بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26407
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام عليکم: استاد بزرگوار؛ اتحاد نفس و بدن که مرحوم صدرا مطرح کرده اند به چه معناست؟ آیا به معنای احاطه وجودی است؟ و اگر چنین است پس چگونه ممکن است پس از مرگ، تعلق نفس به بدن قطع شود و بدن تجزیه شود و چه بسا جزئی از بدن جانداری دیگر شود و نفس دیگری بر آن احاطه پیدا کند؟ و اگر بگوییم احاطه ی وجودی نیست پس اتحاد حقیقی باقی نمی ماند. مؤید باشید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب ملاصدرا اتحاد نفس و بدن را انضمامی می‌دانند. لذا در عین آن‌که نفس، می‌تواند برای تبدیل قوه‌هایش به فعل، بدن را تدبیر کند عین بدن نیست تا با ترک آن حقیقت آن ناقص گردد. موفق باشید

26376
متن پرسش
سلام و عرض ادب: همه ما می‌دانیم عده ای دارند دنیا را به خیال خودشان مدیریت می‌کنند. عده ای که هر وقت بخواهند با فضای رسانه فلان خبر مثل کرونا را تیتر یک دنیا می‌کنند قطعا هم دست خودشان در ساخت و تکثیر این ویروس مشخص هست. عده ای که با سرمایه ای که دارند فلان تغییر ژنتیکی را در غذای مردم می دهند تا به هدفشان برسند. عده ای که در تصمیم گیری های بین الملل هم نقش دارند. در شروع یا پایان فلان جنگ هم نقش دارند. از طرفی هم تاریخ نشان داده نتوانسته اند به مقصدشان برسند شاید تا بخشی موفق بوده اند ولی تدبیر امور به دست خدا بوده و هست. در فضای شکل گرفته برای ویروس کرونا، ورود فلان آلودگی غذایی، هجوم فلان جانور، قحطی، جنگ، ترور، هارپ، بمب اتم، بمب هیدروژنی و... خیلی از مردم ترس دارند که عاقبت چه می‌شود؟ دیگر فضای خیال پر است از شیوع یک اتفاق که باعث مرگ و میر انسان ها خواهد شد. چون آن اتفاق را به عینه می بینند. می بینند که عده زیادی در دنیا به خاطر کرونا دارند جان خودشان را از دست می‌دهند. این فضای واقعی و خوفناک قدرت تخریب دارد قدرت مانور در خیال دارد. حتی اگر واقعی باشد یا نباشد باز هم ترس وجود انسان را گرفته پس خیلی ذهنشان یاری نمی کند که مدبر عالم کجای کار است؟ چطور از او باید مدد گرفت؟ اصلا چه باید کرد؟ اگر مرگ و زندگی دست خداست پس اینها چه دارند می کنند؟ در این فضا چطور آرامش خودمان را حفظ کنیم و از چه جهتی به عالم نگاه کنیم که در این آزمایشات خدای نکرده خدا را فراموش نکرده و بازنده نشویم؟ البته این را عرض کنم فضایی که بنده از آن گفتم فضای جبهه و جنگ نظامی و اقتصادی و... نیست که دشمن معلوم دارد. شاید همین مردم در آن فضا چون دشمن مشخص است اینطور به این اوضاع نرسند. من در مورد یک جنگ نامردانه حرف می زنم از بمب اتم و شیوع ویروس و بیوتروریسم و... که شاید از دست ما هم چیزی بر نمی‌آید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه‌اید خداوند سرنوشت بندگان را در دست بقیه قرار نمی‌دهد. هرچه ما چوب خورده‌ایم، از خودمان است که رجوع واقعی به معارف الهیه و عبادات شرعی نداریم. باید بشر به این بصیرت برسد که روز به روز، دشمنان انسانیت در مسیر نابودی خودشان قرار می‌گیرند و نابود می‌شوند. موفق باشید

25869

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: شهید مطهری در کتاب انسان کامل، مطلبی رو بیان می کنند که انسان با توجه به اینکه جامع استعدادهاست و ظرفیت های گسترده ای دارد، باید به نحوی برنامه ریزی کند که تمام استعدادهایش در توازن و تعادل باشد. این جمله کمی برای من مبهمه؛ چگونه می شود با این عمر محدود همه استعدادهایمان را در تعادل نگهداریم و بجای یک زمینه خاص، در چند زمینه و استعداد دیگر هم توانایی خود را بروز دهیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ورود به میدانی که شریعت و تدبّر در قرآن در مقابل ما قرار می‌دهد ما را به جامعیتِ استعدادها می‌رساند و اشاراتی را در مقابل ما می‌گذارد که با پیروی از آن اشارات، استعدادهای نهفته‌ی ما نیز به فعلیتِ خود نزدیک می‌شود. موفق باشید

25599

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام خدمت استاد عزیز: منظور از تجلی خدای سبحان در وجود ما چیست؟ ۱. ما جزئی از ذات خدای سبحانیم؟ آیا این مستلزم جسمانیت یا ترکیب نیست؟ ۲. ما خارج از ذات خدای سبحانیم؟ آیا این مستلزم محدودیت خدای سبحان نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد باید مطالعاتی را دنبال کنید تا به جواب این سؤالات برسید. پیشنهاد بنده مطالعه‌ی «برهان صدیقین» با شرح صوتی آن است که هر دو بر روی سایت هست. متن «برهان صدیقین» را در کتاب «از برهان تا عرفان» دنبال کنید. موفق باشید

25529

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم وقتتون بخیر استاد جان: در مورد افراد معمولی که بعضا گناهانی هم دارند می توان هر مصیبتی سرشان آمد گفت به خاطر گناهشان است؟ خدایی که رب است ممکن است برای ارتقاء درجه آنها را دچادر مصیبت کند؟ آیا این مساله فقط مختص اولیاء خداست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! همین‌طور است که می‌فرمایید ما چنین حقی نداریم که این‌طور قضاوت کنیم، مگر برای فاسقِ معاندی مثل صدام، که خداوند خواست عبرت روزگار باشد. موفق باشید

25491
متن پرسش
با سلام: چه فرقی بین بدن مثالی با بدن اخروی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بدن اخروی دارای شدتِ وجودی بیشتری است. موفق باشید

25446

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد جان: چیکار کنیم که بوی امام زمان بگیریم؟ اون عشقی که امام به موجودات دارن چجوری ذره ایش در وجود ما میتونه به دست بیاد و ما هم دلسوز بندگان بشیم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با رعایت احکام الهی و به‌دست‌آوردن معارف ربّانی به امامی که در اوج معارف و رعایت شریعت است می‌توان نزدیک شد و احساس حضور آن حضرت را در خود یافت. موفق باشید

24946

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در کتاب روح مجرد می فرماید: مرحوم حداد در دهه محرم حال اندوه و حزن در ایشان دیده نمی شد و‌ سراسر ابتهاج و مسرت بود، می فرمود چقدر مردم غافلند که برای این شهید غصه می خورند و... گریه بسیار می کرد ولی گریه شوق بود و..» خب بنده هم این حالتها و صحبتها رو تصدیق می کنم ولی چرا امام رضا (ع) فرمودند پدرم بر عکس مرحوم حداد اندوه و حزن بر او غالب می شد، و یا امام سجاد (ع) تا مدتها، آب می دیدند ذبح می دیدند و... گریه می کردند؟ لطفا دلیل این اختلاف رو بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دو وجه و نظر به یک موضوع است که هر کدام در جای خود قابل پذیرش است. موفق باشید

24601

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد طاهرزاده عزیزتر از جانم: حضرت استاد رحلت دردناک فرزند گرامیتان را تسلیت عرض می کنم. اینجانب از این واقعه خیلی ناراحت شدم و می گفتم ای کاش به جای فرزندتان من از این دنیا می رفتم اما مصلحت و تقدیر الهی آن بود و باید بر قضا و قدر الهی راضی باشیم. ان شاءالله خداوند صبر جمیل برایتان اعطا کند. خداوندا به خاطر این مصیبت عظیم که بر استادم وارد شده است ایشان را با امام حسین علیه السلام محشور کنید. از اذربایجان پیام می دهم راهم دور است مرا ببخشید که در مجلس ترحیم حضور نیافتم. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما بشوم. إن‌شاءاللّه سال‌های سال بمانید و منشأ برکاتی شوید که مرحوم سلمان‌ها قصد تحقق آن برکات را داشتند. موفق باشید

24192
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید سوال ۲۴۱۵۱ را پاسخ دادین؟ بنده پیدا نکردم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شد: ۲۴۱۵۱. باسمه تعالی: سلام علیکم: راهنمایی بنده آن است که در این موارد باید سکوت کرد مگر این‌که مطمئن باشیم وظیفه‌ی ما تذکر است. موفق باشید

34028

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: در رابطه با سوال ۳۴۰۲۳ نصیحت این حقیر آن است که در جایگاه یک فقیه ننشینید و فتوا ندهید! با تشکر!

متن پاسخ

باباسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال بحث در تذکر نسبت به یک قاعده است. تذکر به قاعده فقهی، نشستن به جای فقها نیست!! همان‌طور که اگر فقیهی در رابطه با مباحث کلامی یا فلسفی نظر داد، نباید گفت چرا در جای متکلّمین یا فقها نشسته‌اید؟ در مورد قاعده تترس، بد نیست به کتاب «جاذبه و دافعه» مرحوم شهید مطهری نیز رجوع فرمایید. موفق باشید

33050

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام استاد عزیز: در سوالات سایت راجع به خودکشی به این جمع بندی رسیدم که چون ناامیدی و یاس نوعی کفر است و نتیجه آن پوچی و بدبینی و عدم امید به لطف خدا میشه در نهایت خودکشی هم نوعی کفر حساب میشه و فرصت توبه سلب می‌شود و در کل کاریست که نه تنها رضایت خدا در ان نیست بلکه قهر خدا را نیز به دنبال دارد و بدتر از همه نوعی فریب دادن خود واقعی است چرا چون به ظاهر تن رو کشته ولی نفس که حیات ابدی داره قابلت نابود شدن نداره که انسان بخواهد انجام بده و تا زمانی که خدا بخواهد این ممکن الوجود هست. حال استاد عزیز بخشی مردم عقیده دارن کسی که خودکشی می‌کند به هر دلیلی به جایی رسیده که نمی‌تواند تسلیم این شود که همه کاره عالم خداست و این پوچی و ناامیدی که از گناهان کبیره هست و فرصت توبه از بین می‌رود باعث جهنمی شدن فرد شده پس اصلا در تشییع جنازش شرکت نمیکنن. بخشی دیگه طبق همین اصول در خاکسپاری شرکت میکنن بخاطر ثواب ولی باز ته دلشون میگن کار خوبی نکرده و مثل بقیه اموات دل درست نمیرن. بخشی دیگه فقط در خاکسپاری میرن ولی برای ٣ و ٧ و ۴٠ شرکت نمیکنن و میگن کسی که خودکشی کرده مجلس گرفتن براش اشتباهه. چون بدون توبه به دست خودش جهنمی شده و موارد مختلف. حال سوال من اینه که واقعا برای کسی که خودکشی کرده بالاخره اطرافیان و خانوادش چند نفری مجبورند به خاک بسپارندش برای همسایگان یا هم محلی ها و ... آیا در تشییع جنازش باید شرکت کرد؟ آیا مراسم باید گرفت مثل ٣ و ٧ و ۴٠ و آیا این مراسمات بهش میرسه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نکات خوبی اشاره می‌فرمایید. آری! شاید بتوان گفت برای احترام به بازماندگان او در آن مراسم شرکت کنیم وگرنه برای چنین افرادی نباید احترامی قائل شد. البته موضوع بیماری‌هایی که منجر می‌شود افراد اختیار خود را از دست بدهند، که به اصطلاح پزشکان دوقطبی گفته می‌شود، موضوع متفاوت است. موفق باشید

31426

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: من خانمی هستم که که دو فرزند دارم که دومی یک ماهه است. وقتی تصمیم به فرزند دوم گرفتم با شما و دیگر افراد صاحب نظر مشورت کردم و با آگاهی و شناخت دوباره فرزنددار شدم‌. اما الان با توجه به شرایط کرونا و جو منفی جامعه خیلی استرس و نگرانی گرفتم. گاهی فکر می‌کنم نکنه آوردن فرزند در این شرایط اشتباه بوده و من در حق فرزندم ظلم کردم و یا اینکه اگه کرونا برایمان اتفاق بیفتد با آن چه کنم؟ خلاصه خیلی ترس و استرس گرفتم که باعث شده از فرزند و مادری خیلی لذت نبرم. خواهشمندم کمک کنید. مخصوصا در جو الان جامعه و بیماری و... خیلی می‌ترسم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شما مشغول وظیفه مادری و الهی خود باشید و بدانید مرگ و زندگی انسان‌ها در اختیار خداوند است. موفق باشید

31249
متن پرسش
سلام علیکم: استاد تو اوایل کتاب «مبانی نظری و عملی حب اهل بیت» گفتید که: وقتی متوجه شدیم محبوبی جز خداوند برای انسان قابل تصور نیست و قلب باید با آن اُنس بگیرد و نه عقل، می‌فهمیم چرا برای رسیدن به محبوب حقیقی مان باید «از مسیر محبّت اهل البیت علیهم السلام این راه را طی کنیم.» سوالم اینه که آیا این مثل واسطه کردن بین خدا و انسان نیست؟ (مثل کاری که با حضرت مسیح کردن و گفتن عیسی پسر خدا...، یا مشرکان که میگفتن «ما نعبدهم الا لیقربونا الی الله زلفی»)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد ائمه «علیهم‌السلام» واسطه فیض و آیات تامّه الهی هستند و این غیر از بت‌هایی است که در عرض خداوند و مستقلاً پرستیده می‌شوند به بهانه آن‌که انسان را به قرب انسانی می‌رسانند و یا این‌که حضرت عیسی «علیه‌السلام» را به عنوان پسر خداوند عملاً در عرض خداوند قرار می‌دهند، و این متفاوت است با مظهریت اولیای معصوم که مظهر اسمای الهی هستند. موفق باشید

30781

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در رابطه با سوال ۳۰۷۶۰ فرمودید که: می‌توان تلاش کرد برداشت‌‌ها را عمیق و عمیق‌تر کرد. خواستم بگم چگونه؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده به رویکرد ما بستگی دارد که مطالب را در همه‌ی جوانب و سطوح دنبال کنیم و در همین رابطه از ما خواسته‌اند که وقتی با قرآن روبه‌رو می‌شویم در آیات آن تدبّر کنیم. موفق باشید

30718

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: در یکی از سوالات خوندم که فرموده بودید بیماری، معلول روی برگرداندن خداست من پانزده ساله بیمارم و واقعا هم می‌دونم انسان درستی نبودم هر دکتری رفتم هم خوب نشدم. آیا اگر به سمت خدا برگردم، خدا هم نظرش را به سوی من باز خواهد گرداند و بیماری من رفع خواهد شد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه این‌طور نیست که علت بیماری‌ها، عدم توجه حضرت حق باشد. بعضاً مانند حضرت ایوب «علیه‌السلام» قضیه، قضیه‌ی امتحان و ابتلای الهی است. آری! اگر ما در بیماری‌های خود نسبت خود را هرچه بیشتر با خداوند زلال و پاک نگه داریم، اگر همان بیماری در راستای امتحان و ابتلا باشد، بهره‌های بسیاری نصیب انسان می‌شود. موفق باشید

30619

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: یکی از معارف عرفانی قرآن که بتوان ادعا کرد مسبوق به سابقه نبوده است یا مثلا با مقایسه با تورات و انجیل بتوان ادعا کرد بر آنها برتری دارد را بیان کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی معارف انبیاء مبتنی بر توحید است و تفاوت در عمق بیشتر توحیدی است که در اسلام ملاحظه می‌فرمایید. مثل توحید سوره‌ی «قل هو الله احد» که چگونه او در عین آن‌که «احد» است و همه‌ی هستیِ بیکرانه را شامل می‌باشد، «صمد» است و باید به سوی او رفت. که بحث مهمی است. و جمع آن، نگاه توحیدیِ خاصی را می‌طلبد. موفق باشید

30515
متن پرسش
سلام استاد عزیزم: خواستم ببینم کدام شرح حافظ و مثنوی را مطالعه کنم بهتره؟ شرح شوقی بر حافظ خوبه؟ شرح جنابعالی کی منتشر می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نمی‌توان در شرح خاصی متوقف شد، هرکدام در نکاتی موفق بوده‌اند و بر اساس ذوق خود سراغ جناب حافظ رفتند. فعلاً بنده در هر فرصتی غزلی را مطرح می‌کنم با این نیّت که نسبت به جناب حافظ، گمان‌ها منفی نباشد و روشن شود افکار و اندیشه‌های عرفانی او مربوط به تاریخ امروزینِ ما است. ما دقیقاً امروز یک حافظ کم داریم تا نحوه‌ی بودن ما را در جهان و در نسبت به عالم با نگاه خردمندانه و شاعرانه متذکر شود. موفق باشید

30337
متن پرسش
سلام علیکم محضر استاد اصغر طاهرزاده عزیز: حضرتعالی در کتاب مبانی نظری حب اهل بیت به نقل از المیزان در ذیل آیه مودت فرمودید که حتی نباید حب به پدر و مادر داشته باشیم و محبت و مودت تنها برای خداست. در حالی که در قرآن می فرماید که ما بین زن و شوهر مودت قرار دادیم. تنافی این مطلب برای بنده روشن نشد.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید منظور از مودّت به اهل‌البیت، مودّتی است که منجر به اطاعت شود که این مخصوص به اهل‌البیت است. ولی مودّت بین زوجین، جهت ادامه‌ی زندگی می‌باشد و خداوند این مودّت را عطا می‌کند. ولی محبت و مودّت به اهل‌البیت را باید سعی کنیم با رفع تعلّقات دنیایی در خود ایجاد نماییم. موفق باشید

29800

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: طلبی است که مدتهاست در جان حقیر افتاده است نمی‌دانم میسور است یا خیر و آن اینست می‌خواهم بدانم ذات حق آنا به آنا چه احساسی دارند و یک کسی که خدا هست و علم حضوری بخود دارد که فکر کنم مقام احدیت است و پیکره وجودی خود را یکپارچه می‌نگرد من هم می‌خواهم آن نگریستن را تجربه کنم. البته اگر تجربه وجودی بالاتری در مقام ذات دارد آن هم تجربه کنم. البته مستظهرید که تمنای اگزیستانسیلی وجود من بالاتر از آنست که طلبم علم حصولی نسبت به آنچه حق احساس می‌کند باشد پس اینکه بدانم خدا چه احساسی دارد کافی نیست و اگر بعلم حضوری بیابم و احساس کنم حق چه احساس می‌کند هم باز کافی نیست بنظرم طلب باید فوق احساس احساس حق باشد و قدمی بالاتر بردارم که فوق علم و وجدان باشد و شاید باید به تبدل وجود خود به خدا بیندیشم و انگار این انگاره که انگ وجود انسی در طول سیر و اینکه هرچه رویم باز شر بشری بودن زوال پذیر نیست و اینکه فرمودید عین ثابت تغییر پذیرنیست از همه اینها باید عبور کرد و نمیدانم مراحل سلوک بعدی چیست آیا رهی به ژرفناک ترین ژرفای حق هم هست یا اگر حقایقی در عرض و طول حق هستند رهی بر تملیکشان هست به هر رو فعلا گام اول خود را تمنای علم حصولی به علم حضوری حق نهادم بعد بقیه سیر که در فوق ذکر شد تا در ادامه به فوق فوق رسید و ستیغ وجودی خود را فوق وجود و عدم موجود نهم و به فوق وجود و عدم مستحیل و معدوم ره جویم و اگر فوقی برین فوق باشد باز بازم را برای شکار آن عنقا و اعلی از آن عنقا فرستم و کار به امکان و امتناعش ندارم و معتقدم سالک نباید درک وجودی خود را حد وجودی سلوک بداند و باید تمنای خود را غیرممکن ترین غیرممکن ها قرار دهد و قرار نهاییش را دران بیابد تو مگو ما را به آن شه راه نیست با کریمان کارها دشوار نیست به این بیندیشیم که برخی حد نهایی را تعین ثانی گرفتند و در نتیجه از اول بازماندند و عرفایی هم که تعین اول را مستقر نهایی خویش گرفتند طبیعتا اگر در نفس الامر برای آدمی اعلای ازآن ممکن باشد و بتواند قدم به کنه عنقای مغرب نهد که من از کرم حق دور میدانم چنین نباشد از کمال این عارفان بازخواهند ماندو میتوان اندیشید آیا استاد ازل در اندیشه تلمیذانی فروتر و فرودست است یا فراتر و فربه تر به هر حال استاد رهی برین تمناها می یابید؟ واعلی تمنای مستحیله را چه می‌دانید تا طلب کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده بهترین شکلی که این موضوع را می‌توان دنبال کرد، منزل 99 «منازل‌السائرین» می‌باشد به معنای منزل «جمع». بنده سعی کرده‌ام در جلسه‌ی پنجم سوره‌ی فتح نکاتی در این رابطه مطرح شود به این معنا که:

  این همان درکِ آرام‌آرام وحدت وجود است که هر چقدر سالک جلو برود با عمق بیشتری در آن حاضر می‌شود و جناب خواجه عبدالله انصاری در منزل «جمع» که نود و نهمین منزل از منازل صدگانه‌ی سلوک است، از آن سخن می‌گوید و می‌فرماید: «و اَمَّا جمع الوجودِ: فهو تلاشى نهايةِ الاتّصالِ في عين الوجود مَحْقاً.» و جمعُ الوجود عبارت است از تلاشی و فناءِ نهایت اتصال در عین وجود به صورت محق شدن آن علوم در عین وجود. و سپس می‌فرماید: «و الجمعُ غايةُ مقاماتِ السالكين، و هو طَرَفُ بحرِ التوحيد.» مقام جمع، غایت مقامات سالکین است و آن کرانه‌ی دریای توحید می‌باشد.

مقام جمع مقامی است که وحدت شخصی وجود در آن جریان می‌یابد و تمام ریاضت‌ها برای همین است که برای سالک جز خدا نماند و هیچ مانع و حجابی در میان نباشد.

خوب است که به اصل جلسه که در بنر سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

29786

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: استاد در بحث حساب معاد، فرمودید که پیامبر (ص) در مکه در جاهای مختلف می‌خواستند جانشینی خود که خداوند فرموده بود را ابلاغ کنند اما از عاقبت آن می‌ترسیدند تا این که خداوند فرمودند اگر اعلام نکنی رسالتت کامل نیست. مگر پیامبر با نور وجودی خود متوجه این عاقبت نبودند؟ ۲. منظور از نظام در بحث ها چیست؟ آیا آیاتی از قرآن که «نا» دارند مثل خلقنا و انزلنا مربوط به نظام است که جمع بسته شده است؟ اجرکم عندالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عموماً پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» به نور اجمالی که در لیلة القدر به آن منوّر شدند، اجمالِ قضایا را می‌دانستند و منتظر بودند تا خداوند آن را با نزول وَحی به تفصیل درآورد. ۲. به نظر بنده همین‌طور باید باشد. موفق باشید

29781
متن پرسش
عرض سلام و تحیت مجدد: در رابطه با مبحث رزق و سوال قبلی خودم، سوالی را از حضورتان داشتم. با توجه به این مطلب که رزق انسان معین و قسمت شده است، آِیا بذل و بخشش در موارد گوناگون (مالی، فکری و اندیشه ای، اختراعات و ...، خدشه ای به رزق انسان وارد می‌کند؟ و جایز است؟ (با توجه به اینکه در قرآن به پیامبر گفته شده «و لا تقعد یدک مغلوله الی عنقک و لا تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا» سپاس فراوان از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً با توجه به آیه‌ای که متذکر شدید، می‌توانید اندازه و جایگاه بخشش‌ها را مشخص کرد و جناب خواجه سعید ابوالخیر در همین رابطه می‌فرماید:

چون تیشه مباش و جمله بر خود متراش

چون رنده ز کار خویش بی‌بهره مباش

تعلیم ز اره گیر در امر معاش

نیمی سوی خود می کش و نیمی می پاش

موفق باشید

29280

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: با توجه به اینکه حضرت علامه علوم بسیاری را از امام رضا (ع) گرفته اند میشه ازشون سوال کنید با توجه به این که شما علم لدنی دارید درمان این ویروس کرونا رو بگید؟ مردم کشته نشن ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم منظورتان علامه‌ی حسن‌زاده است که ما هیچ ارتباطی  با ایشان نداریم، جز ارادت. موفق باشید

29205

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ۱. با وجود اینکه کتاب مبانی نظری نبوت و امامت رو خوندم این سوال هنوز برام مرتفع نشده. آیا اینکه حضرت ابراهیم (ع) به مراسم مشرکین نرفتند و فرمودند: فقال انی سقیم (سوره صافات آیه ۸۹)، سخن کذب و دروغ بوده یا خیر؟ چون قولی هست که حضرت ابراهیم تقیه کرده و قول دیگری که حضرت منظورش تردید و سستی در دین و عقایدش بوده و قول دیگر اینکه حضرت کلامی گفته که معنای ظاهریش و معنای باطنی اش متفاوتند و منظور حضرت اون معنای ظاهری نبوده و قولی هست که حضرت پس از نگاه به ستاره ها متوجه شده موعد تب نوبه ایشان است و برای قانع کردن آنها فرموده بیمارم و البته بیماریشان در حدی نبوده که نتواند بت شکنی کند ۲. آیا این فعل و اقدام چنانچه برخی شبهه می‌کنند می‌تواند مصداق نسبی بودن اخلاق و نه مطلق بودن و معیار ثابت اخلاقی باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شاید بتوان روی این نکته فکر کرد که حضرت در آن فضای تاریخی به نحوی خواسته‌اند بفرمایند من بیمارم؛ به این معنا که دست و دلم به سوی تفریحی که شما برای خود شکل داده‌اید و می‌خواهید از شهر خارج شوید، نمی‌رود. به همان شکلی که ما در صحبت‌های خود می‌گوییم «حال ندارم»، یعنی حال آن کار را ندارم. ۲. نسبی‌بودن اخلاقی به این معنا که حقیقتی وجود ندارد؛ سخنی است که عقلاً باطل است به اعتبار آن‌که وجودِ مطلق، کمال مطلق است. ولی نسبی‌بودن اخلاق به آن معنا که حقیقت مناسب شرایط‌ متفاوت ظهورات متفاوت دارد، حرف غلطی نیست. مثل تشکیک وجود، که در شرایط مختلف ظهورات مختلف دارد. موفق باشید     

28986

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: الحمدلله توفیق حاصل شد برای ادامه ی تحصیل و شروع دروس خارج به قم هجرت کردم، ولی به شدت برای مسیر سلوکی خود اضطراب دارم، استاد در قم چه کسی را پیشنهاد می کنید، برای پیگیری این مسائل؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید در تاریخی هستیم که آیت اللّه بهجت می‌فرمایند: «علم تو، استاد توست» باید سعی کرد با معارف الهیه جلو رفت. موفق باشید

نمایش چاپی