بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29056

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: در مفاتیح داریم (این اذکار را به عنوان مثال عرض می کنم) که اگر مثلا ۵ تا صلوات بفرستید به این حاجت می رسید یا مثلا درجای دیگر که اگر ۱۰ تا بفرستید گناهانتان یخشیده می شود یا در جای دیگر که اگر ۳۰ تا بفرستی عاقبت بخیر می شوی و همین طور ذکر مشترک ولی تعداد مختلف، آیا می شود همان ۳۰ بار که بر فرض مثال برای عاقبت بخیری است را فرستاد، و آن دو عدد مختلف که برای اثر خاص مذکور است را هم شامل شود؟ یا باید هر کدام را جدا جدا انجام داد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید همین‌طور باشد زیرا «چون‌که صد آید نود هم پیش ماست» و از آن مهم‌تر «با کریمان کارها دشوار نیست». موفق باشید

28608
متن پرسش
سلام استاد: عیدتان مبارک. استاد چه طور میشه توی این روز و کلا از امروز تا عید قربان سال دیگه نفس و منیت را ذبح کرد؟ و به قرب رسید؟ سفارش خاصی اگر دارین ممنون میشم بفرمایین
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: تا علم و فضل بینی / بی‌معرفت نشینی. یک نکته‌ات بگویم / خود را مبین که رستی. آری! اگر روی به حقیقت اندازیم همواره خود را نسبت به حقیقت، هیچ می‌بینیم و هیچ در هیچ. ولی اگر نظر به اعمال خود کنیم، همچون شیطان خواهیم گفت: «أنا خیرٌ منه». موفق باشید    

28461

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر. استاد در خصوص این توافقنامه ایران و چین، من از مفاسد اطلاع ندارم، اما الان می بینم هیاهویی به پاست و همه کسانی که جز دشمنی در طول این سالها برامون نداشتن دلسوز شدن، رضا پهلوی، پمپئو، اسرائیل و....از این موضع گیری ها حدس می‌زنم این قرارداد به نفع کشوره. استاد شما نظرتون راجع به این قرارداد چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شواهد همه حکایت از آن دارد که می‌فرمایید حتی آقای حسین شریعتمداری که عموماً منتقد امورند، در این مورد نظر مثبت دارند. موفق باشید

28223

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: شما کتاب، مقاله یا صوتی یا هر منبعی را می‌شناسید که تمام بیست تقریر از وحدت وجود را جمع آوری کرده باشد و تقریر نموده باشد؟ کتاب های استاد یزدان پناه فقط تقریرات و نظرات خودشان را ذکر کرده اند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم کسی در وحدت وجود گوشش بدهکارِ این حرف‌ها باشد. حقیقتی را می‌یابند و مطابق آن حیات توحیدی خود را دنبال می کنند، حال بقیه خود را محروم کرده‌اند، خود را باید ملامت کنند. موفق باشید

27671

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد گرامی، بنده مجموعه شرح کتاب آن‌سوی مرگ حجه الاسلام امینی خواه رو گوش کردم اتفاقا با دقت توجه کردم ببینم تضادی تعارضی چیزی درش هست، دیدم که کاملا منطبق با فلسفه صدرالمتالهین و روایات و آیاته، یعنی من که شرح کتاب معاد جنابعالی رو گوش دادم هیچ تناقضی ندیدم، حالا دارم یک سری فایلهای صوتی دیگه شون رو گوش میدم، استاد ایشون نقل می کنند از یکی از اساتیدشون که نمی دونم خواب دیدن یا با روح عالمی مواجه شدند - تردید از منه چون فراموش کردم - که آیت الله بهجت رو دیدن در آسمان چهارم که آمده یکی از شهدا رو شفاعت کنه از آسمان چهارم به آسمان هفتم ببره، بعد این عالم نظر می ندازه هیچ کجا امام خمینی (ره) رو نمی بینه یک آن به خودش میگه نکنه امام آنجا دچار مشکلند؟ یک ندایی میرسه که از این فکرها نکن و امام خمینی در عرش با اهل بیت سلام الله علیهم هستند و ایشون مقامشان بسیار بالاست و.... استاد واقعا مقام امام خمینی اینقدر بالاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با فرض آن‌که به این نوع خواب‌ها نظری نداشته باشم، معتقدم حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» مقام‌شان مقام جامع اسماء در عرش است. موفق باشید

27405
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. متنی که در ادامه می آورم یکی از دلنوشته های بنده در سال گذشته است. امیدوارم شما مرحمت کنید و به یکی از سوالهای مستمر ذهن بنده پاسخ بدهید. خداوند اجرتان را زیاد کند. راستی چرا اولین چیزی که یاد می گیریم تو مدرسه اینه که به نام خداوند بخشنده مهربان. اما تصویری که از خدا داریم بخشنده و مهربان نیست. چرا خدای من عبوس و خشمگین و سختگیره؟ دین که حتما راست میگه. پس چرا حرفهای روانشناسی اینقدر دلنشین تره؟ و سوال خیلی مهمی که شاید چند ساله تو ذهنمه: ارتباط روانشناسی با دین چیه؟ خب داشتم خدا رو تعیین تکلیف می کردم. بارها به این نکته توجه کرده بودم که خوندن قرآن برام لذت بخش نیست. اما دعاها به نظرم دلنشین تر میاد. حالا بگذریم که هیچکدوم رو هم نمیخونم. به خصوص دعای کمیل در بین دعاهایی که من می شناسم. امروز به این فکر کردم که دلیل این تفاوت حسی بین قرآن و مفاتیح مدل خداییه که ازش برداشت می کنم. خدای تو قرآن خیلی جدی و قاطع و شایدم عصبانی داره داد و بیداد میکنه. اما خدای توی دعاها آروم نشسته تا باهاش درد دل کنی. در وقت ناراحتی آدم حسابی و آدمایی که روح پاکی دارن چیکار میکنن؟ من فکر می کنم آدم حسابی ها لابد با خدا درد دل میکنن اما من خب راحت نیستم باهاش چرا؟ چرا وقتی ناراحتم با خدا درد دل نمی کنم؟ ۱. به خاطر اینکه اون ته تهای مغزم فکر می کنم لابد حق با من نیست و خدا هم که کلا همیشه چه حق با تو باشه چه نباشه یه جواب تو آستین داره واست. اگر حق با تو نباشه که هیچی یکی یکی اشتباهات و ایرادای خودت رو میکنه تو چشت بعدم میگه دندت نرم می خواستی ادم باشی. مگه نگفته بودم بهت. اگرم حق با تو باشه که بازم داره: گذشت، کظم غیظ، بزرگ منشی، حق پدر و مادر و.... بعدم که یه سری گیر ریشه ای داره به زندگیهای ماها بده که اصلا مگه من به تو نگفتم چجوری زندگی کن اگر ال می کردی بل نمیشد و اگر چنین چنان؟ ۲. واسه خدا نمیشه مظلوم نمایی و اینها کرد یا مثلا یکمشو تعریف کنی یکم تعریف نکنی حق به جانب تعریف کنی؛ کلا جلو قاضی و معلق بازی؟ ۳. خدا فقط میشنوه جواب نمیده که. آدم بالاخره یکی رو لازم داره دل به دلش بده و دلجویی کنه ازش و اینها. وقتی هم عصبانی ام احساس می کنم خدا هم عصبانیه و نمیشه پرش رفت. اصلا معنی غضب خدا چیه؟ خدا که از حالتی به حالتی نمیره که مثلا خوشحال بشه بعد عصبانی بشه. التماس دعای زیاد
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم شما چطور قرآن می‌خوانید که با چنین خدایی روبه‌رو می‌شوید؟!! خدایی که خودش در قرآن می‌فرماید: «لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ ۖ أَفَلَا تَعْقِلُونَ» (انبیاء/۱۰) حقیقت آن است که ما به سوی شما کتابی را نازل کردیم که در آن به یاد شما بودیم، آیا در این مورد فکر کرده‌اید؟ خداوند خواسته است ابعاد متعالی انسان به فراموشی سپرده نشود در حالی‌که حتماً می‌دانید خداوند عذابی از خود ندارد مگر آن‌که متذکر می‌شود نتیجه‌ی اعمال ما چنین و چنان است. «وَقِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ» (زمر/۲۴) به ظالمین یعنی آن‌هایی که به خود ظلم کرده‌اند گفته می‌شود آنچه را که خودتان به دست آورده‌اید، بچشید. آیا خدایی مهربان‌تر از چنین خدایی می‌توان تصور کرد؟! به گفته‌ی مولوی:

تو مگو ما را به آن شه راه نیست / با کریمان کارها دشوار نیست.      

 موفق باشید

27292

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: نزدیک سه ماه پیش پدرم برای یک عمل سرپایی به بیمارستان رفتند. رفتن ما به بیمارستان برای این عمل همانا و نزدیک ۴۰ روز بستری بودن پدرم در آی سیو و نهایتا فوت ایشان همانا. در این ۴۰ روز می توانم بگویم خداوند توفیق دعا کردن به شیوه های مختلف و ختم های مختلف را به ما عنایت کرد. به طرز عجیبی هر دعا یا مجلس مجربی می‌شنیدیم شرایط انجام آن فراهم می شد. شاید در عمرم هیچ گاه اینگونه با امید دعا نکردم و در این مدت آنقدر از نظر پزشکی امیدوار و ناامید شدیم که می‌توانم بگویم ترک خوردیم ولی باز از خدا ناامید نشدیم اما نشد. و حالا نمی‌دانم چطور توجیه کنم آن همه دعای مستجاب نشده را. اگر قرار نبود مستجاب شود چرا خدا خواست این همه با امید صدایش بزنیم؟ از نظر اعتقادی دچار مشکل شده ام. خیلی مواردی که در دین به صورت قطعی گفته شد خلافش را تجربه کردم. نه دعایم زیر قبه امام حسین (ع) مستجاب شد نه تربت امام حسین (ع) شفا داد نه دعای دل شکسته مستجاب شد نه دعای کسی که با امید و حسن ظن خدا را صدا زد مستجاب شد نه اندوه دل کسانی برطرف شد که حدیث کسا خواندن. هر بار به آن قسمت حدیث کسا می رسم که پیغمبر قسم می‌خورند با تمام امید می‌خوانم ولی بسیاری وقت ها نمی شود. در حال حاضر دیگر هرچه از احادیث و روایات می شنوم با خودم می‌گویم معلوم نیست بشود و دوباره تا خلافش اتفاق افتاد توجیهش می‌کنند. می خواستم سیر مطالعاتی را ادامه دهم ولی احساس می کنم این سوالات نمی گذارد رابطه من و خدا درست باشد. لطفا مرا راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی تقدیری مشخص در صحنه است، با دعا تغییر نمی‌کند ولی شرایط دعا فراهم می‌شود تا زمینه‌ی اُنس با خدا شکل بگیرد و آن مرحوم هم در سیر خود بهتر سیر کند. موفق باشید

26700

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام به استاد عزیزمان: چند مدتی هست اصلا حال و حوصله درس و کتاب رو ندارم الانم که باید برای دکتری بخونم تا چند صفحه میخونم ناپایدار میشم عین کسی که نمیتونه قرار و ثبات داشته باشه ناخودآگاه بلند میشم عین اینکه آدم به یه چیزی تعلق خاطر داره وقتی جدا میشه این کنده شدن یه دردی داری به این حال و روز مبتلا شدم حوصله کلاس و گوش دادن دارم ولی خوندن نه. دلم میخواد ولی جسمم یاری نمیکنه برای بعضی از اعمال عبادی مثل نماز شب و... هم همین حالت دارم. توصیه ای کنید ان شاء الله عمل کنیم و نتیجه ای بگیریم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به وسعتی فکر کنید که می‌توانید همه‌ی این امور را در شخصیت خود جای دهید و محدود به هیچ‌کدام هم نباشید. موفق باشید

26651

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و رحمت: اگر پدر یا مادر در میان نماز شروع به سخن با ما نمودند یا صدا زدند آیا بهتر است نماز را بشکنیم یا نماز را به سرعت تمام کنیم بعد اجابتشان کنیم (بر این فتوی که شکستن جایز باشد)؟ اگر سخن و ندای شان امر فوری نباشد و ناراحت نیز نشوند چطور؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نماز واجب، شکستن نماز جایز نیست مگر مواردی که در رساله نیز منعکس شده است مثل خوف ضرر مالی یا جانی و یا تطهیر مسجد و مانند آن ولی در مورد نماز مستحب، اگر ادامه‌ی نماز موجب اذیت پدر و مادر شود، لازم است نماز را بشکند ولی در غیر این صورت، روایت داریم که اگر مادر صدا بزند، بهتر است نماز را شکسته و اجابتش کنیم. موفق باشید

26647

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: مدتی هست برایم سوال شده که در اذکار و همچنین در نماز وقتی ما ذکری می گوییم مخاطب ذکر کیست؟ مثلا وقتی می گوییم سبحان الله، الرحمن الرحیم و ... اینها رو برای کی می گوییم؟ اینا اعتراف هست؟ یادآوری هست؟ آموزش هست؟ مسلما برای خدا که نمی گوییم چون خدا خودش اینها رو میدونه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن اذکار، القائات توحیدی است به قلب، تا قلب متذکر چنین حضوری در عالَم باشد و از فطرت خود که در این نحوه‌بودن است خارج نشود. موفق باشید

25920

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: مبتنی بر مبانی اصولی و عرفانی شیعه، بیشتر شهود عقلی و سیر عقلی مورد توجه است یا شهود قلبی؟ در معارف شیعی برای این شهودها، تفاوت خاصی مذکور است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو لازم است. انسان باید در مسیر کلام خود همواره عقل و قلب را در صحنه داشته باشد، منتها عقلی که از انوار قلب نوشیده باشد. یعنی «قلوبٌ یعقلونَ بها» و این، با تزکیه‌ی نفس حاصل می‌شود. موفق باشید

25711
متن پرسش
سلام علیکم: استاد، واقعاً عجیبه که آقای دکتر سید جواد طباطبایی از دست رئیس جمهور معمم ما با وجود اینکه ایشون صاحب نظریه مرگ اسلام هستن و در این چند ساله کنار آقای آخوندی (وزیر سابق مسکن) بودن جایزه علوم انسانی_اسلامی می گیرند. یعنی واقعاً ما در حوزه عرفان و علوم انسانی و تربیتی اسلامی چنین دچار مشکلیم و ایشان بعنوان صاحب چنین نظریه ای و طرح عجیب ایرانشهری برای لیبرالیزه کردن ایران اسلامی، چگونه بدنبال اسلامی سازی علوم انسانی اند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لیبرالیسم که متأسفانه نظامِ فرهنگیِ ما گرفتار آن شده است، همین است که می‌فرمایید. مشکل ما آن است که حتی بعضی از آقایان در کسوت لباس مقدس روحانیت، اصالت را به غرب می‌دهند و تنها در امور فردی مسلمان هستند. روشنفکری از نظام دینی عبور کرد، اما ممکن است بیشتر آنان خائن به معنای حقوقی آن نباشند. آنان گرفتار روشنفکری هستند. بین سیاست‌ورزی و روشنفکری گرفتار آمده‌اند. هم می‌خواهند پرچمدار مطالبات اجتماعی و محل رجوع باشند و هم در غرب به عنوان طرفداران حقوق بشر و دموکراسی دیده شوند و هم فشار می‌آورند که بخشی از قدرت باشند. موفق باشید

24608
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله: در بحث ده نکته از معرفت نفس در جلسه سوم بحث شد که تن در حقیقت من اثر ندارد اما ابزار کمالش هست. چند سوال برایم پیش امده و آن این است که: ۱. خستگی ای که برای ما پیش می آید چگونه است که باید حتما بخوابیم تا رفع شود؟ با توجه به بحث، روح خستگی ندارد پس جسم خسته می شود و نیازمند خواب پس می توان گفت جسم روی روح متقابلا اثر می گذارد درست است؟ از طرفی برخی بزرگان بوده اند که اگر خیلی کم هم می خوابیدند برایشان مشکلی پیش نمی امده و عادی بوده اند مثل شهید چمران یا آیه الله بهاء الدینی (ره). جریان اینها چیست؟ ۲. گفته شد که روح دیوانه نمی شود و.... و آنهایی که دیوانه اند بخاطر این است که جسم در تسلط کامل روح نیست یا لا اقل اون بخشی از جسم که خوب کار نمی کند سوال من این است که عده ای هوش و ذهن قوی ای دارند و در فهم مسائل و علوم تیز تر و عمیق تر اند یا خلاق تر و عده ای دیگر عادی، علت این اختلاف چیست؟ آیا قدرت روح همه یکسان است؟ و این قدرت روح بر عقل و فهم ما اثر می گذارد یا چیز دیگری ست؟ مثلا تسلط روح بر جسم یا مثلا عقل جسمی ما کمتر است که فهم ما پایین تر از بقیه می شود؟ ۳. علت اختلاف سلایق و افکار چیست؟ منشا آن چیست؟ ۴. آیا با قدرت روح، می توان بیماری های جسم را شفا داد؟ بیماریهایی که از خود جسم ابتدائا بوده مثل شکستگی دست و پا، جراحت و... اگر بله چگونه؟ ( منظورم شفای نسبتا سریع است نه فرضا دکتر رفتن و گچ گرفتن و امثال آن) ۵. آیا می توان هنگام خواب با روح خود به مطالعه و انجام کار و... پرداخت؟ چگونه؟ (به راستی انسان کیست؟ چگونه موجودی ست؟ الله اعلم) خواهشمندم به این سوالاتم پاسخ دهید چرا که گره های ذهنی من هستند که باید حل شوند تک تک این علامت سوالها ذهن مرا تا حدی درگیر خود کرده اند (خصوصا ۳ سوال اول) و برایم مهم اند. ممنون میشم جواب بدید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. جسم اگر خسته باشد آمادگی لازم جهت پذیرفتن تدبیر روح در او کم می‌شود مگر روح‌هایی که قدرت بیشتری جهت تدبیر بر بدن دارند. ۲ و ۳. روح‌ها دارای استعدادهای متفاوت‌اند. ۴. باید زمینه‌ی تدبیر روح بر بدن را فراهم نمود تا روح موفق شود در تدبیر بدن و دفعِ بیماری‌ها. ۵. مطالب را دنبال کنید إن‌شاءاللّه به مرور گره‌های ذهنی باز می‌شود. موفق باشید

31728

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و وقت بخیر استاد: دانشجو بودم و به این جمع بندی رسیدم که باید برم حوزه با مدرسه نمونه که سال اول تاسیسش هست مواجه شدم که به ظاهر از سیستم حوزه فعلی بهتره و همونطور که مستحضرید با مدیریت آقای فرزین هست. نظرتون در رابطه با این مدرسه چی هست؟ به نظرتون وارد بشم خوبه یا نه؟ تشکر از حسن توجهتون، التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن حدّ به روند کارها جهت مقایسه این دو کار خوب آگاه نیستم که بتوانم ترجیح یکی بر دیگری را اظهار کنم. موفق باشید

31399

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی و همه ی افراد گروه لب المیزان: ایام سوگواری آقا امام حسین را تسلیت عرض می‌کنم. امیدوارم در این روزها و شب‌های عزیز ما را از دعای خیرتان بی نصیب نکنید. می‌خواستم بدانم این واعظ منبری بنام استاد پورآقایی که خودش را جز‌ء بچه های انقلابی و جهادی و ولایتی می‌دانند چرا انقدر بچه های جبهه انقلاب را تخریب و تضعیف می‌کنند. استادانی مثل رائفی پور و حسن عباسی و پناهیان بخصوص استاد رائفی پور را. استاد نمی‌دانم کلیپ هایش را دیده اید یا نه ولی بقول خودش نقد می‌کند ولی پای صحبتشان که بنشینی جز تخریب چیز دیگری نیست. متاسفانه کلیپ هاش را هم تو کانال و گروها دارد منتشر میشه استاد چرا باهاش مباحصه نمی‌کند که ببینند حرف حسابش چیه؟ با تشکر التماس دعا (اللهم عجل لولیک الفرج)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم کدام نکته از مطالب آقایان منظور نظر جنابعالی است بالاخره این عزیزان فرزندان انقلاب هستند. موفق باشید

31249
متن پرسش
سلام علیکم: استاد تو اوایل کتاب «مبانی نظری و عملی حب اهل بیت» گفتید که: وقتی متوجه شدیم محبوبی جز خداوند برای انسان قابل تصور نیست و قلب باید با آن اُنس بگیرد و نه عقل، می‌فهمیم چرا برای رسیدن به محبوب حقیقی مان باید «از مسیر محبّت اهل البیت علیهم السلام این راه را طی کنیم.» سوالم اینه که آیا این مثل واسطه کردن بین خدا و انسان نیست؟ (مثل کاری که با حضرت مسیح کردن و گفتن عیسی پسر خدا...، یا مشرکان که میگفتن «ما نعبدهم الا لیقربونا الی الله زلفی»)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد ائمه «علیهم‌السلام» واسطه فیض و آیات تامّه الهی هستند و این غیر از بت‌هایی است که در عرض خداوند و مستقلاً پرستیده می‌شوند به بهانه آن‌که انسان را به قرب انسانی می‌رسانند و یا این‌که حضرت عیسی «علیه‌السلام» را به عنوان پسر خداوند عملاً در عرض خداوند قرار می‌دهند، و این متفاوت است با مظهریت اولیای معصوم که مظهر اسمای الهی هستند. موفق باشید

31208

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت! یکم. خداوند رحیم، پدر و مادر شما را بیامرزد به خاطر رشد و تربیت شما که اینقدر منشا خیر هستید برای امثال بنده! انصافا مطالب و بیانات صوتی، تصویری و مکتوب شما به بنده لذت می بخشد و روحم را سیر می دهد. دوم. استادجان، شما می گوید این تاریخ، تاریخ حضور هست نه تاریخ اطلاعات و باور. یعنی اگر می خواهیم زندگی معنا داری داشته باشیم و بودن حقیقی خود را حس کنیم باید با خود خدا زندگی کرد نه با علم به خدا و... با توجه به این بحث جدی و فوق العاده و کاربردی شما آیا می شود آقای حاج اسماعیل دولابی را با آن منش و روش و سبک فکری و عملی خاص در تبیین دین را، قهرمان آوردن مردم به حضور خدا و انس با حق دانست!؟ آیا باید زین پس در تبیین دین راه و رسم حاج اسماعیل دولابی را پیش برد!؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روش آن مرحوم همچنان‌که متوجه هستید روش خوبی است ولی چرا کار را منحصر به یک شخص بکنیم؟ بخصوص که بهترین حضور از طریق حضور در انقلاب اسلامی محقق می‌شود. موفق باشید

30650
متن پرسش
سلام استاد: در ص ۱۱۱ کتاب معرفت نفس و حشر فرمودید اساساً خود طبیعت در حقیقت آتشی است غیر محسوس که اجسام را آتش می زند و بدن ها را ذوب می نماید و پوست ها را تحلیل می برد و تبدیل می کند منظور از طبیعت چیست؟ لطفاً بیشتر توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور همان ذات عالَم ماده است که عین حرکت می‌باشد و تمام آن صفاتی که مطرح شده، مربوط به حرکت است. موفق باشید

30572

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم و رحمة الله. شخصا خیلی علاقمند هستم که بدانم دعای ثابت یا غالب حضرتعالی در قنوت نماز و در سجده شکر پس از نماز چیست؟ و اینکه برای تعقیبات نماز شخصا پیشنهادتون چیست؟ (ثابت و مشترک بین نماز های یومیه) با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده در قنوت فرازهای «مناجات شعبانیه» خوب است. در سجده‌ی شکر، همان ذکر شکراً شکراً که در مفاتیح‌الجنان ثبت شده است خوب است. با نظر به تعقیباتی که در مفاتیح مطرح است، باید هرکس مطابق ذوق خود بعضی از آن‌ها را انتخاب کند. در آخر «اصول کافی» نیز دعاهای خوبی هست که رجوع به آن ادعیه، مطابق ذوق افراد، کمک‌کننده است. موفق باشید

30419
متن پرسش
سلام: در ارتباط با سوال ۳۰۳۹۲ راجع به قرض الحسنه فرمودین: قرض الحسنه همیشه قرض‌الحسنه باید باشد. ولی وقتی با تورم روبه‌رو هستیم، اگر قرض‌دادن‌ها طوری باشد که تورم در آن لحاظ شود، شاید انگیزه‌ی قرض‌دادن‌ها بهتر شکل بگیرد. ولی به هر صورت آن کسی که با فرض تورم قرض می‌دهد، در این شرایط ثواب دو چندان می‌برد. مطابق بیانات مقام معظم رهبری حفظه الله و طرح کلی مراحل انقلاب اسلامی در سال ۷۹ و نیز در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی مراحل خودسازی، جامعه پردازی و تمدن سازی، حیات انقلاب اسلامی اکنون در مرحله تحقق دولت اسلامی و اداره امور جامعه بر اساس اسلام می باشد. آنجایی که مدل صحنه خودسازی محور را مخالفت با هوی نفس می دانیم در جهت تقرب الی الله همان هم در دولت سازی و جامعه سازی و تمدن سازی وجود دارد. آنجایی که شهادت و ایثار در جامعه محترم است پس در مسائل فردی نیز مناسبات باید بر اساس ایثار و احسان و مقاومت باشد. آنجایی که ساختارها و مدل اداره بانکی با توصیه ها و روش های خودسازی در تعارض است حداقل باید هشیارانه پیوست های جبرانی تضعیف هوی و تقویت تقوی تضعیف شاخص های تمدن غرب و تقویت شاخص های تمدن اسلامی را پیشنهاد و برقرار نمود و خردمندانه رفت به سمت رسیدن به مدل متناسب با جامعه تمدنی توحیدی و تحقق آن نه روش منفعت طلبانه را جولان داد. نمی شود محتوی الهی ولی شیوه اداره مبتنی بر هوی و منفعت طلبی خودخواهی باشد. آنجایی که خود سازی مبتنی بر تقوی و انگیزه های درونی می باشد ساختارها و نحوه مدیریت و برنامه های اداره جامعه نیز باید در مسیر و جهت اهداف عالیه الهی و تحقق آرمان های انقلاب اسلامی باشد روش اداره جنگ در دوران دفاع مقدس نیز تمدن ساز بود، بهترین فرماندهان با کمترین حقوق و حضور حداکثری بدون اجبار تا شهادت. روشی که هوی نفس در آن تقویت گردد و انگیزه های درونی و الهی در آن تضعیف می شود انسان ساز و تمدن ساز نیست در مقابل آن است. و من الله التوفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً درست می‌فرمایید. آری! آن‌کس که تا این اندازه متوجه شده که برای تحقق جامعه‌ی اسلامی حقیقتاً باید در میدان ایثار قدم زد، یقیناً بهره‌ی زیادی همانند برکاتی که شهدا نصیب خود کردند از زندگی می‌برند. از آن طرف باز نباید از این موضوع غفلت کرد که برای تمدن‌سازی باید احوالات انسان‌های متوسط را هم در نظر گرفت که تا آن حدّ حاضرند در کار قرض‌الحسنه وارد شوند، که نفعی نبرند، نه آن‌که ضرر کنند. موفق باشید

29923
متن پرسش
سلام علیکم: شهادت صدیقه کبری (س) و سالگرد شهادت شهیدان مقاومت رو تسلیت عرض می‌کنم. امشب به بهانه سالگرد حاج قاسم مد نظرم آمد دلنوشته ای بنویسم و خدمت او، ارادت خودم رو ابراز کنم و تا حد ممکن از مکنونات قلبم و حسی که نسبت به تاریخی که او طلایه دارش بود بگم و متن زیر رو نوشتم که نمی‌دانم چه حد این حس من را به حادثه تاریخی عروج او توانسته نشان بدهد اما ان شاء الله که موثر باشد: یکسال از هجرت سرخ آن مرد که تجلی ربیون بود و «فما وهنوا لما اصابهم فی سبیل الله» وصفش بود می‌گذرد و امان از آن جمعه خونین. امان از بی قراری ما در مسیر وصال و انتظار یار که به سرخی خون روشن شد و قلوب را به خود آورد و متذکر عهد قدسی ساخت. و امان از آن جمعه خونین که مدام ندبه خوانان اما با شوری حماسی می‌خوانیدیم: «أَيْنَ قاصِمُ شَوْكَةِ الْمُعْتَدِينَ» این حال جمعه است که هر چه انسان راه قدس و افلاک را در پیش گیرد جمعه ها بیشتر خود را می یابد و اسرار عالم بر او هویدا می‌گردد چرا که جمعه روز به صحنه آمدن روح انسان و روح جهان یعنی آن موعود هماره قائم است و روز ارتباط غیب و شهودست و ما در فقدان آن سردار عزیز بیشتر این امر را در یافتیم. حاج قاسم و حاج ابومهدی و شهدای همراه شان، حجت هایی بودند که خداوند در دل عصر انقلاب اسلامی گشود تا بر ما هویدا کند این سنتش را و به ما بشناساند راز ملکوتی این نهضت را: «وَ إِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بي‏ وَ بِرَسُولي‏ قالُوا آمَنَّا». آری! قاسم و ابومهدی همان اصحاب شمس تابان ولایت بودند که خداوند در فکرهایشان با آنان نجوا می‌کرد و تجلی می نمود و آنان نیز دریافتند رازی در عالم است و نفحاتی که باید خود را در معرض آن قرار داد. اما آن راز و نفحه چیست و چگونه بر آنان آشکار شد؟ اینجا کسی باید سخن بگوید و توصیف کند این امر را که خود تجلیات آن انوار الهی و نفحات قدسی را دیده و به صحنه آورده باشد و چه کس بهتر از آوینی که سیدالشهدای اهل قلم است توانست این اسرار و حکمت ها که هدف و گوهر حیات تمام شهیدان بود را برای ما توصیف و تبیین کند؟ آوینی می نوشت در عالم، رازی است که جز به بهای خون آشکار نگردد و حال شاید بتوان دریافت چرا این میزان حاج قاسم بی قرار بود و می‌نوشت «آه مرگ خونین من! زیبای من! کجایی؟ مشتاق دیدارتم.» ولی چرا این راز جز به بهای خون آشکار نمی‌شود و مگر این راز چقدر عظمت دارد که چنین طریق خونینی دارد؟ نقل است جمعی خدمت علامه طباطبایی (ره) می‌رسند و از ایشان می‌پرسند آن اسم اعظم بین اسماء الحسنی الهیه چیست و علامه می‌فرماید: «بهاء». چنانچه خداوند خون بهای حسین (ع) شد و او را ثارالله خطاب کرد و خداوند بهای هر انسانی است که به تعبیر حضرت روح الله (ره) آنچنان که در اسرار الصلوه نوشت، داغ و ذلت بندگی را بر ناصیه خود بنشاند و جز اراده الهی چیزی نخواهد و عبدی بی اراده مقابل اراده و سنن حق تعالی گردد آنگاه است که صاحب خانه اجازه تصرف به انسان می‌دهد و قلب و چشم و عقل او را قدسی و وارد به باطن و ریشه های عالم می‌کند. آری بحق که «العبودیه جوهره کنها الربوبیه» و اگر حاج قاسم مظهر عبودیتی که به ربوبیت رسیده، نبود، چگونه به احدی الحسنین رسید و هم با حیات و مجاهدتش حجابهای ولایت الهی که همان طواغیت و فرعون های عصر اند را مغلوب ساخت و جنگ های سی ساله شان را در طی سه سال به زمین زد و هم با شهادتش یوم الله پشت یوم الله دیگر خلق شد؟ اگر جز این نیست چرا او و همسنگرانش را گردان همیشه پیروز ثارالله می‌خوانند و مانند ستاره های درخشان بر آسمان دفاع مقدس می درخشند؟ او دریافت «زمین سراسر صحرای عرفات است که تو با خطاب اهبطوا بر این سیاره رنج فرود آمده ای» و با اخلاصش اثبات کرد «که نفس توجه به سوی جهتی خاص لازمه انصراف وجه از جهات دیگر است» و بحق او جز به وجه باقی حضرت حق به کدام وجه دیگر نظر و توجه داشت؟ الحق آن نمازها و قنوت هایش تجلی این بود که «نماز بلندترین فریادهاست و قامت ما به بلندای نمازست یعنی قدرت ما را باید در نمازمان جست». و عجیب است این سخنان از آوینی است که دو دهه پیش از سردار به مقتل عشق رفت و ولی سخنانش توصیف حال تمام شهدا ویژه خودش و حاج قاسم است. آری! راستی از همین رو بود که او گوش در عالم ملکوت داشت و دهان در عالم ملک و آنچه را از ملکوت باز می شنید باز گو می‌کرد و اگر این کشفی یقینی نبود چگونه سه بار قسم جلاله خورد که از مهمترین شئون عاقبت بخیری در ارتباط قلبی و عملی با ولی فقیه است و او را ستون خیمه ای می‌دانست که اگر آسیب ببیند، تمام حرم ها و حریم ها فرو می‌ریزد و اینجاست که هشداری قاطع در وصیت نامه اش می‌دهد که اگر عمل و سخن ما تضعیف گر ولایت فقیه باشد، مغضوب نبی اکرم (ص) و تمام شهدای این مسیریم. آری!جز آنکه متصل به ریشه های هستی است چنین حکمت های نغزی بر نمی آید... سردار قلوب ما، وارث شبها و روزهایی است که دوکوهه و اروند و هویزه، میزبان اصحاب خمینی بود و سجده های شبانگاهان آن عباد الله الصالحین، واسطه اتصال ارض و سماء می‌گشت و او اگر در کنار اروند در جمع دوستان رزمنده اش چنان اشک می‌ریخت و از خداوند طلب می‌کرد به ایمان قلب شهدا و اسلام ما، شهادت را روزی مان گرداند، سخن ها در دل داشت و مکاشفه ها بر او گشوده شد. و راستی دوکوهه همچنان قصد نداری با ما سخن بگویی و مهر سکوت از لب برگشایی و رازهای خلقت که به بهای خونهایی مثل سردار تا ابد سرافراز ما آشکار می‌گردند را بازگویی؟ مکنونات خود را بگو و با من سخن بگو دوکوهه... آن عزیزی که حجت انقلاب و انقلابیگری مان شد، تاریخی را یافت که شهادت پایانش نیست بلکه آغاز و تولدی دیگرست در جهانی فراتر از آنکه عقل زمینی به آن راه یابد و او نیز از همان بچه های قرن چهاردهمی بود که کره زمین سالهاست انتظار آنان را می‌کشد تا بر خاک این سیاره مبتلا، قدم نهاده و عصر جاهلیت و بی خبری ثانی را به پایان برسانند. و او بر ما این راز آشکار می‌کرد که بگذار دشمنان پر هیمنه دل به انواع توطئه هایشان دل خوش کنند و انسانهایی نیز به آیینه زنگار گرفته فطرت شان توجه نکنند؛ ما را چه باک که در پرتو الطاف توحیدی، مشق تمدن سازی می‌کنیم تا در رکاب آن امام منصور من اهل بیت محمد (ص) سرافراز گردیم. و چه کس را باور این بود که مستضعفان و ابوذرهای به ربذه تبعید شده تاریخ، قد علم کنند و ندای «تقوموا لله مثنی و فردی» سر دهند و انسداد تاریخی جاهلیت مدرن را بشکنند و موازنه جهانی را تغییر دهند و دهکده و فرهنگ واحد جهانی را با اختلال مواجه سازند. دنیا، وارونه است و متفرعنان و طواغیت و آنانکه عقل شان راهی به مراتب قدس ندارد، بر آن حاكمیت دارند، اما چه غم که صالحین و مستضعفین وارث زمین خواهند بود و طلیعه‌ آن از هم‌اكنون در انقلاب اسلامی ایران ظهور یافته است. هر چند غم خواریم و نگران و غصب ناک که در مهد انقلابی که سلیمانی پرورست، هنوز هستند آنان که در سیطره عهد طاغوت اند و سعی دارند با اتصال به مصادر و مناصب، روح عافیت طلب و قدرت طلب شان را خشنود سازند یا گشودگی و روشن بینی در راستای تداوم این نهضت ندارند یا حتی امور زمینی را منفک از امور قدسی و ملکوتی می‌دانند حال آنکه تاریخ آینده، تاریخ سلیمانی هاست؛ تاریخ آنان که اهل دسته بندیها و خطوط فرعی و غیر اصیل و شعارهای انحرافی و عقول غیر قدسی نیستند بلکه اهل خط امام (ره) اند نه یک کلمه بیشتر و نه کمتر. و حال خاتمه کلام درباره حاج قاسم این امت، باز هم از سید شهیدان اهل قلم باشد که نوشت: « هزارها سال از هبوط آدم بر سیاره‌ی زمین گذشته است و هنوز نبرد فی ما بین حق و باطل بر پهنه‌ خاك جریان دارد، اگرچه دیگر دیری است كه شب دیجور ظلم از نیمه گذشته است و فجر اول سر رسیده و صبح نزدیك است. این بندگان مخلص خدا طلیعه‌دار نورند و با دست آنان است كه صبح شكافته می‌شود و تاریخ به عاقبت كار خویش نزدیك می‌گردد."
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با حاج قاسم معلوم شد مکتب حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» چه توانایی‌هایی در خودْ نهفته دارد و در حقّانیت این مکتب همین بس که چنین افرادی را می‌تواند بپروراند که این‌چنین در تاریخ خود حاضر می‌شوند و متوجه‌ی افق‌هایی می‌گردند که به تمام معنا، معنای زندگی را و معنای حقیقت را می‌توانند درک کنند.

  این نکته‌ی بسیار مهمی است که وقتی انسان نداند آرمان‌ حقیقی‌اش چه باید باشد، سرگردان اهداف تهی می‌شود و عملاً خود را در امورِ پراکنده، پراکنده می‌کند و برای نجات از این پراکندگیِ شخصیت، حضرت احدیت جان و قلب انسان را به سوی خود جلب می‌کند، تا انسان از پراکندگی شخصیت نجات یابد و به خود آید. به خودآمدن، همان احیاء و زنده‌شدن قلب است. زیرا در آن صورت توجه جان انسان به حقیقتِ یگانه‌ی عالم می‌افتد و احساس زنده بودن قلب، در خود انسان پیش می‌آید و در این حال چشم انداز و میدان دید انسان تنها حقیفت خواهد شد و هرجا آن را بیابد می شناسد.

مهم آن‌جا است که هرکدام سعی کنیم تکلیف‌مان را نسبت به حقیقت بدانیم و دائم به این فکر باشیم که خودمان حجاب حقیقت نباشیم تا از تجلیات انوار الهی که ما را متوجه چشم اندازی می‌کند که در پیش روست، استفاده کنیم و افق عالم را صبح طلوع حقیقت در نظر بگیریم و هم‌اکنون از آن بهره‌مند شویم. در آن صورت خدا را در تاریخ‌های مختلف و در مناظر مختلف نظاره خواهیم کرد.

فهمِ شأن خدا در هستی به این معنا است که انسان به اقتضای ذاتش که وجودی است گشوده، می‌تواند تجلیّات انوار الهی را در خود احساس کند و با همه‌ی موجودات که بهره‌ای از وجود دارند رابطه برقرار کند و آن‌ها را بفهمد و نسبت به وجودِ آن‌ها فکر کند و با موجودات گفتگو نماید. در این حالت است که انسان می‌یابد چگونه تشییع‌کنندگانِ سردار، مظهر انوار الهی بودند.

ما انسان‌ها هر بار حینِ رو برو شدن با یک رخداد تاریخی و یا انسانی بزرگ، چیزی متفاوت را می فهمیم. تعدد دلالت‌ها هر بار یک تعدد تاریخی است. این تعدد از این‌جا ناشی می‌شود که هر بار به گونه‌ای متفاوت از سوی تجلیات الهی مورد خطاب قرار می‌گیریم و این است که باید بدانیم از حاج قاسم سخن‌گفتن تمام شدنی نیست. هرچند سخن بس بسیار است و هر اندازه از حاج قاسم سخن بگوییم، از خودِ گمگشته‌ی خود بیشتر سراغ گرفته‌ایم. موفق باشید

29795

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: خوابهایی که می‌بینم آشفته و پریشان است دست و پایم در خوابهایی که می‌بینم بسته است و اصلا خوشایند نیست می خواستم ببینم بعد از مردنم برزخ من همینگونه است. مطلبی از حضرت ایت الله حسن زاده خواندم که گویا بی ارتباط نیست. لطفا راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. نباید این حالات که بیشتر در راستای تحت تأثیربودنِ روح نسبت به مسائل روزتان هست را، به احوالات برزخ نسبت داد که انسان در آن‌جا با ملکات خود روبروست. موفق باشید

29552
متن پرسش
سلام علیکم: استاد یک سوال داشتم و اینکه آیا ما وجودی حقیقی داریم یا صرفا یک وجود اعتباری؟ و اگر ما خودمون رو یک وجود حقیقی بدونیم آیا منافاتی با وحدت شخصیه وجود ندارد؟ و یک سوال دیگر: اینکه گفته می‌شود حمد خود خداست حامد و محمود خودش است یعنی چی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. وحدت شخصیه‌ی وجود متذکر آن است که خود را در بیکرانه‌ی حضور حق احساس کنیم و سلوک إلی الله برای آن است که انسان به واقعیت خود برسد. آری! ما در شرایط عادی تصوری از خود داریم که به یک معنا، اعتباری است ولی هر اندازه که جلو برویم با واقعیت خودمان که غرق وجودِ هستی حضرت حق است، روبه‌رو می‌شویم. ۲. بحث «حامد و محمودبودن» خداوند را به خوبی در تفسیر سوره‌ی حمد حضرت امام (ره) می‌توانید دنبال بفرمایید. موفق باشید

29366

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: بهترین فیلم های تاریخ سینما از منظر شما کدامند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده اساساً بسیار کم می‌توانم فیلم‌ها را دنبال کنم و به همین جهت نمی‌توانم نظر دهم. موفق باشید

28986

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: الحمدلله توفیق حاصل شد برای ادامه ی تحصیل و شروع دروس خارج به قم هجرت کردم، ولی به شدت برای مسیر سلوکی خود اضطراب دارم، استاد در قم چه کسی را پیشنهاد می کنید، برای پیگیری این مسائل؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید در تاریخی هستیم که آیت اللّه بهجت می‌فرمایند: «علم تو، استاد توست» باید سعی کرد با معارف الهیه جلو رفت. موفق باشید

نمایش چاپی