انسان از گل-روح دمید آیا این روح همان نور است؟ ۲. اگر روح همان نور است تفاوت میان نور اهل بیت علیهم السلام با انسانهای عادی در چیست؟ آیا تقدم آن بزرگواران تقدم بالشرف است با این فرق که تقدیس وتسبیح حق می گویند؟ ۳.  جسم انسان از چه قسمت‌های تشکیل شده است یعنی شامل هم جسم مادی وهم جسم برزخی است وهم شامل روح و ذات و صفات و افعال می‌شود. ۴. برای فهم بهتر این گونه موضوعات اگر جزوه ای دارید لطف کنید معرفی بفرماید. بسیار تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همچنان‌که قرآن می‌فرماید خداوند نور آسمان‌ها و زمین است به معنای ظهور آن‌ها. و این‌که او عامل ظهور و در عین حال، به‌وجودآمدنِ آن‌ها است. ۲. آری! نور توحید دارای شدت و ضعف است و اهل البیت «علیهم‌السلام» در نورانیت توحیدی انسانیِ خود تامّ و تمام می‌باشند. ۳. روح انسان همیشه جسم دارد در دنیا که نشئه مادی است، روح هم جسمِ مادی دارد ۴. إن‌شاءالله سیر مطالعاتی پیشنهادی سایت مفید خواهد بود. موفق باشید

31329

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت شما استاد عزیز: بنده پزشک هستم و همانطور که مطلع هستین اوضاع بیمارستان ها وخیم است وزیر بهداشت خطاب به رهبر نامه نوشتن و ازشون مستقیما کمک خواستن خدا بهمون رحم کنه. لطفا و خواهشا در جلسات در سایت تذکر بدین وقت مسافرت نیست. حتی به مشهد وقت مراسم گرفتن نیست. ای کاش همه مسئولین کشور به اندازه رهبر عقل داشتن.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امید است عزیزان با توجه به تأکیدات رهبر معظم انقلاب و توصیه های ستاد کرونا، از رعایت آنچه باید بکنند غفلت ننمایند. موفق باشید

30807

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: شما فرمودید هیچ کجای قرآن نداریم که به اهل کتاب گفته باشد بیایید مسلمان شوید، ولی در عوض آن در آیه 85 سوره ال عمران گفته «هر کس غیر از دین اسلام را انتخاب کند از او پذیرفته نیست و در آخرت از زیانکاران است»، این که همان می‌شود یعنی اهل کتاب که دین اسلام به آنان می‌رسد باید مسلمان شوند. لطفا توضیح فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در رابطه با معنای اسلام در این نوع آیات فرموده‌اند، منظور از اسلام در آیه مذکور، تسلیم فرمان خدا بودن است در شریعتی که افراد در آن قرار دارند. به همین جهت در آیه قبل بحثِ حضور سایر انبیاء را به میان می‌آورد و می‌فرماید: «لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» (84) که همه آن‌ها مسیر تسلیم فرمان الهی برای پیروان‌شان هستند. موفق باشید

30767

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام طاعات و عبادات شما مورد قبول حضرت حق. سوالی که مدتی ذهن من را مشغول کرده و مبتلا به آن هستم را مطرح می‌کنم. بنده در زمینه ورزشی مدتی است فعالیت می‌کنم کوهنوردی و دوچرخه که متاسفانه در این مدت اخیر خیلی مورد هجمه قرار گرفته، از جنابعالی تقاضامندم بنده را راهنمایی بفرمایید. اخیرا در باب حرام بودن دوچرخه سواری توسط بانوان و ... متاسفانه بنده با رعایت حدود شرعیه دوچرخه سواری می‌کردم ولی گویا حرام اعلام شده آیا جزو احکام ثانویه نیست؟ از طریق سایت رهبری هم سوال خود را مطرح کردم خانمی پاسخ بر حرام بودن دادند. با توجه به اینکه بانوان قهرمان رشته های ورزشی توسط رهبری تقدیر می‌شوند و از طرفی قهرمان ملی هستند چگونه این دو موضوع با هم جمع می‌شود؟ ممنون از جنابعالی که راه تفکر را برای ما باز می‌کنید که بهتر و درستر تصمیم بگیریم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً بحث در نحوه‌ی سؤالی است که شده است مبنی بر آن‌که چرخ‌سواری نوعی خودنمایی برای خانم‌ها محسوب شود؛ و این غیر از استفاده از آن است جهت امورات زندگی و یا جهت ورزش. که مصداق تبرج ندارد. موفق باشید

30383

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و رحمت خدا بر شما استاد گرانقدر: بنده برام سوال و ابهام هستش که چرا با وجود اینکه میدونیم، رمان زاییده فکر و خیال نویسنده است و فیلم و سریال هم نمایش و غیر واقعی هستش، با این وجود به این امور توجه داریم و تحت تاثیر متن چالشی این مسایل قرار می‌گیریم و میدونیم که تخیلی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید از آن جهت این امور با حساسیت دنبال می‌شود که به نوعی انعکاس شخصیت‌هایی هست که ما با آن‌ها هم‌زادپنداری می‌کنیم. اگر خود را در جای دیگری دنبال کنیم، دیگر نمی‌توانیم با این امور ارتباط برقرار نماییم. موفق باشید

30213
متن پرسش
سلام علیکم: آیا توقف در مواقف برزخ یا قیامت دست خود انسان نیست یعنی شخص نمی‌تواند برای رهایی از یک سری فشارها که لازمه هر موقفی است به همان موقف قبلی راضی شود و قید کمال بالاتر را بزند برای رهایی از فشار و عذاب؟ یا اینکه این یک قانون تکوینی است و خواست خود انسان ملاک نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برزخ، شرایطی است که انسان با شخصیت اجمالی خود نسبت به آنچه برای خود شکل داده، روبه‌رو می‌شود و مسیر تفصیل آن شخصیت به مرور شروع می‌شود تا بالاخره زمین آماده‌ی قیامت شود و برزخیان که نسبتی هم با زمین دارند، به کلّی خود را در قیامت بیابند. موفق باشید

29646

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: مطلبی را اولین بار از زبان آقای رسایی در خشت خام شنیدم البته خودشان به این مطلب نقد داشتند ولی سیر انتخابات را که مشاهده می‌کنیم بنظر می‌رسد این مطلب دور از واقعیت نیست بخصوص برای انتخابات های متاخر، آن اینست که اگر مشارکت بالا باشد اصلاح طلبان رای می آورند و اگر پایین اصولگرایان. آقای مصباحی مقدم گویا به این مطلب نقد داشتند و دو مثال نقضشان ۸۴ و ۸۸ بود شرق به تحلیل ۸۴ پرداخته و سعی بر توجیه داشت البته اگر از اعتراضات کروبی و احتمال تخلف غمض عین کنیم بنظر می‌رسد توجیهات شرق مکفی باشد. اما شرق ۸۸ را مسکوت گذاشت اما با توجه به اینکه اصلاح طلبان ۱۰ یا ۱۵ ملیون رای کف رایشان هست و علاوه بر آن آن سال جریاناتی که میانه ای با نظام نداشتند هم بمیدان آمدند و تقریبا هیچ جریانی انتخابات را تحریم نکرد ولو سلطنت طلبان، بنظر می‌رسد همین مساله و آن مطلب که مشارکت بالا به سود اصلاح طلبان است چرا که آنها دیدگاههای غربگرایانه دارند و بسیاری از مخالفان نظام هم غرب گرا هستند لکن در انتخابات شرکت نمی‌کنند مگر آنکه اصلاحطلبان بنحوی آنها را تهییج کنند که از خوف بدتر به بد پناه برند ما را به این نتیجه می‌رساند لااقل در صحت انتخابات تردید داشته باشیم البته بنظرم رهبری صحیح عمل کردند چون مقام اجرایی نیستند گریزی از اعتماد به مسئولین ندارند و البته روش موسوی هم اشتباه بود باید می ایستاد تا ساختاری که احتمالا موجب تقلب می‌شود را با پیگیری اصلاح میکرد نه اینکه جنگ خیابانی به راه اندازد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه نشدم چه سؤالی در نوشته‌ی شما مطرح است که بنده باید نظر بدهم؟!! موفق باشید

نمایش چاپی