باسمه تعالی: سلام علیکم: در معنایِ آسمان و یا سماوات، باید با توجه به جملهای که مطرح میشود فهمید آیا منظور همین آسمانِ بالای سر ما است و یا آسمانِ غیب و معنا است؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سالک با تجلی نور احد یا واحد قهار حتی خودش را هم نمییابد، تماماً احساساش نظر به حضرت حق میشود. به تعبیر خواجه عبداللّه انصاری؛ «اخفاه عن انفسه» از خودش هم مخفی میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس ناطقه با نظر به محسوسات، متوجهی قواعد عالم میشود و نسبتی بین آنچه حسّ کرده و قواعد برقرار میکند و در نهایت، نسبت به محسوساتِ خود حکم مینماید که کدام عینِ واقعیت است و کدام قابل تحلیل. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تا آنجا که میتوان باید جبران کند. ۲. آنجا که نمیتواند برای آن فرد و یا آن افراد استغفار نماید. موفق باشید
با سلام خدمت شما استاد گرامی! من برهان صدیقین و ده نکته در معرفت نفس را کار کردهام. می خواهم که از آنها در زندگی خودم مثلاً نماز استفاده کنم. اما احادیثی که در باب توحید قبلاً مطالعه و با آنها مأنوس بودم با برهان صدیقین و معرفت نفس در تضاد است. و من نمیدانم که این تضاد را چگونه حل کنم. لطفاً راهنمایی بفرمایید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید تضادی در این موارد در کار باشد. حتماً آن روایات، با مبانیِ صدرایی بهتر فهم میشود. نمونهاش شخصیتهای ایمانی و قدسی حضرت امام و علامه طباطبایی میباشد. موفق باشید
سلام به استاد: با تبریک به مناسبت روز عرفه که به ما خبر دادهاند اهل ایمان در این روز در اُنس با خداوند به کمالات خاصی نایل میشوند و شنیدهایم در این روز غوغایی در جان اهل ایمان به پا میگردد و همانطور که گفتهاند روز عرفه برای خود، عیدی است که خداوند عیدی هرکسی را با نور لقاء خود میدهد. بفرمایید ما چه کنیم که از این غافله عقب نمانیم و یا لااقل بیبهره نگردیم؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. روز، روزِ تجربه توحیدی است تا انسان اصیلترین معنای خود را که همان عین ربط به حضرت معبود است؛ تجربه کند و در بیکرانگی حضور خود در عین «فقیر إلی الله» در آغوش غنیّ مطلق، احساس حضور کند. تنها کافی است به تکرار سوره توحید یعنی «قل هو الله احد» توجه کنید که ۳۰۱ مرتبه در مجموع آن را تکرار میکنید و علاوه بر آن ۱۰۰ مرتبه آیت الکرسی که نور توحید است به تمام معنا، تکرار میکنید که در آن آیه مبارک، نظر به ولایت حضرت محبوب بر اهل ایمان دارید. آن چنان انسان احساس می کند این روز بزرگ و پر ظرفیت است که انسان از عظمت رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» در حیرت است که چگونه متوجه ظرفیت چنین روزهایی میباشند و ما را متذکر آن میکنند. بنده در رابطه با روز عرفه برای رفقا چنین نوشتم:
«عرفه؛ به میانآمدنِ فضا و افقی است برای تجربه هرچه بیشترِ «توحید»، تا حضور حضرت حق را در همه ابعاد عالَم وجود به بهترین شکل تجربه نماییم. شیطان را که حجاب حضورِ ما در محضر خداوند است، بستهاند تا آن حضور را با عمیقترین صورت تجربه کنیم.»
جناب استاد علی پیرعلی نیز اخیرا در این رابطه سرودهای داشتند که میتوان همراه با سروده ایشان بهتر در عرفه حاضر شد. موفق باشید
بسم الله الرّحمن الرّحیم
عرفه معنی عرفان به میان آمده است
سرالاسرار حق از دل به زبان آمده است
عرفه وقت مناجات خداوند دل است
وقت دل کندن از مزرعه آب وگل است
عرفه نورالهی است که شیدا گردی
درمناجات خدا غرق تمنا گردی
مشعر ورمی وطواف هروله و سعی و صفا
قلم عاجز شود از وصف دل آرای منا
شو مهیا که کنی نفس بهیمی قربان
پر زنی بر قلل حکمت و عشق و عرفان
در و گوهر ز لب حضرت عشق جاری شد
اشک و خونابه دل بر رخ گل ساری شد
بشکست قید و به یکباره ز احرام برون
یکسره تاخته تا وادی اسرار جنون
کربلا بهر حسین گشت چو وادی منا
نسک بعد حسین کالبدی بی معنا
او که قربانی اصلاح شریعت گشته
روی نی قاری قرآن سر بی تن گشته
اسم اعظم به حروفش شده غرقابه خون
اکبر وقاسم وعباس زهیر مسلم، جون
زینب آن قافله سالار وپیام آور عشق
خطبه حیدری اش کوفه بلرزاند ودمشق
بعد عاشورا همه روز و زمین کرببلا
امتحان من وتو است گردش افلاک وسما
سیر تاریخ کنون سر زده تا عصر ولا
انقلابی شد وگشت بیمه ز خون شهدا
کل یوم هو فی شان و تمنای حضور
بر زبان از دل خلق جلوه حق کرد ظهور
فکه بستان وشلمچه همه جا کرببلااست
رو نما هر طرفی غزه وشام وجه الله
است
پیچ تاریخی ما روسیه چین ونزوئلا
همه جارا بگرفت پرتو توحید و ولا
پای فرهنگ توهم همه در گل مانده
فاش گوید همه عالم که سلام فرمانده
لشکر وهم گر از یاس سرود وظلمات
عقل گوید همه نور است به مهدی صلوات
حاج قاسم حججی با شهدا می آیند
ره قدس را ز ره کرببلا پیمایند
قلب ها پر شود از جلوه زیبای ظهور
پرده افتد ز رخ آیت قرآنی نور
با سلام و احترام استاد، بنده چند سال هست که درگیر سرطان هستم و در این مدت به طور پیوسته درمان های سخت و سنگین انجام دادم، بارها مرگ رو احساس کردم ولی خواست خداوند اینچنین نبود. قبل از ابتلا به سرطان ورزشکار و پرانرژی بودم اما مدتی بخاطر بیماری های دیگر و ناراحتی های مرتبط دچار افسردگی شدم و به نوعی تضادهای فکری داشتم و دنیا رو کافی نمی دونستم اما برای رسیدن به حقیقت سردرگم بودم. از لحاظ اعتقادی ادعایی ندارم ولی قبل و حین بیماری به اصولی پایبندم و حداقل میتوان گفت به لطف خدا محبت اهل بیت از کودکی در دلم هست (هرچند در عمل ازشون فاصله داشتم) مدتی قبل هم با یک شخص قابل اعتماد و آگاه به علوم غریبه دیدار داشتم و اعتقاد به وجود طلسم داشتند و راهکارهای شرعی بیان کردند. به هرحال و به هرعلتی این ابتلا به بنده رسیده و صلاح خدا اینگونه بوده و بنظرم علت اصلی ینک نوع ضعف در خودم بوده. پرسش بنده از جنابعالی این است که در این شرایط چگونه میتوانم از این سختی ها بهترین بهره را ببرم؟ گاهی اوقات خیلی نگرانم نکنه گناهی کرده باشم که مستحق این ابتلا شدم. و همچنین دغدغه ی کار و فراهم نبودن شرایط تشکیل خانواده و عقب افتادن در زندگی دارم. البته در این مدت نشانه ها و خواب هایی دیدم که به عنایت و خیرخواهی خدا باور دارم. ممنون میشم راهنماییم کنید. موفق باشید. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید اگر در همین سختیها، عمق معارف توحیدی خود را بیفزائید، با جهانی بس گشوده و متعالی روبهرو میشوید. تا آنجایی که به گفته جناب مولوی انسان در شرایطی قرار میگیرد: «زیر دریا خوش بُود یا روی آن/ مِهر او دلکش بود یا قهر آن». بنابراین سلامتی جسم و بیماری جسم تفاوتی نخواهد کرد. معارفی مانند «معرفت نفس» از این جهت نقشی اساسی دارد. موفق باشید
سلام استاد بزگوار: استاد سوالی که بنده دارم این است که شما در جلسه چهارم کتاب آشتی با خدا فرمودید که رابطه تن انسان با من او مانند رابطه نور خورشید با خورشید می باشد، در حالی که نور خورشید نشات گرفته از خورشید می باشد و از خورشید ایجاد شده، آیا تن ما ایجاد شده از روح ما است؟ استاد اگر می باشد پس چه طور در آیات قرآن کریم آیاتی هست که مراحل خلقت انسان را بیان میکند اول مرحله جسمانی و بعد مرحله روحانی پدید آمده است؟ آیا اصل روح است یا جسم یا این دو از هم جدا می باشند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در دنیا مراحل مختلف خلقت یکی بعد از دیگری پیش میآید ولی در قیامت، صورتهای قیامتی تماماً جلوه معانی و روح میباشد. إنشاءالله با مطالعه مباحث مطرح در کتاب «ده نکته» و شرح صوتی آن و دنبالکردن مباحث در کتاب «خویشتن پنهان» و إنشاءالله ادامه آن مباحث در کتاب «معاد؛ جدّیترین زندگی» و شرح صوتی آن، این معارف به خوبی برایتان روشن و ملکه میشود. موفق باشید
سلام: بنده فارغ التحصیل رشته مهندسی دانشگاه هستم و به شدت به مباحث برهانی و عقلی و معارف اسلامی به خصوص عرفان نظری تمایل دارم. همچنین قصد ورود به حوزه تعلیم و تربیت و شئون مختلف آن در تمدن اسلامی را دارم. آیا توصیه جناب طاهرزاده به بنده برای طی این مسیر ورود به حوزه علمیه است یا اینکه از طریق دانشگاه تحصیلات را ادامه دهم؟ مسئله اصلی بنده این است که چطور میتوان فهمید که انگیزه خود از ورود به حوزه علمیه واقعا خدمت به انقلاب اسلامی است یا اینکه این تمایل ما از خدعه نفس است و ما را نهایتا دچار حجاب علوم حوزوی خواهد کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله با نسلی روبهرو هستیم که ظرفیت حضور در علم جدید و معارف سنتی خودمان، هر دورادارند. به این فکر باشید که در عین حضور در دانشگاه و درک عمیق رشته دانشگاهی، با همّت کامل معارف مربوط به حضور در این تاریخ را در بستر آیات و روایات و معارف حِکمی و عرفانی را بیاموزید و در این بستر میتوانید منشأ خدمات مفیدی باشید. عرایضی در جلسه چهارم بحث سوره «تین» شد که إنشاءالله در این رابطه مفید خواهد بود. https://eitaa.com/matalebevijeh/9794 خوب است به آن بحث رجوع شود. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید باید مطالب مربوط به آن کتاب را با زبان سادهتری که اصطلاحات در آن غلبه نداشته باشد، با نوجوانان در میان گذاشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم ترجمههای آن کتاب تفاوت چندانی با هم داشته باشند. از کتاب «کفر و ایمان» شروع بشود خوب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بر عکس نافع بن هلال که از اصحاب حضرت است و در شب عاشورا آن گفتگوها را با حضرت دارد، هلال بن نافع در جبهه دشمن است و از همان جبهه، ناظر آن صحنه بوده و همه شواهد هم حکایت از صدق گزارش او دارد بخصوص با نظر به روایت حضرت سجاد «علیهالسلام» که میفرمایند: «لَمَّا اشْتَدَّ الْأَمْرُ بِالْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب«علیهالسلام» نَظَرَ إِلَيْهِ مَنْ كَانَ مَعَهُ فَإِذَا هُوَ بِخِلَافِهِمْ لِأَنَّهُمْ كُلَّمَا اشْتَدَّ الْأَمْرُ تَغَيَّرَتْ أَلْوَانُهُمْ وَ ارْتَعَدَتْ فَرَائِصُهُمْ وَ وَجَبَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَانَ الْحُسَيْنُ«علیهالسلام» وَ بَعْضُ مَنْ مَعَهُ مِنْ خَصَائِصِهِ تُشْرِقُ أَلْوَانُهُمْ وَ تَهْدَأُ جَوَارِحُهُمْ وَ تَسْكُنُ نُفُوسُهُمْ فَقَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ انْظُرُوا لَا يُبَالِي بِالْمَوْتِ فَقَالَلَهُمُ الْحُسَيْنُ«علیهالسلام» صَبْراً بَنِي الْكِرَامِ فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَةٌ تَعْبُرُ بِكُمْ عَنِ الْبُؤْسِ وَ الضَّرَّاءِ إِلَى الْجِنَانِ الْوَاسِعَةِ وَ النَّعِيمِ الدَّائِمَةِ فَأَيُّكُمْ يَكْرَهُ أَنْ يَنْتَقِلَ مِنْ سِجْنٍ إِلَى قَصْرٍ».
آن وقت كه كار بر امام حسين «علیهالسلام» سخت شد، اصحاب نظر به جانب آن جناب نمودند و حالِ آن امامِ همام را به خلاف احوال خود مشاهده كردند، زيرا كه چون امر بر آنها سخت ميشد، رنگهاشان متغيّر ميگرديد و بر پشتهاشان لرزه ميافتاد و دلهاشان هراسان ميگرديد ولي آن امام «علیهالسلام» و بعضى از خواص كه در خدمت حضرت بودند، رنگ چهرهشان برافروختهتر و اندامشان آرامتر و جانهایشان آسودهتر میگشت؛ پس اصحاب به يكديگر ميگفتند حضرت را ببينيد كه از مرگ باك ندارد، آنجناب به آنها ميفرمود: صبر پيشه کنيد اى بزرگزادگان كه مرگ جز پلى كه شما را از پريشانى و بدحالى به بهشت وسيع و عيش جاويد ميرساند، چيز ديگري نيست، پس كداميك نگرانيد از اينکه از زندان به قصر رويد؟
آن اصحابی که همانند امامشان چهرههایشان درخشان و قلبهایشان آرام بود، همانهایی بودند که در شب عاشورا به حضرت عرض کردند اگر صدها مرتبه بمیریم و زنده شویم، دست از تو بر نمیداریم. زیرا متوجه بودند در چه شرایط تاریخی قرار دارند و چگونه میتوانند در تاریخی حاضر شوند که حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» حاضر شدند که همان حق الیقینی تاریخی است.
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بستر حضور تاریخی انقلاب اسلامی و با نظر به سیره و سنت اولیای الهی، خیال را میتوان طوری پرواز داد و مسائلی را مدّ نظر خواننده آورد که بازگوکننده اهداف متعالی انسانِ اسلامی و انسانِ انقلابی باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در توحیدی شدن هرچه بیشتر بشریت است تا انسان نسبت خود را با خدا و با خود و با خلق، الهی کند. در این رابطه هم عقل و هم قلب باید در صحنه باشد. سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید، بد نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسیر معرفت نفس، مسیر خوب و با برکتی است. إنشاءالله نتایج خوبی به همراه خواهد داشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عذر خواهی میشود که در فرصت مناسب نتوانستم جواب سوال جنابعالی را بدهم و اکنون نیز فرصت آن گذشته است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به لطف الهی کار را ادامه دهید و در این تاریخ به شهدا فکر کنید و این که قرآن میفرماید: «وَيَستَبشِرونَ بِالَّذينَ لَم يَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم أَلّا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ» و آن بشارتی است که شهدا به کسانی میدهند که در تاریخ مقابلهی اسلام با استکبار حاضر شدهاند. حضور تاریخی با عشق عرفانی کاری میکند کارستان در آن حد که حتی شرکت در انتخابات برای چنین انسانهایی از صد حجّ ثمر بخش تر میشود و این برای هر کسی پیش نمیآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره آن نرمافزار بر اساس دادههایی که ما به آن دادهایم، جواب میدهد. مگر میشود از این طریق برای هرکس و در هر زمان نتیجه گرفت؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بشر امروز اگر چه تحت تأثیر فرهنگ مدرنیته، دستهايي از ابريشم دارد، ولي قلبش آهنين شده و ماشينيسم تمام زواياي روان او را تسخير كرده است و لذا تمام ارتباطاتش را از تعادل خارج نموده، در چنین بحرانی هوشياري بزرگ آن است كه انسان بتواند روان خود را طوري مديريت كند كه نهتنها از بحرانِ خشونتبار و خشونتزای دوران جدید آزاد شود، بلكه بر خطاهاي گذشتة خود نيز اصرار نورزد و در کلیه روابط خود تجدید نظر کند.
آدمی در همه اوقات و هرجا که هست، چه بداند و چه نداند، وجودش با نسبتهایی که دارد متعین میشود. حضرت سجاد (ع) در دعای مکارمالاخلاق در نیایش با خدای خود در طلب کشف بهترین نسبتها با خود و دیگران و جهان و با خدای خود میباشند و ما را به دستیابی نکاتی دعوت میکنند که برای سکنیگزیدن و بهسربردن در زندگی اجتماعی از ضروریات است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سلوک فردی به تنهایی یک امر فکری است و البته در جای خود مفید میباشد. ولی سلوکی که در بستر تاریخی باشد که با انقلاب اسلامی شکل گرفته، سلوک قلبی است و موجب شور ایمانی میشود و راه شهدا را در مقابل ما میگشاید.
با حضور انقلاب اسلامی در تاریخ، منابع هویتبخشیِ ما که در جهان مدرن در حال بیرنگشدن و فراموشی بود، امکان بازخوانی یافت و توانستیم از آیندهی تیره و تاری که جهان مدرن گرفتار آن است، به آیندهای دیگر نظر اندازیم و آنچنان با به ظهورآمدن انسانیت توسط شهدا، روحی انسانی چشمها را به خود جلب کرد که امیدواری به حقیقت دلها را گرم نمود و این یعنی باز انسان میتواند در اندیشههای متعالی مأوا بگیرد و باز خداوند در جانها حاضر شود و زندگی از سرگردانی و بیجهتی، جهت خود را پیدا کند. زیرا پس از سالها روشن شد آنجا که معنا و حقیقت نباشد، آدمی نمیماند. آدمی زیر سایهی حقیقت مأوا میگیرد و از پوچیِ دنیای مدرن فاصله میگیرد تا گرفتار زندگی روزمرّه نگردد و به هر چیز تن دهد. و از این جهت در این زمانه نیاز به سلوکی داریم در بستر انقلاب اسلامی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث حرکت جوهری عرض شد که این عالم قیامت میشود و باز عالمی دیگر و قیامتی دیگر. در روایت داریم: «عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً وَ الطَّيِّبِينَ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ وَ أَقَامَهُمْ أَشْبَاحاً قَبْلَ الْمَخْلُوقَاتِ ثُمَّ قَالَ أَ تَظُنُّ أَنَّ اللَّهَ لَمْ يَخْلُقْ خَلْقاً سِوَاكُمْ بَلَى وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ أَلْفَ أَلْفِ آدَمَ وَ أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَنْتَ وَ اللَّهِ فِي آخِرِ تِلْكَ الْعَوَالِم» - ابو حمزه ثمالى گفت از حضرت زين العابدين عليه السّلام شنيدم ميفرمود خداوند محمّد و علي و پاك فرزندانش را از نور عظمت خود آفريد و آنها را بصورت شبح قرار داد قبل از آفرينش مخلوقات سپس فرمود تو خيال ميكنى خداوند جز شما چيزى نيافريده بخدا سوگند هزار هزار آدم و هزار هزار عالم آفريد كه تو در آخرين عالم قرار گرفتهاى. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جواب سؤال شمارهی 30028 رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت:
ای برادر عقل یک دم با خود آر
دم به دم در تو خزان است و بهار
بالاخره این نوع قبض و بسط ها در مسیر رجوع به حضرت حق پیش میآید؛ عمده همان صبر قرآنی است یعنی پایداری در وظایف حتی در مواقعی که انسان در قبض قرار دارد. تا انشاءالله آن صفای نهایی پیش آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این دنیا معرفت، مبنای عمل صالح قرار میگیرد ولی در آن دنیا که قلبِ انسان در صحنه است معارف، خود به خود منجر به عمل میشود. پیشنهاد بنده آن است که رفقا با سیر مطالعاتی سایت جلو بروند در آن فضا اگر سؤالاتی پیش آمد، بنده در خدمتشان میتوانم باشم. ممکن است حتی ذوق بعضی از عزیزان در اشاراتی که بنده مطرح میکنم، حاضر نباشد. لذا نباید خود را در این رابطه به زحمت بیندازند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک، نظر مرجع تقلیدتان باید باشد. موفق باشید
