با عرض سلام: استاد مردم و ملت عزیز و وفادار ایران همینطور که علاقه مند به ورزش قهرمانانه و ملی هستند و مدافع تیم ملی فوتبال ایران اند لکن از بی توجهی بازیکنان و رزمنده های ایرانی میدان مستطیل سبز نسبت به قرائت سرود ملی ناراحت هستند و علاوه بر آن، حادثه اول بازی ایران و انگلستان را، یعنی: برخورد دو بازیکن که منجر به مسدومیت آقای بیراوند عزیز شد را نسبت به همین غفلت میدانند که البته خب قضاوت ظاهری تندیست و همچنین در باطن شاید منصفانه و حقیقی هم نیست لکن ابهامات و تعارضات را با چه دیدگاهی و چگونه باید مواجه شد که صفا و وفاداری همه بازیکنان را نسبت به ملیت و هویت ایرانی متوجه شد؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا همانطور که استاد رضا داوری میفرمایند دیگر فوتبال یک بازی نیست، نوعی دینداری است. [1] به هر حال باید نسبت به فوتبال بخصوص فوتبال ما در جام جهانی بیشتر فکر کرد از آن جهت که متأسفانه بعضی به اصطلاح بازیکنان منتسب به ایران، آن را تضعیف کردند. اینجا است که وظیفه مردم همانطور که ملاحظه کردید تقویت همین تیم بود با ضعفهایی که میفرمایید در مقابل آنانی که بهکلّ آن را تحریم نمودند. آری! در این موارد اغماض رواست تا اینان همچنان در اردوگاه تیم ملّی ایران حاضر باشند. موفق باشید
[1] - : «امروزه بيش از هر زماني جهان از وَهم پر شده است. گرچه تصور ميكنيم ما بر اوهام غلبه كردهايم و در عصر تكنولوژي و علم ديگر وَهم وجود ندارد، اما جهان ما پر از اوهام است. بازي به خودي خود وَهم است و نتيجة بازي هم در وَهم ما اهميت دارد وگرنه در حقيقت، نتيجة بازي اهميت ندارد. يك توپ فوتبال از يك خط پنج سانتيمتري رد شود يا نشود، در زندگي واقعي و حقيقي مردم چه اثري دارد؟ مظفرالدّينشاه اين را درك كرده بود. هنگامي كه او را در پاريس براي تماشاي فوتبال برده بودند، پس از اتمام بازي پرسيده بود كه اينها چند نفر هستند؟ پاسخ داده بودند ۲۲ نفر، گفته بود ۲۱ توپ ديگر بخريد و به آنها بدهيد تا همه به دنبال يك توپ ندوند. وي اين حرف را خيلي جدّي گفته بود، او درك كرده بود كه اين كار، كاري عبث و بيهوده است. حتي اول انقلاب، يكي از همكاران ما معتقد بود كه فوتبال حرام است زيرا كار لغوي است. اما آيا فوتبال لغو است؟ پس چرا وقتي يك توپ، پنجسانتيمتر از يك خط رد ميشود ۳۰۰ ميليون نفر شادي ميكنند و يا ۳۰۰ نفر ديگر گريه ميكنند؟ .... فوتبال زندگي ماست، اگر فوتبال وَهم است – كه وَهم است – پس جهان ما پُر از وَهم است. اين نمونة بسيار خوبي است. اين كم ضررترين وَهمي است كه در جهان ما وجود دارد، ما چنان به وَهم دلبسته هستيم كه وَهمها را تشخيص نميدهيم. تفكر آينده نبايد اوهام را كنار بگذارد، بلكه بايد بر آنها غالب شود. تفكر ميتواند او را از اين غفلتها برهاند». نشرية كتاب هفته، شماره 62 شنبه 2 ديماه 1385.
سلام: من یک روایت را اینجا اول مینویسم بعد سوال میپرسم در موردش. در کتاب گرانسنگ الکافی اثر شیخ کلینی آمده است: محمدبن جحرش میگوید حکیمه دختر امام موسی کاظم (ع) به من گفت دیدم امام رضا (ع) بر درِ انبار هیزم ایستاده، آهسته با کسی سخن میگوید و من هیچکس را نمیبینم. گفتم: «آقای من، با که آهسته سخن میگویید؟» فرمود: «ابنعامر زهرایی (از جنّیان) است. آمده از من سؤال کند و دردش را به من بگوید.» گفتم: «آقای من! دوست دارم صدایش را بشنوم.» فرمود: «اگر صدایش را بشنوی، یکسال تب میکنی.» گفتم: «آقای من! دوست دارم بشنوم.» فرمود: «بشنو.» در این حال، من صدایی شبیه سوت شنیدم، تب به سراغم آمد و یکسال تب کردم. خب این از روایت حالا خواستم بدانم چرا اما رضا (ع) تب نکرد و آیا اگر آن مرد از نظر معنوی مقام بالایی داشت باز هم تب میکرد؟ و علت تب چه بود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در اینجا در تفاوت ساحتی است که انسانها با جنّیان دارند و همچنانکه شهید مطهری در تفسیر سوره جنّ میفرمایند ظاهراً درجه وجودی جنّیان نسبت به انسانها کمتر است و به همین جهت پیامبری از طریق آنها مبعوث نمیشود و تابع پیامبران انسانها هستند که تا مقام ولایت و قرب الهی میتوانند در عالَم حاضر شوند. و به گفته جناب علامه جوادی، موطن جنّیان مرتبه خیال است. آری! ائمه «علیهمالسلام» به جهت حضوری که در عالَم دارا هستند، در همه عوالم بر اساس سعه وجودیشان حاضرند ولی اگر فردی خواست در ساحت جنّیان حاضر شود و حضرت اراده کنند که چنین چیزی واقع شود، عملاً همان میشود که فرمودند یعنی فشاری برای او پیش میآید که نسبت به ساحتی که در ذات خود در آن قرار داشت به سختی میافتد. به همین جهت جادوگران برای ارتباط با شیاطین که از جنس جنّیان هستند با ریاضتهای منفی، شخصیت خود را از سطح انسانیتِ اصیل فرو میکاهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما مشغول وظیفه مادری و الهی خود باشید و بدانید مرگ و زندگی انسانها در اختیار خداوند است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله بسیار مهمتر از این حرفها میباشد. باید به نیازهای بشر جدید فکر کرد که بنا دارد بدون زیر پاگذاشتن تاریخ مدرن از هویت قدسی خود سراغ بگیرد. همه چیز گواه آن شورمندی دینی است که کربلا آینه آن بود، نیاز بشر آخرالزمانی است، تا جواب نیاز ظرفیت ایمانی خود را بدهد و این بالاتر از آن ایمانی است که در مقام علم الیقین و حتی عین الیقین سراغ انسان میآید. به همین جهت وقتی شب عاشورا حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» به اصحاب خود به عنوان امام زمانشان اجازه دادند که بروند، با اصرارِ تمام ماندند؛ زیرا متوجه شده بودند چه شرایطی پیش آمده و در چه شرایطی قرار گرفتهاند، شرایطی که درک حق الیقینی تاریخی و شور ایمانی خاصی، در بستر حضور در تاریخ قدسی، سراغ آن ها میآمد و آن ها متوجه آن حضور بودند.
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده میتوان مطلب را طور دیگری دید. مژده ظهور همین انقلاب اسلامی است با رهبری نایب حضرت. و در همین مسیر است که به لطف الهی آرامآرام شرایط ظهور حضرت فراهم میشود و ان شاءالله چشممان منوّر به نور حضرت میگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست منظور علمی است که افقی در مقابل جان ما به سوی حقیقت بگشاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کیفیتهای صوت کتاب «معرفت نفس و حشر» پایین است و به همین جهت در سایت قرار نمیگیرد. ولی اگر از حاج آقا نظری بخواهید، برایتان ارسال میکنند. ۲. بستگی به ذوق خودتان دارد. ولی اگر با کتاب «معرفت نفس و حشر» شروع کنید و بعد با جلد اول مقالات کار را ادامه دهید و سپس شرح کتاب «مصباح الهدایه» را دنبال کنید، إنشاءالله خوب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن در عین عدم نفی سایر ادیان و اینکه همه را دعوت به توحید و تسلیمشدن در مقابل خداوند کرده، بدون آنکه سایر ادیان را دعوت به دین اسلام بکند، با توجه به این امر میفرماید: «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا» (نساء/82) آیا افراد در قرآن تدبّر نمیکنند در حالیکه اگر در آن تدبّر میکردند مییافتند که دارای یگانگی خاصی میباشد و اگر از طرف غیر خدا بود در آن متن اختلاف زیادی مییافتند. بنابراین بحث در حقّانیت قرآن است وقتی ما مدتی روی آن وقت بگذاریم و در آن تدبّر کنیم. بحث در نفیِ سایر ادیان نیست. آری! اگر متوجهی توحید قرآن بشویم، توحید سایر ادیان را نیز تصدیق خواهیم کرد در عین آنکه عمق توحیدی قرآن را نسبت به سایر ادیان نیز مییابیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً سنگین نیست، برای شماها نوشته شده. یاعلی! چرا معطلید؟!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت خاص بنده در این موارد صاحبنظر نیستم. از نظر بنده مبانی تعلیم و تربیت را باید در آیات و روایات دنبال کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مشکل جنابعالی است که از زندگی دنیایی و فرصتی که خداوند برای به کمالرساندن شخصیتتان جهت حضور در ابدیتی نورانی، در اختیارتان گذاشته بهرهمند نمیشوید. انصاف آن است که زحمات والدین انسان که سعی دارند با تمام ذوق و ایثار فرزند خود را رشد دهند؛ پاسداشته شوند و این امری است انسانی و اخلاقی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسانها وقتی آیندهی خود را تیره و تار بنگرند و احساس کنند آرمانهایشان قابل تحقق نیست، امکان ادامهی زندگی برایشان مشکل میشود. راه حلّ را باید در آموزههای دینی پیدا کرد که حیات اصیل را در ابدیت بیکرانه تعریف کرده است و دنیای مدرن این نوع حیات را به حاشیه میبرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است که به جزوهی « نقش فرآیندی انقلاب اسلامی در این تاریخ» به آدرس زیر رجوع فرمایید. موفقباشید
http://lobolmizan.ir/leaflet/1690/%D9%86%D9%82%D8%B4-%D9%81%D8%B1%D8%A2%DB%8C%D9%86%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%B1%DB%8C%D8%AE
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست اسماء الهی و حاکمیت اسماء جمال و جلال است. به همین جهت فرمودهاند حتی شیطان هم به یک معنا مظهر اسم جلال الهی است تا هرکس اجازهی نزدیکی به آستانهی حضرت حق را نداشته باشد. موفق باشیدl
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید ترتیب کتاب که بر اساس روایت مذکور است، چیز خوبی باشد. ولی با اینهمه اگر نیاز به موضوع خاصی مثل توکل است، این امکان در متن کتاب هست که به همان موضوع رجوع شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با آن نگاه که حضرت حق چنین سنتی را گذاشتهاند، باز در بستر توحید، مطالب دنبال میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه فرق میکند؟! با هر امامی که بتوانید ارتباط برقرار کنید «کلّهم نورٌ واحد». به این فکر کنید که راه اُنس با حضرت صاحبالزمان «عجلاللّهتعالیفرجه» توجه به زوایای روحانیِ نایب ایشان است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام انسان کامل، مقام عقل است و از طرفی آنچه انسانها در خود به عنوان عقل مییابند، نازلهی مقام همان عقل است که از جهتی مقام انسان کامل نیز میباشد و عقل انسانها متوجهی بدی و خوبی در این عالَم هست و این یعنی توجه به ثواب و عقاب و معاد و اینکه نتیجهی هر عملی به کجا ختم میشود. پس معاد هرکس در رابطه با عقل اوست و عقل است که به سوی حق، برگشت دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نمونهی حماقت شیطان در همینجا است که هم کفر میورزد و هم از خدا میترسد چون میداند کلیهی امور در دست خداوند است و خودش کارهای نیست. ۲. انسان و جنّ، موجودات مختار هستند و شیطان از جنّ است و مثل هر موجود محتار در معرض وسوسههای وَهم خود میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً نحوهی مردن افراد بستگی به شخصیت آنها اعم از مثبتبودن و یا منفیبودن دارد و بیشتر، حسابهایی است بین خود آنها و خدایشان. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سخن درستی نیست. باید اهل سیاست منوّر به سیاستِ متعالیه باشند تا دین، در امورِ اجتماعی نیز جلوه کند. هر اندازه که ضربه خوردهایم به جهت همین غفلتها بوده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بستگی به شرایطتان دارد. بالاخره باید در کنار سایر امورات زندگی به خودتان برنامه بدهید که حدود دو ساعت در آن مباحث، در هر روز ورود داشته باشید. ۲. فرقی نمیکند. مهم همتی است که باید به خرج بدهید. موفق باشید -
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید رعایت عواطف و خوشپوشی و آراستگی در موقعی که اسلام در عسرت نیست، قرارداشتن در مسیر ائمه «علیهمالسلام» است. لباس کهنه، عزّت مؤمن را تقلیل میدهد. لذا نه آنچنان افراطی و اشرافی؛ و نه آنچنان خشک. با اینهمه از این نوع زندگی اگر وِقارتان با لباسهای آراسته و زندگیتان به راحتی طی شود، ضرر نمیکنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان مؤمن اساساً با تأسی به سیرهی پیامبر خدا و ائمهی معصومین «علیهمالسلام» عملاً به ربوبیت حضرت اللّه مستظهر میشود به همان معنایی که از آنها داریم: «ربّی اللّه». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. جلد هفتم و هشتم اسفار تقریباً همهی مطالب را جمعآوری کرده است. ۲. در این مورد خوب است به قسمت دوم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» رجوع فرمایید. موفق باشید
