بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29534
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: مفهوم آیه «الله نور السموات و الارض» خداوند نور آسمان ها و زمین است، در اشیا هم به همین مفهوم است؟ یعنی مومن موحد کسی است که مثلا نور الله را در درخت بنگرد؟ یا اینکه نور الله را مثلا در سیب بنگرد؟ سوال دوم: آیا اینطور است که مثلا باطن یک شئ یک اسمی است و باطن آن اسم نور الله؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! همچنان‌که حضرت امام در تفسیر حمد خود روشن می‌نمایند «وجود»، نور است پس چنانچه به هر مخلوقی به وَجه وجودیِ آن نظر شود با نور حضرت حق روبه‌رو می‌شویم زیرا مخلوقات، روشنی‌گاه‌های وجودند. ۲. اسمای الهی همه نور حضرت حق می‌باشند مثل اسم حیّ یا اسم علیم که همان نور حضرت حق‌اند به صفت حیّ و علیم. موفق باشید     

29418

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: ۱. در مورد سوره بقره، صوتهای حضرتعالی در دسترس نیست و ظاهرا بسیار قدیمی بوده آن جلسات و صوت وجود ندارد. آیا جزوه یا خلاصه ای از آن مطالب جلسات در دسترس هست؟ ۲. آیا در مورد تفسیر سوره بقره برنامه ای در نظر دارید؟ ۳. در مورد کتاب معرفت نفس و حشر هم بسیار می‌پرسند که استاد آن را شرح نمی‌دهند‍؟ صوتهای قدیمی اذیت می‌کند دوستان را، درست است که جزوه وحود دارد، ولیکن دوستان با شرح صوتی ارتباط عجیبی بر قرار می‌کنند که آن حالت حضوری صوتهاست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر چند مورد، ضعف هست. فکر می کنم خود رفقا باید دست به کار شوند. اتفاقاً علاقه‌مند به رجوع مجدد به سوره‌ی بقره و شروع شرح کتاب «معرفت نفس و حشر» هستم ولی گویا فرصت آن پیش نیاید. موفق باشید

28968

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: اول اینکه علت ارادت شدید شما به علمای اهل سنت مانند ابن عربی و رومی چیست؟ دوم اینکه شنیده ام عبور از ظلمات مدرنیته را منوط به عرفان نظری (آن هم لابد حکمت صدرایی و امثالهم) می دانید. بنده در آراء خودم از مدرنیته عبور کرده ام و اصلا نیازی به این علوم ندیدم. بلکه مبنای ما سرایت اصل نبوت عامه به جمیع زوایای سبک زندگی و تبعیت از سنت پیامبر صلی الله علیه وآله در طب و سایر امور معیشت و رد اصل اباحه در مستحدثات است. وبلاگ بنده : bornos.blog.ir 09112351774 از گیلان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موفق باشید

28799

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: عالمی که نگاهش به دین ناقص است یعنی بعد سیاسی دین را به آن صورت کاملش قبول ندارد آیا ابعاد فردی دین را که می خواهد بررسی و استنتاج کند صحیح است و این استنتاجات او تحت شعاع آن فکر ناقص و اشتباه قرار نمی گیرد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً این افراد نمی‌توانند حضور کاملی در ابعاد متعالی دین داشته باشند. موفق باشید

28745
متن پرسش
سلام استاد گرامی و وقت بخیر: جمله ای از حضرت امام هست که حفظ جمهوری اسلامی از حفظ جان یک نفر ولو امام زمان (عج) باشد مهم تر است. "امروز ما از روزهای قبل بیشتر احتیاج به همبستگی داریم. امروز ما مواجه با همه قدرتها هستیم و آنها در خارج و داخل دارند طرح ریزی می‌کنند؛ برای اینکه این انقلاب را بشکنند و این نهضت اسلامی و جمهوری اسلامی را شکست بدهند و نابود کنند. و این یک تکلیف الهی است برای همه که اهمّ تکلیف‌هایی است که خدا دارد؛ یعنی، حفظ جمهوری اسلامی از حفظ یک نفر - ولو امام عصر باشد - اهمیتش بیشتر است؛ ........... صحیفه نور جلد ۱۵ - صفحه ۳۶۵" -------------------------- از عالمی که انقلابی هم هست این رو پرسیدم گفت خب امام اشتباه کرده، راحت تموم ولی باز این سخنان برام قابل هضم نیست، امام اگر اشتباهی در این سطح هم داشت (در سال ۶۲) بعدا آن‌را اصلاح می کرد هرچند شده بصورت ضمنی. یک حسی بهم میگه ممکنه صحبت درست باشه ولی عمقی داره که متوجه نیستم، در حالی که نه امام خمینی را معصوم می دانم و نه به هیچ وجه اعتقادم این است که اشتباه بزرگ نداشته اند» پیام های شما رو در این خصوص دنبال کردم اول یک جوابی داده بودید که من صحبتهای امام را به گونه ای دیگر بیاد دارم در ادامه در دو پرسش دیگر برای این سوال تقریبا پاسخ نداده بودید 9259-13354 و... بنظر همون روش رو در پیش گرفتید که بنا نیست محاجّه کنید. به طور ظریف از کنار این امور عبور نمایید. ولی این موضوعی هست که خیلی زیاد دست آویز شده - هرکسی که یک جمله از امام رو نشنیده باشه هم این جمله رو به گوشش رسوندن، حضرتعالی که اخبار بی بی سی رو هم دنبال می کنید لابد دیده اید گهگاهی آن رسانه معاند همین موضوع رو تیتر هم می کنه یعنی موضوعی نیست که ندیده گرفت تا توجه عمومی چندان به اون جلب نشه، و در سطح عمومی مطرح نشه. دو مسئله جانبی هم این بحث داره که اونها رو هم همین‌جا مطرح می کنم ۱. چه کسی صلاحیت این رو داره که برای جان امام عصر تصمیم گیری کنه؟ ۲. اگر ائمه خود را فدای اسلام کردند امام بعدی بود که اسلام را حفظ کند ولی در اینجا امام عصر آخرین امام است. و البته در همان مورد هم که حضرت سیدالشهدا خود را فدا نمود داریم چه اینکه با کُشتنِ تو اسلام را کُشتند، و نماز و روزه (خدا) را رها نمودند، و سُنّتها و احکام (دین) را از بین بردند، و پایه هاىِ ایمان را منهدم نمودند، و آیاتِ قرآن را تحریف کرده، در (وادىِ) جنایت و عداوت پیش تاختند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی ائمه «علیهم‌السلام» برای حفظ اسلام حاضر بودند جان خود را بدهند و حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بر اساس این قاعده آن نکته را می‌فرمایند که حضرت ولیّ عصر «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» هم حاضرند برای حفظ اسلام جان خود را بدهند. و این غیر از آن است که بحث کنیم اگر آن حضرت نیز جان خود را بدهند؛ ادامه‌ی اسلام چه می‌شود. این فرعِ سخن حضرت امام است. اصل حرف آن قاعده‌ای است که باید مدّ نظر قرار گیرد که آیا بالاخره حضرت ولی عصر مانند جدّ بزرگوارشان حاضرند برای حفظ اسلام جان خود را بدهند؟ موفق باشید

28737

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیزم: صمیم دارم کتابی با عنوان و محتوای «نقد جریان انقلابی با تکیه بر اندیشه های رهبری» و با الهام از بیانات جنابعالی تدوین کنم، چرا که احساس می‌کنم تدوین و توزیع این کتاب برای خوانندگان و جریان انقلابی راهگشا و مفید است. نظر حضرتعالی چیست؟ لطفا سئوال را در آرشیو قرار ندهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید شروع کنید تا «خودْ راه بگویدت چون باید کرد». بالاخره افقی است که باید به سوی او حرکت کرد. موفق باشید

28479

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: پیرو جواب حضرتعالی به سوال ۲۸۴۶۰: فرمودین، ملائکه موجودات مختار نیستند، امکان دارد بیشتر توضیح بفرمائید، چون در این صورت با عصمت آنها که امری اختیاری است منافات دارد. در صورت امکان منبعی هم برای تحقیق معرفی بفرمایند. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عصمت فرشتگان تکوینی میباشد و نه اختیاری. هر فرشته‌ای عین مظهریت آن اسمی از اسماء الهی است که توسط او ظاهر می‌شود. مثل حضرت عزرائیل «علیه‌السلام» که مظهر اسم قابض می‌باشند. موفق باشید

28254

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ ۲۸۲۴۰ فرمودید با قواعد و سنن عالم حوادث را تحلیل کنیم تا درگیر سطحی نگری نشویم. این قواعد و سنن عالم و روش تحلیل متکی به آنها چگونه است؟ ممکن است منبعی برای مطالعه در بین آثار خود یا منابع دیگر برای مطالعه این قواعد و سنن و تحلیل بوسیله آنها ویژه در این عصر و نقطه تاریخ، معرفی فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل حرف در قرآن است که توحید، عامل بقای هر حرکت توحیدی است که تعبیر «بالحقّ» در آن به‌کار برده می‌شود. موفق باشید

28037

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و تحیت: استاد عزیز، در رابطه با تأثیر اسم بر شخصیت و سرنوشت انسان در مجلسی شنیدم که شخص صاحب نظری فرمودند: اسم ها بر شخصیت بسیار تأثیرگذار هستند و گرنه خداوند آن‌را حقی بر گردن پدر و مادر قرار نمی‌داد، اما آن‌کس که اسمش مثلاً «محمد=ستایش شده» است اما شخصی فاسد و فاسق می‌شود، او را شیاطین و ارواح خبیث ستوده اند و برعکس آن‌کس که در صراط مستقیم است، او را خدا و ملائکه می ستایند (چون نامش محمد است) یا آن‌کس که نامش «علی=بلندمرتبه» است اما شخص غیرمؤمن و نابکاری می شود، در راه شیطان و هوای نفس بلند مرتبگی یافته!! یا دچار علوّ است که مذموم خداست! استاد بنده سندی برای این نظرات نیافتم! بلکه به عکس در احادیث یافتم آن‌کس که محمد است، بخاطر نامش در محاسبه اعمال برایش تخفیفی قائل می‌شوند و... آیا فارغ از مسئله بی سند بودن این نظرات، صحیح هستند؟ آیا واقعاً اینگونه است؟ و تربیت شخص در کنار معنای اسم ظهور خاصی دارد؟ و آیا نشر این نظرات گناه نیست؟ سؤال دوم: کتابهایی که به عنوان علوم غریبه مانند سرالمستتر، جادوی مرجان و... به شیخ بهایی نسبت داده می‌شود آیا سندیت دارند؟ آیا ایشان در این علوم تبحر داشته اند و اصلاً کتابی از ایشان به جا مانده و می‌توان با آن مختصری از علم اعداد و حروف را فرا گرفت؟ سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند اسامی خوب بر فرزندان‌تان بگذارید تا آن‌ها شخصیت خود را بر اساس صاحبان آن اسامی مدّ نظر قرار دهند و با توجه به این امر به آن نوع سخنان که فرموده‌اید گفته شده، نباید توجه کرد به‌خصوص که شایع شده است اسامی خوب را به دلایل واهی، باید از بعضی از افراد تغییر داد زیرا مثلاً با حروف ابجد برای آن شخص در ارتباط با بقیه، همراهی ندارد. مگر حروف ابجد چیزی است که باید تا این‌جاها مدّ نظر قرار گیرد؟!! موفق باشید

27828
متن پرسش
با عرض سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات خدمت استاد. ما معتقدیم که انبیاء و ائمه هدی علیهم السلام از کودکی قرار بر نبوت و امامت آن ها بوده است؛ همانطور که عیسی در گهواره بر نبوت خویش گواهی داد و یوسف در کودکی آن خواب عجیب را دید. اما در قرآن کریم می خوانیم: «و آمن له لوط» این که لوط قبل از نبوت خویش کافر بوده است با عقاید ما شیعیان تناقض دارد. جواب این شبهه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت حضرت لوط «علیه‌السلام» قبل از ارتباط با حضرت ابراهیم «علیه‌السلام» در نبوتِ اجمالی خود به‌سر می‌بردند تا آن‌که مصداق آن را یافتند و آن اجمال به تفصیل درآمد، به همان معنایی که بعثت انبیاء به صورتی خاص و در زمانی خاص انجام می‌گیرد و امامت ائمه «علیهم‌السلام» بعد از رحلت و شهادت امام قبلی، به تفصیل و تعیّن درمی‌آید. موفق باشید  

27647

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام محضر استاد گرانقدر: چنانچه محضرتان آموخته ایم قرآن حقیفتی است از جانب حضرت حق (احکمت آیاته . . .) و ماهیتا "هدی للمنقین" است نه غیر منقین، پس چگونه می‌شود با عنایت به نامه ۴۷ نهج البلاغه «مبادا دیگران در عمل کردن از مسلمبن پیشی بگیرند» این موضوع را جمع بندی نمود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم حضرت، نسبت به هویت‌های انسانی در مقایسه با سایر انسان‌ها آن سخن را می‌فرمایند و نه در نسبت به حقیقت قرآن در مقایسه با سایر ادیان و مکاتب، به همان دلیل که ما بین اسلام به عنوان یک حقیقت و مسلمانی‌مان فاصله داریم. موفق باشید

27590
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: ۱. آیا مرتبه ی حقیقت قرآن و حقیقت اهل بیت علیه السلام از منظر عرفانی نسبت به هم اولویت دارند؟ یا یکی از این دو بالاتر است؟ ۲. محل صدور قرآن از منظر عرفان از کدام یک از مراتب تجلی حضرت حق بوده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر می‌کنم با توجه به ثقلین‌خواندن آن دو حقیقتِ سنگین، یکی را می‌توان آینه‌ی تمام‌نمایِ دیگری گرفت به همان معنا که مولایمان فرمودند قرآن ناطق منم. ۲. قرآن از محل الوهیتِ حضرت حق یعنی اسم «اللّه» صادر شده است به همان معنایی که در قرآن داریم: «قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ» بگو: طریقه من دعوت است به سوی «اللّه». موفق باشید

27357

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد: وقتی روزه می گیرم کلا یا بیحالم یا خوابم و از برنامه هام عقب میمونم. آیا این چند روز باقی مانده از ماه مبارک شعبان رو روزه بگیرم یا به برنامه هایم برسم؟! بعدم سوال دیگه این که چگونه نفس خود را تسلیم روزه کنیم تا بتونه حقیقت روزه رو بشناسه و از روزه فقط گرسنگی و تشنگی رو متوجه نشه؟! خداوند خیر دنیا و آخرت به شما عنایت کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بهتر است به کارهایتان برسید. ۲. در ماه رمضان نیز به خودتان سخت‌گیری نکنید که روح‌تان از نشاط و اُنس با خانواده فرو افتد. موفق باشید

26791
متن پرسش
سلام استاد: مرگ اشخاص بدلیل گناهان جدا از مرگ مقدر می باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً گناهان موجب سوء عاقبت می‌شود، ولی بعضی از گناهان نیز عمر را کوتاه می‌کند که آن نیز به نحوی از قبل، مقدّر شده. موفق باشید

26688
متن پرسش
با عرض سلام و ادب: انتظار حداقلی و حداکثری از دین (دین حداقلی یا دین حداکثری) به چه معنا است و آیا دین پاسخگوی تمامی نیازهای کوچک و بزرگ فردی و اجتماعی انسان خواهد بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جریان حد اقلی و حد اکثری از دین یک نگاه انحرافی است که بنده بیشتر از آقای دکتر سروش می‌شنوم؛ اگر حضرت حق رب ما است و او است که ابعاد وجودی ما را می‌شناسد و به ثمر می‌رساند باید در همه‌ی ابعاد که دین خدا برای ما به ظهور آورده‌، از دین تبعیت کنیم مگر آن‌جایی که خود دین رخصت داده‌است که خودمان انتخاب نماییم. موفق باشید

26530

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید استاد گرامی: با توجه به این که اجسام در این عالم تجربه می شوند پس در قیامت جسم و ظاهر ما چگونه خواهد بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل خواب که اجسام در میدان دید انسان قرار می‌گیرد. موفق باشید

25935
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر آیا برای یهود و نصارایی که به حقانیت دین اسلام پی برده اند لازم نیست مسلمان شوند؟ در زمان ظهور حضرت رسول چطور؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی خود اسلام می‌فرماید با دینداریِ خود که ریشه در دین ابراهیم «علیه‌السلام» دارد همه اعم از مسلمان و یهودی و مسیحی بر همان دین ابراهیم باشید و اسلام نیز اصراری ندارد که آنها مسلمان شوند؛ چرا ما راه دیگری را در مقابل آن‌ها مطرح کنیم. فرمود: «مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَ لَا نَصْرَانِيًّا وَلَٰكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا.» موفق باشید

25779
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز، از شما به عنوان یک معلم و شخصیتی که در عرصه فرهنگی حضور پیدا کردید، مبحثی داشتم که دغدغه ذهنی خودم هم هست. به عقیده ام، ما باید بجای پاسخ به شبهات و تقویت آموختن یکسری آموزه های دینی آن هم تنها در مقام آموختن و نه در وادی معرفت و سلوک، باید تکنیک تفکر و صاحب فکر و ذکر شدن را به او نشان داد به تعبیری نباید برایش ماهی گرفت بلکه باید ماهی گیری را به او آموخت. ما در نشان دادن طریق سلوک اسلامی برای فرد و جامعه، هنوز به فکر این هستیم و حتی در فعالیتهای فرهنگی مان هم مشهودست که قصد نداریم راه صاحب فکر شدن و زدودن رسوبات و تعصبات و تقلیدهای بیجا از قلب و ذهن مان را در پیش بگیریم و دلخوشیم مع الاسف که در پایگاه ها و مراکز فرهنگی مان با حلقات صالحین و شبیه این برنامه ها، به شبهات و یکسری مسائل و خطوط کلی یا جزئی پاسخ می دهیم اما بهترست و الحمدلله جرقه هایی دارد زده می شود که راهکار در این نیست. به شخصه یکی از دلایل علاقه مندی ام به شما این است که افقی را برای تفکر مقابل مخاطبتان می گشایید و یا شخصیتی مثل شهید مطهری در کتبشان چنین رویه ای دارند. چند وقتی در همین راستا و دغدغه ذهنی با وجود خیلی حرفها که شنیدم و دلمان را خالی کرد مبادا دینداری در جامعه کمرنگ شده و برنامه های ما برای قشری محدود است و نمی تواند اثر گذار باشد و واقعاً روح توحید در جامعه رنگ باخته اما خب کارمان را شروع کردیم و برنامه این بود که هر هفته در باب کتاب داستان راستان با نوجوانان منطقه خودمان جلسه ای بگذاریم بصورت مباحثه و افراد با کار گروهی، روی نکات هر داستان عمیق بشند و تفکر کنند. خوشحالم که توانستم پس از مدتها دل مشغولی در باب پوچ شدن و بی معنایی فعالیتهای فرهنگی پا به عرصه ایی در حد توانم بگذارم. اما هنوز با خود می گویم نکند آن عیبی که به فعالیتهای فرهنگی درباره صاحب فکر و ذکر نکردن مخاطب می گرفتم درگیر خودم نشده و نکند واقعاً اوضاع جامعه آنقدر وانفساست که دینداری کمرنگ شده و جوانان از دیانت روی گردانده اند و شرایط ناامید کننده ای است و چنین کارهایی آب در هاون کوبیدن است. امیدوارم چنین نباشد. با تشکر و التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما با روحِ جوان امروز که می‌خواهد به وسعت جهان در جهان حاضر باشد، صحبت نکردیم و لذا از ما سرخورده شده است. باید با بودنِ او یعنی اگزیستانسِ او که خود را در جهان حسّ می‌کند با او گفتگو کرد که در این رابطه بنده در حاضرکردن او در انقلاب اسلامی به معنای تاریخی ماورایِ تاریخ غرب، راهِ کار را می‌شناسم. موفق باشید

25778

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: بنده هم اکنون دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی هستم و قصد داشتم در آزمون دکتری نیز شرکت کنم و در زمینه های فلسفه های مضاف کار کنم به نظر شما در مقطع دکتری خواندن خود رشته فلسفه را ادامه دهم و پژوهش هایم را بر روی فلسفه های مضاف قرار دهم یا یکی از رشته های همچون فلسفه تعلیم و تربیت را انتخاب کنم و در اآن رشته ادامه تحصیل دهم؟ ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو کار خوب است. به ذوق خود بنگرید و با استادان خود مشورت کنید. موفق باشید

33495

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: در اوایل تحول معنوی که سه سال پیش داشتم وسواس من شروع شد و من حدود یکسال درگیر درمان این رذیله بودم هم وسواس عملی داشتم هم فکری. البته من از بچگی ریشه های وسواس رو داشتم. حدود شش ماهی هست که دچار عجله شدم. همیشه نگران وقت نمازم. وقتی نزدیک به وقت نماز میشم یه حسی هی اذیتم می‌کنه انگار که می‌خوام نماز رو بخونم تا خیالم راحت بشه که خوندم‌ در انجام همه کارها این حس با من هست. نمیتونم با آرامش یه کاری رو انجام بدم همش با این حس مبارزه می‌کنم چون می‌دونم اشتباهه ولی با اینکه سعی می‌کنم باهاش مبارزه کنم ولی درمان نشده میشه راهنماییم کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان در معارف توحیدی و عقلانی عمیق و عمیق‌تر شود، قوه واهمه او که منشأ وسواس می‌گردد ضعیف و ضعیف‌تر می‌شود. عرایضی در این مورد در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» شده است. کتاب روی سایت هست. موفق باشید

33114

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب: برای کسی که بتازگی وارد عرصه مربی‌گری در حلقات صالحین مساجد شده چه توصیه‌هایی می‌فرمایید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث‌های مربوط به «معرفت نفس» إن‌شاءالله مفید خواهد بود. پیشنهاد می‌شود جهت ابتدای امر با کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» شروع شود. موفق باشید

32480
متن پرسش

باعرض سلام خدمت استاد عزیز: خواستم نظر شما رو در مورد این جمله از پیام رهبر انقلاب خطاب به نشست انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا بدونم. «رویدادهای سیاسی و نظامی این روزها، بخشی از پیچ تاریخی جهان است» به نظر شما بحران اوکراین هم جزیی از پیچ تاریخی امروز جهان هست؟ اگر بله، دلیل خودتون رو هم بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! شرایط، شرایط تقابل جبهه‌های جهان مدرن است با هر آنچه در اختیار دارند اعم از اسلحه‌ها و رسانه‌ها. و این حکایت از آن می‌کند که در جهان مدرن، انسان‌ها نمی‌توانند در کنار همدیگر باشند. لذا یا «ناتو» باید روسیه را از میان بردارند، یا روسیه «ناتو» را از کار بیندازد. و این‌جا است که با انقلاب اسلامی جهان دیگری در حالِ به ظهورآمدن است که نه این است و نه آن. و بحمدلله این نکته در حال برجسته شدن است و مردمان جهان با ناامیدی نسبت به موقعیت خود در حال هجرت به جهان دیگری هستند که امور قدسی در آن مدّ نظرها می‌باشد و این‌جا است که خود به خود حضور تاریخی انقلاب اسلامی تذکری است برای همگان تا معلوم شود امکان بودنی غیر از بودنِ زندگی سکولار در پیش است به هر شکلی که می‌خواهد باشد. عمده آن است که امکان ادامه زندگی در جهان مدرن برای بشرِ این دوران، به انتها رسیده است. موفق باشید.

32396
متن پرسش

در زمان هخامنشیان، داریوش یکم ادعا می کرد که اهورامزدا ایشان را به پادشاهی انتخاب کرده و جنبه دینی به حکومت خود می داد، حال برای ما باور چنین امری سخت است. آیا ولی فقیه نوعی بدعت توسط شیعیان نمی باشد؟ منشا انتخاب شخصی به عنوان ولی فقیه چیست؟! آیه صریح و واضح قرآن، امام معصوم!...منشا چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بزرگان دین در رابطه با «ولایت فقیه» مفصلاً بر مبنای آیات و روایات و دلایل عقلی سخن‌ها گفته‌اند. بنده مختصری از سخنان آن بزرگان را در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» تحت عنوان «مبانی حکومت دینی» عرض کرده‌ام که ذیلاً خدمتتان ارسال می‌شود: موفق باشید

مباني حكومت دينـي

در رابطه با جايگاه انقلاب اسلامي دو نکته را بايد مدّ نظر داشت؛ يک نکته در مورد جايگاه آن به عنوان نظام ديني، در مباني عقلي و شرعي است و نکته‌ی ديگر جايگاه تاريخي و اهدافي است که دنبال مي‌کند. در رابطه با مباني عقلي و شرعي نظام ديني به طور مختصر مي‌توان موارد زير را برشمرد:

1- در مباحث عقلي اين نکته روشن است که در هر موضوعي همواره مقام وحداني، عامل حفظ و بقاي جنبه‌هاي كثرت در آن موضوع است، مثل روح انسان که به عنوان مقام وحداني عامل حفظ و بقاي بدن است و تا نظر به بدن دارد مانع مي‌گردد تا بدن متلاشي شود و بين سلول‌هاي آن گسستگي ايجاد گردد.

از آن جايي که جامعه عبارت است از مجموعه‌اي از افراد که جهت رفع حوائجِ خود کنار هم آمده‌اند، اگر از طريق پذيرش حکم حضرت اَحد به مقام وحدت متصل نشود، نمي‌تواند داراي بقاء و حياتِ حقيقي باشد و به مقصدي که به دنبال آن است دست ‌يابد، بلكه حياتش دروغين و انسجامش وَهْمي خواهد شد. مثل بدن مرده‌اي است كه به واقع انسجام و يگانگي حقيقي ندارد و در آن صورت اعضای آن در اختيار يك هدف واقعي قرار نمي‌گيرد و زماني نمي‌گذرد که متلاشي مي‌شود. پس بايد نظام اجتماعي انسان‌ها، همچون نظام فردي‌شان، تحت تدبير و حاكميت حضرت «اَحد» باشد تا به ثمره‌ي حقيقي دست يابد و بر اساس قاعده‌ي ارتباط کثرت‌ها به وحدت، ادامه‌ي حيات متعالي در آن فراهم باشد.

2- خداوند در سوره‌ي شوري آيه‌ي 9 مي‌فرمايد: «فَاللّهُ هُوَ الْوَليُّ» يعني فقط خدا «وليّ» است و لذا فقط حكم خدا بايد در امور انسان‌ها - اعم از امور شخصي و اجتماعي- حاكم باشد، و هرگونه حاكميتي در امور انسان‌ها كه مظهر حكم خدا نباشد، خلاف واقعيت جاري در هستي است.

3- براي حاكميت حكم خدا بر انسانِ مختار، «نبي» و «امام» نياز است. پس نبي و امام آينه‌ي نمايش حكم خداونداند و هيچ چيزي از خود ندارند، مثل آينه كه صِرفاً حكايت‌كننده و نمايش‌دهنده‌ي وجود شخصي است كه در مقابل آن است. در همين راستا امام باقر(ع) مي‌فرمايند: «بَلْ قُلُوبُنَا أَوْعِيَةٌ لِمَشِيَّةِ اللَّهِ فَإِذَا شَاءَ شِئْنَا»[1] قلب هاي ما ظرف خواست و مشيت خداوند است چون او بخواهد ما مي خواهيم.

4- در زمان غيبتِ امام زمان(عج) براي اين‌كه رابطه‌ي انسان‌ها و جامعه با حضرت اَحد قطع نشود و حكم خدا در امور انسان‌ها - اعم از امور شخصي و امور اجتماعي- جاري و حاكم باشد، ضرورت دارد يك كارشناسِ كشف حكم خدا از طريق كتاب و سنت، در صحنه‌ي مديريتِ بالاي جامعه باشد تا اين نياز برآورده شود و جايگاه مراجعِ صاحب فتوي در امور فردي و وَليّ فقيه در امور اجتماعي بر همين مبنا است.

5- خدايي كه براساس حكمت بالغه‌‌اش هيچ نيازي را بي‌جواب نمي‌گذارد و بر همين اساس پيامبر و امام را براي بشر مي‌پروراند[2] در زمان غيبت امام زمان(عج) چون جامعه نياز به يك فقيه اَعْلم و شجاع و متقي دارد، اين چنين فقيهي را هم مي‌پروراند. حالا وظيفه‌ي مردم این است که از طريق خبرگان فقيه‌شناس او را كشف نمايند و اگر افراد در اين مورد حساسيت لازم را به‌کار نگيرند و تلاش نكنند، گرفتار حاكماني مي‌شوند كه افكار و خواست‌هاي خودشان را بر مردم حاكم مي‌كنند. در حالي كه فقيه، حكم خدا را بر جامعه حاكم مي‌كند، حکمي که مطابق فطرت همه‌ي انسان‌ها است و تمام ابعاد وجودي انسان را رشد مي‌دهد.

امام خميني«رضوان‌الله‌تعالي‌عليه» در کتاب ولايت فقيه با استدلال به لزوم وجود مؤسسات اجرايي و ضرورت اجراي احکام اسلام و ماهيت و کيفيت قوانين اسلام (احکام مالي، احکام دفاع ملي و احکام احقاق حقوق و احکام جزايي) و لزوم وحدت بين امت اسلام و ضرورت قيام علما براي نجات مردم مظلوم و محروم و همچنين با استناد به سنت و رويّه‌ی رسول اکرم(ص)و رويّه‌ي امير مؤمنان علي بن ابيطالب(ع)و... بر ضرورت تشکيل حکومت اسلامي در عصر غيبت تاکيد کرده و مي‌فرمايد: «اکنون که دوران غيبت امامu پيش آمده و بناست احکام حکومتي اسلام باقي بماند و استمرار پيدا کند و هرج و مرج روا نيست، تشکيل حکومت لازم مي آيد. عقل هم به ما حکم مي‌کند که تشکيلات لازم است... اکنون که شخص معيني از طرف خداي تبارک و تعالي براي احراز امر حکومت در دوره‌ي غيبت تعيين نشده است، تکليف چيست؟ آيا بايد اسلام را رها کنيد؟ ديگر اسلام نمي خواهيم؟ اسلام فقط براي دويست سال بود؟ ...يا اين‌که حکومت لازم است، و اگر خدا شخص معيني را براي حکومت در دوره‌ی غيبت تعيين نکرده است، لکن آن خاصيت حکومتي را که از صدر اسلام تا زمان حضرت صاحب الزمان(عج)موجود بود براي بعد از غيبت هم قرار داده است. اين خاصيت که عبارت از علم به قانون و عدالت باشد در عده‌ی بيشماري از فقهاي عصر ما موجود است. اگر با هم اجتماع کنند، مي توانند حکومت عدل عمومي در عالم تشکيل دهند. اگر فرد لايقي که داراي اين خصلت باشد به پا خاست و تشکيل حکومت داد، همان ولايت را که حضرت رسول اکرم(ص)در امر اداره‌ی جامعه داشت دارا مي باشد، و بر همه‌ي مردم لازم است که از او اطاعت کنند».[3]

امام خميني«رضوان‌الله‌تعالي‌عليه» در کتاب البيع مي فرمايند: «همان دلايلي که لزوم امامت را پس از نبوت اثبات مي‌کند، عينا لزوم حکومت در دوران غيبت حضرت ولي عصرg را در بر دارد... آيا مي توان تصور کرد که آفريدگار حکيم، امت اسلامي را به حال خود رها کرده و تکليفي براي آنان معين نکرده باشد؟ و آيا خردمندانه است که بگوييم خداوند حکيم به هرج و مرج ميان مسلمين و پريشاني احوال آنان رضا داده است؟ و آيا چنين گماني به شارع مقدس رواست که بگوييم حکمي قاطع جهت رفع نيازهاي اساسي بندگان خدا تشريع نکرده است تا حجت بر آنان تمام شده باشد؟»[4]

آري، لزوم حکومت به منظور بسط عدالت و تعليم و تربيت و حفظ نظام جامعه و رفع ظلم و حراست مرزهاي کشور و جلوگيري از تجاوز بيگانگان، از بديهي ترين امور و واضحات عقل است، بي آن‌که بين زمان حضور و غيبت امام و اين کشور و آن کشور فرقي باشد.

آيت الله العظمي بروجردي به طور منظم و منطقي بر اثبات ولايت فقيه استدلال عقلي کرده و در بين کلمات خويش صراحتاً از نصب فقيه براي سرپرستي جامعه‌ی اسلامي سخن گفته است.ايشان، در باره‌ی اثبات ولايت فقيه و بيان ضوابط کلي و شئون و حدود ولايت مي فرمايند:

اولا: در جامعه اموري وجود دارد که مربوط به فرد خاصي نيست بلکه از امور عمومي اجتماعي است که حفظ نظام جامعه بدان وابسته است، نظير قضاوت، سرپستي اموال غايب و ناتوان و مجهول المالک، و حفظ نظام داخلي جامعه و پاسداري از مرزها و دستور جهاد و دفاع هنگام هجوم دشمنان و مشابه آن که با سياست مُدُن مرتبط است.اين امور از مواردي نيست که هر شخصي مستقلا بتواند عهده دار آن گردد، بلکه از وظايف سرپرست جامعه و آن کسي است که زمام امور اجتماعي مردم به دست اوست.

ثانيا: براي کسي که قوانين اسلام و ضوابط آن را بررسي کند، ترديدي باقي نمي ماند که اسلام دين سياسي، اجتماعي است و احکام آن به اعمال عبادي شرعي محض که هدف آن، تکامل فرد و تامين سعادت اخروي است منحصر نيست، بلکه اکثر احکام آن مربوط به امور سياسي و تنظيم اجتماع و تامين سعادت دنياي مردم است.مانند احکام معاملات و سياسات و جزاييات از قبيل حدود و قصاص و ديات و احکام قضايي، و مالياتهايي نظير خمس و زکات که حفظ دولت اسلام متوقف بر آن است.به همين خاطر علماي خاصه و عامه اتفاق نظر دارند که در محيط اسلام وجود سياستمدار و رهبري که امور مسلمانان را اداره کند ضروري است بلکه از ضروريات اسلام است.هرچند در خصوصيات و شرايط او و چگونگي تعيين او از سوي رسول اللهf يا با انتخاب عمومي، اختلاف نظر دارند.

ثالثا: بي ترديد سياست بلاد و تامين جهات اجتماعي در دين اسلام جداي از جهات روحاني و شئون مربوط به تبليغ احکام و ارشاد مسلمانان نيست، بلکه از همان صدر اسلام سياست با ديانت در هم آميخته و سياست از شئون ديانت محسوب مي شده است.رسول الله(ص) شخصا به تدبير امور مسلمانان مي پرداخت و امور آنان را سياست‌گزاري مي‌کرد و مسلمانان براي حل و فصل خصومت‌هاي خويش به وي مراجعه مي‌کردند. پس از آن حضرت نيز سيره‌ي خلفاي راشدين و غير راشدين و امير المؤمنين(ع) به همين منوال بود. آن حضرت پس از تصدي ظاهري خلافت، امور مسلمانان را تدبير مي‌کرد و براي ولايات، قاضي و حاکم منصوب مي‌فرمود.[5]

اين است مباني عقلي و شرعي حکومت ديني.

 

[1] - بحار الأنوار ، ج‏52، ص 51.

[2] - در راستای پرورش انسانی که حکم خدا را در جامعه جاری کند در مورد رسول خدا، حضرت علي(ع) در خطبه‌ي 193 مي‌فرمايند: «...وَ لَقَدْ قَرَنَ اللهُ بِهِ.(ص)مِنْ لَدُنْ اَنْ كانَ فَطيماً اَعْظَمَ مَلَكٍ مِنْ مَلائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَريقَ الْمَكارِم و مَحاسِنَ اخلاقِ العالَمِ، لَيْلَهُ وَ نهارَهُ» از همان لحظه‌اي كه پيامبر(ص) را از شير گرفتند، خداوند بزرگ‌ترين فرشته‌ي خود را مأمور تربيت پيامبر كرد تا شب و روز، او را به راه‌هاي بزرگواري و راستي و اخلاق نيكو راهنمايي كند.

[3] - به کتاب ولايت فقيه(حکومت اسلامي)، امام خميني، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1373، ص 39- 40 رجوع شود.

[4] - به کتاب البيع، امام خميني،  مؤسسه اسماعيليان، ج 2، ص 461- 462 رجوع شود.

[5] - به کتاب البدر الزاهر في صلوة الجمعه و المسافر، حسينعلي منتظري، (تقرير لما افاده آيت الله العظمي حاج آقا حسين بروجردي طباطبائي)، ص 52- 57 رجوع شود.

32273

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد ارجمند خسته نباشید: طاعات و عباداتتان قبول باشه ان‌شاءالله. خدا به توفیقاتتان بیفزاید. استاد من برای امر ازدواج استخاره از آیت الله ناصری گرفتم و خیلی بد اومد. استخاره که گرفتم بخاطر تک فرزند بدون اون دختر بود و اینکه من دیپلم هستم و اون فرد لیسانس داشت و ادامه تحصیل هم می‌خواست بدهد و ازاین قبایل شرایط و با این شرایط من یکم ترسیدم و دودل شدم و استخاره کردم ولی اون فرد (دختره) به خانواده ام گفته من از صداقتش خوشم اومده و ملاکم تحصیل و این چیزها نیست می‌خواستم بدانم با این شرایط میشه به استخاره پشت کرد آیا با این جواب استخاره اگه باهاش ازواج کنم مشکل در دنیا یا آخرت برام ایجاد نمیشه؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به فرمایش علامه طباطبایی پشت به استخاره، پشت‌کردن به قرآن حساب نمی‌شود. بالاخره انسان باید عقل خود را به کار بندد و با اهلش مشورت کند و تصمیم بگیرد. موفق باشید

32227
متن پرسش

با سلام و عرض ادب استاد عزیز: سوالی از محضرتان داشتم اینکه برای از بین بردن افکار و اوهام و خیالات در نماز و عبادات و زیارات چه راهکارهایی موثرترند؟ با تشکر از محضر شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدمت آیت الله حسن‌زاده این سؤال را پرسیدیم، فرمودند از کسی بپرسید که توانسته است از این مهلکه‌ها عبور کند. حاکی از آن‌که گویا این قصّه همواره کنار انسان است. بنا به گفته آیت الله بهجت، تا آن‌جا که ممکن است قبل از ورود به نماز یعنی در طول روز، طوری خود را درگیر مسائل نکنیم که آن مسائل بر روح ما غلبه کند و در نماز ما نیز حکومت از آنِ آن مسائل باشد. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» در این مورد نکاتی دارد. موفق باشید

نمایش چاپی