بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25581

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا سلام خدمت استاد عزیزمان: برخی کشورها روزگاری مستعره بوده اند. از جمله آمریکا. برخی کشورها روزگاری فقیر بوده اند مثل انگلیس. سوالی که مطرح است این است چرا این کشورها توانستند از نظر اقتصادی و صنعتی پیشرفتهای زیادی بکنند و به عنوان ابرقدرت مطرح شوند اما همزمان با اینها ملتهای دیگری بوده اند مثل برزیل که نتوانسته اند این پیشرفت را داشته باشند و در دنیا اثرگذار نیستند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً این ملت‌ها در شناخت زمانه مشکل داشته‌اند، مثل خود ما؛ و لذا نتوانستند گذشته‌ی افتخارآمیز خود را به آینده متصل نمایند، در گذشته متوقف شدند و شدیم. موفق باشید

25491
متن پرسش
با سلام: چه فرقی بین بدن مثالی با بدن اخروی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بدن اخروی دارای شدتِ وجودی بیشتری است. موفق باشید

25083
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ان شاءلله قرار هست هفته بعد با یکی از برادران که روحیه اصلاح طلبی دارند گفتگویی در باب دانشگاه تراز انقلاب اسلامی و رویکرد دانشگاه آزاد داشته باشیم. ممنون می شوم نگاه و تحلیل شما را در مورد دانشگاه تراز انقلاب بدانم. اگر ممکن است منابعی رو برای مطالعه روی این موضوع به ببنده معرفی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نیاز به بحث مفصل دارد. مقاله‌ای تنظیم شده است در رابطه با «انسانِ ترازِ انقلاب» که شاید بتوانید در دل آن نکاتی را جهت بحث خود بیابید. موفق باشید

باسمه تعالی

انسان ترازِ انقلاب اسلامی

از آن‌جایی که انقلاب اسلامی در راستای به فعلیت‌رساندن استعدادهای نهفته در خود، پس از هر مرحله‌ای باید با نگاه مجددی که به خود می‌اندازد چگونگی ادامه‌ی راه را معلوم کند؛ لازم است به عقلی که جایگاه این انقلاب را می‌شناسد نظر کنیم و آن عقلی است ماوراء عقل غربی که تنها اهداف فرهنگ غربی را مدّ نظر دارد وگرنه انقلاب اسلامی در آینده با همان خطری روبه‌رو می‌شود که در صدر اسلام با به صحنه‌آمدنِ مجدد عقل جاهلی روبه‌رو شدیم و عملاً پس از مدتی امویان توانستند معاویه را به جهان اسلام تحمیل کنند. عقلی که موجب قوام انقلاب اسلامی می‌شود، عقلی است که در کنار نظر به معاش مردم از نظر به عالم قدس و معنویت غافل نیست و برعکسِ عقل روشنفکریِ غرب‌زده که از دولت‌ها تحقق اهداف فرهنگ مدرن را مطالبه می‌کند، در صدد مطالبات فرهنگی و معنوی است تا بستر تربیت انسان ترازِ انقلاب اسلامی فراهم شود، انسانی که شخصیت معنوی حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را می‌فهمد و متوجه است حضرت امام در این انقلاب به کجا اشاره دارند. 

ما در این مرحله از انقلاب موظفیم با نظر به بحثی که در مقاله‌ی «نسبت‌ها و تمایزات «انقلاب اسلامی» با «دولت اسلامی» » عرض شد جایگاه «دولت اسلامی» و «نظام اسلامی» را مدّ نظر قرار دهیم تا با تضارب آرائی که در بین صاحب‌نظران پیش می‌آید از دولت اسلامی و نظام اسلامی به تعریف جامعی برسیم. هرچند در این مرحله نمی‌توان تعریفی قطعی ارائه داد ولی لااقل می‌توان به تعریفی نایل آمد که نسبت به «انقلاب اسلامی» و «نظام اسلامی» و «دولت اسلامی» قابل توجه باشد و امکان تفکر بر روی این سه موضوع را فراهم آورد. ما در موقعیتی قرار داریم که اگر صاحبان اندیشه جایگاه دولت و نظام اسلامی را نسبت به انقلاب روشن نکنند، میراث‌خوارانی که همیشه به دنبال فرصت‌اند تا کارهای گرانبهای تاریخ را به نفع خود مصادره کنند بی‌کار نمی‌نشینند و با طرح عقل روشنفکری غربی که پاسدار ارزش‌های فرهنگ مدرنیته است، طوری دولت را تعریف می‌کنند که هیچ نسبتی با اهداف انقلاب اسلامی نداشته باشد و عملاً انقلاب اسلامی را از رسالت تاریخی خود در حجاب می‌برند.

وظیفه داریم از خود بپرسیم حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» با طرح انقلاب اسلامی به کجا اشاره داشتند و چه هدفی را دنبال می‌کردند و راه رسیدن به آن هدف از کجا باید شروع شود؟ و نسبت دولت اسلامی با آن اهداف چگونه باید باشد. حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» دوم فروردین سال ۱۳۶۸ یعنی در آخرین پیام خود می‌فرمایند: «مسائل اقتصادى و مادى اگر لحظه‏ اى مسئولين را از وظيفه‏ اى كه بر عهده دارند منصرف كند، خطرى بزرگ و خيانتى سهمگين را به دنبال دارد. بايد دولت جمهورى اسلامى تمامى سعى و توان خود را در اداره‌ی هرچه بهتر مردم بنمايد، ولى اين بدان معنا نيست كه آن‌ها را از اهداف عظيم انقلاب كه ايجاد حكومت جهانى اسلام است منصرف كند».[1]

انقلاب اسلامی در صورتِ آرمانی خود به عنوان مقدمه‌ی ظهور حضرت مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» و در راستای رسالت آن حضرت بنا دارد زندگی زمینی بشر را به آسمان معنویت متصل گرداند و چرخش تاریخی که رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» در توصیف حرکت حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» مطرح کردند باید از همین جنس باشد.[2] و از این لحاظ ابتدا باید با دقت بیشتر به انقلاب اسلامی و جایگاه آن بنگریم تا جایگاه نظام اسلامی و دولت اسلامی را بر اساس هدفی که در پیش داریم تعیین نماییم، همچنان‌که همیشه حُسن و قبح هرچیزی را براساس هدفی که در پیش داریم تعیین می‌کنیم. در رابطه با این که ابتدا باید بتوانیم انقلاب اسلامی را درست بنگریم مطالبی به عرض می‌رسد:

۱. آیا انقلاب اسلامی ظرفِ ظهور اراده‌ی خاص الهی در این تاریخ جهت عبور از ظلمات دوران و تعالی بشر به زندگی قدسی است، یا طرحی است که صرفاً توسط حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بدون نظر به عالم قدس و معنا ارائه شده؟

۲. برای جواب به سؤال فوق لازم است به شخصیت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نظر کنیم که آیا صرفاً مثل یک دانشمند اسلامی تئوری انقلاب اسلامی را مطرح کردند؟ و یا همچون فقیهی حکیم و عارفی دغدغه‌مند در ذیل فرهنگ مهدوی دغدغه‌ی تغییر تاریخ را داشتند و خداوند مطابق دغدغه‌ی آن مرد الهی راه‌کاری مطابق ظرفیت این زمان را بر قلب او اشراق نموده آن‌هم با خصوصیاتی که هر نوع تجلی معنوی و اشراقی با خود به همراه دارد؟ آن طورکه حضرت صادق «علیه‌السلام» در این رابطه مى‏ فرمايند: رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» فرمودند: «يَحْمِلُ هَذَا الدِّينَ فِي كُلِّ قَرْنٍ عُدُولٌ‏ يَنْفُونَ‏ عَنْهُ تَأْوِيلَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ الْجَاهِلِينَ كَمَا يَنْفِي الْكِيرُ خَبَثَ الْحَدِيد»؛ در هر قرنی انسان‏هاى متعادل و عدولى هستند كه اين دين را حمل نموده و هرگونه تأويلِ اهل باطل و تحريف افراطيون و ادعاهاى جاهلين را از آن دور مى‏ گردانند، همان‏طور كه كوره‏ ى آهنگران پليدى و چركى آهن را پاك مى‏ كند. (بحارالأنوار، ج 27، ص 222)

وقتی توانستیم جایگاه امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را به عنوان عدول این قرن بنگریم و نیز وقتی متوجه بودیم که حضرت رضا «علیه‌السلام» در رابطه با شخصیت‌هایی همچون امام خمینی می‌فرمایند: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ‏ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بنده‏ اى از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب كرد، سينه ‏ى او را گشاده مى‏ گرداند. تا در مديريت خود كوچك‏ترين لغزشى نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ» در نتيجه آنچنان توانا مى‏ شود كه در جواب‏گويى به نيازهاى جامعه در نمى ‏ماند و غير از صواب از او نخواهى يافت و به خوبى مصلحت مردم را در نظر مى ‏گيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[3] پس او در كار خود موفق و محكم و مورد تأييد الهى است. با توجه به این دو امر می‌فهمیم ما از طریق حضرت امام وارد تاریخ دیگری خواهیم شد که آن تاریخ، تاریخی است جدایِ تاریخی که فرهنگ مدرنیته در مقابل بشر امروز قرار داده.

۳. با توجه به این‌که قرآن در وصف حضرت حق می‌فرماید: «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ» (الرّحمن/29) و با نظر به این‌که به تعبیر علامه طباطبایی «رحمة‌اللّه‌علیه»؛ ربوبیت عبارت است از «خلق بعد از خلق»،[4] هر تاریخی ظرف ظهور اراده‌ی خاصی از حضرت حق است که انسان‌ها برای رجوع به حق باید در متن آن تاریخ با حق مأنوس شوند وگرنه با خدای انتزاعی و ذهنی زندگی خواهند کرد، نه با خدایی که هرلحظه برای هدایت ما در حال تجلی است، در آن صورت عملاً هیچ اُنسی بین آن ها و خدا برقرار نمی‌شود. زیرا با خدایی که در این تاریخ ظهور کرده است مأنوس نیستند و عقل و قلب مناسبِ احساس اراده‌ی الهی در دوران خود را در خود رشد نداده‌اند.

۴. راز این‌که با آمدن پیامبر بعدی، تأکید بر باقی‌ماندن بر دین قبلی کفر محسوب می‌شود، آن است که اگر مؤمنین با آمدن پیامبر جدید با خدای قبلی زندگی کنند عملاً با نور اسماء الهی که فعلاً در این دین ظهور کرده مأنوس نیستند و خدایی را می‌پرستند که در ذهن خود دارند. در حالی‌که اگر حقیقتاً با خدای پیامبر قبلی مأنوس بودند باید با نور آن خدا در جلوه‌ای که مناسب زندگی دینی در امروز آنان است آشنا باشند و ببینند چگونه آن خدا در مظهری بس متعالی ظهور کرده.[5]

۵. بزرگان فکر و اندیشه متذکر می‌شوند که تحولات تاریخی ابتدا در دل‌ها رخ می‌دهد و از این جهت دل‌ها دگرگون و خواستن‌ها عوض می‌شود زیرا دل‌ها متأثّر از اراده‌ی خاص حضرت حق در دوران خود می‌باشند و وظیفه‌ی اندیشمندان، که آن‌ها نیز از تجلیات اراده‌ی الهی متأثّرند، متذّکرکردن انسان‌ها است در راستای اراده‌ی الهی تا سستی و تنبلی و امیال نفس امّاره، مردمان را از تجلیات الهی محروم نکند و کار اصلی حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» در این زمان و وظیفه‌ی همه‌ی ما در این فضا می‌تواند قابل توجه  باشد. در این رابطه حضرت صادق «علیه‌السلام» می‌فرمایند: در حکمت داود هست: «عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِهِ حَافِظاً لِلِسَانِهِ»(الكافي، ج‏2، ص 116.) بر عاقل است که زمانه‌اش را بشناسد و براساس شأنش با زمانه‌اش برخورد کند و زبان خود را از هرگونه سخن‌گفتن که مطابق زمانه‌اش نيست باز دارد.

در فهم آن‌که تحول تاریخی ابتدا به اراده‌ی الهی در دل‌ها رخ می‌دهد همین بس که آن عارف کامل که متوجه ظهور اراده‌ی الهی در این تاریخ بود فرمود: «اگر من هم برگردم ملت اسلام برنمى‏ گردد. اشتباه نكنيد، اگر خمينى هم با شما سازش كند ملت اسلام با شما سازش نمى ‏كند»،[6] و مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» با نظر به چنین جایگاهی که از حضرت امام یافته‌اند می‌فرمایند: «ملت ايران با رهبرىِ آن مرد عظيمى‏ كه بلاشك خداوند لمعه ‏اى و لمحه‏ اى از انوار طيبه در وجود او قرار داده بود، دنباله ‏ى همان راه را به‏ كار گرفت».(21/ 11/ 1390)

۶. انقلاب اسلامی مثل هر مخلوقی با نظر به علت ایجادی و اهدافی که در آن مطرح است شناخته می‌شود. حال اگر متوجه باشیم انقلاب اسلامی، اشراق و تجلی نور اراده‌ی الهی بر قلب امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» است، آن‌هم مطابق دغدغه‌ی حضرت امام جهت تغییر تاریخ ظلمانیِ استکبار و با هدف رجوع به خدای مهدی (عج)، خداوند در همین راستا قلب مردم را نیز آماده‌ی چنین حضوری در این تاریخ کرده است. پس نگاه صحیح به انقلاب اسلامی و به مردم وقتی پیدا می‌شود که در همین فضا باشد وگرنه ما در تاریخی که انقلاب اسلامی شروع کرده است زیست نمی‌کنیم و خواسته یا ناخواسته ناظر بر به بن‌بست‌رسیدن طرح‌های فرهنگی خود خواهیم بود،[7] و دیر یا زود مردمی که مایل‌اند متذکر نوری باشند که در این تاریخ بر قلب‌هایشان تجلی کرده به ما پشت می‌کنند، زیرا ما با عقلی که به کمک آن می‌توان از غرب عبور کرد و به انقلاب اسلامی نظر نمود با آن‌ها سخن نگفته‌ایم.

۷. اگر پذیرفتیم حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» مظهر سلوکِ علمی و عملی این تاریخ است و هراندازه این واقعیت را نادیده بگیریم گرفتار بی‌فکری دوران خود هستیم، باید از خود بپرسیم چگونه باید در ذیل شخصیت حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» سلوک کرد تا در تاریخی زندگی کنیم که راه به سوی خدایِ حیّ و قیّوم دارد و ما را به حضوری برتر یعنی به تاریخ ظهور مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» می‌رساند. در این رابطه دولت اسلامی چگونه باید باشد که بیرون از اهداف انقلاب عمل نکند و زبانی که در کام دارد زبان مردم باشد؟

۸. امیدوارم انتظار نداشته باشید برای ورود به چنین سلوکی و چنین تاریخی، این عقلِ گرفتارِ فرهنگ مدرنیته کافی باشد و به دنبال ورودی باشید که هیچ آرامشی را در فضای استیلای فرهنگ مدرنیته به هم نزند و هیچ خلاف عادتی در آن ظهور ننماید. آیا باید سلوک ذیل شخصیت اشراقی حضرت روح‌اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» چیزی باشد مثل آن‌چه از دنیای مدرن می‌شناسید؟[8] و یا با چرخشی که باید در تاریخ رخ دهد ما نیز خود را آماده‌ی حضور در ساحتی دیگر از تفکر بنماییم؟ و دولت‌مردانی را انتخاب کنیم که در تراز چنان تحولی باشند؟

۹. اگر متوجه شده‌اید که جریان‌های فکریِ وفادار به انقلاب در این تاریخ در نشست‌های خود از یک نوع عدم انگیزه و عدم رقابتِ تاریخ‌ساز با محافل سکولاریستی رنج می‌برند باید ریشه‌ی آن را در ضعف تعمّقی دید که نسبت به حضور تاریخی انقلاب اسلامی در این دوران دارند و آن ضعف را باید در عدم ارتباط سلوکی با ملکوت حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» جستجو کنیم؛ دو موضوعی که مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» به‌خوبی شناخته‌اند و درنتیجه به عالی‌ترین شکل خودشان جلو می‌روند و تلاش دارند ملت را نیز در این مسیر راهنمایی کنند، در مسیر حضور در تاریخی که انقلاب پدید آورده و در مسیر سلوک ذیل شخصیت اشراقی حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه». 

۱۰. مسلّم انقلاب اسلامی با بالندگیِ خاصی در حال ظهور در این تاریخ است و با شناخت هرچه عمیق‌ترِ جایگاه تاریخی آن توسط دولت‌مردان آن‌ها نیز بهتر می‌توانند رسالت خود را انجام دهند.

ذات و گوهر انقلاب اسلامی از آن‌جهت که از طرف خدایی حکیم اراده شده، تفکر است و هر کس بیشتر تلاش کند حقیقت آن را درک کند، بیشتر به تفکر تاریخی خود نزدیک شده است. نزدیکی به انقلاب اسلامی به عنوان حقیقتی وجودی، با نظر به مناظری که گوهر آن را نشان می‌دهد ممکن است و نه از طریق فهم چیستی و ماهیت آن در قالب علم حصولی. کسی که می‌پرسد انقلاب اسلامی چیست؟ بداند هرگز امکان فهمیدن انقلاب اسلامی را پیدا نخواهد کرد و انقلاب اسلامی در مقابل سؤال از چیستی‌اش در حجاب می‌رود. ولی کسی‌که سعی می‌کند حضور انقلاب اسلامی را در جهان امروز و در مظاهر آن بنگرد می‌تواند انقلاب اسلامی را بیابد و رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» بدین لحاظ دائماً متذکر می‌شوند که حضور انقلاب اسلامی را در شکست‌های ممتد آمریکا در صحنه‌های مختلف بنگرند و این یعنی نظر به حقیقت انقلاب در مظاهر مختلف.  

۱۱. کلید ورود به انقلاب اسلامی با نگاه اشراقی و با تعالی عقل قدسی در شناخت شخصیت حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نهفته است که اگر ایشان را عارفی سالک دانستیم باید بدانیم عارفان خود را طوری تربیت می‌کنندکه بتوانند رابطه‌ی قلبی با عالم ملکوت برقرار کنند و همواره خود را در معرض فیوضات الهی قرار می‌دهند تا خداوند مطابق دغدغه‌ی آن‌ها اشراقات لازم را بر قلب‌شان بنماید و در این رابطه دو موضوع است‌که باید بررسی شود: یکی شخصیت حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و مقام عرفانی او، و دیگر تفاوت اشراقی که بر قلب عارفان دغدغه‌مند متجلی می‌شود با تئوری‌های فکری که اندیشمندان به آن می‌پردازند.

الف: در مورد شخصیت عرفانی حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» همین بس که مدت‌ها در محضر آیت‌اللّه شاه‌آبادی بوده‌اند و به گفته‌ی آیت‌اللّه حاج شیخ مهدی حائری یزدی حتی مواقعی هم که اسفار تدریس می‌کردند درس اسفار ایشان بیشتر جاذبه‌ی عرفانی داشت و اسفار را هم از نظر ابن عربی نگاه می‌کردند،[9] و در تفسیر سوره‌ی حمد نشان دادند در چه جایگاهی از مقامات عرفانی هستند و چگونه به عالَم نگاه می‌کنند.[10]

ب: در مورد تفاوت بین موضوع تجلیات اشراقی با موضوع عقلی و استدلالی، باید روشن شود که وقتی در موضوعی تعقل می‌کنید تا به نتیجه برسید مجبور به داشتن قضیه‌ای هستید با صغرا و کبرایِ خاص و نتیجه‌ای در محدودیت صغرا و کبرایِ قضیه، ولی در موضوعات اشراقی چنانچه قلب آماده باشد با نوری از معرفت روبه‌رو می‌شوید که بر قلب شما تجلی کرده و همه‌ی جوانبِ دغدغه‌ی شما در آن لحاظ شده.

از آن‌جایی که قلب انسان همه‌ی شخصیت انسان است وقتی حقیقتی بر قلب کسی اشراق و متجلی شود همه‌ی شخصیت او را فرا می‌گیرد. در همین رابطه خداوند از یک طرف در وصف قرآن که بر قلب رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نازل شده می‌فرماید: «وَ إِنَّهُ لَتَنْزيلُ رَبِّ الْعالَمينَ * نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمينُ * عَلى‏ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرينَ» (شعراء/ ۱۹۲ تا ۱۹۴). و از طرف دیگر می‌فرماید: «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ * إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى‏»(نجم/ ۲ و ۴) او بر اساس میل خود سخنی نمی‌گوید، آن‌چه می‌گوید چیزی نیست مگر وَحی الهی که بر او وَحی شده زیرا قرآن با قلب و شخصیت رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» متحد شده، بر همین اساس سنت و سیره‌ی رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» عین وَحی الهی است. در ذیل همین قاعده است که شخصیت حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عین انقلاب اسلامی است و ما می‌توانیم از طریق سیره‌ی آن مرد الهی در صحنه‌های مختلف، انقلاب اسلامی را تفسیر کنیم و ببینیم اراده‌ی الهی در این تاریخ به کجا اشاره دارد؟  

۱۲. با توجه به موارد فوق معتقد هستیم انقلاب اسلامی یک حقیقت اشراقی است که بر قلب حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» تجلی کرده و در ذیل چنین اشراقی که با شخصیت حضرت امام متحد است باید اهداف انقلاب اسلامی را در نظام اسلامی و در دولت اسلامی به فعلیت رساند که البته این راه‌کارهای خاص خود را دارد و انسانی‌ تراز خود را می‌طلبد و رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» در سخنان خود پس از اعلام پیروزی آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور، از کارهای زمین‌مانده سخن به میان آوردند که باید به آن‌ها بپردازیم. آیا یکی از مهم‌ترین کارهای زمین‌مانده، تربیت انسان‌هایی نیست که باید با عقل قدسی و معرفتی ربّانی متوجه حقیقت انقلاب اسلامی باشند و در سلوکْ ذیل شخصیت اشراقی حضرت امام خمینی  «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بتوانند در آینده امور اجرایی دولت‌ها را مطابق اهداف انقلاب اسلامی مدیریت کنند و امید دشمن را که با تکیه بر امیال قشر خاکستری مردم - که تحت تأثیر فرهنگ و عقل غربی‌اند - می‌خواهد انتخابات را به نفع خود مصادره کند، به یأس تبدیل نمایند؟   

۱۳. در روايت بسيار ارزشمندى از امام صادق «علیه‌السلام» داريم: «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ بَعَثَ فِي أَقَالِيمِ الْأَرْضِ فِي كُلِّ إِقْلِيمٍ رَجُلًا يَقُولُ عَهْدُكَ فِي كَفِّكَ‏ فَإِذَا وَرَدَ عَلَيْكَ أَمْرٌ لَا تَفْهَمُهُ وَ لَا تَعْرِفُ الْقَضَاءَ فِيهِ فَانْظُرْ إِلَى كَفِّكَ‏ وَ اعْمَلْ بِمَا فِيهَا»[11] وقتى قائم قيام كند به هر ناحيه از نواحى زمين كسى را مى‏ فرستد و مى‏ گويد تعهد و پيمانت -دستورالعمل ات- در كف دست تو است، چون امر مهمى به تو روى آورد كه تو آن را ندانى و در انجام آن سرگردان شوى، به كف دستت بنگر و تصميم خود را بگير و عمل كن. در ذيل اشراق مهدى «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» هر كدام از ياران حضرت دریچه ای می شوند كه عالم غيب و معنا بر قلبشان گشوده مى‏ گردد. رابطه اشراقی با امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» پیدا کردن از این سنخ است و قرارگرفتن در ذيل فرهنگ دينى وقتى به صورت اشراقى واقع شد، موجب می‌شود تا جان و قلب انسان تحت الشعاع آن اشراق قرار گیرد و انسان ترازِ انقلاب اسلامی ،انسانی است که با نظر به سیره و رهنمودهای حضرت امام متذکر اشراقاتی می‌شود که بر قلبش وارد می‌شود و می‌تواند در هرجایی که هست وجهی از وجوه حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» باشد همچنان‌که یاران حضرت مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» در هرجا که می‌باشند وجهی از آن حضرت‌اند و از اشراقاتی که در ذیل وجود مقدس آن حضرت دارند راه را از چاه باز می‌شناسند. و ما در انقلاب اسلامی شخصیت‌هایی مثل مرحوم شهید چمران و سرداران بزرگ دفاع مقدس را از این جنس می‌یابیم و از همه مهم‌تر مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» است که در فضای اشراقی که بر قلب مبارک حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شد، زیست می‌نمایند و جامعه انفلابی را راهنمایی می‌کنند. لازم است در این انقلاب که مقدمه‌ی فرهنگ حضرت مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» است این فرهنگ شروع شود تا انسان ترازِ انقلاب اسلامی در همه‌ی جوانب به صحنه آید.

                                                                 والسلام

 


[1]- صحيفه‌ی امام، ج‏ ۲۱، ص: ۳۲۵)

[2]- مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» می‌فرمایند: واقعاً حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» انسان‏ عجيبى‏ بود اصلاً پيدايش و وجود اين انسان با آن ابعاد، هيچ قابل تحليل نيست جز اين‏كه بگوييم تفضّل الهى بود براى اين‏كه چرخشى در تاريخ و در حركت قافله ‏ى عظيم بشرى به‏ وجود آورد، دستى بايد از غيب ظاهر مى ‏شد، خداى متعال اين دست را ظاهر كرد». (بيانات‌ در تاريخ: ۰۱/۰۳/ ۱۳۶۹)

[3] - تحف العقول، ص ۴۴۳

[4] - در رابطه با معنای ربوبیت و «خلق بعد از خلق» نظر به مبحث حرکت جوهری ملاصدرا شده که می‌فرماید در هر مرتبه از حرکتِ مخلوق با تجلیات الهی قوه‌ای از آن مخلوق به فعلیت تبدیل می‌شود و در مرتبه‌ی بعدی تجلی الهی همان تجلی قبلی نیست بلکه تجلی دیگری است تا قوه‌ی بعدی را به فعلیت تبدیل کند. مثل وقتی فیض خداوند کودک چهارساله را برای رسیدن به سن پنج‌سالگی ربوبیت می‌کند و سپس فیضی که افاضه می‌کند برای رساندن کودک پنج‌ساله به شش سالگی است فیض جدیدی است، و بدین لحاظ همواره فیض الهی جدید است و خلق جدیدی را به صحنه می‌آورد و این معنای ربوبیت الهی یا «خلق بعد از خلق» است و ما همواره با فیض جدیدی روبه‌رو هستیم همان طور و قرآن در مورد کفار می‌فرماید :« بَلْ هُمْ في‏ لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَديدٍ » (سوره ق/ ۱۵) ان ها در آفرينش جديد ترديد دارند.

[5] - عنایت دارید که شما باید به همه‌ی پیامبران قبلی به عنوان رسولان خدا ایمان داشته باشید، ولی نباید به دین پیامبران قبلی ایمان داشته باشید.

[6] -  صحيفه امام، ج‏ ۱، ص: ۳۰۳

[7] - یک روز تبلیغات وهّابیّت مسئله‌مان می‌شود و یک روز عرفان‌های نوظهور.

[8] - کاری که بعضی از روشنفکران مذهبی در صدد آن هستند تا انقلاب اسلامی را بر وفق اصول تجدّد تفسیر کنند زیرا متوجه هیچ عقلی ماوراء عقل تجدّد نیستند، ولی فرزندان واقعی حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» آن مرد الهی را عقلی حتی برتر از عقلِ حکمت و عرفان رسمی می‌دانند.

[9] - نامه‌ی فرهنگ، شماره‌ی ۱۷، ص ۱۰۴

[10] - در رابطه با مقام عرفانی حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» کافی است به مقدمه‌ی کتاب «مصباح الهدایه الی الخلافة والولایه» از استاد سیدجلال‌الدین آشتیانی رجوع فرمایید که می‌فرماید: «يكى از آثار نفيس در مبحث نبوت و ولايت، به طريقه محققان از عرفا و كمّل از حكماى اسلامى، رساله مصباح الهداية إلى الخلافة و الولاية اثر سيد سادات و ماجد العرفاء و الفقهاء، قدوة الحكماء المتألهين، استاد محقق در حكمت متعاليه، مرحوم مبرور، حضرت امام خمينى، سقى اللّه تربته، مى‏ باشد. مرحوم امام خمينى كتاب سرّ الصلاة، كه به‌حق اثرى است بى ‏نظير، و شرح دعاء السحر، و اثر حاضر را به زبان عرفان - كه لسان خاص اين قبيل از آثار است و جز خامه كمل از ارباب عرفان هيچ قلمى را توانايى آن نيست كه اثرى قابل دوام و كتابى كه حق مطلب‏ عرفانى را ادا نمايد به وجود آورد. در نحوه‌ی سير يا سريان، و به عبارت ديگر، ظهور حقيقت «نبوت تعريفيه» و ولايت محمديه و علويه در كافه ذرارى وجود، مطالب دقيق و تحقيقي به قيد تحرير آورده‏ اند كه خاص خواص و در بعضى از موارد ابتكارى است. مرحوم امام، أعلى اللّه درجته في المراتب العلمية و العملية، در ذوق و سليقه علمى و پرهيز از ذكر مطالب غير لازم نظير ندارند. يكى از علل جاذبه قابل توجه در آن بزرگ زمانه، علاوه بر نظم و ترتيب خاص در درس و بحث، جامعيت او بود.

[11] - بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۵- محمدبن ابراهيم نعمانى، الغيبه، ص ۳۱۹.

24285

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: با توجه به اینکه شما تاکید زیادی روی حق الناس دارید و اینکه انسان صرف ماهو انسان دارای ارزش است حق انسانهایی که در زمان ریاست جمهوری رفسنجانی و روحانی از نظر اقتصادی و روحی روانی آسیب شدید دیدند از نظر حقشان چه می شود؟ درست است که شما همیشه ندای وحدت می دهید اما وحدت در طولانی مدت!! مفید خواهد بود پس تکلیف حقوق ضایع شده افراد در کوتاه مدت!! و آنهایی که به این رییس جمهورها رای نداده اند!! و تعدادشان هم کم نیست پس چه می شود؟ نزدیک دو دهه از عمرمان!! که یکبار بیشتر به این دنیا نمیاییم برای ساختن ابدیت!! زیر تصمیمات این دو به نابودی کشیده شد. شاید بفرمایید که عرفا زیر همین سختیها به مقامات عالی دست یافتند خب پس تکلیف باقی عوام الناس که عارف نیستند اما کافر هم نیستند چیست آیا حقی ندارند؟ موفق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال هرکس بنا به تشخیصی که دارد اگر در امری که موجب احیای حقوقی می‌شود کوتاهی کند، مقصر است. همان‌طور اگر در امری که موجب تضییع حقوقی می‌شود اقدام کند مقصر است. موفق باشید

34899
متن پرسش

اگر اسم او را در قلب بیاورم ویرانی حاصل از درد را چه کنم و اگر به نام او را بنویسم فراق را چطور در کلمات بیان کنم. نمی‌دانم شاید ادای عاشقی را در می آورم. به هر حال ای معشوق سخن را به نام تو آغاز می‌کنم که جز تو نباشد در صحنه ی وجود. هر روز که بدبختی های آن روزهای قبل را می‌نگرم می‌گویم تو را شکر چقدر زیبا دلم را ربودی. در میان گریه ها و اشک ها و راه ها و نرسیدن ها به ناگه بارقه ای از نور تابید و شمس وجود ما را لایق دیدار خود کرد. آنقدری سرمست بودم که دیگر جز او هیچ نمیدیدم. راهم کمی مشکل داشت انگار درست نبودـ و فدای سرش که می‌دانست و بار دیگر چشمی باز گشود و نوری تاباند و دلی برد. و ای وای از سرمستی آن روزها ابتدایش آنقدر سر خوش بودم که می‌گفتم ای جان که رسیدم و تمام شد اما حال چه حقیقتا چه قلبم از دوری ها از او از سختی های راه به درد آمده نه از برای آنکه سختی است و اذیت شدن دارد فدای یارم از برای آنکه ای وای اگر نتوانم بروم. می‌دانم اگر نمی توانستم نبودم و این شرایط نبودـ  در راه دوری و رسیدن است و همه را به جان می‌خرم خیلی گشتم تا پیدایش کنم که از بیخ گوش هم به من نزدیک تر بودـ اما حالا می ترسم بشکند کشتی در این گرداب ها ترس دوریش دارد دیوانه ام می‌کندـ من چه گویم؟! داشتم در بدختی های خودم غلط می‌خوردم اصلا به من چه ربطی دارد! ۷ ماه و این همه درد دارد مرا می کشد چه خوش کشته شدنی است اصلا زندگی همان است اما اگر بلغزم چه خودش هواداریم را دارد لیک عدم یقه ام گرفته رها نمی‌کند وا مصیبتا رستگارم کرد خدای کعبه عاشقم کرد خدای کعبه می‌دانم در راه رسیدن به او سختی نقل و نبات است آری اما اما واهمه دارم معشوقی که بعد از ۱۶ سال زندگی تازه پیدا کردم را دوری گزینم شاید جایی بهتر از اینجا پیدا نکردم گفتید جوانان ما به کمتر از حق الیقین راضی نمی شوند آری باور کنید آری اما هزار افسوس و پناه بردن به یار که گر حق را ببینیم و دور شویم چه کنیم شب شب ارزش است از آن معشوقی که مرا در آغوش کشید بخواهید دستم را رها نکند قسم به خودش که دارم از ترس دوری از او دیوانه می شوم. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر نفرمود: «که عشق، آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها»؟!! به نظر بنده جناب لسان الغیب که سختْ به حضور او در این تاریخ نیازمندیم؛ داستان این نوع حضور را در اولین غزل دیوان‌اش به میان آورده. بنده هیچ چیز در رابطه با آن سخنان خوبی که فرمودید، نمی‌گویم جز رجوع به آن غزل و عرایضی که در آن رابطه تحت عنوان: «در چگونگی طی‌کردنِ راه سخت عشق» عرض شد https://lobolmizan.ir/leaflet/292موفق باشید

32004

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: ابتدا توجه شما رو به این متن جلب می‌کنم والله و بالله که مسأله‌ی کرونا، این دوگانه‌ی دشمن‌شاد کن واکسنی نیست. تمام منازعه بر سر این است که از بین هفت مکتب بزرگ جهانی، فقط دو مکتب دارای ایدئولوژی برای اداره‌ی آینده‌ی جهان باقی مانده است: ۱. لیبرالیسم با محوریت آمریکای شمالی و اروپای غربی که مدعی نظم نوین جهانی باقی مانده است؛ ۲. تشیع با محوریت ولایت در جمهوری اسلامی ایران که طرح تمدن نوین اسلامی را معرفی نموده؛ جنگ، بر سر بریدن آخرین نفس‌های نحس شیطان است که سعی دارد #وقت_معلوم را کمی به تعویق بیندازد. جنگ بر سر تحقق هر چه سریع‌تر والعاقبة للمتقین است. 🔶 تاریخ! تو شاهد باش که قریب به دو سال، سعی شب و روزمان میان مردم و مسئولان چه بود. بیدار شویم! همه بیدار شویم و این خانه‌ی صاحب‌الامر (عج) را از اختلافات کاذب پاک کنیم. بیدار شویم و باور کنیم نسل ما، نسل ظهور است اگر برخیزیم. مهندس شکوهیان‌راد جناب استاد ایشون استاد دانشگاه تهران و پژوهشگر آزمایشگاه فضای سایبر هستند، وقتی این متن رو از ایشون دیدم قلبم به درد اومد چرا که هرچه فریاد می‌زند صدایش به جایی نمی‌رسد و درست تر اینکه نمی‌گذارند که شنیده شود فضای سنگین جو روانی جامعه طوری شده که تا از نحوه برخورد ستاد کرونا انتقاد می‌کنی یه سری ها با چوب علم که شما ضد علم هستید ما رو می‌زنند یه سری ها با چوب ولایت که شما ضد ولایت فقیه هستین! یه سری هم که میگن شما حرف عطاری سر کوچتون رو گوش میدین و واکسن نمیزنین!! ولی جناب استاد من از خود شما یاد گرفتم که هر کاری رو با تحقیق وارد شوم کما اینکه توصیه رهبری هم همیشه همین بوده شما بارها بیان داشتید که ائمه فرمودند ان امرنا صعب مستصعب آیا از این سخن نمی‌شود نتیجه گرفت که فهم امر ولی فقیه هم در ذیل ائمه کار آسونی نخواهد بود؟؟ که براحتی بگوییم ولی فقیه فلان کار را انجام داده پس بر ما واجب خواهد بود بدون چون و چرا آن را انجام دهیم اون هم زمانی که به گفته خود ایشان این اقدامشان رجوع به متخصص بوده است. استاد ما هم به متخصص رجوع کردیم و به یقین رسیدیم که با توجه به جو روانی جامعه و کرونا هراسی که ایجاد شده اگر رهبری از زدن واکسن امتناع می‌کردن مفسده بسیار بزرگتری ایجاد می‌شد و با توجه به اینکه حفظ نظام از اوجب واجبات است تن به این کار داده اند در واقع رهبری با زدن واکسن کاری ابراهیمی کردند آنجا که خطاب به کواکب گفتند هذا ربی و بزودی پس از افول واکسن و مشخص شدن بی اثر بودن آن و حتی عوارض آن خواهند گفت لا احب الافلین در آخر از خدا برای خود و همه دوستان طلب بصیرتی می‌کنم که از این گرداب فتنه های آخرالزمانی سربلند بیرون بیاییم ، آمین

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خوب است به این سخن امام رضا «علیه‌السلام» توجه کنیم كه حضرت مى‌‏فرمايند: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بنده‏ اى از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب كرد، سينه‏ ى او را گشاده مى‏ گرداند. تا در مديريت خود كوچك‏ترين لغزشى نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ» در نتيجه آنچنان توانا مى‏ شود كه در جواب‏گويى به هيچ نيازى در نمى‏ ماند و غير از صواب از او نخواهى يافت و به خوبى مصلحت مردم را در نظر مى‏‌گيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[1] پس او در كار خود موفق و محكم و مورد تأييد الهى است.

آیا رهبر معظم انقلاب مصداق این روایت نمی‌توانند باشند که خداوند برای کمک به مردم بخصوص مردمی که در طوفان نظرهای مختلف، متوجه حقّانیت ایشان شده‌اند، ایشان در مسیر صحیح قرار می‌دهند؟ آری! اگر ائمه «علیهم‌السلام» فرمودند امر ما صعب مستصعب است یعنی به راحتی نمی‌توان آن‌ها را در طوفان نظرها پیدا کرد. ولی چرا وقتی خداوند رهبری این‌چنین بصیر را به ما عطا کرده، خود را در جای دیگر تعریف کنیم. رهبری که مسلّم ده‌ها و صدها مشاور دارند که از جمله آن‌ها امثال مهندس شکوهیان راد به عنوان کسانی‌که نسبت به واکسن آن نوع نگاه را دارند، هم می‌باشند. موفق باشید

[1] ( 1)- تحف العقول، ص 443

31934

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر استاد گرامی: با وجود مطالعه کتب اعتقادی و آشنایی نسبی با براهین اثبات وجود خداوند سبحان، همچنان گرفتار یک شک درونی درباره ی وجود خداوند سبحان و عالم غیب هستم. گاهی اوقات آرزوی مشاهده یک معجزه می کنم ولی حتی می ترسم با وجود مشاهده معجزه هم شکم از بین نرود. چه کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «گوشم شنید قصه محبوب و مست شد / کو سهم چشم؟ دیدنِ محبوبم آرزوست». از این جهت می‌توان گفت جان انسان می‌طلبد که قلبش به باور بنشیند. به نظر بنده زیارت ائمه معصومین «علیهم‌السلام» که مجسمه‌های ایمان هستند، مؤثر خواهد بود. موفق باشید

31638

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و نور حق: با توجه به مباحث هستی شناسی نظام عالم بر اساس خیر هست و از یک طرف می گوییم مکرالله، چطور این دو با هم جمع می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «مکر الله» در إزای مقابله با حضرت حق در مقابل جریانی است که بنا دارد نظام خیر هستی را به هم بزند و این نیز جزء خیربودنِ نظام است که عین تعادل است. موفق باشید

31331

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز این غم دوری از حرم چیه که به خاطرش ناله‌ها بلند میشه؟ غم دوری از کربلا رو من هیچوقت نتونستم درک کنم. چرا خیلیا از دوری از حرم گریه می‌کنند؟ من چیکار کنم که این غم رو داشته باشم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با کسب معارف عالیه و اخلاق فاضله، قلب آرام‌آرام رقتی می‌یابد که مأواگرفتن زیر سایه امامام معصوم برای او بهترین نحوه بودن و شدن می‌شود. موفق باشید

31314

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام عزیزتر از جان: مهربان استاد. سوال شماره 31297، به گمانم طوبا للغرباء باشه، در تایپ للقربا نوشته شده. سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بحث در کسانی است که بی‌نام و نشان و غریبانه در دل جامعه به وظایف خود مشغولند. حضرت می‌فرمایند خوشا به حال چنین افرادی. موفق باشید

31274

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی: سلام علیکم: استاد ما قبل از کرونا هر از گاهی که حرم می‌رفتیم حس خوبی داشتیم و بعضا طوری می‌شد که بعد از زیارت تصمیم جدی می‌گرفتم که آدم بهتری باشم، اما الان نمیتونم با رعایت مقررات مثلا بریم قم زیارت. احساس می‌کنم شاید خدا با رحمتش جایگزینی قرار داده برامون، نظر شما چیه؟ اگه اینطوریه اون جایگزین در کجا پیدا میشه؟ برای صله رحم چطور؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر باشید که بشر جدید با وسعت حق‌الیقینی به دنبال یافتن خود در هستی است و لذا حسِ حضوری را باید دنبال کنید که ذیل ائمه «علیهم‌السلام» در بستر انقلاب اسلامی در جستجوی آن وجود بیکرانه خود باشید. بحث «انقلاب اسلامی و مواجهه با خرد مدرن با نظر به نهایی‌ترین انسان» در مطالب ویژه می‌تواند بابی در این امر باشد. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/7272

31125

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی; یکی از همکاران ما مسیحی هستند که حدود ۳ سال است با ایشان آشنا شده ایم. ایشان گرایش زیادی به اسلام پیدا کرده اند ولی هنوز مسلمان نشده اند و بیشتر دنبال شناخت اسلام هستند. در ابتدا رفته بودند حوزه ولی به دلیل اینکه مسلمان نبودند ایشان را ثبت نام نکردند و به دلیل برخورد نا مناسب ی مقدار زده شدند. حدود یک سال قبل رفتند دانشگاه پیام نور و در یکی از رشته های علوم دینی اسلام مشغول تحصیل هستند ولی ظاهرا جذابیت لازم را برای ایشان نداشته. البته بنده برای ایشان توضیح دادم که نه حوزه و نه رشته های مرتبط مناسب حال ایشان نیست. به ذهنم خطور کرد که سیر مطالعاتی شما را به ایشان معرفی کنم. به نظر شما ایشان چه مسیری را طی کنند تا با مبانی اسلام به صورت کارکردی آشنا بشوند. ایشان خانم هستند و حتی تمایل شدیدی به بحث حجاب و چادر دارند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته عنایت داشته باشید که اسلام، اصراری ندارد که اهل کتاب مسلمان شوند. بیشتر آن‌ها را تشویق به توحید می‌کند و طبیعی است که خودشان عمق توحید را در اسلام می‌یابند. آری! چه خوب است که برای فهم بیشتر اسلام به قرآن رجوع کنند و تفاسیری مثل تفسیر المیزان در فهم قرآن می‌تواند کمک‌کار آن‌ها باشد. موفق باشید

31098
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم: برای ارتباط با خداوند متعال و استحابت درخواست خود از او مناسب است که این کار با توجه صورت گیرد. گاهی انسان صرف آشامیدن یک نوشیدنی آرام بخش مانند چای، احساس می کند توجه بیشتری به خداوند دارد و ارتباط بهتری ایجاد شده است. جایگاه این نوشیدنی در اینجا چیست؟ مثلا اگر فردی تا مدتی نتواند چای تهیه کند قاعدتا از فرصت بهتر دعا کردن و در نتیجه استجابت دعا در آن مدت زمان بی بهره می ماند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا در بستر اُنس با خدا تا این اندازه خود را شرطی کنیم؟ در حالی‌که به طور طبیعی خداوند شرایط اُنس با خود را در جان ما گذاشته است. به سخن جناب لسان الغیب حافظ شیرازی فکر کنید که در خطاب به ما می‌فرمایند:

ای دل به کوی عشق گذاری نمی‌کنی

اسباب جمع داری و کاری نمی‌کنی

موفق باشید

30941

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: پسر هفده ساله ام، خواهر اولش که ده سال کوچکتر است را پس از تولد سومین فرزندم در دو سال قبل به هیچ وجه نمی تواند تحمل کند و او را موجودی خبیث و شیطانی می‌داند و در یاداشت های شخصی اش حتی فکر قتل و از بین بردن خواهرش را در ذهن می پروراند. هر چه فکر می‌کنم چرا به این مرحله رسیده، تنها احتمالی که می دهم اینست که سحر یا دعایی شده باشد، خواهش می کنم در این خصوص از حضرت آیت الله برایم مشاوره بخواهید که چه کنم که کار به جاهای بدتر نکشد؟ مدام در منزل دخترم زیر کتک برادرش است و پسرم هم برای اینکه مراعات من و همسرم را بکند بیستر خودش را در اتاقش حبس می کند تا چشمش به خواهرش نیفتد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که این سایت مربوط به حضرت آیت الله حسن‌زاده «حفظه‌الله» نیست. در این رابطه که می‌فرمایید خوب است با مشاوری حاذق و متدیّن مشورت بفرمایید تا به نحوی مثلاً با هدیه‌ای که از طرف آن دختر به برادرش می‌دهد، ارتباط آن‌ها کمی نرم شود. موفق باشید

30854

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: به استحضار جنابعالی می‌رساند مطابق تحقیق مرحوم آقای حسین حسینی تهرانی که در بعضی از آثارشان آورده اند زیادتی دعای عرفه امام حسین (ع) در مفاتیح متعلق به ایشان نبوده و در نسخه خطی کتاب اقبال موجود نیست، بلکه این دعا مربوط به یکی از عرفاست که ایشان نام می‌برند و می‌گویند طبق مذاق صوفیه است و مرحوم حاج شیخ عباس نمی‌بایستی این را به کتاب اقبال نسبت می‌داده و می‌گویند خواندن آن خوبست ولی از امام حسین (ع) نیست. اگر کتابی‌که ایشان به مطلب اشاره می‌کنند مورد نیاز است بفرمایید تا بگردم و پیدا کنم چون چند سال قبل این‌را دیدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان این مطلب هستم. ولی به گفته آیت الله جوادی آن‌قدر آن قسمت دارای مضامین بلند است که باید گفت در هر حال ریشه در معارف اهل‌البیت «علیهم‌السلام» دارد هرچند که مسلّم مربوط به آن مناجات که حضرت در روز عرفه عرضه داشتند، نیست. موفق باشید

30590
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: فرا رسیدن سال نو را تبریک عرض می‌کنم. استاد یک سوال ساده: انقلاب اسلامی یا اسلام انقلابی؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جایی که در بستر اسلام عزیز در هر تاریخی مطابق آیه‌ی «کلّ یَومٍ هو فی شأن» خداوند در هر تاریخی شئونات الهی خود را مطابق آن تاریخ به ظهور می‌آورد، پس اسلام در ذات خود در هر زمان و زمانه‌ای به میان می‌آید و این یعنی اسلام در ذات خود انقلابی است و انقلاب اسلامی یکی از شئونات الهی است در این تاریخ که تاریخ مواجهه‌ی اسلام با عقل مدرن می‌باشد. موفق باشید

29551
متن پرسش
با سلام: در خواب و با توجه به خواب به دو نکته رهنمون شدم ملاحظه فرمایید مورد تاییدتان است: ۱. قلب یا هرچه که هسته حقیقی و لب وجودی آدمیست دارای لایه هاییست حال در عرض هم باشند یا در طول و آدمی در لایه هایی در آن واحد می‌تواند مومن باشد و در لایه هایی کافر. حقیر درین خواب احساس کردم در عمیق‌ترین لایه ها کافرم این لایه ها هرکدام ظهوراتی دارند با توجه به اینکه اهل نماز هستم و با عرفان انس دارم سخن درینست که در قیامت بر اساس ژرفای وجودی انسان حق حکم می‌نماید یا لایه های سطحی تر هم می‌تواند در سعادت دخیل باشد؟ ۲. با توجه به اینکه در خواب انسانست و ملکاتش پس از مرگ هم وضع مشابه آنست که در عین اینکه احساس وجود داریم لکن ملکات حاکمند و اختیار منداست و آدمی تماشاگرست. البته بعضا برایم پیش آمده که در خواب اختیار خواب به دستم بوده است و می‌توانستم با اراده ی خویش رویاهایم را به منصه ظهور برسانم حال پس از مرگ همچون حالت اول منفعلیم یا چون دومی فاعل یا حالت سومیست که ساحت آن متفاوت از این دو است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال نباید به خواب اطمینان کرد به‌خصوص که بعضاً شیطان ورود می‌کند و القائات خطرناکی برای ما پیش می‌آید. ۲. آری! در برزخ و قیامت بر اساس ملکات‌مان عمل می‌کنیم، ولی در شرایطی فوق‌العاده متفاوت از شرایطی که در خواب داریم از آن جهت که در خواب هنوز، روح انسان تحت تأثیر بدن او می‌باشد. موفق باشید

28863

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در کتاب کربلا مبارزه با پوچی ها فرموده اید فرهنگ اهل‌بیت و فرهنگ کربلا فرهنگ نیایش است از طرفی هم فرموده اید که در فرهنگ معاویه صوفی ها هم جای دارند و صوفی ها هم بدون مشکل کار خود را می‌کنند. حال سوال بنده این است که مگر صوفی ها اهل نیایش نیستند اگر صوفی ها اهل نیایش هستند پس چطور با کربلا کنار نمی آیند؟ اگر هم صوفی ها اهل نیایش نیستند پس چه فکر و فرهنگی دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صوفی‌گری به عنوان فرقه‌های پراکنده و مشغول تنهایی و عبادات‌های فردی، غیر از فرهنگ نیایش برای حضور در جهان دیگری است که جهان سلطه‌ی استکبار اُموی و غربی نباشد. نیایشی که در راستای حضور نظام توحیدی نباشد، یک نوع فردگرایی است. موفق باشید

28281

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: با فرا رسیدن چله موسوی یاد جملات آخرین یادداشت سردار سلیمانی افتادم آنجا که خواهان دیداری از جنس دیدار موسی بود و ایشان هم بعد چهل سال مجاهدت به فیض شهادت نایل شدند آیا شما هم رابطه ایی می بینید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. واقعاً: «شراب آن‌گه شود صافی که در شیشیه بماند اربعینی». موفق باشید

28010
متن پرسش
با سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیزم: در هنگام خواندن کتاب جوان و انتخابهای بزرگ در صفحه ۲۳ فرمودید: «ما در خواب خودمان هستیم، پس از خودت خواب نیستی هرچند از بدنت جدا هستی.» حال بعضی اوقات انسان در خواب، خواب می بیند که در حال خواب دیدن است سپس بیدار می شود. سوالم این است که او کیست؟ آیا می توان گفت جسم قیامتی است؟ یا نه. در کل او کیست که متوجه نیست که در حال خواب دیدن است سپس در حالیکه در خواب است بیدار می شود می بیند خواب می دیده و در همان حال هم در خواب است. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان همیشه خودش، خودش است و در عین حال در بیداری و در خواب می‌تواند در عوالم بالاتر حاضر شود. و این نوع حضور، حالت خواب‌دیدن برایش پیش می‌آورد حال چه خواب باشد و چه بیدار. موفق باشید

27702

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: ببخشید اگر انسان طبق آیات قرآن، در خسران است ما چگونه امید داشته باشیم که عاقبت به خیر می‌شویم؟ الان وقتی یادمان نمی آید که در گذشته خود چقدر گناه کرده ایم و حق الناس، چه کنیم؟ چطور می‌توانیم گذشته خود را جبران کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از آن‌که فرمود انسان در خسران است، فرمود: «الا الّذین آمنوا و عملوالصّالحات» و عمل صالح آن است که نسبت به گناهان توبه، و نسبت به حق النّاس، در حدّ توان خود تلاش برای جبران آن داشته باشیم. موفق باشید

27105
متن پرسش
سلام و عرض ادب: از دوستان خودی، شکایتی دارم و از شما می خواهم ما را نصیحت بفرمایید، چرا که در این مباحث خودم را بسیار هم زبان می بینم با مرحوم سلمان طاهرزاده. آخر چرا مدعیان انقلابی باید عوض اینکه فکر خودسازی و رشد انقلاب خویش باشند روز و شب به دنبال حرف و حرف بازی‌ و ایراد تراشیهای بیخود برای هم هستند؟! برخی از مذهبی ها خود را خلاصه کرده اند در نقد دیگران! علم خود را در نقد بقیه می دانند! منظور بنده نقد نکردن نیست، مقصودم افراط است. آن قدر که از این دست رفتار ها آسیب دیده اند جوانان و جذب انقلاب و اسلام ندشه اند که انسان می سوزد و می سازد! یک بنده خدایی به من می گفت میدانی چرا با مذهبی ها حرف نمی زنم؟ گفتم چرا؟ گفت بخاطر نیس زبانشان. تا دهانم را باز می کنم یا نقد می کنند یا در دهانم می زنند، یا میلیونها حرف برای نفی حرف من می آورند! می گفت من می دانم حرف من درست نیست، ولی نمی دانم چرا اینها اینگونه رفتار می کنند! نمی دانم چرا برخی مذهبیون ما وقتی وارد مثلا دینداری عمیق تر می شوند ، عُجب می شود جزو لاینفک روحشان. و اصلا بقول آن روایت: گناهی که سر عبد را پایین نگه دارد بهتر از ثوابی است که عجب بیاورد. متاسفانه گرفتار عجب بسیار بزرگی هستیم در بعض مذهبی هایمان. ریشه این رفتارها کجاست ؟ برای در مان چه باید کرد؟ ولله انسان هرقدر خود را میابد از خود و حرف خود و اسم خود بیزار می شود، چطور می شود که شخص غوطه ور در معرفت النفس هم که هست، باز درگیر من است و منیت! می خواستم کمی از ریشه این موضوع از شما بپرسم. ریشه های رذیله ای آن که ازکجا شروع می شود و به چه چیزها آسیب می زند و چگونه رفعش کنیم؟ بخصوص که برخی مطالعات عمیق تر می کنند، دیگر خدا را بندگی نمی کنند!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته همین‌طور است که می‌فرمایید و به همین جهت کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» تدوین شد. عرایض نسبتاً مفصلی در شرح آیات ۱۱ سوره‌ی جاثیه برای توجه به این ضعف شده است که صوت آن را در جلسات ۴ و ۵ آن سوره می‌توانید دنبال بفرمایید. راهِ حل همان است که قرآن در آن آیه به ما متذکر شده است. در ضمن خوب است به توصیه‌ی امام سجاد «علیه‌السلام» به یکی از یاران‌شان که ذیلاً خدمتتان می‌آورم توجه بفرمایید که چگونه حضرت آن بنده‌ی مؤمن را که گویا گرفتار همین سخت‌گیری‌ها بوده است؛ متذکر راه دیگری می‌شوند که آن، گشودگی نسبت به خلق خدا است. موفق باشید  

 «دَخَلَ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمِ بْنِ شِهَابٍ الزُّهْرِيُ‏ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ «عليه السّلام» وَ هُوَ كَئِيبٌ حَزِينٌ فَقَالَ لَهُ زَيْنُ الْعَابِدِينَ«عليه السّلام» مَا بَالُكَ مَغْمُوماً؟ قَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ غُمُومٌ وَ هُمُومٌ تَتَوَالَى عَلَيَّ لِمَا امْتُحِنْتُ بِهِ مِنْ جِهَةِ حُسَّادِ نِعَمِي وَ الطَّامِعِينَ فِيَّ وَ مِمَّنْ أَرْجُو وَ مِمَّنْ أَحْسَنْتُ إِلَيْهِ فَيُخْلِفُ ظَنِّي فَقَالَ لَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع احْفَظْ عَلَيْكَ لِسَانَكَ تَمْلِكْ بِهِ إِخْوَانَكَ قَالَ الزُّهْرِيُّ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي أُحْسِنُ إِلَيْهِمْ بِمَا يَبْدُرُ مِنْ كَلَامِي قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ إِيَّاكَ أَنْ تُعْجَبَ مِنْ نَفْسِكَ بِذَلِكَ وَ إِيَّاكَ أَنْ تَتَكَلَّمَ بِمَا يَسْبِقُ إِلَى الْقُلُوبِ إِنْكَارُهُ وَ إِنْ كَانَ عِنْدَكَ اعْتِذَارُهُ فَلَيْسَ كُلُّ مَنْ تُسْمِعَهُ شَرّاً يُمْكِنُكَ أَنْ تُوَسِّعَهُ عُذْراً ثُمَّ قَالَ يَا زُهْرِيُّ مَنْ لَمْ يَكُنْ عَقْلُهُ مِنْ أَكْمَلِ مَا فِيهِ كَانَ هَلَاكُهُ مِنْ أَيْسَرِ مَا فِيهِ ثُمَّ قَالَ يَا زُهْرِيُّ أَمَا عَلَيْكَ أَنْ تَجْعَلَ الْمُسْلِمِينَ مِنْكَ بِمَنْزِلَةِ أَهْلِ بَيْتِكَ فَتَجْعَلَ كَبِيرَهُمْ بِمَنْزِلَةِ وَالِدِكَ وَ تَجْعَلَ صَغِيرَهُمْ بِمَنْزِلَةِ وَلَدِكَ وَ تَجْعَلَ تِرْبَكَ مِنْهُمْ بِمَنْزِلَةِ أَخِيكَ؟ فَأَيَّ هَؤُلَاءِ تُحِبُّ أَنْ تَظْلِمَ وَ أَيُّ هَؤُلَاءِ تُحِبُّ أَنْ تَدْعُوَ عَلَيْهِ وَ أَيُّ هَؤُلَاءِ تُحِبُّ أَنْ تَهْتِكَ سِتْرَهُ وَ إِنْ عَرَضَ لَكَ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ بِأَنَّ لَكَ فَضْلًا عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَهْلِ الْقِبْلَةِ فَانْظُرْ إِنْ كَانَ أَكْبَرَ مِنْكَ فَقُلْ قَدْ سَبَقَنِي بِالْإِيمَانِ وَ الْعَمَلِ الصَّالِحِ فَهُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ إِنْ كَانَ أَصْغَرَ مِنْكَ فَقُلْ قَدْ سَبَقْتُهُ بِالْمَعَاصِي وَ الذُّنُوبِ فَهُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ إِنْ كَانَ تِرْبَكَ فَقُلْ أَنَا عَلَى يَقِينٍ مِنْ ذَنْبِي وَ فِي شَكٍّ مِنْ أَمْرِهِ فَمَا لِي أَدَعُ يَقِينِي لِشَكِّي وَ إِنْ رَأَيْتَ الْمُسْلِمِينَ يُعَظِّمُونَكَ وَ يُوَقِّرُونَكَ وَ يُبَجِّلُونَكَ فَقُلْ هَذَا فَضْلٌ أَخَذُوا بِهِ وَ إِنْ رَأَيْتَ مِنْهُمْ جَفَاءً وَ انْقِبَاضاً فَقُلْ هَذَا لِذَنْبٍ أَحْدَثْتُهُ فَإِنَّكَ إِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ سَهَّلَ اللَّهُ عَلَيْكَ عَيْشَكَ وَ كَثُرَ أَصْدِقَاؤُك وَ فَرِحْتَ بِمَا يَكُونُ مِنْ بِرِّهِمْ وَ لَمْ تَأْسَفْ عَلَى مَا يَكُونُ مِنْ جَفَائِهِمْ وَ اعْلَمْ أَنَّ أَكْرَمَ النَّاسِ عَلَى النَّاسِ مَنْ كَانَ خَيْرُهُ عَلَيْهِمْ فَائِضاً- وَ كَانَ عَنْهُمْ مُسْتَغْنِياً مُتَعَفِّفاً وَ أَكْرَمَ النَّاسِ بَعْدَهُ عَلَيْهِمْ مَنْ كَانَ مُتَعَفِّفاً وَ إِنْ كَانَ إِلَيْهِمْ مُحْتَاجاً فَإِنَّمَا أَهْلُ الدُّنْيَا يَتَعَقَّبُونَ الْأَمْوَالَ فَمَنْ لَمْ يُزَاحِمْهُمْ فِيمَا يَتَعَقَّبُونَهُ كَرُمَ عَلَيْهِمْ وَ مَنْ لَمْ يُزَاحِمْهُمْ فِيهَا وَ مَكَّنَهُمْ مِنْ بَعْضِهَا كَانَ أَعَزَّ وَ أَكْرَمَ‏  ( الإحتجاج على أهل اللجاج، ج ‏۲، ص: ۳۲۰)

امام باقر «علیه السلام» می فرمایند: ابن شهاب زهرىّ بر امام سجّاد «عليه السّلام» وارد شد در حالى كه بسيار محزون و غمبار بود، پدرم بدو فرمود: تو را چه شده كه اين چنين محزونى؟! گفت: اى زاده رسول خدا، غمها و غصّه ‏هايى است كه پيوسته از جهت حسودان بر نعمت و طمعكاران در موقعيّتم بر من وارد مى‏ شود، تا جايى كه ديگر به هيچ كس اعتماد ندارم.

حضرت سجّاد عليه السّلام فرمودند: زبانت را حفظ كن تا دوستانت را بدست آورى.

زهرىّ گفت: اى زاده رسول خدا، من در كمال خوش زبانى با اينان رفتار مى‏ كنم.

حضرت فرمود: هيهات هيهات! مبادا مبتلا به عجب شوى، و نكند كلامى گويى كه مخالف دلشان باشد، هر چند عذر آن نزد تو باشد، چون تو قادر نخواهى بود به تمام مخالفين خود عذرت را بنمايى و حرف را روشن كنى.

سپس فرمود: اى زهرىّ، كسى كه از نظر عقل به كمال نرسيده، زودتر به وادى هلاكت مى ‏افتد.

زهرىّ! چرا أهل اسلام را همچو أهل و خانواده خود نمى ‏بينى؛ كه بزرگشان را همچون پدر، و كوچكشان را همچون فرزند، و همسانشان را همچون برادر در نظر بگيرى، در اين صورت بكداميك از ايشان حاضرى ستم كنى، يا نفرين نموده يا آبرويش را ببرى؟!!.

اگر مبتلا به وسوسه ابليس شدى كه تو از ديگران برترى، ببين اگر آن بزرگتر از تو بود بگو: او پيش از من أهل ايمان شده و كردار صالحش بيشتر از من است. و اگر كوچكتر از تو بود بگو: من بيش از او مرتكب معصيت شده‏ام پس او بهتر از من است. و اگر همسان تو بود بگو: من به گناه خود يقين دارم ولى در باره او شكّ دارم، چرا يقين خود را با شكّ عوض كنم.

اگر ديدى أهل اسلام تو را تعظيم مى‏ كنند و مورد احترام خود قرار مى ‏دهند بگو:

اين فضل را آنان قائلند، و اگر از اينان ستم و ناراحتى به تو رسيد بگو: اين بخاطر گناهى است كه مرتكب شده‏ ام. كه اگر تو اين گونه رفتار كنى خداوند زندگى را بر تو آسان گرفته و دوستانت را بسيار مى ‏نمايد، و از اعمال نيك اينان خوشحال شده و به هيچ وجه از ستم اينان تأسّف نخواهى خورد. و بدان كه كريم ترين فرد بر مردم كسى است كه خيرش بسيار و از اينان بى ‏نياز بوده و عفيف باشد، و پس از او كسى است كه عفيف باشد هر چند بديشان نيازمند باشد، زيرا أهل دنيا به اموال خود عشق مى‏ ورزند، پس هر كه مزاحم معشوقه اينان نشود بر ايشان كرم كرده، و هر كه علاوه بر عدم مزاحمت چيزى به اموالشان نيز اضافه كند عزيزتر و كريمتر بر ايشان مى ‏باشد.

26915

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد: مرحوم علامه طباطبایی در المیزان می‌فرماید: انبیاء توحید مجسم بودند. اگر می‌خواست خدای سبحان در این عالم دیده شود، انبیاء می‌شد. تمام رفتار و گفتار انبیاء ظهور خدای سبحان است. توحید را در فعل آشکار کردند، به طوری که اگر جنبه جسمانی اینها از آنها جدا شود، فقط توحید را نشان می‌دهند و چیز دیگر نیست. در کدام جلد گفته شده و آدرس آن کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:در نرم افزاری که مربوط به آثار علامه بود چنین جمله ای یافت نشد هرچند جمله دقیقی است. موفق باشید

26823

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: آیا این حرف درست است که بگوییم گاهی وظیف رهبر یک چیز است و وظیفه راهرو‌چیز دیگر؟ منظورم اینست مثلا حضرت امیر علیه السلام در حادثه آتش زدن در منزلشان مامور به سکوت بودند ولی حضرت زهرا سکوت نکردند و با خطبه خواندن و رفتن به همرا ه حسنین به درب منزل تک تک مردم سعی در روشنگری داشتند؟ مثلا می شود بگوییم رهبری خودشان در پیام رسانهای خارجی و اینستاگرام صفحه رسمی ندارند ولی خواص و فعالان رسانه باید در آن فضا ها حاضر باشند و روشنگری کنند؟ می شود گفت گاهی رهبر جامعه مجبور است حرفی بزند یا رفتاری انجام دهد که در عین درست بودن آن رفتار، خیلی جاها رفتار دیگری برای مریدان وظیفه است؟ می شود بگوییم ایشان مجبورند بخاطر شرایط زمانه و روح حاکم ‌دستکش بپوشند و توصیه بهداشتی کنند و تجمعات را لغو کنند اما ما وظیفه دیگری داشته باشیم؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور کلّی می‌توان این نکته را که فرمودید، پذیرفت. ولی در هر حال باید طوری عمل کنیم که با جهت‌گیری نظام و مقام معظم رهبری، منطبق باشد و به همین جهت باید بسیار دقت کرد. موفق باشید

26376
متن پرسش
سلام و عرض ادب: همه ما می‌دانیم عده ای دارند دنیا را به خیال خودشان مدیریت می‌کنند. عده ای که هر وقت بخواهند با فضای رسانه فلان خبر مثل کرونا را تیتر یک دنیا می‌کنند قطعا هم دست خودشان در ساخت و تکثیر این ویروس مشخص هست. عده ای که با سرمایه ای که دارند فلان تغییر ژنتیکی را در غذای مردم می دهند تا به هدفشان برسند. عده ای که در تصمیم گیری های بین الملل هم نقش دارند. در شروع یا پایان فلان جنگ هم نقش دارند. از طرفی هم تاریخ نشان داده نتوانسته اند به مقصدشان برسند شاید تا بخشی موفق بوده اند ولی تدبیر امور به دست خدا بوده و هست. در فضای شکل گرفته برای ویروس کرونا، ورود فلان آلودگی غذایی، هجوم فلان جانور، قحطی، جنگ، ترور، هارپ، بمب اتم، بمب هیدروژنی و... خیلی از مردم ترس دارند که عاقبت چه می‌شود؟ دیگر فضای خیال پر است از شیوع یک اتفاق که باعث مرگ و میر انسان ها خواهد شد. چون آن اتفاق را به عینه می بینند. می بینند که عده زیادی در دنیا به خاطر کرونا دارند جان خودشان را از دست می‌دهند. این فضای واقعی و خوفناک قدرت تخریب دارد قدرت مانور در خیال دارد. حتی اگر واقعی باشد یا نباشد باز هم ترس وجود انسان را گرفته پس خیلی ذهنشان یاری نمی کند که مدبر عالم کجای کار است؟ چطور از او باید مدد گرفت؟ اصلا چه باید کرد؟ اگر مرگ و زندگی دست خداست پس اینها چه دارند می کنند؟ در این فضا چطور آرامش خودمان را حفظ کنیم و از چه جهتی به عالم نگاه کنیم که در این آزمایشات خدای نکرده خدا را فراموش نکرده و بازنده نشویم؟ البته این را عرض کنم فضایی که بنده از آن گفتم فضای جبهه و جنگ نظامی و اقتصادی و... نیست که دشمن معلوم دارد. شاید همین مردم در آن فضا چون دشمن مشخص است اینطور به این اوضاع نرسند. من در مورد یک جنگ نامردانه حرف می زنم از بمب اتم و شیوع ویروس و بیوتروریسم و... که شاید از دست ما هم چیزی بر نمی‌آید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه‌اید خداوند سرنوشت بندگان را در دست بقیه قرار نمی‌دهد. هرچه ما چوب خورده‌ایم، از خودمان است که رجوع واقعی به معارف الهیه و عبادات شرعی نداریم. باید بشر به این بصیرت برسد که روز به روز، دشمنان انسانیت در مسیر نابودی خودشان قرار می‌گیرند و نابود می‌شوند. موفق باشید

نمایش چاپی